به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

عالیه گراوند

  • عالیه گراوند، حسین جلیل زادگان، هیوا خضری، پوران احمدی شولی، شفیق مهربان*
    سابقه و هدف

    اطلاع از سرطان برای هر کسی نگران کننده است و باعث تغییراتی در کیفیت زندگی فرد مبتلا می شود. بهبود کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به بیماری های مزمن مانند سرطان به ویژه در دو دهه اخیر یکی از نکات مهم بوده است. معنویت درمانی یک مراقبت ارزشمند برای بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان است. با این حال، هنوز در مورد تاثیر انواع مختلف درمان های مبتنی بر معنویت و مذهب در نتایج مطالعات تفاوت وجود دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی سیستماتیک و متاآنالیز اثربخشی مداخلات معنوی و مذهبی بر سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان در ایران انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه به روش مرور سیستماتیک و متاآنالیز انجام شد. جستجوی الکترونیکی در PubMed، Scopus، Web of Science، Magiran، SID از ابتدا تا شهریور ماه سال 1402 انجام شد. مشخصات مداخلات وارد شده و داده ها برای متاآنالیز استخراج شد. کیفیت مطالعات با استفاده از ابزار خطر سوگیری Cochrane Collaboration ارزیابی شد. اثر تفاوت میانگین استاندارد شده با استفاده از مدل اثرات تصادفی و با اطمینان 95% محاسبه شد. داده ها با استفاده از نرم افزار RewMan5 تحلیل شدند.

    یافته ها

    در مرحله اول جست وجو 713 مقاله شناسایی شد. 19 مطالعه معیارهای واجد شرایط بودن را داشتند. مداخلات معنوی با یک گروه کنترل مراقبت معمول یا سایر مداخلات روانی اجتماعی مقایسه شد. در مقایسه با گروه کنترل، اختلاف میانگین استاندارد در پس آزمون به ترتیب برای تاثیر مداخلات معنوی و مذهبی بر سلامت روان 60/1 (با فاصله اطمینان 95% : 67/2- 54/.) و کیفیت زندگی 93/1 (با فاصله اطمینان 95% : 83/2- 03/1) به دست آمد. درصد ناهمگنی بین نتایج مطالعات در سلامت روان (95 درصد) و کیفیت زندگی (93 درصد) بالا بود.

    نتیجه گیری

    نتایج متاآنالیز نشان داد که مداخلات معنوی- مذهبی تاثیر مثبت معناداری بر سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان دارد. پرستاران انکولوژی، روانشناسان، مشاوران و مددکاران به طور فزاینده ای اهمیت حوزه معنوی مراقبت را تشخیص می دهند. مطالعه حاضر نشان می دهد که تسهیل آگاهی و نیازهای معنوی ممکن است یک مداخله ارزشمند برای بیماران مبتلا به سرطان باشد. از این رو، استفاده از مداخلات معنوی و مذهبی به عنوان راهکاری مناسب برای ارتقای سلامت روحی و روانی در بیماران مبتلا به سرطان پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: سرطان، سلامت روان، کیفیت زندگی، معنوی-مذهبی
    Alieh Geravand, Hossein Jalilzadeghan, Hiva Khezri, Pouran Ahmadishooli, Shafigh Mehraban
    Background and Objective

    Being informed about cancer is worrying for anyone and causes changes in the health and quality of life (QoL) of the affected person. Improving the quality of life in patients with chronic diseases such as cancer has been one of the important points, especially in the last two decades. Spiritual therapy is a valuable care to improve the quality of life and mental health of cancer patients. However, there are still differences regarding the effect of different types of spirituality- and religion-based treatments on the results of studies. This study aimed to systematically review the results of studies related to the effect of spiritual/religious interventions on improving the mental health and QoL of patients with cancer in Iran.

    Methods

    This study was conducted by systematic review and meta-analysis methods. An electronic search was conducted in PubMed, Scopus, Web of Science, Magiran, and SID from 2001 to September 2023. Characteristics of the included interventions and data for meta-analysis were extracted. The quality of the included study was assessed using the Cochrane Collaboration risk of bias tool. The standardized mean difference effect was calculated using a random effects model with 95% confidence. Data was analyzed using RewMan-5 software.

    Results

    In the first phase of the search, 713 articles were identified. Nineteen studies met the eligibility criteria. Spiritual and religious interventions were compared with a usual care control group or other psychosocial interventions. Compared to the control group, the standardized mean difference in the post-test for the effect of spiritual and religious interventions on mental health (SMD = 1.60, 95% CI = [2.67, 0.54]) and QoL (SMD = 1.93, 95% CI = [1.03, 2.83]) was obtained. The percentage of heterogeneity between the results of studies in mental health (95%) and QoL (93%) was high.

    Conclusion

    The meta-analysis results indicate that spiritual-religious interventions have a significant positive impact on the mental health and QoL of patients with cancer. Oncology nurses, psychologists, counselors and assistants increasingly recognize the significance of the spiritual domain of care. The current study indicates that facilitating awareness and spiritual needs may be a valuable intervention for cancer patients. Thus, the use of spiritual and religious-based interventions is suggested as a good way to improve spiritual and mental health in patients with cancer.

    Keywords: Cancer, Mental Health, Quality Of Life, Spiritual-Religious
  • محسن شاکری نسب*، عالیه گراوند، راضیه درودی، زهرا بهنود، سمانه اختر مقدم

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر رفتاردرمانی شناختی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان پسر تک والد شهر بجنورد انجام پذیرفت. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود و جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان پسر تک والد متوسطه اول شهر بجنورد در سال تحصیلی 1401-1400 بود که 45 نفر از آنها به روش نمونه گیری هدفمند از بین 200 دانش آموز تک والد انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی اجتماعی اسمیت و بتز (SES) بود. گروه های آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای به تفکیک تحت رفتاردرمانی شناختی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. هر سه گروه مجددا پس آزمون را تکمیل نمودند. و بعد از گذشت یک ماه یک دوره پیگیری نیز انجام شد. داده ها با تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی تجزیه وتحلیل شد و نتایج حاکی از اثربخشی مثبت هر دو روش رفتاردرمانی شناختی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی اجتماعی بود (001/0>P). همچنین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هم در پس آزمون و هم در دوره پیگیری بیش از رفتاردرمانی شناختی بود (05/0>P). بر همین اساس می توان از این دو روش در جهت افزایش توانمندی های اجتماعی پسران تک والد استفاده نمود و ضمن افزایش خودکارآمدی اجتماعی، از بروز مشکلات رفتاری و آسیب های اجتماعی که آنان را تهدید می نماید پیشگیری کرد

    کلید واژگان: رفتاردرمانی شناختی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، خودکارآمدی اجتماعی، نوجوانان پسر تک والد
    Mohsen Shakerinasab *, Alieh Geravand, Raziyeh Darroudi, Zahra Behnoud, Samaneh Akhtarmoghadam

    The present study was conducted to comparing the effect of cognitive behavioral therapy and therapy based on acceptance and commitment on the social self-efficacy of single-parent boys in Bojnord city. The research method was semi-experimental with a pre-test and post-test design and follow-up with a control group, and the statistical population was all single-parent male students of the first secondary school in Bojnord city in the academic year of 2023-2024, of which 45 were selected by purposive sampling. 200 single parent students were selected. The research tool was the Smith and Betz Social Self-Efficacy Questionnaire (SES). The experimental groups underwent 8 sessions of 90 minutes separately under cognitive behavioral therapy and therapy based on acceptance and commitment, and the control group did not receive any intervention. All three groups completed the post-test again. And after one month, a follow-up period was also conducted. The data were analyzed with the analysis of variance of repeated measurements and the Bonferroni post hoc test and the results indicated the positive effectiveness of both cognitive behavioral therapy methods and treatment based on acceptance and commitment on social self-efficacy (P<0.001). Also, the effectiveness of treatment based on acceptance and commitment both in the post-test and in the follow-up period was more than cognitive behavioral therapy (P<0.05). Based on this, these two methods can be used to increase the social capabilities of single-parent boys and, while increasing social self-efficacy, prevent the occurrence of behavioral problems and social harms that threaten them.

    Keywords: cognitive behavioral therapy, Treatment based on acceptance, commitment, social self-efficacy, single-parent male adolescents
  • عالیه گراوند*، تکتم رحمتی، زهرا بهنود، زری دلیر مایوان، معصومه جعفری فر
    هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان ماتریکس بر کاهش وسوسه بیماران مصرف کننده مواد محرک تحت درمان بود.
    روش
    در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است و جامعه آماری آن مردان مصرف کننده مواد محرک، مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر مشهد در شش ماهه اول سال 1401 به تعداد 70 نفر تشکیل دادند که 30 نفر از آنها به روش نمونه گیری دردسترس و بر اساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جای دهی شدند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه وسوسه مصرف مواد صالحی فدردی و همکاران(1387) بود. گروه آزمایش به مدت 24 جلسه 120 دقیقه ای به صورت دو جلسه در هفته تحت درمان ماتریکس قرار گرفتند و گروه کنترل آموزشی ندیدند و تجزیه وتحلیل داده ها به روش تحلیل کوواریانس بر اساس نرم افزار SPSS 25 انجام شد. یافته ها نشان داد درمان ماتریکس می تواند تفاوت معنی داری را در میانگین نمرات تاب آوری و وسوسه مصرف بیماران ایجاد نماید و منجر به افزایش تاب آوری و کاهش وسوسه مصرف گروه آزمایش در پس آزمون گردد(001/0 P<). نتیجه این پژوهش نشان می دهد که درمان ماتریکس از قابلیت عملی خوبی برای افزایش تاب آوری و کاهش وسوسه مصرف بیماران بیماران مصرف کننده مواد محرک برخوردار بوده و می تواند به عنوان یک گزینه درمانی سودمند از سوی روانشناسان مورداستفاده قرار گیرد
    کلید واژگان: درمان ماتریکس، تاب آوری، وسوسه مصرف
    Alieh Geravand *, Toktam Rahmati, Zahra Behnoud, Zari Dalirmaivan, Masume Jafarifar
    The aim of the present study was to determine the effectiveness of matrix therapy on reducing the temptation of stimulant drug users under treatment.
    Method
    In this research, a semi-experimental method with a pre-test and post-test design was used with a control group, and the statistical population consisted of 70 male stimulant drug users who referred to the addiction treatment centers of Mashhad in the first six months of 2022. 30 of them were selected by the available sampling method and based on the research entry criteria, and randomly assigned to two experimental and control groups of 15 people. The tools used in this research were Connor and Davidson's resilience questionnaire (2003) and Salehi Federdi et al.'s drug temptation questionnaire (2007). The experimental group received matrix therapy for 24 sessions of 120 minutes, two sessions a week, and the control group did not receive training, and data analysis was done using the covariance analysis method based on SPSS 25 software. The findings showed that matrix treatment can create a significant difference in the mean scores of resilience and the temptation to use of patients and lead to an increase in resilience and a decrease in the temptation to use of the experimental group in the post-test (P<0.001). The result of this research shows that the matrix therapy has a good practical ability to increase resilience and reduce the temptation to use stimulants and can be used as a beneficial treatment option by psychologists
    Keywords: Matrix treatment, Resilience, temptation to use
  • عالیه گراوند، مصطفی بلقان آبادی، احمد احمدی
    هدف
    هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش شناختی- رفتاری گروهی بر انتظاراتزناشویی زنان و مردان متاهل شهرستان کوهدشت بود.
    روش
    این تحقیق شبه تجربی بوده و نمونه ی آن 32 زن و مرد بودند که از بین داوطلبانی که از فروردین تا اواخر تیر ماه 1389 به مراکز و موسسات مشاوره و روانشناسی شهرستان کوهدشت مراجعه کرده بودند، به شیوه هدفمند و به صورت تصادفی، در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (در هرگروه 8 زوج). ابزار پ‍ژوهش پرسشنامه انتظارات زناشویی بود که دارای 3 بعد 1- انتظار از همسر به عنوان دوست و حامی؛ 2- انتظار از زندگی زناشویی و انتظار از یک رابطه ایده آل است. ابتدا از دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. آموزش شناختی- رفتاری در 8 جلسه دو ساعته و به صورت هفته ای در گروه آزمایش به اجرا در آمد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. در پایان از دو گروه پس آزمون به عمل آمد. فرضیه تحقیق بیان می دارد که آموزش شناختی رفتاری گروهی بر انتظارات زناشویی زنان و مردان متاهل شهرستان کوهدشت اثربخش است. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که افرادی که مداخله آموزش شناختی- رفتاری را دریافت کرده بودند، انتظارات زناشویی آنان در مرحله ی پس آزمون بهبود یافته است.
    نتیجه گیری
    از نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که مداخله آموزش گروهی شناختی- رفتاری بر بهبود انتظارات زناشویی مردان و زنان متاهل شهرستان کوهدشت اثربخش بوده است.
    کلید واژگان: آموزش شناختی، رفتاری، انتظارات زناشویی، زنان و مردان متاهل
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال