فهرست مطالب شهناز رضوی
-
مقدمه
هدف از این مطالعه، ارزیابی کارآیی داربست الکتروریسی شده از جنس پلی لاکتیک گلیکولیک اسید همراه با پوشش لامینین که به صورت کاندویت جهت هدایت مسیر رشد آکسون ها درآمده اند، می باشد.
روش هادر این مطالعه از 48 سر رت های نر بالغ Wistar استفاده شد. این رت ها به 6 گروه شامل یک گروه شاهد سالم و پنج گروه دیگر علاوه بر آسیب 10 میلی متری عصب سیاتیک ایجاد شده، موارد درمانی مختلف انجام شد که شامل: گروه کاندویت پلی لاکتیک کوگلایکولیک اسید پوشش داده شده با لامینین و پرشده با محیط کشت، گروه کاندویت های پوشش داده شده با لامینین که حاوی سلول های بنیادی مشتق از بافت چربی رت بودند، گروه کاندویت های پوشش داده شده با لامینین که حاوی نانوذرات طلا و فاکتور (Brain Derived Neurotrophic Factor) BDNF انکپسوله شده در کیتوزان بودند، گروه کاندویت های پوشش داده شده با لامینین که حاوی نانوذرات طلا و BDNF انکپسوله شده در کیتوزان که حاوی سلول های بنیادی مشتق از بافت چربی رت بودند. در گروه ششم، این سلول ها به صورت سوسپانسیون شده در هیدروژل آلژینات وارد کاندویت مذکور شدند. 12 هفته پس از پیوند این کاندویت ها به نقص 10 میلی متری عصب سیاتیک رت، میزان ترمیم عصب به وسیله ی کاندویت های مختلف توسط تست های رفتاری و آزمون الکتروفیزیولوژی اندازه گیری و بررسی شد.
یافته هانتایج تجزیه و تحلیل آزمایش حسی سه ماه بعد از پیوند در همه ی حیوانات نشان داد که عملکرد حسی در پای آن ها، بدون در نظر گرفتن گروه های مورد آزمایش، تقریبا به طور کامل بازگشته است. همچنین، درجات مختلفی از افزایش دامنه در ترکیب پتانسیل عمل عضله در همه ی گروه ها مشاهده شد. با این حال، افزایش آن ها به طور قابل توجهی کمتر از گروه شاهد بود. در حالی که تاخیر در انتقال پیام در گروه های حاوی نانوذرات همراه با سلول های سوسپانسیون شده در هیدروژل آلژینات اختلاف معنی داری را نسبت به گروه شاهد نشان نداد.
نتیجه گیرییافته ها نشان داد که جهت ارزیابی میزان ترمیم آسیب اعصاب محیطی از طریق مهندسی بافت، آزمایش های الکتروفیزیولوژی و حسی می توانند روش های موثری باشند.
کلید واژگان: سلول های بنیادی مزانشیمی, فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز, پلی لاکتیک کو گلیکولیک اسید, الکتروفیزیولوژی, حسی, نانوذرات طلا و کاندویت عصبی}BackgroundThe purpose of this study is to evaluate the efficiency of electrospun scaffolds fabricated of poly (Lactic-co-glycolic acid) (PLGA) was coated by laminin, which are used as conduits to axon growth.
Methods48 adult male Wistar rats were used in this study. These rats were divided into 6 groups, including a healthy control group, and in the other five groups, in addition to 10 mm damage to the sciatic nerve, various treatments were performed, including the Poly (L-lactide-co-glycolide) conduit group coated by laminin and filled with culture medium, PLGA conduit group coated by laminin and filled with rat adipose tissue-derived stem cells, PLGA conduit group coated by laminin containing gold nanoparticles and Brain Derived Neurotrophic Factor (BDNF) encapsulated in chitosan, PLGA conduit group coated by laminin containing gold nanoparticles and BDNF encapsulated in chitosan, which filled with rat adipose tissue-derived stem cells, or in the group Sixth, PLGA conduit group coated by laminin containing gold nanoparticles and BDNF encapsulated in chitosan, which filled with rat adipose tissue-derived stem cells suspended in alginate hydrogel. 12 weeks after implantation of conduits to the 10 mm defect of rat sciatic nerve, nerve regeneration and functional recovery were evaluated by behavioral tests and electrophysiology tests.
FindingsThree months post-operatively, the results of sensory analyses in all animals showed that sensory reinnervation on their foot returned almost completely, regardless of their experimental group. Also, different degrees of increase in CMAP (Compound Muscle Action Potential) amplitude were observed in all groups. However, their increase was significantly lower than the control group, while the latency in the groups containing nanoparticles and cells suspended in alginate did not show a significant difference compared to the control group.
ConclusionThe findings showed that electrophysiological and sensory tests can be effective methods to evaluate the peripheral nerve regeneration.
Keywords: Mesenchymal Stem Cells, Brain Derived Neurotrophic Factor, Poly (L-lactide-co-glycolide), Electrophysiological, Sensory, Nerve Conduit, Gold nanoparticle} -
سابقه و هدف
در طی روند درمان سرطان، شیمی درمانی علاوه بر اثرات مخرب بر روی سلولهای تومری به بافتهای سالم نیز آسیب می رساند و همچنین تعادل سطح اکسیدان و آنتی اکسیدانها بهم می خورد. لذا هدف از این مطالعه بررسی تاثیر امگا3 به عنوان آنتی اکسیدان بر متیلاسیون DNA اسپرم و ساختار بافت بیضه رت بعد از درمان با داروی ترکیبی شیمی درمانی، ترکیب بلئومایسین، اتوپوساید وسیس پلاتین(Bleomycin, Etoposide, Cisplatine: BEP) می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی 40 سر رت نر به صورت تصافی به چهار گروه 10 تایی کنترل،BEP، BEP +امگا3 و امگا3 تقسیم شدند. گروه کنترل با نرمال سالین 0/9%، به صورت داخل صفاقی و به مدت 18 هفته تیمار شدند. گروه دوم(BEP)، ابتدا به مدت 9 هفته نرمال سالین 0/9% را به صورت داخل صفاقی دریافت نمودند. سپس به مدت 9هفته، دارویBEP را با دوزmg/kg 5/1، داروی سپس پلاتین و اتوپوساید را با دوز mg/kg 5/7 به صورت خوراکی از طریق لوله دریافت 5 روز اول هفته و دو روز استراحت و همچنین داروی بلئومایسین را با دوز mg/kg75 به صورت دو روز اول هفته و پنج روز استراحت، دریافت کردند، گروه سوم نیز با داروی BEP به روش قبلی تیمار شده و سپس امگا3 را در 9 هفته دوم، به عنوان آنتی اکسیدان به میزان mg/kg300 روزانه و به صورت خوراکی از طریق لوله دریافت کردند. میزان متیلاسیون DNA اسپرم و ساختار بافت بیضه شامل لوله های منی ساز و ضخامت غشای پایه به ترتیب با کمک رنگ آمیزی ایمنوفلورسانس وپریودیک اسید شیف (PAS) پس از دوره درمان 18 هفته در گروه های مختلف بررسی شد.
یافته هامیانگین درصد متیلاسیون DNA اسپرم در گروه تیمار شده با BEP (3/11±52/22) به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل (2/92±81/80) کاهش یافت (0/001>p). درحالیکه میانگین درصد متیلاسیون DNA اسپرم با مصرف امگا3 بعد از درمان با BEP (2/18±67) در مقایسه با گروهBEP به طور معنی داری افزایش یافت (0/01>p). در بررسی بافت بیضه با میکروسکوپ نوری، در گروه تیمار با BEP تعداد سلول های اسپرماتوگونی(1/56±44/95)، اسپرماتوسیت اولیه(1/45±47/60) و همچنین ضخامت اپی تلیوم لوله های منی ساز (5/64±145/5) و غشای پایه (0/29±7/07) در مقایسه با گروه کنترل کاهش داشت (0/001>p). در حالیکه با مصرف امگا3 پس از درمان با BEP، بهبود معنی داری در تعداد سلولهای رده زایا و ضخامت اپیتلیوم لوله های منی ساز وغشای پایه مشاهده شد(0/01>p).
نتیجه گیریبراساس نتایج این مطالعه امگا3 می تواند به عنوان یک آنتی اکسیدان اثرات سمیت سلولی ناشی از داروهای شیمی درمانی را بهبود بخشد و پیشنهاد می شود بعد از شیمی درمانی برای بیماران سرطانی استفاده شود تا سمیت سلولی ناشی از این داروها را کاهش دهد.
کلید واژگان: آنتی اکسیدان, اکسیداتیو استرس, امگا 3, شیمی درمانی, متیلاسیون DNA}BACKGROUND AND OBJECTIVEDuring the cancer treatment course, in addition to the destructive effects on the tumor cells, chemotherapy also damages healthy tissues and disrupts the balance of oxidant and antioxidant levels. The present study was conducted to evaluate the effect of omega-3 on sperm DNA methylation and histological structure of rat testis after treatment with combination chemotherapy using bleomycin, etoposide and cisplatin (BEP).
METHODSIn this experimental study, 40 male rats were randomly divided into four groups of control, BEP, BEP+omega-3 and omega-3 (n=10). The control group was treated with 0.9% normal saline intraperitoneally for 18 weeks. The second group (BEP) first received 0.9% normal saline intraperitoneally for nine weeks. Then, it received BEP at 5.1 mg / kg for nine weeks, received etoposide and cisplatin at 5.7 mg/kg through gavage on days 1-5 of each week, and then received bleomycin at 75 mg/kg on days 2 of each week. The third group was gavaged with 0.9% saline for 9 weeks and then, orally received 300 mg/kg/day omega-3(capsule containing 1000 mg, 18% EPA and 12% DHA) for 9 weeks and in BEP + omega-3 group treated with BEP based on the same method and then orally received 300 mg/kg omega-3 as an antioxidant for the second nine weeks daily. Sperm DNA methylation and histological structure of rat testis including seminiferous tubules and basement membrane thickness were respectively evaluated by immunofluorescence staining and Periodic acid – Schiff (PAS) after 18 weeks of treatment in all groups.
FINDINGSThe mean percentage of sperm DNA methylation in the BEP-treated group (52.22±3.11) was significantly decreased compared to the control group (81.80±2.92) (p<0.001). However, the mean percentage of sperm DNA methylation increased significantly with omega-3 use after treatment with BEP (67±2.18) compared with BEP group (p<0.01). In light microscopy of testicular tissue, the number of spermatogonial cells (44.95±1.56), primary spermatocytes (47.60±1.45) as well as the epithelial thickness of seminiferous tubules (145.5±5.64) and basement membrane (7.07±0.29) decreased in the BEP-treated group in comparison with control group (p<0.001). However, the use of omega-3 after treatment with BEP significantly improved the number of germ cells and epithelial thickness of the seminiferous tubule and basement membrane (p<0.01).
CONCLUSIONBased on the results of this study, omega-3 as an antioxidant can improve the cytotoxic effects of chemotherapy drugs and it is recommended to be used for cancer patients after chemotherapy to reduce the cytotoxicity of these drugs.
Keywords: Antioxidant, Oxidative Stress, Omega-3, Chemotherapy, DNA Methylation} -
مقدمهامروزه، برای درمان ناباروری با علت مردانه، روش های مختلفی وجود دارد که برای به کارگیری آن ها، ابتدا ارزیابی هایی برای تعیین علت ناباروری صورت می گیرد که برای نمونه می توان به ارزیابی های مولکولی پیشرفته و بررسی پارامترهای اسپرمی اشاره کرد. بر اساس بررسی های انجام شده، مطالعه ای در راستای بررسی ارتباط بین پارامترهای اسپرمی به عنوان یک شاخص ابتدایی در ناباروری مردان، متیلاسیون DNA به عنوان یک مکانیسم مهم اپی ژنتیکی با یوبیکوئیتیناسیون اسپرم موش صحرایی انجام نشده بود. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی تحرک، ریخت شناسی، متیلاسیون DNA و یوبیکوئیتیناسیون در اسپرم موش صحرایی و تعیین ارتباط بین آن ها بود.روش هاابتدا 10 موش صحرایی بالغ نر به مدت 9 هفته (یک چرخه ی اسپرماتوژنز) در شرایط آزمایشگاهی نگهداری شدند. بعد از قربانی کردن موش های صحرایی، از نمونه ی مایع منی آن ها برای تعیین تحرک، ریخت شناسی اسپرم و تهیه ی اسمیر استفاده شد. از اسمیر تهیه شده و به کمک تکنیک ایمونوفلورسنت، درصد اسپرم های یوبیکوئیتینه شده و متیله شده تعیین گردید. در نهایت، ضریب همبستگی بین آن ها محاسبه شد.یافته هاارتباط معنی داری بین یوبیکوئیتیناسیون و متیلاسیون DNA وجود نداشت؛ در حالی که بین درصد یوبیکوئیتیناسیون و ریخت شناسی غیر طبیعی اسپرم ها رابطه ی معکوس و معنی داری (05/0 > P) مشاهده گردید. درصد اسپرم های یوبیکوئیتینه شده با تحرک اسپرم ارتباط معنی داری نشان نداد.نتیجه گیرییوبیکوئیتیناسیون به عنوان یکی از فرایندهای مولکولی مهم از مشارکت اسپرم های ناقص در لقاح و انتقال نقایص به نسل بعدی جلوگیری می کند. متیلاسیون DNA و یوبیکوئیتیناسیون به عنوان فرایندهایی که کروماتین اسپرم را تحت تاثیر قرار می دهند، می توانند به صورت مستقل از یکدیگر عمل کنند.کلید واژگان: تحرک اسپرم, متیلاسیون DNA, ناباروری, یوبیکوئیتیناسیون}BackgroundThere are various techniques for treatment of male infertility, nowadays. At the beginning, evaluations are performed to determine the cause of infertility and the treatment. These include advanced molecular evaluations and assessment of sperm parameters. There is no study investigating the relationship between sperm parameters as an elementary index of male infertility, and DNA methylation as an important epigenetic mechanism with rat sperm ubiquitination, so far. The aim of this study was to evaluate the motility, morphology, DNA methylation, and ubiquitination in rat sperm and to determine the relationship between them.MethodsFirst, 10 male mature rats were kept in experimental condition for 9 weeks (one cycle of spermatogenesis). After sacrificing, their semen samples were used to determine the sperm parameters and smear preparation. Through prepared smear and immunofluorescence assay, percentage of ubiquitinationed and methylated sperm were determined and finally, the correlation coefficient between them was calculated.
Findings: There was no significant correlation between the ubiquitination and DNA methylation. However, there was an inverse and significant correlation between the percentage of ubiquitination and morphological abnormalities in spermatozoa (PConclusionUbiquitination, as one of the important molecular processes, prevents the participation of defective sperm in fertilization, and transmission of disorders to next generation. DNA methylation and ubiquitination affect sperm chromatin, but these two processes act in an independent manner.Keywords: Sperm motility, DNA methylation, Infertility, Ubiquitination} -
مقدمهآلژینات یک ماده طبیعی به دست آمده از جلبک دریایی قهوه ای است. داربست آلژینات به عنوان یک بیومتریال کاربردهای متعددی در مهندسی بافت دارد. این ماده دارای خواص مطلوبی مانند زیست سازگاری و تشکیل داربست بسیار متخلخل و تهیه کردن چارچوب مکانیکی برای سلول ها است. همچنین هیدروژل آلژینات به عنوان یک وسیله قابل تزریق برای کشت سلول یا انتقال دارو استفاده شده است. داربست آلژینات می تواند حفره های موجود در مغز و نخاع آسیب دیده را پر کند و چارچوبی برای رشد مجدد و اتصال آکسون ها فراهم کند.نتیجه گیریداربست آلژینات شباهت ساختاری به ماتریکس خارج سلولی در بافت های مختلف را حفظ می کند. با دستکاری مناسب ساختار آلژینات، ممکن است که چندین نقش حیاتی در مهندسی بافت عصبی بازی کند.کلید واژگان: بیومتریال, هیدروژل, مهندسی بافت}IntroductionAlginate is a natural substance derived from the brown seaweed. Alginate scaffold as a biomaterial has numerous applications in tissue engineering. It has favorable properties such as biocompatibility and highly porous scaffold organization and provides mechanical framework for cells. Furthermore, alginate hydrogel has been used as an injectable vehicle for cell culture or drug delivery. Alginate scaffold can fill cavities in the injured brain and spinal cord and provide the framework for regrowth and attachment of axons.ConclusionAlginate scaffold maintains structural similarity to the extracellular matrices in different tissues. By proper manipulation of alginate structure, it may play several critical roles in neural tissue engineering.Keywords: Biocompatible Materials, Hydrogel, Tissue Engineering}
-
مقدمهبیماری (Multiple sclerosis (MS از انواع بیماری های مزمن Neurodegenerative در سیستم عصبی مرکزی می باشد که به طور معمول با ناتوانی عصبی در بالغین جوان همراه است. در این مطالعه، تاثیر پیوند سلول های بنیادی مشتق از بافت چربی انسان در بافت عصبی دمیلینه شده توسط لیزولسیتین و توانایی این سلول ها در پیشبرد فرایند بازسازی میلین، مورد بررسی قرار گرفت.روش ها40 سر موش صحرایی به صورت تصادفی در چهار گروه شامل گروه شاهد، لیزولسیتین، لیزولسیتین و محیط کشت (گروه حامل) و گروه لیزولسیتین و پیوند سلول های بنیادی قرار داده شدند و بعد از لامینکتومی، دمیلینیشن موضعی در ستون طرفی نخاع و با استفاده از لیزولسیتین ایجاد شد. یک هفته بعد از تزریق لیزولسیتین، محل لامینکتومی دوباره باز شد و برای گروه حامل، 10 میکرولیتر محیط کشت و برای گروه پیوند 10 میکرولیتر محیط کشت محتوی 106 × 1 سلول بنیادی نشان دار شده با رنگ Hoechst در محل ضایعه پیوند گردید. در گروه های شاهد و لیزولسیتین، محل جراحی قبلی باز و بدون هیچ گونه مداخله ای بار دیگر بسته شد. چهار هفته بعد از پیوند سلولی، به منظور ارزیابی حضور سلول های بنیادی در مناطق پیوند و بررسی نواحی دمیلینه و مناطق دوباره میلینه شده، از روش های ایمونوهیستوشیمی و میکروسکوپ الکترونی استفاده شد.یافته هابررسی تصاویر ایمونوهیستوشیمی، حضور سلول های بنیادی را چهار هفته بعد از پیوند در محل ضایعه نشان داد. همچنین، نتایج میکروسکوپ الکترونی، نشانگر افزایش بیشتر سنتز میلین در گروه پیوند سلولی نسبت به سایر گروه ها بود.نتیجه گیریپیوند سلول های بنیادی مشتق از بافت چربی انسان، ممکن است روشی مناسب برای سلول درمانی در بیماری های نورودژنراتیو مانند بیماری MS باشد.
کلید واژگان: Multiple sclerosis, سلول های بنیادی, لیزولسیتین, پیوند سلولی}BackgroundMultiple sclerosis (MS) is a kind of the chronic neurodegenerative diseases of central nervous system (CNS) which usually is associated with neurological disability. In this study, human adipose-derived stromal/stem cells (hADSCs) were transplanted into a rat model of multiple sclerosis (MS) and the efficiency of these cells in remyelination process was determined.MethodsForty adult rats were randomly divided into control, lysolecithin, lysolecithin with medium (vehicle), and lysolecithin with human adipose-derived stromal/stem cells transplantation groups; then, focal demyelination was induced via lysolecithin injection into lateral column of spinal cord. One week after the lysolecithin injection, laminectomy site was re-exposed and for vehicle group, 10 µl of medium and for the transplantation group 10 µl of medium containing 1 × 106 stem cells was transplanted. For the control and lysolecithin groups, just laminectomy site was re-exposed and closed again without intervention. Four weeks after the cell transplantation, immunohistochemistry technique was used for assessment of the presence of stem cells in damaged spinal cord and to assess the extent of demyelination and remyelination, transmission electron microscope was used.FindingsImmunohistochemistry study four weeks after cell transplantation showed that the stem cell transplant existed in the lesion site. In addition, the electron microscope micrographs showed that myelin synthesis increased more in the cell transplantation group compared to the other groups.ConclusionHuman adipose tissue-derived stem cell transplantation may be an appropriate method for cell therapy in neurodegenerative diseases such as multiple sclerosis.Keywords: Multiple sclerosis, Stem cell, Lysolecithin, Cell transplantation} -
مقدمه
مطالعات متعددی برای فراهم کردن تعداد کافی سلول های عصبی جهت درمان آسیب های نورودژنراتیو انجام شده است. سلول های بنیادی جدا شده از بافت چربی، میزان تکثیر و مقاومت زیادی نسبت به آپوپتوز دارند. این سلول ها، قابلیت تمایز به دودمان های مختلف سلولی از قبیل سلول های عصبی را دارند. هیدروژل آلژینات، پلیمر پلی ساکاریدی است که دارای ویژگی های مناسبی از قبیل زیست سازگاری و عدم تحریک سیستم ایمنی می باشد. در این مطالعه، تاثیر هیدروژل آلژینات بر میزان بقا و بیان نشانگرهای عصبی سلول های حاصل از تمایز سلول های بنیادی جدا شده از بافت چربی انسانی بررسی شد.
روش هاسلول های بنیادی جدا شده از بافت چربی انسانی در محیط کشت عصبی القا و سپس در هیدروژل آلژینات انکپسوله شدند. میزان رشد و تمایز سلول ها به ترتیب با استفاده از ارزیابی Doubling time و Real time quantitative reverse transcription polymerase chain reaction (Real time RT-PCR) 7 روز پس از انکپسوله کردن سلول ها بررسی شد. آنالیز داده ها با استفاده از آزمون One way-ANOVA انجام گردید.
یافته هامیزان رشد سلول های انکپسوله در هیدروژل آلژینات، کاهش معنی داری را نسبت به گروه شاهد نشان داد (001/ 0 > P). در حالی که میانگین بیان ژن های GFAP (Glial fibrillary acidic protein)، Nestin و(MAP2 (Microtubule-associated protein 2 در سلول های انکپسوله در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی داری افزایش یافت (001/ 0 > P).
نتیجه گیریاگر چه سرعت تکثیر سلول های انکپسوله در هیدروژل آلژینات، در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی داری کاهش یافت، اما هیدروژل آلژینات می تواند باعث افزایش تمایز عصبی سلول های انکپسوله شود.
کلید واژگان: هیدروژل آلژینات, سلول های بنیادی جدا شده از بافت چربی, تمایز عصبی, تکثیر}BackgroundDifferent studies have been done to obtain sufficient number of neuronal cells for treatment of central nervous system injuries. Adipose-derived stem cells have higher proliferation rate and more resistant to apoptosis. These cells can be induced to differentiate along several multilineage cells such as neuron-like cells. Alginate hydrogel is a polysaccharide polymer that has proper properties including biocompatibility with no immunogenicity. In this study, the effect of alginate hydrogel on the cell viability, proliferation rate and neurogenic differentiation of human adipose derived stem cells was evaluated at 14 days after induction.
MethodsAdipose-derived stem cells isolated from human, were cultured in neural induction media and seeded into alginate hydrogel. The cell viability and differentiation efficiency of encapsulated cells were evaluated via doubling time and real time quantitative reverse transcription polymerase chain reaction (real time RT-PCR) analysis, respectively. The collected data was analyzed using one-way ANOVA test.
FindingsThe rate of proliferation of encapsulated cells significantly decreased as compared with control group (P < 0.001). The expression of nestin, glial fibrillary acidic protein (GFAP) and microtubule-associated protein 2 (MAP2) markers significantly decreased as compared with control group (P < 0.001).
ConclusionAltogether cell viability and proliferation rate of encapsulated cells in alginate hydrogel significantly decreased as compared with control group, but alginate hydrogel can promote neural differentiation of adipose-derived stem cells.
Keywords: Alginate hydrogel, Adipose, derived stem cells, Neurogenic differentiation, Proliferation} -
مقدمهدستیابی به داربستی با خواص مطلوب، یکی از چالش های پیش روی مهندسی بافت می باشد. پلی هیدروکسی بوتیرات (PHB یا Polyhydroxybutyrate) پلیمری است که به دلیل داشتن خواصی مناسب نظیر زیست سازگاری خوب و استحکام مکانیکی بالا در مقایسه با سایر پلیمرها، به تازگی مورد توجه محققین قرار گرفته است. البته، خواصی نظیر آب دوستی کم و تردی آن باعث می شود تا به صورت خالص برای ساخت داربست مهندسی بافت غضروف مناسب نباشد. از جمله راه کارهای حل این مشکل، آلیاژسازی آن با سایر پلیمرهاست. هدف از انجام این پژوهش، تهیه ی داربست های الکتروریسی شده آلیاژی پلی هیدروکسی بوتیرات/کیتوسان و بررسی خواص ساختاری و رفتار سلولی آن ها بود.روش هاابتدا محلول های پلیمری PHB با استفاده از حلال تری فلورواستیک اسید (TFA یا Trifluroacetic acid) تهیه و الکتروریسی شد. پس از بهینه سازی پارامترها، جهت بهبود خاصیت آب دوستی و استحکام مکانیکی، کیتوسان با درصدهای مختلف به محلول پلیمری اضافه و الکتروریسی شد. به منظور ارزیابی داربست ها، از تصویربرداری میکروسکوپ الکترونی (SEM یا Scanning electron microscope)، آزمون استحکام کششی، آنالیز طیف سنجی با پرتو مادون قرمز به روش تبدیل فوریه (FT-IR یا Fourier transform infrared)، تعیین زاویه ی تماس، و تخلخل سنجی استفاده شد. سپس با توجه به نتایج، داربست های حاوی 15 و 20 درصد کیتوسان به عنوان داربست های بهینه انتخاب شد و تحت آزمون های سلولی با استفاده از سلول های کندروسیت خرگوش قرار گرفت.یافته هاتصاویر میکروسکوپ الکترونی نشان داد که بهترین داربست، از نظر یک نواختی قطر الیاف، با استفاده از محلول PHB با غلظت 9 درصد وزنی و با ولتاژ 21 کیلوولت و در فاصله ی 15 سانتی متری به دست می آید؛ داربست های حاوی 10، 15 و 20 درصد کیتوسان الیاف یکنواخت تری نسبت به داربست 5 درصد داشتند. با توجه به نتایج سایر آزمون ها مشخص شد که نمونه های حاوی 15 و 20 درصد کیتوسان، از خواصی بهینه برخوردارند. تصاویر میکروسکوپ الکترونی نشان دهنده ی چسبندگی مناسب سلول های کندروسیت بر روی این داربست ها بود.نتیجه گیریبا افزودن کیتوسان به PHB می توان خواص مکانیکی و بیولوژیک و آب دوستی داربست های PHB را بهبود بخشید.
کلید واژگان: مهندسی بافت غضروف, پلی هیدروکسی بوتیرات, کیتوسان, الکتروریسی}BackgroundAchieving to a scaffold with suitable properties is a current challenge in tissue engineering. Polyhydroxybutyrate (PHB) is a polymer which has attracted attentions due to have favorable properties such as good biocompatibility and relative high mechanical properties; but, its hydrophobicity and brittleness are not suitable for cartilage tissue engineering scaffold fabrication. Blending with other polymers is a strategy to solve this problem. This study aimed to prepare electrospun PHB/chitosan (CTS) blend scaffold and to investigate its structural properties and cellular behavior.MethodsFirst, polymeric solutions of PHB in trifluroacetic acid (TFA) were electrospun and after optimization of parameters, various percentages of chitosan with aim to improve its hydrophilicity and mechanical properties were added to polymeric solution and electrospun. To characterize prepared scaffolds, scanning electron microscopy (SEM), tensile strength test, Fourier transform infrared spectroscopy (FT-IR), contact angle measurement, and porosimetry were performed. According to the obtained results, the scaffold containing 15 and 20 percent of chitosan were selected as the optimized scaffolds and were examined for rabbit chondrocyte cell adhesion test.FindingsScanning electron microscopy images showed that electrospinning of the solution with PHB of 9% weight in 21 kilovolt at 15 cm produced the most uniform fibers; the scaffolds containing 10, 15 and 20 percent of CTS have more uniform fibers than the scaffold containing 5 percent. Finally, based on the results of other experiments, the scaffolds containing 15 and 20 percent of chitosan were identified as optimized scaffolds. SEM images showed good chondrocyte cell adhesion on these scaffolds.ConclusionAddition of chitosan to PHB, can improve its mechanical and biological properties and hydrophilicity.Keywords: Cartilage tissue engineering. Polyhydroxybutyrate, Chitosan, Electrospinning} -
مقدمهبا توجه به سهولت دستیابی به سلول های بنیادی حاصل از بافت چربی نسبت به سایر منابع سلول های بنیادی در صورتی که بتوان از عوامل رشد مانند استروژن جهت افزایش تمایز نرونی استفاده نمود، نرون های تمایز یافته، در پیوند اتولوگ بیماری های عصبی دژنراتیو خاص مانند بیماری پارکینسون و ضایعات نخاعی استفاده ی وسیعی دارد. هدف از این مطالعه، ارزیابی تاثیر استروژن بر تمایز عصبی سلول های بنیادی مشتق از بافت چربی از طریق ارزیابی بیان نشانگر نورون بالغ (2MAP یا 2Microtubule-associated protein)، نشانگر سلول های گلیال (Glial fibrillary acidic protein یا GFAP) و نشانگر سلول های پیش ساز عصبی (Nestin) بود.روش هاپس از جداسازی سلول های بنیادی از بافت چربی، القای عصبی سلول های بنیادی از طریق روش تشکیل نروسفر انجام شد. پس از یک هفته، تجمعات سلولی نروسفر تشکیل شده جهت تمایز نهایی، به محیط کشت القای عصب منتقل شد و در گروه تیمار استروژن با دوز 10 نانومول تا انتهای دوره ی تمایز روزانه به محیط کشت القای عصب اضافه گردید. سپس ارزیابی بیان نشانگرهای Nestin، 2MAP و GFAP در سلول های تمایز یافته از طریق تکنیک(RT-PCR (Reverse transcription-polymerase chain reaction صورت گرفت. به علاوه، آزمایش (MTT [diphenyl tetrazolium bromide assay 2،5 (yl-2- dimethyl thiazol-4،5)3 جهت ارزیابی تکثیر سلولی انجام شد.یافته هامیانگین بیان نشانگرهای Nestin و GFAP در گروه شاهد نسبت به مورد بیشتر بود و این اختلاف میانگین، از لحاظ آماری معنی دار بود (050/ 0 > P)؛ در حالی که میزان بقای سلولی در دو گروه، اختلاف معنی داری را نشان نداد.نتیجه گیریدر مجموع، می توان دریافت استروژن سبب کاهش بیان نشانگرهای عصبی می شود. با این حال، جهت تعیین تاثیر استروژن بر تمایز عصبی سلول های بنیادی، پیشنهاد می شود این مطالعه به صورت گسترده تر و با استفاده از تکنیک های حساس تری بررسی گردد.
کلید واژگان: استروژن, نورون زایی, سلول های بنیادی مشتق از چربی, Reverse transcription polymerase chain reaction}Effects of Estrogen on the Expression of Neural Markers in Differentiated Adipose-Derived Stem CellsBackgroundOver the past decade, researchers have used the existing knowledge about pathways messaging protocols to successfully stimulate stem cells to generate neurons. Due to the ease of access to adipose tissue-obtained stem cells rather than other sources, whereas estrogen factor could be used to improve neural differentiation, antilogous transplantation of differentiated neurons would be widely used for certain degenerative neurological diseases such as Parkinson's disease and spinal cord injuries. The purpose of this study was to evaluate the effect of estrogen on expression of microtubule-associated protein-2 (MAP2), glial fibrillary acidic protein (GFAP) and Nestin markers.MethodsAfter the isolation of stem cells from adipose tissue, the neural induction was carried out through neurosphere construction; then, final differentiation of the cells was performed. Neurosphere-singed cell were transferred to neural induction medium (control group). In the estrogen-treated group, estrogen was added to the culture medium until the end of the day of distinction. Then, evaluation of the expression of neural markers, was performed using reverse transcription-polymerase chain reaction (RT-PCR) technique. In addition, MTT assay [3-(4,5-dimethylthiazol-2-yl)-2,5-diphenyltetrazolium bromide] was performed to assess cell viability.FindingsThe mean expression of GFAP and Nestin markers were down regulated in treated group compared to controls (P < 0.05). The difference between the mean of MAP2 expression was not significant between the two groups. In addition, the difference between the mean of cell viability was not significant between two groups, too.ConclusionIn this study, we found that estrogen can decrease the expression of neuronal markers. However, to determine the effect of estrogen on neurogenic differentiation of stem cells, next studies should be done broader using other precise techniques.Keywords: Estrogen, Neurogenesis, Adipose, derived stem cell, Reverse transcription, polymerase chain reaction (RT, PCR)} -
دیابت حاملگی، یکی از شایع ترین و مهم ترین اختلالات متابولیک است و می تواند باعث چندین ناهنجاری جنینی شود. افزایش قند خون در مادر، می تواند اثرات تراتوژنیک بر تکامل سیستم اعصاب مرکزی جنین داشته باشد. شواهد متعددی مشخص کرده است که بچه های متولد شده از مادران مبتلا به دیابت، اختلال در رفتار و عملکردهای هوشی را نشان می دهند. تشکیلات هیپوکامپ، یکی از نواحی حساس به گلوکز و ناحیه ی اصلی در تشکیل و تداوم حافظه ی درازمدت است. نوروژنز نیز در هیپوکامپ زمینه ی اصلی برای پلاستیسیتی نورونی بوده و با تشکیل حافظه و عملکردهای شناختی در ارتباط است. در این مقاله ی مروری، به بررسی اثرات دیابت بر سیستم عصبی در دوره ی بارداری پرداخته می شود.
کلید واژگان: دیابت مادری, نوروژنزیس, هیپوکامپ, نوزاد رت}Diabetes in pregnancy is the most common and the most important metabolic condition، since it can result in several fetal malformations. Maternal hyperglycemia may have teratogenic effect for developing of fetal central nervous system (CNS). Several lines of evidence indicate that the children born to diabetic mothers، exhibit disturbances in behavioral and intellectual functioning. The hippocampus subserves important behavioral and physiological functions such as memory consolidation، and is a brain structure particularly vulnerable to changes in glucose concentration. Hippocampal neurogenesis might underlie particular aspects of neuronal plasticity and might play an important role for the memory and cognitive functions. We reviewed the current understanding of the effect of diabetes on developing of central nervous system during the pregnancy.Keywords: Maternal diabetes, Neurogenesis, Hippocampus, Rat neonate} -
مقدمهدر دهه های اخیر، ارتباط بین غلظت ROS (Reactive oxygen species) و کیفیت مایع سمن (semen) مورد توجه قرار گرفته و تاثیر آن بر ناباروری در مطالعات متعددی بررسی شده است. زعفران نه تنها به عنوان یک افزودنی غذایی، بلکه به طور سنتی به عنوان یک گیاه دارویی که دارای خاصیت آنتی اکسیدانی است، همواره مورد توجه بوده است. ویتامین E نیز آنتی اکسیدان بسیار قوی است و قادر است سلول و اجزای آن را در مقابل هجوم آنتی اکسیدان ها محافطت نماید. هدف از این مطالعه، بررسی اثر آنتی اکسیدانی زعفران و ویتامین E در حفاظت از دناتوراسیون ساختار کروماتین اسپرم در مواجهه با اسید بود.روش هاتعداد 30 رت نر بالغ ویستار به صورت اتفاقی و مساوی به سه گروه شاهد (cc/day 5/0آب مقطر روزانه)، زعفران (mg/kg/day 100) و ویتامین E (mg/kg/day 100) تقسیم شدند. پس از 60 روز دوره ی تیمار، اپیدیدیم جدا شد و از اسپرم های ناحیه ی دم آن، جهت بررسی مقاومت ساختار DNA در مقابل اسید دترجنت با استفاده از رنگ آمیزی آکریدین اورنج (OA یا Acridine orange) استفاده شد.یافته هازعفران و ویتامین E باعث کاهش حساسیت DNA به آسیب توسط اسید دترجنت می شوند (001/0 ≥ P).نتیجه گیریاحتمال می رود زعفران و ویتامین E به دلیل پتانسیل آنتی اکسیدانی بالای خود، قادر باشند ساختار کروماتین را از اثرات تخریبی اسید دترجنت محافظت نمایند.
کلید واژگان: آنتی اکسیدان, زعفران, ویتامین E, آسیب DNA} -
مقدمههیدروژل ها محیط سه بعدی مناسبی را برای کشت انواع مختلف سلول ها فراهم می کنند و انکپسوله کردن سلول در هیدروژل ها روش مناسبی جهت استفاده در مهندسی بافت است. آلژینات، هیدروژل زیست سازگاری است که سیستم مناسبی برای انکپسوله کردن سلول ها فراهم می کند. به علاوه، سلول های بنیادی جدا شده از بافت چربی، سلول های بنیادی مزانشیمی هستند که ممکن است منبع مناسبی از سلول ها جهت استفاده در سلول درمانی به صورت اتولوگ باشند.روش هادر این مطالعه سرنوشت سلول های بنیادی جدا شده از بافت چربی انکپسوله در هیدروژل آلژینات را که به مدت یک هفته در محیط کشت القای عصبی کشت شدند، بررسی شد. با استفاده از آزمایش MTT (Microculture tetrazolium test) و تکنیک ایمنوسیتوشیمی به ترتیب میزان تکثیر و تمایز عصبی این سلول ها بررسی شد.یافته هاافزایش معنی داری در میانگین درصد سلول های GFAP (Glial fibrillary acidic protein)، Nestin و 2MAP (2Microtubule-associated protein) مثبت و کاهش معنی داری در میزان تکثیر و بقای سلول های انکپسوله در مقایسه با سلول های کشت تک لایه مشاهده شد.نتیجه گیریهیدروژل آلژینات می تواند محیط مناسبی برای تمایز عصبی سلول های بنیادی جدا شده از بافت چربی فراهم کند.
کلید واژگان: هیدروژل آلژینات, سلول های بنیادی جدا شده از بافت چربی, تمایز عصبی, تکثیر} -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال دوازدهم شماره 5 (پیاپی 52، May 2014)، صص 343 -350مقدمهارتباط بین میزان ROS و کیفیت سمن مشخص گردیده است. زعفران نه تنها به عنوان چاشنی غذایی، بلکه به عنوان یک گیاه دارویی از زمان های گذشته مورد توجه بوده است.هدفهدف از این مطالعه، بررسی تاثیر زعفران و ویتامین E در حفظ تمامیت کروماتین اسپرم رت بود.مواد و روش هاتعداد 30 رت نر بالغ نژاد Wistarبه طور تصادفی به 3 گروه زعفران، ویتامین E و کنترل تقسیم شدند (در هر گروه 10 رت). گروه زعفران روزانه mg/kg100زعفران، گروه ویتامین E روزانه mg/kg100 ویتامین E و گروه کنترل روزانه ml 5/0 آب مقطر بصورت گاواژ دریافت نمودند. پس از 60 روز رت ها کشته شده و بخش دیستال دم اپی دیدیم آن ها جدا شد و از اسپرم بدست آمده جهت بررسی تراکم کروماتین رنگ آمیزی کرومومایسین(A3 (CMA3، همچنین بررسی حساسیت DNA به دناتوراسیون توسط اسید توسط رنگ آمیزی آکریدین اورانژ (AO) استفاده شد.نتایجبررسی ها نشان داد که میانگین درصد اسپرم های CMA3+ در گروه کنترل 36/0 به صورت معناداری به ترتیب نسبت به گروه های زعفران و ویتامین E کاهش داشت. بررسی ها نشان داد که میانگین درصد اسپرم های CMA3 مثبت به صورت معناداری در گروه های زعفران و ویتامین E نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری دارد (0/001>p).نتیجه گیریاین نتایج نشان داد که زعفران و ویتامین E می توانند اسپرم را در برابر آسیب های DNA و اختلالات کروماتین محافظت نمایند.
کلید واژگان: آنتی اکسیدان, زعفران, ویتامین E, آسیب DNA, کروماتین اسپرم}BackgroundCurrently, relation between reactive oxygen species (ROS) ROS concentration and semen quality was indicated. Saffron has traditionally been not only considered as a food additive but also as a medicinal herb, which has a good antioxidant properties.ObjectiveThe aim of this study was to evaluate the protection potency of saffron and vitamin E on sperm chromatin integrity.Materials And MethodsThirty adult male Wistar rats divided equally into saffron (100 mg/kg), vitamin E (100 mg/kg) and control (0.5cc distilled water /day) groups. After 60 days, cauda epididymis dissected and sperm cells were used for analysis of sperm chromatin packaging by chromomycin A3 (CMA3) staining, and sperm chromatin susceptibility to acid denaturation by acridine orange (AO) staining.ResultsThe mean percentage of CMA3 positive sperm was significantly decreased in saffron and vitamin E groups relative to control group (p<0.001). Moreover, the AO staining results showed that the mean percentage of sperm with DNA damage was significantly decreased in saffron and vitamin E groups as compared with control group (p<0.001).ConclusionOur results purposed that saffron can protect sperm against DNA damage and chromatin anomaliesKeywords: Antioxidants_Saffron_Vitamin E DNA damage_Sperm chromatin. This article extracted from M.Sc. thesis} -
زمینه و هدفاسید رتینوئیک یکی از مشتقات ویتامین A و یکی از مهمترین سیگنالهای القایی در مهرهداران است که در تمایز، مورفوژنز، آپوپتوز و تولید مثل نقش دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش این ماده در الگویابی عصبی سلولهای بنیادی جنینی موش در محیط آزمایشگاهی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، پس از تشکیل ساختارهای شبه جنینی، از سلولهای بنیادی جنینی رده Royan B1، اسید رتینوئیک با غلظت یک میکرومول به مدت چهار روز بر ساختارهای شبه جنینی تاثیر داده شد و پس از آن سلولها به مدت هشت روز گسترش داده شدند. محیط کشت سلولی در گروه کنترل فاقد اسید رتینوئیک بود. در پایان کشت، القاء عصبی و الگویابی نورونها در سلولهای هر دو گروه با روشهای ایمونوسیتوشیمی، فلوسایتومتری و RT-PCR مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: مطالعه حاضر نشان داد که اسید رتینوئیک نورونزائی را در سلولهای بنیادی القا نمود و توانست سبب بروز نشانگر MAP2 در 35 درصد از این سلولها شود. نتایج RT-PCR نیز مشخص کرد که همزمان، نورونهای حاصل از سلولهای بنیادی جنینی تحت تاثیر اسید رتینوئیک توانستند نشانگرهای Mash1، Pax6، Pax7 و Dbx1/2 مربوط به هویتیابی عصبی نورونها در جهت پشتی، شکمی و نیز Hoxb4، Hoxc5 و Hoxc8 مربوط به الگویابی عصبی نورونها حول محور سری، دمی لوله عصبی را بیان نمایند.
نتیجه گیری: اسید رتینوئیک همزمان با القای عصبی سلولهای بنیادی جنین موش در محیط آزمایشگاهی قادر به ایجاد هویت عصبی این نورونها نیز میباشد.
کلید واژگان: سلولهای بنیادی جنینی موش, الگویابی عصبی, اسید رتینوئیک}BackgroundRetinoic acid (RA) is a vitamin A derivative and one of the most important inducing signals in vertebrates that is involved in differentiation، morphogenesis، apoptosis، and reproduction. This study was done to evaluate the role of RA in in vitro neural patterning of mouse embryonic stem cells (mESCs).Materials And MethodsIn this experimental study، upon formation، embryoid bodies (EBs) from mESCs، Royan B1، were induced by 1 µM RA for four days and then plated for eight days. Untreated EBs were considered as the control group. Finally، in both groups، neural induction and patterning of EB-derived neural cells were evaluated by using immunostaining، flowcytometry، and RT-PCR methods.ResultsRA induced neurogenesis in ES cells، from which 35% showed to express MAP2. RT-PCR analysis also indicated that RA-treated neural cells derived from ES cells could at the same time express Mash1، Pax6/7، and Dbx1/2 as dorso-ventral (DV) pattering markers and Hoxb4، Hoxc5، and Hoxc8 as the rostro-caudal (RC) axis markers.ConclusionRA induces in vitro neural induction along with neural patterning of ES-derived neural cells in DV and RC axes. Keywords: Mouse embryonic stem cells، neural patterning، retinoic acidKeywords: Mouse embryonic stem cells, neural patterning, retinoic acid} -
تاثیر میدان مغناطیسی کم فرکانس بر سرعت رشد و تکثیر سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی انسانیمقدمهسلول های بنیادی به دلیل قابلیت تکثیر و تمایز به سلول های دیگر مدل خوبی برای بررسی اثرات میدان مغناطیسی کم فرکانس (Extremely low frequency- electric magnetic field یا ELF-EMF) بر سلول های بدن می باشند. بافت چربی به عنوان منبعی از سلول های بنیادی مزانشیمی شناخته می شود. در این مطالعه تاثیر تابش با شدت های مختلف بر میزان تکثیر بر سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق شده از بافت چربی انسانی در زمان های تابش20 و 40 دقیقه بررسی شد.روش هادر این مطالعه تاثیر تابش با شدت 5/0 و 1 میلی تسلا و فرکانس 50 هرتز را بر میزان تکثیر سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق شده از بافت چربی انسانی با زمان های تابش20 و 40 دقیقه در روز به مدت 7 روز متوالی بررسی گردید. از تکنیک MTT assay برای بررسی رشد ومیزان بقای سلول ها و از رنگ آمیزی تریپان بلو به منظور ارزیابی میزان تکثیر سلول ها استفاده گردید. آنالیز داده ها با استفاده از آزمون One way ANOVA انجام شد.یافته هامیزان تکثیر و بقای سلول ها در همه ی گروه های تابش به طور معنی داری بیشتر از گروه های شاهد بود (05/0 > P) و تنها گروه 1 میلی تسلا به مدت 40 دقیقه در روز، اختلاف معنی داری با گروه شاهد نداشت.نتیجه گیرینتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که تابش میدان مغناطیسی با شدت های 5/0 و 1 میلی تسلا با توجه به زمان تابش می تواند باعث تحریک رشد و تکثیر سلول ها شود. مکانیسم این تاثیر هنوز ناشناخته می باشد.
کلید واژگان: میدان مغناطیسی کم فرکانس, سلول های بنیادی مزانشیمی, چربی, سرعت تکثیر و رشد}BackgroundThe effects of non-ionizing extremely low-frequency electromagnetic fields (ELF-EMF) chronic exposure on human beings due to its potential health hazards has become a focus of interest since many years ago. Stem cells are useful models for assessment of effects of ELF-EMF on other cell lines and human beings. Adipose tissue has been known source of multipotent stromal cells (MSCs)، which can be obtained by a less invasive method and in large amounts compared with bone marrow stromal cells (BMSCs); so this study was done on human adipose-derived stem cells (hADSCs). The effect of ELF-EMF with intensity of 0. 5 and 1 mT and 50 Hz on proliferation rates of hADSCs at 20 and 40 min/day for 7 days was assessed.MethodsMTT assay was used to determine the growth and metabolism of cells and Trypan blue test was also done for cell viability.FindingsThe proliferation rate and growth of hADSCs in all exposure groups was significantly higher than that in sham groups except in group of 1 mT، 40 min/day (P < 0. 05).ConclusionThe results showed that 0. 5 and 1 mT magnetic strength fields can promote the proliferation rates of the hMSCs derived adipose tissue regarding the duration of exposure.Keywords: Non, ionizing extremely low, frequency electromagnetic fields (ELF, EMF), Human adipose, derived stem cells (hADSCs), Adipose, Proliferation rate, Growth} -
مقدمهگلوتارآلدهید با ایجاد اتصالات عرضی و ترکیبات مختلف سیلیکا باعث استحکام داربست های نانوکامپوزیتی پلیمری می شوند. هدف از مطالعه ی حاضر، تعیین تاثیر مقدار گلوتارآلدهید و مونت موریلونیت بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی داربست های آگار/مونت موریلونیت/گزانتان گام بارشده با آلندرونات بود که جهت بازسازی موضعی بافت استخوان در آسیب های ناشی از استئوپروز و سایر شکستگی ها به کار می روند.روش ها13 فرمولاسیون با استفاده از روش طراحی فاکتوریال سه سطحی تهیه شد. اثر دو متغیر غلظت های گلوتارآلدهید و مونت موریلونیت بر بارگیری دارو، آزادسازی، بیودگرادسیون و تورم پذیری نانوکامپوزیت مطالعه گردید. مورفولوژی داربست بهینه توسط Scanning electron microscope (SEM) بررسی شد و توانایی آن برای رشد سلول های مزانشیمی به روش MTT اندازه گیری گردید.یافته هاتغییر غلظت گلوتارآلدهید و مونت موریلونیت اثر قابل توجهی بر میزان داروی بارگیری شده در داربست نداشت. بر خلاف مونت موریلونیت افزایش میزان گلوتارآلدهید، میزان آزادسازی دارو را افزایش داد. افزایش غلظت هر دو متغیر مورد مطالعه تورم پذیری و بیودگرادسیون نانوکامپوزیت ها را کاهش داد. داربست ها به صورت بارز، رشد سلول های مزانشیمی را نسبت به گروه شاهد بیشتر کردند.نتیجه گیریمونت موریلونیت 3 درصد و گلوتارآلدهید 1 درصد بهترین نسبت برای ساخت داربست های سه بعدی آگار/مونت موریلونیت/گزانتان هستند و به طور معنی دار سبب رشد سلول های مزانشیمی می شوند.
کلید واژگان: داربست, مونت موریلونیت, گلوتارآلدهید, سلول های مزانشیمی}BackgroundGlutaraldehyde (G) is used in cross-linking. Silica clays, like montmorillonite (MMT), enhance the mechanical strength of polymeric nano-composites. The aim of the present study was to determine the effects of G and MMT content on physicochemical properties of alendronate loaded agar/MMT/xanthan nano-composite scaffolds which are useful in regenerating bones in osteoporosis and other defects caused by trauma.MethodsThirteen different formulations were designed by a three-level factorial design. The effects of two variables, i.e. G and MMT content, on drug loading, release efficiency percentage, swelling, and biodegradation of nano-composites were studied. The morphology of the optimized scaffold and its capability to grow the mesenchymal cells were evaluated by scanning electron microscopy (SEM) and 3-(4,5-Dimethylthiazol-2-yl)-2,5-diphenyltetrazolium bromide (MTT) assay, respectively.FindingsChanging the concentration of G and MMT had no significant effects on drug loading in scaffolds. Unlike MMT, increasing the concentration of G increased drug release. Increasing the concentration of both studied variables decreased the swelling and biodegradation of the nano-composites. The scaffolds significantly enhanced the growth of mesenchymal cells.ConclusionThe optimum concentrations of MMT and G for preparing three dimensional scaffolds of agar/MMT/xanthan were 3% and 1%, respectively. These concentrations caused significant growth of mesenchymal cells.Keywords: Scaffold, Glutaraldehyde, Montmorillonite, Mesenchymal cells} -
مقدمهجهت افزایش احتمال لقاح در مواردی که عدم موفقیت لقاح بعد از انجام تزریق سیتوپلاسمی اسپرم به درون تخمک (ICSI)، ناشی از فعال نشدن تخمک باشد، فعال کردن تخمک به صورت مصنوعی توصیه می شود. روش های فعال کردن مصنوعی تخمک از طریق استفاده از یک ماده شیمیایی یا به طریق الکتریکی می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر یونومایسین به عنوان یک ماده شیمیایی که به طور مصنوعی باعث فعال سازی تخمک می شود، بر میزان لقاح، تسهیم، رشد و نمو جنین و میزان بارداری بعد از انجام ICSI انجام شد.روش کاراین مطالعه مداخله ای در سال 84-1383 بر روی 87 زوج نابارور مراجعه کننده به مرکز باروری و ناباروری اصفهان که علت ناباروری آنها فاکتورهای مردانه بود، انجام شد. مایع سمن از افراد مورد مطالعه جهت درمان ICSI جمع آوری شد. بخشی از آن جهت آنالیز معمول سمن که شامل بررسی غلظت، تحرک و مورفولوژی است، بر اساس معیارهای سازمان بهداشت جهانی استفاده شد و باقیمانده نمونه ها به روش با Pure Sperm شستشو داده شد و جهت انجام عمل ICSI مورد استفاده قرار گرفت. برای هر بیمار، اووسیت ها به طور تصادفی در دو گروه کنترل و تیمار قرار گرفتند. اووسیت های گروه تیمار به مدت 10 دقیقه در مجاورت با 10 میکرو مولار یونومایسین قرار گرفتند. پس از گذشت 18- 16 ساعت از تزریق به داخل اووسیت، میزان لقاح بر اساس مشاهده پیش هسته ها بررسی شد. میزان تسهیم و کیفیت جنین 48 و 72 ساعت پس از لقاح برای هر دو گروه بررسی و ثبت شد. داده ها پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار آماریSPSS (نسخه 5/11) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت مقایسه میانگین داده ها بین دو گروه از آزمون تی استفاده شد. میزان pکمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هابین دو گروه از نظر میزان لقاح و درصد تسهیم 72 ساعت بعد از ICSI تفاوت معنی داری مشاهده شد (001/0>p). به علاوه در بیمارانی که گروه کنترل آنها فاقد لقاح بود، از گروه تیمار با یونومایسین، 2 عدد بارداری به دست آمد. در حالی که در گروهی که میزان لقاح پایین (33-1%) بود، میانگین میزان لقاح در گروه تیمار آنها (31/58%) نسبت به گروه کنترل (3/14%) به طور معنی داری افزایش یافت.نتیجه گیریفعال سازی مصنوعی تخمک با استفاده از یونومایسین نه تنها بر میزان موفقیت در لقاح، بلکه بر میزان تسهیم و همچنین رشد جنین اثر مثبت دارد.
کلید واژگان: تزریق اسپرم به داخل تخمک, عدم لقاح, فعال سازی تخمک, یونومایسین}IntroductionTo increase the likelihood of fertilization in cases of failed oocytes activation after Intracytoplasmic sperm injection (ICSI) due to oocyte lack of activation، artificially activating oocyte is recommended. Artificial oocyte activation methods include: electrical and chemical activation. The aim of this study was to evaluate the efficiency of Ionomycin as a chemical substance that artificially activates oocyte on fertilization،cleavage rate and embryonic development، and pregnancy rates after ICSI was performed.MethodsThis interventional study was held on 87 couples with male factor etiology referring to Fertility and Infertility center for treatment in 2004-2005. Semen sample was collected from participants for ICSI treatment. Routine semen analysis includingexamination of the concentration، motility and morphology، according to World Health Organization criteria، was carried out on part of it. The remaining samples were washed with Pure Sperm method and used to perform ICSI. After oocyte collection، the oocytes were randomly divided into two groups: control and artificial oocyte activation (AOA). The AOA group was chemically activated by exposure to 10μM Ionomycin for 10 minutes. Around 16-18 hours after ICSI، fertilization was assessed by presence of pronuclei. The rate of cleavage and quality of embryo were evaluated and recorded 48 and 72 hours after ICSI. Collected data were analyzed by using statistical software SPSS version 11. 5. In order to compare the mean of data between two groups T-test was held. P value less than 0. 05 was considered statistically significant.ResultsTwo group (AOA and control) hadsignificant differences between mean of fertilization and cleavage rates (P<0. 001) 72 hours after ICSI. Also in patients who had no fertilization in their control group of AOA group two pregnancies were recorded. In the group whose participants had poor fertilization rate (1-3%)، the mean fertilization rate in the treatment group (58. 31%) was significantly increased than the control group (14. 3%).ConclusionArtificial the oocyte activation using Ionomycin not only improves fertilization but also has positive effect on cleavage rates and embryo quality which in turn affect the implantation and pregnancy rate.Keywords: Failed fertilization, ICSI, Ionomycin, Oocyte activation} -
افزایش میزان تداوم یادگیری درس بافت شناسی دوره دکترای تخصصی علوم تشریح با روش تدریس مباحثهمقدمهبا توجه به نتایج مطالعات قبلی در تایید مزیت روش بحث گروهی نسبت به روش سخنرانی و اهمیت یادگیری عمیق، بخشی از درس بافت شناسی دانشجویان دکترای تخصصی علوم تشریح به شیوه بحث گروهی ارائه شد و نتایج آن بر میزان دوام یادگیری با روش معمول مقایسه گردید.روش هااین مطالعه از نوع اقدام پژوهی است که درگروه علوم تشریح دانشکده پزشکی اصفهان بر روی دانشجویان ترم اول دوره دکترای علوم تشریح در نیمسال اول سال تحصیلی90-89 انجام شد. تدریس 8 جلسه از درس بافت شناسی پیشرفته به روش سخنرانی و 8 جلسه بعدی به شیوه مباحثه انجام شد. ارزیابی میزان یادگیری از طریق برگزاری امتحان پایان ترم صورت گرفت. در 3 ماه بعد از سوالات قبلی جهت بررسی میزان ماندگاری و تداوم یادگیری مطالب استفاده شد. داده ها از طریق مقایسه میانگین نمرات دانشجویان با استفاده از آزمون کروسکال والیس انجام گرفت.نتایجنتایج این بررسی نشان داد که اختلاف میانگین نمرات دانشجویان در دو روش سخنرانی (79/4±5/13) و مباحثه (38/1±5/18) از لحاظ آماری معنادار بود (01/0>P). همچنین در سه ماه بعد، اختلاف میانگین نمرات دانشجویان در روش مباحثه (55/2±17) نسبت به سخنرانی (12/4±5/11) معنادار بود (01/0>P). اختلاف میانگین نمرات دانشجویان در دو روش سخنرانی و مباحثه در پایان ترم با سه ماه بعد از لحاظ آماری معنادار نبود (56/0=P). با نظرسنجی از دانشجویان مشخص شد که همگی معتقدند میزان یادگیری و درک عمیق مطالب در روش مباحثه نسبت به سخنرانی بسیار بیشتر است.نتیجه گیریدانشجویان معتقد بودند اگرچه زمان بیشتری جهت آمادگی و ارائه مطالب لازم است اما میزان یادگیری و درک عمیق مطالب در روش مباحثه نسبت به سخنرانی بسیار بیشتر است. دانشجویان به علت حجم زیاد تکالیف درسی و محدودیت فرصت دوره، به کارگیری توام هر دو روش تدریس را پیشنهاد نمودند.
کلید واژگان: بافت شناسی, روش تدریس, مباحثه, تداوم یادگیری, سخنرانی}Increase the continuity of learning the lessons of histology with discussion methodIntroductionAccording to the results of previous studies confirm the advantages of group discussion than lecture method and the importance of deep learning, it was decided as part of PhD students studying Histology and results presented to the group discussion on learning to survive with compared to usualMethodsThis study Was Carried out in Department of Anatomical Sciences on Ph.D. Students at the first semester of the academic year 90-89. Teaching in 8 sessions of the course Histology advanced was lecture and 8 the next meeting-style was discussion procedure. Assessment of learning through the end of semester exam was performed. At 3 months after the previous questions were used to examine the survival and continuity of learning materials. Data using the software SPSS. 12 analysis and comparison of mean scores using Kruskal-Wallis test was performed.ResultsThe results of this study showed that the mean scores between the two methods of presentation was statistically significant (P<0.01). Even, three months later, the difference between the mean scores in the discussion and lecture methods was significant (P<0.01). Difference in mean scores at the end of two semesters with lectures and discussions after three months was not statistically significant (p=0.56).ConclusionAlthough the students believed that more time is needed for preparation and presentation of learning and understanding the contents but the method is much more discussion than lecture. Students due to the large volume of paperwork and time constraints, using a combination of both teaching methods were proposed. -
امروزه در تعیین اهداف، انتخاب و سازمان دهی محتوای درسی سعی بر این است که فراگیر خود در کسب مفهوم سهیم باشد و از طرق مختلف به فعالیت های ذهنی، علمی، فردی و گروهی وادار شود، برای تحقق این هدف بر استفاده از روش های فعال تاکید می شود. آموزش و یادگیری به شیوه بحث گروهی، صرف نظر از ابعاد آموزشی و ایجاد فرصت کافی برای تجزیه و تحلیل نکات ریز در بحث ها، به لحاظ ارتقای فرهنگ اجتماعی و ارتباطات افراد نیز تاثیرات غیرقابل انکاری دارد. این شیوه خصوصا برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی در بهبود مهارت های ارتباطی، ایجاد اعتماد به نفس با بحث در مورد موضوع، بهبود توانایی در رساندن و شفاف سازی منظور، تقویت توانایی گوش کردن، بیان آزاد نظرات و طرح سوالات متقابل که گاه آغازگر و نقطه شروع یک پژوهش خواهند بود، ارزشمند است. به طور کلی گفتگو و مباحثه، به فکر کردن، درک کردن، یادگرفتن و به خاطر آوردن کمک می کند و همه افراد علاقه مندانه از این شیوه بهره می برند(1). با توجه به نتایج مطالعات قبلی در تایید مزیت روش بحث گروهی نسبت به روش سخنرانی در ایجاد علاقه نسبت به عناوین درسی، عمق معلومات ایجاد شده و اختصاص زمان بیشتر برای مطالعه توسط دانشجویان (2و3) و مشاهده کاهش انگیزه دانشجویان به صورت مشارکت فعال در امر یادگیری و اهمیت یادگیری عمیق در دوره های تخصصی تصمیم گرفته شد بخشی ازدرس بافت شناسی دانشجویان دکترای تخصصی علوم تشریح به شیوه بحث گروهی ارائه و نتایج آن با روش معمول ارائه به روش استاد- محور مقایسه گردد. این مطالعه از نوع اقدام پژوهی درگروه علوم تشریح دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفت. جامعه پژوهش دانشجویان ترم اول مقطع دکترای تخصصی علوم تشریح بودند که در نیمسال اول سال تحصیلی90-89 به طور غیر تصادفی انتخاب شدند. تدریس 8 جلسه از درس بافت شناسی پیشرفته (2 واحد) به روش سخنرانی و جلسات بعدی به شیوه مباحثه انجام شد. در این شیوه، با معرفی مطالب و عناوین آموزشی از آنان درخواست می شد قبل از حضور در کلاس با یکدیگر مطالب را مرور و مباحثه نموده و به صورت دسته جمعی یک پاورپوینت تهیه نمایند. در ابتدای هر جلسه، با توجه به اهداف آموزشی سوالی توسط استاد مطرح می شد و به صورت تصادفی از یکی از دانشجویان درخواست می شد جواب دهد. سپس با نظرخواهی از سایر دانشجویان تلاش می شد که همه دانشجویان درگیر بحث شوند. استاد پس از اظهارنظر تمامی دانشجویان، بحث ها را جهت دهی و در پایان جمع بندی می نماید. در پایان ارزیابی میزان یادگیری از طریق برگزاری امتحان پایان ترم صورت گرفت. به علاوه جهت آگاهی از میزان رضایت مندی دانشجویان از نحوه تدریس و میزان یادگیری نظرسنجی انجام گرفت. از آنان درخواست شد نظرات خود را در سه بخش «نکات مثبت»، «نکات منفی» و همچنین پیشنهادات به صورت کتبی ارائه نمایند. در مطالعه حاضر 4 نفر از دانشجویان دوره دکترای تخصصی علوم تشریح شرکت داشتند. نتایج این بررسی نشان داد که میانگین نمرات دانشجویان در مطالبی که به روش سخنرانی ارائه گردید (79/4±5/13) پایین تر از روش مباحثه (38/1±5/18) بود. بر اساس نظرسنجی مکتوب از دانشجویان مشخص شد که همگی معتقدند میزان یادگیری و درک عمیق مطالب در روش مباحثه نسبت به سخنرانی بسیار بیشتر است. اگر چه زمان بیشتری جهت آمادگی و ارائه لازم است صرف شود. به علت حجم زیاد تکالیف درسی و محدودیت فرصت دوره، به کارگیری توام هر دو روش جهت تدریس پیشنهاد می شود. در مجموع با توجه به نتایج این مطالعه و سایر مطالعات مبنی بر برتری میزان یادگیری در روش تدریس مباحثه نسبت به سخنرانی و اهمیت روش های آموزشی فعال پیشنهاد می شود از روش مباحثه به خصوص برای تدریس دانشجویان تحصیلات تکمیلی بیشتر استفاده شود. به علاوه پیشنهاد می شود که نتایج تاثیر این روش تدریس در ابعاد گسترده تر و در جامعه بزرگ تر بررسی گردد.
-
در مقاله حاضر به جایگاه جنین در داخل رحم و نقش آن در رشد و تکامل جنین، اهمیت رشد جنین در ظلمات ثلاث رحم، ضرورت تاریکی و ظلمت در رشد جنین، مراحل تکوینی آن جهت جلوگیری از فساد نطفه و پرورش آن، و همچنین طول مدت بارداری از دیدگاه قرآن، حدیث، و علم جنین شناسی پرداخته شده است.
با شناخت ویژگی های مکانی و زمانی لازم جهت رشد و تکامل جنین انسان که جلوه ای از شگفتی های قرآن است ایمان و اعتقاد به صاحب جهان خلقت «خداوند باری تعالی»، پیامبر خاتم و معجزه جاودانه اش قرآن کریم، در جسم و جان خواننده بیش تر خواهد شد.
کلید واژگان: رحم, ظلمات ثلاث, مدت بارداری, آیات قرآن, جنین شناسی, احادیث}In this paper, the position of the fetus within the uterus and its role in growth and development of embryo in triplet darkness, importance and necessity of darkness in its formation, stages of fetal growth and development and also length of pregnancy period view of the Quran, Hadith science and embryology were studied. The obtained results will lead to the cognition and deeper comprehension of the wonders of the Koran and a deeper and stronger faith and belief in the absolute possessor of science in the universe, that is God the Almighty, and His last messenger and His everlasting miracle, the Holy Koran.Keywords: uterus, triplet darkness, time of birth, koran verses, embryology, hadith} -
طراحی بافت غضروف انسانی از تمایز سلول های بنیادی مشتق از بافت چربی تحت تاثیر BMP-6 بر داربست آلژیناتهدفبررسی تاثیر فاکتور رشد BMP-6 در روند کندروژنز سلول های بنیادی مشتق از بافت چربی در داربست آلژیناتمواد و روش هاسلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی زیر جلدی برای القای کندروژنز در گروه آزمایشی در محیط کشت کندروژنیک تحت تاثیرفاکتور رشد BMP-6 و بر داربست آلژینات، به مدت سه هفته کشت داده شد. در گروه کنترل محیط کشت فاقد BMP-6 به کار برده شد. نمونه های حاصل با روش های ایمونوهیستوشیمی و RT-PCR از نظر ویژگی های غضروف بررسی شد.یافته هانتایج بررسی ها با روش ایمونوهیستوشیمی، وجود ترکیبات اختصاصی بافت غضروفی مانند کلاژن نوع اا و آگریکان در ماتریکس ترشح شده در داربست آلژینات تحت تاثیرفاکتور رشدBMP-6 را مشخص کرد. به علاوه با بررسی نتایجRT-PCR بیان ژن های کلاژن نوع اا و آگریکان در سلول های تمایز یافته تحت تاثیر فاکتور رشدBMP-6 تایید شد.نتیجه گیریدر تحقیق حاضر سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی تحت تاثیر محیط کشت کندروژنیک حاوی فاکتور رشد BMP-6 در داربست آلژینات به سلول های غضروفی تمایز یافتند و مشخص شد که می توان ازسلول های بنیادی مشتق از چربی برای طراحی بافت غضروفی در داربست آلژینات استفاده نمود.
کلید واژگان: سلول های بنیادی مشتق از چربی, آلژینات, BMP, 6, مهندسی بافت, کندروژنز}PurposeIn the present study the effect of BMP-6 was investigated on chondrogenesis of adiposederived stem cells.Materials And MethodsMesenchymal stem cells derived from subcutaneous adipose tissue were cultured on alginate scaffold to induce chondrogenesis in experimental group, with chondrogenic medium having BMP-6 growth factor for 3weeks. In control group medium without BMP-6 was applied. The harvested constructs were examined with immunohistochemical and RT-PCR methods for assessment of cartilage–specific characteristics.ResultsThe results of immunohistochemical method revealed the presence of typical cartilage extracellular matrix components such as type II collagen and aggrecan in constructs induced by BMP-6 growth factor on alginate scaffold. In addition evaluation of the results of RT-PCR analysis confirmed the expression of cartilage- specific genes, such as type II collagen and aggrecan, in the differentiated cells under the influence of growth factor BMP-6.ConclusionIt can be concluded that BMP-6 promotes chondrogenesis of ADSC in 3-D and adipose-derived stem cells could be used for cartilage tissue engineering. -
در مقاله حاضر به مقایسه تطبیقی مراحل تکامل جنین انسان از دیدگاه قرآن، حدیث و علم جنین شناسی پرداخته شده است. مراحل اساسی تکامل جنین از مرحله نطفه امشاج تا مرحله علقه، مضغه، عظام و لحم (که قرآن کریم این نام های علمی را به آن ها داده) در واقع با شکل و خصوصیات میکروسکپی آن ها مطابقت دارد. با توجه به اینکه در طول همه این مراحل جنین از چند میلی متر تجاوز نمی کند، علم جنین شناسی که در نیمه دوم قرن بیستم پدید آمد، چنین وصف قرآنی را از طریق پیشرفت تکنولوژی و تجهیزات جدید تایید نموده است. با شناخت مراحل تشکیل جنین انسان که جلوه ای از شگفتی های قرآان می باشد، ایمان و اعتقاد به صاحب جهان خلقت، خداوند باری تعالی، پیامبر خاتم و معجزه جاودانه اش قران کریم، در جسم و جان خواننده بیشتر خواهد شد.
کلید واژگان: خلقت انسان, آیات قرآن, جنین شناسی, احادیث}In the present article، a comparison has been made between stages of evolution of man''s embryo according to Quran، hadiths، and embryology. Main stages of evolution of the embryo from thickened fluid (emshaj) to congealed blood (''ulqah) to embryo (muzghah) to bones and flesh (scientific names given to them by the Holy Quran) are in correspondence with their microscopic forms and characteristics. In all this stages، embryo''s length is not more than few millimeters. Nevertheless، embryology appeared in the second half of the 20th Century with all its modern technology and equipment has confirmed these Quranic descriptions. If one knows the stages of evolution of man''s embryo which is a manifestation of the Quran''s marvels، his belief in the Owner of the world of creation، God- the Exalted-، as well as the eternal miracle of the Sealing of Prophets، i. e. the Holy Quran، will become stronger.
Keywords: Creation of man, Quranic verses, embryology, Hadiths} -
مقدمهآسیب های مفاصل و از جمله استئوآرتریت، در همه ی جوامع شیوع فراوانی دارند. به علاوه، غضروف مفصلی توانایی بسیار محدودی در ترمیم آسیب ها دارد. روش های درمان مختلف مورد استفاده جهت ترمیم آسیب های غضروفی منجر به تشکیل بافت فیبروز، آپوپتوز و تخریب بیشتر غضروف می شوند. از این رو، طراحی بافت غضروفی از سلول های بنیادی ضروری به نظر می رسد. بر این اساس، هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر فاکتورهای رشد BMP-6 و TGF-β3 بر روند تمایز کندروژنیک سلول های بنیادی مشتق از چربی بر داربست آلژینات بود.روش هابافت چربی زیر جلدی انسانی تحت تاثیر آنزیم کلاژناز تجزیه شد و سلول های بنیادی جهت القای کندروژنز بر داربست آلژینات در محیط کشت کندروژنیک تحت تاثیر فاکتورهای رشد TGF-β3 و BMP-6 به مدت سه هفته کشت داده شد. نمونه های حاصل از تمایز با روش های هیستولوژیکی، ایمینوهیستوشیمی و RT-PCR از نظر ویژگی های غضروف مورد بررسی قرار گرفت.یافته هافاکتورهای رشد TGF-β3 و BMP-6 موجب القای کندروژنز در سلول های بنیادی مشتق از چربی بر داربست آلژینات شد. مطالعات ایمینوهیستوشیمی وجود آگریکان و کلاژن نوع II را در ماتریکس خارج سلولی نشان داد. بررسی با روش RT-PCR نیز وجود فنوتیپ کندروسیتی را تحت تاثیر القای کنروژنیک توسط فاکتورهای رشد TGF-β3 و BMP-6 تایید کرد. همچنین وجود توام فاکتورهای رشد TGF-β3 و BMP-6 موجب افزایش بیان آگریکان در مقایسه با به کار گیری هر یک از این فاکتورها به تنهایی گردید.نتیجه گیریاز این تحقیق می توان نتیجه گرفت که فاکتورهای رشد BMP-6 و TGF-β3 در داربست آلژینات، هر یک به تنهایی به عنوان القا کننده غضروف سازی عمل می کنند و به کار گیری هر دو فاکتور با هم بیان آگریکان را افزایش می دهد.
کلید واژگان: سلول های بنیادی مشتق از چربی, آلژینات, مهندسی بافت غضروف, BMP, 6, TGF, β3}ObjectiveCartilage damages and disease such as osteoarthritis are rather worldwide problem of many people. Current treatment methods for cartilage tissue injuries lead to formation of fibrous tissue, apoptosis, and further cartilage degeneration. Therefore engineering of cartilage tissue with adult stem cells is considered necessary. The aim of this study revolution of TGF-β3 and BMP-6 on ADSCs chondrogenic induction in alginate scaffold.Materials And MethodsStem cells were isolated from adipose tissue and digested with collagenase typeIA. The isolated cells were treated with chondrogenic medium supplemented with TGF-β3 and BMP-6 on alginate scaffold then harvested after 3 weeks. Histological staining was used for evaluation the presence of proteoglycan with Alcian blue. Immunohistochemical method was performed for assessment of cartilage–specific type II collagen and aggrecan. Also in order to confirm our results, we managed RT-PCR technique.ResultsOur results revealed that chondrogenesis of ADSCs on alginate scaffold induced by TGF-β3 and BMP-6growth factors. Histological and immunohistochemical methods were shown deposition of typical cartilage extracellular matrix components such as type II collagen and aggrecan in constructs. RT-PCR analysis of cartilage matrix genes, also confirmed the induction of the chondrocytic phenotype upon stimulation with TGF-β3 and BMP-6.ConclusionIt can be concluded that TGF-β3 and BMP-6 promote chondrogenesis of ADSC in 3-D and both growth factors effected better than each only. -
مقدمهسلول های P19 سلول های کارسینوماهای جنینی موشی هستند که از نظر تکوینی پرتوان بوده، همانند سلول های جنینی طبیعی قادر به تمایز هستند. برخی خصوصیات سلول های P19، آن ها را برای بررسی وقایع اولیه تکوین ارزشمند می سازد.روش هاوکتور بیانی pUcD2.hygro.PTS2-EGFP به سلول های P19 ترانسفکت گردید؛ سپس با استفاده از آنتی بیوتیک هیگرومیسین کلونی های سلولی رشد یافته ی مقاوم به آنتی بیوتیک انتخاب شده، با روش های مختلف خصوصیات سلولی آن ها بررسی گردید.یافته هابررسی های RT-PCR نمایانگر بیان ژن EGFP در این سلول ها است و مطالعات ایمونوسیتوشیمی نیز مؤید حفظ حالت پرتوانی سلول های ترانسفکت شده می باشد.نتیجه گیریاز آن جایی که سلول های P19 قادرند به راحتی به سلول های مختلف تمایز یابند، با استفاده از این رده ی سلولی، تغییرات ایجاد شده در پراکسی زوم ها در حین تمایز این رده ی سلولی قابل ارزیابی است.
کلید واژگان: لیپوفکشن, P19, پلاسمید, RT, PCR, پراکسی زوم}BackgroundP19 cells are mouse embryonic carcinoma cells which contain pluripotent ability, like stem cells, to differentiate into different cell lines. There are several properties for this cell line that make it a valuable cell model for study of developmental stages.MethodsAt the first step, PTS2-EGFP coding sequence which was cloned in pUcD2.hygro vector was used for transfection in to P19 cells. As the plasmid contained hygromycin (Hygror) resistance gene, stable cells were selected using hygromycin as an antibiotic. Stable transformed cells were characterized by RT-PCR and immunostaining analyses.FindingsRT-PCR results indicated EGFP was expressed in these cells. Moreover immunocytochemical analysis of the cells confirmed the preserved pluripotency states of transfected cells.ConclusionAs P19 Cells are able to differentiate into several cell lines, using this stable cell line we will able to chase the molecular kinetics of peroxisomes. -
مقدمه
متخصصان علم تشریح از گذشته ای دور همواره در جستجوی روشی برای نگهداری بافت های نرم بدن انسان و تهیه ی نمونه هایی بادوام، خشک، بدون بو و قابل حمل بوده اند. پلاستینیشن یک تکنیک بی نظیر جهت نگهداری بافت ها است. در این روش، آب و چربی بافت توسط یک مایع حلال حد واسط جایگزین می گردد؛ سپس این حلال مایع، با یک پلی استر مخصوص جایگزین می شود. نمونه های پلاستینه شده بدون بو، بادوام، باقوام و انعطاف پذیرمی باشند. یکی از مشکلات پیش رو در زمینه ی بررسی نمای ظاهری احشاء این است که همیشه بعد از عمل فیکساسیون توسط فرمالین، احشاء رنگ طبیعی خود را از دست داده، کیفیت ظاهری و زیبایی نمونه ها (عضله، عروق، اعصاب، بافت همبند، قشر و مغز کلیه و...)کاهش می یابد و علاوه بر این، طی عمل پلاستینیشن در تمام قسمت های بافت، رنگی مشابه ایجاد شده، کیفیت ظاهری بیشتر کاهش می یابد. این تحقیق با هدف اعمال روشی انجام گرفت که برای درک بهتر قسمت های مختلف احشای پلاستینه شده، رنگ طبیعی احشاء را حفظ و یا بهبود بخشد و نمونه ی فیکس شده ی بدون رنگ را از لحاظ ظاهری مطلوب تر نماید تا قسمت های مختلف بافت (دریچه ها، عضله ی قلب (نمای خارجی)، ترابکولاها و...) از لحاظ نمای ظاهری (Gross Anatomy) وضوح بهتری پیدا کند. همچنین بتوان نمونه ای تهیه نمود که در اثر برخورد با زمین و یا استفاده های مکرر شکننده نباشد.
روش هاابتدا نمونه های طبیعی قلب گوسفند تهیه و به وسیله ی فرمالین 5 درصد به مدت 6 تا 10روز (بسته به حجم نمونه) فیکس شد. سپس این نمونه ها تشریح و به وسیله ی رنگ طبیعی روناس و رنگ صنعتی ائوزین و مخلوطی از این دو رنگ، رنگ آمیزی گردید. این نمونه ها توسط استون و در درجه ی حرارت 25- درجه ی سانتی گراد آب گیری شد و سپس به گرم خانه منتقل و به وسیله ی استون در درجه حرارت 30+ درجه ی سانتی گراد چربی گیری گردید؛ به عبارت دیگر، استون جایگزین ملکول های آب و چربی در بافت شد. سپس نمونه ها به اطاقک خلا منتقل و استون موجود در بافت خارج شد و به جای آن، ملکول های پلی استر تحت فشار خلا در بافت تزریق گردید. آن گاه این نمونه ها از اطاقک خلا خارج گردید و در مجاورت هوا و به وسیله ی اشعه ی UV پردازش شد.
یافته هارنگ آمیزی نمونه ها با مخلوطی از رنگ های روناس و ائوزین، بعد از عمل فیکساسیون و قبل از انجام پلاستینیشن، نمای ظاهری و زیبایی نمونه های پلاستینه شده را افزایش می دهد.
نتیجه گیریرنگ آمیزی نمونه های پلاستینه شده باعث جذاب شدن رنگ ظاهری نمونه ها می گردد و می تواند در جذابیت درس آناتومی و همچنین افزایش کیفیت ظاهری نمونه های آناتومیک تاثیر بسزایی داشته باشد و به عنوان روشی مناسب و قابل قبول برای آموزش مورد استفاده قرار گیرد تا بر روند ارتقای کیفیت آموزش تاثیر مثبت اعمال کند.
کلید واژگان: پلاستینیشن, رنگ صنعتی, رنگ طبیعی, پلی استر}BackgroundAnatomists had been searching to find methods for preserving soft human tissues and produce natural samples with durable, dry, odorless, and portable in briefcase properties. Plastination is a modern method for preparing such tissue samples. In plastination, water and fat are extracted from tissues and replaced with a dissolver fluid, which in its turn is replaced with a special kind of polyester. Usually, the organs like hearts, lungs, kidneys, striated muscles, vessels, nerves, connective tissue, etc, which are treated with formalin, loss their beautiful color and take a dull appearance after fixation. Tissue staining with natural dyes is one method for somehow preserving tissue natural color and increasing its appearance activity to prepare better samples in terms of appearance and suitable clearance of different parts (valves, muscles, trabeculae…). Also, we have to prepare non fragile samples.
MethodsAt first, some visceral organs (sheep hearts) were prepared and fixed by formalin 5% for 4 to 10 days. Then they were dissected for anatomic details and were put in a chemical dye called eosin and natural dye called ronnas. After dehydration by acetone in -25 °C and defeating with acetone in +30 °C, samples were put in the vacuum chamber to replace acetone instead of polymer under the vacuum pressure; finally the samples were cured with the ultra violate wave.
FindingsWe found that after fixation and before plastination staining of organs with eosin and ronnas resulted in beautiful appearance of tissues.
ConclusionStaining of organs resulted in beautiful appearance of tissues which are effective in increasing the attractively of teaching and learning anatomy. Also, it has affection in the raising appearance quality and has positive impression in the quality of education.
-
پراکسیزوم ها اندامک هایی هستند که در تمام یوکاریوت ها یافت می شوند و در متابولیسم اسیدهای چرب و دیگر متابولیت ها شرکت دارند. به منظور بررسی نیمرخ بیان دو ژن پراکسیزومی (کاتالاز و PEX3) در طول عصب زایی، به بررسی نیمه کمی بیان این دو ژن در مقایسه با شاخص های ژنی سلول های بنیادی (Oct4 و Nanog) در سلول های P19 پرداختیم. در این تحقیق، ما از سلول های P19 استفاده کردیم که سلول های مناسبی برای مطالعات عصب زایی هستند. به علاوه، دو ژن متفاوت پراکسیزومی برای تعقیب کینتیک ساخت پروتئین ماتریکس پراکسیزومی (کاتالاز) و نیز ساخت پروتئین های غشائی پراکسیزومی (Pex3p) انتخاب شدند. ابتدا RNA از سلول های P19 استخراج و بعد، از آن برای ساخت cDNA استفاده شد. پرایمرهای اختصاصی برای cDNA مربوط به Oct4، Nanog، PEX3 و کاتالاز توسط RT-PCR، برای بررسی کمی، تکثیر شدند. پارامترهای مختلفی جهت بهینه سازی شرایط PCR برای هر ژن، تغییر یافت. نمونه ای از شرایط مطالعه به این صورت است: نوار مربوط به ژن PEX3 پس از 35 چرخه RT-PCR و در دمایی بین 5/52 تا 1/55 درجه سانتی گراد، به صورت مشخص دیده شد، در حالی که در RT- PCR نوار مشخص کاتالاز پس از 30 چرخه و در محدوده دمایی بین 7/52 تا 55 درجه سانتی گراد دیده شد. cDNA مربوط به Nanog پس از 36 چرخه و در دمای اتصالی بین 1/60 تا 1/64 درجه سانتی گراد تکثیر یافت و نوار مربوط به RT-PCR ژن Oct4 پس از 28 چرخه و در محدوده دمایی بین 4/53 تا 57 درجه سانتی گراد دیده شد. به علاوه، تفاوت میان شدت فلوئورسانت هر نوار به منظور بررسی تفاوت بیان ژن های ذکرشده در سلول های P19 مقایسه شد.
کلید واژگان: پراکسیزوم, کاتالاز پروتئین نانوگ, فاکتور ترانسکریپشن اکتامری 3, پروتین Pex3, واکنش زنجیره ای پلیمراز}Peroxisomes are ubiquitous organelles in nearly all eukaryotes that participate in the metabolism of fatty acids and other metabolites. In order to investigate peroxisome biogenesis and gene profile expression analysis during neurogenesis, we have performed to set a semi-quantitative analysis for two peroxisomal genes expression (Catalase and PEX3) during neurogenesis comparing with stem cell marker genes (Oct4 and Nanog) in P19 cells. In this project we have used P19 cells which are suitable progenitor cells for the study of neurogenesis. Moreover, two different peroxisomal genes were selected to chase both kinetics of peroxisomal matrix protein synthesis (Catalase) and peroxisomal membrane protein biogenesis (Pex3p). Total RNA extracted from P19 cells, and was used for cDNA synthesis at the next step. Specific primers of Oct4, Nanog, PEX3 and Catalase cDNAs were amplified by RT-PCR for quantitative analysis. Various parameters were changed to optimize the PCR profiles for each gene for further assessments. Here we are going to describe the conditions which we used, e.g.: PEX3 band was detected sharply after 35 cycles and at annealing temperature of 52.5-55.1°C. For PCR of Catalase we observed a sharp band after 35 cycles and annealing temperature of 52.7-55°C. Nanog cDNA was amplified after 36 cycles and between 60.1-64.1°C. Oct4 band was observed sharply after 28 cycles of amplification and annealing temperature in range of 53.4-57°C.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.