به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

شهره علی محمدی

  • سوسن ایرانی*، شهره علی محمدی، تهمینه نجفیان
    سابقه و هدف

     به دلیل اهمیت چشمگیر دندان ها در جویدن، تکلم و زیبایی، لازم است ژن های درگیر در تکامل دندانی شناخته شوند. این مطالعه به منظور تعیین نقش اندوتلین-1 و گیرنده A آن در تیغه دندانی در مراحل مختلف تکامل دندان طراحی شده است.

    مواد و روش ها: 

    در این مطالعه مقطعی ابتدا 33 نمونه جنین انتخاب شد. سپس از نظر سنی به سه گروه تقسیم شدند. تمام نمونه ها به روش ایمونوهیستوشیمی رنگ آمیزی شدند. سپس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20، تحلیل آماری با استفاده از آزمون واریانس دوطرفه و آزمون تعقیبی توکی برای بررسی معنی داری بین نمونه ها انجام شد. تفاوت معناداری 05/0 در نظر گرفته شد.

    یافته ها: 

    بین سن و میزان بیان اندوتلین-1 درسلول های تیغه دندانی ارتباط معناداری وجود داشت (001/0<p). همچنین تعامل سن جنین و ناحیه آناتومیک نیز معنادار بود (001/0<p). بین سن و میزان بیان پروتئین گیرنده اندوتلین-1 در سلول های تیغه دندانی ارتباط معناداری وجود داشت (001/0 <p). تعامل سن جنین و ناحیه آناتومیک نیز معنادار بود (001/0 <p).

    نتیجه گیری: 

    میزان بیان پروتئین اندوتلین-1 و گیرنده آن ETAR در هر فک، در تیغه دندانی دندان های قدامی بیشتر از تیغه های دندانی دندان های خلفی بود. این نتایج ممکن است تاییدکننده نقش اندوتلین-1 و گیرنده آن در تکثیر، تمایز سلول های تیغه دندانی و انتقال یون کلسیم طی تکامل دندان باشد.

    کلید واژگان: اندوتلین-1، جنین انسان، دندان زایی، گیرنده A اندوتلین
    Soussan Irani*, Shohreh Alimohammadi, Tahmineh Najafian
    Background and Objective

    Due to the significant importance of the teeth in mastication, speech, and aesthetics, it is necessary to identify all involved genes in the tooth development. Therefore, this study aimed to evaluate the role of endothelin-1 and its A receptor in dental lamina in different stages of tooth development.

    Materials and Methods

    This cross-sectional study included 33 fetal samples that were divided into three groups regarding gestational age. All samples were then stained by immunohistochemistry. Subsequently, the analysis was conducted in SPSS software (version 20) through the two-way ANOVA and Tukey's tests to examine the differences between the variables.  A p-value less than 0.05 was considered statistically significant.

    Results

    There was a significant difference between the gestational age and the expression level of endothelin-1 in dental lamina (P<0.001). In addition, a significant relationship was observed between age and anatomic area (P<0.001). There was also a significant difference between the gestational age and the expression level of endothelin-1 receptor (ETAR) in dental lamina (P<0.001). A significant association was found between gestational age and anatomic area (P<0.001).

    Conclusion

    The expression levels of endothelin-1 and its receptor (ETAR) in each jaw were higher in anterior dental lamina, compared to posterior dental lamina. These results may confirm the role of endothelin-1 and its receptor in cell proliferation, differentiation of dental lamina, and  calcium ion transport during tooth development

    Keywords: Endothelin-1, Endothelin-A Receptor, Fetus, Odontogenesis
  • شهره علی محمدی، فروغ صحت، جلال پورالعجل، محمد فریادرس*
    سابقه و هدف

     در بعضی از مطالعات نشان داده شده است سطح غیرطبیعی بیومارکرها ممکن است با پیامد نامطلوب حاملگی همراه باشد. در این راستا مطالعه حاضر به منظور تعیین ارتباط بین سطح سرمی اینهیبین A و پیامدهای بارداری انجام شد.

    مواد و روش ها

     این مطالعه کوهورت گذشته نگر در سال 1397 در بیمارستان فاطمیه همدان انجام شد. داده های مربوط به اینهیبین A 560 زن باردار در هفته 15 تا 20 بارداری جمع آوری شد. سطح اینهیبین A کمتر از 5/0 میلی مول (MOM) پایین و بیشتر از 2 میلی مول بالا در نظر گرفته شد. وزن هنگام تولد، سن حاملگی، اسکور آپگار، بروز پره اکلامپسی، مرگ داخل رحمی جنین (IUFD) و انجام سزارین در بیماران بررسی شد. برای تشخیص عوارض نامطلوب حاملگی، سطح منحنی ROC  محاسبه شد. داده ها با نرم افزار stata نسخه 14 تجزیه وتحلیل شدند.

    یافته ها

    از بین زنان بارداری که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، 33 نفر (9/5 درصد) به دلیل نقص داده ها و دردسترس نبودن از مطالعه خارج شدند. از 527 بیمار باقی مانده، 378 نفر (7/71 درصد) سطح اینهیبین A نرمال، 26 نفر (9/4 درصد) سطح سرمی پایین و 123 نفر (3/23 درصد) سطح سرمی بالا داشتند. بیمارانی که سطح سرمی اینهیبین A بالاتری داشتند در مقایسه با افرادی که سطح نرمال یا پایین داشتند، با اختلاف معنی داری خطر پره اکلامپسی، کم وزنی هنگام تولد و نارس بودن در آن ها بیشتر بود (05/0 <P).

    نتیجه گیری

     بر اساس یافته های مطالعه سطح بالای اینهیبین A در هفته 15 تا 20 بارداری می تواند با خطر بروز پره اکلامپسی، کم وزنی هنگام تولد و نارس بودن همراه باشد.

    کلید واژگان: اینهیبین A، پره اکلامپسی، نوزاد کم وزن، نوزاد نارس
    Shohreh Alimohammadi, Forogh Sehat, Jalal Porolajal, Mohammad Faryadras*
    Background and Objective

    Some studies have shown that abnormal levels of biomarkers may be associated with adverse pregnancy outcomes. This study aimed to investigate the association between serum levels of Inhibin A and the outcomes of pregnancy.

    Materials and Methods

    This retrospective cohort study was conducted on the data obtained from the Inhibin A of 560 pregnant women at 15 to 20 weeks of gestation in Hamadan, Iran. The levels of Inhibin A less than 0.5 and higher than 2 mmol were considered below and high, respectively. The patients were assessed in terms of birth weight, gestational age, Apgar score, preeclampsia, intrauterine fetal death, and cesarean section. The receiver operating characteristic curve level was calculated to detect adverse pregnancy complications. The data were statistically analyzed in STATA software (version 14).

    Results

    Out of the pregnant women eligible for the study, 33 (5.9%) cases were excluded due to incomplete medical record files and unavailability. Of the remaining 527 patients, 378 (71.7%), 26 (4.9%), and 123 (23.3%) ones had normal, low, had high Inhibin A levels, respectively. Patients with higher serum Inhibin A levels had a higher risk of preeclampsia, low birth weight, and prematurity, compared to those with normal or low levels (P˂0.05).

    Conclusion

    Based on the findings of the present study, high levels of Inhibin A at 15 to 20 weeks of gestation can be associated with the risk of preeclampsia, low birth weight, and prematurity.

    Keywords: Infant Low Birth Weight, Infant Premature, Inhibin A, Preeclampsia
  • شهره علیمحمدی، فریده کاظمی، مهرانگیز زمانی *، زهره رحمانی، سیده زهرا معصومی
    مقدمه
    زایمان زودرس یکی از مشکلات اصلی بهداشتی به حساب می آید و بعد از ناهنجاری های مادرزادی اصلی ترین عامل ابتلا به بیماری و مرگ و میر نوزادان است. برای پیش بینی زایمان پره ترم تاکنون روش های مختلفی استفاده است که یکی از این روش ها سنجش غلظت آلفافتوپروتئین در سرم مادر است. این مطالعه به بررسی ارتباط سطح سرمی آلفافتوپروتئین مادری در هفته های یازدهم تا سیزدهم بارداری و زایمان پره ترم پرداخته است.
    روش کار
    مطالعه حاضر، مطالعه مورد-شاهدی لانه گزیده است که در سال 1392 تا 1393 که بر روی 105 مادر باردار که در هفته های 13-11 بارداری جهت انجام مراقبتهای روتین بارداری به بیمارستان فاطمیه همدان مراجعه می کردند، انجام شد. سطح آلفافتوپروتئین سرم مادر در آزمایشگاه توسط کیتهای استاندارد بیومریو از طریق سیستم Vidas مورد سنجش قرار گرفته و ثبت شد. در نهایت، پیامدهای بارداری، پس از زایمان پیگیری و در چک لیست ثبت شد. داده ها وارد نرم افزار SPSS/21 شده و با آزمونهای T-test، Mann-Whitney U test و کای-دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. P-value کمتر از 05/0 معنی دار تلقی شد.
    یافته ها
    سطح آلفافتوپروتئین سرم مادری در هفته 13-11 در مادرانی که در سیر بارداری خود دچار زایمان زودرس شدند با اختلاف آماری معنی داری بالاتر از بیمارانی بود که زایمان سر موعد داشتند (001/0>P)
    نتیجه نهایی: سطح آلفافتوپروتئین سرم مادری در هفته های 11 تا 13 بارداری می تواند به پیش بینی احتمال بروز زایمان زودرس در زنان باردار کمک کند.
    کلید واژگان: آلفا فتوپروتئین ها، بارداری، زایمان رودرس
    Sh. Alimohammadi, F. Kazemi, M. Zamani*, Z. Rahmani, S. Z. Masoumi
    Background
    Preterm labor is considered one of the major health concerns and seconds congenital anomalies for infant morbidity and mortality. So far, various methods have been used to predict preterm labor; one of these methods is to measure mother’s serum alpha-fetoprotein level. This study was conducted to investigate the relationship between maternal serum alpha-fetoprotein level in weeks 11 to 13 of pregnancy and preterm labor.
    Methods
    This nested case-control study was conducted with 105 pregnant women during their 11-13 gestation week presenting to Fatemieh Hospital in Hamedan for their routine prenatal care from 2013 to 2014. Maternal serum alpha-fetoprotein level was measured by Biomerieux standard kits through Vidas system in laboratory. Pregnancy outcomes were followed up after delivery and recorded in a checklist. The data were entered into SPSS/21 software and were analyzed using the t-test, Mann-Whitney U test and Chi-square test. P-value less than 0.05 was considered significant.
    Results
    Maternal serum alpha-fetoprotein level at 11-13 weeks was significantly higher in pregnant women experiencing preterm labor than that in women with term pregnancy (P
    Conclusion
    Maternal serum alpha-fetoprotein level in 11-13 weeks of pregnancy can help predict preterm labor in pregnant women.
    Keywords: Alpha, Fetoprotein, Pregnancy, Preterm Labor
  • شهره علی محمدی، میلاد سنگین آبادی، محمد علی سیف ربیعی، فاطمه شبیری
    مقدمه
    پارگی پره ترم زودرس پرده های زایمانی (PPROM) به پارگی پرده های زایمانی قبل از هفته 37 بارداری گفته می شود. این مطالعه با هدف بررسی عوارض مادری و نوزادی در زنان با پارگی زودرس کیسه آب انجام شده است.
    روش کار
    مطالعه حاضر یک مطالعه همگروهی است که پرونده های بیماران مراجعه کننده به بیمارستان فاطمیه شهر همدان در سال 1391 با تشخیص نهایی PPROM مورد بررسی قرار گرفت. واحدهای مورد پژوهش در دو گروه 50 نفر در گروه مراقبت در بیمارستان (کنترل) و 39 نفر که با رضایت شخصی مرخص شده است و در منزل تحت مراقبت بودند (مورد) قرار گرفتند و پارامترهای مورد نظر بین دو گروه مقایسه شده است. یافته ها با SPSS/21 و توسط تی تست و کای دو آنالیز شدند.
    یافته ها
    میانگین وزن، آپگار دقیقه اول و پنجم، هفته حاملگی در هنگام زایمان و میانگین فاصله پارگی کیسه آب تا زایمان به صورت معنی داری در گروه تحت مراقبت در خانه از گروه بستری در بیمارستان کمتر بود. میانگین سنی مادران، میانگین تعداد دفعات حاملگی، فراوانی مرگ نوزادی و میزان فراوانی کوریوآمنیونیت در گروه تحت مراقبت در خانه از گروه تحت مراقبت در بیمارستان به صورت معنی داری بیشتر بود.
    نتیجه نهایی: با توجه به نتایج مطالعه به طور روتین نمی توان مادران را در خانه تحت نظر داشت و بهتر است که بیمار در بیمارستان بستری و پزشک به صورت جداگانه برای هر بیمار تصمیم گیری کند.
    کلید واژگان: پارگی زودرس پرده های جنینی، عوارض زایمانی، مراقبت پرستاری
    Dr Shohre AliMohammadi, Dr Milad Sanginabadi, Dr Mohammad Ali Seifrabie
    Background
    Premature rupture of membranes preterm (PPROM) is the term used when the pregnancy is less than 37 completed weeks of gestation. The purpose of this study was to compare of maternal & Neonatal complications in women between outpatients & Inpatients with PPROM.
    Methods
    This study was a cohort study، All the mothers diagnosed and admitted because of PPROM with 24- 34 weeks gestational age in Fatemieh hospital since march 2012 to march 2013 were divided into two groups given that they remained in the hospital until delivery (discharged by physician order، n=50)، or had been discharge with patient consent، n=39. All parameters were compared between the two groups. Data processing and statistical analysis were performed using SPSS/21.
    Result
    The mean of neonatal birth weights، Apgar score، gestational age at delivery and interval between PPROM until time of delivery in home care group were significantly less than hospital care group. The mean of maternal age، number of pregnancies، neonatal death and the incidence of chorioamnionitis in the home care group were significantly more than hospital care group.
    Conclusion
    according to the results of our study due to the our country’s cultural background and not returning back for their medical follow-up by mothers that have been discharged with personal consent، it is better that Patients be hospitalized in the hospital until delivery or discharge by the physician order and explain home care common and important problems Individually for each patient.
    Keywords: Nursing care, Obstetrics Complication, Preterm Premature Rupture of Membranes
  • رمضان کلوندی، دکترشهره علیمحمدی، زهرا پشمکیان، محسن رجبی *
    مقدمه و هدف

    دیسمنوره اولیه یا همان قاعدگی دردناک یکی از شایع ترین مشکلات زنان و به خصوص زنان جوان است. البته با اینکه دیسمنوره اولیه تهدید کننده زندگی فردی نمی باشد ولی کیفیت زندگی زنان را تحت تاثیر قرار داده و در موارد شدید سبب ناتوانی و عدم کارایی می شود. درمان های زیادی با توجه به جمعیت جوان مبتلا به آن پیشنهاد شده است که یکی از آنها مصرف گیاهان دارویی می باشد. در این مطالعه تاثیر دو گیاه دارویی مریم گلی و بادرنجبویه بر دیسمنوره اولیه مورد بررسی قرار گرفته است.

    روش کار

    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی بود که در آن 50 دختر دارای دیسمنوره اولیه مراجعه کننده به بیمارستان فاطمیه همدان مورد بررسی قرار گرفتند. گروه آزمودنی 5 روز قبل از قاعدگی و 5 روز هم حین قاعدگی به صورت دم کرده از دو گیاه دارویی مریم گلی و بادرنجبویه استفاده نمودند و در دو سیکل بعدی قاعدگی نیز مصرف گیاه به صورت دم کرده ادامه داشت. میزان شدت درد، مدت خونریزی، همچنین مدت درد قاعدگی در دو سیکل بعدی با پرسشنامه VAS اندازه گیری شد. نتایج توسط آزمون های tو WILCOXONتجزیه و تحلیل شد.

    نتایج

    یافته های این مطالعه نشان داد که میزان شدت درد قاعدگی (01/0 > P) و مدت درد قاعدگی (01/0 >P) بعد از مصرف گیاهان دارویی مورد مطالعه کاهش معنی داری داشته است، به طوری که متوسط شدت درد قاعدگی قبل از مصرف 30/6 بود که این میزان بعد از مصرف این گیاهان در دوره اول و دوم به ترتیب به 94/3 و 24/3 کاهش یافت (طیف 1 تا 10). همچنین بیشترین مدت درد قاعدگی قبل از مصرف (6/28%) بین 1 تا 6 ساعت بود که بعد از مصرف این گیاهان به کمتر از 1 ساعت کاهش یافت (38%). متوسط مدت خونریزی قبل از مصرف 36/6 روز بود که بعد از مصرف در دوره اول و دوم به ترتیب 48/6 روز و 34/6 روز گردید. براساس نتایج بدست آمده مشخص شد که میزان مصرف مسکن خوراکی از 56% به 26% در دوره اول مصرف گیاهان دارویی رسید و در دوره دوم به 22% کاهش یافت. در پایان آزمایش بعد از دوره دوم 42% رضایت زیادی از مصرف گیاه دارویی اعلام نمودند.
    نتیجه نهایی: این مطالعه به طور کلی نشان داد که مریم گلی و بادرنجبویه باعث کاهش معنی دار میزان شدت درد قاعدگی و هم چنین مدت درد قاعدگی مبتلایان به دیسمنوره اولیه می شود و می توان از این گیاهان به عنوان یک روش درمانی استفاده نمود وکیفیت زندگی زنان مبتلا را افزایش داد.

    کلید واژگان: بادرنجبویه، قاعدگی دردناک، مریم گلی
    R. Kalvandi, Sh. Alimohammadi, Z. Pashmakian, M. Rajabi

    Introduction &

    Objective

    Primary dysmenorrhea is one of the common problems in women، especially in young women. Although dysmenorrhea is not life threatening، it can have ad-verse effect on quality of life and cause disability or ineffectiveness. With regard to the young society suffering from it، various treatments are offered for dysmenorrhea one of which is medicinal plants. This study investigated the effect of Melissa officinalis and Salvia officinalis on primary dysmenorrhea

    Materials and Methods

    This study was a clinical trial study performed on 50 girls with dys-menorrheal taking Salvia officinalis as infusion for five days before menstruation and five days during the menstruation. The consumption of the plants was repeated in the next two periods in the same way. Severity of pain، blooding duration and dysmenorrhea duration were evaluated with VAS (Visual Analog Scale) Questionnaire in their next two cycles. Data were analyzed by chi-square، t-test and WILCOXON statistical test.

    Results

    The results of this study showed that after using the plants، pain severity and pain duration significantly reduced P<0. 01)so that pain severity decreased from 6. 30 to 3. 94 and 3. 24، (on a scale of 1 to 10) after taking the plants in the first and second periods، respectively. The maximum pain duration before the treatment was 1 to 6 h (28. 6%) and this number reduced to less than 1 h after using these medicinal plants (38. 0%). Mean of blooding duration was 6. 36 days before the treatment. After the first and second duration، this value reached 6. 48 and 6. 34 days، respectively. It was determined that taking oral seda-tives reduced from 56% to 26% and 22% after the first and second periods، respectively. Fi-nally، after the second period، 42% of the girls reported high rates of satisfaction because of using the medicinal plants.

    Conclusion

    Generally، it was showed that Melissa officinalis and Salvia officinalis signifi-cantly reduced pain severity and pain duration in the girls with primary dysmenorrhea. These medicinal plants can be used as a therapy method and raise the life quality of suffering women.

    Keywords: Dysmenorrhea, Melissa officinalis, Salvia officinalis
  • شهره علیمحمدی، مهرانگیز زمانی
    مقدمه و هدف
    روش های مختلفی برای تخمین میزان رشد و وزن جنین وجود دارند که اندازه گیری فاصله بین قله رحم و لبه بالائی سمفیزپوبیس (SFH) و سونوگرافی از مهمترین آنان است. با توجه به حساسیتها و ویژگی های متنوعی که از این تست در جوامع مختلف به دست آمده است بر آن شدیم تا میزان حساسیت و اختصاصی بودن این آزمون ساده و ایمن و ارزان را در مقایسه با اولتراسونوگرافی داپلر در تشخیص عقب ماندگی رشد جنین (IUGR) بسنجیم.
    روش کار
    این مطالعه از نوع آزمون تشخیصی تحلیلی بود که در یک مقطع زمانی مشخص برای 550 نفر از زنان باردار مراجعه کننده به مراکز درمانی، اندازه گیری دقیق ارتفاع رحم (Fondal Height) انجام شد. در مواردی که اندازه گیری سریال ارتفاع رحم بیش از 4 سانتیمتر اختلاف با سن حاملگی داشت بیماران کاندید انجام سونوگرافی داپلر گردیده و بر اساس این اندازه گیری اقدام درمانی یا حمایتی مناسب برای آنان انجام گرفت، پارامترهای همراه مانند مشخصات دموگرافیک، تاریخچه مامائی، و یافته های سونوگرافی B-mode بیماران از نظر حجم مایع و درجه رسیدگی جفت بررسی گردید نهایتا" بر اساس گزارش وزن نوزادان و معاینات متخصصان نوزادان تشخیص صورت گرفت و میزان ویژگی و حساسیت اندازه گیری سریال فوندال هایت در تشخیص عقب ماندگی رشد جنین برآورد گردید و با نتایج اولتراسونوگرافی داپلر مقایسه شد.
    نتایج
    متوسط سن زنان حامله 9/4 ±2/25 سال و متوسط پاریتی 7/0 ±3/1 بود. شیوع کلی IUGR در جمعیت مورد مطالعه بر اساس گزارش نهایی 4/9% بود و حساسیت اندازه گیری سریال فوندال هایت 7/44% و میزان ویژگی آن 8/93% بود. ارزش پیشگویی مثبت (PPV) این تست 8/44% و ارزش پیشگویی منفی (NPV) آن 6/94% بود، میزان حساسیت سونوگرافی داپلر 9/90% و ویژگی آن 100% بدست آمد.
    نتیجه نهائی: بر ارزش اندازه گیری سریال فوندال هایت در تشخیص عقب ماندگی رشد جنین تاکید می شود و ترسیم منحنی رشد ارتفاع رحم لازم است.
    کلید واژگان: ارتفاع رحم، اولتراسونوگرافی داپلر، تاخیر رشد جنین، سن آبستنی
  • شهلا نصراللهی، شهره علی محمدی، مهرانگیز زمانی
    زمینه و هدف
    پره اکلامپسی با شیوع 5-10 درصد در زنان باردار یکی علل مهم موربیدیتی و مورتالیتی مادران و پره ماچوریتی نوزادان می باشد که پیشگیری از آن نقش اساسی در کاهش مرگ و میر نوزاد و مادر دارد. با توجه به پاتوژنز بیماری که اختلال عملکرد اندوتلیال است و رادیکال های آزاد می تواند صدمه اندوتلیال عروق را شدت بخشد، این مطالعه به منظور بررسی تاثیر آنتی اکسیدان ها)ویتامین E و (C بر بروز اکلامپسی در خانم های شکم اول انجام گرفت.
    روش بررسی
    این پژوهش یک کارآزمایی بالینی بود که روی 580 نفر خانم شکم اول انجام گرفت. جامعه مورد مطالعه به طور اتفاقی به دو گروه تقسیم شدند. به گروه درمان حین مراقبت های معمول بارداری در هفته 18-22 بارداری ویتامین E 400) واحد روزانه(و ویتامین C 1) گرم روزانه(شروع و تا انتهای بارداری ادامه یافت. به گروه کنترل آهن مصرفی حین بارداری تجویز شد و میزان بروز پره اکلامپسی در دو گروه مقایسه شد. تجزیه و تحلیل به روش آماری کای اسکوئر صورت گرفت.
    یافته ها
    میزان بروز پره اکلامپسی در زنان مصرف کننده آنتی اکسیدان 1.7 درصد در مقابل بروز در گروه کنترل 6.2 درصد بود (P<0.05).
    نتیجه گیری
    مصرف آنتی اکسیدان ها)ویتامین E و (C در کاهش میزان بروز پره اکلامپسی تاثیر دارد.
    کلید واژگان: پره اکلامپسی، پره ماچوریتی، آنتی اکسیدان
    Sh.Nasrolahi, Sh.Alimohammady, M.Zamani
    Background and Objective
    Precelampsia with prevalancy of 5-10% is one of the important causes of maternal morbidity and mortality and neonatal prematurity that prevention of it has aessential role in reduction of maternal and fetal mortality. Pathogenesis of disease is endothelial dysfunction and free radicals can exaggerated of endothelial damage.this study designed to evaluate antioxidants (vit E,C) effect on preeclampsia in primipar women.
    Materials and Methods
    This study was a randomized clinical trial in 580 primipar women that randomized in two treatment and control groups. To the Treatmet group in 18-22w of gestation during routin prenatal care vitamin E (400 IU) and vitamin C (lg) administrated daily untile end of pregnany. Control group recieved routin ferrous sulfate and incidence of preeclampisa compaired in two-group. Data analyzed by chi-square test.
    Results
    Incidence of preeclampsia was 1.7% in treatment group and 6.2% in control group (p<0.05).
    Conclusion
    antioxidant (vit E,C) have an effect on reduction of preeclampsia incidence.
    Keywords: Preeclampisa, Prematurity, Antioxdant
  • شهره علیمحمدی
    عفونت مجاری ادراری به عنوان عامل مساعد کننده زایمان زودرس می باشد و نارس بودن نوزاد یکی از علل مهم مرگ و میر نوزادی است. به منظور تعیین رابطه عفونت ادراری با زایمان زودرس این مطالعه در سال 1378 بر روی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان فاطمیه همدان انجام گردید.
    این پژوهش بصورت مورد شاهدی بر روی دو گروه 80 نفری شامل بیمارانی که بدلیل زایمان زودرس بستری شده و بیمارانی که جهت زایمان طبیعی به بیمارستان مراجعه کرده بودند انجام گردید. براساس معیارهای مشخص شده بیماران گروه زایمان زودرس انتخاب شدند و اطلاعات مورد نیاز از پرونده های آنان بدست آمد و بیماران مراجعه کننده برای زایمان طبیعی که شرایط ورود به طرح را داشتند بعنوان گروه شاهد انتخاب شدند. از هر بیمار آزمایش کامل ادرار و کشت ادرار گرفته شد و اطلاعات مربوط به هر بیمار وارد پرسشنامه گردید. نتایج بدست آمده با استفاده از روش های آمار توصیفی بیان شده و سپس با نرم افزارEPI6 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    اطلاعات بدست آمده نشان داد که در گروه زایمان زودرس عفونت ادراری 8/3% و در گروه زایمان طبیعی 3/1% می باشد(05/0P>). در تمام موارد ارگانیسم مسئول E. coli گزارش شد. فراوانی وجود علائم بالینی ادراری مثبت در گروه زایمان زودرس تفاوت آماری معنی داری با گروه زایمان طبیعی نداشت (05/0P>).
    براساس نتایج این مطالعه فراوانی عفونت ادراری در گروه زایمان زودرس 3 برابر گروه زایمان طبیعی بوده است لیکن عفونت ادراری تاثیرچشمگیر و معنی داری از نظر آماری بر زایمان زودرس ندارد و نیاز به بررسی وسیعتر با حجم نمونه بیشتری دارد.
    کلید واژگان: زایمان زودرس، زایمان طبیعی، عفونت مجاری ادرار
  • غربالگری و تشخیص زودرس سرطان دهانه رحم در شهر همدان طی سالهای 81-1377
    شهره علی محمدی، مهرانگیز زمانی
    تشخیص زودرس و غربالگری موفق باعث کاهش مورتالیتی در بعضی از کشورها می شود و علت عدم موفقیت غربالگری در بعضی از جوامع دیگر نظارت ضعیف و ارزیابی غیر دقیق است. همه زنان مبتلا به سرطان دهانه رحم در کشورهای در حال توسعه هستند و برنامه های غربالگری در این کشورها در حد حداقل یا بی تاثیر برآورد می گردد باگذشت بیش از 50 سال پاپ اسمیر به عنوان یک روش غربالگری در ضایعات پیش سرطانی و سرطانی کفایت خود را نشان داده است. در طی این مطالعه بر آن شدیم نتایج غربالگری را در بخش خصوصی و دولتی با هم مقایسه کرده و تاثیر آموزش صحیح را مشخص نمائیم...
    کلید واژگان: سرطان گردن رحم، تشخیص، غربالگری
  • شهره علی محمدی
    بی اختیاری استرسی ادرار (USI) اصطلاحی است که برای توصیف دفع غیرارادی ادرار طی فعالیت فیزیکی به کار می رود. با توجه به این که این امر از نظر بهداشتی و روانی، کیفیت زندگی نوجوانان را تحت تاثیر قرار می دهد، بر آن شدیم که طی مطالعه ای فراوانی بی اختیاری استرسی ادرار را در دختران سنین 17-15 سال دبیرستان های همدان را در سال تحصیلی 79-78 برآورد نماییم. نوع مطالعه به صورت توصیفی- مقطعی، و نحوه نمونه گیری خوشه ایسهمیه بندی بود. براساس اطلاعات آماری به دست آمده از مطالعه در بررسی 711 پرسشنامه، فراوانی بی اختیاری استرسی ادرار، 23.6 درصد معادل 166 نفر بود. همچنین، 76.4 درصد یعنی 545 نفر از افراد مورد مطالعه، به این وضعیت دچار نبودند. توزیع سنی شیوع USI به تفکیک بدین صورت بوده است: در رده سنی 15 سال 24 درصد، 16 ساله 35.8 درصد و 17 ساله 40.1 درصد. با توجه به یافته های ما شیوع USI با افزایش سن افزایش می یابد و بیشترین شیوع آن در حین خندیدن بوده است. ضربه به لگن و عفونت مجرای ادراری نیز از عوامل مساعد کننده وقوع USI می باشد. 27 درصد از مادران دختران مبتلا به USI نیز دچار USI بوده اند که احتمال وجود عوامل ژنتیکی را مطرح می کند. به علاوه، مطابق یافته های ما، بیشترین میزان USI در فاز استروژنی رخ می دهد و در فاز پروژسترونی، هیچ موردی از USI به دست نیامد. به طور کلی فراوانی بی اختیاری استرسی ادرار در دانش آموزان دختر 17-15 ساله شهرستان همدان برابر با 23.6 درصد بوده است.
    کلید واژگان: بی اختیاری استرسی ادرار
    Sh. Alimohammadei
    Urinary incontinence is defined as involuntary loss of urine, which is a social and hygienic problem. The study is about quantity of stress incontinence in high school 15-17 years old girl during (1999-2000). This is a descriptive cross-section study. From 711 cases, 454 (76.4%) did not have urine stress incontinence (USI) and 166 (23.6%) had this problem. From these 166 members 24.1% were 15 years old, 35.8% were 16 years old and 40.1% were 17 years old. Therefore with increasing age we have more urine stress incontinence and the most prevalence of USI occur during laughing predisposing factor for USI is urinary tract infection (UTI) and trauma to hip. 27% of these girl’s mothers had USI and the population was chosen by cluster sampling. Therefore genetic factor could be a cause. The most presentation of USI is in the estrogenic phase and we didn’t have any USI report in the progestronic phase. According to our results the incidence of USI among 15-17 year girls students was 23.6%.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال