سید مرتضی وجدان
-
این بررسی به دنبال برگزاری کارگاه های ارتقای مستمر کیفیت، میزان آگاهی، نگرش و عملکرد کارکنان و مدیران دانشگاه علوم پزشکی بیرجند انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی – مقطعی است، جامعه مورد مطالعه کلیه کارکنان و مدیران دانشگاه علوم پزشکی بیرجند (168 n=) که در کارگاه های ارتقای مستمر کیفیت از سال 83 – 80 شرکت نموده اند، می باشد. روش نمونه گیری از نوع سرشماری بوده است. ابزار تحقیق پرسشنامه ای خود ساخته است که پایایی آن توسط 10 نفر از اعضای هیات علمی مشخص و برای تعیین روایی آن یک پیش مطالعه به روش دو نیمه کردن پرسشنامه روی 20 نفر از افراد مورد مطالعه انجام و ضریب α کرونباخ محاسبه گردید. پرسشنامه توسط پژوهشگران در سه بخش سنجش میزان آگاهی، نگرش و عملکرد تنظیم شده بود. 168 پرسشنامه بین کارکنان و مدیران بیمارستان ها، مراکز بهداشت و دانشکده های تابعه دانشگاه علوم پزشکی بیرجند توزیع گردید که 11 پرسشنامه به دلیل ناکافی بودن اطلاعات حذف و داده های 157 پرسشنامه استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و برای تعیین ارتباط مشخصات فردی کارکنان با میزان آگاهی، نگرش و عملکرد از آزمون مربع کای و T student و تست ANOVA استفاده گردید. کل نمره آگاهی 8 (3 و کمتر ضعیف، 6، 5 و4 متوسط، 8 و 7 خوب)، کل نمره عملکرد 26 (13 و کمتر ضعیف، 19-13 متوسط، 20 و بالاتر خوب)، کل نمره نگرش 40 (19 و کمتر ضعیف، 30-20 متوسط، 31 و بالاتر خوب). یافته های پژوهش نشان داد که از 154 موردی که جنس آنها مشخص بوده، 8/44% مرد و 2/55% زن بودند (جدول 1). میانگین سنی نمونه مورد مطالعه 1/8 ± 8/37 و میانگین سابقه کار آنها 8/6 ± 3/14 سال برآورد گردید (جدول 2).
6/37% نمونه مورد مطالعه آگاهی ضعیف، 8/61% آگاهی متوسط و 6/0% آگاهی خوب داشتند (جدول 3). 8/3% نگرش ضعیف، 4/64% نگرش متوسط و 8/31% نگرش خوب داشتند (جدول 4).
8/10% عملکرد ضعیف، 1/26% عملکرد متوسط و 1/63% عملکرد خوب داشتند (جدول 5). میانگین نمره آگاهی افراد مجرد 05/3 و در افراد متاهل 69/3 برآورد گردید که این اختلاف از نظر آماری در سطح (05/0α =، 036/0 P=) معنی دار گردید.
کلید واژگان: آگاهی، نگرش، عملکرد، ارتقای مستمر کیفیت، بیرجند -
مقدمه
در هر سازمان، نیروی انسانی مهمترین رکن تعالی و ترقی سازمان و عامل اساسی تحقق اهداف پیش بینی شده در آن مجموعه است. با توجه به اینکه رضایت شغلی علاوه بر تحقق اهداف سازمانی، در سلامتی فردی و اجتماعی نقش ویژه ای ایفا می نماید، بنابراین مطالعه پیرامون عوامل اثرگذار برآن، می بایست همواره مورد توجه مدیریان دستگاههای دولتی قرار گیرد تا با شناخت دقیق فرصتها و تهدیدها نقاط ضعف را ترمیم و نقاط قوت را تقویت کنند. تحقیق حاضر در راستای دستیابی به هدف مذکور انجام پذیرفته است.
روش پژوهش:
مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی تحلیلی است که بر روی 324 نفر از کارکنان دانشگاه علوم پزشکی به روش تصادفی انتخاب شده اند، انجام گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها، شاخص توصیف شغل بوده است. داده های حاصل از طریق روش های آماری تحلیل واریانس و مجذور کای با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل گردیده است.
یافته هایافته نشان دهنده آنست که بین جنسیت، رضایت شغلی در بعد شیوه ارتقاء و حقوق، رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین کارکنان با سطح تحصیلات بالاتر از لیسانس، از ماهیت کار و حقوقشان راضی تر، ولی از سرپرست، همکاران و شیوه ارتقا رضایت کمتری داشتند. بین رسته خدمتی و رضایت شغلی رابطه معناداری مشاهده گردید. بیشترین نارضایتی در زمینه پرداخت حقوق، به دو گروه کارکنان «درمانی» و «بهداشتی» مربوط بود.
بحث و نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش، اصلاح شیوه های ارزشیابی، نظام پرداخت حقوق و برنامه ریزی جهت اصلاح برخی نگرشهای نامطلوب نسبت به شغل، روابط نزدیکتر مدیران با کارکنان و توجه به نیازهای مختلف آنان، و برنامه ریزی صحیح، دقیق و بلند مدت در این زمینه میتواند کارآمد و موثر باشد.
کلید واژگان: رفتار سازمانی، رضایت شغلی، شاخص توصیف شغل، کارکنان دانشگاه علوم پزشکیIntroductionIn every organization ,man power is the most important element. of excellence and progress and is the essential factor in the realization of its goals. Since job satisfaction plays a significant role in achieving organizational goals as well as individual and social health, thus the influencing factors must be examined by the public sector so they cold correct the weaknesses and reinforce the strengths through careful recognition of opportunities and threats . the present study was conducted toward the above-mentioned objective.
MethodsThe study is a descriptive - analytical research conducted on 324 randomly selected personnel of Birjand University of Medical Sciences. The data collection tool was job description index. The data were analyzed by Analysis of variance (ANOV A) and k2 by means ofSPSS software.
FindingsThe findings indicate that there is a significant relationship between gender and job satisfaction regarding promotion system and salary (P < ',' 0). There was also a significant relationship between the personnel with different educational backgrounds in five job types. Personnel vlith degrees higher than bachelor were more satisfied with their jobs and salaries. Theses People, however, showed less satisfaction with their supervisors, colleagues, and promotion system. A significant relationship was also observed between service rank and job satisfaction. The Most amount of dissatisfaction concerning payment was related to clinical and "health" care Personnel.
ConclusionIn order to increase job satisfaction, modifications must be done in areas like the present evaluative methods, payment systems, personnel's attitudes toward their jobs, and manager - personnel relationships. Taking personnel's needs into account, and planning precise long-term schedules can also be effective in this regard.
Keywords: Organizational behavior, Job Satisfaction, Job description Index, Personnels of Medical University
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.