به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمد اصل زارع

  • سمیرا شهرکی، محمود توکلی، ابوالفضل خواجوی راد، مریم مقدم متین، محمد اصل زارع*
    زمینه و هدف

    مهندسی بافت دارای پتانسیل مناسبی برای افزایش کلیه های مورد نیاز جهت پیوند کلیه می باشد. هدف از این مطالعه، شناخت روش مناسب جهت تهیه داربست های کلیه انسانی می باشد.

    روش بررسی

    این مطالعه تحقیقی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد از اردیبهشت تا شهریور 1398 انجام گردید. در این مطالعه دو روش سلول زدایی کلیه انسان با هم مقایسه شدند. در روش اول از مواد شوینده Triton X-100 (1A) 1% و SDS (1B) 1% (سدیم دودسیل سولفات) و به دنبال آن از DNase I استفاده شد. در روش دوم از SDS (2A) 0.5% و SDS (2B) 1% استفاده گردید. کارایی هر یک از روش های سلول زدایی با استفاده از رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ائوزین (H&E)، DAPI، استخراج DNA بافت و رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی بررسی شد.

    یافته ها

    نتایج رنگ آمیزی H&E کلیه انسانی سلول زدایی شده حذف موفق هسته های سلولی و حفظ بهتر ماتریکس خارج سلولی را در قطعات مجاورت داده شده با تریتون (1A) در مقایسه با قطعات مجاورت داده شده با SDS (1B) نشان داد. اندازه گیری DNA داربست ها نشان داد که تریتون X-100 جهت کاهش DNA در مقایسه با سایر روش های سلول زدایی موثرتر می باشد. رنگ آمیزی IHC حفظ کلاژن IV و لامینین را طی سلول زدایی با تریتون X-100 در روز پنج نشان داد. نتایج IHC حذف کامل آنتی ژن لوکوسیت انسانی (HLA) را در داربست‎های کلیه انسانی تهیه شده با تریتون در روز پنج نشان داد.

    نتیجه گیری

    یافته های این مطالعه نشان می دهد که تریتون X-100 ماده شوینده مناسب تری برای سلول زدایی کلیه انسان در مقایسه با SDS می باشد.

    کلید واژگان: کلیه انسان، ماتریکس خارج سلولی، سلول زدایی، تریتون X-100، سدیم دودسیل سولفات
    Samira Shahraki, Mahmoud Tavakkoli, Abolfazl Khajavirad, Maryam Moghadam Matin, Mohammad Aslzare*
    Background

    A range of diseases can result in end-stage renal disease (ESRD), characterized by a gradual decline in kidney function and associated with significant morbidity and mortality. Currently, renal transplantation as the most effective treatment for managing ESRD. Tissue engineering presents a considerable opportunity to expand the available supply of donor organs for kidney transplants. The aim of this research was to develop a suitable technique for preparing decellularized kidney scaffolds from human tissues.

    Methods

    The present study was carried out from April 2019 to August 2019 in Mashhad University of Medical Sciences. In this study, two decellularization protocols were compared using sections of human kidney tissue. Therefore, two human kidneys which collected from Ghaem and Imam Reza hospitals were used. In the first protocol, detergents such as 1% Triton X-100 (1A) and 1% SDS (Sodium Dodecyl Sulfate) (1B) were employed, followed by the application of DNase I. The second protocol utilized 0.5% SDS (2A) and 1% SDS (2B). The effectiveness of these techniques was evaluated using hematoxylin and eosin (H&E) staining, 4',6-diamidino-2-phenylindole (DAPI), DNA quantification, and immunohistochemistry (IHC).

    Results

     Based on H&E staining results, comparison of the decellularized and native human kidney tissues showed a successful elimination of cell nuclei and the ameliorate extracellular matrix preservation in triton-treated scaffolds (1A) in comparison with the SDS-treated scaffolds (1B) at all times protocols. Furthermore, DNA quantification illustrated triton X-100 in removing DNA was more effective in eliminating DNA from kidney tissues compared to other protocols in renal tissues. In addition, IHC staining demonstrated that the expression of collagen IV and laminin was preserved throughout the decellularization process with Triton X-100 on day fifth. Also, IHC staining indicated human leukocyte antigen (HLA) was completely eliminated in the cortex-medulla of human scaffolds treated with Triton X-100 within day fifth.

    Conclusion

    Our results demonstrated that triton X-100 outperformed SDS as a detergent for decellularizing human kidneys. Meanwhile these results indicate suitable method for decellularization of human kidneys to produce functional kidneys.

    Keywords: Human Kidney, Extracellular Matrix, Decellularization, Triton X-100, Sodium Dodecyl Sulfate
  • علیرضا اخوان رضایت، محمد اصل زارع، سمانه برومند نوقابی، مونا کبیری، علیرضا نوق جوزم، امین مشتاقی*
    مقدمه

    انزال زودرس، یکی از مشکلاتی است که مردان با آن مواجه هستند. این اختلال می تواند کیفیت زندگی و در بسیاری از موارد، باروری زوجین را تحت تاثیر قرار دهد. مطالعات اخیر نشان داده اند که مکانیسم داپوکستین بر اسپرم زایی تاثیر می گذارد. تاکنون مطالعه ای در مورد تاثیر داپوکستین بر هورمون های جنسی و اسپرماتوژنز انجام نشده است، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات داپوکستین بر اسپرم زایی و هورمون های جنسی انجام شد.

    روش کار

    در این مطالعه از 32 موش صحرایی نر آلبینو با وزن بین 250-200 گرم استفاده شد. موش ها به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول تحت گاواژ با سرم سالین (1 میلی گرم/کیلوگرم) و گروه های 4-2 تحت مداخله با داپوکستین به ترتیب با دوزهای 1، 2 و 4 میلی گرم/کیلوگرم از طریق گاواژ بودند. تغییرات پاتولوژیک بیضه، سطح هورمون های لوتیینی، محرک فولیکول و تستوسترون در این مطالعه بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 22) و آزمون های آنوا ، فیشر و پست هاک انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    در ارتباط با هورمون های جنسی مورد بررسی نظیر تستوسترون (001/0>p)، هورمون های لوتیینی (007/0=p) و محرک فولیکول (001/0>p) ارتباط معناداری بین گروه ها مشاهده شد. بر اساس نتایج، هیچ شواهدی از هیپرپلازی، نکروز، ادم یا توقف بلوغ در هیچ یک از سلول های بیضه از گروه های موش صحرایی مشاهده نشد. با این حال، اسپرماتوژنز در تمام موش ها از هر یک از چهار گروه مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    به طور کلی استفاده از داپوکستین باعث تغییر سطح هورمون های جنسی می گردد؛ با این حال تاثیری در pathology سلول های بیضه نداشت.

    کلید واژگان: اسپرماتوژنز، داپوکستین، مطالعه حیوانی، هورمون های جنسی
    Alireza Akhavan Rezayat, Mohammad Asl Zare, Samaneh Boroumand-Noughabi, Mona Kabiri, Alireza Nough Javazm, Amin Moshtaghi *
    Introduction

    Premature ejaculation is one of the problems which men are facing. This disorder can affect the quality of life and in many cases, the fertility of couples. Recent studies have shown that the dapoxetine mechanism affects the spermatogenesis. However, so far, no study has been conducted on the impact of dapoxetine on sexual hormones and spermatogenesis. Therefore, the present study was performed with aim to examine the effects of dapoxetine on sexual hormones and spermatogenesis.

    Methods

    In this study, 32 male albino desert rats weighing 200 to 250 gr were used. The rats were randomly divided into four groups. The first group received saline solution (1mg/kg) via gavage. Groups 2 to 4 were subjected to intervention with dapoxetine at doses of 1, 2, and 4 ml/kg, respectively, administered through gavage. Pathological changes in the testicular, levels of luteinizing hormones, follicle-stimulating hormone, and testosterone were investigated in this study. Data analysis was done using SPSS software (version 22) and ANOVA, Fisher and post hoc tests. P<0.05 was considered statistically significant.

    Results

    Regarding the results of sexual hormones such as testosterone (p<0.001), luteinizing hormones (p=0.007), and follicle-stimulating hormone (p<0.001), there were significant differences between the mentioned four groups. The results showed that there was no evidence of hyperplasia, necrosis, edema, or maturation arrest in any of the testicular cells from the rat groups. However, spermatogenesis was observed in all rats from each of the four groups.

    Conclusion

    In general, the use of dapoxetine changes the level of sexual hormones; however, it had no effect on the pathology of testicular cells.

    Keywords: Animal study, Dapoxetine, Sexual hormones, Spermatogenesis
  • A .Shamsa, MJ .Parizadeh, M. Asle Zareh, M .Movarrekh
    Introduction

    Aphallia is a very rare urogenital anomaly with incidence rate of 1 in 30,000,000. It usually coexists with other anomalies such as cardiovascular anomalies which are incompatible with normal life, and therefore infants are delivered stillbirth or live for a very short period of time.

    Methods

    We present an 18 months old boy with aphallia associated with congenital urethrorectal fistula, bladder and urethral stones. All stones were removed endourologically, recto-urethral fistula was repaired and perincal urethrostomy was performed.

    Results

    The stones were composed of calcium phosphate colonized by klebiella pneumonia and proteus mirabilis. Urethrorectal fistula repairment was confirmed by cystography. Patient was discharged without a urinary catheter.

    Conclusion

    In developed countries, management of such patients is to raise them as females. However, we must consider socio-cultural conditions, parents preference and patients tendency in management of aphallia.

    Keywords: Aphallia, Urethrorectal, Urethral Stones
  • حسن احمدنیا، سیروس نکویی، محمد خواجه دلویی، محمد اصل زارع
    مقدمه
    سنگ های ادراری یکی از شایعترین علل انسداد حالب می باشد. تصمیم گیری جهت انتخاب روش صحیح درمان با توجه به درجه انسداد می باشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه نتایج سونوگرافی داپلر رنگی که یک روش غیر تهاجمی است با اوروگرافی داخل وریدی جهت تشخیص انسداد حالب ناشی از سنگ می باشد.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی از مهرماه 1383 لغایت خرداد ماه 1384، در بیمارستان قائم (عج) مشهد انجام شده است. 35 بیمار با کولیک کلیوی یکطرفه که سنگ در حالب آنها با سونوگرافی معمولی ثابت شده بود مورد مطالعه قرار گرفتند. برای همه بیماران پس از تسکین درد و بررسی سطح کراتینین سرم اولتراسونوگرافی داپلر رنگی (CDU) با دستگاه هیتاچی مدل EUB-525 و با پروب Convex 3.5MHz و با مثانه نسبتا پر انجام شد. تعداد، سرعت و مدت زمان جهت حالبی به مدت 5 دقیقه در هر دو حالب ثبت گردید. بیمار بلافاصله بعد از انجام CDU به اطاق مجاور منتقل شده و IVU به روش استاندارد جهت آنها انجام گردید. مشخصات فردی، سابقه بیماری، علائم بالینی، نتایج سونوگرافی داپلر رنگی و اوروگرافی با روش های آمار توصیفی پردازش شد و در پرسشنامه ای ثبت گردید. و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی پردازش شد.
    نتایج
    71.4% بیماران مرد و 28.6% زن بودند. میانگین سنی بیماران 36.9±9.1 سال بود. میانگین کراتینین سرم 0.9±0.18 میلی گرم در دسی لیتر بود. در بیمارانی که در IVU انسداد کامل مشاهده شد در CDU در تمام بیماران کاهش واضح جت حالبی (42.1%) یا فقدان آن (57.9%) مشاهده گردید. به عبارت دیگر CDU در همه بیماران در سمت انسداد غیر طبیعی بود. در بیمارانی که در IVU انسداد نسبی مشاهده شد، در CDU انجام شده در 86.7% کاهش جت حالبی مشاهده شد و فقط در 2 بیمار (13.3%) جت حالبی طبیعی گزارش شد. در بیمارانی که دچار انسداد کامل بودند میانگین تعداد جت حالبی 0.84±1.46 و در بیماران با انسداد نسبی 5.18±3.4 جت در دقیقه بود که اختلاف این دو از نظر آماری معنی دار بود (P<0.001). همچنین بین سرعت جت حالبی و زمان جت حالبی در بیماران با انسداد کامل و نسبی نیز اختلاف معنی دار وجود داشت (به ترتیب P<0.001 و P<0.001). بین تعداد جت حالبی، سرعت آن و زمان جت حالبی در طرف غیر انسدادی در دو گروه بیماران با انسداد کامل و نسبی اختلاف آماری معنی داری مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که CDU در بیماران با کولیک کلیوی در اکثریت موارد انسداد حالب را مشخص می کند. لذا با توجه به ایمنی و بی خطر بودن این روش، سرعت انجام CDU و کاربرد راحت آن برای بیمار (در مقایسه با IVU) انجام CDU و بررسی جت حالبی به عنوان یک تست عملکردی مکمل اولتراسونوگرافی پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: کولیک کلیوی، جت حالبی، اولترا سونوگرافی داپلر رنگی
  • حسن احمدنیا، علی اصغر یار محمدی، سیروس نکویی، محمد اصل زارع
    مقدمه
    لاپاراسکوپی به طور وسیعی در تشخیص و درمان بیضه های غیر قابل لمس به کار رفته است. هدف از این مطالعه گزارش اولین تجربه استفاده از لاپاراسکوپی در بیضه های غیر قابل لمس در دانشگاه علوم پزشکی مشهد می باشد.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی از سال 1378-83 در بیمارستان قائم مشهد انجام شده است. 43 بیمار با کریپتورکیدیسم تحت مطالعه قرار گرفتند. از کلیه بیماران معاینه فیزیکی و سونوگرافی به عمل آمد که 30 بیمار به علت لمس بیضه در معاینه فیزیکی و یا تشخیص با سونوگرافی و یک نفر به علت هرمافرودیسم از مطالعه حذف شدند و 13 نفر تحت لاپاراسکوپی قرار گرفتند. مشخصات فردی، موقعیت بیضه، عوارض عمل و طول مدت بستری در پرسشنامه ای ثبت گردید. نتایج به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی پردازش شده است.
    نتایج
    از 13 بیمار (%30.23) که معاینه فیزیکی و اولترا سونوگرافی جهت تشخیص گناد کمک کننده نبود از لاپاراسکوپی استفاده شد. میانگین سنی این بیماران 11.88±8.38 سال بود. در سه بیمار، باقیمانده کوچکی از بیضه در کانال اینگوئینال و در دو بیمار عدم وجود بیضه مشخص شد. در 8 بیمار گناد مشاهده شد که درمان مقتضی صورت گرفت هیچ عارضه جدی و یا خفیف مشاهده نگردید. همه بیماران روز بعد از عمل از بیمارستان مرخص شدند.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که لاپاراسکوپی یک ابزار مفید و ایمن برای تشخیص صحیح در بیضه های غیر قابل لمس بوده و در مواردی مانع از اکسپلور غیر ضروری ناحیه اینگوئینال و لاپاراتومی می شود. همچنین در بیمارانی که اکسپلور قبلی در آنها کمک کننده نبوده است باعث تشخیص صحیح می گردد.
    کلید واژگان: لاپاراسکوپی، بیضه غیر قابل لمس، ارکیدوپکسی، ارکیدکتومی
  • بهروز دواچی، بهزاد فیض زاده، محمد اصل زارع، محمد مهدی ایمانی، طاهر آخوند زاده
    مقدمه
    برای بررسی تنگی و قطع مجرا در مردان با کمک سونوگرافی و برای بررسی مقایسه ای سونواورتروگرافی و سونواورتروگرافی از بالا و از پایین با روش های مرسوم اورتروگرافی رتروگراد و اورتروگرافی از بالا و پایین این مطالعه انجام شده است.
    روش کار
    در مدت 25 ماه، تعداد 35 بیمار (31 بیمار با تنگی مجرا و 4 بیمار با قطع مجرا) با سونوگرافی و اورتروگرافی مورد بررسی قرار گرفتند. سن بیماران بین 85-12 سال (متوسط 39 سال) متفاوت بود. طول تنگی، اسپونژیوفیبروز، طول قطع مجرا و رضایت بیماران با این دو روش بررسی شده است. همچنین نتایج اورتروسکوپی و جراحی مورد بررسی قرار گرفت.
    نتایج
    میزان اسپونژیوفیبروز، شامل درجه A در یک نفر (3.2%)، درجه B در 12 نفر (38.7%)، درجه C در 11 نفر (35.4%)، درجه D در 2 نفر (6.4%)، درجه E در 2 نفر (6.4%) و در 3 نفر (9.6%) اسپونژیوفیبروزیس قابل ارزیابی نبود.
    طول تنگی با سونوگرافی بهتر مشخص شده بود (P=0.000). تفاوت مهمی بین اندازه های گزارش شده توسط دو روش سونواورتروگرافی از بالا و از پایین و اورتروگرافی از بالا و پایین پیدا نشد. (P=0.18) بیماران از سونوگرافی از مجرا رضایت بیشتری نسبت به اورتروگرافی داشتند. (P=0.000)
    نتیجه گیری
    سونواورتروگرافی روشی ساده و در دسترس بوده و بیماران در معرض اشعه یونیزان قرار نمی گیرند. سونواورتروگرافی در تعیین طول تنگی دقیق تر از اورتروگرافی می باشد. درجه B شایع ترین فرم اسپونژیوفیبروز در مطالعه حاضر بود. بیماران رضایت بیشتری از سونواورتروگرافی نسبت به اورتروگرافی معمول داشتند. سونواورتروگرافی از بالا و از پایین در تعیین طول نقص در قطع مجرا می تواند کمک کننده باشد.
    کلید واژگان: قطع، تنگی، مجرا، سونواورتروگرافی از بالا و پایین، سونواورتروگرافی، اورترال
  • گزارش یک مورد لیومیوم پیشابراه در زنان
    حسن احمد نیا، محمد اصل زارع
    ما یک مورد لیومیوم پیشابراه در یک زن 22ساله را به همراه بررسی مقالات گزارش می کنیم.
    بیمار با یک توده که از مه آخارج شده و باعث تکرر ادرار، شب ادراری و کاهش فشار ادراری شده بود مراجعه نمود. سیستواورتروسکوپی توموری را نشان داد که از مه آتوس تا دو سانتی متر پروگزیمال تر در پیشابراه ادامه داشت. جهت درمان تومور به طور کامل حذف گردید. تشخیص بافت شناسی، لیومیوم پیشابراه بود. بعد از حذف جراحی علایم بیمار کاملا بهبود یافت.
    کلید واژگان: پیشابراه، لیومیوم، نئوپلاسم پیشابراه
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال