به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سیدمحمود یوسف ثانی

  • محمدهادی محمودی*، سید محمود یوسف ثانی، شهرام پازوکی، غلامرضا حسین پور

    در تاریخ اندیشه اسلامی، مباحث فراوانی پیرامون علم حقیقی و حقیقت علم، به ویژه در طریق تصوف مطرح شده است که مشهورترین نمونه آن را می توان کتاب احیاء علوم دین اثر ابو حامد محمد غزالی دانست. بااین حال، الگوی حاکم بر کتاب احیاء پیش از آن کتاب و پس از آن، الگوی مباحث بسیاری در باب علم بوده است. در این مقاله با بیان ارجاعات و مشابهت های آثار امام به کتاب احیاء و الگوی آن، نشان داده ایم که او به این الگو توجهی ویژه داشته است و در نقد وضع علم و عالمان روزگار خویش از آن بهره برده است‏‏، درعین حال به قرائتی خاص خویش از این الگو رسیده است. امام با دو مفهوم «علم رسمی» و «حجاب» مسئله احیای علم را، هم راجع به علوم سنتی و هم راجع به علوم جدید طرح می کند. همچنین از عمده آموزه های ماثور از سنت احیای علم، مثل «ظاهر و باطن» و «قلب» استفاده می کند؛ اما برخی شخصیت های مطرح این سنت مثل شیخ کلینی و ملاصدرا را می پذیرد و برخی مثل غزالی را با همان معیارهای مطرح در این سنت نقد و رد می کند. همچنین امام خمینی نوآوری ها و نظریاتی خاص خویش در این زمینه دارد که تاویل اصطلاح جدید «علوم انسانی» در چارچوب سنت احیای علم و بازآرایی آموزه سنتی ولایت در چارچوب نظریه «ولایت فقیه» دو نمونه از برجسته ترین آن هاست.

    کلید واژگان: امام خمینی, احیای علوم دین, علوم انسانی, علم رسمی, غزالی, ولایت فقیه
    Mohammad Hadi Mahmoudi *, Mahmoud Yosef Sani, Shahram Pazouki, Gholamreza Hosseinpour

    In the history of Islamic thought, there have been many discussions about the true science and the truth of science, especially through Sufism. Although the most famous example of these issues can be considered the book "Iḥyā′ ‘Ulūm al-Dīn" by Abu Hamid Mohammad Ghazali, such discussions are not limited to this book. Such discussions have been recurring themes in Shiite sources before and after Ghazali, to the extent that some Shiite scholars, such as Feyz Kashani, have considered the revival of science as originally a Shiite plan and have tried to return it to its Shiite sources. Imam Khomeini should also be considered among these scholars. Imam Khomeini has paid special attention to the issue of true science and the truth of science and has used the pattern of "revival of science" in criticizing the state of science and scholars of his time, at the same time he has presented his own reading of this model. Imam deals with the issue of reviving by two concepts: "official science" and "hijab" & criticizes both traditional sciences and modern sciences of his time. He also uses most of the effective teachings of the tradition of reviving science, such as "Zaher o Baten" and "Qalb", but accepts some prominent personalities of this tradition such as Sheikh Klini and Mulla Sadra, and rejects some like Ghazali. Imam Khomeini also has his own innovations and theories in this field, like the interpretation of the new term "humanities" in the framework of the tradition of reviving science and rearranging the traditional doctrine of Velayat in the framework of the theory of "Velayat-e-Faqih".

    Keywords: Ghazali Ihya, Khomeini, Humanities, Religious Science, Velayat-E-Faqih, Yaqdha
  • طیبه رضایی ره*، بهرام علیزاده، سید محمود یوسف ثانی

    پاره ای از صدراییان مدعی اند که سهروردی معقول های ثانی فلسفی را با منطقی خلط می کند، به این معنا که آنها را وصف اشیای خارجی نمی داند. قراین موافق این مدعا را می توان در دو دسته جای داد: الف) تصریح سهروردی به اعتباری بودن اوصاف فلسفی؛ ب) تاکید او بر فاعلیت ذهن در اتصاف اشیای خارجی به اوصاف فلسفی. اما اولا، این قراین برای اثبات مدعایشان کافی نیست و ثانیا، قراین روشنی علیه آن مدعا هست. خود ملاصدرا به شکلی دیگر خلط این دو دسته معقول را به سهروردی نسبت می دهد و می گوید سهروردی اوصاف منطقی (مثل جزییت) را با اینکه از مفاهیم منطقی است، همچون اوصاف فلسفی وصف اشیای خارجی دانسته است. این اشکال نیز وارد نیست. مراد سهروردی از «جزییت» در عبارت موردنظر صدرا معنای دیگری است که از مفاهیم فلسفی است. بنابراین سهروردی معقول های ثانی فلسفی و منطقی را به هیچ یک از دو معنای مذکور با هم خلط نمی کند.

    کلید واژگان: سهروردی, معقول های ثانی فلسفی, معقول های ثانی منطقی, ملاصدرا, عروض, اتصاف
    T. Rezaeirah*, B. Alizade, S.M. Yousofsani

    According to Some Ṣadrian researchers, Suhrawardī confuses philosophical secondary intelligibles with logical ones and rejects the idea that philosophical concepts are attributes of external objects. The main supporting evidence for this claim could be divided into two categories; A) Suhrawardī’s assertions that philosophical attributes are mental, and B) his assertions that the mind ascribes philosophical attributes to external beings. But first, the evidence is not sufficient to prove their claim, and second, there is clear evidence against it. Ṣadrā himself accuses Surawardī of confusing the two types of intelligibles in another way. He reads one of Surawardī’s statements as claiming that logical attributes like “particularity” are attributes of objective beings. This objection is also unfounded since Suhrawardī employs “particularity” in a different sense referring to a philosophical concept in that context. Therefore, Suhrawardī does not confuse the two types of secondary intelligibles, in either of the two mentioned senses.

    Keywords: Suhrawardī, Philosophical Secondary Intelligibles, Logical Secondary Intelligibles, Mullā Ṣadrā, Occurrence, Qualification
  • سید محمود یوسف ثانی، بنفشه رضایی نیارکی

    عین‌القضات به مسیله کثرت ادیان توجه خاص نشان داده و برای توجیه وجود این کثرت نظرپردازی کرده است. او با تقسیم دین به دو قسم حقیقی و تقلیدی و مرتبط دانستن قسم نخست به متن تعالیم انبیا و پایه گذاران ادیان و قسم دوم به عامه پیروان آنها نظریه خود را بنا نهاده است. از نظر او دین حقیقی، که حاصل شهود و رویت پیامبران نسبت به متن حقیقت است، امری واحد و برکنار از کثرت است. کثرت صرفا در عقاید عامه پیروان ایشان ظهور می‌کند، یعنی کسانی که اکثرا در طول زمان برداشت‌های ناصواب یا تلقیات متفاوت از تعالیم انبیا پیدا می‌کنند، که بخشی از آن نیز اجتناب‌ناپذیر است. با گذشت زمان طبیعتا هر چه بیشتر از آن تعالیم فاصله گرفته شود، اختلاف و نزاع نیز افزایش می‌یابد. راه‌حل اصلی او برای عبور از این کثرت و یا قبول آن به عنوان امری ناگزیر، نخست ترک عادت و تقلید و بازگشت به سرچشمه تعالیم انبیا از طریق شهود و رویت باطنی است، و دیگر پذیرش این واقعیت که از سخن واحد امکان برداشت‌ها و تلقیات گوناگون وجود دارد و باید این امکان و لوازم آن را به رسمیت شناخت و کثرت ادیان و عقاید را پذیرا شد. در پژوهش حاضر تلاش شده است دیدگاه عین‌القضات درباره موارد یادشده شرح و بسط داده شود.

    کلید واژگان: عین القضات همدانی, عادت پرستی, دین حقیقی, دین تقلیدی
    Seyyed Mahmoud Yousef Sani, Banafsheh Rezaei Niaraki

    ʿAyn-al-Qużāt Hamadānī has paid special attention to the issue of the diversity of religions and has theorized this multiplicity by dividing religious belief into two types, real and imitative. The former is related to the main and direct teachings of the prophets and founders of religions and the latter is connected with adherents. According to him, the one true religion which results from the revelation of ultimate reality to the prophets is unique and is free of any plurality. The diversity occurs just in the beliefs of the majority of disciples owing to incorrect interpretations or different understanding of the prophets’ teachings, a fact which is sometimes inevitable. As those teachings become more distant from their main sources over time, it naturally causes disagreements and contentions. His main way to overcome this multiplicity or to accept it as an inevitable fact is first to disaccustom and abandon the imitative religion and return to the source doctrines of the prophets through intuition and revelation. It should also be admitted that it is possible to have different understandings of one single word and we should acknowledge this possibility and its requisites and welcome the diversity of religions and beliefs. This essay tries to present and explain ʿAyn-al-Qużāt’s viewpoint about the mentioned issues.

    Keywords: ʿAyn-al-Qużāt Hamadānī, Habituality, Real Religion, Imitative Religion
  • سید محمود یوسف ثانی، بنفشه رضایی نیارکی

    از آنجا که درک عمیق و باور به آزادی اگزیستانسیال در مکتب اگزیستانسیالیسم مقدمه خروج از زندگی عاریتی و قبول مسیولیت تالیف انسان توسط خود و زندگی اصیلانه است، توجه به مقوله آزادی جایگاه خاصی در میان متفکران اگزیستانسیالیست دارد. اروین یالوم روان درمانگر اگزیستانسیالیست آزادی را مهم ترین اضطراب وجودی انسان می داند و معتقد است باور به آزادی اولین پله ایجاد تغییر در فرد و مقدمه هدف نهایی روان درمانی است. باور به «آزادی اگزیستانسیال» یا «وجودی» از طریق لمس بی پایگی و پرتاب شدگی انسان در جهان عاری از معنا صورت می گیرد و با این مقدمه، خداباوری مانعی در ایجاد چنین مواجه ای است. عین القضات همدانی با مقدمات دیگری چون درک تعلیق و بی پایگی در مواجهه تنها و مستقیم با هستی و قبول مسیولیت درک هستی بر پایه دریافت های شخصی، با آزادی وجودی مواجه شد، شیوه زیست او نشان می دهد به مسیولیت ناشی از آزادی پی برده و آن را در عمل پیاده کرده است. از منظر او آزادی مطلق نیست و انسان به تمام مسیول چیستی خود است، نه به این دلیل که در جهان بدون معنا پرتاب شده است بلکه از آن جهت که مسیول و آزاد خلق شده است.

    کلید واژگان: آزادی, مسئولیت, اگزیستانسیالیسم, عین القضات همدانی, اروین یالوم
  • رضا عباسی*، سید محمود یوسف ثانی

    نفری، عارف گمنام و در عین حال مهم قرن چهارم هجری، در کتاب المواقف و المخاطبات خود که دستاورد تجارب ناب عرفانی اوست، با زبان خاص و دشواریابی درباره این تجارب سخن گفته است. در این مقاله کوشش شده است تا نظرات این عارف بزرگ درباره «ماهیت تجربه عرفانی»، «راه های شناخت تجربه»، «تنوع تجارب و خصوصیات تجربه عرفانی»، «تفکیک تجربه و تعبیر» و «ویژگی های تجربه گر عرفانی» مورد بررسی قرار گیرد. در خصوص ماهیت، تجربه عرفانی را که «وقفه» نامیده می شود، می توان معراجی دانست که با شهودی کلی حاصل می شود و سرمدیت در آن تعین می یابد و در عین حال دارای حیثیت طریقی است نه موضوعی. برای شناخت این تجربه نیز توجه به مستند و تکیه گاه آن از جهت «توجه به مبادی» و فقدان «علم» و «حس» و «تعرف بدون عبارت» و تدرج و طریان تزلزل بر جسم و تن از جهت آثار و لوازم، ضروری است. درباره اقسام تجارب نیز نفری با توجه به مبدا قابلی، مهم ترین عامل تنوع آن ها را ظرفیت های وجودی گوناگون تجربه گران می داند. نقش تجربه‎گر نیز از دیدگاه نفری در هم سنخی «باب وصول» و «اهلیت سالک» در ورود از آن باب تعین می یابد که بی ارادگی و انفعال تجربه گر را به دنبال دارد. در خصوص ویژگی ها نیز بر «طور ورای عقل بودن»، «اولویت معرفت صمتی بر معرفت نطقی» و «سلسله مراتبی بودن زبان» تاکید می شود.

    کلید واژگان: نفری, المواقف و المخاطبات, وقفه, طور ورای عقل, بیان ناپذیری
  • مهدی حریری*، سید محمود یوسف ثانی، سید حسین موسویان

    شناخت معقولات ثانیه فلسفی ، مقدمه ای ضروری در بازشناخت نظام اندیشه فلسفی قاضی سعید قمی به ویژه مخالفت وی با قایلان به اصالت وجود است. این پژوهش با بررسی دقیق و تفصیلی آثار قطعی الانتساب به وی به روش توصیفی- تحلیلی تلاش می نماید آراء و مبانی قاضی درباره معقولات ثانیه فلسفی و احکام آن را استخراج و تحلیل نماید. بررسی ها نشان می دهد وی اصطلاح معقول ثانی را به کار نبرده، بلکه از معقولات ثانیه فلسفی با عنوان «امور عامه» سخن گفته و مفاهیمی همچون، وجود، شیء، امکان و وجوب را از امور عامه برشمرده و آنها را مفاهیمی عام، بدیهی و معانی مصدری عارض و محمول بر همه اشیا می خواند که ضعیف ترین اشیا از جهت تحقق و دارای حظی از وجود در نفس الامر هستند. برخی اقوال وی بر نحوه ای عروض مابعدالطبیعی مفاهیم فلسفی دلالت دارد؛ البته او در بحث جعل، «ماهیت» را مجعول بالذات و دیگر اعراض و لوازم شیء را مجعول بالعرض می داند. تاکید وی بر جعل بسیط، برخی ابهام های یاد شده را برطرف می سازد. از سخن قاضی، دو سطح متمایز از خارجی بودن مفاهیم فلسفی فهمیده می شود: یکی آنکه این مفاهیم بهره ضعیفی از تحقق و عینیت داشته باشند؛ دوم آنکه هیچ تحقق و عینیت زاید بر ذات نداشته باشند.

    کلید واژگان: معقول ثانی فلسفی, امور عامه, قاضی سعید قمی
    Mahdi Hariri *, Sayyed Mahmoud Yousof Sani, Sayyed Hossein Mousavian

    Qādī Sa‘īd Qumī has not applied the term “secondary intelligibles” but discusses the philosophical secondary intelligibles as “general concepts” (umūr al-āmmah). General concepts as existence, thingness, possibility & necessity are general, self evident & infinitival meanings that accident & predicate on every thing & are the weakest in externality; In attribution of essences, as the essence or quiddity in general (al māhiya bil ma‘na al a‘am) is an entity & created, the attributes are entities & created either; So Some of his phrases implies metaphysical accidence & externality of these concepts.Of course in discussion on creation, he knows the quiddity in general as the very thing that is created by simple creation of creator & refuses synthetic creation; so the essence will be created by self & the other attributes & accidents will be created by accident or attributed to creation; thus some mentioned ambiguities will be resolved.According to his treatises two interpretation on external reality of philosophical secondary intelligibles can be conceived, first, their weakest share of externality & their metaphysical distinction & second, having no metaphysical entity & their mental prosody.

    Keywords: Qādī Sa&lsquo, īd Qumī, philosophical secondary intelligible, General concepts, attribute
  • سید محمود یوسف ثانی*، فائزه بالائی

    یکی از مهم ترین مباحث طرح شده در عرفان عملی شرح مقامات و منازل عرفانی است. از نخستین سال های تاریخ مکتوب مباحث عرفانی، یکی از دغدغه های اصلی عارفان، بیان مقامات و منازل عرفانی بوده است؛ با وجود این عرفای مسلمان نتوانسته اند تعداد منازل و مقامات تا رسیدن به مقصد را به طور مشخص و معین ترسیم کنند و اختلافات عمده ای بین ایشان وجود دارد. تفاوت و اختلاف آرای عرفا در مقوله مقامات و منازل سلوکی را می توان ذیل چهار عنوان اصلی دسته بندی کرد: «تعدد»؛ «تنوع»؛ «ترتب» و «تعریف». امام خمینی رویکردی پارادوکسیکالبه بیان مقامات و منازل عرفانی دارد؛ از یک سو از تبیین مرحله به مرحله و منزل به منزل مقامات خودداری می کند و از سوی دیگر به بیان مراتب کلی سیر و سلوک می پردازد. مقاله حاضر می کوشد در مسئله نخست به علت این رویکرد به ظاهر متناقض بپردازد و در مسئله دوم مدل های مختلف تبیین مراتب کلی سیر و سلوک را بر اساس آثار امام خمینی تنظیم و تنسیق کند. مدل های مختلف بر پایه شش محور اصلی رده بندی می شوند که هریک دارای مدل های تبیین متفاوت هستند

    کلید واژگان: تبیین, مقام, منزل, سیر و سلوک, مراتب کلی
    Seyed Mahmoud Yousef Sani*, Faeze Balaei

    One of the most important discussions in practical mysticism is the quality of expressing various stages of mysticism. From the early years of the written history of mystical arguments, one of the main concerns of the mystics was how to express the stages of mysticism. Muslim mystics have failed to specify the exact number of stages for a mystic in his spiritual journey to his final destination. To that end, there is difference of opinion among them. Different opinions of the mystics on the quality of spiritual journey and the stages of mysticism can be classified under the following four categories: “multiplicity”; “diversity”; “prioritization”; and “definition”. Imam Khomeini has maintained a paradoxical approach toward expressing stages of mysticism. On one hand, he avoids step-by-step clarification of stages of mysticism, and on the other hand, he writes about generalities of spiritual journey. This paper tries to explore the causes of this apparently paradoxical approach in the first stage, and in the second stage, introduce various models for expressing generalities of mystical journeys based on Imam Khomeini’s works. These models have been categorized based on six major items, each possessing different models of clarification

    Keywords: Clarification, mystical journey, stages of mysticism, generalities
  • مهدی حریری*، سید محمود یوسف ثانی، سید حسین موسویان

    بررسی دقیق و تفصیلی آثار قاضی سعید نشان می دهد اساسا «ماهیت» از نظر قاضی سعید، همان «ما به الشیء هو هو» یا ماهیت بالمعنی الاعم است و ماهیت به معنای «ما یقال فی جواب ماهو» مورد نظر وی نبوده است؛ ماهیت، همان حقیقت، ذات و صورت شیء و در تعبیر دیگر، «ماهیت شیء»، «وجود خاص شیء» است قاضی سعید در تبیین دو حکم از احکام ماهیت در نحوه تحقق ماهیت در عالم خارج، یعنی دو مساله جعل و تشخص، نفس «ماهیت» را مجعول به «جعل بسیط» از ناحیه جاعل دانسته و هرگونه تقرر ماهیت، پیش از جعل جاعل را نفی می نماید و تشخص ماهیت را نیز به «جعل جاعل» می داند؛ لذا تحقق ماهیت، نیازمند عروض وجود بر ماهیت نخواهد بود قاضی سعید در تبیین نحوه تحقق ماهیت در عالم خارج، نفس «ماهیت» را مجعول به «جعل بسیط» از ناحیه جاعل دانسته و هرگونه تقرر ماهیت، پیش از جعل جاعل را نفی می نماید

    کلید واژگان: قاضی سعید قمی, شناخت, ماهیت, ماهیت بالمعنی الاعم, جعل
    Mahdi Hariri *, Seyed Mahmoud Yousofsani, Sayyed Hossein Mousavian

     Detailed & precise study on Qādī Sa‘īd writings represents that every existent’s quiddity in Qādī Sa‘īd’s thought is identical to what by which it is what it is or quiddity in general (al māhiya bil ma‘na al a‘am) & quiddity as whatness has not been his target in arguments. In explanation two problems on external realization of quiddity, that are the problem of creation & the problem of distinction, he declares that every quiddity is created by simple creation of it’s creator & denies every kind of beingexistence for quiddity before creation of it’s creator, as well he names the creation of creator as the just cause of distinction of every existent, so the externality & distinction of quiddities does not need to accident of existence to become existent & also does not need to attributes to become distinct.

    Keywords: Qādī Sa‘īd Qumī, Existent, Essence, quiddity, creation
  • سید محمود یوسف ثانی، غلامحسین مقدم حیدری، فائزه اسکندری *

    ابن باجه در موضوع علل چهارگانه از فلسفه طبیعی ارسطو تبعیت کرده است اما در نوع تببین خود از این علل از «منطق» و «نظریه شوق طبیعی» بهره برده است. او علل چهارگانه را در قالب «جنس و فصل» تعریف می کند و همه این علل را «محمولات ذاتی» به حساب آورده است. ابن باجه در تبیین علل چهارگانه بر اساس چهار شوق طبیعی، به شوق پنجمی با عنوان «وجود خارجی» و «وجود ذهنی» اشاره می کند که حاکی از یک وجود خارجی در جسم و دو وجود ذهنی در محرک و متحرک است. وی با اثبات معنای دوگانه «موضوع»، به دوگانگی مفهوم صورت می رسد و این مساله در نهایت به معنای دوگانه آن (صورت خارجی و صورت عقلی) منتج می شود. در مقاله حاضر براهین و استدلال های او در این باره بررسی خواهد شد. مفهوم دوگانه صورت در آراء و اندیشه های ارسطو به دو معنای «صورت مادی» و «صورت غیرمادی» موجود است، ولی شواهد حاکی از آن است که وی به طور صریح به «صورت معقول» اشاره ندارد. بر اساس یافته های این پژوهش، اشاره به «صورت معقول» در دیدگاه ابن باجه کاملا مشهود است و می توان از این نظر او را متاثر از اندیشه های افلاطون دانست.

    کلید واژگان: ابن باجه, ارسطو, صورت مادی, صورت معقول, علل چهارگانه, ماده
    Seyyed Mahmoud Yosefsani, Gholam-hossein Moghaddam Heidari, faeze eskandary*

    Ibn Bājja in relation to the four causes follows of Aristotle's theories, but he has used the logic and natural Shawq theory in explaining these causes. Ibn Bājja expressed the four causes in term of Genus & Season and considered all of these causes as Essential Predicates. He proceeds to speak about another shawq which This Shawq, from his point of view, is the “fifth Shawq” which refer to the “intellectual existence” and the “external existence”. This question ultimately leads to “form” and its dual meaning: External form & intellectual form, in which Ibn Bājja is influenced by Plato. Thus it became clear that Ibn Bājja believed in the dual concepts of the form that in the present paper would be discussed in detail. Ibn bajjah also believes that there are the dual concepts of the form in Aristotle's theories, But Aristotle did not directly refer to the “intelligible form”. According to the findings of this research, in Ibn bajjah's view, the reference to 'intelligible form' is quite obvious, which indicates he is influenced by Plato's thoughts.

    Keywords: Aristotle, Four Causes, intelligible form, Ibn Bājja, Material form
  • سید محمد جوادیثربی، سید محمود یوسف ثانی، محمد امین زارع*

    «کل شیء فیه کل شیء» یا «کل شیء فی کل شیء» به عنوان اصلی کلی از جانب ابن عربی مطرح شده و از سوی شارحان وی پذیرفته شده است. این اصل که از دو جنبه وجودی و شهودی در میراث عرفانی ابن عربی تبیین و توجیه شده است، در آثار عرفانی امام خمینی به صورت مستقیم جلوه نداشته و بدان تصریح نشده است. در این پژوهش با تبیین سه مسئله نفس رحمانی _حضور آن در تمام اشیاء عالم و اندماج تمام اسماء و کثرات در آن_، اسماء الاهی _عینیت اسم و مسمی و حضور تمام اسماء در هر اسمی_ و تناظر انسان و عالم _مطابق بودن انسان با کل اشیاء عالم_، محمل اصل فوق و امکان پذیرش آن در عرفان امام خمینی با سه قرائت، تحلیل و توجیه شده است. بدین صورت که مصداق لفظ «شیء» که در این قاعده دو بار تکرار شده است، می تواند نفس رحمانی-کل تعینات هستی، اسما-اسما و انسان-عالم یا بالعکس باشد.

    کلید واژگان: کل شیء فیه کل شی ء, نفس رحمانی, اسمای الاهی, تناظر عالم و آدم, عرفان امام خمینی
    seyyed mohammad javad yasrebi, Seyyed Mahmoud Yousef Sani, mohammad amin zareh*
  • سیدمحمود یوسف ثانی، حسین روحانی نژاد*

    در این مقاله در مورد تفسیر عرفانی از دیدگاه امام خمینی، در سه ساحت، بحث شده است: ساحت اول، ماهیت، ساحت دوم، مبانی، و ساحت سوم، شیوه.  تفسیر عرفانی، شاخه ای از تفسیر است که عهده دار بیان باطن آیات قرآن و معانی رمزی و اشاری آنها و مبتنی بر ذوق عرفانی و سیر و سلوک است و از طریق کشف و شهود به دست می آید. در تفسیر عرفانی، با قبول دلالت ظاهر آیات، وجهه همت مفسر، راهیابی  به باطن آیات، اشارات و لطایف آنهاست؛ زیرا قرآن دارای چهار لایه است: «عبارت»، که به عوام، اختصاص دارد، «اشارت»، که در حیطه ادراک خواص قرار دارد، «لطایف»، که در حوزه فهم اولیاست، و «حقایق»، که برای انبیا قابل دستیابی است. در ادامه  اشاره ای به  پیشینه  تفسیر عرفانی شده است.  در بحث  از مبانی، محورهای  متعددی  مطرح شده است، که به اختصار عباتند از: مبنای هستی شناختی ؛ مبنای معرفت کشفی؛ .مبنای زبان شناختی ؛. مبنای برخورداری قرآن از مراتب نزول؛  مبنای برخورداری قرآن از مراتب معنایی متعدد؛ مبنای مراتب فهم قرآن؛ مبنای طهارت باطن. امام ، ضمن ارج نهادن به ظاهر آیات، به تفسیرعرفانی پرداخته و رسالت مفسران را کشف مقاصد عرفانی قرآن دانسته است.

    کلید واژگان: امام خمینی, تفسیرعرفانی, تاویل, روش, مبانی
    Sayyed Mahmood Yosef Sani

    This article discusses the mystical interpretation of Imam Khomeini's perspective in three areas: first, nature, second, principles, and third, method. Mystical Interpretation is a branch of commentary that deals with the intrinsic expression of the verses of the Qur'an and their codified meanings and is based on mystical taste and conduct and is achieved through discovery and intuition. In mystical interpretation, by accepting the appearance of the verses, the intentionality of the interpreter is to reach the inside of their verses, signs, and virtues, because the Qur'an has four layers: "Phrase", which belongs to the general, "Gesture", which is in the realm of perception. There are properties, "virtues", which are in the realm of understanding, and "facts", which are accessible to the prophets. The following is a reference to the history of mystical commentary. In the discussion of fundamentals, several axes have been put forward, which are briefly: the ontological basis; the basis of discovery knowledge; the linguistic basis. The basis of Quran enjoyment of descending order; The basis of Quran enjoyment of multiple semantic levels; The basis of understanding the Quran; The basis of inner purity. The Imam, while apparently praising the verses, has dealt with the mystical interpretation and considered the commentators' mission to discover the mystical intentions of the Qur'an.

    Keywords: Imam Khomeini, mystical interpretation, Interpretation, methodology, principles
  • فاطمه شهیدی*، سیدمحمود یوسف ثانی، سید حسین موسویان
    کتاب الحروف فاربی از مهم ترین آثار متافیزیکی در تاریخ فلسفه اسلامی است که نشان می دهد تفکر فلسفی در عالم اسلام در ابتدای راه خود چه نسبتی با اندیشه ارسطویی دارد. در این اثر ضمن توضیح اصطلاحات مختلف فلسفی و اقتضائات مختلف این اصطلاحات در زبان و جامعه عربی مباحث فلسفی مهم و بدیعی طرح شده است. الحروف علاوه بر این حاوی مباحث مختلفی در باب پیدایش زبان، فلسفه، دین، سیاست و اجتماع است که باعث شده مورد توجه محققان در شاخه های مختلف علوم انسانی قرار گیرد. این اثر را نخستین بار محسن مهدی در سال 1970 بر اساس تنها یک نسخه موجود در دانشگاه تهران تصحیح و منتشر نمود. اشکالات فراوان نسخه چاپی که ناشی از ضعیف بودن نسخه خطی و پیچیدگی و سخت فهمی متن اثر می باشد تصحیح مجدد آن را ضروری کرده است. در این مقاله متن اولین مبحث طرح شده در این اثر که می توان آن را «اصطلاح «مقوله» و جایگاه آن در علوم و صنایع» نامید بر اساس چهار نسخه خطی و یک نسخه چاپی تصحیح و در موارد لزوم حاشیه هایی جهت توضیح و تبیین مطالب آورده شده است.
    کلید واژگان: کتاب الحروف, فارابی, مقولات, معقولات اول, موضوعات علوم
  • سیدمحمود یوسف ثانی، فاطمه رادی میبدی *
    از میان انسان ها آنان که به مقصود حیات و آفرینش خویش با تامل اندیشیده و بدان پی برده اند، اندک اند و از آن اندک تر، آنانی هستند که پس از درک مقصود هستی، عزم خود را برای تحقق آن جزم کرده و راه را تا نهایت پیموده اند. اما هر آن کس که پای در مسیر مقصود و تعالی خویش می نهد، باید بداند که راهی هموار و مقصدی زودیاب پیش روی وی نیست؛ گذشته از فراز و نشیب های فراوان این مسیر، جوانب و عوامل متعددی در این راه دخیل اند که آشنایی و رعایت آن ها بر وی لازم است. ازآنجا که حصول غایت عرفان برای سالک، منوط به رعایت تمامی این جوانب است، مقاله ی حاضر سعی دارد تا وجوه مختلفی را برشمارد که در جریان سلوک موثرند و سالک برای وصول به غایتش، بدان ها نیازمند است. این عوامل را تحت عنوان چند مولفه ی کلی می توان جمع بندی کرد: 1. وظایف علمی و معرفتی سالک؛ 2. وظایف عملی سالک؛ 3. استاد و راهنمای طریقت. علاوه بر این، چون مولفه ی وظایف عملی، خود گستره ی وسیعی از اعمال را دربر می گیرد، می توان آن را ذیل سه عنوان معرفی نمود: اول اعمال عبادی و آداب شرعی، دوم کارهای مربوط به تربیت اخلاقی نفس، سوم اعمالی که به منظور ریاضت نفس لازم است. این مقاله به تبیین این عوامل و مولفه ها پرداخته است.
    کلیدواژه ها
    کلید واژگان: سلوک, غایت لقاءالله, علوم حصولی, تهذیب اخلاق, شریعت, ریاضت
    Seyyed Mahmood Yosefsani, Fateme Radi Meybody *
    Among humans, those contemplate in their ultimate goal & creation and find it out; are few and fewer are who definitely decided to attain of that goal after finding it; and travelled The Path to the end.
    Anyhow, anyone who leave step in the path of his transcendence & perfection, must know that don’t have a head a smooth way & easily obtained purpose. Except of many ups and downs of this way, there are contributed different aspects & elements in it. Since attaining of Traveler to mystical aim depends on considering all of these aspects, this article tries to name different aspects which are effective in the course of The Path and the traveler needs to be aware of them for realization of his aim. These factors are added up under three components: 1- Master & guide of The Path 2- Traveler’s knowledge duties 3- Traveler’s action duties.
    Furthermore, in the domain of action duties, different actions that traveler undertake, can be divided to some aspects:Worships & external rules of Shariah; duties about moral cultivation of the soul; the actions are necessary for self-mortification.
    This article explains each of these factors & components
    Keywords: journey of The Path, eduication, moral, Shariah, ascetic discipline
  • سیدمحمود یوسف ثانی، سارا قاسمی
    مفاهیم حسن و عشق یکی از مه مترین مفاهیم عرفان اسلامی است که ارتباط عمیقی با مفهوم تجلی حضرت حق دارد. در کیفیت تجلی خداوند، این دو مفهوم ترجمان مدارج هستی شناختی و معرف تشناختی هستند که در دو قوس نزول و صعود مطرح م یشوند. بدین ترتیب، در قوس نزول، تجلی حاصل ملاحظه حسن ذاتی خداوند در مرآت اکوان و عوالم است و در قوس صعود، عشق راهبر انسان برای شهود این تجلی جمال مطلق است.
    در مقاله حاضر این موضوع با رویکرد به اندیشه عرفانی امام خمینی بررسی و تحلیل خواهد شد.
    کلید واژگان: زیبایی, فطرت, انسان کامل, حسن, عشق
    Seyed Mahmoud Yousef Thani, Sara Ghasemi
    Goodness and love are two major concepts in Islamic theosophy that maintain an in-depth relation with the concept of manifestation of the Divine Truth. In the quality of the manifestation of the Almighty God, these two concepts are interpretations of the ontological and epistemological stages, chiefly discussed in terms of the two circles of ascent and descent. Hence in the circle of descension, manifestation is a result of observation of the inherent Goodness of God in the mirror of the generated beings and the two worlds, while in the circle of the ascension, love guides man toward intuition of this manifestation of the Absolute Beauty of God. This paper reviews and analyzes this point upon an approach based on Imam Khomeini’s theosophical school of thought.
    Keywords: love, beauty, human nature (fitrat), perfect man, goodness
  • سیدمحمود یوسف ثانی، حسین زحمتکش*
    حضرات خمس، حقیقتی جامع در عرفان اسلامی است که نخستین بار در مکتب ابن عربی و توسط خود او به شکل مصطلح آن مطرح شد. حضرات خمس ناظر بر درجات و مقامات وجود مطلق و مراتب کلی هستی است که موطن ظهورات و تجلیات حق تعالی می باشد. قیصری و امام خمینی که هر دو متاثر از آموزه های مکتب ابن عربی هستند، تمایز آرای آشکاری با یکدیگر و با سایر عرفا در این زمینه دارند و در برخی موارد، ابداعاتی را نیز می توان در آنها سراغ گرفت. به اعتقاد ایشان مراتب وجود، منحصر در پنج حضرت است که عبارتند از: لاهوت، جبروت، ملکوت، ملک و انسان کامل. از میان این حضرات، لاهوت، جزء مراتب ذات بوده و بر مرتبه ذات واحدیت اطلاق می شود. سه مرتبه دیگر نیز از جمله مراتب خارج محسوب می گردند. همچنین انسان کامل، جامع حضرات پیشین است و از آن تحت عنوان کون جامع یاد می شود. گونه رویکرد قیصری و امام خمینی به موضوعات عرفانی و از جمله حضرات خمس، تحت تاثیر سنتی است که از آن برخاسته اند؛ بدین لحاظ عرفان امام خمینی، رنگ و بوی عرفان شیعی دارد. تطبیق آرای قیصری و امام در مواردی؛ نظیر مفهوم وجود، اسماء و صفات الهی، مفاتیح غیب، عماء، مراتب ذات حق، مراتب خارج، انسان کامل و نظایر آنها که همگی داخل در مقوله حضرات خمس هستند، اختلافات مبنایی ایشان را در این زمینه به خوبی تبیین می کند. تضارب تاملات عرفانی این دو عارف برجسته، به ویژه در مسئله حقیقت محمدیه و اضافه شدن حقیقت علویه در عرفان امام، جلوه بیشتری می یابد.
    کلید واژگان: عرفان اسلامی, عرفان شیعی, حضرات خمس, قیصری, امام خمینی
    Seyed Mahmoud Yousefsani, Hossein Zahmatkesh*
    Hadarat-e khams encompasses the levels of absolute existence and the general levels of universe in which the divine theophanies are perceived. In Gheisari and Imam Khomeini opinions, the levels of existence are divided into five Hadrats which are as follows: Divine aspect (Lahoot), Divine Empire (Jabaroot), Angelic World (Malakoot), Corporeal World (Molk) and perfect human. Form among these Hadarat, Lahoot is a part of the levels of Essence and is attributed to the level of Oneness (Vahedyat). The other three levels are believed to be the levels of Out (Kharej). The level of perfect human includes the previous Hadrats; this level isusually described as “synthetical being” (Kown-e Jame). The approach taken by Gheisari and Imam Khomeini to the study of mystical issues, particularly the Hadarat-e khams, was under the influence of the atmosphere in which they had worked and studied; thus, Imam Khomeini’s approach to mysticism has the flavor of Shia mysticism. Comparing Gheisari’s and Imam Khomeini’s opinions in some issues such as the meaning of existence, God’s names and attributes, Keys to the Absent (Mafatih-e Gheib), Chaos (Ama), thelevels of the divine essence, Kharej levels, perfect human and the like, which are all involved in Hadarat-e khams, one can distinguish the basic differences in their ideas. These differences seen in their way of thinking come into sight more significantly especially when it comes to the issue of Muhammadan Reality (Haghighat-e Mohammadie) and Alawi Reality (Haghighat-e Alawie) that was added to Imam Khomeini’s mystical viewpoints.
    Keywords: Islamic mysticism, Shiaite mysticism, Hadarat, e khams, Gheisari, Imam Khomeini
  • سیدمحمود یوسف ثانی
    دیدگاه ارسطو درباره تهی بودن یا نبودن حدود قضایا به دو گونه تفسیر شده است. مطابق یک تفسیر، حدود قضایا همیشه واجد فرد یا افراد موجودند و تهی نمیباشند. بنابرین، در قضایای سالبه نیز مجموعه افراد موضوع هیچگاه مجموعه یی تهی نیست. از این جهت بین قضیه سالبه و موجبه در مورد لزوم وجود افراد برای موضوع تفاوتی وجود ندارد. بنا به تفسیر دیگر، در هرقضیه یی، سالبه باشد یا موجبه، نخست اجزای قضیه باید مورد تصور قرار بگیرند و بوجود ذهنی موجود شوند، آنگاه اگر قضیه موجبه بود علاوه بر این تصور ذهنی، باید فرد موجود یا مفروض الوجودی هم داشته باشد که بتواند مورد یک حکم ایجابی واقع شود. ولی اگر قضیه سالبه بود جز همان وجود ذهنی قضیه که برای انعقاد حکم لازم است، نیاز دیگری به فرد موجود یا مفروض الوجودی که وصف محمول را بپذیرد نیست و از این جهت میان قضیه سالبه و موجبه تفاوت هست.
    خواجه نصیر در تفسیر خود از قضیه سالبه به هر دو وجه توجه کرده و هر یک از دو تفسیر را به وجهی درست دانسته است. تفسیر نخست با توجه به قضایایی که در علوم مورد استفاده قرار میگیرند و پیوسته ناظر به حقایق خارجی هستند، تفسیری درست تلقی می شود و تفسیر دوم بلحاظ مطلق قضیه سالبه و اینکه امر معدوم از آن جهت که معدوم است متصف به وصفی، از جمله وصف محمول، نیست، درست میباشد.
    کلید واژگان: ارسطو, سالبه, موجبه, موضوع, خواجه نصیر
    Seyyed Mahmoud Yousef Sani
    Aristotle’s view regarding the emptiness or non-emptiness of the terms of propositions has been interpreted in two ways. In one of them, the terms of propositions always include an existing individual or some existing individuals and are non-empty. Therefore, in negative propositions, the collection of the individuals of the subject is never an empty collection either. Hence, there is no difference between negative and affirmative propositions regarding the necessity of the existence of individuals for their subjects. According to the other interpretation, in any proposition, whether negative or affirmative, its components should be first conceived and come into being through a mental existence. Then, if the proposition is an affirmative one, in addition to this mental concept, there should be an existing or supposedly existing individual to receive an affirmative judgment. However, in case of a negative proposition, except the mental existence of the proposition, which is necessary for passing judgment, there is no need for an existing or supposedly existing individual to receive the predicate attribute. Hence, there is a difference between affirmative and negative propositions in this regard. In his interpretation of negative propositions, Khwajah Nasir Tusi has paid attention to both aspects and considered each of the two interpretations to be correct in its own right. The first interpretation is ruled as a correct one given the propositions which are used in different sciences – and these propositions always depend on external truths. Moreover, the second interpretation is correct due to the absoluteness aspect of negative propositions, and also because a non-existent entity cannot be qualified with any quality, including the predicate attribute, since it is non-existent.
    Keywords: Aristotle, negative, affirmative, subject, Khwajah Nasir Tusi
  • حجت الله باقری*، سیدمحمود یوسف ثانی
    برزخیت را در تفکر ابن عربی می توان به عنوان مبنایی ترین وصف وجود شناختی برای خیال در نظر گرفت به گونه ای که دیگر احکام هستی شناختی خیال به نوعی به این اصل بنیادین برمی گردند. از آنجا که خیال در این بینش به عنوان ساحت و حضرتی از حضرات وجود مطرح می شود جای این سوال هست که از نقطه نظر هستی شناختی، وصف برزخیت به چه نحو در حقیقت خیال ظهور کرده و منشا آن در کجاست؟ در این مقاله با طرح دو مولفه تجلی و اعیان ثابته به عنوان دو رکن از ارکان مابعد الطبیعه ابن عربی، ظهور این برزخیت به وضعیت وجودی اعیان ثابته و ساختار مابعدالطبیعی آنها ارجاع داده خواهد شد؛ به این نحو که چون ساختار وجودی اعیان ثابته از وضعیتی برزخ گونه برخوردار است همین وضعیت در دیگر مراتب تجلی نیز خود را آشکار می کند.
    کلید واژگان: خیال, تجلی, اعیان ثابته, برزخیت
    Hojatollah Bagheri*, Seyyed Mahmoud Yosef Sani
    Intermediary in ibnʿArabī’s view, is the most basic ontological attribute for imagination in a way that other ontological attributes of imagination can be reduced to this principle. Since in this view, imagination is domain and the present of existential presents of god, it might be asked from ontological point of view how intermediary has manifested in the reality of imagination and where is its origin? In this paper, by appeal to two components, i.e. eternal essences and manifestation as two basic principles of ibnʿArabī’s metaphysics, the manifestation of intermediary will be reduced to the existential status of eternal essences and the metaphysical structure of them in a manner that since the existential status of eternal essences has an intermediary-like status, the same status will be appeared in other degrees of manifestation.
    Keywords: Imagination, Manifestation, Eternal essences, Intermediary
  • سیدمحمود یوسف ثانی، حسن مهدی پور
    موضوع نوشتار حاضر بررسی تصورات مختلف خداشناسی در اندیشه عرفانی عطار و لوازم اخلاقی و شعائری آن هاست. در این بررسی بیان می کنیم که اولا در خداشناسی عطار سه تصور از خدا یعنی خدای فوق تشخص و عدم تشخص، خدای متشخص و خدای نامتشخص استنباط پذیر است و ثانیا در میان این تصورات فقط با خدای متشخص رابطه اخلاقی و شعائری امکان پذیر است. زیرا این ارتباط مستلزم دو شرط تشخص و انسان وارگی است که فقط خدای متشخص واجد آن است. هم چنین بحث خواهد شد که با توجه به اینکه خدای متشخص در نگاه عطار علاوه بر اوصاف انسان وار، واجد اوصاف ناانسان وار است که فوق قواعد عقلی و اخلاقی است، در ارتباط اخلاقی و شعائری با خدا با نوعی ناسازگاری مواجه ایم.
    کلید واژگان: خدای فوق تشخص و عدم تشخص, خدای متشخص, خدای نامتشخص, اوصاف انسان وار, اوصاف ناانسان وار, ارتباط اخلاقی, شعائری
    Seyed Mahmoud Yousef Thani, Hassan Mahdipour
    The main objective of the present paper is to study different theological perceptions in Attar’s mystical thought and its ethical and ritualistic requirements. First of all, in Attar’s theology, three perceptions of God are not provable: God beyond personification and lack of personification, personified and imprersonified God. Secondly, among the said perceptions, it is possible to establish ethical and ritualistic relationship only with personified God, for this relationship requires two conditions, i.e. personification and human-likeness, which only personified God can have. Since personified God in Attar’s approach, besides human-like attributes has non-human-like attributes too which are beyond rational and ethical rules, we face some sort of incompatibility in ethical and ritualistic relationship with God.
    Keywords: God beyond personification, lack of personification, personified God, impersonified God, human, like attributes, non, human, like attributes, ethical, ritualistic relationship
  • سیدمحمود یوسف ثانی، فائزه بالایی
    داستان ملاقات موسی با یکی از بندگان خاص خداوند یکی از شگفت انگیزترین داستان های قرآنی است که بستر مناسبی برای عرفای مسلمان و تاویلات باطن گرایانه ایشان ایجاد کرده است. به منظور تحقق نگاه عرفانی به این داستان دو رویکرد می توان داشت. در رویکرد نخست جنبه های سلوکی و عملی داستان محور توجه قرار می گیرد و در رویکرد دوم می توان در صدد تاویل و تطبیق اجزای مختلف داستان به صورت انفسی و گاه آفاقی برآمد. مقاله حاضر به رویکرد نخست می پردازد و سعی می شود که در آن مدعیات مسطور در تاویلات مختلف با سیاق داستان و سایر عبارات قرآنی مقایسه شود و مورد تدقیق قرار گیرد. همچنین به دیگر جنبه های عرفانی داستان و بهره های سلوکی از آن همچون تطبیق مراحل سه-گانه سفر با مراحل سه گانه توحید، ادب بندگی دربرابر خداوند، ترک انانیت، طلب و توجه به مقامات باطنی حتی برای پیامبران و... توجه شود و به استفاده های سلوکی از داستان منحصر نشود.
    کلید واژگان: موسی, خضر, شریعت, حقیقت, مرید, مراد
  • سید حاتم مهدوی نور، محمد تقی فعالی، سید محمود یوسف ثانی
    در دهه های اخیردر غرب، ادراک انسانی مورد کاوش دقیق قرار گرفت و در بعضی زمینه های معرفت انسانی تشکیک کردند. طباطبایی موضعی رئالیستی در معرفت شناسی اتخاذ کرد و برای دفاع از موضع خود بیشتر از گذشتگان، به بررسی علم و ادراک پرداخت و برای گریز از شک گرایی، به علم حضوری اهمیت زیادی داد و مبنای معرفت انسانی را بر آن بنا کرد. علم حضوری را علم نفس به خود، قوا، فعل و انفعالات آن، علم حضوری علت به معلول و برعکس و علم دو معلول علت واحد به یکدیگر می داند.
    این نوشتار به بررسی علم حضوری معلول به علت و علم دو معلول علت واحد به یکدیگر از دیدگاه طباطبایی و کاربرد آن در آرای عرفانی او می پردازد. با توجه به نظریه ی وی در مورد تجرد نفس انسات و علم حضوری، انسان می تواند با کاستن از اشتغال نفس به بدن، موجودات مجرد را با علم حضوری بیابد. قبل از این که انسان به موجودات دیگر علم داشته باشد، به خداوند علمی حضوری خواهد داشت.
    کلید واژگان: تجربه ی عرفانی محمدحسین طباطبایی, علت, علم, علم حصولی, علم حضوری, معلول
    Seyed Hatam Mahdavi Noor, Mohammad Taghi Faali, Seyed Mahmood Yoosof Sani
    In the latest decades، in west، human perception was precisely explored، and was questioned in some areas. Tabatabaei took a realist position in epistemology. To defend his position، he began to study human knowledge and perception. To avoid skepticism، he gave great importance to intuitive knowledge and based human knowledge on it. Intuitive knowledge is the knowledge of the soul of itself، its faculties، and its interactions and… This article studies theory of intuitive knowledge and its application on Tabatabaei’s mystical views. According to his theory، by reducing self-employment to body، human being can know abstract entities by intuitive knowledge.
    Keywords: knowledge, intuitive knowledge, Allamah Tabatabaei, human perception, mystical view
  • سیدحاتم مهدوی نور، سیدمحمود یوسف ثانی، محمدتقی فعالی
    در مورد تجربه عرفانی، دو دیدگاه ذات گرایی و ساخت گرایی وجود دارد. ذات گرایان معتقدند که حداقل در تجارب عرفانی خاص، عرفا ذات واحدی را تجربه می کنند، اما زمینه های اجتماعی و مذهبی عارف در تفسیر آن ها اثرگذار است؛ لذا علی-رغم تنوع گزارشات تجارب عرفانی در سنت های مختلف، هسته مشترکی وجود دارد که تمام آن ها را می توان از یک نوع دانست. اما ساخت گرایان قائل اند که تجربه عرفانی، به طور خاص و گسترده، توسط سنت مذهبی و اجتماعی ای که عارف در آن قرار دارد، شکل داده می شود؛ پس زمینه های مذهبی خاص، تجارب متفاوتی را ایجاد می کنند.
    علامه طباطبایی، در حصری عقلی، علم را به حضوری و حصولی تقسیم می کند. با نظر به این تقسیم، تجربه عرفانی یا از نوع علم حضوری است یا از نوع علم حصولی. تجربه ای که از نوع علم حضوری است، تجربه ذات است و پیشینه های عارف در آن نقشی ندارد. انسان می تواند با ریاضت، از تعلق نفس به بدن بکاهد. در این صورت، نفس مجرد به علت خود و نیز به معلولات دیگر علم حضوری خواهد داشت و با آن ها متحد می شود. اما بعضی از تجارب عرفانی انسان (کشف صوری و بعضی از مراتب کشف معنوی) از نوع علم حصولی است. در این نوع تجربه، ممکن است زمینه-های قبلی عارف در شکل گیری تجربه وی دخالت داشته باشند.
    کلید واژگان: تجربه عرفانی, علم حضوری, علم حصولی, ساخت گرایی, ذات گرایی, طباطبایی
    Sayyed Hatam Mahdavi Noor, Sayyed Mahmud Yusofsani, Mohammadtaqi Faali
    There are two theory in west about mystical experience: essentialism and constructivism. Essentialists say at least, in some experience, mystics are experience the one essence but the social and religious of mystic effect on their interpretation. Then despite the variety of the mysticism’s reports in various traditions, there is a common core that we can consider all of them as one type. But constructivists say the mystical experiences are predetermined by the ‘context’ of their specific social and religious training and education. Hence different religious contexts produce different types of mystical experiences. Allameh Tabatabaie divided knowledge into “by-presence” and “acquired” categories in a rational domain. According to this division, mystical experience is type of knowledge by presence or acquired knowledge. Since in experience that is of knowledge by presence kind where existence of the “known” is certainly present for the “knower” then no background of mystic is involved in this experience. Yet, “concept” is involved in some “mystical discoveries”. this kind of discoveries is categorized as “acquired knowledge”. In this type of experience the mystic’s background may be but not necessarily predetermine his experience and this is against constructivists’ approach.
    Keywords: mystical experience, knowledge by presence, acquired knowledge, constructivism, essentialism, Tabatabaei
  • سیدمحمود یوسف ثانی، حسین زحمتکش
    اسماء و صفات حق تعالی در مجرای تجلیات و تعینات ذات الوهی علی الدوام دست اندرکار آفرینش و جلوه گر نمودن مظاهر و موجودات عالم فیض هستند. آنچه بدیهی است، آن است که ذات حضرت ربوبی بی پرده رخ نمی نماید. پس به ناچار عالم ماسوی گره گشایی جهان ممکنات را در کارگاه اسماء و صفات هویدا می بیند. در این مسیر، علم الاسماء که خصیصه منحصر به فرد عرفان اسلامی است، اهمیت خود را در سلسله مطالعات عرفانی بازمی یابد.
    آنچه در این مقاله به اختصار بدان پرداخته می شود، ماهیت اسماء و صفات الهی در حوزه عرفان نظری اسلام است که در نظرگاه عرفای بنام اسلامی با رویکردی به اندیشه عرفانی امام خمینی مورد بررسی و تامل قرار می گیرد. اینکه اسماء و صفات چیست و از چه جایگاه و منزلتی در دایره عرفان برخوردار است و نحوه ارتباط حق و عالم آفرینش در اندیشه تاویل گرای عرفانی چگونه توجیه می شود، محورهای بنیادین بحث در نوشتار پیش روست.
    کلید واژگان: عرفان اسلامی, اسمای الهی, صفات الهی, مفاتیح غیب, تجلی
    Seyed Mahmoud Yousef Thani, Hossein Zahmatkesh
    The divine names and attributes through manifestations and embodiments of the divine essence are perpetually engaged in creation and demonstration of the appearances and beings of the world of blessing. What is evident is that the Lord would not show Himself without veil. Hence the world other than Him finds a solution to the world of possibilities in the workshop of the names and attributes. Therefore, in this regard, the knowledge of Names, which is exclusive to Islamic mysticism, becomes very important in mystical studies. The present paper is an attempt to study the nature of the divine names and attributes in the field of theoretical mysticism in Islam, particularly in the viewpoints of Muslim mystics, with special reference to Imam Khomeini’s viewpoints. Attempts have been made to study the following issues: nature of the names and attributes, their status in mysticism, and the modality of interpretation of relationship between the truth and the world of creation in the hermeneutical approach in.
    Keywords: Islamic mysticism, divine names, keys of unseen world, manifestation
  • سیدمحمود یوسف ثانی*، حسن مهدی پور
    از آرای عین القضات همدانی در وجودشناسی دو تلقی کثرت وجود و وحدت وجود قابل استنباط است. تلقی اول در جایی مطرح می شود که وی برای اثبات وجود واجب، وجود را به قدیم و حادث تقسیم می کند. لازمه این تقسیم، پذیرش کثرت در وجود است؛ اما تلقی دوم آنجا مطرح می شود که وی هستی را منحصر در وجود حق می کند و او را یگانه مصداق حقیقت وجود می داند. در این تلقی، کثرات هیچ شانی جز مظهر بودن حق نداشته و ذاتا معدوم اند. از این رو، رابطه حق با آنها نه ارتباط دو وجود با یکدیگر بلکه رابطه ظاهر با مظهر بوده و در نتیجه غیریت و کثرت در وجود نفی می شود. اما با توجه به تمایزی که عین القضات بین طور عقل و طور ورای عقل قائل می شود، می توان کثرت وجود را ناظر به طور عقل و وحدت وجود را ناظر به طور ورای عقل دانست، یعنی او از حیث معرفت شناختی به دو نحو سخن می گوید نه از حیث وجودشناختی.
    کلید واژگان: کثرت وجود, وحدت وجود, قدیم, حادث, ظاهر, مظهر, طور عقل, طور ورای عقل
    Seyyed Mahmoud Yousef Sani*, Hassan Mahdi Pour
    In Ayn-al-Qużāt Hamadānī's ontological system, two conceptions of plurality and unity of existence have been separated. The first has been presented when he tried to argue for the existence of necessary being and in doing that he divided existence into two categories: eternal vs. originated. A precondition of such a division is to accept the idea of plurality of existence. The second conception has been presented where Ayn-al-Qużāt confined existence to the existence of God and considered Him as the only true and real example of existence. According to this conception, pluralities are essentially nonexistent and are nothing but epiphanies of God. Therefore, the relationship between them and God is like the relationship between manifested appearances and manifestation itself, not between two independent objects. Accordingly, there is no otherness or plurality in the realm of existence. However, by taking into account the differentiation that Ayn-al-Qużāt suggests between Stage of Reason and Domain of beyond Reason, it can be claimed that plurality of existence is connected with the former and its unity is connected with the latter. This means that the difference between plurality and unity of existence is epistemological, not ontological, according to Ayn-al-Qużāt.
    Keywords: Plurality of Existence, Unity of Existence, Eternal Existence, Originated Existence, Manifested Existence, Manifestation, Stage of Reason, Domain of Beyond Reason
  • سیدمحمود یوسف ثانی، محمدرضا فریدونی، فائزه بالایی
    مراحل سیر و سلوک سالک در پرتو مراقبه که یکی از اساسی ترین مقولات عرفان عملی است، پی ریزی می شود. این مقوله مهم، یکی از محوری ترین تعالیم امام خمینی است و آیت الله محمد بهاری همدانی از عرفای معاصر نیز در مراسلات خویش، برآن تاکید داشته اند. مقاله حاضر، به تبیین شباهت ها و تفاوت های آرای این دو بزرگوار در باب مراقبه می پردازد. ابتدا تعریف جامعی از مراقبه بیان می گردد، سپس اهمیت مراقبه و نظریه تشکیکی بودن و مراتب متعدد آن از دیدگاه امام خمینی و آیت الله بهاری همدانی تشریح می شود. در ادامه، خداشناسی به عنوان عامل معرفتی موثر بر حدوث مراقبه و توبه به عنوان عامل فعلی موثر بر مراقبه طرح و بحث می شود. همچنین تفکر و تضرع - که از مفاهیمی است که در ادبیات عرفانی عرفا، مورد غفلت واقع شده است - به عنوان عامل موثر بر بقای مراقبه معرفی می شود. در پایان، به دو آفت اصلی مراقبه از دیدگاه این دو عالم بزرگ یعنی خارج شدن از مسیر شریعت و توقف در مقام کشف و شهود پرداخته می شود.
    کلید واژگان: مراقبه, محاسبه, مشارطه, معاتبه, توبه, تضرع
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال