به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمدرضا خرمی زاده

  • مینا فعال، حامد منوچهری*، رضا چنگیزی، فاطمه بوترابی، محمدرضا خرمی زاده

    تحقیق حاضر با هدف تعیین اثرات رسوراترول به عنوان یک پلی فنول طبیعی، بر شاخص های رشد و تغذیه ماهی زبرا (Danio rerio) انجام شد. رسوراترول طی یک دوره 60 روزه روی 120 عدد ماهی زبرا بالغ با وزن تقریبی 3/0±2 گرم و طول 5/0±3 سانتی متر که به صورت تصادفی به 2 گروه اصلی که هر یک شامل 4 زیر گروه فرعی بودند (در کل 8 تیمار) به شرح زیر تقسیم شدند: دو گروه اصلی تحت تاثیر گلوکز افزوده شده در آب آکواریوم (+G) و بدون گلوکز (-G) و هر یک ازین دو گروه به 4 زیر گروه با عنوان (شاهدCTRL=)، (رسوراترولRSV=) با دوزهای 20،10و 30 ماکرو مول بر لیتر بود. ماهیان به صورت تصادفی به تعداد 5 عدد در 24 مخزن (8 تیمار با 3 تکرار) با حجم 3 لیتر توزیع شدند. در پایان دوره میزان وزن بدست آمده، ضریب تبدیل غذایی، نسبت کارایی پروتئین، نرخ رشد ویژه و شاخص رشد بدن و آنزیم های آسپارتات آمینو ترانسفراز (AST)، آلانین آمینو تراسفراز (ALT)، آلکانین فسفاتاز (ALP) ارزیابی شدند. براساس نتایج بدست آمده بیشترین میزان ضریب تبدیل غذایی مربوط به گروه رسوراترول20 تحت تاثیر گلوکز (G+RSV30) بود. بیشترین میزان نرخ بازده پروتئین، نرخ رشد ویژه و افزایش وزن بدن مربوط به گروه کنترل بدون گلوکز بود و اختلاف معنی داری در بین تیمارها مشاهده نشد. هم چنین تیمار گروه رسوراترول20 بدون گلوکز (G-RSV20)کمترین میزان آنزیم (ALP) را دارا بود و اختلاف معنی داری با سایر گروه ها مشاهده نشد و تیمار گروه کنترل بدون گلوکز (G-CTRL) کمترین میزان آنزیم های (AST) و (ALT) را دارا بودند و اختلاف معنی داری با سایر گروه ها مشاهده شد (05/0>P). نتایج بدست آمده از این تحقیق حاکی از آن است که رسوراترول اثر مثبتی روی شاخص های رشد و آنزیم های AST و ALT نداشته ولی باعث بهبود عملکرد آنزیم ALP شده است.

    کلید واژگان: رسوراترول، ماهی زبرا، فاکتور های رشد، شاخصهای تغذیه، آنزیم کبدی
    Mina Faal, Hamed Manouchehri *, Reza Changizi, Fatemeh Bootorabi, MohammadReza Khoramizadeh

    The present study was performed to determine the effects of resveratrol as a natural polyphenol on growth and nutrition indices of zebrafish (Danio rerio). Resveratrol was performed over a period of 60 days on 120 adult zebrafish with approximate weight of 2 ± 0.3 g and length of 3 ± 0.5 cm, which were randomly divided into 2 main groups, each of which consisted of 4 subgroups (a total of 8 Treatment) were divided as follows: The two main groups under the influence of added glucose in aquarium water (+ G) and without glucose (-G) and each of these two groups into 4 subgroups (control = CTRL) , (resveratrol = RSV ) With doses of 20, 10 and 30 micromole per liter. Fish were randomly distributed in 5 pieces into 24 tanks (3 treatment in 3 replicant) with a water volume of 3 liters. At the end of the period, weight gain, feed conversion ratio, protein efficiency ratio, specific growth rate and body growth index and enzymes of aspartate aminotransferase (AST), alanine aminotransferase (ALT), alkannin phosphatase (ALP) were evaluated. According to the results, the highest feed conversion ratio belonged to the resveratrol 20 group under the influence of glucose (G + RSV30). The highest rate of protein efficiency ratio, specific growth rate and body weight gain belonged to the glucose-free control group and no significant difference was observed between treatments. Also, the treatment of resveratrol 20 group without glucose (G-RSV20) had the lowest amount of enzyme (ALP) and no significant difference was observed with other groups and the treatment of control group without glucose (G-CTRL) had the lowest amount of enzymes (AST) and (ALT) and a significant difference was observed with other groups (p <0.05). The results of this study indicate that resveratrol did not have a positive effect on growth indices and AST and ALT enzymes but improved ALP enzyme function.

    Keywords: Resveratrol, growth factors, feeding indices, liver enzymes, Zebra fish
  • فهیمه قاسمی، علیرضا زمردی پور*، علی اصغر کارخانه، محمدرضا خرمی زاده

    هایپرگلیکوزیلاسیون فرایندی است که در آن با استفاده از روش های مهندسی ژنتیک و جهش زایی هدفمند یک جایگاه جدید N-گلیکوزیلاسیون (موتیف Asn-Xxx-Ser/Thr) به درون توالی اسیدآمینه ای پروتئین نوترکیب وارد می شود. در صورت اتصال گلیکن جدید به آسپاراژین موجود در این موتیف، هایپرگلیکوزیلاسیون رخ می دهد. این فرایند بویژه در صنعت تولید پروتئین های دارویی بسیار مورد توجه است. ویژگی های فارماکوکینتیکی داروهای نوترکیب، ممکن است تحت تاثیر گلیکن اضافه شده قرار گرفته و نیمه عمر آنها افزایش یابد. در این تحقیق، بر اساس مطالعات بیوانفورماتیکی، در دامنه گلای فاکتور 9 انسانی یک جایگاه جدید N-گلیکوزیلاسیون از طریق جهش زایی هدفمند مبتنی بر PCR و تبدیل کدون اسیدآمینه آرژینین شماره 37 به آسپاراژین ایجاد شد. توالی رمز کننده فرم جهش یافته فاکتور 9  انسانی بطور موازی با توالی طبیعی (به عنوان کنترل)، در وکتور بیانی pCEP4 مجهز به پروموتر ویروس سایتومگالو (CMV)، همسانه سازی شده و بیان آنها در سلول های HEK293 مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی رخداد هایپرگلیکوزیلاسیون در نوع جهش یافته، از روش گرادیان SDS-PAGE دارای شیب غلظت آکریل آمید و به دنبال آن وسترن بلاتینگ استفاده شد که نشان دهنده سنگین تر بودن محصول جهش یافته نسبت به فرم طبیعی بود. همچنین پس از هضم با استفاده از آنزیم PNGase هر دو محصول طبیعی و جهش یافته وزن مولکولی یکسانی کسب کردند. این نتایج نشان داد که افزایش وزن مولکولی پروتئین جهش یافته ناشی از اضافه شدن گلیکن جدید بوده و تایید کننده رخداد هایپرگلیکوزیلاسیون است.

    کلید واژگان: فاکتور 9 انعقادی انسانی نوترکیب، هایپرگلیکوزیلاسیون، سلولهای HEK293
    Fahimeh Ghasemi, Alireza Zomorodipour*, AliAsghar Karkhane, Mohammadreza Khorramizadeh

    Hyper-glycosylation is an approach to introduce new N-glycosylation consensus sequence(s) (Asn-Xxx-Ser/Thr three-peptide) into a protein primary amino acid sequences by site-directed mutagenesis which is followed by the attachment of a new glycan to the Asn residue located within the three-peptide sequence. Hyper-glycosylation has attracted lots of interest especially in the protein therapeutics industry. The attached glycan may improve the pharmacokinetic properties of the hyper-glycosylated priteins and increase their half-life in the bloodstream. In the current study, a new N-glycosylation site was introduced into N-terminal Gla domain of hFIX. Arg37 position of mature hFIX was targeted to be converted into Asn residue by site-directed mutagenesis using overlap extension PCR. Recombinant expression plasmids for native and mutant hFIX were constructed. The expression of the recombinant wild-type and mutant hFIX was analyzed in mammalian HEK293 cells using gradient SDS-PAGE and western blotting analysis. The results indicated in higher molecular weight for R37N mutant in compared with the native protein. The glycan attachment to R37N mutant was further confirmed by PNGase digestion and western blotting.

    Keywords: Recombinant human coagulation factor IX, Hyper-glycosylation, HEK293 cells
  • کامیار خوشنویسان، سید محمود سجادی جزی، فرنوش فریدبد، باقر لاریجانی، محمدرضا خرمی زاده*
    مقدمه

    در این مطالعه، یک نانوکامپوزیت جدید شامل اکسیدگرافن احیاء شده (rGO)، 18-کران-6 (Cr.6) و نانوذرات طلا(GNPs)  بر روی سطح یک الکترود کربن شیشه ای (GCE) قرار گرفته و جهت بررسی و اندازه گیری الکتروشیمیایی بیومارکر سروتونین استفاده گردیده است.

    روش ها

    مورفولوژی نانوکامپوزیت ساخته شده با روش SEM مشخصه یابی شد. ماهی زبرا از طریق غذادهی با گلوکز دیابتی شد. سنجش بیومارکر سروتونین (5-HT)، در حضور موادی مانند دوپامین (DA)، اسید اسکوربیک (AA)، اوره، گلوکز و همچنین تریپتوفان (L-Trp) که به عنوان مداخله گرهای مرسوم موجود در محیط بیولوژیکی هستند، انجام گرفت.

    یافته ها

    سیستم طراحی شده، فعالیت کاتالیزوری الکتروشیمیایی رضایت بخشی را برای تعیین سروتونین با استفاده از روش ولتامتری موج مربع (SWV) نشان داد. رفتار الکتروشیمیایی سروتونین در نانوکامپوزیت ساخته شده جریان و پتانسیل اکسیداسیون قابل قبولی را نشان داد. پایین ترین حد تشخیص (LOD) برای سروتونین در نمونه های واقعی آماده شده برای گروه کنترل و دیابتی با استفاده از الکترود اصلاح شده و روش HPLC به ترتیب حدود 3/0 و 1/0 میکروگرم بر لیتر محاسبه شد. حسگر ساخته شده دارای انتخاب پذیری و حساسیت قابل توجه ای بوده و پایداری و قابلیت تکرار پذیری بالایی را برای سنجش سروتونین نشان داد. الکترود اصلاح شده، بازیابی بسیار خوبی در حدود 97% و خطای وابسته حدود 3% را در مقایسه با روش استاندارد از خود نشان داد.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد که سروتونین می تواند به عنوان بیومارکر دیابت برای تشخیص زود هنگام در بیماران دیابتی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: سروتونین، بیومارکر، نانوکامپوزیت جدید، رفتارهای الکتروشیمیایی، ماهی زبرا دیابتی
    Kamyar Khoshnevisan, Sayed Mahmoud Sajjadi-Jazi, Farnoush Faridbod, Bagher Larijani, Mohammad Reza Khorramizadeh*
    Background

    A novel nanocomposite-modified electrode based on reduced graphene oxide (rGO) decorated with crown-ether and gold nanoparticles (GNPs) on the surface of a glassy carbon electrode (GCE) was fabricated to investigate 5-HT determination.

    Methods

    The morphology of nanocomposite was characterized by scaning electron microscopy (SEM). Diabetic zebrafish was obtained by overfeeding via glucose. 5-HT was successfully determined in the presence of dopamine (DA), ascorbic acid (AA), urea, glucose, and L-tryptophan (L-Trp) by using electrochemical methods.

    Results

    The nanocomposite exhibited satisfactory electrochemical catalytic activity for 5-HT determination using square-wave voltammetry (SWV). The electrochemical behavior of 5-HT at the nanocomposite/GCE displayed reasonable oxidation current and potential. The limit of detection (LOD) of 5-HT obtained from the real samples, containing the control and diabetic group by using the proposed system and HPLC method, was calculated to be about 0.3 and 0.1 µg/L, respectively. The prposed system also demonstrated high selectivity, reasonable sensitivity, and good stability and reproducibility for 5-HT sensing. The nanocomposite was applied for the determination of the biomarker 5-HT in the diabetic and control groups of zebrafish and displayed excellent recoveries about 93 and low relative error about 3% while compared with standard method.

    Conclusions

    It seems that the 5-HT level can be used for earlier diagnosis of diabetes.

    Keywords: Serotonin, Biomarker, Novel Nanocomposite, Electrochemical Behaviour, Diabetic Zebrafish
  • آرزو رضایی، فرشید سعادت، فرناز صفوی فر، آذر برهمه، محمدرضا خرمی زاده*
    سابقه و هدف
    هپاتوسلولار کارسینوما (HCC) سرطانی شایع است و تحریک سیستم ایمنی از طریق 9-TLR (Toll-like receptors) به وسیله 2006 CpG-ODN می تواند در درمان آن کارآیی داشته باشد. هدف این مطالعه بررسی اثر تیمار هم زمان سیلیبینین و 2006 CpG-ODN بر رشد و تکثیر مدل سلولی HCC می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، اثر بازدارندگی دوزهای متفاوت سیلیبینین و 2006 CpG-ODN بر رشد سلول های 2HepG و تعیین بهترین غلظت برای تیمار هم زمان به روش MTT سنجیده شد. میزان بیان ژن های MMP2 و TLR9 به روش Real-Time PCR سنجیده شد. فعالیت ماتریکس متالوپروتییناز MMP2 با روش زایموگرافی اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    به ترتیب، غلظت های μM 100 و nM 100 از سیلیبینین و 2006 CpG-ODN برای انجام تیمار هم زمان انتخاب شدند که اثرات ایستایی شدیدی بر رشد سلول داشتند (05/0< P). نتایج Real-Time PCR تفاوت معنی داری در Ct تکثیر ژن ها نشان نداد (05/0> P).
    استنتاج
     حتی غلظت های پایین CpG در این پژوهش، اثربخشی سیلیبینین بر سلول سرطان کبد را به طور مشخصی افزایش داده اند. با توجه به اهمیت استفاده از دوزهای پایین دارو و فعال سازی مکانسیم های ایمنی، تجویز توام این دو دارو می تواند چشم انداز روشنی را برای روش های درمانی ترکیبی آینده داشته باشد.
    کلید واژگان: سیلیبینین، اولیگوداکسی نوکلئوتیدهای CpG، MMP2، TLR9، HepG-2
    Arezou Rezaei, Farshid Saadat, Farnaz Safavifar, Azar Berahmeh, Mohammad Reza Khorramizadeh*
    Background and purpose
     Hepatocellular carcinoma (HCC) is a most common liver malignancy and TLR9 (Toll-like receptor) is essential for CpG DNA-induced immune responses. The aim of this study was to assess the anti-metastatic effects of combined administration of silibinin and CpG-ODN2006 on human hepatocellular carcinoma HepG-2 cell line model.  
    Materials and methods
     Inhibitory effects of various different concentrations of silibinin and CpG-ODN2006 on HepG-2 cells growth and detection of best dosages for simultaneously treatment were assessed by MTT method. Expression of MMP2 and TLR9 genes was analyzed by real- time PCR. Gelatin zymography was used to determine the activity of MMP2.
    Results
     Inhibitory effects of determined concentrations of silibinin (100 μM) and CpG-ODN2006 (100 nM) on HepG-2 cells growth was significant (p<0.05). Real-Time PCR showed no significant differences between Ct of the genes expression analyses.
    Conclusion
      Collectively, the data in this study supports the idea of combined silibinin-CpG administration in hepatic cancer customized therapeutic modalities. However, more investigations to assess immunomodulatory effects and safety analyses would be very informative steps in advance of randomized clinical trials.
    Keywords: silibinin, CpG-oligodeoxynucleotides, MMP2, TLR9, HepG-2
  • فرشید سعادت، شبنم پویا، فرناز صفوی فر، آذر برهمه، محمود جلالی، محمدرضا خرمی زاده*
    سابقه و هدف
    در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2، بیماری های مرتبط با کبد یکی از دلایل ابتلا به سرطان کبد می باشند. ابداع روش ها و ترکیبات دارویی جدید منجر به افزایش قابل توجه توانایی ما در درمان سرطانها می گردد. این تحقیق با هدف بررسی مقایسه ای اثر دو ترکیب دارویی شناخته شده آتورواستاتین و آسپرین بر فنوتیپهای سلولهای مدل سرطان کبد انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی پس از تهیه رده سلولی HepG2 از بانک سلولی ایران و کشت آن، اثرات سایتوتوکسیسیک، آپوپتوتیک و متاستاتیک دو داروی آتورواستاتین و آسپیرین هر کدام در غلظتهای 50-100-200 میکرو مولار در 7 گروه تحت تیمار و یک گروه کنترل به ترتیب وسیله آزمونهای MTT، فلوسایتومتری و زایموگرافی مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج این آزمونها بیانگر اثرات سایتوتوکسیک آتورواستاتین در تمامی غلظتهای 50-100-200 میکرو مولار (48%، 96/ 99% و 100 درصد) و اثرات سایتوتوکسیک اندک آسپیرین در تمامی مقادیر به جز در غلظت 200 میکرومولار بود که عمدتا بصورت نکروز مشاهده گردید (0/05p<). در مورد هر دو ترکیب القای آپوپتوز در یک غلظت مشخص به صورت موجی آغاز شد و استفاده همزمان این دو ترکیب، فرآیند آپوپتوز را از 6/8 و 3/22 به ترتیب برای استاتین و آسپیرین به 22/20 افزایش داده است (0/05p<). بررسی فعالیت آنزیم MMP-2 به عنوان آنزیم کلیدی در متاستاز، نشاندهنده کاهش این فنوتیپ بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده توام دو ترکیب آتورواستاتین و آسپیرین قابلیت القای مرگ برنامه ریزی شده سلولی را در غلظت های پایین می باشد.
    کلید واژگان: آتورواستاتین، آسپیرین، سرطان هپاتوسلولار، متاستاز، ماتریکس متالوپروتئیناز
    F. Saadat, Sh Pouya, F. Safavifar, A. Berahmeh, M. Jalali, Mr Khoramizadeh*
    Background And Objective
    In patients with type 2 diabetes, liver diseases are the major causes of liver cancer. The invention of new methods and medicinal compounds has led to a significant increase in our ability to treat cancers. This study aims to evaluate the effect of two known compounds, atorvastatin and aspirin, on the phenotypes of liver cancer cell lines.
    Methods
    In this experimental study, after preparing HepG2 cell line from National Cell Bank of Iran and culturing it, the cytotoxic, apoptotic and metastatic effects of both atorvastatin and aspirin were investigated at concentrations of 50 – 100 – 200 μM in 7 treatment groups and one control group by MTT assay, flow cytometry and zymography tests.
    FINDINGS: The results of these tests indicated the cytotoxic effects of atorvastatin at all concentrations of 50 – 100 – 200 μM (48%, 99.96% and 100%), and the low cytotoxic effects of aspirin at all concentrations except for 200 μM, mainly observed as necrosis (p
    Conclusion
    The results of this study showed that co-administration of both atorvastatin and aspirin compounds is capable of inducing programmed cell death at low concentrations.
    Keywords: Atorvastatin, Aspirin, Hepatocellular carcinoma, Metastasis, Matrix metalloproteinase
  • مریم موذنی، محمدرضا خرمی زاده، لادن تیموری تولابی، فاطمه نوربخش، علی اکبر فلاحی، ساسان رضایی
    مهمترین فاکتور ویرولانس Candida albicansکه نقش مهم کلیدی در پاتوژنز این مخمر دارد، توانایی آن در تغییر و تبدیل فرم مخمری به فرم هایفی می باشد. پروتئین Efg1 مهمترین فاکتور رونویسی القاء کننده رشد هایفی در این مخمر شناخته شده است که مسئول بیان ژنهای اختصاصی رشد هایفی تحت شرایط متنوعیمی باشد. ژن ALS3 یکی ز ژنهایی است که بیان آن بستگی به بیان ژن EFG1 داشته و یک پروتئین چسبنده را کد می کند. این پروتئین قابلیت اتصال به طیف وسیعی از سوبسترا را دارد. در بین مطالعه، بیان ژن EFG1 با استفاده از siRNA سنتتیک درCandidaalbicans کاهش یافته و اثر بین کاهشبیان بر روی بیان ژن ALS3 بررسی شده است. siRNA19نوکلئوتیدی اختصاصی ژن EFG1 بر اساس سکانس cDNA ژن EFG1در Candidaalbicans طراحی و سنتز شد. برای ورود siRNA به درون سلول از متد تغییر یافته PEG/LiAc استفاده شد. برای اندازه گیری کمی میزان بیان ژن EFG1 و ژن وابسته به بیان آن،ALS3، از تکنیک Real-Time PCR استفاده گردید. تصاویر گرفته شده با میکروسکوپ فلورسنت بیانگر ورود موفق siRNA به سلول مخمری می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده، بیان ژن EFG1 در حضور 500 nM و 1000nM از siRNA اختصاصی ژن EFG1 به طور چشمگیری کاهش یافت. همچنین در هر دو غلظت یاد شده از siRNA اختصاصی ژن EFG1، کاهش بیان ژن ALS3به طور قابل توجهی مشاهده شد. در این مطالعه از تکنیک RNA interference در کاهش بیان ژن EFG1و متعاقبا کاهش بیان ژن ALS3، با موفقیتاستفاده گردید. از این یافته می توان به عنوان راهکاری نوین در جهت طراحی عوامل ضد قارچی جدید و مواجهه با کاندیدیازیس استفاده نمود.
    Maryam Moazeni, Mohammad Reza Khorramizadeh, Ladan Teimoori, Toolabi, Fatemeh Noorbakhsh, Ali Akbar Fallahi, Sassan Rezaie
    Background
    The most important virulence factor which plays a central role in Candida albicans pathogenesis is the ability of this yeast to alternate between unicellular yeast and filamentous hyphal forms. Efg1 protein is thought to be the main positive regulating transcription factor، which is responsible for regulating hyphal-specific gene expression under most conditions. ALS3 is one of the Efg1-associated genes encoding a multi-functional adhesive polypeptide، which mediates adherence to diverse host substrates. In this study، the EFG1 gene was knocked down by using synthetic siRNA in C. albicans and the regulation in ALS3 as one of the Efg1-dependent genes was investigated.
    Method
    The 19-nucleotide siRNA was designed based on cDNA sequence of EFG1 gene in C. albicans. Transfection was performed using modified- plyethylen glycol/LiAc method. To quantify the level of EFG1 and the hyphal-specific ALS3 gene expression، the cognate EFG1 and ALS3 mRNA were measured in C. albicans by quantitative real-time RT-PCR.
    Results
    Fluorescent microscopy pictures indicated that transfection was performed successfully. Also، according to relative expression software tool، expression of EFG1 gene was decreased significantly with 500 nM siRNA as well as 1 µM siRNA (P<0. 05). However، more significant down-regulations were observed in the expression of ALS3 in both concentrations of 500 nM and 1 µM siRNA (P<0. 05).
    Conclusion
    In conclusion، we demonstrated the down-regulation of ALS3 gene as a consequent of applying EFG1-specific siRNA in C. albicans. This may lead us to design anti-fungal-specific agents in order to face with C. albicans-associated infections.
    Keywords: Candida albicans, ALS3, RNAi, EFG1
  • حسینعلی ایزدپناهی، فاطمه یاری، محمدرضا خرمی زاده، مهتاب مقصودلو، شهرام وائلی
    سابقه و هدف
    کیفیت فرآورده پلاکت کنسانتره، تحت تاثیر روش تهیه و شرایط ذخیره آن می باشد. حذف پلاسما از محیط ذخیره پلاکتی می تواند یک روش موثر در افزایش سلامت و یا افزایش بقای آن در طول زمان ذخیره پلاکت به شمار آید. در این راستا، مقایسه دو محیط پلاسما و کمپوسول جهت نگهداری پلاکت کنسانتره مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه تجربی، کیسه کنسانتره پلاکتی از پایگاه انتقال خون تهران، تهیه گردید. هر کیسه کنسانتره پلاکتی به دو قسمت با حجم یکسان تقسیم و سپس پلاسمای یک قسمت از کیسه کنسانتره با محلول افزودنی کمپوسول جایگزین شد. از هر کیسه کنسانتره در روزهای مختلف نمونه گیری و پارامترهای PF4 و P-Selectin در آن ها اندازه گیری گردید. در نهایت، داده های به دست آمده به وسیله آزمون Paired Samples T-Test و با نرم افزار 16 SPSS مورد مقایسه قرار گرفتند.
    یافته ها
    مقدار P-Selectin، در طول زمان نگهداری در هر دو محیط نگهداری پلاکت افزایش یافت. بین میزان بیان P-Selectin در سطح پلاکت در محلول افزودنی کمپوسول و پلاسما، اختلاف معناداری وجود داشت و این مقدار در پلاسما کمتر بود(001/0 p<). هم چنین مشخص گردید که سطح PF4 با افزایش زمان نگهداری کنسانتره پلاکتی روند افزایشی داشته و اختلاف بین PF4 در محلول افزودنی کمپوسول و پلاسما در روز چهارم معنادار و این میزان در پلاسما بالاتر بود(025/0 p<).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد محیط نمکی کمپوسول، به عنوان کاندیدی جهت جایگزینی پلاسما در کنسانتره پلاکتی مطرح می باشد معهذا اثبات کارآیی این محیط در نگهداری پلاکت نیاز به مطالعه هایی در بدن دارد.
    کلید واژگان: پلاکت ها، P، Selectin، فاکتور 4 پلاکتی
    H.A. Izadpanahi, Dr. F. Yari, Dr. M.R. Khoramizadeh, Dr. M. Maghsudlu, Dr. Sh. Vaeli
    Background And Objectives
    The quality of platelet concentrates (PCs) is affected by the preparation method and the storage conditions. Removing plasma from the platelet storage medium could be an effective way to increase the safety of this product or increase its viability during storage time. In this study, the two media of composol and plasma were compared during the storage of PCs.
    Materials And Methods
    In this experimental study, fifty-four units of PCs were prepared from Iranian Blood Transfusion Organization. Each unit of platelet concentrate in plasma was divided into two portions. Then in one of the portions, plasma was replaced with composol using a connecting device instrument. Sampling of the bags was carried out at days 2, 4 and 7 from the preparation time. The platelet activation markers of PF4 and P-selectin were studied on the samples. Finally the data were analyzed using Paired Samples T-Test.
    Results
    The levels of P-selectin increased during storage. It was revealed that the levels of P-selectin were lower in plasma and the differences were significant in the two storage media of plasma and composol (p <0.0001). Besides, the concentration of PF4 increased in the two storage media with time. PF4 levels were higher in plasma than that of composol and the difference was significant at the fourth day of storage (p <0.025).
    Conclusions
    This study could imply the potential capacity of composol as a good candidate for plasma substitution in platelet concentrate. This will need further and more complete studies in vivo.
    Keywords: Platelets, P, Selectin, Platelet Factor 4
  • زهره زارعی قانع، عباس میرشفیعی، علیرضا رضوی، عبدالفتاح صراف نژاد، نسترن عالیزاده، محمدرضا خرمی زاده *
    زمینه و هدف

    مولتیپل اسکلروزیس(MS) از بیماری های التهابی شایع سیستم عصبی مرکزی در انسان است و در بیماران مشکلات فراوانی ایجاد می کند.4-آمینو پیریدین (4-AP)دارویی وسیع الطیف در مهار کانال K می باشد. این دارو در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس برای کاهش علائم خستگی و بی حالی استفاده میشده است. با توجه به گزارشاتی که در مورد اثرات دیگر این دارو ارائه شده است در این مقاله بر آن هستیم که با استفاده ازمدل سلولی بیماری MS شناخت بهتری از مکانیزم عمل آن برای نیل به اهداف زیرمعرفی نماییم: 1-تاثیر این ماده برروی پرولیفراسیون وسایتوتوکسیسیته برسلولهای عصبی مدل. 2- تاثیراین ماده بر فعالیت آنزیم MMP-9در این سلولها بررسی میگردد.

    روش کار

    لولهای U373-MG بعنوان مدل سلولی سیستم عصبی(آستروسایتوما)بیماریMS کشت داده شده وبا ماده 4-APدر غلظتهای مختلف تیمارشدند. سپس اثر سایتوتوکسیک (ایجاد مرگ سلولی) و پرولیفراتیو ماده4-AP با استفاده از روش کالریمتریکMTT بررسی گردید و همچنین تاثیر این ماده برروی فعالیت MMP-9 در سلولهای تیمارشده با روش زایموگرافی ارزیابی گردید.

    نتایج

    نتایج نشان میدهد که این دارو در غلظتهای 1/0. 1 اثرات سایتوتوکسیک ناچیز داشته ولی در همین غلظتها اثرات ممانعتی آن بر فعالیت بسیار چشمگیر میباشد(01/0 (p<. علاوه برآن بررسی نقش احتمالی پرولیفراتیو نشاندهنده پایداری اثرات دارو بر سلولهای تیمار شده میباشد.

    نتیجه گیری

    بطور کلی نتایج این پژوهش نشاندهده تاثیر واضح داروی بر عملکرد سلولی و پایداری این اثرات در غلظتهای با سایتوتوکسیسیته ناچیز بوده که میتواند روشنگر کاربردهای درمانی آتی آن باشد.

    کلید واژگان: مالتیپل اسکلروزیس، کانال پتاسیم، مدل سلولی، زایموگرافی
    Z. Zarei Ghane, A. Mirshafiey, A. R Razavi, A. F Sarafnejad, N. Aalizadeh, M. R Khorramizadeh
    Background And Aim

    Multiple sclerosis (MS) is considered as a common inflammatory disease of the human central nervous system (CNS). 4 amino pyridine (4-AP), a potassium channel blocker, is used widely in MS treatment to reduce fatigue and cachexia often experienced by the patients. The objective of this study was to get a better understanding of the mechanism of action of this drug, using the cell culture model. More specifically, we attempted to determine the effects of the drug on 1. The profileration of, and its cytotoxicity on, the neurons, and 2. The activity of MMP-9 in the neurons.

    Materials And Methods

    Considering the available reports on the wide range of 4-AP effects, we designed this study to investigate its possible role in proliferation or cytotoxicity of the MS cellular model, i.e. astrocytoma U373-MG, using the MTT assay technique. We also analyzed the effect of 4-AP on cell functionality as assessed by matrix metalloproteinase-9 (MMP-9) zymography.

    Results

    The results showed that while 4-AP at a concentration of 0.1 and 1 mM has no significant cytotoxic effects on the treated cells, it has remarkable MMP-9 inhibitory effects (p<0.01). The proliferation analyses confirmed the stability of 4-AP effects on cell functionality.

    Conclusion

    On the whole, the results of the present study show the desirable effect of 4-AP on MMP-9 activity at non-cytotoxic doses, promising its further therapeutic applications.

  • سید علیرضا مهاجرانی، محمدرضا خرمی زاده، عزیز قهاری، باقر لاریجانی
    مقدمه
    بسیاری از بیماران دیابتی با عوارض قلبی عروقی این بیماری نیز دست به گریبانند که شاید یکی از دلایل اصلی آن، تاثیر قند بالا بر روی آنزیم 14-3-3 باشد. این آنزیم تغییرات ماتریکس بین سلولی را رهبری می کند. هدف از این مطالعه ارزیابی امکان وجود تفاوت سطح سرمی این آنزیم در افراد دیابتی و غیر دیابتی است.
    روش
    این تحقیق از نوع مورد- شاهدی بوده و بین دو گروه 18 نفره دیابتی و غیر دیابتی از بیماران کاندید عمل CABG انجام شده است. میزان ترشح آنزیم 14-3-3 در دو گروه با کمک روش Western blot انجام شد.
    یافته ها
    ارزیابی میزان ترشح سرمی 14-3-3 به عنوان عامل محرک بسیاری از اتفاقات ماتریکس بین سلولی، نشان داد که در صورت وجود قند خون بالا، میزان این آنزیم هم بالا خواهد بود و این اختلاف معنی دار است. در واقع عدم کنترل قند خون بر روی سطح سرمی این آنزیم تاثیرگذار بود.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه نشان داده شد که علاوه بر تغییرات غلظت آنزیم 14-3-3 در بافت های بیماران دیابتی، سطح سرمی این آنزیم نیز نسبت به افراد غیر دیابتی بالاتر است و به نظر می رسد علاوه بر اهمیت غلظت یا سطح درون بافتی 14-3-3، باید به سطح سرمی این آنزیم و تاثیر سیستمیک آن نیز توجه نمود.
    کلید واژگان: ماتریکس متالوپروئیناز، بیماری های قلبی عروقی، دیابت ملیتوس
  • حمیدرضا هنرمند، محمدرضا خرمی زاده، سعید اشراقی
    زمینه و هدف
    لپتوسپیروز یک بیماری، مشترک انسان حیوان با شیوع قابل توجه در جهان است. چون درمان فقط در روزهای اول بیماری موثر است، تشخیص درست و سریع لپتوسپیروز بسیار با اهمیت است. رشد میکروب بسیار کند است و به دلیل نبود آنتی بادی های اختصاصی در هفته اول بیماری، سرولوژی نیز ناکارآمد است. بنابراین واکنش زنجیره ای پلیمریزاسیون (PCR) تنها راه تشخیص زودرس است. در این مطالعه حساسیت و دقت روش PCR متعارف در تشخیص سریع لپتوسپیروز در نمونه سرم مربوط به هفته اول بیماری ارزیابی شده است.
    روش کار
    در این مطالعه تعداد 70 نمونه سرم واجد شرایط و اخذ شده در هفته اول بیماری از افرادی که علائم بالینی مشکوک به لپتوسپیروز داشتند و آزمون مرجع (میکروآگلوتیناسیون) نمونه سرم بار اول آنها منفی و نمونه بار دوم آنها مثبت بود (تبدیل سرمی که دال بر تشخیص قطعی بیماری است)، مورد مطالعه قرار گرفتند.
    یافته ها
    در این مطالعه نتیجه PCR در 24 مورد مثبت بود. حساسیت این روش 5/74٪ و دقت آن 100 باکتری در هر میلی لیتر سرم بود.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان می دهدPCR تنها روش سریع برای تشخیص لپتوسپیروز در هفته اول بیماری است ولی حساسیت آن خیلی بالا نیست، در حالی که روش های دیگر کاربرد ندارند.
    Background And Objectives
    Leptospirosis is a very common zoonosis in the world. Early diagnosis of leptospirosis is critical because just early treatment will be effective. It's culture is very slow and serological assays are not applicable because of lack of antibodies in the first week of the disease, therefore PCR is the only option for the early diagnosis. In this study, sensitivity and accuracy of a non-quantitative conventional PCR for diagnosis of leptospirose in first week sera of patients, is evaluated
    Methods
    Seventy first week sera sample of patients with clinical diagnosis of leptospirosis which were negative in MAT but positive for the second time after one weeks (seroconversion) were selected and studied.
    Results
    We observed twenty four positive sera in PCR test. Sensitivity of the test was 74.5% and accuracy was 100 bacteria /ml.
    Conclusion
    Result of our study shows that PCR is the only choice for the early diagnosis of Leptospirosis while other assays are not applicable but its sensitivity is low
  • کامبیز دیبا، حسین میرهندی، محمدرضا خرمی زاده، نیلوفر جلالی زند
    پیش زمینه و هدف
    تست مولکولی SSCP [1] روشی بر پایه PCR است که به عنوان یکی از شیوه های سریع شناسایی قارچ ها مورد علاقه قرار گرفته است. این فن در گذشته برای اهدافی غیر از شناسایی میکروارگانیزم ها، از جمله در آنالیز موتاسیون ها مورد استفاده قرار گرفته است، بعدها در شناسایی و تفکیک بین گونه ای برخی اورگانیزم ها کاربرد پیدا کرد.
    با توجه به قابلیت روش فوق در تعیین اختلافات بین ترادف های ژنی از طریق پلی مورفیسم تک رشته های DNA بدست آمده از محصولات PCR، در این مطالعه سعی شده است که امکان استفاده از این روش که بی نیاز از هضم با آنزیم های محدودساز می باشد در ایجاد افتراق بین گونه ها بررسی شود.
    مواد و روش کار
    205 ایزوله آسپرژیلوسی در این مطالعه از نمونه های بالینی و محیطی چند بیمارستان آموزشی کشور و نمونه های بالینی بیماران مراجعه کننده به مرکز قارچ شناسی بدست آمده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. این تعداد با توجه به شیوع یک درصدی عفونت های آسپرژیلوسی در میان عفونت های قارچی بیمارستانی انتخاب شدند. تمامی جدایه های آسپرژیلوسی، در محیط های کشت افتراقی آسپرژیلوس ها شامل: CYA، CYA20S، MEA و CZA کشت داده شده، با استفاده ازخصوصیات کلنی و جلوه های میکروسکوپی شناسایی شدند. در روش مولکولی استخراج DNA به روش دستی گلاس بید و فنل - کلروفرم، آمپلیفیکاسیون قطعه ITS2 و دناتوراسیون DNA برای تولید تک رشته انجام گرفت، سپس با استفاده از [2] G- PAGE و عکس برداری از باندها الگوهای تفکیکی مقایسه شدند.
    یافته ها
    در طول یک مطالعه 18 ماهه، 205 ایزوله آسپرژیلوسی شامل یازده گونه بدست آمد، منابع جداسازی گونه ها، نمونه های محیطی و بالینی بیمارستانی بودند. ایزوله های آسپرژیلوسی 25 درصد از منابع بالینی و 75 درصد از نمونه های محیطی بیمارستان ها بدست آمدند. در بررسی SSCP که نتیجه آن افتراق بین گونه های آسپرژیلوس بود. آسپرژیلوس نیدولانس، آسپرژیلوس فیشری، آسپرژیلوس کوادریسینکتا، (آسپرژیلوس فومیگاتوس و آسپرژیلوس نایجر) در یک گروه، (آسپرژیلوس فلاوس، آسپرژیلوس ترئوس، آسپرژیلوس اوکراسئوس) در گروه دیگر از هم قابل تفکیک هستند.
    بحث و نتیجه گیری
    SSCP به عنوان یک روش سریع، کم هزینه و آسان می تواند برای شناسایی مهم ترین گونه های آسپرژیلوس بیماریزای انسان مورد استفاده قرار گیرد، هر چند که به دلیل ویژگی پایین روش احتمالا در کاربرد وسیع آن در آزمایشگاه های روتین تردید وجود دارد.
    کلید واژگان: آسپرژیلوس، شناسایی، پلی مورفیسم
    Kambiz Diba *, Hossein Mirhendi, Mohammad Khoramizadeh, Nilufar Jalalizand
    Background and Aims
    Single Stranded Conformational Polymorphism as a molecular PCR based method has been significant for rapidly identification of fungal species. This method was previously used for the other aims including analysis of mutations as well as identification and discrimination between some organisms. In the present study, we tried to use the free digestion method of SSCP for discriminating Aspergilli in the species level considering polymorphism patterns between them.
    Materials and Methods
    Totally 205 Aspergillus strains were isolated from clinical and environmental specimens being collected in some Iranian approved hospitals and from medical mycology lab - School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences. The sample size of this study was based on the prevalence; 1% of Aspergillus infections among total of fungal nosocomial infections. All of the Aspergillus isolates, were identified by using four Aspergilli differential media including, CZA, CYA, CYA20S and MEA, followed by macroscopic and microscopic examinations. In the molecular assay, we extracted DNA manually using Glass beads and Phenol chloroform method, followed by PCR amplification of ITS2 region and then thermal denaturizing DNA to make single stranded DNA. Finally, we compared differentiate patterns of electrophoresis bands.
    Results
    During an 18 month study, we obtained 205 Aspergillus isolates including 11 species, from the hospital and environmental specimens. Hospital sources included clinical (25%) and environmental (75%) isolates. Our findings of SSCP method included: A. nidulans, A. fischeri, A. quadricincta, (A.fumigatus, A. niger) as a category and (A. flavus, A. terreus, A. ochraceus) as the other category.
    Conclusion
    SSCP as a rapid and simple molecular method enabled us to identify most important pathogenic Aspergillus species. The above technique is not commonly used because of the low specificity.
  • رضا غلام نژاد، محمدرضا خرمی زاده، علیرضا رضوی، علیرضا صالحی نوده، محمد مهدی امیری، وحید ملاکاظمی ها، سید عباس میر شفیعی
    زمینه و هدف
    امروزه بسیاری از بیماری های التهابی نظیر آرتریت روماتوئید(RA) و مالتیپل اسکلروزیس((MS و خیلی از بیماری های التهابی خود ایمن دیگر گریبان گیر افراد جوامع مختلف شده است و تا کنون درمان قطعی برای آنها ارائه نشده است. بسیاری از ضایعات جبران ناپذیر در این گونه بیماری های التهابی در اثر فعالیت بیش از حد و مزمن سلولهای التهابی و اثر تخریبی آنزیمهای پروتئولایتکی مانند ماتریکس متالوپروتئینازها(MMPs) است. از این رو در این مطالعه به بررسی اثرداروی4- آمینو پیریدین(4-AP) برروند پیشرفت التهاب دریک واکنش التهابی در مدل تجربی پرداخته شد.
    روش بررسی
    Out bred از نژادSprague Dawely همگی ماده با وزن حدود 200-150 گرم و سنین 6 تا 8 هفتگی و سالم برای القای یک واکنش التهابی تجربی [توسط آلبومین سرم گاوی(BSA) +ادجوانت کامل فروند(CFA)] مورد استفاده قرار گرفتند. رات ها در6 گروه 8 تائی شامل:گروه نرمال،گروه بیمار،گروه های و Treatment-2 وگروه های و Prevention-2 قرارگرفتند.داروی 4-AP در غلظتهای مختلف(400و800 میکروگرم) به گروه های و Prevention-1،2 به میزان(1/0 میکرولیتر) تزریق گردید و 48تا72 ساعت بعد از تزریق دوز یادآور(فقطBSA) شدت التهاب مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    از 48 راتی که مورد مطالعه قرار گرفتند، هیچ گونه علائم التهابی، هیستوپاتولوژی و یا تولید آنتی بادی ضد BSA را نشان ندادند و این همان گروه نرمال ما بودند. 8 رات(66/16%) علائم شدید و واضح التهاب را نشان دادند که گروه بیمار ما بودند. تعداد 32 رات(66/66%) علائم خفیفتری از التهاب را نسبت به گروه بیمار ما نشان دادند که همان گروه های Treatment-1،2 و Prevention-1،2 بودند که غلظتهای مختلفی از4-AP را دریافت کرده بودند.
    بحث و نتیجه گیری
    تفاوت شدت التهاب و انفیلتراسیون سلولهای التهابی دربررسی های کلینیکی، رادیولوژی، هیستوپاتولوژی وتولید آنتی بادی ضد BSA نشان می دهد که داروی4-AP باعث کاهش شدت التهاب در گروه های دریافت کننده دارونسبت به گروه های نرمال و بیمار شده بود که این اختلاف از نظر آماری معنی داربود(p<0.05).اگرچه آنالیزهای آماری، نشان ازعدم تاثیرداروی4-AP برمیزان تولید MMPs درسل لاین فیبروسارکوماWhi-164 داشت و اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود.
    کلید واژگان: آرتریت روماتوئید، واکنش التهابی، ماتریکس متالوپروتئینازها، 4، آمینوپیریدین
    Gholamnejad R., Khoramizadeh Mr, Razavi A., Salehinodeh A., Amiri Mm, Molakazemiha V., Mirshafyei Sa
    Background And Aim
    Nowadays, many inflammatory diseases such as rheumatoid arthritis (RA) and Multiple sclerosis (MS) and many other autoimmune inflammatory diseases has involved the people of different communities and cure for them so far has not been provided. Many waste irreparable these diseases caused by overexertion and chronic inflammatory cells and effects of destructive enzymes. Proteolysis like matrix Mtaloproteinazes (MMPs). Hence in this study was discussed effect of drug 4 - amino pyridine (4-AP) to Progress of inflammation in a experimental model of inflammatory response.
    Materials And Methods
    In this study were used, 48 Out bred rat race, all female Sprague Dawely about 200-150 gr Weight and ages 6 to 8 weeks to induce inflammatory response experiment By bovine Serum albumin (BSA) + adjuvant complete Freund (CFA). Rats were in six groups of 8 each, including: Normal group, patient group, groups of Treatment-1,Treatment-2, Prevention-1 and Prevention-2. drug 4-AP at different concentrations (400 and 800 micrograms) to groups of Treatment-1, 2 and Prevention-1, 2 rate (0 / 1 microliter) were injected and 48 to 72 hours after injection dosage reminder (only BSA) studied and were compared severity of inflammation.
    Results
    48 Rats that were studied, eight rats (66/16%), no inflammatory signs, histopathology and production of antibody anti-BSA did not show and this same group were normal. 8 rats (66/16%) clear signs of severe inflammation showed that were our patient group.32 rats (66/66%), showed less severe signs of inflammation than patients that were the same groups of Treatment-1, 2 and Prevention-1, 2 that they had been received different concentrations of 4-AP. Discussion and
    Conclusion
    The difference in the severity of inflammation and diffuse infiltration of inflammatory cells in Evaluation clinical, radiology, histopathology and rate of antibody anti- BSA shows that the drug 4-AP reduces the severity of inflammation in the Groups receiving medication than normal and the patient group (p <0.05). Although statistical analysis showed 4-AP Has no effect on production rate of MMPs. The groups of rats had received high concentration the drug (Prevention2 and Treatment2) than groups that low concentration of the drug (Prevention-1 and Treatment-1) showed lower signs of inflammatory.
    Keywords: Rheumatoid arthritis, Inflammatory Response, Matrix Mtaloproteinase, 4, Aminopyridin
  • رضا فلک، محمدرضا خرمی زاده، محمد پزشکی، پروین منصوری
    زمینه و هدف

    خونریزی حین عمل که سبب کاهش میزان رویت ناحیه عمل در حین جراحی توسط جراح می گردد، بهبود دید در ناحیه جراحی و کاهش خونریزی، یکی از وظایف عمده یک متخصص بیهوشی در حین جراحی سر و گردن است. مطالعات نشان داده اند که مصرف بتابلوکرها قبل از عمل، سبب کاهش میزان خونریزی در طی عمل جراحی می شود.

    روش بررسی

    در یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی باز، در یک دوره 18 ماهه، 88 بیمار که کاندید جراحی بینی بودند مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران به چهار گروه: دریافت کننده 50 میلی گرم متوپرولول در شب قبل از عمل، دریافت کننده 50 میلی گرم متوپرولول درصبح روز عمل، دریافت کننده 50 میلی گرم متوپرولول درشب قبل و صبح روز عمل و دریافت کننده دارونما تقسیم شدند. فشارخون سیستولیک و دیاستولیک به روش غیرتهاجمی و تعداد ضربان قلب بیماران پس از آماده سازی بر روی تخت، و پس از لوله گذاری یادداشت گردید. در طی عمل هم این موارد یادداشت گردید. برای اندازه گیری میزان خونریزی از مقیاس کمیتی Boezzart and Formm جهت ارزیابی کیفیت ناحیه جراحی استفاده گردید.

    یافته ها

    ارتباط معنی داری بین مصرف متوپرولول و میزان خونریزی حین عمل جراحی وجود داشت. تمامی بیمارانی که متوپرولول را شب قبل از عمل و صبح روز عمل دریافت کرده بودند، خونریزی در حد مختصر داشتند. ارتباط معنی داری نیز بین میزان بی قراری بیمار و زمان مصرف متوپرولول وجود داشت.

    نتیجه گیری

    افت هم زمان فشارخون سیستولیک و ضربان قلب کمتر از 60 ضربه در دقیقه می تواند میزان خونریزی حین عمل را کاهش دهد که این دو به واسطه مصرف داروهای بتابلوکر قابل حصول می باشد. در این مطالعه مصرف دو دوز داروی متوپرولول به وضوح کاهش قابل توجهی را در میزان خونریزی و بهبودی در ناحیه جراحی و رضایت جراح از ناحیه عمل ایجاد نموده است و از طرفی میزان بی قراری بیماران را هم در ریکاوری کاهش داده است.

    کلید واژگان: متوپرولول، کاهش فشارخون کنترل شده، جراحی
    R. Falak, M. R Khoramizadeh, M. Pezshki, P. Mansoori

    Evaluation of Matrix Metaloproteinase 2 (MMP2) Activity in Contact Nickel Dermatitis Using Zymoanalysis in Comparison to Normal Individuals. R. Falak MSc*M.R. Khoramizadeh MD**M. Pezeshki MD*** P. Mansoori MD**** * Master of Seience of Immunology Iran University of Medical Seiences ** Associate Professor of Biotechnology Faculty of Health Tehran University of Medical Sciences *** Associate Professor of Immunology Faculty of Health Tehran University of Medical Sciences **** Professor of Dermatology Imam Khomeini Hospital Tehran University of Medical Sciences Background and objective Matrix Metaloproteinases (MMPs) produced mainly by fibroblasts play a major role in wound healing processes. This study aimed to investigate the MMP2 activity in dermal fibroblasts found in chronic contact nickel dermatitis lesions. Methods In order to study the role of MMP2 in contact nickel dermatitis fibroblast from patients and healthy individuals were cultured based on ex-plantation of skin. MMP2 activity was measured in fibroblast culture media using zymoanalysis. Zymograms were then analyzed by quantitative densitometry. MTT assay was also used to evaluate and compare proliferation capacity of fibroblasts in both cell cultures. Results The mean MMP2 activity 6-8 days after ex-plantation was significantly higher in patients fibroblasts than in normal individuals(170±9.2 and 134.3±5.9 in patients and normals respectively.

  • محمدرضا خرمی زاده، فریبا متین، سعید اشراقی، صدیقه جدیدی، آذر برهمه، روناک بختیاری، فاطمه صابرپور، سیده زهرا روحانی رانکوهی
    زمینه و هدف
    یرسینیا انتروکلی تیکا یک باکتری گرم منفی است که سویه هایی از آن در ایجاد بیماری در انسان دخیل هستند. جهت افتراق انواع بیماریزای این باکتری از غیر بیماریزا، از تستهایی از قبیل جذب کنگو رد، کریستال ویوله و تست وابستگی به کلسیم استفاده می شود. این تستها بر مبنای وجود پلاسمید 75-70 کیلو دالتونی است، که به علت عدم پایداری پلاسمید گاها نتایج منفی کاذب حاصل می شود. لذا راه اندازی روشی بر مبنای وجود ژنهای کروموزومی عامل بیماریزایی که پایدار هستند، می تواند این مشکل را برطرف نماید. این بررسی با هدف مقایسه روش های تشخیصی معمولی و مولکولی در شناسایی سویه های بیماریزای یرسینیا انتر و کلی تیکا انجام شده است.
    روش بررسی
    در این بررسی از 13 سوش میکربی شامل 3 سوش از گونه های شیگلا فلکسنری، سالمونلا تایفی، وپروتئوس میرابلیس و10 سوش یرسینیا آنتروکلی تیکا شامل 4 سوش از منابع محیطی آب و 5 سوش از نمونه مدفوع انسانی و یک سوش کنترل استفاده گردید. در این بررسی جهت تشخیص سریع و دقیق یرسینیا آنتروکلی تیکا، روش PCR با هدف قراردادن ژن کروموزومیail به کار برده شده است.
    یافته ها
    نتایج تمامی واکنشهای بیوشیمیایی مانند قابلیت تخمیر قند گلوکز بدون تولید گاز، حرکت مثبت در 25 درجه سانتیگراد و منفی در 37 درجه سانتیگراد، اوره مثبت، ODC مثبت، ONPG مثبت، تخمیر لاکتوز منفی و تستهایLDC، ADH، SH2 منفی، موید یرسینیاانتروکلی تیکا بودن سویه های مورد بررسی بوده است.
    نتایج
    حاصل از PCR ژنوم باکتری های مورد استفاده پس از ژل الکتروفورز محصولات PCR به دست آمده از سوشهای مورد استفاده در مجموع 4 سوش یرسینیا آنتروکلی تیکا انسانی، PCR مثبت داشتند. در حالی که هیچ باندی در الکتروفورز نمونه های شیگلا، سالمونلا، پروتئوس و یرسینیاهای محیطی مشاهده نگردید، علاوه بر این با نمونه بدون DNA هیچ باندی دیده نشد که نمایانگر عدم آلودگی است.
    نتیجه گیری
    نتایج به دست آمده نشان داد که اغلب سویه های بیماریزای یرسینیا آنتروکلی تیکای انسانی مورد مطالعه دارای ژن ail هستند.
    کلید واژگان: یرسینیا انتر و کلی تیکا، بیماریزایی، PCR، ژن ail
    Mm Soltan Dallal, Mr Khorramizadeh, F. Matin, S. Eshraghi, S. Jadidy, A. Brahmeh, R. Bakhtiary, F. Saberpoor, Sz Rouhani Rankouhi
    Background And Aim
    Yersinia enterocolitica is a Gram-negative bacterium which its strains are involved in human diseases. To differentiate among pathogenic and non-pathogenic types, tests such as Congo Red absorption, Crystal Violet, and Calcium Dependency test are used. These tests are based on existence of 70-75 kb plasmids and sometimes, with respect to plasmids instability, we will face false negative results. Therefore, by setting up a methodology based on stable chromosomal genes of pathogenic agent we can overcome this hurdle. The goal of this survey was comparison among routine and molecular diagnostic approaches in the identification of Y. enterocolitica pathogenic strains.
    Materials And Methods
    Some Gram-negative bacteria from family Enterobacteriacea and some Y. enterocolitica strains isolated of human beings and environment were evaluated.
    Results
    Obtained results showed that 4 Y. enterocolitica strains isolated of human beings were PCR positive while PCR results of environmental strains, one human strain and non-Yersinia strains were negative.
    Conclusion
    The mentioned approach can be used as a method to differentiate among pathogenic and non-pathogenic strains of Y. enterocolitica.
  • مدیریت برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی
    سروش بگلری، محمدرضا خرمی زاده
    این مقاله به بحث فرایند مدیریت برنامه ریزی استراتژیک می پردازد. فرایندی که دارای سه رکن اساسی تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری های گذشته و آتی، تخمین سود بالقوه شرکت و تهیه استراتژی است. سپس به ساختار شرکت های بزرگ اشاره شده و به توصیف فرایند برنامه ریزی استراتژیک کلان شرکت و برنامه ها و استراتژی های ورود به بازار و موقعیت های رشد شرکت و عوامل مؤثر بر تعیین استراتژی ها که شامل عوامل قابل کنترل و عوامل غیر قابل کنترل است می پردازد و در نهایت توصیف تدوین استراتژی های واحدهای خودگردان و مدیرت فرایند بازاریابی و برنامه ریزی بازاریابی و رابطه بین برنامه ریزی استراتژیک و بازاریابی مورد بررسی قرار می گیرد...
    کلید واژگان: برنامه ریزی، مدیریت استراتژیک، بازاریابی، واحدهای خودگردان، فرایند بازاریابی، مدیریت بازاریابی
  • محمدحسن شیرازی، امیر قاسمی، محمدرضا خرمی زاده، ناصر ابراهیمی دریانی، مصطفی حسینی، نورخدا صادقی فرد
    مقدمه
    اسینتوباکترها باکتری های گرم منفی هستند که توانایی تخمیر نداشته و بطور شایع در عفونتهای بیمارستانی نقش دارند. اسینتوباکترها بعنوان پاتوژنهای فرصت طلب بیمارستانی به تعداد زیادی از آنتی بیوتیک ها مقاوم بوده و عامل عفونت های متعدد از جمله باکتریمی، پنومونی، مننژیت، عفونتهای مجرای ادراری و عفونت زخمهای جراحی هستند. در این مطالعه مقاومت دارویی سویه های اسینتوباکتر بومانی و سایر گونه های اسینتوباکتر به آنتی بیوتیکهای رایج مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در طول این مطالعه 66 ایزوله اسینتوباکتر بومانی و 46 ایزوله از سایر گونه های اسینتوباکتر مورد مطالعه قرار گرفت. پس از شناسایی گونه ها با استفاده از روش های بیوشیمیایی، تعیین حساسیت گونه ها به آنتی بیوتیک های مختلف، با استفاده از روش دیسک دیفیوژن انجام گردید.
    یافته های پژوهش: در این مطالعه تمام ایزوله های اسینتوباکتر بومانی به آنتی بیوتیک های سفتیزوکسیم، سفوپرازون، سفتازیدیم، تیکارسیلین – کلاولانیک اسید، سفوتاکسیم، ازترونام، مروپنم، سفیکسیم، سفتریاکسون، سفوتاکسیم، کاربنی سیلین و تیکارسیلین مقاوم و تمام ایزوله ها به کلیستین حساس بودند. در مورد ایزوله های غیربومانی، پلی میکسین B تنها آنتی بیوتیکی بود که بر علیه همه ایزوله ها موثر بود.
    آنتی بیوتیکهای سفیکسیم، مروپنم، سفوتاکسیم، کاربنی سیلین و سفتریاکسون از جمله آنتی بیوتیکهای مورد استفاده بر علیه ایزوله های غیربومانی بودند و به ترتیب %91.3, %93.5, %93.5, %97.8, %100 ایزوله های غیربومانی به این آنتی بیوتیکها مقاوم بودند.
    نتیجه گیری نهایی: نتایج این مطالعه نشان داد که ایزوله های بالینی اسینتوباکتر بویژه اسینتوباکتر بومانی مقاوت بالایی به آنتی بیوتیک ها بخصوص سفالوسپورین های نسل سوم و پنی سیلین های وسیع الطیف
    کلید واژگان: اسینتوباکتر بومانی، عفونت بیمارستانی، آنتی بیوتیک ها، مقاومت دارویی
  • محمدحسن شیرازی، امیر قاسمی، محمدرضا خرمی زاده، ناصر ابراهیمی دریانی، مصطفی حسینی، نورخدا صادقی فرد
    مقدمه
    هلیکوباکتر پیلوری در موکوس معده کلونیزه می شود و انواعی از تظاهرات بالینی در دستگاه فوقانی گوارش ایجاد می کند. نتایج بالینی عفونت هلیکوباکتر پیلوری ممکن است در ارتباط با وجود یا عدم وجود ژن cagA باشد.
    مواد و روش ها
    به منظور بررسی وجود ژن cagA در سویه های هلیکوباکتر پیلوری مرتبط باNon Ulcer Dyspepsia، زخم های پپتیک و سرطان معده، 150 نمونه بیوپسی از بیماران آلوده به هلیکوباکتر پیلوری تهیه گردید. نمونه های بیوپسی برروی محیط اختصاصی تحت شرایط میکروآئروفیلیک کشت داده شد. پس از پایان مهلت انکوباسیون، کلنی های مشکوک به هلیکوباکتر پیلوری با روش های بیوشیمیایی تعیین هویت گردید. در مرحله بعد، کلنی های باکتری جهت استخراج DNA مورد استفاده قرار گرفتند. در نهایت با استفاده از پرایمر اختصاصی، حضور یا عدم حضور ژن cagA با روش PCR مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته های پژوهش: از میان نمونه های مورد بررسی در 92 مورد باکتری با روش کشت، ایزوله گردید. پس از انجام PCR فراوانی ژن cagA در سویه های مرتبط با بیماران مبتلا به NUD، زخم اثنی عشر، زخم معده و سرطان معده به ترتیب برابر بود با 7/64% (22 مورد از 34 نمونه مورد مطالعه)، 100 % (28 مورد از 28 نمونه مورد مطالعه)، 90% (18 مورد از 20 نمونه مورد مطالعه) و 100% (10 مورد از 10 نمونه مورد مطالعه). تفاوت معنی داری در همراهی این ژن با سویه های جدا شده از بیماران مبتلاء به زخم های پپتیک و سرطان معده وجود داشت (05/0P<)، اما این تفاوت در مورد سویه های جدا شده از بیماران NUD معنی دار نبود (08/0P=).
    نتیجه گیری نهایی: با توجه به نتایج این مطالعه می توان استنباط نمود که وجود ژنcagA در سویه های هلیکوباکترپیلوری می تواند منجر به نوع شدید بیماری از جمله زخم های پپتیک و سرطان گردد.
    کلید واژگان: هلیکوباکتر پیلوری، cagA، زخم های پپتیک، سرطان معده
  • حمیدرضا هنرمند، سعید اشرافی، محمدرضا خرمی زاده، فریبرز قناعی، Dr Rudy Hareskeerl
    مقدمه
    لپتوسپیروز شایع ترین بیماری مشترک بین انسان و حیوان است. این بیماری در مناطق گرمسیری و معتدل شیوع دارد. تشخیص آن با اتکا بر علایم بالینی به دلیل نداشتن نشانه های اختصاصی، بسیار مشکل است و به همین دلیل آزمایشگاه نقش مهمی در تشخیص لپتوسپیروز دارد. پادتن های اختصاصی از اواخر هفته اول بیماری در خون پدیدار شده و قابل سنجش می شوند. الیزا روشی سرولوژی متداول برای تشخیص این بیماری است. جداسازی لپتوسپیرا از نمونه های بالینی به روش کشت به دلیل سخت رشد بودن آن بسیار طولانی، وقت گیر و اغلب بی نتیجه است و به همین دلیل MAT برای تشخیص آن استاندارد طلایی محسوب می شود.
    هدف
    هدف این بررسی مقایسه روش های مختلف الیزا برای یافتن روش حساس با ویژگی قابل قبول برای تشخیص لیتوسپیروز حاد انسانی بود.
    مواد و روش ها
    در تابستان سال 1383 نمونه خون 282 بیمار مشکوک به لپتوسپیروز با دو روش الیزای نیمه کمی و کیفی بررسی شدند، نتایج آن با نتایج MAT مقایسه و مقادیر حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی محاسبه شد. در مقایسه، آزمون الیزای نیمه کمی ارزش تشخیصی بالاتری نشان داد.
    نتایچ: متوسط زمان خونگیری بعد از ظهور علایم 35: 6 بوده است. تمام نمونه ها با تیتر 640 £ در مقابل میزبان بیماریزا با روش MAT به عنوان لپتوسپیروز تلقی شد (104 از کل 282 نمونه). تمام نمونه هایی که IgM-ELISA مثبت بودند با نتایج MAT مقایسه شدند. در این مطالعه، حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی در روش ELISA به ترتیب 89.4%، 87%، 80.2% و93.4% بوده است اما در IgM-ELISA به ترتیب 87.5%، 41.5%، 44.6% و 85% می باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که الیزا یک روش حساس و معتبر در تشخیص لپتوسپیروز حاد است و همچنین حاکی از آنست که الیزای خانگی حساس تر و کیفی تجاری از حساسیت بیشتری برخورداراست.
    کلید واژگان: الایزا، لپتوسپیروز
  • حمیدرضا هنرمند، سعید اشراقی، محمدرضا خرمی زاده، فریبرز منصور قناعی
    مقدمه
    لپتوسپیروز یک بیماری عفونی شایع مشترک انسان و حیوان است که در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری شیوع بیشتر دارد. مخزن این باکتری در طبیعت جوندگان و بسیاری از حیوانات وحشی و اهلی هستند. اغلب این حیوانات پس از ابتلا به این بیماری تا آخر عمر خود حامل باقی می مانند و باکتری را از راه ادرار خود ترشح می کنند. باکتری های ترشح شده می توانند از راه خراش های جلدی وارد بدن میزبان دیگر (حیوان و انسان) بشوند و چرخه بیماری راتداوم بخشند. برای انجام یک مطالعه، همه گیری شناسی جامع در یک منطقه آندمیک، شناسایی لپتوسپیراهای شایع و بومی یک قدم اساسی ست. به دلیل سخت رشد بودن لپتوسپیرا، جداسازی آن از نمونه های بالینی به روش کشت بسیار مشکل، وقت گیر و اغلب ناموفق است. به همین دلیل یک روش سرولوژیک به نام آزمون آگلوتیناسیون میکروسکوپی (MAT) برای تشخیص این بیماری و نیز شناسایی عامل آن در حد گونه و سروگروپ معتبر ترین روش محسوب می شود و در اغلب آزمایشگاه های مرجع لپتوسپیروز، متداول است.
    هدف
    شناسایی سروگروپها و سرووارهای مولد لپتوسپیروز حاد انسانی در استان گیلان با روش MAT.
    مواد و روش ها
    این مطالعه در سال 1382 با نمونه گیری از خون بیماران بستری در بیمارستان های امام خمینی صومعه سرا، رازی رشت و 22 آبان لاهیجان که بر اساس علایم بالینی و طبق تشخیص پزشک معالج به بیماری لپتوسپیروز مشکوک بودند آغاز شد. سرم بیماران تا زمان آزمایش در فریزر 200- سانتی گراد نگهداری شده و در تابستان 1383 تمام نمونه سرم ها ابتدا با روش الیزای نیمه کمی غربالگری شدند و سپس نمونه های مثبت با آزمون MAT مورد آزمایش قرار گرفتند.
    نتایج
    282 نمونه سرم ابتدا توسط آزمون الیزای نیمه کمی بررسی شدند و تعداد 130 مورد تراز IgMمساوی یا بالاتر از 1:160 داشتند که برای آزمونMAT در نظر گرفته شدند. 70 نمونه سرم تراز £ 160 در هر دو آزمون داشتند که همگی مثبت تلقی شدند و در مورد هر یک از آنها بالاترین تراز سرمی در آزمونMAT ملاک تعیین سرووار سبب ساز بیماری قرار گرفت.
    نتیجه گیری
    تفسیر نتایج MAT به دلیل واکنش متقاطع زیادی که بین سروگروپ های مختلف بویژه در نمونه های بالینی مربوط به مرحله حاد بیماری وجود دارد مشکل و پیچیده است. طبق تعریف کنونی CDC، یک تراز سرمی 200 3 اگر با علائم بالینی مطابقت داشته باشد تشخیص احتمالی را مطرح می کند. در این مطالعه با توجه به اینکه نمونه گیری فقط از بیماران دارای علائم بالینی مشکوک به لپتوسپیروز گرفته شده و پس از غربالگری با یک روش الیزای معتبر، فقط نمونه های مثبت با تراز IgM مساوی یا بالاتر از 1:160 مورد بررسی با آزمون MAT قرار گرفته بودند، با در نظر داشتن سه ملاک: مطابقت علائم بالینی، نتیجه الیزا و نتیجه MAT، ضریب اطمینان تشخیصی بالایی در نظر گرفته شده است و می توان سرووارها و سروگروب های تعیین شده را در این منطقه شایع تلقی کرد.
    کلید واژگان: فنون و روش های آزمایشگاهی، لپتوسپیروز
  • کامیار متواضع*، مسعود امامی، فتح الله فلاحیان، محمدرضا خرمی زاده، ساسان رضایی
    سابقه و هدف

    ترایکوفایتون وروکوزوم (T.verrucosum) یکی از قارچهای درماتوفیت است که پوست و ضمایم آن در انسان و حیوانات به ویژه دام را مورد تهاجم قرار می دهد. در مطالعه حاضر سعی شده است تا پروتیین های کاپرونی منسوب به پروتیین های شوک حرارتی 70 کیلودالتونی در این قارچ تشخیص داده شده و بیان ژن مولد آن تحت شرایط استرس گرمایی بررسی شود.

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی، پرایمرهایی به اندازه 20 یا 21 نوکلیوتید با استفاده از نواحی بسیار ثابت ژن های مشابه دیگر طراحی گردیدند. این پرایمرها در PCR های متعددی با استفاده از DNA ژنومی و نیز cDNA قارچ درماتوفیت ترایکوفایتون وروکوزوم به کار گرفته شده و قطعات PCR حاصله، تعیین توالی گردیدند.

    یافته ها

    در این بررسی 2217 نوکلیوتید از این ژن جدید، توالی یابی شد که ORF آن به طول 1962 pb بوده، حاوی دو اینترون می باشد و پروتیینی با 654 آمینواسید را رمز می نماید. پروتیین حاصله غنی از گلیسین، آلانین و گلوتامیک اسید بود در حالی که میزان تریپتوفان و سیستیین آن ناچیز است. مقایسه توالی های به دست آمده در بانک اطلاعات ژنی چه در مورد ژن جدید و چه در مورد آمینواسید منتج از آن، همولوژی معنی داری را با دیگر پروتیین های شوک حرارتی 70 کیلودالتونی نشان داده است. مطالعات بیشتر نشان داد بیان این ژن تحت تاثیر استرس های حرارتی افزایش می یابد.

    نتیجه گیری

    ژن سنتزکننده پروتیین شوک حرارتی70 کیلودالتونی که از قارچ درماتوفیت ترایکوفایتون وروکوزوم به دست آمده است، از نظر توالی نوکلیوتیدی شباهت زیادی با سایر ژن های این خانواده در دیگر ارگانیسم ها دارد. این پروتیین به طور محسوسی میکروارگانیسم را در برابر استرس های گرمایی محافظت می کند.

    کلید واژگان: درماتوفیت، ترایکوفایتون وروکوزوم، کاپرون، پروتئین شوک حرارتی
    Kamyar Motevaze*, Masoud Emami, Fathollah Fallahian, MohammadReza Khorramizadeh, Sasan Rezaie
    Background

    Trichophyton verrucosum (T.verrucosum) is one of the dermatophyte fungi which invades the skin of human and animals particularly cattle. Several properties of this fungus have been investigated so far. However a few studies were carried out in the field of molecular biology of this fungus. In the present study we tried to identify the chaperone proteins related to the 70 kDa heat shock proteins (HSP70) in this fungus and study of its gene regulation under heat-stress conditions. 

    Materials and methods

    Pairs of 21 and 20 nt primers were designed from highly conserved regions of the similar genes in other fungi. Mentioned primers were utilized in PCR by using isolated genomic DNA and cDNA of T.verrucosum whereas the PCR fragments were then sequenced. 

    Results

    Eventually, 2217 nucleotides have been sequenced from this new gene which has two introns and encodes a polypeptide with 654 amino acids. Sequences comparison in gene data banks (NCBI, NIH) for both the complete DNA and its deduced amino acid revealed significant homology with members of the eukaryotic 70 kDa HSP family. Further investigation revealed that the expression of this new gene increases under heat-stress conditions. 

    Conclusion

    This new gene has similarity with other genes of the same family in other organisms. This protein could efficiently protect the microorganism against heat stress.

    Keywords: Dermatophyte, T.verrucosum, Chaperone, Heat shock protein
  • حمیدرضا هنرمند، فریبرز منصور قناعی، سعید اشراقی، محمدرضا خرمی زاده، غلامرضا عبدالله پور
    زمینه هدف
    لپتوسپیروز شایع ترین بیماری مشترک انسان و حیوان در جهان است که در مناطق گرمسیری و معتدله شیوع بیشتری دارد. لپتوسپیروز انسانی در حاشیه ساحلی دریای خزر که وضعیت جلگه ای و آب و هوای معتدل و مرطوب دارد، شایع بوده و در استان گیلان آندمیک است. این مطالعه به منظور همه گیرشناسی لپتوسپیروز در استان گیلان انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی در سال 1382 با بیماریابی و نمونه گیری از خون افراد مشکوک به لپتوسپیروز که در بیمارستان های رازی رشت، امام خمینی صومعه سرا و 22 آبان لاهیجان صورت گرفت، انجام شد. تعداد 282 نمونه سرم جمع آوری شده با دو روش تشخیصی معتبر الیزا و MAT (آزمون آگلوتیناسیون میکروسکوپی) مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه نمونه سرم هایی که تراز پادتن های اختصاصی ضد لپتوسپیرای آنها در هر دو آزمون مزبور مساوی یابالاتر از 160:1 بود را مثبت در نظر گرفته، نشانه بیماری تلقی نموده و ویژگی های دموگرافیکی آن بیماران را مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار دادیم.
    یافته ها
    62.5 درصد از جامعه مورد مطالعه مرد بودند. 89.2 درصد از بیماران ساکن روستا و بیشترین زمان شیوع لپتوسپیروز در ماه شهریور با 42.9 درصد بود. شایع ترین گروه سنی در محدوده 41-50 سال با میزان 23.1 درصد بوده است. 98.6 درصد بیماران سابقه کار در مزارع برنج و 27.4 درصد از آنها سابقه تماس با حیوان اهلی را ذکر می کردند.
    نتیجه گیری
    ارتباط شغلی و زمان انتشار بیماری مشابه سایر مطالعات انجام شده در نقاط دیگر جهان است.
    کلید واژگان: لپتوسپیروز، الیزا، میکرو آگلوتیناسیون
    Hr.Honarmand, F.Mansour-Ghanaee, S.Eshraghi, Mr.Khorramizade, Ghr.Abdollahpour
    Background and Objective
    Leptospirosis is most widespread Zoonosis in the world and is more prevalent in tropical and temperate regions. In most of Iran, climatologic and ecological conditions are unfavorable for leptospirosis to play an important role as a public health problem. However this does not count for the neglected flat area of Guilan province which presumably represents a region with a high incidence of human leptospirosis. This area has a subtropical climate with mainly farmers as inhabitants. By far the most important agricultural activity is rice farming. Most of farmers used to keep domestic animals in their houses and rodents are abundant.
    Materials and Methods
    To find evidence for a high incidence of leptospirosis in the Guilan province, we collected blood samples from patients who attended one of the three big general hospitals in the province with clinical symptoms consistent with leptospirosis in 2003. All sera were stored at –20c until examination by ELISA and MAT. All patients whose serum had titers ≥160 against at least a pathogenic serovar in MAT and had titer ≥ 1:160 in IgM-ELISA were regarded as confirmed positive cases (70 from 282) and their demographic and epidemiological data were analyzed.
    Results
    Results from our study demonstrate that leptospirosis is mainly a disease of predominantly males (62.5%), occurring in high incidence in villagers (89.5%) during the warm season (100%) notably in September that is time of harvesting (42.90%).
    Conclusion
    In addition it is an occupational disease affecting rice about 90% field workers.
    Keywords: Leptospirosis, Epidemiology, Guilan provice
  • حمیدرضا هنرمند، سعید اشراقی، محمدرضا خرمی زاده، فریبرز منصور قناعی، محمدصادق فلاح، محمود رضوانی، غلامرضا عبدالله پور
    مقدمه
    لپتوسپیروز یکی از شایع ترین بیماری های مشترک انسان و حیوان در جهان است که در مناطق گرمسیری و معتدله بیشتر شیوع دارد. تشخیص این بیماری با اتکا به علایم بالینی به دلیل فقدان علایم اختصاصی و تشابه تظاهر بالینی آن با بسیاری از بیماری های حاد باکتریایی یا ویروسی مشکل است، آزمایشگاه نقش مهمی در تشخیص آن دارد و الیزا یک روش سرولوژیکی متداول برای تشخیص آن است. لپتوسپیروز حیوانی در نقاطی از ایران که دامداری غیرمکانیزه و سنتی رواج دارد شایع است ولی لپتوسپیروز انسانی فقط در استان گیلان و مازندران شیوع دارد و در استان گیلان آندمیک است.شرایط اقلیمی – آب و هوایی، وفور حیوانات وحشی، رواج کشت برنج، فراوانی آبهای محیطی جاری و راکد و بالاخره رواج نگهداری حیوانات اهلی به شیوه سنتی همگی ازعوامل شیوع این بیماری در این استان هستند.
    هدف
    این مطالعه به منظور تعیین ویژگی های همه گیر شناختی لپتوسپیروز در استان گیلان انجام شد.
    مواد و روش ها
    نمونه های این مطالعه شامل کلیه افراد مشکوک مراجعه کننده به بیمارستان های عمومی استان گیلان بوده است. نمونه گیری خون از این افراد انجام شد و سپس تمام نمونه ها با استفاده از کیت الیزا مورد آزمایش قرار شد و موارد مثبت برای تعیین خصوصیات همه گیر شناختی این بیماری در این منطقه شناسایی شدند.
    نتایج
    نتایج نشان دادند که توزیع نسبی موارد این بیماری در مردان 3/62%، در زنان 3/27%، در کشاورزان 86%، در ماه های گرم سال (اول خرداد تا پایان شهریور) حدود 90% بوده است. توزیع موارد این بیماری در میانسالگی (سنین 20 تا 50 سالگی) حدود 65% بوده است. توزیع جغرافیایی موارد بیماری در شهرهای بزرگ ناحیه جلگه ای استان گیلان که روستاهای زیادتر و جمعیت روستایی انبوه تر دارند بیشتر بوده است.
    نتیجه گیری
    این بررسی نشان میدهد که اغلب موارد بیماری در افرادی بوده است که به نحوی در شالی کاری دخالت داشتند.
    کلید واژگان: ایمونو گلوبولین M، ایمونو گلوبولین G، لپتوسپیروز، لپتوسپیروز - همه گیری شناسی
  • فرشید سعادت، محمدرضا خرمی زاده، عباس میرشفیعی
    نظر به نقش ماتریکس متالوپروتئینازها در فیزیوپاتولوژی بسیاری از بیماری های التهابی، نظیر آرتریت روماتویید و انواع بدخیمی ها بر آن شدیم تا تاثیر دگزامتازون از گروه ترکیبات ترکیبات استروییدی و دیکلوفناک و پیروکسیکام از گروه ترکیبات ترکیبات غیر استروییدی را مورد بررسی قرار دهیم. بدین علت از روش زایموگرافی و سیتوتوکسیسیته سلولی برای مطالعه تاثیر این ترکیبات بهره گرفتیم. براساس یافته های این تحقیق مشخص گردید که کلیه ترکیبات مذکور، توانایی کاهش فعالیت ماتریکس متالوپروتئینازها را دارند. از طرفی با بررسی اثر سیتوتوکسیسیتی سلولی، دو دسته ترکیبات استروییدی و ضدالتهابی غیر استروییدی (دگزامتازون، دیکلوفناک و پیروکسیکام) در دوزهای مختلف از ده تا دویست میکروگرم در میلی لیتر مشخص گردید که دیکلوفناک از سمیت بیش تری نسبت به دو ترکیب دیگر برخوردار است، به طوری که استفاده از دوزهای پایین آن (ده تا بیست میکروگرم در میلی لیتر) امکان درمان را میسر می سازد، در صورتی که در مقادیر بالاتر آثار ناخواسته فراوانی، نظیر جلوگیری از پرولیفراسیون سلولی و مرگ آن را موجب می گردد. مقادیر بالای دگزامتازون و پیروکسیکام، سمیت به مراتب کم تری را نشان داده اند. همچنین بر مبنای یافته های مذکور، سیتوتوکسیسیته این ترکیبات با کاهش فعالیت ماتریکس متالوپروتئینازها همخوانی دارد.
    کلید واژگان: ماتریکس متالوپروتئینازها، ترکیبات کورتیکواستروییدی و ضدالتهاب غیرکورتیکواستروییدی، سیتوتوکسیسیته سلولیی، زایموگرافی
  • نقش مولکولهای چسبان در سلامت و بیماری (مقاله بازآموزی)
    نسترن عالی زاده، محمد پزشکی، محمدرضا خرمی زاده، مهدی نوروزی، فرشید سعادت، فرناز صفوی فر
    با توجه به پیشرفتها و کوششهایی که در زمینه عمل و اهمیت مولکولهای چسبان فراهم آمده، امید است که بتوان از این مولکولها در تشخیص و درمان بسیاری از بیماری ها کمک گرفت. استفاده از آگونیستها و آنتاگونیستهای این مولکولها اثرات سمی و جانبی کمتری برای بیماران داشته و به روند درمان سرعت می بخشد. از آنجاییکه هنوز اطلاعات محققین از اعمال فیزیولوژی و پاتوفیزیولوژی این مولکولها کامل نیست، با ایجاد زمینه های تحقیقی بیشتر می توان دستیابی به این اهداف را تسریع نمود.
    کلید واژگان: مولکولهای چسبان، تشخیص، درمان بیماریها
  • محمدرضا خرمی زاده، محمد پزشکی، فرناز صفوی فر، عزیز قهاری
    هدف
    مقایسه بیان ماتریکس متالوپروتیینازها در مدل کشت فیبروبلاستی حاصل از بافتهای نوزادان و بزرگسالان با مدل کشت در پلاستیک
    مواد و روش ها
    برای این منظور فیبروبلاستهای به دست آمده از پوست دور ریز جراحی زیبایی ناحیه شکم 5 نفر فرد سالم بزرگسال (AS) و همچنین 8 نمونه پوست ختنه گاه جنین تازه تولد یافته (FS) در دو محیط پلاستیک و D-3 gel کشت داده شدند. کشت سلولهای جدا شده از دو گروه مطالعه، تحت شرایط استریل از نظر رشد همزمان شده و به انبوهی 70 الی 80 درصد رسانده شد. سپس فعالیت دو آنزیم کلاژناز 1 (MMP-1) و ژلاتیناز (MMP-2) در رده های سلولی مختلف مشتق شده از این افراد در دو محیط بررسی و مقایسه گردید.
    یافته ها
    نتایج حاکی از آن است که اولا فیبروبلاستهای AS در محیط پلاستیک به طور معنی داری بیشتر از رده های FS کلاژناز 1 تویلد می کنند 14.38±1.33) در مقابل 9.79±2.27 در محیط پلاستیک و 27.05±1.28 در مقابل 25.2±2.97 در محیط ژل) ثانیا، هر چند که اختلاف معنی داری از نظر تولید این آنزیم توسط رده های AS و FS در محیط D-3 gel مشاهده نگردید لیکن ترشح کلاژناز در هر دو رده فوق در ژل، به طور معنی داری بیشتر از پلاستیک بود. (P<0.05) در مورد تولید ژلاتیناز علیرغم افزایش نسبی تولید این آنزیم در محیط D-3 gel در مقایسه با پلاستیک، رده های FS در محیط بافت مهندسی شده مقادیر بیشتری ژلاتیناز در مقایسه با رده های تولید می کنند.
    نتیجه گیری
    به طور کلی این مطالعه بیانگر تفاوتهای فیزیولوژیک در اجزای ساختمانی ماتریکس پوست بوده که می تواند ناشی از تفاوت های فنوتیپکی باشد که سلولهای پوستی در پاسخ به شرایط متفاوت نظیر سن ایجاد می کند. با وجود یافته های فوق، هنوز اطلاعات ما در مورد پارامترهای ملکولی تنظیم کننده فرآیندهای فوق در سنین و افراد مختلف ناچیز است و بررسی های بیشتر را طلب می کند.
    کلید واژگان: ماتریکس متالوپروتئیاز، کلاژناز، ژلاتیناز، ففیبروبلاست پوست، کشت سلول، ژل سه بعدی
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال