به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

شیوا رفعتی

  • فاطمه خوشرو، مریم ربیعی*، شیوا رفعتی
    مقدمه

    یکی از فاکتورهای احتمالی تاثیرگذار در شاخص های تن سنجی نوزاد، محل جفت است. با توجه به اهمیت جفت در خون رسانی و رشد جنین و نتایج متفاوت به دست آمده در این زمینه، مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط میان محل قرارگیری جفت و شاخص های تن سنجی نوزاد انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه مشاهده ای و آینده نگر در سال 1402 بر روی زنان باردار مراجعه کننده به درمانگاه پره ناتال بیمارستان مصطفی خمینی انجام شد. اطلاعات مادران باردار و نوزادان از طریق مصاحبه و مشاهده پرونده ثبت و اطلاعات محل جفت از گزارش سونوگرافی سه ماهه سوم استخراج شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون های کروسکال والیس و کای اسکوئر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    در این مطالعه 154 زن باردار با میانگین سنی 50/5±80/31 سال و سن حاملگی 86/0±58/38 هفته مورد مطالعه قرار گرفتند. بیشترین فراوانی محل جفت در قسمت قدامی (59/42%) و کمترین در قسمت لترال (88/9%) بود. میان محل جفت و شاخص های تن سنجی و جنسیت نوزاد ارتباط معناداری یافت نشد (05/0<p). میان محل جفت و گراویدیتی ارتباط معناداری مشاهده شد (030/0=p).

    نتیجه گیری

    در این مطالعه میان محل جفت و شاخص های تن سنجی نوزاد ارتباط معناداری یافت نشد.

    کلید واژگان: بارداری، شاخص های تن سنجی، موقعیت جفت، نوزاد
    Fatemeh Khoshrou, Maryam Rabiee *, Shiva Rafati
    Introduction

    One of the factors influencing in anthropometric indices of newborns is placental position. Considering the importance of the placenta in the blood supply and development of the fetus and the results obtained in this field, the present study was conducted with aim investigate the relationship between placenta placement and newborn anthropometric indices.

    Methods

    This prospective and observational study was conducted in 2023 on pregnant women referred to the prenatal clinic of Mustafa Khomeini Hospital. The information of pregnant mothers and newborns was recorded through interview and the information of placental location was extracted from the ultrasound report of the third trimester. Data analysis was done using SPSS statistical software (version 16) and Kruskal-Wallis and chi-square tests. P<0.05 was considered significant.

    Results

    In this study, 154 pregnant women with mean age of 31.80±5.50 years and gestational age of 38.58±0.86 weeks were studied. The highest frequency of the placenta location was in the anterior part (42.59%) and the lowest in the lateral part (9.88%). No significant relationship was found between the location of the placenta and anthropometric indices and gender of the baby (P>0.05). There was a significant relationship between the placenta location and gravidity (P=0.030).

    Conclusion

    In this study, no significant relationship was found between the placenta location and the anthropometric indices of the newborn.

    Keywords: Anthropometric Indices, Newborn, Placental Position, Pregnancy
  • سمانه باغستانی، شیوا رفعتی*، ناهید رژه، محمد کشاورزی، علی تقی زاده ملکی
    مقدمه و هدف
    بیماران مبتلا به سرطان در شرایطی هستند که احتمال مواجهه با مشکلات آسیب زننده به کرامت انسانی آنان وجود دارد. حفظ احساس کرامت در بیماران علاج ناپذیر یکی از اهداف مهم مراقبت تسکینی است. پژوهش مذکور با هدف تعیین احساس کرامت از دیدگاه بیماران مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی در بیمارستان شهید مصطفی خمینی انجام شد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی است که دیدگاه 200 نفر از بیماران مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی در بیمارستان شهید مصطفی خمینی در مورد احساس کرامت با استفاده از پرسشنامه استاندارد Patient Dignity Inventory مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده‏ها از نرم‏افزار SPSS نسخه 19 و آزمون‏های T، پیرسون، کای دو و ANOVA استفاده شد.
    نتایج
    نمره کلی کرامت 5/2 از 5 با انحراف معیار 06/1 بود. نمره احساس کرامت بیماران در بعد اختلال علایم 2/1±7/2، در بعد اضطراب و عدم اطمینان 98/0±4/2، در بعد از دست دادن خودمختاری 95/0±4/2 و در بعد از دست دادن احساس ارزش 5/1±9/2 بود. احساس کرامت با سن، وضعیت تاهل، داشتن فرزند و زمان تشخیص سرطان ارتباط معنادار نداشت ولی با جنسیت (P = 0.006)، رضایت از درآمد (P = 0.0001)، تحصیلات (P= 0.0001)، وجود باور مذهبی (P= 0.0001) و میزان تهاجم سرطان (P= 0.0001) ارتباط معنا داری داشت.
    نتیجه گیری
    بیشترین نگرانی بیماران مورد مطالعه، اضطراب و عدم اطمینان و از دست دادن خودمختاری بود. شناسایی منابع مختلف تنش تجربه شده توسط این بیماران، کمک زیادی به گروه درمانی و مراقبتی در جهت اتخاذ تصمیمات مناسب می کند.
    کلید واژگان: احساس کرامت، سرطان، بیمار، شیمی درمانی
    Samaneh Baghestani, Shiva Rafaati *, Nahid Rejeh, Mohammad Keshavarzi, Ali Taqizadeh Maleki
    Background and Objective
    Patients with cancer are in conditions where they may face challenges that can undermine their human dignity. Preserving the sense of dignity in incurable cancer patients is one of the important goals of palliative care. The present study aimed to determine the sense of dignity from the perspective of cancer patients undergoing chemotherapy at Shahid Mustafa Khomeini hospital.
    Materials and Methods
    This descriptive study evaluated the perspective of 200 cancer patients undergoing chemotherapy at Shahid Mustafa Khomeini hospital regarding their sense of dignity using standardized Patient Dignity Inventory questionnaire. The data were analyzed using SPSS software version 19 and T-test, Pearson correlation, Chi-square and ANOVA tests were utilized.
    Results
    The overall dignity score was 2.5 out of 5, with a standard deviation of 1.06. The dignity scores of the patients were 2.7±1.2 in the dimension of symptom disturbance, 2.4±0.98 in the dimension of anxiety and uncertainty, 2.4±0.95 in the dimension of loss of autonomy, and 2.9±1.5 in the dimension of loss of sense of worth. The sense of dignity did not have a significant correlation with age, marital status, having children and time of cancer diagnosis. However, it had significant correlations with gender (P = 0.006), satisfaction with income (P = 0.0001), education level (P = 0.0001), having religious beliefs (P = 0.0001) and the extent of cancer invasion (P = 0.0001).
    Conclusion
    The most significant concerns of the studied patients were anxiety, uncertainty and loss of autonomy. Identifying various sources of experienced stress in these patients can greatly assist the therapeutic and caregiving team in making appropriate decisions.
    Keywords: Dignity feeling, Cancer, patient, Chemotherapy
  • فرزانه زارع شحنه، شیوا رفعتی*، ناهید رژه، علی دواتی، علی تقی زاده ملکی، محمد کشاورزی
    مقدمه و هدف

    شناخت منشور حقوق بیمار می‏تواند منجر به رعایت آن و افزایش سطح رضایت بیماران از خدمات دریافتی شود. این مطالعه با هدف تعیین سطح آگاهی دانشجویان پزشکی مقطع بالینی دانشگاه‏های علوم پزشکی شهر تهران از منشور حقوق بیماران انجام شده است.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر، مطالعه‏ای توصیفی- تحلیلی است که به صورت مقطعی در دانشکده‏ های پزشکی شهر تهران انجام شد. 442 دانشجوی پزشکی به روش نمونه‏ گیری تصادفی انتخاب شدند. از پرسشنامه "منشور حقوق بیمار" ابلاغ شده از طرف وزارت بهداشت ایران استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده‏ها از نرم ‏افزار SPSS، نسخه 19 استفاده شد و آزمون‏های T مستقل، پیرسون و ANOVA به کار گرفته شد.

    نتایج

    /14 درصد از دانشجویان سطح آگاهی ضعیف، 4/70 درصد متوسط و 7/14 درصد دارای سطح آگاهی خوبی از منشور حقوق بیماران بودند. کمترین میزان آگاهی در حیطه احترام به حریم خصوصی بیمار و رعایت اصل رازداری بیمار و بیشترین میزان آگاهی، حق انتخاب و تصمیم ‏گیری آزادانه بیمار بود. رابطه معناداری بین جنسیت و سن دانشجویان و سطح آگاهی آنان از منشور حقوق بیماران وجود داشت ولی بین متغیرهای مقطع تحصیلی، دانشگاه محل تحصیل و اطلاع قبلی از منشور حقوق بیمار با متغیر سطح آگاهی دانشجویان رابطه معناداری مشاهده نشد. سطح معناداری P<0.05 در نظر گرفته شد.

    نتیجه گیری

    اکثریت دانشجویان پزشکی حاضر در مطالعه از سطح آگاهی متوسط در خصوص منشور حقوق بیمار برخوردار بودند. پیشنهاد می‏شود علاوه بر آموزش دقیق‏تر واحد درسی اخلاق پزشکی، با برگزاری کارگاه ‏های آموزشی برای دانشجویان و برگزاری همایش ‏‏ها و دوره ‏های بازآموزی برای پزشکان، سطح آگاهی از منشور حقوق بیماران ارتقا یابد.

    کلید واژگان: آگاهی، دانشجویان پزشکی، حقوق بیمار، دانشکده های علوم پزشکی
    Farzaneh Zare Shahneh, Shiva Rafaati *, Nahid Rejeh, Ali Davati, Ali Taqizadeh Maleki, Mohammad Keshavarzi
    Background and Objective

    Understanding patients' rights can lead to their observance and an increase in patient satisfaction with the received healthcare services. The aim of this study was assessing the level of awareness of clinical medical students at medical universities in Tehran regarding patients' rights.

    Materials and Methods

    This was a cross-sectional descriptive-analytical study conducted at medical faculties in Tehran. A total of 442 medical students were randomly selected. The "Patients' Rights Charter" questionnaire, provided by the Ministry of Health of Iran, was used for data collection. Data analysis was performed using SPSS software, version 19, and independent t-test, Pearson, and ANOVA tests were employed. Significance level was P < 0.05.

    Results

    14.9% of the medical students had a poor level of awareness, 70.4% had a moderate level, and 14.7% had a good level of awareness. The lowest level of awareness was observed in respecting patient privacy and maintaining patient confidentiality, while the highest level of awareness was in the right to choose and make decisions freely. There was a significant relationship between the students' gender and age and their level of awareness. However, no significant relationship was found between academic level, university of study, prior knowledge of patients' rights, and the level of awareness.

    Conclusion

    The majority of medical students in this study had a moderate level of awareness. It is recommended to enhance awareness through more precise teaching of medical ethics courses and by conducting educational workshops for students, as well as organizing seminars and courses for medical practitioners, to improve their level of awareness.

    Keywords: Awareness, Medical students, Patient Rights, Medical faculties
  • سیدسعید سیدمرتاض، پروین دلاور، نفیسه ظفرقندی، محمدرضا یکتایی، غلامرضا معارفی، علی دواتی، شیوا رفعتی، سیامک افشین مجد، احیاء گرشاسبی *
    مردی 62 ساله با شکایت استفراغ خونی مکرر، 48 ساعت قبل به اورژانس مراجعه کرده است. بیمار بستری و اقدامات لازم انجام شده و در مدت 24 ساعت شش واحد خون دریافت کرده است. بیمار تحت آندوسکوپی قرار گرفته اما تلاش آندوسکوپیک برای توقف خونریزی موفق نبوده است. جراح مشاور، بیمار را ویزیت و لاپاراتومی اورژانس را ضروری دانسته است. بیمار هوشیار است و از انجام عمل جراحی امتناع می ورزد. وضعیت همودینامیک بیمار پایدار نیست و خونریزی گوارشی ادامه دارد. برای کادر پزشکی و مسئولان بیمارستان این سوال مطرح است که وظیفه ی آنان چیست؟ آیا باید با احترام به انتخاب بیمار، شاهد پیشرفت بیماری و تشدید وخامت حال بیمار باشند؟ آیا می توانند با استناد به ممانعت بیمار از انجام اقدامات درمانی، او را از بیمارستان ترخیص نمایند؟ یا اینکه می توانند با استفاده از ظرفیت ها و حمایت های قانونی، اقدامات تشخیصی درمانی صحیح را علی رغم مخالفت بیمار انجام دهند؟ در این شرایط چگونه می توان اصل اتونومی و اصول سودرسانی و عدم اضرار را به طور همزمان رعایت کرد؟ در این مقاله با بررسی این موضوع که از معضل های حوزه ی اخلاق پزشکی است، درباره ی ملاحظات اخلاقی، قانونی و جنبه های مرتبط با آن ها بحث و بررسی شده است.
    کلید واژگان: اتونومی، اورژانس، رضایت آگاهانه، ظرفیت تصمیم گیری
    Seyed Saied Seyed Mortaz, Parvin Delavar, Nafiseh Zafarghandi, Mohammad Reza Yektaei, Qolamreza Moarefi, Ali Davati, Shiva Rafati, Siamak Afshin Majd, Ahia Garshasbi *
    A 62-year-old man referred to the emergency department 48 hours ago with chief complaint of repeated bloody vomiting. The patient is admitted and the necessary measures are taken. Within 24 hours, he received 6 units of blood. The patient has undergone endoscopy, but endoscopic endorsement has failed to stop the bleeding. The surgeon consulted and visited the patient. He considered urgent emergency laparotomy. The patient is alert and refuses surgery. The hemodynamic status of the patient is not stable and gastrointestinal bleeding continues. These questions are posed to medical staff and hospital managers: "What is our duty”? "Should we respect the choice of the patient and witness the progress of the disease and deterioration of the patient's condition"? "Can he be discharged from the hospital on the basis of the patient's refusal to take medical treatment"? "Can we take appropriate diagnostic and therapeutic measures with the use of legal capacity and support despite patient’s opposition? "How can one regard autonomy, beneficence, and nonmaleficence at the same time, in this situation "? In this study, which is one of the problems of medical ethics, the ethical, legal, and health aspects of the presented patient are discussed.
    Keywords: Autonomy, Emergency, Informed consent, Decision-Making capacity.
  • بنت الهدی شیرازی صدر، سیامک افشین مجد، شیوا رفعتی*، زهرا پشت چمن، ناهید رژه
    با توجه به شیوع روزافزون بیماری های بدخیم و تاثیر چشمگیر این نوع بیماری ها بر جنبه های مختلف زندگی بیمار و خانواده اش، افشای تشخیص سرطان و حقیقت گویی به بیمار به یکی از چالش ها در حیطه ی اخلاق پزشکی تبدیل شده است؛ بنابراین مطالعه ی حاضر، با هدف ارزیابی تمایل بیماران و همراهان به آگاه شدن از بیماری بدخیم انجام شده است. این پژوهش، مطالعه‏ای توصیفی مقطعی است که روی 270 مراجعه کننده به بیمارستان مصطفی خمینی انجام شد. این تعداد که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند شامل صد بیمار غیرمبتلا به سرطان، صد همراه بیمار غیرمبتلا به سرطان و هفتاد بیمار مبتلا به سرطان بودند. داده ها از طریق پرسش نامه جمع آوری و با نرم افزار 16 spss تجزیه و تحلیل شد. 74% از بیماران مبتلا به سرطان، 85% از بیماران غیرمبتلا به سرطان و 50% از همراهان بیمار، به آگاه شدن فرد مبتلا از تشخیص بیماری بدخیم تمایل داشتند. درباره ی پیش آگهی نیز 39% از بیماران مبتلا به سرطان و 75% از بیماران غیرمبتلا به سرطان موافق آگاهی کامل و 42% از بیماران مبتلا به سرطان و 22% از بیماران غیرمبتلا به سرطان، موافق آگاهی نسبی بودند. با توجه به نتایج مطالعه، اکثر بیماران و خانواده هایشان تمایل دارند از تشخیص و پیش آگهی بیماری خود آگاهی داشته باشند. همچنین باید برای ارتقای سطح روابط بین پزشک وبیمار رویکردهایی اتخاذ گردد تا پزشکان مهارت های ارتباطی لازم را برای بازگوکردن وقایع پیش آمده به بیمار خود داشته باشند.
    کلید واژگان: اخلاق حرفه ای، آشکارسازی، بیماری بدخیم، خبر ناگوار، حقیقت گویی
    Bentolhoda Shirazi Sader, Siamak Afahin Majd, Shiva Rafati*, Zahra Poshtchaman, Nahid Rejeh
    Considering the increasing prevalence of the malignant diseases and their great effects on the different aspects of the patients’ life and even their family, the disclosure of its diagnosis and trust telling to the patients have been changed to one of the main medical ethics challenges. This study aimed for the evaluation of patient’s tendency and their family to disclosure of malignant disease. This study was a cross-sectional research. It has been done with a questionnaire on the 270 people. The sample consisted of three groups: 100 patients without cancer disease, 100 patients’ family members, and 70 patients with cancer disease, who referred to Mustafa Khomeini Hospital. The data were analyzed through SPSS-16 software in this study, 74% of the patients with cancer and 85% of patients without cancer and 50% of patients’ families had tendency to know the diagnosis of malignant disease. In the case of prognosis, 39% of cancer patients and 75% of without cancer patients, were agreed to complete knowledge, and 42% of cancer patients and 22% of without cancer patients, agreed on relative knowledge. Regarding the result of this study and respecting the individuals' rights, it seems better for the patients with malignant disease to be informed of their diagnosis and prognosis by the health care workers. Furthermore, it would be better to implement strategies for improvement of patient-physician relationship through physicians' communication skills with patients.
    Keywords: Professional ethics, Disclosure, Malignant disease, Breaking bad news, Truth telling
  • حاجیه برنا، شیوا رفعتی *، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی، سمیه قدیمی
    زمینه و هدف
    تزریق فرآورده های خونی در نوزادان شایع و در بهبود وضعیت بالینی آن ها نقش موثری دارد. با توجه به ضعف سیستم ایمنی نوزادان و احتمال بروز عوارض بایستی به ضرورت تجویز فرآورده های خونی توجه بیشتری شود. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی و علل و برخی از عوامل موثر در تزریق فرآورده های خونی در نوزادان بستری بود.
    روش بررسی
    مطالعه کنونی به صورت توصیفی-مقطعی در 1106 نوزادان بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان در بیمارستان شهید مصطفی خمینی (ره) در تهران طی سال های 91-1388 انجام شد. فراوانی و علل تزریق فرآورده های خونی شامل پلاسمای منجمد تازه (FFP)، پلاکت، خون کامل، گلبول قرمز متراکم، ایمونوگلوبولین وریدی، کرایوپرسیپیتیت (Cryoprecipitate) و ارتباط آن با سن حاملگی، جنس، وزن تولد، آپگار نوزاد، طول مدت بستری، استفاده از ونتیلاتور مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    از 1106 نوزاد بستری 221 نوزاد (19/98%) فرآورده خونی دریافت کرده بودند که تعداد 82(37%) دختر و 139(63%) مورد پسر بودند. 113(51%) نوزاد نارس و 108(48%) مورد ترم بودند. از 361 نوبت تزریق، فراوانی تزریق پلاسمای تازه منجمد شده 173(47/9%)، پک سل 122(33%)، پلاکت 32(8/8%)، کرایو 20(5/1%) خون کامل 3(0/83%) بود. 121(54/75%) نوزاد فقط یک نوبت تزریق فرآورده خونی داشتند. شایعترین اندیکاسیون تزریق پلاسمای تازه منجمد شده درمان جایگزینی 140(80%)، تزریق پک سل اصلاح آنمی علامت دار 68(55/6%) و تزریق پلاکت پیشگیری از خونریزی در نوزدان مبتلا به ترومبوسیتوپنی 20 مورد (60%) بود. دفعات تزریق خون با سن حاملگی (0/022=P)، وزن تولد (0/01P=)، علت بستری (0/001P=)، استفاده از ونتیلاتور (0/002P=) و طول مدت بستری ارتباط معناداری داشت (0/001P=).
    نتیجه گیری
    با کنترل عوامل موثر در تولد نوزادان نارس، کاهش طول مدت بستری و مدت زمان استفاده از ونتیلاتور می توان دفعات و عوارض ناشی از تزریق خون را به طور موثری کاهش داد.
    کلید واژگان: نوزاد، تزریق، فرآورده خونی
    Hajieh Borna, Shiva Rafati *, Fathemeh Haj Ebrahim Tehrani, Someieh Gadimii
    Background
    Blood transfusion is common in infants. Due to the weakened immune system of newborns and the risk of blood transfusion complications, it is necessary to pay more attention following or after to blood transfusion. The aim of this study was to evaluate the frequency and risk factors of blood transfusions in hospitalized neonates.
    Methods
    A cross-sectional study was performed on 1106 infants admitted in the neonatal intensive care unit (NICU) of Mustafa Khomeini University Hospital, Tehran, Iran, from spring 2009 to 2012. Frequency and the reason for of blood components transfusion including fresh frozen plasma, platelets, whole blood, packed red blood cells, cryoprecipitate and relationship with gestational age, sex, birth weight, Apgar score, duration of hospitalization, use of mechanical ventilation were assessed. Statistical analysis was performed with SPSS statistical software, version 16 (IBM, Armonk, NY, USA) and statistical test, chi-square test, independent t-test and analysis of variance (ANOVA).
    Results
    Among 1106 infants admitted to the neonatal intensive care unit, 221 infants (%19.98) received blood products. 82 of all (37%) were female and 139 (%63) were female. 113 (51%) of neonate were preterm and 108 (48%) were term. From 361 times of blood transfusions, 121 infant (54.75%) received at least one blood product. The frequency of blood transfusion was between 39 and 1 times, with an average of 3.65 times per infant. Frequency of fresh frozen plasma infusion was 173 (47.9%), packed cell 122 (33%), platelet 32 (8.8%), cryoprecipitate 20 (5.1%) and whole blood 3 unit (0.83%). The most common causes for fresh frozen plasma transfusion was replacement therapy 140 (80%), for packed cell, to correct symptomatic anemia 68 (55.6%), for platelet transfusions was to prevent bleeding in neonates with thrombocytopenia 20 (62.5%) and cryoprecipitate for bleeding caused by DIC in 18 infant (90%). There was significant relation between frequency of blood transfusions with gestational age (P=0.002), birth weight (P=0.01), cause of hospitalization (P=0.001) using of ventilator (P=0.002), and length of hospital stay (P=0.001).
    Conclusion
    With attention to the guidelines of blood transfusions and controlling factors affecting premature birth and low weight infants, reducing length of hospital stay and duration of mechanical ventilation, frequency and complications of blood transfusion can be effectively decreased.
    Keywords: blood component, neonate, transfusion
  • شیوا رفعتی، ناهید رژه*، علی دواتی، فاطمه فروتنی
    زمینه و هدف
    همدلی نقش مهمی در تعامل پزشک و بیمار ایفا می کند. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی دیدگاه همدلی دانشجویان پزشکی شاغل به تحصیل در دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران در سال 1394 بوده است.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش توصیفی مقطعی، 373 نفر از دانشجویان پزشکی شاغل به تحصیل در دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران به روش نمونه گیری تصادفی سهمیه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه همدلی جفرسون، نسخه ویژه دانشجویان استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزار کامپیوتری SPSS ویرایش 16 تجزیه و تحلیل گردید.
    ملاحظات اخلاقی: رضایت شفاهی شرکت کنندگان برای شرکت در پژوهش کسب و درباره بی نامی پرسشنامه ها و محرمانگی اطلاعات به آنان اطمینان خاطر داده شد.
    یافته ها
    با توجه به دامنه امتیاز پرسشنامه همدلی (140-20)، میانگین نمرات همدلی دانشجویان پزشکی 7/08±82/94 و بالاترین میزان مربوط به بعد اتخاذ دیدگاه همدلانه 2/80±26/81 بود. بین مشخصات جمعیت شناختی شامل سن، جنسیت، مقطع تحصیلی، وضعیت تاهل و تخصص مورد علاقه با همدلی رابطه معناداری وجود داشت (p<0.001). میزان همدلی دانشجویان در مقطع علوم پایه بیش از دوره بالینی بود. همچنین میزان همدلی در دانشجویان زن بیشتر بود (p<0.01)، اما با دانشگاه محل تحصیل ارتباط معناداری نداشت.
    نتیجه گیری
    یافته ها نشان داد میزان همدلی دانشجویان پزشکی با بیماران، در طول سنوات تحصیلی متفاوت است. به گونه ای که میزان همدلی در دانشجویان پزشکی با افزایش سن و مقطع تحصیلی کاهش می یابد. با توجه به اهمیت همدلی به عنوان یک فضیلت اخلاقی، برنامه ریزی برای تقویت همدلی با بیماران و گنجانیدن این مفهوم در کوریکولوم درسی دانشجویان پزشکی، در راستای ارتقای سلامت روانی و معنوی بیماران توصیه می گردد.
    کلید واژگان: همدلی، دانشجوی پزشکی، مقیاس همدلی جفرسون
    Shiva Rafati, Nahid Rejeh*, Ali Davati, Fatemeh Foroutani
    Background And Aim
    Empathy plays an important role in the interaction between physician and patient. This study aimed to assess the empathic attitudes of medical students that studing in Medical Sciences schools of Tehran city, in 2015.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study, 373 medical students were selected using stratified random sampling. Data was collected using the Jefferson Scale of Empathy-the Student Version. Data was analyzed using descriptive and inferential statistics via the SPSS v.16 software. The significant level was set as pEthical Considerations: Participants verbal consent was obtained and anonymously and confidentiality of the completing questionnaires was assured to them.
    Findings: According to the empathy scale (20-140), the medical students had a mean empathy score of 82.94 (SD=±7.08), with the highest level for perspective-taking dimension (26.81±2.80). Empathy scores among students varied depending on gender, age, and marital status (p
    Conclusion
    Empathy with patients was different among medical students in various years of education. Such, the rate of empathy with patient was reduced with increasing the students’ age and educational level. Regarding to significance of empathy as a moral virtue, it is recommended planning to strengthent empathy with patients and inclusion of it in medical students’ curriculum, in order to improve the mental and spiritual health of patients.
    Keywords: Empathy, Medical Student, Jefferson Scale of Empathy
  • شیوا رفعتی، حاجیه برنا*، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی، سید محمد باقر اخوی راد، زهرا عبدالله پور
    زمینه و هدف
    جراحی و درد با تحریک سیستم هورمونی سبب افزایش کورتیزول می گردند. با کاهش استرس می توان اثرات نامطلوب کورتیزول را کنترل و روند درمان را تسریع کرد. اعمال مذهبی مانند گوش دادن به قرآن در کاهش اضطراب نقش مهمی دارند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر گوش دادن به قرآن بر سطح کورتیزول بندناف در سزارین به روش بیهوشی اسپاینال بود.
    روش بررسی
    مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی در 60 زن باردار نخست زا (30 نفر مداخله، 30 نفر شاهد) که جهت سزارین انتخابی بستری شدند، انجام شد. در گروه مداخله، پرسشنامه ی داده های فردی تکمیل و علایم حیاتی ثبت شد. نمونه ی خون جهت اندازه گیری کورتیزول جمع آوری شد. سپس، آیات قرآن کریم پخش شد. پس از بی حسی اسپاینال، علایم حیاتی بار دیگر ثبت شد و از خون بندناف جهت اندازه گیری کورتیزول، نمونه گیری انجام شد. برای گروه شاهد، کلیه ی مراحل به جز پخش قرآن انجام شد.
    یافته ها
    دو گروه پیش از مداخله در مورد متغیرهای سن، هفته حاملگی، فشارخون سیستولیک و فشارخون دیاستولیک، نبض و میزان کورتیزول از نظر آماری همگون بودند. میانگین و انحراف معیار کورتیزول در گروه مداخله پیش و پس از گوش دادن به قرآن به ترتیب 71/10±08/39، 05/5±41/10 بود (05/0P<). کاهش کورتیزول گروه مداخله، به طور معناداری بیشتر از گروه شاهد بود (035/0P=). فشارخون سیستولیک اتاق عمل در مقایسه با پیش از عمل در گروهی که به آیات قرآن گوش دادند، کاهش آماری معنادار داشت (043/0P=). در صورتی که در گروه شاهد فشارخون سیستولیک اتاق عمل در مقایسه با پیش از عمل کاهش آماری معنادار نداشت (357/0P=). گوش دادن به قرآن بر فشارخون دیاستولیک و تعداد نبض تاثیری نداشت.
    نتیجه گیری
    گوش دادن به قرآن پیش از انجام سزارین بر تغییرات سطح کورتیزول و فشارخون سیستولیک موثر است.
    کلید واژگان: کورتیزول، سزارین، بی هوشی اسپاینال، قرآن
    Shiva Rafati, Hajie Borna *, Fateme Hajebrahim Tehrani, Seid Mohammad Bager Akhavi Rad, Zahra Abdolla Poor
    Background
    Surgery and pain increases cortisol levels with inducing hormonal responses. By reducing stress, adverse effects of cortisol can be controlled and accelerated the healing process. Religious practices like listening to Quran have important roles in reducing anxiety. Moreover, the level of cortisol hormone of the blood is one of the best indicators of the stress level. The aim of this study was to investigating the effect of listening to Quran on the plasma cortisol level of the umbilical cord in cesarean with spinal anesthesia.
    Methods
    A clinical trial study was designed and conducted on sixty primigravid mothers who were hospitalized to deliver their first baby by elective caesarian operation, 30 of them were selected as intervention group and 30 of them were selected as control group. For the subjects of the intervention group, the personal information questionnaires were completed and their vital signs were recorded. Also, their blood was sampled for measuring cortisol level. Then they listened to Quran. After spinal anesthesia, vital signs were recorded and the blood of umbilical cord was sampled for measuring the cortisol level. For the subjects of the control group, all the steps were done except listening to Quran. Two groups were statistically homogenous in the variables of age, gestational age, systolic blood pressure and diastolic blood pressure, pulse rate and cortisol levels before the intervention. The mean and SD cortisol in intervention group before and after listening to the Quran were 39.08±10.71 versus 41.10±5.05.
    Results
    The reduction of cortisol level of the intervention group (who listened to Quran) was significantly greater than of the control group P=0.035. Systolic blood pressure of the intervention group in the operating ward had statistically significant reduction relation to the systolic blood pressure before operation P=0.043. However systolic blood pressure of the control group in the operating ward had not statistically significant reduction relation to the systolic blood pressure before operation P=0.357. Listening to Quran has no effect on diastolic blood pressure and pulse rate.
    Conclusion
    Listening to Quran before caesarean affects the change of plasma cortisol level and the systolic blood pressure.
    Keywords: blood pressure, cesarean section, cortisol, Quran, spinal anesthesia
  • شیوا رفعتی، ناهید رژه، سید داوود تدریسی، مهرداد کریمی، ادیبه مولودی
    مقدمه
    نوزادان در حین مراقبت و درمان تحت پروسیجرهای دردناک قرار می گیرند. به علت اثرات زیان آور درد در نوزادان؛ تسکین آن از طریق روش های غیر دارویی؛ ساده و قابل اجرا مهم است. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر ماساژ بر پاسخ های فیزیولوژیک درد ناشی از خونگیری در نوزادان انجام گرفته است.
    روش
    این مطالعه کارآزمایی بالینی است که بر روی 136 نوزاد بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان مرکز آموزشی درمانی مصطفی خمینی دانشگاه شاهد در سال 1393 انجام یافته است. نوزادان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بطور تصادفی در یکی از دو گروه آزمون (68 نفر) و کنترل (68 نفر) قرار گرفتند. در گروه آزمون قبل از خونگیری جهت اندازه گیری روزانه بیلی روبین در محل آنته کوبیتال ماساژ با تکنیک افلوراژ به مدت یک دقیقه صورت گرفت. گروه کنترل فقط مراقبت معمول را دریافت می کردند. در هر دو گروه قبل از خونگیری؛ بلافاصله بعد از خونگیری و 5 دقیقه بعد از خونگیری پاسخ های رفتاری نوزاد به درد بر اساس مقیاس سنجش رفتاری درد نوزادان (Neonatal Infant Pain Scale (NIPS توسط مشاهده گر که نسبت به تخصیص نمونه های گروه های مورد مطالعه بی اطلاع بود؛ اندازه گیری و ثبت گردید. علائم فیزیولوژیک درد (تعداد ضربان قلب؛ تنفس و درصد اشباع اکسیژن خون) بررسی گردید. همچنین طول مدت زمان گریه نوزادان از شروع تا سکوتی با فاصله زمانی حداقل پنج ثانیه اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS و آزمون های تست دقیق فیشر؛ یومن ویتنی؛ آنالیز واریانس تکراری؛ تی تست مستقل و مجذورکای و معادله برآورد تعمیم یافته استفاده گردید.
    یافته ها
    شدت درد ناشی از خونگیری؛ بلافاصله بعد و 5 دقیقه بعد از خونگیری در گروه آزمون کمتر از گروه کنترل بود (p<0/001). در مقایسه دو گروه بین تعداد ضربان قلب و تعداد تنفس بعد از خارج کردن سوزن و 5 دقیقه بعد از خارج کردن آن اختلاف آماری معناداری مشاهده شد. (p<0/05)؛ طول مدت زمان گریه نوزادانی در گروه ماساژ، با اختلاف معناداری از گروه کنترل کمتر بود (p<0/001).
    نتیجه گیری
    با توجه به آن که یافته های این مطالعه نشان داد ماساژ بر کاهش بعضی از پاسخ های فیزیولوژیک درد ناشی از خونگیری در نوزادان اثرات مثبت داشت و احتمالا بر کاهش درد تاثیرگذار است. بنابراین، به عنوان یک مداخله غیردارویی توصیه می شود در هنگام انجام اجرای رویه های دردناک مثل خونگیری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بکار گرفته شود.
    کلید واژگان: نوزادان، درد، پاسخ های فیزیولوژیک، ماساژ
    Sh Rafati, N. Rejeh, Sd Tadrisi, M. Karimi, A. Molodi
    Introduction
    Infants undergo painful procedures during care and treatment. Pain in infants can lead to various risks. So، it seems essential to find a simple، safe، and acceptable method for relieving pain. The aim of this study was to assess the effect of massage on physiological pain responses of infants during and after blood sampling.
    Method
    In this single blind randomized clinical trial، 136 infants hospitalized in the intensive care unit of Mostafa Khomeini hospital affiliated to the Shahed University were studied in 2014-15. Infants were chosen by convenience sampling and were assigned to randomly allocated into two groups; experimental group (massage) (n=68) and control group (n=68). The experimental group received one minutes of direct rhythmic effleurage massage to the antecubital fossa. Patients in the control group received the routine care of the study setting. In the two groups، behavioral changes of the infants was measured using the (NIPS) Neonatal Infant Pain Scale before intervention، immediately after، and 5 minutes after the removing the needle by a researcher who was blind to the group the infant was allocated to. We assessed the physiological pain responses caused by blood sampling such as heart rate، respiratory rate and oxygen saturation level. Also، their cry duration was measured from onset until a crying free interval of more than five seconds. Data were analyzed using descriptive statistics، Mann-Whitney U، Fisher''s Exact Test، Repeated measurement، T-test، and Chi-square tests in SPSS.
    Results
    Results showed significant difference in the mean of pain intensity in experimental group was lower than control group (P<0. 001). There was statistically significant difference in the heart rate and respiratory rate between the groups after inserting and 5 minutes after removing the needle (P<0. 05). Moreover، the infants exposed to the massage cried significantly less during the procedure compared to the control group (P<0. 001).
    Conclusion
    Results showed that massage could reduce some physiological responses of pain during blood sampling. Massage can be used as a beneficial intervention following painful procedures such as blood sampling in the NICU.
    Keywords: Infant, pain, physiological responses, massage
  • حاجیه برنا*، شیوا رفعتی، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی
    زمینه و هدف
    دهیدراتاسیون هیپرناترمیک در نوزادان یک بیماری جدی و تهدید کننده حیات است که می تواند باعث آسیب سیستم عصبی مرکزی شود. هدف از این مطالعه تعیین شیوع هیپرناترمی و بررسی فراوانی علایم بالینی و آزمایشگاهی دهیدراتاسیون هیپرناترمیک در نوزادان ترم بود.
    روش بررسی
    مطالعه حاضر به صورت مقطعی در 2015 نوزاد ترم بستری در بخش نوزادان بیمارستان مصطفی خمینی و حضرت زینب (س) در شهر تهران از فروردین سال 1389 تا اسفند 1391 انجام شد. شیوع هیپرناترمی (145< mmol/lسدیم) و یافته های بالینی و آزمایشگاهی و برخی از فاکتورهای موثر بر شدت آن در بیماران بررسی شد. در نهایت 111 نوزاد هیپرناترمیک در دو گروه سدیم 150≥ (گروه یک) و 150< (گروه دو) وارد مطالعه شدند. نوزادان نارس کمتر از 37 هفته، واجد ناهنجاری مادرزادی، شیرخشک خوار، سپسیس و بیماری ارگانیک از مطالعه خارج شدند و (P<0.05) معنا دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    از 2015 نوزاد بستری 111 (2/5%) مورد هیپرناترمی داشتند. 58 (52/25%) نوزاد پسر و محدوده سدیم 175-146 با میانگین mmol/l 150/3 بود. شایعترین یافته های بالینی در دو گروه دو، یک به ترتیب خواب آلودگی (84/5%، 81%) تب (74/1%، 73/6%)، خوب شیر نخوردن (73/6%، 67/3%)، کاهش وزن (984/9%، 60/2%) و کاهش حجم ادرار (52/8%، 31%) بود. اولیگوری، بی قراری، تشنج، کاهش وزن، ادرار نارنجی، در گروه دو به طور معنا دار بالاتر از گروه یک بود. شدت هیپرناترمی ارتباط معنا داری با سن (P=0.046)، وزن (P=0.022) و زمان شروع تغذیه نوزاد داشت (P=0.016).
    نتیجه گیری
    توجه کافی نسبت به علایم هشداردهنده هیپرناترمی مانند خواب آلودگی، کاهش وزن، اولیگوری، خوب شیر نخوردن، تب، بی قراری و تعیین سطح سدیم سرم در موارد مشکوک می توان به طور قابل توجهی عوارض بالقوه دهیدراتاسیون هیپرناترمیک را در نوزادان کاهش داد.
    کلید واژگان: نوزاد، هیپرناترمی، دهیدراتاسیون، عوامل خطر
    Hajieh Borna *, Shiva Rafati, Fathemeh Haj Ebrahim Tehrani
    Background
    Hypernatremic dehydration in neonate is a serious potentially life treating can damage the central nervous system. The aim of this study was to determine the clinical and laboratory signs of hypernatremic dehydration in term infant.
    Methods
    A cross sectional study was performed from April 2010 to March 2012 in 111 neonates with sodium>145 mmol/l who were admitted at the Mostafa Khomeini and Hazrat Zainab Hospitals in Tehran, Iran. The incidence of clinical and laboratory findings and relationship between some risk factors influencing the severity of hypernatremia were reviewed. The patients were subdivided in two groups: Na<150 mmol/l (group 1) and Na≥150 mmol/l (group 2). Premature infants less than 37 weeks, congenital malformations, formula fed, sepsis and organic disease were excluded. The Student’s t-test, Mann-Whitney U test and Chi-square test were used for statistical data analysis. P<0.05 were considered significant.
    Results
    One hundred and eleven of 2015 (5.2%) patients had hypernatremia. Fifty eight (52.25%) infants were male and sodium ranging was from 146 to 175 mmol/l with an average of 150.3 mg/dl. The most common clinical findings in both groups 1 and 2 were lethargy (81%, 84.5%), fever (74.1%, 73.6%), poor feeding (67.3%, 73.6%), weight loss (60.2%, 84.9%) and a decrease in urine volume (31%, 52.8%). Oliguria, restlessness, seizures, weight loss, orange urine, pathologic hyperbilirubinemia were significantly higher in group 2 than group 1 (P<0.05). There was correlation between severity of hyprnatremia and weight (P=0.022) and age of neonate (P=0.046), time of first feeding (P=0.016), serum creatinie>1.5 mg/dl (P=0.016) and bilirubin level (P=0.01). The relationship between type of nutrition, type of delivery, parity, maternal age, sex, gestational age, discharge, maternal education level were not significant.
    Conclusion
    Sufficient attention to the warning signs of hypernatremia such as lethargy, weight loss, oliguria, poor feeding, fever, restlessness and determination of serum sodium levels in suspected cases can significantly reduce the potential complications of hypernatremic dehydration in neonate.
    Keywords: dehydration, hypernatremia, newborn, risk factors
  • شیوا رفعتی، ناهید رژه، طه محمد احمدی وش، علی دوا تی
    پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت هوش اخلاقی دانشجویان پزشکی دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران انجام یافت. تعداد 359 نفر از دانشجویان پزشکی در چهار مقطع علوم پایه، فیزیوپات، استاژری و انترنی از دانشگاه های تهران، شهید بهشتی، بقیه الله و شاهد به طور غیر تصادفی و در دسترس انتخاب شدند. تحقیق توصیفی پیمایشی بوده که به صورت مقطعی در سال های 91-92 انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه 40 عبارتی مقیاس هوش اخلاقی لنیک و کیل با دربرگیرنده چهار بعد و ده شاخصه بود. با بکارگیری از نرم افزار SPSS نسخه 16 تحلیل داده ها صورت گرفت و از آزمون های توصیفی و آزمون همبستگی استفاده گردید. یافته ها نشان داد شاخصه های هوش اخلاقی ثبات عملکرد، راستگویی و بیان حقیقت، استقامت برای حق و حقیقت، پایبندی به عهد، مسئولیت پذیری برای انتخاب های شخصی، اعتراف به اشتباهات و قصورها، قبول مسئولیت برای خدمت به انسان ها، فعالانه علاقه مند بودن به دیگران، توانایی در بخشش اشتباهات خود، توانایی در بخشش اشتباهات دیگران در میان دانشجویان در حد مطلوب نبود بود.
    نتایج نیز نشان داد بین شاخصه های هوش اخلاقی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون همبستگی بر رابطه مثبت و معناداری میان سن، سطح تحصیلات با هوش اخلاقی دلالت داشت (05/0 P<). از آنجا که هوش اخلاقی نوعی توانایی اکتسابی بوده و قابلیت ارتقا دارد، لازم است اعضای هیات علمی، اساتید آموزش پزشکی با آموزش مستمر همراه با آموزش بالینی در جهت آموزش و ارتقای سطح این مقوله گام بردارند و از رهیافت هایی نظیر تشویق رفتار مبتنی بر اخلاق بهره برد، لذا در آینده باید به حفظ سطح مطلوب آموزش هوش اخلاقی و حتی توسعه آن توجه نمود.
    کلید واژگان: هوش اخلاقی، دانشجویان پزشکی، دانشگاه، ایران
    Sh.Raati, N.Reje, Tm.Ahmadi, Vash, A.Davati
    The present study is an attempt to study the ethical intelligence of the medical students of state universities in Tehran. A total 359 the medical students (basic science, physio pathology, stagiaire and intern) from Tehran, Shahid Beheshti, Baghiatolah, Shahed were randomly selected. The present research is a descriptive survey was done in 91-92. The required data was collected with the help of MCI questionnaire to examine 10 factors and 40 variables. Data analysis was done by SPSS-16 version. In this study using descriptive tests and correlation test to analyze the data. The findings of the study indicate that moral competencies such as consistently with principles, values and beliefs, telling the truth, standing up for what is right, keeping promises, taking responsibility for personal choices, admitting mistakes and failures, embracing responsibility for serving others, actively caring about others, ability to forgive one’s own mistakes and ability to forgive others’ mistakes were below average. Results showed that there is significant difference between moral intelligence factors. Furthermore, the results of correlation test demonstrate a significant positive relationship between age and level of education with ethical intelligence. Moral intelligence is an acquired ability that can be promoted. Medical sciences’ educators can be helpful in the promotion of moral intelligence through ongoing training in the classroom and practice and encouragement of ethical behaviors. There is a need to develop education of moral intelligence.
    Keywords: Ethical intelligence, Medical Students, Universality, Iran
  • شیوا رفعتی، طوبی غضنفری، شهرام عبدلی اسکویی، علیرضا فرزانه کندری
  • سیدمحمدباقر اخوی راد، شیوا رفعتی، حاجیه برنا، فرید زائری، مریم صفابخش
    مقدمه
    هیپوتیروئیدی در گروه سنی نوزادان با شیوع جهانی یک در 4000 تولد زنده از لحاظ آثار جبران ناپذیری که بر تکامل مغزی و بهره هوشی می گذارد از اهمیت خاصی برخوردار است. از آن جا که 90 درصد نوزادان مبتلا بدون علامت هستند، غربالگری نوزادان توصیه می شود. زردی طول کشیده شاید زودرس ترین علامت بیماری باشد.
    روش کار
    این بررسی یک مطالعه توصیفی از نوع مقطعی با هدف تعیین فراوانی هیپوتیروئیدی میان 402 نوزاد مبتلا به هیپربیلی روبینمی غیرمستقیم بستری در بیمارستان شهید مصطفی خمینی طی یک سال است. پس از روز سوم تولد، آزمون های تیروئیدی شامل 4T و TSH روی نمونه خون وریدی نوزاد انجام پذیرفت. ملاک تعیین هیپوتیروئیدی TSH بالای 20 میکرویونیت در میلی لیتر و 4T کم تر از 10 میکروگرم در دسی لیتر بود.
    یافته ها
    از 402 نوزاد ایکتریک بستری 51 درصد مذکر و 49 درصد مؤنث بودند. بررسی آزمون های تیروئیدی نشان داد که 10 نوزاد (شامل 5 دختر و 5 پسر) به هیپوتیروئیدی مبتلا هستند که 5/2 درصد جمعیت مورد مطالعه (معادل 25 در هزار) را تشکیل می داد. با برقراری آزمون های آماری بین جنس، سن، و وزن نوزادان و ابتلا به هیپوتیروئیدی ارتباط معنا داری مشاهده نشد. آزمون دقیق فیشر با مقدار 22/3OR= نشان داد که احتمال ابتلای یک نوزاد با بیلی روبین بیش تر از mg/dL20 به هیپوتیروئیدی تقریبا 2/3 برابر همین احتمال برای یک نوزاد با بیلی روبین کم تر یا مساوی mg/dL20 است.
    نتیجه گیری
    هیپوتیروئیدی در بین نوزادان مبتلا به زردی شیوع نسبتا بالایی دارد و اگر تشخیص زودتر و درمان سریع تر انجام شود تاثیر بر روی ضریب هوشی کودک کم تر خواهد بود. لذا انجام آزمون 4T و TSH پس از سه روزگی در نوزادان زرد و با بیلی روبین بیش تر یا مساوی 20 توصیه می شود.
    کلید واژگان: فراوانی، نوزاد، هیپربیلی روبینمی غیرمستقیم، زردی، هیپوتیروئیدی
  • حاجیه برنا، صدیقه برنا، شیوا رفعتی، فاطمه حاجی ابراهیم تهرانی
    زمینه و هدف
    در اغلب نوزادان در غیاب علایم بالینی یا اختلالات خونی شاخص های خونی متغیری ملاحظه می گردد که تحت تاثیر عوامل متعددی می باشد. هدف از این مطالعه بررسی برخی از عوامل نوثر بر شاخص های هماتولوژیک نوزادان در زایمان طبیعی و سزارین می باشد.
    روش بررسی
    در طی یک مطالعه توصیفی مقطعی شاخص های هماتولوژیک ورید نافی در 150 نوزاد در دو مرکز آموزشی درمانی در دی ماه 1383 بررسی شدند. شاخص های خونی ورید نافی در دو گروه زایمان طبیعی (75 نفر) و سزارین الکتیو (75 نفر) شامل لکوسیت ها، نوتروفیل، پلاکت، هماتوکریت و همچنین تاثیر نوع زایمان، جنسیت، وزن هنگام تولد، سن حاملگی، مدت زمان فازهای زایمانی، گراویدیتی، پاریتی، بر میزان شاخص های خونی مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    در گروه زایمان طبیعی میانگین کلیه شاخص های خونی به جز لنفوسیت بالاتر از سزارین است (0.001>P). هموگلوبین و هماتوکریت در نوزادان پسر بالاتر بوده و با افزایش سن حاملگی بیشتر می شود 0.001) >P) سطح هماتوکریت و پلاکت با افزایش وزن نوزاد بیشتر می شود (0.001>P). افزایش گراویدیتی و پاریتی موجب کاهش شاخص های خونی به جز لنفوسیت می شود (p<0.001). افزایش مدت زمان فازهای زایمانی موجب افزایش شاخص های خونی به جز لنفوسیت و هموگلوبین می شود (0.001>P).
    نتیجه گیری
    در ارزیابی شاخص های هماتولوژیک نوزادان باید به عوامل موثر بر این شاخص ها از جمله روش زایمان، جنسیت، وزن تولد، سن حاملگی، گراویدیتی، پاریتی، مدت زمان فازهای زایمانی توجه شود.
    کلید واژگان: نوع زایمان، شاخص های خونی، ورید نافی، نوزاد
  • شیوا رفعتی، حاجیه برنا، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی، محمدرضا جلالی ندوشن، محمدحسن مظفری، مریم اسلامی
    زمینه و هدف
    بررسی گازهای خون بند ناف، وسیله ای جهت ارزیابی وضعیت اکسیژناسیون و اسید و باز نوزادان می باشد. اسیدمی شدید جنین با افزایش مرگ و میر نوزادی و آسیب رشد عصبی نوزاد همراه است. در سزارین به علت عبور داروی بیهوشی از جفت، احتمال بروز اسیدوز و هیپوکسمی نوزاد افزایش می یابد، در این مطالعه تغییرات گازهای خون بند ناف در نوزادان حاصل از زایمان طبیعی و روش های مختلف بیهوشی در سزارین مقایسه گردید.
    روش بررسی
    این مطالعه مقطعی روی 100 نمونه ورید نافی بلافاصله بعد از بسته شدن بند ناف صورت گرفت که در سه گروه زایمان طبیعی (40 نفر)، سزارین به روش بیهوشی عمومی (35 نفر) و سزارین به روش بی حسی نخاعی (25 نفر) تقسیم شدند و از نظر گازهای خون و آپگار دقیقه اول و پنجم و مدت زمان بیهوشی و تاثیر آن روی گازهای خون و آپگار مقایسه شدند.
    یافته ها
    در گروه زایمان طبیعی میانگین های شاخص ها بدین ترتیب بود: PH 5.13 7.306±، pCO2 6.57 41.82±، pO2 6.87 25.24±، HCO3 2.03 20.56± و آپگار 0.38±8.82.
    در گروه سزارین به روش عمومی، میانگین ها: PH 4.73 7.304±، pO2 14.02 ± 38.70، pCO2 5.87 43.26±، آپگار 0.70±8.17 و 3±21.11 = HCO3 بود.
    در گروه سزارین به روش بی حسی نخاعی، میانگین ها: PH 4.50 7.301±، pO2 5.50 ± 26.92، HCO3 2.15 21.38±، آپگار 0.62±8.60 و 44.10± 4.99 pCO2بود.
    بین نوع زایمان، آپگار و pO2 رابطه آماری معنی دار به دست آمد. آپگار در گروه بیهوشی عمومی نسبت به بی حسی نخاعی و زایمان طبیعی کمتر و pO2 نسبت به دو گروه دیگر بیشتر بود.
    بین مدت زمان بیهوشی و pO2 رابطه آماری معنی داری بدست آمد. به طوری که با افزایش مدت زمان بیهوشی pO2 کاهش یافت. در روش های مختلف زایمان، اختلاف معنی داری بین PH و pCO2 و HCO3 وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    گازهای خون نوزاد در روش های مختلف زایمان تفاوت معنی داری ندارند. آپگار نوزادان زایمان طبیعی بیشتر از سایر روش های زایمانی می باشد. با افزایش مدت زمان بیهوشی در سزارین به روش بیهوشی عمومی، آپگار و pO2 افت پیدا کنند.
    کلید واژگان: زایمان طبیعی، سزارین به روش بی حسی نخاعی، سزارین به روش بیهوشی عمومی، نوزادان، گازهای خون بند ناف، آپکار
  • محاسبه صدک های طبیعی فشار خون در دانش آموزان 11 - 7 ساله شهر تهران در سال 1376
    شیوا رفعتی
سامانه نویسندگان
  • شیوا رفعتی
    شیوا رفعتی
    (1373) دکترای حرفه‌ای(پزشکی و پیراپزشکی) کودکان، دانشگاه شاهد
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال