فهرست مطالب عباس واعظ زاده
-
آیین های تشرف مناسکی هستند که فرد با گذر از آنها به رشد و بالندگی درونی می رسد و با رهایی از من پیشین خود می تواند با شخصیتی پالایش یافته و نگاهی تازه و متعالی به مرحله بعدی حیات خویش قدم بگذارد. داستان خسرو و شیرین به روایت نظامی، بسیاری از نمادها و آیین های تشرف و پاگشایی را به نمایش می گذارد. این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است، بر آن است تا به شناسایی و تبیین نمادها و آیین های تشرف قهرمانان در منظومه خسرو و شیرین نظامی بپردازد. بر اساس یافته های تحقیق، انواع مراسم پاگشایی و آشناسازی، مانند نذر و دعا، نام گذاری، پرستاری آیینی، آموزش، سفر، آزمون، ریاضت، خلوت گزینی، شست و شوی آیینی، رازآموزی، تشییع و تدفین و... و مراحل سه گانه آن (گسست، گذار و پیوست) را می توان در مقاطع چهارگانه زندگی (تولد، بلوغ، ازدواج/ پادشاهی و مرگ) دو قهرمان اصلی این داستان (خسرو و شیرین) مشاهده کرد..کلید واژگان: آیین تشرف, پاگشایی, داستان عاشقانه, خسرو و شیرین, نظامی گنجوی}Abstract
Initiation rites are rituals a person goes through to achieve inner growth and maturity, and while getting rid of his former self, he/she can step into the next stage of his life with a refined personality and a new sublime perspective. The story of Khosrow and Shirin, according to Nizami’s narrative, displays many symbols and rituals of initiation. This descriptive-analytical research aims to identify and explain the symbols and rituals of orientation in Nizami’s Khosrow and Shirin. Based on the findings of the research, all kinds of initiation and familiarization rituals, such as vows and prayers, naming, ritual nursing, education, travel, testing, austerity, seclusion, ritual washing, secret learning, and funeral and burial in three stages—break, transition and attachment—can be seen in the four stages of the life (birth, maturity, marriage/kingdom and death) of the two heroes of this story, Khosrow and Shirin.Keywords: initiation rites, familiarization rituals, romance, Khosrow, Shirin, Nizami Ganjavi} -
«طردیه» (نخجیرگانی) یکی از انواع شعر در ادبیات فارسی و عربی است. سابقه این نوع از شعر در ادبیات عربی به دوره جاهلی بازمی گردد، اما در دوره عباسی است که طردیه به عنوان یک نوع ادبی مستقل مطرح می شود. رواج این نوع ادبی در دوره عباسی تحت تاثیر رواج شکار و علاقه وافر خلفای عباسی و اشراف به این تفریح درباری مرسوم در ایران دوره ساسانی بوده است. این نوع ادبی به تبع شعر عربی در شعر فارسی نیز رواج می یابد و و به عنوان یکی از زیرگونه های قصیده مدحی مورد توجه بعضی از شاعران درباری، به ویژه شاعران دربار غزنوی، سلجوقی و گورکانیان هند قرار می گیرد. هدف مقاله حاضر بررسی ویژگی ها/ قراردادهای این نوع ادبی در شعر فارسی و عربی، بیان شباهت ها و تفاوت های آن در این دو زبان، تفاوت آن با «شعر شکار» و ارایه تعریفی جامع و مانع از آن است. برای این منظور به بررسی گونه شناسانه نمونه های این نوع ادبی در ادبیات فارسی و عربی پرداخته شده است.
کلید واژگان: شعر فارسی و عربی, طردیه (نخجیرگانی), شعر شکار, گونه شناسی تطبیقی, نوع ادبی}"Tordiyeh" (Nakhjirgani) is one of the types of poetry in Persian and Arabic literature. The history of this type of poetry in Arabic literature goes back to the Jahili period, but it is in the Abbasid period that the thardiyyah is presented as an independent literary type. The spread of this type of literature in the Abbasid period was influenced by the prevalence of hunting and the great interest of the Abbasid caliphs and nobles in this court entertainment that was common in Iran during the Sassanid period. This type of literature is popular in Persian poetry as well, following Arabic poetry, and it is the focus of some court poets, especially Ghaznavid, Seljuk and Gurkanian court poets. The purpose of this article is to investigate the characteristics/conventions of this literary type in Persian and Arabic poetry, to express its similarities and differences in these two languages, its difference with "hunting poetry" and to provide a comprehensive definition and prevent it. For this purpose, a typological examination of examples of this literary type in Persian and Arabic literature has been done.
Keywords: Persian, Arabic poetry, Tardiyeh (Nakhjirgani), Shekar poetry, comparative typology, Literary genre} -
دیوان حافظ بالعربیه شعرا برگردانی منظوم از 490 غزل حافظ شیرازی است. این پژوهش در نظر دارد موسیقی بیرونی یا همان وزن عروضی این ترجمه را با تکیه بر ظرافت های عروض فارسی و عربی بررسی کند. عواملی مانند نوع اوزان، تفاوت شمار ارکان عروضی، تغییر وزن، ضرورت های شعری، زحافات و افزودن یا کاستن واژه ها به دلایل عروضی، نقد و ارزیابی شد. به منظور تمرکز بیشتر بر 20 غزل نخست دیوان حافظ تکیه شد، اما برای اطمینان از یافته ها به سایر غزلیات به ویژه ملمعات نیز توجه شد. روش پردازش داده ها توصیفی- تحلیلی با رویکرد علم عروض است. نتایج تحقیق نشان می دهد نحو و گاه حتی بلاغت شعر حافظ در این ترجمه تحت تاثیر موسیقی بیرونی قرار گرفته و زحافات و ضرورت های شعری را در زبان مقصد به دنبال آورده است. تغییراتی که عروض شعر فارسی در گذر زمان مطابق ذوق و قریحه ایرانی یافته به آسانی در چنبره ترجمه نمی گنجد. به نظر می رسد تغییر وزن غالب ملمعات در جریان ترجمه حاضر، گواهی بر این مدعا باشد.کلید واژگان: دیوان حافظ بالعربیه شعرا, موسیقی بیرونی, نقد ترجمه}Divan-e- Hafiz be-Al-Arabiyyate She'ran (Hafez's Divan in Poetic Arabic) is a poetic translation of four hundred and ninety ghazals by Hafez. This study aims to examine the external music or the prosody of this translation based on the subtleties of the Persian and Arabic prosodic system. Factors such as meter, differences in the number of prosodic elements, meter change, poetic necessities, modifications, or addition or subtraction of words for prosodic reasons were evaluated and criticized. For a deeper analysis, the first twenty ghazals of Hafez's Divan were investigated, while other ghazals, especially Molamm'at, were also considered to confirm the findings. The data were analyzed using a descriptive-analytical method with a prosody-based approach. The results showed that the syntax and sometimes even the rhetoric of Hafez's poetry has been influenced in this translation by external music, which has resulted in modifications and overabundance of poetic necessities in the target language. The changes that the prosody of Persian poetry have found over time, as required by Iranian taste, are not easily translatable. Alterations in the meter of the most Molamm'ats in the present translation seem to be a testament to this claim.Keywords: Divan-e- Hafiz be-Al-Arabiyyate She'ran Nader Nezam Tehrani, External music, Translation Criticism}
-
یکصد منظومه عاشقانه فارسی نوشته حسن ذوالفقاری، یکی از جامع ترین و مقبول ترین کتاب ها در حوزه داستان های عاشقانه فارسی است که پس از گذشت حدود هفت سال از اولین چاپ خود، اکنون به چاپ سوم رسیده است. هدف مقاله حاضر نقد و بررسی این کتاب است. برای این منظور، ضمن معرفی مختصری از کتاب، در سه بخش نقد ساختاری، نقد محتوایی و نقد منابع، با ذکر شواهد و مستندات، به بررسی اشکالات و نواقص آن پرداخته شده است. عدم انطباق کامل عنوان با محتوای کتاب، اشکال در تبویب کتاب، نداشتن رویه واحد در انتخاب عناوین مداخل، مدخل قراردادن بعضی از نظیره ها و منظومه هایی که اطلاعات کافی از آنها موجود نیست، عدم پایبندی به ساختار پیش بینی شده برای هر مدخل، اشکالات نگارشی و ضعف تالیف در بعضی مواضع (اشکالات ساختاری)، قرار دادن منظومه های عاشقانه ذیل نوع غنایی و نمایشی، اشکال در ریخت شناسی داستان های عاشقانه، بعضی اظهارنظرهای غیردقیق و نیازمند تامل، گزارش ناقص/ اشتباه بعضی داستان ها، بعضی داده های نادرست (اشکالات محتوایی)، ندیدن بعضی از منابع و بعضی آشفتگی ها در فهرست منابع و ناهماهنگی آن با ارجاعات، ایراداتی است که برطرف شدن آنها در ویراست دوم، اعتبار و مقبولیت کتاب را افزون تر خواهدکرد.
کلید واژگان: داستان های عاشقانه, یکصد منظومه عاشقانه فارسی, حسن ذوالفقاری, نقد ساختاری, نقد محتوایی, نقد منابع}One Hundred Persian Love Verses by Hassan Zolfaghari is one of the most comprehensive and popular books in the field of Persian love stories, which has now reached its third edition, about seven years after its first publication. The purpose of this article is to review this book. For this purpose, while briefly introducing the book, in three sections of structural critique, content critique and critique of sources, by mentioning the evidence and documents, have examined its flaws and shortcomings. Incomplete compliance of the title with the content of the book, problems in book chapters, lack of a single procedure in selecting titles of entries, inclusion of some imitations and stories from which there is not enough information, non-adherence to the structure provided for each entry, writing flaws and poor writing (structural flaws), putting love stories under lyrical and dramatic genre, problems in the morphology of love stories, some inaccurate and thought-provoking comments, incomplete/ wrong reporting of some stories, some incorrect data (content problems), the absence of some sources and some confusions in the list of sources and its inconsistency with references are the problems that will be solved in the second edition, will increase the credibility and acceptability of the book.
Keywords: Love stories, One Hundred Persian Love Verses, Hassan Zolfaghari, structural critique, content critique, critique of sources} -
داستان عشقی-قهرمانی یکی از انواع ادبی فارسی است که از جهاتی با داستان پهلوانی و از جهاتی با داستان عاشقانه مشابهت هایی دارد، اما تفاوت هایی که در این میان هست، باعث تمایز آن با این دو نوع مشابه می شود. در ادبیات غرب از دو نوع داستان عاشقانه و داستان عشقی-قهرمانی، با عنوان مشترک «رمانس» (داستان عشقی) یاد می شود. «بهرام نامه» ها را که روایت گر داستان زندگی بهرام گورند، از مصادیق نوع ادبی رمانس در ادبیات فارسی دانسته اند. در این میان، بعضی این منظومه ها را در زمره داستان های عاشقانه محسوب کرده اند. هدف این مقاله اثبات «عشقی-قهرمانی» بودن این داستان و نیز شناخت ساختار روایی نوع ادبی «داستان عشقی-قهرمانی» و یافتن وجوه تشابه و تمایز آن با دو نوع مشابه است. برای این منظور از ریخت شناسی، که یکی از ابزارهای دانش گونه شناسی در شناخت انواع ادبی روایی است، بهره گرفته شده است. در این مقاله ابتدا با ریخت شناسی پنج بهرام نامه مشهور و موجود ادبیات فارسی (هفت پیکر نظامی، هشت بهشت امیرخسرو، هفت اختر عبدی بیک شیرازی، بهرام نامه روح الامین شهرستانی و هفت منظر هاتفی) خویشکاری ها، شخصیت ها و الگوهای روایی این داستان، به عنوان یکی از مصادیق داستان عشقی-قهرمانی شناسایی شده اند و در پایان بر همین اساس، وجوه تشابه و تمایز داستان عشقی-قهرمانی با داستان پهلوانی و داستان عاشقانه بیان شده است.
کلید واژگان: رمانس, داستان عشقی-قهرمانی, داستان پهلوانی, داستان عاشقانه, بهرام نامه, گونه شناسی}A heroic love story is a genre of the Persian literary that is similar in some aspects to love tales and in others to heroic tales; however, there are also differences that make it different from these two similar types. In the western literature, love and heroic-love tales both are referred as "romance". In the Persian literature, the series of Bahramnameh describing the life of Bahram Gor are considered as examples of romance genre. Meanwhile, some categorizes these poems as love stories. The present study aims to prove the "love-heroic" nature of this story, to understand the narrative structure of the literary type of a "love-heroic story", and to find its similarities and differences with two genres mentioned before. To this end, morphology, as a typological tool for the recognition of types of narratives in literature, is applied. First, Based on tale morphology in five famous series of Bahramnameh (Haft Peykar by Nizami Ganjavi, Hasht Bihisht by Amir Khosrow, Haft Akhtar by Abdi Beyk, Bahramnameh by Rouh-al-Amin Shahrestani-, and Haft Manzar by Hatefi), the paper identifies functions, characters and narrative models of this series as the example of heroic-love stories. Finally, its similarity and distinction with heroic and love tales are presented.
Keywords: romance, Heroic-love story, Heroic tale, Love story, Bahramnameh, Typology} -
انتحال (سرقت علمی) یکی از غیراخلاقی ترین آسیب های پژوهش است که امروزه در تحقیقات دانشگاهی ما رو به فزونی است. هدف این مقاله بررسی جوانب مختلف انتحال (سرقت علمی) در مقالات علمی - پژوهشی، به عنوان برجسته ترین نماینده تحقیقات دانشگاهی، و به طورویژه مقالات علمی - پژوهشی حوزه ادبیات فارسی است. برای این منظور با استفاده از روش توصیفی- استنادی، ابتدا سرقت علمی با ذکر مصادیقی از آن در مقالات علمی - پژوهشی ادبیات فارسی تعریف می شود و در ادامه مسیولان، عوامل و انگیزه های انجام سرقت علمی در مقالات علمی - پژوهشی مورد بررسی قرار می گیرد و در نهایت راهکارهایی برای پیش گیری از انجام سرقت علمی و پس گیری مقالات سرقتی در مجلات علمی - پژوهشی حوزه ادبیات فارسی ارایه می گردد. این مقاله بر نقش بازدارنده سامانه های مشابه یاب متون (در مراحل قبل از چاپ مقالات)، نقدهایی که توسط پژوهشگران و آگاهان پیشینه تحقیق در حوزه های مطالعاتی مختلف (دیدگان بینا) نوشته می شود و چاپ این مقالات توسط مجلات علمی- پژوهشی، سلب اعتبار مقالات سرقتی چاپ شده و لغو امتیاز حاصل از آنها، به عنوان راهکارهایی عملی در این خصوص تاکید دارد.
کلید واژگان: آسیب شناسی تحقیق, اخلاق پژوهش, انتحال (سرقت علمی), تحقیقات ادبی, مقالات علمی- پژوهشی}Plagiarism is one of the most unethical research damage that is nowadays growing in our academic research. The purpose of this article is to examine various aspects of plagiarism in academic articles as the most prominent representative of academic researches, and in particular the academic articles of the Persian literature field. For this purpose, plagiarism is firstly defined by mentioning some examples of it in the academic articles of Persian literature. And in the future, the authorities, factors and motives behind the plagiarism of research articles are investigated. Finally, strategies for prevention of plagiarism and retraction of pirated articles in journals of the Persian literature field are offered. This article focuses on the inhibiting role of "plagiarism checker software" (in pre-publication), "review articles" by researchers and experts to study history (perspicacious eyes) is written in different fields of study and the publication of these articles by academic journals, retraction of stuffed articles and the cancellation of their score, as practical solutions in this regard stresses.
Keywords: Pathology research, Research ethics, Plagiarism, Academic articles of Persian literature} -
فصلنامه نقد ادبی، پیاپی 45 (بهار 1398)، صص 181 -221
نظامی گنجوی (530-614 ق.) با سرودن مثنوی های پنج گانه خود موسوم به خمسه/ پنج گنج بنیان گذار سنت خمسه سرایی در ادبیات فارسی و به تبع آن، ادبیات ترکی گردید که تا هشتصد سال در ایران و دامنه نفوذ فرهنگ ایرانی (هند و عثمانی) به حیات خود ادامه داد. در این گستره زمانی و مکانی وسیع ده ها اثر با نام خمسه یا نام های مشابه سروده شد. وجود این دسته از آثار که علاوه بر نام مشابه، دارای ویژگی های مشترکی نیز هستند، از وجود نوعی در ادبیات فارسی و ترکی به نام «خمسه» حکایت دارد. هدف ما در این مقاله شناخت قراردادهای این نوع ادبی، بر اساس خمسه های فارسی موجود است. برای این منظور، ضمن برشمردن خمسه های موجود یا مذکور ادب فارسی در مناطق و دوره های مختلف، به بررسی ویژگی های این خمسه ها پرداخته و قراردادهای اصلی و فرعی این نوع ادبی را بیان کرده ایم.
کلید واژگان: شعر فارسی, نظامی گنجوی, خمسه سرایی, خمسه, نوع ادبی} -
«حکایت اخلاقی» یکی از انواع قصه های سنتی است که پدیدآورندگان آن، آن را صرفا به منظور تعلیم و تایید آموزه های اخلاقی مد نظر خود به کار می برده اند. هدف این مقاله، شناسایی ساختار این نوع ادبی بر پایه حکایت های اخلاقی منظومه های تعلیمی و به طور ویژه مخزن الاسرار نظامی و سه نظیره مشهور آن (مطلع الانوار امیرخسرو، روضه الانوار خواجوی کرمانی و تحفه الاحرار جامی) است. نگارندگان با به کارگیری روش ریخت شناسی پراپ، که یکی از روش های مناسب برای گونه شناسی انواع ادبی روایی است، حکایت های اخلاقی این چهار منظومه را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده اند که حکایت اخلاقی از لحاظ ساختاری، روایت کوتاهی است که از یک صحنه آغازین (وقوع صحنه سوال برانگیز/ بروز مشکل) و سیزده خویشکاری (طرح سوال، سرزنش، پاسخ دهی، نصیحت، شرارت، نابودی شریر، یاری طلبی، یاری دهی، رفع مشکل، تنبه، پشیمانی، جبران اشتباه و پاداش یابی) تشکیل شده است که پنج شخصیت (قهرمان، نصیحت شنو، ناصح، شریر و یاریگر) این خویشکاری ها را بر عهده دارند. حکایت های اخلاقی دارای دو الگوی روایی اصلی و دو الگوی روایی فرعی هستند که گاهی نیز با هم ترکیب می شوند.کلید واژگان: حکایت اخلاقی, منظومه های تعلیمی, مخزن الاسرار, ریخت شناسی, نوع ادبی}
-
فصلنامه نقد ادبی، پیاپی 39 (پاییز 1396)، صص 217 -222ارجاع نویسی و مستندسازی امروزه یکی از ملزومات اصلی و مسلمات تحقیق محسوب می شود. از همین رو کتاب های روش تحقیق از یک سو و مجلات علمی- پژوهشی از سوی دیگر، تاکید و حساسیت فراوانی بر این امر دارند. در یکی از کتاب های روش تحقیق در این باره می خوانیم: سیل مقاله ها در همایش ها و نشریات دانشگاهی و در پی آن تالیف مقالات همسان و همانند، کار دانشگاهیان را دشوار کرده است. برای پژوهشگر دانشگاهی، شناخت اطلاعات اصیل و استناد به صاحب اصلی اندیشه و منابع دست اول یک ضرورت مسلم است (فتوحی، 1393: 219).
نگارنده در حین مطالعه مقالاتی در حوزه مطالعاتی خود (انواع ادبی)، متوجه مشابهت هایی بین مطالب یک مقاله علمی- پژوهشی با مقاله متقدم بر آن شد؛ مطالب مشابهی که نشانه ای مبنی بر اقتباس مشروع و مستند آن ها از منبع متقدم وجود ندارد. نویسنده مقاله «طرحی برای طبقه بندی انواع ادبی در دوره کلاسیک» (1388) در «بخش اول» مقاله خود - که به طبقه بندی انواع شعر فارسی اختصاص دارد – نظرات و ایده هایی را در این خصوص مطرح کرده است که پیش از آن در مقاله «انواع ادبی در شعر فارسی» (پورنامداریان، 1386) مطرح شده است، اما هیچ اشاره و ارجاعی به آن نداشته است.کلید واژگان: آسيب شناسي تحقيق, اخلاق پژوهش, ارجاع نويسي, مقاله علمي, پژوهشي, انواع ادبي}Literary Criticism, Volume:10 Issue: 39, 2018, PP 217 -222Plagiarism is one of the most immoral damages in our academic research studies that is growing today . The purpose of this article is to investigate plagiarism in academic articles (as the most prominent representative of academic research) , and in particular reporting and tracking of plagiarism in two academic articles in the field of literary genre studies . For this purpose, at first evidences of plagiarism in these two articles are shown ; and in the following, undertakers and propellants for doing plagiarism in research articles are expressed ; and eventually, strategies for prevention of plagiarism and retraction of pirated articles in journals are offered. this article focuses on the inhibiting role of plagiarism checker software (in pre-publication), review articles by researchers and experts to study history (perspicacious eyes) is written in different fields of study, and retraction of published articles, as practical solutions in this regard stresses. -
خوش بختانه نظریه جدید انواع ادبی که جایگاه ویژه ای در مطالعات ادبی و فرهنگی جهان دارد اندک اندک با ترجمه و چاپ کتاب ها و مقالات مهم این حوزه دارد راه خود را در مطالعات ادبی فارسی نیز می یابد. کتاب نظریه ژانر (نوع ادبی): رویکرد تحلیلی تاریخی تدوین و تالیف سیدمهدی زرقانی و محمودرضا قربان صباغ یکی از همین کتاب هاست که اخیرا (بهار 1395) در این زمینه چاپ شده است. شاید بزرگ ترین دستاوردی که خوانندگان این کتاب، از آن حاصل می کنند، تغییر رویکرد آن ها نسبت به مقوله نوع ادبی باشد؛ چرخش از رویکردی سنتی و منسوخ به رویکردی جدید و زنده در مطالعات ادبی جهان امروز. گذشته از ارزش هایی که مسلما این کتاب دارد، اشکالاتی نیز بر آن مترتب است. هدف این مقاله بررسی بعضی از جوانب این کتاب و گوش زد کردن بعضی از این اشکالات و به طور ویژه، معرفی منابعی است که نویسندگان نظریه ژانر از آن ها به طور مستقیم/ غیرمستقیم بهره برده اند اما نه به آن ها ارجاع داده اند و نه به آن ها اشاره ای در حد پیشینه تحقیق کرده اند.کلید واژگان: نظریه ژانر, نوع ادبی, بینامتنیت پنهان, پیشینه تحقیق}
-
کتاب مخزن الاسرار نظامی گنجوی و استقبال از آن در شبه قاره و ایران نوشته انجم حمید است. ابتدا این کتاب معرفی و سپس با توجه به معایب و مزایایش نقد شده است. در بخش مزایا به مواردی چون: دست رسی مولف به نسخ خطی نظیره ها و شناسایی نظیره های بیش تر و در بخش معایب به اشکالاتی چون نقل بدون نقد مطالب، عدم احاطه کامل بر پیشینه تحقیق، تفاوت معیار در دوره بندی ها، عدم انجام تغییرات لازم در تبدیل پایان نامه به کتاب، به روز نکردن اطلاعات و ارائه اطلاعات نادرست پرداخته شده است.کلید واژگان: شعر فارسی, نظامی گنجوی, مخزن الاسرار, تقلید و نظیره گویی, ادبیات شبه قاره}
-
داستان عاشقانه یکی از انواع ادبی دیرینه و پرطرفدار ادب فارسی است. هدف این مقاله بازشناخت این نوع ادبی کهن و محبوب است. برای این منظور از ریخت شناسی، که یکی از ابزارهای دانش گونه شناسی در شناخت انواع ادبی روایی است، بهره گرفته شده است. در این مقاله با ریخت شناسی بیست و دو منظومه عاشقانه به عنوان شکل غالب و مقبول داستان عاشقانه در ادبیات فارسی به شناسایی خویشکاری ها، شخصیت ها، الگوی روایی و طبقه بندی داستان های عاشقانه پرداخته ایم و نهایتا داستان عاشقانه را به مثابه یک گونه ادبی فارسی، روایتی دارای یک صحنه آغازین و بیست و دو خویشکاری دانسته ایم که پنج شخصیت اصلی در آن ایفای نقش می کنند و از یک الگوی تقریبا واحد روایی پیروی می کند. این گونه ادبی با توجه به دو معیار حضور/ عدم حضور خویشکاری «رفع مانع» و شیوه پایان-بندی (فرایند خویشکاری های پایانی)، دارای سه الگوی روایی فرعی یا سه زیرگونه داستان عاشقانه مادی، داستان عاشقانه معنوی و داستان عاشقانه مادی- معنوی است.کلید واژگان: داستان عاشقانه, منظومه عاشقانه, ریخت شناسی, گونه شناسی, نوع ادبی}Love story is one of the ancient and popular genres of Persian literature. The purpose of this article is to explore the genre. For this purpose, the morphology, which is one of the tools of Typology to identify the genres of narrative literature, has been used. In this article, twenty-two amorous verses as the dominant and popular form of love story in Persian literature - to identify functions, characters, and narrative patterns of love stories and Typology of them, have been investigated and finally Persian love story as a literary genre, narrative has an opening scene and twenty-two functions that five main characters in the play and a single narrative pattern, have been defined. This genre according to two criteria: the presence/ absence of "resolves an obstacle" function and the final functions, has three sub-narrative patterns or three sub-genres of material love story, spiritual love story and material-spiritual love story.Keywords: Love story, Amorous verses, morphology, Typology, Genre}
-
گونه شناسی ادبی یا نظریه انواع ادبی یکی از نظریات مطرح در حوزه نظریه ادبی است که در حیات حدودا دوهزار و چهارصد ساله خود محمل مناقشات، رد و قبول ها و جرح و تعدیل های فراوانی بوده است. در این مناقشات و مجادلات مسائل و مباحث مختلفی مطرح شده که سبب گسترش، تعمیق و امروزه تثبیت این نظریه شده است. این مقاله بر آن است تا از انبوه مباحث مطرح در این نظریه به مسائلی بپردازد که توجه به آنها در مطالعات گونه شناسانه ادبیات فارسی ضروری است؛ مسائلی چون: تعریف نوع ادبی، رابطه نوع ادبی با آثار ادبی، انواع انواع ادبی (انواع بنیادی)، قراردادهای نوع، نوع ادبی و ایجاد انتظارات، میزان رعایت قراردادهای نوع، نوع ادبی و بینامتنیت، زمان مندی انواع ادبی، نوع ادبی و فرهنگ، نوع ادبی و تاریخ ادبیات، دور در گزینش انواع ادبی، و تعریف و نام دهی انواع ادبی. این مقاله ضمن طرح این مباحث، به نقد رویکرد سنتی نظریه انواع ادبی فارسی پرداخته و ضرورت اتخاذ رویکرد جزئی نگرانه به انواع ادبی را متذکر می-شود.
کلید واژگان: نظریه ادبی, نظریه انواع ادبی, نوع ادبی, ادبیات فارسی}Genology or genre theory is one of the oldest، most controversial and most problematic branches of literary theory. Approximately two thousand four hundred years in the life of this theory، many controversies surrounding the concept of genre has been and in these controversies، different problems and issues have been raised. Among the many topics of the theory، this article will talk about the issues that need attention in generic studies of Persian literature; such as the definition of the genre، genre and literary works، types of genres (the main forms)، generic conventions and expectations، measure of regard to conventions، genre and intertextuality، genre and time، genre and cultures، genre and literary history، the vicious circle in the selection of genres، and definition and naming of genres. The article also criticizes the traditional approach to genre theory in Persian literature and notes the necessity of retrospective component approach to literary genres.Keywords: literary theory, genre theory, genre, Persian literature} -
شاهنامه فردوسی به دلیل ویژگی های منحصر به فردی چون اشتمال بر تاریخ و فرهنگ دیرینه و پرافتخار ایران زمین، توجه همه طبقات مردم ایران از جمله عوام را به خود جلب کرده است. یکی از نمودهای توجه عوام به شاهنامه را می توان در امثال رایج در بین آن ها مشاهده کرد. مصراع ها، ابیات و مضامینی از شاهنامه که به عنوان مثل بر سر زبان ها افتاده یا مثل هایی که حول داستان ها، شخصیت ها، سراینده و خود واژه شاهنامه شکل گرفته است، از نفوذ گسترده و عمیق شاهنامه در «حکمت توده» حکایت دارد. هدف این مقاله بررسی نقش و سهم فردوسی و شاهنامه در مثل های فارسی موجود در امثال و حکم دهخدا و کندوکاو در این مثل-هاست. برای این منظور با دو رویکرد اثرمحور و مثل محور به بررسی امثال ماخوذ از شاهنامه پرداخته و این امثال را از لحاظ گونه شناسی و موضوعی مورد بررسی قرار داده ایم. در پایان نیز به بررسی دلایل فراوانی امثال و حکم ماخوذ از شاهنامه و تفکیک مثل ها و ارسال المثل های شاهنامه پرداخته ایم.
کلید واژگان: شاهنامه, امثال و حکم, مثل, گونه های مثلی, موضوعات مثلی}Due to its unique features derived from ancient Iranian history and culture، Ferdowsi’s Shahnameh has captured the attention of all Iranian social classes including the folk. The interest of the folk in the Shahnameh can be witnessed in the common proverbs they use. The hemistiches، couplets and themes of this great masterpiece used as proverbs، or the proverbs including allusions to the epic stories and characters as well as the very word “Shahnameh” and the poet himself all bespeak its widespread and profound influence on the Iranian folklore. The aim of this article is to investigate the role and contribution of Ferdowsi’s Shahnameh to Persian proverbs as they appear in Dehkhoda’s Amsal-o-Hekam (i. e. Proverbs and Aphorisms) and to further examine such proverbs. For this purpose، proverbs derived from the Shahnameh are considered in terms of typology and themes using work-based and proverb-based approaches. Finally، it has been considered why there are so many proverbs and paroemiac verses in Dehkhoda’s Amsal-o-Hekam derived from the Shahnameh.Keywords: Shahnameh, AmsaloHekam, proverb, proverb genres, proverb themes} -
خمسه سرایی یکی از سنت های دیرپای ادب فارسی است که در قرن شش هجری توسط نظامی پایه گذاری شد و تا قرن چهارده هجری در ایران و قلمرو نفوذ فرهنگ ایران به حیات خود ادامه داد. در طی این تاریخ هشتصد ساله بسیاری از شاعران ایرانی، هندی و ترک به سرودن مثنوی هایی به تقلید از خمسه نظامی پرداخته اند. این سنت ادبی را می توان پس از شاهنامه سرایی، پراقبال ترین سنت ادبی فارسی دانست؛ اما تا کنون پژوهش جامعی حول آن صورت نگرفته و بسیاری از خمسه های ادب فارسی ناشناخته باقی مانده-اند و فهرست دقیقی از آنها در دست نیست. این مقاله با معرفی و نقد و بررسی عمده پژوهش های انجام شده در این زمینه، کمبودها و کاستی های این پژوهش ها را یادآور شده و پیشنهادهایی برای پژوهش در این حوزه ارائه کرده است.
کلید واژگان: نظامی گنجوی, خمسه, مقلدان, خمسه سرایی, خمسه پژوهی}Khamseh/Quintet composing is one of the long-standing traditions of Persian literature. This literary tradition was founded by Nezami Ganjavi in 6th/12th century and continued to 14th/20th century in Iran and its cultural realm. During these 8 centuries, many Iranian, Indian and Turkish poets imitated Nezami’s Khamseh. This literary tradition is the most popular tradition in Persian literature, after Shahnameh composing; but extensive research has not been done on it, and a lot of quintets have remained unexplained, and the detailed list of them is not available. This article introduces and criticizes the major researches done in this field and notes the deficiencies of these studies. Finally it offers some recommendations for research into this field.Keywords: Nezami Ganjavi, Khamseh (Quintet), imitators, khamseh composing, khamseh scholarships} -
برخی شاعران معاصر در برهه ای از زمان به دلیل اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی و شکست های پیاپی فردی و اجتماعی و در فضایی آکنده از اندیشه های فلسفی غرب، به عقیده غیاب خدا که یکی از اندیشه های بنیادین فلسفه غرب است اعتقاد پیدا می کنند؛ اما به دلیل گرایش ذاتی انسان به مفهومی به نام خدا و نیز تحت تاثیر اندیشه های فلسفی غرب به خدایی دیگرگونه روی می آورند. همین مساله سبب به وجود آمدن شکل متفاوتی از خداباوری در شعر این شاعران شده است. نگارندگان در این گفتار ضمن اشاره به پیشینه عقیده غیاب خدا و باز آفرینی آن در سنت دینی و فلسفه غرب، به بررسی چگونگی ظهور، دوام یا افول، شباهت ها و تفاوت های آن در شعر سه شاعر برجسته معاصر، یعنی اخوان، فروغ و شاملو می پردازند.
کلید واژگان: شعر معاصر فارسی, فلسفه غرب, خدا, انسان}Some of contemporary poets, at a certain period of time due to distressed political and social situation and individual and social successive defeats, some poets find conviction in "Absence of god,'' which is one of the fundamental Western philosophical ideas; but because of human's intrinsic tendency towards the concept of ''God'' and under the influence of Western philosophical ideas, belief in a "different God" appears. This subject caused to appear a different form of theism. In this article, the authors review the history of this topic in religious tradition and Western philosophy, and then study their emergence, durability, wane, difference and similarities in poetry of the three prominent contemporary poets - Akhavan, Foroogh and Shamloo. -
«تنهایی» از مسائلی است که آدمی همیشه با آن مواجه بوده و در حوزه های مختلفی چون عشق، عرفان و تصوف، روانشناسی، فلسفه و... معنی و مفهومی خاص داشته است. ادبیات به عنوان تجلی گاه اندیشه و عواطف انسانی به طرق مختلف به انعکاس این معانی و مفهوم ها پرداخته است. در شعر صوفیانه فارسی که یکی از پربارترین شاخه های ادبیات فارسی است، در دو دوره کلاسیک و معاصر، توجه ویژه ای به این مسئله شده و «تنهایی» در آن به عنوان یکی از درونمایه های اصلی شعر مطرح شده است.
نگارندگان در این گفتار به بررسی تنهایی در شعر صوفیانه فارسی می-پردازند و در پایان نتیجه می گیرند که مفهوم «تنهایی» در شعر شاعران صوفیانه سرای کلاسیک، مفهومی برگرفته از عرفان و تصوف ایرانی اسلامی رایج در آن روزگار و به معنی عام خلوت و عزلت است، اما تفاوت هایی نیز بین برداشت های شاعران از تنهایی وجود دارد. برخی چون سنایی بیشتر بر جنبه ظاهری خلوت و عزلت تاکید دارند و بعضی چون مولوی بر جنبه ظاهری و باطنی آن، و عده ای چون حافظ بیشتر بر جنبه باطنی آن. کسانی چون سعدی نیز بیشتر به علت رواج این مضمون در آن دوره بدان پرداخته اند و حتی گاهی نیز با نیش و کنایه از آن سخن گفته اند. تنهایی در شاخه سنتی شعر صوفیانه معاصر نیز که نماینده بارز آن شهریار است، ادامه همان تنهایی موجود در شعر صوفیانه کلاسیک، به ویژه تنهایی مطرح در شعر حافظ است، اما این مضمون در شاخه نوگرا و نیمایی یعنی در شعر سهراب سپهری بیشتر تحت تاثیر زندگی و آموزه های بودا و به معنی سکوت و خلوتی پاک و معنوی برای فکر و اشراق است. موضوع اخیر، یعنی تنهایی در شعر سهراب با توجه به این دیدگاه، در مقاله حاضر نقد و شرح و تحلیل شده است.
کلید واژگان: شعر فارسی, تنهایی, تصوف ایرانی اسلامی, عرفان بودایی, سهراب سپهری}Loneliness is a matter with which man has been faced all the time. In different fields such as Sufism, mysticism, psychology, philosophy and so on, a particular concept of the word is meant. Literature as the appearance arena of human thoughts and emotions has manifested these concepts and meanings in different ways. In the mystical Persian poetry, as the most prolific branch of Persian literature, loneliness has become mooted as a subject matter and a special attention has been paid towards the subject both in the classic and contemporary periods.In the persent paper, the authors examine the term of solitude in the mystical Persian poetry and conclude that its meaning in the classical Sufi poetry has been originated from early Islamic mysticism and is the same as literary meaning of the word.Of course there are some differences in the viewpoints of Sufi poets. Some of them like Sanāyi emphasize more on the outward meaning of solitude but for some others like Hāfedh the inward meaning of it is more important, while in the eye of Rumi both sides are of the same value.The concept of solitude in the classical branch of contemporary Sufi poetry which its real representative is Shahriār, follows the literary meaning of the term, while in the Sufi free poetry i.e. in the poetry of Sohrāb, it is under the influence of Buddhism and mostly used in the meaning of a spiritual silence necessary for contemplation and illumination. -
«اگزیستانسیالیسم» جریانی فکری فلسفی است که انسان را محور هستی می داند و از این لحاظ نوعی «اومانیسم» است. این مقاله به بررسی بخش هایی از شاهنامه از منظر فلسفه اگزیستانسیالیسم سارتر می پردازد؛ فلسفه ای که معتقد به «اصالت بشر» است.
فلسفه«اصالت بشر»ی سارتر شاهنامه را که صحنه نبرد خیر و شر و اهورا و اهریمن است و بشر تنها، تماشاگر این نبرد به چالش می کشد واین دو نیرو را در هم می شکند وقدرت سوم و برتری را که «انسان» است، برسرکار می آورد. فلسفه سارتر شاهنامه ای را که کوشش آدمی را در سرنوشت خود بی تاثیر می داند وانسان را چونان بازیچه ای در دست سرنوشت می انگارد، مردود می داند. او «انسان» را تنها سازنده سرنوشت خود می داند. در فلسفه سارتر، هیچ کس «قهرمان» یا «زبون» (ضد قهرمان) زاده نمی شود اما در شاهنامه همه قهرمانان، قهرمان وهمه زبونان، زبون زاده می شوند. «انتخاب» و «دلهره» از کلمات کلیدی فلسفه سارتر است. سارتر، قهرمانان داستانهای خود را همیشه در موقعیت «انتخاب» و «دلهره» قرار می دهد. مو قعیتی که قهرمانان شاهنامه بارها و بارها در داستانهایی چون رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، سیاووش و... در آن قرار گرفته اند. به طور کلی فلسفه سارتر در اصول خود با شاهنامه مخالف است و دربرخی جزئیات همگام با آن.
کلید واژگان: شاهنامه, اگزیستانسیالیسم, سارتر}The Shahnameh is the scene of the battle between the good and the evil, and man is the inactive spectator of this battle. Existentialism challenges this view of humanity and by breaking up the two forces replaces a third and superior power i.e. the human being. Existentialism therefore is a kind of humanism.According to Shahnameh, man’s effort has no effect on his destiny and man is powerless in the hands of destiny. Existentialism repudiates this view and considers man as the only builder of his destiny. In existentialism, no person is born a hero or an anti-hero, while in Shahnameh, all the heroes were born heroes and all the non-heroes were born as such. The keywords in existentialism are choice and anguish. Sartre’s heroes always find themselves in a situation charged with choice and anguish, a situation which many heroes of the Shahnameh, in most stories like Rostam and Sohrab, Rostam and Esfandiyar, Siavash, etc., also find themselves in many times. The purpose of the present article is to study parts of the Shahnameh from an existentialistic point of view and to show that in principles existentialism is in agreement with the Shahnameh but in certain minor points it agrees with it.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.