به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمد حسین اسدی

  • عنایت سوری، امید علی احمدی*، سید حسین جمالی، محمد حسین اسدی
    زمینه

    تفاوت های بین گروه های سنی موضوع بسیار مهمی است که می تواند منشا پدیده ها و مسائل گوناگون فرهنگی و اجتماعی شود.

    هدف

    هدف این پژوهش بررسی میان نسلی سرمایه ی اجتماعی و ابعاد آن در بین زنان و مردان شهر تویسرکان بود.

    روش

    روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی پژوهش گرساخته بود. جامعه ی آماری شامل زنان و مردان بالای 15 سال شهر تویسرکان در سال 1399 بود که 392 نفر از آنان با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. تحلیل داده ها با آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه، t مستقل، و تحلیل مسیر در برنامه ی SPSS-25 انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که بین نسل ها ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و نسل مسن سرمایه ی اجتماعی بیشتری دارند؛ بین زنان و مردان ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و مردان، سرمایه ی اجتماعی بیشتری نسبت به زنان دارند. بین گروه های سنی ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و گروه سنی 66 تا 75 ساله، سرمایه ی اجتماعی بیشتری دارند. همچنین، بین میزان درآمد و سرمایه ی اجتماعی رابطه وجود دارد (05/0 >P).

    نتیجه گیری

    به طور خلاصه، می توان گفت بین متغیرهای میان نسلی، جنسیت، گروه های سنی، میزان درآمد، نوع شغل، وضعیت تاهل، میزان تحصیلات، محل زندگی، سن ازدواج، حضور در اجتماع، و سرمایه ی اجتماعی رابطه وجود دارد؛ بین زن و مرد و نیز بین نسل های مختلف ازنظر متغیرهای سن ازدواج، حضور در اجتماع، سرمایه ی اقتصادی، آزادی های فردی و اجتماعی، اعتماد اجتماعی، تحرک اجتماعی تفاوت وجود دارد.

    کلید واژگان: میان نسلی، سرمایه ی اجتماعی، تویسرکان، تحرک اجتماعی
    Enayat Souri, Omid Ali Ahmadi*, Hoseein Jamali, Mohamad Hoseein Assadi
    Background

    Differences between age groups is a very important issue that can be the source of various cultural and social phenomena and issues.

    Aims

    The purpose of this research was to investigate the intergenerational social capital and its dimensions among men and women in Tuyserkan city.

    Methods

    The research method was a survey and the data collection tool was a researcher-made questionnaire. The statistical population included men and women over 15 years of age in Tuyserkan city in 2019, of which 392 were selected by cluster sampling.

    Results

    Data analysis was done with ANOVA, Independent T-test, and Path Analysis in SPSS-25 software. The results showed that there is a difference between generations in terms of social capital and the older generation has more social capital; there is a difference between women and men in terms of social capital, and men have more social capital than women. There is a difference between age groups in terms of social capital, and the age group of 66 to 75 years has more social capital. Also, there is a relationship between income and social capital (P < 0.05).

    Conclusion

    In short, it can be said that there is a relationship between intergenerational variables, gender, age groups, income, type of job, marital status, level of education, place of residence, age of marriage, presence in society, and social capital; There is a difference between men and women as well as between different generations in terms of the variables of age of marriage, presence in society, economic capital, individual and social freedoms, social trust, and social mobility.

    Keywords: Intergenerational, Social Capital, Tuyserkan, Social Mobility
  • عنایت سوری، امیدعلی احمدی *، حسین جمالی، محمدحسین اسدی

    تفاوت بین گروه های سنی موضوع بسیار مهمی است که می تواند منشا پدیده ها و مسائل گوناگون فرهنگی و اجتماعی شود. هدف این پژوهش بررسی میان نسلی سرمایه ی اجتماعی و ابعاد آن در بین زنان و مردان شهر تویسرکان بود. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی پژوهش گرساخته بود. جامعه ی آماری شامل زنان و مردان بالای 15 سال شهر تویسرکان در سال 1399 است که با توجه به جدول مورگان و کرجسی، 392 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند روایی با روش‫های توافق متخصصان، صوری، و سازه به ترتیب 75/0 ، 76/0 و84/0برآورد شد، همچنین پایایی با روش همسانی درونی 82/0 به دست آمد. تحلیل داده ها با آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه، t مستقل، و تحلیل مسیر در برنامه ی SPSS-25 انجام شد. نتایج نشان داد که بین نسل ها ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و نسل مسن سرمایه ی اجتماعی بیشتری دارند؛ بین زنان و مردان ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و مردان، سرمایه ی اجتماعی بیشتری نسبت به زنان دارند. بین گروه های سنی ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و گروه سنی 66 تا 75 ساله، سرمایه ی اجتماعی بیشتری دارند. همچنین، بین میزان درآمد و سرمایه ی اجتماعی رابطه وجود دارد (05/0 > P). به طور خلاصه، می توان گفت بین متغیرهای نسل، جنسیت، گروه های سنی، میزان درآمد، نوع شغل، وضعیت تاهل، میزان تحصیلات، محل زندگی، سن ازدواج، حضور در اجتماع، و سرمایه ی اجتماعی رابطه وجود دارد؛ بین جنس و نیز بین نسل های مختلف ازنظر متغیرهای سن ازدواج، حضور در اجتماع، سرمایه ی اقتصادی، آزادی های فردی و اجتماعی، اعتماد اجتماعی، تحرک اجتماعی تفاوت وجود دارد.‬‬‬

    کلید واژگان: سرمایه ی اجتماعی، تویسرکان، تحرک اجتماعی
    Enayat Souri, Omid Ali Ahmadi *, Seyed Hossein Jamali, Mohammad Hossein Asadi

    Differences between age groups are a critical issue that can be the source of various cultural and social phenomena and issues. This research investigated intergenerational social capital and its dimensions among men and women in Tuyserkan city. The research method was a survey, and the data collection tool was a researcher-made questionnaire. The statistical population included men and women over 15 years of age in Tuyserkan City in 2019, of which 392 arrived into samples by cluster sampling. ANOVA, Independent T-test, and Path Analysis were used in SPSS-25 software to analyze data. The results showed a difference between generations in terms of social capital, and the older generation has higher social capital than younger ones; there is a difference between women and men, and men have more social capital than women. There is a difference between age groups regarding social capital; the age group of 66 to 75 years has a higher tendency to have social capital. Also, there is a relationship between income and social capital (P < 0.05). In short, we can say that there is a relationship between intergenerational variables, gender, age groups, income, type of job, marital status, level of education, place of residence, age of marriage, presence in society, and social capital; There is a difference between men and women as well as between different generations in terms of the variables of the age of marriage, presence in society, economic capital, individual and social freedoms, social trust, and social mobility.

    Keywords: Intergenerational, Social Capital, Tuyserkan, Social Mobility
  • عنایت سوری، امید علی احمدی*، محمدحسین اسدی

    پژوهش حاضر به بررسی مطالعه میان نسلی سرمایه اجتماعی در بین زنان و مردان تویسرکان می پردازد. روش تحقیق، پیمایش و جامعه آماری شامل زنان و مردان بالای 15 سال تویسرکان در سال 1399 است. با توجه به جدول مورگان و کرجسی، 392 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسش نامه محقق ساخته را پاسخ دادند. روایی با روش های توافق متخصصان، صوری و سازه به ترتیب 75/0، 76/0 و 84/0 برآورد شد؛ همچنین پایایی با روش همسانی درونی 82/0 به دست آمد. داده ها با نرم افزار SPSS-26 و به کمک تحلیل واریانس یک طرفه و t مستقل تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین هر سه نسل و بین زن و مرد از نظر سرمایه اجتماعی تفاوت وجود دارد. نسل مسن، سرمایه اجتماعی بیشتری دارند. بین متغیرهای میان نسلی، جنسیت، گروه های سنی، میزان درآمد، نوع شغل، وضعیت تاهل، میزان تحصیلات، محل زندگی، سن ازدواج، حضور در اجتماع و متغیر سرمایه اجتماعی رابطه وجود دارد؛ بین نسل های مختلف از نظر حضور در اجتماع، آزادی های فردی و اجتماعی، اعتماد اجتماعی و تحرک اجتماعی تفاوت وجود دارد؛ بین زنان و مردان از نظر متغیرهای تحرک اجتماعی و حضور در اجتماع تفاوت وجود دارد. لذا، توجه به شکاف نسلی در پرتو سرمایه اجتماعی اهمیت ویژه دارد.

    کلید واژگان: شکاف میان نسلی، سرمایه اجتماعی، تحرک اجتماعی، انسجام اجتماعی
    Enayat Souri, Omid Ali ahmadi *, Mohammadhosein Asadi

    This research examines the intergenerational social capital among men and women in Tuyserkan. The method is survey and the population includes men and women over 15 years old in 2020. According to Morgan and Karjesi, 392 people were selected by cluster sampling and have answered the researcher-made questionnaire. Validity by experts' agreement, formal, and structural methods are estimated 0.75, 0.76, and 0.84, respectively. Also, reliability by the internal consistency method is obtained 0.82. The data is analyzed by SPSS-26 software and with ANOVA and independent T-test. The results show there is difference among all three generations and between men and women in terms of social capital. The older generation has more social capital. There is relationship among intergenerational variables, gender, age groups, income, type of job, marital status, education, place of residence, age of marriage, presence in the community, and social capital variable. There are differences among different generations in terms of presence in society, individual and social freedoms, social trust, and social mobility. Also, there is difference between men and women in terms of variables of social mobility and presence in the community. Therefore, paying attention to the generation gap in the light of social capital is particularly important.

    Keywords: Intergenerational, Social Capital, Social Mobility, Social Cohesion
  • امیرحسین لطیفی، سید عبدالله محمودی، حسن جعفری پور فردوسیه، محمدحسین اسدی*
    مقدمه

    تجربیات سنتی خانواده ها در زمینه مراقبت از نوزادان در بسیاری از موارد معادل آموزه های طب سنتی در نظر گرفته می شود اما اینکه این تجربیات تا چه حد ریشه درآثار مکتوب طب سنتی دارد مشخص نیست.

    روش کار

    دراین پژوهش مطالب مربوط به مراقبت از نوزادان ازکتاب خلاصه التجارب استخراج شد و سپس با جستجوی مقالات مربوطه درطب سنتی و طب مدرن از پایگاه های اطلاعاتی pubmed,google scholar,iran magazine, و... مطالب دسته بندی شده و در نهایت با دیدگاه های او مورد مقایسه قرار گرفت.

    یافته ها

    در کتاب خلاصه التجارب راه کارهایی جهت مراقبت از نوزادان هم در زمینه پیشگیری ازبروزعوارض دوران طفولیت و هم در زمینه درمان ورفع این عوارض وجود دارد که از طریق آن بهاء الدوله رازی همچون سایر حکمای قبل از خود سعی داشته است تا این دوران با کمترین آسیب به نوزاد سپری شود. ایشان با توصیه هایی در رابطه با چگونگی حمام کردن نوزاد، نحوه صحیح شیر دادن به نوزاد، چگونگی قنداق کردن و همچنین با تعیین معیارهای محیط مناسب از نظر نور، صدا و دما سعی در حفظ سلامت نوزاد داشته و همچنین در زمینه درمان برخی از عوارض دوران طفولیت مثل درد گوش، کم خوابی و گریه نوزاد راه کارهایی ارایه کرده است که بخشی از این توصیه ها امروزه موضوع چالش بر انگیزی بین طب سنتی ایرانی و طب مدرن می باشد که قرار است در این تحقیق تا حدودی به آنها پرداخته شد.

    نتیجه گیری

     با توجه به تشابه زیاد توصیه های بهاء الدوله رازی با توصیه های سایر اطباء ایرانی قبل ازخود می توان کتاب خلاصه التجارب و یافته های بهاء الدوله را به عنوان نمونه ای کامل از توصیه های اطباء ایرانی در زمینه مراقبت از نوزاد در نظر گرفت.

    کلید واژگان: بهاء الدوله رازی، طب ایرانی، نوزادان
    Seyed Amir Hossein Latifi, Abdollah Mahmoodi, Hasan Jafaripourferdosiye, Mohammadhosein Asadi*
    Introduction

    The traditional experiences of families in the field of infant care are in many cases equivalent to the teachings of traditional medicine, but it is not clear to what extent these experiences are rooted in the written works of traditional medicine.

    Methods

    In this study, content related to neonatal care was extracted from the book Summary of Experiences, and then by searching for relevant articles in traditional Persian medicine and modern medicine from the databases of pubmed, google scholar, iran magazine, etc., the content was categorized and finally compared  with Baha’ al-Dawlah Razi views.

    Results

    In the book “Summary of Experiences”, there are solutions for caring for infants both in the field of prevention of the occurrence of complications in childhood and in the field of treatment and elimination of these complications, through which Baha’ al-Dawlah Razi, like other scholars before him,  how to bathe the baby, how to breastfeed the baby properly, how to swaddle, and also by determining the criteria of a suitable environment in terms of light, sound and temperature, as well as in the field of Mann has suggested some of the complications of childhood, such as earache, insomnia, and crying in infants.

    Conclusions

    Due to the high similarity of the recommendations of Baha’ al-Dawlah Razi with the recommendations of other Iranian physicians before him, the book "Summary of Experiences "can be considered as a complete example of the recommendations of Iranian physicians in the field of infant care.

    Keywords: Baha’ al-Dawlah Razi, Persian medicine
  • سید امیرحسین لطیفی، اعظم خسروی*، سید عبدالله محمودی، مهدی صالحی، محمدحسین اسدی
    زمینه و هدف

     امروزه با توجه به آگاهی بیشتر افراد نسبت به بهداشت، استفاده از مواد بهداشتی به طور فزاینده ای افزایش یافته است و برای تامین این تقاضا، انواع مواد شوینده عرضه می گردد، اما این پاک کننده های شیمیایی علیرغم فواید بی شمار، دارای آسیب های زیادی برای انسان و محیط زیست هستند. در مکتب طب ایرانی، حکیمان زیادی به معرفی انواع مفردات با خاصیت پاک کنندگی پرداخته اند که خطرات شوینده های شیمیایی را با خود به همراه ندارند. این پژوهش به معرفی انواع مفردات موثر در حفظ و ارتقای سلامت پوست و مو در کتب طب ایرانی می پردازد.

    روش

     مطالعه حاضر با تکیه بر جستجو در مستندات کتابخانه ای و داده های پایگاه های اطلاعاتی خارجی و داخلی معتبر، مانند Web of Science، Science direct، Scopus، ISC و Magiran انجام گرفته است.

    ملاحظات اخلاقی: 

    در این پژوهش جنبه های اخلاقی مطالعه کتابخانه ای شامل اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.

    یافته ها

     حکیمان مکتب ایرانی در آثار خود ضمن معرفی انواع مفردات به خواص آنان در پاک کنندگی، حفظ سلامت و پیشگیری و درمان بیماری های پوست و مو پرداخته اند. در بین این مفردات، خواص گیاهانی مانند اشنان، سدر، حنا، گل ختمی و مواد معدنی مانند اسفیداج و بوره بسیار مورد توجه بوده است.

    نتیجه گیری

     مفردات طبیعی پاک کننده دارای خواص بسیاری از جمله تجدیدپذیری، هزینه کمتر، پایداری بیشتر و سمیت کم انسانی و زیستی هستند، لذا پیشنهاد می شود با انجام آزمایشات بالینی و اثبات این مزایا، آنان را معرفی و با آگاه کردن افراد نسبت به استفاده از آن ها، آسیب های انسانی و زیستی حاصل از تولید و استفاده شوینده های شیمیایی را کاهش داد.

    کلید واژگان: مفردات دارویی، شوینده، بهداشت، طب ایرانی، تاریخ پزشکی
    Seyed AmirHossein Latifi, Azam Khosravi*, Seyed Abdollah Mahmoodi, Mehdi Salehi, MohammadHossein Asadi
    Background and Aim

    Nowadays, people are more aware of health, the use of sanitary materials has increased and all kinds of detergents are offered.These chemical cleaners, despite their several benefits, causof damage to humans and the environment.In Iranian medicine, many sages have introduced various detergents with cleansing properties that are less dangerous than chemical detergents.This research aims to introduce effective material medica in maintaining and promoting skin and hair health in Iranian medical books.

    Methods

    The present study has been done by searching in library documents and foreign and domestic databases such as Web of Science, Science Direct, Scopus, ISC, magiran, etc.

    Ethical Considerations:

    In this research, ethical considerations including the authenticity of texts, honestyand trustworthiness have been observed.

    Results

    Iranian sages have not only introduced various material medica, but also discussed their properties in cleansing, maintaining healthand preventing and treating skin and hair diseases.Among these material medica, the properties of plants such as Seidlitzia rosmarinus, Cedrus, Lawsonia inermis (Henna)and Hibiscus and minerals such as Venetian ceruse and Borax have been of great interest.

    Conclusion

    Natural detergents have many properties including renewable, lower cost, more stabilityand less human and biological toxicity.Therefore, it is suggested to introduce them through clinical trials and prove these benefits.By informing people about their use, we can reduce the human and biological harms resulting from the production and use of chemical detergents.

    Keywords: Material Medical, Detergent, Hygiene, Iranian Medicine, Medical History
  • هادی اسمعیلی گورچین قلعه، بهمن جلالی کندری*، محمدحسین اسدی
    مقدمه

    دیابت شیرین یک بیماری متابولیک است که به دلیل تجمع زیاد گلوکز،  موجب آسیب در دیواره عروق خونی شده و ترمیم زخم را با چالش مواجه می سازد. مطالعات متعددی برای یافتن راهی جهت افزایش سرعت بسته شدن زخم دیابتی انجام شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر استفاده از عصاره یوکاریوت تک سلولی آمونیا (Ammonia)، موجود در پماد نوترکیب زینکس(Zinex)، در افزایش سرعت بسته شدن زخم دیابتی، در مقایسه با پماد سیلورسولفادیازین می باشد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه بر روی 54 سر موش سوری نژاد Balb/C انجام گرفت. جهت القای دیابت نوع 2، حیوانات به مدت دو هفته با رژیم غذایی پر چرب تغذیه شدند. برای القای دیابت، یک نوبت تزریق داخل صفاقی، حاوی 30 میلی گرم استرپتوزوتوسین به ازا هر کیلوگرم وزن بدن، انجام شد. ایجاد زخم با روش model Excisional wound splinting  و با استفاده از پانچ بیوپسی صورت گرفت. جهت درمان زخم دیابتی، از عصاره آمونیا 10 درصد موجود در پماد نوترکیب زنیکس و هم چنین پماد سیلورسولفودیازین 1 درصد، هر سه روز یک بار استفاده شد. سطح سرمی گلوکز با گلوکومتر و میزان انسولین با کیت الایزا اندازه گیری شد. از رنگ آمیزی هماتوکسیلین/ایوزین برای بررسی هیستوپاتولوژیک استفاده شد.

    یافته ها

    مشاهدات ماکروسکوپیک بیانگر افزایش سرعت بسته شدن زخم در گروه درمان شده با عصاره آمونیا نسبت به سایر گروه ها بود. نتایج هیستوپاتولوژیک نیز کاهش معنی دار التهاب و افزایش اپیلتیوم زایی مجدد در گروه درمان با عصاره آمونیا را نسبت به گروه درمان با سیلور سولفادیازین و شاهد نشان داد.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که عصاره آمونیا موجود در پماد نوترکیب زنیکس می تواند با کاهش التهاب، سرعت بسته شدن و اپتلیوم زایی مجدد را در زخم دیابتی موش بهبود دهد.

    کلید واژگان: ترمیم زخم، استرپتوزوتوسین، دیابت شیرین، اپیلتیوم زایی مجدد، آمونیا
    Hadi Esmaeili Gouvarchin Ghaleh, Bahman Jalali Kondori*, Mohammad Hossein Asadi
    Introduction

    Diabetes mellitus is a metabolic disease that causes vascular wall damage and poor wound healing due to the excessive accumulation of glucose. Various investigations have been performed on increasing the diabetic wound healing rate. The present study aimed to evaluate the effects of Ammonia single-cell eukaryote extract in Zinex ointment compared to silver sulfadiazine ointment on increasing the diabetic wound closure rate.

    Materials and Methods

    This study was performed on 54 BALB/c transgenic mice. For type 2 diabetes induction, the animals were fed a high-fat diet for two weeks and followed by a single dose of Streptozotocin (STZ) (30 mg/kg) injection intraperitoneally. The excisional wound was created using the excisional wound splinting model and a biopsy punch. For diabetic wound treatment, 10% Ammonia extract in Zinex ointment and 1% silver sulfadiazine ointment were used every three days. Glucose and insulin serum levels were measured using a glucometer and an ELISA kit, respectively. Histopathological examinations were also performed using H&E methods.

    Results

    Macroscopic observations indicated an increase in the wound closure rate in the Ammonia extract group compared to the other groups. Also, histopathological results showed a significantly decreased inflammation and increased re-epithelialization in the Ammonia extract treatment group compared to the silver sulfadiazine treatment and control groups. 

    Conclusion

    The results showed that Ammonia extract in Zinex ointment could improve the closure rate and re-epithelialization in diabetic rat wounds through inflammation reduction.

    Keywords: Wound healing, Streptozotocin, Diabetes mellitus, Re-epithelialization, Ammonia
  • سید امیرحسین لطیفی، محمدحسن حاجی رحیمیان طسوجی*، محمدرضا رجب نژاد، محمدحسین اسدی، سید عبدالله محمودی
    هدف

     اعراض نفسانی یا رویدادهای روانی، یکی از اصول سته ضروریه به ‌شمار می‌رود. این عامل، آثار بسیار سریع، شدید و قدرتمندی بر جسم انسان پدید می‌آورد. درواقع، مهم‌ترین عاملی که موجب پایداری سلامت شده یا به ایجاد بیماری می‌انجامد، وساطت ارواحی است که در ناحیه بخارگونه، بسیار لطیف و سیال اخلاط به‌وجود‌آمده، قوا و افعال را به ‌سرعت تمام تحت‌ تاثیر قرار می‌دهند. 

    روش ها

     در این پژوهش، علاوه ‌بر بررسی آخرین مقالات مرتبط با موضوع نفس و اعراض نفسانی، منابع مرتبط با محتوای تحقیق از دیدگاه دانشمندانی نظیر محمدبن زکریای رازی (251ه. ق، 313ه. ق)، علی ‌بن عباس ‌اهوازی (318ه. ق، 384ه. ق)، بوعلی سینا (370ه. ق، 427ه. ق) و سید اسماعیل جرجانی(531-434 ق) بررسی شده است؛ بنابراین در پژوهش حاضر، واژگان مربوط به اعراض نفسانی از امهات کتب مولفان یادشده (الحاوی، طب روحانی، کامل‌الصناعه‌الطبیعه، قانون فی‌الطب، ذخیره خوارزمشاهی و برخی از کتاب‌ها و وب‌گاه‌های معتبر) جست‌وجو شده است.

    یافته ها

     امروزه نفس، اعراض نفسانی، تزکیه نفس و نقش آن‌ها در سلامت و بیماری مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. زکریای رازی کتاب مستقلی به ‌نام طب روحانی را به رشته تحریر درآورده و علی ‌بن عباس اهوازی نیز در کامل‌الصناعه‌الطبیعه به همه شاخه‌های پزشکی پرداخته است. همچنین کتاب القانون فی‌الطب، منظم‏ترین و روشمندترین کتابی است که درباره پزشکی مزاجی تالیف شده و ذخیره خوارزمشاهی هم یک کتاب جامع پزشکی است که اعراض نفسانی از مهم‌ترین ارکان آن محسوب می‌شود. 

    نتیجه گیری

     درحقیقت، دانشمندان طب ایرانی، هریک به ‌نحوی اعراض نفسانی را مورد توجه ویژه قرار داده، تدبیر این اعراض را جهت حفظ و ارتقای سلامت روح و جسم ضروری دانسته‌اند. از آنجا که رویدادهای روانی از ارزشمندترین مباحث اسباب تندرستی و بیماری است، لازم است با دور داشتن بیمار از اعراض نفسانی به تقویت قوای او پرداخت. همچنان ‌که اعراض نفسانی دارو را از اثرگذاری باز‌می‌دارد، مزاج انسان به‌ شدت از حالات روحی و روانی تاثیر می‌پذیرد.

    کلید واژگان: اعراض نفسانی، سته ضروریه، الحاوی، کامل الصناعه الطبیعه، قانون فی الطب، ذخیره خوارزمشاهی
    Seyyed Amir Hosein Latifi, Mohammad Hasan Haji Rahimian Tasuji *, Mohammad Reza Rajabnejad, Mohammad Hosein Asadi, Seyed Abdollah Mahmoodi
    Objective

     Among the Setah Zaroriah, psychological events, they produce very fast and powerful effect on the human body. The most important factor to maintaining  health or creating disease is mediation spirits that is created from steamy, very delicate, and fluid, which influences to power and verbs fastly.

    Methods

     In this review study, available resources related to the subject of research from in Iranian physicans Mohammad ebn Zakaria Razi, Ali ebn Abbas Ahwazi, boAli Sina  and Seyed Esmaeel Jorjani was investigated. Therefore, the vocabulary related to the psychological events were searched from the books of such writers such as al-Hawi, tebe rohani, Kamel Alsanaa Altabyh, Ghanoun fe alteb and Zakhireye Kharazmshahy 

    Results

     Zakari Razi has written an independent book called , Tebe Rohani. Ali ebn Abbas Ahwazi has studied all branches of medicine in al-Sinachr (‘39’)a al-Tebeye. Al-Qanoonchr (‘39’)s book is the most systematic book writed to temperamental medicine, and the book of  Zakhireye Kharazmshahy is a comprehensive medical book, which is Aaraze Nafsani the most important part of these books.

    Conclusion

     The scientific scholars of Iranian medicine have considered is Aaraze Nafsani and to treat the illnesses caused by this Aaraze Nafsani differently from the treatment Physical illnesses. Aaraze Nafsani are signs of peoplechr (‘39’)s appearance, and these signs are some of a sign of health and some signs of a disease. Must be strengthened his strength, he must be strengthened by forces hemfar off the patient from Aaraze Nafsani.

    Keywords: Aaraze Nafsani, Setah Zaroriah, Al-Hawi, Kamel Alsanaa Altabyh, Ghanoun fe Alteb, Zakhireye Kharazmshahy
  • فاطمه باقری، هادی کرمی، عباس علیمرادیان، محمدحسین اسدی، مهدی صالحی، سید امیرحسین لطیفی*
    هدف

     تحقیقات جدید نشان دهنده نقش مثبت گیاه افسنتین بر درمان بیماری های کبدی است. از این رو شاید بتوان با بررسی چگونگی استفاده از این گیاه در مکتب طب ایرانی به منظور درمان بیماری های کبدی به راهکارهای جدیدی در درمان این بیماری ها دست یافت

    روش ها

    در این مطالعه کیفی با مراجعه به کتابخانه های تخصصی طب سنتی در سطح کشور و با استفاده از منابع مختلف دیجیتالی ابتدا گیاه افسنتین در ترمینولوژی مکتب طب ایرانی مورد بررسی قرار گرفت و پس از آگاهی نسبت به اسامی مختلف این گیاه هریک از نام ها در کتب مختلف طبی خصوصا سه کتاب مشهور الحاوی، قانون و ذخیره خوارزمشاهی جست وجو شد و نسخه های مختلف پزشکی مربوط به افسنتین از این کتب استخراج و کاربردهای مختلف این گیاه در بیماری ها و خصوصا بیماری های کبدی کد گذاری و از آن ها یادداشت برداری شد و پس از ورود به نرم افزار اکسل دیتا ها به صورت جداولی منظم درآمد و در ادامه با مراجعه به سایت های مختلفی، چون ایران مدکس، ایران داک، مگ ایران، گوگل اسکالر و پابمد مقالات مربوط به کاربرد های دارویی گیاه افسنتین در بیماری های کبدی استخراج شد و با یاد داشت برداری از این مقالات و دیتاهای به دست آمده از کتب طبی گذشته تجزیه و تحلیل و بررسی انجام شد.

    یافته ها

    اطبای ایرانی گونه های مختلفی از بیماری های کبدی را در آثار خود شرح داده اند که در این بین استفاده از گیاه افسنتین در 179 نسخه از کتب سه گانه الحاوی،قانون و ذخیره برای در بیماری های آماس کبد ، یرقان ، سده کبد ، آسیت ، استسقا ، سوء مزاج سرد کبد وسوء مزاج گرم کبد به صورت مفرده و ترکیبی مورد استفاده قرار گرفته است. از این میان بیشترین استفاده گیاه افسنتین مربوط به بیماری های آماس کبد با فراوانی 23 درصد، یرقان 20 درصد، آسیت 19 درصد، سده کبد 13 درصد بوده است. بیشترین شکل استفاده از این گیاه به صورت خوراکی (80 درصد) و در مرحله بعد موضعی (20 درصد) بوده است. در نسخه های ترکیبی استفاده از گیاهانی مثل سنبل (30/2 درصد)، مصطکی (24/6 درصد)، انیسون(17/3 درصد) ریوند چینی (17/3 درصد) ،گل سرخ (16/2 درصد)، زعفران (15/1 درصد)، لک مغسول (14/5 درصد) غاریقون (14 درصد)، عصاره غافث (14 درصد) در کنار افسنتین بیشتر به منظور تشدید اثر درمانی افسنتین و یا رفع عوارض این گیاه بر بدن استفاده شده است. همچنین بررسی مقالات طب مدرن نیز شناخت کافی مولفان این کتب را نسبت به بیماری های کبدی روشن کرد. به طوری که بر مبنای مقایسه انجام شده بیماری های اولیه کبد، همانند هپاتیت و بیماری کبد الکلی و غیر الکلی هم ردیف بیماری های ابتدایی و شروع کننده امراض کبد یعنی سوء مزاجات قرار می گیرند و استسقای زقی معادل سیروز کبدی همراه با آسیت است و با توجه به استفاده فراوان این گیاه در کتب طب ایرانی و تطابق یافته های آن ها با طب مدرن بررسی های بیشتر درباره تاثیر این گیاه بر بیماری های کبدی لازم است.

    نتیجه گیری

    با توجه به استفاده فراوان اطبای مشهور ایرانی از این گیاه و تطابق یافته ای ایشان با طب مدرن در زمینه درمان بیماری های کبدی، به نظر می رسد بررسی بیشتر تاثیر این گیاه بر بیماری های کبدی در طب ایرانی اگر به صورت گسترده تر باشد و نتایج این بررسی با استانداردها و موازین طب مدرن سنجیده شود، بتوان به راهکارهای جدیدی در درمان بیماری های کبدی دست یافت.

    کلید واژگان: افسنتین، طب ایرانی، بیماری های کبد
    Fateme Bagheri, Hadi Karami, Abbas Alimoradian, Mohammad Hossein Asadi, Mehdi Salehi, Seyed Amir Hossein Latifi*
    Objective

     Recent studies have shown the positive effectiveness of Afsantin plant in treatment of liver diseases. Therefore, it may be possible to find new ways in treatment of liver diseases by examining how to use this plant based on the Traditional Iranian Medicine (TIM)

    Methods

     In this qualitative study, by referring to specialized libraries of TIM books in Iran and using various online resources, the terminology of Afsantin plant was first studied based on TIM. After knowing the different names of this plant, they were searched in various medical books, especially the three famous TIM books of Kitab Al-Hawi, Qanun and Zakhirah-i Khwarazm Shahi. Then, different medical prescriptions related to Afsantin were extracted from these books and different applications of this plant in diseases, especially liver diseases, were recorded and coded in Excel software. Then, articles that reported the medicinal applications of Afsantin plant in treatment of liver diseases were searched in online databases such as PubMed, Google Scholar, MagIran, Irandoc, IranMedex . The collected data were finally analyzed and compared with the data obtained from the TIM books.

    Results

     Ancient Iranian physicians had described various types of liver disease in their works. The Afsantin plant been used alone or in combination with other substances in three books (Kitab Al-Hawi, Qanon, and Zakhirah-i Khwarazm Shahi) in 179 prescriptions for treatment of different diseases mostly for liver inflammation (23%), jaundice (20%), ascites (19%), and liver disease (18%). The most common form of administration of this plant was oral form (80%) followed by topical form (20%). In combined forms of use, lavender (30.2%), lemongrass (24.6%), anise (17.3%), Chinese rhubarb (17.3%), rose (16.2%), saffron (15.1%), Maghsoul (14.5%) champignon (14%), and Agrimonia eupatoria extract (14%) had been mostly used along with Afsantin to enhance the therapeutic effect of Afsantin or eliminate its negative effects on the body. The examination of modern medicine articles also revealed the sufficient knowledge of the authors of these books about liver diseases. The results of comparison showed that primary liver diseases such as hepatitis and alcoholic and non-alcoholic liver diseases were in the same category as primary diseases and initiators of liver diseases, i.e. bad mazaj, and ascites was equivalent to cirrhosis plus ascites.

    Conclusion

     Considering the frequent use of Afsantin by famous TIM physicians and the consistency of their findings with modern medicine in terms of treating liver diseases, it seems that if the effect of this plant on liver diseases based on TIM be studied more widely and the results of this study be evaluated by the standards of modern medicine, new solutions can be achieved in the treatment of liver diseases.

    Keywords: Afsantin, Traditional Iranian Medicine, Liver diseases
  • حمید تقی لو، فروغ احدزاده، محمدحسین اسدی، عاطفه یوسفی جوردهی*
    سابقه و هدف

    سلاتورسیکا جزو مهم ترین لندمارک های ارتودنتیک و یک نقطه کلیدی در آنالیز سفالومتری لترال بیماران نیازمند درمان ارتودنسی می باشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بین ابعاد سلا تورسیکا با الگوی عمودی اسکلتی صورت در تصاویر CBCT  در یک جمعیت ایرانی بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی-تحلیلی، نمونه ها به صورت سر شماری از بین CBCT های موجود افراد مراجعه کننده به یک دانشکده دندانپزشکی تبریز انتخاب شدند. در CBCTهای انتخاب شده (در مقاطع ساژیتال) طول و ارتفاع سلاتورسیکا اندازه گرفته شد . با ارزیابی زاویه میان دو خط Go-Me و S-N و همینطور نسبت S-Go/N-Me، کوتاه، بلند و یا نرمال بودن اسکلت صورتی در بیماران بررسی شد. داده های به دست آمده از CBCT در نرم افزار مربوطه وارد شده ، تصاویر به دست آمده توسط دو متخصص رادیولوژی دهان و فک وصورت بررسی  و توافق بین نتایج دو مشاهده گر توسط ضریب توافقی کاپا اندازه گیری شد. داده های بدست آمده از مطالعه توسط آزمون Kruskal Wallis تحلیل و سطح معنی داری(05/0>P) در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    طول و ارتفاع سلاتورسیکا در سه نوع رشد عمودی صورت(بلند ، نرمال و کوتاه) مشابه بود. در هریک از انواع رشد عمودی صورت، طول و ارتفاع سلاتورسیکا در زنان ومردان مشابه و ارتباط معنی داری با سن نداشت.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج مطالعه حاضر به نظر میرسد طول و ارتفاع سلاتورسیکا  با نوع الگوی رشد عمودی صورت ارتباطی نداشته باشد.

    کلید واژگان: زین ترکی، CBCT، الگوی اسکلتال، صورت
    Hamid Taghiloo, Foroogh Ahadzadeh, MohammadHosein Asadi, Atefeh Yousefi Jordehi*
    Background and Aim

    Sella turcica is one of the most important orthodontic landmarks in a key point in lateral cephalometric analysis of the patients who need orthodontic treatment. The aim of this research was to investigate the relationship the dimensions of Sella Turcica with the vertical skeletal pattern of the face on cone beam computed tomography images in an Iranian population.

    Material and methods

    In this descriptive analytical research, the samples were evaluated in a total of all available CBCTs of the patients referred to Tabriz Dentistry Faculty. In selected CBCT (in sagittal sections), the length and height of Sella Turcica was measured. By evaluating the angle between the two lines Go-Me and S-N as the well as the S-Go/N-Me ratio, the short, long or normal facial skeleton was examined. The data obtained from CBCT were entered in the related software and the images were reviewed by two oral and maxillofacial radiologists and the agreement between two observer results was measured by Kappa coefficient. data were analyzed using Kruskal-Wallis statistical test and p<0.05 was considered.

    Results

    For three types of vertical face growth (normal, long and short) the length and height of Sella Turcica were similar. For all types of vertical facial growth, the height and length of Sella Turcica were similar in men and women and had no significant relationship with age.

    Conclusions

    Based on the results of current study, it seems there are no relationship between dimensions of Sella Turcica and vertical skeletal growth pattern.

    Keywords: Sella Turicical, CBCT, Skeletal Pattern, Face
  • حمید تقی لو، محمدحسین اسدی، فروغ احدزاده، عاطفه یوسفی جوردهی
    مقدمه

     یکی از نگرانی‌های بیماران و دندان‌پزشکان، دردهای دهانی- صورتی و علایم سینوزیت می‌باشد که در مواقعی می‌توان آن را به وجود هالرسل ارتباط داد. هدف از این مطالعه، بررسی شیوع هالرسل و ارتباط آن با بیماری‌های التهابی سینوس در تصاویر CBCT (Cone beam computed tomogram) در یک جمعیت ایرانی بود.

    مواد و روش‌ها: 

    در این مطالعه‌ی توصیفی- تحلیلی، در سال 1397 نمونه‌ها به صورت تمام شماری از بین CBCTهای موجود افراد مراجعه‌کننده به دانشکده‌ی دندان‌پزشکی تبریز از فروردین ماه 1391 تا شهریور 1396 انتخاب شدند. موارد دارای هالرسل از نظر وجود یا عدم وجود بیماری‌های التهابی سینوس ماگزیلاری در مقاطع کرونال و آگزیال بررسی گردیدند. داده‌ها در نرم‌افزار NNT Viewer version 2.17 وارد شده و تصاویر به دست آمده توسط دو متخصص رادیولوژی دهان، فک و صورت مطالعه شدند. توافق بین نتایج دو مشاهده‌گر توسط ضریب توافقی کاپا اندازه‌گیری شد. داده‌ها در نرم‌افزار آماری SPSS نسخه‌ی 20 و با استفاده از آزمون Chi-Square بررسی و سطح معنی‌داری 0/05 > p value در نظر گرفته شد.

    یافته‌ها: 

    شیوع هالرسل در کل سینوس‌های مورد بررسی، 44/5 درصد و شیوع سینوزیت مزمن، 70/3 درصد بود. 48/4 درصد از هالرسل‌ها، یک‌طرفه و 51/6 درصد، دو طرفه بودند. اختلاف معنی‌داری در فراوانی هالرسل و سینوزیت بین زنان و مردان وجود نداشت. آنالیز آماری نشان داد، ارتباط معنی‌دارای بین وجود هالرسل و سینوزیت وجود دارد (0/05 > p value).

    نتیجه‌گیری: 

    بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، شانس ابتلا به بیماری‌های التهابی سینوس در افراد دارای هالرسل بیشتر بود.

    کلید واژگان: سینوس اتمویید، سینوزیت فک بالا، توموگرافی کامپیوتری با اشعه ی مخروطی
    Hamid Taghiloo, MohammadHossein Asadi, Foroogh Ahadzadeh, Atefeh Yousefi Jordehi
    Introduction

     The facial oral pain and symptoms of sinusitis is one of the concerns of patients especially dentists which can be associated with Haller cells. The aim of this study was to evaluate the prevalence of Haller cells of an Iranian population and its relationship with inflammatory sinus disease using CBCT images.

    Materials and Methods

     In this descriptive- analytical research (in 2018) samples were selected from all available CBCT images of patients referring to Tabriz school of dentistry. Haller cells cases were selected and the samples were examined for the presence of inflammatory sinus disease in the coronal and axial sections. The data from CBCT images were entered in NNT viewer version 2.17 and the images were reviewed by two oral and maxillofacial radiologists. Then agreement between the two observers was measured by Kappa coefficient. Data were analyzed using SPSS 20 and Chi-Square test and p value < 0.05 was considered.

    Results

     For total sinuses, the prevalence of Haller cells was 44.5% and it was 70.3% for chronic sinusitis. Haller cells were 48.4% unilateral and 52.6% bilateral. There was no significant difference in the frequency of Haller cells between men and women. Statistical analysis showed there was significant correlation between Haller cells presence and sinusitis (p value < 0.05).

    Conclusion

     According the results of this study, people with Haller cells are more likely to develop inflammatory sinus disease.

    Keywords: Ethmoid sinus, Maxillary sinusitis, Cone beam computed tomography
  • محمدحسین اسدی
    تقطیع در علوم حدیث به معنای جدا کردن بخشی از یک حدیث که متناسب با موضوعی خاص است. گاهی محدثان به دلایل مختلف، بخشی از روایت را نقل کرده و با الفاظی خاص به تقطیع حدیث اشاره می کنند. شناخت واژگان تقطیع، آسیب های عارض شده در حوزه حدیث را کاسته و مخاطب حدیث را به منبع اصلی رهنمون می سازد. هرچند این الفاظ در منابع روایی، تعداد قابل توجهی دارند؛ اما تنها بخشی از روایت های تقطیع شده را به پژوهشگر نشان می دهد. بررسی آماری تقطیع در نقل حدیث به شیوه واژگانی، ماموریت این مقاله است. پژوهش حاضر می کوشد با مراجعه مستقیم به کتاب های روایی، تصویری تاریخی از عملکرد محدثان در تقطیع، ارائه دهد. نوآوری این مقاله در ارائه سیر تاریخی منظم برای تقطیع در ادوار مختلف حدیث شیعه بوده و ساختار مقاله بر اساس استعمال واژگان تقطیع در چهار دوره، تقسیم بندی شده است.
    کلید واژگان: تقطیع واژگانی، اختصار الحدیث، تبویب کتب حدیثی، تاریخ حدیث
    Mohammad Hossein Asadi
    Segmentation in the Hadith science means as separating one part of a Hadith that is subjected to a particular topic. Sometimes, muaddith or narrator, for various reasons, narrated some riwaya or narration, and point out to the segmentation with a series of specific terms. Recognizing the terms of segmentation leads to reducing the damage caused in Hadith, and will guide the audience of Hadith to the original source. Although these terms have not substantial number in narrative sources, but they show only part of the segmented Hadiths to researcher. The purpose of this article is the statistical analysis for segmentation of Hadiths in a vocabulary method. This study tries to refereeing straight to the narrative books, provide a historical picture of the narrators function in segmentation. Innovation of this paper is to provide a regular historical course for segmentation at different periods for Shia Hadith, and structure of the paper is divided based on the use of segmentation in four periods.
    Keywords: vocabulary segmentation, reducing of Hadith, partitioning of Hadith books, history of Hadith
  • محمدحسین اسدی، مرضیه اکبری باغبانی، معصومه مطلق *
    هدف اصلی تحقیق حاضر مطالعه عوامل دافعه سازمانی موثر بر میزان تمایل به مهاجرت در بین معلمن شهرستان امیدیه از استان خوزستان می باشد . از دیگر هدف های مهم این تحقیق بررسی و شناخت عوامل موثر در ایجاد انگیزه برای مهاجرت نکردن  معلمین  و ارائه راهکارهای عملی و مناسب به مسوولین جهت نگهداشت نیروی انسانی ماهر وکار آزموده است.در چارچوب نظری و مدل تحلیلی از دیدگاه هایی چون نظریه سرمایه انسانی  ،  محرومیت نسبی ، نئو کلاسیک التون مایو ، نظریه نوعدوستان ، نظریه سازمانی پارسنز و اورت . اس .  لی  و کارکرد گرایی استفاده شده است . روش تحقیق این پژوهش پیمایشی و مبتنی بر تکنیک پرسشنامه است همچنین نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شده و  تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی بوده است . یافته ها نشان می دهد که اگر چه انگیزه های اقتصادی در مهاجرت ها از اهمیت زیادی برخوردار است ، ولی در این تحقیق عوامل غیر اقتصادی در ایجاد انگیزه برای مهاجرت معلمیننیز نقش مهمی ایفا می کنند. و  از بین عناوینی که اندازه گیری شده است به ترتیب ، پایگاه اجتماعی-اقتصادی ، درآمد  و تحصیلات بیشترین علت مهاجرت را تشکیل می دهد.
    کلید واژگان: تمایل، مهاجرت، معلمین، سازمان، نیروی انسانی
  • بهمن جلالی کندری *، محمدحسین اسدی، فاطمه عظمتی
    مقدمه
    ساب کلونینگ ژن های اختصاصی در پلاسمیدها و انتقال آن ها به سلول های هدف به منظور تولید پروتئین های درمانی یا تمایز سلول به عنوان یکی از موثرترین روش های درمان برای بیماری های مختلف پیشنهاد می شود. فاکتور رشد عصب (NGF) یکی از اعضای خانواده نوروتروفین ها است. نوروتروفین ها خانواده ای از پروتئین ها هستند که میزان بقاء، تمایز و عملکرد انواع مختلف نورون ها را تنظیم می کنند. مطالعات نشان دادندکه بیان ژن NGF در سلول های بنیادی موجب القای تمایز به سمت سلول های شبه نورون و رشد آکسون و شاخه های آن می گردد.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق هضم آنزیمی بر روی یک پلاسمید حامل ژن NGF انجام گردید و این ژن استخراج شد. ژن NGF در پلاسمید ترشحی pSecTag2 ساب کلون گردید. پلاسمید ساب کلون شده رسوب گیری و تغلیظ گردید. سپس با استفاده از لیپوفکتامین به داخل سلول های رده PC12 ترانسفکت شد. بیان ژن NGF و تولید پروتئین آن با استفاده از روش های RT-PCR و وسترن بلات ارزیابی گردید.
    یافته ها
    تعیین توالی نشان داد که فرایند ساب کلونینگ پلاسمید ترشحی درست بوده است. بیان ژن NGF در سلول های ترانسفکت شده PC12 به وسیله روش RT-PCR نشان داده شد و تولید پروتئین آن در نتایج وسترن بلات اثبات شد.
    نتیجه گیری
    ساب کلونینگ ژن NGF بر روی وکتور ترشحی pSecTag2 یک روش مناسب جهت انتقال به سلول های یوکاریوتی می باشد.
    کلید واژگان: ترانسفکشن، ناقلین ژنتیکی، فاکتورهای رشد عصبی، سلول های PC12
    Bahman Jalali Kondori*, Mohammad Hossein Asadi, Fateme Azemati
    Introduction
    Subcloning of specific genes in plasmids and transfecting them into target cells for producing therapeutic proteins or cell differentiation, is suggested as one of the most effective treatment methods for different diseases. Nerve growth factor (NGF) is one of the members of the neurotrophin family. Neurotrophins are a family of proteins that regulate the survival, differentiation, and function of different types of neurons. Studies showed that NGF gene expression in stem cells induces differentiation toward neuron-like cells as well as the growth of axons and its branching.
    Materials And Methods
    In this research, enzymatic digestion on a plasmid carrying NGF gene was performed and extracted. NGF gene was subcloned into pSecTag2/Hygro secretory plasmid. The subcloned plasmid was precipitated and concentrated. It was then transfected by Lipofectamine into PC12 cell line. NGF gene expression and protein production were evaluated using RT-PCR and western blot methods.
    Results
    Sequence determination indicated that secretory plasmid subcloning process has been correct. Expression of NGF gene in transfected PC12 cells was shown by RT-PCR method and production of its protein was proved by the results from western blots.
    Conclusion
    Subcloning of NGF gene in pSecTag2 secretory vector is a suitable technique for transfer to eukaryotic cells.
    Keywords: Transfection, Genetic Vectors, Nerve Growth Factors, PC12 Cells
  • بهمن جلالی کندری *، الهام رحیمیان، محمدحسین اسدی، مجید رضا تحسینی
    مقدمه
    تراکتوگرافی تشدید مغناطیسی یک روش جهت شناسایی ارتباطات آناتومیک در مغز انسان می باشد. این روش با استفاده از آنالیز کامپیوتری داده های حاصل از انتشار مولکول های آب، تصاویر دو بعدی یا سه بعدی از مسیر فیبر های عصبی را نشان می دهد. بنابراین با استفاده از این روش، بررسی وضعیت فیبرها امکان پذیر خواهد بود. این روش یکی از تکنیک‏های پیشرفته در زمینه علوم اعصاب است که قدرت بالایی را در تشخیص بیماری های نورولوژیک همانند تومو رهای مغزی، هیدروسفالی با فشار طبیعی، مالتیپل اسکلروز، سکته مغزی و تعداد زیادی از سایر اختلالات عصبی دارد.
    نتیجه گیری
    تراکتوگرافی یک روش مفید جهت شناسایی مسیر های عصبی به صورت غیر تهاجمی در درون مغز انسان می باشد. در مقایسه با روش های تهاجمی دیگر، ماهیت غیر تهاجمی بودن و سهولت کسب اطلاعات سبب شده است این روش یک تکنیک مناسب برای برنامه ریزی قبل از جراحی مغز باشد.
    کلید واژگان: تصویربرداری تانسور انتشاری، انتشار، تصویربرداری تشخیصی، مغز
    Bahman Jalali Kondori*, Elham Rahimian, Mohammad Hossein Asadi, Majid Reza Tahsini
    Introduction
    Magnetic resonance tractography is a method to identifying anatomical connections in the living human brain. This technique uses data obtained from diffusion of water molecules to display two-dimensional or three-dimensional images of the nerve fiber tracts through performing computational analysis. Thus¡ it will be possible to check the status of fibers with performing this technique. It is one of the advance techniques in the field of neuroscience which has a diagnostic potential in neurological diseases¡ such as brain tumors¡ normal pressure hydrocephalus¡ multiple sclerosis¡ stroke¡ and a large number of other neurological disorders.
    Conclusion
    Tractography is a useful method to identify nerve tracts non-invasively and in-vivo. Compared to invasive techniques¡ non-invasive nature and ease of obtaining data enable this method to a suitable technique for pre-operative planning of brain surgery.
    Keywords: Diffusion Tensor Imaging, Diffusion, Diagnostic Imaging, Brain
  • محمدحسین اسدی، امیدعلی احمدی، نادر بازیار *
    این پژوهش در راستای بررسی عوامل اجتماعی موثر بر گرایش به خشونت دانش آموزان دبیرستانی بخش چوار از توابع شهرستان ایلام در سال تحصیلی 1391-1392 صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه ‍ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه بخش چوار (شهرستان ایلام) به تعداد 460 نفر تشکیل داده است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و فرمول کوکران تعداد210 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه ی محقق ساخته استفاده شد. روایی آن از طریق نظر خبرگان و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ (α=0.78) مورد بررسی قرارگرفت. فرضیه های پژوهش با استفاده از روش های آماری ضرایب همبستگی پیرسون، اسپیرمن، دورشته ای نقطه ای و آزمون رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که در بحث ابعاد خشونت، وجود انواع خشونت به میزان کل 43/3 درصد مورد تایید قرار گرفته اند. نتایج و یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای قشراجتماعی، شهرنشینی، ارتباط با همسالان بزهکار، برچسب خشونت خوردن و پیوند اجتماعی با مدرسه با خشونت دانش آموزان رابطه مستقیم و معناداری دارند.
    کلید واژگان: خشونت جسمی، خشونت جنسی، خشونت کلامی، خشونت عاطفی، عوامل اجتماعی
    Mohammad Hossin Asadi, Omid Ali Ahmadi, Nader Baziar*
    causes tending to violence for high school students by using discussed hypotheses, in area of sociology of social problems. In field of subject of the research, necessity of construction was felt and proved and since action for research was taken based on a series of scientific and practical goals; results show meeting and achieving both groups of goals. Based on this by studying literature and reviewing different researches in areas of social obliquities and problems, six suppositions were regulated, that their relations were evaluated with independent variable (tendency to violence). The independent variable includes four dimension of physical, emotional, sexual and verbal violence. Also, the present research followed this that showedthe suppositions of research suit to theoretical framework and gathered data and can state student violence. The research method is from type of scale researches and to gather data, a series of document studies and questionnaire tools was used. To evaluate justifiability, structure justifiability and Crownbach alpha coefficient were used to evaluate stability to approve competence of chosen tool. In structure justifiability of gathered data that led to achieving goals of the research, had coordination and adaptation with chosen theoretical framework, and credit of tool to gather data, i.e., total alpha for questionnaire was approved at the rate of 78 percent,too.
    Keywords: violence, physical violence, sexual violence, verbal violence, emotional violence
  • جواد رئوف سرشوری، محمدحسین اسدی، محمدتقی محمدی*
    زمینه و هدف
    سکته مغزی، به عنوان سومین علت مرگ و مهمترین عامل ناتوانی در دنیا به شمار می رود. مطالعات اخیر نشان داده اند که روغن زیتون، دارای اثرات آنتی اکسیدانی قوی در زمان ایسکمی مغزی است. مطالعه حاضر، با هدف بررسی محافظت عصبی احتمالی روغن زیتون بر ضایعه مغزی و اختلالات عصبی در مدل ایسکمی موضعی گذرا در موش صحرایی انجام شد.
    روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، از 30 سر موش صحرایی بالغ نر نژاد ویستار، در محدوده وزنی 270 تا 320 گرم استفاده شد. موش ها، در سه گروه (هر گروه 10 سر) شامل: گروه شاهد، گروه کنترل ایسکمی و گروه ایسکمی تیمارشده قرار گرفتند و آزمایش بر روی آنها انجام شد. ایسکمی مغزی، با 80 دقیقه انسداد شریان میانی مغز (MCAO) و 24ساعت خونرسانی مجدد انجام گردید. روغن زیتون با دوز یک میلی لیتر بر کیلوگرم، به صورت داخل صفاقی، در شروع ایسکمی تزریق شد. ارزیابی اختلالات عصبی-حرکتی (NDS) و حجم ضایعه (رنگ آمیزی TTC) و مطالعات بافت شناسی، 24 ساعت پس از MCAO انجام گرفت.
    یافته ها
    روغن زیتون، به طور معنی داری توانست حجم ضایعه را در قشر و جسم مخططبه ترتیب: 65% و 52% کاهش دهد؛ همچنین این روغن توانست اختلالات عصبی-حرکتی را در موش های ایسکمی شده، از 1/0±4/3 به 2/0±5/2 در گروه تیمارشده کاهش دهد. در بررسی های بافت شناسی، روغن زیتون، تعداد نورون های ائوزینوفیلیک و آسیب دیده نواحی ایسکمی را کاهش داد (001/0P<).
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان داد که روغن زیتون، به طور موثری آسیب های ایسکمی/خونرسانی مجدد را کاهش داده و اختلالات عصبی-حرکتی را بهبود می بخشد؛ همچنین روغن زیتون به عنوان عامل محافظت کننده عصبی، قادر است از تخریب نورونی در ایسکمی مغزی موضعی گذرا و مرحله اولیه خونرسانی مجدد جلوگیری نماید.
    کلید واژگان: ایسکمی، خونرسانی مجدد، روغن زیتون، محافظت عصبی، ضایعه مغزی
    Javad Raouf Sarshoori, Mohammad Hossien Asadi, Mohammad Taghi Mohammadi*
    Background And Aim
    Stroke is the third leading cause of death and the most important factor of disability in the world. Recent studies have shown that olive oil has antioxidant effects during cerebral ischemia. The present study investigated the probable protective effects of olive oil on the brain infarction and neurological disability after a transient model of focal cerebral ischemia/reperfusion in rats.
    Materials And Methods
    In this experimental study, 30 adult male wistar rats whose weight ranged 270-320 g were divided into three equal groups. : sham, control ischemia, and ischemia treated. . Transient focal cerebral ischemia was induced by means of 80 min middle cerebral artery occlusion (MCAO) followed by 24 hours reperfusion. Olive oil(1 ml/kg) was intraperitoneally injected into the cases at the beginning of ischemia. Neurologic outcome (NDS scale), infarct volume (TTC staining) and histological studies were done 24 hours after the end of MCAO.
    Results
    Treatment with olive oil significantly reduced the cortical and striatal infarct volume by 65% and 52%, respectively. Olive oil also decreased the NDS of ischemic rats from 3.4±0.1 to 2.5±0.2 in the treated group. Besides, histological studies showed that olive oil reduced the number of eosinophilic and damage neurons in the ischemic area (P< 0.001).
    Conclusion
    The findings of the current study indicated that olive oil effectively reduced ischemia, helped to the reperfusion of injuries, and improved neurological outcome. Olive oil is also a potent neuroprotective factor that is able to prevent neurodegeneration of transient focal ischemia in the beginning of reperfusion at ischemic areas.
    Keywords: Ischemic, reperfusion, Olive oil, Neuroprotection, Brain infarction
  • محمدحسین اسدی، ستاره جوانمردی*، منصوره موحدین
    مقدمه
    سلول های بنیادی اسپرماتوگونی (SSCs) یک جمعیت خودنوزا از سلول های بنیادی جنس مذکر هستند. SSC ها همانند سلول های بنیادی جنینی دارای پتانسیل تمایزی هستند. این سلول های بنیادی شبه جنینی می توانند منبع بالقوه ای برای سلول های پرتوان جهت درمان بر پایه سلول بنیادی باشند.
    هدف
    ارائه یک سیستم هم کشتی ساده و مقرون به صرفه برای تولید سلول های بنیادی شبه جنینی از بیضه موش نوزاد.
    مواد و روش ها
    سلول های جدا شده از بیضه در محیط DMEM/F12 کشت داده شدند. ماهیت سلول های جداسازی شده و سلول های بنیادی شبه جنینی به دست آمده با روش ایمنوسیتوشیمی و از طریق ارزیابی وجود پروتئین های PLZF، Vimentin، Oct4 و Nanog تایید شد و بیان ژن های اختصاصی سلول ژرم و پرتوانی با استفاده از تکنیک qPCR، به ترتیب در کلونی های بنیادی شبه جنینی وSSCها مورد ارزیابی قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج حاصل از qPCR نشان داد که بیان ژن های پرتوانی در سلول های بنیادی شبه جنینی افزایش و بیان ژن های اختصاصی سلول ژرم کاهش معنی دار پیدا می کنند به علاوه شاخص های پرتوانی درسلول های بنیادی شبه جنینی مثبت بودند. یافته های این مطالعه نشان داد که با این روش تولید سلول های بنیادی شبه جنینی از SSC ها، ساده تر از روش های شناخته شده است.
    نتیجه گیری
    ما یک راه ساده و عملی را برای برای به دست آوردن سلول های بنیادی شبه جنینی از SSC ها در محیط کشت معرفی کرده ایم. در واقع یک سیستم کشت کارآمد می تواند یک روش با ارزش برای مطالعه سیستم های خود تجدید در SSC ها و تولید سلول های شبه بنیادی باشد.
    کلید واژگان: سلول های بنیادی اسپرماتوگونی، سلول بنیادی شبه جنینی، پرتوانی، هم کشتی
    Mohammad Hossein Asadi, Setareh Javanmardi*, Mansoureh Movahedin
    Objective
    This study presents an economical and simple co-culture system for pluripotent stem cells generation from neonatal mouse testis
    Materials And Methods
    Isolated testicular cells were cultured in DMEM/F12. Characteristics of the isolated cells and obtained ES-like cell were immune-cytochemically confirmed by examining the presence of PLZF, vimentin, Oct4 and Nanog protein. Expression of the pluripotency and germ-cell specific genes was analyzed by qPCR in derived ES-like colony and SSCs respectively.
    Results
    The experiment results indicated that our method of obtaining pluripotent ES-like cells from spermatogonial cells (SCs) is simpler than the described methods. ES-like cells were immunopositive for pluripotency markers. ES-like cell qPCR results indicated significant increase in pluripotency genes expression and significant decrease in germ cell-specific genes expression.
    Conclusion
    The results indicated that ES-like cell with pluripotency characteristic were generated from freshly isolated spermatogonial cells. The pluripotent stem cells provide a cellular reservoir usable for regenerative medicine instead of embryonic stem cells.
    Keywords: Spermatogonial stem cells, Embryonic stem like cell, Pluripotent stem cells, Co, culture
  • ستاره جوانمردی، محمدحسین اسدی، منصوره موحدین
    هدف
    ارایه یک روش ساده برای جداسازی، تکثیر و غنی سازی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی موش نوزاد
    مواد و روش ها
    سوسپانسیون سلولی حاوی سلول های اسپرماتوگونی و سرتولی با استفاده از هضم آنزیمی از بیضه موش نوزاد دو روزه جداسازی شد. سلول ها به صورت هم کشتی و در محیط کشت DMEM/F12 حاوی 10 درصد سرم به مدت دو هفته کشت داده شدند. ماهیت سلول های سرتولی و اسپرماتوگونی به ترتیب توسط بیان پروتئین های ویمنتین وPLZF تایید شد. برای ارزیابی میزان تکثیر سلول های بنیادی اسپرماتوگونی تعداد کلونی های تشکیل شده و مساحت آن ها در طول دو هفته کشت اندازه گیری شد. در پایان هفته دوم، بیان ژن های اختصاصی سلول های اسپرماتوگونی (Stra8، Piwill2، DAZL، Mvh) ارزیابی شد.
    نتایج
    نتایج به دست آمده نشان داد که سلول های اسپرماتوگونی و سرتولی جدا شده نشانگرهای اختصاصی این سلول ها را بیان می کنند. در طی دوره کشت، بین چهار نقطه زمانی اختلاف معنی داری در تعداد و مساحت کلونی های سلول های بنیادی اسپرماتوگونی دیده شد (05/0P<). علاوه بر این بیان ژن های اختصاصی سلول های اسپرماتوگونی بعد از دو هفته کشت، نشان دهنده عدم تمایز این سلول ها بود.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که هم کشتی سلول های اسپرماتوگونی و سلول های سرتولی با منبع یکسان محیط رشد مناسب و بهینه ای را فراهم می کند که بدون اضافه کردن عوامل رشد خارجی و دستکاری های شیمیایی می توان از آن برای تکثیر سلول های بنیادی اسپرماتوگونی استفاده کرد.
    کلید واژگان: اسپرماتوگونی، سلول های بنیادی، هم کشتی، کلونی زایی
    Setareh Javanmardy, Mohammad Hossein Asadi, Mansoureh Movahedin
    Objective
    This study presents a simple method for isolation, expansion and purification of neonatal mouse spermatogonial stem cells.
    Methods
    We used enzymatic digestion to isolate a cell suspension of spermatogonia and Sertoli cells from neonatal 2-day-old mice. The cells were cultured in DMEM/F12 that contained 10% serum for two weeks. Sertoli and spermatogonia cell characteristics were confirmed by examining for the presence of vimentin and PLZF proteins, respectively. To assess the rate of spermatogonia stem cell expansion, the area and number of colonies were measured during the two weeks of culture. At the end of the second week, we detected spermatogonia cell-specific expressions of the Stra8, Piwill2, DAZL, and Mvh genes.
    Results
    Current results indicated that isolated Sertoli and spermatogonia cells were immunopositive for specific markers. During the culture period, a significant difference was seen in the number and area of spermatogonial stem cell colonies (P<0.05) at four time points. In addition, spermatogonial specific gene expression demonstrated that these cells were undifferentiated after two weeks of culture.
    Conclusion
    Our study showed that co-culture of spermatogonia and Sertoli cells from same source provides a convenient and efficient environment. This co-culture, without the addition of external growth factors and chemical manipulations, can be used for proliferation of spermatogonia stem cells.
    Keywords: Spermatogonia, Stem Cell, Co, culture, Colonization
  • زهرا گل آور، سید همایون صدرایی، غلامرضا کاکا، محمدرضا نقی ئی، گیتی ترکمان، قادر قادر غنی، زاده، محمدحسین اسدی، محمود مفید
    سابقه و هدف
    تغذیه احتمالا نقش مهمی در استحکام و سلامت استخوان دارد و برای دستیابی به یک استخوان سالم و مقاوم نیاز به یک رژیم غذایی متنوع و متعادل می باشد. در تحقیق حاضر، تاثیر مواد مغذی انتخابی (کلسیم، ویتامینD و بورون) (Ca، D و B) و مصرف فلوراید (F) بر مقاومت مکانیکی بافت استخوان در موش صحرایی بررسی گردید.
    روش بررسی
    تحقیق به روش تجربی روی 31 سر موش صحرایی نر از نژاد Albino Wistar در پنج گروه انجام گرفت. گروه اول شاهد، گروه دوم فلوراید (F)، گروه سوم فلوراید و بورون (F+B)، گروه چهارم فلوراید و کلسیم و ویتامینD (F+Ca+D) و گروه پنجم فلوراید و بورون و کلسیم و ویتامینD (F+B+Ca+D) بودند که به مدت 8 هفته تغذیه گردیدند. بورون به میزان mg1، ویتامین D به میزان IU55، کلسیم mg210 و فلوراید به میزان mg7/0 در رژیم غذایی گروه ها اضافه گردید. در پایان 8 هفته و پس از انجام آزمایشات، نتایج تست های بیومکانیک استخوان های فمور و مهره های کمری میان گروه های مختلف مورد آنالیز قرار گرفتند.
    یافته ها
    میزان سفتی استخوان فمور در گروه F+B نسبت به گروه های شاهد، F و F+B+Ca+D افزایش معنی داری داشت. استحکام فمور در گروه های F+B و F+B+Ca+D نسبت به گروه شاهد نیز افزایش معنی داری را نشان داد. تغییر شکل تا نقطه حداکثر استحکام در پنجمین مهره کمری در همه گروه ها در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی داری افزایش داشته و در گروه F+B+Ca+D نیز نسبت به گروه های F، F+B و F+Ca+D از افزایش معنی داری برخوردار بود (05/0>p).
    کلید واژگان: فلوراید، بورون، کلیسم، ویتامین D، استخوان، موش صحرایی
    Zahra Golavarg, Seyed Homayoun Sadrae *, Ghlamreza Kaka, Mohammad Reza Naghi, Giti Torkeman, Ghader Ghanizadeh, Mohammad Hossein Asadi, Mahmood Mofid
    Background
    Bone tissue is a type of dense connective tissue with rich networks of blood vessels and nerves. Bone is constantly being torn down and replaced in a remodeling process. Nutrition also plays an important role in bone health and strong bones need an appropriate diet. The aim of this study was to evaluate the effects of selective nutrients such as calcium, (Ca) vitamin D, Boron, (B) and fluoride, (F) on mechanical strength of bone tissue in rat.
    Materials And Methods
    Thirty-one adult Albino Wistar rats were divided into five groups as below: group 1 (control), group 2 (F), group 3 (F+B), group 4 (F+Ca+D), group 5 (F+B+Ca+D). The animals were given free access to food for 8 weeks: experimental groups received a daily dose of 1mg boron, 55 IU vitamin D, 210 mg calcium and/or 0.7 mg fluoride according to their grouping category. Mechanical strength of femoral neck bending test and mechanical strength of the fifth lumbar vertebra with a axial compression test was evaluated in different groups. The data of all groups were analyzed by nonparametric tests.
    Results
    Our results showed significant differences in the mean stiffness of neck of femur in group F+B in comparison to the control group, group F and group F+B+Ca+D. Mean value of Fmax in group F+B and group F+B+Ca+D compared to control group was significantly increased. Mean deformation to Fmax of fifth lumbar vertebrae in all groups particularly in group F+B+Ca+D significantly increased when compared to control group. Significant difference was detected in this parameter between group F, group F+B and group F+Ca+D.
    Conclusion
    Fluoride and boron have more positive effects on bone strength and stiffness than calcium and vitamin D.
    Keywords: Fluoride, Boron, Calcium, Vitamin D, Bone, Rat
  • ندا اصلاحی، محمودرضا حاجی قاسم، مهرداد بختیاری، محمدتقی جغتایی، محمود ایوبیان، محمدحسین اسدی، سید مرتضی کروجی *
    هدف

    بررسی تاثیر اسکافولد نانوفایبر PLLA بر تکثیر سلول های بنیادی اسپرماتوگونی منجمد - ذوب شده موش نابالغ

    مواد و روش ها

    سلول های اسپرماتوگونی از موش 6-3 روزه با دو مرحله هضم آنزیمی جدا و با روش حذف تمایزی خالص سازی گردید. سلول های جدا شده در چهار گروه کشت داده شدند: 1-کشت ساده سلول های اسپرماتوگونی تازه، 2- سلول های اسپرماتوگونی تازه روی نانوفایبر PLLA، 3- کشت ساده سلول های اسپرماتوگونی منجمد- ذوب شده، 4- سلول های اسپرماتوگونی منجمد- ذوب شده روی نانوفایبر PLLA. سلول ها در محیط کشت DMEM حاوی5 درصد FCSو 10 نانوگرم بر میلی لیترGDNF به مدت سه هفته کشت شدند. طی مدت کشت تعداد و قطر کلونی ها بررسی شد. پس از سه هفته، حضور سلول های اسپرماتوگونی در کلونی ها به وسیله RT-PCR برای ژن های PLZF، Oct4، GFRα-1، VASA، ITGA6، ITGB1ارزیابی و به طور نیمه کمی نیز بررسی شد. معنی داری میان گروه ها به کمک آزمون های آماریRepeated measures و ANOVA تعیین شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که درصد حیات سلول ها در گروه سلول تازه(گروه کنترل 1 و آزمون 1) 2/2±25/ 89 و در گروه سلول منجمد 56/3±63 بود که درصد حیات این سلول ها نسبت به گروه سلول تازه به طور معنی داری کاهش نشان داد ((p≤0/001. تعداد کلونی های حاصل از کشت سلول های اسپرماتوگونی روی نانوفایبر PLLA(گروه آزمون 1 و آزمون 2) در مقایسه با گروه های کنترل(گروه کنترل 1 و کنترل 2) به طور معنی داری افزایش یافت (p≤0/001). همچنین قطر کلونی ها در گروه آزمون1 (کشت سلول های تازه بدون نانوفایبر) نسبت به گروه کنترل1 (کشت سلول های تازه بدون نانوفایبر) اختلاف معنی داری نداشت ولی در گروه آزمون2 (کشت سلول های منجمد- ذوب شده روی نانوفایبر) نسبت به گروه کنترل 2 (کشت سلول های تازه روی نانوفایبر) کاهش معنی داری داشت p≤0.01)). در پایان کشت تمامی ژن های اختصاصی اسپرماتوگونی بیان شدند ولی کاهش معنی داری در بیان نسبی برخی ژن های اسپرماتوگونی در کشت سلول های منجمد- ذوب شده روی نانوفایبر دیده شد.

    نتیجه گیری

    نانوفایبرPLLA باعث افزایش تکثیر سلول های بنیادی اسپرماتوگونی تازه و منجمد-ذوب شده در محیط کشت می شود ولی بر میزان نسبی بیان ژن های اسپرماتوگونی اثری ندارد.

    کلید واژگان: نانوفایبر PLLA، سلول بنیادی اسپرماتوگونی، انجماد
    Slahi N. Fi, Hadjighassem M.R., Bakhtiyari M., Joghataei Mt, Ayyoubiyan M., Asadi M.H., Koruji M.
    Purpose

    To investigate of the effects of a poly L-lactic acid (PLLA) nanofiber scaffold on proliferation of frozen-thawed neonate mouse spermatogonial stem cells.

    Materials And Methods

    Spermatogonial cells were isolated from neonatal 3-6-day-old NMRI mice testes by two steps enzymatic digestion and differential plating. The isolated spermatogonial cells were divided into four culture groups: 1) fresh spermatogonial cells, 2) fresh spermatogonial cells seeded onto PLLA 3) frozen-thawed spermatogonial cells, 4) frozen-thawed spermatogonial cells seeded onto PLLA. Cells in all groups were cultured in DMEM supplemented with 5% FCS and 10 ng/ml GDNF for 3 weeks. Diameter and number of clusters which were determined during the culture and semi-quantitative RT-PCR were carried out at the end of 3rd week for all culture groups. Presence of spermatogonia at the culture was determined by reverse transcription polymerase chain reaction (RT-PCR) for several important spermatogonial markers (PLZF, Oct4, GFRα-1, VASA, ITGA6 and ITGB1). The significancy of the data was analyzed using Repeated Measures and ANOVA tests.

    Results

    The findings indicated that the viability rate of the fresh cell (control 1 and exprimental 1) and the frozen cells after thawing(control 2 and exprimental 2) were 89.25±2.2 and 63±3.56, respectively and the differences were significant (p<0.001). In vitro culturing of spermatogonial cells on PLLA significantly increased the formation of cell clusters in comparison with those of the control groups (p≤0.001). Although the differences of the diameters of clusters in the fresh cell groups were not significant, culturing of frozen-thawed cells on PLLA significantly decreased their diameters(p≤0.01). There was a significant down-regulation of spermatogonial genes in the frozen-thawed groups after three weeks of culture.

    Conclusions

    The spermatogonial cells seeding on PLLA can increase in vitro cluster formation of neonate fresh and frozen-thawed spermatogonial cells.

  • حسین بهادران، گیتی ترکمان، محمدرضا نقی ئی، محمدحسین اسدی، محمود مفید، سهیلا سلماسی *
    هدف

    بررسی تاثیر مصرف اسیدهای چرب، مواد مغذی و ویبراسیون به شیوه ترکیبی بر استحکام و پارامترهای متابولیکی بافت استخوان در موش صحرایی

    مواد و روش ها

    از 56 سر موش صحرایی نر نژاد wistar به وزن 30±150 گرم استفاده شد. موش ها در یک گروه کنترل و 6 گروه تجربی شامل گروه ویبراسیون، ویبراسیون + مواد مغذی، ویبراسیون + مواد مغذی + روغن های موردی کلزا، آفتابگردان، کلزا + آفتابگردان، نارگیل قرار گرفتند. گروه های تجربی 8 هفته ضمن دسترسی به غذای آزاد، ویبراسیون و روزانه 210 میلی گرم کلسیم، IU55 ویتامین D، یک میلی گرم بورون و 5 درصد وزن غذای مصرفی روغن دریافت کردند. در پایان حیوانات کشته شده و پس از خون گیری، استخوان های فمور و پنجمین مهره کمری(L5) جدا شدند. مقاومت مکانیکیL5 و گردن فمور با انجام آزمون های فشاری و خمشی بررسی شدند. سطح سرمی پارامترهای متابولیکی بافت استخوان ارزیابی شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون آنالیزواریانس یک طرفه انجام شد.

    یافته ها

    مقاومت مکانیکی استخوان ها در گروه ویبراسیون نسبت به گروه کنترل افزایش یافت. مکمل سازی مواد مغذی همراه ویبراسیون موجب کاهش معنی دار استحکام گردن فمور در این گروه نسبت به گروه های کنترل و ویبراسیون شد. سفتی و انرژی جذب شده تا حداکثر استحکام گردن فمور و حداکثر استحکام، سفتی، انرژی جذب شده تا حداکثر استحکام و جابه جایی تا حداکثر استحکامL5 در گروهی که ویبراسیون و روغن نارگیل دریافت کرده بودند نسبت به سایر گروه ها افزایش داشت.

    نتیجه گیری

    مصرف روغن نارگیل همراه ویبراسیون دارای بیشترین تاثیر سودمند بر مقاومت مکانیکی و پارامترهای متابولیکی بافت استخوان به خصوص افزایش غلظت هورمون های استروییدی جنسی است.

    کلید واژگان: اسیدهای چرب، ویبراسیون، مقاومت مکانیکی
    Bahadoran H., Torkaman G., Naghii M.R., Asadi M.H., Mofid M., Salmasi S.
    Purpose

    The aim of this survey was to evaluate the effects of fatty acids, nutrients and vibration on bone mechanical properties and its metabolic parametrs in rat.

    Materials And Methods

    56 male wistar rats weighting 150±30 were used. Rats divided into control and six experimental groups as below:Vibration, Vibration+ nutrients, Vibration+ nutrients+ Canola oil, Sunflower oil, Canola oil + Sunflower oil and Coconut oil. Experimental groups were treated for eight weeks with normal diet, vibration, 210 mg of Calcium, 55 IU of Vit D, 1mg of Boron and Oils amounting to %5 0f the normal diet of oils. After experimental period rats were killed and blood samples were collected, then femur and fifth lumbar vertebral bones excised. Mechanical properties of the lumbar vertebral bones and femoral neck were determined with the Axial Compression Test and Contilever Bending Test. Plasma samples were analyzed and metabolic parametrs levels were determined.The data were analysed by one way ANOVA. Resalts: Mechanical properties of bones increased in the vibration group compared to those of control group. Nutrients caused significant decrease in mechanical properties of femoral neck compared to those of control group and vibration groups. Femoral neck stiffness and maximal load and Stiffness, maximal load, energy to maximal load and deformation of the lumbar vertebral increased in the vibration + coconut group compared to the other groups.

    Conclusion

    The findings showed that combination of vibration and coconut oil has beneficial effects on bone mechaninichal properties as well as metabolic parametrs especially on sex steroid hormonens.

  • محمدباقر مینایی، محمود بربرستانی، سعید نکونام، میرعباس عبدالوهابی، نسرین تکزارع، محمدحسین اسدی، عظیم هدایت پور، فردین عمیدی*
    مقدمه
    پارامترها و ویژگی های حرکتی اسپرم ها تحت تاثیر انجماد تغییر می کنند.
    هدف
    هدف اصلی مطالعه، مشخص کردن تاثیر غلظت های متفاوت ترولوکس به عنوان یک آنتی اکسیدان در فرآیند انجماد-ذوب بر ویژگی های حرکتی اسپرم انسان می باشد.
    مواد و روش ها
    نمونه های سیمن از 20 فرد سالم تهیه و قبل از انجماد به 5 گروه تقسیم شدند. گروه اول با سیستم کامپیوتری آنالیز اسپرم (CASA) آنالیز حرکتی شد. بقیه با مواد محافظ در برابر انجماد و غلظت های متفاوت ترولوکس (0 و 20 و 40 و 80 میکرومول) مخلوط شدند. گروه های درمانی با ترولوکس در نیتروژن مایع قرار گرفتند. بعد از دو هفته نمونه ها ذوب و ویژگی های حرکتی اسپرم ها توسط CASA بررسی شد. درصد تحرک (Mot)، سرعت در مسیر منحنی (VCL)، سرعت در مسیر مستقیم (VSL)، سرعت میانگین (VAP)، حرکت در مسیر مستقیم (LIN) و میزان جابجایی سر اسپرم به طرفین ALH قبل و بعد از انجماد با هم مقایسه شدند.
    نتایج
    اضافه کردن 40 میکرومول ترولوکس منجر به افزایش معنی داری (0/05>p) در میزان VCL، VSL و VAP بعد از فرآیند انجماد-ذوب در مقایسه با دیگر گروه ها شده بود. بنابراین میزان اسپرم های متحرک پس از ذوب به طور معنی داری بیشتر بود (0/01>p).
    نتیجه گیری
    کیفیت، حرکت رو به جلو و سرعت میانگین اسپرم ها با اضافه کردن ترولوکس به طور معنی داری در این مطالعه بهبود یافت.
    کلید واژگان: اسپرماتوزوای انسانی، ترولاکس، انجماد، CASA، ویژگی های حرکتی
    Mohammad Baqer Minaei, Mohammad Barbarestani, Saeid Nekoonam, Mir Abbas Abdolvahabi, Nasrin Takzare, Mohammad Hossein Asadi, Azim Hedayatpour, Fardin Amidi*
    Background
    Sperm parameters and motion kinetics are affected by cryopreservation.
    Objective
    The main purpose of the current study was to determine the effect of different concentrations of Trolox as an antioxidant to freezing-thawing procedure on human sperm kinematic parameter.
    Materials And Methods
    Semen was collected from 20 normal donors and divided into five aliquots prior to cryopreservation. The first aliquot was analyzed by computer-assisted sperm analysis (CASA). Other aliquots were mixed with cryo-protective agent containing 0, 20, 40, and 80 µmol Trolox and treated samples were cryopreserved in liquid nitrogen. After two weeks samples were thawed and sperm motion kinematics was measured by CASA. Percent motility (Mot), curvilinear velocity (VCL), straight-line velocity (VSL), average path velocity (VAP), linearity (LIN), and amplitude of lateral head displacement (ALH) were compared before and after freeze.
    Results
    Addition of 40µmol Trolox resulted in significantly higher (p<0.05) post thaw VCL, VSL and VAP compared to other groups. Therefore the percentage of post thaw motile spermatozoa were significantly higher (p<0.01).
    Conclusion
    The supplementation of Trolox significantly improved the post-thawed human semen quality, especially progressive motility and average path velocity.
  • غلامرضا کاکا، سید همایون صدرایی، محمدحسین اسدی، علی پندونه، مهوش جعفری، مهدی صابری
    سابقه و هدف
    استنشاق سولفور موستارد [Sulfur mustard (HD)] باعث التهاب و آسیب بافت اپی تلیال ریه می گردد. نتایج متفاوتی از استفاده حفاظتی از داروی آمیفوستین [Amifostine (AM)] در مقابل HD منتشر شده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر محافظتی داروی آمیفوستین در جلوگیری از آسیب های بافت ریه ناشی از HD در موش های صحرایی می باشد.
    روش بررسی
    در این تحقیق تجربی، 20 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد Albino wistar به وزن 20±200 گرم به صورت تصادفی به 4 گروه 5 تایی شامل گروه نرمال سالین (NS)، گروه فقط داروی AM، گروه HD با دوز 25/0 درصد و گروه محافظت با آمیفوستین [HD+AM] تقسیم شدند. NS و محلول HD به صورت داخل تراشه ای در گروه های مربوط تزریق شدند. گروه های فقط دارو و درمان با AM به مدت 14 روز دارو را به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. در پایان،میزان التهاب و مرگ سلولی در بافت ریه به وسیله رنگ آمیزی های تولوئیدین بلو، هماتوکسیلین- ائوزین و TUNEL ارزیابی شده و غلظت گلوتاتیون (GSH) سرم اندازه گیری شد.
    یافته ها
    اختلاف معنی داری بین دو گروه NS و فقط AM مشاهده نشد. آمیفوستین سبب کاهش معنی دار تعداد ماست سل ها در گروه HD+AM در مقایسه با گروه HD شد. میزان خونریزی بافت ریوی در گروه HD به شدت افزایش یافته، در حالی که داروی آمیفوستین توانست از افزایش آن جلوگیری کند. نتایج نشان دهنده کاهش معنی دار غلظت GSH گروه HD نسبت به گروه NS بود. داروی آمیفوستین از کاهش بیش از حد غلظت GSH نسبت به گروه HD جلوگیری کرد. HD سبب افزایش معنی دار سلول های آپوپتوتیک (AI) در گروه HD در مقایسه با گروه NS شد. هم چنین داروی آمیفوستین از بروز AI پارانشیم ریه در مقایسه با گروه HD تا اندازه ای ممانعت کرد.
    نتیجه گیری
    استفاده از آمیفوستین قبل از مواجهه موش های صحرایی آلوده به سولفور موستارد به طور معنی داری از افزایش ماست سل و خونریزی ریوی و میزان آپوپتوز بافت ریوی جلوگیری کرده و از کاهش غلظت GSH سرم تا حد زیادی ممانعت کرد.
    کلید واژگان: سولفور موستارد، بافت ریه، آمیفوستین، موش صحرایی
    Gholam Reza Kaka, Seyed Homayoon Sadraie, Mohammad Hossein Asadi, Ali Pandooneh, Mahvash Jafari, Mehdi Saberi
    Background
    Inhalation of Sulfur mustard (HD) will cause lung epithelial inflammation and injury. There are different results from the prophylactic effects of amifostine (AM) on protection of lung epithelial tissue against HD. The aim of this study was to evaluate the prophylactic effects of AM on protection of rat lung tissue exposed to HD.
    Methods
    In this study twenty Albino Wistar adult male rats weighting 200±20 grams were used. Rats were divided randomly into 4 groups (5 rats in each group) as below: Normal saline group (NS), AM group, HD group (0.25% HD) and HD+AM group. Normal saline and HD solution were injected by intra tracheal catheter. Animals in AM and HD+AM groups received AM by intra peritoneal injection for 14 days daily. All rats were killed after 14 days; parts of the base of right lungs were removed, fixed and processed for histological evaluation by Toluidine blue, H&E staining and apoptotic cell death study by the TUNEL Apoptosis Detection Kit. In addition, glutathione level was measured in all specimens.
    Results
    No significant differences were revealed between Saline & AM groups in any of the aforementioned tests. Significant reduction of mast cells in lung tissue of the HD+AM group was shown when compared to the HD group. Lung tissue inflammation in the HD group was significantly more severe as compared to HD+AM group. In addition, amifostine in HD+AM group could prevent excess reduction of GSH level. The number of apoptotic cells in the HD group was significantly higher than the HD+AM group.
    Conclusion
    Administration of amifostine before exposure to HD in rats prevents collection of mast cells, and excess reduction of GSH level in lung tissue; in addition it can partially reduce pulmonary edema and alveolar cell death apoptosis.
  • عباسعلی ربیعی، محمدحسین اسدی، ابراهیم اسفندیاری، منیر تقی پور *، حسین بهادران، محسن ستایش، عاطفه شموسی، محمد مردانی، بهمن رشیدی، عطاء الله فتح الله پور
    مقدمه

    پلاستینیشن یک روش عالی برای کمک به نگهداری بافت های زیستی به صورت خشک، بی بو و بادوام می باشد. در این روش، آب و چربی از بافت خارج و پلی استر قابل پردازش جایگزین می شود. مقاطع پلاستینه ی مغز انسان که پیشتر تهیه شده بود شکننده و سنگین بود (روش استاندارد). هدف از این مطالعه، تهیه ی مقاطع پلاستینه ی انعطاف پذیرو سبک از مغز انسان بود.

    روش ها

    ابتدا دو مغز سالم انسان تهیه و در فرمالین 10 درصد برای سه ماه ثابت سازی شد. نمونه ها به مقاطع 3 میلی متری برش داده و با استون 25- درجه ی سانتی گراد به مدت 4 هفته آبگیری شد. سپس مقاطع با پلی استر انعطاف پذیرp87 در اتاقک خلا اشباع شدند. سرانجام هر مقطع در یک اتاقک مسطح که از دو صفحه ی شیشه ای تشکیل شده بود، توسط پلی استر p87 قالب گیری شد. شفافیت، وزن، انعطاف پذیری، حباب و شکستگی های واضح (Gross) در مقاطع تهیه شده با نمونه ی استاندارد مقایسه گردید. شفافیت، توسط دستگاه فتومتر اندازه گیری و وزن توسط ترازوی دیجیتال بررسی شد. حباب و شکستگی های واضح به وسیله ی مشاهده ی مستقیم و انعطاف پذیری بر اساس میزان خمش بررسی شد. از صفر تا 45، از 45 تا90، از 90 تا 135 و از 135 تا 180 درجه ی خمش با اعداد 1، 2، 3 و 4 مقیاس شدند.

    یافته ها

    میانگین نور عبوری مقاطع پلاستینه 85 درصد و در روش استاندارد 90 درصد بود. وزن مقاطع پلاستینه بین 400-200 گرم و در نمونه ی استاندارد800-600 گرم بود. حباب و شکستگی های واضحی در نمونه ی استاندارد دیده شد در حالی که هیچ حباب و شکستگی های واضحی در مقاطع پلاستینه دیده نشد. میانگین انعطاف پذیری مقاطع پلاستینه 3 و در نمونه ی استاندارد 1 بود.

    نتیجه گیری

    مقاطع قابل انعطاف پلاستینه ی مغز در مقایسه با نمونه ی استاندارد سبک و انعطاف پذیرتر می باشد.

    کلید واژگان: پلاستینیشن، پلی استر، قابل انعطاف، P88، رزین
    Abbas Ali Rabiei, Mohammd Hossein Asadi, Ebrahim Esfandiari, Monir Taghipour, Hossein Bahadoran, Mohsen Setayesh, Atefeh Shamoosi, Mohammad Mardani, Bahman Rashidi, Ataollah Fathollahpour
    Background

    Plastination is an excellent technique which helps preserve biological specimens in a dry, odorless, and state. In this technique, water and fat are extracted from tissues and are replaced with curable polyester. Previously prepared plastinated sheets of human brain were fragile and heavy (standard method). The aim of this study was to prepare flexible and light plastinated sheets of human brains.

    Methods

    Two intact human brains were prepared and fixed in 10% formalin for 3 months. After. They were sliced into 3 mm thickness sheets and were dehydrated by acetone in -250C for 4 weeks. Then, the slices were impregnated by P88 flexible polyester in the vacuum chamber. Finally, each slice was cast in an individual flat chamber consisting of 2 standard glass plates by P87 flexible polyester. The transparency, weight, flexibility, bubbling and Gross fragility of the prepared sheets were compared with those of the standard method. The transparency was measured by photometer machine. Their weight was assessed by digital scale; Gross fragility and bubbling were assessed by direct observation. Flexibility of samples was investigated by the degree of bending zero to 45, 45 to 90, 90 to 135 and 135 to 180 degrees of bending were scaled 1, 2, 3 and 4, respectively.

    Finding

    Average light passing, flexible sheets was 85%, while in standard method was 90%. The weights of flexible sheets were 200-400 gr, and in standard method were 600-800 gr. Bubbling and gross fragility were observed in standard method, while no bubbling and gross fragility were observed in flexible sheets. The average flexibility of flexible sheets was, while in standard method was 1.

    Conclusion

    P87 polyester seems to provide lighter and more flexible brain sheets compared with the standard method.

نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال