به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب فریبرز حبیبی

  • فریبرز حبیبی، اصغر رمضانیان*، مجید راحمی، سعید عشقی

    در این پژوهش، اثر تیمارهای پس از برداشت گاما آمینو بوتیریک اسید (GABA)، متیل جاسمونات (MeJA) و متیل‏سالیسیلات (MeSA) بر سرمازدگی، ویژگی های پوست و کیفیت آب میوه پرتقال خونی رقم مورو در دمای 3 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 90% به مدت 150 روز بررسی شد. تیمار GABA در غلظت 20 و 40 میلی مولار با استفاده از خلاء با فشار 30 کیلو پاسکال به مدت 8 دقیقه و بخار MeJA و MeSA در غلظت 50 و 100 میکرومولار به طور جداگانه به مدت 18 ساعت انجام شد. نمونه برداری در روزهای 1، 30، 60، 90، 120 و 150 انبارمانی انجام گرفت. تیمارها باعث کاهش سرمازدگی و نشت یونی میوه ها شد و میوه‏های شاهد در پایان دوره انبارمانی بیشترین شاخص سرمازدگی و نشت یونی را داشتند. کمترین میزان رطوبت پوست و آب میوه و بیشترین میزان ماده های جامد محلول کل (TSS) و pH در تیمار شاهد به دست آمد. میوه‏های تیمار شده با MeSA کمترین میزان a* و بیشترین زاویه فام (Hue°) را داشتند. کمترین میزان روشنایی (L*)، b*، زاویه فام و کروما در تیمار شاهد به دست آمد. در کل غلظت 100 میکرومولار MeSA موثرترین تیمار برای کاهش سرمازدگی و حفظ ویژگی های پوست و آب میوه پرتقال خونی رقم مورو در دوره انبارمانی بود.

    کلید واژگان: رطوبت پوست, زاویه فام, کروما, ماده های جامد محلول کل, نشت یونی}
    Mohammadhadi Eskandari

    In this study, the effects of postharvest application of γ-aminobutyric acid (GABA), methyl jasmonate (MeJA) and methyl salicylate (MeSA) on chilling injury, peel attributes and fruit juice quality of ‘Moro’ blood orange during cold storage at 3 °C and 90% RH for 150 days was investigated. GABA treatment at concentrations of 20 and 40 mM using vacuum at 30 kPa for 8 minutes and MeJA and MeSA vapor treatments at 50 and 100 μM separately for 18 hours were used. Sampling was carried out on 1, 30, 60, 90, 120 and 150 days of storage. Treatments reduced the chilling injury and electrolyte leakage. Control fruit had the highest index of chilling injury and electrolyte leakage at the end of the storage period. The lowest peel moisture and fruit juice and the highest total soluble solids (TSS) and pH were obtained in control fruit. MeSA treatments had the lowest a* and the highest Hue° while the lowest lightness (L*), b*, Hue° and chroma were obtained in control fruit. Overall, 100 μM MeSA was the most effective treatment for reducing chilling injury and maintaining the peel and fruit juice attributes of ‘Moro’ blood orange during cold storage.

    Keywords: Chroma, Electrolyte leakage, Hue angle, Peel moisture, Total soluble solids}
  • سهیلا مرادی*، محمدرضا عظیمی، سعید پورداد، فریبرز حبیبی
    این آزمایش به منظور تعیین میزان تبدیل و رشد بذرهای مصنوعی حاصل از کپسوله کردن نوک شاخه های آفتابگردان روی بستره های مختلف به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با پنج تکرار در آزمایشگاه کشت بافت مرکز تحقیقات کشاورزی کرمانشاه در سال 1391 انجام شد. نوک شاخه های حاصل از گیاهچه های تکثیرشده آفتابگردان در شرایط درون شیشه ای در آلژینات سدیم سه درصد و 100 میلی مولار CaCl2.2H2O کپسوله شدند. جهت بررسی تاثیر کاربرد مواد غذایی و تنظیم کننده های رشد در ماتریکس کپسوله کننده، برای تهیه آلژینات سدیم از سه ماتریکس متفاوت شامل آب مقطر استریل، محیط MS مایع و محیط MS مایع همراه با دو میلی گرم در لیتر BA و دو میلی گرم در لیتر IAA استفاده شد. بذرهای مصنوعی حاصل جهت ارزیابی توانایی جوانه زنی و رشد مجدد به محیط MS فاقد هورمون و دو بستره تجاری مخلوط کوکوپیت و پرلیت (1:1) و مخلوط کوکوپیت، پرلیت و پیت ماس (1:1:1) منتقل شدند. استفاده از مواد غذایی و تنظیم کننده های رشد در ماتریکس آلژینات به طور معنی داری رشد مجدد نوک شاخه های کپسوله شده را بهبود بخشید. بیش ترین میزان تبدیل بذرهای مصنوعی 100 درصد بود که از کاشت در شرایط درون شیشه ای روی محیط MS به دست آمد و کاشت مستقیم در شرایط بیرون شیشه ای باعث کاهش توانایی تبدیل و رشد آن ها شد.
    کلید واژگان: آلژینات سدیم, بستره تجاری, شرایط بیرونشیشه ای, ماتریکس کپسولهکننده, محیط MS}
    Soheila Moradi *, Mohammadreza Azimi, Saeed Pourdad, Fariborz Habibi
    This investigation was carried out to determine the conversion and growth ability of artificial seeds derived from encapsulation of sunflower shoot tips in different substrates as factorial based completely randomized design with five replications, in tissue culture laboratory of Kermanshah Agriculture Research Center in 2013. Shoot tips excised from in vitro proliferated sunflower plantlets were encapsulated in three percent sodium alginate and 100 mM CaCl2.2H2O. Determination the effect of using nutrients and plant growth regulators, alginate matrix supplement with three different matrixes include distilled water, liquid MS medium and liquid MS medium whit tow mg/l BA and tow mg/l IAA. Synthetic seeds were transferred on hormone-free MS medium and two commercial substrates mixture of cocopeat, perlite (1:1) or cocopeat, perlite and peat moss (1:1:1) for generation and growth ability evaluation. Using of MS nutrients and plant growth regulators in calcium alginate beads significantly improved encapsulated explants growth. Maximum percentage response for conversion of synthetic seeds was 100 percent that was achieved from in vitro culture on MS medium and directly culture in ex vitro condition caused to decrease the conversion and growth them.
    Keywords: Commercial substrates, Encapsulation matrix, Ex vitro, MS medium, Sodium alginate}
  • رویا خالصی، محمد اسماعیل امیری*، فریبرز حبیبی
    به منظور بررسی تاثیر استات کلسیم بر انبارمانی، حفظ ویژگی های کیفی و کاهش پوسیدگی پس از برداشت میوۀ زردآلو رقم ’شکرپاره‘ (Prunus armeniaca cv. ‘Shekar Pareh’) ، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. میوه ها در زمان بلوغ تجاری برداشت و آنگاه در غلظت های مختلف استات کلسیم (0 (شاهد) ، 64/12 و 61/31 میلی مولار) به مدت ده دقیقه غوطه ور شدند. میوه های تیمارشده در جعبه های پلی اتیلنی بسته بندی و در دمای 4 درجۀ سلسیوس و رطوبت نسبی 5±90 درصد به مدت یک ماه انبار شدند. فراسنجه (پارامتر) های کمی و کیفی میوه در سه نوبت (روزهای 10، 20، 30 انبارمانی) اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد، تیمار استات کلسیم به طور معنی داری بازدارندۀ کاهش وزن و باعث حفظ سفتی بافت میوه ها شد. اسید آسکوربیک در طول زمان انبارمانی کاهش یافت و کمترین میزان آن در تیمار شاهد پس از 30 روز انبارمانی مشاهده شد. استات کلسیم از افزایش TSS جلوگیری کرد. استات کلسیم باعث افزایش TA، غلظت کلسیم گوشت میوه، درصد رطوبت و موجب کاهش کاروتنوئید و نسبت TSS/TA شد. همچنین استات کلسیم با کاهش میزان پوسیدگی باعث افزایش عمر انبارمانی زردآلو شد. در کل می توان گفت که کیفیت میوه های زردآلو با استفاده از تیمار استات کلسیم به دلیل تاخیر انداختن فرآیند رسیدگی، بهبود یافته است.
    کلید واژگان: اسید آسکوربیک, سفتی, غوطه وری, کاروتنوئید, کاهش وزن}
    Roya Khalesi, Mohammad Esmaeil Amiri *, Fariborz Habibi
    In order to study the effect of calcium acetate on shelf life, maintaining qualitative characteristics and reduction of postharvest decay of apricot fruit cv. ‘Shekar Pareh’, a factorial experiment was performed in a randomized complete design with 4 replications. Fruit harvested at the commercial maturity and immediately were transferred to postharvest laboratory of university of Zanjan. Then, fruits were immersed in different concentrations of calcium acetate [0 (control), 12.64 and 31.61 mM] for 10 minutes. Treated fruit were packed in boxes with polyethylene cover and stored at 4 °C and 95±5% relative humidity for one month. Quantitative and qualitative parameters of the fruitwere measured in three times (10, 20, 30 days of storage). The results showed that application of calcium acetate significantly inhibit weight loss and also maintain the firmness of the fruit. Ascorbic acid was reduced during the storage time and the lowest ascorbic acid measured in control. Calcium acetate prevented of increasing TSS. Immersion in calcium acetate increased TA, calcium concentration, moisture content and reduced carotenoids and TSS/TA ratio. Calcium acetate by reduction of postharvest decay caused increasing shelf life of apricot fruit. Overall, it can be concluded that, the quality of apricot was improved by application of calcium acetate which delayed the ripening of fruits.
    Keywords: Ascorbic acid, carotenoid, firmness, immersion, weight loss}
  • اصغر رمضانیان *، پگاه احمدی، فریبرز حبیبی
    در این پژوهش، تاثیر پوشش های خوراکی کیتوزان، نانوکیتوزان، متیل سلولز و پکتین بر حفظ ترکیب های زیست فعال و افزایش ماندگاری اناردانه رقم رباب نی ریز (Punica granatum L. cv. Rabbab-e-Neyriz) بررسی شد. اناردانه ها با محلول کیتوزان 5/1 درصد، متیل سلولز 3 درصد، پکتین 3 درصد و نانوکیتوزان خالص (100 درصد) پوشانده شدند و در دمای 5 درجه سلسیوس به مدت 16 روز نگهداری و با فاصله زمانی هر چهار روز یک بار ارزیابی شدند. در پایان 16 روز نگهداری در دمای 5 درجه سلسیوس در همه نمونه ها به جز نمونه های تیمارشده با کیتوزان 5/1 درصد، آلودگی قارچی مشاهده شد. بیشترین و کمترین کاهش وزن اناردانه ها به ترتیب در تیمار شاهد و تیمار کیتوزان 5/1 درصد به دست آمد. پوشش های خوراکی به ویژه کیتوزان به طور معنی داری از کاهش میزان آنتوسیانین کل و اسید آسکوربیک اناردانه ها جلوگیری کردند. فنول کل و فعالیت پاداکسندگی (آنتی اکسیدانی) آب میوه در مدت انبارداری کاهش یافت، هرچند پوشش کیتوزان به طور معنی داری باعث حفظ ترکیب های زیست فعال شد. پوشش های خوراکی به ویژه کیتوزان باعث حفظ مواد جامد محلول، اسیدیته کل و شاخص طعم آب میوه در مقایسه با شاهد شد. در کل، تیمار کیتوزان به طور موثری باعث کاهش از دست دادن آب، کاهش ضایعات اناردانه ها و حفظ ترکیب های زیست فعال در مدت انبارداری شد.
    کلید واژگان: اسید آسکوربیک, آنتوسیانین, شاخص طعم, فعالیت پاداکسندگی, فنول کل}
    Asghar Ramezanian *, Pegah Ahmadi, Fariborz Habibi
    In this research, the effect of chitosan, nano-chitosan, methylcellulose, and pectin on maintenance of bioactive compounds and storability of pomegranate aril cv. Rabbab-e-Neyriz were studied during storage time. Arils were treated with 1.5% chitosan, 3% methylcellulose, 3% pectin and pure nano-chitosan (100%) solutions and then stored at 5 °C for 16 days and sampling of stored arils was done at 4 days intervals. After 16 days of storage at 5 °C, fungal contamination was observed in all samples except for those treated with 1.5% chitosan. The most and the least weight loss in arils obtained in the control and those treated with 1.5% chitosan, respectively. The edible coatings especially chitosan significantly prevented from degradation of anthocyanin and ascorbic acid. Total phenoland antioxidant activity of juice decreased during storage; however chitosan coating significantly led tomaintain these bioactive compounds. Edible coating treatments and especially chitosan maintained the TSS, TA, flavor index in comparison with control. Overall, chitosan effectively reduced water loss, aril losses and maintained bioactive compounds during storage.
    Keywords: Anthocyanin, antioxidant activity, ascorbic acid, flavor index, total phenol}
  • فریبرز حبیبی، اصغر رمضانیان *
    رنگ قرمز ناشی از آنتوسیانین باعث بهبود ویژگی‏های کیفی میوه‏های پرتقال خونی می‏شود. شناخت تغییرهای فیزیکوشیمیایی و ترکیب های زیست فعال میوه پرتقال خونی مانند آنتوسیانین در دوره رسیدن می تواند امکان تعیین بهترین زمان برداشت با بیشترین کیفیت میوه را فراهم آورد. به منظور بررسی تغییرهای فیزیکوشیمیایی و ترکیب های زیست فعال میوه پرتقال خونی رقم سانگین در دوره رسیدن میوه، آزمایشی در قالب طرح بلوک‏های کامل تصادفی در سه زمان برداشت (255، 285 و 315 روز بعد از مرحله تمام گل) با چهار تکرار انجام شد. نتیجه ها نشان داد مقدار سفتی میوه در زمان سوم نمونه برداری کاهش یافت که تفاوت معنی داری با مرحله دوم نمونه برداری (285 روز بعد از تمام گل) نداشت. مقدار آنتوسیانین کل در دوره آزمایش ابتدا افزایش و سپس کاهش یافت که نشان دهنده شروع تجزیه شدن آنتوسیانین در میوه های روی درخت بود، به طوری که در 315 روز بعد از مرحله تمام گل، مقدار آنتوسیانین کل نسبت به زمان دوم نمونه برداری 37% کاهش یافت. فعالیت آنتی اکسیدانی، مقدار فنول کل و آسکوربیک اسید میوه در سه مرحله نمونه برداری به طور معنی داری افزایش یافت. به طور کلی، با افزایش زمان ماندگاری میوه‏ها روی درخت ممکن است آنتوسیانین تجزیه شده و کیفیت میوه‏ها کاهش یابد. بنابراین برای برداشت میوه‏های پرتقال خونی رقم سانگین با بیشترین کیفیت لازم است افزون بر در نظر گرفتن شاخص طعم به دیگر ویژگی‏های فیزیکوشیمیایی و ترکیب های زیست فعال به‏ویژه آنتوسیانین توجه کرد.
    کلید واژگان: آسکوربیک اسید, آنتوسیانین, سفتی, فعالیت آنتی اکسیدانی, فنول کل}
    Fariborz Habibi, Asghar Ramezanian *
    The red color due to anthocyanin improves the quality attributes of blood orange fruit. Monitoring of physicochemical and physiological changes such as anthocyanin content during blood orange fruit ripening can help to predict the best harvest time with the best quality. In order to investigate the changes of physicochemical and bioactive compounds in blood orange fruit ‘Sanguine’ during fruit ripening, a randomized complete block design with four replications was conducted at three harvesting times (255, 285 and 315 days after full bloom). The results showed that fruit firmness decreased at the third stage of sampling, which did not have a significant difference with the second stage of sampling (285 days after full bloom). Total anthocyanin content increased during experiment, and then decreased, indicating the onset of anthocyanin degradation in fruit stored on tree so that the total anthocyanin concentration decreased 37% at third stage compared to the second stage. Antioxidant activity, total phenol and ascorbic acid content of fruit increased significantly during three stages of sampling. Overall, by extending the maintenance of fruit on the tree, anthocyanin may degrade and decrease the fruit quality. Therefore, for harvesting blood orange fruit ‘Sanguine’ with the highest quality, it is necessary to consider physicochemical attributes and bioactive compounds especially anthocyanin other than flavor index.
    Keywords: Anthocyanin, Antioxidant activity, Ascorbic acid, Firmness, Total phenol}
  • مهری مشایخی، محمد اسماعیل امیری*، فریبرز حبیبی
    در این پژوهش، روند جذب عنصرهای معدنی شاخساره های پایه GF677 (Prunus persica × P. amygdalus) در پاسخ به تنش شوری در شرایط درون شیشه ای بررسی شد. ریز نمونه شاخساره های پایه GF677 در محیط کشت موراشیگ و اسکوگ (MS) دارای یک میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین (BA) و 1/0 میلی گرم در لیتر نفتالین استیک اسید (NAA) با غلظت های مختلف کلرید سدیم [صفر (شاهد)، 40، 80 و 120 میلی مولار] در چهار تکرار به مدت شش هفته کشت شدند. عنصرها در شاخساره پایه GF677 هر دو هفته یک بار اندازه گیری شدند. پایه GF677 توانست در غلظت های 40 و 80 میلی مولار به جذب نیتروژن و پتاسیم تا هفته ششم ادامه دهد. در تیمار شاهد و 40 میلی مولار، جذب فسفر تا هفته ششم ادامه پیدا کرد. در غلظت 40، 80 و 120 میلی مولار جذب منیزیم کاهش یافت. جذب آهن و روی در تمام غلظت های شوری کاهش یافت. جذب یون سدیم و کلر با افزایش سطح شوری در طی دوره شش هفته ای کشت، افزایش یافت. در کل می توان گفت با توجه به اثر هم کاهی کلرید سدیم، شاخساره های پایه GF677 توانستند به جذب نیتروژن، پتاسیم و کلسیم تا هفته ششم کشت ادامه دهد (به جز غلظت 120 میلی مولار)، ولی توانایی جذب منیزیم، آهن و روی را با گذشت زمان نداشتند.
    کلید واژگان: پایهGF677, تنش شوری, عنصرهای پرمصرف, نیتروژن}
    M. Mashayekhi, M.E. Amiri*, F. Habibi
    In this study, the trend of mineral uptake by GF677 (Prunus persica × Prunus amygdalus) shoots in response to salinity stress was studied under in vitro conditions. Shoots of GF677 rootstock were subcultured into the Murashige and Skoog (MS) medium containing1 mg/l BA (6-Benzyladenine) and 0.1 mg/l NAA (naphthalene acetic acid) at different concentrations [Zero (control), 40, 80 and 120 mM] of sodium chloride (NaCl) with four replicates for six weeks. Mineral uptake was measured in the GF677 shoots every two weeks. GF677 rootstock continued N and K uptake at concentrations of 40 and 80 mM until six weeks. Phosphorous uptake continued in the control and 40 mM treatments until six weeks. Magnesium uptake decreased in the concentrations of 40, 80 and 120 mM. Iron and Zn uptake decreased in the all salinity concentration. Sodium and Cl uptake increased by increasing salinity levels during the six weeks culture. In general, due to the antagonistic effects of sodium chloride, GF677 shoots could continue to uptake nitrogen, potassium and calcium until the sixth week of culture (except for 120 mM) but did not have the ability to uptake magnesium, iron, and zinc.
    Keywords: GF677 rootstock, Macro elements, Nitrogen, Salinity stress}
  • سکینه حسن زاده، فریبرز حبیبی، محمد اسماعیل امیری*، محمدرضا نائینی
    به منظور بررسی ترکیب عنصرهای کانی اناردانه و برگ انار رقم نادری با محلول پاشی کود آمینواسیددار در شرایط تنش خشکی پژوهشی انجام شد. آزمایش به صورت کرت های خردشده (اسپلیت پلات) در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی اجرا شد. تیمار آبیاری در سه سطح (100، 75 و 50 درصد نیاز آبی) و تیمار کود آمینواسیددار در چهار سطح (0، 2، 3 و 4 میلی لیتر در لیتر) اعمال شد. محلول پاشی در چهار مرحله (پیش از باز شدن گل ها، پس از تشکیل میوه، مرحله رشد سریع و دو هفته پیش از برداشت) انجام شد. نتایج نشان داد، افزایش تنش آبی موجب کاهش نیتروژن (97/5 درصد)، فسفر (37/0 درصد) و پتاسیم (07/0 درصد) اناردانه و افزایش میزان آهن (230 قسمت در میلیون) اناردانه و پتاسیم (08/0 درصد) و آهن (84/348 قسمت در میلیون) برگ در مقایسه با شاهد شد. افزایش سطوح کود آمینواسیددار موجب افزایش نیتروژن (75/8 درصد)، پتاسیم (1/0 درصد) و آهن (92/235 قسمت در میلیون) اناردانه و فسفر (64/0 درصد) برگ شد، ولی میزان پتاسیم (07/0 درصد) و آهن (19/324 قسمت در میلیون) برگ را کاهش داد. نتایج به دست آمده نشان داد که محلول پاشی با کود آمینواسیددار می تواند به طور معنی داری ارزش تغذیه ای اناردانه را بهبود بخشد و اثرگذاری زیانبار تنش خشکی را کاهش دهد.
    کلید واژگان: پتاسیم, تنش خشکی, کود آمینواسیددار, نیاز آبی, نیتروژن}
    Sakineh Hasanzade, Fariborz Habibi, Mohammad Esmaeil Amiri *, Mohammad Reza Naeini
    In order to the study of aril and leaf mineral composition of pomegranate cv. Naderi with spraying fertilizer containing amino acid under drought stress conditions, an experiment was conducted as a split plot based on randomized complete block design. Irrigation treatment in three levels (100%, 75% and 50% required water) and fertilizer containing amino acids in four levels (0, 2, 3 and 4 milliliter per liter) were applied. Spraying was done in four stages (before anthesis, after fruit set, rapid growth phase and two weeks before harvest). The results showed increasing water stress decreased nitrogen (5.97%), phosphorus (0.37%) and potassium (0.07%) and increased iron (230 ppm) in aril and potassium (0.08%) and iron (348.84 ppm) in leaves in comparison to the control without water stress. Increasing level of amino acid fertilizer increased nitrogen (8.75%), potassium (0.1%) and iron (235.92 ppm) in the aril and level of phosphorus (0.64%) in the leaves but decreases the amount of potassium (0.07%) and iron (324.19 ppm) in the leaves. Based on the results it can be stated that spraying of fertilizer containing amino acids significantly improved the nutritional value of pomegranate and reduced the harmful effects of drought stress.
    Keywords: Drought stress, fertilizer containing amino acid, nitrogen, potassium, Water requirement}
  • راحیل دادگر، اصغر رمضانیان *، فریبرز حبیبی
    با توجه به دشواری های تغذیه ای باغ های مرکبات کشور، بررسی اثر عنصرهای غذایی و تنظیم کننده های رشد که توانمندی بهبود کمی و کیفی میوه را دارند، لازم است. این پژوهش به منظور بررسی اثر محلول پاشی کلریدکلسیم، کلرید پتاسیم و سالیسیلیک اسید بر ویژگی های کمی و کیفی میوه پرتقال رقم واشنگتن ناول انجام شد. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در دو سال در یک باغ تجاری در جنت شهر شهرستان داراب انجام شد. تیمارها شامل شاهد، کلرید کلسیم با دو غلظت (5/1 و 3%)، کلرید پتاسیم با دو غلظت (5/1 و 3%)، سالیسیلیک اسید با سه غلظت (015/0، 03/0 و 045/0%) و تیمارهای تلفیقی کلرید کلسیم، کلرید پتاسیم و سالیسیلیک اسید بود. محلول پاشی دو بار در هر سال، مرحله اول در پایان اولین دوره رشد میوه که قطر میوه حدود 20 میلی متر بود و مرحله دوم نزدیک به زمان برداشت که حدود نیمه سوم شهریور ماه بود، انجام شد. نتیجه ها نشان داد که محلول پاشی های کلرید کلسیم، کلرید پتاسیم، سالیسیلیک اسید و تلفیق این تیمارها با یکدیگر اثرهای متفاوتی بر ویژگی های کیفی میوه در زمان برداشت داشتند. محلول پاشی پتاسیم اثر معنی داری بر افزایش پتاسیم پوست میوه نداشت اما کلسیم پوست با محلول پاشی کلرید کلسیم افزایش یافت. محلول پاشی سالیسیلیک اسید تا غلظت 03/0% به طور معنی داری باعث افزایش مقدار کلسیم و پتاسیم پوست شد. تیمارهای کلرید کلسیم و سالیسیلیک اسید بیشترین اثر مثبت را بر ویژگی های کیفی میوه داشتند. اثر تیمارها بر زاویه فام، مقدار عصاره میوه، ماده های جامد محلول و فعالیت آنتی اکسیدانی معنی دار نبود. کلرید کلسیم و سالیسیلیک اسید توانستند بر ویژگی های کیفی آب میوه اثر مثبت بگذارند. تیمارهای کلرید کلسیم 5/1% و سالیسیلیک اسید 03/0% بیشترین اثر مثبت را بر ویژگی های کیفی (فعالیت آنتی اکسیدانی و فنول کل) داشتند. تیمارهای تلفیقی نیز اثرهای مثبتی داشتند اما در مجموع اثر تیمارهای کلسیم و سالیسیلیک اسید به تنهایی موثرتر بود.
    کلید واژگان: سفتی میوه, رنگ, فعالیت آنتی اکسیدانی, فنول کل, کاروتنوئید}
    R. Dadgar, A. Ramezanian *, F. Habibi
    According to nutritional disorders in Iran citrus orchards and need to investigate the effects of nutrient elements and growth regulators that have the ability to improve quality and quantity of crop, this study was conducted to investigate the effect of calcium chloride, potassium chloride and salicylic acid on quantitative and qualitative attributes of ‘Washington Navel’ orange fruit. The experiment was conducted using randomized complete block design (RCBD) with four replications in Janat Shahr, Darab, Fars province, during two successive years. Treatments of experiment included calcium chloride (1.5% and 3%), potassium chloride (1.5% and 3%), salicylic acid (0.015%, 0.03% and 0.045%), combined treatment of calcium chloride, potassium chloride and salicylic acid and control. The spray of aqueous solutions was applied at the end of the first stage of fruit growth, one month after full bloom (fruit diameter was 20 mm) and repeated in late September. Results showed that foliar application of calcium chloride, potassium chloride, salicylic acid, and combination of these treatments had different effects on fruit quality characteristics at the harvest time. Foliar application of potassium had no significant effect on fruit peel potassium. However, peel calcium increased with spraying of calcium chloride. Foliar application of salicylic acid up to 0.03%, significantly increased calcium and potassium contents of fruit peel. Calcium chloride and salicylic acid treatments had the greatest positive effect on fruit quality characteristics. Although, potassium did not have significant effect. The effect of treatments on hue angle, fruit juice content, TSS and antioxidant activity were not significant. Calcium chloride and salicylic acid had a positive effect on the qualitative properties of juice. Calcium chloride at 1.5% and salicylic acid treatments at 0.03% had the most positive effect on the quality characteristics (antioxidant activity and total phenol). Combined treatments had positive effects, but the effect of calcium and salicylic acid was more effective treatments.
    Keywords: Antioxidant activity, Color, Carotenoid, Firmness, Total phenol}
  • محمداسماعیل امیری، فریبرز حبیبی
    اثر آهن آلی (Fe-EDTA) و آهن معدنی (FeCl3) بر رشد، جذب عنصرهای معدنی و ویژگی های فتوسنتزی پایه GF677 (Prunus persica × P. amygdalus) در شرایط درون شیشه ای بررسی شد. گیاهچه های پایه GF677 به محیط کشت پرآوری جامد موراشیگ و اسکوگ (MS) تغییر یافته، شامل 1 میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین (BA) و 1/0 میلی گرم در لیتر نفتالن استیک اسید (NAA) با غلظت های صفر، 05/0، 1/0 و 2/0 میلی مولار Fe-EDTA و FeCl3 واکشت شدند. آزمایش در قالب طرح کامل تصادفی با پنج تکرار به مدت هشت هفته انجام شد. نتیجه ها نشان داد، تیمارهای 1/0 و 2/0 میلی مولارFe-EDTA و 2/0 میلی مولار FeCl3 اثر معنی داری بر ویژگی های اندازه گیری شده داشتند. بیشترین وزن تر، وزن خشک، سرعت پرآوری، ارتفاع شاخساره، شاخص کلروفیل برگ، سرعت فتوسنتز و هدایت روزنه ای گیاهچه ها در تیمار 2/0 میلی مولارFe-EDTA مشاهده شد، در حالی که تیمار شاهد (بدون آهن) و تیمار 05/0 میلی مولارFeCl3 ، بیشترین کم سبزینگی برگی و کمترین سرعت رشد، شاخص کلروفیل برگ، سرعت فتوسنتز و هدایت روزنه ای گیاهچه ها را داشتند. هر دو منبع آهن سبب افزایش جذب آهن توسط گیاهچه ها شد ولی غلظت 1/0 و 2/0 میلی مولارFe-EDTA اثر معنی داری در مقایسه با FeCl3 بر جذب آهن داشت. تیمار FeCl3 سبب کاهش جذب فسفر، روی و منگنز توسط گیاهچه ها شد. با افزایش غلظتFe-EDTA در محیط کشت، جذب منگنز افزایش و جذب فسفر و روی کاهش یافت. طبق نتیجه های به دست آمده می توان بیان کرد، جایگزینی آهن آلی Fe-EDTA با آهن معدنی FeCl3 در کشت درون شیشه ای پایه GF677 سبب بهبود واکنش رشدی و ویژگی های فتوسنتزی می شود.
    کلید واژگان: پرآوری, فتوسنتز, کلروفیل, کم سبزینگی, هدایت روزنه ای}
    F. Habibi, M.E. Amiri
    Influence of organic iron (Fe-EDTA) and inorganic iron (FeCl3) on growth, mineral uptake and photosynthesis parameters of GF677 (Prunus persica × Prunus amygdalus) rootstock were studied under in vitro conditions. Plantlets of GF677 rootstock were subcultured to modified Murashige and Skoog (MS) medium containing 1 mg l-1 6Benzyladenine (BA) and 0.1 mg l-1 naphthaline acetic acid (NAA) 0, 0.05, 0.1 and 0.2 mM concentrations of Fe-EDTA and FeCl3. The experiment was containing on a completely randomized design with five replicates in eight weeks. Results showed that, treatments of 0.1 and 0.2 mM Fe-EDTA and 0.2 FeCl3 had a significant effect on measured parameters. The highest fresh weight, dry weight, proliferation rate, shoot length, leaf chlorophyll index, photosynthesis rate and stomatal conductance of plantlets were observed in 0.2 mM FeEDTA, Meanwhile, control (iron free) and 0.05 mM FeCl3 treatment had the, highest leaf chlorosis and lowest growth rate, leaf chlorophyll index, photosynthesis rate and stomatal conductance. Both iron sources caused increasing Fe uptake by plantlets, but 0.1 and 0.2 mM Fe-EDTA had a significant effect on Fe uptake in comparison to FeCl3. Treatment of FeCl3 decreased P, Zn and Mn uptake by plantlets. Increasing Fe-EDTA concentration in the medium increased Mn uptake and decreased P and Zn uptake. So, according these results, replacing Fe-EDTA instead of FeCl3 in in vitro culture of GF677 rootstock, improve growth response and photosynthesis parameters.
    Keywords: Proliferation rate, Photosynthesis, Chlorosis, Chlorophyll, Stomatal conductance}
  • سهیلا مرادی، محمدرضا عظیمی*، سید سعید پورداد، فریبرز حبیبی
    در این پژوهش تاثیر تنظیم کننده های رشد گیاهی بر رویان (جنین) زایی بدنی (Somatic embryogenesis) مستقیم از رویان های نابالغ در دو دورگ (هیبرید)های ایرانی آفتابگردان (آذر گل و فرخ)، برای باززایی گیاه بررسی شد. بدین منظور پس از گل دهی، رویان های نابالغ ده روز پس از گرده افشانی به عنوان ریزنمونه استفاده شدند. رویان های نابالغ پس از ضدعفونی به محیط رویان زایی شامل محیط کشت پایه MS و ویتامین های B5 120گرم در لیتر ساکاروز و میزان متفاوت تنظیم کننده های رشد (BA در دو سطح 1 و 2 میلی گرم در لیتر در ترکیب با NAA یا 2،4-D در سه سطح 1/0، 25/0 و 1 میلی گرم در لیتر و 2،4-D در دو سطح 33/0 و 1 میلی گرم در لیتر به تنهایی) منتقل شدند. نتایج به دست آمده از تجزیه واریانس نشان داد که بین دورگ ها و ترکیب های مختلف هورمونی و همچنین اثر متقابل این دو عامل اختلاف معنی داری وجود دارد. نخستین رویان های بدنی ده روز پس از کشت ریزنمونه ها در محیط حاوی 120 میلی گرم در لیتر ساکاروز مشاهده شدند، بدون اینکه مرحله حد واسط پینه (کالوس) تشکیل شود. رویان های بدنی در هر دو دورگ آفتابگردان به صورت مستقیم در محیط حاوی mg/l BA 2 و mg/l NAA 25/0 با سرعت بیشتری ظاهر شدند.
    کلید واژگان: باززایی, دورگ های آفتابگردان, رویان بدنی, رویان نابالغ}
    Soheila Moradi, Mohammadreza Azimi *, Sayed Saeed Pourdad, Fariborz Habibi
    In the present study, the effect of plant growth regulators on direct somatic embryogenesis and plant regeneration of two Iranian sunflower hybrids (Azargol and Farrokh) were examined. After the flowering, immature embryos ten day after pollination were used as explants. Immature embryos were surface sterilized and subsequently transferred to embryogenesis medium containing MS medium elements and B5 vitamins, 120 g/l sucrose and different combinations of plant growth regulators (BA in two levels,1 and 2 mg/l in combination with NAA or 2,4-D in three levels 0.1, 0.25 and 1 mg/l and 2,4-D in two levels, 0.33 and 1 mg/l. Analysis of variance showed significant differences between hybrids, hormones and hybrids×hormones interaction. The somatic embryos were first observed 10 days after culture on medium containing 120 g/l sucrose and a callus intermediate was not formed. Somatic embryos of two sunflower hybrids directly obtained on a medium supplemented with 2 mg/l BA and 0.25 mg/l NAA with more number and speed.
    Keywords: Immature embryos, regeneration, somatic embryogenesis, sunflower hybrids}
  • سهیلا مرادی*، محمدرضا عظیمی، سعید پورداد، فریبرز حبیبی

    در این پژوهش، رشد مجدد نوک شاخه گیاهک های کپسوله شده آفتابگردان پس از نگهداری در دمای پایین مورد بررسی قرار گرفت. نوک شاخه های آفتابگردان (Helianthus annuus hyb. Farrokh) برای بررسی پاسخ به دوره های مختلف ذخیره سرمایی، در آلژینات سدیم 3 % و کلریدکلسیم 100 میلی مولار کپسوله شده و سپس بذور مصنوعی حاصل از کپسوله کردن نوک شاخه ها برای دوره های مختلف صفر، 15، 30، 45 و60 روزه در دمای 4 درجه سانتی گراد ذخیره شدند. توانایی رشد مجدد نوک شاخه های کپسوله شده تحت تاثیر طول دوره نگهداری و حضور یا عدم حضور مواد غذایی مدیا و تنظیم کننده های رشد گیاهی در دانه های آلژینات سدیم مورد بررسی قرار گرفت. حداکثر درصد جوانه زنی بذرهای مصنوعی 60 روز بعد از کشت بر روی محیط کشت فاقد تنظیم کننده های رشد در نوک شاخه های کپسوله نشده و نوک شاخه های کپسوله شده در آلژینات حاوی آب مقطر، محیط کشت استاندارد و محیط کشت استاندارد به همراه تنظیم کننده های رشد گیاهی به ترتیب 30، 40، 65 و 70 % بود. با افزایش مدت زمان نگهداری در سرما میزان باززایی ریزنمونه ها کاهش یافت که این کاهش در نوک شاخه های کپسوله نشده شدیدتر بود. افزودن مواد غذایی کشت استاندارد به کپسول های آلژینات به طور معنی داری جوانه زنی آن ها را پس از دوره های نگهداری بهبود بخشید

    کلید واژگان: بذر مصنوعی, ذخیره سرمایی, ماتریکس آلژینات, محیط کشت استاندارد, نوک شاخه های کپسوله شده}
    S. Moradi *, M.R. Azimi, S. Pourdad, F. Habibi

    In this study investigated the regrowth of sunflower plantlet shoot tips. Shoot tips of sunflower (Helianthus annuus hyb. Farrokh) were encapsulated in 3% sodium alginate to evaluate their response to different storage periods. The encapsulated shoot tips stored for several period (15, 30, 45 and 60 days) at 4°C. The regrowth ability of encapsulated shoot tips was affected by the storage duration and the presence or absence of MS nutrients and plant growth regulator in calcium alginate beads. Maximum percent germination of artificial seeds in non-encapsulated shoot tips and encapsulated in DDW, MS, MS+ growth regulator was 30, 40, 65 and 70 respectively. that obtained from synthetic seeds cultured on MS medium without plant growth regulators stored for 60 days. The longer duration of cold storage, caused the less in plantlet recovery. It can be said that encapsulated plantlets could be regenerated for a limited period under in vitro condition. Addition of MS nutrients in calcium alginate beads significantly improved encapsulated explants regrowth after storage periods

    Keywords: Cold storage, Encapsulated shoot tips, MS medium, alginate matrix, Synthetic seed}
  • Soheila Moradi *, Mohammadreza Azimi, Fariborz Habibi, Saied Saeed Pourdad
    The present study demonstrates the potential of nutrient-alginate encapsulation of shoot tips of sunflower, Helianthus annuus (hyb. Azargol) for synthetic seed technology, which could be useful in germplasm distribution and exchange. Shoot tips from in vitro shoot cultures derived from mature seed explants were encapsulated in 3% sodium alginate and 100 mM CaCl2. 2H2O are supplemented with three different matrices (include distilled water, liquid MS medium and plant growth regulators) and they are stored for several periods (15, 30, 45 and 60 days) at 4°C. After each storage period for regeneration and regrowth evaluation, encapsulated and non-encapsulated shoot tips were cultured on hormone-free MS medium. The regrowth ability of encapsulated shoot tips affected by the storage duration and the presence or absence of MS nutrients in calcium alginate beads. Percentage response for the conversion of encapsulated and non-encapsulated shoot tips decreased gradually after storage at 4°C by increasing storage durations. Indeed, encapsulated vegetative propagules showed a higher resistance to storage at 4°C than non-encapsulated. Addition of MS nutrients in calcium alginate beads significantly improved encapsulated explants regrowth after storage periods.
    Keywords: Encapsulation, Germplasm, Helianthus annuus, Shoot tips, Synthetic seeds}
  • مهری مشایخی، محمد اسماعیل امیری، فریبرز حبیبی
    سابقه و هدف
    دسترسی و جذب عناصر توسط ریزنمونه به عنوان یک اصل مهم در کشت بافت گیاهی محسوب می شود. عامل محدود کننده حداکثر رشد بهینه گیاه، کافی نبودن دسترسی به مواد معدنی است. یک رابطه خطی بین رشد گیاه، جذب عناصر، پتاسیل آب محیط کشت و حرکت عناصر معدنی از طریق محیط کشت وجود دارد. رشد گیاهچه ها در شرایط محیط کشت بافت گیاهی با افزایش غلظت آگار به دلیل پتانسیل های گوناگون آبی که ایجاد می کند کاهش می یابد. با وجود اهمیت جذب مواد معدنی در شرایط محیط کشت بافت گیاهی که بخش مهمی برای رشد گیاهچه ها است، ولی تا به امروز، کنترل جذب عناصر معدنی و جنبه های حمل و نقل یون ها و نقش پتانسیل آب محیط کشت مواد معدنی کمتر مورد توجه بوده است. اما این پژوهش می تواند برای شناسایی بهتر تاثیر غلظت های مختلف آگار بر رشد و مقدار عناصر در دسترس ریزنمونه ها به کار رود.
    مواد و روش ها
    برای تهیه ریزنمونه جوانه های یکساله پایه GF677 مورد استفاده قرار گرفتند. بعد از پرآوری، 3 ریزنمونه یکنواخت (حدود 20 میلی متر طول) در همان محیط کشت پرآوری با غلظت های مختلف آگار [صفر (به عنوان محیط مایع)، 3، 5، 7، 10 و 14 گرم بر لیتر] به مدت 6 هفته واکشت شدند. این پژوهش در قالب طرح کاملا تصادفی (CRD) با 4 تکرار اجرا گردید. داده ها (پارامترهای رشد و عناصر معدنی) در پایان دوره آزمایش (هفته ششم) جمع آوری شدند. پس از جمع آوری داده ها، برای تجزیه و تحلیل آماری از نرم افزار MSTAT-C استفاده شد و مقایسه میانگین ها به کمک آزمون دانکن در سطح احتمال 5 درصد انجام گرفت و نمودارها توسط نرم افزار Excel 2007 رسم گردیدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد، پارامترهای رشد از قبیل وزن تر، وزن خشک، محتوای آب، تعداد شاخساره، ارتفاع شاخساره و تعداد برگ بطور معنی داری تا غلظت 5 گرم آگار افزایش یافتند. شاخص کلروفیل برگ در غلظت های بالای آگار نسبت به شاهد کمی کاهش یافت. بیشترین غلظت عناصر پر مصرف (N، P، K، Mg، Ca)و کم مصرف (Zn، Fe، Mn، Cu) در پتانسیل آبی 11/0- و 77/0- مگاپاسکال و کمترین غلظت عناصر در پتانسیل آبی 98/0- و 15/1- مگاپاسکال بدست آمد. پایه GF677 یک پایه توانا در جذب روی (Zn) بود. بیشترین ارتفاع گیاهچه ها در تیمار مایع و بهترین شرایط رشد و پرآوری در تیمار 3 و 5 گرم بدست آمد.
    نتیجه گیری
    در این آزمایش غلظت بهینه آگار برای رشد و پرآوری گیاهچه های GF677 3 تا 5 گرم بود. در غلظت 3 گرم بیشترین سرعت پرآوری و در غلظت 5 گرم بهترین شرایط رشدی و پرآوری نسبت به غلظت های بالاتر آگار بدست آمد. البته در غلظت 3 گرم آگار برای جلوگیری از شیشه ای شدن بایستی ریزنمونه ها بلافاصله بعد از کشت و پرآوری به محیط جدید واکشت شوند و غلظت بالاتر از 7 گرم آگار در لیتر برای این گیاه توصیه نمی شود.
    کلید واژگان: پتانسیل آب, جذب عناصر, شیشه ای شدن, غلظت آگار, کلروفیل}
    M. Mashayekhi, M.E. Amiri, F. Habibi
    Background And Objectives
    Availability and uptake of mineral by explants are recognized as being important in tissue culture. The limiting factor for maximum mineral uptake and optimum growth is that minerals are not enough available to the explants. There are the inter-relationships between plant growth, mineral uptake, medium water potential, and mineral movement through the medium. Plantlets growth with increasing agar concentration in plant tissue culture medium decreased due to various potential water that creates. Despite importance of mineral uptake in vitro is an indispensable part for plantlet growth in vitro, to date, less attention has been paid to the control of mineral uptake and aspects of transporting of ions and the role of water potential in mineral diffusion in the culture medium. But, this work can be used to better understand of effects of different agar concentrations on growth and mineral availability of explants.
    Materials And Methods
    For explant preparation, one year mature dormant shoots were used. After proliferation, three uniform explants (approximately 20 mm in length) were subcultured on same proliferation medium with different concentrations of agar [0 (as liquid medium), 3, 5, 7, 10 and 14 g l-1] foe six weeks. The experiments were set up in a completely randomized design (CRD) with four replicates. Data were collected (growth parameters and mineral) at the end of experiment (6th weeks). After data collection statistical analysis was performed using MSTAT-C program and Means were separated according to the least significant difference (DMRT) at 0.05 level of probability and charts were drawn by Excel 2007 software.
    Results
    Results showed that growth parameters such as fresh weight, dry weight, water content, shoot number, shoot length, leaf number increased significantly (P=0.05) to 5 g/l agar. Chlorophyll index slightly decreased compared to control at high concentrations of agar. The highest concentrations of macro elements (N, P, K, Mg, Ca) and micro elements (Zn, Fe, Mn, Cu) were obtained in 0.11 MPa water potential and lowest concentrations of mineral in 0.98 and 1.15 MPa water potential. GF677 was a capable rootstock for N uptake. Maximum height of plants was obtained in liquid treatment and best growing conditions and proliferation in 3 and 5 treatments, respectively.
    Conclusion
    In this experiment, optimum agar concentration for growth and proliferation of GF677 was 3 to 5 gl-1. At concentration of 3 g the highest proliferation and best growth and proliferation conditions was obtained in 5 g than the higher agar concentrations. Of course, at 3 g concentration of agar to prevent the vitrification explants must be transferred to new media after culture and proliferation and higher concentration of 7 g/l agar for this plant is not recommended.
    Keywords: Water potential, Mineral uptake, Vitrification, Agar concentration, Chlorophyll}
  • سکینه حسن زاده، فریبرز حبیبی، محمد اسماعیل امیری
    به منظور بررسی محلول پاشی کود آمینواسیددار آمینول فورته بر واکنش های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی بر انار رقم نادری در شرایط تنش خشکی، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در مزرعه آب شیرین واقع در 40 کیلومتری جاده قدیم قم-کاشان در سال 1390 اجرا شد. تیمار آبیاری در سه سطح (100درصد نیاز آبی، 75درصد نیاز آبی و 50 درصد نیاز آبی) و تیمار کود آمینواسیددار آمینول فورته در چهار سطح (0، 2، 3 و 4 میلی لیتر در لیتر) انجام شد. محلول پاشی در چهار مرحله (قبل از باز شدن گل ها، بعد از تشکیل میوه، مرحله رشد سریع و دو هفته قبل از برداشت) انجام شد. در پایان آزمایش شاخص کلروفیل، قندهای محلول، قندهای نامحلول، پرولین، دمای کانوپی و هدایت روزنه ای اندازه گیری شد. نتایج نشان داد با افزایش سطح کود آمینول فورته از 0 به 4 میلی لیتر در لیتر میزان قندهای محلول، پرولین و هدایت روزنه ای به طور معنی داری افزایش یافتند در حالیکه قندهای نامحلول و شاخص کلروفیل کاهش یافت. تنش خشکی میزان قندهای محلول، شاخص کلروفیل، دمای کانوپی و پرولین را افزایش داد ولی قندهای نامحلول، هدایت روزنه ای را کاهش داد. بر اساس نتایج بدست آمده می توان بیان کرد محلول پاشی کود آمینواسیددار آمینول فورته توانست به مقدار قابل توجهی آثار مخرب تنش خشکی را کاهش داد.
    کلید واژگان: پرولین, دمای کانوپی, شاخص کلروفیل, قندهای محلول, هدایت روزنه ای}
    S. Hasanzadeh, F. Habibi, M.E. Amiri
    Introduction
    Pomegranate (Punica granatum L.) belongs to the Punicaceae family and grows in subtropical and Mediterranean climates. Nowadays the widespread usage of inorganic fertilizers has increased and so people concern about their health. The use of organic fertilizer instead of inorganic fertilizers is one of the methods of preserving health. Pomegranate is one of the most important products of Iran. This fruit plant is cultivated in some regions in arid and semi-arid areas. Due to the long growing season of pomegranate, droughtstress is one of the main limiting factors in the development of pomegranate orchards in Iran. Utilization of amino acids can help to increase efficiency and improve the quality of the fruit under environmental stress. Thus, this study aims to findany possibility to increase the production and quality of the fruit during the drought. The goalof this study was to study the effect of organic Aminol-Forte fertilizer on physiological and biochemical responses of pomegranate cv. Naderi under drought stress conditions.
    Materials And Methods
    This research was carried out in AbShirin field located on the old road 40 km from Qom-Kashan during 2011. Asplit plot experiment based on randomized complete block design was conducted with two factors, irrigation treatment in three levels (100% required water, 75% required water and 50% required water) and Aminol-Forte fertilizer treatment in four levels (0, 2, 3 and 4 ml/l). Spraying was conducted in four stages (pre-anthesis, after fruit set, fruit growth andtwo weeks per-harvest). In the end of the experiment, chlorophyll index, soluble sugars, insoluble sugars, proline, canopy degree and stomatal conductance were measured. Statistical analysis was performed using SPSS 17 program. Means were separated according to the Duncan’s multiple range test (DMRT) at 0.01 level of probability.
    Results And Discussion
    Analysis of variance of Aminol-forte fertilizer spraying on physiological and biochemical responses of pomegranate cv. Naderi under drought stress conditions showed that between irrigation treatment for chlorophyll index, proline and stomatal conductance were significant at 1% level of probability, and at 5% level of probability soluble sugarand insoluble sugar and canopy degree were significant. Fertilizer treatment at 1% level of probability was significant for proline and at 5% level of probability was significant for soluble sugars. Interaction was significant for soluble sugars, proline and canopy degree. Means showed that by increasing fertilizer level, soluble sugars content, proline and stomatal conductance significantly increased insoluble sugars and chlorophyll index decreased insignificantly. By decreasing irrigation levels, chlorophyll index, soluble sugars and proline significantly increased, meanwhile insoluble sugars and stomatal conductance significantly decreased. The highest chlorophyll index (65.44 SPAD) and the lowest chlorophyll index (56.48 SPAD) were obtained in 75% required water with 2 ml/l of fertilizer level and 100% required water with 3 ml/l of fertilizer level, respectively. The highest soluble sugars (14.94 mg/g) and the lowest soluble sugars (11.64 mg/l) were obtained in 50% required water with 0 ml/l of fertilizer level and 100% required water 2 ml/l of fertilizer level, respectively. The highest insoluble sugars (9.99 mg/g) and the lowest insoluble sugars (6.82 mg/l) were measured in 100% required water with 3 ml/l of fertilizer level and 50% required water with 2 ml/l of fertilizer level, respectively. The highest proline content (2.51μmol/l) and the lowest proline content (1.05μmol/l) were obtained in 50% required water with 4 ml/l of fertilizer level and 100% required water with 0 ml/l of fertilizer level, respectively. The highest canopy degree (-7.31˚c) and the lowest canopy degree (-9.38˚c) were measured in 50% required water with 4 ml/l of fertilizer level and 100% required water with 4 ml/l of fertilizer level, respectively. The highest stomatal conductance (38.23 mmol/m2/s) and the lowest stomatal conductance (9.7 mmol/m2/s) were obtained in 50% required water with 2 ml/l of fertilizer level and 100% required water with 3 ml/l of fertilizer level, respectively.
    Conclusion
    By increasing the level of Aminol-Forte fertilizer from 0 to 4 ml/l, soluble sugars content, proline and stomatal conductance significantly increased meanwhile insoluble sugars and the chlorophyll index decreased. Drought stress increased soluble sugars content, chlorophyll index, canopy degree and proline but, insoluble sugars and stomatal conductance decreased. According obtained results, it can be said, spraying of Aminol-Forte fertilizer containing amino acid could significantly reduce the negative effects of drought stress. In this study, the best results in terms of stress and no stress were obtained in 3 and 4 ml/l of Aminol-Forte fertilizer.
    Keywords: Proline, Canopy degree, Chlorophyll index, Soluble sugars, Stomatal conductance}
  • S. Bahrami*, F. Habibi, A. Soleimani
    In order to investigate the influence of humic acid spraying on trees on shelf life and to maintenance of quantitative and qualitative characteristics of ‘Granny Smith’ apple, an experiment based on completely randomized block design was conducted in khoramdareh postharvest physiology laboratory of University of Zanjan. The humic acid spraying was conducted in four concentrations of 0 (distilled water), 5, 10 and 15 mg l-1 on 8 year-old ‘Granny Smith’apple trees grafted on MM106 rootstock. Spraying was conducted 2, 4 and 8 weeks after full bloom stage. Fruits of trees treated stored in 0±0.5°C with 90±5% relative humidity for six months. Fruit weight loss, fruit firmness, pH, total soluble solid (TSS), titrable acid (TA), total sugar (TS) and ascorbic acid content (vitamin C) were measured every two months. The results showed that, during the storage, fruit weight, fruit firmness, TA and ascorbic acid decreased. The maximum and minimum amont was belong to 10 and 15 mg l-1 humic acid and control treatment in the third stage of sampling (sixth months). Meanwhile, total soluble solid, pH and TA increased in the storage. According to the obtained results, it can be concluded that humic acid spraying had influence on shelf life and quantity and quality characteristics of ‘Granny Smith’ apple during storage. Therefore, to maintain postharvest quality of ‘Granny Smith’ apple spraying of humic acid with concentrations of 10 and 15 mg l-1 on trees is recommended.
    Keywords: Ascorbic acid, Acidity, Fruit firmness, Total sugar, Total soluble solid}
  • مهری مشایخی*، محمد اسماعیل امیری، فریبرز حبیبی
    به منظور بررسی اثر تنش شوری بر واکنش های بیوشیمیایی و فعالیت آنزیمی پایه GF677 هیبرید هلو و بادام (Prunus persica L × Prunus amygdalus Batsch)، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی (CRD) با سه تکرار انجام شد. گیاهچه های پایه GF677 به محیط کشت پرآوری موراشیگ و اسکوگ (MS) حاوی 1 میلی گرم در لیتر بنزیل آدنین (BA) و 1/ 0 میلی گرم در لیتر نفتالین استیک اسید (NAA) با غلظت های مختلف کلرید سدیم (صفر، 40، 80 و 120 میلی مولار) در چهار تکرار واکشت شدند. بعد از گذشت شش هفته نتایج نشان داد که با افزایش سطوح شوری در محیط کشت، فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت (کاتالاز و پراکسیداز)، پروتئین کل، میزان پرولین و قندهای محلول به طور معنی داری افزایش یافتند. در تمام پارامترهای ذکر شده بیشترین میزان افزایش در غلظت 80 میلی مولار مشاهده شد. گیاهچه ها در هفته چهارم در غلظت 120 میلی مولار به شدت تحت تاثیر شوری قرار گرفتند. کلروفیل برگ با افزایش سطح شوری کاهش یافت. غلظت سدیم و کلر بافت با افزایش سطح شوری افزایش یافتند. این پایه توانست با مکانیسم های دفاعی همچون سیستم آنتی اکسیدانتی، تنظیم اسمزی توسط پرولین و قندهای محلول و همچنین افزایش پروتئین سازی با تنش اکسیداتیو مقابله کند. با توجه به این که حتی در بالاترین سطح شوری (120 میلی مولار) گیاهچه های GF677 از بین نرفتند، طبق نتایج حاصله می توان بیان کرد پایه GF677 یک پایه متحمل به تنش شوری در شرایط درون شیشه ای محسوب می شود.
    کلید واژگان: آنزیم های آنتی اکسیدانت, پایه GF677, پرولین, تنش اکسیداتیو, تنش شوری}
    M. Mashayekhi*, M.E. Amiri, F. Habibi
    Introduction
    Salinity is the most significant abiotic factor limiting crop productivity and several physiological responses, including modification of ion balance, water status, mineral nutrition, stomatal behavior, photosynthetic efficiency and so on. The GF677 (Prunuspersica×Prunusamygdalus) is widelyusedas rootstock for peach and almond. It is mainly used as a rootstock because of its resistance to drought, calcic soil and Fe deficiency. Nowadays, using tissue culture techniques is very popular for the selection of plant resistant to abiotic stress (in vitro salinity); because in vitro conditions are more controllable than in vivo conditions and the large number of genotypes can be evaluated in a limited space. For example, in the field, plants are exposed to variable biological and climatic conditions which result in some interaction effects. In other words, the nutrition and climatic effects are easily controllable in the in vitro conditions all over the year. The objective of this study is to identify biochemical markers of salinity stress of GF677 rootstock under in vitro conditions.
    Materials And Methods
    Plantlets of GF677 rootstock were subcultured into the Murashige and Skoog (MS) proliferation medium containing1 mg/l BA (6-Benzyladenine)and 0.1 mg/l NAA (naphthaline acetic acid) with different concentrations (0, 40, 80 and 120 mM) of sodium chloride (NaCl) with four replicates. Cultures were transferred to the growth chamber with temperature of 25±2°C, relative humidity of 70%, under a 16/8 h (day/night) photoperiod. Data were collected at the end of the experiment (6th weeks). Antioxidant enzymes activity (catalase and peroxidase),total protein content, proline content, soluble sugars, and Na and Cl were measured. The experiments were set up in a completely randomized design (CRD) with four replicates (a vessel in each replicate) and statistical analysis was performed using MSTAT-C program. Means were separated according to the Duncan’s multiple range test (DNMRT) at 0.05 level of probability.
    Results And Discussion
    After six weeks, the results showed that by increasing salinity levelsin the culture medium, antioxidant enzymes activity (catalase and peroxidase),total protein content, proline content and soluble sugars increased significantly. The antioxidant enzyme activities (catalase and peroxidase) were increased significantly in the GF677 rootstock by increasing salinity levels. Catalase activity increased with increasing salinity levels, such that the maximum value (0.61 [abs/min /mg protein (f.m)]) was observed in 80 mM sodium chloride treatment. The lowest catalase activity (0.11 mg [abs/min /mg protein (f.m)]) was observed in 120 mM. The highest of peroxidase enzyme activity (0.109 and 0.105 [abs/min /mg protein (f.m)]), was obtained in 80 and 40 mM, respectively. Also, by increasing the salinity level, total protein content increased significantly in GF677 plantlets. The highest total protein was observed in 80 mM sodium chloride. By increasing salinity levels, proline content increased compared to the control at the GF677 rootstock, but no significant difference was observed between salinity levels. The highest accumulation of proline was obtained in 80 and 120 mM, respectively, while the lowest proline was obtained in control. By increasing salinity levels, soluble sugars increased in GF677 rootstock. The highest accumulation of soluble sugars was obtained in 80 mM. By increasing salinity levels in the cultural medium, the uptakeof sodium (Na+) and chlorine (Cl-) significantly increased in GF677 rootstocks over the six-week culture period. The highest uptake of Na and Cl ions in plant tissue was observed in 4th week. The results showed that with increasing salinity levels 80 to 120 mM), leaf chlorophyll index (SPAD unit) decreased in GF677 rootstock. The lowest chlorophyll index was observed in 120 mM treatment, while the highest leaf chlorophyll index was obtained in the control treatment.
    Conclusion
    According to the results and analysis of biochemical and enzymatic responses,it can be concluded that GF677 is a concentration tolerant to salinity up to 120 mM. The highest amount of biochemical responses and enzymatic activity was observed at 80 mM, where the continued growth of the plant was in terms of salinity. The rootstock was due to antioxidant defense mechanisms such as antioxidant systems, osmotic adjustment by proline and soluble sugars and increasing protein synthesis can sustain growth even under salinity conditions, as a tolerant rootstock was used for peach and almond cultivars.
    Keywords: Antioxidant enzymes, GF677 rootstock, Oxidative stress, Proline, Salt stress}
  • صدیقه بهرامی*، علی سلیمانی، فریبرز حبیبی

    به منظور بررسی اثر محلول پاشی برگی با اسید هیومیک بر ترکیب معدنی برگ، عملکرد و کیفیت میوه سیب رقم ’گرانیاسمیت‘(Malus domestica L. cv. Granny Smith)، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی در شهرستان خرمدره در استان زنجان انجام گرفت. محلول پاشی اسید هیومیک در چهار سطح صفر، 5، 10 و 15 میلی گرم در لیتر روی درختان هشت ساله سیب ’گرانی اسمیت‘ پیوندشده بر روی پایه MM106 انجام گرفت. محلول پاشی دو، چهار و هشت هفته پس از مرحله تمام گل اجرا شد. نتایج آزمایش نشان داد که تیمار اسید هیومیک به طور معناداری عملکرد، مواد جامد محلول، اسیدیته، غلظت پتاسیم برگ و میزان کلروفیل کل را افزایش داد. غلظت های 10 و 15 میلی گرم در لیتر بیشترین اثر را بر عملکرد داشتند. تیمار اسید هیومیک موجب کاهش رشد رویشی شاخه های سال جاری شد. اختلاف معناداری بین سفتی بافت، طول و قطر میوه های تیمارشده و شاهد وجود نداشت. صفاتی نظیر قند کل، سطح برگ، غلظت نیتروژن و فسفر برگ تحت تاثیر تیمار اسید هیومیک قرار نگرفتند. براساس نتایج تحقیق حاضر، غلظت های 10 و 15 میلی گرم در لیتر اسید هیومیک اثر مهمی بر افزایش عملکرد و زودرسی سیب ’گرانی اسمیت‘ داشت.

    کلید واژگان: رشد, سفتی میوه, عملکرد, قند کل, کلروفیل کل}
    Sedigheh Bahrami, Ali Soleimani, Fariborz Habibi

    Effect of foliar spraying by humic acid on mineral leaf composition، yield and fruit quality of apple (Malus domestica L. cv. ‘Granny Smith’) was studied. An experiment based on randomized complete design was conducted in Khorramdare city of Zanjan province. Spraying of humic acid was conducted in four levels 0، 5، 10 and 15 mg/l on eight year-old ‘Granny Smith’ apples grafted on MM106 rootstock. Spraying was conducted two، four and eight weeks after full bloom stage. Results showed that humic acid treatment significantly increased yield، total soluble solid (TSS)، acidity (pH)، concentration of leaf potassium and total chlorophyll content. Concentrations of 10 and 15 mg/l had the highest effect on yield. The humic acid treatment reduced vegetative current shoot growth. There have not significant effect on fruit firmness diameter and length fruit of treated fruits and control. The parameters such as total sugar، leaf area، concentration of N and P of leaf did not influenced by humic acid treatment. According to the results، it can be concluded that concentrations of 10 and 15 mg/l of humic acid spraying have main effect on increasing yield and precocity of ‘Granny Smith’ apple.

    Keywords: Chlorophyll, Fruit firmness, Growth, Total sugar, Yield}
  • زبیده البرز *، فریبرز حبیبی، سید نجم الدین مرتضوی

    به منظور بررسی اثر محلول پاشی قبل و پس از برداشت پلی آمین ها بر افزایش عمر گلجایی آلسترومریا رقم ‘سوکاری’ (Alstroemeriaaurantica cv.Sukari)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با دو نوع پلی آمین (پوتریسین و اسپرمین) در چهار سطح (صفر، 5، 10 و 20 میلی گرم در لیتر) انجام گرفت. تیمار 20 میلی گرم در لیتر پوتریسین و اسپرمین عمر گلجایی را به ترتیب 19 و 22 روز، و تیمار 10 میلی گرم به ترتیب 14 و 18 روز افزایش دادند. تیمار پوتریسین و اسپرمین در هر سه مرحله نمونه برداری اثر معناداری بر شاخص کلروفیل برگ داشت. در مرحله اول، نمونه برداری غلظت 20 میلی گرم در لیتر پوتریسین و غلظت 10 و 20 میلی گرم در لیتر اسپرمین اثر معناداری بر وزن تر و خشک داشت. غلظت های 10 و 20 میلی گرم در لیتر پوتریسین و اسپرمین به طور معناداری فعالیت آنزیم کاتالاز را در مراحل اول و دوم نمونه برداری افزایش داد و اثر اسپرمین بیشتر از پوتریسین بود. تیمار 20 میلی گرم در لیتر اسپرمین به افزایش فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز منجر شد و فعالیت آن را تا مرحله سوم نمونه برداری افزایش داد. پوتریسین و اسپرمین به طور معناداری سبب کاهش فعالیت آنزیم کلروفیلاز برگ و پکنیناز و فنل اکسیداز گل آلسترومریا شد و بهترین تیمار، 20 گرم در لیتر اسپرمین بود. تیمارهای 10 و 20 میلی گرم در لیتر پوتریسین و اسپرمین اثر معناداری بر افزایش مقاومت غشایی گلبرگ در مراحل اول و دوم نمونه برداری داشت. براساس نتایج تحقیق حاضر، اسپرمین 20 میلی گرم در لیتر و پوتریسین 10 میلی گرم در لیتر بیشترین تاثیر را در افزایش عمر گلجایی و کاهش پیری گل های آلسترومریا داشتند. اسپرمین در افزایش عمر گلجایی آلسترومریا موثرتر از پوتریسین بود.

    کلید واژگان: پکتیناز, سوپراکسیددیسموتاز, فنل اکسیداز, کاتالاز, کلروفیلاز}
    Zobeydeh Alborz, Friborz Habibi, Seyed Najmadin Mortazavi

    In order to study the effect of pre and postharvest polyamines spraying on increasing vase life of alstroemeria (Alstroemeriaaurantica cv. Sukari)، an experimental was conducted on completely randomized factorial design with two types polyamines (putrescine، spermine) in four levels (zero، five، 10، 15 and 20 mg/l). Results showed that، 20 mg/l of putrescine and spermine treatments increased vase life to 19 and 20 days، and 10 mg/l increased vase life to 14 and 18 days، respectively. Putrescine and spermine treatments had a significant effect on leaf chlorophyll index in three stages of sampling. In the first stage of sampling، 20 mg/l putrescine concentration and 10 and 20 mg/l spermine concentration had a significant effect on fresh and dry weight. Concentrations of putrescine and spermine (10 and 20 mg/l) significantly increased catalase enzyme activity in the first and second stage of sampling and spermine effect was more than putrescine. Treatment of 20 mg/l spermine significantly increased superoxide dismutase enzyme activity and increased its activity until third stage of sampling. Putrescine and spermine significantly decreased chlorophyllase، pectinase and phenoloxidase and best treatment was 20 mg/l spermine. Treatments of putrescine and spermine (10 and 20 mg/l) had significant effect on increasing membrane resistance in the first and second stage of sampling. According to results it can be said that، spermin 20 and putrescine 10 mg/l had most effect on increasing vase life and decreasing senescence of alstroemeria flowers. Spermin was more effective than putrescine in increasing vase life of alstroemeria flowers

    Keywords: Catalase, Chlorophyllase, Pectinase, Phenoloxidase, Superoxide dismutase}
  • S. Yousefi*, M.E. Amiri, M. Mirabdulbaghi, F. Habibi
    In this study, effect of CaCl2 treatment and spraying time were studied on quality, mineral composition and shelf life of apricot (Prunus armeniaca cv. ‘Jahangiri’). The experiment was conducted in a randomized complete block design with seven treatments at the experimental orchard of Horticultural Research Station of Kamalabad in Alborz (Karaj) province, Iran, during two years (2010 and 2011). Treatments were control tress (spraying with distilled water) and two concentrations of calcium chloride (0.5 and 1%), in three time (30, 38 and 46 days after full bloom). Fruits were stored at 0°C with 93 to 95% relative humidity. Fresh weight and dry weight, flesh fruit firmness, fruit volume, pH, total soluble solid (TSS), mineral concentration (Ca, Mg, N, K and P) were measured five times (at harvest time, 1st, 2nd, 3rd, 4th week of shelf life). Also, fruit wet weight loss was recorded at week 4 and compared with the fruit weight at harvesting. The results indicated that pre-harvest calcium chloride spraying of fruits had significant effect on all of studied parameters. Spraying with different concentrations of calcium chloride increased shelf life of apricot until 10 days with maintaining of quality. The best spraying time for increasing of fruit quality can be applied between 1 and 1.5 months after full bloom.
    Keywords: Harvesting time, Fruit firmness, Minerals, Weight loss, Total soluble solid}
  • سهیلا مرادی، سیدسعید پورداد *، محمدرضا عظیمی، فریبرز حبیبی، حیدر ذوالنوریان

    در حال حاضر تولید بذر مصنوعی یک تکنیک برجسته برای تکثیر و حفاظت گیاهان بوده و برای خیلی از گیاهان به کار می رود. این آزمایش به منظور بررسی اثر کاربرد مواد غذایی و تنظیم کننده های رشد در ماتریکس کپسوله کننده روی باززایی و رشد بذرهای مصنوعی در دو هیبرید ایرانی آفتابگردان انجام شد. جنین های سوماتیکی حاصل از کاشت جنین های زیگوتی نابالغ آفتابگردان برای تولید بذر مصنوعی به وسیله آلژینات سدیم 3درصد و کلریدکلسیم 100 میلی مولار کپسوله شدند. در تهیه ژل آلژینات سدیم از آب مقطر، محیط MS و تنظیم کننده های رشد استفاده شد، سپس میزان رشد بذرهای مصنوعی حاصل طی چهار هفته پس از کشت روی محیط MS فاقد تنظیم کننده های رشد تعیین شد. نتایج حاصل نشان داد که باززایی گیاه از جنین های سوماتیکی کپسوله شده در شرایط درون شیشه ای و همچنین استقرار گیاهچه های حاصل بعد از انتقال به شرایط بیرون شیشه ای تحت تاثیر غلظت آلژینات سدیم و حضور یا عدم حضور مواد غذایی MS (عناصر ماکرو و میکرو همراه با ساکارز) و تنظیم کننده های رشد در دانه های آلژینات سدیم قرار گرفت. حضور مواد غذایی باعث تولید گیاهچه های قوی تر و وجود تنظیم کننده های رشد در ماتریکس کپسوله کننده باعث ایجاد تعداد شاخه و برگ بیشتر و همچنین سیستم ریشه ای گسترده تر در گیاهچه های حاصل شد.

    کلید واژگان: آفتابگردان, بذرهای مصنوعی, جنین های سوماتیکی, ماتریکس آلژینات}
    S. Moradi, S. S. Pourdad, M. R. Azimi, F. Habibi, H. Zolnorain

    Artificial seed production is now an outstanding technique for plant propagation and preservation, and has been applied on many plants. This investigation was carried out to study the effect of nutrients and plant growth regulator application in encapsulated matrix on regeneration and growth of synthetic seeds in two Iranian sunflower hybrids. Somatic embryos derived from the culture of sunflower immature zygotic embryos were encapsulated using 3% sodium alginate and 100 mM calcium chloride. Alginate matrix was provided with three different matrixes including distilled water, liquid MS medium and plant growth regulators and then regrowth ability was determined for synthetic seeds during four weeks after culture on Murashige and Skoog (MS) medium without plant growth regulators. The results of analysis of variance showed that plant regeneration from encapsulated somatic embryos and establishment of plantlets were affected by the presence or absence of MS nutrients and plant growth regulator in calcium alginate beads. Using MS nutrients resulted in production of stronger plantlets and the presence of plant growth regulator in calcium alginate beads produced more number of shoots and leaves and more root extension in plantlets.

    Keywords: Sunflower, synthetic seed, somatic embryos, alginate matrix}
  • M.E. Amiri, F. Habibi*
    Influences of pollination methods and plant growth regulators spraying; gibberllic acid (GA3) or naphthalene acetic acid (NAA) on some quantitative and qualitative parameters of date fruit (Phoenix dactylifera cv. ‘Kabkab’) was investigated in two years (2009 2010). The experiment was conducted based on randomized complete block design with eight treatments including embedded male inflorescence in spadix (EM), hand pollination (HP), hand duster (HD), motorized duster (MD), hand pollination + GA3 (100 mg l-1) (HP + GA100), hand pollination + GA3 (100 mg l-1) (HP + GA150), hand pollination NAA (150 mg l-1) (HP + NAA) and free strand (FS). Results showed that the highest fruit set percent, the lowest fruit abscission, the greatest fruit number per strand, the highest strand weight, the greatest fruit weight, the highest yield, the greatest fruit length, the greatest fruit diameter, the greatest fruit volume, the greatest pulp/seed ratio and the highest fruit growth rate were obtained by HP+GA150 treatment application. The highest fruit abscission and the lowest fruit number per strand were measured by MD treatment application. The lowest fruit weight was obtained in control (EM), HP and HD treatments. Control (EM), FS, HP, HD and MD treatments showed also the lowest yield. Treatment of HP+NAA150 had the lowest seed length and HP+GA100 treatment had the greatest seed length. The greatest and the lowest seed diameter were obtained by usage of HP+NAA150 and HP treatments, respectively. Seed weight was not influenced by exerting treatments. The highest and the lowest TSS were obtained by HP and HP+NAA150 treatments application, respectively. The highest pH was obtained by usage of HP+GA100. The lowest fruit moisture was observed in HP treated fruit and the highest moisture was observed in HP+NAA150 treated fruit. It can be concluded that application GA3 and NAA have a significant effect on yield increasing, quantitative and qualitative parameters of date fruit cv. Kabkab and HP+GA150 may be recommended.
    Keywords: Fruit set, Date, Yield, Pollination}
  • M.E. Amiri, F. Habibi*
    Effect of ethephon foliar spray on berry anthocyanin contents and quality of grape (‘Beidaneh Ghermez) was studied, using a split plot design. Four ethephon levels [0 (control), 100, 200 and 300 ppm] were sprayed at two growth stages T1 (10-30% berry veraison) and T2 (50-70% berry ripening). Results showed that ethephon significantly increased berry anthocianin content, berry weight and total soluble solid (TSS). Meanwhile, there were not any significant differences among titrable acidity (TA), pH, test index (TSS: TA) and berry firmness compared with control treatment. Also, there was not any significant difference between applications of ethephon times on measured parameters. Ethephon spraying had more impact on increasing anthocianin in berry of ‘Beidaneh Ghermez’ and improved color. According on obtained results it can be said, 300 ppm concentration of ethephon in early ripening time (T1) had best effect. Also, ethephon spraying not only increased color and total soluble solid content also accelerated fruit maturity and ripening.
    Keywords: Ripening, Berry color, Firmness, Test index, Total soluble solid}
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر فریبرز حبیبی
    حبیبی، فریبرز
    دانش آموخته دکتری کشاورزی، دانشگاه شیراز
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال