مهدی اخوان
-
پوچی از جمله مسائلی است که همواره مورد توجه فلاسفه و نظریه پردازان مختلف بوده است. تامس نیگل از جمله این فلاسفه محسوب می شود. نیگل دو استدلال در دفاع از پوچی زندگی ارائه کرد. بر اساس استدلال نخست او، پوچی محصول فاصله پر ناشدنی میان آرزوهای بشر (جهان مطلوب) و واقعیت بیرونی (جهان بیرونی) است. او در این استدلال ادامه دهنده راه افرادی چون کامو (و پیش از او شوپنهاور و دیگران) بوده است. با این حال، آنچه دیدگاه نیگل را حائز اهمیت میکند، استدلال دوم از پوچی است که بر مسئله عقلانیت بشر استوار است. آیا انسان چنان است که میتواند عقلانیتی ثابت داشته باشد که در احوالات مختلف قابل دفاع باشد؟ نیگل به این سوال پاسخ منفی میدهد. او معتقد است عقلانیت بشر، تنها از یک زاویه بشری قابل دفاع است و اگر انسان بتواند از خود جدا شود و از زوایه دیگری به خود نگاه کند (قابلیت فراروی بشر) آنگاه خواهد یافت که عقلانیتش چندان استوار و قابل اتکاء نیست و آنچه در مرحله نخست، عقلانی، ارزشمند و جدی می یابد، با نگاه از بالا، چندان مطمئن و قابل اعتماد نیست. فقدان عقلانیت موجب فقدان ارزش میشود، زیرا ارزشها بر یک بنیان عقلانی استوار میشوند و اگر چنین بنیانی در دسترس نباشد، ارزشها نیز نمی توانند مبتنی بر امری ثابت باشند و این وضعیت پوچی است. البته از نگاه نیگل، پوچی به خوبی خود، امر ناپسندی نیست بلکه نحوه زیست ما انسانهاست که بایستی با آن کنار بیایم. فهم پوچی زندگی تنها از بار جدیت زندگی میکاهد و به ما میگوید که با رویکرد تساهل آمیزتر و طنازانه تری با هستی مواجه شویم. نوع روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است.
کلید واژگان: پوچی، زندگی، فلسفه، اخلاقAbsurdity is a subject that has long attracted the attention of philosophers and theorists, with Thomas Nagel being one of the prominent figures in this discourse. Nagel presents two main arguments in defense of life's absurdity. His first argument suggests that absurdity arises from the unbridgeable gap between human desires (the ideal world) and external reality (the external world). In this, he follows the path of thinkers like Albert Camus, and before him, Schopenhauer and others. However, what makes Nagel's view particularly significant is his second argument, which centers on the nature of human rationality. He questions whether humans can possess a stable rationality that remains defensible across various circumstances. Nagel answers this question negatively, arguing that human rationality is defensible only from a human perspective. If humans can detach from themselves and view their lives from an external perspective (a transcendent vantage point), they will realize that their rationality is not as solid or reliable as it first appears. What initially seems rational, valuable, and serious becomes less certain and trustworthy when seen from above. The lack of solid rationality leads to a lack of stable values, as values are based on a rational foundation. Without such a foundation, values cannot remain constant, leading to a state of absurdity. However, from Nagel's viewpoint, absurdity is not inherently negative; rather, it reflects the way humans live, and we must learn to accept it. Understanding life's absurdity simply reduces the seriousness with which we approach life, suggesting that we should engage with existence in a more tolerant and humorous way. This study uses a descriptive-analytical method, relying on library research to explore Nagel's views.
Keywords: Absurdity, Life, Philosophy, Ethics -
این مقاله ترجمه بخش دوم مقاله ولترستورف از نمایندگان معروف معرفت شناسی اصلاح شده است. وی در این مقاله کوشیده است تا پاسخ جدیدی به چالش قرینه گرایی در زمینه باور خداباورانه ارائه نماید. در این قسمت 8 فقره از 14 فقره مقاله به شرح زیر ارائه شده است: فقره 7: پیشنهاد ارائه معیاری برای استفاده صحیح از باور معقول؛ معیار اعتمادگرایی پیشنهاد طرح معیار جدید توسط ولترستورف؛ اصل بایستن متضمن توانستن است؛ اصل برائت باورها؛ صورت بندی نخست معیار؛ صورت بندی دوم معیار. فقره 8: صورت بندی سوم معیار؛ صورت بندی چهارم معیار؛ صورت بندی پنجم و نهایی معیار. فقره 9: هنجاری بودن معیار مطرح شده؛ آیا معیار ارائه شده دوری است؟ فقره 10: چهار ویژگی معیار ارائه شده. بخش 11: اعتراضی به معیار ارائه شده. فقره 12: بررسی رابطه دلیل داشتن و استدلال کردن. فقره 13: بررسی اشکال قرینه گرایان و حل آن به کمک معیار مطرح شده؛ رابطه عقلانیت و موقعیت. فقره 14: لاک و فرد شیفته. فقره پیوست، شامل: توضیحی در مورد بخش نهم مقاله. یکی از نتیجه گیری های مهم وی در این مقاله این است که به دلیل آن که باور به وجود خداوند برای شخصی معقول نیست، وی ملزم به دست کشیدن از باور خود نیست. به نظر ولترستورف، عقلانیت تنها در ظاهر، دلیلی موجه برای حفظ یک باور است و نبود آن تنها در ظاهر ناموجه است. همچنین، وی معتقد است که چالش ایجاد شده از سوی قرینه گرایی لاک معتبر نیست.کلید واژگان: ولترستورف، معرفت شناسی اصلاح شده، فلسفه دین، قرینه گرایی، خداباوری
-
حرکت جوهری نفس،بعنوان یکی از مبانی مهم و کلیدی حکمت متعالیه به حساب می آید که آثار و نتایج فراوانی را به همراه دارد. یکی از مسائل بسیار مهم در این باره بررسی نسبت حرکت جوهری نفس با حقیقت ادراک است. یعنی، حرکت جوهری نفس چه نقشی در ادراکات بشری ایفاء می کند؟ و چه تاثیری بر مباحث علم در حکمت صدرائی دارد؟ هدف این پژوهش، تبیین میزان تاثیر گذاری حرکت جوهری نفس بر حقیقت ادراک است که با روش توصیفی وتحلیلی و بر اساس مطالعه کتابخانه ای صورت گرفته است.حرکت جوهری نفس در دو ساحت وجود شناختی ادراک و مباحث معرفت شناختی علم؛ قابل پیگیری است.پذیرش حرکت جوهری نفس، در بعد وجود شناختی ادراک ، سبب می شود تا ملاصدرا، قیام صور حسی و خیالی به نفس را مطرح کند و قیام حلولی حکمای مشاء را کنار بگذارد.او پذیرش اتحاد عالم به معلوم را نیز از نتایج پذیرش حرکت جوهری نفس می داند و بر اساس حرکت جوهری نفس آن را تبیین می کند. همچنین بار یافتن به تجرد عقلی و ادراک کلیات عقلی را مشروط به صیرورت جوهری می داند. در بعد معرفت شناختی نیز نفس، بواسطه ارتقای وجودی، واجد کمالات حقایق مادون خود می گردد و حملی بغیر از حمل اولی و حمل شایع را با نام حمل حقیقه و رقیقه به ارمغان می آورد.از این روحرکت جوهری نفس، سبب می شود تا حقیقت انطباق میان ذهن و عین از این همانی ماهوی به این همانی وجودی بدل گردد.
کلید واژگان: حرکت جوهری نفس، حمل حقیقه و رقیقه، ادراک و علمThe essential movement of the soul is considered as one of the important and key foundations of transcendental wisdom, which brings many effects and results. One of the most important issues in this regard is to examine the relationship between the essential movement of the soul and the truth of perception. That is, what role does the essential movement of the soul play in human perceptions? And what effect does it have on the topics of science in Sadra's wisdom? The purpose of this research is to explain the impact of the essential movement of the soul on the truth of perception, which was done with a descriptive and analytical method and based on a library study. can be followed. The acceptance of the essential movement of the soul, in the dimension of the cognitive existence of perception, causes Mulla Sadra to put forward the rise of sensory and imaginary forms to the soul and to leave the rise of the solutions of the sages of Masha. He knows the acceptance of the essential movement of the soul and explains it based on the essential movement of the soul. It also considers the burden of intellectual abstraction and the perception of intellectual universals to be conditional on the essence. In the epistemological dimension, the soul, due to its existential elevation, becomes capable of the perfections of the truths beyond itself, and it brings a bearing other than the first bearing and the common bearing called the bearing of truth
Keywords: Key Words, The Essential Movement Of The Soul, The Carrying Of Truth, Subtlety, Perception, Science -
ولترستورف که از نمایندگان معروف معرفت شناسی اصلاح شده است در این مقاله کوشیده است تا پاسخ جدیدی به چالش قرینه گرایی در زمینه باور به خدا ارائه نماید. ترجمه این مقاله در دو شماره پیاپی منتشر می شود. در این قسمت 6 فقره از 14 فقره مقاله به شرح زیر ارائه شده است: فقره 1: قرینه گرایی لاک؛ نقش عقل در شکل گیری ایمان از نظر لاک؛ دلیل قابل بودن وجود خداوند از نظر لاک. فقره 2: شامل: قرینه گرایی و الاهیات طبیعی. فقره 3: رابطه قرینه گرایی و مبناگرایی از نظر پلنتینگا؛ پیشنهاد طرح معیار جدیدی برای باور عقلانی؛ معنای باور عقلانی؛ رابطه نامعقول بودن و الزام به عدم اعتقاد؛ الزمات مختلف نسبت به باورها. فقره 4: صورت بندی چیزوم از وظایف عقلانی؛ نقد و بررسی صورت بندی چیزوم؛ تاثیرات محیطی بر شکل گیری باورها. فقره 5: سازوکارهای باورساز و میزان ضبط و مهار آنها؛ نظریه رید و انواع گرایش های باورساز؛ گرایش به استدلال؛ اصل استقرا؛ شرطی سازی عامل یا کنش نگر؛ نحوه ضبط و مهار سازوکارهای باورساز؛ موقعیتی بودن عقلانیت. فقره 6: بررسی موجه بودن در اعتقاد؛ تفاوت موجه بودن و توجیه کردن. این مقاله از مقالات مهم در حیطه معرفت شناسی اصلاح شده است که تاکنون در سه اثر مختلف به زبان انگلیسی به چاپ رسیده است.کلید واژگان: ولترستورف، معرفت شناسی اصلاح شده، فلسفه دین، قرینه گرایی، خداباوری
-
طرح و برنامه فلسفه نقدی کانت در اخلاق شناسی پی ریزی و پی جویی اصول پیشین و ماقبل تجربی (یا به تعبیر او، مابعدالطبیعه) اخلاق است. با این هدف در بنیادگذاری مابعدالطبیعه اخلاق ارزش اخلاقی را به نحو مطلق فقط شایسته اراده نیک می داند؛ اراده ای که با قانون اخلاقی مطلق عقلی و محض متعین شده باشد و انگیزه عمل به آن ادای وظیفه باشد و نه امر دیگری ازجمله احساس دلسوزی و میل به تحقق نتیجه و اطاعت از اوامر الاهی. کانت برای قانون اخلاقی فرمول های گوناگونی را تقریر می کند (قانون کلی، قانون کلی طبیعت، انسانیت، خود آیینی و ملکوت غایات). در آثار بعد از نقد دوم، کانت این بخش انتزاعی را تکمیل و به مسایل انضمامی مرتبط می کند. یکی از مسایلی که کانت به آن می پردازد، رفتار، روابط و میل جنسی است که برآوردن آن را فقط و فقط در قالب ازدواج قانونی مجاز می داند. او ازدواج را نه بر پایه دوستی و نه بر مبنای عشق، بلکه متکی بر میل جنسی و قراردادی بین مرد و زن برای تبادل اندام های جنسی می داند. این تصویر از ازدواج و رابطه جنسی مسایل گوناگونی را در فضای اخلاق شناسی کانت مطرح می کند؛ ازجمله اینکه مخالفت کانت با شی شدگی در تعامل بین آدمیان چگونه در برآوردن میل جنسی با ازدواج جمع می شود؟ آیا کانت فرمول انسانیت خود را در این مورد استثنا می کند یا به نحوی در قالب همان فرمول ازدواج را توجیه می کند؟ امتناع مالکیت آدمی بر بدن خود چگونه با ازدواج که واگذاری این مالکیت است، جمع می شود؟ مفسران کانت به این پرسش ها با نکاتی که در این مقاله به آن می پردازم، پاسخ می دهند. کانت هم داستان با نظریه پردازان قانون طبیعی در اخلاق شناسی (همچون توماس آکویینی) معتقد است که رابطه جنسی شخص متاهل آشکارا فاقد هرگونه فضیلتی است، مگر اینکه با انگیزه تولیدمثل انجام شود. مخالفت کانت با برخی روابط جنسی و/یا رفتارهای جنسی (همچون خود ارضایی، رابطه جنسی با حیوانات و هم جنسان) را در همین زمینه می توان فهم کرد. درنهایت، در این مقاله از جایگاه عشق در اخلاق شناسی کانت بحث می شود و این پرسش طرح می شود که آیا ما وظیفه ای در باب عشق ورزیدن به دیگران داریم؟کلید واژگان: اخلاق شناسی کانت، میل جنسی، رابطه جنسی، ازدواج، فرمول انسانیت، اراده نیک، شئ شدگیThe type and program of Kant's monetary philosophy in ethics is prescient and pre-empirical (or metaphysical) principles of ethics. With this goal in the foundation of metaphysics, ethics, moral value, absolutely, only the decent will is the good field; An intention that is determined by the moral law, absolute, rational and simple, and the motive of action is duty and not something else, including a feeling of compassion and a desire to achieve the result and obedience to God's orders. Kant presents various formulas for the moral law (universal law, universal law of nature, humanity, self-reflection and kingdom of ends). In Post-Criticism II, Kant relates the completion of abstraction to integration problems. One of the problems that Kant deals with is speed, relationships, and sexual intercourse, which can only be fulfilled legally in the form of marriage. In addition, marriage is not based on friendship or love, but based on sexual intercourse and agreement between a man and a woman for the exchange of sexual organs. This image of marriage and sexual relations raises various issues in Kant's field of ethics; including that opposition to individuality in the interaction between people, how is it gathered in the fulfillment of sex and marriage? Does Kant's formula of humanity make an exception in this case or does it somehow justify marriage in the same formula? Prohibition of ownership of a person's body, how can it be collected by marriage, which is the transfer of this ownership? The commentators of Kant answer these questions with the points that I will discuss in this article. Kant, along with theorists of physical law in ethics (such as Thomas Aquinas), believes that sexual intercourse with a married person is obviously devoid of any virtue, unless it is done with the motive of reproduction. Kant's opposition to certain sexual relations and/or sexual movements (such as masturbation, sexual relations with animals and homosexuals) can be understood in this context. Finally, in this article, the place of love in Kant's ethics is discussed and the question is whether we have a duty to love others.Keywords: Kant's Ethics, sexual desire, sexual relationship, Marriage, Formula of Humanity, good will, Objectification
-
نشریه فلسفه غرب، پیاپی 2 (تابستان 1401)، صص 19 -36
گره زدن اخلاق و اخلاقی زیستن با زندگی معنادار سوای هر گونه باور و اعتقادی؛ همواره در ژرفای اندیشه ی فلسفی بسیاری از فلاسفه ی تاریخ قرار داشته است. تامس نیگل از زمره ی فیلسوفانی است که در این حوزه تلاش های بسیار نموده است. هدف از پژوهش حاضر؛ شناخت نسبت اخلاق و معنای زندگی از منظر فلسفی نیگل است. رویکرد اتخاذ شده برای این منظور، کیفی و مطالعه ی محتوای آثار تامس نیگل در باب اخلاق و معنای زندگی است. نیگل با اعتقاد به اصل دیگرگزینی در اخلاق، به این واقعیت اذعان دارد که افراد دارای ظرفیت های برابر بوده و هیچ شخصی بر دیگری برتری ندارد. او در نهایت بنیاد انگیزشی اخلاق را در آدمی فراتر از میل دانسته و برای او کنشی اخلاقی متصور است. او اخلاقی زیستن را مولفه های ضروری معناداری زندگی به حساب می آورد و بر این باور است که در کنار عدم باور به دنیای پس از مرگ نیز می توان به معناداری این حیات در چارچوب اخلاقی زیستی دست یافت. نیگل بر این باور است که گرچه نمی توان برای معنا مکانی مشخص در نظر داشت و با توجه به اینکه حیات ما در این عالم پایدار نیست و زندگی به نظر پوچ می آید اما پوچ بودن زندگی بدین معنا نیست که اخلاقی بودن و اخلاقی زیستن را کنار بگذاریم. در واقع به زعم نیگل، در صورتی که مولفه ی اخلاق و اخلاقی زیستی را از مناسبات و تعاملات روزه مره مان حذف کنیم، زندگی این جهان را به کانون آنومی تبدیل کرده و معنا از مناسبات فردی و اجتماعی ما رخت می بندد.
کلید واژگان: اخلاق، معنای زندگی، تامس نیگلIntroductionTalking about the meaning of life and tying ethics and moral living with meaningful life, apart from any belief, has always been in the deep philosophical thought. Nigel made efforts in this field, who has his own intellectual-and-philosophical paradigms in the path of connecting biological ethics and meaningfulness of life. The purpose of the present research is to know the relationship between morality and meaning of life from philosophical perspective.
MethodologyThe used methodological approach is qualitative in which, through the analysis of Nigel works on ethics and the meaning of life, it has been achieved.
Discussion and resultsBelieving in the alternative principle in ethics, Nigel acknowledges the fact that people have equal capacities and no person is superior to another. He considered the motivational foundation of morality in a person to be beyond desire and envisioned a moral action for him. He considers living ethically as a necessary component of the meaningfulness of life, and he believes that in addition to not believing in the world after death, the meaningfulness of this life can be achieved in the framework of biological ethics.
ConclusionResults showed that due to coexistence, humans can influence each other’s lives and make the life of this world meaningful through moral prepositions, even if they do not believe in the afterlife. If we target the component of ethics and bioethics from our daily relationships and interactions, the life of this world will become an anomic focus and meaning will emerge from our personal and social relationships.
Keywords: Ethics, the meaning of life, Thomas Nigel -
سرفصل های رشته کلام اسلامی در مقطع کارشناسی ارشد مصوب سال 1384 (در جلسه 546 شورای گسترش آموزش عالی) است و با گذشت بیش از 16 سال از تصویب آنها سرفصل ها و دروس این رشته با گرایش های گوناگون آن نیاز به اصلاح و تغییر و بازنگری دارد. با نگاهی به این سرفصل ها و دروس متوجه می شویم اصلاح و تغییراتی به چهار صورت حذف ، اضافه و تغییر کلی یا جزیی برخی دروس و سرفصل ها لازم است. در این مقاله با مطالعه و مقایسه تجربه های آموزشی نویسنده و اساتید گرایش های کلام اسلامی برآنیم تا ساختارجدید و دقیق تر و جامع تری را در اصلاحیه خود لحاظ کنیم. در طرح پیشنهادی به نظر می رسید بسیاری از واحدهای جبرانی زاید و نامرتبط باید حذف شده و دروس ضروری تری برای دانشجویان و نیازهای تخصصی آنها در این رشته جایگزین شود. برخی عناوین نیز تغییرشان لازم است تا دقیق تر محتوای درس نمایان شود. در طرح و برنامه بازنگری، سرفصل های تک تک دروس نیز تدقیق و تکمیل شده و منابع پیشنهادی هر درس تکمیل و بروز رسانی شده است.در این مقاله با گزارشی از وضع موجود، و نقد و بررسی آن در زمینه عناوین و سرفصل ها، وضع مطلوبی در قالب عناوین و سرفصل های جدید را پیشنهاد می کنیم که همچون هر برنامه و طرحی بشری اولا جایز الخطاست وثانیا همچون هر امر زمینی و حادثی در معرض و غبار کهنگی و نیاز به تجدیدنظر در آینده ای شاید نزدیک. اما آنچه بدیهی است خطابودن و کهنه شدن و لزوم تجیدی نظر در طرح موجود.
کلید واژگان: سرفصل های کلام اسلامی، بازنگری رشته کلام اسلامی، کارشناسی ارشد، کلام شیعهThe current curriculum for MA in Islamic Theology was designed in 1384 (2005). After 16 years, now it needs both minor and major revisions in courses as well as its headlines. This includes eliminations, introductions, minor changes, or major changes. In this paper, drawing on the teaching experiences of the authors and others in this area, we propose a better-designed and a more comprehensive curriculum. In this proposal some courses are eliminated due to uselessness and some other necessary ones are introduced. Other revisions include change in the title of courses to better match with their content. In general, all courses are revised and updated one by one. By providing a report on the status quo, criticizing it, evaluating it, and suggesting an ideal situation, we propose a new curriculum. Although it probably has its own faults and will get old due time, it is clear that the current curriculum needs some major revisions.
Keywords: Islamic Theology, titles, headlines, MB, Shia Kalam -
هدف این پژوهش، بررسی تطبیقی جایگاه دیگرگزینی در آرای تربیت اخلاقی جان وایت و مرتضی مطهری است. این تحقیق از نوع نظری بوده و در آن از روش تحلیلی مقایسهای برای بررسی نظریات تربیت اخلاقی جان وایت و مرتضی مطهری استفاده شده است. این پژوهش برای دستیابی به اهداف خود این سوال را مطرح میکند که وجوه اشتراک و افتراق نظریات دیگرگزینانه وایت و مطهری در حوزه تربیت اخلاقی کدامند؟ و به این نتایج میرسد که هر دو متفکر با اتخاذ رویکرد وحدتگرایانه مسئله دیگرگزینی را در نظریه تربیت اخلاقی خود سامان میبخشند. وایت درخصوص بهروزی فردی منافع دیگران و منافع شخصی را ذیل چتر بهروزی جانمایی میکند و مطهری با ارایه نظریه خود حقیقی و توسعه مفهومی خود، تاکید دارد که در مسایل اخلاقی محل نزاع باید از خود و دیگری به خود و خود حقیقی تغییر یابد. لذا هر دو متفکر قایل به دیگرگزینی روانشناختی براساس تقریر ضعیف هستند، یعنی انسانها میتوانند برای منفعترساندن به دیگران نیز افعالی را انجام دهند. وایت، هدف نهایی تربیت اخلاقی را بهروزی متربیان مطرح میکند، اما مطهری براساس آموزههای اسلامی هدف غایی تربیت اخلاقی را قرب الهی درنظر میگیرد. همچنین باتوجهبه تفاوت بنیادین فکری فلسفی میان اندیشههای وایت و مطهری، وایت دین را نفی کرده و در فضایی کاملا لیبرال دموکراتیک بهدنبال تربیت اخلاقی است، مطهری از آموزههای دینی برای تایید و اثبات دیدگاههای خود بهره گرفته است.
کلید واژگان: دیگرگزینی، تربیت اخلاقی، بهروزی، روش تحلیلی مقایسه ایThis research is intended to have a comparative study on the place of altruism in the moral training of John White and Martyr Morteza Motahhari. This is a theoretical research conducted in a comparative analytical method for comparing the theories of moral training of John White and Martyr Morteza Motahhari. This research is aimed at answering the question of what sharing points as well as differences exist between altruism theories of White and Motahhari in the field of moral training. The research came to the result that both scholars settle the issue of altruism in the theory of moral training by adopting a unifying approach. Regarding personal well-being, White places the interests of others and personal interests under the title of well-being, while Motahhari, by presenting his theory of true self and developing the concept of self, emphasizes that the conflicting point must be turned from self and others to self and true self in the moral training. Hence, both thinkers believe in psychological altruism on the basis of weak interpretation, meaning that human beings can do something to benefit others. According to White, the ultimate goal of moral training encompasses the well-being of educators. Motahhari, however, based on Islamic teachings, considers the ultimate goal of moral training as intimacy to God. Moreover, due to the fundamental intellectual-philosophical differences between the ideas of White and Motahhari, White rejects religion and pursues training in a completely liberal-democratic context. On the contrary, Motahhari uses religious teachings to validate his views.
Keywords: Altruism, moral training, salvation, comparative-analytical method -
قاعده «فردی کردن واکنش ها» هم اکنون به قاعده ای معمول و پذیرفته شده در نظام های عدالت کیفری دنیا تبدیل شده، اما همچنان خالی از ایراد نیست. مقاله حاضر با توجه به این دغدغه ها در صدد بیان تقریری ویژه از این قاعده با مروری بر مسئله «بخت اخلاقی» است. بخت اخلاقی، مسئله ای است که ارزیابی های اخلاقی ما را به چالش می کشد. اصل ایراد آن است که وقتی ما بر رفتاری کنترل نداریم، چگونه به خاطر آن سرزنش می شویم. یکی از پاسخ هایی که در بخت پیشارفتار در سخنان پژوهشگران مغفول مانده، توجه به دیدگاه سازگارگرایی و از آن مهم تر مسئله «ضعف اراده» است. ضعف اراده با تبیینی که از آن ارایه می شود، توجیه کننده تفاوت در ارزیابی اخلاقی است. همین توجیه و البته با ادبیات خاص حقوقی، می تواند تبیینی نوین و قدرت مند برای توجیه قاعده فردی کردن واکنش ها در نظام عدالت کیفری تلقی شود. در این مقاله و با تکیه به شیوه کتابخانه ای و با روش تحلیلی، نشان داده شده که دیدگاه سازگارگرایی توجیه کننده اصل تحمیل مجازات است؛ آنگاه پس از فراغ از توجیه اصل توجیه مجازات، توجه به مسئله ضعف اراده می تواند بسترساز پذیرش تفاوت در واکنش ها تلقی شود.
کلید واژگان: بخت اخلاقی، بخت حقوقی، قاعده فردی کیفر، بخت پیشارفتار، ضعف اراده، سازگارگراییAlthough the rule of individuation of reactions has been worldly common and accepted in the system of criminal justice, it is still confronted with certain problems. Considering the problem of moral luck, the article seeks to provide a special account of this rule. The problem of moral luck challenges our moral assessments. The main objection is that when we do not have control over our behavior, how can we be blamed for it. One of the potential responses neglected by researchers in the pre-behavioral luck is to take into consideration the compatibilist view, and more importantly the problem of weakness of will. Weakness of will, as it will be explained later, may justify the different ways of moral assessments. This justification articulated in legal terms can offer a novel strong explanation for justifying the rule of individuation of reactions in the system of criminal justice. Relying on analytical research the present article shows that the compatibilist view can justify the principle of inflicting punishment; justifying the principle of inflicting punishment, the problem of weakness of will can lay the foundations for accepting the differences among reactions.
Keywords: Moral luck, legal luck, rule of individuation, pre-behavioral luck -
معنای زندگی مفهومی کلیدی در حیات انسان به حساب آمده که دغدغه ها و تلاش ها حول کشف و مفهوم-پردازی پیرامون آن، قدمتی به درازای حیات بشر دارد. فلاسفه، و به ویژه خواجه نصیرالدین طوسی از آن دست افرادی بود که در پی واکاوی اخلاق و نقش آن در معنابخشی به زندگی تلاش بسیار نمود. لذا هدف از پژوهش حاضر، واکاوی نسبت اخلاق با معنای زندگی از منظر خواجه نصیر است. رویکرد اتخاذ شده برای این منظور، کیفی و مطالعه ی محتوای آثار خواجه در باب اخلاق و جایگاه آراء و نظرات وی در معنابخشی به زندگی است. خواجه نصیر برای انسان خیر و کمالی در نظر می گیرد که این مولفه ها و تلاش در جهت دستیابی به آنها را در معنادار ساختن زندگی انسان مهم می داند. او برای حیات انسان هدف غایی در نظر می-گیرد و دستیابی بدان را در گرو کسب فضایل اخلاقی و دوری از رذایل می داند. لذا می توان این گونه نتیجه گرفت که خواجه، یک فیلسوف غایت نگر یا نتیجه گراست که سعادت غایی انسان را در دستیابی به یک هدف والا می بیند. بنا به نظرات او، خشنودی خداوند و اجرای برنامه های او بر روی زمین می تواند هدف نهایی انسان باشد که زندگی را معنادار می سازد. لذا نظریه ی خواجه به نظریه ی هدف الهی نزدیک است، نظریه ای که در آن؛ معناداری زندگی انسان در گرو حرکت در مسیر برنامه های تعیین شده ی خدا است که تنها دین می تواند این مسیر را برای ما روشن سازد.کلید واژگان: اخلاق، معنای زندگی، خواجه نصیرالدین طوسی، سعادتThe meaning of life is considered a key concept in human life, and the concerns and efforts around its discovery and conceptualization date back as long as human life. Philosophers, especially Khwaja Nasir al-Din Tusi, were those people who made great efforts to analyze ethics and its role in giving meaning to life. Therefore, the purpose of the current research is to analyze the relationship between morality and the meaning of life from the perspective of Khwaja Nasir. The approach adopted for this purpose is the qualitative study of the content of Khajah's works on ethics and the place of his opinions and opinions in giving meaning to life. Khawaja Nasir considers goodness and perfection for man, and considers these components and efforts to achieve them important in making human life meaningful. He considers the ultimate goal for human life and considers its achievement dependent on acquiring moral virtues and avoiding vices. Therefore, it can be concluded that Khwaja is a goal-oriented philosopher who sees the ultimate happiness of man in achieving a high goal. According to his opinions, pleasing God and implementing his plans on earth can be the ultimate goal of man, which makes life meaningful. Therefore, Khajah's theory is close to the theory of divine purpose, a theory in which; The meaning of human life depends on moving along the path of God's determined plans, and only religion can clarify this path for us.Keywords: ethics, the meaning of life, Khwaja Nasiruddin Tusi, Saadat
-
تقی الدین ابوالعباس احمد ابن شهاب الدین عبد الحلیم ابن تیمیه (661-728ه ق) در میان طیف وسیع مخالفان و منتقدان و ستیزه جویان منطق (ارسطویی/سینوی) و بطور عام عقلی مشربی فیلسوفان مسلمان قرار دارد . کسانی که تمامی آنان دغدغه بازگشت به سنت و سلف دارند (از جمله ابوبکر باقلانی، امام الحرمین جوینی، محمد امین استرآبادی، ابن الصلاح، جلال الدین سیوطی، شیخ عبدالله جیلانی، ابوالنجا الفارض، و ..) اما وجه تمایز او نظام پردازی و استدلال آوری و صورت بندی اشکالات ناظر به منطق ارسطویی است که از قضا با بسیاری از نقدهای معرفت شناسان دوران جدید و منطق دانان جدید مشابه و مشترک است. وی در چندین کتاب به تفصیل انتقادات خود را مطرح می کند، اما در کتاب الرد علی المنطقیین بر مبنای تصویر دو بخشی منطق (تصور و تصدیق) و طرح نقد خود علیه دو مدعا در مورد هر بخش منطق، نظامی برای ردیات خود پرداخته است و کتاب خود را در چهار فصل تبویب می کند: الف) تصور مطلوب جز بوسیله تعریف (حد) به دست نمی آید. ب) تعریف، علم به تصورات را به دست می دهد. ج) تصدیق مطلوب جز از طریق قیاس حاصل نمی شود. د) قیاس یا استدلال منطقی علم به تصدیق را حاصل می کند.
کلید واژگان: ابن تیمیه، منطق ارسطوئی، منطق قدیم، الرد علی المنطقیین، سلفی گری منطق ستیزانهThrough history many have challenged philosophy and logic. Ibn Timiya not only challenges Aristotlian/Avicennean philosophy, but their logic. He presented his discussions in details in many books, but in Arrado Alal Almanteqeen book, based on the the two-part conception of logic (concept and judgment) and discussing his two claims about each part of logic, he systematize his objections. This book has four sections: 1) Notion of desired is only possible through definition. 2) Definition is knowledge of conceptions. 3) Affirmation of desired is only possible through deduction. 4) Deduction or logical argument provides knowledge of affirmation. Ibn Timiya presents his ideas in two positive and negative ways, as 1 and 3 are negative and 2 and 4 are positive. According to Ibn Timiya neither positive nor negative claims of logicians are true. He provides eleven reasons against 1 and seven reasons against 2, mean while he objects to the components of definition. This paper deals with Ibn Timiya's general objections to Aristotlelian logic (based on some verses from Quran) and also his (positive and negative) objections to the conception part of the Aristotelian logic. At times, he compares these with some empiricist philosophers. In addition to his objections, his main claims against essentialism and rejection of distinction between essense and attributes and rejection of the distinction between conception and judgment are discussed.
Keywords: : Ibn Timiya, Aristotlian logic, classical logic, antilogicism -
نشریه اخلاق پژوهی، پیاپی 4 (پاییز 1398)، صص 81 -112
برای تربیت، اهداف متفاوتی بیان شده است، اما در چارچوب فلسفی جان وایت - فیلسوف تعلیم و تربیت معاصر - هدف نهایی تربیت نهفته در «بهروزی فردی است که در گرو بهروزی دیگران است» . وایت که موفق شده تا هدف نظام تربیتی خود را در برنامه درسی ملی انگلستان جانمایی کند ، معتقد است که راه حل متخلق شدن متربیان ، هدف قراردادن دو چیز در نظام تعلیم و تربیت است: هر کودک به زندگی ای شکوفا دست یابد و کمک کند که دیگران نیز چنین شوند . این رویکرد ، دیدگاه سنتی موجود در تعلیم و تربیت را که در آن تنها بخش تربیت اخلاقی متوجه منافع دیگری است و دیگر بخش های نظام تعلیم و تربیت متوجه منافع خود است ، کنار می نهد و تمامی مراحل تربیت را متوجه به خود و دیگران مد نظر قرار می دهد . این تقریر ضمن دست یابی به راه حلی برای نزاع فلسفی بین خود و دیگری ، توانسته است مسئله اساسی تربیت اخلاقی را که همان نحوه متخلق شدن متربیان به اصول اخلاقی ا ست ، سامان بخشد . در این نوشتار ضمن تبیین هسته اصلی نظریه وایت، مفاهیم «خودگزینی» ، «دیگرگزینی» و رابطه آن با تربیت اخلاقی با تمرکز بیشتر بر آرای جان وایت بررسی شده است . برای تبیین و بررسی گزاره ها و کشف نسبت دیگرگزینی با تربیت اخلاقی از روش توصیفی۔ تحلیلی استفاده شده و منابع کتابخانه ای ابزار پژوهش قرار گرفته است .
کلید واژگان: دیگرگزینی، خودگزینی، بهروزی، تربیت اخلاقی، جان وایتTraining is said to have different purposes. Within the philosophical framework of John White—the contemporary philosopher of education—the ultimate goal of training lies in “individual wellbeing which owes to the wellbeing of others. ” White, who has succeeded to accommodate his goal of the training system within national curricula in the UK, believes that in order for trainees to development morality, they need to target two things within their educational system: every child should achieve a flourishing life and should help others to do the same. This approach rejects the traditional view of education according to which only moral training is directed at others and other kinds of training and education are directed at one’s own interests. On this approach, all kinds of training are directed both at oneself and at others. It offers a solution to the philosophical dispute of self and other, and can formulate the basic problem of moral training—that of trainees coming to develop moral characteristics. In this paper, we elaborate the core of White’s theory, and then consider ideas of “egoism” and “altruism” as well as their relations to moral training, particularly in White’s view. We have deployed the descriptive-analytic method and library sources in order to examine propositions and uncover the relation between altruism and moral training. [1] [1] .This research is derived from the PhD dissertation: “The Place of Altruism in Moral Training: A Comparative Study of the Views of John White and Mortaza Motahhari.
Keywords: Altruism, egoism, wellbeing, moral training, John White -
از مسائل اصلی در تبیین پدیده کثرت ادیان در جهان، مسئله درجه بندی ادیان است؛ یعنی پرسش از اینکه آیا ادیان اساسا مقایسه پذیر هستند یا نه، و در صورت موافقت، ملاک و معیار این مقایسه باید چه ویژگی داشته باشد. چنین به نظر می رسد که مرز فارق میان دو موضع مختلف در تبیین پدیده کثرت ادیان، یعنی نسبی گرایی و کثرت گرایی دینی، از دقت در مسئله درجه بندی ادیان به دست می آید. در این مقاله، ضمن طرح و بررسی این مسئله، از دو نماینده اصلی این دو جریان سخن به میان خواهد آمد و از میان نسبی گرایان دینی به ارنست ترولچ و از میان کثرت گرایی دینی به جان هیک پرداخته خواهد شد. این مقاله درصدد است با نهادن این دو نظریه در برابر هم، شباهت های آنان را متذکر شود و از تفاوت های بنیادین آنان پرده بردارد. اجمالا می توان متذکر شد که شباهت عمده میان ترولچ و هیک، تکیه بر مقوله های فرهنگی در قوام آگاهی دینی است، در حالی که تفاوت بنیادین میان آنان، در زمینه ابژکتیو یا سوبژکتیو دیدن معیار درجه بندی است. هیک در پایان مدعی می شود که هرچند اصولا می توان ادیان را با هم مقایسه کرد، ولی عملا این مقایسه نشان از یکسانی دعاوی حقیقت آنان دارد. این در حالی است که ترولچ بیان می کند که ادیان را اصولا نمی توان با یکدیگر مقایسه کرد، هرچند در اظهارات اولیه خویش تصریح می کند که در عمل، مسیحیت نسبت به سایر ادیان برتر است. البته او در اظهارات متاخر خود، این نتیجه را بازبینی می کند و مدعی می شود که ادیان صرفا به صورت نسبی مطلق هستند.کلید واژگان: ارنست ترولچ، نسبی گرایی دینی، جان هیک، کثرت گرایی دینی، مسئله درجه بندی ادیانOne of the main issues in explaining the phenomenon of diversity of religions in the world is the issue of religions ranking; i. e. the question of whether religions are essentially comparable or not! And if it is comparable, what is the criterion and criterion of this comparison? It seems that the border between two different positions in explaining the phenomenon of religious plurality, namely relativism and religious pluralism, comes from the accuracy of the issue of religions ranking. In this article, we will speak of two main representatives of these two trends by proposing and examining this problem and among the religious relativists we refer to Ernest Troeltsch and to John Hick from religious pluralism. This article seeks to put these two theories together and remind them of their similarities and reveal their fundamental differences. Briefly, it can be noted that the major similarity between Troeltsch and Hick is to rely on cultural categories in the consistency of religious awareness, while the fundamental difference between them is the observation of objectivity or subjectivity in their grading criteria. In the end, Hick claims that although religions are comparable in principle, but practically the result of this comparing is the equivalence of religion’s Truth-claims, while Troeltsch says it's basically impossible to compare religions, اowever, in his original statements, he clearly states that in practice, Christianity is superior to other religions. Of course, in his later remarks, he reviews this result and claims that religions are only relative in absolute terms and he claims absolute religions are relative only.Keywords: Ernst Troeltsch, Religious Relativism, John Hick, Religious Pluralism, the Issue of religions ranking
-
از مهم ترین مفاهیم در فلسفه اخلاق، سعادت به عنوان زیربنای ذهنی تمام اعمال آدمی است. با این حال، بنا به اخلاق کانتی، سعادت نمی تواند مبنا یا انگیزه ای برای اخلاق کلی و مطلق باشد. هدف در این نوشتار، بررسی چرایی طرد سعادت از اخلاق کانتی است. مقاله با تعریف سعادت آغاز می شود و در ادامه، انتقادات و اصول اخلاق کانتی که در تضاد با سعادت خواهی هستند، بررسی می شوند؛ و در نهایت، با انتقاداتی پایان می یابد. هدف اخلاق، تنظیم قوانینی مطلق و نامشروط است که اصل تجربی سعادت نمی تواند چنین قانونی را فراهم کند. اخلاق صوری کانت با تکیه بر عینیت قوانین عقل آدمی، هرگونه توجه به ماده و غایت تجربی را زیان بار می داند؛ اما سعادت امری ذهنی و فردی است که احکام آن، نه می توانند کلی باشند و نه ضرورتا سعادت را به عنوان نتیجه در پی داشته باشند؛ چراکه سعادت تا حد زیادی به دست طبیعت فراهم می شود. مهم ترین انتقاد به چنین اخلاقی، در نظر نگرفتن جایگاهی برای سعادت اندیشی در ترغیب به عمل اخلاقی است. عمل اخلاقی، یا به پشتوانه ای همچون خداوند برای اوامر و نواهی خود نیاز دارد یا به لحاظ سعادت شخصی، که اخلاق کانت فاقد آنهاست.کلید واژگان: اخلاق وظیفه گرا، سعادت، تکلیف، قوانین مطلق، کانتAs a subjective basis of all actions, happiness is one of the most important concepts in ethics, .However, according to Kant's ethics, this concept cannot be a foundation or motivation for general and absolute ethics. The aim of this paper is to investigate why happiness is ignored in Kant's ethics. It begins with the definition of happiness and then considers the critiques and the principles of Kant's ethics that are in contrast with seeking happiness .At last, the paper is concluded with some criticisms. The aim of ethics is setting categorical and unconditional rules which the experimental principle of happiness cannot provide. Emphasizing on the objectivity of the rules of mans intellect, Kants formal ethics regards paying attention to experimental end and matter as harmful.. However, happiness is a subjective and personal issue whose provisions can neither be general nor do they necessarily result in happiness, because happiness is often provided by nature. The most important critique to this kind of ethics is denying the role of seeking happiness as a motive for moral action. Moral actions need either the support of God for its obligations and prohibitions or the consideration of personal happiness, both of which Kant's ethics lacks.Keywords: deontological ethics, happiness, duty, categorical rules, Kant
-
این مقاله می کوشد آرای فرااخلاقی فیلسوف اخلاق معاصر جی. ال. مکی (موسوم به نظریه خطا) را توصیف و تحلیل و نهایتا سنجش انتقادی کند. نظرات فرااخلاقی و موضع شکاکانه مکی در خصوص احکام و گزاره های اخلاقی نیز، همچون آرای او در حوزه فلسفه دین، عمدتا متاثر از نظرات فیلسوف انگلیسی، دیوید هیوم، و شرح وبسط یافته آنهاست؛ با این تفاوت که نظرات او، دست کم در قلمرو اخلاق، پیچیده تر از آرای هیوم است و در نتیجه نقد وارد بر آن نیز دشوار تر است. رای و نظر او، در کنار اشتراکاتی که با دیگر قرائتهای شکاکانه در حوزه اخلاق دارد، تفاوتهایی نیز با آنها دارد که موجب می شود برخی انتقاداتی که به دیگر روایتها از نیهیلیسم اخلاقی وارد می شود، بر نظریه خطای او کارگر نیفتد؛ بنابراین ما ناگزیریم که استدلال های جداگانه ای در دفاع از معرفت اخلاقی و نیز در نقد نظریه خطا بیاوریم. نگارنده بر آن است که استدلالهایی که جان مکی به سود مدعایش می آورد، اولا مخدوش اند و ثانیا، بر فرض صحت، ادعای وی را که همان نیست انگاری اخلاقی است، نتیجه نمی دهند.کلید واژگان: نظریه خطا، اوصاف اخلاقی، معرفت اخلاقی، وجود شناسی اخلاق، معرفت شناسی اخلاقThis paper tries to describe, analyze and critique John Mackies metaethical views. Mackies metaethical views and his skeptical stand, along with his ideas on the philosophy of religion, are highly influenced by the English philosopher, David Hume. However, his ideas, at least on the realm of ethics, are more complex than those of Humes and thus more difficult to challenge. Mackies ideas, regardless of their similarities to other skeptical views in Ethics, have their own complications, so much so that some of critics who work on various aspects of moral nihilism have failed to fully address it. Hence alternative arguments are needed in order to defend moral knowledge and critique Error Theory. This paper argues that first, some of Mackies arguments are fundamentally distorted, and second, even if they were not, they hardly result in moral nihilism.Keywords: Error Theory, Moral Properties, Moral Knowledge, Moral Ontology, Moral Epistemology
-
کشور عراق در جمع پنج کشور دارنده بیشترین ذخایر نفت خام و 15 کشور دارنده ذخایر گاز جهان قرار دارد. برنامه 10 ساله توسعه میادین نفت و گاز این کشور از سال 2008 آغاز شده و تاکنون 4 دور مناقصه طی سال های 2009 تا 2012 برگزار نموده است. تولید نفت این کشور در سال 2012 به 2/3 میلیون بشکه در روز رسید و این کشور با پیشی گرفتن از ایران به سومین صادرکننده نفت جهان تبدیل شد. نااطمینانی جدی در خصوص حجم ذخایر و تولید نفت خام عراق وجود دارد و منابع مختلف، آمار متفاوتی را ارائه می کنند. عراق برای توسعه میادین نفتی خود با چالش های جدی روبرو است که برخی از آن ها عبارتنداز: کمبود پایانه های صادراتی، کمبود برق، کمبود آب برای تزریق به میادین نفتی، ناامنی، محدودیت های حفر چاه و سایر تاسیسات بالادستی، ابهامات حقوقی و قانونی، محدودیت های نیروی انسانی متخصص و عدم تامین مالی کافی.حضور موثر و متعدد شرکت های چینی در میادین عراق به خوبی نشان دهنده توجه ویژه و راهبردی چین به منابع هیدروکربوری عراق برای تامین مصارف آینده این کشور است. این مساله می تواند موجب شود تا به تدریج نفت عراق جایگزین نفت ایران در چین گردیده و راهبرد انرژی چین از ایران به سمت عراق متمایل شود. به عبارت دیگر شرایط برای تداوم و افزایش گستره تحریم نفتی ایران به خوبی فراهم شده است.کلید واژگان: عراق، نفت، شرکت های بین المللی نفتی، توسعه ذخایرIraq is announced as one of the first fifth countries which hold the most crude oil inventories and the first fifteenth world gas reserves. The ten-year-old plan of oil and gas fields development in this country which has been started in 2008, has experienced four of tenders between the years 2009 and 2012. Oil production of this country has reached 3.2 million barrels a day in 2012 and placed Iraq in the third place as a petroleum exporter before Iran. There are serious uncertainties about crude oil stocks and production in Iraq. Also, various statistics are issued by different sources. Critical challenges for Iraq in developing oil fields are: lack of export terminals, electricity shortage, lack of water for injecting oil fields, insecurity, restrictions wells and other top level equipment limitations, legal uncertainties, expert labor limitations, and insufficient financing. The effective presence of various Chinese companies in Iraqs fields demonstrates special strategic attention of China to Iraqs hydrocarbon resources for oncoming requirements of this country. This may lead to replacement of Irans oil with Iraqs and change Chinese oil supply strategies. As a result, Iranian oil embargo may potentially maintain and expanded.Keywords: Iraq, oil, National oil companies, Reserves development
-
مطالعه قراردادهای نفتی نیازمند چارچوب نظری منسجمی است که توانایی ایجاد پیوند میان رشته های مختلف علوم مرتبط با مسائل نفت و گاز به یکدیگر را داشته باشد. اقتصاد هزینه مبادله رویکردی بین رشته ای برای تحلیل مسائل قراردادی ارائه می کند. در بخش بالادستی صنعت نفت و گاز کشور از سال 1374 تاکنون سه نسل از قراردادهای بیع متقابل منعقد شده است. هدف این مطالعه بررسی یکی از فروض آن یعنی فرصت طلبی طرفین در مورد قراردادهای نسل اول است. فرصت طلبی کسب منفعت از فرصت ها بدون توجه به اصول و پیامدهاست که سود مشترک طرفین را حداکثر نمی کند. در قرارداد بیع متقابل، طرفین منافع متفاوتی دارند که با یکدیگر همسو نیست. همچنین قراردادهای نفتی معمولا ناقص است و عدم تقارن در ساختار سرمایه گذاری و اطلاعات وجود دارد. این عوامل بستر فرصت طلبی را مهیا می کنند. صورتهایی از طفره رفتن از اجرای تعهدات، عدم انطباق با شرایط جدید و الزام به مذاکره مجدد در قراردادهای بیع متقابل مشاهده شده که نمونه های از فرصت طلبی پسین است. از آنجا که بخشی از آسیب پذیری طرفین قرارداد به دلیل سرمایه گذاری اختصاصی آن ها در پروژه است، سازوکارهای نظارت در قراردادهای بیع متقابل نتوانسته است مانع فرصت طلبی طرفین گردد. هم راستا شدن انگیزه ها راهکار دیگری برای مقابله با فرصت طلبی است که در دوره تولید آزمایشی از میادین رخ داده اما در مورد کاهش هزینه های توسعه میدان یا استفاده از فن آوری های موثرتر ایجاد نمی شود.
کلید واژگان: اقتصاد هزینه مبادله، فرصت طلبی، قرارداد بیع متقابل، همراستایی انگیزه ها، توسعه میادین نفت و گازThe study of oil and gas contracts require coherent theoretical framework that links different disciplines. Transaction cost economics present an interdisciplinary approach for analyzing contractual issues. Since 1995 three generations of buy-back contracts implemented in Iran. This study for analyzing opportunism, one of TCE behavioral assumptions, focused on the first generation contracts. Opportunism is interest seeking without considering principles and consciences that do not maximize common interest. The buy-back contract parties have different interests that are not aligned with each other. The contract is incomplete; there is asymmetry in information and investment structure, so opportunism is possible. Some forms of Shirking of obligations, enforcing to renegotiation and inflexibility under new circumstances in buy-back contract, are examples of ex-post opportunism. Because of the vulnerability of the parties due to their specific investment in the project, monitoring mechanisms in the buy-back contract is not able to prevent from opportunism. Incentives alignment is another solution for opportunistic behavior that occurred in test period, but not in cost minimization and using more efficient technologies.Keywords: Transaction cost economics, Opportunism, Buy, back contract, Incentives Alignment, Oil, Gas Fields Development -
درباره نقش دین در فرهنگ و تمدن بشری در گذشته و آینده دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. بعضی از اندیشمندان برای دین نقش سازنده، مثبت و متعالی تعریف کرده اند، اما برخی از فیلسوفان دین معاصر، مانند کیچر در کتاب حیات پس از ایمان با نگاه شکاکانه و سکولاریستی به دین، بر این باورند که ادیان به دلیل گزارش ها و تصویرهای متفاوت و گاه متعارض که از «امر متعالی» بیان می کنند و تنوع گسترده آموزه ها و آرای دینی و نیز ناهمخوانی آنها با یکدیگر، غیرواقعی هستند و قابل اعتماد نیستند. بنابراین، از منظر کیچر ارزش های حاکم بر آینده فرهنگ و تمدن بشری ارزش های سکولاریستی جهان شمول است. این کتاب بعد از گزارش متن آن به قلم آلوین پلنتینگا، فیلسوف مشهور و نکته سنج مسیحی، مورد ملاحظات انتقادی و دفاع به زعم ما ناموفق او قرار گرفته است. علامه طباطبائی به عنوان یک فیلسوف مسلمان معاصر بعد از بیان تعریف و ماهیت دین و تقسیم آن به دین حق و باطل اولا تنوع دینی را محدود به ادیان ابراهیمی و ثانیا حقیقت و روح حاکم بر ادیان را تسلیم حق و بیان الهی می داند. ایشان اختلاف در شرایع را به لحاظ نقص و کمال، کمیت و کیفیت نه اختلاف ذاتی و از نوع تعارض و تنافی بیان می کند و معتقد است، همان گونه که فرهنگ گذشته بشر متاثر از تعالیم انبیاء بوده، فرهنگ حاکم بر آینده بشر نیز متاثر از فرهنگ، ارزش ها و مولفه های دین است. از جمله دلیل های علامه در این باب، فطری بودن دین و ثبات ارزش های فطری است. این پژوهش بعد از ترجمه و تحقیق دقیق کتاب حیات پس از ایمان کیچر بر اساس گزارش پلنتینگا، به روش توصیفی و تحلیل متن و به شیوه کتابخانه ای، به بررسی و نقد نظرهای کیچر از منظر علامه طباطبائی می پردازد.کلید واژگان: حیات پس از ایمان، کیچر، پلنتینگا، علامه طباطبائی، فرهنگ، آینده بشریThere are two different views about the role of religion in human culture and civilization. Some scholars believe in the constructive and positive role of the religion; whereas, some contemporary religion philosophers such as Kicher (in his book: Life after faith) takes a skeptical and secularist perspective and argues that due to the diverse religious teachings, their conflicts and their controversial reports about"sublime percept"they certainly bear false. Therefore, the universal values which will rule human civilization and culture are secular values. After a brief report of the book, Alvin Plantinga, a famous, punctilious Christian philosopher, somehow criticizes it and then tries to defend it that we consider him unsuccessful. Allāme Tabātabāi as a contemporary Muslim thinker first defines the nature of religion and then divides religions into the right and the wrong. He takes the view that accepts diversity only among Abrahamic religions which he considers as the right religions and believes that the spirit of them all is submission to God. He asserts that the controversy among religions is due to their perfection, quantity, and quality and it does not root in their nature. He argues that as the past culture of man is beholden to religion his future will also be a religious one due to constant values of human. The present study, tries to exactly review Kichers book based on-Alvin Plantinga report and then aims to criticize his ideas from the perspective of Allāme Tabātabāi, through descriptive and library research.Keywords: Life after Faith, Kitcher, Plantinga, Allāme Tabātabā'i, Culture, Human future
-
در این جستار با اشاره به برخی قلمروهای تلاقی منطق و اخلاق، به مشکلات و راه حل ها و عرصه های جدید و بدیع پژوهش که ثمره این تلاقی ها بوده، پرداخته می شود. از میان مباحث و مسائل بسیار، در این مجال، این چند مناقشه منطقی فلسفی را گزارش و بررسی می کنیم: شکاف «است باید» (مساله هیوم) و طرح برخی راه حل های طرح شده در مقابل آن و پارادکس های منطق تکلیف، اصل منطقی اخلاقی «بایستن مستلزم توانستن است» و تحلیل منطقی آن، مغالطه طببیعی انگارانه (و در ذیل آن استدلال از راه پرسش گشوده)، مسائل و مناقشات ناظر به استدلال و قیاس عملی و اخلاقی (در قالب نقش اصول در استدلال اخلاقی و مساله ضعف اراده).
این مسائل و مناقشات در طی تاریخ فلسفه جدید، باعث ایجاد ادبیات و آثار و موضوعات جدید بسیاری در هر دو قلمرو منطق و اخلاق شده است؛ سیری که همچنان ادامه دارد. این ها مباحثی است که خود طرح کنندگان اولیه به آن ها التفات و توجه نداشته اند.
کلید واژگان: منطق، اخلاق، است، باید، استدلال عملی و اخلاقی، مغالطه طبیبعی نگرانه، ضعف ارادهThis article pointed out some scopes of convergence between logic and ethics to talk about new challenges and solutions which are the result of these convergences. Among the issues in the field, the outher tries to report and explore these philosophical and logical conflicts: the gap between "is" and "ought" (The problem of Hume) and also some solutions proposed to solve it and some other paradoxes of logic of duty, the moral logical principle that "ought requires the ability" and its logical analysis, naturalistic fallacy (and also reasoning throughe open question),and issues or conflicts concerning the practical and moral deduction (in the context of the role of principles in moral reasoning and also the problem of weakness of moral will).These challenges and conflicts in the new history of philosophy have made a new literature and also many neoteric issues in realm of both logic and ethics which is continue nowadays as issues that their primary followers had not enough attention to them.Keywords: logic, ethics, is, ought, practical, ethical reasoning, naturalistic fallacy, weakness of will -
قراردادی که برخی از جنبه های آن تصریح نشده باشد ناقص است. ناقص بودن قرارداد سبب کاهش اثر بخشی قرارداد می شود. قرارداد بیع متقابل دارای الزامات قانونی و قراردادی است که ناقص بودن قرارداد در برخی از این ابعاد مطلوب نیست. این مطالعه به بررسی این الزامات از سه جنبه زمان، هزینه و بازپرداخت در فازهای 2 و 3 میدان پارس جنوبی در دوره اجرای قرارداد می پردازد. نتایج نشان می دهد قرارداد بیع متقابل فازهای 2 و 3 میدان پارس جنوبی به دلیل هزینه مبادله زیاد، عقلانیت محدود طرفین، نااطمینانی، پیچیدگی و زمان بر بودن پروژه ناقص است و الزاما سبب اجرای کامل تعهدات اولیه نمی شود. از آن جا که در اقتصاد هزینه مبادله همه قراردادها ناگزیر ناقص هستند مکانیسم هایی برای جبران نقص درون قراردادها طراحی می شود. در ساختار قرارداد بیع متقابل این مکانیسم در قالب کمیته مشترک مدیریت طراحی شده که توزیع قدرت بین طرفین قرارداد در آن یکسان است و نمی تواند اجرای قرارداد را با قرارداد اولیه منطبق کند.
کلید واژگان: قرارداد ناقص، عقلانیت محدود، بیع متقابل، پارس جنوبی، فازهای 2 و 3An incomplete contract is an exchange in which some aspects of a transaction is unspecified. Contractual incompleteness decrease contract effectiveness. Buy-back contract has legal and contractual obligations witch incompleteness from some of these aspects is undesirable. This study analysis these obligations in time، cost and repayment in phases 2&3 of south pars gas field in development period. Result shows that buy-back contract for phases 2&3 of south pars gas field is incomplete. Because of high transaction cost، parties bounded rationality، uncertainty، complexity and project time and necessarily lead not to perfect implementation of commitment. In transaction cost economics any contract is inevitably incomplete. Some mechanisms designed for gap filling in incomplete contract. In buy-back contract this mechanism is designed in joint management committee. Distribution of power between parties is equal and contract cannot adapt contract performance with initial contract.Keywords: Incomplete contract, bounded rationality, buy, back, south pars gas field, phases 2, 3 -
میادین فوق عظیم نفتی نقش بسیار مهمی در تولید نفت جهان دارند؛ به طوری که بیش از 20 درصد نفت جهان توسط 14 میدان نفتی بزرگ تامین میشود. میانگین عمر میادین فوق عظیم بیش از 52 سال است. اغلب این میادین وارد نیمه دوم عمر خود شده اند و در اکثر آنها نشانه هایی مثل افزایش نرخ کاهش تولید، افت فشار میدان و افزایش نسبت آب و گاز همراه نفت مشاهده می شود. در این نوشتار از طریق بررسی وضعیت تولید نفت میادین عظیم و فوق عظیم نفتی دنیا، عرضه آتی نفت جهان بررسی شده است. بر اساس نتایج این مقاله به جز میدان رمیله عراق، میادین شیبه و سفانیه عربستان و میدان زقوم امارات سایر میادین فوق عظیم نفتی دوره اوج تولید خود را پشت سر گذارده اند. البته نرخ کاهش تولید در این میادین متفاوت است. نرخ کاهش تولید در میادین دریایی بیش از میادین خشکی است. همچنین نرخ کاهش تولید میادین نفتی مناطق غیراوپک (دریای شمال، روسیه و آمریکا) در مقایسه با میادین حوزه اوپک بیشتر است که مهمترین دلیل آن نرخ تخلیه زیاد میادین حوزه غیراوپک در دهه های گذشته است. بر این اساس پیش بینی می شود هر چند در آینده سهم میادین فوق عظیم در تامین نفت جهان بیش از این کاهش خواهد یافت اما سهم اوپک در تامین نفت مرسوم جهانی روندی افزایشی خواهد داشت.
کلید واژگان: میادین فوق عظیم نفتی، اوج نفت، نرخ تخلیه، نرخ کاهش تولید
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.