فهرست مطالب مهدی خزایی
-
تغییرات اقلیمی یکی از مهم ترین مولفه های مقیاس سیاره ای است که تمامی مناطق مختلف کره زمین را متاثر نموده است، هدف از انجام پژوهش حاضر، تحلیل اثرات تغییرات اقلیمی بر هندسه نظم جدید جهانی است. بدین منظور در این پژوهش از داده های مربوط به وبگاه Climate.nasa.gov، شامل آنومالی دمای هوای کره زمین، میزان انتشار دی اکسید کربن، ارتفاع سطح آب دریاها و اقیانوس ها و وسعت صفحات یخی، استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که به طور متوسط در هر سال 5/1 الی 2 ppm گاز دی اکسید کربن در هر سال نسبت به سال قبل افزوده شده است، همچنین میانگین دمای کره زمین از حدود سال 1970 الی 2022 در حدود 1 درجه سانتی گراد افزوده شده است. افزایش کانون های انتشار کربن، سبب شده است که در طی دهه های اخیر روند افزایش سطح آب دریاها و اقیانوس ها تشدید شود و از حدود 7/1 میلی متر در سال های قبل از دهه 90 میلادی، به حدود 3 میلی متر بعد از دهه 90 میلادی برسد. با توجه به اینکه بسیاری از پهنه های کره زمین از جمله آمریکای شمالی، جنوبی، بسیاری از کشورهای اروپایی، جنوب و شرق آسیا و جنوب غرب آسیا تحت تاثیر مخاطرات ناشی از تشدید تغییرات اقلیمی قرار گرفته اند، از اینرو همه دولت ها در برهه های زمانی مختلف خود را ملزم به اجرای توافق نامه های آب و هوایی دانسته اند. با این وجود تنش های سیاسی، نظامی و اقتصادی یکی از عوامل اصلی عدم اجرای کامل توافق نامه های فوق الذکر شده است.کلید واژگان: تغییرات اقلیمی, مخاطرات اقلیمی, هیات بین الدولی تغییر اقلیم, هندسه نظم جدید جهانی}
-
مساله تحقیق:
با پیروزی انقلاب اسلامی و هدف آن در تحقق توسعه همه جانبه، انرژی هسته ای در کانون توجه دولت مردان قرار گرفت. دشمنی با انقلاب اسلامی و مخالف غرب با توسعه آن سبب شد تا هدف ایران از استفاده صلح آمیز انرژی هسته ای به بحران بین المللی تبدیل گردد و منجر به شکل گیری مخالفت ها با ترقی ایران در این حوزه شود. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی پیامدهای حقوقی برجام می باشد.
روشپژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی که با روش کتابخانه ای توام با فیش برداری از منابع کتب حقوقی و هم چنین استفاده از منابع اینترنتی به کار برده می شود در پی بررسی پیامدهای حقوقی برجام می باشد.
نتایجدر این پژوهش سیر تاریخی مذاکرات هسته ای از سال های 2000 تا توافق وین، فرصت ها و تهدیدات حقوقی برجام، ضعف حقوقی برجام و خروج آمریکا پرداخته شده و به تحلیل پیامدهای سیاسی و اقتصادی آن پرداخته شد. برخی معتقدند که پس از حصول توافق هسته ای یا برجام به دلیل شکل تنظیم سند و با استناد به قصد و نیت طرف ها و به صراحت متن آن، تنها سند اجرایی مشتمل بر برخی اقدامات داوطلبانه از سوی دو طرف است و بنابراین، نمی توان آن را عهدنامه، مقاوله نامه، قرارداد یا موافقتنامه بین المللی دانست.
کلید واژگان: مذاکرات هسته ای, پیامدهای حقوقی برجام, پیامدهای سیاسی و اقتصادی برجام, آژانس بین المللی انرژی اتمی, جمهوری اسلامی ایران, گروه 1+5}Research Issue:
With the victory of the Islamic Revolution and its goal in achieving comprehensive development, nuclear energy became the focus of the men's government. Enmity with the Islamic Revolution and opposition to the West with its development caused Iran's goal of peaceful use of nuclear energy to turn into an international. Accordingly, the purpose of this study is to investigate the legal consequences of Borjam.
MethodThe present study seeks to investigate the legal consequences of JCPOA by descriptive-analytical method, which is used by libraries with the method of deleting files from law book sources as well as the use of Internet resources.
ResultsIn this study, the historical course of the nuclear negotiations from the 2000s to the Vienna Agreement, the legal opportunities and threats of the UN Security Council, the legal weakness of the UN Security Council were discussed. Some believe that after reaching a nuclear agreement or a UN Security Council, due to the form of the document and citing the intentions of the parties and explicitly the text, only the executive document contains some voluntary actions by both parties and therefore, it can not be A treaty, agreement, treaty or international agreement.
Keywords: Nuclear negotiations, Legal Consequences of JCPOA, Political, Economic Consequences of JCPOA, International Atomic Energy Agency, Islamic Republic of Iran, P5 + 1 Group} -
علاقه فراوان پیروان مذاهب اسلامی به اهل بیت (ع) مانع از بروز اختلاف درباره تعیین مصادیق و جایگاه ایشان در بین عالمان مسلمان نشده است. این اختلافات که مبنای عقیدتی و سیاسی دارد در حوزه تاریخ نگاری اسلامی نیز موثر بوده است. با وجود پرداختن عموم مورخان مسلمان به موضوع اهل بیت، متون متقدم تاریخی از لحاظ تعریف و تحدید مصادیق، سبقت در تدوین آثار، تعداد آثار و نیز از منظر شیوه و اهداف مطرح کردن این موضوع با یکدیگر اختلاف دارند. ما معتقدیم مورخان شیعه علاوه بر پیشگام بودن در نگارش درباره این موضوع، تعداد آثار بیشتری نیز به وجود آورده اند. در حالی که پیروان مذاهب اهل سنت بیشتر به فضایل فردی و اخلاقی اهل بیت توجه کرده اند، مورخان شیعه، به ویژه امامیه، در متون تاریخی شان علاوه بر مطرح کردن فضایل فردی و اخلاقی، بیشتر جایگاه اجتماعی و مسیله امامت و رهبری ایشان را برجسته کرده اند. استفاده مورخان شیعه از مبانی کلامی در تاریخ نگاری اهل بیت و تمرکز اهل سنت بر گزاره های تاریخی از دیگر تمایزات در این باره است که نشانگر تاثیرپذیری تدوین این موضوع از اوضاع و احوال عقیدتی و سیاسی مناطق مختلف جغرافیایی در جامعه اسلامی است.
کلید واژگان: اهل بیت (ع), تاریخ نگاری, مذاهب اسلامی, شیعه, اهل سنت}The great interest of the followers of different Islamic denominations in Ahl al-Bayt (the Prophet's household) has not prevented the emergence of differences regarding the determination of their examples and place among Muslim scholars. These differences, which have an ideological and political basis, have been effective in the field of Islamic historiography. Despite the fact that most Muslim historians deal with the issue of Ahl al-Bayt, the historical texts differ from each other in terms of definition and scope of examples, preemption in compilation, the number of works, as well as the method and goals of raising the issue. We believe that Shiite historians, in addition to being pioneers in writing about this topic, have also produced more works. While the followers of the Sunni denominations have paid more attention to the personal and moral virtues of Ahl al-Bayt, the Shia historians, especially the Imamis, in their historical texts, in addition to expressing the personal and moral virtues, have highlighted their social status and the issue of Imamate and leadership. The use of theological foundations by Shiite historians in the historiography of Ahl al-Bayt and the focus of Sunnis on historical reports are other distinctions in this regard, which show that the compilations on this issue were influenced by the ideological and political conditions of different geographical regions in the Islamic society.
Keywords: Ahl al-Bayt, Historiography, Islamic Denominations, Shia, Sunni} -
SIP به عنوان پروتکل سیگنالینگ برای زیرسیستمهای مبتنی بر IP (IMS) در نظر گرفته شده و از طرفی IMS به عنوان پلتفرم شبکههای نسل آینده معرفی گردیده است. SIP برخلاف ویژگیهای مثبتی مانند مبتنی بر متن، مبتنی بر IP، مستقل از داده انتقالی، پشتیبانی از جابهجایی و انتها به انتها بودن، فاقد مکانیزم مناسبی در مواجه با اضافه بار میباشد. از این رو، این چالش باعث خواهد شد که کاربران گسترده شبکههای نسل آینده با افت شدید کیفیت در خدمات مواجه شوند. IMS توزیعشده، یک شبکه پیچیده محسوب میگردد که متشکل از زیرسیستمهایی است که با یکدیگر در فعل و انفعال میباشند. در نتیجه، سیستمهای چندعامله میتوانند ابزار مناسبی برای حل مشکل اضافه بار در این شبکه باشند. به این منظور، هر سرور IMS به عنوان یک عامل هوشمند در نظر گرفته میشود که با حفظ خودمختاری، قابلیت یادگیری و مذاکره با بقیه عاملها را داراست تا اضافه بار توسط ارتباطات و دانش جابهجاشده در بین عاملها رفع گردد. در این مقاله، به واسطه سیستمهای چندعامله و خواص آنها، روش گام به گام مبتنی بر حذف ارایه گردیده که نتایج شبیهسازی و مقایسه با روش معروف ارایهشده قبلی، بهبود کارایی را نشان میدهد.
کلید واژگان: IMS, SIP, کنترل اضافه بار, سیستم های چندعامله}SIP is considered as a signaling protocol for IP multimedia subsystem (IMS) and IMS is introduced as the next generation networking platform. Unlike positive features such as text-based, IP-based, data-independent, support mobility and end-to-end, SIP lacks a proper overload control mechanism. Hence, this challenge will cause the widespread users of next generation networks to loss quality of service. IMS is a complex network consisting of subsystems, interacting with each other. As a result, multi-agent systems can be a useful tool to solve the IMS overload. Therefore, each IMS server is considered as an intelligent agent with learning and negotiation ability with other agents while maintaining autonomy therefore, the overload is eliminated by communication and knowledge transferred between agents. In this paper, multi-agent system and their properties presents a hop-by-hop elimination-based method which simulation results show performance improvement compared to known methods.
Keywords: IMS, SIP, Overload ControlMulti-, agent systems} -
The present study investigated the relationship between identity base and personality traits with moral education of second grade elementary students in Delfan city. To investigate this relationship, a descriptive research design has been used. The study population was preschool students and educators. The tests were performed on a sample of 120 people. The identity database was measured by the objective extended test of the identity-review second database and each of the subjects was placed in one of the access, suspension, obstruction and dispersion databases. Personality traits were measured by 16-factor Cattell personality test and subjects in each of Cattell factors were divided into two groups: high (scores 8-9-10) and low groups (scores 3-2-1). The results of data analysis showed that there is a significant correlation between some personality traits and identity bases with moral education and individuals in the upper and lower groups of Cattell personality factors showed a significant difference in the scores of identity bases. In this study, a significant relationship was also found between identity databases and variables of birth order, marital status and field of study of educators.
Keywords: personality traits, identity base, Moral education} -
تمایل شرکت ها به عرضه و تقاضای میزان بهینه ای از اعتبارات تجاری از این موضوع ناشی می شود که انحراف از سطح مذکور درنهایت به کاهش ارزش شرکت منجر می شود. با آنکه شرکت ها به دنبال دستیابی به نسبت اعتبار تجاری بهینه اند، هزینه های این کار از سرعت تعدیل اعتبار تجاری می کاهد؛ با این حال، برخی عوامل سرعت نیل به نسبت اعتبار تجاری بهینه را افزایش می دهند. این پژوهش، تاثیر ریسک عملیاتی و توان رقابت شرکت در بازار را بر سرعت دستیابی به نسبت اعتبار تجاری بهینه در 128 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1384 تا پایان 1399 بررسی کرده است. برای این منظور از داده های ترکیبی و برآوردگر گشتاورهای تعمیم یافته سیستمی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهند شرکت های بررسی شده در هر سال حدود 65 درصد (39 درصد) از فاصله نسبت واقعی عرضه (تقاضای) اعتبار تجاری از سطح بهینه را حذف می کنند و طی حدود 8 ماه (17 ماه) قادرند نیمی از انحراف نسبت عرضه (تقاضای) اعتبار تجاری را از بین ببرند. افزون بر آن، یافته های پژوهش نشان می دهند با افزایش در ریسک عملیاتی و توان رقابت شرکت در بازار، سرعت دستیابی به اعتبار تجاری بهینه افزایش می یابد. یافته های تکمیلی که موید نتایج اصلی پژوهش است، با مفاهیم مطرح در نظریه توازن سازگاری دارند.کلید واژگان: ریسک عملیاتی, توان رقابت در بازار, اعتبار تجاری, نظریه توازن, بازگشت به میانگین}A firm’s tendency to supply and demand an optimal amount of trade credit stems from the fact that deviation from this level can negatively affect the firm value. Firms are constantly looking for an optimal level of trade credit; however, the associated costs slow down the adjustment process. Nevertheless, there are some factors that can speed up the achievement of an optimal trade credit. This study investigated the effect of operational risk and firm’s market power on the speed of achieving the optimal trade credit ratio in 128 listed companies in Tehran Stock Exchange (TSE) for the period of 2005-2020. Panel data and system GMM estimators were used for this purpose. The results showed that the sample firms reduced around 65% (39%) of the gap between the supply (demand) of the actual trade credit and the optimal level every year. In other words, they could correct half of the deviation of the supply (demand) of trade credit within about 8 months (17 months). In addition, the research findings indicated that an increase in the operational risk and firm’s market power enhanced the speed of achieving the optimal level of trade credit. The supplementary analyses confirmed the main research findings and were consistent with the trade-off theory.Keywords: Operational Risk, Market Power, Trade Credit, trade-off theory, Mean reversion}
-
هیدروکربن های آروماتیک سرطان زا و سمی بوده و آسیب های جدی به محیط زیست و موجودات زنده وارد می کنند. این ترکیبات عموما به خاک ها تخلیه می شوند. روش های بیولوژیکی با بکارگیری میکروارگانیسم های موثر جدا شده از خاک های آلوده نفتی و گیاهان مقاوم برای پاکسازی این خاک ها ترجیح داده می شوند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر گیاه کنوکارپوس (Conocarpus erectus) و باکتری سودوموناس آیروژینوزا (Pseudomonas aeruginosa) بر میزان حذف Polycyclic Aromatic hydrocarbons (PAHs) از خاک های آلوده و شور حوضچه تبخیر واحد نمکزدایی در طول 275 روز و در شرایط غیرآزمایشگاهی بود. آزمایش بصورت فاکتوریل با دو فاکتور، در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار طراحی شد. فاکتورهای آزمایش شامل4 سطح (گیاه، باکتری، گیاه و باکتری و خاک بدون کاربرد گیاه و باکتری «به عنوان شاهد») و غلظت آلاینده در 5 سطح نفت خام بنگستان با غلظت های صفر، 5/0، 1، 5/2 و 5 درصد وزنی بود. با افزایش غلظت هیدروکربن در هر 5 سطح، درصد حذف و نیز وزن خشک ریشه، اندام هوایی گیاه و کلروفیل کاهش یافت. بالاترین درصد حذف در دو غلظت صفر و1 درصد با درصدهای 43/99، 89/59 و 01/57 درصد به تیمارهای دارای باکتری و گیاه، تیمارهای جداگانه باکتری و گیاه تعلق داشت.. کارایی گیاه و باکتری در حذف هیدروکربن های نفتی تقریبا برابر بود. تیمارهای دارای باکتری در مقایسه با تیمارهای فاقد آن کلروفیل، وزن خشک ساقه و اندام هوایی بیشتری داشتند .نتایج نشان داد که حضور گیاه و باکتری به صورت جداگانه اثر مثبتی برتجزیه میزان PAHs داشت اما اثر سینرژیستیک باکتری و گیاه در تجزیه میزان PAHs مثبت تر بود (05/0P<).
کلید واژگان: باکتری, سینرژیستیک, گیاه پالایی, هیدروکربن های آروماتیک حلقوی}Having carcinogenic and toxic effects, aromatic hydrocarbons cause serious damage to the environment and living organisms. These compounds are mainly discharged into the soil. For the remediation of contaminated soils, biological methods utilizing the efficient microorganisms isolated from the oil-contaminated soils as well as resistant plants are preferred. The aim of this study was to assess the effect of Conocarpus erectus and Pseudomonas aeruginosa on the removal efficiency of polycyclic aromatic hydrocarbons (PAHs) from contaminated and saline soils of the salt separation pond of a desalination unit during 275 days under non-laboratory condition. The study was conducted in a factorial experiment with two factors based on completely randomized design with three replications. The factors used in this experiment included four treatment types (plant, bacteria, plant-bacteria cultivated in the soil, and soil with no plant and bacteria (control)) and the concentration of contaminant (Bangestan crude oil) with 5 levels (0, 0.5, 1, 2.5, and 5 wt%). As hydrocarbon concentrations increased at all five levels, the percentage of PAHs removal, the dry weight of roots and shoots, and chlorophyll contents decreased. At 0 and 1 % concentrations, the highest percentages of removal were obtained as 99.43, 59.89, and 57.01 for bacteria-plant treatment and separate bacterial and plant treatments, respectively (p≤0.05). The plant and the bacteria showed almost equal efficiency in the removal of oil hydrocarbons (p≤0.05). Bacterial treatments led to increased chlorophyll content as well as higher dry weight of roots and shoots compared with the treatments without bacteria (p≤0.05). Results indicated that individual treatments of plant and bacteria had a positive effect on the decomposition rate of PAHs. However, the rate was more positively influenced by the synergistic activity of the bacteria and plants (p≤0.05).
Keywords: Bacteria, phytoremediation, Polycyclic Aromatic Hydrocarbons, Synergistic} -
در این پژوهش به اعتبارسنجی محصولات آب قابل بارش سنجنده مودیس بر روی ایران پرداخته شده است. به این منظور داده های ماهانه سطح سوم مودیس در بازه زمانی 2003 تا 2015 و داده های روزانه سطح دوم، طی ماه ژانویه 2004 و ژوییه 2008 برای محدوده ایران از وب سایت مودیس اخذ شد. سپس داده های ماهانه با داده های ERA-Interim و داده های روزانه با داده های رادیوسوند مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در مقیاس ماهانه، ویژگی های داده های آب قابل بارش مودیس در مقایسه با داده های ERA-Interim دارای الگوی فضایی خوشه ای تر، تغییرپذیری مکانی بالاتر، ارتباط فضایی قوی تر با داده های ارتفاع و میانگین آب قابل بارش سالانه مشابه (24/12 میلی متر؛ علی رغم اختلاف ماهانه آب قابل بارش) می باشد. این ویژگی ها حاکی از آن است که محصولات سنجنده مودیس، جهت اقلیم شناسی آب قابل بارش در ایران بسیار کارآمد هستند. همچنین مقایسه آب قابل بارش مودیس با داده های رادیوسوند در شرایط متفاوت جوی انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که در شرایط آسمان صاف و همراه با دید افقی بالا، آب قابل بارش حاصل از محصولات مودیس و داده های رادیوسوند، ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند (ضریب تعیین=73 درصد در ژوییه 2008). درحالی که ضریب تعیین در طی شرایط ابرناکی و دید افقی پایین (کمتر از 10 کیلومتر) در تمامی ایستگاه ها به شدت کاهش می یابد (ضریب تعیین=05/0 درصد در ژوییه 2008). با توجه به این نتایج، صحت آب قابل بارش مودیس در مقایسه با داده های رادیوسوند وابسته به شرایط جوی می باشد.کلید واژگان: آب قابل بارش, محصولات مودیس, ERA-Interim, رادیوسوند, ایران}Water vapor is the dominant greenhouse gas in the Earth’s atmosphere and, at the same time, highly variable in the atmosphere. Observations of its spatial and temporal variations is a major objective of climate. It is important in several major areas in the atmospheric sciences, on scales from turbulence to synoptic-scale systems, and including cloud formation and maintenance, radiation and climate. The intent of this paper is to demonstrate the ability of MODIS PWV products for use in monthly and daily variability of climatological scales over Iran. Therefore, the results are presented in two sections. The first section compares the long term (2003-2015) Monthly mean MODIS Level 3 and ERA-Interim PWV data sets. The second section validates the level 2 MODIS PWV products by Radiosonde daily data. For a better comparison of MODIS level 2 PWV products with Radiosonde data, we used data from 10 Radiosonde stations over Iran. We consider the sky conditions (cloudiness and visibility) in our comparison. There are no microwave radiometers (MWR) and Global Positioning System (GPS) sites in Iran hence, in the absence of these data, we used the measurements of Radiosonde and ERA-Interim as reference data for the comparison of the MODIS PWV estimates. These data were obtained at monthly and daily scales. In the first section, long-term (2003- 2015) spatial and temporal characteristics of monthly mean PWV are investigated over Iran. For this, Level-3 MODIS terra (MOD08_M3) products and ERA-Interim data were obtained with the 1-degree resolution for Iran. In the second section, January (as a month with low values of PWV and unstable atmosphere) of 2004 and July (as a month with high values of PWV and Stable atmosphere) of 2008 were selected for comparison of MODIS daily (MOD05-L2) PWV product with Radiosonde data for 10 Radiosonde stations in Iran. The average annual MODIS and ERA-Interim PWV data are 12.248 and 12.243 mm, respectively.These values are very close to each other. These values are also close to those derived by Asakereh et al. (2015) from NCEP data reanalysis (about 14.3 mm). Also, Ferencz and Pongra (2008) concluded that the ERA-Interim and the MODIS PWV fields are very similar.The maximum and minimum values of PWV for both data sets is observed during July and January, respectively. Tuller (1968) indicated that February and July are the months of highest and lowest precipitable water at most stations. At some, August replaces July, and at a smaller number, January replaces February. Also, our result is the same with the study of Maghrabi & Dajani, (2014) over Saudi Arabia. They reported that the lowest PWV values were in December and January, whereas the highest values were in June and July. They pointed that during warm periods, increases in the temperature and height of constant pressure levels result in an increased capacity for water vapor of the air mass, keeping it away from the saturation point and consequently preserving high PWV values. In contrast, in cold periods, the decrease in the height of constant- pressure levels, reduce the capacity for water vapor of the air mass and facilitates the condensation process, resulting in a decrease in the amount of PWV. The topography is a key factor in the spatial distribution of PWV. PWV from both data sets has a significant negative relationship with the distribution of topography in all months. This means that the concentration of PWV is high in the highland regions and vice versa. During January 2004, the ranges of errors are in the best case 5.53 mm (Tabriz) and in the worst case (Ahwaz) 16.02 mm. In all stations, the coefficient of determinations are negligible. While in the suitable weather condition, RMSE is decreased in all stations. During July of 2008 at many stations such as Zahedan, Kerman and Esfahan cloud cover and visibility condition have been appropriate, while in Bandar Abbas in all days the visibility was poor (less than 5 KM). It seems that the cloud cover and visibility conditions result in the high coefficient of determinations in Esfahan, Kerman and Zahedan (77, 80 and 66%, respectively) and with high error in Bandar Abbas station. Annual average MODIS PWV and ERA-Interim are close to each other (12.24), in addition, MODIS has a higher negative correlation coefficient with topography compared to ERA-Interim PWV data. This suggests that MODIS level-3 monthly PWV data are valuable for the monthly long-term climatology of PWV over Iran. In daily scale, a comparison of MODIS and radiosonde PWV data in different atmospheric conditions are significantly different. During clear days with appropriate visibility (despite the time lag between two data sets) values of R2 is higher compared to cloudy days with poor visibility. Hence, accuracy of the MODIS PWV data over Iran is strongly dependent on weather conditions.Keywords: precipitable water vapor, MODIS products, ERA-Interim, Radiosonde, Iran}
-
قابلیت مقایسه یکی از ویژگی های کیفی اطلاعات حسابداری به شمار می رود که می تواند تحت تاثیر عوامل مختلفی از قبیل انگیزه های مدیریت و مدیریت سود قرار گیرد. از سوی دیگر، ساختار مالکیت یکی از مباحث مطرح در حوزه حاکمیت شرکتی است که بر جنبه های مختلف شرکت تاثیرگذار است. هدف این پژوهش بررسی نقش تعدیل گر ساختار مالکیت بر رابطه قابلیت مقایسه صورت های مالی و مدیریت سود است. برای دستیابی به این هدف، 120 شرکت از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1384 تا 1394 به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از الگوی رگرسیون چندگانه و داده های ترکیبی (با کنترل اثرات سال ها و صنایع) استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیه اول پژوهش نشان می دهد که قابلیت مقایسه صورت های مالی با مدیریت سود اقلام تعهدی رابطه منفی و معناداری دارد. نتایج آزمون فرضیه دوم پژوهش حاکی از آن است که افزایش سطح مالکیت نهادی موجب تضعیف رابطه معکوس قابلیت مقایسه و مدیریت سود می شود. این نتیجه را می توان به این صورت تفسیر کرد که هر چه سطح مالکیت نهادی بیشتر باشد، تاثیر منفی مدیریت سود بر قابلیت مقایسه کمتر است. نتایج آزمون فرضیه سوم نشان می دهد که تمرکز مالکیت تاثیر معناداری بر رابطه بین قابلیت مقایسه و مدیریت سود ندارد.کلید واژگان: قابلیت مقایسه, مدیریت سود, ساختار مالکیت}Comparability is among the key qualitative characteristics of accounting information, which can be affected by various factors like management motivation and earnings management. On the other hand, ownership structure is a corporate governance mechanism that can affect different aspects of an enterprise. The purpose of this study is to investigate the moderating effect of ownership structure on the relation between accounting comparability and earnings management. The population of this research includes all listed companies on Tehran Stock Exchange. The sample consists of 120 listed manufacturing firms from the period 2005 to 2016. This research uses panel data and multivariate regression methods (with controlled effects of years and industries) for data analysis and hypothesis testing. The empirical results from testing the first hypothesis imply a significant negative relation between comparability and earnings management. The findings from testing the second hypothesis show that any increase of institutional ownership may cushion the negative impact of earnings management on financial statement comparability. The results from testing the third hypothesis cannot find any significant impact of ownership concentration on the relation between financial statement comparability and earnings management.Keywords: comparability, earnings management, Ownership structure}
-
تبخیر و تعرق یکی از پارامترهای حیاتی در برنامه ریزی و مدیریت منابع آب، بویژه در بخش کشاورزی است. در این پژوهش به بررسی تبخیر و تعرق گیاه مرجع از منظر عوامل اصلی تشدید کننده آن، با تاکید بر سامانه های فشاری در فصل گرم سال طی دوره آماری 2014 1985 در جنوب غرب کشور پرداخته شده است. بدین منظور در ابتدا تبخیر و تعرق گیاه مرجع محاسبه و سپس مقادیر همبستگی آن با پارامترهای دما، تابش، رطوبت و باد محاسبه گردید و در نهایت ارتباط آن با الگوهای فشاری و جریانات جوی تشدید کننده آن در سطح زمین مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان می دهد که بیشینه همبستگی تبخیر و تعرق گیاه مرجع با پارامتر باد، بدست آمده است به طوری که در بیش از نیمی از ایستگاه های منطقه مورد مطالعه، مقدار ضریب همبستگی بیش از 90/0 و تقریبا در تمامی ایستگاه ها(به استثنای ایستگاه بوشهر و بوشهر دریایی) بیش از 80/0 بوده است. از بین پارامترهای مورد بررسی، رطوبت در بسیاری از ایستگاه ها همبستگی منفی با مقادیر تبخیر و تعرق داشته است. پارامتر تابش همبستگی مثبت بیشتری نسبت به پارامتر دما با تبخیر و تعرق گیاه مرجع در بیشتر ایستگاه ها تجربه کرده است. بررسی سامانه های فشاری تابستانه در فشار تراز دریا نیز نشان می دهد که برهمکنش زبانه های غرب سوی سامانه کم فشار موسمی و زبانه های شرق سوی واچرخند جنب حاره ای آزور، در شرق دریای مدیترانه، به عنوان عامل اصلی شیو فشار بر روی خاورمیانه از جمله جنوب غرب کشور است که سبب شده، جریان باد غالب شمال غربی از مدیترانه شرقی به سمت منطقه مورد مطالعه در سه ماه ژوین، ژولای و آگوست هدایت شود. همچنین افت فشار در سامانه موسمی و افزایش فشار در پرفشار جنب حاره ای در ماه های ژولای و آگوست سبب تشدید سرعت باد و بتبع افزایش تبخیر و تعرق شده است که همین امر به عنوان مخاطره ای جدی بویژه در افزایش نیاز آبی گیاهان با توجه به محدودیت آب قابل دسترس، مطرح است.
کلید واژگان: تبخیر و تعرق گیاه مرجع, سامانه های فشاری, فصل تابستان, جنوب غرب کشور}Geographic Space, Volume:20 Issue: 72, 2021, PP 85 -102Evapotranspiration is one of the critical parameters in the planning and management of water resources, especially in the agricultural sector. In this study have been discussed to review the reference evapotranspiration from the perspective of main factors its aggravating, with an emphasis on pressure systems in the warm season over the period 2014 1985 in the South West of the country. For this purpose at first, reference evapotranspiration calculated and then correlation values with the parameters of temperature, radiation, humidity and wind were calculated and finally to review of pressure systems, the average data of sea level pressure, zonal and meridional wind from the June to August in the period of 1985 - 2014 provided and maps were drawn. The results show that the correlation maximum of the reference evapotranspiration with wind parameter obtained So that in more than half of the studied stations, correlation coefficient has been more than 0.90 and almost at all stations (except station in Bushehr and coastal Bushehr) was more than 0.80. Among the parameters, moisture in many stations has had negative correlation with evapotranspiration. The radiation parameter than temperature parameter the more positive correlation has experienced in most stations. Review of pressure systems summer at sea level pressure indicates that the interaction of the western tongues monsoon low pressure system and eastern tongues Azores subtropical high pressure on the East Mediterranean sea is as the main factor of pressure gradient on the Middle East, including the South West of the country. That resulted northwest prevailing wind flow from the eastern Mediterranean conduct to the study area. As well as the prevailing wind flow in the study area from June to August, has been the Northwest. Cause of Strengthen and increase the wind speed and the result has been an increase in evapotranspiration, which would be a serious risk, especially in enhancing crop water requirement is due to the limited available water.
Keywords: Reference evapotranspiration, pressure systems, summer season, South West of Iran} -
بررسی های مربوط به سامانه های فشاری تابستانه موثر بر جو ایران، از دیرباز دچار چالش ها و بعضا تناقضاتی نسبت به یکدیگر بوده است. هدف این پژوهش، شناسایی نوع و فراوانی این سامانه ها از فشار تراز دریا تا فشار تراز 500 هکتوپاسکال می باشد. بدین منظور در سه ماهه فصل گرم سال(ژوین، ژوییه و اوت) از داده های میانگین فشار تراز دریا و ارتفاع ژیوپتانسیل فشار تراز 850 هکتوپاسکال مرکز پیش بینی میان مدت جوی اروپاییECMWF در دوره آماری 38 ساله (2016 1979) و از داده های ساعتی ارتفاع ژیوپتانسیل فشار تراز 500 هکتوپاسکال در ساعت UTC 12 مرکز ملی پیش بینی محیطی و مرکز ملی پژوهش های جوی ایالات متحده NCEP/NCAR در دوره آماری 38 ساله (2012 1975) استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که در فشار تراز دریا و فشار تراز 850 هکتوپاسکال، دو سامانه اصلی واچرخند آزور و مرکز کم فشار جنوب و جنوب غرب آسیا در منطقه جنب حاره قابل مشاهده است. جو کشور ایران در فشار تراز دریا و 850 هکتوپاسکال، تحت تاثیر زبانه های غرب سوی سامانه کم فشار موسمی بوده و شرق دریای مدیترانه، محل جدایش زبانه های غرب سوی سامانه کم فشار موسمی و زبانه های شرق سوی واچرخند آزور می باشد. در فشار تراز 500 هکتوپاسکال، 3 الگوی واچرخندی مستقل به نام های واچرخند آزور، عربستان و شمال غرب آفریقا و 4 الگوی واچرخندی ترکیبی منتج از سه الگوی فوق الذکر قابل تشخیص است. از میان واچرخندهای مستقل، واچرخند عربستان بیشترین و واچرخند آزور، کم ترین فراوانی را در جو تراز 500 هکتوپاسکال ایران تجربه می کند. در مقابل از میان واچرخندهای ترکیبی، واچرخند آزور شمال غرب آفریقا عربستان، بیشترین و واچرخند آزور عربستان، کمترین اثر را بر جو فشار تراز 500 هکتوپاسکال ایران دارد.
کلید واژگان: واچرخندهای جنب حاره ای, کم فشار جنوب آسیا, الگوهای فشاری, فصل تابستان, ایران}This study investigates the subtropical anticyclones and summer monsoons of the north hemisphere in the 500 hPa level, effective on Iran in a 38-year period (1975-2012). For this purpose, the data of geopotential heights of 500 hPa at 12 UTC with a spatial resolution of 2 by 2 degrees of the (NCEP/NCAR) were used. Results show that three independent patterns (Azores anticyclone, Saudi anticyclone and North West Africa anticyclone) and four combinatory patterns derived from the independent patterns have controlled the atmosphere of 500 hPa level of Iran. In most cases, the maximum in geopotential heights in above-mentioned anticyclone centers reach to more than 5920 geopotential meters, but often the tongue of these anticyclones control the atmosphere of 500 hPa levels of Iran with the geopotential height of 5880 to 5900 meters. In contrast, at this pressure level, the large-scale monsoon system is very weak and the maximum geopotential height of this system is about 5840 meters. The extent and intensity of the monsoon system has been reduced so that its tongues do not affect the 500 hPa level of Iran at any time. Given that the main factor in the development of large-scale monsoon system is the surface heating (bottom-up formation) and the main factor in the development of subtropical anticyclone is descending of atmospheric dynamics, the main reason for the development of summertime subtropical dynamic anticyclone should be a very strong and unit agent, something other than the summer monsoons.
Keywords: subtropical anticyclones, South Asia Low pressure, Pressure patterns, summer season, Iran} -
بررسی شرایط سینوپتیک همزمان با رخداد بارش های سیل آسای غرب و جنوب غرب کشور مورخ 11 و 12 فروردین 1398زمینه و هدف
بارش های سیل آسا همه ساله خسارات فراوانی را به بخش های مختلف کشور وارد می سازد.هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و بررسی سامانه های سینوپتیک منجر به رخداد سیلاب فراگیر و مخرب منطقه غرب و جنوب غرب کشور در مورخ 11 و 12 فروردین 1398 می باشد.
روش بررسیجهت بررسی شرایط سینوپتیک همزمان با رخداد بارش های شدید منجر به سیلاب های مورد نظر، علاوه بر استفاده از تصاویر ماهواره ای نوآ 18، داده های فشار و نم ویژه تراز دریا، ارتفاع ژیوپتانسیل و امگای فشار تراز 850، 700 و 500 هکتوپاسکل؛ نم نسبی فشار تراز 700 هکتوپاسکال، مولفه باد مداری و نصف النهاری از فشار تراز 1000 تا فشار تراز 200 هکتوپاسکال با تفکیک مکانی 5/2 درجه در 5/2 درجه عرض جغرافیایی از مرکز ملی پیش بینی محیطی و مرکز ملی پژوهش های جوی ایالات متحده (NCEP/NCAR) دریافت و نقشه های مورد نظر ترسیم گردید.
یافته ها:
وجود چرخندی عمیق در فشار تراز دریا تا فشار تراز 500 هکتوپاسکال از شرق دریای مدیترانه تا غرب ایران و همچنین استقرار جت جنب حاره ای با جهت نصف النهاری(جنوب غربی شمال شرقی) در منطقه جنوب غرب و غرب کشور و در نهایت چینش شدید قایم باد افقی از فشار تراز دریا تا فشار تراز 200 هکتوپاسکال در منطقه مورد مطالعه، به عنوان عوامل اصلی موجد ناپایداری در منطقه غرب و جنوب غرب کشور شناخته شده است. وجود نم ویژه 14 تا 18 گرم بر کیلوگرم در فشار تراز دریا و رطوبت نسبی 95 تا 100 درصد در فشار تراز 700 هکتوپاسکال نیز، به عنوان شرایط مناسب رطوبتی در منطقه مورد مطالعه شناسایی شده است.
بحث و نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان می دهد که در روزهای 11 و 12 فروردین 1398 جو منطقه غرب و جنوب غرب کشور در تمام عمق لایه تروپوسفر، ناپایداری شدیدی را به علت استقرار ضلع شرقی چرخندی عمیق، تجربه کرده است. در بالای چرخند یادشده، جریانات نصف النهاری جت جنب حاره ای واقع شده که سبب تشدید ناپایداری تا عمق لایه وردسپهر شده است. همچنین فرارفت رطوبت از غرب دریای عرب، دریای سرخ و خلیج فارس سبب تشکیل سلول هایی از ابرهای همرفتی ضخیم در تمام منطقه غرب و جنوب غرب کشور شده است. بارش های خیلی شدید منتج از همین ابرهای همرفتی موجب سیلاب های شدید و فراگیر در این منطقه از کشور شده است.
کلید واژگان: بارش سیلاب ساز, سامانه های همدیدی, منابع رطوبتی, غرب و جنوب غرب کشور}Background and ObjectiveThe purpose of this study is to identify and investigate the synoptic systems that led to the extensive and destructive flood events in the west and southwest of the country on March 31 and April 1, 2019.
MethodIn order to study the synoptic conditions in coincided with the event of heavy rainfall leading to the floods, in addition to using NOAA18 satellite images, sea level pressure data, sea level specific humidity, geopotential height and omega at pressure level 850, 700 and 500 hPa, Relative humidity pressure at 700 hPa, U and V component from pressure 1000 to 200 hPa with a resolution of 2.5 ° to 2.5° latitude from the National Center for Environmental Prediction and the National Center for Atmospheric Research (NCEP / NCAR) Received and the maps were plotted.
FindingsExistence of a deep cyclone at sea level pressure to 500 hPa pressure from eastern Mediterranean to western of Iran and also the establishment of a subtropical jet stream with meridian direction (southwest - northeast) in the southwest and west of the country and finally the intense vertical shear of horizontal wind from sea level pressure to 200 hPa in the study area, It is known as the main factors of cause of instability in the west and southwest of the country. existence Specific humidity of 14 to 18 g / kg at sea level pressure and relative humidity of 95 to 100% at a pressure of 700 hPa have also been identified as suitable moisture conditions in the study area.
Discussion and ConclusionThe results of this study show that on March 31 and April 1, 2019, the atmosphere of the western and southwestern regions of the country in all depths of the troposphere layer experienced severe instability due to the establishment eastern part of a deep cyclone. Above the cyclone mentioned above, located meridional flows of subtropical jet stream which has intensificated the instability to the depth of the tropospheric layer. Also moisture advection from the western Arabian Sea, the Red Sea and the Persian Gulf has caused form cells from thick convective clouds throughout the west and southwest of the country. The heavy rains resulting from these convective clouds have caused severe and extensive floods in this area of the country.
Keywords: Flooding rainfall, Synoptic Systems, moisture sources, west, southwest of the country} -
سلاح های کشتار جمعی و آثار مخرب آن ها، همواره مورد توجه حقوقدانان در راستای ایجاد موانع حقوقی عدم اشاعه آن ها بوده است. چرا که پیامدهای فراوان این سلاح ها در جامعه جهانی از هیچ کس پوشیده نیست. مقاله حاضر ضمن پرداختن به ماهیت توافقنامه بین المللی «برنامه جامع اقدام مشترک» موسوم به «برجام»، در صدد بررسی نقش عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی در حقوق بین الملل است. در این مقاله پس از بسط فضای مفهومی «برجام»، به اهمیت و نقش آن در عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی مورد بررسی قرار می گیرد. این، مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است که برجام از چه طریقی می تواند بر عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی در حقوق بین الملل تاثیرگذار باشد؟ روش تحقیق مورد استفاده در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای صورت پذیرفته است. با توجه به فقدان تعدد کافی در پژوهش های انجام شده مرتبط با موضوع «برجام» و نیز نظر به تاثیر «برجام» بر حقوق بین الملل حاکم بر عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی، و اینکه پژوهش حاضر با هدف تدوین و احصاء پیامدهای «برجام» بر اشاعه سلاح های کشتار جمعی، از نگاه راهبردی به متن توافق و نه محتوای توافق صورت پذیرفته، نتیجه کلی مقاله نشان می دهد که «برجام» از طریق تعهد و عمل به پروتکل الحاقی و پادمان آژانس بین المللی انرژی هسته ای و یادمان ها و اقدامات شفاف سازی شده مطرح در متن توافقنامه وین، از طریق کاهش رقابت تسلیحاتی و منع گسترش سلاح های هسته ای بر حقوق بین الملل حاکم بر عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی تاثیر می گذارد.کلید واژگان: برنامه جامع اقدام مشترک, برجام, آژانس بین المللی انرژی هسته ای, توافقنامه وین سلاح هسته ای, سلاح کشتارجمعی, حقوق بین الملل, جمهوری اسلامی ایران}Weapons of mass destruction and their destructive effects have always been the focus of lawyers' efforts to create legal barriers to non-proliferation, as the consequences of these weapons are far from universal in the international community. This article, while addressing the nature of the international agreement of the Joint Comprehensive Plan of Action, which is called the "JCPOA", (as is called "Barjam" in Persian) seeks to examine the role of non-proliferation of WMDs in international law. In this paper, after expanding the conceptual space of the "JCPOA ", its importance and role in the non-proliferation of WMDs are discussed. The research method used in this article is descriptive-analytical and data collection has been done in the form of libraries. The findings of this study suggest that JCPOA, through its commitment to and implementation of the International Atomic Energy Agency's Additional Protocol and Safeguards, and the memoranda and transparency measures set out in the text of the Vienna Agreement, reduce international arms competition and non-proliferation. The ruling affects the non-proliferation of weapons of mass destruction.Keywords: Joint Comprehensive Plan of Action, IAEA, International Atomic Energy Agency, WMD, International Law}
-
زمینه و هدف
باوجود نقش اصلی جرثقیل ها در پیشبرد عملیات ساختمانی، اما حوادث و صدمات شغلی ناشی از فعالیت آن ها، به یک موضوع مهم تبدیل شده است. شواهد اخیر نشان داده است که علت این مشکلات می تواند به عدم طراحی فضای داخلی اتاقک جرثقیل و وظایف اپراتورها، بر اساس اصول ارگونومی، مرتبط باشد. این پژوهش، باهدف ارزیابی ریسک ارگونومی فعالیت اپراتورهای جرثقیل برجی و بازطراحی ابعاد و فضای داخلی اتاقک این جرثقیل ها، بر اساس ابعاد آنتروپومتری اپراتورهای ایرانی انجام گرفت.
روش کاردر این مطالعه توصیفی-مقطعی، 30 اپراتور مرد جرثقیل برجی، شاغل در سه پروژه ساخت وساز بزرگ شهر تهران موردبررسی قرار گرفتند. در ابتدا، باهدف تعریف مشکل، از یک رویکرد چند معیار و مکمل، شامل مشاهده شرایط کاری، مصاحبه با اپراتورها، پرسشنامه اختلالات اسکلتی عضلانی نوردیک و روش ارزیابی سریع اندام فوقانی (رولا)، استفاده شد. در ادامه، با استفاده از داده های آنتروپومتری، بازطراحی ابعاد و فضای داخلی اتاقک جرثقیل، انجام گرفت.
یافته هانتایج روش ارزیابی سریع اندام فوقانی، نشان داد که فعالیت های اپراتورهای جرثقیل برجی، در سطح ریسک بالا و بسیار بالا قرار داشته است. همچنین، 85 درصد و 5/38 درصد افراد، به ترتیب در 12 ماه و 7 روز گذشته، دریکی از نواحی 9 گانه بدن خود، احساس درد و ناراحتی را گزارش کرده اند. در این پژوهش، ابعاد فضای داخلی اتاقک جرثقیل برجی بازطراحی شده، 7/199×1/144×8/160 سانتی متر به دست آمد.
نتیجه گیریبر اساس نتایج مطالعه می توان نتیجه گرفت که طراحی موجود فضای داخلی اتاقک جرثقیل برجی، نیازهای اپراتورها را برآورده نمی کند. لذا، بازطراحی آن، جهت افزایش تطابق بین انسان و ماشین، بهبود سطح ایمنی و بهره وری و پیشگیری از آسیب های اسکلتی - عضلانی، ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: اپراتور جرثقیل, ارزیابی سریع اندام فوقانی (رولا), اختلالات عضلانی اسکلتی, آنتروپومتری}Background and AimDespite the main role of cranes in advancing construction operations, however, accidents and occupational injuries resulting from their activities have become a critical issue. Recent evidence suggests that the cause of these problems may be associated with the absence of design of the interior space of the crane cabin, and the tasks of the operators, based on ergonomic principles. This study was conducted to assess the ergonomic risk of the tower crane operator’s activities and redesigning the dimensions and interior space of these cranes, based on the anthropometric dimensions of Iranian operators.
MethodsIn this descriptive cross-sectional study, 30 male tower crane operators working on three major construction projects in Tehran were investigated. Initially, a multi-step approach was applied to define the problem, including: observing the working statuses, interviewing operators, Nordic Musculoskeletal Disorder Questionnaire, and rapid upper limb assessment (RULA) method. Then, using anthropometric data, the dimensions and interior space of the crane chamber were redesigned.
ResultsThe results of the rapid upper limb assessment method showed that the activities of tower crane operators were at high and very high-risk levels. Also, 85% and 38.5% of these people reported pain and discomfort in one of the nine areas of their body in the last 12 months and 7 days, respectively. In this study, the dimensions of the interior space of the redesigned tower crane cabin were obtained 160.8×144.1×199.7.
ConclusionBased on the results of the study, it can be concluded that the current interior design of the tower crane cabin does not fulfill the needs of the operators. Hence, redesigning it appears essential to enhance human-machine compatibility, improve safety and productivity, and prevent musculoskeletal disorders (MSD).
Keywords: Tower Crane, Rapid upper limb assessment (RULA), Nordic Questionnaire, Anthropometry} -
سابقه و هدف
اهمیت رعایت اصول استاندارد در انجام ساکشن باز لوله داخل تراشه و همچنین آگاهی از عوارض این نوع ساکشن همواره به عنوان یکی از چالش های مراقبت از بیماران در بخش های مراقبت ویژه بوده است. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط نمره درد با رعایت استانداردها در ساکشن باز اندوتراکیال نوزادان تحت ونتیلاتور در بخش مراقبت های ویژه نوزادان بیمارستان های شهر همدان بود.</
مواد و روش هامطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که در بخش مراقبت های ویژه نوزادان بیمارستان های همدان بر روی 120 نوزاد نارس تحت ونتیلاتور انجام شد. پژوهشگر حین و بعد از ساکشن باز اندوتراکیال نوزاد توسط پرستار، انجام درست پروسیجرهای شستن دست ها، پوشیدن دستکش، تعداد دفعات ساکشن، مدت زمان ساکشن کردن، سایز کاتتر مورد نیاز برای ساکشن کردن و کنترل فشار دستگاه ساکشن توسط پرستار مربوطه را ثبت نمود. داده ها با استفاده از آزمون های توصیفی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هابر اساس نتایج مدل تطبیق یافته رگرسیون خطی بین فشار دستگاه ساکشن، مدت زمان ساکشن و تعداد دفعات ساکشن با نمره درد ارتباط معنی دار آماری وجود داشت اما بین سایز کاتتر ساکشن با نمره درد ارتباط معنی دار آماری وجود نداشت
نتیجه گیریرعایت استانداردهای ساکشن باز اندوتراکیال در نوزادان نارس می تواند به میزان بالایی به ثبات شاخص های فیزیولوژیک، تسریع روند بهبودی و برگشت سریع نوزادان کمک کرده و از بروز عوارض و افزایش طول مدت بستری جلوگیری نماید.
کلید واژگان: استاندارد, ساکشن, نوزاد}Background and Objective</strong></span> Although suction is an important nursing intervention in neonates under ventilation, it can lead to complications such as pain, respiratory distress, hypoxemia, bronchospasm and hospital infection. The purpose of this study was to determine the relationship between pain score and its effective indices in neonatal endotracheal open suction under ventilator in the neonatal intensive care unit of Hamadan hospitals.
Materials and Methods</strong></span> This descriptive correlational study was performed on 120 preterm infants under ventilation in Neonatal intensive care unit of Hamadan hospitals. First, 5 minutes before the patient suction, the respiratory rate and oxygen saturation of the neonatal arterial blood were recorded by the researcher in three shifts based on the findings of the direct monitoring of the infant. During and 5 minutes after suction, the respiratory rate and oxygen saturation index was re-recorded. Data were analyzed using descriptive and regression tests.
Results</strong></span> According on the results of the applied linear regression model, there was a statistically significant relationship between the pressure of the suction device, the duration of suction and the number of suctions with the pain score(P =0.000) but there was no statistically significant relationship between the size of the suction catheter and the pain score (P =0.235).
Conclusion</strong></span> Endotracheal open suction in premature infants can greatly affect the number of respiration and oxygen saturation in the arterial blood and increase the pain score in these infants.</div>
Keywords: Neonate, Respiration, Oxygen Saturation} -
تجربهای نامطلوب، تحت عنوان «دیسترس اخلاقی»، از مسایل عمدهای است که پرستاران هنگام تصمیمگیری اخلاقی با آن روبهرو هستند. بعد معنوی، از ابعاد اثرگذار بر دیسترس اخلاقی آنان است؛ لذا این مطالعه، با هدف تعیین ارتباط سلامت معنوی با دیسترس اخلاقی پرستاران شاغل در بخش اورژانس انجام گرفت. در این مطالعهی توصیفیتحلیلی،140 پرستار شاغل در اورژانس مراکز آموزشیدرمانی شهر همدان، بهصورت سرشماری، شرکت داشتند. دادهها، ازطریق پرسشنامهای سهقسمتی، شامل اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامهی سلامت معنوی پولوتزین و الیسون و پرسشنامهی دیسترس اخلاقی کورلی جمعآوری شد. دادهها، پس از جمعآوری، با آزمون کای دو و ضریب همبستگی پیرسون و ازطریق نرمافزار SPSS، نسخهی 16، تجزیه و تحلیل شدند. میانگین سنی شرکتکنندگان 31/7 ±9/31 سال بود. نمرهی سلامت معنوی و دیسترس اخلاقی اکثر پرستاران، در حد متوسط بود. بین سلامت معنوی، با شدت دیسترس اخلاقی پرستاران، همبستگی منفی و معنیدار مشاهده شد (200/0- =r ، 05/0 =p)؛ بدین معنی که هرچه نمرهی سلامت معنوی پرستاران بالاتر بود، دیسترس اخلاقی آنها شدتی کمتر داشت. نتایج نشان میدهد سلامت معنوی، پارامتری موثر در کاهش دیسترس اخلاقی در پرستاران است؛ بنابراین، پیشنهاد میشود در ارتقای سلامت پرستاران به بعد معنوی نیز، توجه شود.
کلید واژگان: پرستار, دیسترس اخلاقی, سلامت معنوی}Undesirable experience as “moral distress” is one of the major issues faced by nurses when making moral decisions. The spiritual dimension is one of the dimensions that influences their moral distress; therefore, this study was conducted with the aim of determining the relationship between spiritual health and the moral distress of nurses working in the emergency departments. In this descriptive-analytic study, 140 nurses working in the emergency departments of the educational and medical centers of Hamedan participated by census sampling. Data were collected through a three-part questionnaire, including demographic information, Paloutzian and Ellison spiritual health questionnaires and Corly moral distress questionnaire. The data was analyzed by Chi-square test and Pearson correlation coefficients using SPSS software, version 16.</strong> The mean age of participants was 31.9 ± 7.31 years. The spiritual health score and moral distress of most nurses were moderate. A negative and significant correlation was observed between spiritual health and the severity of nurseschr('39') moral distress, (r = -0.200, p = 0.05), meaning that the higher the nursechr('39')s spiritual health score, the lower their moral distress. The results indicate that spiritual health is an effective parameter in reducing moral distress in nurses, so it is suggested to pay attention to spiritual’s dimension in promotion of nurseschr('39') health.
Keywords: Nurse, Moral distress, Spiritual health} -
همجواری دو دریاچه ارومیه و وان و تشدید تغییرات سطح تراز آبی دریاچه ارومیه نسبت به دریاچه وان، سبب شده است که در بسیاری از بررسی ها، با فرض مشابهت دانستن ویژگی های طبیعی دو دریاچه، عامل انسانی را به عنوان مهم ترین عامل در رخداد کاهش تراز آبی دریاچه ارومیه دانسته شود. در این پژوهش، تلاش شده است تفاوت های طبیعی دو دریاچه فوق الذکر که به عنوان مهم ترین عامل در بقا و یا زوال دو دریاچه ارومیه و وان در عصر تغییر اقلیم شده است، پرداخته شود. بدین منظور در ابتدا به بررسی وضعیت پهنه آبی دو دریاچه فوق الذکر پرداخته و سپس جهت بررسی وضعیت دمایی و نم نسبی در سطح هر دو دریاچه، از پایگاه داده ای ECMWF به تفکیک فصول سال طی یک دوره آماری 39 ساله(2017 1979) استفاده شده است. بررسی ها نشان می دهد در فصول مختلف سال دمای هوا در سطح دریاچه وان بین 2 تا 4 درجه سانتی گراد کمتر از دریاچه ارومیه و نم نسبی آن به استثنای فصل زمستان، 2 تا 6 درصد بیشتر است. همچنین تفاوت های زیادی به لحاظ عمق، حجم آب، شیب کف بستر، بارش، تبخیر، رواناب ورودی و توپوگرافی در اطراف دو دریاچه وجود دارد؛ به طوری که عمق متوسط دریاچه وان در حدود 29 برابر عمق متوسط دریاچه ارومیه و حجم متوسط آب دریاچه وان بیش از 100 برابر حجم آب دریاچه ارومیه است.کلید واژگان: دریاچه ارومیه, دریاچه وان, عناصر اقلیمی, تحلیل تطبیقی}Review of Right and wrong Comparative analysis between the two lakes of Urmia and Van "Plan a theme"The proximity of the two lakes of Urumia and Van and the intensification of changes in the level of water level in Lake Urmia over lake Van has caused that in many studies, assuming the similarity of the natural features of two lakes, the human factor as the most important factor in the reduction event The water level of Lake Urmia is considered. In this study, the natural disparities between the two above mentioned lakes as the most important factor in the survival and decline of the two lakes of Urumia and Van in the era of climate change have been attempted. For this purpose, we first examined the status of the azure zone of the two above mentioned lakes and then, to study the temperature and relative humidity of the two lakes, use of the ECMWF database by the seasons of the year during a 39-year statistical period (1979-2017) Has been. Studies show that in different seasons, the temperature of the air at the lake level is 2 to 4 degrees less than Lake Urmia and its relative humidity, except for winter, is 2 to 6 percent higher. There are also many differences in terms of depth, water volume, bed slope, rainfall, evaporation, runoff and topography around two lakes, so that the average depth of the lake is about 29 times the average depth of Lake Urmia and the average volume of lake water The tub is more than 100 times the volume of Lake Urmia water.Keywords: Urmia Lake, Van Lake, Climatic Elements, comparative analysis}
-
مقدمه
با توجه به آمار بالای شیوع بالای اختلالات اسکلتی عضلانی در کارگران صنعت ساختمان سازی، هدف از این مطالعه بررسی شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی و ریسک فاکتورهای مرتبط با آن در انواع وظایف شغلی انجام شده در کارگران یک کارگاه ساختمان سازی بود.
روش بررسیاین مطالعه توصیفی-تحلیلی در سال 1397 بر روی 150 نفر از کارگران شاغل به روش سرشماری در یک کارگاه ساختمانی در تهران انجام شده است. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه کرنل (CMDQ) و روش ارزیابی ریسک ارگونومی WERA بود. به همراه تکمیل پرسشنامه ها ارزیابی پوسچر کارگران در حین انجام کار در هر ایستگاه کاری انجام گردید. داده های جمع آوری شده در نرم افزار 22 SPSS با آزمون های توصیفی و تحلیلی مناسب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها:
نتایج آنالیز پرسشنامه ها نشان داد که کمر دارای بیشترین نمره میانگین درد بود و مچ دست، زانو و شانه در رده های بعدی قرار گرفتند. نتایج ارزیابی به روش WERA هم بیشترین نمره ریسک را در نواحی کمر و شانه تخمین زد. همچنین بین نمره ارزیابی WERA و نوع شغل از لحاظ آماری اختلاف معناداری وجود داشت (001/0˂p). در این میان مشاغل بنایی، آزمایش بتون و جوشکاری دارای بیشترین نمره میانگین بودند که سهم زیادی از اختلاف معنادار به دست آمده را به خود اختصاص می دهند.
نتیجه گیری:
با توجه به نتایج حاصل شده در مطالعه، بیشترین ریسک فاکتورهای ارگونومیکی در فعالیت های گروه های شغلی گسترده همراه با وظایف شغلی متعدد بوده که کارگران را در مواجهه با ریسک فاکتورهای جدی در نواحی کمر و زانوها قرار می دهد. لذا انجام مداخلات ارگونومیک برای بهبود شرایط کاری این مشاغل ضروری است.
کلید واژگان: اختلالات اسکلتی-عضلانی, کارگران ساختمان سازی, پرسشنامه کرنل, WERA}IntroductionWith regard to high prevalence of musculoskeletal disorders in the construction industry workers, the aim of this study was to investigate the prevalence of musculoskeletal disorders and their relevant risk factors in workers of a construction factory.
MethodsThis descriptive-analytical cross-sectional study was conducted in 2019. In this regard, 150 workers were selected from a construction factory located in Tehran City, Iran. The census sampling method was applied in the area under study. The data gathering tool were Cornell questionnaire and WERA ergonomic risk assessment method. The questionnaires were completed while the workers' postures were assessed in their work stations. Data were analyzed applying suitable descriptive and analytical tests in SPSS software version 22.
ResultsThe analysis of questionnaires showed that the workers' lower back had the highest average score of pain. The wrist, knee, and shoulder had the highest pain average scores, respectively. The result of ergonomic assessment by WERA method indicated that the lower back had the highest risk score. Similarly, WERA assessment score was significantly related to the type of job (p-value < 0.001). Among the understudy occupations, masonry, concrete testing, and welding had the highest risk scores, respectively.
ConclusionThe most ergonomic risk factors in activities of the extensive occupational groups are associated with multiple occupational tasks that endanger workers for serious risk factors in the lumbar and knee areas. Therefore, implementation of ergonomic interventions is necessary for improving the working conditions of construction occupations.
Keywords: Musculoskeletal disorders, Construction workers, Cornell questionnaire, WERA} -
یکی از مخرب ترین پدیده های هواشناسی که گستره فضایی و بازه زمانی آن کاملا متغیر است و در مقیاس های مختلف خودنمایی می کند توفان های تندری است. پدید ه ای که مقیاس مکانی آن زمانی که در دل چرخندهای حاره ای و مناطق همرفتی کمربند همگرایی بین حاره ای قرار می گیرد بسیار گسترده بوده و از سویی بسیار حیرت آور، زیبا و در عین زیبایی طی شرایطی خاص فوق العاده مخرب می گردد. هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل چنین توفان های مخرب در یک دوره زمانی 25 ساله (1986-2010) در ایستگاه سینوپتیک کرمانشاه می باشد. داده های مورد استفاده در این تحقیق شامل داده های بارش روزانه و کدهای مربوط به پدیده های هواشناسی، پارامترهای دمای خشک، نقطه شبنم، رطوبت نسبی، جهت و سرعت باد جهت محاسبه شاخص های ناپایداری و پارامترهای ارتفاع ژئوپتانسیل، نم ویژه، سرعت قائم، مولفه های باد مداری و نصف النهاری می باشد. نتایج نشان داد که طی دوره آماری مورد بررسی سه توفان تندری بسیار شدید در منطقه مورد مطالعه رخ داده است. بررسی شاخص های ناپایداری حاکی از قرار گرفتن این شاخص ها در طبقه شدید و مناسب جهت رخداد پدیده توفان تندری می باشد؛ همینطور وضعیت دینامیک جو همزمان با رخداد این پدیده نشان از حضور یک ناوه بسیار عمیق در غرب منطقه مورد مطالعه و قرارگیری خروجی هسته رودباد ترازهای 500 و 850 میلی بار بر روی منطقه مورد مطالعه را دارد که در پی این اتفاق پدیده توفان تندری با شدت زیاد همراه با شکل گیری ابرهای کومولوس و رعد و برق و نهایتا بارش های سنگین منطقه مورد مطالعه را تحت تاثیر اثرات مخرب خود قرار داده است؛ این درحالیست که این وضعیت برای دو مورد شناسایی شده یعنی پدیده روز 04 فوریه 2007 و 12 دسامبر 1991 نسبت به دیگر موارد شناسایی شده یعنی پدیده روز 17 آوریل 1991 شرایط جوی ناپایدارتری را از نظر الگوهای گردشی متوسط مقیاس تجربه نموده است.کلید واژگان: توفان های تندری, شاخص های ناپایداری, نمودار اسکیوتی, الگوهای گردشی جو, ایستگاه سینوپتیک کرمانشاه}One of the most devastating phenomena of meteorology which varies extensively in spatial and temporal extent and manifests itself at various scales, is thunderstorms. The purpose of this study was to identify and analyze such destructive storms over a period of 25 years (1986-2010) at the synoptic station of Kermanshah. The data used in this research includes daily rainfall data and codes related to meteorological phenomena, dry temperature, dew point, relative humidity, wind direction and wind speed for calculation of instability indices, geopotential height parameters, specific humidity, vertical velocity, and zonal and meridional components. The results showed that during the statistical period of the study, three extreme thunderstorms occurred in the study area during the statistical period of 25 years. The study of instability indices indicates that these indices are in the strong and suitable category for the occurrence of thunderstorm phenomenon; in addition, the dynamics of the atmosphere at the time of the occurrence of this phenomenon indicates the presence of a very deep trough and negative abnormalities in the west of the studied region and positioning of the left half of the Jetstream of levels of 500 and 850 millimeters on the studied area. Following this phenomenon, the thunderstorm intensely affected the region by its destructive effects with the formation of clouds of cumulus and lightning, and finally, heavy rainfall. However, it should be mentioned that for two cases, that is, the phenomenon of February 4, 2007 and December 12, 1991, they experience a more unstable climate due to the average circulation patterns compared to the other identified case, i.e. the phenomenon of April 17, 1991.Keywords: Thunderstorms, instability indices, atmospheric circulation patterns, Kermanshah synoptic station}
-
فصلنامه فضای جغرافیایی، پیاپی 66 (تابستان 1398)، صص 223 -238
بارش های شدید و سیل آسا یکی از مهم ترین مخاطراتی هستند که همه ساله بسیاری از مناطق از جمله شمال غرب کشور را متاثر و خسارات فراوانی را به مزارع، باغ ها، منازل، تاسیسات شهری و غیره وارد می سازد. در این پژوهش به بررسی شرایط جوی همزمان با رخداد بارش سیلاب ساز شمال غرب کشور در تاریخ 25 فروردین 1396 پرداخته شده است. بدین منظور داده های فشار تراز دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل، امگا و باد مداری و نصف النهاری در فشار تراز 850، 700، 500 و 300 میلی باری و همچنین نم ویژه در فشار تراز 1000 و 850 میلی باری(از 12 ساعت قبل ار رخداد سیلاب) از پایگاه داده ای مرکز پیش بینی میان مدت جوی اروپایی(ECMWF) با تفکیک مکانی0/75 درجه دریافت و نقشه های مورد نظر ترسیم و نتایج پیش رو حاصل گردید. وجود گرادیان شدید فشار در تراز دریا در منطقه شمال غرب کشور و رطوبت فراوان در لایه زیرین جو و همچنین قرار گیری جلوی ناوه های غربی در تمام سطوح تروپوسفر، سبب تشدید جریانات نصف النهاری و متعاقب آن تشکیل جت از سطح 700 تا 300 میلی باری بر روی شمال غرب کشور شده است. از طرف دیگر، صعودهای شدید به علت چینش عمودی قوی باد افقی و وجود رطوبت فراوان به ویژه در لایه های زیرین جو، سبب تشکیل ابرهای کومولونیمبوس از سطح 850 تا 370 میلی باری به همراه آذرخش هایی در سطح 850 تا 600 میلی باری شده است. تمامی شرایط فوق الذکر سبب شده تا ناپایداری های حاصله همراه با بارش های سیل آسا در این پهنه از کشور شود.
کلید واژگان: بارش سیل آسا, چینش باد عمودی, زبانه های واچرخند و چرخند, اسکیوتی, شمال غرب ایران}Geographic Space, Volume:19 Issue: 66, 2019, PP 223 -238Heavy precipitations and severe floods are one of the most important hazards affecting many parts of the country, including the northwest of the country, and it causes extensive damage to farms, gardens, houses, urban facilities, etc. In this research, the atmospheric conditions accompanying the occurrence of flood events in the northwest of the country on April 14, 2017 are studied. For this purpose, the data of sea level pressure, geopotential height, vertical velocity, zonal and meridional components at pressure levels of 850, 700, 500 and 300 hpa, as well as specific humidity in pressure levels of 1000 and 850 hpa(12 hours before the flood event) were obtained from European Centre for Medium-Range Weather Forecasts with a .075 -degree spatial resolution and the desired maps were drawn and the following results were obtained. The presence of severe gradient of pressure in the sea level in the northwestern region of the country and the high humidity in the lower atmosphere as well as the presence of western troughs at all levels of the troposphere exacerbate the meridian flows, and cause the subsequent formation of jets at a pressure of 700 to 300 hpa on the northwest region of Iran. On the other hand, extreme ascent, due to the severe vertical shear of the horizontal wind and the presence of a great deal of moisture, especially in the lower layers of the atmosphere, have created cumulonimbus clouds from a pressure level of 850 to 370 hpa, with lightning strikes at a pressure of 850 to 600 hpa. All of the above conditions have caused the instability and flooding and extreme precipitations in this region of the country.
Keywords: Flooding precipitation, Vertical wind shear, Anticyclone, cyclone tongues, Skew-T, North West of Iran} -
هدفهدف این پژوهش، بررسی تاثیر توانایی مدیر بر ویژگی قابلیت مقایسه صورت های مالی در 120 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1384 تا 1396 است.روشدر این پژوهش برای سنجش توانایی مدیریت، از الگوی دمرجیان و همکاران (2012) و به منظور سنجش قابلیت مقایسه، از الگوی دیفرانکو و همکاران (2011) استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه پژوهش از الگوی رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. همچنین، به عنوان آزمون های تکمیلی، از دو معیار جایگزین برای سنجش قابلیت مقایسه استفاده شده و الگوی اصلی مجددا برآورد گردیده است. نتایج آزمون های تکمیلی، یافته های پژوهش را تایید می کنند.یافته هانتایج نشان می دهد که توانایی مدیریت، تاثیر مثبت و معنا داری بر قابلیت مقایسه صورت های مالی دارد.نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش می توان دریافت که شرکت ها می توانند با به کارگیری مدیران تواناتر، قابلیت مقایسه صورت های مالی را تقویت کنند.کلید واژگان: قابلیت مقایسه, توانایی مدیریت, کارایی مدیر, مدیریت سود}ObjectiveThis study examines the impacts of management ability on financial statement comparability in 120 firms listed in the Tehran Stock Exchange, during 2005-2017.MethodIn this study, the measure developed by Demerjian et al. (2012) was used to assess management ability, and the measure introduced by DeFranco et al. (2011) was used to specify accounting comparability. Panel data and multivariate regression models were taken to test the study hypothesis and analyze the results. Also, two alternative proxies for financial statement comparability were specified to re-test the hypothesis.ResultFindings from the above tests verified the findings of the study showing that the management ability has positively significant impact on financial statement comparability.ConclusionThis study suggests that firms can improve their financial statement comparability by employing higher quality managers.Keywords: Comparability, Management Ability, Managerial Efficiency}
-
برنج (Oryza sativa L) یکی از محصولات زراعی است که در اقلیم های گرم و مرطوب با بارش نسبتا زیاد و یا مناطق غنی از آب های سطحی و زیر زمینی قابلیت کشت دارد. مناسب ترین منطقه برای کشت این محصول استان های شمالی کشور می باشد. بدین منظور در این پژوهش تلاش شده است که میزان تبخیر و تعرق گیاه برنج در مراحل مختلف رشد (می تا آگوست) در سه استان گیلان، مازندران و گلستان بدست آید. در ابتدا میزان تبخیر و تعرق گیاه مرجع در ایستگاه های منتخب با استفاده از روش فائو پنمن مانتیث به عنوان بهترین روش استاندارد محاسبه تبخیر و تعرق، محاسبه و سپس با حاصلضرب ضریب گیاهی گیاه برنج در مقادیر تبخیر و تعرق گیاه مرجع، مقدار تبخیر و تعرق گیاه برنج در مراحل مختلف رشد بدست آمد. نتایج نشان می دهد که بیشینه میزان تبخیر و تعرق گیاه برنج در مرحله میانی و کمینه آن در مرحله پایانی رشد تجربه می شود (به استثنای ایستگاه منجیل)، در بیشتر ایستگاه های منتخب، تبخیر و تعرق گیاه برنج در مرحله میانی رشد (ژوئن و جولای) در حدود 65 تا 70 درصد از کل تبخیر و تعرق این محصول را به خود اختصاص می دهد. به طور کلی میزان تبخیر و تعرق برنج در تمام مراحل رشد از شرق منطقه (ایستگاه مراوه تپه) به سمت غرب (ایستگاه آستارا) به استثنای ایستگاه منجیل کاهش می یابد، در مقابل میزان بارش در دوره رشد این محصول از شرق به غرب، روندی افزایشی را طی می کند به طوری که در ایستگاه های مراوه تپه و گرگان میزان بارش به ترتیب در حدود 9 و 20 درصد از نیاز آبی این محصول را تامین کند در حالی که در بیشتر ایستگاه های استان مازندران و گیلان در حدود 30 تا 50 درصد نیاز آبی این محصول از طریق بارش قابل تامین است.کلید واژگان: تبخیر و تعرق, پنمن مانتیث, برنج, استان های شمالی}Oryza sativa is one of the crops which can be cultivated in warm and humid climates with relatively high rainfall or large areas of terrestrial water and underground water. One of the most suitable region for rice growing is the northern provinces of Iran. In this study, the rate of evapotranspiration of Oryza sativa in different stages of growth (May to August) has been obtained in three provinces of Iran (Gilan, Mazandaran and Golestan). First, the evapotranspiration of the reference plant in selected stations was calculated using the FAO Penman-Monteith method, and then by the product of the rice plant's coefficient in the reference values of evapotranspiration, the amount of evapotranspiration of Oryza sativa was obtained at different stages of growth. The results indicate that the maximum evapotranspiration of the Oryza sativa in the middle stage and the minimum of this index occurred in the final stage of grows (except Manjil station). Also, the evapotranspiration in the middle stage of grows (June and July) is around 65 – 70 % of the total evapotranspiration in the most stations. The rate of evapotranspiration of rice in all stages of growth decreases from the east (Marave tappeh station) to the west (Astara station) of the region (except Manjil station). In contrast, the rate of precipitation during the period of growth of this product from east to west is increasing. For instance, the precipitation at Marave Tappeh and Gorgan are supplied respectively 9 and 20% of the water demand of this product while in the stations of Mazandaran and Gilan provinces, about 30-50% of the water demand of this product is provided by rainfall.Keywords: Evapotranspiration, Penman-Monteith, Rice, Northern Provinces}
-
مقدمهتئوری محدودیت ها، نوعی تکنیک مدیریتی جهت افزایش کارایی یک سیستم می باشد. هدف از انجام مطالعه حاضر، استفاده از الگوی مطرح شده در این تئوری جهت بهبود سیستم نوبت دهی مراکز درمانی بود تا از این طریق، کارایی سیستم در استفاده از ظرفیت موجود افزایش یابد و میانگین زمان انتظار بیماران طی مراجعه برای دریافت درمان کاهش پیدا کند.روش بررسیاین مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود که به صورت مقطعی بر روی 130 بیمار مراجعه کننده به یک کلینیک تخصصی شیمی درمانی در شهر همدان انجام گرفت. اطلاعات از طریق مشاهده و با استفاده از پرسش نامه جمع آوری گردید. مدل شبیه سازی با استفاده از نرم افزار SIMUL8 طراحی شد و سپس تاثیر سناریوهای مختلف بر متوسط زمان حضور بیمار و تعداد خروجی سیستم مورد بررسی قرار گرفت.یافته هاسناریوی سوم که بر پایه مفاهیم مطرح شده در تئوری محدودیت ها ایجاد شد، در مقایسه با سناریوی «کارایی بالا از محدودیت»، تنها با حدود 4 درصد کاهش در میانگین روزانه تعداد خروجی بیمار، میانگین زمان انتظار را 41 درصد کاهش داد. از سوی دیگر، در سناریوی سوم در مقایسه با سناریوی «میانگین زمان انتظار پایین»، حدود 12 درصد افزایش در میانگین زمان انتظار بیمار مشاهده شد و به دنبال آن، میانگین روزانه خروجی بیماران 30 درصد افزایش یافت.نتیجه گیریاستفاده از تئوری محدودیت ها در مرکز درمانی مورد مطالعه، می تواند به صورت قابل ملاحظه ای در مدیریت گلوگاه ها موثر باشد و سبب کاهش زمان انتظار بیماران و بهبود عملکرد سازمان شود.کلید واژگان: تکنولوژی, بیماران, بهینه سازی, شبیه سازی}IntroductionTheory of constraints is a managerial view which aims at increasing the system efficiency by identifying constraint processes. Present study aimed to apply the theory of constraint in scheduling system of a healthcare facility in order to increase efficiency and decrease patient wait times.MethodsThe present research was a descriptive-analytical study through using cross-sectional method on 130 patients of a cancer treatment center. To simulate the patient flow, a discreet event simulation model was employed. The required data for simulating the patient flow were acquired using a questionnaire from patients and direct observation. After simulating the model in Simul8 software, different scenarios were developed and their effects were tested on patient wait times and system output.ResultsThe results from the simulation of different scenarios showed that using the third scenario, which was based on the theory of constraints principles, could balance the trade-off between average wait times and average system output. In comparison to output maximization scenario, only by a 4.36 percent decrease in average daily patient output, drum buffer rope (DBR) scenario improved average waiting times by 41.39 percent. On the other hand, relative to minimizing the wait time scenario, DBR scenario increased the average daily patient output by 29.97 percent, while increased the average wait times by 11.66 percent.ConclusionFindings showed that employing the concepts of theory of constraints in healthcare can be significantly effective in managing the bottlenecks, reducing patient wait times, and improving system efficiency.Keywords: Technology, Patients, Optimization, Simulation}
-
منابع تاریخی از گسترش درگیری ها و اختلافات مذهبی در دوره حاکمیت آل بویه در بغداد سخن گفته اند. این در حالی است که سالها پیش از تسلط آل بویه بر این شهر، اهل سنت و شیعیان در این شهر سکونت داشته اند. مسئله این پژوهش این است که با قدرت یافتن آل بویه در قالب حکومتی شیعه مذهب، در سیاستهای این حاکمیت و مدیریت امور جاری بغداد چه تغییراتی رخ داد که موجب بروز اختلافات مذهبی گردید. آنچه از خلال بررسی منابع به دست می آید نشان دهنده عواملی است که مهم ترین آنها عبارت اند از: 1 تعصبات مذهبی عوام شیعیان و اهل سنت 2 رفتارهای حاکمان جامعه، ضعف مدیریتی و قدرت سیاسی آنان در این دوره 3 انگیزه های اقتصادی 4 نقش آفرینی عالمان و فقی هان بغداد.کلید واژگان: آل بویه, بغداد, اختلافات مذهبی, شیعیان, اهل سنت}Historical sources have spoken about the spread of religious conflicts during the rule of Buyid Dynasty in Baghdad. This is while many years before Buyid Dynasty dominated in that city, Sunni and Shiites resided in that city. The main problem in this study is that with the power of Buyid Dynasty in the form of a Shiite government, what changes have been created in the policies of this sovereignty and the management of affairs in Baghdad which have led to religious conflicts. A review of the sources indicates some factors among which the most important are: 1) Religious Fanaticism of Shiite and Sunni Muslims 2) The behaviors of community rulers, their weakness in management and their political power in this period 3) Economic motives 4) Role playing of the scholars and jurisprudents of Baghdad.Keywords: Buyid Dynasty, Baghdad, Religious Conflicts, Shia, Sunni}
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.