به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب علیرضا پیمان

  • حمیدرضا شتابی*، خسرو نقیبی، علیرضا پیمان، حامد نوروزی
    زمینه و هدف

    برای بهبود کیفیت آرامبخشی در پروسیجرهای مختلف داروهای مختلفی به تنهایی یا در ترکیب با یکدیگر استفاده شده اند، اما تاکنون روش دارویی که مورد توافق متخصصان بیهوشی باشد ارایه نشده است. هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی و ایمنی کتامین داخل بینی درمقایسه با کتامین وریدی در جراحی کاتاراکت بود.

    روش بررسی

    این کارآزمایی بالینی آینده نگر تصادفی شده از آذر 1397 لغایت اسفند 1398 در بیمارستان فیض اصفهان بر روی 90 بیمار بالای 18 سال کاندید جراحی کاتاراکت در در دو گروه دریافت کننده کتامین mg/kg 1 به صورت داخل بینی (INK) یا وریدی (IVK) انجام شد. 10 دقیقه پیش از شروع جراحی، درگروه INK کتامین و در گروه IVK سالین داخل بینی تجویز شد. دو دقیقه پیش از شروع جراحی در گروه INK نرمال سالین و در گروه IVK کتامین وریدی تجویز شد. بیماران حین پرپ و درپ میدازولام mg/kg 04/0 وریدی دریافت کردند. کیفیت آرامبخشی و بی دردی، علایم حیاتی، رضایت بیمار و پزشک و عوارض جانبی در زمان های مطالعه ثبت شد. داده ها با استفاده از SPSS software, version 23 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) مورد آنالیز قرار گرفت.

    یافته ها:

     در این مطالعه 90 نفر که 53 نفر (9/58%) از آنها مرد بودند وارد مطالعه شدند. میانگین سنی بیماران 6/10±5/61 بود. دو گروه تفاوت معناداری از نظر جنس (696/0=P)، سن (960/0=P)، وزن (212/0=P)، قد (632/0=P)، بیماری زمینه ای (094/0=P) و نوع بیماری زمینه ای (090/0=P) نداشتند. دو گروه از نظر میانگین تعداد ضربان قلب (77/0P=)، میانگین فشارخون شریانی (13/0=P) و میانگین اشباع اکسیژن خون (58/0=P)، میزان رضایتمندی بیمار (470/0=P) و جراح (115/0=P)، شدت درد (506/0=P)، سطح آرامبخشی (477/0=P) و عوارض جانبی (221/0=P) تفاوت معناداری نداشتند.

    نتیجه گیری: 

    تجویز کتامین به صورت داخل بینی در مقایسه با تجویز وریدی کتامین فراهم آورنده آرامبخشی و پاسخ قلبی-عروقی مشابه می باشد. تجویز کتامین به صورت داخل بینی روشی غیرتهاجمی ایمن و موثر با کاربرد آسان است می تواند جایگرینی مناسب برای تجویز وریدی باشد.

    کلید واژگان: کاتاراکت, کتامین, داخل بینی, وریدی}
    Hamidreza Shetabi*, Khosro Naghibi, Alireza Peyman, Hamed Norouzi
    Background

    To improve the quality of sedation in procedures, different medications are used alone or in combination with each other, but so far, no administration method that is agreed upon by anesthesiologists has been presented. This study aimed to investigate the effectiveness and safety of intranasal ketamine in comparison with intravenous ketamine in cataract surgery.

    Methods

    This clinical trial was performed from December 2016 to March 2017 in Feyz Hospital, Isfahan. Ninety patients over the age of 18 who were candidates for cataracts surgery were randomly assigned to receive 1 mg/kg ketamine through the nasal route (INk) or intravenously (IVK). Ten minutes before the surgery, ketamine was administered in the INK group and intranasal saline in the IVK group. Two minutes before the start of surgery, normal saline was administered in the INK group and ketamine was administered intravenously in the IVK group. Patients received intravenous midazolam 0.04 mg/kg during prep and drape. The quality of sedation and analgesia, vital signs, patient and doctor satisfaction, and side effects were recorded during the study period. Data were analyzed using of SPSS software, version 23 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA).

    Results

    In this study, 90 people were included in the study, 53 of whom (58.9%) were men. The mean age of the patients was 61.5±10.6. Two groups had a significant difference in terms of gender (P=0.696), age (P=0.960), weight (P=0.212), height (P=0.632), underlying disease (P=0.094), and type of disease (P=0.090). Two groups were not significantly different in terms of mean heart rate (P=0.77), mean arterial blood pressure (P=0.13), mean blood oxygen saturation (P=0.58), patient satisfaction (P=0.470) and surgeon satisfaction (P=0.115), pain intensity (P=0.506), level of sedation level (P=0.477) and side effects (P=0.221).

    Conclusion

    Intranasal administration of ketamine provides similar sedation and cardiovascular response compared to intravenous administration of ketamine. Administering ketamine intranasally is a non-invasive, safe and effective method with easy application and can be a suitable alternative to intravenous administration.

    Keywords: cataract, ketamine, intranasal, intravenous}
  • علیرضا پیمان، سید مرتضی میرهاشمی، حسین بیات
    زمینه و هدف

    منظومه داستانی هفت پیکر چهارمین اثر حکیم نظامی گنجوی، شاعر توانای قرن ششم هجری، است. موضوع اصلی این اثر داستان زندگی بهرام گور، از تولد تا ناپدید شدن اوست، به همراه داستانهای متنوع و گوناگونی که در آن آمده و از جمله این داستانها هفت افسانه ای است که از زبان هفت شاهدخت بیان میشود. در این پژوهش، با هدف نشان دادن مهارت نظامی در داستان‌پردازی، مسئله «سرعت روایت» در این مجموعه داستان منظوم بررسی شده است.

    روش مطالعه

    این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است.

    یافته ها

    بررسی سرعت روایت برای آن است که نشان داده شود در یک اثر ادبی رویدادها و کنشهای داستانی در چه مدتی از زمان رخ داده و به تناسب هر یک از برهه های زمانی چه حجمی از داستان به آنها اختصاص یافته است.

    نتیجه گیری

    سرعت روایت در کل منظومه، متوسط است و مولفه های افزایش و کاهش سرعت روایت بشکل متوازن بکار رفته اند. هرچند تعدادی از عوامل کاهش سرعت در برخی داستانها بیشتر و در برخی کمتر است، با توجه به جنبه های هنری و زبان شعری این منظومه غنایی، لذت هنری حاصل از کاهش و افزایش شتاب روایت، به توازن و تعدیل داستان کمک کرده است.

    کلید واژگان: نظامی, هفت پیکر, سرعت روایت, نظریه ژنت}
    Alireza Peyman, Seyyed Morteza Mirhashemi, Hossein Bayat
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    The weekly story system is the fourth work of Hakim Nezami Ganjavi, a talented poet of the sixth century AH. The main subject of this work is the life story of Bahram Gore, from his birth to his disappearance, along with the various stories that are included in it, and among these stories are seven legends that are told in the language of the seven princesses. In this research, with the aim of showing military skills in storytelling, the issue of "narrative speed" in this collection of poetic stories has been investigated.

    METHODOLOGY

    This research has been done in a descriptive-analytical manner.

    FINDINGS

    The study of the speed of narration is to show how long the events and actions of the story occur in a literary work and how much of the story is assigned to them according to each time period.

    CONCLUSION

    The speed of narration is moderate in the whole system and the components of increasing and decreasing the speed of narration are used in a balanced way. Although a number of slowing factors are more in some stories and less in others, due to the artistic aspects and poetic language of this lyrical system, the artistic pleasure of reducing and increasing the speed of narration has helped to balance and moderate the story.

    Keywords: Nezami, Haft Peykar, Narrative Speed, Genet Theory}
  • حمیدرضا شتابی*، خسرو نقیبی، علیرضا پیمان، شیما تقی زاده
    زمینه و هدف

    خطر بیهوشی با افزایش سن بیشتر می شود، از این رو انتخاب روشی ایمن و موثر ضروری است. در این مطالعه به مقایسه اثربخشی فنتانیل داخل بینی و وریدی درعمل جراحی کاتاراکت پرداختیم.

    روش بررسی

    این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده سه سوکور، از فروردین 1396 تا اسفند 1397در بیمارستان فیض اصفهان انجام شد. 90 بیمار بالای 18 سال کاندید جراحی کاتاراکت در دو گروه دریافت کننده فنتانیل وریدی (IVF) و فنتانیل داخل بینی (INF) وارد مطالعه شدند. دوز فنتانیل در هر دو گروه را  µg/kg5/1 تا سقف µg 100 در نظر گرفتیم. در گروه IVF، 10 دقیقه پیش از شروع جراحی، نرمال سالین به صورت ml 1 در هر مجرای بینی و دو دقیقه پیش از شروع جراحی فنتانیل به صورت وریدی تزریق شد. در گروه INF، 10 دقیقه پیش از شروع جراحی فنتانیل ml 1 در هر مجرای بینی و دو دقیقه پیش از جراحی، ml 2 سالین به صورت داخل وریدی تجویز شد. علایم حیاتی، سطح آرام بخشی و بی دردی، رضایت بیمار و پزشک در زمان های مطالعه ارزیابی و ثبت شد. در پایان داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS software, version 23 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) آنالیز شدند.

    یافته ها

    در این مطالعه بین دو گروه از نظر میانگین ضربان قلب (762/0=P)، میانگین اشباع اکسیژن خون (262/0=P)، میانگین فشارخون سیستول (264/0=P)، میانگین فشارخون شریانی (462/0=P)، میزان رضایتمندی بیمار (231/0=P)، مدت عمل جراحی (612/0=P) و شدت درد (087/0=P) تفاوت معناداری نداشتیم. سطح آرام بخشی (002/0=P) و میزان رضایتمندی جراح (001/0>P) در گروه فنتانیل وریدی بالاتر بود. بین دو گروه از نظر عوارض جانبی تفاوت معناداری وجود نداشت (171/0=P).

    نتیجه گیری

    مطالعه نشان داد که تجویز فنتانیل به صورت داخل بینی در مقایسه با تجویز وریدی فنتانیل فراهم آورنده آرام بخشی و پاسخ قلبی-عروقی مشابه می باشد. تجویز فنتانیل به صورت داخل بینی روشی غیرتهاجمی ایمن و موثر با کاربرد آسان است می تواند جایگرینی مناسب برای تجویز وریدی باشد.

    کلید واژگان: کاتاراکت, فنتانیل, داخل بینی, وریدی, فیکوامولسیفیکاسیون}
    Hamidreza Shetabi*, Khosrow Naghibi, Alireza Peyman, Shima Taghizadeh
    Background

    The risk of anesthesia increases with age, so it is necessary to choose a safe and effective method. In this study, we compared the effectiveness of intranasal fentanyl with intravenous fentanyl in patients undergoing cataract surgery.

    Methods

    This study was a triple-blind prospective randomized clinical trial (The patient, physician, and data analyzer were unaware of the patient grouping). The study was performed from April 2017 to March 2019 in Feyz Hospital, Isfahan, Iran. 90 patients over 18 years of age who were candidates for cataract surgery were included in the study and were divided in two groups receiving intravenous fentanyl (IVF) or intranasal fentanyl (INF). The dose of fentanyl in both groups was 1.5 μg/kg with a maximum of 100 μg. In the IVF group, 1 ml of normal saline was dripped into each nasal passage 10 minutes before surgery and intravenously fentanyl was injected 2 minutes before surgery. In the INF group, 1 ml of fentanyl was administered into each nostril 10 minutes before surgery and 2 ml of saline was administered intravenously two minutes before surgery.

    Results

    In this study, there was no significant difference between the two groups in terms of mean heart rate (P=0.762), mean arterial blood oxygen saturation (P=0.262), mean systolic blood pressure (P=0.264), mean arterial blood pressure (0.462), satisfaction rate Patient (P=0.231), duration of surgery (P=0.612) and pain intensity (P=0.87). But in the intravenous fentanyl group (IVF), the level of sedation (P=0.002) and the level of surgeon satisfaction (P<0.001) were higher than intranasal fentanyl group (INF). There was no significant difference between the two groups in terms of side effects (P=0.171) and surgery time (P=0.612). The mean VAS was not significantly different between the two groups.

    Conclusion

    The study showed that intranasal administration of fentanyl compared with intravenous administration of fentanyl provided similar sedation and cardiovascular response. Intranasal administration of fentanyl is a non-invasive, safe and effective method, that is easy to use and can be a viable alternative to intravenous administration.

    Keywords: cataract, fentanyl, intranasal, intravenous, phacoemulsification}
  • فائزه محمدی، علیرضا پیمان، پروین دهقان، حسن رزمجو، مهرنوش ماهرالنقش، محمد فلاحتی، نوید امینیان
    مقدمه
    هدف از انجام این مطالعه، تعیین شیوع نسبی کراتیت قارچی با استفاده از روش های آزمایشگاهی در مبتلایان به اولسر قرنیه بود.
    روش ها
    در این مطالعه تعداد 220 بیمار مبتلا به زخم قرنیه که در طی سال های 92-1391 به بیمارستان چشم پزشکی فیض اصفهان مراجعه نمودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. تعداد 40 بیمار مشکوک به کراتیت قارچی، توسط چشم پزشک، معاینه شدند و عمل نمونه گیری به صورت تراشه برداری (Scraping) انجام شد. قسمتی از تراشه در همان زمان بر روی دو محیط کشت سابورو دکستروز آگار (Sabouraud dextrose agar) و محیط BHI (Brain heart infusion) به صورت نشاکاری انتقال داده شد و با باقی مانده ی تراشه، گسترش نازکی بر روی لام تهیه گردید و در آزمایشگاه قارچ شناسی دانشکده ی پزشکی به روش گرم و گیمسا رنگ آمیزی شد.
    یافته ها
    در این مطالعه، بیماران شامل 16 زن (40 درصد) و 24 مرد (60 درصد) در سنین 83-20 سال (میانگین سنی 7/17 ± /61 سال) بودند. در آزمایش مستقیم، در 8 مورد (20 درصد) میسیلیوم رشته ای، اکتینومایست و مخمر مشاهده شد که 5 مورد آن مربوط به گونه ی فوزاریوم و آسپرژیلوس فلاووس بودند و 2 مورد دیگر مربوط به اکتینومایست و 1 گونه مربوط به مخمر مالاسزیا گزارش گردید. مهم ترین عوامل ایجاد کننده ی بیماری، جراحی چشم، ضربه، ابتلا به ویروس هرپس چشمی و استفاده از مژه ی مصنوعی بود.
    نتیجه گیری
    جهت تشخیص به موقع کراتیت قارچی، تهیه ی اسمیر و رنگ آمیزی آن در کنار کشت بسیار کمک کننده می باشد و درمان مناسب باید بر اساس نتایج به دست آمده و گونه ی قارج انجام گیرد.
    کلید واژگان: کراتیت قارچی, زخم قرنیه, اصفهان (ایران)}
    Faezeh Mohammadi, Alireza Peyman, Parvin Dehghan, Hassan Razmju, Mehrnoush Maherolnaghsh, Mohammad Falahati, Navid Aminian
    Background
    Study the prevalence of fungal keratitis as a cause of corneal ulcer in patients referred to Faiz Hospital in Isfahan, 2012-2013.
    Methods
    Among a total of 220 patients with corneal ulcers, 40 patients suspected to fungal keratitis, were selected. The corneal scraping was performed by an ophthalmologist and the material obtained by scraping was spread onto labeled slides in a thin, Gram's and Giemsa staining. Specimens were inoculated directly on Sabouraud dextrose agar (SDA) and Brain heart infusion agar (BHI).
    Findings
    The patients including 24 female (60%) and 16 male (40%) With average age of 61.5 ± 17.7 years (range: 20-83 years). In direct examination of 8(20%) scraping samples, branching septate hyphae, filaments of bacteria and yeast cells of Malassezia species were identified. Fusarium specis and Aspergillus flavus were isolated from 5 patients. Two cases of actinomycetes were grown on BHI media. The most important predisposing factors were, eye surgery, trauma, herpes simplex andthe use of artificial eyelashes.
    Conclusion
    Early diagnosis of fungal keratitis by direct examination and culture preparation will result to appropriate treatment of fungal keratitis.
    Keywords: Corneal ulcer, Fungal keratitis, Iran}
  • سید محمد قریشی، حسن رزم جو، مریم نوری فشارکی، علیرضا پیمان
    هدف

    ارزیابی پیامدهای بینایی عمل جراحی فمتولیزیک بر بیماران با سابقه قبلی عمل جراحی پیوند قرنیه.

    روش پژوهش

     در این مطالعه آینده نگر، 34 چشم از 31 بیمار که مورد عمل لیزیک با فلپ نازک و به روش فمتولیزیک قرارگرفته بودند، بررسی شدند. این بیماران به دنبال عمل پیوند قرنیه، دچار عیب انکساری بالا و کاهش بینایی شده بودند که بعد از معاینه کامل چشم و اندازه گیری دید دور اصلاح نشده (UCVA) و دید اصلاح شده با عینک (BCVA)؛ توسط یک جراح مورد عمل فمتولیزیک و فلپ با ضخامت 100 میکرون قرار گرفتند.

    یافته ها

    بعد از 19 - 3 (81 / 4 ± 14 / 10) ماه پی گیری، متوسط دید اصلاح نشده از 5 / 1 لوگمار قبل از عمل (معادل 100 / 5 براساس سیستم متریک؛ 2 متر شمارش انگشت) به 3 / 0 لوگمار (معادل 10 / 5) لوگمار بعد از عمل افزایش داشت (05 / 0 > P). متوسط دید اصلاحشده قبل از عمل 3 / 0 لوگمار (معادل 10 / 5 سیستم متریک) به 1 / 0 لوگمار (معادل 10 / 8) بعد از عمل افزایش یافت (05 / 0 > P). متوسط معادل کروی قبل از عمل 87 / 3 ± 98 / 6 - به 69 / 2 ± 18 / 2 - بعد از عمل تغییر یافت (05 / 0 > P). متوسط Defocus equivalent قبل از عمل 74 / 3 ± 32 / 10 به 93 / 2 ± 13 / 4 بعد از عمل کاهش یافت (05 / 0 < P). عارضه مهمی حین و بعد از عمل رخ نداد.

    نتیجه گیری

    عمل فمتولیزیک بعد از پیوند قرنیه، روشی موثر و مطمئن در اصلاح عیوب انکساری متوسط و بالا و بهبود حدت بینایی می باشد

    Ghoreishi M., Razmjoo H., Noori Fesharaki M. *, Peyman A.
    Purpose

    To determine the outcomes of visual correction with femto-LASIK following PK.

    Methods

    In this prospective study, 34 eyes of 31 patient who had undergone thin – flap lasik due to high refractive error after corneal grafting were evaluated. After complete ocular examination and assessment of uncorrected and corrected distant visual acuity (UCVA and BCVA), the patients underwent femto-lasik using the Ziemer femto-LDV with 100 micron flap thickness.

    Result

    After 3 to 19 (10.14±4.81) months of follow-up, mean UCVA increased from 1.5 Log MAR preoperatively (5/100) to 0.3 LogMAR (5/10) postoperatively (P<0.05). Mean BCVA also increased from 0.3 LogMAR (5/10) to 0.1 LogMAR (8/10) (P<0.05). Mean spherical equivalent changed from -6.98±3.87 to -2.18±2.69and mean of defocus equivalent also decreased from 10.32±3.74 preoperatively to 4.13±2.93 postoperatively (P<0.05 for both). No significant intraoperative and postoperative complications occurred.

    Conclusion

    Femto-LASIK surgery after penetrating keratoplasty is a successful procedure for correction of moderate to high refractive errors. It seems to be clinically safe, effective and predictable.

    Keywords: Femto-Lasik, Refractory Error, Aberration}
  • حسن رزمجو، لیلا رضایی*، علیرضا دهقانی، اکرم ریسمانچیان، علیرضا پیمان، محمدرضا اخلاقی، محمد ایزدی
    هدف
    بررسی بالینی بیماران مبتلا به گلوکوم زاویه بسته حاد دارویی مراجعه کننده به بیمارستان فیض اصفهان در سال های 1389 - 1387.
    گزارش موارد
    در یک مطالعه گذشته نگر، 7 بیمار مبتلا به گلوکوم زاویه بسته حاد به دنبال مصرف داروی توپیرامات بررسی گردیدند. همه بیماران زن بودند و میانگین سنی آن ها 28 / 33 (44 - 19) سال بود. متوسط بهترین دید اصلاح شده در حد شمارش انگشتان در فاصله 3 متری بود. متوسط عیب انکساری بعد از شفاف شدن کافی قرنیه 5 / 6 (3 - تا 12 -) دیوپتر، متوسط فشار داخل چشمی (IOP) ا 71 / 44 (60 - 34) میلی متر جیوه و میانگین زمان طبیعی شدن فشار داخل چشمی 30 / 12 (23 - 8) ساعت بود.
    نتیجه گیری
    گلوکوم زاویه بسته و میوپی حاد از عوارض جدی مصرف توپیرامات بوده که هر دو عارضه، با قطع درمان قابل برگشت می باشند. اطلاع از سوابق دارویی در ارزیابی بیماران مبتلا به گلوکوم حاد دوطرفه زاویه بسته به خصوص در زنان مهم است.
    Razmju H., Rezaei L.*, Dehghani Ar, Rismanchian A., Peyman Ar, Akhlaghi Mr, Izadi M
    Purpose
    To evaluate all cases of drug induced angle closure glaucoma cases who presented to Feiz Hospital, Isfahan during 2008-2010.Case Report: In this retrospective case series, we present 7 cases of drug induced angle closure glaucoma after administration of Topiramate. All patients were female. The average age of patients was 33.28 years old (ranging from 19 to 44). With sufficient corneal clarity, mean BCVA was 20/400 and mean refractive error was -6.50 (rang -3.00 to-12.00) diopters. Mean intraocular pressure was 44.71 (rang 34 to 60) mmHg. Mean time normalization of intraocular pressure was 12.30 (rang 8 to 23) hours.
    Conclusion
    Acute myopia and acute angle closure glaucoma are serious adverse effects of Topiramate, both of which are reversible with immediate discontinuation of the drug. So, taking a complete drug history and thinking about culprit drugs is critical in the evaluation of such cases.
    Keywords: Topiramate, Myopia, Angle Closure Glaucoma}
  • حسن رزمجو، لیلا رضایی*، حمید فشارکی، کبری نصراللهی، علیرضا پیمان، محمدرضا اخلاقی
    مقدمه

    این مطالعه جهت مقایسه ی نتایج کراتکتومی فتورفرکتیو (Photoreactive keratectomy یا PRK) و جبهه ی موج در بیماران میوپیک و میوپیک آستیگمات به کمک دو سیستم لیزری متفاوت تکنولاس 217z و لیزرسایت LSX انجام شد.

    روش ها

    در این کارآزمایی بالینی که بین سال های 1386 تا 1390 در کلینیک چشم پزشکی صدرا انجام شد، 183 چشم در 95 بیمار تحت جراحی با یکی از دو دستگاه قرار گرفتند. در هر گروه ابلیشن لیزری سطح قرنیه به کمک یکی از دو دستگاه تکنولاس و یا لیزرسایت انجام شد. تمام بیماران قبل از عمل و 24 ماه بعد از عمل معاینه شدند و حدت بینایی، رفرکشن، توپوگرافی و جبهه ی موج ثبت شد. برای آنالیز آماری داده ها از SPSS نسخه ی 16 و آزمون Student-t استفاده گردید.

    یافته ها

    83 چشم تحت عمل جراحی با لیزرسایت و 100 چشم تحت جراحی با تکنولاس قرار گرفتند. معادل اسفری قبل از عمل در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت و بعد از عمل به 73/0 ± 93/0- در تکنولاس و40/0- ± 19/0- در گروه لیزرسایت رسید که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (001/0 > P). Log MAR BCVA بعد از عمل در تکنولاس 027/0 ± 015/0 و در لیزرسایت 005/0 ± 0005/0 بود (001/0 > P). مقدار Q در تکنولاس 33/0 ± 24/0 و در لیزرسایت 37/0 ± 46/0 بود (001/0 > P). HOA (High order) در قطر 3 میلی متری در تکنولاس بهتر بود و LOA (Low order) در قطر 6 میلی متری در لیزرسایت بهتر بود ولی در هر دو دستگاه مقدار کل Root mean square (RMS) یکسان بود.

    نتیجه گیری

    معادل اسفری و بهترین دید اصلاح شده بعد از عمل و میزان رضایت مندی در گروه لیزرسایت بهتر بود اما تفاوت واضحی در آنالیز جبهه ی موج بین دو گروه مشاهده نشد.

    کلید واژگان: فتورفرکتیو کراتکتومی, نزدیک بینی, لیزرسایت, تکنولاس}
    Hassan Razmju, Leila Rezaei, Hamid Fesharaki, Kobra Nasrollahi, Alireza Peyman, Mohammad Reza Akhlaghi
    Background

    To evaluate refractive, visual, topographic, and wavefront outcome of photorefractive keratectomy (PRK) for treatment of myopia and myopic astigmatism with two different excimer laser systems: Technolas 217z and Lasersight LSX excimer lasers.

    Methods

    183 eyes of 95 patients enrolled in this clinical trial. Patients underwent PRK in a Sadra refractive surgery center with Technolas or Lasersight system by a single surgeon between 2007 and 2011. For PRK we used Technolas 217z in one group and Lasersight LSX excimer laser in another group. Subjects examined before and 24 months after surgery evaluating vision, refraction, Orbscan topography, and Wavefront analysis. Data collected, analyzed with SPSS 16. We used Student t-test for statistical data analysis.

    Finding

    83 eyes were in the Lasersight group and 100 eyes in the Technolas group. Pre-op spherical equivalent refraction was not different in two groops. After surgery it was -0.93 ± 0.73 in Technolas and -0.19 ± 0.40 in Lasersight group, the difference was statistically significant (P < 0.001). Post-op difference vector of astigmatic correction was 0.44 ± 0.58 in Technolas and 0.41 ± 0.26 diopters in Lasersight group (P = 0.04). Post-op LogMAR Acuity was 0.015 ± 0.027 in Technolas and 0.0005 ± 0.005 in Lasersight group (P < 0.001). Post-op Q value of asphericity was 0.24 ± 0.33 in Technolas and 0.46 ± 0.37 in Lasersight group (P < 0.001).

    Conclusion

    Post-op spherical equivalent refractive outcome, best corrected distance visual acuity and satisfaction were better in Lasersight group. We did not find any difference regarding post-op wavefront analysis between groups.

  • فرهاد فاضل، علیرضا دهقانی، محمدرضا اخلاقی، لیلا رضایی، علیرضا پیمان، صدیقه شجاعی
    هدف
    مقایسه میزان درد بعد از عمل فتورفرکتیوکراتکتومی در محیط سرد (cooling PRK) و روش معمول PRK.
    روش پژوهش: این کارآزمایی بالینی بر روی 94 چشم از 47 بیمار انجام شد. یکی از دو چشم بیمارانی که جهت درمان عیب انکساری مراجعه نموده بودند، به صورت تصادفی تحت درمان با روش PRK در محیط سرد (گروه 1) و چشم دیگر با روش معمول PRK (گروه 2) جراحی شد. جهت ارزیابی میزان درد بیماران از مقیاس (visual analogue scale) VAS در ساعات 6 و 12 و روزهای 2 و 3 بعد از عمل استفاده شد. هم چنین حدت بینایی، کدورت قرنیه و ادم پلک و ملتحمه در دو گروه بررسی و مقایسه شد.
    یافته ها
    متوسط سن بیماران مورد مطالعه 5/4±8/24 سال (محدوده 36-18 سال) و میانگین عیب انکساری آنان 6/1±6/3 دیوپتر بود. میانه شدت درد در گروه (1) در 6 و 12 ساعت اول به ترتیب 15 و 10 و در ساعات 24 و 48 صفر بود. میانه شدت درد در گروه (2) در 6 ساعت اول 30، در 12 ساعت اول 15 و در ساعات 24 و 48 صفر بود که در 6 ساعت اول اختلاف دو گروه از نظر آماری معنی دار بود. هر دو گروه فاقد عوارض ناخواسته بودند.
    نتیجه گیری
    روش PRK در محیط سرد در کاهش شدت و میزان درد، تسریع بهبود درد و حفظ شفافیت قرنیه بیماران موثر می باشد.
    Farhad Fazel, Alireza Dehghani, Mohammad Reza Akhlaghi, Leila Rezaei, Alireza Peyman, Sedighe Shojaei
    Purpose
    To compare post-operative pain with cooling photorefractive keratectomy (PRK) versus conventional PRK.
    Methods
    A prospective clinical trial was performed on 94 eyes from 47 patients scheduled for PRK. Patients were randomly assigned to either cooling or conventional PRK. Pain was evaluated 6, 12, 24 and 48 hours post-operation using a visual analogue scale (VAS). Corneal haze, conjunctival and palpebral edema, and complications were also assessed.
    Results
    Mean age of the patients was 24.8±4.5 (range: 18-36 years) and mean refractive error was 3.6±1.6 diopters. Median pain score in the cooling group at 6 and 12 hours was 15 and 10, respectively and zero at 24 and 48 hours. Median pain score in the conventional group at 6 and 12 hours was 30 and 15 and was zero at 24 and 48 hours. There was no adverse effect in either of the groups.
    Conclusion
    Cooling PRK effectively reduces post-operative pain after PRK without any additional adverse effect.
  • حسن رزمجو، محمدرضا اخلاقی، علیرضا دهقانی، علیرضا پیمان، محمد ساری محمدلی، هومن قطره سامانی
    بررسی اثرات عمل جراحی لیزیک بر حدت دید سه بعدی. در این تحقیق 200 بیمار بعد از عمل جراحی مورد بررسی قرار گرفتند. حدت بینایی دید سه بعدی بیماران قبل و یک هفته، یک ماه و سه ماه پس از عمل به وسیله ازمون randot اندازه گیری شد. بیمارانی که حدت دید سه بعدی آن ها ضعیف تر از sec/arc 480 بود وارد مطالعه نشدند. بیماران شامل 138 زن و 62 مرد بودند. معادل کروی قبل از عمل 5/0 تا12- دیوپتر بود. میانگین حدت دید سه بعدی قبل از عمل sec/arc 126/484+30/138 کاهش یافت ولی یک ماه پس از عمل به...
    Razmjoo H., Akhlaghi Mr, Dehghani Ar, Peyman Ar, Sari Mohamadli M., Ghatreh, Samani H
    Purpose
    To evaluate the effect of laser in situ keratomileusis (LASIK) on stereoacuity (SA).
    Methods
    In this prospective study, 200 patients scheduled for LASIK were evaluated for SA preoperatively and one week and one and three months postoperatively by Random Dot test. Patients with preoperative SA worse than 480 sec/arc were excluded.
    Results
    Patients included 138 female (69%) and 62 male (31%) subjects. Spherical equivalent was between -0.5 and -12.0 D. Mean preoperative SA was 124.80±124.64 (range 480-15) sec/arc which deteriorated to 138.30±126.48 sec/arc one week after surgery (P= 0.158) and improved to 111.30±112.15 sec/arc (P=0.002) one month and 103.65+112.20 sec/arc (P=0.001) three months postoperatively. Patients with anisometropia had lower SA. Eventually, SA increased in 5 non-amblyopic anisometropic patients. Overall, stereoacuity decreased in 9.5%, increased in 32.5% and remained unchanged in 58% of patients (P=0.007).
    Conclusion
    Despite the overall improvement in mean SA after LASIK, a considerable number of patients experienced decreased SA. It seems that anisometropic patients without amblyopia have a higher chance for improvement in SA.
  • عبدالحمید نجفی، محمدرضا پیمان، علی تاجیک، اعظم بختیاری، علیرضا پیمان، رامین بیدار، محمد نعیمی
    سابقه و هدف
    رتینیت پیگمانته (RP) نوعی دیستروفی ارثی شبکیه می باشد که سبب از بین رفتن فتورسپتورها و رسوب رنگدانه های شبکیه قابل رویت در معاینه فوندوس می گردد. سطوح پایین اسیدهای چرب غشای گلبول های قرمز مانند دوکوزاهگزاانوئیک اسید (DHA) در رتینیت پیگمانته ممکن است در عملکرد سیستم بینایی مبتلایان موثر باشد. هدف این مطالعه تعیین سطح اسیدهای چرب غشای گلبول های قرمز و سطوح پلاسمایی لیپیدهای بیماران مبتلا به RP و تعیین ارتباط این دو متغیر با شدت بیماری افراد می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی تحلیلی، 35 مرد و 16 زن با میانگین سنی 7/35 سال مورد بررسی قرار گرفتند. اسیدهای چرب غشای گلبول قرمز (DHA) و لیپیدهای پلاسما و همچنین میدان و حدت بینایی افراد مورد مطالعه قرار گرفتند.
    یافته ها
    بین میدان بینایی و حدت بینایی با میزان DHA غشای گلبول قرمز رابطه آماری معنی داری وجود داشت(p<0/05). با این حال رابطه آماری معنی داری بین میزان لیپیدهای پلاسما (غیر از کلسترول تام) با میدان بینایی و حدت بینایی یافت نشد. (NS)
    نتیجه گیری
    این تحقیق ارتباط آماری معنی داری را بین شدت بیماری رتینیت پیگمانته و اسیدهای چرب غشای گلبول قرمز (DHA) نشان داد که می تواند به عنوان پایه ای برای تحقیقات بیشتر در مورد نقش DHA در پاتوژنز بیماری RP باشد.
    کلید واژگان: رتینیت پیگمانته, اسیدهای چرب, گلبول قرمز, لیپیدهای پلاسما, شدت بالینی}
    Abdolhamid Najafi, Mohammadreza Peyman, Ali Tajik, Azam Bakhtiyari, Alireza Peyman, Ramin Bidar, Mohammad Naeeimipour
    Background
    Retinitis pigmentosa (RP) is an inherited retinal dystrophy caused by the loss of photoreceptors and characterized by retinal pigment deposits visible on fundus examination. Low red blood cell membrane fatty acid content e.g. docosahexaenoic acid (DHA) in retinitis pigmentosa may influence retinal function. The aim of this study was to evaluate red blood cell membrane fatty acid content and plasma lipid levels and determine their associated effects on the severity of disease.
    Materials And Methods
    In a comparative cross-sectional study, 35 males and 16 females with RP (mean age= 35.7 years) were evaluated. Red blood cell membrane fatty acid content (DHA) and plasma lipid levels were measured as well as visual acuity and field.
    Results
    Both visual acuity and visual field were significantly associated with red blood cell membrane fatty acid content (DHA) (P<0.05). However, the plasma lipid levels, except of total cholesterol, were not associated with visual acuity and visual field of RP patients (NS).
    Conclusion
    Current survey showed a significant association between severity of RP and fatty acid content (DHA).
  • محمدرضا پیمان، سید مرتضی شهشهان، اعظم بختیاری، علیرضا پیمان، حشمت الله قنبری، علی امینی هرندی
    مقدمه
    ادم ماکولار دیابتی شایع ترین علت کاهش حدت بینایی در افراد مبتلا به دیابت است و این در حالی است که آسیب شناسی این ناهنجاری هنوز کاملا شناخته شده نیست. در پاسخ به این پرسش که آیا میزان آنژیوتانسین II موجود در مایع زلالیه که جزیی از سیستم رنین- آنژیوتانسین موضعی چشم است با عوامل به وجود آورنده بیماری در پیوند است یا خیر، همچنین، اثر پذیری میزان آن و میزان عامل رشد اندوتلیوم عروق (VEGF) از داروی کاپتوپریل چگونه است، پژوهش حاضر انجام گرفته است.
    روش کار
    در نمونه های زلالیه به دست آمده از 58 چشم در طی عمل آب مروارید، 37 نفر مبتلا به ادم ماکولار دیابتی بودند که از این شمار، 16 نفر در حال درمان با کاپتوپریل بودند و دیگران از هیچ گونه داروی مهار کننده آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACEIs) استفاده نمی کردند. غلظت آنژیوتانسین II به وسیله رادیوایمونواسی و غلظت VEGF به روش الیزا مورد سنجش گرفت. شدت ادم ماکولار نیز پس از عمل جراحی با معاینه بالینی ارزیابی گردید.
    یافته ها
    غلظت VEGF و آنژیوتانسین II مایع زلالیه در افراد دیابتی در مقایسه با افراد غیر دیابتی به گونه ای معنا دار بالاتر بود (به ترتیب P=0.005، P<0.001). میزان VEGF و آنژیوتانسینII در بیماران مبتلا به ادم ماکولار دیابتی، که در حال درمان با کاپتوپریل بودند، پایین تر از افراد مبتلایی بود، که در حال درمان با داروهای ACEIs نبودند (به ترتیب P<0.0001، P=0.003).
    نتیجه
    افزایش میزان VEGF و همچنین آنژیوتانسینII در افراد مبتلا به ادم ماکولار دیابتی موید نقش احتمالی آنها در آسیب شناسی بیماری می باشد. کاهش متناسب میزان VEGF و آنژیوتانسینII در افراد در حال درمان با کاپتوپریل می تواند تحت تاثیرداروی کاپتوپریل باشد.
    کلید واژگان: کاپتوپریل, آنژیوتانسین II, زلالیه, عامل رشد اندوتلیوم عروق, ادم ماکولار دیابتی}
  • حسن رزمجو، فریده درودگر، یوسف واهب، ناصر ولایی، علیرضا پیمان
    هدف
    ارزیابی نتایج بینایی و رفر کتیو حلقه های کار گذ اری داخل استرومایی فرارا (FISCR) در درمان بیماران مبتلا به قوز قرنیه دارای قرنیه شفاف.
    روش پژوهش: تحقیق به روش کار آزمایی بالینی از نوع مقایسه قبل و بعد از عمل بر روی 57 چشم از 44 بیمار با حداقل سنی 19 سال انجام شد. قرنیه تمام بیماران شفاف بود ولی قادر به تحمل لنز تماسی نبودند. قبل و بعد از عمل، رفر کشن آبجکتیو و سابجکتیو، دید اصلاح نشده (UCVA)، بهترین دید اصلاح شده (BCVA) و عیب انکساری و نیز تو پوگرافی، پاکی متری و عمق اتاق قدامی به وسیله اورب اسکن II (Orbscan II) تعیین شدند. کارگذ اری FISCR بر اساس نوموگرام های کارخانه تولید کننده و با روش جراحی استاندارد انجام گردید.
    یافته ها
    متوسط سنی بیماران 26.7±6.8 سال و متوسط زمان پی گیری بیماران 9 ماه (14- 2 ماه) بود. در آخرین ویزیت پی گیری، متوسط بهبود در معادل کروی عیب انکساری 5.4±3.65 دیوپتر و متوسط اصلاح عیب انکساری سیلندری 1.89±2.25 دیوپتر بود (P<0.001). متوسط بهبود BCVA، 0.61±0.46 لوگمار (P<0.001) و متوسط بهبود UCVA، 0.61±0.46 لوگمار (P=0.002) بود. توپو گرافی بعد از عمل از نظر اندازه و ارتفاع مخروط بهبود یافت. حلقه ها در 3 بیمار به دلیل سطحی بودن، خارج و دوباره کارگذاری شدند. در یک مورد نیز با شک به عفونت قرنیه، حلقه خارج شد که پس از درمان عفونت، دوباره کار گذاشته شد.
    نتیجه گیری
    در بیماران مبتلا به قوز قرنیه با قرنیه شفاف، به ویژه در صورتی که قادر به تحمل لنز تماسی نباشند، کار گذاری FISCR می تواند درمان موثر و بی خطری در بهبود بینایی و اصلاح عیب انکساری آن ها باشد.
    Razmjoo H., Doroodgar F., Vaheb Y., Valai N., Peyman A
    Purpose
    To evaluate the efficacy and safety of Ferrara intra-stromal corneal ring (FISCR) segments for keratoconus.
    Methods
    The study was performed on 57 eyes of 44 patients with keratoconus and clear cornea who were contact lens intolerant. Subjects underwent complete ophthalmic examination before surgery. Objective and subjective refraction achieving the best visual acuity was used to determine the refractive error and Orbscan II corneal topography system provided the corneal data on pre- and post-operative visits. FISCR segments were implanted according to the manufacturer’s monograms and standard surgical method.
    Results
    Mean patients age was 26.7  6.8 years. Patients were followed for 2-14 months (mean, 9 months). At last follow-up visit, mean  standard deviation improvement in main outcome measures were as follows: 5.4  3.65 D for spherical equivalent (P< 0.001), 1.89  2.25 D for magnitude of cylindrical error (P< 0.001), 0.61 0.46 LogMAR for best corrected visual acuity (P<0.001), and 0.180.36 LogMAR for uncorrected visual acuity (P=0.002). The rings were removed and reimplanted in 3 cases due to inadequate depth and in one case because of suspected infectious keratitis.
    Conclusion
    Implantation of FISCR segments is a safe and reversible procedure, particularly in contact-lens-intolerant patients with keratoconus whose only option is corneal transplantation.
  • علیرضا پیمان، صادق واعظ زاده
    هدف از ارائه این مقاله، کنترل خازن در موتور القایی تکفاز، بدون استفاده از حسگر سرعت می باشد. کنترل خازن به منظور دستیابی به سه هدف حداکثر شدن گشتاور متوسط راه اندازی، حداقل شدن نوسانات گشتاور، و بهینه شدن گشتاور به صورت کنترل همزمان گشتاور متوسط و گشتاور نوسانی صورت می گیرد. بدین منظور گشتاور متوسط و گشتاور نوسانی بر حسب ظرفیت خازن متغیر و سرعت موتور بدست می آید و تابع گشتاور بهینه تعریف می شود. سپس ظرفیت خازن در هر سرعتی با توجه به هدف کنترل گشتاور، محاسبه می گردد. پس از آن سرعت موتور به سه روش مختلف و با کمک حسگرهای الکتریکی تخمین زده می شود و تغییر مقدار ظرفیت خازن، با استفاده از کلید الکترونیکی موازی با آن و با توجه به سرعت تخمینی، صورت می گیرد. نتایج شبیه سازی، مطلوب بودن روش کلیدزنی خازن بدون استفاده از حسگر سرعت را در دستیابی به هدف کنترل گشتاور موتور القایی تکفاز نشان می دهد.
    کلید واژگان: بهینه سازی تخمین سرعت کنترل بدون حسگر موتور القایی تکفاز موتور الکتریکی}
  • سید مرتضی شهشهان، محمدرضا پیمان*، حشمت الله قنبری، علیرضا پیمان
    هدف

    تعیین اثر کاپتوپریل بر میزان آنژیوتانسین II مایع زلالیه درافراد مبتلا به دیابتی ماکولا.
    روش پژوهش: این مطالعه با ساختار مورد- شاهدی بر روی 58 چشم از 58 بیمار کاندید جراحی آب مروارید شامل 37 فرد مبتلا به دیابت نوع II و 21 فرد غیردیابتی (گروه شاهد) انجام شد. از 37 فرد دیابتی، 16 نفر تحت درمان با کاپتوپریل قرار گرفته بودند (گروه کاپتوپریل) و بقیه از هیچ داروی مهارکننده آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACE-I) استفاده نمی کردند (گروه غیرکاپتوپریل). نمونه های زلالیه از همه چشم ها در ابتدای جراحی آب مروارید گرفته شد. غلظت آنژیوتانسین II به روش رادیوایمونواسی مورد سنجش قرار گرفت. شدت ادم ماکولا نیز بعد از عمل جراحی، به وسیله معاینه بالنی ارزیابی گردید. از آزمون آماری Mann Whitney U test برای مقایسه میزان آنژیوتانسین II و Hb A1C بین گروه ها و از Spearman''s rank-order correlation coefficients برای یافتن رابطه بین میزان آنژیوتانسین II و شدت ادم ماکولا استفاده شد.

    یافته ها

    میزان آنژیوتانسین II مایع زلالیه در افراد دیابتی (31.0±7.3 pg/ml) به شکل معنی داری بالاتر از افراد غیردیابتی (6.28±2.8 pg/ml) بود (P<0.001). هم چنین غلظت آنژیوتانسین II مایع زلالیه در گروه کاپتوپریل (16.3±6.5 mg/ml)، پایین تر از افراد گروه غیرکاپتوپریل (45.73±9.36 mg/ml) بود (P=0.003). شدت ادم ماکولا نیز در گروه کاپتوپریل پایین تر از گروه غیرکاپتوپریل بود به طوری که 68.75 درصد موارد در گروه کاپتوپریل و 33.3 درصد موارد در گروه غیرکاپتوپریل بدون ادم ماکولا بودند (P<0.005).

    نتیجه گیری

    افزایش میزان آنژیوتانسین II در افراد دیابتی و بالاتر بودن شدت ادم دیابتی ماکولا در افرادی که ACE-I دریافت نمی کردند؛ موید نقش احتمالی آن در پاتوژنز ادم دیابتی ماکولاست. کاهش مناسب میزان آنژیوتانسین II در افراد تحت درمان با کاپتوپریل نیز می تواند ناشی از تاثیر کاپتوپریل باشد.

    Shahshahan M., Peyman M., Ghanbari H., Peyman A
    Purpose

    To determine whether angiotensin II levels in aqueous humor is related to diabetes mellitus and to evaluate the effect of captopril.

    Methods

    In a case-control study, aqueous humor samples were obtained during cataract surgery from 58 eyes of 58 patients, of which 37 were diabetic. From these latter subjects, 16 had taken captopril (captopril group) and 21 had not taken any angiotensin converting enzyme (ACE) inhibitor (non-captopril group). Angiotensin level was assessed by radioimmunoassay. Severity of macular edema was evaluated by clinical examination after surgery. Mann Whitney U test was used to assess the statistical difference of mean angiotensin II and Hb A1C levels between the groups and Spearman's rank-order correlation coefficient was used to evaluate the correlation between aqueous levels of angiotensin II and severity of macular edema.

    Results

    The aqueous level of angiotensin II was significantly higher in diabetic patients (31.07.3 pg/ml) compared to non-diabetics (6.282.8 pg/ml). (P<0.0001) Aqueous concentration of angiotensin II in the captopril group (16.36.5 g/ml) was significantly lower than in the non-captopril group (75.739.36). (P<0.0003) Severity of macular edema was significantly lower in the captopril group as compared to the non-captopril group such that 68.75% of the captopril group vs 33.3% of the non-captopril group had no macular edema (P<0.005).

    Conclusion

    These findings suggest that the aqueous level of angiotensin II is significantly correlated with the severity of macular edema and may have a role in pathogenesis of macular edema in diabetic patients. It seems that modulation of the renin-angiotensin system may become a very important target for medical treatment in patients with diabetic macular edema.

    Keywords: aqueous, angiotensin II, diabetic macular edema, captopril}
  • تاثیر محل Hinge بر خشکی چشم بعد از لیزیک
    سید محمد قریشی، علیرضا پیمان، ناصر صمدی آیدنلو، محمدرضا پیمان
    مقدمه و هدف
    خشکی چشم یکی از عوارض شایع بعد از عمل لیزیک است. روش های متفاوت انجام عمل ممکن است روی شدت این عارضه تاثیر داشته باشند. این مطالعه برای تعیین تاثیر محل Hinge بر علایم و نشانه های خشکی چشم بعد از لیزیک (Laser In Situ Keratomileusis) انجام شد.
    طرح مطالعه: کار آزمایی بالینی شاهد دار تصادفی شده آینده نگر دو سوکور.
    مواد و روش ها
    212 چشم از 106 بیمار نزدیک بین تحت عمل جراحی لیزیک قرار گرفتند، در هر بیمار یک چشم به طور تصادفی انتخاب و به روش Superior Hinge و چشم دیگر به روش Nasal Hinge عمل شد. بیماران قبل از عمل، یک هفته، یک ماه، سه ماه و شش ماه بعد از لیزیک از نظر حد بیناییFluorescein Tear Film Break Up Time و مقدار Schirmer''s Baseline Tear Secretion Test مورد معاینه قرار گرفتند. بررسی علایم subjective خشکی چشم، یکماه، سه ماه و شش ماه بعد از عمل توسط پرسشنامه انجام شد.
    یافته ها
    مقایسه Fluorescein Tear Film Break Up Time بین دو گروه اختلاف معنی دار را آشکار نکرد، اختلاف مقادیر Schirmer''s Baseline Tear Secretion Test نیز از نظر آماری بین دو گروه معنی دار نبود. برسی علایم خشکی چشم توسط پرسشنامه در معاینات یک،سه وشش ماه بعد از عمل اختلافات معنی داری بین دو گروه مورد مطالعه نشان نداد? :0.2) و (P>0.05.
    نتیجه گیری
    روش های"Superior Hinge" و "Nasal Hinge" از نظر ایجاد خشکی چشم تفاوتی با هم ندارند. بر اساس نتایج این مطالعه در انتخاب محل "Hinge" در عمل لیزیک پزشک جراح می تواند هر کدام از روش ها را که ترجیح می دهد انتخاب کند و محل "Hinge" تاثیری بر عارضه خشکی چشم بعد از عمل نخواهد داشت.
    کلید واژگان: خشکی چشم, لیزیک, Break Up Time, Tear Film, Schirmers Test, Hinge Position, Corneal Flap, Dry Eye, LASIK}
  • صادق واعظ زاده، علیرضا پیمان
    بهبود رفتار موتورهای القایی تکفاز و کنترل سرعت آنها اخیرا مورد توجه قرار گرفته است. این موارد نیازمند سیگنال سرعت ماشین می باشد. در این مقاله روشی برای تخمین سرعت موتور القایی تکفاز ارائه می شود و کاربرد آن در بهبود گشتاور ماشین مورد مطالعه و بررسی مشروح قرار می گیرد. بدین منظور با استفاده از معادلات حاکم بر موتورالقایی تکفاز در دستگاه مرجع ساکن، سرعت موتور...
    کلید واژگان: بهینه سازی گشتاور, تخمین سرعت, دستگاه مرجع ساکن, موتور القایی تکفاز}
    S. Vaez, Zadeh, A. Payman
    Recently, performance improvement and speed control of Single-Phase Induction Motors (SPIMs) have been paid attention. These aims is required the machine speed. In this paper, a method is proposed to estimate the SPIMs speed, and then, its application in torque optimization of the machine is investigated. For this purpose, the motor speed is obtained in terms of the motor parameters and stator flux linkage components by use of the SPIMs equations in stationary reference frame. By obtaining the flux linkage from motor windings voltages and currents, the motor speed is estimated desirably. Then the estimated speed is used to increase the average torque, to decrease the pulsation torque and to optimize the motor torque. After that, the simulation results in condition of using the real speed is compared with the estimated speed one. The low simulation error proves the validity of the proposed method.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال