به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ضیاءالدین صبوری

  • ضیاءالدین صبوری *

    در فضای جدید جهانی، گروه های اجتماعی برای آغاز و به انجام رساندن اهداف اجتماعی-فرهنگی خود از ابزار جدیدی مانند فیسبوک، توئیتر، تلگرام و سایر اپلیکیشن های مشابه استفاده می کنند. نمود بارز این تحول یک دهه پیش در اعتراضات فراگیر مردم مصر بر ضد حاکمیت وقت مشاهده شد. از سوی دیگر، سیاست مداران نیز با استفاده از شبکه های اجتماعی مانند توییتر و فیسبوک ارتباطات وسیعی با مخاطبان خود گرفته اند. بنابراین، روابط بین الملل وارد فاز جدیدی از شکل ارتباطات شده است که مقاله حاضر با استفاده از روش تحقیق تحلیلی-توصیفی، به بررسی میزان درونی شدن فرهنگ جدید ارتباطی و هماوردی آن با روابط بین الملل فرهنگی پرداخته است. براین اساس، پرسش اصلی مقاله آن است که تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر دگرگونی و تحول روابط بین الملل فرهنگی چگونه است و این دو مولفه در چه ابعادی می توانند با یکدیگر همگرایی داشته باشند؟ فرضیه ما نیز این گونه بیان می شود که تحولات یک دهه اخیر نشان داده است که فضای مجازی به عنوان ابزاری جدید در راستای تغییر و اصلاح نگرش فرهنگ سیاسی شهروندان و در نتیجه، تغییر و دگرگونی نظام های سیاسی تاثیرگذار بوده و این تاثیرگذاری در آینده روابط بین الملل، بویژه حوزه فرهنگ و روابط بین الملل فرهنگی می تواند به مراتب پررنگ تر در نظر گرفته شود.  یافته های مقاله نیز بیانگر آن است که ورود شبکه های اجتماعی اینترنتی در تحولات جهانی همزمان دو تاثیر متضاد و متناقض داشته و همزمان موجب هویت زائی و هویت زدایی شده است؛ اما بدون تردید در آینده جهانی می تواند تاثیرات بیشتر و عمیق تری بگذارد و به نوعی همگرایی سنتی جهانی را به نفع خود تغییر دهد. بنابراین، نویسنده ملموس ترین نتیجه این فرایند در خاورمیانه نه چندان دور را رخنه پذیری فرهنگی، لرزان شدن پایه های حاکمیت ها، تغییر پارادایم فرهنگی و در نتیجه، نوعی کودتای ناخوانده و خزنده تحت عنوان "تغییر رژیم نامرئی و خودسامان فرهنگی(Invisible Cultural Regime Change)" در منطقه پیش بینی کرده است.

    کلید واژگان: فضای مجازی، شبکه های اجتماعی، تحولات جدید، روابط بین الملل فرهنگی، جهانی شدن
  • ضیاءالدین صبوری*، سید بهنام مهردل
    حق آزادی اجتماعات از مهم ترین حق های بشری و از مولفه های مشارکت سیاسی شهروندان برای دستیابی به حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دریک حاکمیت دموکراتیک است. بسیاری از فعالان حقوق بشر نقش دادگاه اروپایی حقوق بشر در توسعه تدریجی مفهوم و اعمال حق ها را مثبت ارزیابی می کنند. از این رو، پژوهشگران در این تحقیق درصدد برآمدند تا برای تایید این نظر، آرای مختلف دادگاه اروپایی حقوق بشر در باب حق آزادی اجتماعات را مورد کندوکاو قرار دهند. لذا پرسش اصلی مطرح شده در این پژوهش این است که: «آرای دادگاه اروپایی حقوق بشر تا چه حد در توسعه ی حق آزادی اجتماعات تاثیرگذار بوده است؟» و در نتیجه گیری این فرضیه نویسندگان مورد تاکید قرار گرفته است که: « دادگاه اروپایی حقوق بشر در توسعه ی حق آزادی اجتماعات هرچند به صورت تدریجی و بطئی، نقش تاثیرگذاری ایفا می کند». دستاورد پژوهش با توجه به روح و فحوای نظریه "ایده برابر با رویکرد حقوقی و قضایی"، بر این ایده تمرکز کرده است که دستیابی به ارائه یک "تعریف مشترک" درباره حقوق بشر از الگو و مجرای آرای دادگاه اروپایی حقوق بشر امکان پذیر است و لذا دستیابی به آن را از رهگذر تفاسیر آرای دادگاه اروپایی حقوق بشر توصیه کرده است. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و از هدف توسعه ای پیروی می کند.
    کلید واژگان: حق آزادی اجتماعات، حقوق بشر، دادگاه اروپایی حقوق بشر، کنواسیون اروپایی حقوق بشر
    Ziauddin Sabouri *, Seyyed Behnam Mehrdel
    The right to freedom of assembly is one of the most important human rights and the components of political participation of citizens to achieve economic, social and cultural rights in a democratic government. Human rights activists believe that the European Court of Human Rights has played an irreplaceable role in the gradual development of the conceptual and operational definition of rights. In this Paper, the researchers are trying to examine the different opinions of the European Court of Human Rights regarding the right to freedom of assembly; examine the procedure of the judges of this court. Therefore, the main question raised in this research is: "To what extent have the judgments of the European Court of Human Rights been effective in the development of the right to freedom of assembly?" And in the conclusion of this hypothesis of the authors, it has been confirmed that: "The European Court of Human Rights plays an influential role in the development of the right of associations, although gradually and slowly". The achievement of the research is based on the spirit and meaning of the theory of "idea equal to the legal and judicial approach", based on this idea has focused that it is possible to achieve a "common definition" of human rights through the judgments of the European Court of Human Rights, and therefore has recommended to achieve it through the interpretations of the judgments of the European Court of Human Rights. This research is descriptive-analytical and follows a developmental goal.
    Keywords: The Right To Freedom Of Assembly, Human Rights, European Court Of Human Rights, European Convention On Human Rights
  • ضیاءالدین صبوری*، مهدی منوری، ابوذر نظریان

    دیپلماسی دفاعی، بخشی از قدرت ملی کشورها است که در کنار سیاست خارجی، منبع اعمال قدرت برای ارتقای ظرفیت اقدام و کنش یک کشور در روابط خارجی را شکل می دهد؛ به طوری که این نوع دیپلماسی نه تنها ناظر بر کاربست سیاست دفاعی در عرصه دیپلماسی بلکه متضمن سهیم شدن دیپلماسی در حوزه سیاست دفاعی خواهد بود، و جمهوری اسلامی ایران با توجه به موقعیت خاص ژیوپلتیکی و داشتن همسایگانی متنوع و بی ثبات همچون پاکستان، به عنوان یکی از بی ثبات ترین و بحران خیز ترین کشورهای جهان، نیازمند شناخت و تبیین مولفه های تاثیر گذار بر امنیت ملی خود می باشد که در این میان بررسی و شناخت این کشور و مناسبات نظامی - امنیتی آن به خصوص در قالب دیپلماسی دفاعی می تواند کمک شایان به تحقق راهبرد دفاعی ایران نماید. در این پژوهش بر اساس روش تبیینی در صدد پاسخ به این پرسش هستیم که «دیپلماسی دفاعی چه نقش و جایگاهی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال پاکستان دارد؟»

    کلید واژگان: دیپلماسی دفاعی، سیاست خارجی، جمهوری اسلامی ایران، پاکستان
    Ziauddin Sabouri *, Mahdi Monavari, Abouzar Nazariyan

    Defense Diplomacy is a part of the National Power of countries, which, along with foreign policy, forms the source of exercising power to improve the capacity of a country to act in foreign relations.This type of diplomacy will not only oversee the application of defense policy in the field of diplomacy, but also involve the participation of diplomacy in the field of defense policy.Considering its special geopolitical situation and having diverse and unstable neighbors like Pakistan, the Islamic Republic of Iran, as one of the most unstable and crisis-prone countries in the world, needs to know and explain the factors affecting its national security.Therefore, investigating and understanding this country and its military-security relations, especially in the form of defense diplomacy, can help to realize Iran's defense strategy.In this research, based on the descriptive-analytical method, the authors tried to find an answer to the question, "What is the role and place of Defense Diplomacy in the Foreign Policy of the Islamic Republic of Iran towards Pakistan?"

    Keywords: Defense Diplomacy, Foreign Policy, Islamic Republic of Iran, Pakistan
  • ضیاءالدین صبوری*

    منطقه آزاد چابهار در جنوب شرقی ایران از مهم ترین مناطق آزاد کشور محسوب می شود که از کارکردهای قابل توجهی برخوردار است. هدف اصلی این مقاله بررسی کارکردها و چالش های منطقه چابهار در ایجاد همگرایی منطقه ای است. بر همین اساس پرسش های محوری مقاله اینگونه صورت بندی شده است: مهم ترین قابلیت های منطقه چابهار برای ایجاد همگرایی در بین کشورهای منطقه چیست؟ این منطقه با چه چالش هایی در این زمینه مواجه است؟ چه راهکارهای رسانه ای برای شناساندن ظرفیت های چابهار و ایجاد همگرایی بین کشورهای پیرامون آن می توان مطرح نمود؟ یافته های مقاله نشان می دهد با توجه به وجود منافع مشترک جهت افزایش همکاری اقتصادی میان کشورهای منطقه، امکان گسترش همکاری بین کنشگران فعال و دخیل در منطقه چابهار وجود دارد. مهم ترین قابلیت های همگرایانه ی چابهار اتصال آن به آب های آزاد بین المللی، ظرفیت آن برای جایگزینی تنگه هرمز و نیز نقش آن در اتصال و همکاری هند- ایران- افغانستان- روسیه است. در مقابل، مهم ترین چالش های آن افراط گرایی در منطقه، اختلافات هند و پاکستان و نیز نقش تخریبی امریکا و عربستان سعودی است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به این موضوع پرداخته است.

    کلید واژگان: منطقه آزاد چابهار، کارکردگرایی، همکاری منطقه ای، راهکارهای رسانه ای
  • ضیاءالدین صبوری*

    ویکرد اعتدال به عنوان یک رویکرد سیاسی می تواند از تمامی گرایش های موافق و مخالف برای رسیدن به اهدافش کمک بگیرد. با این تفسیر، اعتدال در سیاست خارجی مفهمومی در تقابل با تندروی و حتی اصلاح طلبی به مفهوم تجدیدنظرطلبی و تحول خواهی تلقی می شود و شاید بتوان آن را نوعی محافظه کاری دانست. براین اساس، دولت دوازدهم که بر اعتدال در تمامی حوزه ها در استمرار دولت یازدهم اصرار داشته است، کمتر توانسته این رویکرد را در سیاست خارجی و روابط منطقه ای خود پیاده و بهره برداری کند. براین اساس، مقاله حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، این پرسش اساسی را مطرح کرده است که "کارآمدی مفهوم اعتدال در سیاست خارجی و روابط منطقه ای دولت دوازدهم چگونه ارزیابی می شود؟" درپاسخ به این پرسش و در مقام صورت بندی فرضیه، مقاله تحلیل و تبیین کرده است که "مفهوم اعتدال، بیش از اینکه به لحاظ عملی در دولت دوازدهم و سیاست خارجی آن نمود داشته باشد، انتزاعی و غیرعملی و از همین رو، ناکارآمد بوده است". یافته های مقاله بیانگر آن است که با افول و بی رمق شدن رویکرد اعتدالی دولت دوازدهم، روند سیاست خارجی و راهبرد منطقه ای ایران مجددا به تنگنای امنیتی مبتلا شد و به وضعیت تنش با قدرت های جهانی و منطقه ای بازگشته است. تنش های ناشی از بن بست برجام، تداوم درگیری در بحران سوریه و سایر معضله های منطقه ای ازجمله تنش با کشورهایی چون عربستان و ابهام راهبردی در ارتباط با قدرت ها از جمله اروپایی ها و بازگشت به مخاصمه مستقیم و پرشدت با آمریکا از شاخص ترین نشانه های آن می باشد.

    کلید واژگان: سیاست خارجی، دولت دوازدهم، رویکرد اعتدالی، پرونده هسته ای، تعامل سازنده با منطقه و جهان
    Ziauddin Sabouri *

    The approach of moderation as a political approach can help all the supporters and opponents of achieving its goals. Moderation in conceptual foreign policy as opposed to extremism and even reformism is seen as a concept of revisionism and evolutionism, and may be regarded as a kind of conservatism. The Twelfth Government, which insisted on moderation in all areas in the continuity of the Eleventh Government, has been less able to implement and exploit this approach in its foreign policy and regional relations. Accordingly, this paper, using a descriptive-analytical research method, has raised the fundamental question, "How is the effectiveness of the concept of moderation in foreign policy and regional relations of the Twelfth State assessed?" In response to this question and as a formulation of the hypothesis, the paper has analyzed and explained that "the concept of moderation was more abstract and impractical than practical in its twelfth government and its foreign policy, and therefore ineffective". . The findings of the article indicate that with the decline of the twelfth government's moderate approach, the foreign policy process and regional strategy of Iran have again become a security bottleneck and have returned to tensions with world and regional powers. Tensions stemming from the JCPOA deadlock, continued conflict in the Syrian crisis and other regional problems, including tensions with countries such as Saudi Arabia and strategic ambiguity over powers such as the Europeans and the return to direct and intense hostilities with the United States are the most significant signs.

    Keywords: Foreign Policy, Twelfth Government, Moderate Approach, nuclear case, Constructive Interaction with the Region, the World
  • ضیاءالدین صبوری، رضا سیمبر
    استفاده سیاسی از فناوری های نوین ارتباطی و به خصوص شبکه های اجتماعی اینترنتی در روابط بین الملل در دهه اخیر، بیش از پیش باب شده است، از این رو، بررسی تاثیرات این امر، نه تنها برای پژوهشگران علاقه مند، بلکه برای سیاست پیشه گان و تصمیم گیرندگان کشور نیز از اهمیت اساسی برخوردار است تا بتوانند به درستی ابعاد این پدیده نوین را درک کرده و عملکردی مناسب در مقابل آن داشته باشند. در این راستا تحلیل تحولات بین المللی نگرشی جدی با توجه به تاثیرگذاری اینترنت را می طلبد، چنانکه در تحولات اخیر خاورمیانه که آن را به اسمی چون «بهار عربی» و «بیداری اسلامی» می خوانند، وجود شبکه های اجتماعی در روند شکل گیری و کنشگری معترضان اقتدارگرایی تاثیرگذار بود. براین اساس، در این تحقیق سعی شده است با گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای و تحلیل آنها به صورت کاربردی ،ماهیت شبکه های اجتماعی و تاثیرگذاری بر نقش دولت ها در روابط بین الملل مورد بررسی قرار گیرد. دوره زمانی این مقاله از سال 2004 و ظهور فیسبوک تا سال 2017 که دراین بین انقلابات خاورمیانه نیز اتفاق افتادند-، در بر می گیرد. سوال ما این گونه مطرح می شود که تاثیرگذاری شبکه های اجتماعی در روابط بین الملل (خاصه دولت های خاورمیانه که از سال 2010 تا کنون دچار تحولات و تغییرات هستند) چگونه ارزیابی می شود؟ فرضیه ما نیز بر این قول است که تاثیرگذاری شبکه های اجتماعی در روابط بین الملل در قرن بیست و یکم غیرقابل کتمان است.
    کلید واژگان: شبکه های اجتماعی، خاورمیانه، روابط بین الملل
    Ziauddin Sabouri, Reza Simbar
    In the last decade, the political use of modern communication technologies, especially Internet social networks, has become more common in international relations. Hence, studying the impacts of this phenomenon is significantly important not only for scholars, but also for politicians and decision-makers. It is essential for both groups to understand and adequately identify the dimensions of this new phenomenon. In this regard, an analysis of international politics would not be possible without a careful examination of the impact of the Internet, as in the recent political changes in the Middle East, the so-called Arab Spring and Islamic Awakening, social networks impacted the process of shaping and transforming the protests against authoritarianism. In this research, we analyze the nature of social networks and their influence in the role played by states in international relations.
    Keywords: Social Networks, Middle East, International Relations
  • ضیاءالدین صبوری*، تاج الدین صالحیان
    براساس اسناد بالادستی به ویژه چشم اندار بیست ساله تا 1404، جمهوری اسلامی ایران به صورت یک کشور توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه و دارای تعامل فعال و سازنده با اقتصاد جهانی در نظر گرفته شده است. این هدف مهم محقق نمی شود مگر از همه ظرفیت ها از جمله «دیپلماسی اقتصادی» در سیاست خارجی به طور کامل و مفید استفاده شود. دولت یازدهم و به ویژه دولت دوازدهم، سیاست خارجی خود را اقتصادمحور و مطابق اهداف اسناد بالادستی، هدف اصلی آن را کمک به توسعه و رفاه ملی از طریق تعامل سازنده و موثر در روابط بین الملل عنوان کرده است. هم چنان که دولت یازدهم با حل مناقشه هسته ای به عنوان مهمترین مانع، گام بلندی را در این راه برداشت. اما با نگاهی آسیب شناسانه به عملکرد دولت یازدهم، ضرورت ساماندهی سیاست خارجی کارآمد و به کارگیری راهبردهای موثر دیپلماسی اقتصادی برای تحقق اهداف کلان نظام و همچنین برنامه های دولت اعتدال گرا در شرایطی که دولت دوازدهم همزمان با سال اقتصاد مقاومتی، تولید واشتغال آغاز به کار کرده، بیش از پیش احساس می شود. از همین رو، نویسندگان با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای، ضمن تشریح موضوع و بیان ویژگی های یک سیاست خارجی توسعه گرا، به مهم ترین موانع و نواقص پیش روی «دیپلماسی اقتصادی» در دولت روحانی( دولت های یازدهم و دوازدهم) پرداخته و پیشنهادات و راهکارهای خود را جهت رفع آن ها بیان کرده اند.
    کلید واژگان: دیپلماسی اقتصادی، تعامل سازنده و موثر، سیاست خارجی توسعه گرا، سند چشم انداز بیست ساله ایران
  • ضیاءالدین صبوری*، حامد علی نژاد
    از بدو تاسیس جمهوری ترکیه در 1923، دولت ملی در ترکیه با چالش مساله کردها مواجه بوده است. در طول دوره حدودا هشتاد ساله تسلط کمالیست ها بر مراکز قدرت سیاسی در ترکیه، آنکارا سیاست انکار و ادغام کردها را در ناسیونالیزم ترکی پی گیری می کرد. پیدایش سازمان حزب کارگران کردستان (پ ک ک)، پاسخ کردها به سیاست انکار و ادغام به مثابه سیاستی در جهت دولت سازی مدرن در ترکیه بوده است. در طول دو دهه پایانی قرن بیستم، ترکیه شاهد کشمکشی خشونت بار مابین دولت مرکزی و سازمان پ ک ک بوده است به گونه ای که برآورد می شود که بیش از سی هزار نفر در طول این کشمکش خشونت بار جان باخته اند. به طور کلی در دوره تسلط کمالیست ها، مساله کردها در کنار مساله اسلام سیاسی توسط نخبگان در قدرت به عنوان تهدیداتی موجودیتی بر علیه تمامیت ارضی و مشخصه سکولار حکومت برساخته شده بودند، پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه از اوایل قرن جدید، آنکارا سیاست امنیتی سازی مساله کردها را تعدیل نموده و در صدد راه حل هایی جدید برای این مساله برآمده است و با توجه به ساختارهای دموگرافیکی و ژئوپولیتیکی عراق، و پایگاه های پ ک ک در کوهستان قندیل در اقلیم خودمختار کردستان عراق، مساله کردهای ترکیه و سیاست آنکارا بویژه در پیوند با عراق بعدی بین المللی نیز یافته است. در این مقاله به روش تبیینی و از چشم انداز رهیافت نظری امنیتی سازی و غیر امنیتی کردن، به تحول سیاست ترکیه در دوره سلطه حزب عدالت و توسعه نسبت به مساله داخلی کردها و تاثیر آن بر روابط ترکیه و عراق پرداخته شده است.
    کلید واژگان: حزب عدالت و توسعه، کردهای ترکیه، عراق، فرایند صلح
  • اسکندر مرادی، ضیا الدین صبوری، شیلان خاکی، عبدالمطلب جوانمردی
    خاورمیانه ای که در سال 1916میلادی براساس معاهده «سایکس-پیکو» ترسیم شد؛ در شرایطی وارد هزاره سوم میلادی می شود که هنوز هم مانند جزیره ای توسعه نیافته و ناامن در جهان باقی مانده است. در این میان، اکراد به عنوان بزرگترین ملت بدون دولت جهان، همواره هم تاثیرگذار و هم تاثیرپذیر از این بحران ها بوده اند. وقوع بهار عربی باعث ایجاد شرایط جدیدی شده است که کردها را نیز وارد دوران جدیدی از زندگی سیاسی و اقتصادی کرده است. این شرایط جدید ضرورت انجام پژوهش هایی مستقل و علمی در باب جایگاه اکراد در ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه را بیش از پیش پر اهمیت کرده است. در این پژوهش که با استفاده از روش تبیینی به رشته تحریر درآمده و روش گردآوری داده های آن بصورت کتابخانه ای است؛ با استفاده از رویکرد سازه انگاری، به دنبال اثبات این ارزیابی این فرضیه است که به رغم تشکیل کانتون سه گانه(جزیره، عفرین وکوبانی) و باتوجه به موانع ساختاری داخلی و خارجی و نقش موثر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای، تشکیل اقلیم کردی در سوریه در وضعیت کنونی مبهم است اما در عین حال بازگشت به وضعیت قبل از2010 میلادی نیز غیرممکن است.
    کلید واژگان: اقلیم کردی، سوریه، سازه انگاری، خاورمیانه، کردها
  • ضیاءالدین صبوری*، تاج الدین صالحیان
    جمهوری اسلامی ایران و ترکیه که در منطقه مهم و راهبردی خاورمیانه واقع شده اند، دارای پیشینه تاریخی قابل توجه و مشابهت های قابل تاملی هستند. از جمله این که هر دو کشور دارای تمدن های باستانی و امپراتوری های بسیار گسترده ای بوده و در طول تاریخ خود، همواره دارای روابط پر فراز و نشیبی بوده اند که گاه این روابط، دوستانه و گاه با تعارض همراه بوده است. هردوکشور همواره خود را قدرت برتر منطقه پنداشته و در این راستا در عین برقراری روابط حسنه، رقابت جدی نیز با هم داشته اند.
    پرسش اصلی این مقاله این است که با توجه به اوضاع پیچیده خاورمیانه، که تغییر در توازن قدرت های فرامنطقه ای و منطقه ای را محتمل می سازد ، کدام یک از دو کشور مدعی قدرت منطقه ای، ایران و ترکیه ، برای ایفای نقش یک قدرت برتر منطقه ای دارای وزن بیش تر و در شرایط مناسب تری قرار خواهند داشت؟
    نویسندگان، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی مولفه های قدرت منطقه ای، به مقایسه موقعیت قدرت منطقه ای ج.ا.ایران و ترکیه پرداخته و استدلال کرده اند بر خلاف سال های اخیر، ترکیه جدیدا با فاصله گرفتن از سیاست «صفرکردن مشکلات با همسایگان»، به ایجاد تنش با همسایگان خود همانند سوریه رو آورده و از همین رو، احتمال تشدید برخوردها و تعارض با سایر قدرت های منطقه ای در آینده نزدیک برای این کشور محتمل و قابل پیش بینی است. لذا، با توجه به احتمال تقویت بیش از پیش این رویکرد و عدم تحقق اهداف آمریکا در منطقه به عنوان پشتیبان ترکیه و احتمال مداخلات مستقیم سایر قدرت های منطقه ای از جمله روسیه در صحنه منازعه سوریه، در کنار افزایش جایگاه و نفوذ منطقه ای ایران، مقاله پیش بینی کرده است که در آینده نزدیک، نقش آفرینی ترکیه به عنوان قدرت برتر منطقه ای، در مقام مقایسه با ایران، با چالش مواجه شده و در مسیر تنزل قرار خواهد گرفت و در مقابل، قدرت منطقه ای ایران رو به فزونی خواهد گذاشت.
    کلید واژگان: قدرت منطقه ای، خاورمیانه، جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، منابع قدرت
    Ziauddin Sabouri*, Tajoddin Salehian
    Islamic Republic of Iran and Turkey, in the Middle East, is strategically important region, with a history of significant and unusual similarities are. Including the fact that both countries have ancient civilizations and empires were very wide and throughout its history has always been that of ups and downs, sometimes these relationships, friendly and often accompanied by conflict. Both countries have always considered it a great regional power and in this regard, but rapprochement, both had serious competition. The main question of this article is that due to the complex situation in the Middle East, that will likely change in the balance and regional trans-regional powers, which both countries claim to regional power, Iran and Turkey, to act as a dominant power in the region has more weight and will be in a better situation? The authors, using descriptive and analytical methods, to investigate the components of regional power, to compare the position of regional power and argued against the Islamic Republic of Iran and Turkey in recent years, Turkey recently to steer away from politics " Reset to zero for the problems with neighbors" to create tensions with its neighbors like Syria and therefore likely to exacerbate conflict and conflict with other regional powers in the near future for this country is probable and predictable. Considering the likely strengthening of the approach and the failure to achieve America's goals in the region as supportive of Turkey and other regional powers such as Russia likely to direct intervention in the Syrian conflict, together with the rising regional influence of Iran's position, the article predicts that in the near future, the role of Turkey as a regional superpower, in comparison with Iran, and in the fall will be challenged and, in turn, would increase Iran's regional power.
    Keywords: regional power, the Middle East, Iran, Turkey, sources of power
  • ضیاءالدین صبوری، احمد رضا بردبار، عبدالرضا عالیشاهی
    به طور قطع، نمی توان نقش جنبش اخوان المسلمین را که برای اولین بار در سال 1928 میلادی شکل گرفت و واکنشی نسبت به شرایط نابسامان اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن زمان کشور مصر به طور اخص و ملت های اسلامی به طور اعم بوده است، تا به امروز که شاهد بیداری اسلامی این کشورها هستیم، نادیده گرفت. واقعیت این است که اخوان به عنوان اصلی ترین مدعی نوعی نظام و حکومت اسلامی توانسته هم در زمینه های تئوری و هم در زمینه های اجرایی در جهان اهل سنت اقدامات گسترده ای انجام داده و تاثیرات چشمگیری بر جنبش های اسلامی اخیر و جنبش های رادیکالی نظیر القاعده، طالبان و حماس و نمونه های بسیار دیگر برجای گذارد. این جنبش طی سالیان متوالی و در شرایط مختلف سیاسی همواره بر شرایط بعضا بحرانی مصر تاثیرات فراوان داشته است و همانگونه که اشاره شد، عوامل نامساعد گوناگون، بستری مناسب برای مردم مصر ایجاد نمود تا با احمد حسن البناء که خواهان بازگشت به اسلام راستین و اداره جامعه مسلمین از طریق ایده های قرآن کریم و وحدت امت اسلامی وخروج استثمار از جامعه بود، همراه و هم کلام شوند. اخوان در دوران زعامت افسران جوان اولین و مهم ترین اپوزیسیون فعال در مصر بود؛ هرچند در اوان حکومت افسران روابط بعضا حسنه ای میان آنان برقرار بود، اما با اتخاذ برخی سیاست های پراگماتیستی افسران روابط این دو گروه بعضا با چالش های عمیقی مواجه می شد. با اضمحلال دیکتاتوری ناصر از یک سو و نیز با وقوع انقلاب و یا جنبش بیداری اسلامی در میان اعراب از دیگر سو، گمان می رفت که تشکیل حکومت آرمانی اخوان با سهولت شکل گیرد؛ اما برخی رویدادها نه تنها شکل گیری دولت اسلامی را میسر نساخت، بلکه تاسیس نظامی بر پایه سنت حسنه اسلام را به سرابی در سرزمین فراعنه و برای اخوان مبدل نمود. لذا در این نوشتار مساعی نگارندگان پیرامون این مسئله است که دلایل عدم تاسیس حکومت ایده آل اخوان را پس از سقوط رژیم میلیتاریستی ناصر تبیین نماید. دلایلی که در راس آن تناقض های علنی در گفتمان حاکم بر اخوان و سیاست های اجرایی آن پس از انقلاب 2012 بوده است.
    کلید واژگان: اخوان المسلمین، احمد حسن البناء، سید قطب، پارادوکس، بیداری اسلامی، انقلاب مصر
    Certainly، no one can ignore the role of Muslim Brotherhood that came into shape for the first time in 1928 which has been a reaction to deteriorating social، political، economic and cultural conditions of that time in Egypt in particular and Islamic nations in general، even up to today as we are witnessing Islamic awakening in these countries. The matter of the fact is that Brotherhood as the major contender of a kind of Islamic system and government has been able to take widespread actions in both executive (practical) as well as theoretical contexts in Sunni world and leave significant impacts on the recent Islamic movements، the radical movements such as Al-Qaeda، Taliban، Hamas and many others. This movement during long consecutive years and various political situations has always left serious impacts even on Egyptian critical conditions and as it is mentioned above various unfavorable factors paved the way for Egyptian to go along with Ahmad Hassan Albana who wished the return to true Islam and governing Muslim society through the ideas and teachings of holy Quran، unity of Islamic nation and removal of exploitation from the society. The Brotherhood was the first and most important active opposition during the leadership of young officers in Egypt. Although، in the early part of the young officers’ ruling، there were sometimes friendly relations between them، yet some pragmatic policies taken by the officers used to make their relations face with profound challenges. With the collapse of Nassser’s dictatorship from one hand، and with the outbreak of revolution or Islamic awakening movement among Arabs on the other hand، one could assume that the creation of idealistic government of the Brotherhood is easily done. However، certain events not only did not materialize Islamic state، but also made the establishment of a system based on Islamic good tradition a mirage for the Brotherhood in the land of Pharaohs. Therefore، this research is an attempt to explain the reasons for the failure of the Brotherhood’s ideal government after the overturn of the militaristic regime of Nasser.
    Keywords: Brotherhood, Ahmed Hassanal, Banna, Sayyid Qutb, the Young Officers, Islamic Awakening, the Egyptian Revolution
  • ضیاءالدین صبوری، امیر قیاسی
    دریای جنوبی چین در زمان جنگ جهانی دوم و جنگ سرد از نظر ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی برای کشورهایی نظیر: ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی و ژاپن از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. این کشورها از این دریا در قالب فرصتی برای افزایش حضور و نفوذ خود در شرق آسیا بهره می بردند. اگرچه با کاهش نفوذ ژاپن و فروپاشی شوروی از تعداد بازیگران در این حوزه کاسته شد، اما اخیرا ظهور قدرت های بزرگ و متوسط در منطقه زمینه ساز تحولاتی جدید در این دریا شده است. علاوه بر این در سال های گذشته نه تنها از ارزش این دریا کاسته نشده بلکه با کشف منابع معدنی، نفتی و گازی در این حوزه، بر اهمیت آن افزوده شده است. این عوامل به همراه روند روبه رشد قدرت اقتصادی و نظامی چین و قدرت منطقه ای شدن آن، تحولاتی را در این دریا بوجود آورده است که موجب افزایش نقش آفرینی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای شده است. با این وجود سوالاتی که در این پژوهش درصدد پاسخ به آنها هستیم این است که با تحولات ژئوپلیتیکی رخ داده در دریای جنوبی چین و افزایش تعداد بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در این دریا، این بازیگران چه اهدافی را دنبال می کنند؟ و راهبردها و سیاست های این بازیگران چه پیامدهایی را در این دریا به همراه اشته است؟ فرضیه ی این پژوهش این است که افزایش قدرت چین، ورود بازیگران متوسط منطقه ای و نیز قدرت های فرامنطقه ای همزمان با تحولات ژئوپلیتیکی و ژئو اکونومیکی دریای جنوبی چین در سال های اخیر منجر به افزایش ادعاهای بازیگران نسبت به این دریا و تلاش برای افزایش نفوذ و کنترل بر این دریا در جهت دستیابی به منابع موجود آن شده است که این مساله بستر تشدید تنش ها و افزایش بی ثباتی در منطقه را فراهم نموده است.
    کلید واژگان: دریای جنوبی چین، ژئوپلیتیک، بی ثباتی، قدرت های منطقه ای، قدرت های فرامنطقه ای
    Ziauddin Sabouri, Amir Qiasi
    The Chinese South Sea during WWII and the Cold War had a special importance for countries such as USA, USSR and Japan from a geopolitical and geostrategic point of view. These countries used to enjoy this sea as an opportunity for increasing their presence and influence in the East Asia. Though, the decreased influence of Japan and the collapse of the USSR limited the number of players in this area, yet the recent emergence of great and middle powers in the region have brought about new developments in this sea. In spite of that, its significance has not diminished in the last years and rather with the exploration of mineral, gas and oil sources in this area, it has gained more significance. These factors, along with the trend of the growing economic and military power of China and its capability to become a regional power have caused certain developments which led to a greater role playing of the regional as well as trans-regional states. In this regard, the questions that we would like to address are: with the geopolitical developments and increased number of regional and trans-regional players in this sea, what objectives theses players seek? And what implications the strategies and policies of these players have brought about in this sea? The hypothesis of this paper is that the increased power of China, emergence of the regional and trans-regional players with the recent geopolitical and geo-economic developments in the South Chinese Sea led to the proclamations of the players regarding this sea and at the same time their efforts to expand their influence and control over the sea aimed at attaining available sources which have paved the way for more tension and increasing instability in the region.
    Keywords: South Chinese Sea, Geopolitics, Instability, Regional Powers, Trans, Regional Powers
  • ضیاء الدین صبوری*، تاج الدین صالحیان
    سیاست خارجی برای کشورهای مختلف جایگاه ویژه ای دارد. به تبع آن، بررسی و کنکاش ابعاد مختلف سیاست خارجی هم برای دولتمردان و هم اندیشمندان این عرصه اهمیت زیادی دارد. یکی از مهم ترین راه های بررسی سیاست خارجی کشورها، به کار بستن نظریه های گوناگون به واسطه چهارچوب ها و مبانی مختلفی است که این نظریات ارائه می کنند. اصول و مبانی متفاوت این نظریه ها سبب شده است تا نتایج حاصل از این کاربست ها، کاملا متفاوت از هم باشند. تاکنون نیز نظریه های مختلفی جهت تبیین ماهیت، فرایند و اجرای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته شده است، اما به دلیل سیطره نظریات مادی گرایانه و واقع گرایانه در این زمینه، این نظریات معمولا از تحلیل واقعی ماهیت و روند تصمیم گیری و اجرای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران عاجز بوده اند. به نظر می رسد ظهور نظریات جدید از جمله سازه انگاری با قابلیت نظری اش که اعتنا به ابعاد غیرمادی و هویت داخلی کشورها است، زمینه بهتری را جهت تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که ابعاد معنایی و هویتی آن دارای برجستگی ممتازی است، به وجود آورده است. در این مقاله سیاست خارجی ایران در دولت نهم و دهم را بر اساس مبانی و اصول نظریه سازه انگاری بررسی می کنیم. فرض ما نیز این است که نظریه سازه انگاری، توانایی تحلیل سیاست خارجی ایران را در این دوره تا حدود زیادی دارد. لازم به ذکر است که به جز نوع رابطه ایران و روسیه، سایر محورهای سیاست خارجی ایران در دوره موردنظر از نگاه سازه انگاری قابل تحلیل است.
    کلید واژگان: سیاست خارجی، سازه انگاری، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، سیاست خارجی دولت نهم و دهم
    Ziauddin Sabouri*, Tajoddin Salehiyan
    Foreign policy has an especial place for the different countries, and following it, investigation and study of the different dimensions of the foreign policy are very important both for the politicians and the intellectuals of this field. One of the most important ways of the investigation of the foreign policy of the countries is the application of the different theories because of the different frameworks and principles that these theories offer. The different principles of these theories have led to the different results that obtained from them. Also, so far, various theories have been applied for the clarification of the nature, process and execution of the foreign policy of Iran Islamic Republic. But these theories couldn’t analyze really the nature and the process of the decision- making and or execute the foreign policy of Iran Islamic Republic, because of the domination of the materialism and realistic theories in this field. It seems that with the appearance of the new theories such as the constructivism that have significant theoretic capability due to the attention to the immaterial dimensions and the internal identification of the countries, the background of the better clarification of the foreign policy of Iran Islamic Republic has been prepared. In this paper, we want to investigate the foreign policy of Iran Islamic Republic in the ninth and tenth government- based on the principles of the constructivism theory. We assume that the constructivism theory can analyze the foreign policy of Iran in this period, so that in addition to the kind of the relation of Iran and Russia, the other axes of the foreign policy of Iran in the given period can be analyzed in the constructivism point of view.
    Keywords: foreign policy, constructivism, foreign policy of Iran Islamic Republic, foreign policy of the ninth, tenth government
  • ضیاءالدین صبوری*، امیرمسعود شهرام نیا، رئوف رحیمی
    در جهان امروز هیچ کشوری بدون اتکا به تولیدات و خدمات سایر کشورها، نمی تواندکلیه نیازهای خود را برآورده سازد. حتی اگر بتواند هم، به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست. براین اساس، گسترش تعاملات دولت ها در عرصه بین المللی منجر به گسترش نهادهای بین المللی جهانی و منطقه ای - در حوزه های مختلف- به منظور مذاکره و قانون گذاری شده است. سوال اصلی مقاله حاضر، درباره چیستی و ماهیت نقش نهادهای بین المللی در همکاری اقتصادی- سیاسی شمال- جنوب است. این مقاله بر اساس روش تحلیل فرضیه رقیب، سه فرضیه رقیب برای پاسخ به سوال اصلی طرح کرده است که عبارتند از: 1- سازمان های بین المللی ما لی و تجاری از طریق ایجاد همکاری و رفع تعارض میان کشورها، دغدغه های توسعه جنوب و تداوم روند توسعه شمال را پاسخ می دهند. 2- سازمان های بین المللی مالی و تجاری بر اساس دیدگاه خرد مزیت نسبی در اقتصاد بازار آزاد ایجاد شده و منا فع شمال را برآورده می سازند. 3- سازمان های بین المللی مالی و تجاری نیروی کمکی برای توسعه جنوب تلقی می شوند و بهره گیری مطلوب از آن بستگی به تنوع صادرات بر اساس مزیت نسبی و توان رقابت پذیری بین المللی دارد.
    یا فته های پژوهش نشان می دهد که نرخ ناسازگاری مربوط به فرضیه اول بیشتر از فرضیه های رقیب است. این مسئله بیا نگر آن است که در شرایط فعلی سازمان های بین المللی مالی و تجاری، منافع شمال- جنوب را به صورت متوازن برآورده نمی سازند.
    کلید واژگان: توسعه، نهادهای بین المللی، شمال، جنوب، همکاری، تجارت، رشد اقتصادی
    Ziauddin Sabouri*, Amir Masud Shahramnia, Rauf Rahimi
    Recently there is no country in the world which it does not need products and services of other countries. If this can be found it is not economically affordable. Thus the interaction of states in the international arena led to the establishment of global and regional international institutions – in many areas – for negotiation and legislation. The main question is, what does the role of international institutions in North – South economic – Political cooperation? Based on analysis of competing hypotheses, this article has outlined three hypotheses competing to answer the main question that include: -International organizations through creation of cooperation and elimination of conflict between countries, respond to concerns the development of the South and the continuing development of the North. - International organization by creation of comparative advantage in the free market economy, meet the interests of the North.- Financial and commercial organizations for development of the south are considered auxiliary force and favorable utilization of that will be depend on diversification of export based on Comparative advantage and international competitiveness power. Findings of the research show that, the rate of inconsistency is related more to the first hypothesis than rival hypotheses. This point indicates that in the Current Conditions international organizations do not meet interest of the north – south in the balance.
    Keywords: Development_International Institutions_The North – South Cooperation_Trade_Economic Growth
  • ضیاءالدین صبوری، ساناز نصیرپور، مرضیه حمیدیان شورمستی
    زمانی که از صلح به عنوان منفعت مشترک بشریت و ضرورتی همیشگی در سایه رهایی از خشونت، تحمیل و تبعیض یاد می شود، نمی توان نقش جمعیت 5/3 میلیاردی زنان و دختران (معادل 49 درصد) در سراسر جهان را نادیده گرفت. درحالی که زنان اقلیت مبارزان و عاملان جنگ را تشکیل می دهند، به طور فزاینده ای بزرگ ترین آسیب ها متوجه آنهاست. زنان در جوامع جنگ زده با شکل های خاص و ویرانگر خشونت مواجه هستند که گاه به صورت نظام مند به منظور رسیدن به اهداف نظامی یا سیاسی انجام می شود. خشونت علیه زنان به همراه تبعیض و قوانین نابرابر می تواند مانع دسترسی زنان به خدمات آموزشی، استقلال مالی، شرکت در سطوح تصمیم گیری و استقرار صلح شود؛ ازاین رو، خشونت علیه زنان تهدیدی اساسی علیه صلح پایدار محسوب می شود.
    در طی سال های متمادی، تعهد به فرهنگ صلح، هسته اصلی موفقیت در سه حوزه از فعالیت های سازمان ملل متحد یعنی صلح و امنیت، توسعه پایدار و حقوق بشر را تشکیل می دهد. با این حال، سازمان ملل متحد در تلاش خود برای برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان با چالش هایی جدی از جمله بودجه ناکافی و نبود محرکی واحد که برای هدایت فعالیت های این سازمان درباره مسائل مربوط به برابری جنسیتی به رسمیت شناخته شده باشد، مواجه بوده است؛ ازاین رو، نهاد «زنان ملل متحد» برای رسیدگی به چنین چالش هایی در جولای 2010 تاسیس شد تا به عنوان نهادی پویا به منظور فراهم کردن صدایی قدرتمند برای زنان و دختران در سطح بین المللی، منطقه ای و ملی فعالیت کند.
    این مقاله با استناد به اهداف تاسیس نهاد زنان ملل متحد، ضمن اشاره به پیشینه سازمان ملل متحد و ارزیابی اقدامات آن در زمینه ایجاد صلح پایدار، با تمرکز بر رهیافت ها و نطریه های نهادگرایی لیبرال، دیپلماسی پیشگیرانه و فمنیسم پسامدرن تلاش کرده است تا نقش و کارایی نهاد زنان ملل متحد در برابر چالش های گذشته و پیش رو در زمینه صلح و صلح سازی با رویکرد پایدار را تحلیل کند.
    کلید واژگان: سازمان ملل متحد، نهاد زنان ملل متحد، صلح پایدار، امنیت بین المللی، خشونت علیه زنان، نهادگرایی لیبرال، دیپلماسی پیشگیرانه، فمینیسم پسامدرن
    When one talks about peace as a common interest of humanity and permanent necessity of getting rid of the root causes of violence and discrimination, the role of 3.5 billion (approximately 49%) women around the world cannot be disregarded. While females make up only a small minority of combatants and perpetrators of wars, they increasingly suffer the greatest harm. Women in war-hit societies face specific and devastating forms of violence which are sometimes used systematically to achieve military or political objectives. Coupled with discrimination and inequitable laws, violence against women prevents them from access to education, becoming financially independent and participating in decision making processes and peace building. Violence against women is, therefore, considered as a major threat to sustainable peace. For many years, commitment to developing a culture of peace has constituted the core of success in three key pillars of the United Nations: peace and security, sustainable development and human rights. However, the UN has faced serious challenges in its efforts to promote gender equality and women’s empowerment, including inadequate funding and lack of a recognized drive to direct UN activities in these areas. Accordingly, on July 2010 the UN General Assembly formed UN Women, a dynamic entity for women and girls, providing them with a powerful voice at the international, regional and national levels.This article will examine UN efforts and challenges of building a sustainable peace, as well as the role and performance of UN Women in the past and future challenges.
    Keywords: Sustainable Peace, War, Violence against Women, United Nations, UN Women
  • امیر نیاکویی، ضیاءالدین صبوری
    مصر مهد اندیشه در جهان عرب و از کشورهای پیشتاز جهان اسلام محسوب می شود و همواره تحولات سیاسی فکری این کشور تاثیر سرایتی عمیقی بر سایر کشورهای منطقه داشته است. در این کشور در طی سده اخیر، مجموعه متنوعی از احزاب و فرهنگهای سیاسی از سکیولاریسم تا اسلام گرایی حضور داشته اند. متعاقب سقوط مبارک و در پرتوی گسترش آزادی سیاسی در این کشور، تاثیرگزاری جریانات مختلف سیاسی و مذهبی گسترش یافته و هم اکنون رقابت قابل توجهی میان گرایشهای سیاسی و فکری مختلف از جمله میان اسلام گرایی و سکیولاریسم به چشم می خورد. این مقاله به دنبال آن است که به بررسی دقیق تر مهمترین جریانات سیاسی و فکری در این کشور پس از سقوط مبارک بپردازد تا تصویری واقعی تر از سپهر سیاسی فکری مصر و بازیگران تاثیرگذار در این کشور حاصل آید. بر این اساس، تلاش خواهیم کرد با بهره گیری از رویکرد جریان شناسی فکری به پرسش زیر پاسخ دهیم: نقش و جایگاه کنونی احزاب و فرهنگهای سیاسی مختلف در مصر به ویژه جریانات اسلام گرایی چگونه است؟ یافته های مقاله حاکی از آن است که با توجه به بافت مذهبی مصر، جریانات اسلام گرایی که البته خود نحله های متنوع و رقیبی را دربر می گیرند، هم اکنون در عرصه سیاسی و فکری مصر پیشتاز بوده و احتمالا در شرایط برگزاری انتخابات آزاد مهمترین بازیگران سیاسی این کشور خواهند بود.
    کلید واژگان: اسلام گرایی، سکیولاریسم، اخوان المسلمین، دموکراسی، لیبرالیس
    Seyed Amir Niakouee, Ziauddinsabouri
    Egypt is consideredas the cradle of thought in the Arab worldand one of the leading Countries inthe Islamic worldwhich hashad profound effects on other Arab Countries.Over the last century,there have been a number of different types of parties and political culture, including Secularism and Islamism, in this country. After Mubarak’s fall and the expansion of political freedom, the effects of political parties have been increasing and aseverecompetitionexists between the parties. This articleseeks to examine the most important political and ideological trends in Egypt after Mubarak.Accordingly, the authors have tried responding to this question: what is the role and place of various parties and political cultures, especially Islamism, after Mubarak’s fall? The findings show that due to religious context inside Egypt,Islamism which has different representatives with various interpretation of Islam is undoubtedly the most important trend in Egypt and it seems Islamistswill come to power through free elections.
    Keywords: Islamism, Parties, Culture, Secularism, Muslim Brotherhood
سامانه نویسندگان
  • دکتر ضیاءالدین صبوری
    دکتر ضیاءالدین صبوری
    رئیس انجمن علمی ایرانی روابط بین الملل
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال