به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مهرناز زارعی

  • حوریه محمدی کناری، مهرناز زارعی، محمد حسین زاده داورزنی، منصوره تقوی نیا، مریم سلیمانی موحد*

    شرط پویایی و رشد نظام های آموزشی و ارتقای کیفیت طراحی، تدوین و اجرای برنامه های درسی، نظارت بر کیفیت تدریس اعضای هیات علمی است. لازمه ی این امر که در سال های اخیر به صورت الکترونیکی انجام می شود شناسایی ویژگی های سامانه های موجود، امکان ارتقای سامانه ها با افزودن ویژگی های مطلوب، جامع و مبتنی بر نیاز کلیه دانشگاه های علوم پزشکی است که منجر به ارتقاء سیستم های موجود می شود و یا شرایط را برای ایجاد سامانه های یکپارچه فراهم می کند. بنابراین، این مطالعه با هدف شناسایی ویژگی های سامانه های ارزشیابی اعضای هیات علمی مورد استفاده در دانشگاه های علوم پزشکی کشور انجام شد. این مطالعه به صورت یک پیمایش کیفی با استفاده از پرسشنامه حاوی چند سوال باز انجام شد که برای معاونت های آموزشی دانشگاه های علوم پزشکی کشور ارسال وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی قراردادی بر اساس رویکرد گرنهایم و لوندمن انجام و از معیارهای لینکلن و گوبا برای ارتقای اعتبار وصحت تحلیل داده ها استفاده شد. 11 سامانه ارزشیابی مربوط به ارزشیابی اعضای هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی کشور مورد استفاده قرار گرفت که برخی از آنان نسبت به سایر سامانه ها نقاط قوت بیشتر وبرخی نقاط ضعف شان غالب بود به گونه ای که دانشگاه های استفاده کننده، آن ها را قابل توصیه به سایر دانشگاه ها نمی دانستند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها در قالب چهار طبقه ویژگی-های مشترک، نقاط قوت، نقاط ضعف و پیشنهادات ارائه شده، طبقه بندی شد.به دلیل نقش کلیدی و حیاتی استاد در ارتقای سیستم های آموزشی و ضرورت سنجش عملکرد اساتید درتحقق اهداف و رسالت دانشگاه به عنوان یکی از ارکان فرایند یاددهی-یادگیری، ارتقای مستمر سیستم های ارزشیابی بسیار ضروری است. بنابر این، توصیه می شود پیشنهادات مطرح شده برای ارتقای سامانه های ارزشیابی هیات علمی، به عنوان بخش مهم نتایج مطالعه حاضر که نیازهای واقعی دانشگاه ها در ارتباط با سامانه ارزشیابی مطلوب را نشان می دهد، مورد توجه مسئولان قرار گیرد.

    کلید واژگان: اعضای هیات علمی، ارزشیابی استاد، سامانه ارزشیابی
    Hoorieh Mohammadi Kenari, Mansoureh Taghavinia, Mehrnaz Zarei, Mohammad Hoseeinzadeh Davarzani, Maryam Soleimani Movahed
    Background and Aim

    The dynamism and development of educational systems, along with the promotion of curriculum design, development, and implementation, depend heavily on monitoring faculty-teaching quality. In recent years, this has emphasized the importance of identifying features of existing systems and exploring opportunities to enhance them with desirable and comprehensive features tailored to the needs of all medical universities. Such initiatives could lead to upgrading current systems or creating integrated ones. This study was conducted to identify the characteristics of faculty evaluation systems in medical universities in Iran.

    Methods

    This qualitative survey employed a questionnaire with several open-ended questions, targeting the educational vice-chancellors of medical universities in Iran. Data analysis followed the conventional qualitative content analysis approach, guided by Graneheim and Lundman, with the credibility and accuracy of the analysis enhanced through Lincoln and Guba criteria.

    Results

    Eleven evaluation systems focusing on the assessment of faculty members in medical universities were examined. The findings were grouped into four themes: shared features, strengths, weaknesses, and recommendations.

    Conclusion

    Faculty members are critical to advancing educational systems and evaluating their performance is essential for achieving the goals and mission of universities as key components of the teaching-learning process. Continuous improvement of evaluation systems is crucial. Decision-makers are urged to consider the proposed improvements identified in this study, which reflect the genuine needs of universities for an optimal evaluation system.

    Keywords: Faculty Members, Teacher Assessment, Evaluation Platforms
  • مهرناز زارعی، هرمز فلاح آملی*، یوسف نیک نژاد، داوود براری تاری

    تا کنون تلاش های محققان جهت افزایش کمیت و کیفیت محصولات کشاورزی در کشور از طریق بهبود فرمولاسیون کودهای شیمیایی مرسوم با موفقیت اندکی همراه بوده است. به منظور بررسی بهینه سازی در کیفیت غذایی برنج تحت اثر نانو کودها در شرایط مختلف آبیاری، این آزمایش به صورت اسپیلت پلات فاکتوریل در قالب بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در دو سال زراعی 96-1395 در ساری اجرا گردید. تیمارها شامل دو رقم برنج (شیرودی و هاشمی) به عنوان عامل اسپلیت و چهار مرحله قطع آبیاری (شاهد یا آبیاری دایم در طول دوره رشد، یک روز پس از ناپدید شدن آب از سطح خاک، سه روز پس از ناپدید شدن آب از سطح خاک و پنج روز پس از ناپدید شدن آب از سطح خاک) و سه سطح محلول پاشی نانوکود (نانو سیلیکون، نانو اکسید روی و نانو سیلیکون+ نانو اکسید روی) به عنوان عامل فاکتوریل بود. نتایج نشان داد که صفات انرژی تولیدی دانه، رطوبت، کربوهیدرات، چربی، ویتامین B1، ویتامین B2، ویتامین B3 تحت اثر محلول پاشی نانو کود در سطح احتمال یک و پنج درصد معنی دار شد. نتایج مقایسه میانگین اثر سه گانه عملکرد دانه نشان داد در رقم شیرودی با تیمار آبیاری دایم در طول دوره رشد به همراه مصرف نانو اکسید روی برابر با 529/7 تن در هکتار و کم ترین میزان در رقم هاشمی درمرحله پنج روز پس از ناپدید شدن آب از سطح خاک به همراه مصرف نانو سیلیکون برابر با 243/4 تن در هکتار به دست آمد. به طور کلی نتایج نشان داد که کاربرد نانو اکسید روی و نانو سیلیکون در شرایط قطع آبیاری اثر مثبتی بر ویژگی های کمی و کیفی برنج دارد.

    کلید واژگان: برنج، تیامین، نانو سیلیکون، نانو روی و نیاسین
  • سودابه علی نژاد *، جعفر مسعود سینکی، مهرناز زارعی

    به منظور ارزیابی اثر اسید هیومیک و بیومین بر عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم جو تحت شرایط تنش قطع آبیاری در شهرستان دامغان اجرا گردید. این آزمایش به صورت اسپیلت اسپیلت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمار های آزمایش شامل دو تیمار قطع آب (شاهد و قطع آب در مرحله 41BBCH[1]) به عنوان عامل اصلی و دو رقم جو (کویر و نصرت) به عنوان عامل فرعی و محلول پاشی در چهار سطح (شاهد، هیومکس، بیومین، هیومکس و بیومین 50:50) به عنوان عامل فرعی فرعی، بودند. نتایج نشان داد که اثر قطع آبیاری بر تعداد سنبله، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه و عملکرد دانه در سطح آماری یک درصد معنی دار شد. اثر رقم به غیر از صفت عملکرد دانه در بقیه صفات (تعداد سنبله، تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه) در سطح آماری پنج درصد معنی دار شد. مقایسه میانگین نشان داد که رقم نصرت در تیمار محلولپاشی هیومکس+ بیومین در صفات تعداد سنبله، عملکرد دانه بیش ترین مقدار را به دست آورد. اثر متقابل تنش× رقم× محلول پاشی نشان داد که رقم نصرت در شرایط آبیاری و تیمار محلول پاشی هیومکس+ بیومین در صفات تعداد سنبله در بوته (36/4 عدد)، تعداد دانه در سنبله (8/46 عدد)، وزن هزار دانه (06/45 گرم)، عملکرد دانه (7/8998 کیلوگرم در هکتار) بالا ترین مقدار را کسب نمود

    کلید واژگان: هیومکس، بیومین، ارقام جو، قطع آبیاری و عملکرد و اجزای عملکرد
    Soudabeh Alinezhad *, Jafarmasoud Sinki, Mehrnaz Zarei

    In order to evaluate the effects humic acid and Biomin on yield and yield components of two barley cultivars conditions water stress experiment was. conducted in the city Damghan. In this experiment was conducted a split split plot randomized complete block design with three replications. The samples were cut water treatments (control and with held irrigation stage BBCH41) as the main plot and two varieties of barley (Kavir and Nusrat) as sub-plot and applied at four levels (control, Humax, Biomin, Humax and Biomin 50: 50) as sub-sub-plot. A result showed that the Effect of water deficit on spike, grain number per spike, 1000 grain weight and grain yield was statistical level of one percent means was significant. Effect of cultivar apart from yield traits in other traits (number per spike, grain number per spike and grain weight) in the statistical level of significance was five percent means. Comparison showed that the highest was obtained the Nusrat cultivar spraying in the treatment Humax Biomin spike characteristics, yield treatment. The Max amount was achieved interaction of stress × cultivars × spraying showed that Nusrat the irrigation and spraying treatments humax biomin in spike (4.36 N.o), grain number per spike (46.8 N.o), 1000 grain weight (45.06 gr) and green yield (8998.7 Kg.ha)

  • مصطفی خوشحال سرمست *، حسن صالحی، مهرناز زارعی
    تنش های غیر زیستی ممکن است گیاهان را به دلیل شرایط محیطی نامناسب و یا کیفیت کم آب متاثر کنند. این تنش های رشد و نمو گیاه را طی چرخه های رشدی تحت تاثیر قرار می دهند. به این دلیل گیاهان متحمل به خشکی ارزشمند بوده و سبز فرش ها متحمل به خشکی می توانند برای این منظور تولید شوند. این گونه ها پوششی مناسبی روی سطح زمین ایجاد کرده و مزایایی مختلفی از جمله زیبایی و جلوگیری از فرسایش خاک دارند که زندگی روزانه ما را متاثر می کنند. هدف این پژوهش یافتن محیط کشت ایده ال برای القاء پینه و باززایی و به دنبال آن بیش بیان ژن P5CS1 کد کننده پرولین برای بهبود مقاومت به خشکی در چمانواش بلند بود. برای این منظور پوشش بذر حذف و سپس به صورت طولی بریده شد. این تیمار اثر قابل ملاحظه ای در مقایسه با بذوری داشت که تحت این تیمار قرار نگرفته بودند. علاوه بر این راندمان باززایی در محیط های دارای 2, 4-D و بنزیل آدنین افزایش یافت. متوسط پینه های مقاوم به نشانگر گزینش گر G418 تنها 10% بود. حضور ژن P5CS1 در پینه ها با استفاده از آزمون هیستوشیمیایی Gus و واکنش زنجیره ای پلی مراز با آغازگر های اختصاصی تایید شد. بیش از 90% پینه ها قادر به بیان ژن uida بودند که این به احتمال و به طور غیر مستقیم بیان کننده القاء تحمل به خشکی در پینه ها می باشد.
    کلید واژگان: تنش خشکی، چمانواش بلند، آزمون Gus، ژن Uida
    Mostafa K. Sarmast *, Hassan Salehi, Mehrnaz Zarei
    Abiotic stress conditions can be imposed on plants through either poor water quality or adverse climate condition. These types of stress affect plant growth and development throughout their life cycle. Plants that are tolerant to drought are therefore valuable, and turf grasses have the potential to grow tolerant. Turf grasses provide ground cover and offer multiple benefits, from their aesthetic value which affects our daily lives to their preservation of land against erosion. The objectives of the present work were to find the ideal media for callus induction and regeneration followed by overexpressing the P5CS1 gene encoding proline for improving drought stress resistance in Festuca arundinacea Schreb. The husks of tall fescue seeds were removed and the seeds were then sliced longitudinally. The result of this treatment showed a greater callus induction efficiency in comparison with intact seeds in the culture media. In addition, an increase in regeneration efficiency was observed in media supplemented with 2,4-D along with BAP. The average of G418‒resistant calli obtained in the experiment was around 10%. The heterologous transformation of P5CS1 in F. arundinacea background was confirmed by PCR and the transient Gus assay. More than 90% of calli expressed the uida gene which can most probably convey resistance to drought stress.
    Keywords: drought stress, F. arundinacea, Gus assay, Uida gene
  • علی رهبری*، جعفر مسعود سینکی، مهرناز زارعی
    به منظور بررسی اثر کود آلی فسفره و کم آبیاری بر عملکرد ارزن آزمایشی در سال 1389 اجرا گردید. این آزمایش به صورت طرح کرت های دوبار خرد شده بر پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار بود که عامل اصلی دو رقم ارزن علوفه ای (باستان پیشاهنگ)، عامل فرعی سه سطح کم آبیاری (شرایط بدون تنش، قطع آب در مرحله BBCH 55 و قطع آب در مرحله BBCH 65) و عامل فرعی فرعی سه سطح کود سوپر فسفات ترپیل پیش از کاشت (بدون مصرف کود سوپر فسفات ترپیل، کود سوپر فسفات ترپیل به میزان 100 کیلوگرم در هکتار و سوپر فسفات ترپیل به میزان 200 کیلوگرم در هکتار بود. نتایج بدست آمده نشان داد که میزان کربوهیدرات و سدیم در اندام هوایی ارزن تحت تاثیر رقم و کم آبیاری به ترتیب در سطح احتمال 1 و 5 در صد معنی دار بود. همچنین درصد وزن خشک گیاه تحت تاثیر رقم و قطع آبیاری به ترتیب در سطح احتمال 1 معنی دار شد. وزن خشک گیاه تحت تاثیر کود دهی سوپر فسفات تریپل در سطح احتمال 1 درصد اختلاف معنی داری داشت. به طور کلی بیشترین میزان کربوهیدرات، درصد وزن خشک گیاه و میزان سدیم در رقم باستان به ترتیب (71/23 درصد، 79/57 درصد و PPM 75/4) و در مرحله تنش BBCH55 به ترتیب برابر (69/22 درصد، 58/62 درصد و PPM 58/4) نسبت به رقم پیشاهنگ و سایر تیمار های تنش مشاهده شد. بیشترین میزان فیبر خام تحت قطع آبیاری در مرحله ی BBCH 65 برابر با 87/25 درصد بود در صورتی که بیشترین میزان خاکستر در اندام هوایی در شرایط بدون تنش مشاهده شد و بیشترین میزان پروتئین خام در رقم پیشاهنگ برابر با 9/13 درصد مشاهده گردید. همچنین بیشترین میزان وزن خشک گیاه تحت کوددهی سوپر فسفات تریپل به میزان 200 کیلو گرم در هکتار برابر با 24/397 گرم نسبت به سایر تیمار های کوددهی بود.
    کلید واژگان: ارزن، سوپر فسفات تریپل، کم آبیاری، BBCH، سدیم
    Ali Rabari *, Jafar Masood Sinaki, Mehrnaz Zarei
    In order to study the effect of phosphorus fertilizer and less irrigation on grain yield of the forage Millet، an experiment was carried out in 2010. The experimenta design was the split plot based on a randomized complete block with three replications. The main factor was two varieties of forage millet (Bastan - Pishahang)، three levels of less-irrigation as sub plot (non-stress conditions، water cut stage BBCH 55 and cut the water stage BBCH 65) and sub-sub plots with three levels of super phosphate fertilizer of Triple before planting (no Triple superphosphate fertilizer، superphosphate fertilizer Triple as 100 kg/ha and superphosphate of triple as 200 kg/ha). The results showed that the amount of carbohydrates and sodium in millet shoots under was influenced by millet varieties and less irrigation، respectively، and it was it was statistically significant at 1 and 5 per cent levels. Also the percentage of dry weight was affected by cultivar and less irrigation was significant at 1% level. Also the plant dried weight under the influence of triple superphosphate was significantly different at 1% level. Generally، maximum amount of carbohydrates، percentage of plant dried weight، and the amount of sodium in the bastan variety (23. 71%، 57. 79% and 4. 75 PPM) and at BBCH 55، respectively (22. 69&، 62. 58% and PPM 4. 58) compared to the Pishahang and other stress treatments were observed. The highest of crude fiber content under less irrigation was observed at the BBCH 65 to 25. 87%، respectively. Whereas the maximum amount of ash in shoots was observed in non stress condition and the highest level of crude protein was observed in Pishahang equal to 13. 9%. In addition، the highest dry weight of triple superphosphate fertilizer at the rate of 200 kilograms per hectare، was equal to 397. 24 mg was compared to other fertilizer treatments.
    Keywords: Millet, Triple superphosphate, Less irrigation, BBCH, Sodium
  • تقی عوض آبادیان، جعفر مسعود سینکی، نصرت اللهحسنی، علیرضا دشتبان، مهرناز زارعی
    این آزمایش با هدف تعیین میزان تحمل به خشکی ارقام آفتابگردان در شرایط قطع آبیاری، به صورت اسپلیت استریپ پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 90-89 در شهرستان دامغان طراحی و شاخص حساسیت خشکی(SSI)، شاخص تحمل(TOL)، شاخص تحمل تنش(STI)، میانگین هندسی بهره وری (GMP)و میانگین بهره وری(MP) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد بین ارقام از نظر علمکرد دانه اختلاف معنی داری وجود داشت. در شرایط بدون تنش رقم هایسان 33 با 4790 کیلوگرم درهکتار بیشترین عملکرد دانه همچنین در شرایط تنش نیز این رقم با 2645 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد دانه را نسبت به دو رقم دیگر تولید کرد. بالاترین میزان شاخص (STI) در تنش شدید متعلق به رقم رکورد و تنش ملایم متعلق به رقم پروگرس بود، همچنین رقم هایسان 33، بیشترین (MP) و (GMP)را نسبت به سایر شاخص ها نشان داد. محاسبه همبستگی شاخص های ارزیابی با عملکرد در شرایط مطلوب و تنش نشان داد که عملکرد در شرایط تنش YS)) رابطه معنی داری با Yp و تمامی شاخص ها به جز شاخص حساسیت به تنش SSIداشت و همبستگی Yp با STI، GMP، MPو TOL معنی دار بود. همبستگی بین MP با STI وGMP و نیز STI با GMP مثبت معنی دار ولی بیشترین همبستگی بین MP و GMPدیده شد. SSI نیز رابطه منفی وغیر معنی داری با همه شاخص های تحمل به تنش نشان داد. در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد شاخص های STI، GMPو MPشاخص های مناسبی برای برآورد پایداری عملکرد ودستیابی به ارقام پر محصول بودند.
    کلید واژگان: آفتابگردان، تنش خشکی، شاخص های تحمل، اجزای عملکرد و قطع آبیاری
    This study aimed at determining the rate of tolerance to welter in conditions of none water using experimental epilate stripe plan including welter sensivity, tolerance and stress tolerance indices, (GMP),(MP) with three replicates in 2011-2012 in Damghan city. Result shows that with been types proud action grain variation was significant (P<0/05). In condition without stress Types 33 with 4790 kg. ha had maximum production and also in stress condition type 33 with been 2645 hg had maximum production and maximum Index rate (STI)was in top stress depended type. Type 33 shows Maximum (MPL) (GMP) and the correlation of index with production in normal condition and stresscondition shows that production in stress condition YS significantly correlated with (YP) and Index. Totally except sensitivity index in (SSI) and correlation (YP) With STI,MP,GMP, TOL significant correlation was found between MP with STI and GMP, and also STI with GMP. But maximum correlation was found between MP and GMP. SSI Shows no significant correlation with all indices. The result showed that the STI. MP, GMP, Indices were appropriate for estimating production.
    Keywords: Sunflower, water stress, tolerance indices, performance
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال