فهرست مطالب فاضل شکری
-
بیماری هپاتیت ب یکی از معضلات بهداشتی و یک عفونت تهدید کننده زندگی است که توسط ویروس HBV ایجاد میشود. نوکلیوکپسید HBV از زنجی ره پلی پپتیدی منفردی به نام آنتی ژن core ،یا HBcAg تشکیل شده است. در تحقیقات متعدد از HBcAg به عنوان حامل داروها و سایر مولکولهای زیستی استفاده میشود و آنتی بادی تولید شده بر ضد آن نیز به عنوان یکی از نشانگرهای سرولوژیکی، نقش مهمی در بررسی مواجه قبلی با این بیماری دارد. در این مطالعه، برای اولین بار وکتور pColdI ،حاوی برچسب هیستیدینی، برای کلونسازی ژن HBcAg مورد استفاده قرار گرفت. باالترین سطح بیان HBcAg در سویه Tuner و سپس درBL21 و gami-Rosetta مشاهده شد. HBcAg متصل به برچسب هیستیدین با استفاده از ستون NTA-Ni خالص ساز ی شد و شباهت ساختاری و آنتی ژن ی آن با شکل طبیعی توسط ELISA و وسترن بالت تایید شد. سپس، از HBcAg نوترکیب برای تولید آنتی بادیهای پل ی کلونال ضد HBc در خرگوش استفاده شد و برای تخلیص آنتی بادی های پلی کلونال ضد HBcAg ،از ستون میل ترکیبی سفارز CNBr-HBcAg استفاده شد. نتایج نشان داد که آنتی بادی های به دست آمده از خرگوش قادر به شناسایی HBcAg نوترکیب تولید شده تا غلظت 15/0 نانوگرم در میلیلیتر در آزمایش االیزا ساندویچ بودند. ای ن مطالعه اطالعات ارزشمندی را برای تولید پروتیین HBcAg نوترکیب و آنتی بادیهای اختصاصی برای تحقیقات بیشتر و کاربردهای تشخیصی ارایه میدهد
کلید واژگان: ب هپاتیت ویروس, Anti-HBc polyclonal antibody, HBcAg, HBV}Hepatitis B, as a major healthcare problem and a potentially life-threatening infection, is caused by Hepatitis B virus (HBV). Nucleocapsid of HBV is composed of a single polypeptide chain known as core antigen, HBcAg. As a highly immunogenic subviral particle, HBcAg has been used as a carrier platform for heterologous proteins. Anti-HBc antibody, as one of the serological markers for HBV infection, is the best marker for documenting prior exposure to HBV. Here, we produced, purified and characterized HBcAg. pColdI vector, containing a histidine tag, was used for the first time to clone HBcAg gene. The highest level of HBcAg expression was achieved in Tuner strain, followed by BL21 and Rosetta-gami. Histidine-tagged HBcAg was purified using Ni-NTA resin, and its structural and antigenic similarity with natural HBcAg was confirmed by ELISA and western blot. Then, recombinant HBcAg was used to produce anti-HBc polyclonal antibodies in rabbits, and specific anti-HBcAg polyclonal antibodies were purified by the HBcAg-CNBr sepharose column. Specific anti-HBcAg polyclonal antibodies were able to detect recombinant HBcAg up to 0.15 ng/ml in an optimized sandwich ELISA. The results of this study provide valuable information for the production of recombinant HBcAg and specific anti-HBcAg polyclonal antibodies for further research and diagnostic applications.
Keywords: Hepatitis B virus (HBV), HBcAg, Anti-HBc polyclonal antibody} -
مقدمهمایکوپلاسماها از آلوده کنندگان اصلی رده های سلولی هستند که به عنوان مشکل عمده ی اقتصادی و بیولوژیکی در زمینه های تحقیقات پایه تشخیص و فرآورده های بیوتکنولوژی در نظر گرفته می شود. تشخیص مایکوپلاسما در کشت های سلولی ابتدا به وسیله ی کشت میکروبی آغاز شد و سپس رنگ آمیزی DAPI و آزمایش های سرولوژی از قبیل آزمایش ایمونوفلورسانس غیر مستقیم، آزمایش DNAprobe، PCR-ELISA، PCR و Real-Time PCR برای شناسایی مایکوپلاسما توسعه یافت.روش هادر این مطالعه، یک روش سریع حساس اختصاصی برای تشخیص گونه های مختلف مایکوپلاسما در کشت های سلولی مورد استفاده قرار گرفت. این روش بر اساس واکنش PCR و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی جنس 11 گونه ی مختلف مایکوپلاسما انجام گرفت.یافته هااز 183 رده ی سلولی مختلف موجود در بانک سلولی مورد بررسی با روش PCR 6/48 درصد رده های سلولی آلودگی به مایکوپلاسما را نشان داد؛ در حالی که با روش کشت میکروبی 3/27 درصد از رده های سلولی آلودگی به مایکوپلاسما را نشان دادند. نتایج به دست آمده توسط روش PCR در مقایسه با روش کشت میکروبی حساسیت 100 درصد و ویژگی 7/70 درصد را نشان دادنتیجه گیرینتایج به دست آمده با استفاده از پرایمرهای اختصاصی گونه های مختلف مایکوپلاسما نشان داد که مهم ترین و عمده ترین گونه های آلوده کننده ی رده های سلولی به ترتیب اهمیت آلودگی شامل مایکوپلاسما فرمانتانس، مایکوپلاسما آرجینینی، مایکوپلاسما هیوراینیس و مایکوپلاسما اورال بودند. این مطالعه همچنین نشان داد که برخی از رده های سلولی با بیش از یک گونه مایکوپلاسما آلوده بودند.
کلید واژگان: مایکوپلاسما, رده های سلولی, کشت میکروبی, PCR}BackgroundMycoplasma is a major contaminant of cell lines and is cosiderd as a serious problem of economic and biological importance in basic research, diagnosis, and biotechnology products. Detection of mycoplasma infection in cell cultures started on microbiological culture; later, other methods like DAPI staining and serological tests such as Indirect Immunofluorescnse, ELISA, DNA probe, PCR, PCR-ELISA, and Real-Timr PCR developed for detection of mycoplasma.MethodsIn this study, a sensitive, specific, and rapid method was used for detection of varity of mycoplasma species in cell lines. This method was based on a PCR reaction using genus specific primers for 11 mycoplasma species.ResultsMycoplasma contamination using this assay was examind for 183 different cell line deposited in national cell bank of Iran. PCR showed that 48.6% of cell lines were contaminated with mycoplasma while 27.3% of them were found to be infected. In comparison to microbiological culture, PCR method was shown to be 100% sensitive and 70.7% specific.ConclusionOur results using species specific primers reveald that the most important contaminating mycoplasma species in cell lines were mycoplasma fermentans, mycoplasma arginini, mycoplasma hyorhinis, and mycoplasma orale. We were also able to identify a number of cell lines which were contaminated whit more than one species of mycoplasma. -
نظر به نقش واکسن سه گانه در کاهش مرگ و میر ناشی از سه بیماری مهلک دیفتری، کزاز و سیاه سرفه، واکسیناسیون کودکان ایرانی از سال 1320 با استفاده از واکسن ساخت داخل کشور در ایران شروع شد. تحقیق حاضر، مطالعه ای آینده نگر روی 337 کودک 6-4 ساله واکسینه شده در تعدادی از مراکز بهداشتی شهر تهران با واکسن سه گانه ساخت موسسه سرم سازی رازی ایران است. از والدین کودکان واکسینه شده خواسته شد که بعد از واکسن زدن کودکان، پرسشنامه عوارض واکسن را در طول یک هفته بعد از واکسیناسیون به صورت روزانه تکمیل کنند. عوارض موضعی و عمومی به ترتیب در 92.6 و 65.3 درصد کودکان واکسینه شده مشاهده گردید. درد در ناحیه تزریق، شایع ترین عارضه موضعی بود که در 86.9 درصد از کودکان مشاهده گردید. بیشترین عوارض عمومی شامل تب (48.4 درصد)، کاهش اشتها (24 درصد)، مشکلات گوارشی (5.6 درصد)، تهوع و استفراغ (8 درصد) و کهیر یا اگزما (2.7 درصد) عمدتا در روز اول یا دوم پس از واکسیناسیون مشاهده شد که طی یک هفته به تدریج کاهش یافت. با توجه به مطالعات پراکنده گذشته بر روی این واکسن در ایران به نظر می رسد که عوارض مشاهده شده در این مطالعه نسبت به مطالعات قبلی کاهش یافته است. مقایسه عوارض واکسن مورد مطالعه با مطالعات انجام شده در کشورهای دیگر که با استفاده از واکسن های استاندارد سلولی انجام شده است، موید شیوع بالای عوارض فوق الذکر در واکسن های دیگر می باشد، گرچه شدت این عوارض در کودکان ایرانی واکسینه شده در این مطالعه بیشتر به نظر می رسد. احتمالا این عوارض با روش فرمولاسیون واکسن و نیز اجزا سلولی باکتری های استفاده شده در تولید آن ارتباط داشته باشد.
کلید واژگان: واکسن, دیفتری, کزاز, سیاه سرفه, عوارض واکسیناسیون, کودکان}Objective(s)To detcnninc the short-term reacrogenicity of diphtheria-tetanus-whole cell pertussis (DTwP) vaccine administered to preschool children in a number of health centers of Tehran in 2006.
MethodsIn this prospective cohort study, 337 children aged 4-6 years were injected with DTwP vaccine manufactured by Razi Institute of Iran. Reactogenicity was assessed by the parents for 7 days post vaccination using diary cards. Local (pain, redness and swelling) and systemic (fever, loss of appetite, gasterointestinal symptoms, vomiting and eczema) side effects were recorded daily.
ResultsOut of 337 children, 312 (92.6%) reported local reactions and 220 (65.3%) reported systemic reactions. No serious adverse events related to vaccination were reported. Among local reacuons, pain was the most frequent (86.9%), but 11 was mostly mild or moderate. Redness (52.8%) and swelling (41.2%) were the most frequently observed signs in the second day. The systemic reactions observed in children included fever (48.4%), loss of appetite (24%), gastrointestinal symptoms (5 6%), vomiting (8%) and eczema (2.7%). Only 3.6% of children had auxiliary fever above 39 'c. All signs were observed to have reduced or completely disappeared during a week.
ConclusionCompared with previous reports in Iran, reactogenicity of DTwP of Razi Institute seems to be reduced, but it was still more frequent than the internationally approved cellular vaccine counterparts. Reactogcnicity of the cellular triple vaccine may be related to the vaccine formulation or the bacterial cell fragments used in vaccine production.
Keywords: Vaccine, Diphtheria, Tetanus, Pertussis, Children, Reactogenicity} -
زمینه و هدفتحقیقات در زمینه سلول های بنیادی و کاربردهای بالقوه آنها نویدی برای درمان بسیاری از بیماری های صعب العلاج از جمله آسیب های قلب فراهم نموده است. در این رابطه تمایز هدایت شده و تحت کنترل سلول های بنیادی به سلول های میوکاردی در خارج از بدن و حتی در موضع بافت آسیب دیده حایز اهمیت است. با توجه به نقش دو فاکتور TGF-b2 و BMP-2 از خانواده بزرگ فاکتورهای رشد TGF-b در رشد، تمایز، مهاجرت و سایر اعمال سلولی طی تکامل جنینی، در مطالعه حاضر اثرات این دو فاکتور بر تمایز سلول های بنیادی جنینی به کاردیومیوسیت مورد بررسی قرار گرفت.روش بررسیسلول های بنیادی جنینی موش نژاد 129 از رده CCB برای تولید کاردیومیوسیتها مورد مطالعه قرار گرفتند. در این روش به منظور تاثیر هرچه بیشتر فاکتورهای فوق، کلونی سلول های بنیادی در گروه های تجربی بر روی فیبروبلاست غیر فعال کشت داده شد و به مدت 24 ساعت با محیط کشت تمایزی حاوی 8 ng/mlفاکتور TGF-b2 و 5ng/ml فاکتور BMP-2 همراه با کاهش سرم از 20% به 7.5% تغذیه شدند. سپس از این سلولها اجسام جنینی 800 سلولی در قطرات معلق و سوسپانسیون تهیه گردید و سپس اجسام جنینی در پلیت های ژلاتینه کشت داده شدند. با تداوم کشت سلول های بنیادی به سلول های ضربان دار تمایز یافتند. به منظور تایید تاثیر فاکتورها بر تمایز سلول های بنیادی جنینی به کاردیومیوسیت، بیان فاکتورهای رونویسی اولیه MEF-2 وNKx2.5 و ژن های تخصصی سلول های قلبی MHC،ANF و MLC-2v با روش RT-PCR نیمه کمی و بیان پروتئین دسمین و آلفا اکتینین در کاردیومیوسیت های تمایز یافته به روش Western-blot و حضور کاردیومیوسیت های تمایز یافته بوسیله رنگ آمیزی ایمنوهیستوشیمی با آنتی بادی اولیه ضد دسمین بررسی شد.نتایجپس از طی مراحل تمایزی، از اطراف اجسام جنینی پلیت شده سلول های تمایز یافته دوکی شکل ضربان دار در گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل به وضوح قابل مشاهده بود. با توجه به مقایسه کمی باندهای حاصله از PCR RT- اجسام جنینی پلیت شده در محیط های با فاکتورهای مختلف مشاهده گردید که فاکتور TGF-b2 از فاکتور BMP-2 و هر دو فاکتور به صورت همزمان از هر یک به تنهایی، اثر افزایشی بیشتری بر تمایز کاردیومیوسیتها از سلول های بنیادی جنینی دارد. این امر با اندازه گیری کمی باندهای RT-PCR حاصله از بیان ژن های تخصصی قلبی در سلول های کاردیومیوسیت های تمایز یافته نشان داده شد. همچنین در اجسام جنینی پلیت شده در محیط با هر دو فاکتور پس از تمایز، بیان دو پروتئین دسمین و آلفا اکتینین توسط Western-blot و نیز حضور سلول های کاردیومیوسیت توسط نشانگذاری پروتئین دسمین با روش ایمنوهیستوشیمی تایید شد.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که تاثیر همزمان دو فاکتور BMP-2، TGFB2 همراه با کاهش سرم در طی زمان کشت و جسم جنینی، هدایت سلول های بیماری جنینی را در جهت تمایز به کاردیوسیتها افزایش می دهد.
کلید واژگان: سلولهای بنیادی جنینی, تمایز, کاردیومیوسیت, TGF-β2 وBMP-2} -
مقدمه
از انجا که آنتی بادی های مونو کلونال ابزارهای قدرتمندی جهت شناسایی آنتی ژن اختصاصی شان به صورت محلول و یا مستقر در سطح سلول می باشند، استفاده از آنها مدت هاست که در زمینه تحقیقات تولید مثل و نازایی جهت شناسایی مولکول های سطحی مستقر در غشای اسپرم مد نظر قرار گرفته است....
کلید واژگان: آنتی بادی مونوکلونال, آنتی ژنهای سطحی اسپرم انسان}IntroductionAs monoclonal antibodies are potential tools for characterization of soluble or cellular surface antigens, use of these proteins has always been considered in infertility and reproduction research. Therefore, in this study, monoclonal antibodies against human sperm surface antigens were produced.
Material and MethodsTo produce specific clones against human sperm surface antigens, proteins were extracted using solubilization methods. Balb/c mice were immunized intraperitoneally with the proteins using complete Freund’s adjuvant in the first injection and incomplete Adjuvant in the following booster injections. Hybridoma cells producing ASA were cloned by limiting dilution.
ResultsFive stable ASA producing hybridoma clones were achieved and their antibody isotypes were determined by ELISA. All the isotypes were of IgG class. Their cross reactivity with rat and mice spermatozoa was examined but they did not have any cross reactivity.
ConclusionThe produced antibodies can be used in further studies to characterize and evaluate each of the antigens present on human sperm surface and determining their role in fertilization.
Keywords: Monoclonal Antibody, Human Surface Spermatozoa Antigens} -
مقدمهبه دنبال ورود آنتی ژن به بدن، بر علیه آن آنتی بادی از کلاس های مختلف ساخته می شود. شناسایی و سنجش کلاس های مختلف آنتی بادی بر علیه یک آنتی ژن از ارزش خاصی برخوردار است. هدف از این تحقیق طراحی یک روش الیزا بر مبنای مهار فعالیت آنزیم کونژوگه شده با استفاده از مهار کننده های غیر رقابتی است. بر این اساس از فاکتور روماتویید به عنوان یک مدل به منظور سنجش سایر کلاس های آنتی بادی بر ضد آنتی ژن استفاده شد.روش کاردر این مطالعه مقطعی تحلیلی از سرم ده بیمار مبتلا به آرتریت روماتویید که با تست لاتکس مثبت بودند به منظور سنجش فاکتور روماتویید از کلاس IgM و IgA با روش الیزای توام و الیزای متداول استفاده گردید. در روش الیزای توام پس از اضافه نمودن کونژوگه اختصاصی ضد یک کلاس و سوبسترای مربوطه وثبت نتایج، به جای توقف واکنش با اسید، از سیانید سدیم به عنوان مهار کننده غیر رقابتی استفاده شد و سپس بر روی همین مجموعه، گونژوگه ضد کلاس دیگری اضافه گردید و مجددا با سنجش جذب نوری، نتایج حاصله با الیزای متداول مورد مقایسه قرار گرفت.نتایجنتایج به دست آمده نشان داد که هر چند میانگین جذب نوری و غلظت فاکتورهای روماتوییدی از کلاس IgM و IgA در روش الیزای توام در مقایسه با روش الیزای متداول کمتر است، ولی این اختلاف معنی دار نمی باشد و تفاوتی بین دو روش جهت سنجش این دو کلاس آنتی بادی وجود ندارد. هم چنین همبستگی معنی داری بین دو روش در سنجش این دو ایزوتیپ وجود دارد p=0.001)، (r=0.9.نتیجه گیریبه نظر می رسد که علت کاهش جذب نوری در روش جدید ناشی از پدیده ممانعت فضایی است که توسط کونژوگه اول ایجاد می شود. با توجه به عدم اختلاف معنی دار بین دو روش و از طرفی با توجه به این مسئله که در روش مطرح شده نیاز به پوشاندن مجدد پلیت با آنتی ژن و اضافه نمودن سرم نمی باشد، بنابراین در روش توام،هم در وقت و هم درمصرف آنتی ژن و پلیت صرفه جویی خواهد شد و این روش به عنوان جایگزینی برای روش الیزای متداول پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: الیزای توام, کلاس آنتی بادی, فاکتور روماتوئید} -
تولید سلولهای دندریتیک از سلولهای تک هسته ای خون محیطی افراد سالم داوطلب و بیماران مبتلا به سرطان پستانهدفاز آنجاییکه سلولهای دندریتیک Dendritic Calls(DCs) قادر به القا پاسخ ایمنی بر علیه تومور می باشند، امروزه علاقه فزاینده ای به بکارگیری این سلولها در زمینه های مختلف تحقیقاتی و بالینی وجود دارد. در مطالعه حاضر سلولهای دندریتیک از منوسیتهای خون محیطی افراد سالم و بیمارای مبتلا به سرطان پستان تولید و ویژگی های آنها به منظور استفاده در امر تحقیقات و ایمونوتراپی تومور مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هابخشی از سلولهای تک هسته ای خون محیطیPeripheral Blood Mononuclear Cells (PBMC) که به پلاستیک می چسبند در حضور Granulocyte - Monocyte colony Stimulating Factor (GM-CSF) و Interleukin-4 (IL-4) به مدت 5 روز کشت داده شدند و سپس به مدت 2 روز نیز با Tumor Necrosis Fctor-? (TNF-?) مجاور شدند تا بالغ گردند. محیط کشت به کاررفته RPMI1640 حاوی 10% Fetar Bovine Serum (FBS) یا سرم AB انسانی بود. بررسی مورفولوژیک سلولهای دندریتیک تولید شده، بوسیله میکروسکوپ نوری و تعیین فنوتیپ آنها با استفاده از فلوسیتومتری صورت گرفت. توانایی آنها در تحریک واکنش مختلط لکوسیتی Mixrd leukocytion Reaction (MLR) آلوژن و اتولوگ نیز از روی میزان جذب تیمیدین نشاندار مشخص گردید.یافته هاپنج روز بعد از کشت سلولهای تک هسته ای خون محیطی که به پلاستیک چسبیده بودند (غالبا منوسیتها) در حضور GM – CSF و IL-4 این سلولها به صورت مجموعه های سلولی و یا سلولهای منفردی که چسبندگی بسیار ضعیفی داشتند، درآمدند. این سلولها از نظر ظاهری، پرزدار و کاملا شبیه به سلولهای دندریتیک بودند. بررسی نشانه های سطحی آنها نشان داد که این سلولها بزرگ، همگون بوده و مولکولهای CD11c, CD1a و HLA-DR را به میزان زیاد و مولکول CD14 را به میزان کم بیان می کنند. افزودن TNF-a به عنوان عامل القا بلوغ پس از 2روز باعث افزایش اندازه سلولها تعداد زوائد آنها و افزایش بیان CD83 و HLA-DR گردید. سلولهای دندریتیک تولید شده از نظر عملکرد نیز قادر به تحریک واکنش مختلط لوکوسیت(MLR) آلوژن و اتولوگ بودند و میانگین اندیکس تحریکیStimulation Index (SI) آنها در این دو واکنش به ترتیب 20 و 8 بود.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که می توان سلولهای دندریتیک مشتق از منوسیت را به تعداد زیاد در شرایط آزمایشگاهی تولید نموده، بعد ازمجاورت با آنتی ژنهای توموری به عنوان یاور طبیعی در امر تحقیقات و ایمونوتراپی تومور به کار گرفت.
کلید واژگان: سلولهای دندریتیک, IL-4, GM-CSF, سرطان پستان} -
مقدمهبا وجود اینکه آنتی ژن های جنینی برای سیستم ایمنی مادر بیگانه هستند، ولی معمولا جنین دفع نمی شود و در تمام مدت حاملگی توسط سیستم ایمنی مادر تحمل می گردد. مکانیسم های ایمونولوژیکی که جنین را از خطر دفع شدن حفاظت می کنند هنوز کاملا شناخته نشده اند. یکی از نظریه های مهم در این زمینه، وجود فاکتورهای سرکوب گر ایمنی در محل تماس مادر - جنین است که موجب سرکوب پاسخ های ایمنی مادر بر علیه جنین می شوند. علیرغم مطالعات وسیعی که در مورد تاثیر مایع رویی کشت سلول های دسی جوا و جفت بر روی عملکرد سلول های مختلف سیستم ایمنی صورت گرفته، تاکنون هیچ مطالعه ای در مورد تاثیر این عوامل بر روی عملکرد سلول های دندریتیک به عنوان مهمترین سلول های پاسخ ایمنی ذاتی انجام نگرفته است. هدف این مطالعه بررسی اثر مایع رویی محیط کشت سلولهای دسی جوا بر عرضه آنتی ژن توسط سلولهای دندریتیک در شرایط in vivo بود.مواد و روش هامایع رویی کشت 48 ساعته سلول های دسی جوای موش های حامله آلوژن(Balb/c×C57BL/6) در روز دوازدهم حاملگی جمع آوری شد و تاثیر آن روی عرضه آنتی ژن توسط سلولهای دندریتیک مورد ارزیابی قرار گرفت. سلول های دندریتیک طحال موش های Balb/c با استفاده از روش های چهار مرحله ای شامل هضم آنزیمی بافت توسط کلاژناز، جداسازی سلول های کم چگال با استفاده از گرادیان اپتی پرپ (Optiprep)، اتصال به پلاستیک و کشت شبانه تخلیص گردید. خلوص سلول های دندریتیک با استفاده از آنتی بادی ضد CD11c به روش فلوسیتومتری تعیین شد. سلول های دندریتیک در طی کشت شبانه با آنتی ژن بارگذاری شدند. در برخی از کشت ها سوپ دسی جوا به نسبت 5%، 10% و 20% به سلول های دندریتیک اضافه شد. سلول های مزبور به کف پای موش های هم نژاد تزریق و پس از 5 روز غدد لنفاوی ناحیه ای خارج گردید. سلول های غدد لنفاوی در مجاورت آنتی ژن کشت داده شدند و میزان تکثیر سلول ها در روز چهارم با اضافه کردن تیمیدین رادیواکتیو اندازه گیری شد.نتایجنتایج حاصل نشان داد که سلول های دندریتیک بارگذاری شده با آنتی ژن پس از تزریق به موش لنفوسیت های اختصاصی به آنتی ژن را شدیدا حساس می کنند، به طوری که تحریک مجدد لنفوسیت های مذکوربا آنتی ژن اولیه موجب تکثیر بسیار شدید این سلول ها می گردد. (cmp=89210±3632) اضافه کردن مایع رویی کشت سلول های دسی جوا در تمام غلظت های مورد استفاده بر روی کشت سلول های دندریتیک توانایی عرضه آنتی ژن توسط این سلول ها را به طور قابل ملاحظه ای مهار کرد و میزان تکثیر لنفوسیت های حساس شده با سلول های دندریتیک مذکور در تحریک مجدد با آنتی ژن به طور معنی داری کاهش یافت. (p<0.0001) (cmp=6200±582)نتیجه گیریاین اولین گزارش در زمینه اثر مایع رویی کشت سلولهای دسی جوا بر عملکرد سلولهای دندریتیک و عرضه آنتی ژن توسط آنها است. به نظر می رسد مهار عرضه آنتی ژن توسط سلولهای دندریتیک یکی از راه کارهای تحمل ایمونولوژیک مادر نسبت به جنین باشد، چرا که این سلولها به عنوان قویترین سلولهای عرضه کننده آنتی ژن می توانند آنتی ژنهای پدری را به لنفوسیت های مادر عرضه کرده و موجب القای پاسخ های مخرب ایمونولوژیک بر علیه جنین گردند.
کلید واژگان: سلول های دندریتیک, عرضه آنتی ژن, دسی جوا, مایع رویی کشت, حاملگی, جنین} -
هدفمطالعه تاثیر دوزهای مختلف تابش گاما و زمان انکوباسیون بعد از تابش بر القا آپوپتوز در رده سلولی کارسینوم پستان (Invasive ductal carcinoma)(T-47D)مواد و روش هارده سلولی T-47D در فلاسک T25 کشت داده شده بعد از رسیدن به مرحله رشد لگاریتمی و شمارش سلولهای موجود در هر فلاسک تحت تابش پرتو گاما با دوزهای 4، 8، 12 و 16 گری قرار گرفت. از داروی اتوپوزاید به عنوان شاهد مثبت القا آپوپتوز و سلولهایی که تحت هیچگونه تیماری قرار نگرفته بودند. به عنوان شاهد منفی استفاده شد. 24، 48 و 72 ساعت بعد از پرتودهی، سلولها برداشت و بعد از شمارش تعداد آنها، با رنگ H042/PI برای بررسی میکروسکوپی و یا رنگ AO/PI برای انجام فلوسیتومتری رنگ آمیزی شدند. درصد سلولهای زنده، آپوپتوتیک و مرده با استفاده از دو روش مذکور تعیین و با توجه به تعداد کل سلولهای موجود در هر فلاسک تعداد این نوع سلولها نیز مشخص شد. این آزمایش چندین بار تکرار شده، نتایج آن به صورت میانگین ± انحراف معیار گزارش گردید.یافته هاتابش گاما به صورت وابسته به دوز و زمان باعث کاهش رشد سلولهای T-47D می گردد که این کاهش با کندی تکثیر آنها تا 48 ساعت بعد از پرتودهی مشخص گشته و بعد از این زمان علائم مرگ مشاهده می شد. درصد القا آپوپتوز تا دوز 8Gy افزایش یافته، پس از آن با افزایش دوز کاهش نشان می دهد. این روند تا 48 ساعت بعد از پرتودهی ادامه یافته سپس رو به کاهش می گذارد. بنابراین بالاترین میزان آپوپتوز با دوز8Gy و بعد از 48 ساعت حاصل می شود. درصد سلولهای زنده و مرده نیز به صورت وابسته به دوز و زمان به ترتیب کاهش و افزایش می یابد.نتیجه گیریتابش اشعه گاما باعث القا آپوپتوز در سلولهای T-47D می گردد و میزان آن با دوز پرتو رابطه دارد. این رابطه خطی نبوده در دوزهای بالاتر معکوس می گردد. برعکس، رابطه درصد سلول زنده و مرده) مراحل انتهایی آپوپتوز و نکروز شده) با دوز پرتو خطی بوده با افزایش دوز به ترتیب کاهش و افزایش پیدا می کند.
کلید واژگان: کارسینوم پستان, آپوپتوز, تابش گاما} -
آرتریت روماتوئید Rheumatoid Arthritis،(RA) یک بیماری خود ایمن است که یکی از معیارهای تشخیصی آن وجود فاکتور روماتوئید (Rheumatoid Factor،RF) در سرم بیماران می باشد. مطالعات نشان داده اند که بین بیماران آرتریت روماتوئید RF+ و RF- از نظر تظاهرات بافت شناسی (histologic) اختلافاتی وجود دارد. در این مطالعه میزان (CRP) C-Reactive Protein و ایزوتیپهای IgA RF و IgM RF در 45 بیمار مبتلا به RA مورد سنجش قرار گرفت.
بر اساس آزمایش RF-Latex بیماران RA به دو گروه Seropositive-RA(SP-RA،RF+) و Seronegative-RA(SN-RA،RF-) تقسیم بندی شدند. نتایج بیانگر آن بود که میزان CRP در SP-RA بطور معنی داری بیشتر از SN-RA بود( P<0.0001). همچنین آنالیز آماری نتایج نشان داد که همبستگی بین CRP با IgA RF (r=0.59،P< 0.0001) در مقایسه با همبستگی آن با IgM RF (r=0.47،P< 0.004) بیشتر است. می توان نتیجه گیری نمود که بین CRP و RF ارتباط وجود دارد. افزایش معنی دار این ارتباط با تیترهای بالاتر IgA RF احتمالا می تواند انعکاسی از شدت بیشتر بیماری در بیماران IgA RF+ باشد.
کلید واژگان: آرتریت روماتوئید, فاکتور روماتوئید, پروتئینهای فاز حاد}Rheumatoid Arthritis (RA) is a systemic autoimmune disease. Production of Rheumatoid Factor(RF) is a characteristic feature of the majority RA patients. Previous studies showed there are differences between seropositive-RA(SP-RA) and seronegative-RA(SN-RA), regarding clinical manifestations. In this study the level of CRP was measured in serum and synovial fluid of 45 RA patients by latex agglutination test. The concentration of IgM RF and IgA RF was also quantitated by ELISA. The patients were divided in two groups (SP-RA, n=35 and SN-RA, n=10) based on the Latex agglutination test. The results show that the level of CRP in SP-RA was significantly higher than that of SN-RA (p<0.0001). This correlation was more evident for the IgA RF (r=0.59, p<0.0001) as compared to the levels IgM RF (r=0.47, p<0.004). These results indicated that there is correlation between CRP and RF levels. However IgA RF may be considered as a marker for disease severity.Keywords: Rheumatoid Arthritis, Rheumatoid Factor, C, Reactivev Protein} -
القاء پاسخ آنتی بادی مصونیت بخش در نوزادان سالم شهر کرمان بوسیله واکسن نوترکیبالقای پاسخ آنتی بادی مصونیت بخش در نوزادان سالم شهر کرمان به وسیله واکسن نو ترکیب هپاتیت Bعدم القای پاسخ آنتی بادی مصونیت زا در 10-1 درصد از نوزادان سالم واکسینه شده با واکسن هپاتیت B گزارش شده است. در مطالعه حاضر دوز 10 میکروگرمی از واکسن نوترکیب هپاتیت B به گروهی از نوزادان سالم شهر کرمان در فواصل زمانی 0، 1.5 و 9 ماه تزریق گردید. دو الی چهار هفته پس از تکمیل دوره واکسیناسیون، از نوزادان نمونه خون جمع آوری شد و تیتر سرمی آنتی بادی ضد آنتی ژن سطحی ویروس هپاتیت (anti-HBs) B آنها با روش الیزا با استفاده از کیتهای تجارتی اندازه گیری شد.
نتایج این تحقیق نمایانگر القای پاسخ آنتی بادی مصونیت بخش (anti-HBs>10 IU/L) در 96.1% از نوزادان می باشد. در 3.9% از نوزادان نیز پاسخ مصونیت بخش ایجاد نگردید. بر اساس تیتر سرمی آنتی بادی anti-HBs نوزادان پاسخ دهنده به گروه های پاسخ دهنده ضعیف anti-HBs: 10-100 IU/L)؛ میانگین: (41IU/L، پاسخ دهنده متوسط anti-HBs: 100-1000 IU/L)؛ میانگین: (238 IU/L و پاسخ دهنده قوی Anti-HBs >1000 IU/L)؛ میانگین (8900IU/L تقسیم بندی شدند که به ترتیب 10%، 18.2% و 68% از نوزادان را شامل می شوند. پاسخ به واکسن در نوزادان مذکر و مونث مشابه می باشد. نتایج فوق موید ایمونوژنسیته بالای این واکسن در نوزادان ایرانی می باشد.
کلید واژگان: واکسیناسیون, واکسن هپاتیت B, آنتی بادی ضد آنتی ژن HBs, ایمنی زایی} -
تولید و بررسی خصوصیات آنتی بادی منوکلونال موشی علیه اپی توپ فضایی هورمون کونادوتروپین جفتی انسان (HCG)هورمون hCG متعلق به خانواده هورمونهای گلیکوپروتئینی است. سایر اعضا این خانواده شامل هورمون محرک فولیکی (FSH)، هورمون لوتئینیزه کننده (LH) و هورمون محرک تیرویید (TSH) می باشد. هر یک از این هورمون ها از دو زیر واحد آلفا و بتا ساخته شده اند که به کمک اتصالات غیر کووالان به هم متصل هستند. ساختمان زیر واحد آلفا در تمام هورمون های این خانواده یکسان، ولی زیر واحد بتای آنها متفاوت است. بدلیل شباهت زیاد ساختمانی میان اعضا این خانواده تشخیص و سنجش کمی این هورمون ها مستلزم تولید آنتی بادی منوکلونال علیه اپی توپ های غیر مشترک در زیر واحد بتا یا شکل فضایی اختصاصی هر هورمون می باشد. در این مطالعه یک آنتی بادی منوکلونال موشی علیه شکل دایمر هورمون hCG با استفاده از تکنولوژی هیبریدوما تولید و ویژگی این آنتی بادی به روش الایزا و ایمونوبلاتینگ و با استفاده از هورمون های متعددی مورد بررسی قرار گرفت. در این بررسی از هورمون hCGنوترکیب و شکل طبیعی خالص شده از ادرار خانم های باردار، زیر واحد آلفا و بتای نوترکیب هورمونhCG، قطعه پپتیدی انتهای کربوکسیلی زیر واحد بتای hCG شامل اسیدهای آمینه 145-109 (βhCG-CTP)، هورمون خالص hLH و FSH و هورمون نوترکیب TSH و بالاخره پروتئین های ادراری (UP) استفاده شد. نتایج نشان می دهد که آنتی بادی منوکلونال بدست آمده تنها با شکل دایمر hCG نوترکیب و hCG بدست آمده از منبع ادرار خانم های باردار واکنش نشان می دهد و با زیر واحدهای آلفا و بتای هورمون به تنهایی و نیز با فرم احیا شده hCG و همچنین هورمون نوترکیب TSH و هورمون FSH هیچگونه واکنش متقاطعی ندارد ولی با هورمون hLH واکنش می دهد.با بکارگیری غلظت های مختلف βhCG-CTP مشخص شد که این پپتید نمی تواند اتصال hCG با آنتی بادی را مهار نماید. این نتیجه نشان میدهد که قطعه انتهای کربوکسیلی زیر واحد بتای hCG که حاوی اپی توپ های خطی این زیر واحد است دخالتی در تشکیل اپی توپ مورد شناسایی این آنتی بادی منوکلونال ندارد. در مجموع نتایج فوق نشان می دهد که این آنتی بادی برای اتصال نیاز به شکل دایمر هورمون دارد و یک اپی توپ فضایی (conformational) وابسته به زیر واحد بتای هورمون hCG را شناسایی می کند.
کلید واژگان: هورمونهای گلیکوپروتئینی, هورمون گونادوتروپین جفتی انسان, آنتی بادی منوکلونال, تعیین نقشه جایگاهی آنتی ژنی} -
221 samples of leukemic patients were studied, using morphologic, cytochemical staining pattern and immunophenotyping criteria. Patients included 63 children and 158 adults. Out of the adult group, 110 cases had acute leukemia including 67% AML, 330'{' ALL. In this group, 24 cases of CML" 19 cases of CLL, 4 cases of HCL and one case of plasma cell leukemia were classified. Out of 63 cases of leukemia in children, 79.4% diagnosed as ALL, 19% AML and 1.6% JCML.
Among subgroups of AML in adults, only M4 showed to have significant differences (p= 0.001) with the results from Wester countries.
According to FAB criteria, L 1 and L2 morphology were the most common types of ALL, respectively in children and adults. In adults 15.2% of chronic leukemia belonged to CML and 12% to CLL. The comparsion of present results with other studies in Western countries 'Showed the lower incidence of CML and CLL in Tehran. The difference was significant only in CLL.
Immunophenotype of all CLL cases was B-CLL and no T-CLL was observed. The most common immunophenotype of ALL was C-ALL (68%) and T cell,ALL (530'{') , respectively in children and adults.Keywords: Leukemia, Morphology, Cytochemical, Immuno Phenotypin Criteria}
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.