به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سیدجواد هاشمی

  • سید جواد هاشمی، علی شیرخانی*، علیرضا ظهیری

    تاثیر فزاینده نیروهای مسلح بر پویش تصمیم گیری سیاسی اعم از سیاست داخلی یا روابط خارجی، بسیاری از جامعه-شناسان سیاسی را بر آن داشته است تا همواره به مطالعه درباره مسئله جایگاه نظامیان در سیاست بپردازند. این مسئله در ایران معاصر با ساخت دولت مطلقه نظامی پس از کودتای سوم اسفند 1299ش. تاملات نظری فراوانی را به دنبال داشت. شکلی از دولت که با درهم آمیختن دو وجه متعارض دولت مطلقه با مدرن سازی توسط نظامیان و حمایت بیگانگان پدید آمد. این که نظامیان چگونه این همسازی را ایجاد کردند؟ موضوع مقاله حاضر است. برای پاسخ به این پرسش از الگوهای جامعه شناسی سیاسی که به بررسی مناسبات نیروهای اجتماعی و ساختار قدرت می پردازند، استفاده شده است. بنظر می رسد انگیزه نظامیان برای توسعه و افزایش اقتدار نیروهای مسلح الزام به مدرن سازی نهادی را ایجاد کرد و زمینه گسترده نفوذ نظامیان در سیاست از یک سو و اتحاد دولت مطلقه و پویش نوسازی از سوی دیگر فراهم شد.

    کلید واژگان: نظامیان, دولت مطلقه, پهلوی اول, نوسازی
  • جعفر ترک زاده*، سیدجواد هاشمی، جعفر جهانی، رحمت الله مرزوقی

    پژوهش حاضر با هدف ارزیابی چالش های اسلامی شدن سیستم های آموزشی انجام گردیده است. جامعه ی آماری پژوهش، شامل کلیه ی مدیران (173 نفر) و اعضای هیات علمی (2021 نفر) دانشگاه های استان فارس بودند. نمونه گیری به روش طبقه ای و با استفاده از فرمول کوکران شامل تعداد 118 نفر از مدیران و 325 نفر از اعضای هیات علمی بود. در این پژوهش به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی این پرسشنامه با استفاده از تحلیل گویه و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ محاسبه و مطلوب ارزیابی گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی تک نمونه ای و آزمون فریدمن و تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر استفاده شده است. نتایج حاصل نشان داد که بر اساس میانگین های به دست آمده از دیدگاه مدیران از بین چالش های توسعه دانشگاه اسلامی، تفکر سیستمی، نگرش راهبردی، رویکرد توسعه ای، بعد عملکردی و جهت گیری عملی و از دید اعضای هیات علمی تفکر سیستمی، رویکرد توسعه ای و بعد عملکردی، تشخیص- جهت گیری، ارزشیابی، یادگیری و رهبری راهبردی به عنوان چالش اساسی و جدی توسعه دانشگاه اسلامی شناسایی شدند. همچنین نتایج نشان داد که از بین سطوح چالش های توسعه دانشگاه اسلامی، بالاترین میانگین متعلق به سطح نهادی و پایین ترین میانگین مربوط به سطح فنی می باشد.

    کلید واژگان: دانشگاه, دانشگاه اسلامی, چالش, توسعه دانشگاهی
    Jafar Torkzadeh *, Seyed Javad Hashemi, Rahmatallah Marzoghi, Jafar Jahani

    This study aimed to Assessing the Challenges of Islamicization of Educational Systems. The statistical population consisted of all the managers (173 people) and faculty members (2021) of universities in Fars province that was selected by stratified random sampling method. The sample included 118 managers and 325 faculty members using the Cochran formula. In this study, a researcher made questionnaire which was based on the dynamic system model of Islamic University development developed by Torkzadeh and Moeini (2015), was used to collect the data. The validity of this questionnaire was estimated by factor analysis and its reliability was calculated by Cronbach’s alpha and the results indicated desirable validity and reliability of the questionnaire. In order to analyze the data, one-sample T-Test and Friedman test were utilized. Finally, The results showed that based on the meanings obtained from the managers' point of view, among the challenges of Islamic University development, system thinking, strategic attitude, developmental approach, functional dimension and practical orientation, from the viewpoint of faculty members of system thinking, approach Development and functional dimension, diagnosis-orientation, evaluation, learning and strategic leadership were identified as a major challenge to the development of the Islamic University. The results also showed that among the dimensions of the challenges of Islamic University development, the highest average is related to the institutional dimension and the lowest is the technical dimension

    Keywords: Islamic University, university, Challenges, academic development
  • مهدی مظفری، منصور بیات *، افشین محسنی فر، سیدجواد هاشمی
    هدف از این مطالعه، مقایسه دو روش ایمونوسنجی رقابتی کوانتوم دات، کادمیوم تلوریت و نانوذره مغناطیسی سیلیکایی جهت سنجش آکراتوکسین، بر اساس انتقال انرژی فلورسانس [1]از کوانتوم دات به رودامین 123 می باشد. نانوذره مغناطیسی سیلیکایی با استفاده از کلرید آهن سه ظرفیتی وسولفات آهن تحت جریان گاز ازت وpH قلیایی وافزودن محلول[2]TEOSسنتز گردید. برای عامل دار کردن آن از ترکیب [3]APTES و افزایش عامل دار کردن وکارا شدن آن ،از ترکیب گلوتارآلدهید استفاده شد که کار جدیدی می باشد. واکنش ایمنی اختصاصی بین آنتی- آکراتوکسین آنتی بادی کوانتوم دات و آکراتوکسین نشاندار شده، موجب فلوئوروفور Rho123(گیرنده) وکوانتوم دات (دهنده) درمجاورت فضایی یکدیگر شده و باعث رخداد پدیده انتقال انرژی رزونانس فلورسانس، متعاقب تحریک نوری کوانتوم دات می شود. درصورت حضور آکراتوکسین آزاد، با آکراتوکسین نشاندار شده با رودامین درنانوحسگر زیستی، جهت اتصال به آنتی بادی کونژوگه شده با کوانتوم دات رقابت نموده به نحوی که پدیده انتقال انرژی رزونانس فلورسانس، به طور فزاینده ای مهار می شود. یک ارتباط خطی بین کاهش شدت فلورسانس رودامین در nm580 با افزایش غلظت آکراتوکسین درنمونه درمحدوده 8 تاpg/ml 48 وجود دارد. استفاده از نانوذره مغناطیسی سیلیکایی به عنوان تشدید کننده سیگنال باعث می شود که حساسیت سیستم از22 بهpg/ml 8/0 افزایش یابد. شمای تشخیص رقابتی بسیار ساده، حساس، هموژن، سریع وکارا می باشد ونیازمند مراحل جداسازی وشستشوی زیاد نمی باشد.
    کلید واژگان: آکراتوکسین, انتقال انرژی رزونانسی فلورسانس, کوانتوم دات, نانوحسگر زیستی, نانوذره مغناطیسی سیلیکایی
    Mahdi Mozaffari, Mansour Bayat*, Afshin Mohsenifar, Seyed Jamal Hashemi
    The purpose of present research is the comparison of two new methods of ochratoxin detection i.e. cadmium tellutide quantum dot and nanoparticle magnetic silica based on fluorescence resonance energy transfer (FRET) from cadmium telluride quantum dot to RHo123. Nano particle magnetic silica was synthesized using FeCl3 and FeSO4 under nitrogen flow, alkaline pH and addition of TEOS solution. As a new method, in order to add a functional group, we used APTES, and to increase these groups and elevate its effectiveness, it was subjected to glutaraldehyde. The specific immune-reaction between the anti-ochratoxin antibody on the quantum dot and the labeled-ochratoxin brings the Rho 123 fluorophore (the acceptor), and the quantum dot (the donor (in close spatial proximity and causes FRET to occur upon photo-excitation of the quantum dot. In the absence of unlabeled ochratoxin, the antigen-antibody complex is stable and strong emission of quantum dot is observed. In the presence of free ochratoxin, it will compete with the rhodamine labeled ochratoxin -albumin complex (as a bionanosensor) for binding to the antibody- quantum dot conjugate, and thus, FRET is increasingly suppressed. There is a linear relationship between the decreased fluorescence intensity of Rho 123 in 580nm with increasing concentration of ochratoxin present in the sample in the range 8 - 48 pg /ml. By using the magnetic silica Nano particle, a signal intensifier rise sensitivity of the system from 22 to 0.8pg/ml, which is a 275-fold increase. This highly sensitive homogenous competitive detection is simple, rapid and efficient. It does not require multiple separation steps as well as excessive washing.
    Keywords: fluorescence resonance energy transfer (FRET), magnetic nanoparticle, Nano biosensor, Ochratoxin, quantum dot
  • سید جواد هاشمی، علیرضا ریاحی بختیاری، راضیه لک
    در این مطالعه به منظور بررسی پراکنش و تعیین منشاء فلزات سرب، مس، روی، نیکل، کروم و وانادیم در رسوبات سطحی سواحل جنوب غربی دریای خزر، نمونه برداری از رسوبات سطحی سه نیم خط کپورچال، بندرانزلی و کیاشهر در خرداد ماه 1391 انجام شد. غلظت فلزات توسط دستگاه ICP-OES تعیین شد. منشاء فلزات در منطقه طبیعی و ناشی از فرسایش خاک و سنگ های حوضه آبریز رودخانه های ورودی به دریا به دست آمد. میانگین غلظت کلی فلزات در امتداد نیم خط های مورد مطالعه با افزایش فاصله از ساحل، افزایش معنی داری را نشان دادند که می تواند ناشی از انتقال رسوبات با توجه به شیب ساحل در امتداد نیم خط ها باشد. همچنین میانگین غلظت کلی فلزات در امتداد ساحل، افزایش معنی داری را درنیم خط بندرانزلی نشان دادند، که از دلایل آن می توان به وجود تالاب انزلی با توجه به تعدد رودخانه های ورودی به آن و مجاری خروجی از آن به دریا اشاره کرد. همچنین غلظت کلی فلزات در رسوبات سطحی منطقه در مقایسه با استانداردهای جهانی SQGs و NOAA پایین تر بود. کد ارزیابی ریسک نیز برای فلزات مورد مطالعه، عدم ریسک و فقط برای سرب و مس، ریسک پایین را نشان داد.
    کلید واژگان: منشایابی, ارزیابی ریسک, سرب, مس, روی
    This study was conducted to determine the origin and distribution of the lead, copper, zinc, nickel, chromium, and vanadium metals in the surface sediments of the southwestern coasts of the Caspian Sea. Surface sediment samples were collected from the three transects of Kapourchal, Bandar-Anzali, and Kiashahr at three different depths of 10, 20, and 50 m. Metal concentrations were determined by ICP-OES. The metals in these areas were identified to originate from such natural sources as rock weathering and soil erosion transported by rivers into the sea. The mean total concentrations of the metals along the three transects showed significant increases with increasing distance from the shore, which might be due to the transportation of sediments as a result of increasing slope along the sampling transects. The same trend was observed in the samples taken from the coastal areas along Bandar-Anzali, which was could be due to the wetlands in the region and the multitude of rivers flowing into this wetland which eventually carried the sediments into the sea. Results revealed that the total metal concentrations in the region were below the SQGs and NOAA standards. Finally, risk assessment code did not show any serious risks, but indicated only a low risk due to lead and copper levels.
    Keywords: Source Identification, Risk Assessment, Lead, Copper, Zinc. Gamma Test
  • بازرسی بر مبنای ریسک
    سیدجواد هاشمی، سیروس جوادپور، محمدنظر نژاد برجستانی
  • علیرضا استواری، سیدجواد هاشمی، هادی ابراهیم فتح آبادی
    یک روش جدید برای افزایش دقت تکنیک های آزمایش های مخرب، به ویژه روش های الکترو مغناطیسی (جریان های گردابی)، حرارتی، الکتریکی و غیره، ارائه شده است. این روش با نام روش آزمایش با فاکتورهای آشفته کننده کالیبره شده، بر اساس ثبت پاسخ دستگاه های اندازه گیری به اعمال تحریکات عوامل آشفته کننده کالیبره شده در ناحیه فعال آزمایش است. آنالیز پاسخ های ثبت شده، امکان محاسبه ضرایب تصحیح، الگوریتم های فراورش داده ها با اعمال تصحیحی و شناسایی منابع عدم قطعیت اندازه گیری ها را فراهم می آورد. در مقایسه با تکنیک های کالیبراسیون فعلی، روش ارائه شده بر پایه کالیبراسیون، آثار ایجاد آشفتگی در یک محدوده در دسترس برای عمل کالیبراسیون با دقت لازم و تبدیل نتایج کالیبراسیون به محدوده شرایط آزمایش های واقعی است. در این مقاله اصول پایه روش ارائه شده، الگوریتم های فراورش داده ها و همچنین آزمایش های تعیین دقت، شرح داده خواهند شد.
    کلید واژگان: عدم قطعیت اندازه گیری, فاکتورهای آشفته کننده, کالیبراسیون
  • رمز جاودانگی سرخ عشق
    سید جواد هاشمی
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال