به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب مسعود ناظم

  • کیوان باقری، سید محمدرضا صفوی، عظیم هنرمند، محمد علی عطاری، مسعود ناظم، جواد احمدی، مهدی خزایی
    مقدمه
    کلوپیدوگرل یک داروی ضد پلاکتی است که در میان داروهای قلبی جایگاه مهمی یافته است. کاربرد اصلی این دارو در ترکیب با آسپیرین و در پیشگیری از انسداد در بیمارانی است که تحت استنت گذاری عروق کرونری قرار گرفته اند. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر مصرف کلوپیدوگرل بر خونریزی و ترانسفوزیون خون و فراورده های آن حین و بعد از عمل جراحی CABG (Coronary artery bypass graft) بود.
    روش ها
    در این مطالعه، 100 بیمار که تحت درمان با کلوپیدوگرل بودند، شرکت داشتند. بیماران با توجه به زمان قطع دارو در 4 دسته قرار می گرفتند. 2، 3، 6-4 و 8-7 روز قبل از عمل فواصلی بودند که هر گروه از بیماران مبادرت به قطع کلوپیدوگرل کردند. میزان خونریزی و ترانسفوزیون خون و فراورده های خونی حین و بعد از عمل جراحی، اندازه گیری و ثبت شد و ارتباط آن با زمان قطع دارو مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین سن شرکت کنندگان 7/61 سال (محدوده ی 77-50 سال) بود. بین زمان قطع دارو قبل از عمل CABG و میزان خونریزی حین و بعد از عمل، ترانسفوزیون خون حین و بعد از عمل و ترانسفوزیون فراورده ی خونی حین و بعد از عمل ارتباط معکوس وجود داشت (050/0 > P و r به ترتیب 750/0-، 695/0-، 654/0-، 545/0-، 556/0- و 475/0- بود).
    نتیجه گیری
    بین زمان قطع کلوپیدوگرل قبل از عمل جراحی با خونریزی و ترانسفوزیون خون حین و بعد از عمل جراحی ارتباط معکوس وجود داشت. با توجه به نتایج این مطالعه می توان گفت که بین مصرف کلوپیدوگرل قبل از عمل CABG و خونریزی حین و بعد از عمل ارتباط وجود دارد.
    کلید واژگان: کلوپیدوگرل, خونریزی, تزریق خون, Coronary artery bypass graft}
    Keyvan Bagheri, Seyed Mohammad Reza Safavi, Azim Honarmand, Mohammadali Attari, Masoud Nazem, Javad Ahmadi, Mehdi Khazaei
    Background
    Clopidogrel is an adenosine-5' diphosphate (ADP) receptor antagonist that eventually inhibits platelet aggregation. It is used concomitantly with percutaneous coronary interventions and in patients with acute coronary diseases. This study was conducted to determine the effects of preoperative clopidogrel administration on perioperative blood loss and transfusion requirements in patients undergoing coronary artery bypass graft (CABG) surgery.
    Methods
    For 100 patients who underwent nonurgent first-time coronary artery bypass grafting surgery participated in this study. clopidogrel was discontinued in 2, 3, 5-6 or 7-8 days before surgery. A cell salvage device was used during surgery and salvaged blood was recorded. After surgery, chest tube output and need for blood transfusion were measured and recorded.
    Findings
    Patient's mean age was 61.7 ± 8.0 years (range: 50 to 77). There was a reverse relation between the time clopidogrel had been discontinued and blood loss and need for transfusion of packed cell and blood products during and after surgery (P < 0.05 for all).
    Conclusion
    Preoperative clopidogrel administration increases perioperative blood loss and need for blood transfusion in patients undergoing coronary artery bypass grafting surgery.
    Keywords: Clopidogrel, Coronary artery bypass grafting (CABG) surgery, Blood Loss, Transfusion}
  • سید محمدرضا صفوی، عظیم هنرمند، پرویز کاشفی، محمدعلی عطاری، مرتضی حیدری، محمدرضا حبیب زاده، مسعود ناظم، قاسم محمد شریفی، الهام قربانی، حبیب جلالی
    مقدمه
    لارنگوسکوپی و لوله گذاری داخل نای از جمله پروسیجرهای خطرناکی هستند که در صورتی که وضعیت بیمار و ویژگی های فردی که منجر به لوله گذاری مشکل می گردنند در نظر گرفته نشوند می تواند عواقب جدی و خطرناکی را برای بیماربه همراه داشته باشند. درارتباط با پیش بینی لوله گذاری مشکل تا کنون نظرات مختلفی اعمال شده که کاربردی ترین آنها معیار کورماک لهان می باشد که در اکثر مراکز درمانی مورد استفاهد قرار می گیرد ولی تاثیر شاخص های تن سنجی در لوله گذاری مشکل و پیش بینی انی عوالم تا کنون مورد مطالعه قرار نگرفته است، لذا مطالعه حاضربا هدف تعیین ارتباط بین شاخص های تن سنجی و تغییرات همودینامیک پس از لارنگوسکوپی و لوله گذاری داخل تراشه به انجام رسید.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک مطالعه توصیفی تحلیلی است که در سال 1391 در مرکز آموزشی درمانی آیه الله کاشانی اصفهان به انجام رسید. در این مطالعه بعد از اخذ رضایتنامه آگاهانه کتبی از بیماران، 130 بیمار دارای معیارهای ورود، انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. داده های ثبت شده شامل سن، وزن، قد، قطر دور گردن، نسبت کمر به باسن و شاخص توده بدنی بودند. دشواری یا آسانی لوله گذاری هنگامی که بیمار کاملا بیهوش بود ارزیابی شد. داده های مطالعه بعد از جمع آوری وارد رایانه شده و بوسیله نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها و
    نتایج
    به منظور بررسی نقش پیش گویی کنندگی شاخص های چاقی در لوله گذاری مشکل و تغییرات قلبی عروقی پس از انتوباسیون از آزمون ROC استفاده گردید که بر حسب این آزمون، بهترین نقطه برش برای BMI، مقدار 56.26 بوده و بر حسب این نقطه برش، BMI دارای حساسیت 100%، ویژگی 84.38، ارزش اخباری مثبت 8.10 و ارزش اخباری منفی 100% بود.
    برابر نتایج بدست آمده، بهترین نقطه برش برای شاخص دور گردن مقدار 38 بود که بر مبنای آن، درصد حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی به ترتیب 7.85، 2.40،2.28 و 1.91 بود.
    نتیجه گیری
    طبق یافته های این مطالعه می توان از شاخص های تن سنجی نماینده ی چاقی جهت پیش بینی تغییرات قلبی و عروقی پس از لارنگوسکوپی و اینتوباسیون و نیز عوارض آن ها استفاده کرد.همچنین می توان از نقاط برش به دست آمده نتیجه گرفت که مقادیر بالاتر از نقاط برش با ریسک بالاتری از عوارض قلبی و عروقی پس از لارنگوسکوپی و اینتوباسیون همراه هستند.
    کلید واژگان: لوله کذاری داخل تراشه, شاخص های تن سنجی, لارنگوسکوپی}
    Mohammadreza Safavi, Azim Honarmand, Parviz Kashefi, Mohammadali Attari, Morteza Heidari, Mohammadreza Habibzadeh, Masoud Nazem, Ghasem Mohammad, Sharifi, Elham Ghorbani, Habib Galali
    Background
    Laryngoscopy and endotracheal intubation are critical procedures and if the anthropometric indices of the patient leading to difficult intubation are not considered before the procedure، it can be accompanied by serious complications. One of the most practical concepts suggested about difficult intubation، is Cormack and Lehane criteria used in most medical centers. However، there is not any valuable study demonstrate the effect of anthropometric indices in difficult intubation and the immediate prediction of its complications. This study aimed to evaluate the correlation of anthropometric indices and hemodynamic changes after laryngoscopy and endotracheal intubation.
    Methods
    This descriptive-analytic study was carried out in 2012 in Kashani hospital، Isfahan، Iran. 130 patients with fulfilling inclusion criteria were entered the study. The recorded data included age، weight، height، neck circumference، waist-to-hip ratio and body mass index. The difficulty of intubation was assessed when the patient was completely unconscious. The predictive role of obesity indices in difficult intubation and the cardiovascular changes after intubation was assessed using receiver operating characteristic (ROC) curve.
    Findings
    The best cut-off point for body mass index (BMI) was 26. 56; according to this cut-off point، the sensitivity، specificity، and positive and negative predictive values (PPV and NPV) of BMI were 100، 38. 84، 10. 8 and 91. 1 percent، respectively. The best cut-off point for neck circumference was 38; according to this cut-off point، the sensitivity، specificity، PPV and NPV of neck circumference were 7. 85، 2. 28، 2. 45، 1. 91 percent، respectively.
    Conclusion
    BMI، neck circumference and waist-to-hip ratio are valuable in assessing difficult intubation and their value is mostly due to NPV. Therefore، we can achieve a significant NPV and sensitivity in assessment of difficult intubation by considering all these indices.
    Keywords: Endotracheal intubation, Anthropometric indices, Laryngoscopy}
  • عظیم هنرمند، محمدرضا صفوی همامی، مهرداد صالحی، محمدرضا حبیب زاده، مهرداد مسعودی فر، مسعود ناظم، فهیمه مهدی زاده، شهناز بارورز کوچه قلعه
    مقدمه
    الکتروشوک درمانی (ECT یا Electroconvulsive Therapy) یک درمان طبی برای بیماری های شدید روانی می باشد که طی آن میزان کمی از جریان الکتریسیته وارد مغز می شود. تغییرات همودینامیک ایجادشده به دنبال ECT عبارت هستند از پاسخ ابتدایی پاراسمپاتیک که منجر به برادیکاردی گذرا می شود و سپس دیس شارژ سمپاتیک که منجر به تاکیکاردی، افزایش فشار خون و آریتمی می گردد. هدف از این مطالعه، تعیین تاثیر دوزهای متفاوت سولفات منیزیم بر پاسخ قلبی- عروقی بعد از ECT بود.
    روش ها
    این کارآزمایی بالینی، دو سو کور و تصادفی شده در سال 1390 در بخش ECT بیمارستان خورشید اصفهان بر روی 35 بیمار به صورت متقاطع انجام شد. هر بیمار به طور تصادفی دو بار در هر کدام از 4 گروه دارونما و سولفات منیزیم با دوزهای 10، 20 و 30 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن قرار گرفت. فشار خون سیستولی و دیاستولی، سرعت ضربان قلب و درصد اشباع اکسیژن خون شریانی در بدو ورود و در صفر، 1، 3 و 10 دقیقه بعد از ختم تشنج اندازه گیری شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین فشار خون سیستولی در زمان های صفر، 1 و 3 دقیقه بعد از ECT در گروه 2 به ترتیب 94/20 ± 14/126، 52/18 ± 71/122، 50/17 ± 71/115 و در گروه 3 به ترتیب 07/18 ± 123، 77/14 ± 71/123 و 20/14 ± 29/116 میلی متر جیوه بود. میانگین فشار خون دیاستولی در زمان های صفر، 1 و 3 دقیقه بعد از ECT در گروه 2 به ترتیب 02/10 ± 14/75، 64/10 ± 71/74 و 99/10 ± 14/76 و در گروه 3 به ترتیب 30/10 ± 76، 67/9 ± 43/74 و 08/9 ± 14/76 میلی متر جیوه بود. میانگین فشار متوسط شریانی در زمان های صفر، 1 و 3 دقیقه بعد از ECT در گروه 2 به ترتیب 24/12 ± 14/92، 33/12 ± 71/90 و 43/12 ± 33/89 و در گروه 3 به ترتیب 60/11 ± 67/91، 91/10 ± 86/90 و 87/9 ± 52/89 میلی متر جیوه بود که در مقایسه با گروه شاهد اختلاف معنی داری داشت. سرعت ضربان قلب و درصد اشباع اکسیژن خون شریانی در زمان های مختلف در بین 4 گروه اختلاف معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق سولفات منیزیم با دوزهای 20 و 30 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم اثر قابل توجهی بر کاهش فشار خون سیستولی و دیاستولی و فشار متوسط شریانی بعد از ECT بدون کاهش مدت زمان تشنج دارد.
    کلید واژگان: سولفات منیزیم, پاسخ قلبی, عروقی, الکتروشوک درمانی}
    Azim Honarmand, Seyyed, Mohammadreza Safavi, Mehrdad Salehi, Mohammadreza Habibzadeh, Mehrdad Masoudifar, Masoud Nazem, Fahimeh Mehdizadeh, Shahnaz Barvarz
    Background
    Electroconvulsive therapy (ECT) is a medical treatment used in serious mental illnesses، in which a small amount of electricity passed the brain. The hemodynamic side effects include an initial parasympathetic response causing transient bradycardia، followed by a sympathetic discharge resulting in tachycardia، hypertension and a risk of arrhythmias. The aim of this study was to determine the effect of different doses of magnesium sulfate on cardiovascular response after electroconvulsive therapy.
    Methods
    This clinical-trial، double-blind، randomized study was held cross over on 35 patients in electroconvulsive therapy (ECT) center of Noor hospital in Isfahan، Iran، in 2011. Each patient was randomly assigned to be allocated twice into each of the four test groups which received placebo (control) or 10 (second)، 20 (third)، or 30 (forth) mg/kg of MgSo4. Systolic and diastolic arterial blood pressures، heart rate and oxygen saturation values were recorded on arrival for the ECT and then at 0، 1، 3 and 10 minutes after the end of the ECT-induced seizure.
    Findings
    Mean systolic blood pressure at 0، 1 and 3 minutes after the end of the ECT-induced seizure of the second (126. 140 ± 20. 937، 122. 710، ± 18. 524، and 115. 710 ± 17. 504 mmHg، respectively) and third (123. 000 ± 18. 077، 123. 710 ± 14. 770، and 116. 290 ± 14. 201 mmHg، respectively) groups were statistically different compared to controls. Besides، mean diastolic blood pressure at 0، 1 and 3 minutes after the end of the ECT-induced seizure of the second group (76. 000 ± 10. 304، 74. 430 ± 9. 669، and 76. 140 ± 9. 082 mmHg، respectively) were statistically different compared to control group. Mean arterial blood pressure (MAP) at 0، 1 and 3 minutes after the end of the ECT of the second (92. 140 ± 12. 237، 90. 710 ± 12. 328، and 89. 330 ± 12. 425 mmHg، respectively) and third (91. 670 ± 11. 602، 90. 860 ± 10. 905، 89. 520 ± 9. 873 mmHg، respectively) groups compared with the control group were statistically different، too. Heart rate and arterial oxygen saturation at different times in the four groups were not statistically different.
    Conclusion
    Based on the results of this study، magnesium sulfate with doses of 20 and 30 mg/kg attenuated the systolic and diastolic blood pressure and mean arterial blood pressure (MAP) response of electroconvulsive therapy without reducing the duration of seizure activity.
    Keywords: Magnesium sulfate, Cardiovascular response, Electroconvulsive therapy (ECT)}
  • مسعود ناظم، پیمان متقی، علیرضا حسینی، حسام الدین خدادادی
    مقدمه
    در مورد ارتباط و همراهی فتق ها در کودکان با اختلالات بافت همبندی بحث های زیادی مطرح است. هدف از اجرای این مطالعه، تعیین ارتباط بین سندرم Hypermobility خوش خیم مفصلی و فتق اینگوینال در کودکان بود.
    روش ها
    این مطالعه ی توصیفی- تحلیلی بر روی کودکانی بین سنین 2 تا 12 سال که طی سال های 1388 تا 1390 با تشخیص فتق اینگوینال در بخش های داخلی و جراحی اطفال دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بستری شده بودند، انجام گردید. برای تشخیص سندرم Hypermobility خوش خیم مفاصل در کودکان بستری از سیستم امتیازدهی Beighton استفاده گردید. جهت بررسی ارتباط بین بیماری ها از آزمون 2χ و نرم افزار آماری SPSS نسخه ی 18 استفاده گردید.
    یافته ها
    در این مطالعه 200 کودک در دو گروه دچار فتق اینگوینال و گروه شاهد جهت وجود Hypermobility خوش خیم مفصلی مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین امتیاز Beighton در گروه مورد 2 ± 2/6 در گروه شاهد 2/2 ± 7/2 به دست آمد که در کودکان مبتلا به فتق اینگوینال به طور معنی داری بیشتر گروه شاهد بود (001/0 > P).
    نتیجه گیری
    بر اساس این مطالعه به نظر می رسد شیوع Hypermobility خوش خیم مفصلی در کودکان مبتلا به فتق اینگوینال بیشتر از سایر کودکان است و در کودکان مبتلا با این عارضه باید به وجود Hypermobility خوش خیم مفصلی نیز توجه گردد.
    کلید واژگان: Hypermobilit خوش خیم مفصلی, فتق اینگوینال, کودکان}
    Masoud Nazem, Peyman Mottaghi, Alireza Hosseini, Hesam Al Din Khodadadi
    Background
    There are many controversies about relationship between hernias and connective tissue disorders in children. The aim of this study was to determine the relationship of benign joint hypermobility syndrome (BHJS) with inguinal hernias in children.
    Methods
    This descriptive analytical study involved children of 2-12 years old who were diagnosed with inguinal hernia during 2009-11. Subjects were admitted to pediatric or pediatric surgery wards of hospital affiliated with Isfahan University of Medical Sciences (Iran). Overall، 200 children in two groups of patients with inguinal hernias and controls were included. Beighton score was used for diagnosis of BHJS in the admitted children and the control group. For evaluation of collected data and the relationship of diseases، we used SPSS18 and chi-square test.
    Findings
    The mean Beighton score was 6. 2 ± 2. 0 in the case and 2. 7 ± 2. 2 in the control group، i. e. children with inguinal hernias had significantly higher Beighton scores (P < 0. 001).
    Conclusion
    Based on this study، BHJS is prevalent in children with inguinal hernias. Therefore، in every patient with inguinal hernias، the presence of concomitant BHJS should also be considered.
    Keywords: Pediatric inguinal hernia, Childhood hernia, Joint hypermobility syndrome}
  • پژمان فرشیدمهر، مسعود ناظم، مهرداد حسین پور
    مقدمه
    انواژیناسیون به معنای فرو رفتن قسمتی از روده به داخل قسمتی دیگر می باشد. در صورتی که تشخیص و درمان انواژیناسیون به موقع صورت گیرد می توان عوارض و میزان مرگ و میر ناشی از آن را کاهش داد. این مطالعه جهت بررسی معیارهای رادیولوژی بالینی و آزمایشگاهی قابل استفاده برای شناسایی بیمارانی که با باریم انما قابل درمان نیستند، انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه از نوع مقطعی بود که بر روی کودکانی که از سال 1388 لغایت 1389 با تشخیص انواژیناسیون به بیمارستان الزهرا (س) اصفهان مراجعه کرده بودند، انجام شد. حجم نمونه 45 نفر محاسبه شد. اطلاعات مربوط به سن، جنس، مدت شروع علایم، تب، یافته های آزمایشگاهی شامل تعداد گلبول سفید، وجود خون در مدفوع و مایع آزاد در سونوگرافی و موفقیت یا عدم موفقیت جا اندازی با باریم انما برای کلیه ی کودکان مورد مطالعه جمع آوری شد. اطلاعات به دست آمده بر اساس آزمون های آماری Student-t و 2χ آنالیز گردید.
    یافته ها
    در بیماران مبتلا به انواژیناسیون وجود مایع آزاد در سونوگرافی و خون در مدفوع احتمال موفقیت باریم انما را کاهش می داد. بین وجود لکوسیتوز، تب، جنس و زمان شروع علایم با موفقیت باریم انما ارتباط معنی داری وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به این که وجود مایع آزاد در سونوگرافی و وجود خون در مدفوع موفقیت باریم انما در جا اندازی انواژیناسیون را کاهش داد، توصیه می شود که در صورت موفقیت آمیز نبودن باریم انما در بیمارانی که مدفوع خونی و مایع آزاد در سونوگرافی دارند تلاش مجددی برای جا اندازی با باریم انجام نشود و این بیماران کاندید انجام عمل جراحی شوند.
    کلید واژگان: انواژیناسیون, جا انداختن, باریم انما, لکوسیتوز}
    Pezhman Farshidmehr, Masoud Nazem, Mehrdad Hosseinpour
    Background
    Intussusception is the telescoping of one portion of the intestine in to another. The appropriate treatment can reduce the complication, mortality and morbities. The first line of non surgical treatment is contrast enema. This study was done to identification the clinical and laboratory predictors of successof barium enema.
    Methods
    This was a cross-sectional study that considered all the children with intussusceptions, who were refered in 2009 and 2010 to Alzahra hospital, Iran. All of the needed information including age, sex, fever, leukocytosis, free fluid in sonography, time of symptom appearance and positive bloody stool was recorded in a questionnaire. Then we committed Barium enema for all of them, and evaluate the relationship between the success of barium enema with gathered data by chi square and Student t-test.
    Findings
    In this study we evaluated 45 children with intussusceptions. In 18 subjects the barium enema treatment was success. The results of this study showed a significant correlation between positive blood stool and free fluid in sonography with unsuccessful of barium enema treatment.
    Conclusion
    According to our results in children with bloody stool or free fluid in sonography we recommend only one time barium enema. If the treatment is unsuccessful, it is better to advise patients for open surgery.
  • داریوش شهبازی، مسعود ناظم، محمدرضا شعربافچی زاده، محمد صالح جعفرپیشه فرد
    مقدمه
    مهم ترین عارضه ی دریافت بیش از حد پرتو ایکس افزایش خطر بروز بدخیمی ها و به خصوص انواع سرطان ها است. بخش جراحی نوزادان بیمارستان الزهرا (س) محل بستری نوزادانی است که دچار انواع بیماری های جراحی هستند و تحت انجام انواع روش های تصویربرداری، از گرافی ساده تا فلوروسکوپی و CT اسکن قرار می گیرند. ممکن است در حین انجام روش های تصویربرداری معمول پرتو ایکس، آسیب های پرتوی اتفاق بیفتد. با توجه به میزان پرتودهی دستگاه های رادیولوژی موجود و تعداد و انواع گرافی های به عمل آمده برای نوزادان بخش جراحی نوزادان مرکز پزشکی الزهرا (س) اصفهان، هدف این مطالعه تعیین متوسط دوز تجمعی دریافتی توسط نوزادان بود.
    روش ها
    این مطالعه به صورت توصیفی و آینده نگر، در بخش جراحی نوزادان بیمارستان الزهرا (س)، با حجم نمونه ی 168 نفر صورت پذیرفت. اندازه گیری دوز جذبی پرتو در سطح بدن به کمک دوزیمتر ترمولومینسانس (TLD مدل 200GR) انجام گرفت.
    یافته ها
    متوسط مدت بستری نوزادان مورد مطالعه 64/7 روز بود. بیشترین رادیوگرافی به عمل آمده رادیوگرافی قفسه ی صدری با تعداد کل 338 عدد بود. متوسط تعداد رادیوگرافی های ساده برای هر نوزاد در طول مدت بستری 77/2 عدد بود. متوسط دوز دریافتی پرتو ایکس توسط نوزادان در طول مدت بستری معادل 13/3 میلی سیورت (Millisievert یا mSv) و بیشترین میزان دوز پرتو برای یک نوزاد معادل 83/42 میلی سیورت بود. متوسط دوز دریافتی در بیمارانی که فلوروسکوپی داشتند 6/12 میلی سیورت و در بیمارانی که تنها رادیوگرافی ساده داشتند یا رادیوگرافی نداشتند 863/0 میلی سیورت بود.
    نتیجه گیری
    متوسط دوز دریافتی برای این بیماران در طول مدت بستری، تا حداکثر دوز مجاز سالانه فاصله زیادی دارد، اما در مقایسه ی با سایر مراکز مشابه در دنیا دوز قابل توجهی است. متوسط دوز دریافتی برای بیمارانی که فلوروسکوپی داشتند بسیار بالا و عامل خطر بود.
    کلید واژگان: پرتو ایکس, دوز تجمعی, رادیوگرافی ساده, فلوروسکوپی}
    Daryoush Shahbazi-Gahrouei, Masoud Nazem, Mohammad Sharbafchizadeh, Mohmmad Saleh Jafarpishehfard
    Background
    The carcinogenic effect of radiation is directly related to the exposure rate and the risk is even more in infants. The scope of the present study is to evaluate of the average of cumulative radiation dose in neonates in the neonatal surgery ward due to diagnostic and therapeutic radiologic procedures during the admission period, in Alzahra hospital of Isfahan, Iran.
    Methods
    This investigation was a descriptive study on 168 neonates. It was done in neonatal surgery ward during last 9 months of 2009 in Alzahra hospital of Isfahan, Iran. The patients were selected randomly and with no attention to age, sex, diagnose and admision time. Thermo luminescent dosimeters (TLD GR200), were used for dosimetry and each chips was putted in a plastic envelope on the neonate sternum during the admission period. The cumulative absorbed dose by each patient was stored during the admission by TLD and followed by reading by TLD reader. For using of TLDs, they were calibrated and two calibration factors (individual and batch) were performed in radiotherapy section of Seyed Al-shohada hospital of Isfahan, Iran. After checking the accuracy of calibration, the absorbed dose by each patient was achieved by using of calibration factors.
    Finding
    The average of admission time for each patient was 7.64 days and the average of cumulative absorbed dose was 3.13 Millisievert (mSv) during this time. The maximum absorbed dose in one patient was 42.83 mSv. The average number of conventional radiography for each patient was 2.77. The average of conventional radiography and cumulative absorbed dose in patient with no examination or just simple x-ray examinations was 2.58 and 0.863 mSv, respectively. Chest x-ray examination was the most examination used here (338 person). The average dose for each chest x-ray examination was 0.313 mSv. The average of cumulative absorbed dose among patients with fluoroscopic examination was about 12.6 mSv. The cumulative absorbed dose in 19 patients was more than 10 mSv.
    Conclusion
    The average of cumulative absorbed dose was not more than the dose limit according to reference levels, but in comparison with other medical centers in the world is very high. Therefore, it is necessary to pay more attention to reduce radiological imaging procedures, particularly about fluoroscopic procedures.
  • حیدر علی داوری، مسعود ناظم، سید ابراهیم طواف زاده
    مقدمه
    بیماری آنوس بسته (Imperforated Anus یا IA) نوعی بیماری مادرزادی است که نوزاد قادر به دفع مدفوع از طریق معمول نیست. حدود 25 درصد کودکان مبتلا به آنوس بسته دچار بیماری های مادرزادی همراه هستند. این مطالعه جهت بررسی فراوانی اختلالات مادرزادی همراه و نیز عوارض بعد از عمل جراحی در افرادی که در یک دوره ی ده ساله تحت عمل جراحی قرار گرفتند، طراحی شد.
    روش ها
    این مطالعه ی مقطعی در مرکز آموزشی درمانی الزهرای (س) اصفهان انجام شد و طی آن 128 بیمار مبتلا به آنوس بسته مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات مربوط به بیماران از پرونده های بیماران و اطلاعات به دست آمده از ویزیت مجدد آن ها و بررسی بروز عوارض دیررس استخراج شد. اطلاعات با آزمون های توصیفی فراوانی مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    25 نفر از بیماران مورد مطالعه قبل از انجام عمل جراحی فوت کرده بودند. از 103 نفر باقی مانده، 63 نفر فاقد عوارض زودرس بودند. بیشترین عارضه ی زودرس باز شدن زخم و بیشترین عارضه ی دیررس ایجاد شده بیماران تنگی بود. شیوع ناهنجاری های همراه حدود 40 درصد بود و شایع ترین ناهنجاری همراه نیز ناهنجاری های کلیوی بود که در 4/16 درصد بیماران دیده شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع بالای ناهنجاری های همراه بررسی و معاینات کودکان مبتلا به IA جهت تشخیص و درمان مناسب ناهنجاری های همراه ضروری است. به علاوه دقت در انتخاب تکنیک جراحی و انجام درست عمل جراحی می تواند به کاهش عوارض عمل بیانجامد. آموزش والدین در خصوص بروز عوارض و لزوم مراجعه در موعد مقرر نیز توصیه می شود.
    کلید واژگان: آنوس بسته, ناهنجاری, عوارض بعد از عمل}
    Heidarali Davari, Masood Nazem, Sayed Ebrahim Tavafzadeh
    Background
    Imperforated anus is a congenital disease in which infant cannot deficate. About 25% of infants with imperforated anus have some other congenital diseases. This study aimed to investigate the attendant diseases and also the surgery complications in patients with imperforated anus underwent surgery treatment.
    Methods
    This cross-sectional study was performed in Alzahra Hospital in Isfahan. 128 patients with imperforated anus underwent surgery during a decade were studied. Patients’ data were extracted from their files. To analyse data, descriptive tests were investigated.
    Finding
    25 patients had died after surgery. From the remaining 103 patients, 63 patients had no complications. The most common early complication was wound dehiscence and the most common late complication was stenosis. Incidence of associated anomalies was 40 percent and the most common associated abnormality was renal anomalies were seen in 16.4 percent of patients.
    Conclusion
    Given the high prevalence of associated anomalies, and examinations of children for proper diagnosis of imperforated anus and treatment of associated anomalies is essential. In addition, carefully selection of and perform the correct surgical technique can reduce surgical complications. Parental education about the complications and follow-up in the recommended deadline is recommended.
  • مسعود ناظم، عبدالحمید عمویی، محمد عیدی، مهرداد حسین پور
    سابقه و هدف
    دوپلیکاسیون فورگات به طور معمول در مدیاستینوم خلفی دیده شده و در10 الی20 درصد موارد توام با دوپلیکاسیون مری می باشد. هرچند مواردی از دوپلیکاسیون مری قبلا گزارش شده است ولی اغلب موارد آن در مری توراسیک بوده است. شیرخوار با دوپلیکاسیون مری معمولا با دیسترس تنفسی یا توده بدون علامت که به صورت اتفاقی در گرافی قفسه صدری دیده شده است مراجعه می کند.
    معرفی بیمار: بیمار شیرخوار 7 ماهه ای است با وزن 5/7 کیلو گرم که با دیسترس تنفسی، تب و عدم تحمل غذا به بیمارستان مراجعه کرده است. در معاینه فیزیکی علائم دهیدراسیون، استریدور، تاکی پنه، رتراکسیون بین دنده ای و سفتی گردنی را نشان داده و در گرافی قفسه صدری دو عدد توده کیستیک در ناحیه دیستال گردن مشاهده شده است. همچنین، در سی تی اسکن گردن و قفسه صدری توده کیستیک با انتشار به مدیاستینوم خلفی مشاهده شده است. با عمل جراحی توده کیستیک متصل به مری به طور نسبی تخلیه شده و مری بعد از خارج سازی مخاط کیست ترمیم شد و در نهایت بیمار گاستروستومی گردید.
    نتیجه گیری
    هر چند دوپلیکاسیون مری بیماری نادری است، ولی همواره بایستی در تشخیص افتراقی توده های گردنی توام با دیسترس تنفسی در شیرخواران مد نظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: کیست, دوپلیکاسیون, مری}
    Masoud Nazem, Abdilhamid Amoei, Mohammad Eidy, Mehrdad Hossein Pour
    Background
    Foregut duplication is commonly found in the posterior mediastinum. About 10-20% of these anomalies are associated with esophageal duplication. It can occur in all parts of esophagus. Although the duplication of cervical esophagus has been previously reported, a majority of it was found in the thoracic oesophagus. Infant esophageal duplication is usually associated to respiratory distress or asymptomatic thoracic mass, casually detected in x-ray. Case Report: In this report the case was a 7 months old infant (7.5 kg) with the chief compliant of respiratory distress, fever and nutritional intolerance.
    Results
    Physical examination of the case showed dehydration, stridor, tachypnea, intercostal retraction and neck stiffness. Plain chest radiogram showed a dual cystic mass in the distal neck region. Neck and chest CT- scan showed cervical cystic lesion disseminated to the posterior mediastinum, probably propagated to the respiratory system. For treatment, cystic lesion attached to the esophagus was partially resected, esophagus was repaired and the remaining mucosa of the cyst was removed, then gastrostomy tube was inserted.
    Conclusion
    Although the cervical esophageal duplication of cysts are rare in infant respiratory distress, they must be considered as one of differential diagnoses of the cervical masses.
  • مسعود ناظم، پروین ساجدی، وحید گوهریان، محمدرضا شیروانی
    مقدمه
    استفاده از یک بار تزریق بوپیواکایین زیر جلدی ممکن است بتواند کودکان را از دریافت استامینوفن رکتال در دفعات مختلف بی نیاز کند. در این بررسی اثر تزریق بوپیواکایین زیر جلدی در مقایسه با شیاف استامینوفن در کاهش درد بعد از عمل در اطفال مطالعه شده است.
    روش کار
    در یک مطالعه کارآزمایی بالینی، 141 کودک زیر 3 سال در تابستان 1381 در بیمارستان آیت الله کاشانی مورد مطالعه قرار گرفتند. کودکان کاندید عمل هرنی یک یا دو طرفه و عدم نزول بیضه یک یا دوطرفه، در دو گروه دریافت کننده شیاف استامینوفن و دریافت کننده بوپیواکایین قرار داده شدند. کودکان مورد بررسی در ساعت های 3، 6، 12 و 24 بعد از عمل از نظر میزان درد با ابزار رتبه بندی چهره ای درد (FPRS) ارزیابی شدند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون های فریدمن و تی دانش اموزی تجزیه و تحلیل شدند. P<0.05 معنی دار تلقی گردید.
    نتایج
    مقایسه امتیازات، در ساعت های مختلف نشان داد که در 6ساعت اول، درد کودکان در گروه بوپیواکایین به طور معنی داری کمتر از گروه مصرف کننده شیاف استامینوفن بود (p<0.05) اما در ساعت های 12 و 24، در دو گروه تفاوت معنی دار نداشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه و اثر ضد درد قابل قبول بوپیواکایین، به خصوص در 6 ساعت اول بعد از عمل، در مقایسه با استامینوفن و تحمل راحت تر آن نسبت به تجویز هر 4 ساعت شیاف استامینوفن، پیشنهاد می شود که در شروع عمل، جهت کنترل درد بعد از عمل جراحی در اطفال از تزریق بوپیواکایین زیر جلدی استفاده شود.
    کلید واژگان: بوپیراکائین, استامینوفن, کنترل درد, کودکان, جراحی}
    Nasud Nazem, Parvin Sajedi, Vahid Goharian, Mohamadreza Shirvani
    Introduction
    Using one subcutaneous infiltration of Bopivacaine can cause a good pain relief in pediatric surgery, so the child may no longer need rectal Acetaminophen after surgery. In this study, we compared the efficacy of the two drugs.
    Materials And Methods
    This was a clinical trial, performed on 141 pediatric patients between 6 months to 3 years old with unilateral or bilateral inguinal hernia or undescending testis. Patients were divided randomly into two groups. The first group received infiltration of Bopivacaine preoperatively and the second received the routine rectal Acetaminophen after surgery. In both groups pain score was measured with FPRS score 3,6,12 and 24 hours after surgery. After collecting data they were analyzed with T-student and Friedman tests. P<0/05 was considered significant.
    Results
    Global FPRS pain score was lower in the group treated with Bupivacaine infiltration on 3 and 6 hours after surgery (p<0/05), but in 12 and 24 hours after surgery no significant difference was seen in the two groups.
    Conclusion
    This study showed that, infiltration of Bupivacaine reduces pain better than Acetaminophen, especially during the first 6 hours after surgery. So because of better pain control and also single administration, we suggest using infiltralition of Bupivacaine preoperatively.
  • بررسی و مقایسه اثر متیل پردنیزولون و کلماستین در جلوگیری از چسبندگی پریتوان پس از اعمال جراحی در رات
    مسعود ناظم، بهروز کلیدری، حیدرعلی داوری
    هدف. استفاده از کورتیکو استرویید و آنتی هیستامین ها در کاهش واکنش های التهابی موثر بوده است. هدف از انجام این تحقیق تعیین و مقایسه اثر متیل پردنیزولون و کلماستین در جلوگیری از تشکیل چسبندگی پریتونئال در رات می باشد.
    روش ها. در این مطالعه 90 رات مذکر در 3 گروه 30 تایی تقسیم شدند. پس از بیهوش کردن این رات ها جدار شکم باز شده و 10 برش طولی تقریبا یک سانتی متر بر روی سطح پریتوئن در سمت راست در دیواره قدامی داده شد و سپس قطعه ای از پریتوئن نیز به ابعاد 2×2 سانتی متر مربع از سطح قدامی دیواره چپ شکم برداشته شد. گروه 1 بعنوان گروه شاهد، گروه 2 بعنوان دریافت کننده متیل پردنیزولون و گروه 3 دریافت کننده متیل پردنیزولون و کلماستین با هم بودند. پس از 20 روز رات ها تحت لاپاراتومی مجدد قرار گرفتند و تعداد باندهای چسبنده در هر گروه و grading چسبندگی مشخص شد. نتایج با آزمون Mann- Whitney و T-test و ANOVA آنالیز شده و P<0.05 معنی دار تلقی شد.
    نتایج. در %60 رات های گروه 1، در %46.7 راتهای گروه 3 و 2، 1-2 باند چسبیده داخل پریتوئن مشاهده شد.
    (P=<0.001). در %33.3 راتهای گروه 1، در %20 راتهای گروه 2 و در %10 رتهای گروه 3، 3-4 باند چسبنده مشاهده شد (P<0.001). در گروه 3 هیچگونه گرید 3 و 4 چسبندگی نداشتیم ولی در گروه 2 (%16.7) چسبندگی گرید 4 و چسبندگی گرید 3 نداشتیم. در گروه 1 (%40) راتها چسبندگی گرید 4 و (%10) چسبندگی گرید 3 داشتند (P=<0.0001).
    نتیجه گیری. متیل پردنیزولون به تنهایی و به همراه کلماستین باعث کاهش معنی دار در تعداد چسبندگی های داخل پریتوئن و کاهش شدت درجه چسبندگی می شود که این کاهش در گروه دریافت کننده متیل پردنیزولون و کلماستین بارزتر می باشد.
    کلید واژگان: چسبندگی های پریتونئال, متیل پردنیزولون, کلماستین, رات}
  • مسعود ناظم، محمد گرک یراقی، مهرداد حسین پور، علیرضا خدامی
    مقدمه
    پزشکان دانش آموخته، برخی مهارت های ضروری را کسب ننموده اند. این در حالی است که کارورزان برای شروع دوره کارورزی باید دانش لازم را کسب نموده و برای شروع مسوولیت آماده باشند. هدف از این مطالعه، تعیین دیدگاه کارورزان در مورد میزان آمادگی برای ورود به دوره کارورزی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1384 است.
    روش ها
    در یک مطالعه توصیفی – مقطعی، با استفاده از پرسشنامه ای که روایی و اعتبار آن تایید شده بود، چهار حیطه آمادگی کارورزی حاوی 20 گویه مورد بررسی قرار گرفت. جامعه هدف کارورزان شاغل در چهار ماه اول دوره کارورزی در تیر ماه 1384 به تعداد 75 نفر بودند پرسشنامه به روش خود ایفا تکمیل گردید و داده ها با نرم افزار SPSS با محاسبه توزیع فراوانی، آزمون مجذور کای و همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    در حیطه دانش لازم برای شروع کارورزی، اکثریت کارورزان خود را در حد متوسط ارزیابی نموده اند، در حالی که در حیطه مهارت، اکثریت دانشجویان آمادگی خود را متوسط تا خوب ارزیابی نموده بودند. در حیطه آشنایی با فرآیند بستری و ترخیص، اکثریت وضعیت آمادگی خود را متوسط تا ضعیف ارزیابی نموده بودند. در حالی که دیدگاه دانشجویان از اعتماد به نفس و تعامل با کادر پرستاری و پزشکی و بیماران اکثریت خوب تا متوسط بود. نمره پیش کارورزی با داشتن دانش لازم برای شروع کارورزی ارتباط معنی داری داشت.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد در حال حاظر کارورزان آمادگی لازم را برای شروع مسوولیت، بخصوص در حیطه های دانش و مهارت ندارند. آزمون پیش کارورزی در برگیرنده تمام نیازهای لازم برای دوره کارورزی نمی باشد و برای بهبود حیطه ها، بخصوص مهارت ها و آشنایی با فرآیند بستری و ترخیص، باید برنامه ریزی های وسیع تری انجام شود.
    کلید واژگان: دوره کارورزی, مهارت, دانشجوی پزشکی, دیدگاه}
  • مسعود ناظم، وحید گوهریان، حیدرعلی داوری، محمد جعفری، مهتاب ابراهیم بابایی
    مقدمه
    سیستیک هیگروما یک اختلال تشکیل عروق لنفاوی می باشد که می تواند در اثر رشد زیاد و سریع، ارگان های مجاور را گرفتار کرده یا تحت فشار قرار دهد. روش اصلی درمان جراحی می باشدکه به علت عوارض ناشی از این درمان، درمان های غیر جراحی مثل استفاده از مواد اسکلروزان مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه تعیین اثر بلئومایسین در درمان سیستیک هیگروما می باشد.
    روش کار
    این مطالعه به صورت نیمه تجربی در بیمارستان های الزهرا و کاشانی اصفهان از سال 1372 لغایت 1383 انجام گرفت. نمونه گیری به صورت غیر احتمالی آسان بود. در این مطالعه بیمارانی که به علت سیستیک هیگروما تحت درمان داروئی یا جراحی قرار می گرفتند، بررسی شدند. بیمارانی که نیاز به تزریق بلئومایسین داشتند با دوزهای مناسب تحت تزریق داخل ضایعه بلئومایسین قرار گرفته و در فواصل مشخص پیگیری شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از چک لیست شامل اطلاعاتی مثل سن، جنس، محل کیست، حجم کیست قبل و بعد از تزریق بلئوماسین، و یا جراحی استفاده شد. اطلاعات با استفاده از آزمون تی و تی زوج، تجزیه و تحلیل و P<0.05 معنی دار تلقی شد.
    نتایج
    از 72 بیمار مورد بررسی 24 بیمار تحت درمان با بلئومایسین و 48 بیمار تحت درمان جراحی قرار گرفتند. سن بیماران از زیر یک ماه تا 18 سال بود. بیشترین محل گرفتاری در گردن با 8/46 درصد بود. میانگین اندازه کیست قبل از تزریق بلئومایسین 103.9±20.66 و بعد از تزریق 34.91±16.19 متر مکعب به دست آمد (p=0.004). میانگین اندازه کیست قبل از عمل جراحی 43.511±7.81 و بعد از عمل جراحی 1.39±1.39 متر مکعب به دست آمد (p=0.006). میزان عود لنفانژیوما در گروهی که عمل جراحی شدند در کل 1/25 درصد و در گروهی که بلئومایسین دریافت کردند 29.2 درصد بود که تفاوت معنی داری نداشت. هیچ گونه عارضه جدی بعد از درمان با بلئو مایسین مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به کاهش قابل توجه حجم کیست بعد از تزریق بلئومایسین و عدم وجود عوارض قابل توجه در مقایسه با عمل جراحی کیست، از این روش می توان در درمان سیستیک هیگروما به صورت قطعی یا مکمل درمان جراحی استفاده کرد.
    کلید واژگان: سیستیک هیگروما, درمان, بلئومایسین, جراحی}
    Dr Masoud Nazem, Dr Vahid Goharian, Dr Heydarali Davari, Dr Mohammad Jafari, Dr Mahtab Ebrahim Babaie
    Introduction
    Cystic hygroma is a disorder in lymphatic vessel formation that involves the adjacent organs and can affect them due to its fast growing nature. The main treatment for cystic hygroma is surgical intervention that can have many complications after surgery. Treatments other than surgical interventions is the use of sclerosing agents. The goal of this study is to analyze the effect of Beliomycin in treating cystic hygroma.
    Materials And Methods
    This quasi experimental study was carried out clinically at st-al Zahra and Kashanie hospitals of Isfahan from 1372 to 1383. A checklist including age, sex, cyst location, cystic hygroma volume before and after Beliomycin injection and/or surgery, was completed for each patient. Data was analyzed by T and paired T-Tests. p<0.05 was considered meaningful.
    Results
    The study was carried out on 72 patients. 24 patients were treated with Beliomycin and 48 patient by surgery. Patients age was below 1 month up to 18 years old. Cystic hygroma was mainly located at neck region(46.8%). The average size of cystic hygroma was 103.9±29.66cm3 before Beliomycin injection and 34.91 16.19cm3 after that (p=0.004). and 43.511±7.81cm3 before surgery and 1.39±1.39 cm3 after that(p=0.006). The rate of recurrence of lymphingoma in the surgery treated group was 25.1% and in the group treated with Beliomycin was 29.2% with no significant difference.
    Conclusion
    Regarding the considerable decrease in cyst volume after Beliomycin injection and it,s low complication compared to surgery, this method can be used as a primary treatment or supplementary to surgery.
    Keywords: Cystic hygroma, treatment, Beliomycin, surgery}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال