شادمهر میردار
-
مقدمه و اهداف
تکنیک های کشتی، عمدتا مبتنی بر جابه جایی ها، فشارها و کشش های مداوم است و هدف آن ها به طور کلی حفظ تعادل کشتی گیر و برهم زدن تعادل حریف است. تعادل در دوران بلوغ توسعه می یابد و به همین خاطر سطح تمرین پذیری تعادل در ورزشکاران نابالغ مشخص نیست. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرینات تعادلی سن محور و آزمون عملکردی معادل رشته کشتی بر تعادل کشتی گیران در دوران رشد است.
مواد و روش هانمونه آماری پژوهش شامل 28 کشتی گیر (گروه تمرینی، 18 نفر) و غیرکشتی گیر (گروه کنترل، 10 نفر) 11 تا 16 سال بود. از گروه غیرکشتی گیر برای کنترل تغییر تعادل در طول 4 ماه استفاده شد. آزمودنی ها به مدت 16 هفته، 3 جلسه در هفته به تمرینات تعادلی سن محور پرداختند. شدت، مدت و نوع تمرین تعادلی در هر هفته تغییر یافت. آزمودنی ها به مدت 16 هفته، 3 جلسه در هفته به تمرینات تعادلی سن محور پرداختند. پارامترهای تعادل در حالت گارد کشتی بلافاصله بعد از چالش تعادلی 25 تا 30 ثانیه به وسیله فوت اسکن مورد بررسی قرار گرفت. مسافت و سطح حرکت مرکز فشار جهت ارزیابی تعادل مورد استفاده قرار گرفت. جهت بررسی تفاوت آماری بین 2 گروه از آزمون تی مستقل در سطح معنی داری 0/05 استفاده شد. محاسبات آماری در نرم افزار SPSS نسخه 27 انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد تمرین تعادلی سن محور در کشتی گیران نابالغ پیشرفت معنی دار داشت. تغییرات سطح حرکت مرکز فشار در گروه کشتی گیر (17/60) در مقایسه با گروه غیرکشتی گیر (96/06) بهبود معناداری داشته است (0/001>p). در حالی که تغییرات مسافت حرکت مرکز فشار بین 2 گروه تفاوت معناداری را نشان نداد (0/13=p).
نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش، زمانی که ورزشکاران نابالغ تمرین تعادلی سن محور پیش رونده را به طور منظم در کنار ورزشی مانند کشتی اجرا می کنند، پیشرفت بیشتری در عملکرد تعادلی نشان خواهند داد و احتمالا در اجرای فنون کشتی عملکرد بهتری خواهند داشت.
کلید واژگان: دوران رشد، بلوغ، تعادل، کشتیBackground and Aims:
Wrestling techniques are mainly based on continuous displacements, pushes and pulls, with the overall goal of maintaining own balance and disrupting the opponent's balance. The balance related systems are matured during adolescence. The level of balance training in prepubescent athletes is not well-defined. The present study aims to investigate the effect of age-focused balance exercises using functional tests tailored to the wrestling sport on the balance of prepubescent male wrestlers.
Methods:
In this study, participants were 28 boys aged 11-16 years in two groups of 18 wrestlers (training groups) and 10 non-wrestlers (control group). The training group performed age-focused balance exercises for 16 weeks, three times a week. The intensity, duration and type of balance exercises were changed every week. The control group was used to control balance changes during four months. The balance parameters including distance and surface area of the center of pressure (COP) movement were measured in the guard position immediately after 25-30 seconds of perturbation by a foot scan plate. The independent t-test was used to examine the statistical differences between the two groups. Statistical calculations were performed in SPSS software, version 27. The significance level was set at 0.05.
Results:
Results of the independent t-test showed that the wrestling group had a significant improvement in the surface area for the COP displacement compared to the non-wrestling group (17.60 vs 9.06 cm; P<0.001), while the distance of the COP displacement did not show a significant difference between the two groups (P=0.13).
Conclusion:
The age-specific balance exercises can lead to a significant improvement in the balance of prepubescent male wrestlers. If these wrestlers regularly perform these balance exercises, they will show greater improvement in balance and may perform wrestling techniques better.
Keywords: Growth Period, Balance, Maturation, Wrestling -
زمینه و هدف
بیماری انسداد ریوی مزمن یکی از بیماری های تنفسی است که التهاب نقش مهمی در روند پیشرفت آن دارد. تمرینات ورزشی و استراتژی های تغذیه ای در بهبود التهاب موثر است؛ ازاین رو، هدف مطالعه حاضر تعیین تاثیر یک دوره تمرین ترکیبی همراه با مصرف مکمل ان-استیل سیستئین بر سطوح التهابی بیماران مبتلا به انسداد ریوی مزمن بود.
روش هادر این مطالعه نیمه تجربی، 80 مرد مبتلا به انسداد ریوی مزمن به طور تصادفی در 4 گروه (20 نفر) تمرینات ترکیبی، گروه تمرینات ترکیبی با مصرف مکمل، گروه مکمل، گروه دارونما قرار گرفتند. تمرینات 12 هفته و 6 جلسه در هفته به مدت 60 دقیقه انجام شد. روزانه 1800 میلی گرم مکمل ان-استیل سیستئین در کنار 3 وعده غذایی اصلی تجویز شد. مقادیر اینترلوکین-6، اینترلوکین-8 و CRP در زمان پیش آزمون و پس آزمون در خون اندازه گیری شدند.
یافته هاپس از 12 هفته مداخله، میانگین مقادیر اینترلوکین-6، اینترلوکین-8 و CRP به ترتیب 9/12، 30/20 و 5 درصد در گروه مکمل+تمرین کاهش معنادار داشت (0/001=P). میزان اینترلوکین-6 (0/001=P)، اینترلوکین-8 (0/001=P) و CRP (P=0/04) در گروه تمرین + مکمل به طور معنی داری کمتر از گروه دارونما بود. همچنین مقادیر اینترلوکین-6 (0/001=P) و اینترلوکین-8 (0/001=P) در گروه تمرین نسبت به گروه دارونما کاهش معنادار داشت.
نتیجه گیریبه نظر می رسد تمرینات ترکیبی همراه با مصرف مکمل ان-استیل سیستئین تاثیر مثبتی در شاخص های اینترلوکین-6، اینترلوکین-8 و CRP در بیماران مبتلا به انسداد ریوی مزمن داشته باشد.
کلید واژگان: تمرینات ترکیبی، ان-استیل سیستئین، بیماری انسداد ریوی مزمن، اینترلوکین-6Feyz, Volume:28 Issue: 5, 2024, PP 500 -510Background and AimChronic obstructive pulmonary disease (COPD) is a respiratory disease in which inflammation plays a significant role in its progression. Exercise and nutritional strategies are effective in improving inflammation; therefore, the aim of this study was to determine the effect of a combined exercise program and N-acetylcysteine supplementation on inflammatory markers in patients with COPD.
MethodsIn this semi-experimental study, 80 male patients with COPD were randomly divided into 4 groups (20 subjects each): combined exercise, combined exercise with supplementation, supplementation, and placebo. The exercises were performed for 12 weeks, 6 sessions per week, for 60 minutes. 1800 mg of N-acetylcysteine supplement was administered daily along with 3 main meals. The levels of interleukin-6, interleukin-8, and C-reactive protein were measured in the blood at pre- and post-test.
ResultsAfter 12 weeks of intervention, the mean values of interleukin-6, interleukin-8, and CRP decreased significantly by 12.9%, 20.3%, and 5%, respectively, in the exercise + supplement group (P=0.001). Interleukin-6 (P=0.001), interleukin-8 (P=0.001), and CRP (P=0.04) levels were significantly lower in the exercise + supplement group compared to the placebo group. Moreover, interleukin-6 (P=0.001) and interleukin-8 (P=0.001) levels were significantly lower in the exercise group compared to the placebo group.
ConclusionIt seems that combined exercise and N-acetylcysteine supplementation have a positive effect on interleukin-6, interleukin-8, and CRP markers in patients with COPD.
Keywords: Combined Exercise, N-Acetylcysteine, Chronic Obstructive Pulmonary Disease, Interleukin-6 -
مقدمه
هدف این پژوهش، بررسی 16 هفته تمرین مبتنی بر سن بر قابلیت های جسمانی و عملکردی ویژه با استفاده از آزمون اختصاصی بود.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی میدانی بود. 18 کشتی گیر آزادکار پسر در دو گروه سنی 12-13 سال و 15-16 سال، 16 هفته تمرین اختصاصی سن محور را اجرا کردند. قبل و پس از دوره تمرینی، قدرت ایزومتریک قدرت عضلات پشت و پا، توان بالاتنه و عملکرد آزمودنی ها طی آزمون عملکردی ویژه کشتی (SWPT) در دو زمان دو دقیقه ای مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آزمون من ویتنی و ویلکاکسون و سطح معنی داری P<0.05 با نرم افزار آماری SPSS نسخه 24 انجام شد.
یافته هامقایسه آزمون های SWPT در پی 16 هفته تمرین نشان داد که تنها در ایستگاه توان بی هوازی بهبود معنی داری مشاهده شد. آزمودنی های نوجوان در زمان اول آزمون SWPT 41.92درصد (P=0.003) و در زمان دوم 23.89 درصد (P=0.003) افزایش در توان را پس از 16 هفته تمرین نشان دادند. برای کودکان در زمان اول 75.38 درصدی و در زمان دوم 284.13 درصدی افزایش مشاهده شد. نتایج آزمون جداگانه پرتاب توپ نیز افزایش 15.79 درصدی و 27.68 درصدی به ترتیب در گروه نوجوانان و کودکان را به دنبال داشت. در میزان قدرت ایزومتریک در هر دو گروه تغییری ایجاد نشد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد اثربخشی تمرینات سن محور در رده های سنی قبل از بلوغ، مستلزم دوره های تمرینی در بازه های زمانی طولانی تر مبتنی بر ویژگی های نموی و تمرکز بر تمریناتی با اولویت هماهنگی های عصبی عضلانی و الگوی های حرکتی و تکنیکی است.
کلید واژگان: SWPT، بلوغ، کودک، نوجوان، تمرینات سن محور واژهIntroductionMaturity is one of the main confounding variables in evaluating the physical, physiological and functional characteristics of immature wrestlers. The aim of this research was to investigate 16 weeks of age-based training on the physical and functional abilities of immature male freestyle wrestlers using a specific test.
MethodsThe present study was a semi-experimental field study. Eighteen male freestyle wrestlers, divided into two age groups (12-13 years and 15-16 years), participated in a 16-week age-specific training program. Before and after the training period, isometric strength of the back and leg muscles, upper body power, and performance of the subjects during a specific wrestling performance test (SWPT) conducted over two 2-minute rounds were evaluated. The findings were analyzed using the Mann-Whitney and Wilcoxon tests, with a significance level of P<0.05, using SPSS software version 24.
ResultsComparison of SWPT scores revealed significant differences only in the sled pull station. Adolescents showed improvements in power output by 41.92% in the first half (P=0.003) and 23.89% in the second half (P=0.003). Children demonstrated improvements of 75.38% in the first half (P=0.043) and 284.13% in the second half (P=0.043). Additionally, the medicine ball throw test outside the SWPT showed improvements of 15.79% (P=0.036) and 27.68% (P=0.028) in both groups. No significant changes were observed in isometric strength.
ConclusionIt appears that the effectiveness of age-specific training in pre-pubescent age groups requires longer training periods based on developmental characteristics, with a focus on exercises that prioritize neuromuscular coordination and movement and technical patterns.
Keywords: SWPT, Puberty, Child, Adolescent, Age-Specific Training -
هدف
تمرینات ورزشی هدفمند با بهبود ظرفیت آنتی اکسیدانتی نقش اساسی در عملکرد قلبی تنفسی دارد. هدف مطالعه حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرینات کراس فیت همراه با مصرف مکمل اسپیرولینا بر سطوح سرمی مالون دی آلدئید، گلوتاتیون پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز در مردان جوان ورزشکار بود.
روش شناسی:
در این پژوهش نیمه تجربی، تعداد 20 ورزشکار با میانگین سنی 88/1±95/22 سال به طور تصادفی، در دو گروه دارونما (10 نفر) و مکمل (10 نفر) قرار گرفتند. گروه مکمل به طور همزمان با مصرف روزانه چهار عدد قرص (500 میلی گرمی) اسپیرولینا در یک برنامه تمرینی کراس فیت هشت هفته ای، سه جلسه به مدت 60 دقیقه و با شدت بالا شرکت کردند. نمونه گیری خونی 24 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از دوره مداخله جهت اندازه گیری شاخص های فوق انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t زوجی و تحلیل کوواریانس سطح معنی داری0.05≥ P انجام شد.
یافته هاپس از هشت هفته تمرین، سطوح مالون دی آلدئید کاهش (0/02=P) و سطوح گلوتاتیون پرواکسیداز و سوپرا اکسید دیسموتاز افزایش معنی دار در گروه مکمل در مقایسه با گروه دارونما(تمرین کراس فیت) نشان دادند (0/01=P). آزمون کوواریانس نشان داد که بین گروه ها تفاوت معنی داری وجود دارد. میزان مالون دی آلدئید (0/01= P)، سوپرا اکسید دیسموتاز (0/02= P) و گلوتاتیون پرواکسیداز(0/03= P) در گروه مکمل نسبت به دارونما بهبود یافته بود.
نتیجه گیریبه نظر می رسد تمرینات کراس فیت به همراه مصرف مکمل اسپیرولینا، می تواند موجب بهبود وضعیت آنتی اکسیدانی و کاهش آسیب اکسایشی و احتمالا ارتقای عملکرد قلبی و تنفسی ورزشکاران شود.
کلید واژگان: کراس فیت، مالون دی آلدهید، سوپرا اکسید دیسموتازAimsTargeted exercise training plays an essential role in cardiorespiratory function by improving antioxidant capacity. The aim of this study was to evaluate the effect of 8 weeks of cross-fit training with spirulina supplementation on serum levels of malondialdehyde, glutathione peroxidase and superoxide dismutase in young male athletes.
Materials and MethodsIn this quasi-experimental study, 20 athletes with an Average of 22.95 88±1.88 years were selected and randomly divided into two groups of placebo (n = 10) and supplement (n = 10). The supplement group participated in an 8-week crossfit exercise program for 3 sessions of 60 minutes while taking four spirulina tablets (500 mg) daily. Blood samples were taken 24 hours before and 48 hours after the intervention period to measure the above indicators. Data analysis was performed using paired t-test and analysis of covariance.
ResultsAfter eight weeks of training, malondialdehyde levels decreased (P=0.02) and glutathione peroxidase and superoxide dismutase levels showed a significant increase in the supplement group compared with the placebo group (crossfit training).( P=0.01). Covariance test showed that there was a significant difference between the groups. Malondialdehyde (P=0.01), superoxide dismutase (P = 0.02) and glutathione peroxidase (P=0.03) were improved in the supplement group compared with placebo group.
ConclusionIt seems that crossfit training along with spirulina supplementation can improve antioxidant status and reduce oxidative damage and possibly improve cardiac and respiratory performance of athletes
Keywords: Cross-fit, spirulina, Malondialdehyde, Superoxide dismutase, Glutathione peroxidase -
بیماری مزمن انسداد ریه و فعالیت ورزشی: با نگاه اجمالی به نقش سیستم ایمنی ذاتی در بیماری زایی و تاثیر تمرینات ورزشی بر آن ها(مطالعه روایی)زمینه و هدف
ایمنی ذاتی نقش مهمی را در بیماری مزمن انسداد ریه که به عنوان یک بیماری التهابی پیشرونده شناخته شده است، ایفا می کند. به دلیل گسترش این بیماری بیش از گذشته ضرورت پرداختن به فعالیت های ورزشی در بیماران مبتلا به انسداد مزمن ریه با توجه به اثرات ایمونولوژیک و فیزیولوژیک آن بر بهبود این بیماران مطرح شده است. در این مطالعه ضمن بررسی اثرات ایمنی ذاتی بر بیماری ذایی و تاثیر تمرینات ورزشی مختلف بر ایمنی ذاتی بیماران مبتلا به انسداد مزمن ریه، نسخه ورزشی مناسب برای انجام فعالیت ورزشی در دوران ابتلا به این بیماری ارایه شده است.
مواد و روش هادر این مطالعه مروری مقالات مرتطب از تمام پایگاه های اطلاعاتی شامل اسکوپوس، پابمد، گوگل اسکالر، سامانه همایش های معتبر علمی، مگیران و نورد مورد بررسی قرار گرفت. همچنین در فرآیند جست و جو از کلید واژه های بیماری انسداد مزمن ریه، ایمنی ذاتی و بیماری مزمن انسداد ریه، تمرینات ورزشی و بیماری انسداد مزمن ریه استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: اصول اخلاقی در نگارش مقاله، طبق دستورالعمل کمیته ملی اخلاق و آیین نامه COPE رعایت شده است.یافته هافعالیت های ورزشی مختلف از جمله تمرینات ترکیبی(هوازی، مقاومتی و تنفسی) با توجه با اثرات فیزیولوژیکی خود می توانند برای افزایش عملکرد ایمنی ذاتی در افراد مبتلا به بیماری مزمن انسداد ریه مفید باشند و به عنوان یک مکمل درمانی در کاهش و بهبود علایم بالینی و کاهش تنگی نفس و همچنین افزایش کیفیت زندگی در این بیماران مورد استفاده قرار گیرند.
نتیجه گیریبا توجه به گسترش بیماری انسداد مزمن ریه در جهان، پیشنهاد می شود از فعالیت های ورزشی با شدت و مدت مناسب برای کمک به بهبود بیماران استفاده شود.
کلید واژگان: بیماری مزمن انسداد ریه، ایمنی ذاتی، تمرینات ورزشی، تمرینات مقاومتی، تمرینات هوازی -
تمرین اینتروال فزآینده با نقص عملکرد ایمنی و آسیب سلولی در بافت ریه همراه است، پرسیاوشان بعنوام مکمل گیاهی در طب سنتی بعنوان یک انتی اکسیدان مورد توجه بوده است. ازین جهت تحقیق حاضر به بررسی تاثیر تمرین اینتروال فزآینده بر سطوح HIF-1α و میزان آپوپتوز برونش و برونشیول بافت ریه پرداخته است. برای این منظور 24 سر رت نر نژاد ویستار سالم (4 هفته ای با میانگین وزنی 9 ± 72 گرم) به دو گروه تجربی (18 سر) و کنترل (6 سر) تقسیم شدند، پس از 6 هفته تمرین اینتروال فزآینده تعداد 6 سر از رت های گروه تجربی به گروه مکمل (6 سر)، ادامه تمرین (6 سر) و مکمل تمرین (6 سر)، انتقال یافته و به مدت سه هفته دیگر در شرایط مورد نظز قرار گرفتند. جهت اندازه گیری میزان HIF-1α و آپوپتوز برونش و برونشیول، در پایان هفته نهم نمونه بافت ریه خارج و مورد سنجش قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معنی داری (05/0 ≥ p) استفاده شد. یافته ها نشان داد که علی رغم افزایش معنی داری در میزان HIF-1α و آپوپتوز برونش و برونشیول ریه (05/0 ≥ p) متعاقب فعالیت ورزشی فزآینده مکمل گیاهی پرسیاوش در هر دو گروه مکمل به تنهایی و مکمل تمرین با کاهش معنی داری (05/0 ≥ p) در میزان HIF-1α، آپوپتوز برونش و برونشیول بافت ریه همراه بود. بنابراین پرسیاوشان می تواند منجر به کاهش در میزان HIF-1α و آپوپتوز برونش و برونشیول ریه همراه شود.کلید واژگان: فاکتور القایی هایپوکسی 1 آلفا، آپوپتوز، تمرین اینتروال فزآینده، پرسیاوشان، ریهHigh intensity interval training is associated with impaired immune function and cellular damage in lung tissue. Adiantum capillus-veneris has been considered as an herbal supplementation in traditional medicine as an antioxidant. Therefore, the present study investigated the effect of high-intensity interval training on HIF-1α levels and the rate of bronchial and bronchiole apoptosis in lung tissue. For this purpose, 24 healthy Wistar male rats (4 weeks with a mean weight of 72 ± 9 g) were divided into experimental (n = 18) and control (n = 6) groups. After 6 weeks of high-intensity interval training, 6 rats in the experimental group were transferred to the supplement group (n = 6), continued training (n = 6) and exercise supplement (n = 6), and were monitored for another three weeks. At the end of the ninth week, lung tissue samples were taken and assayed to measure HIF-1α levels and bronchial and bronchiole apoptosis. One-way analysis of variance at the significant level (p ≥ 0.05) was used to analyze the data. The results showed that despite a significant increase in HIF-1α and bronchial apoptosis and pulmonary bronchioles (p ≥ 0.05) following increased exercise activity of Adiantum capillus-veneris, herbal supplementation in both supplemental group alone and exercise supplementation was significantly decreased. (p ≥ 0.05) associated with HIF-1α, bronchial apoptosis and bronchial lung tissue. Therefore, Adiantum Capillus-Veneris can lead to a decrease in HIF-1α levels and associated bronchial apoptosis and pulmonary bronchioles.Keywords: High-intensity interval training, Apoptosis, Adiantum capillus-veneris, Lung tissue
-
زمینه و هدف
پروتیین شبه کیتیناز-3 (YKL40) به عنوان یک شاخص زیستی التهابی موثر بر آسم و بیماری های آلرژیک شناخته شده است؛ در حالی که انجام تمرینات ورزشی ممکن است موجب کاهش اثرات التهابی ناشی از بیماری آسم شوند. از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی، مقاومتی و ترکیبی بر سطوح YKL40 و ایمونوگلوبین E (IgE) بافت ریه موش های صحرایی مبتلا به آسم بود.
روش تحقیقتعداد 25 موش صحرایی به پنج گروه شامل گروه های کنترل، تمرین تناوبی، تمرین مقاومتی، تمرین ترکیبی و سالین تقسیم شدند. گروه های آسمی (گروه کنترل و گروه های مداخله تمرینی) هر جلسه پس از تمرین به مقدار یک میلی لیتر به صورت زیرصفاقی محلول اووالبومین دریافت کردند. همچنین سه بار در هفته و هر بار به مدت 20 دقیقه در معرض افشانه اووالبومین قرار گرفتند. گروه تمرین تناوبی (سه بار در هفته، شدت 80-60 درصد ظرفیت بیشینه، 30 دقیقه)، گروه تمرین مقاومتی (سه بار در هفته، 60 درصد یک تکرار بیشینه، سه نوبت 10 تکراری) و گروه تمرین ترکیبی (ترکیب تمرین تناوبی و مقاومتی) پروتکل های طراحی شده را به مدت هشت هفته به اجرا درآوردند. اندازه گیری سطوح YKL40 و IgE به روش الایزا در بافت ریه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح p≤0/05 صورت گرفت.
یافته هاسطوح YKL40 در گروه تمرین تناوبی (05/0=p)، تمرین مقاومتی (005/0=p) و تمرین ترکیبی (001/0=p) نسبت به گروه کنترل، افزایش معنی داری پیدا کرد؛ به نحوی که این افزایش پس از تمرین ترکیبی نسبت به سایر مداخلات تمرینی بیشتر بود (05/0>p). همچنین، IgE در گروه های تمرین تناوبی (005/0=p)، تمرین مقاومتی (03/0=p) و تمرین ترکیبی (004/0=p)؛ در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری پیدا کرد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد اجرای هشت هفته تمرینات تناوبی، مقاومتی و ترکیبی در افراد آسمی، تاثیر مهاری بر سطوح پروتیینYKL40 ندارد و از این طریق نمی توانند نقش محافظتی در برابر اثرات التهابی ناشی از آسم داشته باشد.
کلید واژگان: تمرین ورزشی، پروتئین شبه کیتیناز-3، ایمونوگلوبین E، آسمBackground and AimChitinase-3-like protein (YKL-40) is an inflammatory biomarker associated with asthma and allergic diseases; While exercising may reduce the inflammatory effects of asthma. The present study has been undertaken to investigate the effects of 8 weeks of interval, resistance and concurrent training on YKL-40 and immunoglobulin E (IgE) levels in the lung of asthmatic Wistar rats.
Materials and MethodsTwenty five male Wistar rats were randomly divided into five groups including control (C), interval training (IT), resistance training (RT), concurrent training (CO), and salin (S) groups. The asthmatic groups (C, IT, RT and CO) received (1 ml) of Ovalbumin intraperitoneally injection after exercise and exposed to Ovalbumin challenge three times per week for 20 minutes. The IT group (three times per week, 60-80% maximum capacity, 30 minutes), RT group (three times per week, 60% one-repetition maximum, three sets of 10 repetitions) and CO group (combination of IT+RT) also completed intervention training protocols for eight weeks. YKL-40 and IgE levels were measured by ELISA method. One-way analysis of variance and LSD post hoc tests were used for data analysis at the p≤0.05 level.
ResultsYKL40 levels in IT (p= 0.05), RT (p=0.005) and CO (p=0.001) groups significantly increased compared to the control group; so that, CO training induced more changes in YKL40 compare to other training intervention groups (p<0.05). Moreover, IgE level increased significantly in the IT (p<0.005), RT (p<0.03) and CO (p<0.004) groups than control group.
ConclusionIt seems that the use of eight weeks interval, resistance and concurrent training cannot counteract the effects of inflammatory of YKL-40 in the asthma and play a protective role.
Keywords: exercise training, Chitinase-3-like protein, Immunoglobulin E, asthma -
این پژوهش با هدف بررسی اثر شش هفته تمرین روی سطح شن بر متغیر های بیومکانیکی مرتبط با آسیب رباط صلیبی قدامی در دختران فوتسالیست نوجوان حین حرکت برش انجام شد. داده های 12 آزمودنی، قبل و متعاقب شش هفته تمرین روی سطح شن به هنگام برش های 45 و 90 درجه توسط صفحه نیروسنج و دوربین ثبت شد. مقایسه بین متغیر پژوهش در پیش آزمون و پس آزمون از طریق آزمون تحلیل واریانس دو عاملی انجام شد. زاویه ی فلکشن زانو در لحظه تماس اولیه در برش 45 در پس آزمون بیشتر از برش 90 درجه بود. گشتاور اداکتور خارجی زانو و سرعت حرکت در جهت قدامی خلفی بعد از تمرین روی سطح شن در برش های 45 و 90 درجه افزایش یافت. براین اساس، تمرینات روی سطح شن از طریق افزایش سرعت اجرا باعث بهبود عملکردشده و از سوی دیگر سبب افزایش بار روی مفصل زانو شده است که ضرورت ارایه راهکارهایی از قبیل ارایه تمرینات بهبود تکنیک در کنار این پروتکل تمرینی را نشان می دهد.
کلید واژگان: فوتسال، تمرین روی سطح شن، زاویه ی فلکشن زانو، زاویه ی ابداکشن زانو، گشتاور اداکتور خارجیThe aim of this study was to assess the effect of six-week sand surface training on the biomechanical variables associated with an anterior cruciate ligament injury in female adolescent futsal players during cutting. The data collected from 12 subjects were recorded before and after 6 weeks of training on the sand surface during 45- and 90-degree cuts by a force plate and cameras. Comparisons between variables in pre- and post-tests were performed using mixed ANOVA. During the initial contact, knee flexion was greater in the cut of 45° than 90° in post-test condition. The peak knee external adduction moment and speed of movement in the anterior-posterior direction increased after training on the sand surface during both 45- and 90-degree cuts. Based on the results, training on the sand surface improved performance through increasing the speed of movement, and on the other hand, increased the load on the knee joint, indicating the need to provide solutions such as technique improvement training along with this protocol.
Keywords: futsal, Sand surface training, Knee Flexion angle, Knee abduction angle, Knee External Adductor Moment -
تمرین اینتروال فزآینده با افزایش التهاب همراه است. از این رو هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر بی تمرینی کوتاه مدت متعاقب 6 هفته تمرین اینتروال فزآینده بر سطوح فاکتور القایی هیپوکسی و آپوپتوز برونش و برونشیول بافت ریه رت های نر ویستار بود. برای این منظور 18 سر رت نر نژاد ویستار سالم (4 هفته ای با میانگین وزنی 9 ± 72 گرم) به دو گروه تجربی (12 سر) و کنترل (6 سر) تقسیم شدند، پس از 6 هفته تمرین اینتروال فزآینده که بصورت چهار جلسه در هفته در مرحله آماده سازی و پنج جلسه در طول اجرای برنامه پژوهش انجام شد. برنامه تمرین تناوبی فزآینده با سرعت 25 متر بر دقیقه (VO2max 66 درصد) شروع و با سرعت 70 متر بر دقیقه (VO2max 185 درصد) در پایان هفته ششم اتمام یافت. تعداد شش سر از رت های گروه تجربی به گروه بی تمرین (6 سر) انتقال یافته و به مدت سه هفته در شرایط بی تمرینی نگهداری شدند. جهت اندازه گیری میزان HIF-1α و آپوپتوز برونش و برونشیول، در پایان هفته نهم نمونه بافت ریه خارج و مورد سنجش قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معنی داری (05/0≥ p) استفاده شد. یافته ها نشان داد که در شرایط بی تمرینی علی رغم افزایش معنی داری در میزان HIF-1α و آپوپتوز برونش و برونشیول ریه (05/0≥p) در دوره تمرین اینتروال فزآینده، کاهش معنی داری (05/0≥p) در میزان HIF-1α، آپوپتوز برونش و برونشیول بافت ریه مشاهده شد. به نظر می رسد انجام تمرینات اینتروال فزآینده با افزایش میزان HIF-1α و آپوپتوز برونش و برونشیول ریه همراه است که در بی تمرینی از مقدار آنها کاسته می شود.
کلید واژگان: فاکتور القایی هایپوکسی-1-آلفا، آپوپتوز، تمرین اینتروال فزآینده، بی تمرینی، برونش، برونشیولThis study aimed evaluate the effect of short-term detraining following 6 weeks of high-intensity interval training on HIF-1α, bronchus, and bronchioles apoptosis levels on lung tissue in male Wistar rats. For this purpose, 18 healthy Wistar male rats (4 weeks with a mean weight of 72±9.9 g) were divided into experimental (n=12) and control (n=6) groups. After 6 weeks of high-intensity interval training, 6 rats the experimental group was transferred to the detraining group (n=6) and kept in detrain condition for three weeks. To measure of HIF-1α and bronchus and bronchioles apoptosis, a lung tissue sample was taken and measured at the end of the ninth week. One-way analysis of variance at the significance level (P≤0.05) was used to analyze the data. The results showed that despite the significant increase in HIF-1α and bronchial apoptosis and pulmonary bronchioles (P≤0.05) during high-intensity training, there was a significant decrease (P ≤ 0.05) in HIF-1α, bronchial apoptosis and bronchioles of lung tissue were observed. It seems to be done by the increase of the amount of HIF-1α and apoptosis in multiple cell lung bronchi and bronchioles, but the detraining period will decrease.
.Keywords: Hypoxia inducible factor-1α, Apoptosis, High Intensity Interval Training, Lung tissue, Detraining, Bronchus, Bronchioles -
سابقه و هدف
از دیدگاه مطالعات مولکولی، تاثیر تمرینات تناوبی بر میزان بیان پروتئین های کانال پتاسیمی حساس بهATP و پروتئین های مرتبط با بیوژنز میتوکندری مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی ایمنوهیستوشیمیایی پروتئین های کانال پتاسیمی حساس به ATP و بیوژنز میتوکندری در بافت قلب رت های نر متعاقب 8 هفته تمرین تناوبی بود.
مواد و روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه تجربی بود که نمونه های آن را 10 سر رت نژاد نر ویستار سالم با میانگین وزنی 70±150 تشکیل داده بودند که به طور تصادفی به گروه کنترل و تمرین تناوبی تقسیم شدند. گروه تمرین تناوبی به مدت 8 هفته پروتکل تمرین را اجرا کردند. جهت انجام آزمایش های ایمنوهیستوشیمیایی بافت قلب، خارج و سطح پروتئین های بیوژنز میتوکندری (TFAM,PGC1α) و کانال های پتاسیمی (KIR6.2, SUR) در بطن چپ بافت اندازه گیری شد. از آزمون T مستقل برای تحلیل داده ها استفاده شد. سطح معنی داری کمتر از 05/ 0 در نظر گرفته شد.
نتایجپس از 8 هفته تمرین تناوبی نشان داده شد که میزان بیان پروتئین های بیوژنز میتوکندری TFAM,PGC1α و پروتئین های کانال پتاسیمی (KIR6.2, SUR) در گروه تمرین تناوبی نسبت به گروه کنترل بالاتر است (001/0P =).
نتیجه گیریبه نظر می رسد تمرین تناوبی موجب افزایش تعداد کانال های پتاسیمی حساس بهATP در بافت قلب موش ها شده است، همچنین این تمرینات افزایش پروتئین های بیوژنز میتوکندریایی در بافت قلب را به همراه داشت.
کلید واژگان: تمرین تناوبی، کانال های پتاسیمی، بیوژنز میتوکندریFeyz, Volume:25 Issue: 5, 2021, PP 1168 -1175BackgroundFrom the point of view of molecular studies, the effect of interval training on the expression of ATP-sensitive potassium channel proteins and proteins related to mitochondrial biogenesis has not been studied. Therefore, the present study aimed to immunohistochemically ATP-sensitive potassium channel proteins and mitochondrial biogenesis in the heart tissue of male rats after 8 weeks of interval exercise.
Materials and MethodsThe present study was an experimental study in which samples were composed of 10 healthy male Wistar rats (5 weeks old and mean weight 150 70 70) which were randomly divided into control and interval exercise groups. Exercise group periodically performed the: interval exercise protocol for 8 weeks. External cardiac tissue and levels of mitochondrial biogenesis proteins (TFAM, PGC1α) and ATP-sensitive potassium channels (KIR6.2, SUR) were measured by immunohistochemically tests. One-way analysis of variance and Tukey's post hoc test was used to analyze the data. Significance level was considered less than 0.05.
ResultsAfter 8 weeks of interval exercise, it was shown that the interval training group had a significant difference in terms of expression of (TFAM, PGC1α) and KIR6.2, SUR compared to the control group (P = 0.001).
ConclusionIt seems that interval exercise appears to increase the number of ATP-sensitive potassium channels in the heart tissue of mice, which in turn increases mitochondrial biogenesis in heart tissue.
Keywords: Interval exercise, Potassium channels, Mitochondrial biogenesis -
زمینه و هدف
محدودسازی جریان خون پس از تمرین، یک روش تمرینی جدید است که از راه تغییرات همودینامیکی، متابولیکی و محرک هایپوکسی، می تواند سازگاری عضله اسکلتی در افراد تمرین کرده استقامتی را افزایش دهد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش مقایسه تاثیر هشت هفته تمرینات تناوبی شدید و محدود کننده جریان خون بر PGC-1α و VEGF به ترتیب به عنوان شاخص های بیوژنز میتوکندریایی و آنژیوژنزی دوندگان مرد آماتور بود.
مواد و روش ها15 دونده مرد (سن 3±23 سال؛ قد: 5±172 سانتی متر؛ وزن: 4±73 کیلوگرم؛ شاخص توده بدن: 1/7±23) به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند که به سه گروه: 1) کنترل پایه، 2) تمرینات تناوبی شدید و 3) تمرینات محدود کننده جریان خون+تناوبی شدید (BFR) تقسیم شدند. گروه های تجربی سه جلسه در هفته (در هر جلسه شش وهله) تمرین را به مدت هشت هفته اجرا می کردند. قبل و بعد از هشت هفته، نمونه گیری بافتی از عضله پهن خارجی دوندگان با روش نمونه برداری سوزنی به عمل آمد و میزان بیان پروتئین های PGC-1α و VEGF با روش ایمونوهیستوشیمی مورد مطالعه قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از آزمون آنالیز کوواریانس یک طرفه صورت گرفت و سطح معنی داری p<0/05 در نظر گرفته شد.
یافته هایافته ها نشان داد مقادیر PGC-1α در گروه های تناوبی شدید و BFR در مقایسه با گروه کنترل به ترتیب به میزان 54/9 و 60/85 درصد و همین طور سطوح VEGF به ترتیب به میزان 51/31 و 57/52 درصد به صورت معنی دار افزایش یافته است (p<0/05). همچنین اختلاف میان گروه های تجربی در بیان هر دو پروتئین معنی دار بود (p<0/05).
نتیجه گیریبا توجه به اینکه فعال سازی VEGF از مسیر PGC-1α بخشی از فرایندهای سلولی مولکولی وابسته به تمرینات تناوبی شدید است، به نظر می رسد تلفیق تمرینات تناوبی شدید و BFR می تواند به طور موثری فرایند رگ زایی در عضله پهن خارجی دوندگان آماتور را تحت تاثیر قرار دهد.
کلید واژگان: تمرینات تناوبی شدید، تمرینات محدود کننده جریان خون، عامل تکثیر پراکسی زوم، عامل رشد اندوتلیال عروقیBackground and AimsPost-exercise Blood Flow Restriction (BFR) is a novel training method that, through alterations to the haemodynamic, metabolic, and hypoxic stimulus, could augment skeletal muscle adaptation in endurance-trained individuals. This study aimed to compare the effect of eight weeks of High-Intensity Interval Training (HIIT) and BFR on PGC-1α and Vascular Endothelial Growth Factor (VEGF) as mitochondrial biogenesis and angiogenesis biomarkers, respectively, in amateur male runners.
MethodsIn the current study, 15 runners (Meas±SD of age: 23±3 years; height: 172±5 cm; weight: 73±4 kg: BMI: 23±1.7 kg/m2) voluntarily participating in this study were divided into three groups: 1-Control 2-HIIT and 3-HIIT+BFR or BFR. The experimental groups performed three sessions a week (six trials each session) for eight weeks. The biopsy samples were collected from the vastus lateralis muscle at the first and end of eight weeks. The protein expression levels of the PGC-1α and VEGF were studied by immunohistochemical method. Data analysis was performed using the one-way Analysis of Covariance (ANCOVA), and a significance level of P<0.05 was considered.
ResultsThe findings showed that PGC-1α values were significantly increased in the HIIT and BFR groups (54.9% and 60.85%, respectively) compared to the control group, as well as VEGF levels were 51.31% and 57.52%, respectively (P<0.05). There were also significant differences between experimental groups in the protein expressions (P<0.05).
ConclusionGiven that activation of VEGF from the PGC-1 pathway is part of cellular-molecular mechanisms of high-intensity interval training, It seems that the combination of intense interval training and BFR can effectively affect the process of angiogenesis in the vastus lateralis muscle of amateur runners.
Keywords: High-Intensity Interval Training (HIIT), PGC-1α, Vascular Endothelial Growth Factor (VEGF) -
مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، سال چهل و سوم شماره 4 (پیاپی 154، مهر و آبان 1400)، صص 368 -378زمینه
آسم یک بیماری ناهمگن است که فرآیندهای التهابی این بیماری در پاتوفیزیولوژی آترواسکلروز و اختلال عملکرد اندوتلیال نقش دارند و سبب افزایش شیوع بیماری قلبی عروقی می شوند. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی بر برخی از عوامل موثر در روند آترواسکلروز در قلب موش های آسمی طراحی گردید.
روش کاردر این مطالعه تجربی 15 سر موش صحرایی به طور تصادفی به 3 گروه شم، آسم، آسم-تمرین تناوبی تقسیم شدند. مدل آسم با تزریق درون صفاقی یک میلی لیتر اووالبومین به مدت 2 هفته ایجاد شد و سپس موش های گروه آسم-تمرین تناوبی طی 8 هفته به اجرای تمرین پرداختند. در طول دوره پروتکل تمرینی، تزریق درون صفاقی اووالبومین دوبار در هفته به میزان یک میلی لیتر و قرار دادن آن ها در داخل محفظه ای شیشه ای در معرض افشانه اوالبومین 5 درصد انجام گرفت. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، موش ها بیهوش شده و قلب آن ها خارج شد. میزان بیان پروتئین های ICAM، VCAM و پروتئین گالکتین3 به ترتیب از روش های ایمنوهیستوشیمی و وسترن بلات اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه در محیط SPSS با سطح معنی داری α=0.05 تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهمیزان بیان ICAM (P=0.001)، VCAM (P=0.001) و گالکتین-3 (P=0.001) در قلب رت های آسمی به طور معنی داری افزایش یافت؛ در حالی که تمرین تناوبی توانست بیان پروتئین های ICAM (P=0.001)، VCAM (P=0.001) و گالکتین-3 (P=0.01) را در گروه آسم-تمرین تناوبی نسبت به گروه آسم کاهش دهد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد که تمرین تناوبی برای پیشگیری از آترواسکلروز در بیماران مبتلا به آسم موثر است.
کلید واژگان: گالکتین3، VCAM، ICAMBackgroundAsthma is a heterogeneous disease whose inflammatory processes are involved in the pathophysiology of atherosclerosis and endothelial dysfunction, and increases the prevalence of cardiovascular disease. This study was designed to investigate the effect of 8 weeks of interval training on some of the effective factors in atherosclerosis in heart tissue of asthmatic rats.
MethodsIn this experimental study, 15 rats were randomly divided into three groups of sham, asthma, and asthmatic-interval training. The model of asthma was induced by intraperitoneal injection of 1 ml ovalbumin for 2 weeks, and then asthmatic-interval training rats for 8 weeks participated in interval training. During the training protocol period, twice weekly intraperitoneal injections of ovalbumin 1 ml, and were placed into a glass container exposed to 5% ovalbumin spray. 48 hours after the last training session, the rats were anesthetized and their hearts were ejected. The levels of proteins expression of ICAM, VCAM, and galectin-3 were measured by immunohistochemistry, and western blotting, respectively. Data were analyzed using one-way ANOVA in SPSS at the significant level α=0.05.
ResultsThe results of this study showed that the expression of ICAM (P=0.001), VCAM (P=0.001), and galectin-3 (P=0.001) was significantly increased in heart tissue of asthma rats. Whereas, interval training decreased the expression of ICAM (P=0.001), VCAM (P=0.001), and galectin-3 (P=0.01) proteins in the asthmatic-interval training group compared to the asthma group.
ConclusionsIt seems that, interval training is effective in preventing atherosclerosis in patients with asthma.
Keywords: Galectin 3, VCAM, ICAM -
پیش زمینه و هدف
دست یابی اوج و حفظ عملکرد ورزشی برای ورزشکاران حایز اهمیت است، تیپر و قرارگیری در شرایط محیطی راهبردی برای رسیدن به این هدف است. اما آسیب های داخلی همچون بافت ریه در این شرایط کمتر موردتوجه قرار گرفته است. هدف از مطالعه حاضر برسی تاثیر کاهش بار تمرین و شرایط هیپوباریک هایپوکسی متعاقب تمرین اینتروال فزاینده بر سطوح HIF-1α و میزان آپوپتوز برونش وبرونشیول بافت ریه رت های نر ویستار بود.
مواد و روش کارازاین رو نمونه های پژوهش حاضر، 30 سر رت نر ویستار (6 سر کنترل، 24 سر تجربی)، سالم (4 هفته ای با میانگین وزنی 9±72 گرم) بود. گروه تجربی پس از 6 هفته تمرین تناوبی به چهار گروه تمرین اینتروال، تیپر، هیپوباریک هایپوکسی و تیپر هایپوکسی تقسیم شدند. گروه های تجربی به مدت سه هفته با ادامه تمرین اینتروال، تیپر و شرایط هایپوکسی به اجرای تمرین تناوبی پرداختند. جهت اندازه گیری میزان HIF-1α و آپوپتوز برونش و برونشیول، بافت ریه خارج و موردسنجش قرار گرفت. داده ها با روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه ارزیابی شد.
یافته هاقرار گیری در شرایط هیپوباریک هایپوکسی با افزایش معنی داری در میزان HIF-1α، آپوپتوز برونش و برونشیول ریه (05/0≥P)، همچنین تیپر در مقایسه با شرایط هیپوباریک هایپوکسی با کاهش معنی داری (05/0≥P) در میزان HIF-1α، آپوپتوز برونش و برونشیول بافت ریه همراه بود.
بحث و نتیجه گیریبنابراین شرایط هیپوباریک هایپوکسی با افزایش میزان HIF-1α و آپوپتوز برونش و برونشیول ریه همراه است که به کارگیری تیپر می تواند به عنوان روشی در کاهش HIF-1α و آپوپتوز برونش و برونشیول ریه ناشی از تمرین اینتروال فزاینده و شرایط محیطی موثر باشد.
کلید واژگان: فاکتور القایی هایپوکسی 1 آلفا، آپوپتوز، تمرین اینتروال فزآینده، تیپر، پرسیاوش، ریهBackground & AimsAchieving the peak of athletic performance by being in environmental conditions such as hypobaric hypoxia and maintaining it by reducing exercise pressure is of great importance for athletes, among which injuries to internal organs such as lung tissue due to these conditions are less considered. The aim of the present study was to evaluate the response of HIF-1α and the rate of bronchial and bronchiole apoptosis in lung tissue of male Wistar rats following reduced exercise load in hypoxic hypoxia.
Materials & MethodsThe samples of the present study included 24 male Wistar rats (8 control, 16 experimental), healthy and without disease (4 weeks with a mean weight of 72 9 9 g). The experimental group was kept in hypobaric hypoxia for 3 weeks after 6 weeks of periodic training. Half of the experimental rats performed periodic exercises with less intensity (Taper) during three weeks of exposure to hypobaric hypoxia. To measure HIF-1α levels and bronchial apoptosis and pulmonary bronchioles, lung tissue was removed and assayed. Data were analyzed by one-way analysis of variance.
ResultsFindings showed that exposure to hypobaric hypoxia caused a significant increase in HIF-1α and bronchial apoptosis and pulmonary bronchioles (p ≥ 0.05). Taper was also associated with a significant decrease (p ≥ 0.05) in HIF-1α and bronchial apoptosis and lung tissue bronchioles compared to hypobaric hypoxia and high-intensity interval training.
ConclusionExposure to hypobaric hypoxia is associated with an increase in HIF-1α and bronchial apoptosis and pulmonary bronchioles, which can be used as a method to reduce HIF-1α and bronchial apoptosis and pulmonary bronchioles.
Keywords: Hypoxia 1 alpha induction factor, Apoptosis, Increasing interval training, Taper, Lung -
مقدمه و هدف
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تیپر شدت بر بیان کاسپاز-3 در نموسیت نوع I و نوع II بافت ریه موش های ویستار جوان بود.
مواد و روش هادر پژوهش حاضر 30 سر رت ویستار نر جوان پنج هفته ای به طور تصادفی به دو گروه 15 تایی (گروه های کنترل و تمرین) تقسیم شدند. پس از 6 هفته تمرین اینتروال برای گروه تمرین و در کنار آن استراحت برای گروه کنترل، به تعداد 5 سر رت از گروه تمرینی و 5 سر رت از گروه کنترل با بافت برداری از دوره آزمون خارج شدند. در ادامه 10 سر رت گروه تمرینی باقی مانده وارد دوره تیپر دو و سه هفته ای شدند و 10 سر رت گروه کنترل در دو گروه دو و سه هفته ای کنترل قرار گرفتند. تمرین اینتروال فزاینده به مدت 6 جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه با سرعت 15 تا 70 متر بر دقیقه و سپس مرحله تیپر به مدت سه هفته با الگوی کاهش شدت انجام شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری (0.05≤p) استفاده شد.
یافته هابررسی ایمونوهیستوشیمی بافت ریه گروه های مختلف نشان داد که تمرین اینتروال در افزایش معنادار بیان کاسپاز-3 در رت های ویستار جوان تاثیر گذار است (0.001≤p). در حالی که تمرینات تیپر توانست مقدار بیان کاسپاز-3 را در نموسیت های بافت ریه تقلیل دهد. در بیان کاسپاز-3 در نموسیت نوع I (0.033≤p) و نموسیت نوع II (0.001≤p) گروه تیپر شدت 3 هفته ای در مقایسه با گروه تیپر شدت دو هفته ای کاهش معنی داری مشاهده شد.
بحث و نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد استفاده از یک دوره کاهش بار تمرینی بتواند به عنوان روش مناسب در جهت کاهش آپوپتوز در آلویول های ریوی به دنبال تمرینات شدید مورد بررسی بیشتری قرار گیرد و امکان مطالعه آن در بهبود شاخص های فیزیولوژیکی ریه در نمونه های انسانی مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: تیپر، کاسپاز-3، نموسیتIntroduction and purposeThe aim of the present study was to investigate the effect of taper intensity on the expression of caspase-3 in type I and II pneumocytes in the lung of young male wistar rats.
Materials and MethodsIn the study, 30 five-week-old male wistar rats were randomly divided into two groups of fifteen (control and training groups). After 6 weeks of interval training for the training group and rest for the control group, 5 rats from the training group and 5 rats from the control group were removed from the test period by tissue sampling. Then, the remaining 10 rats of the training group entered the two- and three-week taper period and 10 rats of the control group were placed in two and three-week control groups. Progressive interval training was performed in 6 sessions, 30 minutes each session at a speed of 15 to70 meters per minute. Then, a taper phase for three weeks in decreasing intensity pattern was performed. An analysis is done with one-way ANOVA and Tukey test at P<0.05.
ResultsImmuno histochemical study of lung tissue from different groups showed that interval training causes the significant increase in the expression of caspase-3 in young rats (p≤0.001). While taper training could reduce caspase-3 expression levels in pneumocytes in the lung tissue. Three - week taper versus two weeks taper showed a significant decrease in the expression of caspase-3 in the type I pneumocytes (p≤0.033) and type II pneumocytes (p≤0.001).
Discussion and ConclusionThe results of this study show that the use of a period of training load reduction can be investigated as an appropriate method to reduce apoptosis in the pulmonary alveoli after intense exercise, and this investigation can be considered to improve the Lung physiology indicators in human samplesproblems.
Keywords: Caspase-3, Taper, pneumocytes -
مقدمه
برای تشدید اثرات تمرینی در ورزشکاران از روش های مکمل مختلف استفاده می شود. از جمله مسیرهای سیگنالی شناخته شده مرتبط با هایپرتروفی عضلانی، ERK1/2 است. هدف پژوهش حاضر بررسی پاسخ دهی پروتئین ERK1/2 و سازگاری های مورفولوژیک عضلانی به یک دوره تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون موضعی بود.
روش بررسی20 سر رت نر نژاد ویستار سالم و بدون سابقه بیماری (سن 5 هفته و میانگین وزنی 7±120 گرم) به چهار گروه مساوی کنترل، کنترل با محدودیت جریان خون، تمرین قدرتی و تمرین قدرتی با محدودیت جریان خون تقسیم شدند. گروه قدرتی به مدت 8 هفته با تواتر 3 جلسه در هفته به تمرین اسکوات پرداختند. محدودیت جریان خون با استفاده از کاف با عرض mm16 و طول mm90 انجام گرفت. جهت انجام آزمایش های ایمونوهیستوشیمی ERK1/2 و مطالعات بافتی، عضله چهارسر رانی پای چپ برداشته شد. تحلیل داده ها با آزمون آنالیز واریانس یک طرفه در سطح 05/0≥α انجام شد.
یافته ها:
در گروه تمرین قدرتی، بیان ERK1/2 عضله چهارسر رانی افزایش یافت که این تغییر در گروه های دارای محدودیت جریان خون کاهشی بود (05/0>p). در دو گروه تمرین قدرتی (با و بدون محدودیت جریان خون) قطر عضله چهارسر رانی افزایش یافت (05/0>p) و همچنین تعداد تار عضله به طور معنادار افزایش یافت (05/0>p).
بحث و نتیجه گیری:
به نظر می رسد تمرین قدرتی موجب بیان ERK1/2 می شود که همسو با افزایش رشد عضله اسکلتی است. احتمالا تمرین های قدرتی همراه با محدودیت جریان خون، هایپرتروفی عضلانی بیشتری را رقم می زنند. با وجود این چنین تاثیراتی از تعامل تمرین و محدودیت جریان خون بر بیان ERK1/2 مشاهده نشد.
کلید واژگان: تمرینات قدرتی، سلول عضلانی، رتEBNESINA, Volume:23 Issue: 1, 2021, PP 35 -44BackgroundThe aim of this study was to investigate the response of ERK1/2 protein and muscular morphological adaptations to a period of resistance training with local blood flow restriction.
Materials and methodsTwenty healthy male Wistar rats without clinically evident disease (5 weeks old, 120±7 g weight) were divided into four equal groups: control, control with limited blood flow, resistance training and, resistance training with limited blood flow. The resistance group practiced squats for eight weeks with a frequency of three sessions per week. Blood flow restriction was performed using a cuff with a width of 16 mm and a length of 90 mm. For Immunohistochemical test of ERK1/2 and histological studies, the left quadriceps muscle of the left leg was removed. Data analysis was performed by one-way analysis of variance at a level of α≤0.05.
ResultsIn the resistance training group, the ERK1/2 expression in the quadriceps muscle increased, while decreased in the groups with limited blood flow (p<0.05). In both groups of the resistance training (with and without blood flow restriction), quadriceps muscle diameter increased (p<0.05). Also, the number of muscle fibers increased significantly (p<0.05).
Conclusionresistance training seems to induce ERK1/2, which is consistent with increased skeletal muscle growth. Resistance exercises with limited blood flow may result in more muscle hypertrophy. However, such effects of the interaction between resistance training and blood flow restriction on the expression of ERK1/2 was not observed.
Keywords: Resistance Training, Muscle Cells, Rats -
اهداف
بی تمرینی ممکن است سازگاری های قلبی عروقی را تحت تاثیر قرار دهد. هدف از تحقیق حاضر، اثر یک دوره بی تمرینی متعاقب تمرین مقاومتی بر بیان ایمنو هیستوشیمیایی کانال های پتاسیمی حساس به ATP و بیوژنز میتوکندریایی بافت قلب موش های صحرایی نر است.
مواد و روش هاتحقیق حاضر از نوع تجربی بود. سی سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به چهار گروه (کنترل، کنترل بی تمرینی، تمرین مقاومتی و تمرین مقاومتی بی تمرینی) تقسیم شدند. گروه کنترل در ابتدای تحقیق قربانی شده و گروه کنترل بی تمرینی (11 هفته) فعالیت ورزشی نداشتند. گروه تمرین مقاومتی هشت هفته تمرین را اجرا کردند. گروه تمرین مقاومتی بی تمرینی بعد از اتمام تمرینات به مدت سه هفته تمرین نکردند. برای بررسی آماری از آزمون واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.
یافته هابیان KIR6.2 ، SUR2a ، PGC1α و TFAM در بافت قلب گروه کنترل بی تمرینی به طور معناداری کمتر از گروه تمرین مقاومتی (0/001=P) و در گروه تمرین مقاومتی به طور معناداری بیشتر از گروه تمرین مقاومتی بی تمرینی (001/P=0) بود. بیان PGC1α در گروه تمرین مقاومتی بی تمرینی بیشتر از گروه کنترل بی تمرینی بود (001/P=0).
نتیجه گیریتمرین مقاومتی از طریق افزایش بیان KIR6.2 و SUR2a باعث افزایش PGC1α و TFAM در بافت قلب موش های صحرایی می شود، اما بی تمرینی باعث کاهش بیان کانال های پتاسیمی و عوامل افزایش دهنده بیوژنز میتوکندریایی می شود.
کلید واژگان: تمرین مقاومتی، بی تمرینی، کانال های پتاسیمی، بیوژنز میتوکندریاییAimsDetraining may affect cardiovascular adaptations. The present study aimed to investigate the effect of a detraining period followed by resistance training on immunohistochemical expression of ATP-sensitive potassium channels and mitochondrial biogenesis of heart tissue in male rats.
Methods & MaterialsThe present study was experimental. Thirty male Wistar rats were randomly divided into four groups (control, control-detraining, resistance training, and resistance-detraining training). The control group was sacrificed at the beginning of the study, and the control-detraining group did not exercise for 11 weeks. The resistance training group performed eight weeks of training. The resistance-detraining group did not train for three weeks after training. One-way analysis of variance and Tukey’s post hoc test were used for statistical analysis.
FindingsThe expression of KIR6.2, SUR2a, PGC1α, and TFAM in the heart tissue of the control-detraining group was significantly lower than those in the resistance training group (P=0.001). Also, they were significantly higher in the resistance training group compared to those in the resistance-detraining group (P=0.001). PGC1α expression in the resistance-detraining group was higher than in the control-detraining group (P=0.001).
ConclusionResistance training increases PGC1α and TFAM in the heart tissue of rats by increasing the expression of KIR6.2 and SUR2a. But lack of exercise reduces the expression of potassium channels and factors that increase mitochondrial biogenesis.
Keywords: Resistance training, Detraining, Potassium channels, Mitochondrial biogenesis -
زمینه و هدف
افراد مبتلا به آسم در معرض ابتلا به بیماری های قلبی عروقی و خطر افزایش مرگ و میر هستند. آسم با ساختار و عملکرد تغییرات رگ در ارتباط است. در همین راستا میکروRNA ها، AKT و VCAM نقش مهمی در عملکرد اندوتلیال دارند. این مطالعه به منظور پایش یک دوره تمرین تناوبی شدت متوسط بر بیان ژن های mir-126 ، mir-1185 ، AKT و VCAM در بافت قلب موش های صحرایی مبتلا به آسم آلرژیک انجام شد.
روش بررسیدر این مطالعه تجربی 15 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار پنج هفته ای به صورت تصادفی در 3 گروه 5 تایی شامل گروه های کنترل، آسم و آسم توام با تمرین تناوبی تقسیم شدند. محلول اووالبومین 3 بار در هفته به صورت زیرصفاقی به گروه های آسم تزریق و از طریق مقدار IgE مبتلا به آسم شدن تایید گردید. گروه آسم توام با تمرین تناوبی در 8 هفته تمرین شرکت کردند. 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین ابتدا حیوانات بیهوش و سپس با استفاده از وسایل جراحی، بافت قلب آنها جداسازی و بلافاصله در مایع نیتروژن قرار داده شد. سپس بیان mir-126 ، mir-1185 ، AKT و VCAM بررسی گردید.
یافته ها:
بیان ژن های AKT و VCAM در گروه آسم در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری داشت (P<0.05). میزان mir-126 و AKT و VCAM در گروه آسم توام با تمرین تناوبی در مقایسه با گروه کنترل افزایش آماری معنی دار و میزان mir-1185 کاهش آماری معنی دار نشان داد (P<0.05).
نتیجه گیری:
تمرین تناوبی از طریق افزایش mir-126 و کاهش بیان ژن های mir-1185 ، AKT و VCAM خطر آترواسکلروز را در موش های صحرایی مبتلا به آسم کاهش می دهد.
کلید واژگان: آسم، تمرین تناوبی، mir-126، mir-1185، AKT، VCAMBackground and ObjectivePeople with asthma are at increased risk for cardiovascular disease and increased risk of death. Asthma is associated with the structure and function of vessel changes. In this regard, MicroRNAs, AKT and VCAM play an important role in endothelial function. So, the aim of this study was to investigate the effect of 12 weeks of interval training on expression of mir-126, mir-1185 AKT and VCAM in cardiac tissue rats with allergic asthma.
MethodsThis experimental study was performed on 15 Wistar rats. Animals were randomly allocated into three groups (n=5) including healthy control, asthma control and asthmatic interval training. Ovalbumin solution was injected subcutaneously 3 times per week to asthma groups, and suffering from asthma was confirmed by increasing the amount of IgE. The asthma group participated in 8-week exercise training. The rats were anesthetized at the end of 8 weeks and then their heart tissue was isolated by surgical instrument and immediately placed in nitrogen fluid. Expression of mir-126, mir-1185, AKT and VCAM in rats cardiac tissue were evaluated.
ResultsAKT and VCAM expression was significantly increased in asthma control group compared to healthy control group (P<0.05). mir-126, AKT and VCAM expression were significantly increased in asthmatic interval training group in compared to asthma control group (P<0.05) while Mir-1185 was significantly reduced in asthmatic interval training group in compared to asthma control group (P<0.05).
ConclusionInterval training by increasing mir-126, by reducing the expression of mir-1185, AKT, and VCAM reduces the risk of atherosclerosis in rats affected with asthma.
Keywords: Asthma, Interval Training, mir-126, mir-1185, AKT, VCAM -
اثر تمرین ورزشی بر سطوح پروتئین ای کادهرین و بتاکاتنین بافت ریه موش های صحرایی مبتلا به آسمزمینه و هدف
گلیکوپروتیین ای کادهرین و بتاکاتنین نقش مهمی در چسبندگی بین سلولی و تقسیم و تمایز اپی تلیال راه های هوایی و در نتیجه عملکرد سد اپی تلیالی دارند. ورزش ممکن است بهبود اثرات ناشی از بیماری آسم بر بافت ریه شود. از اینرو هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین ورزشی بر سطوح ای کادهرین و بتاکاتنین بافت ریه موش های صحرایی مبتلا به آسم بود.
روش شناسی25 موش صحرایی به 5 گروه کنترل، تناوبی، مقاومتی، ترکیبی و سالین تقسیم شدند. گروه های آسمی هر جلسه پس از تمرین به مقدار یک میلی لیتر به صورت زیرصفاقی محلول اووالبومین را دریافت کردند. همچنین سه بار در هفته و به مدت 20 دقیقه در معرض افشانه اووالبومین قرارگرفتند. گروه تناوبی (3بار در هفته، MCT80-60% ، 30 دقیقه)، گروه مقاومتی (3بار در هفته، 1RM60% در 3 ست 10 تایی) و گروه ترکیبی (تناوبی+مقاومتی) به مدت 8 هفته به تمرین پرداختند. اندازه گیری سطوح ای کادهرین و بتاکاتنین به روش وسترن بلات انجام شد. تجزیه و تحلیل با استفاده از ANOVA و آزمون LSD در سطح 05/0 P≤ انجام شد.
یافته هانتایج حاکی از کاهش سطوح بتاکاتنین و ای کادهرین گروه های تمرینی نسبت به گروه کنترل بود. به علاوه، افزایش معناداری سطوح بتاکاتنین و ای کادهرین گروه کنترل نسبت به گروه سالین مشاهده شد. از طرفی سطوح IgE بافت ریه گروه های تمرینی نسبت به گروه کنترل و سالین افزایش معناداری (0001/0=P) را نشان داد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد شدت و یا مدت بالای تمرین ورزشی نمی تواند اثرات التهابی بیماری آسم را پس از فعالیت بدنی مهار کند و با کاهش بتاکاتنین و ای کادهرین، موجب اختلال در عملکرد بافت ریه می شود.
کلید واژگان: ای کادهرین، بتاکاتنین، ایمونوگلوبین E، آسم، ورزش -
نشریه گیاهان دارویی، پیاپی 74 (بهار 1399)، صص 118 -128مقدمه
تصور بر این است که مکمل ها می توانند تا حدودی بر بافت ریه در معرض مواد سرطان زای دود سیگار از طریق چرخه سلولی، موثر باشند. سایکلین D1 ژنی است که عملکرد آن در چرخه سلولی است.
هدفهدف از پژوهش حاضر، تاثیر 12 هفته تزریق نانوکپسول سیاه دانه بر بیان ژن سایکلین D1 ریه رت ها متعاقب کارسینوژن NNK (نیتروزآمین کتون مشتق از تنباکو) بود.
روش بررسیتعداد 46 سر رت ویستار به پنج گروه (N) NNK، مکمل (S) ، مکمل +(SN) NNK، کنترل (C) و حلال (V) تقسیم شدند. نانو کپسول سیاه دانه به صورت یک روز در هفته و به میزان 125 میکروگرم بر کیلوگرم وزن بدن به صورت زیر جلدی به گروه های مکمل و مکمل + NNK تزریق شد. NNK و آب مقطر نیز در گروه های NNK و حلال به صورت زیر جلدی یک بار در هفته به میزان 5/12 میلی گرم بر کیلوگرم در مدت 12 هفته تزریق شد. بیان ژن سایکلین D1 به روش Real time PCR-ABI و جهت مقایسه داده ها از آزمون پارامتریک آنالیز واریانس یک طرفه و تعقیبی توکی در سطح 05/0P ≤ استفاده شد.
نتایجنتایج بیانگر کاهش تغییرات نسبی ژن سایکلین D1 در گروه های مکمل (+NNK 003/0 =P) و حلال (0/001=P) نسبت به گروه NNK بود. این مکمل سبب کاهش تغییرات نسبی ژن سایکلین D1 در بافت ریه در معرض کارسینوژن NNK شد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد این مکمل می تواند با کاهش سایکلین D1 در روند چرخه سلولی، در کنار سایر روش های درمانی، در کاهش نقش کارسینوژنی NNK و کاهش تاثیرات منفی ناشی از سیگار ایفای نقش نماید.
کلید واژگان: چرخه سلولی، ژن سایکلین D1، سرطان ریه، نانو کپسول سیاه دانه، نیتروزآمین کتون، تنباکوBackgroundResearchers argue that supplements are somewhat capable of influencing the lung tissue exposed to smoking carcinogens through cell cycle. Cyclin D1 is a gene involved in cell cycle.
ObjectiveThis study aimed to investigate the effects of 12-week injection of Nigella sativa nano-capsule on the expression of Cyclin D1 of the lung tissue of the rats receiving exposure to Nicotine-Derived Nitrosamine Ketone.
Method46 Wistar rats were assigned into five groups: NNK, Supplement, and Supplement, + NNK, Control and Vehicle group. 125 μg/kg body weight of Nigella sativa nano-capsule supplement was injected subcutaneously into the Supplement and Supplement NNK groups once a week. NKK and Vehicle groups received a weekly dose of 12.5 mg/kg NNK and distilled water for 12 weeks through subcutaneous injection. After isolating the lung tissue, the expression of the Cyclin D1 gene was measured using Real Time PCR-ABI. One-way ANOVA parametric analysis and Tukey post hoc test were used to analyze the data at the significant level of P ≤ 0.05.
ResultsAccording to the results, the expression of Cyclin 1 gene was relatively reduced in Supplement NNK (P = 0.003) and Vehicle (P = 0.001) groups in comparison to the NNK group. Nevertheless, no significant difference was observed among the Supplement, Vehicle, and Control groups. We believe that Nigella sativa nano-capsule supplement reduced the relative changes of Cyclin 1 in the lung tissues exposed to carcinogen NNK.
ConclusionApparently, this supplement is capable of reducing Cyclin 1 level in cell cycle; hence, it can reduce the carcinogenic effects of NNK and the negative effects of smoking among other therapeutic methods.
Keywords: Cell cycle, Cyclin D1 gene, Lung cancer, Nicotine, Nitrosamine Ketone, Nigella sativa nano-capsule -
زمینه و هدف
SP-A فراوان ترین پروتئین سرفکتانت ریوی است که نقش مهمی در از بین بردن عفونت و از بین بردن واسطه های التهابی دارد. از طرفی، پرسیاوشان با دارا بودن عناصر ضدالتهابی همچون فلاونوییدها و ساپونین ها، نقش موثری در مهار واکنش های التهابی بازی می کند. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین تناوبی همراه با مکمل پرسیاوشان برسطوح SP-Aریه رت های نر بود.
روش تحقیق:
در این مطالعه تجربی، 30 سر رت نر نژاد ویستار سه هفته ای با میانگین وزن 9±68 گرم به طور تصادفی به گروه های کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین پس از پایان دوره 6 هفته ای تمرین تناوبی، به سه گروه تمرین، مکمل و تمرین + مکمل تقسیم گردید. به گروه های مکمل و مکمل+ تمرین، به مدت سه هفته مکمل گیاهی پرسیاوشان به صورت روزانه 200 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خورانده شد. اندازه گیری سطوح SP-A ریه با استفاده از کیت کازابایو ساخت کشور چین و به روش الایزا انجام شد. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح 05/0≥p انجام گرفت.
یافته هاپس از مدت 6 و 9 هفته تمرین تناوبی نسبت به گروه های کنترل، تفاوت معنی داری در سطوح SP-A ریه (به ترتیب با 14/0=p و 28/0=p) مشاهده نگردید؛ اما سطوح SP-A ریه در گروه تمرین - مکمل پرسیاوشان نسبت به سایر گروه ها (0001/0=p) به طور معنی داری کاهش یافت.
نتیجه گیریبه نظر می رسد مکمل پرسیاوشان با توجه به ترکیبات ضد اکسایشی موجود در آن توانسته است اثرات پاتوفیزیولوژیکی تمرین تناوبی فزآینده را مهار و شاخص های التهابی را به خوبی کاهش دهد و موجب تقویت سیستم ایمنی ریه شود؛ هر چند بررسی های بیشتر در این زمینه ضرورت دارد.
کلید واژگان: تمرین تناوبی، مکمل گیاهی پرسیاوشان، سرفکتانت ریهBackground and AimSurfactant protein (SP-A) is most abundant surfactant protein in lungs and plays an important role in eliminating the infection and inflammatory mediators. Further, Adiantum capillus-veneris Linn (Pare-siavashan) composed elements such as flavonoids and saponins maidenhair and may play an effective role in inhibiting the inflammatory responses. The aim of this study was to investigate the effect of interval training along with Adiantum capillus-veneris Linn supplementation on levels of SP-A in lung male rats.
Materials and MethodsThirty male Wister rats with three weeks old and average weight of 68 ± 9 g were randomly divided into 2 groups including interval training and control groups. The interval training group was divided into three sub-groups including training, supplementation and training+supplementation groups after the end of 6-week interval .training. The Adiantum capillus-veneris Linn herbal supplement were fed orally for 3 weeks, with the daily dose of 200 mg per kilogram of body weight.. The levels of lung SP-A was measured using Cusabio ELISA kit (China Company). The data were analyzed using one-way ANOVA and LSD tests at the significant level of p
ResultsThe results showed no significant differences between lung SP_A levels after 6 (p=0.28) and 9 (p=0.14) weeks of interval training compared to control group; however SP_A significantly decreased in the training - Adiantum capillus-veneris Linn group (P=0.001) compared to other interventions.
ConclusionRegarding the significant reduction of SP_A after interval training, it seems that supplementation may inhibit the pathophysiological effects of incremental trainings and to reduce the inflammatory parameters well and to strengthen the lung immunity.
Keywords: Interval training, Herbal supplementation, Adiantum capillus-veneris Linn, Lung surfactant -
هدف
نیتروز آمین کتون مشتق از تنباکو (NNK) یکی از قوی ترین کارسینوژن های تنباکو است که با تغییر در آزاد سازی ماکروفاژهای مرتبط با تومور (TAM) در القای سرطان ریه موثر است. هدف از این مطالعه، تحلیل ایمونوهیستوشیمیایی بیان TAM در پاسخ به NNK و تمرین شنای زیر بیشینه بود.
روش شناسی:
بدین منظور 46 سر موش صحرایی بالغ نژاد ویستار به صورت تصادفی به پنج گروه تمرین، تمرین+NNK، NNK، حلال و کنترل دسته بندی شدند. گروه های تحت القای NNK به صورت زیر جلدی 1 بار در هفته و به میزان 5/12 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن در 12 هفته NNK دریافت کردند. گروه های تمرین نیز به مدت 12 هفته به شنا زیر بیشینه پرداختند. بیان ماکروفاژهای مرتبط با تومور در بافت ریه با روش ایمونوهیستوشیمی اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز واریانس یک طرفه و توکی در سطح معناداری 05/0≥P استفاده گردید.
نتایجنتایج حاکی از آن بود که یک دوره برنامه تمرینی شنا سبب کاهش معنادار بیان ایمونوهیستوشیمیایی TAM نسبت به گروهNNK (001/0 =P) گردید. همچنین کاهش معناداری در بیان ایمونوهیستوشیمیایی TAM گروه تمرین+NNK نسبت به گروه NNK (001/0 =P) مشاهده شد. علاوه براین نشان داده شد که در گروه NNK، بیان ایمونوهیستوشیمیایی TAM نسبت به گروه حلال (001/0 =P) افزایش معناداری داشت.
نتیجه گیریبه طور کلی می توان اذعان داشت که تمرین ورزشی منظم هوازی زیربیشینه در مهار آثار التهابی ریه ناشی از القای NNK با کاهش میزان فعالیت ماکروفاژهای مرتبط با تومور نقش موثری دارد.
کلید واژگان: نیتروز آمین کتون مشتق از تنباکو، تمرین شنای زیربیشینه، ماکروفاژهای مرتبط با تومور، ایمونوهیستوشیمی -
مقدمه و هدف
سازگاری با ارتفاع به عنوان تمرین مکمل برای افزایش سطح آمادگی و قابلیت های فیزیولوژیکی مورد توجه ورزشکاران است. تحقیق حاضر، به تعیین تاثیر تمرین تناوبی فزآینده در شرایط کاهش اکسیژن در محیط کم فشار شبیه ساز بر تغییرات وزنی و عملکرد استقامتی موش ها در یک دوره کاهش بار تمرینی سه هفته ای پرداخته است.
روش کارتعداد 35 موش صحرایی ویستار نر چهار هفته ای با میانگین وزنی 9±81 گرم به طور تصادفی به گروه های کنترل (10 موش) و تمرین (25 موش) تقسیم شدند. گروه تمرین پس از دو هفته آشنایی با محیط در پایان دوره 6 هفته ای تمرین تناوبی فزآینده (5 جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه و با سرعت 15 تا 70 متر بر دقیقه)، به گروه های سه هفته ای هایپوکسی، کاهش بار تمرین (taper)، کاهش بار- هایپوکسی و ادامه دهنده تمرین تناوبی فزآینده تقسیم شدند. تغییرات وزن و عملکرد استقامتی گروه ها مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های پژوهش با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی در سطح 05/0≤p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد زمان واماندگی گروه های هایپوکسی و کاهش بار- هایپوکسی در مقایسه با گروه تمرین تناوبی فزآینده، افزایش معنی دار 59/30% و 08/37% دارند (001/0=p). در آزمون عملکرد نیز گروه کاهش بار- هایپوکسی بهترین عملکرد را نسبت به گروه تمرین نشان داد که این افزایش معنی دار بود (002/0=p). با ادامه تمرین نیز افزایش معنی داری در وزن تمامی گروه ها مشاهده شد (001/0=p).
نتیجه گیریبکارگیری شرایط کمبود اکسیژن و روش کاهش بار تمرین اثر مثبتی بر عملکرد، ظرفیت استقامتی و زمان رسیدن به واماندگی دارد و هر دوی این شرایط باهم نیاز به بررسی بیشتری دارد.
کلید واژگان: کاهش اکسیژن، محیط کم فشار، تمرین تناوبی فزآینده، کاهش بار تمرینIntroductionAdaptation to attitude is a complementary exercise to increase athletes' fitness and physiological performance. The present study investigated the effect of high intensity interval training at the hypobaric hypoxia conditions on weight changes and endurance performance test in rats following a three-weeks tapering period.
Materials and MethodsIn this experimental study, 25 males four weeks age Wistar rats with average weight (81±9 g) were randomly divided in two groups, exercise and control. Exercise group after the end of 6 weeks high intensity interval training (HIIT) (5 days per week, 30 minutes per session and at a speed of 15 to 70 meters per minute) divided into HIIT, Hypoxia, Taper and hypoxia with taper groups for 3 weeks. Weight changes and Endurance Test Performance were evaluated on the end of weeks. Analyzed is done with one-way ANOVA and TUKEY test at p<0.05.
ResultsThe results showed that there are significant differences (p≤0.05) in fatigue times in hypoxic and taper-hypoxia groups with interval training group, respectively, 30.59 and 37.08. (p=0.001). Also, taper-hypoxic group showed the best performance to compare HIIT and control groups, that was increase significantly (p=0.001).
ConclusionIt seems that use of hypoxic training program and taper techniques have a positive effect on endurance performance and time to exhaustion however the use taper with hypoxia condition need to be evaluated in combination.
Keywords: Hypobaric hypoxia, Interval training, Taper -
فصلنامه علوم زیستی ورزشی، پیاپی 42 (پاییز 1398)، صص 343 -352گلوکز، سوبسترای اصلی بافت ریه در شرایط فیزیولوژیک است، با این حال بررسی انتقال گلوکز در بافت ریه هنگام تمرین موضوعی است که کمتر مطالعه و بررسی شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید بر بیان GLUT-1 و PDK1 در سطح mRNA بافت ریه است. چهارده سر رت نر نژاد ویستار (سن 4 هفته، 9±68 گرم) به صورت تصادفی و مساوی به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرین شامل 9 هفته تمرین تناوبی شدید بود که با سرعت 25 متر بر دقیقه شروع شد و با سرعت 70 متر بر دقیقه به پایان رسید. پس از نمونه برداری بافتی، با استخراج RNA و سنتز cDNA با استفاده از تکنیک Real time RT-PCR بیان ژن ها بررسی شد. 9 هفته تمرین موجب کاهش بیان GLUT-1 در مقایسه با گروه کنترل شد که این تغییر معنادار نبود. همچنین متعاقب برنامه تمرینی بیان PDK1 افزایش یافت و تفاوت معناداری را با گروه کنترل 9 هفته نشان داد (05/0 P≤). با توجه به نتایج پژوهش این احتمال وجود دارد که هنگام تمرین سوبستراهای دیگری غیر از گلوکز درگیر فرایند سوخت وسازی بافت ریه شوند.کلید واژگان: بافت ریه، بیان ژن، تمرین تناوبی شدید، گلوکزSport Biosciences, Volume:11 Issue: 42, 2019, PP 343 -352Glucose is the major substrate of the lung tissue under physiological conditions. However, the glucose transfer in the lung tissue during training has not received enough attention. The aim of the present study was to determine the effect of HIIT on GLUT-1 and PDK1 expressions at mRNA level in lung tissue. 14 Wistar male rats (age: 4 weeks old, weight: 68±9 g) were randomly assigned to training and control groups. The training program included 9 weeks of HIIT which started with the speed of 25 m/min. and ended with the speed of 70 m/min. Following tissue sampling, RNA was extracted and cDNA was synthesized, and the expressions of genes were determined by real time RT-PCR technique. GLUT-1 gene expression decreased following 9 weeks of interval training compared with the control group and this change was not significant. Also, PDK1 expression increased following the training program and showed a significant difference with the control group during the 9 weeks (P≤0.05). According to the current results, it is likely that other substrates other than glucose are involved in metabolic pathways of the lung tissue during training.Keywords: gene expression, glucose, high-intensity interval training, lung tissue
-
نشریه گیاهان دارویی، پیاپی 72 (پاییز 1398)، صص 183 -191مقدمه
با وجود مصارف سنتی گیاه پرسیاوش، هنوز تحقیقات بالینی و ورزشی کاملی روی این گیاه ارزشمند صورت نگرفته است.
هدفهدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر عصاره پرسیاوش بر بیان ایمونوهیستوشیمیایی پروتئین های شوکی-گرمایی ریه، در رت های قرار گرفته در معرض هایپوکسی بود.
روش بررسینمونه های پژوهش حاضر را 24 سر رت نر نژاد ویستار (8 سر کنترل، 8 سر هایپوکسی- تمرین و 8 سر هایپوکسی تمرین مکمل)، کاملا سالم و بدون سابقه بیماری (سن 4 هفته و میانگین وزنی 9±72 گرم) تشکیل دادند. گروه تجربی پس از 6 هفته تمرین تناوبی، 3 هفته در محیط هایپوکسی نگهداری شد. نصف رت های تجربی در طی 3 هفته قرارگیری در هایپوکسی، روزانه 500 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن عصاره پرسیاوش دریافت کردند. جهت انجام آزمایش های ایمونوهیستوشیمیایی، بافت ریه خارج و سطح پروئین های HSP70 و HSP90اندازه گیری شد.
نتایجدر گروه تمرین- هایپوکسی نسبت به گروه کنترل، بیان پروتئین HSP70 و HSP90 به طور معنادار افزایش یافت (05/0 P≤). در گروه تمرین - هایپوکسی - مکمل نسبت به گروه تمرین - هایپوکسی، بیان پروتئین HSP70 و HSP90 به طور معنادار کاهش یافت (05/0 P≤).
نتیجه گیریتاثیرات کاهشی عصاره پرسیاوش بر بیان پروتئین های شوکی گرمایی پارانشیم ریه در شرایط هایپوکسی احتمالا دلالت بر کاهش شرایط استرس اکسایشی در ریه دارد.
کلید واژگان: پرسیاوش، پروتئین شوکی گرمایی، ریه، هایپوکسیBackgroundDespite the traditional use of the Adiantum capillus-veneris plant, there is little evidence of its clinical effects.
ObjectiveThe purpose of the present study was to investigate the effect of the Adiantum capillus-veneris extract on Immunohistochemical expression of Lung heat-Shock Proteins in rats exposed to hypoxia.
MethodsTwenty-four male Wistar rats (control: 8, training-hypoxia: 8, training-hypoxia-supplement: 8) without clinically evident disease were used. The rats were exposed to hypoxia environment for 3 week following 6 weeks interval training. Tweleve of the experimental samples were taken 500 ml Adiantum capillus-veneris extract per body weight (kg) in during exposure to hypoxia environment. Finally lung tissue was removed for immunohistochemistry tests of HSP70 and HSP90. To analyze of data, ANOVA test was used (α≤0.05).
ResultsExpression of HSP70 and HSP90 increased significantly in hypoxia group comparison with the control group (P≤0.05). Expression of HSP70 and HSP90 protein decreased significantly in the Supplement hypoxia group comparison with the hypoxia group (P≤0.05).
ConclusionReduction effects of Adiantum capillus-veneris extract on expression of the parenchyma lung heat- shock protein in hypoxia conditions was observed that probably indicate decreased oxidative stress in the lung.
Keywords: Adiantum capillus-veneris, Heat shock protein, Hypoxia, Lung -
زمینه و هدف
یکی از قوی ترین کارسینوژن های تنباکو نیتروز آمین کتون (NNK) مشتق از تنباکو است که با فعال سازی بیان آنکسین 2 در افزایش التهاب ریه موثر است. از آن جا که سیاه دانه نقش مهمی در درمان سرطان دارد، هدف پژوهش حاضر ارزیابی بیان آنکسین 2 و تغییرات هیستوپاتولوژیک بافت ریه موش های صحرایی در معرض نیتروز آمین کتون مشتق از تنباکو و نانوکپسول سیاهدانه بود.
روش کاردر این مطالعه تجربی، 45 سر موش صحرایی نر و ماده بالغ نژاد ویستار با میانگین وزنی و انحراف معیار 48/23±83/103 گرم به صورت تصادفی به پنج گروه مکمل، مکمل+NNK، NNK، حلال و کنترل تقسیم شدند. گروه های تحت القای NNK به صورت زیرجلدی 1 بار در هفته به میزان 5/12 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن در 12 هفته NNK دریافت کردند. گروه های مکمل نیز به مدت 12 هفته به میزان 5/12 میکروگرم بر کیلوگرم وزن بدن به صورت زیرجلدی نانوکپسول سیاهدانه مصرف نمودند. بیان آنکسین 2 بافت ریه به روش ایمونوهیستوشیمی اندازه گیری شد. از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون مقایسات چندگانه Tukey جهت تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته هاتزریق NNK موجب افزایش معنی دار بیان آنکسین 2 در مقایسه با گروه حلال شد (001/0>p). همچنین یک دوره مصرف نانوکپسول سیاهدانه موجب کاهش معنی دار بیان آنکسین 2 گروه مکمل + NNK نسبت به گروه NNK شد (001/0>p).
نتیجه گیریبه نظر می رسد مصرف نانوکپسول سیاهدانه در کنار سایر روش های درمانی با کاهش بیان آنکسین 2 بتواند در کاهش نقش کارسینوژنی NNK و التهاب ناشی از دود سیگار مفید باشد.
کلید واژگان: نانوکپسول سیاهدانه، آنکسین 2، نیتروز آمین کتون مشتق از تنباکو، موش صحراییBackgroundsOne of the powerful carcinogens in tobacco is nicotine nitrosamine ketone (NNK), which can activate annexin a2 and develop the irritation of the lung. Since the Nigella sativa plays a vital role in treating cancer, the aim of this research was to evaluation of annexin a2 expression and histopathologic changes of lung tissue in rats exposed to NNK and Nigella sativa nanocapsules.
MethodsIn this experimental research, 45 Wistar male and female rats with average weight and standard deviation of 103.83 ± 23.48 grams were haphazardly separated into five groups including supplement, supplement + NNK, NNK, saline and control. NNK-induced groups received NNK subcutaneously one day per week at a rate of 12.5 mg/kg/bw. Supplemented groups similarly consumed Nigella sativa nanocapsules for 12 weeks at 12.5 μg / kg body weight. Annexin a2 expression in lung tissue were quantified by immunohistochemistry technique. One-way ANOVA and tukey’s multiple comparisons test were utilized for analyzing the data.
ResultsExposure to NNK significantly augmented annexin a2 expression compared to the saline group (P<0.001). On the other hand, a period of Nigella sativa nanocapsules consumption significantly decreased the annexin a2 expression in supplement + NNK group compared to the NNK group (P<0.001).
ConclusionIt seems that Nigella sativa nanocapsules consumption along with other therapeutic methods, can be useful in reducing the role of carcinogenic NNK and inflammation caused by cigarette smoke.
Keywords: Nigella sativa nanocapsules, annexin A2, 4-((hydroxymethyl)nitrosamino)-1-(3-pyridyl)-1-butanone, Rats
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.