به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب مریم محمدی

  • مریم محمدی، مرتضی محسنی *، غلامرضا پیروز، احمد غنی پور ملکشاه
    زمینه و هدف

     درونمایه یا محتوا، اندیشه اصلی و جوهره آثار ادبی است که عناصر سازنده آنها را به هم پیوند میدهد. پژوهش پیش رو با این هدف به نگارش درآمد تا اندیشه های موجود در اشعار کودک و نوجوان را در دهه نود، دریابد؛ به این منظور، دویست جلد کتاب شامل یک هزار و نهصد و سیزده قطعه شعر از شصت شاعر مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که شاعران در این دوره بیشتر چه مضامین و موضوعاتی را مورد استفاده قرار داده اند.

    روش ها

     در این پژوهش بر اساس منابع کتابخانه ای و روش تحلیلی- توصیفی، به بررسی محتوای شعر کودک و نوجوان در دهه نود پرداخته شد.

    یافته ها

     پس از مطالعه و بررسی، اشعار مورد نظر، در دسته هایی با مضمونهای احساسی، تربیتی-اخلاقی، سرگرمی، دینی، طبیعت گرایی، سیاسی-اجتماعی و آموزشی– علمی، مورد مطالعه قرار گرفت و درونمایه و تحولات هریک از مضامین، در مسیری ده ساله نشان داده شد.

    نتیجه گیری

     نتایج این پژوهش ناظر بر این است که مضمونهای احساسی و سرگرم کننده و شاد، به ترتیب رتبه های اول و دوم و درونمایه تربیتی-اخلاقی کمترین بسامد را به خود اختصاص داده است. این امر ناظر براین است که طبع پاک کودک و نوجوان بیش از هر مضمونی، به احساسات پاک و درونمایه های آرمش بخش نیازمنداست. مضامین سرگرم کننده و شاد که رتبه ی دوم را در این بررسی احراز کرد حاکی از آن است که سن کودک اقتضای شادی می کند و باید با موضوعهای شاد در رشد او نقش آفرینی کرد. قرار گرفتن مضامین تربیتی-اخلاقی در رتبه آخر میتواند گویای این نکته باشد که شاعران دریافته اند برای کودک و نوجوان هرگونه نسخه پیچیدن و مانند بزرگان با آنان رفتار کردن و موضوعهای جدی را برای آنان طرح کردن کمتر مورد اقبال کودکان و نوجوانان قرار میگیرد. وانگهی میزان بسامد این مضامین نشان میدهد شاعران کودک و نوجوان کوشیده اند نسبت به قبل درکی درست تر از نیازهای روحی و روانی مخاطبان خود داشته باشند.

    کلید واژگان: ادبیات کودک و نوجوان, شعر, دهه نود, درونمایه}
    Maryam Mohammadi, Morteza Mohseni *, Gholamreza Pirouz, Ahmad Ghanipour Malakshah
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

     The theme or content is the main idea and essence of literary works that connects their constituent elements together. The upcoming research was written with this purpose to find out the ideas within the poems of children and adolescents in the nineties; For this purpose, two hundred volumes of books including one thousand nine hundred and thirteen poems of sixty poets were examined and it was determined that what themes and topics were used by poets within this period.

    METHODOLOGY

     In this research, based on library sources and analytical-descriptive method, the content of children"s and adolescent’s poetry in the nineties were investigated.

    FINDINGS

     After studying and examining, the intended poems were studied in categories with emotional, educational-moral, entertainment, religious, naturalism, political-social, and educational-scientific themes, and the theme and developments of each of the themes, were shown within a Ten years old path.

    CONCLUSION

     The results of this research show that the emotional, entertaining and happy themes have the first and second ranks, respectively, and the educational-moral theme has the lowest frequency. This shows that the pure nature of children and teenagers needs pure feelings and comforting themes more than any other theme. The entertaining and happy topics that ranked second in this survey indicates that children’s age requires happiness and happy topics should play a role in their development. The placement of educational-moral themes in the last rank can be indicative of the fact that poets have realized that writing any kind of prescription for children and teenagers, treating them like adults and raising serious issues for them is less popular with children and adolescents. Also, the scale of frequency of these themes shows that poets of children and adolescent poems have tried to have a more accurate understanding about the psychological needs of their audience than before.

    Keywords: Children's, Adolescent Literature, Poetry, Nineties, Theme}
  • محمدرضا مهدیزاده، بهرام پروین گنابادی *، مریم محمدی
    زمینه و هدف

     تحلیل و ارزیابی جامعه شناختی آثار ادبی بویژه شعر معاصر از طریق دستیابی به پیشینه فکری و آگاهیهای ممکن و جهان نگری شاعر، ساختارهای گوناگون فکری جامعه ای را که هنرمند عضوی از آن محسوب میشود، بخوبی آشکار میسازد. نمادهای طبیعی که برگرفته از جهان پیرامون شاعر هستند، میتوانند در خوانشی جامعه شناختی، بازتاب دهنده جهان نگری شاعر باشند. این پژوهش بنا دارد با تحلیل و واکاوی شعر معاصر و نمادهای طبیعی در شعر مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو و فروغ فرخزاد بر اساس نظریه جامعه شناسی لویس گلدمن به نظام فکری غالب در اندیشه این شاعران دست یابد.

    روش پژوهش:

     جستار پیش رو در نگاه جامعه شناختی خویش از روش کتابخانه ای توصیفی تحلیلی بهره گرفته و متن اشعار منتخب را در چارچوب نظریه نقد جامعه شناختی با مداقه در آثار و نوشته های لوسین گلدمن، بازخوانی نموده است.

    یافته های پژوهش: 

    لوسین گلدمن جامعه شناس معروف با تکیه بر نظریه ساختارگرایی تکوینی خود به رمزگشایی و تحلیل جامعه منعکس شده در آثار ادبی میپردازد و بر این نکته تاکید دارد که آثار ادبی، جامعه را در درون خویش با تمامی زوایا و ابعاد پیدا و پنهان، خلق میکند. اخوان ثالث، شاملو و فرخزاد هر سه از شاعرانی هستند که میتوان ردپای توجه جامعه شناختی به ابعاد گوناگون و زوایای مختلف زندگی، مشکلات، فضای سیاسی و فرهنگی جامعه را در اشعارشان دنبال کرد.

    نتایج پژوهش: 

    نتایج این پژوهش نشان میدهد هر سه شاعر بویژه در دوره دوم شاعری خویش و از سالهای پس از کودتای 28 مرداد 1332 در برابر مقوله های اجتماعی عصر واکنش نشان داده و بمثابه یک کنشگر، فعال سیاسی و منتقد اجتماعی توانسته اند تضادها، تباهیها، فقر، بیعدالتی، استبداد و... را با نمادگرایی بکمک عناصر طبیعی بصورتی تاثیرگذار بیان کنند و تصویری واضح از جامعه پهلوی دوم ارائه نمایند.

    کلید واژگان: جامعه شناسی, لوسین گلدمن, اخوان ثالث, شاملو, فروغ فرخزاد, نمادهای طبیعی}
    M.R. Mehdizadeh, B. Parvin Gonabadi*, M. Mohammadi
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    sociological analysis and evaluation of literary works, especially contemporary poetry, through obtaining the intellectual background and possible awareness and worldview of the poet, reveals the various intellectual structures of the society of which the artist is considered a member. Natural symbols, which are taken from the world around the poet, can reflect the worldview of the poet in a sociological reading. This research aims to achieve the dominant intellectual system in the thought of these poets by analyzing contemporary poetry and natural symbols in the poetry of Mahdi Akhwan Al-Talihi, Ahmad Shamlou and Forough Farrokhzad based on Lewis Goldman's sociological theory.

    METHODOLOGY

    In its sociological perspective, the forward-looking essay has used the descriptive-analytical library method and has reread the text of the selected poems in the framework of the theory of sociological criticism with a focus on the works and writings of Lucien Goldman.

    FINDINGS

    Lucien Goldman, a famous sociologist, relies on his theory of developmental structuralism to decode and analyze the society reflected in literary works and emphasizes that literary works create the society within itself with all its hidden and visible angles and dimensions. he does. The third brotherhood, Shamlou and Farrokhzad are all three poets whose sociological attention to various aspects and angles of life, problems, political and cultural atmosphere of the society can be followed in their poems.

    CONCLUSION

    The results of this research show that all three poets, especially in the second period of their poetry and from a year after the coup d'etat of August 28, 1332, reacted against the social categories of the era and as an activist, political activist and social critic, they were able to deal with contradictions, ruins, poverty. , express injustice, tyranny, etc. with symbolism with the help of natural elements in an effective way and present a clear picture of the second Pahlavi society.

    Keywords: Sociology, Lucien Goldman, Akhavan, Including Foroughfarrokhzad, Natural Symbols}
  • مریم محمدی*، ساحل مینایی

    هدف این مقاله، شناسایی عوامل موثر بر ایجاد فضاهای شهری خاطره انگیز با تکیه بر رویکرد رویدادمداری است. راهبرد این مقاله کیفی است و پس از تدوین چارچوب مفهومی، نمونه موردی این پژوهش  خیابان 30 تیر  بررسی شده است. روش پژوهش در گردآوری داده ها، مبتنی بر روش اسنادی است و در مرحله تحلیل برای شناسایی و دسته بندی رویدادها و مشخص نمودن رویدادهای اصلی از روش کیفی استفاده شده است. برای راستی آزمایی نتایج به دست آمده از اسناد و همچنین بررسی ادراک پیروان ادیان مختلف از رویدادها و مکان های شکل گیری خاطره در این محور، از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته بهره برده شده است. جامعه آماری را گروه های اجتماعی  مذهبی مسلمانان (16 نفر)، ارامنه (14 نفر) و زرتشتیان (9 نفر) تشکیل داده است. تحلیل ها به روش کیفی-کمی انجام شده و درنهایت هم گرایی و واگرایی رویدادهای گروه های اجتماعی  مذهبی مختلف شناسایی شده اند. بر اساس نتایج، رویدادهایی که به ایجاد خاطره جمعی ادیان مختلف در این محور منجر می شوند موجب حالات درونی مثبت در افراد شده، خاستگاه غنی و تاریخی و همچنین ملی داشته اند. همچنین رویدادها باید منجر به سطح بالای درگیری افراد شده و درعین حال عمومی باشند.

    کلید واژگان: خاطره, خاطره جمعی, رویدادمداری, ادیان, خیابان 30 تیر}
    Maryam Mohammadi *, Sahel Minaei

    Understanding an urban environment is a mental process carried out through the relationship between man and his surrounding space. Human receives sensory messages from the environment and creates an image of the environment in his mind. One of the effective factors in the formation of this image is individual or collective memories of the environment. Memorable spaces are spaces that people have already experienced and are familiar with. The more familiar the spaces in the environment, the easier it is to communicate with. Finding familiar spaces will make you feel safe and calm in the environment. The lack of memory in the city is one characteristic of the generic city. This research paper aims to examine the impact of specific events on the promotion of collective memory in a given space. This research paper utilizes a qualitative approach, focusing on the case study of 30Tir Street. In measuring the event and memory, the data has been collected through the documentary method (referring to the available documents and sources, including books related to the events of each of the religions of Islam, Zoroastrianism, and Christianity, as well as national and international calendars) and interviews. During the analysis phase, the findings from documentary studies and quantitative documents were examined using Colaizzi's 7-step method. The next step will involve a qualitative method and inferential strategy. The target groups in the interviews were people of different religions. In general, a total of 16 Iranian Muslim respondents, 14 Armenian Christian respondents, and 9 Zoroastrian Iranian respondents participated in the evaluation process and the interview. Due to the lower percentage of Zoroastrian residents compared to other groups, the interviewed people in this group have a smaller number. This was why the number of interviewees differed. Due to time and communication constraints, access to the Jewish residents in the area was not feasible, leading to their exclusion from the research identification and analysis process. Theoretical saturation, in the answers, has been effective in determining the sample size, and the sampling method was based on the snowball method for the interviewees and the random method for the residents. The duration of the interview was about 30 to 45 minutes. Based on the results, the events that led to the creation of positive internal states in people and also have a rich historical origin are more probable and acceptable. In this definition, the cultural and historical roots of the event are important and therefore, religious differences in this phrase are not the priority. Also, events are more popular when they create pleasant and positive feelings in people. Therefore, events such as Norouz for Muslim Iranians and Zoroastrians and Christmas for Christian Armenians, which cause internal positive feelings, are the priority. The second priority is the events that are popular among the two groups. Zoroastrian and Muslim Iranians both welcome events that have a national origin. This issue has a rich historical origin, perhaps from the rich cultural roots and common events of ancient Iran for these two groups, and therefore the majority have a good feeling towards this group. A higher level of interpersonal integration is a common feature between Christian Armenians and Muslim Iranians. Finally, the factors that make the events popular in only one of these groups are the third priority of the characteristics of future events. Paying attention to both the private and public aspects is important for Muslim Iranians, given the significance of family, cultural restrictions, and the scale of the event. The religious significance of the event is primarily important only to the Christian group. It is notable that in most cases of Christian events, there is a greater emphasis on the religious or cultural origin of the event. Taking into account the attributes of events, such as time, intricacy, and scope, along with all the factors that can influence participant satisfaction or dissatisfaction, are crucial aspects of event management. In addition, considering the event-oriented category, strengthening the existing platforms and creating new platforms to increase the possibility of forming collective memories and considering the importance of the physical flexibility of these platforms, as well as preparing the minds of the public and providing accurate information for them about holding events, are some recommendations that can improve the collective memory in the case study as much as possible. Finally, attention to the multicultural nature of this street and considering the relationship between various socio-religious groups using 30-Tir Street can strengthen two main concepts of this research.

    Keywords: Memory, Collective Memory, Eventfulness, Religions, 30Tir Street}
  • محمدرضا مهدیزاده، بهرام پروین گنابادی*، مریم محمدی
    زمینه و هدف

    تحلیل و ارزیابی جامعه شناختی آثار ادبی بویژه شعر معاصر از طریق دستیابی به پیشینه فکری و آگاهیهای ممکن و جهان نگری شاعر، ساختارهای گوناگون فکری جامعه ای را که هنرمند عضوی از آن محسوب میشود، بخوبی آشکار میسازد. نمادهای طبیعی که برگرفته از جهان پیرامون شاعر هستند، میتوانند در خوانشی جامعه شناختی، بازتاب دهنده جهان نگری شاعر باشند. این پژوهش بنا دارد با تحلیل و واکاوی شعر معاصر و نمادهای طبیعی در شعر مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو و فروغ فرخزاد بر اساس نظریه جامعه شناسی لویس گلدمن به نظام فکری غالب در اندیشه این شاعران دست یابد.

    روش پژوهش: 

    جستار پیش رو در نگاه جامعه شناختی خویش از روش کتابخانه ای توصیفی تحلیلی بهره گرفته و متن اشعار منتخب را در چارچوب نظریه نقد جامعه شناختی با مداقه در آثار و نوشته های لوسین گلدمن، بازخوانی نموده است. یافته های پژوهش: لوسین گلدمن جامعه شناس معروف با تکیه بر نظریه ساختارگرایی تکوینی خود به رمزگشایی و تحلیل جامعه منعکس شده در آثار ادبی میپردازد و بر این نکته تاکید دارد که آثار ادبی، جامعه را در درون خویش با تمامی زوایا و ابعاد پیدا و پنهان، خلق میکند. اخوان ثالث، شاملو و فرخزاد هر سه از شاعرانی هستند که میتوان ردپای توجه جامعه شناختی به ابعاد گوناگون و زوایای مختلف زندگی، مشکلات، فضای سیاسی و فرهنگی جامعه را در اشعارشان دنبال کرد.

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش نشان میدهد هر سه شاعر بویژه در دوره دوم شاعری خویش و از سالهای پس از کودتای 28 مرداد 1332 در برابر مقوله های اجتماعی عصر واکنش نشان داده و بمثابه یک کنشگر، فعال سیاسی و منتقد اجتماعی توانسته اند تضادها، تباهیها، فقر، بیعدالتی، استبداد و... را با نمادگرایی بکمک عناصر طبیعی بصورتی تاثیرگذار بیان کنند و تصویری واضح از جامعه پهلوی دوم ارائه نمایند.

    کلید واژگان: جامعه شناسی, لوسین گلدمن, اخوان ثالث, شاملو, فروغ فرخزاد, نمادهای طبیعی}
    Mohammadreza Mehdizadeh, Bahram Parvin Gonabadi *, Maryam Mohammadi
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Sociological analysis and evaluation of literary works, especially contemporary poetry, through obtaining the intellectual background and possible awareness and worldview of the poet, reveals the various intellectual structures of the society of which the artist is considered a member. Natural symbols, which are taken from the world around the poet, can reflect the worldview of the poet in a sociological reading. This research aims to achieve the dominant intellectual system in the thought of these poets by analyzing contemporary poetry and natural symbols in the poetry of Mahdi Akhwan Al-Talihi, Ahmad Shamlou and Forough Farrokhzad based on Lewis Goldman"s sociological theory.

    METHODOLOGY

    In its sociological perspective, the forward-looking essay has used the descriptive-analytical library method and has reread the text of the selected poems in the framework of the theory of sociological criticism with a focus on the works and writings of Lucien Goldman.

    FINDINGS

    Lucien Goldman, a famous sociologist, relies on his theory of developmental structuralism to decode and analyze the society reflected in literary works and emphasizes that literary works create the society within itself with all its hidden and visible angles and dimensions. he does. The third brotherhood, Shamlou and Farrokhzad are all three poets whose sociological attention to various aspects and angles of life, problems, political and cultural atmosphere of the society can be followed in their poems.

    CONCLUSION

    The results of this research show that all three poets, especially in the second period of their poetry and from a year after the coup d"etat of August 28, 1332, reacted against the social categories of the era and as an activist, political activist and social critic, they were able to deal with contradictions, ruins, poverty. , express injustice, tyranny, etc. with symbolism with the help of natural elements in an effective way and present a clear picture of the second Pahlavi society.

    Keywords: Sociology, Lucien Goldman, Akhavan, Including Forough Farrokhzad, Natural Symbols}
  • مریم محمدی*، حسن حیدری، خلیل غفاری
    مقدمه و هدف

    این پژوهش به منظور ارائه ی مدلی برای تاثیر راهبردهای انگیزشی و یادگیری از طریق اراده بر راهبردهای مدیریت منابع یادگیری دانشجویان تحصیلات تکمیلی انجام گرفت.

    روش شناسی پژوهش: 

    روش پژوهش از نظر راهبرد اصلی: کمی؛ از نظر هدف کاربردی؛ از نظر راهکار اجرایی: میدانی و اسنادی و از نظر تکنیک تحلیلی: توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکتری) نیمسال دوم سال تحصیلی 1398-1397 در دانشگاه محقق اردبیلی تشکیل می داد که در رشته های مختلف مشغول تحصیل بودند. این دانشجویان در زمان اجرای پژوهش، حداقل به مدت دو نیمسال تحصیلی، سیستم آموزشی را تجربه نموده بودند. حجم جامعه تقریبا برابر 1159 نفر گزارش شده است روش نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری تصادفی ساده بود. حجم نمونه ی کلی بر اساس جدول کرجسی- مورگان، با در نظر گرفتن خطای 05/0 = α؛ قریب به 289 نظر گرفته شد که پس از تکمیل و پالایش آنها تعداد 256 پرسشنامه قابل تحلیل بود. در این پژوهش جهت جمع آوری داده ها از، پرسشنامه ی راهبردهای انگیزش برای یادگیری، و پرسشنامه ی اراده استفاده گردید پرسشنامه ی راهبردهای انگیزش برای یادگیری پینتریچ و همکاران (1993) بازنویسی شده توسط دانکن و مک کیچی (2005) حاوی سه مولفه ی انگیزش (با پایایی88/0= α)، راهبردهای یادگیری (با پایایی92/0= α) و راهبردهای مدیریت منابع یادگیری (با پایایی77/0= α) در قالب پانزده زیرمقیاس؛ و پرسشنامه ی ارده با پنج مولفه و بیست ویک سوال و (با پایایی83/0) که توسط کوینیین و کلر تدوین و هنجاریابی شده است.

    کلید واژگان: راهبردهای انگیزشی, راهبردهای یادگیری, اراده, راهبردهای مدیریت منابع یادگیری}
    Maryam Mohamadi *, Hasan Heydari, Khalil Gafari Gafari
    Introduction and purpose

    This research was conducted in order to present a model for the effect of motivational strategies and learning through will on the learning resources management strategies of postgraduate students.

    Research methodology

    research method in terms of main strategy: quantitative; In terms of purpose practical; In terms of implementation method field and documentation, and in terms of analytical technique: descriptive-correlation. The statistical population of this study consisted of post-graduate students (major and doctoral) in the second semester of the academic year 1397-1398 at Mohaghegh Ardabili University, who were studying in different fields. At the time of conducting the research, these students had experienced the educational system for at least two semesters. The size of the population is reported to be approximately 1159 people. The sampling method in this research was simple random sampling. The overall sample size based on the Krejci-Morgan table, considering the error α = 0.05; About 289 questionnaires were considered, and after completing and refining them, 256 questionnaires could be analyzed. In this research, the questionnaire of motivation strategies for learning and the questionnaire of will were used to collect data, the questionnaire of motivation strategies for learning Pintrich et al. ) containing three components of motivation (with reliability α = 0.88), learning strategies (with reliability α = 0.92) and learning resource management strategies (with reliability α = 0.77) in the form of fifteen subscales; And the Arde questionnaire with five components and twenty-one questions (with a reliability of 0.83), which was compiled

    Keywords: Motivational Strategies, Learning Strategies, Will, Learning Resource Management Strategies}
  • مریم محمدی، رضا رحیم نیا*، امیر محمد معززی مهر طهران

    میراث فرهنگی ناملموس پلی است که گذشته را به حال و حال را به آینده پیوند می دهد. توجه به میراث ناملموس هر قوم و ملتی در کنار میراث فرهنگی ملموس شان و حفظ آنها، امروزه بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است. میراث ناملموس گرگان نیز از دیرباز تا به امروز با جریان داشتن در کانون های محله ای و شهری گرگان، یعنی تکایای شهر، هویت بخشی، پویایی و سرزندگی بافت تاریخی گرگان را به ارمغان آورده است. مقاله حاضر با هدف «معرفی و مستند ساختن میراث ناملموس و فرهنگ زنده زیست بوم گرگان در ارتباط با کانون های شهری و محله ای شهر (تکایا)»، متکی بر اسناد مکتوب و شفاهی، از مسیر مطالعه اسنادی و مصاحبه، به ثبت و معرفی این میراث همواره در خطر فراموشی گرگان پرداخته است. مطالعه ای که نشان می دهد، برخی از این مواریث همچنان پویا (مانند توق بندان، حلیم پزی، صبح روسیاه و شام غریبان، اطعام دهی)، تعدادی از آنها دست خوش تغییر (مانند دسته گردانی، پامنبری، دسته چوبی) و بخشی از آن ها (مانند تعزیه زنان (رسم گفتگو) و اسکان فقرا) نیز به دست فراموشی سپرده شده اند. با توجه به رابطه هم بسته میان کالبد تکایا و میراث ناملموس شهر، این رابطه دوگانه خود موجبات حفاظت بهتر را فراهم آورده است.

    کلید واژگان: میراث فرهنگی ناملموس, تکایا, حفاظت, گرگان}
    Maryam Mohammadi, Reza Rahimnia *, Amirmohammad Moazezi Mehr-E-Tehran

    Intangible cultural heritage is a bridge that connects the past to the present and the present to the future. The intangible heritage of Gorgan has also brought the dynamism and vitality of Gorgan's historical context from long ago to the present day by flowing in the neighborhood centers. these centers are Takāya of the city. The Takaya of the city is the arena of manifestation of living culture and a public place to show cultural and religious solidarity. This article, with the aim of "introducing and documenting the intangible heritage and living culture of the Gorgan in relation to the urban and neighborhood centers of the city (Takāya)", relies on written and oral documents. This study has recorded and introduced this heritage of Gorgan through document study and interviews. A study that shows that some of these legacies are still active (Such as Toqh Bāndān, Halīm-Pazī, Sobhe Ruo-Siāh and Shām-i Gharībān), some of them have changed (Such as Daste-Gardāni, Pā-Manbarī, Daste-Choubī) and some of them (Such as women's ta'ziya) have also been forgotten. Considering the interrelated relationship between Takaya's structure and the intangible heritage of the city, this dual relationship has provided better conservation.

    Keywords: Intangible Cultural Heritage, Takāya, Conservation, Gorgan}
  • مریم محمدی، ندا رییسی یکتا، نیما یوسفی، علی غلامپور، پروین محمدی، عفت قاصد قلعه بالا، منیره الیاس پور، حبیب الله اسماعیلی، محمد واحدیان شاهرودی*
    زمینه و هدف

    فرزندآوری از عوامل مهم در توسعه ی جامعه و کشور می باشد. لذا این پژوهش با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی مبتنی بر سازه مراحل تغییر بر نگرش و مرحله تغییر رفتار فرزندآوری زنان متاهل در شهر مشهد انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه ی نیمه تجربی، بر روی 80 نفر از زنان متاهل (40 نفر گروه مداخله و 40 نفر گروه کنترل) تحت پوشش مرکز بهداشتی درمانی ثامن مشهد در 1401 انجام شد. نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت استفاده شد. برنامه ی آموزشی در 4 جلسه به مدت یک ماه جهت گروه مداخله برگزار شد و شرکت کنندگان در هر دو گروه به سوالات پرسشنامه در قبل و 3 ماه پس از مداخله پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 20 تحلیل شد. 

    یافته ها

    میانگین نمرات نگرش زنان در گروه مداخله در مرحله قبل و 3 ماه بعد از آموزش برابر 2/21±2/06،16/01±17/85 بود. آزمون های آماری نشانگر ارتباط معنی دار آموزش بر نگرش زنان جهت فرزندآوری بود (P>0/01). همچنین مداخله آموزشی بر تغییر رفتار فرزندآوری زنان تاثیرگذار بود (P<0/05).

    نتیجه گیری

    مداخله آموزشی در این مطالعه توانست بهبود قابل توجهی در تغییر نگرش و رفتار فرزندآوری زنان متاهل در افراد در مراحل پیش تفکر و تفکر داشته باشد. با این وجود پیشنهاد می شود در برنامه های آتی افراد، مراحل آمادگی و عمل در مداخلات آموزشی نیز مدنظر قرار گیرند.

    کلید واژگان: مراحل تغییر رفتار, فرزندآوری, جوانی جمعیت, آموزش}
    Maryam Mohammadi, Neda Raeesi Yekta, Nima Yusefi, Ali Gholampour, Parvin Mohammadi, Effat Ghased Ghalebala, Monireh Elyaspur, Habibullah Esmaily, Mohammad Vahedian-Sharoodi*
    Background and Objectives

    Having children is one of the important factors in the development of society and country. This research was carried out with the aim of determining the effect of educational intervention based on the stages of change on the attitude and behavior of married women to have children.

    Materials & Methods

    This Quasi experimental study was conducted on 80 married women (40 in the intervention group and 40 in the control group) under the cover of Saman Health Center Mashhad in 2022. Sampling was done by simple random method. In order to collect data, a researcher-made questionnaire was used whose validity and reliability were confirmed. Educational program was held in 4 sessions for one month for the intervention group and the participants in both groups answered the questionnaire questions before and 3 months after the intervention. The data was analyzed by SPSS 20. 

    Results

    The mean attitude scores of women in the intervention group before and 3 months after the intervention were 16.01±2.21, 17.85±2.06. Statistical tests showed a significant relationship between education and women's attitude towards having children (P<0.01). Also, the educational intervention had an effect on changing behavior of women for having children (P>0.05).

    Conclusion

    The educational intervention in this study was able to significantly improve the attitude of married women in the field of childbearing. However, it is suggested that in the future programs of individuals, the stages of preparation and action in educational interventions should also be considered.

    Keywords: Stage Of Change, Having Children, Population Youth, Education}
  • نرگس نقش، آرزو حسینی، رضا بیرنگ*، مریم محمدی
    مقدمه

     هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر تابش دو نوع لیزر دیود با طول موج های 810 و 980 نانومتر و لیزر Er:YAG بر میزان زبری سطح Ra دیسک های تیتانیوم سندبلاست و اسید اچ شده (SLA) بود.

    مواد و روش ها :

     در این مطالعه ی تجربی، آزمایشگاهی که در سال های 1396 و 1397 در مرکز تحقیقات پروفسور ترابی نژاد و آزمایشگاه مرکزی دانشگاه اصفهان انجام گردید، از 17دیسک تیتانیوم با سطح SLA با قطر 2/5 و ارتفاع 2 میلی متر استفاده شد. نمونه ها به سه دسته ی پنج تایی و یک دسته ی دوتایی (به عنوان گروه شاهد) تقسیم شدند. گروه اول با استفاده از لیزرEr:YAG ، گروه دوم با استفاده از لیزر دیود 810 نانومتر و گروه سوم با استفاده از لیزر دیود 980 نانومتر تحت تابش قرار گرفتند. برای گروه چهارم به عنوان گروه شاهد، اقدامی انجام نشد. سپس زبری سطح با استفاده از میکروسکوپ SPM و شاخص های Ra و Rq بررسی گردید. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی Tukey مقایسه شدند. سطح معنی داری، 0/05 > α در نظر گرفته شد.

    یافته ها : 

    آنالیز آماری داده های حاصل نشان داد که بین میانگین میزان خشونت سطح بر اساس شاخص های Ra وRq ، در چهار گروه اختلاف معنی دار وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    تابش لیزر دایود 810 و 980 نانومتر و همچنین لیزر Er:YAG، سطح دیسک های تیتانیوم SLA را بدون آسیب آلودگی زدایی کرد. با این حال، آزمایشات بالینی بیشتری برای تایید نتایج مطالعه حاضر مورد نیاز خواهد بود.

    کلید واژگان: ایمپلنت های دندانی, تیتانیوم, لیزر}
    Narges Naghsh, Arezoo Hosseini, Reza Birang*, Maryam Mohammadi
    Introduction

    The aim of this study was to investigate the effect of two types of diode lasers with wavelengths 980 nm and 810 nm and Er: YAG laser on the level of surface roughness of Sandblasted, large grit, acid-etched (SLA) titanium discs.

    Materials and Methods

    In this in vitro experimental study, in the 2017 - 2018 years at the research center of Professor Tarabinejad and the central laboratory of Isfahan University,17 SLA titanium discs with a diameter of 2.5 and a height of 2 mm were used. The samples were divided into three groups of five for three lasers and one group of two as the control group. The first group was irradiated with Er: YAG laser, the second group with diode laser 810 nm, and the third group with diode laser 980 nm; and no intervention was done for the control group. The surface roughness was then investigated using an SPM microscope and Ra and Rq parameters. The obtained data were compared using one analysis of variance (ANOVA) and Tukey's post-hoc test. The significance level was set at α= 0.05.

    Results

    Analysis of the obtained data showed that there was no statistically significant difference in the mean values of Ra and Rq parameters among four groups.

    Conclusion

    Irradiation of diode lasers 810 and 980 and also Er: YAG, decontaminated the SLA titanium disc surfaces without damage. However, additional clinical trials will be needed to verify the results of the present study.

    Keywords: Dental Implants, Titanium, Laser}
  • فاطمه دوست قرین، مریم محمدی*، مهرانگیز اوحدی اصفهانی

    نقادی مبتنی بر تحلیل های روانشناسی، علم به نسبت جدیدی است که می توان با آن به معرفت شناسی و هستی شناسی آثار و افکار شعرای زبان فارسی پرداخت. در این پژوهش محقق در صدد است هفت پیکر نظامی را با استفاده از رویکرد تحلیلی روانشناسانه سایه مورد واکاوی قرار دهد. این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است. نمونه مورد مطالعه، داستان هفت پیکر نظامی است که بر مبنای نظریه سایه یونگ مورد تحلیل قرار می گیرد. سایه در هفت پیکر نظامی با خصلت هایی مانند زودباوری، حرص و طمع، شهوت و میل به رابطه خارج از ازدواج با زنان، غرور و خودبزرگ بینی و تکبر، نمود پیدا کرده است. نظامی راه خلاص از این صفات بد (سایه) را در تفکر و گفتگو و صداقت (داستان دوم)، پرهیزگاری و فروتنی (داستان بشر و ملیخا)، کسب علم و دانش (داستان بانوی حصاری)، پاکی و حسن نیت و توبه (داستان ماهان و دیوان)، پاک نهادی (داستان خیر و شر) و پذیرش خطا و توبه (داستان هفتم)، معرفی می کند. تمام قهرمانان هفت داستان، افرادی درست کردار و در ظاهر امین و پاک نهاد بوده اند؛ اما در بزنگاه های زندگی پای آن ها لغزیده و گرفتار بلا و مصیبت شده اند. نظامی در این منظومه با نشان دادن امکان خطا و لرزش برای همه افراد، حتی افراد با ویژگی های انسانی مثبت، نشان می دهد که در نهایت این افراد به دلیل همان ذات نیکویی که دارند، بر سایه خود فایق آمده و از خطایی که کرده اند و بلایی که در آن گرفتار شدند، نجات پیدات می کنند.

    کلید واژگان: نظامی, یونگ, هفت پیکر, سایه}
    Fatemeh, Doostgarin, Maryam Mohammadi *, Mehrangiz Ohdi Esfahani

    Criticism based on psychological analysis is a relatively new science that can be used to study the epistemology and ontology of the works and thoughts of Persian language poets. In this research, the researcher aims to analyze the military figure using the psychological analytical approach of the shadow. This research is descriptive-analytical research. The statistical population of the research is the story of seven military figures, which is analyzed according to Jung's shadow theory. The shadow has appeared in the military figure with traits such as credulity, greed, lust and desire for extramarital relations with women, pride and arrogance. Nizami explains the way to get rid of these bad qualities (shadow) in thinking and conversation and honesty (the second story), piety and humility (the story of Beshr and Malikha), acquiring knowledge and knowledge (the story of Lady Hesari), purity and good intentions and repentance (The story of Mahan and Divan), cleanness (the story of good and evil) and the acceptance of error and repentance (the seventh story) are introduced. All the heroes of the seven stories were honest people, trustworthy and pure in appearance. But in the vicissitudes of life, their feet slipped and they were caught in calamities. Nizami in this system by showing the possibility of mistakes and tremors for all people, even people with positive human characteristics, shows that in the end, due to the good nature they have, these people have overcome their shadow and overcome their mistakes. and the calamity in which they were caught, they will save you.

    Keywords: Nizami, Yung, Haft Pakar, Shadow}
  • مریم محمدی*، هلیا زرگری مرندی

    بوم گردشگری با بهره گیری هدفمند از محیط طبیعی در توانمندسازی جوامع محلی تاثیر دارد. بهره گیری از دانش بومی، تاثیر مثبت بر وضعیت اقتصادی آن ها دارد. هدف مقاله آن است تا ضمن شناسایی معیارهای ظاهری- عملکردی موثر بر موفقیت کسب وکارهای اینترنتی حوزه ی بوم گردشگری، معیارهای محتوایی مربوط به دانش و اقتصاد محلی را نیز شناسایی نماید. همچنین تبیین معیارهای موثر بر موفقیت کسب وکارهای این حوزه در ایران مدنظر قرار گرفته است. برای این منظور، در ابتدا با مرور مبانی نظری و تحلیل محتوای کیفی، معیارها تدوین و سپس با ارزیابی متخصص محور به شیوه ی کمی در تعدادی از کسب وکارهای منتخب (15 کسب-وکار از میان 44 کسب وکار قابل بررسی و فیلتر شده از میان 91 کسب وکار مرتبط در سال 2019)، معیارهای موثر بر موفقیت و عدم موفقیت آن ها شناسایی شده است. سپس 120 پرسشنامه آنلاین توسط گروه هدف (راهنمایان تور و بوم گردها)، توزیع و با ابزار اس.پی.اس.اس. و تحلیل های همبستگی از نوع گاما و ضریب توافقی، داده ها تحلیل و معیارهای موفقیت کسب وکارها در ایران اعتبارسنجی شد. براساس نتایج، معیارهای موثر بر موفقیت کسب وکار اینترنتی در حوزه ی دانش بومی، مشتمل بر ارائه ی راهنمای محلی، تورهای مناطق بکر و امکان مشارکت در مراسم های آیینی و... هستند. همچنین در حوزه ی اقتصاد بومی، مشتمل بر ایجاد اشتغال از طریق ارائه ی تنوعی از فعالیت های گردشگری و خدمات، ارائه ی خدمات اسکان، خدمات غذایی، کرایه اتومبیل و... هستند. در عین حال، حمایت مالی و حمایت های فرهنگی- آموزشی از طریق برگزاری دوره های رایگان آموزشی نیز موثر هستند. سایر معیارهای مرتبط با ابعاد عملکردی و ظاهری پلتفرم نیز بر موفقیت این کسب وکارها تاثیر دارند.

    کلید واژگان: بوم گردشگری, کسب و کارهای اینترنتی, اقتصاد محلی, دانش بومی}
    Maryam Mohammadi *, Helia Zargarimarandi

    Making purposeful use of the natural environment, ecotourism plays a crucial role in empowering local communities, whose economy could be improved through the application of local knowledge. Therefore, this study sought to identify the formal-functional criteria affecting the success of internet-based ecotourism businesses, and the content criteria regarding the local knowledge and economy. Moreover, the study undertook to elaborate on the effective criteria involved in the success of the relevant businesses in Iran. To do so, first, the intended criteria were developed by reviewing the related literature and performing content analysis. Then, the criteria involved in the success or failure of some select Iranian internet-based ecotourism businesses (15 businesses out of the final 44 businesses qualified to be studied in this research, which had been selected and filtered out of 91 businesses in 2019) were identified via expert-oriented quantitative evaluation. Finally, 120 online questionnaires were administered to target groups (Ecotourists and tour guides). The collected data were then analyzed via the SPSS software using Gamma and Contingency Coefficient correlation tests, followed by the validation of the criteria involved in the success of the Iranian internet-based ecotourism businesses.As indicated by the results of the study, providing local guides, organizing tours in untouched regions, and providing the opportunity for tourists to participate in ritual ceremonies were found as the main criteria involved in the success of Internet-based businesses in terms of local knowledge. Moreover, the local-economy-based criteria included the creation of job opportunities by providing a variety of tourism activities and services, providing accommodation, food, services, food, car rental services, etc. On the other hand, offering financial and cultural-educational support through holding free educational courses together with other formal-functional aspects of the platform may also contribute to the success of the aforementioned businesses.

    Keywords: Ecotourism, Internet-Based Businesses, Local Economy, Local Knowledge}
  • مریم محمدی، مرتضی قائمی*، ناصر قره خانی

    «صدای دستوری»، مشخصه ای نحوی است که زیر گروه «لایه نحوی سبک»، دسته بندی می شود و «کارکرد معنایی» آن، بازشناسی دیدگاه نویسنده از لابه لای ساخت نحوی است. به بیان ساده، صدای دستوری، ارتباط فعل را در جمله های فعلیه با دیگر شرکت کنندگان در فرایند فعلی می سنجد. مسند که جایگاه ویژه ای در دستور زبان انگلیسی دارد، مبنای تقسیمات «صدای پایه» از منظر کلایمن قرار گرفته است. «صدای پایه» به عنوان یک صدای قدیمی، به مکان و فعال بودن فعل و یا مسند جمله نظر دارد. مسندهای «کنترل» و «غیرکنترل» که در زمره مسندهای «واژگانی» این دستور زبان قرار می گیرند، به ترتیب، با استدلال هسته و یا با عمل مسند، شناخته شده و صدای پایه را دسته بندی می کنند. تنوعی که در صدای پایه کلایمن، با دسته بندی انواع مسند حاصل می آید، نظریه او را از منظر «کارکرد معنایی انواع مسند» تبیین می کند و نامه پنجاه و سوم با داشتن افعال متنوع و بسیار، بستری مناسب برای پژوهش حاضر، قرار گرفته است. این جستار با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و نیز به منظور بیان سطح انطباق، میان صدای پایه و مسندهای کنترل و غیرکنترل در نامه پنجاه و سوم، محصول پیش رو را ارائه می نماید: 264 فعل از نامه پنجاه و سوم نهج البلاغه، صدای پایه را نمود می دهند. از این تعداد، دسته صدای منحصرا فعال، با 114 فعل که نقطه با اهمیت را رخداد قرار داده اند، بر تقسیم بندی انواع مسند از منظر کلایمن مطابق است.

    کلید واژگان: انواع مسند, صدای دستوری «پایه», نامه 53 نهج البلاغه}
    Maryam Mohammadi, Morteza Ghaemi*, Naser GharaKhani

    “Syntactic voice” is a grammatical characteristic that is classified within the “syntactic level of style” group, and its “semantic function” is to recognize the author’s point of view through the grammatical structure.; In simple words, grammatical voice measures the relation of the verb in the current sentences with other participants in the current process; predicate which has a special place in English grammar, is the basis of basic voice divisions from Klaiman's point of view. The basic voice as an old voice refers to the location and activeness of the verb or the predicate of the sentence; The "control" and "non- control" predicates, which are included among the "lexical predicates" of this grammar, are, respectively, with the nucleus and the role of the subject of the sentence; Or with prepositional verbs, they are known and classified as basic voices. The diversity in Kleiman's base voice, by classifying predicate types, explains his theory from the perspective of the "semantic function of predicate types"; And the fifty-third letter, having many and varied verbs, is a suitable platform for the present research. Based on the descriptive and analytical method, And also in order to express the level of conformity, between the base voice and control and non-control predicates, in the fifty-third letter, this essay presents the following product: 264 verbs from the fifty-third letter of Nahj al-Balagha, represent the basic voice, of which the active voice class is exclusively active, with 114 verbs, which have made an important point, are consistent with the division of predicate types from Klaiman's point of view.

    Keywords: Basic voice, Letter 53 of Nahj al-Balagha, Types of predicate}
  • علی بهنیا*، مریم محمدی
    هنر آبگینه در قرون 5و6 ه.ق چنان رشد نمود که به عنوان عصر شکوهمند تاریخ شیشه گری مصر و ایران همواره از آن نام برده می شود. مصنوعات شیشه ای این دوره از نظر تنوع تزیینات منجمله تراش های (خطی، قابی و برجسته)، میناکاری و نقاشی زرین فام رشد بی نظیری نمود. نقاشی با طلا نیز در بین هنرمندان این دوران مرسوم شد که نمونه های آن از فسطاط بدست آمده است. هنرآبگینه این دوران از نظر تنوع محصولات انواع ظروف تنگ، جام، گلدان، فنجان، ابریق، چراغ و حتی قطعات شطرنج را در برگرفته است. این تحقیق به روش تطبیقی - تاریخی با استناد به منابع کتابخانه ای همراه با رویکردی تحلیلی انجام شده است و در پی پاسخ به این سوالات اساسی است که آیا بررسی نقوش آبگینه های قرون 5و6 ه. ق می تواند اشتراکات و یا افتراقات این هنر در دو سرزمین های مصر و ایران را مشخص نماید؟ آیا تشابهات موجود در میان نقوش این هنر در دو سرزمین نشان دهند اثر تجارت گسترده آن با مناطق همجوار می باشد؟ در این بین شهرهای مهم از جمله فسطاط، اسکندریه، قاهره و سپس در ایران نیشابور، ری، گرگان، شوش و سیراف به عنوان مراکز ساخت شیشه در آن دوران مطرح گردیدند. تکنیک های ساخت در صنعت آبگینه در قرون 5 و 6 ه. ق در مصر به منظور دستیابی به مولفه های نقوش تزیینی و تزیینات بکار رفته است. از این رو نقوش متنوعی از جمله گیاهی، حیوانی، هندسی و نوشتاری پدید آمده که بسیار مشابه با آثار سرزمین های مجاور از جمله ایران همزمان با دوران قابل بحث است.
    کلید واژگان: مصر و ایران, آبگینه, گونه شناسی, ظروف شیشه ای زرین فام, میناکاری}
    Ali Behnia *, Maryam Mohammadi
    The art of glassware grew so much in the 5th and 6th centuries AH that it has always been mentioned as a glorious era in the history of glassmaking in Egypt and Iran. The glass artifacts of this period grew exponentially in terms of the variety of decorations, including carvings (linear, frame and embossed), enameling and gold-painted paintings. Painting with gold also became popular among the artists of this period, examples of which are obtained from Fustat. In terms of variety of products, the art of glassware of this period includes all kinds of narrow dishes, cups, vases, cups, jugs, lamps and even chess pieces. This research has been done in a comparative-historical method with reference to library sources with an analytical approach and seeks to answer the basic questions whether the study of glass patterns of the 5th and 6th centuries AH. AH can identify the commonalities or differences of this art in the two lands of Egypt and Iran? Do the similarities between the designs of this art in the two lands show the effect of its extensive trade with neighboring regions? In the meantime, important cities such as Fustat, Alexandria, Cairo and then in Iran, Neishabour, Rey, Gorgan, Susa and Siraf were introduced as glass manufacturing centers at that time. Manufacturing techniques in the glass industry in the 5th and 6th centuries AH. AH has been used in Egypt to achieve the components of decorative motifs and ornaments. Hence, various motifs, including plant, animal, geometric and written,
    Keywords: Egypt, Iran, glassware, typology, gold-plated glassware, enameling}
  • پریسا پاکسرشت، افشین صلاحیان *، مریم محمدی، مهشید محمدی
    Parisa Pakseresht, Afshin Salahian*, Maryam Mohammadi, Mahshid Mohammadi

    Personality disorders can play a significant role in creating and perpetuating sexual function problems in women. Therefore, the present study was conducted to investigate the relationship between personality patterns and types of female orgasms. The method of the present study was correlational and a sample of 400 women in Tehran was selected by convenience sampling. Tests used to collect data were Millon 3 questionnaires (MCMI-III); Women's Sexual Function Questionnaire (FSFI); Orgasm Scale Assessment (ORS). According to the results, the highest disorder was related to the satisfaction subscale and the lowest percentage of the research sample was in the orgasm subscale (25.9%) and in the subscales of desire, arousal, humidity, and pain, respectively, the percentage of the research sample was 31, 32, 26.3, and 31.4%. According to the results, the narcissism and negativity subscales had a significant relationship with the types of orgasm (P <0.05) and the other subscales had no significant relationship. According to the results of logistic regression, avoidance, sadism, and borderline subscales were able to predict the types of orgasms and the coefficients of other paths in the regression model did not have significant coefficients (P <0.05).

    Keywords: Personality, Personality Disorder, Orgasm, Sexual Function, Sexual Health, Women}
  • مریم محمدی*، رضا فرح بخش دقیق

    هدف مقاله حاضر آن است که به تحلیل فضای حاکم بر کافه های خیابان دانشگاه در شهر زاهدان بپردازد. در این راستا، از رویکرد نظری بوردیو و نظریه میدان وی بهره برده شده است. روش تحقیق این پژوهش، کیفی و مبتنی بر تحلیل دیدگاه های کافه داران و باریستاهای کافه های منتخب در این خیابان بوده که از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، دیدگاه آن ها جمع آوری شده است. به این منظور، دو نوع کافه در این خیابان (درمجموع 8 کافه)، مشتمل بر کافه های بیرون بر و کافی شاپ، انتخاب و با 12 نفر مصاحبه انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده دو نوع عادت واره مصرف قهوه و اسپرسو (بین بومیان) و کافه نشینی (بیشتر بین دانشجویان) قابل مشاهده است. میدان های مطرح در بررسی کافه ها، مشتمل بر میدان اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، سیاسی و قدرت هستند. کافه داران با بهره گیری از استراتژی های متضاد، سعی در جذب کاربران مختلف دارند و میان کنش و فعالیت بومیان و دانشجویان نیز تمایز مشاهده می شود. بررسی ارتباط بین مقوله های شناسایی شده نشان داد که مقوله های مرکزی شامل تغییر عادت واره و افزایش مصرف قهوه و تبدیل شدن کافه ها به فضایی شبه عمومی و جاذب جمعیت، تحت تاثیر شرایط علی چون تمایل به تغییر موقعیت اجتماعی، تغییرپذیری عادت واره ها و استفاده از قهوه برای درمان است. کنش کاربران کافه ها در برابر این تغییرات، پذیرش عادت واره جدید و درعین حال بومی سازی مصرف و فضا است. پیامدهای ناشی از این کنش، کم رنگ شدن محدودیت ها، بهبود اقتصاد، ارتباط مداری و اندیشه ورزی است.

    کلید واژگان: تمایز, سرمایه, عادت واره, کافه, کنش, میدان}
    Maryam Mohammadi *, Reza Farahbakhsh Daghigh

    Cafes have a special place for users and are spaces for spending leisure time, a sense of relaxation and a platform for informal activities that are contrary to the discourse of power. The purpose of this article is to analyze the atmosphere prevailing in the cafes of Daneshgah Boulevard in Zahedan city. In this regard, Bourdieu's theoretical approach and his Field Theory have been used. The research method of this research is qualitative and based on the analysis of the viewpoints of the cafe owners and baristas of the selected cafes on this street. Data were collected through semi-structured interviews. For this purpose, two types of cafes on this Boulevard (8 cafes in total), including take-out cafes and coffee shops, were selected, and 12 people were interviewed. Based on the obtained results, two types of coffee and espresso consumption habitus (among natives) and going to cafes (mostly among students) were observed. The fields mentioned in the investigation of cafes included the economic, socio-cultural, political and power fields. By using different strategies, cafe owners try to attract different users, and there is a difference between the actions and activities of natives and students. Examining the relationship between the identified categories showed that the core categories include changing habitus, increasing coffee consumption and turning cafes into quasi-public spaces that attract people under the influence of causal conditions such as the desire to change the social position, the changeability of habitus and the use of coffee for treatment. Cafe users' action against these changes was to accept new habitus and, at the same time, localize consumption and space. The consequences of this action were the weakening of restrictions, improvement of the economy, communication, and thinking

    Introduction

    One of the attractions in Zahedan, especially on Daneshgah Boulevard, is cafes that have expanded on this street. A variety of cafes in the form of take-out cafes and coffee shops has attracted the local community and students and led to the vitality and dynamism of this street. The tradition of going to cafes in Zahedan dates back to ten years ago, and coffee consumption has become a dominant culture among the natives. The questions of this research are: 
    -What are the habitus of cafe users and their activities, and how are these habitus affected by Field Theory? 
    In order to answer them, Bourdieu's analytical approach has been used to formulate the conceptual framework of this research. Despite the fact that the third place, the public realm or other approaches have been used in the other studies, this study aims to make a profound and interpretive analysis of cafes by using the dimensions of this theory.

    Methodology

    As a qualitative research, the purpose of this study is to analyze the cafes and habitus in Zahedan City. A semi-structured interview method was used to collect data. Three general and related issues have been questioned as the habitus, different fields and types of activities and practices. The target group of the research was 12 cafe owners and baristas on Daneshgah Boulevard of Zahedan. The cafe owners and baristas were asked about the habitus and practices of the cafe users. At the same time, in order to investigate the difference between the habitus of the research groups, i.e. natives and students, two types of cafes have been considered. The interviews were conducted in the winter of 2023 when the academic semester was still ongoing. The sample size was obtained according to the theoretical saturation and 3 take-out cafes and 5 coffee shops were selected. For choosing them first, by referring to the websites, the list of the best cafes in Zahedan was extracted, and two cafes (Pelas and Fenjun), which were on the top list and located on Daneshgah Boulevard, were selected. In the next step, Cafe de France, Cafe Honar, and Be Vaght-e Cafe were introduced by the cafe owners and baristas and were added to the list. Three take-out cafes (Cafe Tak, E.L.K Cafe and Mr. Raeis) were selected also. Cafe Tak is one of the oldest take-out cafes. For analyzing the data, the interviews were first coded and based on the conceptual framework; the layers related to the users' habitus were analyzed through Bourdieu's Field Theory. Then, grounded theory was applied to develop the research model. The process of coding, categorization, and the relationship between the categories in the form of defining the core category and identifying casual, context, and intervening conditions, as well as the action and interaction strategies, were considered.

    Results and discussion

    Two types of habitus were identified; the habitus of consuming coffee and espresso, and more intensively, the consumption of espresso, which was more common among the natives, and the habitus of going to the coffee shops, which mainly was observed among the young, students, and women. Considering the function of cafes, economic, socio-cultural, political and power fields were also identified. Besides the analysis based on the field theory, categories have been identified for developing the conceptual model. Based on the interviews, 38 primary codes, 21 sub-categories and 11 main categories were defined. Moreover, the relationship between the categories and the concepts of the Field Theory were also examined and analyzed. The main categories include the changeability of habitus and lifestyle, changing the image of the city and social condition, the category of difference and distinction, freedom, spatial control, economy-oriented categories and strategy, economic orientation, and harmony of ethnic and critical thinking.
    The core categories include two concepts as changing the habitus of the natives and increasing the consumption of coffee and espresso, and turning cafes into dynamic and active quasi-public spaces. The causal conditions included dynamic and acquired characteristics of habitus, coffee consumption as a treatment and the desire of natives and residents for socio-cultural change. The conditions that are affected by the specific time and place impressed the core categories, including the desire to change, the presence of students in the city, and the therapeutic use of coffee. Also, the categories related to the improvement of capital and the economic fields were recognized as effective. The intervening conditions that had an impression on the core categories included spatial monitoring and control, which impose restrictions on the acceptance of cafes as a public domain. The moderator conditions included differences and distinctions. Also, since the acceptance of habitus has positive effects on the city and natives, it can be identified as another moderator condition. For example, changing habitus and turning cafes into a dominant activity in the city promoted symbolic capital, changed the image of the city, and increased collective consensus. Also, the use of economic strategies by cafe owners has an influence on the core category. Action and interaction included different strategies. One of these strategies is localization and change in coffee consumption and space (different types of coffee shops and emphasis on some products). In other words, the concept of coffee and espresso for natives is different from its original concept. Also, the natives' strategy against this new habitus is to use its advantages to improve the economic, socio-cultural, and symbolic capital.

    Conclusion

    The aim of this research was to analyze the dominant atmosphere which influences the habitus related to cafes in Zahedan City. For this purpose, among different approaches to studying this issue, the Field Theory of Bourdieu was selected. This theory, on the one hand, is a unified approach and free from the dualities of subject/object, structure/agency, etc. On the other hand, by combining theory with practice and introducing a method, examine the issues with different fields such as society, culture and politics and their impact on habitus. So, it is a comprehensive and practical approach. Bourdieu's theory considers the detailed expansion of concepts' applied mechanisms and is different from similar concepts, so through it, examining the impact of concepts on each other is possible. Also, due to the comprehensiveness of this theory, the identified categories are related not only to the social and cultural layers but also to the political, ethnic, and economic layers. As another highlighted point, the case of Daneshgah Boulevard in Zahedan, which has been less studied in the urban planning discipline, led to the introduction of this street as a lively and dynamic space and as the symbolic capital of this city.

    Keywords: distinction, habitus, Cafe, practice, field}
  • مریم محمدی، نادرقلی قورچیان*، فرهاد شفیع پور مطلق، محمدصاحب الزمانی
    هدف

    هدف تحقیق حاضر شناسایی ابعاد و مولفه های به اشتراک گذاری تجارب مدیریت در مدارس ابتدایی به منظور ارائه یک مدل بوده است.

    روش

    روش تحقیق از حیث هدف، کاربردی و به لحاظ روش توصیفی از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مدارس ابتدایی استان مرکزی در سال 1402-1401 به تعداد 209 نفر بود. برای انتحاب نمونه از شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته ابعاد به اشتراک گذاری تجارب مدیریت در مدارس ابتدایی شامل 253 گویه بود. روایی آن بر اساس نظر خبرگان تایید شد و ضریب اعتبار آن به روش آلفای کرونباخ برابر 94/0 بدست آمد. تحلیل داده ها بر اساس آزمون ها همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری صورت پذیرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد بین وضع موجود و مطلوب مولفه های یادگیری سازمانی (همکاری های گروهی، درگیری شغلی، انگیزه شغلی، اعتماد سازمانی، بازنگری در ارزشیابی مدیران، جو سازمانی، مدیریت دانش، امنیت شغلی، تعهد سازمانی، و یادگیری سازمانی) تفاوت معناداری در سطح 01/0≤p معنادار وجود دارد.

    نتیجه گیری

    یکی از مهمترین شاخص های اثربخشی مدیران در مدارس، به اشتراک گذاری تجارب مدیریتی است که مسئولان ارشد آموزش و پرورش می توانند با استفاده از مولفه های همکاری های گروهی، درگیری شغلی، انگیزه شغلی، اعتماد سازمانی، بازنگری در ارزشیابی مدیران، جو سازمانی، مدیریت دانش، امنیت شغلی، تعهد سازمانی، و یادگیری سازمانی به این امر مهم کمک کنند.

    کلید واژگان: اشتراک گذاری, تجارب مدیریت, مدارس ابتدایی}
    Maryam Mohammadi, Nader Gholi Ghorchian, Farhad Shafipour Motlagh, Mohammad Saheb Zamani
    Purpose

    The purpose of this research was to identify the dimensions and components of sharing management experiences in primary schools in order to provide a model.

    Method

    The research method was applied in terms of purpose and descriptive-survey in terms of method. The statistical population included all primary school teachers of Central Province in the year 2001-2002, numbering 209 people. Multi-stage cluster sampling method was used to select the sample. The initial one included 253 items. Its validity was provided based on experts' opinion and its reliability coefficient was obtained by Cronbach's alpha method equal to 0.94. Data analysis was done based on Pearson correlation tests and structural equation modeling.

    Results

    the results showed that there is a significant difference between the current and desired status of organizational learning components (group cooperation, job involvement, job motivation, organizational trust, review of managers' evaluation, organizational climate, knowledge management, job security, organizational commitment, and organizational learning) at the level of 01/01 There is a significant P≤0. Also, the results showed that the studied model had a relatively favorable fit.

    Conclusion

    One of the most important indicators of the effectiveness of managers in schools is the sharing of managerial experiences, which senior education officials can use the components of group cooperation, job involvement, job motivation, organizational trust, reviewing the evaluation of managers, Organizational climate, knowledge management, job security, organizational commitment, and organizational learning contribute to this important issue.

    Keywords: sharing, management experiences, elementary schools}
  • محمدرضا مهدی زاده، بهرام پروین گنابادی *، مریم محمدی
    زمینه و هدف

    یکی از جریانهای مهم و اساسی شعر معاصر، شعر نمادین یا سمبولیک میباشد. طبق نظر بسیاری از منتقدان و صاحب نظران، از دلایل اصلی گرایش و توجه شاعران معاصر به شعر نمادین، تغییر و تحول فضای سیاسی و اجتماعی ایران در دوران معاصر است. افزون بر این نظر میتوان آشنایی شاعران بصورت اندک اندک با جریانهای شعری اروپایی و مکتب سمبولیسم نیز اشاره کرد. در دوران مشروطه کاربرد نماد بویژه نمادهای مرتبط با عناصر طبیعی و چهارگانه در خدمت بیان مقاصد و اهداف سیاسی-اجتماعی شاعران قرار گرفته است؛ از این رو هدف پژوهش پیش رو بررسی عناصر چهارگانه طبیعت (آب، باد، خاک، آتش) در شعر مشروطه (اشعار میرزاده عشقی، نسیم شمال و عارف قزوینی) است تا مشخص شود چگونه شاعران این دوران از این عناصر در جهت تبیین مقاصد سیاسی و اجتماعی بهره برده اند.

    روش مطالعه

    این مقاله براساس مطالعات کتابخانه ای و شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده است.

    یافته ها

    توجه به عناصر اربعه همواره در میان فرهنگ و باور ملل گوناگون و از جمله ادیبان و شاعران ایرانی جایگاه و نقش پررنگی داشته است و سبب به وجود آمدن اندیشه ها، تصورات و مفاهیم عمیق و قابل توجهی شده است. این عناصر در شعر فارسی در ادوار گوناگون به اشکال گسترده و هنری نمود پیدا کرده است. در دوران مشروطه، بویژه اشعار میرزاده عشقی، عارف قزوینی، و نسیم شمال، نمادپردازی با بهره گیری از عناصر طبیعت در راستای توجه به مسایل سیاسی-اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است.

    نتیجه گیری

    میرزاده عشقی، نسیم شمال و عارف قزوینی با توجه به چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش مفاهیمی چون وطن، ویرانگری و عصیان شاهان و حاکمان ظالم، نابودی میهن، از دست رفتن آزادی و استقلال کشور و استعمار آن توسط بیگانگان را به تصویر کشیده اند.

    کلید واژگان: ادبیات سیاسی, شعر مشروطه, عناصر چهارگانه, نمادپردازی}
    M.R. Mehdizadeh, B. Parvin Gonabadi*, M. Mohammadi
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    One of the important and fundamental currents of contemporary poetry is symbolic or symbolic poetry. According to many critics and experts, one of the main reasons for the tendency and attention of contemporary poets to symbolic poetry is the change and evolution of the political and social atmosphere of Iran in the contemporary era. In addition to this opinion, we can also mention the familiarity of poets with European poetic trends and the school of symbolism. During the constitutional era, the use of symbols, especially symbols related to natural and four elements, served to express the political-social intentions and goals of poets. Therefore, the purpose of the upcoming research is to examine the four elements of nature (water, wind, Soil, fire) in constitutional poetry in order to specify how the poets of this era have used these elements to explain their political and social goals.

    METHODOLOGY

    This article is based on library studies and descriptive-analytical method.

    FINDINGS

    Paying attention to the four elements has always had a prominent place and role among the culture and beliefs of various nations, including Iranian writers and poets, and has caused deep and significant thoughts, ideas and concepts to appear in Persian poetry in various periods. It has appeared in wide and artistic forms. During the constitutional era, especially the poems of Mirzadeh Eshghi, Aref Qazvini and Nasim Shomal, symbolization using the elements of nature has been paid attention to in order to pay attention to social and political issues.

    CONCLUSION

    Mirzadeh Eshghi, Nasim Shomal and Aref Qazvini, according to the four elements of water, wind, earth and fire, concepts such as homeland, destruction and rebellion of kings and tyrannical rulers, the destruction of the homeland and the loss of freedom and independence of the country and its colonization by foreigners have depicted.

    Keywords: political literature, Constitutional poetry, Four elements, Symbolization}
  • مریم محمدی، مهناز شاهقلیان*، محمدحسین عبدالهی، مسعود گرامی پور
    مقدمه

    افراد دارای آسیب شناختی خفیف در بهره گیری از انواع حافظه کاری، کارکردهای اجرایی و به تبع آن در سایر حیطه های شناختی، هیجانی و ارتباطی دچار مشکل هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سبک های دلبستگی بر کارکردهای اجرایی با نقش میانجی توانمندی ایگو در افراد دارای آسیب شناختی خفیف انجام شد.

    روش کار

    پژوهش حاضر مطالعه ای مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این مطالعه شامل افراد 40 سال به بالای دارای آسیب شناختی خفیف مراجعه کننده به انجمن آلزایمر ایران در شش ماهه دوم سال 1401 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 364 نفر از آنها انتخاب شد. شرکت کنندگان مقیاس ارزیابی مختصر وضعیت روانی (MMSE)، پرسشنامه سبک های دلبستگی (RASS)، مقیاس کارکردهای اجرایی بزرگسالان (ADEXI)، پرسشنامه سنجش نیرومندی من (PIES) و مقیاس انعطاف پذیری شناختی (CFI) را تکمیل کردند. یافته ها در چارچوب مدل سازی معادلات ساختاری در فضای نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    یافته ها حاکی از برازش مدل مورد نظر بود و متغیر پیش بین در مجموع 70 درصد از واریانس متغیر ملاک را تبیین کرد. نتایج به دست آمده حاکی از تاثیر غیرمستقیم دلبستگی ایمن (0/002P= ،0/138β=)، اثر غیرمستقیم دلبستگی اجتنابی (0/002P= ،0/204β=) و اثر غیرمستقیم دلبستگی اضطرابی (0/001P= ،0/196β=) بر کارکردهای اجرایی از طریق نیرومندی ایگو بود.

    نتیجه گیری

    نتایج بیانگر نقش میانجی توانمندی ایگو در رابطه بین سبک های دلبستگی با کارکردهای اجرایی بود. یافته های این پژوهش حاکی از اهمیت سازه ی توانمندی ایگو به عنوان یک مفهوم بالینی ضروری در مداخله های پیش گیرانه و درمانی مرتبط با کارکردهای اجرایی در افراد دارای آسیب شناختی خفیف است.

    کلید واژگان: آسیب شناختی خفیف, توانمندی ایگو, سبک های دلبستگی, کارکردهای اجرایی}
    Maryam Mohammadi, Mahnaz Shagholian*, Mohammad Hossein Abdollahi
    Introduction

    One of the most critical and fundamental issues about human mental health in the middle years of life and the elderly is Mild Cognitive Impairments (MCI), known as the precursor stages of Alzheimer’s disease. Hence, conducting scientific studies on people with MCI is vital due to the intermediate role of these problems and their pathological position as a prognosis for more severe cognitive impairments. The lack of research exploring key factors affecting the well-being of individuals with MCI, combined with the absence of conceptual and structural models in this domain, underscores the importance of this study. Given the rising life expectancy and the growing aging population, it critical to focus on enhancing the mental and cognitive-emotional abilities of middle-aged and elderly individuals. By identifying the influential elements across various aspects of MCI, clinicians can develop tailored rehabilitation programs and interventions that address the specific needs and bolster the weaknesses of those affected by cognitive deficits. Therefore, this research investigates the mediating role of ego strength in how attachment styles impact executive functions in individuals with MCI.

    Methods

    The present study was a cross-sectional correlational study. The statistical population includes all people over 40 years of age in Tehran, Iran, with mild pathological symptoms of cognitive impairments who were referred to the Alzheimer’s Association of Tehran in the second six months of 2022. In this study, 364 people were selected using the available sampling method. The criteria for entering the research include being 40 years old or older (being in the age group of the middle-aged and elderly), the presence of mild pathological diagnostic criteria (noted in the file of people referring to the Alzheimer’s Association of Iran by an expert), obtaining a score lower than 27 in the short mental status assessment scale, agreeing to participate in the study, responding to the scales and tools used, mastering the Persian language, and having a sixth-grade education or higher. The exclusion criteria of the research were being under 40 years old (given that 40 is considered the end of youth and the beginning of middle age), incomplete completion of research tools, the presence of severe physical or psychiatric disorders, suffering from Alzheimer’s disease or advanced dementia, and severe sensory-motor and physical disabilities. In this research, ethical considerations were taken into consideration, including the principle of secrecy and confidentiality, the consent of each person to participate in the research, and the possibility of withdrawing cooperation in case of unwillingness. The research tools were the Brief Mental Status Assessment Scale (MMSE), Attachment Styles Questionnaire (RASS), Adult Executive Function Scale (ADEXI), Ego Strength Questionnaire (PIES), and Cognitive Flexibility Scale (CFI). Pearson correlation, structural equation modeling, and SPSS version 24, and AMOS version 24 software were used for data analysis.

    Results

    The study results revealed the fit of the desired model. Furthermore, the direct effect of the variable of secure attachment to the variable of executive functions was insignificant (T=0.243, β=0.012). The direct effect of the variable of avoidant attachment on the variable of executive functions was insignificant (T=1.236, β=0.064). The direct effect of the anxious attachment variable on the executive functions variable was insignificant (T=-0.643, β=-0.036). The direct effect of the ego strength variable on the executive functions variable was insignificant (T=9.736, β=0.793). The direct effect of the secure attachment variable on the ego strength variable is significant (T=3.681, β=0.187). The direct effect of the avoidant attachment variable on the ego strength variable is significant (T=3.213, β=0.165). Additionally, the direct path effect of the anxious attachment variable to ego strength was significant (T=-6.592, β=-0.363). In addition, the obtained results indicate the indirect effect of the variable of secure attachment to the variable of executive functions through ego strength (β=0.138, P=0.002), the indirect effect of the variable of avoidant attachment to the variable of executive functions through ego strength means (β=0.204, P=0.002), and the indirect effect of the anxious attachment variable on the executive functions variable through ego strength were significant (β=-0.196, P=0.001). In addition, ego strength had a mediating role in the relationship between attachment styles and executive function symptoms.

    Conclusion

    According to the results of this study, seemingly, in addition to the existence of genetic and hereditary preparations in people suffering from cognitive impairments, attachment styles, specifically with the role that ego strength plays in this, can play parts in the beginning or progression of executive dysfunctions. The results of this study can be a point of hope for further studies in this field and help in formulating interventions to increase the ego capability of people with mild cognitive impairments whose executive functions are somehow impaired.

    Keywords: Attachment Styles, Ego Strength, Executive Functions, Mild Cognitive Impairment}
  • نجمه موسوی، مریم محمدی*

    میزان ترجیحات نماهای شهری برای کاربران، یکی از موضوعات مهم در حیطه نما و سیمای شهری است. پاسخ به این موضوع در قالب روش های متعدد عینی و ذهنی توسط پژوهشگران مورد توجه بوده است. این پژوهش بر آن است تا از روش های یادگیری ماشین بهره گیرد. هدف پژوهش، طراحی مدلی پیش بینی کننده است که خروجی آن میزان ترجیحات کاربران از نماهای مسکونی شهر تهران خواهد بود. تصاویر نمای مسکونی استفاده شده، مربوط به تصاویر ارایه شده به کمیسیون نما و سیمای شهر تهران در سال های 1395 تا 1398 است که از میان 800 تصویر اولیه، در فرایند انتخاب داده 278 تصویر انتخاب شده اند. ویژگی های مورد توجه، با استفاده از رویکرد ترجیحات بصری و پردازش تصویر به دست آمده است. میزان ترجیحات از طریق پرسشنامه آنلاین توسط کاربران (218نفر) در چهار دسته ترجیحات کم (0-25٪)، متوسط (26-50٪)، خوب (51-75٪) و خیلی خوب (76-100٪) به دست آمده و به عنوان برچسب به مدل ارایه شده است. براساس نتایج، سه الگوریتم ماشین بردار پشتیبان، درخت تصمیم گیری و جنگل تصادفی با دقت صددرصد و روش ایکس جی بوست با دقت نود و هفت درصد بهترین عملکرد را داشته اند. همچنین اهمیت تاثیر عناصر در انتخاب آن ها توسط کاربران به ترتیب شامل: حداقل فاصله بین پنجره ها، نسبت سطح شفاف به کدر در نما، وجود گلشن/باغچه در بالکن، تنوع مصالح، حداکثر فاصله بین پنجره ها، تعداد بازشوها، طول و تعداد بالکن ها، تعداد طبقات، تنوع رنگ، تزیینات در رخ بام، نوع خطوط بام، تعداد ورودی و نسبت ارتفاع به طول بنا بوده است.

    کلید واژگان: ترجیحات بصری نما, نمای مسکونی, یادگیری ماشین نظارت شده, پردازش تصویر, تهران}
    Najmeh Moosavi, Maryam Mohammadi *

    The issue of urban facade preferences for users is one of the most important issues in the field of urban design. The answer to this question has been considered by researchers in the form of various objective and subjective methods. This study intends to use machine learning method as a predictable approach to evaluate the preferences and also desirability of urban facades for users. Therefore, the aim of the research is to design a predictive model that its output is the level of user preferences of residential facades in Tehran. According to the expected output, the data provided to the model consists of residential facade image. Due to the necessity of standard data in the machine learning process, residential facade images submitted to the Tehran City Facade and Landscape Commission in the years 2016 to 2019 have been used. Out of the original 800 images, 278 images were chosen in selection process. The input of this predictive model is images along with features. The features considered in this research have been obtained using the approach of visual preferences and image processing. The issue of whether the physical characteristics related to the visual preferences approach and the statistical characteristics obtained with the image processing technique both have an effect on the level of visual preference was tested with machine learning and the results showed that the use of both the feature provide better results. Since the supervised machine learning method has been used, it was necessary to present the labels to the machine. Therefore the number of preferences were carried out through an online questionnaire by users (218) in four categories of low preferences (0-25%), medium (50-26%), good (51-75%) and very good (100-76%). By selecting the models and determining the amount of 80 to 20 as the training to test data volume, the learning process was carried out and then using the confusion matrix, the validity of the models used in machine learning was tested. Also, to ensure the predictability of the machine, at the end, some new facades which were neither training nor test data were presented to the machine and the degree of predictability of their visual preference was checked by the machine and with the result of the survey. Based on the results, three algorithms of support vector machine, decision tree and random forest with 100% accuracy and X-G-Boost method with 97% accuracy have performed best. Based on the results, the importance of the influence of elements on users' preferences, includes the minimum distance between windows, the ratio of transparent to opaque surface in the facade, the presence of gardens in the balcony, the variety of materials, the maximum distance between windows, the number of openings, the length of the balcony, the number of balconies, the number of floors, the variety of colors, the decorations used on the roof, the type of roof lines (continuous, discontinuous), the number of entrances, and the ratio of the height to the length of the building.

    Keywords: Visual Facade Preferences, Residential Facade, Supervised Machine Learning, Image Processing, Tehran}
  • مریم محمدی*

    تحلیل احساسات کاربران از طریق شبکه های مجازی، به حوزه ای موثر در علوم مختلف تبدیل شده و مخاطبان آن نه تنها صاحبان شرکت ها و سیاست مدارن، بلکه کاربران هستند. در این میان این حوزه در مطالعات شهری هم نفوذ کرده و به دلیل روش مندی آن؛ چه در قالب پژوهش هایی که صرفا تحلیل احساس را هدف خود قرار داده اند و چه به صورت لایه ای تلفیقی در پژوهش ها مورد استفاده برنامه ریزان و طراحان شهری قرار گرفته است. مقاله ی پیش رو با هدف تبیین این حوزه در تحلیل احساسات شهری در قالب روش های مدل گرا بر آن است تا با بررسی اهمیت احساس و روش های مطرح بررسی آن در شهر، جایگاه این حوزه را در مطالعات شهری نشان دهد و در ادامه به آموزش ماشین برای ارائه ی مدل پیش بینی کننده برای تحلیل احساسات شهر بپردازد. مجموعه ی داده های این پژوهش مربوط به 8 کلان شهر ایران است که از توئیتر استخراج شده و تحلیل داده های متنی مورد توجه قرار گرفته است. به منظور آموزش ماشین برای تحلیل احساسات از یادگیری ماشین و یادگیری عمیق بهره برده شده و نتایج آنها با هم مقایسه شده است. الگوریتم های مورد استفاده در یادگیری ماشین، ماشین بردار پشتیبان، رگرسیون لجستیک و درخت تصمیم بوده و در یادگیری عمیق، ماشین با استفاده از شبکه ی عصبی و شبکه ی هیبریدی آموزش و تست شده است. براساس نتایج یادگیری عمیق برای پیش بینی احساسات و قطبیت متن در کلان شهرهای ایران بهتر عمل کرده و دقتی برابر با 80 داشته است.

    کلید واژگان: تحلیل احساسات, یادگیری ماشین, یادگیری عمیق, توئیتر, شبکه ی اجتماعی}
    Maryam Mohammadi *
    Background and Objectives

    The examination of users’ emotions through social media has developed into an impactful domain across diverse scientific fields, appealing not only to business proprietors and politicians but also to general users. In the meantime, this field has infiltrated urban studies and has been used by urban planners and designers due to its methodology; whether in the form of research that aims solely at emotion analysis or as an integrated layer within broader research endeavors. The aim of this article is to explain this field in the analysis of urban emotions as modeling methods in order to identify the position of this field in urban studies by examining the importance of emotion and the methods of its study in the city.

    Methods

    This research used the supervised machine learning approach and analyzed the sentiments of tweets related to eight major cities in Iran. The data collection consists of 930 tweets that were collected in a period of 10 years from 2011 to 2022. Initially, over 5000 tweets were collected, and during the tagging process, 80% of them were excluded due to their limited relevance to the city, emphasizing tweets related to urban space. The name of cities and tourist areas were searched to establish a balance between positive and negative data. The tweets are downloaded through Twitter streaming API and the metadata along with the text, including the number of retweets, number of likes and tweet ID, language and location. The data sets have been used for machine training after standard and normalization steps. In this research, the ratio of training data to testing data is 80 to 20. According to the supervised approach, the data were labeled by the researcher with three negative, neutral, and positive labels, and where the researcher had doubts, the opinions of two other experts were used. In general, both machine learning and deep learning have been used. In order to check the validity of the model and to test it, the confusion matrix has been used.

    Findings

    Firstly, the machine was trained based on 3 algorithms that were used in many research related to text sentiment analysis. Based on the test results presented on the confusion matrix, the accuracy of the trained machine in determining the polarity of the text in three polarities was defined. Among the three used algorithms, support vector machine and random forest have performed better than other algorithms. Given that the model’s highest accuracy was approximately 70%, deep learning was employed to train the machine in order to assess the potential for achieving improved results. In the following, machine learning with a convolutional neural network algorithm and a hybrid algorithm were considered. At first, the machine was trained using a convolutional neural network. The results of the accuracy of the model showed that the model is predictable by up to 75%. Next, an attempt was made to improve the predictive accuracy of the model by writing a hybrid algorithm based on the convolutional neural network. The architecture of this network is such that two types of data are considered as input to the neural network, text data and other features in the data set, including location, number of retweets, number of likes, city codes and searched content (as metadata). Therefore, based on this input and output (classification based on the polarity of the text by the researcher), the machine was trained and finally tested. As depicted in the structure of the hybrid algorithm, the significance of the text is assigned a weight of 90%, while the importance of metadata is weighted 10%. It should be noted that different percentages were given to the importance of each of the inputs and the predictability accuracy of the model was checked. As the model test results show, the designed algorithm has improved the predictability of the machine by 4%.

    Conclusion

    In this article, sentiment analysis based on model-oriented methods - machine learning and deep learning - was scrutinized, and therefore, while comparing it with traditional methods and lexical methods, the process of urban sentiment analysis was developed and the different levels of the process were described in detail. As stated, these methods have many advantages and can be useful for analyzing the current situation or predicting different urban projects. Besides, compared to traditional methods, they are less expensive, faster and have sufficient accuracy. According to the appropriate capability of the trained machine, this machine can predict the polarity of the data. This means that by using the text data published in social networks, it is possible to analyze the feelings of users. Certainly, when these data are geodatabases, there is also the capability to geolocate emotions. This approach allows for a swift, accurate, and cost-effective general assessment of city spaces. By identifying areas where users perceive negative emotions, the reasons can be investigated and addressed accordingly. This research has been innovative in two aspects, 1) preparing a collection of data related to the sentiment of Persian language users related to the city and 2) analyzing urban sentiment in the country using machine learning in the field of urban planning and design. Some limitations of this research include limited access to all data published on Twitter using Twitter streaming API; the small amount of available and relevant data; low use of Twitter by users due to filtering; and the unavailability of financial resources to prepare and use a larger set of data.

    Keywords: Emotion Analysis, Machine Learning, Deep Learning, Twitter, social network}
  • مریم محمدی، نادرقلی قورچیان*، فرهاد شفیع پورمطلق، محمد صاحب زمانی
    مقدمه و هدف

    با توجه به اینکه الگویی بومی برای به اشتراک گذاری تجارب مدیریتی برای مدیران مدارس دوره ابتدایی در دسترس نیست و این در حالی است که این دسته از مدیران بطور جدی برای ارتقای سطح تجارب مدیریتی خود به چنین الگویی نیازمندند. از این رو، هدف تحقیق حاضر شناسایی راهبردهای به اشتراک گذاری تجارب مدیریت در مدارس ابتدایی بوده است.

    روش شناسی پژوهش: 

    روش تحقیق کیفی-پدیدارشناسی بوده است. محیط پژوهش شامل کلیه مدیران مدارس ابتدایی بالای 25 سال سابقه بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع نمونه گیری تا 29 نفر ادامه یافت. برای حمع آوری داده های مورد نیاز از مصاحبه عمیق استفاده شد. تحلیل داده ها به شیوه کدگذاری، باز، محوری و انتخابی صورت پذیرفته است.

    یافته ها

    بطور کلی یافته های تحقیق نشان داد،253 کد باز،10 کد انتخابی(امنیت شغلی، اعتماد سازمانی، انگیزه شغلی، مدیریت دانش، بازنگری در ارزشیابی، تعهد سازمانی، درگیری شغلی، جو سازمانی باز، همکاری های گروهی، یادگیری سازمانی) و 29 کد محوری(یادگیری مدلهای مدیریتی، یادگیری فرانیدها، یادگیری روش های نوین، همکاری برای بهبود، همکاری برای جستجوی منابع، همکاری برای یکپارچه سازی، انگیزه رشد و پیشرفت مدرسه، انگیزه فردی، انگیزه اجتماعی، ارزشیابی مشارکت مدیران، ارزشیابی رهبری یادگیری، ارزشیابی فرایند مدرسه داری، ذخیره سازی دانش، سازماندهی دانش، تسهیم دانش، اعتماد به سازمان، اعتماد به همکاران، اعتماد به شغل، تعهد هنجاری، تعهد عاطفی، تعهد مستمر، ارتباط آزادانه با یکدیگر، غیر رسمی بودن، تفویض اختیار، کمال طلبی، الهام گرفتن از محیط، ایجاد ثبات شغلی، اعتبار سازی شغلی، آرامش شغلی) در رابطه با راهبردهای به اشتراک گذاری تجربیات مدیران مدارس استخراج گردید.

    بحث و نتیجه گیری

    مدیریت مدارس ابتدایی مهمترین دوره آموزشی برای کودکان است و لذا نیازمند برطرف سازی نقاط ضعف آنها از سویی و و رشد، پیشرفت و ارتقای آنها از سویی دیگر است.اشتراک گذاری تجربیات مدیران مدارس ابتدایی از راهبردهای مهمی است که موجب بهبود کیفیت مدارس ابتدایی از جوانب محتلف می شود.

    کلید واژگان: به اشتراک گذاری تجارب, مدیران مدارس, دوره ابتدایی}
    Maryam Mohammadi, Nader Gholi Ghorchian *, Farhad Shafipour Motlagh, Mohammad Saheb Zamani
    Introduction

    Considering that a native model for sharing managerial experiences is not available for primary school principals, however, this group of principals seriously need such a model to improve the level of their managerial experiences. Therefore, the aim of the present study was to identify strategies for sharing management experiences in primary schools.

    research methodology

    The research method was qualitative-phenomenological. The research environment included all primary school principals over 25 years of experience, which was continued by purposeful sampling method until the saturation of sampling up to 29 people. In-depth interviews were used to gather the required data. Data analysis is coded, open, axial and selective.

    Findings

    In general, the research findings showed 253 open codes, 10 selected codes (job security, organizational trust, job motivation, knowledge management, evaluation review, organizational commitment, job conflict, open organizational atmosphere, group cooperation, Organizational learning) and 29 core codes (learning management models, learning learns, learning new methods, collaborating for improvement, collaborating to find resources, collaborating for integration, motivation for school growth and development, individual motivation, social motivation, evaluating principal participation, evaluation Learning leadership, school process evaluation, knowledge storage, knowledge organization, knowledge sharing, trust in the organization, trust in colleagues, trust in the job, normative commitment, emotional commitment, continuous commitment, free communication with each other, informality, delegation Perfectionism, inspiration from the environment, job stability, job accreditation, job comfort) were extracted in relation to strategies for sharing the experiences of school principals.

    Conclusion

    Primary school management is the most important educational course for children and therefore needs to address their weaknesses on the one hand and their growth, development and promotion on the other hand. Sharing the experiences of primary school principals is one of the important strategies that Improving the quality of primary schools is multifaceted.

    Keywords: Sharing experience, School Principals, Elementary School}
  • مهدی محمدی، حسین مجتهدی*، مریم محمدی
    پیشینه و اهداف

    امروزه استفاده از مکمل ها و مواد غذایی با منشاء طبیعی در کنار تمرینات به منظور دستیابی به فواید سلامتی به ویژه کاهش وزن رواج بسیاری یافته است. در این ‏میان، به تازگی تمرینات تناوبی شدید (‏HIIT‏) به عنوان یک شیوه تمرینی کارآمد و نوین و اسید اورسولیک به عنوان یک ماده طبیعی مورد توجه قرار گرفته است. ‏از این رو، مطالعه حاضر به تعیین تاثیر شش هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و مصرف مکمل اسید اورسولیک بر استرس اکسایشی و درصد چربی در پسران نوجوان ‏چاق پرداخت.‏

    روش ها

    در مطالعه نیمه تجربی حاضر از میان پسران نوجوان (محدوده سنی: 18-13 سال) چاق سالم شهر مبارکه اصفهان بر اساس شاخص توده بدنی (بالاتر از 25 کیلوگرم بر متر مربع) و درصد چربی (بیشتر از 25 درصد) تعداد 36 نفر انتخاب و پس از همسان سازی بر اساس آمادگی هوازی (VO2max) در چهار گروه تمرین تناوبی شدید، مکمل سازی اسید اورسولیک، ترکیبی (تمرین + اسید اورسولیک) و کنترل قرار گرفتند. آزمودنی ها ابتدا در برنامه آماده سازی به مدت دو هفته (هر هفته چهار جلسه) شامل 30 تا 45 دقیقه تمرین هوازی تداومی و تناوبی با شدت 70-60 درصد ضربان قلب ذخیره شرکت کردند. سپس تمرین به مدت شش هفته به شیوه HIIT با شدت 70-90 درصد ضربان قلب ذخیره ادامه پیدا کرد. نشانگرهای اکسایشی از قبیل مالون دی آلدئید (MDA) و ظرفیت ضد اکسایشی تام (TAC) و درصد چربی بدن قبل و پس از اتمام شش هفته از انجام تمرینات و مکمل سازی اندازه گیری شد. نتایج آزمون شاپیروویلک نشان دهنده نرمال بودن توزیع تمامی متغیرها بود (05/0<P). برای بررسی اختلافات بین گروهی از آزمون آنالیزکوواریانس و برای بررسی اختلاف در تک تک گروه ها از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS  نسخه 22 و در سطح معنی داری 05/0>P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    به طور کلی، کاهش MDA و افزایش TAC سرمی در گروه های تمرین و ترکیبی و مکمل نسبت به گروه کنترل معنی دار بود (05/0>p).

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج مطالعه حاضر، تمرین تناوبی شدید در ترکیب با مکمل سازی اسید اورسولیک روش مناسبی برای افزایش TAC، کاهش MDA و درصد چربی بدن پسران نوجوان دارای چاق است. بنابراین بنظر می رسد تمرینات HIIT بهمراه مکمل اسید اورسولیک می تواند در تقویت دفاع آنتی اکسیدانی و کاهش استرس اکسایشی و درصد چربی پسران نوجوان چاق تاثیرگذار باشد.

    کلید واژگان: تمرین تناوبی شدید (HIIT), اسید اورسولیک, چاقی, پسران نوجوان, استرس اکسایشی}
    Mehdi Mohammadi, Hosein Mojtahedi *, Maryam Mohammadi
    Background and Objectives

     The use of supplements and food of natural origin along with exercises in order to achieve health benefits and weight loss has become very popular. In the meantime, high intensity interval training (HIIT) has been considered as an efficient and new training method and ursolic acid as a natural substance. Therefore, the present study determined the effect of six high-intensity intermittent exercises and ursolic acid supplementation on oxidative stress and percentage of the week in obese teenage boys.

    Methods

    In this semi-experimental study, healthy obese adolescent boys (age range: 13-18 years) of Mobarakeh city, Isfahan based on body mass index (above 25 kg/m2) and fat percentage (more than 25%) numbered 36. The selected people and after equalization based on aerobic fitness (VO2max) were placed in four groups of intense intermittent exercise, ursolic acid supplementation, combined (exercise + ursolic acid) and control. First, the subjects participated in the preparation program for two weeks (four sessions per week) including 30 to 45 minutes of continuous and periodic aerobic exercise with an intensity of 60-70% of the reserve heart rate. Then the training continued for six weeks in the HIIT method with an intensity of 70-90% of the reserve heart rate. Oxidative markers such as malondialdehyde (MDA) and total antioxidant capacity (TAC) and body fat percentage were measured before and after six weeks of exercise and supplementation. The results of the Shapiro-Wilk test showed the normal distribution of all variables (P<0.05). Analysis of covariance was used to examine the differences between groups, and Bonferroni's post hoc test was used to examine the differences in individual groups. The results were analyzed using SPSS software version 22 and at a significance level of P<0.05.

    Findings

    In general, the reduction of MDA and the increase of serum TAC in the exercise and combination and supplement groups were significant compared to the control group (p<0.05).

    Conclusion

    Based on the results of this study, intense interval training in combination with ursolic acid supplementation is a suitable method to increase TAC, decrease MDA and body fat percentage of obese adolescent boys. Therefore, it seems that HIIT exercises with ursolic acid supplement can be effective in strengthening antioxidant defense and reducing oxidative stress and fat percentage in obese adolescent boys.

    Keywords: high intensity interval training (HIIT), ursolic acid, obesity, adolescent boys, oxidative stress}
  • مریم محمدی، باقر گل محمدی فرید*
    مقدمه

    رنگ یکی از مهمترین و پیچیده ترین اجزا در دندانپزشکی زیبایی است. تطابق رنگ دندان با ترمیم از سخت ترین کارها در دندانپزشکی ترمیمی محسوب می شود. یکی از جنبه های مهم آموزش دندانپزشکی آموزش و فراگیری تطابق رنگ است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر روش آموزش حضوری و مجازی بر بهبود توانایی تعیین رنگ توسط دانشجویان دندانپزشکی دانشکده دندانپزشکی البرز بود .

    مواد و روش ها

    در این مطالعه ی مورد- شاهدی، 40 نفر از دانشجویان دوره بالینی دندانپزشکی البرز به تصادف به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول به صورت حضوری و گروه دوم به صورت مجازی تحت آموزش تطابق رنگ قرار گرفتند. از دانشجویان خواسته شد قبل، بعد و یک ماه بعد از آموزش با استفاده از سری تعیین رنگ ویتا کلاسیک، به تعیین رنگ نمونه ها بپردازند. نتایج با آزمونهای آماری کای-دو و دقیق فیشر و با نرم افزار آماری SPSS v24  مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    آموزش در هر دو گروه موثر بود ولی بین روش آموزش حضوری و مجازی تفاوتی مشاهده نشد در بررسی رابطه بین جنس و ترم تحصیلی با توانایی تشخیص رنگ دندان در هر دو روش حضوری و مجازی تفاوت معنی داری مشاهده نگردید.

    نتیجه گیری

    آموزش حضوری و مجازی در بهبود دقت تعیین رنگ تاثیری ندارد و نیاز به تبیین و تداوم آموزشهای لازم در این زمینه در دندانپزشکان عمومی و دانشجویان دندانپزشکی جهت ارتقای سطح دانش و آگاهی آنان در زمینه توانمندی تعیین رنگ را نشان می دهد.

    کلید واژگان: آموزش, تعیین رنگ دندان, ته رنگ}
    Maryam Mohammadi, Bagher Golmohammadi Farid*
    Background and Aims

    Color is the most important and complicated part of aesthetic dentistry. The tooth color matching of restorations is considered as one of the most difficult tasks in the restorative dentistry. The aim of this study is to evaluate the effect of two training methods on the dental students’ of Alborz dental Faculty ability in determining tooth color matching.

    Materials and Methods

    In this case-control study, 40 Alborz dental students were randomly divided into two groups. The first group was trained face to face and the second group was trained matching virtually. Students were asked to determine the color of the samples before, after and one month after the training using the Vita Classic color shade. The results were analyzed by chi-square test and Fisher exact test and SPSS v24 statistical software.

    Results

    Training was effective in both groups, but there was no significant difference between face-to-face and virtual training methods. There was no significant difference between the semester and sex with the ability to determine tooth color in both face-to-face and virtual methods.

    Conclusion

    Face to face and virtual training has no significant difference effect on improving the accuracy of color determination and show the need to explain and continue the continuously training in this field in general dentists and dental students to improve their knowledge and awareness in the field of color determination.

    Keywords: Dental education, Color matching, Shade guide, Vita classic}
  • افسانه محمدی، مهران تهرخانی*، مریم محمدی
    مقدمه

    پرستاران به دلیل ارتباط مستقیم با بیماران کووید-19 در معرض افسردگی، اضطراب و تنش قرار دارند که منجر به کاهش رضایت از زندگی در بین پرستاران می شود. هدف مطالعه حاضر مقایسه رضایت از زندگی، افسردگی، اضطراب، تنش و ویژگی های جمعیت شناختی در پرستاران بخش های ویژه و  غیر ویژه در پاندمی کووید- 19 است.

    روش کار

    مطالعه حاضر از نوع توصیفی- مقایسه ای است. جامعه پژوهش شامل کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان های استان زنجان، ایران در سال 1400 تا 1401  بین موج چهارم تا ششم کرونا می باشد. در این مطالعه از روش تمام شماری استفاده شد و در کل 1355 پرستار در این مطالعه شرکت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه جمعیت شناختی، "مقیاس رضایت از زندگی"(Satisfaction with Life Scale) و "مقیاس افسردگی، اضطراب و تنش-21" (Depression Anxiety Stress Scale-21) استفاده شد. جهت سنجش روایی مقیاس های این مطالعه به پژوهش های پیشین اکتفا شد و پایایی ابزارها به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد. داده هاجمع آوری شده در اس پی اس اس نسخه 24 تحلیل شد. 

    یافته ها

    میانگین رضایت از زندگی پرستاران در بخش های ویژه و غیر ویژه به ترتیب  48/7 ± 35/21 و 66/7± 44/20 ، میانگین  افسردگی در بخش های ویژه و غیر ویژه به ترتیب 55/4± 85/11 و 48/4 ± 54/11 ، اضطراب به ترتیب 10/4± 30/11 و 11/4 ± 00/11 و تنش به ترتیب  72/4± 69/13 و 63/4 ± 05/13 بود.  بین رضایت از زندگی  و تنش در بخش های ویژه و غیر ویژه تفاوت معنا داری دیده شد (05/0>P) ولی  بین افسردگی و اضطراب در بخش های ویژه و غیر ویژه تفاوت معناداری دیده نشد (05/0

    نتیجه گیری

    پرستاران شاغل در بخش های مختلف بیمارستان در پاندمی کووید- 19 از درجات مختلفی از افسردگی، اضطراب و تنش برخوردار می باشند. پیشنهاد می شود جهت افزایش رضایت از زندگی و ارتقاء سلامت روان پرستاران شاغل در بیمارستان ها، برنامه ریزی و اقدامات حمایتی لازم توسط مدیران پرستاری انجام شود.

    کلید واژگان: رضایت از زندگی, افسردگی, اضطراب, تنش, پرستاران, بخش های مراقبت های ویژه, کووید- 19}
    Afsaneh Mohammadi, Mehran Tahrekhani*, Maryam Mohammadi
    Introduction

    Nurses are exposed to depression, anxiety and stress due to direct contact with Covid-19 patients, which leads to a decrease in life satisfaction among nurses. The purpose of this study is to compare life satisfaction, depression, anxiety, stress and demographic characteristics of nurses in intensive and non-intensive care units during the Covid-19 pandemic.

    Methods

    The present study is descriptive-comparative. The research population includes all the nurses working in the hospitals of Zanjan province, Iran between the fourth and sixth wave of Covid-19 in 2021-2022. In this study, census sampling was used and 1355 nurses participated in this study. Demographic questionnaire, "Satisfaction with Life Scale" and "Depression Anxiety Stress Scale-21" were used to collect data. The validity of the instruments in this study were limited to previous researches and reliability by internal consistency method by calculating Cronbach's alpha coefficient. The collected data were analyzed in SPSS. 24.

    Results

    The average life satisfaction of nurses in intensive and non-intensive care units is 21.35±7.48 and 20.44±7.66 respectively, the average depression in special and non-special wards is 11.85±4.55 and 11.54±4.48 respectively, anxiety was 11.30±4.10 and 11.00± 4.11 respectively, and stress was 13.69±4.72 and 13.05± 4.63 respectively. There was a significant correlation between life satisfaction and stress in intensive and non-intensive care units (P<0.05). But there was no significant correlation between depression and anxiety in intensive and non-intensive care units (P>0.05).

    Conclusions

    Nurses working in different wards of the hospital during the Covid-19 pandemic have different degrees of depression, anxiety and tension. It is suggested that in order to increase life satisfaction and improve the mental health of nurses working in hospitals, planning and necessary support measures should be done by nurse managers.

    Keywords: Life Satisfaction, Depression, Anxiety, Stress, Nurses, Intensive Care Units, Covid-19}
  • مریم محمدی، مرتضی قائمی*
    صدای دستوری به عنوان یک موقعیت ویژه دستوری، به بازنمود دلالت ساخت های نحوی می پردازد. متن نهج البلاغه به عنوان متنی جامع خواننده را به جستجوی معنا ، کنجکاو می کند. نویسندگان، صدای دستوری را که ارتباط ساخت های نحوی جملات با یکدیگر را آشکار می کند، برای تحقیق در این نامه مهم انتخاب نمودند و چون تناوب تغییر معنا را در دو ساخت نحوی به ظاهر یکسان ایجاد می کند، در عنوان جای گرفت. آن چه به کمک روش توصیفی- تحلیلی و به واسطه منابع اینترنتی موثق و نیز مراجعه به کتاب خانه، حاصل آمد، به این قرار است: تناوب فعال/ میانی معرفی در مطابقت بر افعال نامه پنجاه و سوم نهج البلاغه، بیش ترین بسامد را داشت. تناوب نشان دار در دسته صداهای فعال/ میانی، نیز دارای بیش ترین فراوانی است. تناوب منظم از نظر کلایمن در 10 فعل به ایجاد معنا می پردازد. تناوب مکانی، مفعول غیرمستقیم را به صحنه فعلی نزدیک تر و در نتیجه کنش پذیرتر کرده است. کلید واژه ها: معنا و نحو، صدای دستوری، کلایمن، تناوب، نهج البلاغه، نامه پنجاه و سوم.
    کلید واژگان: صدای دستوری, کلایمن, تناوب, نهج البلاغه, نامه پنجاه و سوم}
    Mortaza Ghaemi, Morteza Ghaemi *
    In letter 53 of Nahjul Balaghah, syntactical and semantic coherence between various grammars is noticeable. Since Nahjul Balaghah is a literary, social, cultural, and political text, it drives the reader to seek meaning in it. Hence, the authors used grammatical voices in this letter which reveal syntactical constructions, since grammatical voices are examined in verbs. In the meantime, alternation is part of a verb’s descriptive situation that is focused attention and hence creates a changing meaning in two seemingly-similar syntactical constructions. Using the descriptive-analytical method and also credible Internet sources, and reference to library methods, it was concluded active/middle alternation, which saw the highest frequency when matched with the verbs of the letter 53. Marked alternation in active/middle voices by rating participants’ roles in the present situation had the highest frequency..
    Keywords: grammatical sounds, alternation, Nahjul Balaghah, letter 53}
  • مریم محمدی*، مرجان وثوقی نیا

    مدیریت بحران هوشمند (در سه مرحله قبل، حین و پس ازآن)، با تاکید بر آمادگی و پیش بینی آسیب پذیری در برابر زلزله، امکان پیش بینی، کاهش آسیب پذیری و افزایش قدرت در تصمیم-سازی را فراهم می آورد. این مقاله بر آن است تا با استفاده از یادگیری ماشین، به ارایه مدل پیش-بینی کننده آسیب پذیری کالبدی در برابر زلزله بپردازد. روش پژوهش کمی است. داده های ارایه شده به ماشین برای آموزش و تست، مربوط به پهنه های محلات منطقه 1 شهرداری تهران بوده اند (که در محدوده خطر گسل شمال تهران قرار دارند). ویژگی های مورد تاکید که ماشین براساس آنها آموزش دیده تا مدل پیش بینی کننده را ارایه دهد، مشتمل بر موارد زیر هستند: ویژگی های الگوی قطعات و ساختار ابنیه، الگوی معبر، کاربری اراضی و موقعیت نسبت به گسل اصلی و فرعی بوده اند. مجموعه داده ها مشتمل بر 1997 سطر و 26 ستون بوده است. برخی از داده ها از جی.آی.اس. منطقه استخراج و بخش دیگری از داده ها از تحلیل نقشه پهنه ها به دست آمد. با توجه به بهره گیری از رویکرد یادگیری ماشین نظارت شده، برچسب گذاری توسط محققان در پنج طیف انجام شد. برای آموزش ماشین از الگوریتم درخت تصمیم، ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی چندلایه استفاده شد. حجم داده های آموزش به تست 70 به 30 در نظر گرفته شد. با بررسی دقت مدل توسط ماتریس درهم آمیختگی، مشخص شد که الگوریتم درخت تصمیم با دقت 99.50، حساسیت 99.42 و خطای 0.5 دارای عملکرد بهتری نسبت به دو الگوریتم دیگر است. شبکه عصبی نیز با دقت 97.85، حساسیت 97.57 و خطای 2.15، دارای عملکرد مناسبی است. بررسی میزان اعتمادپذیری مدل پیش بینی کننده با داده های مربوط به محله جوانمرد قصاب در منطقه 20 نیز نشان داد که ماشین آموزش دیده، با دقت بالای 97 درصد قابلیت پیش بینی پذیری دارد. بدین ترتیب ماشین آموزش دیده با دقت و سرعت بالا می تواند به پیش بینی میزان آسیب پذیری بافت های کالبدی در برابر زلزله بپردازد.

    کلید واژگان: مدل پیش بینی کننده, آسیب پذیری, یادگیری ماشین, مورفولوژی, زلزله}
    Maryam Mohammadi *, Marjan Voosooghi Nia

    The issue of the physical vulnerability of neighborhoods against earthquakes is the subject of this research. Crisis management and smart crisis management are generally considered in three stages: before, during, and after the crisis. The management of a smart crisis in all three stages, with emphasis on preparedness and anticipation of vulnerability against disasters such as earthquakes, can provide a way to predict vulnerability and increase power in decision-making. The purpose of this research is to present a predictive model for the vulnerability of the physical context against earthquakes in District 1 of Tehran municipality using machine learning. The research method is analytical and quantitative. Some of the data was collected from GIS and some were extracted from the map analysis. According to the use of a supervised learning approach in this research, labeling was performed by researchers in five different spectrums. Decision tree algorithm, support vector machine (SVM), and multilayer neural network (MLP) were used as machine learning algorithms. The portion of training data for the test was considered to be 70 to 30. By examining the accuracy of the model by the confusion matrix, it was found that the decision tree algorithm with an accuracy of 99.50, sensitivity of 99.42, and error of 0.5 has better performance than the other two algorithms. Moreover, the neural network with an accuracy of 97.85, sensitivity of 97.57, and error of 2.15 showed better performance than support vector machine.

    Keywords: Predictive model, Vulnerability, Machine learning, Morphology, Earthquake}
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر مریم محمدی
    محمدی، مریم
  • دکتر سیده مریم محمدی
    محمدی، سیده مریم
    دانش آموخته دکتری گروه علوم و مهندسی محیط زیست، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان
  • مریم محمدی
    محمدی، مریم
  • دکتر مریم محمدی
    محمدی، مریم
  • مریم محمدی سالک
    محمدی سالک، مریم
    دانش آموخته ارشد گروه معماری داخلی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب
  • دکتر مریم محمدی
    محمدی، مریم
    استادیار باستان شناسی (دوران اسلامی)، دانشگاه بوعلی سینا
  • دکتر مریم محمدی
    محمدی، مریم
  • مریم محمدی
    محمدی، مریم
  • مریم محمدی
    محمدی، مریم
  • مریم محمدی
    محمدی، مریم
    دانشجوی دکتری گروه اعصاب داخلی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
  • دکتر مریم محمدی
    محمدی، مریم
    دانشیار گروه طراحی شهری، دانشگاه هنر ایران
  • دکتر مریم محمدی
    محمدی، مریم
    دانش آموخته دکتری دندانپزشکی،دانشکده دندان پزشکی مشهد، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
  • مریم محمدی
    محمدی، مریم
    دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عرب، زبان، بوعلی سینا، دانشگاه بوعلی سینا
  • مریم محمدی
    محمدی، مریم
    دانشجوی دکتری علوم تربیتی،مدیریت آموزشی،دانشکده مدیریت واقتصاد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
  • مریم محمدی
    محمدی، مریم
    دانشجوی کارشناسی ارشد مرمت ابنیه، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال