به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

فاطمه وحیدرودسری

  • ملیحه حسن زاده، فاطمه وحیدرودسری، شهناز احمدی*، معصومه جاودان مهر، آزاده طبری
    مقدمه

    نیوپلازی تروفوبلاستیک بارداری یک بیماری قابل درمان است. موقعیت جراحی در تومورهای تروفوبلاستیک بارداری هنوز به طور کامل مشخص نیست و با روش های شیمی درمانی جدید قابل تغییر است. با این وجود در بیماران مقاوم به شیمی درمانی جراحی اولویت درمانی دارد. همچنین در افرادی که عوارض دارویی و پارگی رحم رخ داده است نیز می توان از جراحی کمک گرفت. با توجه به این که بیشتر زنان مبتلا به تومور مخصوصا در سنین بالا ممکن است تمایل به حفظ بارداری داشته باشند ما در اینجا 4 مورد از بیمارانی که به طور موفقیت آمیز تحت عمل جراحی برای حفظ باروری قرار گرفتند را گزارش می کنیم.

    موارد: 

    این مطالعه جراحی بر روی 4 بیمار مبتلا به تومور تروفوبلاستیک صورت گرفته است. در این بیماران عوارض حاد شیمی درمانی مثل خونریزی داخل شکمی و اختلال عملکرد کبد نیز رخ داده بود. جراحی به صورت برداشتن موضعی تومورجهت حفظ رحم انجام شد. در هیچکدام از این بیماران رحم برداشته نشد.

    نتیجه گیری

    در بیماران خاصی از تومور تروفوبلاستیک جهت حفظ باروری می توان از جراحی کمک گرفت.

    کلید واژگان: تومور تروفوبلاستیک حاملگی، باروری، جراحی، شیمی درمانی
    Malihe Hasanzadeh, Ftemeh Vahid Roodsari, Shahnaz Ahmadi *, Masoumeh Gavedan Mehr, Tabari Azadeh
    Background

    Gestational trophoblastic neoplasia (GTN) is a curable disease that involves the development of malignant tumor in the woman after a normal or molar pregnancy. The position of surgery in GTN is not properly specified and is changing due to new chemotherapy protocols. However, the role of surgery is highlighted in chemotherapy-resistant GTN. Other indications of surgery in trophoblastic diseases are drug toxicity and uterine perforation. Based on the fact that most women in certain age tend to preserve fertility, this study reported 4 cases of successful treatment after fertility sparing surgery.

    Case:

     A hospital-based case-report study was carried out to investigate the role of surgery in 4 patients with GTN. In this study, acute complications, such as intra-abdominal bleeding and liver dysfunction due to chemotherapy occurred in some patients. Surgery was performed and all cases underwent localized tumor removal while preserving the uterus. No hysterectomy surgery was performed.

    Conclusion

    Surgery is supposed in specific cases of GTN, who desire preserving fertility.

    Keywords: GTT, Fertility, Surgery, Chemotherapy
  • لنا گشایشی، فاطمه وحید رودسری، کیارش قزوینی، حسین نعمانی، سعید عامل جامه دار*
    زمینه
    کلامیدیا تراکوماتیس یکی از شایع ترین عوامل بیماری های انتقال یافته از راه جنسی در دنیاست. بر طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، سالیانه حدود 92 میلیون مورد عفونت کلامیدیایی جدید در دنیا رخ می دهد. این باکتری باعث بسته شدن لوله ها، حاملگی خارج رحمی و ناباروری در زنان می گردد. هدف این مطالعه بررسی فراوانی کلامیدیا تراکوماتیس به روش PCR در زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز تحقیقات ناباروری بیمارستان مشهد می باشد.
    مواد و روش ها
    نمونه گیری با استفاده از سواب واژینال از 100 زن نابارور و 30 زن بارور به عنوان گروه شاهد که به مرکز تحقیقات ناباروری دانشگاه علوم پزشکی مشهد مراجعه کردند، انجام شد. جداسازی D NA کلامیدیا تراکوماتیس از نمونه بالینی با استفاده از کیت استخراجDNA انجام گرفت. در این بررسی علاوه بر واکنش PCR با استفاده از کیت تجارتی، آزمایش PCR برروی قطعه ژنی C TCP انجام شد.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده از انجام واکنش PCR با استفاده از کیت، با تست PCR همخوانی داشته و آنالیز آماری حاکی از آن بود که شیوع کلامیدیا تراکوماتیس در زنان نابارور 21 درصد و در زنان باردار 3/3 درصد است، که از لحاظ آماری معنی دار بود (p=0.024).
    نتیجه گیری
    با توجه به حساسیت بالای روش PCRبرای تشخیص عفونت کلامیدیا تراکوماتیس این روش می تواند به عنوان غربالگری کارآمد برای تشخیص روتین این عفونت استفاده شود. با توجه به هزینه کمتر روش PCR راه اندازی شده در مقایسه با کیت تجارتی، استفاده از آن ها به صورت روتین توصیه می شود.
    کلید واژگان: کلامیدیا تراکوماتیس، ناباروری، PCR، فراوانی
    Lana Goshayeshi, Fateme Vahid Roudsari, Kiarash Ghazvini, Hussain Nomani, Saeed Amel Jamehdar*
    Background
    Chlamydia trachomatis is one of the most common diseases as sexually transferred in world. According to the World Health Organization statistics, approximately 92 million new Chlamydia trachomatis infection occur in the world. Chlamydia trachomatis (CT) is the cause of tubal obstruction, ectopic pregnancy and infertility in women. The aim of this study is prevalence evaluation of Chlamydia Trachomatis by PCR in female infertile referred to Montasarieh study center of infertility in Mashhad.
    Materials And Methods
    The cervical swab specimens were collected from 100 infertile (as case) and 30 fertile (as control group) women attending to the infertility center of Mash-had Medical University. DNA extraction was performed from clinical specimens using DNA extraction kit. In this study, in addition to PCR reaction by commercial kit, PCR test was performed using specific primers and probe for CTCP gene.
    Results
    The results of PCR reaction using the kit was match with PCR test and showed that the prevalence of Chlamydia trachomatis is 21% in infertile women and 3.3% in normal fertile women that was statistically significant (p=0.024).
    Conclusion
    Considering the high sensitivity of PCR method for diagnosis of Chlamydia trachomatis infection, this method can be useful for routine screening.
    Keywords: Chlamydia trachomatis, infertility, PCR, prevalence
  • لیلا پورعلی، صدیقه آیتی، فاطمه وحید رودسری*، منیژه جوانمرد، فائزه پورصدراله
    زمینه
    بارداری دوقلو با یک جنین و یک مول کامل دیپلویید نادر نیست ولی حاملگی دو قلو با یک مول ناقص نادر می باشد. هدف از این مطالعه گزارش حاملگی مولار ناکامل در همراهی با یک جنین زنده می باشد.
    معرفی بیمار: خانمی 21 ساله با حاملگی دوم و سابقه یک سقط با شکایت لکه بینی در مرداد سال 1391 به اورژانس بیمارستان قائم مراجعه و گزارش سونوگرافی مبنی بر حاملگی مولار به همراه حاملگی طبیعی حدود 15 هفته بود. وی دچار فشارخون و پروتیینوری بالا بود که با تشخیص پره اکلامپسی شدید در سن حاملگی حدود 17 هفته تصمیم به ختم حاملگی گرفته شد. بعد از تخلیه رحم، در طی کنترل beta-hCG افزایش پیدا کرد که بررسی از نظر متاستاز و تومور تروفوبلاستیک منفی بود و متوترکسات با دوز 2mg/m 50 در سه مرحله تجویز شد و در نهایت سطح beta-hCG به حد غیرقابل اندازه گیری رسید.
    نتیجه گیری
    تشخیص زودرس و درمان به موقع حاملگی مولار جهت کاهش مرگ و میر مادر بسیار با اهمیت می باشد.
    کلید واژگان: حاملگی دو قلویی، مول هیداتیفورم، پره اکلامپسی
    Leila Pourali, Sedigheh Ayati, Fatemeh Vahidroodsari *, Manizhe Javanmard, Faezeh Poursadrollah
    Background
    Twin pregnancy with a fetus and a diploid complete mole is not rare، but، the cases of twin pregnancy with a partial mole are rare. Nowadays، the prevalence of these cases has been increased due to the high rate of assisted reproductive techniques in reproductive medicine. The importance of twin pregnancy with a fetus and a diploid complete mole is mainly due to systemic complications such as hypertension and maternal hemorrhage and the possibility of trophoblastic tumor following delivery. Different studies have reported some results about similar cases، but limited case reports are presented in our country. The aim of this study is to report a case with incomplete molar pregnancy concomitant with a live fetus.
    Case Presentation
    A 21 yr old woman (G2 ab1) referred to emergency department of Ghaem University Hospital in Mashhad. She complained of scant vaginal bleeding and spotting and a sonography report of a combined molar and normal pregnancy with 15 weeks gestational aged. During hospitalization، the pregnancy complicated with hypertension and proteinuria. Termination of pregnancy was planned at 17th weeks of gestation due to severe preeclampsia. After evacuation of uterus، during follow up visits، -hCG titer raised. Metastasis evaluation was negative. Pathology reports showed patial mole. Then، three doses of methotrexate (50 mg/m2 intra muscular) was administered and finally، according to the monthly follow up، -hCG level was undetectable.
    Conclusion
    The rate of pregnancy complications such as hypertension، hyperthyroidism، and obstetrics hemorrhage and also the risk of Gestational Trophoblastic Neoplasm (GTN) are increasing in incomplete molar pregnancy. Therefore، early diagnosis and timely treatment of molar pregnancy is very important to reduce maternal morbidity and mortality.
    Keywords: hydatidiform mole, pre, eclampsia, twin pregnancy
  • عالیه ترابی زاده، فاطمه وحیدرودسری*، زکیه قربان پور
    مقدمه
    سندرم تحریک بیش از حد تخمدان ها یک عارضه خطرناک و ایاتروژنیک می باشد که به علت تحریک تخمدان ها در ضمن روش های کمک باروری به وقوع می پیوندد. این سندروم نتیجه افزایش ترشح فاکتور رشد اندوتلیال عروقی از تخمدان های تحریک شده می باشد که خود موجب افزایش نفوذپذیری عروق شده و مصرف اگونیست دوپامین می تواند از این پروسه و در نهایت از ایجاد OHSS جلوگیری نماید.
    هدف
    هدف از انجام مطالعه، مقایسه آلبومین و کابرگولین در پیشگیری از سندروم تحریک بیش از حد تخمدان (OHSS) بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 95 بیمار نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری منتصریه انجام شد. آن ها تحت درمان تحریک تخمک گذاری جهت عمل IVF قرار داشتند و در معرض OHSS بودند. به 48 نفر آلبومین و به 47 نفر کابرگولین تجویز گردید. هدف اول ما بررسی تفاوت شیوع OHSS بین دو گروه و هدف بعدی بررسی تفاوت شدت علایم و میزان حاملگی در بیماران بستری در دو گروه بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون 2χ تحلیل شد.
    نتایج
    نتایج بدست آمده نشان داد شیوع OHSS درگروه کابرگولین به طور معنی داری کمتر از گروه آلبومین بود. لیکن شدت OHSS در دو گروه تفاوتی نداشت هم چنین میزان حاملگی در دو گروه مشابه بود.
    نتیجه گیری
    تجویز کابرگولین می تواند از ایجاد سندرم OHSS جلوگیری نماید ولی در شدت آن تاثیری ندارد.
    کلید واژگان: کابرگولین، آلبومین، OHSS، پیشگیری
    Aalie Torabizadeh, Fatemeh Vahidroodsari *, Zakieh Ghorbanpour
    Objective
    Comparison of albumin and cabergoline in the prevention of OHSS.
    Materials And Methods
    95 high risk infertile women for OHSS (more than 20 follicles in both ovaries at day of Human Chorionic Gonadotropin (HCG) injection) were randomly divided into two groups. First group including 48 women received 10 unit intravenous albumin at starting oocyte retrieval, and second group including 47 women received 0.5 mg/day dopamine agonist (Cabergolin) at day of HCG injection till 8 days. The dosage of human Menopausal Gonadotropin (HMG) used, total number of follicles developed, number of oocytes retrieved, serum E2 concentrations during the luteal phase, development of ascites, number of embryos generated, clinical pregnancy rate, results of the in vitro fertilization-embryo transfer (IVF-ET) cycles and incidence and severity of any OHSS were evaluated.
    Results
    There was evidence of a statistically significant reduction in the incidence of OHSS in the cabergolin group (53.7%) versus albumin group (46.3%) (p=0.04). But there was no significant difference of a reduction in severe OHSS (p=0.62). There was no difference in clinical pregnancy rate too.
    Conclusion
    Administration of cabergolin can prevent incidence of OHSS and does not appear to effect on its severity. Ovarian hyperstimulation syndrome (OHSS) is the most serious and potentially life-threatening iatrogenic complication associated with ovarian stimulation during Assisted Reproductive Technology (ART) protocols. OHSS typically is a result of ovarian expression of vascular endothelial growth factor (VEGF) which increases vascular permeability.
    Keywords: Ovarian hyperstimulation syndrome (OHSS), Cabergolin, Assisted reproductive technology (ART), Albumin
  • لیلا پورعلی، صدیقه آیتی، فاطمه وحیدرودسری، علی تقی زاده، ریحانه سادات حسینی
    زمینه
    خطر تومور تروفوبلاستیک پایدار متعاقب مول ناقص بسیار پایین تر از مول کامل است و اکثرا از نوع غیرمتاستاتیک می باشد. هدف این مطالعه گزارش یک مورد پارگی رحم به دنبال حاملگی مولار ناکامل می باشد.
    معرفی بیمار: بیمار خانم 26 ساله ای با سابقه یک سقط و یک حاملگی مولار در سال 1390 به اورژانس بیمارستان قائم (عج)، دانشگاه علوم پزشکی مشهد مراجعه کرده است. وی سه ماه پیش از مراجعه با تشخیص حاملگی مولار کورتاژ شد ولی هیچ گونه پی گیری جواب پاتولوژی و beta-hCG نداشت. بیمار با علایم شوک هموراژیک مراجعه و تحت لاپاراتومی اورژانس قرار گرفت و با تشخیص حاملگی مولار و پارگی رحم ساکشن کورتاژ و ترمیم میومتر انجام شد. در بررسی های بیش تر بیمار تومور تروفوبلاستیک متاستاتیک به ریه داشته که با تزریق هفتگی متوتروکسات تحت درمان قرار گرفت و در حال حاضر تحت کنترل ماهیانه قرار دارد.
    نتیجه گیری
    در موارد حاملگی مولار ناکامل که احتمال متاستاز بسیار بعید است نیز آموزش دقیق و پی گیری های منظم هفتگی و سپس ماهیانه beta-hCG توصیه می شود.
    کلید واژگان: تومور تروفوبلاستیک، مول ناکامل، پارگی رحم
  • صدیقه آیتی، فاطمه وحید رودسری*، مرجان امینی، محمد تقی شاکری، ملیحه حسن زاده، ازهار برهمت
    مقدمه

    سقط القاء شده به معنای خاتمه بارداری به روش طبی یا جراحی است، پیش از آن که جنین قابلیت زنده ماندن داشته باشد. اخیرا به دلیل عوارض جراحی، درمان های دارویی متداول تر شده و میزوپروستول (آنالوگ پروستاگلاندین E1) به دلیل ارزان بودن، استفاده آسان به روش های مختلف و موثر بودن، کاربرد وسیعی پیدا کرده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر میزوپروستول واژینال و زیرزبانی در ختم بارداری های سه ماهه دوم در بیماران سزارین قبلی انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1389 تا 1390 بر روی 70 زن باردار در سه ماه دوم بارداری و با سابقه سزارین قبلی که جهت ختم بارداری به یکی از بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد مراجعه کرده بودند، انجام شد. افراد به طور تصادفی به دو گروه میزوپروستول واژینال 400 میکروگرمی تا حداکثر 1600 میکروگرم و میزوپروستول زیرزبانی 400 میکروگرمی و در ادامه 200 میکروگرمی تا حداکثر 1600 میکروگرم تقسیم شدند. افراد از نظر عوارض و پیامد سقط مورد بررسی قرار گرفتند. جهت مقایسه دو گروه مورد مطالعه از آزمون های تی و کای اسکوئر استفاده شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    میانگین سنی افراد مورد مطالعه 48/5 ± 25/29 سال و سن بارداری آنها 31/4 ± 90/17 هفته (محدوده 29-14 هفته) بود. در هر گروه، 3 نفر (9%) دچار تب شدند و در مجموع، 5 نفر (7%) دچار تهوع (4 نفر در گروه میزوپروستول واژینال و 1 نفر در گروه زیرزبانی) شدند که دو گروه از این نظر تفاوت آماری معنی داری نداشتند (05/0<p). در بین افراد مورد مطالعه، هیچ کس نیاز به کورتاژ نداشت و هیچ کس دچار پارگی رحم نشد.

    نتیجه گیری

    مصرف میزوپروستول به روش واژینال و زیرزبانی برای سقط طبی در سه ماهه دوم بارداری در بیماران سزارین قبلی کم عارضه بوده و بسیار موثر می باشد.

    کلید واژگان: سزارین قبلی، سقط، سه ماهه دوم، میزوپروستول زیرزبانی، میزوپروستول واژینال
    Sedigheh Ayati, Fatemeh Vahidroodsari, Marjan Amini, Mohammad Taghi Shakeri, Maliheh Hasanzadeh, Azhar Barhemat
    Introduction

    Abortion is a medical or surgical termination of pregnancy before the fetus is able to survive. Because of surgical complications، medical treatments are most commonly used. Since misoprostol (a prostaglandin E1 analogue) is cheaper، effective، and easily administrated by different methods، has been widely prescribed. The aim of this study was to evaluate vaginal and sublingual misoprostol for termination at second trimester pregnancy in patients with previous cesarean section.

    Methods

    This analectic-descriptive study was held on 70 pregnant women with previous cesarean section who referred for termination at second trimester pregnancy to Mashhad University of medical sciences academic hospitals. They were randomly divided into two groups of vaginal misoprostol 400μg max dose of 1600 μg and sublingual misoprostol 400 μg، next dose of 200 μg، and max dose of 1600 μg. Abortion complications and outcomes were analyzed in every individual. P value less than 0. 05 was considered statistically significant.

    Results

    Mean age of patients was 29. 25±5. 48 years. Mean of reproductive age in all patients was 17. 90±4. 31 weeks (range 14-29 weeks). In each groups 3 persons (9%) had fever. Nausea was observed in 5 persons (7%) (4 people in vaginal and one person in sublingual group). There was no significant difference between two groups (p>0. 05). Among the cases، no one needed to undergo curettage and no one had uterus rupture.

    Conclusion

    Prescription of vaginal and sublingual misoprostol for medical termination of pregnancy at second trimester in person with previous cesarean section had less complication، and is very effective.

    Keywords: Abortion, Previous cesarean section, Second trimester, Sublingual misoprostol, Vaginal misoprostol
  • فاطمه وحید رودسری، مهناز قلی پور بازیری، صدیقه آیتی، منور افضل آقایی فائزه پورصدرالله
    مقدمه
    زایمان، مسیر نهایی و مهمترین قسمت بارداری محسوب می شود و آماده بودن سرویکس یکی از مهمترین جنبه های پیشرفت زایمان می باشد. انجام مقاربت جنسی باعث تحریک دهانه رحم و ترشح پروستاگلاندین می شود که ممکن است باعث انقباض رحم و شروع دردهای زایمانی شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر مقاربت جنسی بر شروع زایمان و پیشگیری از زایمان پست ترم انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه آینده نگر در سال 1390 بر روی 212 زن باردار بالای 39 هفته با خطر پایین مراجعه کننده به درمانگاه مامایی بیمارستان های آموزشی قائم و ام البنین انجام شد. نمونه گیری به روش غیر احتمالی مبتنی بر هدف انجام شد. افراد واجد شرایط ورود به مطالعه انتخاب و در دو گروه شاهد (102 نفر) و مورد (110 نفر) قرار گرفتند. گروه شاهد، افراد بارداری بودند که هیچگونه مقاربت جنسی تا زمان زایمان نداشتند و در گروه مداخله، افراد باردار بعد از انجام معاینه واژینال و تعیین بیشاب اسکور و انجام نان استرس تست، از هفته 39 بارداری هفته ای 2-1 بار مقاربت جنسی داشتند. داده ها پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون های تی تست، کای اسکوئر و من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانگین سن بارداری در دو گروه تفاوت آماری معنی داری نداشت (3/0=p) ولی نیاز به تحریک زایمان (0001/0>p) و میزان سزارین (034/0=p) در گروه مورد به طور معنی داری کمتر و میانگین نمره بیشاب در هنگام پذیرش (002/0=p) بالاتر بود. میزان بارداری پست ترم (88/0=p) و عوارض زایمانی (68/0=p) در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    مقاربت جنسی در زنان باردار می تواند باعث شروع خود به خودی انقباض و نیاز کمتر به اینداکشن و کاهش میزان سزارین شود.
    کلید واژگان: بارداری ترم، بارداری طول کشیده، درد زایمان، زایمان، فعالیت جنسی
    Fatemeh Vahid Roudsari, Mahnaz Gholipour Baziri, Sediqeh Ayati, Monavar Afzal Aqaee, Faezeh Poursadrolahi
    Introduction
    Delivery is the final and the most important part of pregnancy، and ripening of cervix is one of the main aspects of labor progress. Coitus in late pregnancy may stimulate cervical ripening and secrete prostaglandin which may lead to uterine contractility and labor onset. The aim of this study was to evaluate the relationship between sexual intercourse and onset of labor and prevention of post term pregnancy.
    Methods
    This prospective study was held on 212 pregnant women over 39 weeks of low-risk referred to gynecology clinics at Ghaem and Omolbanin hospitals. Samples were selected by non-probable method based on objectives. Eligible individuals were chosen and categorized into two groups of control (102 persons) and case (110 persons). The Control group had no sexual intercourse until delivery. In case group first vaginal examination and Bishop Score determination and non-stress were done then they had sexual intercourse from the week 39 once or twice a week. Collected data were analyzed by the statistical SPSS software version 16، t-test، chi-square and Mann-Whitney tests. P value less than 0. 05 was considered statistically significant.
    Results
    The mean gestational age in two group had not significant different (p=0. 3)، need to stimulated delivery (p<0. 0001)، and rate of cesarean section (p<0. 034) were significantly lower while the Bishop scores was higher in the case group (p<0. 002). There was no difference in post term pregnancy (p<0. 88) and complication of delivery (p<0. 68) between two groups.
    Conclusion
    Sexual intercourse at term may be associated with an earlier spontaneous onset of labor and less need to induction of labor and low cesarean section.
    Keywords: Delivery, Labor, Post term pregnancy, Sexual intercourse, Term pregnancy
  • پروین سالاری، انورسادات نایبی نیا، مرتضی مدرس غروی، فاطمه وحید رودسری، هادی جباری نوقانی
    مقدمه
    عملکرد جنسی سالم در زنان نقش مهمی در احساس سلامتی و بالا بردن کیفیت زندگی آنان دارد. نگرش، امیال و درک شریک جنسی در ارتباطات جنسی می توانند شاخه هایی از دلبستگی با والدین به شمار آیند. با توجه به نظریه ی مهم دلبستگی بالبی و دسترسی اندک به مطالعاتی که فرضیات مشتق از این نظریه را در زمینه ی مشکلات جنسی آزمون کنند، پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط سبک دلبستگی بالغین به والدین با عملکرد جنسی زنان انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه ی توصیفی همبستگی در سال 1388 بر161 زن متاهل 44-15 ساله که به روش آسان از درمانگاه زنان بیمارستان قائم (عج) و مطب متخصص زنان شهر مشهد انتخاب شدند، انجام شد. داده ها با پرسش نامه ی سبک دلبستگی بالغین به والدین در دوران کودکی و شاخص عملکرد جنسی زنان، جمع آوری و با نرم افزار SPSS با ضریب اطمینان 95 درصد با استفاده از آزمون آماری رگرسیون خطی تحلیل شد.
    یافته ها
    تمام حیطه های عملکرد جنسی به جز رطوبت جنسی ارتباطی مثبت و معنی دار با سبک دلبستگی ایمن به مادر داشته و تمام حیطه های عملکرد جنسی به جز بی دردی جنسی، ارتباطی منفی و معنی دار با سبک دلبستگی سرد به پدر دارد (05/0P<).
    نتیجه گیری
    دلبستگی ایمن به مادر ودلبستگی نا ایمن سرد با پدر در زمان کودکی، در عملکرد جنسی بزرگسالی اهمیت ویژه دارد و نظریه ی بالبی مبنی بر این که دلبستگی در کودکی بر روابط بزرگسالی فرد در آینده موثر است، تایید می شود.
    کلید واژگان: ایمن، جنسی، دلبستگی، سرد، عملکرد
    Introduction
    Normal female sexual function has an important role in feel healthy and increasing quality of their life. Attitudes, tendencies and understanding of sexual partner in sexual relationship, can be accounted as some branches of attachment to parents. According to Bowlby’s important theory about attachment and less access to studies that tested hypothesis derived from this theory about sexual problems, this research is accomplished to determine the relationship between adult attachment style to parents with female sexual function.
    Materials And Methods
    This research is a kind of descriptive-correlation study, that 161 married women, between 15-44 years were selected by Ghaem Hospital and obstetricians’ of offices, in Mashhad. Data were collected by questionnaires of adult scale of parental attachment during their childhood, and female sexual function index. Data were analyzed by SPSS using liner regression; confidence coefficient was considered 95%.
    Results
    The entire domain of sexual function except sexual lubrication were related to secure attachment style to mother and all the domain of sexual function except sexual painless was negatively related to distant attachment style to father (P<0.05)
    Conclusion
    Maternal secure attachment and paternal insecure distant attachment play important role in adulthood sexual function in the adulthood which is in agreement to Bowlby's findings
  • نیره خادم، حسین آیت اللهی، فاطمه وحید رودسری*، صدیقه آیتی، احسان دلیلی، مسعود شهابیان، طاهره مهاجری، محمدتقی شاکری
    مقدمه
    تغییرات فیزیولوژیک غده تیروئید در دوران بارداری به عنوان یکی از عوامل پاتوفیزیولوژیک پره اکلامپسی مطرح شده است.
    هدف
    هدف از این مطالعه مقایسه سطح سرمی هورمون های TSH، FT4، FT3 در زنان مبتلا به پره اکلامپسی و زنان حامله نرمال می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مورد-شاهدی، 40 زن حامله نرمال و 40 زن مبتلا به پره اکلامپسی در تریمستر سوم حاملگی مورد ارزیابی و سطح سرمی هورمون های TSH، FT4، FT3 در آن ها مورد مقایسه قرار گرفت. سپس اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های t-student، Chi-square، Independent sample T test و Bivariate correlation test آنالیز آماری شدند. 0/05≥p از نظر آماری معنی دار تلقی گردید.
    نتایج
    میانگین سنی بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (0/297=p). دو گروه نیز از نظر پاریته تفاوت معنی داری نداشتند (0/206=p). همچنین دو گروه زنان حامله نرمال و پره اکلامپسی از نظر سطح هورمون ها:FT3: 1.38 pg/ml vs. 1.41 pg/ml, p=0.803FT4: 0.95 pg/ml vs. 0.96 pg/ml, p=0.834TSH: 3.51? IU/ml vs. 3.10? IU/ml, p=0.386با هم متفاوت نبودند.
    نتیجه گیری
    یافته های مطالعه حاضر از این فرضیه که تغییر در سطح سرمی هورمون های TSH، FT4، FT3 می تواند علت احتمالی پره اکلامپسی باشد، حمایت نمی کند.
    کلید واژگان: TSH، FT4، FT3، پره اکلامپسی، حاملگی، تیروئید
    Nayereh Khadem, Hossein Ayatollahi, Fatemeh Vahid Roodsari, Sedigheh Ayati, Ehsan Dalili, Masoud Shahabian, Taraneh Mohajeri
    Background
    The physiological changes in thyroid gland during pregnancy have been suggested as one of the pathophysiologic causes of preeclampsia.
    Objective
    The aim of this study was comparison of serum levels of Tri?iodothyronine (T3), Thyroxine (T4), and Thyroid?Stimulating Hormone (TSH) in preeclampsia and normal pregnancy.
    Materials And Methods
    In this case?control study, 40 normal pregnant women and 40 cases of preeclampsia in third trimester of pregnancy were evaluated. They were compared for serum levels of Free T3 (FT3), Free T4 (FT4) and TSH. The data was analyzed by SPSS software with the use of t?student, Chi?square, Independent sample T-test and Bivariate correlation test. p?0.05 was considered statistically significant.
    Results
    The mean age was not statistically different between two groups (p=0.297). No significant difference was observed in terms of parity between two groups (p=0.206). Normal pregnant women were not significantly different from preeclampsia cases in the view of FT3 level (1.38 pg/ml vs. 1.41 pg/ml, p=0.803), FT4 level (0.95 pg/ml vs. 0.96 pg/ml, p=0.834) and TSH level (3.51? IU/ml vs. 3.10? IU/ml, p=0.386).
    Conclusion
    The findings of the present study do not support the hypothesis that changes in FT3, FT4 and TSH levels could be possible etiology of preeclampsia.
  • صدیقه آیتی، فاطمه وحید رودسری*، مرضیه طالبیان
    زمینه و هدف

    چسبندگی غیرطبیعی جفت از عوارض تهدید کننده حیات بوده و از علل ایجاد آن سزارین می باشد. هدف از ارایه این گزارش معرفی یک مورد مرگ مادر به دلیل جفت پرکرتا با تهاجم به داخل مثانه می باشد. معرفی بیمار: بیمار خانمی 37 ساله بود که به دلیل شکست در توبکتومی، ناخواسته باردار شد. در هفته 26 و 30 بارداری با خون ریزی شدید از ادرار در بخش اورولوژی بستری و در سونوگرافی جفت سرراهی گزارش شد. در هفته 34 به دلیل خون ریزی شدید سزارین اورژانس انجام و پس از تولد نوزاد و خون ریزی بسیار شدید، هیسترکتومی و رزکشن قسمتی از مثانه انجام گردید. ضمن عمل به دلیل خون ریزی فوق العاده شدید و غیرقابل کنترل پس از چهار ساعت در اتاق عمل فوت کرد.

    نتیجه گیری

    امروزه جفت های با چسبندگی غیرطبیعی به علت افزایش میزان سزارین رو به افزایش است. از راه های کاهش این عارضه مهم، اجتناب از سزارین های بدون اندیکاسیون می باشد.

    کلید واژگان: مرگ مادر، جفت پرکرتا، درگیری مثانه
    Ayati S., Vahidroodsari F., Talebian M.
    Background

    Placenta accreta is a life-threatening complication after previous cesarean delivery. The aim of this case report is to present a case of placenta percreta with bladder involvement and subsequent maternal death.

    Case Presentation

    The patient was a 37-year old who had an unwanted pregnancy due to tubectomy failure two years afterwards. She was hospitalized at 26th and 30th week of gestation because of gross hematuria. Sonography reported placenta previa. Cesarean section was performed at 34th gestational week. Due to severe hemorrhage, hysterectomy with resection of some part of the bladder was done. Died at the operating room after four hours of severe uncontrollable hemorrhage.

    Conclusion

    The increasing prevalence of different forms of placenta accreta is the result of the ever-increasing rate of cesarean deliveries. One of the strategies to prevent this catastrophic obstetric complication is decreasing the number of cesarean deliveries without appropriate indications.

  • فاطمه وحید رودسری، مرضیه قاسمی، صدیقه آیتی، محمد تقی شاکری، فرنوش فرشیدی، مسعود شهابیان
    مقدمه
    گاهی با وجود نامناسب بودن سرویکس ممکن است نیاز به القای زایمان باشد. در چنین مواردی برای آماده سازی سرویکس و ختم بارداری باید روشی مناسب و مطمئن را در نظر بگیریم. هدف از این مطالعه، مقایسه ی اثر میزوپروستول واژینال با سوند فولی جهت آمادگی سرویکس و القای زایمان بود.
    روش ها
    این کارآزمایی بالینی تصادفی، بر روی 110 زن باردار مراجعه کننده به بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد از شهریور تا اسفند 87 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه میزوپروستول (49 نفر) و سوند فولی (59 نفر) تقسیم شدند. گروه اول، 25 میکروگرم میزوپروستول واژینال هر 4 ساعت حداکثر تا 6 دز دریافت کردند. در گروه دوم، سوند فولی شماره F18 و پر شده باcc 50 آب مقطر در پشت سوراخ داخلی سرویکس قرار داده شد. داده ها با نرم افزار آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. 05/0 > P از لحاظ آماری معنی دار تلقی گردید.
    یافته ها
    دو گروه از نظر خصوصیات دموگرافیک، اندیکاسیون های سزارین، نتایج مادری جنینی و نتایج نوزادی یکسان بودند. زایمان طبیعی به طور معنی داری در گروه میزوپروستول بالاتر بود (8/89 در برابر 7/62 درصد، 001/0 = P). میانگین کل زمان زایمان به طور معنی داری در گروه میزوپروستول کوتاه تر از گروه سوند فولی بود (6/5 ± 08/11 در برابر 0/16 ± 6/13 ساعت، 03/0 = (P.
    نتیجه گیری
    در موارد نیاز به ختم بارداری و آماده نبودن سرویکس، استفاده از دو روش میزوپروستول واژینال و سوند فولی مناسب است ولی به نظر می رسد میزوپروستول مدت زمان زایمان و نیاز به سزارین را کاهش می دهد.
    کلید واژگان: میزوپروستول، سوند فولی، آماده سازی سرویکس، القای زایمان
    Fatemeh Vahid Roudsari, Marzieh Ghasemi, Sedigheh Ayati, Mohammad Taghi Shakeri, Farnoush Farshidi, Masoud Shahabian
    Background
    Sometimes despite an unripe cervix, induction of labor may be needed. In these cases, safe and suitable method should be considered for cervical ripening and pregnancy termination. The aim of this study was to assess the comparison of vaginal misoprostol with foley catheter for cervical ripening and induction of labor.
    Methods
    This randomized clinical trial was performed on 110 pregnant women referred to the teaching hospit-als of Mashhad University of Medical Sciences during a time period of September 2007 to March 2008. The women were randomly divided into two groups: misoprostol (49 cases) and foley catheter (59 cases). For first group, 25 microgram vaginal misoprostol every 4 hour up to maximum 6 doses was administered. For second group, foley catheter 18F inflated with 50 cc of sterile water was placed through the internal os of the cervix. Data was analyzed by SPSS software. P < 0.05 was considered statistically significant.
    Findings
    Two groups were similar in the view of demographic characteristics, cesarean indications, maternal-fetal outcomes and neonatal outcomes. Vaginal delivery was significantly higher in misoprostol group (89.9 vs. 62.7, P = 0.001). The mean of delivery time was significantly shorter in misoprostol group (11.08 ± 5.6 vs. 13.6 ± 16.0 h, P < 0.05).
    Conclusion
    In the case of need to pregnancy termination and unripe cervix, two methods of misoprostol and foley catheter are suitable, but it seems that misoprostol decreases time of delivery and need to cesarean more than the other.
  • صدیقه آیتی، فاطمه وحید رودسری، حسین آیت اللهی، مسعود شهابیان، حبیب الله اسماعیلی
    زمینه
    پره اکلامپسی یک اختلال در حاملگی می باشد که با افزایش موربیدیتی و مورتالیتی مادری و جنینی همراه است. اختلال عملکرد سلول های اندوتلیال در پاتوژنز پره اکلامپسی با اهمیت می باشد. عدم تعادل بین رادیکال های آزاد مولد پراکسیداسیون لیپید و آنتی اکسیدان هایی از قبیل سرولوپلاسمین (Acute phase Reactant)، در تخریب عملکرد سلول های اندوتلیال و ایجاد پره اکلامپسی نقش دارد. هدف از این مطالعه بررسی سطح سرمی سرولوپلاسمین در مبتلایان به پره اکلامپسی و مقایسه آن با حاملگی طبیعی است.
    روش کار
    مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی است که بر روی 39 بیمار (شامل 21 مورد پره اکلامپسی خفیف، 18 مورد پره اکلامپسی شدید) به عنوان مورد و 30 زن حامله طبیعی (شاهد) صورت گرفت. از هر فرد 5 سی سی خون گرفته و پس از جداسازی سرم، بوسیله کیت مخصوص سطح سرمی سرولوپلاسمین اندازه گیری شد و داده ها با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه، کای دو و منحنی ROC مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. P>0.05 از نظر آماری معنی دار تلقی می گردید.
    یافته ها
    سطح سرمی سرولوپلاسمین بین سه گروه شدید، خفیف و کنترل تفاوت معناداری وجود داشت (P=0.047).
    نتیجه گیری
    افزایش سطح سرلوپلاسمین به عنوان یک عامل پیشگویی کننده می تواند جهت تشخیص پره اکلامپسی شدید مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: سرولوپلاسمین، پره اکلامپسی خفیف، پره اکلامپسی شدید، حاملگی طبیعی، آنتی اکسیدان، پاریته، گراویته
  • فاطمه وحیدرودسری، صدیقه آیتی، حسین آیت اللهی، دکترمحمدتقی شاکری
    زمینه
    پره اکلامپسی تقریبا در %7 حاملگی ها با علت نامشخص روی می دهد. جمع آوری ادرار 24 ساعته روش استاندارد طلایی برای بررسی مقدار پروتئین دفع شده جهت تشخیص پره اکلامپسی است که این روش برای بیمار و آزمایشگاه پرزحمت و وقت گیر می باشد.هدف از این مطالعه بررسی پروتئنوری با استفاده از نسبت پروتئین به کراتینین در یک نمونه تصادفی ادرار است.
    روش کار
    مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی توصیفی است. این مطالعه بر روی 150 زن حامله که به عنوان پره اکلامپسی در بخش زنان بیمارستان قائم(عج) در نیمه اول سال 1385 بستری شده بودند انجام شد. در کلیه بیماران ابتدا یک نمونه تصادفی ادرار برای تعیین نسبت پروتئین به کراتینین و سپس جمع آوری ادرار 24 ساعته برای بررسی پروتئین انجام شد و مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی آماری با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون ضریب همبستگی پیرسون انجام و نتایج اعلام شد.
    یافته ها
    تعداد 150 بیمار وارد مطالعه شدند. بین میزان پروتئین ادرار 24 ساعته و نسبت پروتئین به کراتینین ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.001، r=0.659).
    نتیجه گیری
    اندازه گیری نسبت پروتئین به کراتینین در یک نمونه تصادفی ادرار جایگزین مناسبی برای اندازه گیری پروتئین ادرار 24 ساعته بوده که روشی سریع، قابل اعتماد و مقرون به صرفه می باشد.
    کلید واژگان: پروتئینوری قابل ملاحظه، نسبت پروتئین به کراتینین در نمونه تصادفی ادرار، حاملگی، پره اکلامپسی
  • فاطمه وحیدرودسری، صدیقه آیتی، مهدی ابراهیمی منفرد، حبیب الله اسماعیلی، مسعود شهابیان
    سابقه و هدف
    افزایش فشارخون در حاملگی از اختلالات شایعی است که باعث افزایش عوارض و مرگ و میر مادر، جنین و نوزاد می شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اندکس توده بدنی قبل از بارداری در ایجاد فشارخون حاملگی و پره اکلامپسی می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 200 زن باردار که در سه ماهه سوم به زایشگاه بیمارستان قائم (عج) در سال 1386 مراجعه کردند، انجام شد. بیماران براساس فشار خون در 4 گروه 50 نفری، فشار خون حاملگی، پره اکلامپسی خفیف، پره اکلامپسی شدید و گروه کنترل قرار گرفتند. با اندازه گیری فشار خون بیماران و سنجش قد و وزن، شاخص توده بدنی محاسبه و با شاخص توده بدنی قبل از بارداری مقایسه شدند.
    یافته ها
    میانگین شاخص توده بدنی در گروه کنترل قبل از بارداری 3±24 کیلوگرم بر متر مربع، در گروه فشار خون حاملگی 4/5±1/26 کیلوگرم بر متر مربع، در گروه پره اکلامپسی خفیف 1±26 کیلوگرم بر متر مربع و در گروه پره اکلامپسی شدید 1/4±26 کیلوگرم بر متر مربع بود که گروه کنترل با سه گروه دیگر اختلاف معنی داری داشت (05/0p<).
    نتیجه گیری
    با توجه به رابطه معنی دار بین شاخص توده بدنی قبل از حاملگی و فشارخون ناشی از بارداری و پره اکلامپسی شدید، به زنانی که قصد حامله شدن دارند می توان توصیه نمود که در صورت افزایش وزن قبل از بارداری، با کاستن وزن از عوارض و مرگ و میر دوران بارداری جلوگیری نمایند.
    کلید واژگان: اندکس توده بدنی، فشارخون حاملگی، پره اکلامپسی خفیف
    F. Vahidroodsari S. Ayati, M. Ebrahimi, H. Esmaily M. Shahabian (Gp)
    Background And Objective
    Increase of blood pressure is from prevalent disorders that can increase maternal and fetal-neonatal morbidity and mortality. The aim of the study was to survey the effect of prepregnancy body mass index (BMI) on the development of gestational hypertension and preeclampsia.
    Methods
    This case-control study was performed on 200 pregnant women referred to maternity of Qaem Hospital related to Mashhad University in 2007. According to body mass index, the patients were divided into four groups (50 in each group) including gestational hypertension group, mild preeclampsia, severe preeclampsia and control group. Blood pressure, height and weight of pregnant women were measured carefully and BMI was calculated and then compared with prepregnancy BMI.
    Findings
    In control group mean BMI before pregnancy was 24±3 kg/m2 and in gestational hypertension group was 26.1±5.4 and in mild preeclampsia group was 26±1 kg/m2 and in severe preeclampsia group was 26±4.1 kg/m2. There was a significant difference between prepregnancy BMI and three other groups. (p<0.05).
    Conclusion
    According to the relationship between prepregnancy BMI and gestational hypertension and severe preeclampsia, we can suggest the women who have intended to be pregnant and have high weight that with the decrease of the prepregnancy weight can reduce mortality and morbidity in pregnancy.
  • فاطمه وحید رودسری، صدیقه آیتی، سارا میرزاییان، محمد تقی شاکری، حسین اختردل
    زمینه و هدف
    میزان موفقیت IVF به علل ناباروری و درمان آن بستگی دارد. روش های مختلف درمانی و مراکز مختلف، میزان موفقیت متفاوتی را گزارش کرده اند. این مطالعه به منظور بررسی نتایج باروری به دنبال IVF و عوامل موثر بر آن در مرکز ناباروری منتصریه مشهد انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی- تحلیلی در مرکز ناباروری منتصریه وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد روی 150زوج نابارور به دنبال IVF طی سال های 85-1380 انجام شد. اطلاعات به وسیله پرسشنامه ای که شامل سن زن، سن همسر، علت ناباروری، اسپرموگرام، مدت ناباروری، تعداد فولیکول های ایجاد شده به دنبال درمان، تعداد اووسیت های به دست آمده، تعداد جنین های تشکیل شده، منتقل شده و نتایج درمان بود؛ جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری کای اسکوئر، تی مستقل، ANOVA یک طرفه و رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    متوسط سن زنان مورد مطالعه 4/5+-7/29 سال بود. میانگین تعداد فولیکول های شمارش شده 6+-11، تعداد اووسیت های به دست آمده 9/3+-6 و تعداد جنین های منتقل شده 5/1+-6/2 بود. میزان موفقیت IVF با تعداد فولیکول های شمارش شده (P<0.05)، تعداد اووسیت به دست آمده (P<0.05) و تعداد جنین های منتقل شده (P<0.05) رابطه معنی داری وجود داشت. میزان باروری 6/24درصد بود. میزان باروری در بین گروه های مختلف سنی اختلاف معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که پاسخ تخمدان به تحریک تخمک گذاری و تعداد جنین های انتقال یافته از عوامل مهم و موثر در پیش بینی نتایج IVF می باشد.
    کلید واژگان: ناباروری، IVF، ART
    Fatemeh Vahid Roudsari, Sedigheh Ayati, Sara Mirzaeeyan, Mohammad Taghi Shakeri, Hossein Akhtardel
    Background And Objective
    Success rate of IVF depends on infertility factors and its treatment cycle. Different methods of treatment and different centers have reported various rates of success. The aim of this study was to evaluate the fertility outcome after IVF and related factors.
    Materials And Methods
    This descriptive analytic study was performed on 150 infertile couples following IVF in Montaserieh Infertility Center, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, North – East of Iran during 2001-06. Data was collected by a questionnaire including woman's age, husband's age, infertility factor, spermogram, infertility period, the number of follicles caused by treatment, the number of oocytes, the number of produced and transferred fetus and treatment outcomes. Data was analyzed by SPSS software and Chi-square, t-studen test, One-way ANOVA and logistic regression.
    Results
    The mean age of women was 29.7±5.4. The mean±SD follicles oocytes and transferred fetus were 11±6, 6±3.9 and 2.6±1.5 respectively. There was significant relation between the number of follicles (P<0.05), obtained oocytes (P<0.05) and transfered fetus (P<0.05) with the success rate of IVF. The fertility rate was 24.6%. There was no significant relation between the age groups and fertility rate.
    Conclusion
    This study showed that ovarian response to ovulation stimulation and the number of transferred fetus are the important and effective factors for predicting the outcomes of IVF.
    Keywords: Infertility, IVF, ART
  • عالیه ترابیزاده، فاطمه وحیدرودسری، صدیقه آیتی، محمدتقی شاکری
  • ملیحه حسن زاده، فاطمه وحیدرودسری، فاطمه ناقدی، صدیقه آیتی، محمدتقی شاکری
    مقدمه
    سقط القاشده، عبارت است از ختم بارداری به روش طبی یا جراحی، قبل از دستیابی جنین به قابلیت ادامه حیات، به دلایل جنینی و یا مادری. با توجه به عوارض جراحی و بیهوشی، نیاز به بستری شدن بیمار در بیمارستان، و صرف وقت و هزینه، در دهه اخیر، روش های طبی جایگزین روش های جراحی شده اند. هدف از این مطالعه، بررسی سقط طبی در سه ماهه اول بارداری با استفاده از میزوپروستول بود.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، در سال 1385، یکصد خانم که در سه ماهه اول بارداری خود به منظور ختم بارداری به بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد مراجعه کرده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. در ابتدا برای کلیه بیماران، 800 میکروگرم میزوپروستول واژینال تجویز شده و در صورت عدم دفع جنین، 24 ساعت بعد، دوز دوم میزوپروستول به میزان 800 میکروگرم تجویز می شد. در همه بیماران، یک هفته بعد، سونوگرافی کنترل انجام شد و در صورت وجود رزیدو یا باقی ماندن حاملگی کورتاژ صورت گرفت. نتایج، با استفاده از آزمون مجذور کای، بررسی گردید و مقدار p کمتر از 05/0، معنی دار تلقی شد.
    نتایج
    از یکصد بیمار، 83 نفر سقط کامل داشتند. 17 نفر به کورتاژ نیاز پیدا کردند. از 83 مورد، 55 نفر (62%) با دوز اول و 28 نفر (34%) با دوز دوم، سقط کامل داشتند. عارضه جانبی با مصرف میزوپروستول دیده نشد.
    نتیجه گیری
    در بیماران مورد بررسی، در طی سه ماهه اول بارداری، ختم حاملگی با استفاده از میزوپروستول واژینال روشی مطمئن و بی خطر، مقرون به صرفه، و بدون عارضه جانبی بود.
    کلید واژگان: سقط طبی، میزوپروستول، حاملگی، سه ماهه اول، سقط القاشده، سقط فراموش شده، جنین زنده، حاملگی پوچ
    Maliheh Hasanzadeh, Fatemeh Vahid Roudsari, Fatemeh Naghedi, Sedigheh Ayati, Mohammad Taghi Shakeri
    Introduction
    Exercise could play an important role in health keeping during pregnancy. Few studies have been done to elucidate the causes of these effects of exercise in pregnancy outcomes in women. Due to the probability of poor outcomes of pregnancy accompanied by economic, physical and psychological consequences this research was carried out in order to investigate the effects of some simple exercises and proper daily activity on the outcome of pregnancy.
    Methods
    This experimental study was conducted on 138 of pregnant women that were in eighth to twelfth weeks of their pregnancy who referred to the either health centers or the clinics of gynecologists for control of pregnancy. They were selected by block sampling methods. After thorough explanation of the goals of the study and obtaining the written consent, the enrolled women were randomly attributed into two study and control groups. The study group included 66 women and control group included 72 women. The research had four stages: 1) taking history, 2) a teaching program for study group, 3) collecting data, 4) assessment and analyzing data using Chi-square and T tests.The enrolled women in the study group did 60 minutes of light aerobic exercises for every other day for 30 weeks.
    Results
    The enrolled women in the study and control groups had normal labor in 98.4% and 61.1%, respectively. The Chi-square test showed significant differences between both groups based on parturition sort (χ2=14.5, p<0.05). Odd ratio of natural parturition in the study group was 5.36. The T test showed the significant statistical difference between both groups on the first minute Apgar score (P<0.009, t=0.85) and the fifth minute Apgar score (P<0.001; t=2.80). But there was no significant difference of the average weight gain of enrolled women during pregnancy between two groups.
    Conclusion
    Findings of our study showed that doing exercises during pregnancy period not only resulted in no harm to the mother and fetus but also improved outcome of pregnancy.
  • فاطمه وحیدرودسری، صدیقه آیتی، مریم حسن زاده بشتیان، محمدتقی شاکری
    سابقه و هدف
    لاپاراسکوپی یکی از روش های ارزیابی علل ناباروری می باشد. که در تشخیص و درمان ناهنجاری های لگنی، برطرف کردن چسبندگی ها و بازکردن انسدادلوله ها، برداشتن میوم، کوتریزاسیون تخمدان در تخمدان پلی کیستیک، تخلیه کیست تخمدان نیز استفاده می شود و در میزان باروری نیز موثر است. لذا این مطالعه به منظور بررسی میزان باروری به دنبال لاپاراسکوپی درزنان نابارور انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی 75 زن نابارور که تحت لاپاراسکوپی بدلیل عدم پاسخ به درمانهای ناباروی قرار گرفته بودند انجام شد. اطلاعاتی مشتمل بر سن،نوع و مدت نازایی، نوع جراحی انجام شده با لاپاراسکوپی و میزان حاملگی به دنبال عمل جراحی و فاصله زمانی وقوع حاملگی پس ازلاپاراسکوپی بررسی گردید.
    14 %) بعلت ناباروری ثانویه تحت لاپاراسکوپی قرار گرفتند. لاپاراسکوپی نشان داد که / 85 %) بدلیل ناباروری اولیه و 11 نفر (7 /
    یافته ها
    از 75 بیمار مورد مطالعه، 64 نفر (3علل نازایی در بیماران مورد مطالعه چسبندگی، انسداد لوله های رحمی، مشکلات تخمدانی، آندومتر یوز و کیست تخمدان می باشد و پس از درمان با لاپاراسکوپی 26 مورد15 ماه بود. /3±9/ %34/7) حاملگی اتفاق افتاد. میانگین مدت زمان حاملگی پس از لاپاراسکوپی 9
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان می دهد که لاپاراسکوپی روش مناسبی در تشخیص و درمان ناباروری بوده و منجربه افزایش میزان باروری می شود.
  • فاطمه وحید رودسری، صدیقه آیتی، نیره خادم، محمدتقی شاکری، فاطمه ناقدی
    مقدمه
    سقط یکی از مسایل شایع طب مامایی در دنیا است. روش معمول و استاندارد برای ختم حاملگی در سه ماهه ی اول بارداری جراحی (کورتاژ) می باشد. یک روش موثر برای ختم حاملگی در سه ماهه ی اول استفاده از درمان های طبی است. هدف از این مطالعه، مقایسه ی میزوپروستول به تنهایی یا همراه با متوترکسات جهت ختم بارداری در سه ماهه ی اول بود.
    روش ها
    مطالعه ی حاضر یک مطالعه ی کار آزمایی بالینی تصادفی بود. در این مطالعه، 200 زن حامله در سه ماهه ی اول بارداری جهت ختم حاملگی به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با میزوپروستول به تنهایی (mg 800 واژینال در یک یا دو دوز) و گروه دوم تحت درمان با میزوپروستول + متوتروکسات (mg/m2/IM 50) و 72 ساعت بعد mg 800 میزوپروستول واژینال (در یک یا دو دوز) قرار گرفتند. در هر دو گروه، سونوگرافی در روز هفتم انجام شد و در صورت وجود بقایای جفت یا باقی ماندن حاملگی کورتاژ صورت گرفت.
    یافته ها
    در بررسی انجام شده در گروه اول 83% و در گروه دوم 81% سقط موفقیت آمیز بود. در هر دو گروه بین دوز میزوپروستول و نیاز به کورتاز و بین نوع حاملگی و نیاز به کورتاژ رابطه ی معنی داری وجود داشت (به ترتیب 001/0 P = و 001/0 P
    Fatemeh Vahid Roodsari, Sedigheh Ayati, Naiere Khadem, Mohammad Taghi Shakeri, Fatemeh Naghedi
    Background
    Abortion is one of the prevalent problems of obstetrics throughout the world. Standard and usual method for pregnancy termination at first trimester is surgery (curettage). Another effective pregnancy termination method at first trimester is the use of medical treatments. The aim of this study is to compare the efficacy of misoprostol alone or in combination with methotrexate for termination of pregnancy at first trimester.
    Methods
    This study is a Randomized Clinical Trial. A total of 200 pregnant women at first trimester of pregnancy were randomly divided into two groups for termination of pregnancy. First group received misoprostol alone (800 mg, vaginal, one or two dose) and second group received misoprostol in combination with methotrexate (50 mg/m2/IM and 800 mg vaginal misoprostol in one or two dose was administered 72 hours later). Sonography was administered at seventh day for both groups and curettage was done if pregnancy was continued or if fetus residual was existed.
    Findings
    Successful abortion rate was 83% at first group and 81% at second group. There was a significant relation between dose of misoprostol and need for curettage and a significant relation between kind of pregnancy and need for curettage in both groups (P = 0.001 and P < 0.001, respectively). But there was no significant relation between gestational age and number of drug declaring in both groups (P = 0.934). No adverse events or side effects were reported side-effects were reported with the use of misoprostol and methotrexate.
    Conclusion
    Pregnancy termination with medical method along with misoprostol alone or in combination with methotrexate is safe and cost effective.
  • صدیقه آیتی، رباب ابوترابی، فاطمه وحید رودسری، عالیه ترابی زاده، محمدتقی شاکری
    زمینه
    با افزایش سن تغییرات جزیی در محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- تیروئید ایجاد می شود که ممکن است همراه با اختلال در عملکرد تیروئید بدون تظاهرات بالینی باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی اختلال عملکرد تیروئید در حوالی یائسگی می باشد.
    روش کار
    مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی است. در این مطالعه 100 نفر از زنان 40-60 ساله مراجعه کننده به درمانگاه زنان و کلینیک یائسگی بیمارستان قائم (عج) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد در طی سال 1383 مورد مطالعه قرار گرفتند. نحوه نمونه برداری آسان بود و روش جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای شامل اطلاعاتی در زمینه مشخصات دموگرافیک و علایم بالینی تکمیل شد. سپس آزمایشات هورمونی شامل LDL، TSH، T3، T3RU، T4 کلسترول، -HDLکلسترول و تری گلیسیرید (TG) درخواست شد. نتایج بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS آنالیز و جهت بررسی آماری از جداول توزیع فراوانی و آزمونهای c2 و آزمون دقیق فیشر استفاده شد. p<0.05 از نظر آماری معنی دار تلقی گردید.
    یافته ها
    در زنان محدوده سن یائسگی مورد مطالعه فراوانی اختلال عملکرد تیروئید (اعم از پر کاری و کم کاری) در فرم بدون علامت %5 و در فرم آشکار %1 مشاهده گردید. درصد فراوانی هیپوتیروئیدی بدون علامت در گروه سنی 51-60 ساله %6.25 بود.افزایش TG در %13.64 بیماران با عملکرد طبیعی تیروئید و در %20 بیماران با کم کاری تیروئید بدون علامت مشاهده شد (P=0.743). افزایش –LDLکلسترول سرم در %22.73 افراد با عملکرد طبیعی تیروئید و %40 مبتلایان به کم کاری تیروئید بدون علامت دیده شد (P=0.001). در گروه مبتلا به هیپرتیروئیدی بدون علامت اختلال قاعدگی با جمعیت نرمال تفاوتی نداشت (p>0.05).
    نتیجه گیری
    اختلال عملکرد تیروئید با علایم تحت بالینی در زنان میانسال افزایش دارد و با توجه به عوارض ناشی از عدم تشخیص و درمان این اختلالات، توصیه می شود بیماریابی برای اختلال کارکرد تیروئید از سنین حوالی یائسگی شروع شود.
    کلید واژگان: هیپوتیروئیدی، هیپرتیروئیدی، اختلال عملکرد تیروئید سن حوالی یائسگی
  • فاطمه وحید رودسری، صدیقه آیتی، عالیه ترابی زاده، حسین آیت اللهی، حبیب الله اسماعیلی، مسعود شهابیان
    زمینه و هدف
    پره اکلامپسی اختلالی شایع در بارداری بوده، 8-5% بارداری ها را دچار عارضه می کند و با افزایش میزان مرگ و میر و عوارض مادری، جنینی و نوزادی همراه است. تغییرات سطح سرمی کلسیم و منیزیوم به عنوان عاملی موثر در بیماری زایی پرهاکلامپسی مطرح است. هدف از این مطالعه مقایسه سطح سرمی کلسیم و منیزیوم در زنان مبتلا به پره اکلامپسی و زنان باردار طبیعی است.
    روش بررسی
    مطالعه حاضر به روش مورد شاهد در زنان باردار طبیعی و مبتلا به پره اکلامپسی مراجعه کننده به بیمارستان قائم (عج)، وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد طی سال 1385 انجام شد. در این پژوهش نمونه خون وریدی 50 زن باردار مبتلا به پره اکلامپسی و 50 زن با بارداری طبیعی با سن بارداری مشابه جمع آوری و سطح سرمی کلسیم و منیزیوم آن اندازه گیری و مقایسه شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون های کلموگروف اسمیرونف برای بررسی نرمالیتی و از روش های 2، t و آزمون دقیق فیشر و مدل خطی عمومی برای تحلیل داده ها استفاده گردید. 05/0p< از نظر آماری معنیدار تلقی شد.
    نتایج
    میانگین سنی زنان در دو گروه با یکدیگر تفاوت معنی داری داشت (01/0p<). از نظر سابقه مصرف دخانیات نیز در دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0p<). سطح منیزیوم سرم در زنان مبتلا به پره اکلامپسی به طور معنی داری کمتر از زنان باردار طبیعی بود (01/0p<) (mg/dl37/092/1 در برابر mg/dl69/029/2). سطح کلسیم سرم در پره اکلامپسی در مقایسه با بارداری طبیعی از نظر آماری معنی داری نبود (mg/dl75/016/9، در برابر mg/dl58/147/9).
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان می دهد که سطح منیزیوم سرم در زنان باردار مبتلا به پره اکلامپسی کمتر از زنان باردار طبیعی است. این یافته از این فرضیه حمایت می کند که شاید کمبود این عنصر در پاتوفیزیولوژی پره اکلامپسی نقش داشته و بررسی سطح آن در تشخیص زودرس این عارضه مفید باشد.
    کلید واژگان: بارداری طبیعی، پره اکلامپسی، منیزیوم، کلسیم، سرم، مراقبت دوران بارداری
    Fatemeh Vahidrodsari, Sedigheh Ayaty, Alieh Tourabizadeh, Hossein Ayat, Allahi, Habibollah Esmaeli, Masoud Shahabian
    Introduction
    Preeclampsia is a common gestational disorder which complicates 5-8% of pregnancies and it is associated with maternal, fetal and neonatal morbidity and mortality. Alterations in serum calcium (Ca) and magnesium (Mg) levels have been suggested as effective factors in causing preeclampsia. This study was conducted to compare serum calcium and magnesium levels in preeclamptic and normal pregnant women.
    Materials And Methods
    In this case-control study, 50 preeclamptic and 50 normal pregnant women referring to Ghaem Hospital, affiliated to Mashad University of Medical Sciences, were selected during 2005. Blood samples of both groups with similar gestational ages were collected and compared for calcium and magnesium concentrations. The data were analyzed by student t-test, 2, Kolmogorov-Smirnov, Fishers exact tests and a general linear model.
    Results
    The demographic data in the two groups, had no significant difference (P<0.01) but there was a significant difference between them in terms of smoking history (P<0.05). Serum magnesium levels in the preeclamptic women were significantly lower than those of individuals with normal pregnancy (1.920.37 mg/dl vs. 2.290.69 mg/dl), (P<0.01) while calcium levels had no significant differences (9.160.75mg/dl vs. 9.471.58 mg/dl).
    Conclusion
    This study revealed that serum magnesium level in preeclampsia is lower than that of the normal pregnant women. This result may support the hypothesis on the role of magnesium deficiency in preeclampsia pathophysiology and suggest the usefulness of its assessment in the early diagnosis of the disorder.
    Keywords: Calcium, Magnesium, Preeclampsia, Pregnancy, Prenatal care
  • صدیقه آیتی، سارا میرزاییان، فاطمه وحید رودسری*، نیره قمیان، نزهت موسوی فر
    زمینه و هدف

    جفت اینکرتا عارضه ای ناشایع و تهدیدکننده حیات مادر در دوران بارداری است. این عارضه معمولا به صورت خونریزی واژینال به دنبال خارج کردن مشکل جفت در سه ماهه سوم تظاهر می یابد. با وجود این، جفت اینکرتا ممکن است باعث ایجاد عوارضی مانند سقط های سه ماهه اول و دوم گردد که تشخیص آن مشکل می باشد. هدف از ارائه این گزارش، معرفی یک مورد نادر هیسترکتومی به دلیل جفت اینکرتا در سه ماهه اول بارداری می باشد.
    معرفی مورد: بیمار خانمی 34 ساله بود که 18 روز پس از کورتاژ به دلیل سقط ناقص، با خونریزی شدید واژینال در بارداری چهارم به بیمارستان مراجعه کرد. نامبرده سابقه 2 مورد سزارین قبلی داشت. به علت خونریزی شدید با تشخیص احتمالی تخلیه ناکامل رحم، مجددا تحت عمل کورتاژ قرارگرفت که به علت خونریزی غیرقابل کنترل حین عمل برای وی هیسترکتومی انجام شد. در بررسی آسیب شناسی، جفت اینکرتا در سگمنت تحتانی رحم گزارش گردید.

    نتیجه گیری

    در زنان با سابقه سزارین قبلی، احتمال جایگزینی غیرطبیعی جفت وجود دارد که حتی در سه ماهه اول بارداری نیز ممکن است دچار خونریزی غیر قابل کنترل گردد که بدلیل ماهیت غیر طبیعی جفت، ممکن است حتی نیاز به هیسترکتومی اورژانس ایجاد شود.

    کلید واژگان: سزارین، هیسترکتومی، سه ماهه اول بارداری، جفت اینکرتا، جفت سرراهی، خونریزی رحمی، کورتاژ
    Sedigheh Ayaty, Sara Mirzaeean, Fatemeh Vahidrodsari, Nayereh Ghomian, Nozzhat Mousavifar
    Introduction

    Placenta increta is an uncommon and life-threatening pregnancy complication. This disorder usually is presented with vaginal bleeding during difficult placental removal in the third trimester of pregnancy. However, the disorder may cause some other complications such as abortion at the first or second trimesters of pregnancy too, which make its diagnosis more difficult. This report discusses a case of hysterectomy due to placenta increta at the first trimester of pregnancy.

    Case Presentation

    A 34-years old woman was admitted to Imam Reza Hospital in Mashad, with a history of severe vaginal bleeding. Evacuation curettage had been done due to incomplete abortion at her first admission in another hospital 18 days ago. She had a history of two previous cesarean sections too. Curettage was done to control the severe hemorrhage with a probable diagnosis of incomplete uterine evacuation. Since hemorrhage was not controllable, the patient was consulted for hysterectomy. Afterwards, the pathology report confined the diagnosis, reading “Lower uterine segment with placenta increta”.

    Conclusion

    Women with a history of previous caesarean sections are at risk for abnormal placentation. The condition is prone to complications such as uncontrollable vaginal bleeding in the first trimester which might necessitate immediate hysterectomy because of the complications due to abnormal nature of placenta increta.

    Keywords: Cesarean delivery, Curettage, Hysterectomy, Incomplete abortion, Placenta increta, Pregnancy, Uterine hemorrhage
  • صدیقه آیتی، سیما کدخدایان، فاطمه وحیدرودسری، محمدتقی شاکری
    سابقه و هدف
    با توجه به افزایش امید به زندگی در زنان، سپری کردن 3/1 عمرپس ازیائسگی و وجود عوارض و مشکلات زیاد این دوران، برای بهبود کیفیت زندگی نیاز به توجه بیشتری می باشد. هدف ازاین مطالعه بررسی ارتباط عوامل زمینه ای، محیطی و اجتماعی برروی علائم بالینی یائسگی می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت مقطعی از دیماه 1383 تا مرداد 1384 برروی 150 زن یائسه مراجعه کننده به کلینیک یائسگی بیمارستان قائم (عج) دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه ای مشتمل بر عوامل زمینه ای و محیطی و علائم بالینی یائسگی با توجه به متغیرهای مورد بررسی شامل سابقه فعالیت بدنی، گرگرفتگی، علائم ادراری وتناسلی، مصرف دخانیات و سابقه هورمون درمانی صورت گرفت.
    یافته ها
    طبق بررسی انجام شده میزان تحصیلات، مصرف دخانیات، میزان فعالیت بدنی و سابقه مصرف هورمون جایگزینی برروی علائم یائسگی تاثیرگذار است. با افزایش میزان تحصیلات از شدت علائم یائسگی به ویژه گرگرفتگی کاسته می شد (014/0=p). با افزایش فعالیت بدنی گرگرفتگی و علائم ادراری و تناسلی کمتر می شد (به ترتیب 000/0=p و 03/0=p). با مصرف دخانیات میزان گرگرفتگی بیشتر می شد (05/0=p). سابقه قبلی مصرف هورمون جایگزینی باعث افزایش مقاربت دردناک می گشت. ولی با گرگرفتگی و علائم ادراری ارتباطی نداشت. شاخص توده بدنی، وضعیت تاهل، شغل، بیماری های طبی، سابقه مصرف قرصهای ضدبارداری خوراکی، تعداد زایمان ها و سن شروع یائسگی بر روی علائم بالینی آن تاثیری نداشت.
    نتیجه گیری
    با اصلاح شیوه زندگی و ایجاد وضعیت سلامتی مناسب در سنین قبل و بعد از یائسگی در زنان می توان علائم بالینی یائسگی را کاهش داد و شرایط و کیفیت بهتری در زندگی بعد از یائسگی ایجاد نماید.
    کلید واژگان: یائسگی، گرگرفتگی، مقاربت دردناک، مصرف سیگار، سوزش ادرار، میزان تحصیلات، فعالیت فیزیکی، هورمون درمانی جایگزین
  • فاطمه وحید رودسری، صدیقه آیتی، پریسا ظریف نجفی، محمد تقی شاکری
    مقدمه
    ناباروری مشکلی است که10-15% زنان مبتلا به آن می باشند و شایعترین منشا زنانه آن اختلالات تخمک گذاری است (35-40%)، از میان اختلالات تخمک گذاری تخمدانهای پلی کیستیک شایعترین علت می باشد. از آنجا که این افراد دچار مقاومت به انسولین و چاقی و افزایش آندروژنها هستند، مطالعات بسیاری دال بر تاثیر داروهای حساس کننده به انسولین مانند متفورمین در بیماران PCOS انجام شده است. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر سه روش درمان با کلومیفن سیترات (CC)، متفورمین و کلومیفن سیترات به علاوه متفورمین، در بیماران نابارور مبتلا به PCOS طراحی شده است.
    روش کار
    مطالعه حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی است که بر 60 نفر بیمار مبتلا به PCOS مراجعه کننده به مرکز ناباروری منتصریه وابسته به دانشگاه مشهد در سال 1383 به مدت یکسال انجام شده است. زنان مورد مطالعه به طور تصادفی به 3 گروه 20 نفره تقسیم شدند.
    گروه اول فقط کلومیفن سیترات، گروه دوم فقط متفورمین و گروه سوم کلومیفن سیترات به علاوه متفورمین، در یک دوره درمانی سه ماهه دریافت کردند. مشخصات فردی و نتایج درمانی در پرسشنامه جمع آوری گردید. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزارکامپیوتری SPSS و آزمون های آماری T و کای دو مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت و آمار توصیفی 05/0 £ p به عنوان سطح معنی داری قابل ملاحظه در نظر گرفته شد.
    نتایج
    از تعداد60 زن نابارور مورد مطالعه در این بررسی 29نفر (3/48%) باردار شده اند. بیشترین تعداد بارداری در گروه درمان توام کلومیفن سیترات و متفورمین بوده است (70%) که با دو روش دیگر تفاوت معنی داری دارد (028/0 =p). در بیماران با تیتر تستوسترون بالای سرم و هیرسوتیسم این نتیجه بارزتر می باشد.
    نتیجه گیری
    ترکیب متفورمین + کلومیفن سیترات به طور قابل ملاحظه ای میزان تخمک گذاری وحاملگی را در بیماران مبتلا به PCOS افزایش می دهد.
    کلید واژگان: سندرم تخمدان پلی کیستیک، کلومیفن سیترات، متفورمین، ناباروری
    Fatemeh Vahid Roudsary, Sedigheh Ayati, Parisa Zarif Najafi, Mahmmad Taghi Shakeri
    Introduction
    About 10-15% of women in the reproductive ages suffer from infertility. The most common cause of infertility with female factor is ovulation disorders (35-40%) and among them polycystic ovary syndrome (PCOS) is the most common. These patients suffer from insulin resistance, obesity and increase in androgens; many recent studies have focused on the effects of insulin sensitizing agents like metformine on the patients with PCOS. The aim of this study was to evaluate the efficacy of the three therapeutic methods of clomiphen citrate (CC), metformine and clomiphen citrate plus metformine on infertile women with PCOS.
    Materials And Methods
    This clinical trial study performed in the year 2004 at Montaserie Hospital of Mashhad University of Medical Sciences, on three groups of 20 PCOS Patients. This study was approved by the local committee of medical ethics. The women in the first group were treated with clomiphen citrate, the second group with metformine and the third group with clomiphen plus metformine for 3 months. Data were analyzed by SPSS software, by using t-student and c2. p£0.05 was statistically significant.
    Results
    Over all twenty nine (48.3%) of women conceived, with the highest rate (%70) belonging to the group treated with clomiphen citrate plus metformine (group three). There was a significant difference comparing to the other two groups (p=0.028). This finding was even more significant in the cases with high levels of serum testosterone and hirsutism.
    Conclusion
    Combination of metfomine plus clomiphen citrate significantly improves ovulation and pregnancy rates in patients with PCOS
  • صدیقه آیتی، فاطمه وحید رودسری *، لیلا پورعلی
    زمینه و هدف

    نارسایی سرویکس یکی از عوامل خطرساز در ایجاد زایمان زودرس می باشد که با دیلاتاسیون بدون درد آن و پرولاپس پرده های جنینی به داخل واژن در سه ماهه دوم و سوم بارداری مشخص می شود. هدف از ارائه این گزارش، معرفی یک مورد نادر نارسایی سرویکس در سه ماهه دوم بارداری است که با درمان انتظاری با موفقیت بارداری به سرانجام رسید.
    معرفی مورد: بیمار خانمی 24 ساله و با تاریخچه نارسایی سرویکس در بارداری قبلی بود که در بارداری دوم با دیلاتاسیون و افاسمان در هفته 24 بارداری بستری و با استراحت در بستر و درمان های نگهدارنده با موفقیت بارداری را در هفته 39 به پایان رساند.

    نتیجه گیری

    درمان انتظاری به صورت استراحت در بستر در وضعیت مناسب همراه با تجویز پروفیلاکسی داروهای ضد انعقادی می تواند برای اداره نارسایی سرویکس در مراحل پیشرفته بارداری که خطر بارز زایمان زودرس وجود دارد، روش موثر و بی خطری باشد.

    کلید واژگان: نارسایی سرویکس، سرکلاژ، استراحت مطلق، زایمان زودرس، بارداری ترم، دیلاتاسیون، افاسمان
    Sedigheh Ayaty, Fatemeh Vahidrodsari, Leila Pour Ali
    Introduction

    Uterine cervical incompetence is one of the risk factors for preterm labor and it is characterized by painless cervical dilatation and prolapse of membranes into the vagina in the second or third trimester of pregnancy. The aim of this report is to discuss a term pregnancy following complete bed rest in cervical insufficiency.

    Case Presentation

    A 24-year old woman with a history of uterine cervical incompetence was admitted to hospital with cervical dilatation and effacement at the 24th week of gestation. She had a successful term pregnancy with bed rest and expectant management at the 39th week of gestation.

    Conclusion

    Expectant management with bed rest in an appropriate position, along with anti-coagulant prophylaxis is an effective and safe method for the management of cervical incompe-tency in advanced stages of pregnancy.

    Keywords: Uterine cervical incompetence, Cervix, Cerclage, Complete bed rest (CBR), Preterm labor, Term pregnancy, Dilatation, Effacement
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال