فهرست مطالب نویسنده:
شریف ترکمن نژاد
-
هر روز، در سراسر جهان، عده ای از مردم به دلیل فساد در بخش سلامت و درمان رنج می برند و می میرند. فساد در نظام سلامت، دسترسی گروه های آسیب پذیر (که دانش و منابع مالی کافی ندارند) به مراقبت های سلامت و داروهای حیاتی و اساسی تاثیر می گذارد که این تاثیر می تواند از بالاترین سطح تا پایین ترین سطح باشد. عمده ترین اثر آن می تواند کاهش تاثیر مراقبت های سلامت برای بیماران باشد. فساد بر سیاست سلامت و اولویت هزینه ها تاثیر می گذارد و می تواند تاثیر منفی مستقیم روی دسترسی و کیفیت مراقبت بیمار داشته باشد و سبب می شود که سلامت افراد جامعه به خطر بیفتد. شناسایی فساد و تعارض منافع احتمالی در نظام سلامت می تواند نقش پیش گیرانه موثری داشته باشد. نظام سلامت نیز یکی از مهم ترین بخش هایی است که باید از فساد ریشه کن شود.کلید واژگان: فساد, تعارض منافع, شفافیت, نظام سلامتEvery day, all over the world, some people suffer and die due to corruption in the health sector. Corruption in the health system affects the access of vulnerable groups (who do not have sufficient knowledge and financial resources) to health care and vital and essential medicines, which can be from the highest to the lowest level. Its main effect can be to reduce the impact of health care on patients. Corruption affects health policy and spending priorities and can have a direct negative impact on the availability and quality of patient care and endanger the health of people in the community.Keywords: Corruption, conflict of interest, Transparency, Health system
-
زمینه و هدفاین مطالعه با هدف ارزیابی میزان آگاهی، نگرش و عملکرددانشجویان علوم بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی پیرامون طغیان بیماری های منتقله از آب و غذا در سال 1396 صورت گرفت.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی-تحلیلی تعداد 335 نفر از دانشجویان در دو دانشکده بهداشت و سلامت، ایمنی و محیط زیست به روش نمونه گیری تصادفی سهمیه ای وارد مطالعه شدند. ابزار گرداوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته مشتمل بر 61 سوال بود که روایی و پایایی آن تایید شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS 18 و از طریق آزمون های آنالیزواریانس یکطرفه و t-test تحلیل گردید.یافته هامیانگین و انحراف معیار نمره آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان به ترتیب(61/1)±55/66 ، (14.68)±33/66 و (21.55)±96/65 و در هر سه بخش در حد متوسط بود. تنها 7/13، 6/6 و 5/24 درصد از دانشجویان به ترتیب دارای آگاهی، نگرش و عملکرد خوبی در خصوص موضوع مورد مطالعه بودند. میانگین نمره آگاهی، نگرش و عملکرد در میان دانشجویان دانشکده بهداشت بیشتر از دانشکده سلامت، ایمنی و محیط زیست بود. بین آگاهی و نگرش(0.001p <) و همینطور نگرش و عملکرد (0.001p <) ارتباط معنادار آماری مشاهده گردید. همچنین بین میزان تحصیلات، دانشکده محل تحصیل، وضعیت تاهل، رشته تحصیلی و سن با متغیرهای آگاهی، نگرش و عملکرد رابطه معنادار آماری وجود داشت ( 0.05(p <.نتیجه گیریبا توجه به سطح متوسط آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان، لزوم برنامه ریزی جهت اجرای مداخلات موثر به منظور ارتقای سطح آگاهی دانشجویانی که در حوزه بهداشت تحصیل می کنند و به عنوان افرادی که در آینده راهنمای سایر اقشار جامعه و متولی سلامت عمومی هستند، ضروری به نظر می رسد.کلید واژگان: آگاهی, نگرش, عملکرد, دانشجویان, طغیان, بیماریهای منتقله از آب و غذاBackgroundThe aim of this study was to assess the knowledge, attitude and practice of health science students of Shahid Beheshti University of Medical Sciences about the outbreak of water and foodborne diseases in 2017.MethodsIn this descriptive and analytic study, 335 students from school of Health and school of Health, Safety and Environment (HSE) were randomly assigned to the study. Data collecting tool was a researcher-made questionnaire containing 61 questions. The data were analyzed using SPSS 18 software.ResultsThe mean and standard deviation of knowledge, attitude and practice of students were (66.15 ± 61.15), (66.63 ± 14.68) ± 66.33 and (±21.55) ±65.96, respectively. Only 13.7, 6.6 and 24.5% of students had a good knowledge, attitude and good performance regarding the subject. Mean score of knowledge, attitude and practice among students of the School of Health was more than the students of HSE. The results showed a significant relationship between knowledge and attitude (pConclusionAccording to the average level of knowledge, attitude and practice of students, it seems necessary to plan for an effective intervention in order to improve the level of education of students who are studying in the field of health and will be the trustee of public health as people who guide other sectors of society.Keywords: Student's knowledge, Attitude, Practice, Foodborne disease, Outbreak
-
بررسی های متعدد نشان دهنده نابرابری و بی عدالتی در سلامت در داخل و بین کشورها است. در ایران نیز این نابرابری ها با تفاوت امید به زندگی در بدو تولد، مرگ و میر کودکان و مادران، دسترسی و بهره مندی از خدمات سلامت، آموزش و سواد، درآمد خانوار و مسکن، خود را نمایان ساخته است. تلاش برای سیاست گذاری بهداشتی به گونه ای که باعث کاهش نابرابری ها شود موجب شده که «تعیین کننده های اجتماعی سلامت» و «مراقبت های اولیه بهداشتی» به عنوان دو پارادایم بهداشتی که عدالت در سلامت را در اولویت قرار می دهند در مرکز توجه قرار گیرند. هدف از انجام این پژوهش طراحی الگوی ادغام تعیین کننده های اجتماعی سلامت در نظام مراقبت های بهداشتی اولیه بود. با پیاده سازی این الگو میتوان به کاهش نابرابری ها و توسعه عدالت در سلامت یاری رساند. در این مطالعه تعیین کننده های اجتماعی سلامت در کشور های منتخب، در سطوح سیاست ها، ساختار و نحوه ادغام در نظام سلامت مقایسه شدند. نهایتا با استفاده از یافته های مطالعه تطبیقی و بر اساس پتانسیل نظام مراقبت های بهداشتی اولیه ایران، الگویی برای ادغام تعیین کننده های اجتماعی سلامت در نظام مراقبت های اولیه پیشنهاد گردید. مطالعه تطبیقی نشان داد که تجربه موفق ادغام تعیین کننده های اجتماعی در نظام سلامت نیاز به سیاست گذاری در سطح ملی و سازو کار مناسب دارد. این سازوکار شامل سیاست ها، نظام جامع مراقبت های بهداشتی،سیستم رفاهی و راهبردی و شاخص های ارزیابی است. با بهره گیری از الگوی پیشنهادی، نظام مراقبت های بهداشتی اولیه ای قابل طراحی است که تعیین کننده های اجتماعی سلامت در سطوح ملی، میانی و خرد در آن ادغام یافته باشند و بر همین اساس بتوان شاخص های عدالت در سلامت را بهبود بخشید.کلید واژگان: تعیین کننده های اجتماعی سلامت, عدالت در سلامت, مراقبت های بهداشتی اولیه, نظام جامع مراقبت های بهداشتی اولیه, خدمات ادغام یافتهObjective(s)Health inequality and inequity had been assessed in many studies within and between countries. Reducing this inequity can be achieved through the adjustment of social determinants of health and primary healthcare. These two paradigms, social determinants of health and primary healthcare, are the main concerns of policy making in health care system.
The aim of this study was to design a model for integrating social determinant of health into primary healthcare system. The implementation of this model can help to reduce health inequalities and promote health equity.MethodsThis study was conducted in two phases. First, the integration models were compared between selected countries. Then, based on the results obtained and the capabilities of Iranian primary healthcare system, we designed and proposed an integration model of social determinants of health in primary healthcare system for Islamic Republic of Iran.ResultsSuccessful integration of social determinants of health in the health system requires policymaking and an appropriate mechanism that include policies, a comprehensive healthcare system, welfare system and the evaluation strategies and indicators.ConclusionWe proposed a model of integration of social determinants of health compatible with the Irans primary healthcare system. This model contains three levels, national, meso, and micro level. Implementing this model is more likely to improve the health equity indicators.Keywords: Social determinants of health, Primary healthcare, Comprehensive primary healthcare system, integrated services -
بررسی نگرش و باور عمومی در خصوص خود مراقبتی در زمینه دارویی / در مراجعان به داروخانه های تحت پوشش معاونت بهداشتی شهید بهشتی تابستان سال 1393
-
مقدمهوضعیت سلامتی کودکان نشان دهنده وضعیت پیشرفت و رفاه یک جامعه است. هدف مطالعه حاضر ارزیابی برنامه مراقبت های ادغام یافته کودک سالم در مراکز بهداشتی درمانی شهری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی می باشد.
روش پژوهش: جامعه مورد بررسی در این مطالعه مقطعی شامل مراکز بهداشتی درمانی شهری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی (92-1391) بود. 160 نفر از ارائه دهندگان و 200 نفر از گیرندگان خدمت وارد مطالعه شدند. داده ها با استفاده از چک لیست استاندارد وزارت بهداشت جمع آوری گردید و با روش های توصیفی و آزمون T تجزیه و تحلیل شد.یافته هااکثر ریز فرآیندها)ثبت اطلاعات، ارزیابی و طبقه بندی، توصیه ها و اقدامات، مشاوره با مادر، آموزش کارکنان، دستورالعمل ها و موادآموزشی، آگاهی و رضایت گیرنده خدمت) در سال 1392 نسبت به سال 1391 افزایش داشته و لیکن این افزایش فقط در آموزش کارکنان از نظر آماری معنی دار بوده است (5/0 ± 4/0 در سال 91 و 4/0 ± 6/0 در سال 92، 004/0 =p). هم چنین نمره ریز فرآیند داروها و مکمل ها در سال دوم کاهش معنی داری نشان داد (5/0 ± 7/3 در سال 91 و 1/1 ± 1/3 در سال 92، 001/0 >p).نتیجه گیرینتایج حاصله بیانگر عملکرد مطلوب کارکنان بهداشتی در برنامه مراقبت های ادغام یافته کودک سالم می باشد. هم چنین در مواردی نظیر مشاوره با مادر، آموزش کارکنان و آگاهی گیرنده خدمت ضعف بیشتری مشاهده شد. با عنایت به اهمیت کیفیت مراقبت و تشخیص به موقع مشکلات کودکان و لزوم ارائه آگاهی لازم به والدین، انجام مداخلات موثر در این خصوص ضروری بنظر می رسد.
کلید واژگان: ارزیابی برنامه, برنامه مراقبت های ادغام یافته کودک سالم, نظام مراقبت بهداشتی -
زمینه و هدفرضایت شغلی کارکنان از مهمترین متغیرها در حیطه رفتار سازمانی است و تحقق اهداف سازمانی نیز بدون آن امکان پذیر نمی باشد. بنابر این هدف اصلی این پژوهش، بررسی رضایت شغلی کارکنان شاغل درمرکز بهداشت شمال تهران وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بود.
روش ومواداین مطالعه مقطعی به صورت توصیفی-تحلیلی انجام شد و کارکنان مرکز بهداشت شمال تهران در صورت داشتن حداقل شش ماه سابقه کار در این مطالعه مشارکت داشتند. ابزارگردآوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا بود. رضایت شغلی درشش حیطه و پنج سطح طبقه بندی شد. پایایی پرسشنامه از طریق محاسبه آلفای کرونباخ تائید شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری توصیفی، همبستگی پیرسون، همبستگی اسپیرمن، آنالیز واریانس وT مستقل در نرم افزار SPSS-18 استفاده شد.یافته هاتعداد افراد مشارکت کننده در مطالعه 259 نفر بود. میانگین (انحراف معیار) نمره رضایت شغلی کلی 1/ 50(3/ 12) از 100بود. بررسی نتایج در شش حیطه نشان داد که میزان رضایت شغلی کارکنان از امکانات مالی ورفاهی40%، امکانات آموزشی وارتقاء شغلی 4/ 43 %، سیاست ها وخط مشی مدیریت 4/ 53%، کیفیت روابط انسانی 6/ 66%، امنیت شغلی 3/ 54% و پایگاه اجتماعی حرفه4 /57% بود. بین جنس و رشته شغلی ارتباط معنی دار وجود داشت.نتیجه گیریبهبود شرایط فیزیکی محل کار، افزایش مشارکت کارکنان در تصمیم گیری، افزایش نسبی حقوق و دستمزد، تشویق پرسنل، ارتقاء شغلی و روابط صمیمی وعمیق بین آنها می تواند موجب افزایش رضایت شغلی کارکنان شود.
کلید واژگان: رضایت شغلی, مرکز بهداشت, کارکنانBackground And ObjectiveJob satisfaction is an important variable in the area of organizational behavior. Without job satisfaction it is not possible to achieve organizational goals. Therefore the purpose of this study was to assess job satisfaction among Shomal health center of Tehran personnel affiliated to Shahid Beheshti University of Medical Sciences.Materials And MethodsThis cross- sectional study was a descriptive-analytical one. Shomal health center of Tehran personnel with at least six months of work experience participated in the study. Data were collected by demographic characteristics and the Minnesota Satisfaction questionnaire. Job satisfaction was categorized into six areas and five levels. Reliability of the questionnaire was confirmed through Chronbach’s alpha calculation. Statistical analysis was conducted using SPSS- 18 software.ResultsTwo hundreds and Fifty-nine personnel participated in the study. The mean (SD) of overall satisfaction score was 50.1(12.3) from 100. The study showed that job satisfaction of financial facilities and welfare, educational facilities and job promotion, politics and policy management, quality of human relations, Job security and professional social status were 40%, 43.4%, 53.4%, 66.6%, 54.3% and 57.4%, respectively. Statistical analysis showed a significant relationship between gender and occupational field.ConclusionImproving the physical conditions at workplace, increasing employee participation in decision-making, the relative increase in salary, Encouraging personnel, job promotion and intimate relationships between them can lead to increase job satisfaction among employees.Keywords: Job satisfaction, Health care center, Personnel -
زمینه و هدفتغذیه سالم در دختران نوجوان، نقش مهمی در رشد و تکامل طبیعی آنان و کاهش بروز بیماری های مزمن مرتبط با تغذیه در دوران بزرگسالی دارد. این مطالعه با هدف تعیین الگوی رفتارهای تغذیه ای دختران دبیرستانی منطقه شمال تهران انجام شد.
روش ومواداین مطالعه مقطعی، با مشارکت 722 دانش آموز دختر دبیرستان های دولتی منطقه چهار تهران که به طور تصادفی انتخاب شده بودند، انجام شد. متغیرهای دموگرافیک و الگوی تغذیه از طریق مصاحبه نظام مند کارشناسان بهداشت با آنان مورد سنجش قرار گرفت. شاخص های آنتروپومتریک نیز اندازه گیری شد.یافته هااکثر دختران مورد بررسی (4/ 42%)، نمایه توده بدنی طبیعی داشتند. میانگین (انحراف معیار) مصرف روزانه میوه، سبزی و لبنیات به ترتیب (1/1) 2، (1) 8/ 1 و (07/ 1) 9/ 1 واحد بود. میانگین (انحراف معیار) مصرف هفتگی گوشت قرمز، ماکیان، ماهی، تخم مرغ و حبوبات به ترتیب (2) 08/ 3، (9/2) 15 /3، (9/ 0) 95/ 0، (9/ 2) 6 /2 و (2/ 1) 2/2 واحد بود. میانگین (انحراف معیار) مصرف صبحانه (6/ 2) 9/ 4 بار در هفته بود. 9/ 16% از دختران، اصلا غذاهای فوری مصرف نمی کردند. دخترانی که در هفته غذاهای فوری و تنقلات شور نمی خوردند، به طور معنی داری نمایه توده بدنی طبیعی داشتند (p<0.05). مصرف شیر کم چرب، خوردن روزانه صبحانه و عدم مصرف میوه، با متغیر وضعیت اجتماعی رابطه معنی دار داشتند (p<0.05). نخوردن صبحانه، با نمایه توده بدنی رابطه معنی دار داشت (p<0.05).نتیجه گیریمیزان مصرف گروه های غذایی اصلی در این مطالعه، پایین تر ازحد توصیه شده بود. ررسی بیشتر برای تعیین عوامل قادرکننده، تقویت کننده و بازدارنده رفتارهای تغذیه ای سالم لازم به نظر می رسد. همچنین بهبود نگرش و توانمندسازی دختران نوجوان برای انجام رفتارهای تغذیه ای سالم می تواند اثربخش باشد.
کلید واژگان: تغذیه, نوجوانان, دختران دبیرستانی, رفتار تغذیه ایBackground And ObjectiveHealthy eating in adolescent girls has a crucial role in normal growth and reducing the incidence of chronic disease related to nutrition in adulthood. The purpose of this study was to determine high school girl's eating behaviors in north of Tehran.Materials And MethodsIn this cross-sectional study, 722 female students who were selected randomly from public high schools in four districts of Tehran participated. Demographic variables and nutritional status were evaluated using systematic interviews with them by health professionals. Anthropometric parameters were also assessed.ResultsMost girls (42.4%) had a normal BMI. The mean (SD) of daily consumption of fruits, vegetables and dairy products were 2 (1.1), 1.8 (1), 1.9 (1.07) servings, respectively. The mean (SD) of weekly intake of red meat, poultry, fish, eggs and beans were 3.08 (2), 3.15 2.9), 0.95 (0.9), 2.6 (2.9) and 2.2 (1.2) times, respectively. The mean (SD) frequency of eating breakfast was 4.9 (2.6) times per week. 16.9% of girls never consumed fast foods. Girls who do not consume salty snacks and fast foods per week, had significantly normal BMI (p<0.05). Low-fat milk consumption, daily consumption breakfast and non consumption of fruits were significantly associated with social status (p<0.05). Do not eating breakfast had significant association with BMI (p<0.05).ConclusionThe consumption of major food groups in this study was lower than the recommended amounts. Further research is needed to determine enabling and reinforcing factors to healthy eating behaviors. Also, improvement attitudes and empowerment of adolescent girls to adopt healthy eating behaviors can be effective.Keywords: Nutrition, Adolescents, Female students, Nutritional behaviors -
زمینه و هدفیکی از شاخص های مهم توسعه و سلامت در کشورها، میزان مرگ و میر کودکان زیر 5 سال می باشد. بنابراین ترسیم دقیق چهره مرگ و میر کودکان در جامعه، به منظور شناسایی علل بروز و یا عوامل قابل اجتناب جهت طراحی مداخلات و جلوگیری از مرگ های مشابه، از جمله مهم ترین راهکارها برای کاهش این میزان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مرگ و میر کودکان 1 تا 59 ماهه در منطقه تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1391 انجام شد.روش بررسیاین پژوهش از نوع مقطعی و توصیفی بود. در این مطالعه کلیه مرگ های کودکان 1 تا 59 ماهه در محدوده تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1391 که از فرم اطلاعات اولیه و پرسشنامه های استاندارد اداره سلامت کودکان وزارت بهداشت استخراج شده بود، مورد بررسی قرار گرفت.یافته هاتعداد مرگ و میر کودکان 1 تا 59 ماهه 383 مورد بوده است که بیشترین فراوانی (8/57%) در محدوده سنی 1 تا 12 ماه مشاهده شد. بیش از نیمی از کودکان فوت شده پسر بودند (5/52%). بیشترین علل فوت کودکان به ترتیب مربوط به ناهنجاری های مادرزادی و کروموزومی (5/17%)، حوادث و سوانح (4/15%) و سرطان ها (2/11%) گزارش شد.نتیجه گیریبر اساس نتایج مطالعه حاضر، طراحی مداخلاتی از قبیل مشاوره ژنتیک در زوجین پر خطر، آموزش والدین و کودکان در خصوص پیشگیری از سوانح و حوادث و آگاهی همگانی در مورد علائم هشدار دهنده سرطان ها و بیماری های سیستم تنفسی به منظور کاهش مرگ و میر کودکان ضروری می باشد.
کلید واژگان: مطالعه اپیدمیولوژیک, کودک, مرگ و میر, ناهنجاری های کروموزومی, سوانحBackground And AimUnder 5-years mortality year is one of the most important indicators of development and health in the countries. Therefore, generating accurate picture of child mortality in order to evaluate the death causes and identifying the avoidable factors for designing the interventions and preventing similar death is necessary. The present study aimed to investigate the causes of deaths in 1 to 59 months children in the area covered by Shahid Beheshti University of Medical Sciences in 2012.MethodsIn this descriptive cross-sectional study that conducted from March 2012 to March 2013, all of 1 to 59 months children deaths in the area covered by Shahid Beheshti University of Medical Sciences were investigated. Required data was extracted from registration forms of the child health office of ministry of health and medical education.ResultsThe total number of deaths in 1 to 59 months children was 383. The highest frequency of death was observed in the children who aged between 1 to 12 months (57.8%). More than half of the children who died were boy (52.5%). Totally, the most common causes of death were congenital and chromosomal abnormalities (17.5%), injuries (15.4%) and cancers (11.2%).ConclusionBased on the results, designing interventions such as genetic counseling in high risk couples, training of the parent and children for prevention of injuries and public awareness about the warning symptom of the cancers and respiratory system disease in order to reduce the children deaths is essential.Keywords: Child, Chromosomal abnormalities, Epidemiologic study, Injuries, Mortality -
سابقه و هدفحوادث همواره به عنوان یکی از مهم ترین عوامل معلولیت و مرگ در انسان شناخته شده است و کودکان به علت محدودیت در تشخیص خطر نسبت به بزرگ سالان در برابر حوادث آسیب پذیرتر هستند. هدف مطالعه حاضر بررسی موارد مرگ و میر کودکان 1 تا 59 ماهه به علت حوادث و سوانح در محدوده زیر پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی طی سال های 1390 و 1391 می باشد.روش بررسیاین مطالعه مقطعی و توصیفی در فاصله سال های 1390 و 1391 انجام شد و کلیه مرگ های کودکان 1 تا 59 ماهه به علت حوادث و سوانح در محدوده زیر پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی که از شکل اطلاعات اولیه و پرسشنامه های استاندارد اداره سلامت کودکان وزارت بهداشت استخراج شده بود، بررسی گردید.یافته هاتعداد مرگ ومیر 1 تا 59 ماهه به علت حوادث و سوانح 103 مورد بود. بیشترین وقوع مرگ (%3/24) در محدوده سنی 1 تا 12 ماه مشاهده شد. بیش از نیمی از کودکان فوت شده پسر (%4/54) بودند. همچنین بیشترین علل فوت کودکان بر اثر حوادث و سوانح به ترتیب حوادث حمل و نقل (%1/29)، سقوط (%5/15)، انسداد تنفسی (%5/15) و غرق شدگی (%6/13) گزارش شد.نتیجه گیریدر حدود %70 از مرگ های کودکان 1 تا 59 ماهه ناشی از حوادث و سوانح، به دلیل 4 علت حوادث حمل و نقل، سقوط، انسداد تنفسی و غرق شدگی بوده است و تمامی این علل قابل پیشگیری می باشند. بنابراین طراحی مداخلاتی به منظور کاهش مرگ و میر کودکان از این علل ضروری است و می بایست به عنوان یک اولویت بهداشتی در کشور توجه برنامه ریزان جلب کند.
کلید واژگان: کودکان, مرگ و میر, حوادث و سوانح -
مقدمهبا توجه به رویکرد سازمان جهانی بهداشت به سلامت و اهمیت تعیین کننده های اجتماعی سلامت در تامین سلامت عمومی، 52 شاخص تحت عنوان شاخص های عدالت در سلامت در ایران تعیین شده است، که از این پس ملاک قضاوت چگونگی عملکرد نظام سلامت قرار خواهد گرفت. در این مطالعه تلاش شده است تا ضمن معرفی یک ابزار جدید، توانایی این شاخص ها برای سنجش عدالت در سلامت مورد ارزیابی قرار گیرد.
روش پژوهش: دراین مطالعه توصیفی و تحلیلی، با مرور منابع ملی و بین المللی، جهت ارزیابی شاخص های عدالت در سلامت، ابزار جدیدی تولید و با استفاده از نظرات خبرگان معتبر گردید. سپس با استفاده از ابزار مذکور، شاخص های 52 گانه عدالت در سلامت مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته هادر آزمون پایلوت جهت سنجش همسانی درونی ابزار بر روی 20 شاخص مورد تایید سازمان جهانی بهداشت، ضریب آلفای کرونباخ معادل 975/0 - 9/0 بدست آمد که موید همسانی درونی ابزار بود. ارزیابی شاخص های عدالت در سلامت با استفاده از ابزار پیشگفت نشان داد که از بین 52 شاخص، 6 شاخص امتیاز لازم برای اینکه به عنوان شاخص ملی عدالت در سلامت مورد استفاده قرار بگیرند،کسب نکردند.
نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که 6 شاخص از شاخص های عدالت در سلامت در ایران شاخص های مناسبی نیستند. پیشنهاد می گردد تعدادی از شاخص های ضروری مانند پوشش واکسیناسیون و وضعیت مسکن می تواند به این شاخص ها اضافه شود.
کلید واژگان: شاخص عدالت در سلامت, تعیین کننده های اجتماعی سلامت, سنجه, مراقبت های بهداشتی اولیهIntroductionAccording to the World Health Organization's approach on health and the importance of the social determinants of health on provision of public health, a set of 52 indicators were established to assess the equity of health in Iran. The health care‘s function will be evaluated based on these indicators. In this study we attempted to introduce a new instrument and assess the ability of these indicators in measuring the equity of health.MethodsIn this descriptive-analytic study, by reviewing the national and international resources, in order to assessing the appropriateness of equity in health indicators a new instrument was introduced and validated by the expert's opinions. Finally each of the 52 Iranian health equity Indicators evaluated by using this instrument.ResultsThe instrument’s internal consistency measured in a pilot study on 20 indicator that previously confirmed by the World Health Organization and Cranach’s Alpha was 0.9 -0.975. The evaluation of the health equity indicators using mentioned instrument showed that six from 52 health equity indicators did not match the appropriate standard to be used as a national determinant of health disparities.ConclusionsThis study showed that six from 52 Iranian health equity indicators did not appropriate. It proposed that some indicator such as vaccination coverage and housing could be added to these indicators.Keywords: Health Equity Index, Social Determinants of Health (SDH), Indicator, Primary Health Care -
هدفاین پژوهش فراوانی سوء استفاده جنسی و افسردگی را در گذشته و حال کودکان خیابانی جنوب شهر تهران بررسی می کند.روش87 کودک خیابانی در منطقه 12 شهرداری شهر تهران به کمک پرسش نامه K-SADS از نظر وضعیت ابتلاء به افسردگی و وجود سؤاستفاده جنسی به کمک مصاحبه بالینی مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سنی آنان 3/2+11 سال بوده و 64% (56 نفر) از این کودکان پسر و 36% (31 نفر) دختر بودند.یافته هااین بررسی 26 نفر (7/86%) از دختران و 27 نفر(2/48%) ازپسران را افسرده نشان داد. ارتباط افسردگی با سابقه زندان رفتن پدر، بیکاری پدر و منبع تامین درآمد خانواده، غیر از پدر معنی دار بود. یافته های پژوهش همچنین نشان داد که 18 نفر (9/20%) از کودکان مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته اند. فرد سوءاستفاده کننده در 5/55% موارد غریبه بوده است. سوءاستفاده جنسی در این بررسی با افسردگی، مصرف مواد مخدر، سیگار یا سایر متغیرهای بررسی شده ارتباط معنی داری نداشت.نتیجهبا توجه به فراوانی افسردگی و سوءاستفاده جنسی در کودکان خیابانی نیاز به توجه جدی سازمان های دولتی و غیر دولتی در زمینه حمایت و آموزش این افراد می باشد. به نظر میرسد توجه ویژه به این قشر در امر ریشه کنی بیماری های آمیزشی و پیشگیری از شیوع بیماری ایدز بسیار ضروری باشدکلید واژگان: استفاده جنسی, افسردگی, کودکان خیابانی, K, SADSObjectivesThis study reviews the prevalence of present as well as prior history of sexual abuse and depression among the street children of South Tehran.MethodUsing K-SADS, 87 street children as the subjects of the study from District 12 of Tehran were screened for depression. The prevalence of their experience of sexual abuse was assessed through clinical interviews. The average age of the subjects was 11 years. 56 children (64%) were boys and 31 children (36%) were girls.FindingsThe results showed that 26 girls (86.7%) and 27 boys (48.2%) were diagnosed with depression. Significant co-relations were indicated between depression and the following variables: fathers’ history of imprisonment, fathers’ unemployment, and family income provided by someone other than the father. The findings also demonstrated that 18 subjects (20.9%) had been victims of sexual abuse in 55.5% of the cases, the abuse was committed by a stranger. No significant co-relations were found between sexual abuse with depression, drug abuse, cigarette smoking, or other variables under study.ResultsThe high prevalence of depression and sexual abuse among homeless children demands serious attention from both governmental and non-governmental organizations in provision of protection and education for these children. Special attention invested in this stratum of the society is quite indispensable in the eradication of venereal diseases and the prevention of the spread of AIDS.
بدانید!
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.