فهرست مطالب علیرضا صفاهیه
-
جیوه با تولید رادیکال های آزاد اکسیژن و از بین بردن منابع آنتی اکسیدان باعث ایجاد استرس اکسیداتیو می شود. مهم ترین کاربرد سلنیوم، نقش آن در ساختمان آنزیم های آنتی اکسیدانی از قبیل گلوتاتیون پراکسیداز است و عملکرد آن حذف رادیکال های آزاد و گونه های اکسیژن فعال می باشد. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر آنتی اکسیدانتی نانو ذرات سلنیوم و سلنیت سدیم بر پارامترهای بیوشیمیایی و دفاع آنتی اکسیدانی در ماهی شانک زرد باله (Acanthopagrus latus) در مواجهه با کلرید جیوه می باشد. دراین مطالعه تعداد 300 قطعه بچه ماهی با میانگین وزنی 3±25 گرم در پنج تیمار و با جیره غذایی سلنیت سدیم و نانو ذره سلنیوم با دو غلظت 1 و 5/1میلی گرم برکیلوگرم به مدت 6 هفته تغذیه شدند، سپس به مدت دوهفته در معرض کلریدجیوه با دوز تحت کشنده قرار گرفتند. در پایان از همه تیمارها نمونه های خون و کبد برداشت و فعالیت آنزیم های کبدی و آنتی اکسیدانی مورد سنجش قرارگرفتند. نتایج نشان دادند که فرم نانوذره سلنیوم باعث افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی گلوتاتیون پراکسیداز و کاتالاز، کاهش محتوای مالون دی آلدیید، آسپارتات آمینو ترانسفراز و آلکانین فسفاتاز شد (05/0>p). در طول دوره در معرض گذاری، فرم نانو ذره سلنیوم در بالا بردن فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی گلوتاتیون پراکسیداز و کاتالاز اثر بخش تر از شکل معدنی سلنیوم بود. کاهش محتوای مالون دی آلدیید در کبد ماهیان تغذیه شده با نانوذره سلنیوم نشان دهنده کاهش پراکسیداسیون لیپید و کاهش استرس اکسیداتیو بود. فعالیت آنزیم های آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز تحت تاثیر فلز جیوه درگروه های تغذیه شده با سلنیت سدیم نسبت به گروه های تغذیه شده با نانو ذره افزایش بیشتری داشت (05/0>p) و بالارفتن سطح این آنزیم ها در خون نشانه آسیب کبدی است. به طورکلی، افزودن نانو ذره سلنیوم در جیره غذایی پایه اثر بخشی بهتری از نظر شاخص های آنتی اکسیدانی در ماهی شانک زرد باله متعاقب مواجهه با کلرید جیوه داشت.
کلید واژگان: ماهی شانک زرد باله, سلنیت سدیم, نانوذره سلنیوم, جیوه}Mercury causes oxidative stress in the body by producing oxygen free radicals and destroying antioxidant sources. The most important application of selenium is its role in the construction of antioxidant enzymes such as glutathione peroxidase, the function of which is to eliminate free radicals and reactive oxygen species. The aim of this study was to investigate the antioxidant effect of selenium nanoparticles and sodium selenite on biochemical parameters and antioxidant defense in Acanthopagrus latus in the presence of mercury chloride. A total number of 300 fish (25±3 g) were randomly distributed in five groups according to diet: control, nanoSe and sodium selenite (1 and 1.5 mg/kg). Fish were fed with experimental diets for six weeks. They were then exposed to a sublethal dose of HgCl2 for two weeks. At the end of the feeding period and after exposure, blood and liver samples were taken from all treatments and the activity of liver enzymes and antioxidants were measured. After six weeks of feeding the results showed that the form of selenium nanoparticles improved growth performance, increased the activity of antioxidant enzymes GPX and CAT and reduced the content of MDA, AST and ALT (p<0.05). The results showed that the form of selenium nanoparticles was more effective than the inorganic form of selenium during the period of exposure in increasing the activity of the antioxidant enzymes GPX and CAT. Decreased MDA content in the liver of fish fed selenium nanoparticles indicated a reduction in lipid peroxidation and a reduction in oxidative stress. The activity of ALT, AST and ALP enzymes increased more in the groups fed with selenium sodium than in the groups fed with nanoparticles (p<0.05). This study showed that the addition of selenium nanoparticles to the basic diet was more effective in terms of growth and antioxidant indices in yellowfin porgy (A. latus) after exposure to mercury chloride.
Keywords: Yellowfin porgy, Selenium nanoparticles, Sodium Selenite, Mercury} -
بیس فنل آ، یکی از مهم ترین مواد مختل کننده اندوکرینی در محیط زیست است. به همین علت این ماده، به یک خطر عمده برای محیط زیست انسانی و سایر موجودات زنده تبدیل شده است. روش های مختلفی برای حذف آلاینده های صنعتی وجود دارد که در این میان، جوامع باکتریایی نقش عمده ای در تجزیه زیستی بیس فنل آ وارده به محیط زیست ایفا می کنند. در این تحقیق با نمونه برداری از رسوبات منطقه صنعتی خور موسی بندر امام خمینی، یک گونه باکتری دریایی مقاوم به غلظت های مختلف بیس فنل آ تحت عنوان Pseudomonas putida، جداسازی و به روش مولکولی 16S rRNA و تست های بیوشیمیایی شناسایی شد. میزان رشد باکتری در غلظت های مختلف بیس فنل آ و در مدت زمان 6 روز در فواصل 24 ساعته بررسی گردید. راندمان تجزیه بیس فنل آتوسط باکتری با استفاده از سنجش مقدار آن در محیط کشت محاسبه گردید. باکتری مذکور، قادر به رشد در غلظت های 100، 200 و 300 میلی گرم بر لیتر بود. نتایج حاصل از رشد باکتری در محیط کشت MSM نشان داد که بهینه رشد این باکتری، غلظت 200 میلی گرم بر لیتر است و به طوری که نتایج حاصل از سنجش میزان تجزیه زیستی BPA توسط دستگاه HPLC در غلظت 200 میلی گرم بر لیتر با 8/82 % این امر را تایید نمود. از این باکتری، می توان برای بهبود بخشیدن جمعیت میکروبی مناطق آلوده به بیس فنل آ و رفع این آلاینده از محیط های ساحلی استفاده کرد. باکتری مذکور قادر به رشد در غلظت های 100، 200 و 300 میلی گرم بر لیتر بود. نتایج حاصل از رشد باکتری در محیط کشتMSM نشان داد که بهینه رشد این باکتری غلظت 200 میلی گرم بر لیتر می باشد و به طوری که نتایج حاصل از سنجش میزان تجزیه زیستیBPA توسط دستگاه HPLC در غلظت 200 میلی گرم بر لیتر با 8/82 % این امر را تایید نمود. از این باکتری می توان برای بهبود بخشیدن جمعیت میکروبی مناطق آلوده به بیس فنل آ و رفع این آلاینده از محیط های ساحلی استفاده نمود.
کلید واژگان: تجزیه زیستی, بیس فنل آ, رسوبات خور موسی, Psudomonas putida}Bisphenol-A (BPA) is one of the most important endocrine disrupters that has arrived to the environment, because of this reason, it has been developed into a detrimental material for human beings and other organisams. There are several ways for degradation or removal of industrial pollutants, in which the bacterial communities plays a major role in the biodegradation of BPA in the environment.In this study, contaminated sediments were collected in Mousa Creek. The isolates were identified by biochemical tests and 16S rRNA gene sequence analysis. The isolated Bacteri was Pseudomonas putida. Growth and degradation ability of isolated baccteri was measured in 100, 200 and 300 ppm of BPA in 24-hour intervals for 6 days. Bacterial growth rate was detected with spectrophotometer at 600 nm. Efficiency of BPA degradation was performed by Liquid-liquid extraction method and measured by HPLC. This bacteri was able to grow at concentrations of 100, 200 and 300 ppm of BPA. So, the biodegradation results from mineral salt medium (MSM) indicated that Pseudomonas putida have the best degradation efficiency at the 200 ppm of the BPA. Biodegredation result by HPLC method show that the percentage of the degradation efficiency at the 200 ppm was 82.8 percent.These results demonstrated this indigenous bacteria (Pseudomonas putida) can be used to improve the bacterial communities contaminated by Bisphenol A and to eliminate the pollutants from the costal environment.
Keywords: Biodegredation, Bisphenol A, Psudomonas putida, Mousa Creek, sediments} -
مجله فرآیند نو، پیاپی 73 (بهار 1400)، صص 22 -36
این تحقیق با هدف بررسی نحوه عملکرد مدیریت محیط زیست، اهمیت تصفیه آب در صنعت؛ در قالب کنترل آلاینده های پساب صنعتی و همچنین بررسی نحوه عملکرد کمی و کیفی دو سیستم تصفیه (سیستم تصفیه آب زلال کننده و فاضلاب بازیافت مواد نفتی) صورت پذیرفته است. بدین منظور میزان پارامترهای کمی و کیفی پساب (شامل COD، DO، pH، TSS، CL-، SO4-2 و...) مورد سنجش قرار گرفت. تعداد 4 ایستگاه در محدوده مطالعاتی تعیین و نمونه برداری از پساب آن ها در دو فصل سرد و گرم در سال 1396 صورت پذیرفت. نتایج حاصل نشان داد که سیستم زلال کننده در تمامی پارامترهای اندازه گیری شده به جز -CL، به خوبی عمل کرده است. همچنین، سیستم تصفیه پساب ROP نتوانسته مقادیر پارامترهای -TSS، COD، SO4-2،CL و کدورت را مطابق استانداردهای بین المللی خروج پساب تنظیم نماید. به نظر می رسد که سیستم تصفیه پساب پالایشگاه نیاز به توجه، اصلاح و ارتقا داشته باشد.
کلید واژگان: پارامترهای کیفی آب, پساب صنعتی, سیستم های تصفیه, استانداردهای بین المللی}The aim of this study was to investigate the performance of environmental management in the form of control of industrial effluent pollutants and also to investigate the quantitative and qualitative performance of two industrial wastewater treatment systems (water treatment system and oil recycling). For this purpose, various studies and experiments were performed to measure the amount of quantitative and qualitative parameters of effluent (including COD, DO, pH, TSS, CL-, SO42-, etc.) in the treatment systems of the refinery effluent. In this regard, 4 sampling stations were determined in the study area and were conducted in two seasons, cold and hot, in 2017. The results showed that the clarifying system performed well in all measured parameters except CL- and the ROP effluent treatment system could not meet the values of TSS, COD, SO42-, CL- and turbidity in the hot and cold seasons. Set the limit of international standards for wastewater discharge.
Keywords: Water Quality Parameters, Industrial waste, Cleaners systems, International standards} -
در دهه های اخیر روش های زیستی جهت کنترل و حذف فلزات سنگین و هیدروکربن های نفتی از محیط مورد توجه قرار گرفته اند. از جمله این روش ها حذف زیستی آلاینده ها به کمک باکتری ها است. در این مطالعه جهت شناسایی باکتری های مقاوم به فلز سنگین سرب و هیدروکربن آنتراسن نمونه برداری از مناطق آلوده در خلیج فارس با استفاده از گرب از عمق 3 متری با 3 تکرار انجام شد. نتایج حاصل از جداسازی و خالص سازی گونه های باکتریایی منجر به شناسایی باکتری Ochrobactrum sp. مقاوم به فلز سرب و باکتری Pseudomonas sp. مقاوم به آنتراسن شد. بررسی رشد باکتری Ochrobactrum sp. در 4 غلظت غلظت 100، 200، 400 و 800 میلی گرم بر لیتر نشان داد که حداکثر رشد باکتری در غلظت 100 میلی گرم بر لیتر است، همچنین این باکتری قادر به حذف 66/5 درصد سرب در این غلظت بود. بیشترین میزان جذب نوری در جنس Pseudomonas sp. در محیط کشت MSM (30 میلی گرم بر لیتر آنتراسن) در روز نهم به میزان 0/852 مشاهده شد. باکتری جنس Pseudomonas sp. تلقیح شده به محیط مذکور پس از 5 روز 98/48 درصد آنتراسن موجود در محیط کشت را تجزیه کرد. کاهش عملکرد باکتری ها در غلظت های بالای سرب و آنتراسن احتمالا به علت اثرات تخریبی ناشی از این آلاینده ها بر سنتز پروتئین و توقف فعالیت آنزیمی میکروارگانیسم ها است.
کلید واژگان: فلزات سنگین, هیدروکربن, Ochrobactrum sp., Pseudomonas sp, خلیج فارس}Heavy metals and petroleum entering the marine environment have adverse effects on aquatic species. The impacts of these compounds on living organisms depend on the type of contaminant and species. In recent decades, biological methods to control and remove heavy metals and petroleum hydrocarbons in the environment have come into focus. Bacterial elimination of pollutants is one of such methods. In this study, the isolation and purification of bacterial species from Persian Gulf sediments led to the identification of Ochrobactrum sp. and Pseudomonas sp. Maximum growth of Ochrobactrum sp. was observed at a concentration of 100 mg/l and the bacterium could also remove 66.5% of the lead metal. The maximum optical density of Pseudomonas sp. obtained on the ninth day of incubation was 0.852. Eventually, Pseudomonas sp. could degrade 98.48 % of anthracene after 5 days. The decrease of bacterial function in the high concentrations of lead and anthracene can be associated with the destructive impact of these pollutants on the protein synthesis and disruption of enzyme activities in microorganisms.
Keywords: Anthracene, Heavy Metal, Ochrobactrum sp., Persian Gulf, Pseudomonas sp} -
آلودگی دریا یکی از مهمترین نگرانی های کشورهای حوزه خلیج فارس می باشد. در این تحقیق، تغییرات هیستوپاتولوژی کلیه ماهی شانک زردباله جمع آوری شده از خورموسی، برای ارزیابی اثرات آلودگی بر روی آبزیان مورد استفاده قرار گرفت. در این مطالعه 50 قطعه ماهی شانک زردباله از پنج ایستگاه نمونهبرداری در خور موسی جمع آوری گردید. نمونه های کلیه به مدت 12 ساعت در محلول بوئن تثبیت شدند. سپس نمونه ها بر اساس روش های مرسوم بافت شناسی موردمطالعه بافتی قرار گرفتند. تغییرات هیستوپاتولوژیکی نمونه های کلیه شامل اتساع مویرگ های گلومرولی، کاهش فضای ادراری، افزایش تجمعات ملانوماکروفاژی، انسداد لومن لوله های ادراری، دژنرسانس لوله ها و نکروز بود. شاخص تغییرات هیستوژپاتولوژی (HAI) بر اساس فراوانی ضایعات بافتی مشاهده شده در کلیه ماهی ها تعیین شد. بیشترین میزان HAI بافت کلیه ماهی شانک در ایستگاه پتروشیمی مشاهده شد (05/0<p). کمترین مقدار HAI مربوط به خور زنگی بود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد تغییرات هیستوپاتولوژی کلیه در ماهی شانک زدرباله تحت تاثیر آلودگی خورموسی ایجاد شده و میزان این تغییرات ارتباط نزدیکی با مقدار آلودگی محیطی دارد.
کلید واژگان: تغییرات هیستوپاتولوژیک, خور موسی, کلیه, ماهی شانک}Marine pollution is one of the main concerns of countries surrounding the Persian Gulf. In this regard, Histological alterations of kidney in Achanthopagrus latus collected from Musa creek were used to evaluate the effects of pollution on the aquatic organisms. In the present study, 50 A. latus were collected from five sampling sites in Mussa creek. The kidney of fishes were fixed in Bouin‘s solution for 12 h. The samples were then studied based on the routine histological methods. Histopathological changes in the kidney of A- latus including Glomerular dilatation, reduction of urinary space, melanoma crophagesaggregates, occlusion of tubular lumen, tubular degeneration and necrosis. Histopathological alteration index was determined on the basis of frequency of pathological changes in kidney of fishes. The most amount of HAI for kidney of A. latus were observed at the Petrochemical station. The least amount of HAI was related to Zangi station. The results of present study showed that the histopathological alternations of kidney in Achantopagrus latus caused by the Musa creek contamination and there is close relation between amounts of this alterations and the environmental pollution.
Keywords: Achantopagrus latus, Histopathological Alterations, kidney, Musa creek} -
در این مطالعه اثرات دو شکل معدنی و نانوذره سلنیوم بر رشد، آنزیم های کبدی و وضعیت آنتی اکسیدانی ماهی شانک زرد باله (Acanthopagrus latus) مقایسه شده است. بدین منظور 300 قطعه بچه ماهی با میانگین وزنی 3±25 گرم در پنج گروه تیماربندی شده و با جیره غذایی حاوی سلنیت سدیم و نانو ذره سلنیوم با دو غلظت 1 و 5/1میلی گرم بر کیلوگرم به مدت 6 هفته تغذیه شدند. در پایان دوره نمونه های خون و کبد از همه گروه ها گرفته و فعالیت آنزیم های کبدی و آنتی اکسیدانی مورد سنجش قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که افزودن فرم نانوذره سلنیوم به جیره غذایی نسبت به فرم معدنی آن باعث بهبود عملکرد رشد شده است. درصد افزایش وزن در گروه شاهد معادل 59/15±95 و در گروه های تغذیه شده با نانوذره سلنیوم بترتیب 52/3±73/121 و 63/11±52/115 و درگروه های تغذیه شده با سلنیت سدیم برابر 28/3±58/90 و 58/1±61/66 بود. بالاترین میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و کاتالاز (CAT) و کمترین میزان آنزیم های کبدی آلانین آمینو ترانسفراز (ALT) و آلکانین فسفاتاز (ALP) در تیمار حاوی نانوذره سلنیوم بود (05/0>p) که میزان ALT با سایر تیمارها دارای اختلاف معنی دار بود (05/0> p). همچنین کمترین میزان مالون دی آلدئید (MDA) در کبد ماهیان تغذیه شده با نانوذره بود که با تیمار شاهد و سلنیت سدیم اختلاف معنی داری نداشت. به طورکلی، نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که نانوذره سلنیوم نسبت به فرم معدنی آن بر عملکرد رشد و سیستم دفاع آنتیاکسیدانی ماهی شانک زرد باله اثرات مثبت داشته است.
کلید واژگان: ماهی شانک زرد باله, نانو ذره سلنیوم, سلنیت سدیم, ایمنی}In this study, the effects of both mineral and nanoparticles selenium were investigated on growth performance, liver enzymes, and antioxidant status of yellowfin porgy, Acanthopagrus latus. A total number of 300 fish (average weight = 25±3 g) were randomly distributed in five groups according to according to diet: control (basal diet), nanoSe (1 and 1.5 mg/kg -supplemented diet) and sodium selenite (1 and 1.5 mg/kg -supplemented diet). Fish were fed with experimental diets for six weeks. At the end of the experiment, liver and blood samples obtained to assay the liver and antioxidant enzymes activities. The results showed that addition of 1 and 1.5 mg/kg nanoSe to the diet promoted growth, as weight gain increased significantly in A. latus fed by nanoSe (p<0.05). Also, the highest glutathione peroxide and catalase activity were recorded in treatment containing nanoSe (p<0.05). While the lowest ALT activity were seen in 1.5 mg/kg nanoSe (p<0.05). The lowest level of Malondialdehyde (MDA) was in the liver of fish fed by nanoSe, while there were no significant differences with the control and Sodium Selenite groups (p>0.05). Our findings showed that Selenium nanoparticles had beneficial effects on growth performance and antioxidant defense system of A. latus.
Keywords: Yellow fin porgy, Selenium nanoparticles, Sodium Selenite, Immunity} -
زمینه و هدفآلودگی دریا یکی از مهم ترین نگرانی های کشورهای حوزه خلیج فارس می باشد که مقادیر زیادی از آلاینده ها را دریافت می کند. در این تحقیق، تغییرات هیستوپاتولوژی کلیه ماهی شانک زردباله جمع آوری شده از خورموسی، برای ارزیابی اثرات آلودگی بر روی آبزیان مورد استفاده قرار گرفت.روش کاردر این مطالعه 50قطعه ماهی شانک زردباله از پنج ایستگاه نمونه برداری در خور موسی شامل :1)پتروشیمی 2)جعفری 3)اسکله نفتی مجیدیه 4)غزاله 5) زنگی جمع آوری شدند. کلیه های ایستگاه های نمونه برداری ماهی شانک زردباله جدا و به مدت 12 ساعت در محلول بوئن تثبیت و بر اساس روش های مرسوم بافت شناسی مورد مطالعه بافتی قرار گرفتند.یافته هاتغییرات هیستوپاتولوژیکی موجود در نمونه های کلیه شامل اتساع مویرگ های گلومرولی،کاهش فضای ادراری، افزایش تجمعات ملانوماکروفاژی، انسداد لومن لوله های ادراری، دژنرسانس لوله ها و نکروز بود. شاخص تغییرات هیستوژپاتولوژی(HAI) بر اساس فراوانی ضایعات بافتی مشاهده شده در کلیه ماهی ها تعیین شد. بیشترین میزان HAI بافت کلیه ماهی شانک در ایستگاه پتروشیمی مشاهده شد(05/0>p). کم ترین مقدار HAI مربوط به خور زنگی بود.نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد تغییرات هیستوپاتولوژی کلیه در ماهی شانک زرد باله تحت تاثیر آلودگی خورموسی ایجاد شده و میزان این تغییرات ارتباط نزدیکی با مقدار آلودگی محیطی دارد.کلید واژگان: خور موسی, شانک زردباله, کلیه, تغییرات هیستوپاتولوژیک}Inroduction & Objective: Pollution is one of the main concerns of countries surrounding the Persian Gulf which receives a great deal of contaminations.Material and MethodThis regard, Histological alterations of kidney in Achanthopagrus latus collected from Musa creek, were used to evaluate the effects of pollution on the aquatic organisms. In the present study, 50A. latus were collected fromFive sampling sites in Mussa creek including: 1. Petrochemical, 2. Gaafari, 3. Magidieh, 4. Ghazaleh ,5. Zangi.ResultsThe kidney off is heswere fixed in Bouin‘s solution for 12 h. The samples were then studied based on the routine histological methods. Histopathological changes in the kidney of A.latus including Glomerular dilatation, reduction of urinary space, melanomacrophages aggregates, occlusion of tubular lumen, tubular degeneration and necrosis.Histopathological alteration index was determined on the basis of frequency of pathological changes in kidney of fishes. The most amount of HAI for kidney of A.latus were observed at the Petrochemical station. The least amount of HAI was related to Zangi station.ConclusionThe results of present study showed that the histopathological alternations of kidney in Achantopagrus latus caused by the Musacreek contamination and there is close relation between amounts of this alterations and theenvironmental pollution.Keywords: Musa cree, Achantopagrus latus, Kidney, Histopathological Alterations}
-
در این مطالعه غلظت فلزات سنگین (کادمیوم، سرب، نیکل و مس) در بافت عضله کفشک زبان گاوی درشت پولک ((Cynoglossus arel در دی ماه و خرداد ماه 96-1395 در سه ایستگاه در بندر بوشهر سنجش گردید. غلظت فلزات سنگین در نمونه های بافت پس از انجام مراحل هضم شیمیایی و به حجم رساندن توسط دستگاه جذب اتمی سنجش شد. نتایج نشان دادند که غلظت فلزات در بافت عضله در فصل زمستان بیشتر از تابستان بود ولی این قضیه در مورد فلز مس صادق نبود. بین غلظت فلز مس در دو فصل تابستان و زمستان اختلاف چندانی وجود نداشت. در ایستگاه سلطانی تجمع فلزات به صورت Cd<cu<pb</cu<pb بود، در ایستگاه شغاب به صورت Cd<pb<cu</pb<cu و در ایستگاه هلیله به صورت Cd<ni<pb</ni<pb بود. همچنین غلظت فلزات سنگین در نمونه های کوچکتر بیشتر از بزرگترها بود.
کلید واژگان: ماسل, فلزات سنگین, کفشک زبان گاوی درشت پولک, تجمع زیستی, بوشهر, خلیج فارس} -
این مطالعه به منظور تعیین سطح ناپاکی رسوبات و حلزون Tylothais savignyi جزیره خارگ نسبت به فلزات سنگین و همچنین بررسی امکان استفا ده از این حلزون به عنوان پایشگر فلزات سنگین صورت گرفته است. نمونه برداری در ماه های شهریور و ا سفند 1392 از پنج ایستگاه صورت پذیرفت. نمونه ها پس از خشک شدن و هضم اسیدی با استفاده از دستگاه جذب اتمی شعله ای GBC مدل Savantaa Σ سنجش گردیدند. نتایج نشان داد دامنه غلظت فلزات مس، روی، نیکل و سرب در رسوب جزیره خارگ به ترتیب 2/38-4/26، 75-9/63، 6/52-7/35 و 9/35-2/27 میکروگرم بر گرم وزن خشک رسوبات بود درحالی که غلظت فلز کادمیوم تشخیص داده نشد. دامنه غلظت فلزات مس، روی، نیکل، سرب و کادمیوم در بافت نرم حلزون T. savignyi به ترتیب 2/590-3/362، 3/183-4/127، 2/11-9/6، 9/43-1/24 و 2/18-4/8 میکروگرم بر گرم وزن خشک بود. در صدف حلزون دامنه غلظت 4/49-5/31، 5/24-2/18، 8-1/7 و 9/33-4/27 میکروگرم بر گرم به ترتیب برای فلزات مس، روی، نیکل و سرب به دست آمد. درحالی که غلظت فلز کادمیوم تشخیص داده نشد. مقایسه نتایج به دست آمده با استانداردهای موجود نشان داد غلظت کلیه فلزات سنگین در رسوب کمتر از حد مجاز بود. درحالی که در بافت نرم حلزون غلظت فلزات مس، نیکل، سرب و کادمیوم بالاتر از حد استاندارد بود. باتوجه به نتایج به نظر می رسد حلزون سنگی قابلیت نسبتا بالایی در انباشت فلزات سنگین در بدن خود دارد.
کلید واژگان: جزیره خارگ, حلزون سنگی, خلیج فارس, فلزات سنگین, Tylothais savignyi} -
امروزه بسیاری از میکروارگانیسم ها به طور موفقیت آمیزی در تصفیه ضایعات خطرناک مانند فاضلاب ها، رواناب های صنعتی و آلاینده های نفتی مورد استفاده قرار می گیرند. در این مطالعه نمونه های رسوبات آلوده به نفت از بندر امام خمینی برداشت شدند. جهت جداسازی و سازگار نمودن گونه باکتری های موجود در رسوب با شرایط آزمایش، عملیات غنی سازی این میکروارگانیسمها در ارلن های حاوی محیط کشت پایه نمکی مایع (5/0±7 :pH) و غلظتppm 30 آنتراسن به عنوان تنها منبع کربن به مدت سه هفته انجام گرفت و در نهایت دو گونه باکتری خالص سازی شدند. گونه های باسیلوس پاستیوری (Bacillus pasteurii) و آمفی باسیلوس زایلانوس (Amphibacillus xylanus) به عنوان باکتری های شاخص رشد یافته در محیط کشت حاوی ppm 30 آنتراسن شناسایی شدند. نتایج نشان داد که از میان این گونه ها باسیلوس پاستیوری با انکوباسیون در دمای C° 30 و دوره زمانی 5 روزه، سرعت رشد بیشتر و سازگاری سریعتری بر سطح محیط کشت حاوی ترکیب نفتی آنتراسن داشت.
کلید واژگان: بندر امام خمینی, باکتری گرم مثبت, رسوبات نفتی, تجزیه زیستی, آنتراسن}Today's most of microorganisms are used for purification of hazard waste such as municipal and industrial waste water and oil contaminants. In this study 2 bacterial species were isolated and purified in hydrocarbon (anthracene) containing media from oil polluted sediment of Imam Khomeini port. Bacillus pasteurii and Amphibacillus xylanus species were identified as indicator degrading bacteria in media containing 30 ppm anthracene. Results showed among these bacteria, Bacillus pasteurii had faster growth and compatibility on solid medium containing anthracene oil hydrocarbon for 5 days at 30̊ C incubation.
Keywords: Imam Khomeini port, Positive Gram Bacteria, Oil Polluted Sediments Bioremediation, Anthracene} -
در این مطالعه غلظت جیوه در آب، رسوب و پلانکتون در خور موسی بررسی گردید. نمونه برداری با جمع آوری 9 نمونه آب و رسوب در هر خور و مجموعا 45 نمونه از کل خوریات انجام گردید. نمونه برداری از فیتوپلانکتون و زئوپلانکتون ها به ترتیب با استفاده از تور 20 و 300میکرون در هر خور انجام گرفت. پس از عملیات آزمایشگاهی غلظت جیوه به روش بخار سرد با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد نتایج نشان داد که سطح غلظت جیوه دامنه ای 82/0 ± 39/4 تا 14/2 ± 66/11 میکروگرم بر لیتر در آب و 03/0 ± 26/0تا 04/0 ± 76/0میکروگرم بر گرم وزن خشک در رسوب داشت . همچنین دامنه غلظت جیوه 01/0 ± 02/0تا 01/0 ± 17/0 در فیتوپلانکتون و 01/0 ± 10/0تا 07/0 ± 47/0 میکروگرم بر گرم برای زئوپلانکتون ها اندازه گیری گردید. بررسی همبستگی بین عوامل نشان داد که بین غلظت جیوه در فیتوپلانکتون و زئوپلانکتون همبستگی معنی دار و مثبتی (P<0.05) وجود دارد. که با افزایش جیوه در فیتوپلانکتون غلظت جیوه در زئوپلانکتون نیز افزایش می یابد. با توجه به سمیت بالای جیوه، امکان تجمع زیستی و بزرگنمایی زیستی در بدن موجودات آبزی و وجود آلودگی در خور موسی پایش مداوم و منظم این محدوده آبی برای اطمینان از سلامتی اکوسیستم ضروری است. به همین جهت در این مطالعه به منظور آگاهی از میزان جیوه در سطوح پایین غذایی ، غلظت این ماده شیمیایی در آب، رسوب و پلانکتون در منطقه خور موسی سنجش گردید.کلید واژگان: پایش زیستی, فیتوپلانکتون, زئوپلانکتون, جیوه, خورموسی}In the study, the mercury concentrations in water, sediment and plankton in Khor Musa was investigated. The 9 samples of water and sediment were collected from each estuary and a total of 45 samples were taken. Sampling of phytoplankton and zooplankton was collected by net of 20 and 300 µm, respectively. After the concentrations of mercury by cold vapour method was measured using atomic absorption. The results showed that mercury concentrations range from 4.39±0.82 (mean±SE) to 11.66±2.14 µg/L in water and 0.26±0.03 to 0.76±0.04 µg/g of dry weight in sediments. The mercury concentrations 0.02±0.01 To 0.17±0.01 on phytoplankton and 0.10±0.01 to 0.47±0.07 µg/g for zooplankton were measured. The correlation factors showed that mercury concentrations in phytoplankton and zooplankton had significant positive correlation (P <0.05). With the mercury rising mercury concentrations in zooplankton increases in phytoplankton due to the high toxicity of mercury, the possibility of bioaccumulation and bio-magnification in the aquatic organisms and contamination of the waters in the estuary Moses regular monitoring is essential to ensure the health of ecosystems. Therefore, in this study to determine the amount of mercury in low levels of the food, chemical concentrations in water, sediments and plankton were measured in the estuary area of Khor Musa.Keywords: Biomonitoring, Phytoplankton Zooplanktons, Mercury, Khor Musa}
-
در طی این تحقیق سمیت حاد دیازینون بر بچه ماهی سیم دریای خزر مطالعه گردید. آزمایش سمیت حاد به صورت ساکن و بر اساس روش استاندارد O. E. C. D به مدت 4 شبانه روز انجام و پارامترهای موثر فیزیکوشیمیایی آب شامل pH، اکسیژن محلول و درجه حرارت کنترل گردید. آزمایشات ابتدایی به منظور یافتن محدوده کشندگی با رهاسازی 3 عدد بچه ماهی به داخل آکواریوم هایی که به حجم 10 لیتر آبگیری شده بودند انجام شد و بعد از به دست آوردن محدوده کشندگی، تیمارهای نهایی با 5 تیمار و 3 تکرار برای تعیین غلظت کشنده (LC50 96h) انجام پذیرفت. داده های حاصل با استفاده از روش آماری Probit در سطح اطمینان 95 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. غلظت های کشندگی حاد 24 ساعت (LC50 24h) ، 48 ساعت (LC50 48h) ، 72 ساعت (LC50 72h) و 96 ساعت (LC50 96h) دیازینون بر بچه ماهی سیم به ترتیب 974/10، 391/10، 134/9 و 316/7 میلی گرم بر لیتر به دست آمد. حداکثر غلظت مجاز سمیت (MATC) دیازینون بر بچه ماهی سیم، 73/0 میلی گرم بر لیتر و حداقل غلظت موثر (LOEC) این سم که به 96h LC10 اطلاق می گردد، 63/2 میلی گرم بر لیتر بدست آمد. مقاومت ماهی سیم در برابر دیازینون نسبت به سایر گونه ها زیاد می باشد و محدوده کشندگی دیازینون بر ماهی سیم در یک طیف محدود می باشد.
کلید واژگان: سمیت حاد, دیازینون, غلظت کشنده, ماهی سیم}The actue toxicity test was performed instatic renewal system based on the standared method Proposed by OECD during 96 h, in which physicochemical parameters of test water including pH, dissolved oxygen and Temprature were daily monitored. to determine the lethal range of diazinon of fish a range finding test was carried out in aquariums coutaing 10 L of test solution. The acute toxicity test was then preformed in 5 treatment in triplicats. The obtained data were analyzed using probit analysis with %5 confidence limit. acording to the results, 24 h LC50, 48 h LC50, 72 h LC50 and 96 h LC50 of diazinon on common seabream was 10/974, 10/391, 9/134 and 7/316 respectively. The Maxium Acceptable Toxicant Concentration (MATC) of diazinon on common seabream was 0/073 mg/l and the Lowest observed effect concentration wich is equal to 96 h LC50 was 2.63 mg/l. The results indicated that compared to other fishes is more resistant against diazinon . in addition diazinon lethal toxicity takes place in a waide range of toxicant concentration.
Keywords: actue toxicity, Diazinon, lethal concentration, Abramis brama} -
فاکتورهای تجمع زیستی(BAF)،تغلیظ زیستی(BCF) و بزرگنمایی زیستی(Biomagnifications) به منظور ارزیابی خطر اکولوژیکی آلاینده ها مورد مطالعه قرار میگیرند. از آنجا که دوکفهای ها پایشگرهای زیستی خوبی هستند این موجودات میتوانند گزینه های مناسبی نیز برای مطالعه تجمع زیستی و تغلیظ زیستی آلاینده ها در سواحل باشند. سواحل خلیج فارس به خصوص استان بوشهر به دلیل حمل و نقل دریایی، ورود فاضلاب شهری و صنعتی، سکوها و پایانه های نفتی همواره در معرض آلاینده هایی مانند ترکیبات PAHs است. ترکیبات PAHs اثرات مضر بسیاری بر موجودات دارند. مطالعه حاضر به منظور بررسی الگوی جذب، تجمع و تغلیظ این ترکیبات در صدف تابوت موجدار در سواحل بوشهر انجام شد. بدین منظور نمونه برداری از صدف مذکور، رسوبات و آب دریا در پنج ایستگاه مختلف در سواحل بوشهر انجام شد. پس از هضم و استخراج PAHs نمونه ها توسط حلالهای آلی، مقادیر PAHs آنها توسط دستگاه(KANUER) HPLCاندازهگیری شدند. بطورکلی میانگین غلظت PAHs در آب 14/17 میکروگرم بر لیتر و رسوب و صدف به ترتیب 52/2866، 70/ 412 نانوگرم بر گرم(وزن خشک)بود. متوسط میزان تغلیظ زیستی این آلاینده ها 31/26و میزان تجمع زیستی14/0بود. نتایج نشان داد غلظت ترکیبات 3حلقهای در آب و صدف و ترکیبات 5 و6 حلقهای در رسوب بیشتر بوده است. فاکتور تجمع زیستی (BAF) ترکیبات 3حلقهای در صدف مورد مطالعه بیشتر از ترکیبات 4حلقهای بوده است. در حالیکه فاکتور تغلیظ زیستی(BCF) ترکیبات 4حلقهای بیش از ترکیبات 3حلقهای بوده است. همبستگی معنی داری بین logkowو BAF ترکیبات PAHs در صدف تابوت موجدار مشاهده شد(P<0.05). بهنظر میرسد شرایط محیطی، منابع PAHs و مسیر جذب ترکیبات مذکور از عوامل تاثیر گذار بر مقادیر BAF وBCF باشند.کلید واژگان: تغلیظ زیستی, تجمع زیستی, جذب, صدف تابوت موجدار}To evaluate the ecological risk of pollutants, computing of bioaccumulation factor (BAF), bioconcentration factor (BCF) and biomagnification are to be studied. Since clams are considered as good biomonitors for various types of pollutants, they might be good suitable subjects for bioaccumulation and bioconcentration studies. The Persian Gulf particularly the coasts of Bushehr province are constantly exposed to some pollutants such as PAHs due the presence of oil platforms and terminals, high traffic of tankers and ships, and discharge of urban and industrial effluents. PAHs compounds have destructive effects on many organisms. The present study was carried out in order to investigate the pattern of uptake, accumulation and concentration of PAHs in Ark clam in the coastal area of Bushehr city. The samples of clam, sediment and seawater were collected from five different stations in the Bushehr shoreline. After digestion and extraction by organic solvents, the concentration of PAHs in the samples was measured by HPLC (KANUER). Generally the concentration of PAHs in seawater, sediment and Ark clam were 17.14µgl-1, 2866.52ngg-1 and 412.72ngg-1 respectively. The mean of PAHs BCF and BAF in studied clam were 26.31 and 0.14 respectively. Results showed that 3ring PAHs were major in seawater and clam, while in sediment 5 and 6 PAHs was the main. For 3ring compounds bioaccumulation (BAF) factors in clams were more than those of 4ring compounds. Similarly these compounds were more than 5 and 6ring compounds. The calculated bioconcentration (BCF) factor for 4ring compounds was higher than 3ring compounds. A significant correlation was found between log kow and BAF in Ark clam (PKeywords: Bio-concentration, Bio-accumulation, PAHs, Ark clam, Bushehr}
-
کاربرد آب به عنوان خنک کننده در صنایع و تخلیه آن در محیط آبی سبب ایجاد آلودگی حرارتی خواهد شد. در پژوهش حاضر از مدل سه بعدی هیدرودینامیکی - اکولوژیکی کوهیرنس استفاده شده است تا الگوی دمای محیط آبی تحت تاثیر تغییرات دبی پساب گرم شبیه سازی گردید. مدل تا رسیدن به پایداری به مدت دو سال با استفاده از یک شبکه کارتزین (40×120) و مختصات سیگما با 5 تراز از سطح تا کف، داده های هواشناسی، مولفه های اصلی جزر و مد (O1, K1, M2, S2) و اطلاعات مربوط به دما و دبی خروجی پساب گرم اجرا گردید. نتایج مدل سازی نشان می دهد میزان دبی پساب خروجی بر دما در محل تخلیه و گسترش پلوم گرمایی در فصول مختلف اثر خواهد داشت. میزان تغییرات دمای ایجادشده در محیط توسط پساب گرم به اختلاف دمای محیط و پساب بستگی دارد. همچنین نتایج این مدل نشان می دهند که نیروی کوریولیس بر پلوم گرمایی اثر گذاشته و پلوم و اثرات ناشی از آن را به سمت راست منحرف می کند. نتایج این مدل سازی می تواند جهت مدیریت زیست محیطی آلودگی حرارتی و همچنین بهینه کردن کارایی سیستم خنک کننده صنایع استفاده شود.کلید واژگان: شبیه سازی, پساب گرم, میدان دما, سیستم خنک کننده}Water application as a coolant in industry and its discharge in the water ecosystem causes
thermal pollution. This study aimed at investigating the water temperature pattern affected by
heated wastewater discharge rate changes using the three dimensional Coupled
Hydrodynamical-Ecological model for Regional and Shelf Seas (COHERENS). The model was
run for two years to reach a steady state employing a Cartesian grid (40 × 120), five sigma
levels from the surface to the bottom, meteorological data, main components of the tide (O1,
K1, M2, S2), and information related to the heated wastewater discharge rate and temperature
of water body. The modeling results showed that the wastewater discharge rate affected the
temperature at the discharge site and thermal plume expansion in the different seasons. The rate
of temperature variations that were created in the environment by the heated wastewater
depended on the temperature difference between the environment and wastewater. Theresultsalso showed the Coriolis force had an effect on the thermal plume. Consequently, the plume
and its effects on water body had been diverted to the right. The results of this modeling can be
used to manage thermal pollution in the environment and improve the efficiency of the cooling
system used in industryKeywords: Modeling, Heated Wastewater, Temperature Field, Cooling System} -
در این مطالعه سن، رشد و بلوغ ماهی صبور در آب های استان خوزستان مورد مطالعه قرار گرفته است. تعداد 394 ماهی از زیستگاه دریایی (صیدگاه لیفه، بوسیف)، مصب (مصب رودخانه بهمنشیر و اروند) و رودخانه (بهمنشیر و کارون) از اسفند 1392 تا شهریور 1392 از طریق صید تجاری و با استفاده از تور گوشگیر جمع آوری شد. طول کل و وزن تر هر ماهی به ترتیب با دقت یک سانتی متر و یک گرم اندازه گیری شد و جهت تعیین سن ماهی، اتولیت ساژیتا به وسیله برش عرضی استخوان سر از ماهی استخراج گردید. سپس برای تعیین جنسیت و وضعیت بلوغ، حفره شکمی هر نمونه باز شد. پارامترهای رشد با استفاده از مدل رشد ون برتالانفی محاسبه شد (365/58=L∞، 26/0=K، 16/0-=t0). ثابت فای پریم نیز 95/2 به دست آمد. طول و سن بلوغ با استفاده از مدل لجستیک با برازندن پارامترهای a و b به داده های مشاهده شده در فصل تخم ریزی به ترتیب 32/27 سانتی متر و 4/2 سال به دست آمد.کلید واژگان: صبور, خوزستان, رشد, رابطه طول وزن, بلوغ}In this study age, growth and maturity of Hilsa shad in Khuzestan province were analyzed. 394 number of fishes from marine habitat (Life-Boseif), estuaries (Bahmanshir and Arvand) and rivers (Bahmanshir and Karoon) from February 2014 to September 2014 were collected using commercial fishing with gill net. Total length and wet weight of each fish were measured with precision of 1 cm and 1 gram. Sagittal otoliths were extracted for age determination of the fish. Then abdominal cavity of each sample were opened for determining sex and maturity stage. Growth parameters were calculated using von Bertalanffy growth function (L∞=58.365, K=0.26, t0=-0.16). Phi-prime constant was obtained 2.95. Length and age at first maturity were obtained 27.32cm and 2.4 g respectively using logistic model to fit a and b parameters with observed data in spawning season.Keywords: Hilsa shad, Khuzestan, Growth, Length-weight relationship, Maturity}
-
هدف از این مقاله تعیین سمیت کادمیوم بر ماهی بنی (Mesopotamichthys sharpeyi) و بررسی تغییرات هورمون های تیروئیدی این گونه، تحت تاثیر غلظت های تحت کشنده کادمیوم است. بدین منظور جهت ارزیابی اثرات مواجهه با کادمیوم، آزمایشی برای تعیین غلظت میانه کشندگی کادمیوم (LC50) ماهی بنی به عنوان گونه مدل انجام گرفت. غلظت میانه کشندگی کادمیوم در ماهی بنی، 56/37 میلی گرم بر لیتر بدست آمد. سپس، سطوح هورمون های تیروئیدی پلاسمای ماهیان به منظور ارزیابی اثر مختل کنندگی اندوکرینی این فلز، در معرض غلظت-های تحت کشنده مختلفی از کادمیوم قرار گرفتند و در طی دو هفته مطالعه شدند. سنجش میزان هورمون های تیروئیدی پلاسما به روش رادیوایمونواسی انجام گرفت. سطوح تیروکسین در ماهیان تیمار شده با کادمیوم پس از 7 و 14 روز در معرض گذاری، در یک رفتار وابسته به غلطت کادمیوم افزایش یافت و غلظت تری یدوتیرونین در ماهیان تیمار شده در مقایسه با ماهیان کنترل کاهش یافت. نتایج نشان داد که فلز کادمیوم می تواند تعادل هورمون-های تیروئیدی را مختل نماید. بنابراین، در معرض قرارگیری با این فلز تهدیدی برای رشد و سلامت ماهیان است.کلید واژگان: کادمیوم, نشانگر زیستی, تیروکسین, تری یدوتیرونین, Mesopotamichthys sharpeyi}Pollution of the aquatic ecosystems by heavy metals is posing serious threats to the survival of aquatic organisms including fish. Cadmium is a metal which is accumulated in high concentrations by a range of living organisms and which has unknown biological function. It enters aquatic environments especially via industrial wastes. Thyroid hormones have important roles in growth, development, metamorphosis, osmoregulation and reproduction in fishes. In the present study, the 96 hours LC50 of Cadmium on Binnei (Mesopotamichthys sharpeyi) was determined as 37.56 mg/l. The plasma thyroid hormones of Binnei through different sub lethal concentration of cadmium (1, 3, 6, 9 and 12 ppm) were assayed in order to determine the endocrine response of innei. Fish were exposed to different concentrations of cadmium as an endocrine disrupter during 2 weeks. Plasma thyroxine (T4) and triiodothyronine (T3) concentrations were determined using Radioimmunoassay method. In opposite manner, Plasma T3 was significantly decreased at days 7 and 14 by all doses of cadmium. Plasma T4 in treated fishes was increased in comparison to the control group in dose dependent manner. In conclusion, results of the current study indicated that the encounter of Binnei fish with Cadmium led to thyroid disruption of the fish which may have treated for growth and fish health.Keywords: Cadmium, Biomarker, Thyroxin, Triiodothyronine, Mesopotamichthys sharpeyi}
-
فلزات سنگین به خصوص جیوه به علت سمیت، پایداری و اثرگذاری بر روی موجودات آبزی از نظر سلامت عمومی حائز توجه و اهمیت هستند. در این مطالعه به منظور بررسی غلظت جیوه در رسوبات بین جزر ومدی خوریات ماهشهر در استان خوزستان، 8 ایستگاه انتخاب و از هر ایستگاه سه نمونه رسوب برداشت شد. عملیات نمونه برداری در دی ماه 1394 انجام شد. پس از تجزیه و تحلیل های آزمایشگاهی، محتوای جیوه آنها با استفاده از دستگاه جذب اتمی و به کمک تکنیک بخار سرد سنجیده شد. میانگین غلظت جیوه در رسوبات ایستگاه های مورد بررسی در محدوده 490- 90 نانوگرم بر گرم قرار داشت. مقادیر بالای جیوه در خور پتروشیمی یافت شد و با افزایش فاصله از این خور به تدریج از میزان آلودگی کاسته می شد. به طور کلی محاسبه فاکتور آلودگی منطقه ای، آلودگی خیلی شدید را برای اکثر ایستگاه ها نشان داد، درحالی که بر طبق فاکتور آلودگی جهانی، میزان آلودگی در حد کم تا متوسط قرار داشت.کلید واژگان: آلودگی, جیوه, خورپتروشیمی, رسوبات}Heavy metals, especially mercury due to its toxicity, persistence and the impact on aquatic organisms is important in terms of public health noteworthy. This study aimed to assess mercury concentrations in surface sediments of estuaries Mahshahr, Khuzestan province, eight stations were selected and three sediment samples were collected from each station. Sampling operations were conducted in January 2016. After laboratory analysis, the content of mercury using cold vapor atomic absorption technique was measured. The average concentration of mercury in sediments of stations studied in the range of 90-490 was nanogram per gram. High levels of mercury were found in petrochemical estuary and with increasing distance from this estuary, the pollution of the gradually decreased. In general, the calculation for regional factor pollution, pollution is too severe for most stations showed, while According to global factor pollution was low to moderate.Keywords: Pollution, mercury, Petrochemical estuary, sediment}
-
این مطالعه به منظور تعیین سطح ناپاکی رسوبات جزیره خارک نسبت به فلزات سنگین روی، مس، نیکل، سرب و کادمیوم صورت گرفت. نمونه برداری در ماه های شهریور و اسفند 1392 و از پنج ایستگاه انجام شد. نمونه ها به آزمایشگاه انتقال یافتند و پس از خشک شدن و هضم توسط مخلوطی از اسید نیتریک و اسید پرکلریک با استفاده از دستگاه جذب اتمی شعله ای GBC مدل Savantaa Σ ساخت کشور استرالیا سنجش شدند. نتایج نشان داد که غلظت فلزات روی، مس، نیکل و سرب در رسوب جزیره خارک در فصل تابستان به ترتیب (SE± میانگین) 6/3±5/72، 9/2±8/28، 7/1±1/38 و 1/2±8/28 میکروگرم بر گرم و در فصل زمستان نیز به ترتیب 3/4±7/65، 7/2±3/36، 6/3±1/47 و 7/2±8/34 میکروگرم بر گرم وزن خشک رسوبات بود. درحالی که غلظت فلز کادمیوم تشخیص داده نشد. نتایج نشان داد که غلظت فلزات مس، نیکل و سرب در رسوب جزیره خارک در فصل زمستان بیشتر از فصل تابستان است. همچنین مقایسه میزان فلزات سنگین رسوب در جزیره خارک با استانداردهای کیفیت رسوب مشخص کرد که میزان فلزات سنگین در رسوبات این منطقه در حد قابل قبولی قرار دارد و میزان ناپاکی نسبت به فلزات سنگین بسیار کمتر از حد خطرساز و آلوده کننده است.کلید واژگان: آلودگی, فلزات سنگین, جزیره خارک, خلیج فارس}
-
در این مطالعه پراکنش و فراوانی ستاره شکنندهMacrophiothrix cheneyi در مناطق بین جزر و مدی خلیج چابهار واقع در دریای عمان با توجه به تغییرات زمانی و مکانی در طول یک سال از آبان ماه 1387 لغایت شهریورماه 1388 در 5 ایستگاه انتخابی مورد بررسی قرار گرفت. طی این تحقیق نمونه برداری هر دو ماه یکبار به صورت تصادفی و به وسیله پرتاب کوادرات m1*m1 انجام شد. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که تراکم و پراکنش گونه موردنظر در ایستگاه ها و ماه های مختلف، تفاوت معنی دار داشت (05/0> P) که این بدلیل تاثیر فاکتورهای اکولوژیکی (بستر، غذا و پناه) و بیولوژیکی (تولیدمثل، شکار و رقابت) می باشد. گونه Macrophiothrix cheneyi بیشترین فراوانی را در شهریورماه در ایستگاه 2 با میزان ind.m-2 54/1± 58/3 داشته است. همچنین پراکنش آن اغلب تصادفی و گاهی تجمعی بوده است. از نظر شاخص پایداری در شهریور ماه گونه رایج و در سایر ماه ها گونه نادر بشمار رفته است.کلید واژگان: Macrophiothrix cheneyi, منطقه بین جزر و مدی, فراوانی, پراکنش, خلیج چابهار}This study touches on abundance and distribution of brittle star Macrophiothrix cheneyi in the intertidal zones of Chabahar Bay in the Oman Sea, Iran, due to spatial and temporal variobility during a year from November on 2008 to September on 2009 at 5 selected stations. Sampling was randomly done bimonthly, by using 1m×1m qudrate. The result of study showed density of species in different stations and months has significant difference (PKeywords: Macrophiothrix cheneyi, Intertidal zones, Abundance, Distribution, Chabahar Bay}
-
در این مطالعه غلظت فلزات سنگین (جیوه، روی، مس، کادمیوم و سرب) در بافت پر، محتویات و پوسته تخم پرنده کاکایی صورتی در خور موسی سنجش گردید. بدین منظور 15 عدد کاکایی صورتی و 20 عدد تخم پرنده مذکور در بهار 92 از خورموسی جمع آوری گردیدند. پس از خشک کردن و هضم نمونه ها غلظت جیوه آنها به وسیله دستگاه جذب اتمی با روش بخار سرد اندازه گیری شد. همچنین غلظت بقیه فلزات سنگین با استفاده از دستگاه جذب اتمی سنجش گردید. به طور کلی به جز فلز سرب تمامی فلزات سنگین در بافت پر نسبت به محتویات و پوسته تخم از غلظت بالاتری برخوردار بودند. مقادیر غلظت فلزات یافت شده در بافت پر به ترتیب روی> جیوه> مس> سرب> کادمیوم بود. همچنین در محتویات تخم به صورت روی> مس> جیوه> سرب> کادمیوم و در پوسته تخم سرب> روی> مس> کادمیوم> جیوه بود. مقایسه نتایج این مطالعه با استانداردهای سازمان بهداشت جهانی نشان داد که میزان جیوه در پر و تخم کاکایی صورتی بالاتر از استانداردهای مذکور است. سطح بالای جیوه در پر و تخم پرنده احتمالا می تواند ناشی از وجود منابع جیوه نظیر صنایع پتروشیمی در منطقه باشد.کلید واژگان: فلزات سنگین, جیوه, پر و تخم, کاکایی صورتی, خورموسی}In this study, the levels of heavy metals concentration (mercury, zinc, copper, cadmium and lead) were measured in the feathers, egg contents and eggshells of Larus genei from Musa Estuary. For this purpose, twenty eggs and fifteen Larus genei were collected at the locations during 2013. To do the process, after drying and digestion of samples, the concentration of mercury in samples was measured by cold vapor. In general, except for Pb, the level of whole metals in feathers was higher than egg contents and eggshells. The metal concentrations in feathers were according to the following order Zn> Hg > Cu > Pb> Cd, in egg contents were Zn> Cu > Hg > Pb> Cd and in eggshells were Pb > Zn > Cu > Cd > Hg. Also, comparing our results with the standard of World Health Organization, we found that mercury levels in in feathers and eggs of Larus genei were flying above mentioned standards. High accumulation of mercury in the feathers and eggs has likely originated from mercury sources such as petrochemical plants.Keywords: Heavy metals, Mercury, Feathers, eggs, Larus genei, Musa Estuary}
-
زمینه و هدففلزات سنگین، ساختار های پایداری هستند که بخش عمده ای از آلاینده های وارد شده به آب های ساحلی را تشکیل می دهند. از آنجا که این عناصر قابلیت تجزیه زیستی ندارند، افزایش غلظت آن ها در محیط زیست دریا می تواند زیان هایی برای سلامت موجودات زنده در بر داشته باشند. در این مطالعه سطح فلزات سنگین (جیوه، روی، مس، کادمیوم و سرب) در بافت های کبد و ماهیچه گربه کوسه لکه دار در خور موسی سنجش گردید..روش بررسینمونه ها جهت خشک شدن به مدت 48 ساعت در داخل آون با دمای 50 درجه سانتی گراد قرار داده شدند تا به وزن ثابت برسند. حدود یک گرم از هر بافت خشک شده توسط ترازوی دیجیتال با دقت 001/0 گرم توزین شده و به لوله های شیشه ای انتقال یافت. سپس 10 میلی لیتر مخلوط اسید نیتریک 65 و اسید سولفوریک با نسبت 1:2 تهیه شده از کارخانه مرک آلمان به آن ها افزوده شد. پس از خشک کردن و هضم نمونه ها غلظت جیوه آنها به وسیله دستگاه جذب اتمی با روش بخار سرد اندازه گیری شد. همچنین غلظت بقیه فلزات سنگین با استفاده از دستگاه جذب اتمی سنجش گردید.یافته هابه طور کلی غلظت کلیه فلزات در کبد بیش از ماهیچه بود. ترتیب غلظت فلزات در بافت های کبد روی> مس> جیوه> سرب> کادمیوم و در بافت ماهیچه روی> جیوه> مس می باشد. در بافت ماهیچه غلظت فلزات کادمیوم و سرب زیر حد تشخیص دستگاه بود. مقایسه غلظت فلزات سنگین در بافت های کبد و ماهیچه نشان داد که بین آن ها اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0P˂). بین غلظت فلز جیوه در بافت های کبد و ماهیچه با وزن و طول گربه کوسه همبستگی مستقیم و معنی داری وجود دارد (05/0P˂). همچنین نتایج نشان داد غلظت جیوه در بافت های کبد و ماهیچه دارای همبستگی و معنا داری است (05/0P˂).نتیجه گیریمقایسه غلظت فلزات در بافت کبد و ماهیچه با استاندارد های مختلف جهانی، حاکی از آن بود که فقط جیوه بالاتر از حد استاندارد می باشد سطح بالای جیوه در بدن این موجودات احتمالا می تواند ناشی از وجود منابع جیوه نظیر صنایع پتروشیمی در منطقه باشد. بنابراین با توجه به نتایج یافت شده از تحقیق حاضر پایش مداوم و دقیق تر منطقه با استفاده از سایر آبزیان خوراکی قویا توصیه می شود.کلید واژگان: فلزات سنگین, گربه کوسه لکه دار, جیوه, خور موسی}Background And ObjectiveIn this study, the levels of heavy metals (mercury, zinc, copper, cadmium and lead) were measured in the liver and muscle tissues of Bamboo Shark in Khor Musa.MethodTo do the process, after drying and digestion of samples, the concentration of mercury samples was measured and it was found that the level of whole metals in liver was higher than in muscle. The metal concentrations in liver and muscle tissue were obtained according to the following order Zn> Cu> Hg> Pb> Cd and Zn> Hg> Cu, respectively. The concentration of two nonessential metals, cadmium and lead, was not detected in muscle. There was a significant difference between the level of metals in liver and muscle. Also, level of mercury in liver and muscle showed a direct correlation with sharks weight and length.ConclusionComparison of metal concentrations in liver and muscle with various world standards indicated that only the level of mercury is higher than standard limits. High accumulation of mercury in the animals body is likely originated from mercury sources such as petrochemical plants. Hence, considering all the obtained data, it is highly advised to have a constant monitoring over the aquatic animals, certainly edible ones, existing in the area.Keywords: Heavy metals, Bamboo Shark, Mercury, Khor Musa}
-
هدف از این مقاله، تعیین میزان آلودگی فلزات سنگین Cu، Ni، Pb، Cd در رسوب و صدف بخشی از سواحل استان بوشهر است. بدین منظور نمونه های رسوب و صدف در بهمن ماه 1387 از 5 ایستگاه شامل خور لیلتین، بندر امام حسن، خور گناوه، بندر ریگ و جزیره شیف برداشت گردید. پس از خشک کردن و هضم آن ها توسط اسید نیتریک و اسید پرکلریک غلیظ، غلظت فلزات سنگین موجود در آنها توسط دستگاه جذب اتمی سنجیده شد. نتایج نشان داد که غلظت فلزات Cu، Ni، Pb، Cd در رسوب ایستگاه های مذکور به ترتیب در محدوده 75/14-6/5، 72/58-67/19، 92/13-96/7، 96/0-68/0 میکروگرم بر گرم بود. همچنین میزان فلزات مذکور در بافت نرم به ترتیب در محدوده 84/27-36/5، 72/2-24/0، 04/10-64/5، 8/1-32/0 و در پوسته صدف 25/21-75/10، 52/3-36/1، 08/8-28/4، 96/0-68/0 میکروگرم بر گرم بود. به طور کلی غلظت تمام فلزات مورد مطالعه در این تحقیق، کمتر از استانداردهای جهانی FAO و USEPA است.کلید واژگان: رسوب, صدف دسته چاقویی, فلزات سنگین, استان بوشهر, خلیج فارس}In order to determine heavy metals contamination in sediment and razor clams from Bushehr intertidal, samples were collected from 5 stations, including Khor Lailatain, Imam Hassan Port, Khor Genaveh, Rig Port and Shif Island. The samples were dried, acid digested and analyzed for their metals content using atomic absorption spectrophotometer. According to the results, the concentrations of Cu, Ni, Pb and Cd in the sediment of the mentioned stations ranged 5.6- 14.75, 19.67-58.72, 7.96-13.92 and 0.68-0.96 μ/g respectively. The concentration of the same metals in soft tissues of razor clam was 5.36-27.84, 0.24-2.72, 5.64-10.04 and 0.32-1.8 μ/g while in the shells they ranged 10.75-21.25, 1.36-3.52, 4.28-8.08 and 0.68-0.96 μ/g respectively. Generally the concentration of the studied metals in both sediment and clams was lower than proposed FAO and USEPA standardsKeywords: Sediment, Solen roseomaculatu, Heavy metals, Bushehr Province, Persian Gulf}
-
این پژوهش با هدف جداسازی و شناسایی گونه های Ochrobactrum anthropi و Psedomonas putida به عنوان شاخص برای سنجش جذب فلز سرب و تجزیه آنتراسن در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. نتایج نشان داد که گونه های مذکور در غلظت 50 میلی گرم بر لیتر سرب و 30 میلی گرم بر لیتر آنتراسن بخوبی رشد داشته اند. بگونه ای که حداکثر رشد در غلظت 50 میلی گرم بر لیتر سرب 39/1 و 30 میلی گرم بر لیتر آنتراسن 530/0 اندازه گیری گردید. نتایج حاصل از بررسی توانایی جذب فلز سرب توسط باکتری O. anthropi در غلظت 50 میلی گرم بر لیتر و حذف آنتراسن توسط P. putida در غلظت 30 میلی گرم بر لیتر حاکی از آن بود که باکتری های فوق از همان لحظه تلقیح به سرعت فلز و آنتراسن را از محلول جذب کرده و میزان آنرا بسرعت در محلول کاهش می دهند. حذف سرب و آنتراسن از محلول فلزی و هیدروکربنی توسط گونه های Ochrobactrum anthropi و Psedomonas putida دقایق انتهایی سنجش بطور فعالی ادامه داشت و در انتهای آزمایش به ترتیب 84 درصد سرب و 986/77 درصد آنتراسن حذف گردید.کلید واژگان: حذف زیستی, فلزات سنگین, آنتراسن, P, putida, O, anthropi}This study aimed to isolate and identify the species Ochrobactrum anthropi and Pseudomonas putida as indicators for measuring lead absorption and degradation of anthracene in laboratory conditions. The results showed that the mentioned species could grow well in 50 mg/l of lead and 30 mg/l of anthracene. The maximum growth at concentrations of 50 mg/l of lead and 30 mg/l of anthracene was measured 1.39 and 0.530, respectively. The results of the study of the ability of lead uptake by O. anthropi at a concentration of 50 mg/l and anthracene removal by P. putida at a concentration of 30 mg/l indicated that the mentioned bacteria started absorbing lead and anthracene at the time of inoculation and quickly reduced their concentrations in the solution. Removal of lead and anthracene by Ochrobactrum anthropi and Pseudomonas putida from the metal and hydrocarbon solutions continued actively till the final moments of measurement and at the end of the experiment, 84% of lead and 77.986% of anthracene were removed.Keywords: biosorption, Heavy metals, Anthracene, P. putida, O.anthropi}
-
مطالعه اثرات تحت کشندگی آفت کش دیازینون بر برخی پارامترهای بیوشیمیایی سرم خون بچه ماهی سیم دریای خزربسیاری از آفت کش ها پس از استفاده در کشاورزی به اکوسیستم های آبی راه پیدا می کنند و از آن به بعد، به عنوان آلاینده های زیست محیطی ایفای نقش می کنند. پارامتر های بیوشیمیایی خون ماهی از متداول ترین عواملی هستند که در صورت بروز آلودکی تحت تاثیر قرار میگیرند. در این تحقیق ماهی سیم به مدت 14 روز در معرض غلظت های 04/0، 36/0، 73/0 و 46/1 میلی گرم بر لیتر آفت کش دیازینون قرار داده شد و تاثیر آن بر میزان پروتئین، اسمولاریته و گلوکزخون مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی های بیوشیمیایی نشان داد که پس از 7 و 14 روز در معرض قرار گیری ماهی سیم با آفت کش دیازینون مقادیر پروتئین کل و اسمولاریته خون ماهی بطور معنی داری کاهش می یابند، حال آنکه در میزان گلوکز خون افزایش معنی داری حاصل می شود (05/0> P). با توجه به تاثیر دیازینون بر پارامترهای بیوشیمیایی خون ، غلظت این سم در آب های شمال کشور و همچنین محل زیست ماهیان در محدوده دریای خزر به نظر می رسد مصرف این آفت کش و راهیابی متعاقب آن به آبهای جاری شمال کشور قادر باشد بقای ماهی سیم را تحت تاثیر قرار دهد.کلید واژگان: سمیت, دیازینون, ماهی سیم}Many pesticides may appear as environmental contaminants once they enter aquatic ecosystem after being used in agriculture. Fish biochemichal parameters are the most common factors which are influenced when aquatic pollution happens. In the present investigation the common caspian bream fish were exposed to sublethal concentrations of diazinon (0.04, 0.36, 0.73 and 1.46 mg/l) in 14 days and its effects on total protein, serum osmolarity and glucose concentration in the blood serum were studied. Results showed that after 7 and 14 days exposure of the fish to sublethal concentrations of diazinon the total serum protein and the serum osmolarity decreased significantly, while the concentration of glucose in fish serum significantly increased (PKeywords: Toxicity, Diazinon, Abramis brama}
-
رشد سریع فعالیت های صنعتی در دهه های اخیر و عدم رعایت الزامات زیست محیطی بهمراه تخلیه پساب های آلوده صنایع نظیر صنایع پتروشیمی منجر به ورود مقادیر زیادی از فلزات سنگین به محیط می گردد. جذب زیستی یک فن آوری موثر برای حذف بهینه آلاینده ها از جمله فلزات سنگین از محلول های آبی است. در این مطالعه میکروارگانیسم مقاوم به فلز روی از رسوبات خلیج فارس جداسازی و با انجام تست های بیوشیمیایی شناسایی گردید. در ادامه قابلیت رشد میکروارگانیسم شناسایی شده در حضور غلظت های مختلف فلز مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تاثیر فاکتور شوری بر رشد باکتری مطالعه و شرایط بهینه جهت رشد آن تعیین گردید. در نهایت توانایی باکتری جداسازی شده در حذف فلز روی مورد مطالعه قرار گرفت. باکتری Micrococcus luteus بعنوان گونه مقاوم به فلز روی جداسازی و با استفاده از تست هایی بیوشیمیایی و رجوع به منابع باکتریولوژیکی شناسایی شد. باکتری مذکور قادر به رشد تا غلظت های بالای این فلز یعنی 800 میلی گرم بر لیتر بود. بررسی توانایی این باکتری در جذب فلز روی نشان داد که با افزایش غلظت فلز، میزان حذف نیز افزایش می یابد بطوری که بالاترین میزان حذف فلز روی (4/5 ± 169 میلی گرم بر لیتر) در غلظت 200 میلی گرم بر لیتر بدست آمد و بیشترین درصد جذب فلز روی در غلظت 50 میلی گرم بر لیتر پس از 150 دقیقه، 76 درصد به ثبت رسید. نتایج حاصل از بررسی تاثیر میزان نمک در محیط نشان داد که گونه مورد مطالعه هالوتولرانت بوده و در رنج وسیعی از غلظت های مختلف نمک قادر به رشد می باشد.کلید واژگان: باکتری Micrococcus luteus, فلز روی, جذب زیستی, خلیج فارس, هالوتولرانت}The rapid growth of industrial activity in recent decades, and non-obedience with environmental laws, along with discharging of contaminant wastewaters from petrochemical industries lead to increase of heavy metals into the environment. Biosorption is an effective technology for optimal removal of pollutants such as heavy metals from marine ecosystems. In the present study, the microorganism, resisted to zinc, was isolated from Persian Gulf sediments and indentified via biochemical tests. Then, the growth ability of indentified microorganism was investigated in different concentrations of zinc. Also, the effect of salinity on the growth of microorganism was studied and the optimal conditions for its growth were determined. Eventually, the potential of bacterium in removal of zinc was studied. Micrococcus luteus was isolated as a zinc-resistant bacterium and identified using biochemical tests and bacteriologic references. The mentioned bacterium was able to grow up to a high concentration of zinc (800mg/l). The results showed that the removal of zinc enhanced along with the increase of zinc concentration. The maximum removal (169±5.4 mg/l) was recorded in 200 mg/l concentration of zinc and the highest percentage of zinc biosorption (76%) was happened at a concentration of 50 mg/l after 150 min of incubation. The result showed that M .luteus was halotolerant and could grow in the wide range of salt concentrations.Keywords: halotolerant, Zinc, biosorption, Micrococcus luteus, Persian Gulf}
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.