به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

عظیم هدایت پور

  • علیرضا امیرزادگان، حسن آقاجانی، خسرو برخورداری، مهدی مهرانی، آیلار احمدی، عظیم هدایت پور، محمد صادقیان*
    مقدمه

    به دلیل اهمیت بالای ناهنجاری های عروق کرونر و تنگی های آترواسکروتیک که با افزایش ریسک بروز حوادث قلبی - عروقی همراه است، این مطالعه با هدف بررسی شیوع ناهنجاری های عروق کرونری و تنگی آترواسکروتیک کرونر در بیماران مرکز قلب تهران انجام شد.

    روش بررسی

    در این مطالعه مقطعی، تمام بیمارانی که از ابتدای سال 1397 تا پایان 1398 برای آنژیوگرافی به مرکز قلب تهران مراجعه کرده و برای آن ها ناهنجاری عروق کرونر تشخیص داده شده، وارد مطالعه شدند. فراوانی و درصد فراوانی هر یک از ناهنجاری های عروق کرونر، عوامل خطر قلبی عروقی و هم چنین وجود تنگی عروق کرونر در جمعیت مورد مطالعه تعیین گردید.

    نتایج

    در 79 بیمار مطالعه، 43 بیمار (54/4 درصد) مرد بودند. 39/2 درصد از بیماران مصرف دخانیات و 10/1درصد بیماران مصرف تریاک در گذشته یا حال ذکر کردند. اختلال لیپیدی با شیوع 63 درصد، فشارخون 49 درصد و دیابت شیرین 46 درصد در بیماران دیده شد که شیوع فشارخون در زنان به صورت معنادار بالاتر بود (0/005=P). در بیماران دچار ناهنجاری عرق کرونری، 81/6 % از کل بیماران تنگی های آترواسکروتیک داشتند. ناهنجاری منشا رگ سیرکومفلکس چپ از سینوس کرونری راست با شیوع 29/1 درصد شایع ترین در کل بیماران بوده است و فقدان رگ اصلی چپ، فیستول، منشا شریان کرونری راست از سینوس کرونری چپ هر سه با شیوع 12/7 درصد در جایگاه بعدی قرار داشتند.

    نتیجه گیری

    در بیماران با ناهنجاری عروق کرونر درگیری آتروسکلروتیک شیوع بالایی دارد و از این رو، آترواسکلروز باید به عنوان یک عامل مرگ ناگهانی در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: ناهنجاری عروق کرونری، تنگی آترواسکروتیک عروق کرونری، آنژیوگرافی، بیماری عروق کرونر
    Alireza Amirzadegan, Hassan Aghajani, Khosro Barkhordari, Mehdi Mehrani, Aylar Ahmadi, Azim Hedayatpour, Mohammad Sadeghian*
    Introduction

    Due to the importance of atherosclerotic changes in the patients with coronary anomalies, it was aimed to evaluate the prevalence of atherosclerotic changes in patients with coronary anomalies who underwent coronary angiography at Tehran Heart Center within two years.

    Methods

    In this cross-sectional study, all the patients who underwent coronary angiography and were diagnosed with coronary artery anomalies were included in this study (2018-2020). The frequency and frequency percentage of the detected anomalies, cardiovascular risk factors and also the presence of coronary stenosis among the patients were then determined and reported.

    Results

    Among 79 patients with coronary artery anomaly evaluated in this study, 43 (54.4%) and 36 (45.6) were male and female, respectively. Of these, 39.2% were smokers and 10.1% had an addiction to opioids. The most frequent baseline disease in these patients was dyslipidemia, hypertension, and diabetes mellitus with 63%, 49%, and 46%, respectively. Moreover, hypertension was more frequent in women (p=0.005). A total of 81.6% of the patients (all of them had abnormal coronary arteries) had atherosclerotic stenosis in their coronary arteries. The highest frequency of coronary abnormality was left circumflex from right coronary sinus with 29.1%; the others included absent left main, coronary fistula, and right coronary artery from left coronary sinus, which were 12.7%.

    Conclusion

    In the patients with coronary artery anomalies, atherosclerotic changes were frequent prevalence, which can be an important cause of sudden cardiac death in these patients.

    Keywords: Coronary artery anomaly, Atherosclerosis, Coronary angiography, Coronary artery disease
  • پریسا ابراهیم نیا، فرید ابوالحسنی، مریم شیاسی، نرگس معرفتی، عظیم هدایت پور *
    زمینه و هدف
    سکته مغزی دومین علت مرگ و میر در سراسر جهان است و یکی از علل اصلی معلولیت های دراز مدت به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثرات حفاظتی پروژسترون و ملاتونین بر عوارض ایسکمی مغزی صورت گرفته است.
    مواد و روش کار
    در این مطالعه تجربی، 64 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار تهیه شد. شریان های کاروتید مشترک به مدت 20 دقیقه بسته شدند. سپس حیوانات تحت درمان با mg/kg 8 پروژسترون و mg/kg 10 ملاتونین قرار گرفتند. 2 هفته پس از جراحی تست موریس واتر انجام شد. سپس حیوانات کشته شده و بررسی های بافت شناسی انجام شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که پروژسترون و ملاتونین باعث افزایش تعداد سلول های هرمی و بهبود حافظه فضایی نسبت به گروه های ایسکمی و حلال شدند (05/0p<) ولی تفاوت آماری معنی داری بین گروه های درمانی مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که استفاده از پروژسترون و ملاتونین می تواند تاثیرات مثبتی در بهبود حافظه فضایی و عملکرد های رفتاری پس از سکته مغزی داشته باشد.
    کلید واژگان: ایسکمی مغزی، پروژسترون، ملاتونین، ناحیه CA1 هیپوکامپ
    P. Ebrahimnia, F. Abolhasani, M. Shiasi, N. Marefati, A. Hedayatpour *
    Background and Objectives
    Stroke is the second leading cause of death worldwide and is one of the main causes of long-term disabilities. The aim of this study was to assess the effect of Melatonin and Progesterone on stroke complications.
    Materials And Methods
    Sixty four male wistar rats were enrolled in the present study. Common carotid arteries were closed for 20 minutes. Then the animals were treated with 8 mg/kg Progesterone and10 mg/kg Melatonin. Moriss water maze test was done after 2 weeks. Then the animals were sacrificed and histological examination was performed.
    Results
    The results showed that Progesterone and Melatonin increased the number of pyramidal cells and improved spatial memory in comparison with the ischemic and solvent groups (p0.05)
    Conclusion
    It seems that the Progesterone and Melatonin usage have beneficial effects on improving spatial memory and behavioral functions after stroke.
    Keywords: Cerebral ischemia, progesterone, melatonin, CA1 region of hippocampus
  • امیر مدرسی چهاردهی*، لیلا موسوی، داراه ابراهیم، شیدا فریضا سلیمان، عظیم هدایت پور
    گونه های Elatostemaumbellatumو Pileamicrophyllaدو جنس از خانواده گزنه (Urticaceae)هستند که در منطقه جنوب شرقی آسیا به خصوص مالزی یافت می گردند. در این مطالعه اثر سمیت سلولی این دو گونه به روش آزمون سمیت میگوی آب شور (Brine shrimp cytotoxicity assay) مورد بررسی گردید که تا کنون مورد مطالعه سیتوتوکسیک قرار نگرفته اند.پس از شناسایی و جمع آوری دو گیاه مذکور، عصاره های الکلی آن ها به منظور آزمون غربال گیری از آزمون Brine Shrimp Cytotoxicity Bioassayمورد استفاده قرار گرفت که به اثرات و تعیین میزان سیتوتوکسیک بر علیه لارو آرتمیا سالینا می پردازد.عصاره CEPM II(عصاره کلروفورمی از روش دوم استخراج) از گیاه P. microphyllaو عصاره MEEU II(عصاره متانولی از روش دوم استخراج) از گیاهE. umbellatumکمترین میزان های LC50به ترتیب 70/46 و 62/57 میکروگرم بر میلی لیتر و پس از آن عصاره HEPM I(عصاره هگزان از روش اول استخراج) از گیاهP. microphyllaبالاترین میزان LC50(5742 میکروگرم بر میلی لیتر) را نشان دادند.همچنین می توان نتیجه گرفت که روش دوم عصاره گیری با استفاده از فانل جداکننده کارایی به مراتب بیشتری نسبت به روش اول عصاره گیری داشته است.در کل عصاره های E. umbellatum، اثرات کشنده تری بر روی لارو میگوی آب شور از خود نشان دادندهرچند هر دو جنس می توانند به عنوان گیاهان دارای سیتوتوکسیک مثبت جهت آزمون های اختصاصی تر شامل آنتی کنسر و آنتی تومور قرار گیرند.
    کلید واژگان: سیتوتوکسیک، Pilea microphyllaElatostema umbellatum، لارو آرتمیا سالینا
    Amir Modaresichahardehy
    Elatostema umbellatum and Pilea microphyllaare two different genuses from the nettle family, Urticaceae which are found in the tropical climate of Southeast Asia, especially in Malaysia. The cytotoxic effects of these two species were investigated by the brine shrimp lethality assay. The main purpose of this study was to evaluate the cytotoxic effects of these plants which naturally grow wild in Malaysia and has not been focused on cytotoxicity activity.Brine shrimp lethality assay was selected due to determine the cytotoxic activity against larvae of Artemiasalina.Two out of sixteen extracts namely CEPM II (chloroform extract of P. microphylla from extraction method II) and MEEU II (methanol extract of E. umbellatum from extraction method II) showed low LC50 values at 46.70µg/mL and 57.62 µg/mL, respectively. However, HEPM I (hexane extract of P. microphylla from extraction method I) showed the highest LC50 value (5742 µg/mL). Also it can be concluded that the extraction method which using separatory funnel performance was much better than the first method of extraction using only Soxhlet.Generally, crude extracts from E. umbellatum were showed higher cytotoxicity activity. Although both plants can be used as the potent cytotoxic plants for more specific tests such as anticancer activity.
    Keywords: Cytotoxicity activity, Elatostema umbellatumPilea microphylla, Larvae of Artemia salina
  • علیرضا دهقان منشادی، مهتاب رستمی حسینخانی، محسن نیک سرشت، عظیم هدایت پور، مهدی اکبر تبار طوری، صدرالله محرابی، رضا محمودی *
    زمینه و هدف
    بلوغ آزمایشگاهی تخمک یک تکنیک نوید بخش برای کاهش هزینه ها و عوارض ناشی از تحریک تخمدان به وسیله گونادوتروپین ها می باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر هم زمان فاکتور رشد شبه انسولینی 1 و آنتی اکسیدان های سیستئامین و بتا مرکاپتواتانول بر میزان تکامل آزمایشگاهی تخمک نا بالغ بوده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، 48 ساعت پس از تزریق 5/7 واحد بین المللیPMSG به موش های ماده نا بالغ، تخمک های ژرمینال وزیکول از تخمدان موش ها جدا شدند. سپس این تخمک ها به محیط کشت TCM199 حاوی 50 نانوگرم بر میلی لیتر فاکتور رشد شبه انسولینی 1 و میزان100 میکرومول سیستئامین و بتا مرکاپتواتانول منتقل شدند. بعد از 24 ساعت کشت، تخمک ها به متاز دو رسیده و این تخمک های بالغ شده در محیط لقاح آزمایشگاهی لقاح داده شدند و تکامل جنینی تا مرحله دو سلولی مورد بررسی قرار گرفت. داده های به دست آمده از این مطالعه به وسیله تست آماری آنالیز واریانس و پس آزمون توکی تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که میزان بلوغ، لقاح و تشکیل جنین دوسلولی در تخمک ژرمینال وزیکول با سلول کومولوس درمحیط کشت TCM199 حاوی فاکتور رشد شبه انسولینی-1، سیستئامین و بتا مرکاپتواتانول، به ترتیب 10/92، 30/93، 60/80 درصد و در تخمک ژرمینال وزیکول بدون سلول کومولوس در همین محیط کشت به ترتیب 80/65، 00/64، 60/58 بوده است. که این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار می باشد(001/0p<).
    نتیجه گیری
    ترکیب هم زمان فاکتور رشد شبه انسولینی، سیستئامین و بتا مرکاپتواتانول، میزان بلوغ، لقاح و تشکیل جنین دو سلولی را در تخمک های با سلول کومولوس نسبت به تخمک های بدون سلول کومولوس به میزان بیشتری افزایش داد و این بیانگر ضرورت افزودن مکمل های فاکتور رشد و آنتی اکسیدان ها به محیط کشت و وجود سلول کومولوس می باشد.
    کلید واژگان: تخمک ژرمینال وزیکول، فاکتور رشد شبه انسولینی، سیستئامین، بتا مرکاپتواتانول، بلوغ آزمایشگاهی
    A. Dehghan Manshadi, M. Rostami Hosseinkhani, M. Nikseresht, A. Hedayatpoor, M. Akbartabar Toori, S. Mehrabi, R. Mahmoudi
    Background and Aim
    In vitro maturation of oocytes is a promising technique for reducing the costs and complications of ovarian stimulation by gonadotropins. The aim of this study was to investigate the effects of combination of insulin-like growth factor-1 and antioxidant cysteamine and β-Mercaptoethanol on maturation and fertilization of immature oocytes.
    Methods
    in this experimental study, following 48 hrs injection of 7.5 IU PMSG to immature female mice, the germinal vesicle oocytes from ovaries were removed and transferred to TCM199 culture medium containing 50 ng /ml insulin-like growth factor-1 and 100 μmol Cysteamine and β -Mercaptoethanol. After 24 hrs of culture, the oocytes of MII in IVF were fertilized and embryonic development to the two cells was studied under an inverted microscope. Data analysis was performed by using ANOVA and Post hoc Tukey test.
    Results
    The results showed that the rate of maturation, fertilization and 2-cell embryo formation in GV oocytes with cumulus cells in TCM199 medium containing insulin-like growth factor-1, Cysteamine and BME were 92.10, 93.30, 80.60% and in the GV oocytes without Cumulus cells were cultured in the same medium were 65.80, 64.00, 58.60% respectively which were statistically significant (P <0.001).
    Conclusion
    In the present study, the simultaneous combination of insulin-like growth factor-1, β-Mercaptoethanol and CYS increased maturation, fertilization and developmental rate to 2-cells stage with cumulus cells more than the oocyte without cumulus cells to a greater extent. This represented the need of adding supplemental growth factors and antioxidants to the medium and is associated with cumulus cells.
    Keywords: Germinal vesicle oocytes, insulin, like growth factor 1, Cysteamine, Beta, Mercaptoethanol, Cumulus cell, in vitro maturation
  • محبوبه موسوی، مهرزاد جعفری برمک، محسن نیک سرشت، حسین صادقی، عظیم هدایت پور، حسن عبیدی، رضا محمودی
    Mousavi M., Jafari Barmak M., Nikseresht M., Sadeghi H., Hedayatpou Ra, Abidi H., Mahmoudi R.*
    Background and Aim
    Cyclophosphamide، an alkylating agent used in the treatment of cancer that has many side effects on different organs، including the gonads. The purpose of this study was to investigate the effects of an antioxidant Ellagic acid on cyclophosphamide -induced toxicity in rat fetal ovarian tissue.
    Methods
    Forty two pregnant female Wistar rats weighing 250-200 gr were randomly divided into seven groups. The first، second، third، fourth، fifth and sixth 5 mg/ kg cyclophosphamide on days 1، 13 and 18 were given intraperitoneal remote pregnancy. The fourth، fifth and sixth groups hour after receiving cyclophosphamide، Ellagic acid (10 mg/kg) has received in the course of pregnancy. Control groups and seven group (normal) during pregnancy daily orally received 0. 5 mL of saline. After postpartum، Neonatal rats were anesthetized with ether. Animals were dissects، then Ovaries were removed and transferred to 10% formalin solution. After tissue processing، tissue sections were prepared and H&E stained. Data were analyzed by SPSSsoftware and Oneway ANOVA test.
    Results
    The groups that were exposed to cyclophosphamide ovarian mean of diameter، primordial follicle diameter and number of follicular cell of primordialin control group compared to ellagic acid treatments showed a significant decrease.
    Conclusion
    The results showed that Ellagic acid due to its antioxidant properties could reduce the harmful effects caused by cyclophosphamide in the fetal ovary.
    Keywords: Cyclophosphamide, Ellagic acid, fetus, Rat, ovary
  • فریدون سرگلزایی اول *، عظیم هدایت پور
    مترجم: گوناگونی های آناتومیک، اندام بالایی، قوس های عروقی کف دست
    زمینه
    آناتومی قوس های خونی کف دست و گوناگونی های موجود در آن ها یکی از نواحی بغرنج برای جراحان ترمیمی است.
    معرفی مورد: در طی تشریح یک جسد مرد، گوناگونی کمیابی در الگوی خون رسانی کف دست راست وی مشاهده شد. در این جسد، قوس کف دستی سطحی، به طور ناقص و فقط توسط شاخه سطحی شریان اولنار و بدون مشارکت شاخه کف دستی سطحی شریان رادیال تشکیل شده بود. از این قوس در ابتدا فقط یک شریان انگشتی کف دستی مشترک جدا شده بود. این قوس سپس به صورت یک تنه که از آن شریان های شست و اشاره منشعب شده اند، پایان یافته بود. در غیاب دومین و سومین شریان کف دستی مشترک، دومین و سومین شریان متاکارپال کف دستی، وارد فضاهای بین انگشتی مربوطه گشته و سطوح مجاور انگشتان مربوطه را خون دهی کردند.
    نتیجه گیری
    آشنایی با تنوع الگوهای شریانی کف دست، به عنوان یک منبع اطلاعاتی مهم برای جراحان ترمیمی مورد استفاده قرار می گیرد.
    Fereydoon Sargolzaei Aval *, Azim Hedayatpour
    Background
    The anatomy of the palmar vascular arches and their variations، being one of the most challenging anatomical regions for reconstructive surgeon.
    Case Presentation
    During a routine dissection of a male adult cadaver in dissection hall of zahedan university of medical sciences، a complex، unilateral and rare variation in the pattern of blood supply to the palm of the right hand was observed. The history of the individual and cause of the death is not known. In this cadaver there was an incomplete superficial palmar arterial arch had no contribution from the radial artery. The superficial palmar arch giving only one common palmar digital artery، that supply second interdigital space and then it terminated by giving rise to a common trunk for princeps pollicis and radialis indicis arteries. Absence of the second and third common palmar digital artery with the contiguous sides of the third and forth interdigital spaces supply by the second and third palmar metacarpal arteries from the deep palmar arch respectively. The third palmar metacarpal artery giving rise to a branch which supplies the medial side of the little finger.
    Conclusion
    Having knowledge of the variations of vascular patterns resulting from a number of developmental errors could provide an important source of information for Anatomists، Radiologist، reconstructive and vascular surgeons.
    Keywords: anatomic variations, palmar blood vessels, upper extremity
  • محمدباقر مینایی، محمود بربرستانی، سعید نکونام، میرعباس عبدالوهابی، نسرین تکزارع، محمدحسین اسدی، عظیم هدایت پور، فردین عمیدی*
    مقدمه
    پارامترها و ویژگی های حرکتی اسپرم ها تحت تاثیر انجماد تغییر می کنند.
    هدف
    هدف اصلی مطالعه، مشخص کردن تاثیر غلظت های متفاوت ترولوکس به عنوان یک آنتی اکسیدان در فرآیند انجماد-ذوب بر ویژگی های حرکتی اسپرم انسان می باشد.
    مواد و روش ها
    نمونه های سیمن از 20 فرد سالم تهیه و قبل از انجماد به 5 گروه تقسیم شدند. گروه اول با سیستم کامپیوتری آنالیز اسپرم (CASA) آنالیز حرکتی شد. بقیه با مواد محافظ در برابر انجماد و غلظت های متفاوت ترولوکس (0 و 20 و 40 و 80 میکرومول) مخلوط شدند. گروه های درمانی با ترولوکس در نیتروژن مایع قرار گرفتند. بعد از دو هفته نمونه ها ذوب و ویژگی های حرکتی اسپرم ها توسط CASA بررسی شد. درصد تحرک (Mot)، سرعت در مسیر منحنی (VCL)، سرعت در مسیر مستقیم (VSL)، سرعت میانگین (VAP)، حرکت در مسیر مستقیم (LIN) و میزان جابجایی سر اسپرم به طرفین ALH قبل و بعد از انجماد با هم مقایسه شدند.
    نتایج
    اضافه کردن 40 میکرومول ترولوکس منجر به افزایش معنی داری (0/05>p) در میزان VCL، VSL و VAP بعد از فرآیند انجماد-ذوب در مقایسه با دیگر گروه ها شده بود. بنابراین میزان اسپرم های متحرک پس از ذوب به طور معنی داری بیشتر بود (0/01>p).
    نتیجه گیری
    کیفیت، حرکت رو به جلو و سرعت میانگین اسپرم ها با اضافه کردن ترولوکس به طور معنی داری در این مطالعه بهبود یافت.
    کلید واژگان: اسپرماتوزوای انسانی، ترولاکس، انجماد، CASA، ویژگی های حرکتی
    Mohammad Baqer Minaei, Mohammad Barbarestani, Saeid Nekoonam, Mir Abbas Abdolvahabi, Nasrin Takzare, Mohammad Hossein Asadi, Azim Hedayatpour, Fardin Amidi*
    Background
    Sperm parameters and motion kinetics are affected by cryopreservation.
    Objective
    The main purpose of the current study was to determine the effect of different concentrations of Trolox as an antioxidant to freezing-thawing procedure on human sperm kinematic parameter.
    Materials And Methods
    Semen was collected from 20 normal donors and divided into five aliquots prior to cryopreservation. The first aliquot was analyzed by computer-assisted sperm analysis (CASA). Other aliquots were mixed with cryo-protective agent containing 0, 20, 40, and 80 µmol Trolox and treated samples were cryopreserved in liquid nitrogen. After two weeks samples were thawed and sperm motion kinematics was measured by CASA. Percent motility (Mot), curvilinear velocity (VCL), straight-line velocity (VSL), average path velocity (VAP), linearity (LIN), and amplitude of lateral head displacement (ALH) were compared before and after freeze.
    Results
    Addition of 40µmol Trolox resulted in significantly higher (p<0.05) post thaw VCL, VSL and VAP compared to other groups. Therefore the percentage of post thaw motile spermatozoa were significantly higher (p<0.01).
    Conclusion
    The supplementation of Trolox significantly improved the post-thawed human semen quality, especially progressive motility and average path velocity.
  • میترا بختیاری، محمد اکبری، محمد بربرستانی، عظیم هدایت پور، پریچهر پاسبخش، اکبر شعبانی
    مقدمه
    منجمدسازی اسپرم به طور گسترده ای در برنامه های تلقیح مصنوعی و باروری آزمایشگاهی برای نگه داری گامت نر و فراهم آوردن شانسی برای باروری های بعدی به کار می رود. علی رغم پیشرفت هایی که در انجماد اسپرم صورت گرفته است، میزان تحرک اسپرم ها پس از انجماد و ذوب به طور چشم گیری کاهش می یابد. با توجه به این که هیالورونیک اسید، میزان تحرک اسپرم را پس از انجماد و ذوب بهبود بخشیده و قدرت زنده ماندن اسپرم را افزایش می دهد و موجب حضور اسپرم در طی عمل متقابل اسپرم اووسیت در بدن موجود زنده می شود، بنابراین استفاده از هیالورونیک اسید به عنوان یک راه کار کاربردی آماده، به منظور بهبود کیفیت اسپرم در طی انجماد و ذوب توصیه می شود. لذا در تحقیق حاضر اثر هیالورونان روی عوامل مورفولوژی، میزان تحرک و قابلیت زنده ماندن اسپرم های موش سوری قبل از انجماد و پس از ذوب بررسی شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تعداد 6 سر موش نر سوری به صورت تصادفی انتخاب شدند. نمونه های سیمن به دست آمده از هر حیوان نر به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول کنترل بدون انجماد، گروه دوم کنترل منجمدشده، گروه سوم قبل از انجماد هیالورونان افزوده شد و گروه چهارم پس از ذوب هیالورونان اضافه شد. انجماد اسپرم ها در کرایوتیوب 8/1 میلی لیتری و با استفاده از ضد یخ 18درصد رافینوز و 3 درصدskim milk انجام شد. مورفولوژی اسپرم ها توسط رنگ آمیزی پاپانیکولا و قابلیت زنده ماندن آن ها با رنگ آمیزی فوق حیاتی ائوزین B مورد بررسی قرار گرفت. همچنین میزان تحرک اسپرم ها با مشاهده میکروسکوپی بررسی گردید. در این مطالعه برای مقایسه گروه های آزمون با گروه کنترل از آزمون آماری تی تست استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج این تحقیق نشان داد که افزودن هیالورونان پس از ذوب به نمونه ها به طور معنادار تاثیر مثبت روی میزان تحرک و قابلیت زنده ماندن اسپرم ها دارد (001/0P<). اضافه کردن همین دوز قبل از انجماد در روی عوامل مذکور بی تاثیر بود و هیچ تاثیری از دوز مذکور هیالورونان قبل از انجماد و پس از ذوب روی مورفولوژی اسپرم ها مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های این مطالعه به نظر می رسد که افزودن هیالورونان به سیمن منجمدشده پس از ذوب موجب افزایش تحرک و قابلیت زنده ماندن اسپرم ها می شود.
    Introduction
    Sperm Cryopreservation is widely used as a way of preserving the male sperm used in future artificial insemination and fertilization. Despite all the recent advances in Cryopreservation technology, sperm motility is negatively affected by freezing and the thawing afterwards. Yet hyaluronic acid is believed to improve the vitality and motility of the sperm, enhancing the physiological functions of spermatozoa for the conception. This study investigates the effects of hyaluronan (HA) supplementation on characteristics of morphology, motility and vitality of mice sperm before the freezing and after the thawing.
    Materials And Methods
    6 male mice were randomly selected for the purpose of this study. Semen samples were removed from the animals and then were divided into four groups. The first was control group without freezing. The second was the frozen control group. For the third, hyaluronan was added before the freezing, while it was used after the thawing for the last one. Semen was frozen in 1.8 ml cryotubes with %18 raffinose and % 3 skim milk. Sperm morphology was examined through Papa Nicolao staining. Eosin B was used to analyses viability. Motility parameters were assessed through observation under inverted microscope. Data were analyzed using the T- test.
    Results
    Based on the results of the study, HA supplementation (750 µg/ml) improved the motility and vitality parameters (P<0.05) when it was added after the thawing, while no effect was observed when it was added before the freezing. HA did not change the sperm morphology when it was added either before the freezing or after the thawing.
    Conclusion
    Based on the results of the study, HA supplementation (750 µg/ml) after the thawing of the frozen sperm improves the motility and the vitality of the sperms.
  • آرش زمینی، ایرج راگردی کاشانی، محمد بربرستانی، عظیم هدایت پور، رضا محمودی، صفورا ورداسبی، محمدعلی شکرگزار
    *
    هدف
    بررسی اثر غلظت های فیزیولو‍‍ژیک ملاتونین (10-01/0 نانومولار) بر تزاید و تمایز استخوانی سلول های بنیادی بافت چربی موش صحرایی (rat) در محیط آزمایشگاهی *
    مواد وروش ها
    سلول های بنیادی بافت چربی از موش های صحرایی بالغ تهیه شدند. سپس سلول های به دست آمده را در محیط کشت تکثیر شدند و پس از سه پاساژ، در محیط استئوژنیک با و بدون ملاتونین قرار گرفتند. در پایان هفته های دوم و چهارم، محیط های کشت جهت بررسی تمایز استخوانی، به وسیله رنگ آمیزی های Von kossa وAlizarin Red S و سنجش میزان فعالیت آنزیم الکالین فسفاتاز مورد ارزیابی قرار گرفتند. در ضمن cell viabilityو آپوپتوز نیز توسط MTT وفلوسایتومتری بررسی گردیدند.
    *
    یافته ها
    میزان تولید ماتریکس مینرالیزه در مقایسه با گروه کنترل، در محیط های حاوی ملاتونین کاهش یافت.در ضمن وجود ملاتونین در محیط کشت سبب کاهش فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز نیز گردید. بر خلاف انتظار میزان سلول های اپوپتوتیک در حضور ملاتونین با گذشت زمان افزایش یافت.
    * نتیه گیری: داده های مطالعه حاضر نشان داد که غلظت های فیزیولوژیک ملاتونین دارای اثر باز دارنده بر تزاید و تمایز سلول های بنیادی بافت جربی می باشد.
    کلید واژگان: بافت چربی، سلول بنیادی، ملاتونین، تمایز استخوانی
  • میترا بختیاری، رضا محمودی، علیقلی سبحانی، محمد اکبری، محمد بربرستانی، پریچهر پاسبخش، فریدون سرگلزایی، عظیم هدایت پور
    زمینه و هدف
    علی رغم پیشرفت هایی که در انجماد اسپرم صورت گرفته است، میزان لقاح اسپرم ها پس از انجماد و ذوب به طور چشمگیری کاهش می یابد. با توجه به اینکه هیالورونان نقش مهمی در میزان لقاح اسپرم دارد در تحقیق حاضر اثر دوز mg/ml 750 هیالورونان ری میزان لقاح اسپرم های موش سوری قبل از انجماد و پس از ذوب بررسی شده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه تعداد 24 سر موش نر سوری به صورت تصادفی انتخاب شدند. نمونه های به دست آمده از هر حیوان نر به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول (کنترل بدون انجماد)، گروه دوم (کنترل منجمد شده)، گروه سوم (قبل از انجماد mg/ml 750 هیالورونان افزوده شد) و گروه چهارم (پس از ذوب همین میزان هیالورونان اضافه شد). انجماد اسپرم ها در کرایوتیوب 1.8 میلی لیتری و با استفاده از ضد یخ 18% رافینوز و 3% skim milk انجام شد. پس از ذوب کردن نمونه ها و تهیه اووسیت متافاز II، IVF صورت گرفت و بعد از 18 ساعت جنین های دو سلولی شمارش شدند.
    یافته ها
    نتایج این تحقیق نشان داد که افزودن دوز mg/ml 750 هیالورونان پس از ذوب به نمونه ها تاثیر مثبتی را روی میزان لقاح اسپرم ها دارد، اما اضافه کردن همین دوز قبل از انجماد بر روی فاکتور فوق بی تاثیر بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های این مطالعه به نظر می رسد که افزودن mg/ml 750 هیالورونان به اسپرم منجمد شده پس از ذوب، باعث افزایش میزان لقاح اسپرم ها میشود. لذا توصیه می نماییم با انجام تحقیقی مشابه در مورد نمونه انسانی و در صورت تایید آن، از نتایج حاصله در کلینیک های IVF استفاده به عمل آید.
  • فریدون سرگلزایی اول، محمدرضا عرب، شیراحمد سارانی، عظیم هدایت پور
    زمینه و هدف
    این مطالعه به منظور بررسی و مطالعه روند استخوان سازی جدید پس از کاشت اکتاکلسیم فسفات (OCP) در محل ضایعات ایجاد شده بر روی استخوان تی بیا در موش صحرایی طراحی گردیده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه از بیست و پنج سر موش صحریی بالغ از جنس نر و از نژاد Sprague Dawley استفاده گردید. ضایعه ای به قطر سه میلیمتر بر روی انتهای فوقانی استخوان تیبیا و در استخوان هر دو سمت ایجاد گردید. در محل ضایعه ایجاد شده، در استخوان تیبیای سمت راست مقدار شش میلی گرم اکتاکلسیم فسفات تزریق گردید. ضایعه ایجاد شده در سمت چپ به عنوان کنترل استفاده شد. به منظور مطالعه روند استخوان سازی، نمونه برداری در طی روزهای هفتم، دهم، چهاردهم، بیست و یکم و بیست و هشتم پس از کاشت انجام گردید.
    یافته ها
    در گروه آزمایشی، در روز هفتم پس از کاشت روند ترمیم با ظهور جزایر غضروفی در نزدیکی حاشیه ضایعه و در بین قطعاتOCP آغاز شد. این روند در روز دهم و چهاردهم ادامه پیدا کرد. در روز پایانی دوره مطالعه، ضمن افزایش بیشتر استخوان جدید ساخته شده و اتصال آن به استخوان میزبان، ضایعه ایجاد شده تقریبا به طور کامل بوسیله استخوان جدید ساخته شده پر شد. در این روز قسمت عمده ماده کاشت شده جذب و بوسیله استخوان جدید جایگزین شد. در گروه کنترل در روزهای قبل از چهاردهم، محل ضایعه بوسیله بافت همبند نسبتا متراکم اشغال شد. در این گروه استخوان سازی جدید در روز پایانی دوره مطالعه به صورت محدود و عمدتا در حاشیه ضایعه مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که OCP در صورت کاشت در محل ضایعات استخوانی ایجاد شده در استخوان های دراز، دارای قدرت القای استخوان سازی و ترمیم محل ضایعه بوده و در نهایت جذب می گردد.
    کلید واژگان: اکتاکلسیم فسفات (OCP)، استخوان سازی جدید، استخوان تیبیا، موش صحرائی
  • استفاده از ترکیب اکتا کلسیم فسفات و ماتریکس ژلاتینه استخوان جهت القا استخوان سازی در استخوان پاریتال موش صحرایی
    فریدون سرگلزایی اول، علیقلی سبحانی، محمد اکبری، بهروز نیک نفس، عظیم هدایت پور
    مقدمه
    تحقیق حاضر به منظور ارزیابی ظرفیت القا استخوان سازی و روند ترمیم ضایعات استخوانی در استخوان های پهن با استفاده از ترکیب OCP/BMG طراحی گردید.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق از 40 سر موش صحرایی جوان (6-5 هفته ای) از جنس نر و از نژاد Sprague Dawley استفاده شد. حیوانات بطور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم گردیدند. ضایعه ای به قطر 5 میلیمتر بر روی استخوان پاریتال ایجاد و در گروه آزمایشی ترکیبی از OCP/BMG به نسبت 1.4 در محل ضایعه کشت داده شد. جهت بررسی روند استخوان سازی در طی روزهای 5، 7، 14 و 21 نمونه های لازم برداشت گردید. پس از آماده سازی بافتی، از نمونه های بدست آمده مقاطع بافتی به ضخامت 5 میکرون تهیه گردید. سپس با H & E و آلسین بلو رنگ آمیزی و با میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند.
    یافته ها
    در روز پنجم پس از کشت سلول های آماسی در اطراف مواد کاشت شده مشاهده گردید که در اطراف قطعات OCP از شدت بیشتری برخوردار بود. روند ترمیم با ظهور بافت غضروفی اندک در درون قطعات BMG در روز هفتم آغاز شده منتهی بافت استخوانی جدید به وضوح قابل مشاهده نبود. در روز چهاردهم استخوان جدید به وضوح مشهود بوده و علاوه بر استخوان سازی جدید در مجاورت حاشیه ضایعه، جزایر استخوانی در بین مواد کاشت شده نیز مشاهده شد. در پایان روز بیست و یکم قسمت اعظم مواد کاشت شده جذب گشته و ترابکول های منظم استخوانی همراه با حفرات مغز استخوان ایجاد شده بود. درصورتیکه در نمونه های گروه کنترل استخوان سازی ضعیفی فقط در مجاورت استخوان میزبان مشاهده شد. نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که ترکیب OCP/BMG باعث تحریک فعالیت استخوان سازی و افزایش بافت استخوانی جدید در ناحیه ضایعه دیده استخوان پاریتال در موش صحرایی می شود. از این رو بنظر می رسد که این ترکیب ممکن است بتواند از نظر بالینی در مواردی که نقایص استخوانی بزرگ وجود دارد، موثر باشد.
  • بررسی فرایند استخوان سازی القا شده توسط BMG در ضایعات استخوان پاریتال موش صحرایی (Rat)
    فریدون سرگلزایی، علیقلی سبحانی، هوشنگ رفیقدوست، محمد اکبری، عظیم هدایت پور
    هدف از انجام این مطالعه، بررسی ظرفیت القای استخوان سازی ژلاتین ماتریکس استخوانی و فرایند ترمیم حاصل در ضایعات استخوان های کرانیال است. در این پژوهش از 68 سر موش صحرایی بالغ استفاده شد که به طور تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم گردیدند...
    کلید واژگان: BMG، القای استخوان سازی جدید، استخوان پاریتال، موش صحرایی
  • معرفی یک روش جدید برای تعیین سن جمجمه های (35-30) سال زن و مرد ایرانی بر اساس ویژگی های تشریحی التصاق ساژیتال (II)
    محمد بربرستانی، حسن توفیقی، سید عباس عبدالوهابی گیلانی، محمد اکبری، عظیم هدایت پور
    در این تحقیق 35 جسد مرد و 35 جسد زن (35-30) ساله، برای تحقیق شیار التصاق (II) سقف کاسه سر با تکیه بر سه ویژگی تشریحی: 1 حداکثر درجه پهنا (در 6 درجه)، 2 شکل کلی التصاق (در 5 درجه)، 3 برجستگی های ثانویه (در 4 درجه)، مورد مطالعه قرار گرفت، زیرا با روند استخوان سازی، طی دوره های مختلف سنی، درجه هر یک از شاخصهای سه گانه فوق تغییر می کند.
    در این تحقیق التصاقSagital، برحسب اختلافات شکلی (Morphologically) از قدام به خلف به چهار قطعه تقسیم و برای هر کدام با استفاده از ملاکهای فوق، یک شناسنامه طبق فرمول زیر تهیه شد.
    (N.A- B.C.D) مرد یا زن علامات جنسیت = مرد یا زن، شماره التصاقN=(III)درجه حداکثر پهنا B =، شماره قطعهA = درجه برجستگی های ثانویهD =، درجه شکلC =
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال