میترا چراغی
-
ارزیابی مقایسه ای وضعیت رودخانه کارون براساس شاخص های کیفیت آب و آلودگی (مطالعه موردی: شهرستان باوی)
رودخانه ها از مهم ترین منابع آب هستند که نقش مهمی در تامین آب مورد نیاز فعالیت های مختلف مانند کشاورزی، صنعت و شرب دارند. بنابراین تعیین رژیم جریان و کیفیت آب رودخانه یک عامل مهم تعیین کننده سلامت رودخانه است. در این پژوهش، جهت تعیین کیفیت و پهنه بندی آب رودخانه کارون (محدوده شهرستان باوی) با استفاده از شاخص IRWQISC، شاخص کیفی NSFWQI و شاخص آلودگی Liou، نمونه برداری ماهانه از آب از فروردین تا اسفند ماه 1402 انجام شد. استفاده از این سه شاخص و ارائه آن ها به صورت نقشه های پهنه بندی، یک رویکرد جامع برای ارزیابی و مدیریت کیفیت آب فراهم می کند تا امکان درک بهتر سلامت و پایداری منابع آب توسط مدیران و تصمیم گیرندگان صورت گیرد. بر اساس نتایج شاخص IRWQISC، کیفیت رودخانه در رده متوسط تا نسبتا خوب بوده در حالی که بر اساس شاخص NSFWQI، آب رودخانه در طبقه کیفی بد تا متوسط و بر اساس شاخص Liou، در طبقه نسبتا آلوده قرار دارد. به نظر می رسد که شاخص NSFWQI و شاخص Liou سخت گیرانه تر برخورد می کنند اما می توانند شاخص های مناسبی برای استفاده و ارزیابی کیفیت آب جهت مصارف مختلف باشند. با توجه به کاهش کیفیت آب از ایستگاه های بالادست به سمت پایین دست محدوده مورد مطالعه، تاثیر فعالیت های صنعتی، زه آب های کشاورزی و فاضلاب های شهری را نباید نادیده گرفت و پایش مداوم کیفیت آب در این محدوده ضروری می باشد.
کلید واژگان: کیفیت آب، NSFWQI، IRWQISC، LiouRivers are one of the most important water sources that play an important role in supplying water for various needs including agriculture, industry and drinking. Determining the flow regime and water quality of the river is an important factor in determining the health of the river. In this research, in order to determine the water quality and zoning of Karoon River (Bavi region) using IRWQISC, NSFWQI quality index and Liu index, monthly water sampling was done from April to March 1402. Three indicators and their presentation in the form of zoning maps, the comprehensive system of water quality assessment and management can be used by managers and decision makers to achieve better health and sustainability of water resources. According to the results of the IRWQISC index, the quality of the river is in the medium to relatively good category, while according to the NSFWQI index, the river water is in the poor to medium quality category, and according to the Liu index, it is in the relatively polluted category. It seems that NSFWQI index and Liu index are more strict, but there can be suitable indices to use and evaluate water quality for different purposes. Considering the water quality from the upstream stations to the downstream side of the studied area, the impact of industrial activities, agricultural drains and urban areas should not be ignored and water quality monitoring in this area.
Keywords: Water Quality, NSFWQI, IRWQISC, Liou -
کلروفیل آ به عنوان معیاری جهت اندازه گیری میزان جلبک در حال رشد در آب مورد استفاده قرار می گیرد که می توان از آن برای طبقه بندی وضعیت تغذیه ای پهنه های آبی استفاده کرد. ا بر اساس بررسی های صورت گرفته غلظت سطوح بسیار بالای کلروفیل آ نشان دهنده کیفیت پایین آب است و وجود طولانی مدت غلظت های بالای کلروفیل آ مشکلات اساسی برای تولید اولیه زیست توده است. بر همین اساس غلظت کلروفیل آ یک شاخص کلیدی برای کیفیت آب به حساب می آید. در این تحقیق سعی شده است تا با استفاده از تکنیک های سنجش ازدور و مدل های داده کاوی اقدام به برآورد میزان کلروفیل آ در مخزن سد سردشت گردد. اطلاعات مورد استفاده در این تحقیق به دو قسمت تقسیم می شوند. قسمت اول مقادیر اندازه گیری شده کلروفیل آ در مخزن سد سردشت می باشد. این اطلاعات شامل 7 مرحله اندازه گیری در 10 نقطه با مختصات مختلف در مخزن سد بوده و مربوط به اسفندماه 1396 تا خردادماه 1398 می باشد. قسمت دوم اطلاعات مورد استفاده، تصاویر ماهواره سنتینل-2 بوده که از اطلاعات آن در مدل-های داده کاوی استفاده شده است. اطلاعات باندهای مختلف از تصاویر سنتینل-2 استخراج گردید و بر اساس مقادیر باندی، معیارهای سنجش میزان کلروفیل آ محاسبه شده و در اختیار مدل های داده کاوی جهت آموزش قرار گرفت. در این تحقیق از سه مدل داده کاوی XGBoost، M5 و MARS جهت برآورد میزان کلروفیل آ استفاده شد. در این مطالعه، 9 معادله برآورد کلروفیل آ به عنوان ورودی مدل های داده کاوی در نظر گرفته شد و مقدار لگاریتم کلروفیل آ اندازه گیری شده به عنوان خروجی لحاظ گردید. 80 درصد داده های موجود جهت آموزش مدل های داده کاوی و 20 درصد باقی مانده جهت صحت سنجی کارایی مدل های مورد استفاده به کار رفت. بر اساس اطلاعات ورودی، مدل درختی M5 فضای مسئله را به 5 قسمت تقسیم کرده و به ازای هر بخش معادله خطی ارائه داده است. بر اساس ساختار ارائه شده توسط الگوریتم های M5 و MARS، ترکیب های باندی آبی، قرمز و سبز و نیز مادون قرمز و قرمز تاثیر بالایی بر روی مدل های ارائه شده توسط این دو الگوریتم داشته اند. نتایج به دست آمده از الگوریتم XGBoost نشان دهنده اهمیت ترکیب های باندی آبی، قرمز و سبز بر روی نتایج ارائه شده می باشد. بر این اساس ترکیب باندی آبی، قرمز و سبز در هر سه الگوریتم به عنوان مهم ترین و یا یکی از مهم ترین متغیرهای ورودی جهت محاسبه کلروفیل آ مورد استفاده قرار گرفته است. ضریب تبیین برای سه مدل XGBoost، M5 و MARS به ترتیب برابر با 61/0، 49/0 و 31/0 محاسبه شد. مقدار ضریب ناش-ساتکلیف برای سه مدل XGBoost، M5 و MARS به ترتیب برابر با 54/0، 47/0 و 27/0 محاسبه شد که نشان می دهد نتایج دو مدل XGBoost و M5 دارای وضعیت مطلوبی می باشند. نتایج مدل های مورد استفاده نشان می دهد که دو مدل XGBoost و M5 نتایج دقیق تری را نسبت به مدل MARS ارائه نمودند. استفاده از دیاگرام تیلور نیز نشان دهنده نزدیک بودن کارایی دو مدل XGBoost و M5 در محاسبه میزان کلروفیل آ می باشد. توزیع کلروفیل آ در محدوده مخزن سد سردشت توسط مدل های مورد استفاده نشان می دهد که در نواحی محدودی از سد، مقادیر ارائه شده با مقادیر اندازه-گیری شده همخوانی ندارد که محدود بودن داده های اندازه گیری مورد استفاده و عدم انطباق کامل زمانی تصاویر سنتینل-2 با داده های اندازه گیری در مخزن سد می تواند تاثیر مهمی در این زمینه داشته باشد. استفاده از تعداد داده های متعدد در مخازن سدهای مختلف، به کارگیری مدل های داده کاوی متنوع و استفاده از تصاویر سایر سنجنده ها می تواند ابزار مناسبی را در اختیار مدیران مخازن قرار داده تا بتوانند با دقت بیشتری اقدام به ارزیابی کیفی آب مخازن نمایند.
کلید واژگان: جلبک، کیفیت آب، تصاویر سنتینل-2، الگوریتم های Xgboost، M5 و MARSChlorophyll A is used as a Indicator to measure the amount of algae growing in water, which can be applied to classify the nutritional status of water bodies. Accordingly, the concentration of chlorophyll a is considered a key indicator for water quality. In this research, an attempt has been made to estimate the amount of chlorophyll A in Sardasht dam reservoir using remote sensing techniques and data driven models. The data categories was used in this study: the first part is the measured values of chlorophyll A in Sardasht dam reservoir, and the second part includes 7 stages of measurement at 10 points with different coordinates in the reservoir of the dam and is related to March 2016 to June 2018. The second part of the data which used in data driven models, was extracted from the Sentinel-2 satellite images. The information of different bands was extracted from Sentinel-2 images and based on the band values, the criteria for measuring the amount of chlorophyll A were calculated and provided to the data driven models for training. In this research, three data driven models XGBoost, M5 and MARS were used to estimate the amount of chlorophyll A. In this study, 9 chlorophyll A estimation equations were considered as input of data driven models and the measured logarithm value of chlorophyll A was considered as output. 80% of the available data was used to train and the remaining 20% was used to verify the effectiveness of the used models. Based on the input data, the M5 model tree has divided the problem space into 5 parts and presented a linear equation for each part. Based on the structure provided by M5 and MARS algorithms, blue, red and green band combinations as well as infrared and red have a high impact on the models provided by these two algorithms. The results obtained from XGBoost algorithm show the importance of blue, red and green band combinations on the presented results. Based on this, the combination of blue, red and green bands has been used in all three algorithms as the most important or one of the most important input variables to calculate chlorophyll A. The coefficients of determination for three models XGBoost, M5 and MARS was calculated as 0.61, 0.49 and 0.31, respectively. The value of Nash-Sutcliffe coefficient for XGBoost, M5 and MARS models was calculated as 0.54, 0.47 and 0.27, respectively, which shows that the results of XGBoost and M5 models are favorable. The results show that the XGBoost and M5 models provided more accurate results than the MARS model. The use of Taylor's diagram also shows the close efficiency of the XGBoost and M5 models in calculating the amount of chlorophyll A. The spatial distribution of chlorophyll A in the Sardasht dam reservoir shows that the lack of information used has caused differences between the measured and calculated values in limited areas. The spatial distribution of chlorophyll A in the Sardasht dam reservoir shows that the limited data used and the lack of complete temporal compatibility of the Sentinel-2 images with the measurement data in the dam reservoir has caused differences between the measured and calculated values in limited areas. The use of a large number of data in the reservoirs of different dams, the use of various data driven models and applying images from other sensors can provide a suitable tool for the managers of the reservoirs so that they can evaluate the water quality more accurately.
Keywords: Algae, Water Quality, Sentinel-2 Images, Xgboost, M5, MARS Algorithms -
پیشینه و اهداف
مطالعه حاضر با هدف تعیین غلظت فلزات سنگین (روی، سرب، کادمیوم و کروم) در آب، رسوب و بافت های عضله و کبد ماهی بنی (Barbus sharpeyi) و گطان (Barbus xanthopterus) رودخانه کارون انجام شده است تا ضمن بررسی وضعیت فلزات سنگین در این رودخانه و تعیین سلامت اکوسیستم آبی رودخانه کارون در محدوده شهرستان باوی، به ارزیابی این دو گونه ماهی پرمصرف به عنوان پایشگر زیستی فلزات سنگین نیز پرداخته شود.
روش هااین مطالعه در فروردین ماه 1401 به منظور بررسی غلظت فلزات سنگین روی، سرب، کادمیوم و کروم در 6 ایستگاه در رودخانه کارون محدوده شهرستان باوی انجام شد. جامعه آماری برای سنجش فلزات سنگین با سه تکرار شامل 18 نمونه آب، 18 نمونه رسوب و 40 عدد ماهی بنی و گطان بود. سپس به منظور سنجش غلظت فلزات سنگین در نمونه های آب، رسوب و بافت های ماهیان بنی و گطان پس از هضم اسیدی به دستگاه جذب اتمی مدل Contra-aa 330 تزریق شدند. مقایسه داده های فلزات سنگین نمونه های آب، رسوب و بافت های ماهیان با استفاده از نرم افزار SPSS صورت پذیرفت. همچنین به منظور بررسی پراکنش نرمال نتایج از آزمون Shapiro-wilk استفاده شد. از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه نیز برای مقایسات کلی و از آزمون توکی جهت مقایسات چندگانه و معنی دار بودن اختلاف ها در سطح 95 درصد استفاده شد.
یافته هامیانگین غلظت روی، سرب، کادمیوم و کروم در نمونه های آب به ترتیب 36/5، 80/1، 18/0 و 68/0میکروگرم بر لیتر در نمونه های رسوب به ترتیب 57/46، 31/13، 89/2 و 22/29میکروگرم بر گرم به دست آمد. در خصوص میزان روی، سرب، کادمیوم و کروم در نمونه های عضله ماهی بنی به ترتیب 57/13، 60/1، 94/0 و 51/0میکروگرم بر گرم و در ماهی گطان به ترتیب 65/11، 91/0، 56/0 و 41/0میکروگرم بر گرم بدست آمد. همچنین میزان این عناصر در کبد ماهی بنی به ترتیب 33/27، 49/3، 15/2 و 51/1 میکروگرم بر گرم و در کبد ماهی گطان 49/23، 11/2، 40/1 و 32/1 به ترتیب میکروگرم بر گرم به دست آمد. مقایسه میزان عناصر در بافت خوراکی عضله ماهی بنی و گطان نشان داد که میزان عنصر روی در بافت ماهیچه دو گونه ماهی کمتر از استانداردهای جهانی است اما فلز سرب، کادمیوم و کروم در بافت عضله ماهی بنی و گطان از برخی استانداردهای جهانی بالاتر بود. آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین غلظت فلزات در نمونه های آب، رسوب و بافت ماهی بنی و گطان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (05/0>p). نتایج حاصل از محاسبه شاخص آلودگی MPI نشان داد که میزان این شاخص برای همه عناصر مورد بررسی بزگتر از 1 بوده است. میزان شاخص BAF در همه نمونه ها کوچکتر از 1 و شاخص BCF برای عناصر روی و کادمیوم بزرگتر 1 و برای سرب و کروم کوچکتر از 1 به دست آمد. همچنین نتایج حاصل از محاسبه شاخص MLR نشان داد که میزان این شاخص برای فلزات مورد مطالعه حدود 5/0 می باشد.
نتیجه گیریمیزان غلظت تمام فلزات سنگین مورد مطالعه در بافت غیرخوراکی کبد از بافت خوراکی عضله ماهی بنی و گطان صید شده از رودخانه کارون واقع در استان خوزستان بالاتر بود. بالا بودن میزان سه عنصر سرب، کادمیوم و کروم از برخی استانداردهای بین المللی، بیانگر لزوم توجه به احتمال ورود پیوسته منابع تولید کننده این عوامل آلاینده همانند پسآب های سموم کشاورزی، علف کش ها، حشره کش ها و باقیمانده حاصل از سوخت های فسیلی مورد استفاده در فعالیت های صنعتی به محل زیست گونه های مذکور می باشد. بر اساس شاخص آلودگی فلزات (MPI، BAF، BCF و MLR) می توان گفت در بین دو گونه ماهی بررسی شده، میزان آلودگی و خطر بهداشتی مصرف ماهی بنی به مراتب بیشتر از ماهی گطان می باشد. شاخص MPI نشان داد که میزان آلودگی در کبد بیشتر از عضله می باشد. همچنین فاکتور تجمع زیستی در ماهی بنی بیشتر از گطان بود. شاخص تغلیظ زیستی نیز نشان دهنده توان تجمعی بالای ماهی بنی و گطان برای عناصر روی و کادمیوم بوده است. از اینرو این دو گونه شاخص های زیستی مناسبی برای پایش آلودگی فلزات سنگین روی و کادمیوم در رودخانه کارون می باشند. همچنین با توجه به اینکه بیشترین میزان شاخص تغلیظ زیستی فلزات در ماهی بنی است، ماهی بنی می تواند به عنوان شاخص ترین گونه در رابطه با تجمع عناصر روی و کادمیوم در رودخانه کارون باشد. نسبت عضله به کبد نیز نشان داد که این شاخص می تواند به عنوان یک شاخص زیستی مهم در پایش آلودگی فلزات سنگین در اکوسیستم های آبی باشد. غلظت فلزات سنگین در کبد و ماهیچه با سطح آلودگی محیط تغییر می کند. در مکان های آلوده، فلزات سنگین ترجیحا در کبد تجمع می یابد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نیز نشان داد که بین غلظت فلزات در آب و بافت عضله و کبد ماهیان بنی و گطان همبستگی معنی داری وجود دارد، بنابراین می توان نتیجه گرفت که بافت عضله و کبد ماهی بنی و گطان می تواند پایشگر زیستی مناسبی برای فلزات سنگین مورد بررسی در رودخانه کارون باشد و کبد پایشگر مناسب تری نسبت به عضله می باشد. به طور کلی بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه می توان دریافت که استفاده از ماهیان می تواند تصویر بهتری از میزان دسترسی زیستی فلزات سنگین روی، سرب، کروم و کادمیوم دهد. همچنین از نظر وضعیت سلامت رودخانه کارون با استفاده از پایشگران زیستی، بافت عضله و کبد ماهی بنی و گطان به ویژه کبد می تواند پایشگر زیستی مناسبی برای مطالعات سلامت رودخانه باشد. با توجه به ورود پساب های کشاورزی، شهری و... به این محدوده، بررسی های دوره ای بیشتر و شناخت دقیق تر غلظت آلاینده ها در مواد غذایی مختلف نظیر ماهیان، گیاهان و مزارع کشاورزی ضروری می باشد. همچنین لازم است منشایابی دقیق این آلاینده ها و منابع ورودی و تولیدی آن ها با استفاده از تکنیک های انگشت نگاری شیمیایی انجام شود تا بتوان کنترل بهتری در راستای مدیریت این آلاینده ها انجام داده و در نهایت از نفوذ چنین آلاینده هایی به محیط زیست این گونه های ارزشمند جلوگیری شود.
کلید واژگان: شاخص های آلودگی، بافت ماهی، دسترسی زیستی، همبستگی، رسوبBackground and ObjectivesThe present study was carried out with the aim of determining the concentration of heavy metals (zinc, lead, cadmium, and chromium) in water, sediment, and muscle and liver tissues of Barbus sharpeyi and Barbus xanthopterus of the Karoon River in order to investigate the status of heavy metals. In this river and to determine the health of the water ecosystem of the Karoon River in Bavi City, the evaluation of these two widely consumed fish species as biological monitors of heavy metals should also be done.
MethodsThis study was conducted in April 1401 in order to investigate the concentration of heavy metals such as zinc, lead, cadmium, and chromium in six stations in the Karun River in Bavi city. The statistical population for the measurement of heavy metals with three replications included 18 water samples, 18 sediment samples, and 40 benny and gotan fish. Then, in order to measure the concentration of heavy metals in water samples, the sediment and tissues of Beni and Gatan fish after acid digestion were injected into the Contra-AA 330 model atomic absorption device. A comparison of heavy metal data from water samples, sediment, and fish tissues was done using SPSS software. The Shapiro-Wilk test was also used to check the normal distribution of the results. The statistical method of one-way analysis of variance was also used for general comparisons, and Tukey's test was used for multiple comparisons, and the differences were significant at the 95% level.
FindingsThe average concentration of zinc, lead, cadmium, and chromium in water samples was 5.36, 1.80, 0.18, and 0.68 micrograms/liter, respectively, in sediment samples 46.57, 13.31, 2.89, and, respectively, 22.29 μg/g. Regarding the amount of zinc, lead, cadmium, and chromium in the muscle samples of benny fish, respectively, 57.13, 1.60, 0.94, and 0.51 micrograms per gram, and 11.65, 0.91, and 56, respectively, in Gatan fish. 0.0 and 0.41 μg/g were obtained. Also, the amount of these elements in Bani fish liver is 27.33, 3.49, 2.15, and 1.51 micrograms per gram, and in Gatan fish liver it is 23.49, 2.11, 1.40, and 1.32, respectively. µg/g was obtained. Comparing the amounts of elements in the edible muscle tissue of Beni and Gatan fish showed that the amount of zinc in the muscle tissue of two species of fish is lower than the international standards, but lead, cadmium, and chromium in the muscle tissue of Beni and Gatan fish were higher than some international standards. Pearson's correlation test showed that there is a positive and significant relationship between the concentration of metals in water samples, sediment, and tissues of Bani and Gatan fish (p<0.05). The results of calculating the MPI pollution index showed that the value of this index was greater than 1 for all the investigated elements. The BAF index in all samples was less than 1, and the BCF index was greater than 1 for zinc and cadmium elements and less than 1 for lead and chromium. Also, the results of calculating the MLR index showed that the amount of this index for the studied metals is about 0.5.
ConclusionThe concentration of all heavy metals studied in the non-edible tissue of the liver was higher than the edible muscle tissue of Beni and Gatan fish caught from the Karun River located in Khuzestan province. The high levels of the three elements lead, cadmium, and chromium in some international standards indicate the need to pay attention to the possibility of the continuous entry of the sources of these polluting factors, such as the effluents of agricultural poisons, herbicides, insecticides, and residues from fossil fuels. The use in industrial activities depends on the habitat of the mentioned species. Based on the metal pollution index (MPI, BAF, BCF, and MLR), it can be said that among the two investigated fish species, the amount of pollution and health risk of consuming benny fish is much higher than that of gatan fish. The MPI index showed that the level of contamination in the liver is higher than in the muscle. Also, the bioaccumulation factor was higher in Bani fish than in Gatan. The bioconcentration index also shows the high accumulation power of Beni and Gatan fish for zinc and cadmium elements. Therefore, these two species are suitable biological indicators for monitoring the pollution of heavy metals such as zinc and cadmium in the Karun River. Also, considering that the highest bioconcentration index of metals is in Beni fish, Beni fish can be the most indicative species in relation to the accumulation of zinc and cadmium elements in the Karun River. The ratio of muscle to liver also showed that this index can be an important biological index in monitoring heavy metal pollution in aquatic ecosystems. The concentration of heavy metals in the liver and muscle changes with the level of environmental pollution. In polluted places, heavy metals preferentially accumulate in the liver. The results of Pearson's correlation coefficient also showed that there is a significant correlation between the concentration of metals in water and the muscle and liver tissue of Beni and Gatan fish, so it can be concluded that the muscle and liver tissue of Beni and Gatan fish can be a suitable biological monitor for Heavy metals are investigated in the Karun River, and the liver is a more suitable monitor than the muscle. In general, based on the results of this study, it can be seen that the use of fish can give a better picture of the bioavailability of heavy metals such as zinc, lead, chromium, and cadmium. Also, in terms of the health status of the Karun River, using biological monitors, the muscle tissue and liver of Bani and Gatan fish, especially the liver, can be a suitable biological monitor for river health studies. Due to the entry of agricultural, urban, etc. effluents into this area, more periodical investigations and more accurate knowledge of the concentration of pollutants in different foodstuffs such as fish, plants, and agricultural fields are necessary. Also, it is necessary to accurately identify the origin of these pollutants and their input and production sources using chemical fingerprinting techniques so that better control can be done in order to manage these pollutants and finally prevent the penetration of such pollutants into the environment. Values should be avoided.
Keywords: Pollution Indices, Fish Tissue, Bioavailability, Correlation, Sediment -
در حال حاضر جهت کاهش میزان تبخیر از مخازن آب روش های مختلفی ارائه گردیده است که می توان آن ها را به دو دسته فیزیکی و شیمیایی تقسیم بندی کرد. در روش فیزیکی با به کارگیری پوشش های فیزیکی ازجمله توپ های شناور و صفحات فلزی و پلیمری و یا برگ های درختان و با پوشاندن سطح آب، هدرروی تبخیر به میزان زیادی کاهش می یابد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر میزان پوشش و شکل صفحات پلی پروپیلن بر کاهش میزان تبخیر و تاثیر متغیرهای هواشناسی بر کارایی این صفحات صورت پذیرفت. این تحقیق در دو بخش صورت پذیرفت که در بخش اول کارایی صفحات مربع و مثلث پلی پروپیلن در مقایسه با توپ های شناور موردبررسی قرار گرفت و در بخش دوم راندمان پوشش های 100، 70، 50 و 30 درصدی صفحات پلی پروپیلن ارزیابی شد. بررسی اختلاف بین تیمارهای مختلف موردبررسی نشان داد که کاربرد صفحات مربع و مثلث پلی پروپیلن و توپ های شناور به ترتیب باعث کاهش 71/30 درصدی، 86/14 درصدی و 7/48 درصدی تبخیر نسبت به تشت شاهد گردید. نتایج تحلیل واریانس دوطرفه بر روی متغیرهای مختلف هواشناسی نشان داد که درصد رطوبت نسبی که مهم ترین عامل در تبخیر از تشت شاهد بوده است، با حضور توپ های شناور و صفحات پلی پروپیلن در سطح آب، معناداری خود را ازدست داده است. مقایسه پوشش های مستطیلی با تراکم های مختلف نشان داد که با افزایش تراکم به ترتیب از 30، 50 و 70 درصد به 100 درصد باعث کاهش تبخیر به میزان 3/2، 5/1 و 8/0 برابر می شود.
کلید واژگان: تبخیر، روش های فیزیکی، صفحات پلی پروپیلن، تحلیل واریانسIntroductionIn order to reduce the amount of evaporation from water reservoirs, various methods have been proposed, which can be divided into two physical and chemical categories. In the physical methods, by using physical coverings, such as floating balls, metal and polymer plates, or tree leaves, and by covering the water surface, evaporation waste is greatly reduced. These covers reduce a large amount of solar energy reaching the water surface and reduce vapor transmission by slowing the air flow.
MethodologyThe present study was conducted with the aim of investigating the effect of the coverage and shape of polypropylene sheets on reducing the evaporation rate and the effect of meteorological variables on the efficiency of these sheets efficiency. This research was carried out in two parts, in the first part, the efficiency of square and triangular polypropylene plates was investigated in comparison with floating balls, and in the second part, the efficiency of 100, 70, 50, and 30% coverage of polypropylene plates was evaluated.
Results and discussionThe results obtained from the tests showed that in the conditions of using floating balls, the reduction of evaporation was more intense and this coating was able to reduce evaporation to a greater extent compared to square and triangular floating plates. Also, using the square and triangular polypropylene plates and floating balls reduced evaporation by 30.71%, 14.86% and 48.7%, respectively, compared to the control pan.
ConclusionsThe results of two-way ANOVA on different meteorological variables showed that the percentage of relative humidity, which was the most important factor in evaporation from the pan, lost its significance due to the presence of floating balls and polypropylene sheets on the water surface. The comparison of rectangular covers with different densities showed that by increasing the density from 30, 50 and 70% to 100% respectively, evaporation decreases by 2.3, 1.5 and 0.8 times.
Keywords: Evaporation, physical methods, polypropylene plates, ANOVA -
عدم موفقیت کشورها در نیل به توسعه پایدار لزوم توجه به مشارکت مردم محلی و اهمیت و ارزش دانش بومی و محلی آنان را دو چندان ساخته است. بنابراین در سال های اخیر دانشمندان و برنامه ریزان محیط زیستی بدین نتیجه رسیده اند که یکی از راه های مهم و موثر برای کاهش چالش های محیط زیستی و مقابله با آنها، بومی سازی فناوری های مدرن و همچنین احیا و استفاده از روش ها و دانش های بومی هر منطقه جغرافیایی است. در این مقاله با استناد به منابع کتابخانه ای و اینترنتی و بر مبنای ادبیات نظری موضوع، ضمن تشریح ویژگی های دانش بومی (استوار بودن بر پایه تجربه، جنبه کاربردی داشتن، سازگاری با محیط و فرهنگ بومی) اهمیت و جایگاه دانش بومی در فرایند توسعه و بخش کشاورزی (از طریق هم افزایی اثربخشی، بهره وری، سازگاری و توسعه) تشریح شده است و با اشاره به چالش های بکارگیری دانش بومی، استراتژی های مقابله با این چالش ها را نیز بحث شده است. عدم موفقیت کشورها در نیل به توسعه پایدار لزوم توجه به مشارکت مردم محلی و اهمیت و ارزش دانش بومی و محلی آنان را دو چندان ساخته است. بنابراین در سال های اخیر دانشمندان و برنامه ریزان محیط زیستی بدین نتیجه رسیده اند که یکی از راه های مهم و موثر برای کاهش چالش های محیط زیستی و مقابله با آنها، بومی سازی فناوری های مدرن و همچنین احیا و استفاده از روش ها و دانش های بومی هر منطقه جغرافیایی است. در این مقاله با استناد به منابع کتابخانه ای و اینترنتی و بر مبنای ادبیات نظری موضوع، ضمن تشریح ویژگی های دانش بومی (استوار بودن بر پایه تجربه، جنبه کاربردی داشتن، سازگاری با محیط و فرهنگ بومی) اهمیت و جایگاه دانش بومی در فرایند توسعه و بخش کشاورزی (از طریق هم افزایی اثربخشی، بهره وری، سازگاری و توسعه) تشریح شده است و با اشاره به چالش های بکارگیری دانش بومی، استراتژی های مقابله با این چالش ها را نیز بحث شده است.
کلید واژگان: دانش بومی، محیط زیست، توسعه پایدار، حفاظت -
حفاظت از گذرگاه های زیستگاهی به منظور کاهش اثرات تکه تکه شدن زیستگاه بر جمعیت های حیات وحش، حائز اهمیت است. مطالعه حاضر با هدف شناسایی گذرگاه های زیستگاهی بالقوه میان لکه های زیستگاهی گونه های خانواده راسوها با استفاده از روش تحلیل مسیر حداقل هزینه فاکتوریل و نرم افزار UNICOR انجام شد. با روی هم گذاری گذرگاه های زیستگاهی گونه های این خانواده ، میزان هم پوشی لکه های داغ گذرگاه های زیستگاهی با مناطق تحت حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست و تراکم جاده ای این لکه های داغ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین مساحت گذرگاه های زیستگاهی مربوط به گونه های راسو، سمور سنگی و زرده بر بود. لکه های داغ گذرگاه های زیستگاهی خانواده راسوها به طور عمده در رشته کوه های زاگرس و البرز قرار دارند. میزان هم پوشی لکه های داغ گذرگاه های زیستگاهی با مناطق تحت حفاظت کمتر از 25 درصد و تراکم جاده ای 50 متر در کیلومتر مربع بود. لزوم در نظر گرفتن لکه های داغ گذرگاه های زیستگاهی خانواده راسوها در ایجاد مناطق تحت حفاظت جدید و تمهیدات لازم برای حداقل رسانیدن تلفات جاده ای در لکه های داغ گذرگاه های زیستگاهی امری ضروری است. حفاظت از خانواده راسوها به عنوان گونه های گوشتخوار میانی، بقای شبکه های غذایی حیات وحش و پایداری تنوع زیستی ایران را فراهم می سازد.
کلید واژگان: گذرگاه زیستگاهی، مسیر حداقل هزینه فاکتوریل، تکه تکه شدن زیستگاه، زاگرس و البرز، گوشتخوار میانیConservation of habitat corridors is important in order to reduce the impacts of habitat fragmentation on wildlife. The present study aimed to identify the potential habitat corridors between habitat patches of this family using factorial least-cost path analysis and UNICOR software. By overlaying the habitat corridors of the mustelidae family, the study examined the coverage of the habitat corridor hotspots with the conservation areas designated by the Department of Environment of Iran, as well as the road density within these hotspots. The results revealed that the largest habitat corridors were associated with weasel, stone marten, and marbled polecat species. Habitat corridor hotspots of the mustelid species are mainly located in the Zagros and Alborz mountains. The coverage of habitat corridor hotspots with conservation areas was less than 25%, and the road density was about 50 m/km2. It is necessary to consider the habitat corridor hotspots of the mustelids when creating new conservation areas and implementing measures to minimize road-related losses in these hotspots. The conservation of the mustelidae family as mesocarnivorous species ensures the survival of wildlife food webs and contributes to the sustainability of Iran's biodiversity.
Keywords: Habitat Corridor, Factorial Least-Cost Path, Habitat Fragmentation, Zagros, Alborz, Mesocarnivores -
رودخانه ها از مهمترین منابع آب هستند که نقش مهمی در تامین آب مورد نیاز فعالیت های مختلف مانند کشاورزی، صنعت، شرب و تولید برق دارند. بسیاری از برنامه ریزی های منابع آب در کشورها بر اساس پتانسیل بالقوه منابع آب سطحی می باشد. از اینرو آگاهی از کیفیت منابع آب یکی از نیازمندی های مهم در برنامه ریزی و توسعه منابع آب و حفاظت و کنترل آن ها می باشد که در این راستا جهت پایش و ارزیابی وضعیت سلامت این اکوسیستم، می توان از شاخص های کیفی آب استفاده کرد. با توجه به اهمیت رودخانه شورباریک برای استفاده مردم روستاهای اطراف، در این مطالعه به تعیین کیفیت آب رودخانه شورباریک با استفاده از پارامترهای کیفی آب پرداخته شد. جهت نیل به اهداف این مطالعه، پارامترهای اکسیژن محلول، pH، اکسیژن مورد نیاز زیستی ، اکسیژن مورد نیاز شیمیایی ، درجه حرارت، فسفات ، نیترات، آمونیوم، کدورت، کل مواد جامد محلول و هدایت الکتریکی در چهار فصل مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس میانگین شاخص NSFWQI، کیفیت آب رودخانه شورباریک در طبقه کیفی بد قرار دارد. دامنه این شاخص در تمام فصول بین 9/29 تا 4/35 است. میانگین این شاخص در فصول تابستان کمترین مقدار و در فصل زمستان در بالاترین میزان است. بر اساس میانگین شاخص IRWQISC نیز کیفیت آب رودخانه شورباریک در طبقه کیفی بد قرار دارد. نتایج مربوط به مقدار شاخص Liou نیز نشان می دهد که مقدار عددی این شاخص در محدوده 25/4-25/3 قرار دارد که نشان دهنده کیفیت نسبتا آلوده آب از نظر این شاخص در تمام فصول است. برخلاف تفاوت های موجود در پارامترها و روش محاسبه شاخص های مورد استفاده، نتایج همه روش ها همسو بوده و برای ارزیابی کیفیت آب بسیار کاربردی هستند.
کلید واژگان: شاخص های کیفیت آب، شورباریک، NSFWQI، IRWQIsc، LiouRivers are one of the most important water sources that play an important role in providing water needed for various activities such as agriculture, industry, drinking and electricity production. Many of the water resources planning in the countries are based on the potential of surface water resources. Therefore, knowledge of the quality of water resources is one of the important requirements in planning and developing water resources and their protection and control. Used water considering the importance of the Shurbarik River for the use of the people of the surrounding villages, in this study, the water quality of the Shurbarik River was determined using water quality parameters. In order to achieve the objectives of this study, the parameters of dissolved oxygen, pH, biologically required oxygen, chemically required oxygen, temperature, phosphate, nitrate, ammonium, turbidity, total dissolved solids and electrical conductivity were investigated in four seasons. Based on the average NSFWQI index, the water quality of Shobarik River is in the bad quality category. The range of this index is between 29.9 to 35.4 in all seasons. The average of this index is the lowest in summer and the highest in winter. Based on the average IRWQISC index, the water quality of Shobarik River is in the bad quality category. The results related to the value of the Liou index also show that the numerical value of this index is in the range of 3.25-4.25, which indicates the relatively polluted quality of water from the point of view of this index in all seasons. Contrary to the differences in the parameters and methods used to calculate the indicators, the results of all methods are consistent and are very useful for evaluating water quality.
Keywords: Water Quality Indices, Shorbarik, NSFWQI, IRWQISC, Liou -
افزایش نگرانی ها از وضعیت محیط زیست و هشدارهای مکرر کارشناسان این حوزه، نیاز به دانش افزایی و آگاهی بخشی محیط زیستی در سطح نظام آموزش و پرورش را دو چندان کرده است تا از این طریق و با ایجاد نگرش محیط زیستی در کتاب های درسی، در مسیر توسعه پایدار گام بر داشته شود. از آن جایی که دوران کودکی اهمیت زیادی در ایجاد نگرشهای محیط زیستی دارند، آموزش محیط زیست در این دوران راهی برای پرورش نگرش های محیط زیستی در انسان است. نگرش های محیط زیستی که در دوران کودکی شکل می گیرند مادام العمر و تغییر ناپذیر هستند. نگرشها، واکنش هایی ارزش گرایانه به اشیاء یا رفتارها بر اساس باورها در مورد آن اشیاء یا رفتارها هستند. در روان شناسی اجتماعی، نگرش ها از ارزش های کلی و باورهای اولیه نشات می گیرند و پیش بینی کننده های فوری رفتار هستند. نگرشها به جمع بندی و یکپارچه سازی ارزشها و باورهای ما در مورد موضوعی خاص کمک می کنند. بنابراین »اگر ما خواهان این هستیم که بزرگسالان در نسل های بعدی به زمین احترام بگذارند، مهم است که امروزه در برنامه درسی مقاطع ابتدایی، آموزش محیط زیست و رابطه متقابل بین فعالیت های انسانی و محیط زیست را قرار دهیم.« در این مطالعه پس از بیان مقدماتی در خصوص چالش های محیط زیستی و لزوم آموزش زمحیط زیست، به راهکارهای راهبردی در زمینه آموزش محیط زیست در مدارس پرداخته شده است.
کلید واژگان: آموزش، حفاظت، محیط زیست، مقاطع ابتدایی -
در سال های اخیر، بحران های محیط زیستی یکی از مهمترین چالش هایی است که در قرن حاضر بشر با آن روبه روست. بسیاری از دانشمندان برای کاهش بحران های محیط زیستی، ضرورت و لزوم برقراری ارتباط و تعامل جدید بین طبیعت و انسان، و همچنین نیاز به یک فرهنگ محیط زیستی جدید را مطرح کرده اند. در راستای این راهکار، افزایش آگاهی های زیست محیطی و توجه به نقش محیط زیست سالم در ارتقای کیفیت و کمیت حیات انسان ضروری است. عوامل بسیاری در توفیق طرح ها و برنامه های مرتبط با محیط زیست سالم مورد نظر ایفای نقش می کنند. نیروی انسانی به ویژه کودکان یکی از مهم ترین آنها می باشد و با توجه به تاثیر انسان بر محیط اطراف خود به طور کلی یکی از مهم ترین اقدامات برای رفع مشکلات زیست محیطی، ارتقای فرهنگ عمومی در این زمینه است. آموزش و پرورش به عنوان اصلی ترین نهاد در راستای تربیت نسل آینده کشور می تواند نقش مهمی در این زمینه داشته باشد. زیرا شکل گیری رفتارهای اجتماعی و ایجاد یک نگرش از دبستان – و چه بسا زودتر از آن - آغاز میشود و بسیاری از آموزه های اخلاقی و اجتماعی در آموزشهای مدرسه ای شکل میگیرد. از اینرو لازم است که با به کارگیری راهکارهای کاربردی به ارتقای فرهنگ زیست محیطی دانش آموزان در راستای توسعه پایدار توجه کرده و در این میان، نهادینه کردن این رفتارها در دانش آموزان مقاطع ابتدایی ضروری می باشد.
کلید واژگان: فرهنگ زیست محیطی، دانش آموزان، راهکار، توسعه پایدار -
با توجه به اهمیت و وسعت قابل توجه شبکه آبیاری و زهکشی کوثر، مسایل محیط زیستی شبکه بررسی میگردد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثرات محیط زیستی شبکه آبیاری و زهکشی کوثر واقع در حوضه مرکزی کرخه در استان خوزستان، به کمک دو روش ماتریس آیکلد مرسوم و آیکلد اصلاح شده بود. به منظور بررسی پارامترهای محیط زیستی، از سه محیط فیزیکی، زیستی و اجتماعی-اقتصادی استفاده شد. سپس با استفاده از دو روش ماتریس آیکلد مرسوم و آیکلد اصلاح شده، اثر هریک از ریزفعالیت های طرح بر عوامل زیست محیطی منطقه مطالعاتی، در فاز بهره برداری به تفکیک سه محیط مذکور سنجیده شد. بدین صورت که با توجه به هر سه محیط ماتریسی طراحی گردید، که توسط متخصصین و کارشناسان محیط زیست تکمیل شده و میانگین امتیازات معیار ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیش ترین اثرات مثبت مربوط به محیط اجتماعی-اقتصادی میباشد. لازم به ذکر است، مجموع کل ارزشهای مثبت با استفاده از ماتریس آیکلد مرسوم و آیکلد اصلاح شده به ترتیب برابر 793 و 9/458 و برای ارزش های منفی معادل 447 و 8/285 بود. بنابراین، هر دو ماتریس در ارزیابی اثرات برآورد خوب و منطقی از خود نشان داده و درنتیجه اجرای شبکه آبیاری و زهکشی کوثر مورد تایید میباشد.
کلید واژگان: آیکلد اصلاح شده، آیکلد مرسوم، ارزیابی محیط زیستی، شبکه آبیاری و زهکشی، فاز بهره برداریWith respect to the importance and considerable extent of the Kosar irrigation and drainage network, the environmental issues of the network are investigated. The purpose of this study was to evaluate the environmental effects of Kowsar irrigation and drainage network located in the central basin of Karkheh in Khuzestan province, using two methods conventional and modified ICOLD matrices. To study the environmental parameters, three physical, biological and socio-economic environments were used. Then, using two methods of conventional and modified ICOLD matrices, the effect of each of the project micro-activities on the environmental factors of the study area was measured in the operation phase separately for the three mentioned environments. Thus, a matrix was designed according to all three environments, which was completed by environmental experts and the average score of the evaluation criteria was considered. The results showed that the most positive effects are related to the socio-economic environment. It should be noted that the sum of positive values using conventional and modified ICOLD matrices was 793 and 458.9, respectively, and for negative values was 447 and 285.8, respectively. Therefore, both matrices showed reasonable and good fitness in estimating the impacts and thus the implementation of the Kawser irrigation and drainage network is verified.
Keywords: Conventional ICOLD, environmental assessment, exploitation phase, Irrigation, Drainage Network, Modified ICOLD -
ایجاد بامهای سبز تلاشی در جهت پایدارتر ساختن شهرها، یکی از راه حل های مدرن برای مشکلات شهری و کاهش آلودگی هوا از طریق ایجاد فضای سبز می باشد. استفاده از فناوری معماری سبز که از تکنیک های پیشرفته فضای سبز است، به دلیل مزایایی چون کاهش آلودگی هوا، کاهش گرمایش جهانی، از بین رفتن جزیره حرارتی در شهر،کنترل میزان منواکسید کربن، کنترل هیدروکربن ها و افزایش سرانه فضای سبز است. مطالعات مختلف نشان دادند که استفاده از بام سبز نقش موثری در کاهش هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای به ویژه 11 ترکیب PAH گزارش شده توسط EPA دارد که در این مطالعه پس از بیان مقدماتی در زمینه هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای و بام سبز به معرفی گیاهان مناسب برای بام سبز با هدف کاهش هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای پرداخته شده است.
کلید واژگان: توسعه پایدار، آلاینده های آلی، معماری سبز -
با توجه به اینکه در اغلب حوضه های آبخیز کشور، وقوع سیل و خسارت های ناشی از آن روند افزایشی دارد، تعیین مناطق مولد سیل و اولویت بندی زیرحوضه از نظر پروژه های کنترل سیل و مدیریت جامع حوضه آبخیزها ضرورت دارد. در این تحقیق از 11 شاخص تاثیرگذار برای تهیه نقشه های خطر سیل خیزی حوضه آبخیز رکعت بر اساس مدل ویکور و AHP استفاده گردید. نتایج نشان داد که مدل AHP ،بیشترین تطابق را با اطلاعات پایه منطقه نسبت به مدل ویکور دارد و بعنوان مدل بهینه در این منطقه پیشنهاد می شود. بر این اساس می توان بیان نمود که مدل امتیازی از جامع ترین نظام های طراحی شده برای تصمیم گیری با معیارهای چندگانه است.
کلید واژگان: AHP، VIKOR، سیل خیز -
بهم خوردن تعادل هیدرولوژی حوضه های آبریز، یکی از مهم ترین علل سیل خیزی می باشد. از آن جایی که هر قسمتی از حوضه، پتانسیل معینی را در تولید رواناب و سیل دارد، لذا تهیه نقشه های حساسیت به وقوع سیل و شناسایی مناطق مستعد، برای پیشگیری و مدیریت سیلاب بسیار مهم است. تهیه نقشه های خطر در قسمت های مختلف حوضه آبریز و اولویت بندی پارامترهای موثر در وقوع سیلاب، می تواند، نقش موثری در بهبود مدیریت سیلاب داشته باشد. در تحقیق حاضر از یازده شاخص تاثیر گذار در وقوع سیلاب شامل ارتفاع، شماره منحنی، تندی شیب، جهت شیب، بارندگی، پوشش گیاهی، تراکم زهکشی، فاصله از آبراهه، کاربری اراضی، توان آبراهه و رطوبت توپوگرافی استفاده گردید. سپس تک تک سلول ها بر اساس معیارها و زیرمعیارها، وزن دهی شده و با استفاده از روش TOPSIS اولویت بندی شدند. نتایج نشان داد، شماره منحنی و جهت شیب به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را بر پتانسیل سیل خیزی حوضه آبریز داشتند. هم چنین منطقه مورد مطالعه از نظر خطر سیلاب به پنج منطقه با ریسک وقوع کم تا بسیار زیاد تقسیم شدند. بر این اساس، 45 درصد سطح حوضه در قسمت های شمالی و شرقی ، به عنوان محدوده خطر، قلمداد شده که از دلایل اصلی آن می توان به بالاتر بودن شماره منحنی و نیز کوهستانی بودن منطقه آن اشاره کرد. نتایج به دست آمده نشان داد که روش TOPSIS در محیط GIS ابزاری قوی در تهیه نقشه های خطر سیلاب با درجه مطلوبی از دقت است که در مخاطرات شهری و محیطی، کاربرد زیادی می تواند داشته باشد.
کلید واژگان: آنالیز حساسیت، حوضه آبریز، تاپسیس، سیلاب، خوزستانIntroductionFlood is one of the most common and dangerous natural disasters occurring worldwide (Samanta et al., 2018). Iran is ranked sixth in the world in terms of flooding (Khosroshahi and Saghafian, 2003) due to the disturbance of the hydrological balance of the country's watersheds, of which Abolabbas River Basin is no exception. In effect, due to the hydrological imbalance of the watershed, the river runoff cannot be transferred well (Tehrany et al., 2013). Given that each part of the basin has a certain potential in the production of runoffs and floods, once water overflows into the surrounding lands floods occur. It is thus necessary to prepare flood sensitivity maps and identify susceptible areas for flood prevention and management (Bout et al., 2018). This study was thus intended to prepare hazard maps for different parts of the watershed, and to prioritize the effective parameters in the occurrence of floods in the study area.
MethodologyThis study considered 11 important indicators including altitude, runoff curve number, slope, slope direction, rainfall, vegetation, drainage density, distance from waterway, land use, stream power index and topographic wetness index to determine the flood potential of Abolabbas River Basin with an area of 281.23 square kilometers. For the purpose of this study, the layers were scaled and the individual pixels were weighted and then prioritized using the TOPSIS technique (Rasooli et al., 2018).
Keywords: Sensitivity analysis, Basin, TOPSIS, Flood, Khuzestan -
مدلهای موجود که تاثیر اکوتوریسم را بر آلودگی محیط زیست اندازه گیری میکنند، دقت بالایی ندارند و نتایج با خطای نسبتا بالایی گزارش می شود اما در این مدل جدید که در این مقاله به معرفی آن پرداخته خواهد شد، در واقع مدلی برای ارزیابی بهتر تاثیر اکوتوریسم بر آلودگی محیط زیست است. برای اجرای این مدل، ابتدا لازم است داده های آلودگی محیط زیست از مناطق دیدنی اکوتوریسم جمع آوری شوند.. سپس بر اساس پارامترهای اولیه نقاط دیدنی، ضرایب آلودگی تعیین می شوند و از تبدیل داده های جمع آوری شده برای ساخت مدلی برای ارزیابی تاثیر آلودگی اکوتوریسم استفاده می شود. در نقاط دیدنی بر اساس تجزیه و تحلیل مقادیر انتشار کربن، ارزش پولی آلودگی محیط زیست تعیین می شود. نتایج تجربی در مطالعات انجام شده نشان می دهد که مدل پیشنهادی در این مطالعه، بهتر از سایر مدلهای موجود عمل میکند.
-
زباله های حاصل از مراقبتهای پزشکی شامل زباله های تولیدشده توسط تاسیسات مراقبتهای بهداشتی، آزمایشگاه های پزشکی و تاسیسات تحقیقات زیست پزشکی است. مدیریت نادرست این زباله ها خطرات جدی انتقال بیماری به جمع کنندگان زباله، کارکنان بهداشتی، بیماران و به طورکلی جامعه را به همراه دارد. مدیریت ضعیف پسماندها آلاینده های مضر را در جامعه منتشر میکند. بااین حال، آلودگی عوامل بسیار مسری مانند ویروس 19-COVID به دلیل حجم زباله های تولیدشده و ماهیت مسری آن، بی ثباتی عظیمی را در حمل ونقل زباله های بهداشتی و بازیافت ایجاد کرده است. چندین کشور اقدامات ایمنی را برای مبارزه با این آلودگی و مدیریت ضایعات بهداشتی اتخاذ کرده اند. بااین حال، این اقدامات ناکافی است و بسته به شرایط کشور متفاوت است. علاوه بر این، WHO دستورالعمل هایی را برای مدیریت زباله های مراقبت های بهداشتی تنظیم کرده است. این دستورالعمل ها به مدیریت ضایعات بهداشتی بسیار مسری ناشی از همه گیری فعلی کمک میکند. ضدعفونی و تفکیک زباله های بهداشتی، مدیریت پایدار را تسهیل میکند و امکان استفاده از آنها را برای اهداف ارزشمند فراهم میکند. این مطالعه، استراتژی های مختلف مدیریت مواد زاید جامد حاصل از مراقبت های بهداشتی را که در کشورهای مختلف اجرا میشود، مورد بحث قرار میدهد. همچنین بینش های مفیدی در مورد سناریوهای مدیریت پسماندهای جامد حاصل از مراقبتهای بهداشتی در طول همه گیری کووید-19 ارایه میدهد.
کلید واژگان: مدیریت، پسماند، 19-COVID، استراتژی -
فلزات سنگین برای موجودات زنده خطرناک بوده و باعث مشکلات زیادی برای آن ها می گردد. این فلزات به طرق مختلف می توانند وارد زنجیره غذایی شوند و باعث بیماری های متعدد و گاهی اوقات مرگ گردند، بنابراین پایش آلودگی این فلزات اهمیت دارد. در میان منابع مختلف انسانی مکان های دفن زباله، که احتمال حضور و جذب فلزات سنگین از طریق زنجیره غذایی در آن ها زیاد است، بایستی پایش شوند. هدف مطالعه حاضر تخمین سطح آلودگی فلزات سمی (کادمیوم، آرسنیک، سرب و جیوه) در مکان دفن زباله انجلی سی شهر بابل با استفاده از پر پرندگان و شیرابه است. بنابراین جهت رسیدن به این هدف، پر پرنده کورکور سیاه، با توجه به رژیم غذایی و محل تجمع آن در این مکان، به همراه شیرابه زباله این محل برای اندازه گیری غلظت فلزات سنگین، نمونه برداری و آماده سازی شدند و غلظت فلزات با دستگاه ICP و فلز جیوه با دستگاه Mercury Analyzer AMA 254 تعیین شدند. نتایج نشان داد که کادمیوم بالاترین (11/5 میلی گرم بر کیلوگرم) و جیوه کم ترین (4 میلی گرم بر کیلوگرم) میانگین غلظت را در پر پرنده داشته اند. به طور کلی الگوی پراکنش فلزات سنگین در پر پرنده به صورت زیر می باشد: Cd> Pb> As> Hg
کلید واژگان: فلزات سنگین، شیرابه زباله، پر پرنده، کورکور سیاه، شهر بابلHeavy metals are dangerous for living organisms and are causing many problems. These metals can enter the food chain in different ways and cause severe illness and sometimes fatal, so it is crucial to monitor the pollution of heavy metals. Among the human various sources of landfills, where the possibility of heavy metals in them are great, and these elements are then absorbed through the food chain, monitoring of these elements is essential in these areas seems. The aim of this study was to investigate the level of toxic metals contamination in landfill Angeli Si of Babol city using bird feathers and leachate. Therefore, to achieve this objective in the study area, a feathers of black kite birds, because food diet and Gathering place, with leachate to measurement heavy metals concentration, were sampled and prepared. The metals concentration was determined using the ICP instrument and Mercury Analyzer AMA 254 for Hg. The results showed that Cd and Hg have the concentration highest (11.5 mg/kg) and lowest (4 mg/kg) respectively in bird feathers. General the pattern of heavy elements distribution in the bird, are the following: Cd> Pb> As> Hg.
Keywords: heavy metals, Waste leachate, Bird feather, Black kite, Babol city -
ارزیابی غلظت فلزات سنگین در محیط های آبی می تواند در جهت انجام اقداماتی برای بهبود کیفیت شرایط محیطی موثر باشد. لذا مطالعه حاضر جهت ارزیابی آلودگی فلزات سنگین در آب و رسوبات نقاط تامین آب تصفیه خانه های شهرستان اهواز و ملاثانی در طول رودخانه کارون و تاثیر پارامترهای فیزیکوشیمیایی بر غلظت این آلاینده ها صورت گرفت. بدین منظور شش ایستگاه در طول رودخانه انتخاب و به صورت تصادفی از هر ایستگاه سه نمونه آب و رسوب در تابستان و زمستان 1394 برداشت شد. پس از انتقال نمونه ها به آزمایشگاه و هضم نمونه ها، سنجش فلزات سنگین با استفاده از دستگاه جذب اتمی شعله صورت گرفت. از نرم افزار SPSS و نیز آزمون های آماری ANOVA، T-test و همبستگی پیرسون جهت تجزیه و تحلیل نتایج فلزات و پارامترهای مورد بررسی در آب و رسوبات استفاده گردید. براساس نتایج میانگین غلظت فلزات Pb، Zn، Cr و Cd در آب به ترتیب 62/0±1/3، 04/1±42/4، 45/1±29/6 و 06/0±31/0 g/lµ و در رسوب 7/3±8/19، 20/7±9/65، 5/6±8/41 و 25/0±1/2 g/gµ اندازه گیری شد. نتایج آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد میانگین فلزات و پارامترهای فیزیکوشیمیایی در بین ایستگاه های مختلف دارای اختلاف معنی داری هستند (05/0>P). آزمون T-test نیز اختلاف معنی داری را در مقایسه غلظت فلزات و پارامترها (به جز DO و دانه بندی) بین دو فصل نشان داد (05/0>P). بررسی ارتباط بین پارامترهای فیزیکوشیمیایی (pH، EC، TDS، دما و شوری) و میزان فلزات در آب رودخانه نشان داد پارامترهای مختلف بر میزان انحلال فلزات در آب رودخانه تاثیر متفاوتی دارند. ارتباط بین پارامترهای فیزیکوشیمایی رسوب با میزان فلزات در رسوبات رودخانه نیز نشان داد اندازه ذرات رسوب تاثیر قابل توجهی بر توزیع مکانی و تجمع فلزات در رسوب ندارد، در حالی که درصد مواد آلی با میزان تمام فلزات رابطه مثبت معنی داری نشان داد. یافته های این مطالعه اطلاعات مفیدی را در مورد توزیع پارامترهای فیزیکوشیمیایی و غلظت فلزات سنگین در رودخانه کارون ارایه می دهد که می تواند به نظارت و ارزیابی آب در منطقه کمک کند.
کلید واژگان: فلزات سنگین، پارامترهای فیزیکوشیمیایی، رسوبات، آبگیر تصفیه خانه هاAssessment of heavy metals concentrations in aquatic ecosystems can be effective to taking actions to improve the quality of environmental conditions. Therefore, this study was downed to evaluate the heavy metals pollution in water and sediments of water supply points of water treatments in Ahvaz and Mollasani along Karun River and the effect of physico-chemical parameters on these pollutants concentration. For this purpose, six stations were selected along river and from each station; three samples of water and sediment were collected in summer and winter of 2015. After transferring the samples to laboratory and digesting samples, the heavy metals measurement was determined using a flame atomic absorption spectrometry. From SPSS software and statistical tests such as ANOVA, T-test and Pearson correlation were used to analyze the results of metals and parameters in water and sediments. The results showed that the average concentrations of Pb, Zn, Cr and Cd in water were 3.1±0.62, 4.42±1.04, 6.2±1.45 and 0.31±0.06 μg/l and in sediments were 19.8±3.7, 65.9±7.20, 41.8±6.5 and 2.1±0.25 μg/g dw, respectively. The results of One-way analysis of variance (ANOVA) test showed that the mean of metals and physicochemical parameters were significantly different between stations (P <0.05). Also T-test statistical analysis showed a significant difference in the concentration of metals and parameters (except DO and size of sediment particles) between the two seasons (P <0.05). Investigating the relationship between physicochemical parameters and the metals amount in water of river showed that the different parameters have a different effects on the rate of metals dissolution in water. The relationship between sediment-physicochemical parameters and the metals amount in sediments also showed that the size of sediment particles had no significant effect on spatial distribution and accumulation of metals in sediment, while the percentage of organic matter showed a significant positive correlation with all metals. The findings of study provide useful information on the distribution of physico-chemical parameters and heavymetal concentrations in the Karoon River, which can help monitor and evaluate the region water.
Keywords: Heavy metals, physicochemical parameters, sediment, basin of water treatment -
مناطق ساحلی دریای خزر در سال های اخیر تحت تاثیر آلودگی های زیادی قرار گرفته اند. این مناطق با توجه به وجود منابع هیدروکربنی در حوضه دریای خزر و همچنین عوامل انسانی در معرض مشکلات زیست محیطی است. بررسی غلظت آلکان های نرمال در ایستگاه های مورد مطالعه نشان می دهد میزان آلودگی هیدروکربنی موجود در نمونه های مورد مطالعه در این تحقیق، در مقایسه با مطالعات انجام شده در سال های قبل در همین ایستگاه ها افزایش قابل توجهی از خود نشان می دهد. کمترین میزان غلظت آلکان های نرمال در ایستگاه نشتارود با مقدار 3/24 میکروگرم بر گرم نمونه خشک تا بیشترین مقدار در ایستگاه نوشهر با مقدار 7/690 میکروگرم بر گرم نمونه خشک متغیر است و اغلب ایستگاه دارای غلظت متوسط هستند. افزایش میزان آلودگی ها در طی سال های اخیر در نتیجه افزایش فعالیت های نفتی مربوط به اکتشاف، تولید و بهره برداری از منابع نفتی و نیز عوامل انسانی می باشد. همچنین وجود جنگل های هیرکانی در سواحل جنوبی دریای خزر و افزایش تصرف در جنگل ها در سال های اخیر نیز از علل انتقال آلودگی به دریای خزر افزایش غلظت آلودگی ها در منطقه است. جهت تعیین منشا آلکان های نرمال در منطقه از شاخص های منشایابی شامل اندیس CPI، LMW/HMW، Pristane/Phytane، n-C17/Pristane و n-C18/Phytane استفاده گردید و نتایج حاصله نشان دهنده ورودی های پتروژنیک و بیوژنیک در ایستگاه های نمونه برداری است که آلودگی های پتروژنیک به طور غالب در منطقه دیده می شوند
کلید واژگان: آلودگی زیست محیطی، دریای خزر، رسوبات سطحی، پتروژنیک، بیوژنیکCoastal areas of Caspian Sea have been affected by pollution in recent years. These areas are exposed to environmental problems due to the presence of hydrocarbon resources in the Caspian Sea basin as well as human factors. Investigating the concentration of normal alkanes in the studied stations shows that the amount of hydrocarbons contaminated in the studied area, compared with previous year’s studies, shows a significant increase in concentration. The concentration of n-alkanes are among the 24.3 µg/g (the minimum concentration) in Nashtarood Station to 690.7 µg/g (the maximum concentration) in Noshahr Station and most of the stations have moderate concentration of n-alkanes. The increase of pollution in recent years as a result of increased oil activities related to the exploration, production and exploitation of oil resources and human factors. Also, the presence of Hyrcanian forests on the southern shores of the Caspian Sea and increasing seizure of forests in recent years have also led to increased contamination in the region due to pollution transmission to the Caspian Sea. In order to determine the origin of normal alkanes in the region, the indexes of CPI, LMW / HMW, Pristane / Phytane, n-C17 / Pristane and n-C18 / Phytane were used. The results show petrogenetic and biogenic inputs at sampling stations that petrogenetic contamination is prevalent in the region.
Keywords: Environment Pollution, Caspian Sea, Surface Sediments, Petrogenic, Biogenic -
هوای سالم و پاک ضروری ترین نیاز هر انسانی برای زیستن است. ازاین روست که کیفیت هوایی که تنفس میکنیم از اهمیت ویژهای برخوردار میگردد. در شرایط حاضر، مهمترین معضل زیست محیطی شهر تهران، آلودگی هوای این شهر بوده که آثار زیان بار آن بر سلامت، محیط زیست و اقتصاد، بر کسی پوشیده نیست و حل آن به یکی از مطالبات مهم اجتماعی تبدیل شده و ابعاد بین المللی نیز یافته است. پدیده آلودگی هوای تهران سالهاست که تهران را درگیر کرده و در چندین سال گذشته با ورود به فصل سرد و زمستان پایتخت نشینان را با معضل جدی روبه رو میکند و با وجود تمام اقدامات انجام شده برای ورود این مهمان ناخوانده، باز هم شاهد روزهایی هستیم که مدارس تعطیل میشود و طرح زوج و فرد کردن ماشین ها نیز همچنان ادامه میابد؛ اما آلودگی قرص و محکم پابرجاست. بخشی از این آلودگی مانند سایر کشورهای جهان ناشی از ازدیاد جمعیت، استفاده از سوختهای فسیلی، ترافیک سنگین، زیاد بودن وسایل نقلیه فرسوده، گسترش نامناسب صنایع و بی توجهی به مکان یابی صنایع میباشد و بخش دیگر آلودگی مربوط به وضعیت توپوگرافی و جغرافیایی شهر تهران میباشد که در دامنه جنوبی ارتفاعات البرز واقع شده و از شمال و مشرق به وسیله کوه های بلند محصور مانده است. همچنین تاثیر اقلیمی مانند بادهای آرام و پایداری هوا به همراه کمبود نزوالت جوی و وارونگی هوا در تشدید آلودگی هوای تهران بسیار موثر میباشند. در واقع پایداری جوی ناشی از وارونگی دما یکی از مهمترین علل افزایش پتانسیل آلودگی هوا بخصوص در کالان شهرها است. ازآنجایی که شدت و مدت زمان وارونگی بر روی شاخص کیفیت هوا (Index Quality Air)در نزدیکی سطح زمین تاثیرگذار است و هر چه میزان وارونگی شدیدتر باشد، سطح AQI باالتر میرود، لذا شناخت درست و صحیح از این پدیده به عنوان یکی از عوامل اصلی موثر بر کیفیت هواست، لزوم انجام این گزارش را بیشازپیش آشکار مینماید.
کلید واژگان: وارونگی دمایی، آلودگی، کیفیت هوا، تهران -
شیوع بیماری کرونا ویروس جدید در ماه های اخیر و مراجعات فراوان به بیمارستان ها سبب افزایش تولید پسماندهای بیمارستانی شده است. ازآنجایی که منشا این بیماری ویروس است و این ویروس میتواند ساعتها روی سطوح زنده بماند و از طریق تماس با سطوح آلوده به ویروس نیز منتقل میشود، لذا یک نگرانی فزایندهای ایجاد کرده است. زیرا ابزارهایی که برای مبتلایان به کروناویروس مورداستفاده قرار میگیرند نیز میتوانند سبب انتقال ویروس شوند. ازاین رو پسماندهای تولید شده در کنترل و درمان این بیماری جزو پسماندهای عفونی قلمداد میشوند. روش های متعددی برای مدیریت پسماندهای عفونی وجود دارد که در ایران نگرشهای مختلفی به آنها وجود دارد. مهمترین اولویت های مدنظر در بی خطرسازی پسماند عفونی ازنظر متخصصان بهداشت محیط، حفظ سالمت عمومی و عدم انتقال آلودگی به ارکان محیط زیست است. در این مطالعه پس از بررسی روش های مختلف بیخطر سازی پسماندهای عفونی، مناسبترین روش برای دفع پسماندهای عفونی ازجمله پسماندهای کرونا بیان میشود.
کلید واژگان: پسماند، کرونا، عفونی، مدیریت، دفع -
آلودگی هوا به عنوان یکی از عوامل محیطی مهم در ابتلا به بیماری آنتراکوزیس از یکسو و اخبار نگران کننده از وضعیت شاخص کیفیت هوا خصوصا در کلان شهرها از سوی دیگر سبب گردید که این مساله به عنوان یکی از معضلات جدی در ایران و برخی نقاط جهان مورد توجه قرار گرفته شود. آلودگی هوا در کلان شهرها به یکی از مهمترین چالش های روز تبدیل شده است. یکی از نگرانیهای جدید، خبر ابتلای مردم تهران به یک بیماری نادر تنفسی است. به گونهای که در شهری که حتی یک معدن زغال سنگ هم وجود ندارد، گزارش شده که تهرانی ها به بیماری آنتراکوزیس گرفتار شده اند که تنها در میان کارگران معادن زغال سنگ شایع میباشد. آنتراکوزیس یک بیماری ریوی است که از رسوب پیگمانهای سیاهرنگی که مشابه لکه های خالکوبی بوده و در روی سطح مخاط برونش ایجاد و تشخیص آن اغلب با برونکوسکوپی اتفاق می افتد. درواقع زمانی که با برونکوسکوپ داخل ریه و راه های هوایی را می بینند که پر از دانه ها و ذرات سیاه است، این بیماری تشخیص داده می شود و از این جهت بیماری خطرناکی است که می تواند بافت ریه را تخریب کند. آنتراکوز می تواند سال ها بدون علامت بماند و در مراحل اولیه بی خطر باشد اما اگر علامتی داشته باشد اغلب خود را با تنگی نفس نشان می دهد. ممکن است پس از تشخیص، پزشکان بتوانند بخشی از عوارض این بیماری را تسکین یا کاهش بدهند اما هیچ درمان قطعی ندارد و شش هایی که سیاه شدند همچنان سیاه می مانند. از اینرو لازم است این بیماری مورد توجه قرار گیرد تا اقدامات لازم جهت تشخیص، پیشگیری و کنترل آن به عمل آید. لذا در این گزارش سعی خواهد شد که علل و عوامل ایجاد بیماری آنتراکوزیس بر اساس مطالعات انجام شده در این زمینه در ایران و سایر نقاط جهان به تفصیل مورد بررسی قرار گیرند.کلید واژگان: آلودگی هوا، آنتراکوزیس، بیماری تنفسی، تهرانAir pollution as one of the important environmental factors in anthracosis and worrying news about air quality index especially in metropolises on the other hand has caused this issue as a serious problem in Iran and some parts of the world. Air pollution in metropolitan areas has become one of the most important challenges of the day. One of the new concerns is the news that the people of Tehran are suffering from a rare respiratory disease. In a city where there is not even a single coal mine, Tehran citizens have been reported to have anthracosis, which is common only among coal miners. Anthracosis is a pulmonary disease caused by the deposition of black pigment that resembles tattoo stains on the bronchial mucosal surface and is often diagnosed by bronchoscopy. In fact, when diagnosed with a bronchoscope inside the lungs and the airways that are filled with black grains and particles, the disease is diagnosed and is therefore a dangerous condition that can damage the lung tissue. Anthracosis can remain asymptomatic for many years and is safe in the early stages, but if it does have symptoms, it often manifests itself as shortness of breath. After diagnosis, doctors may be able to alleviate or reduce some of the complications of the disease, but there is no definitive cure and the smokes that become black remain black. Therefore, it is necessary to consider this disease in order to take measures to diagnose, prevent and control it. Therefore, this report will attempt to elaborate on the causes and causes of anthracosis in Iran and elsewhere in the world.Keywords: Air pollution, Anthracosis, Respiratory disease, Tehran
-
زمینه و هدفشناسایی دقیق خطرات صنایع نفت و گاز به عنوان بخشی از یک تحلیل ایمنی مورد تاکید سازمان های ناظر رسمی می باشد. در فعالیت های صنعتی، تکنیک های ارزیابی و مدیریت ریسک از طریق استفاده از رویکرد پیشگیری و با هدف بهبود ایمنی برای کاهش حوادث به کار گرفته می شود. این مطالعه با هدف بررسی ریسک های زیست محیطی، ایمنی و بهداشتی در مخازن ذخیره سازی میعانات گازی شرکت پالایش گاز پارسیان انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی در سال 1395 انجام پذیرفت. شناسایی مخاطرات زیست محیطی، ایمنی و بهداشتی حاصل از تاسیسات و فعالیت های انسانی موجود در مخازن ذخیره سازی میعانات گازی با استفاده از تکنیک دلفی انجام و سپس ریسک های شناسایی شده با استفاده از روش AHP (Analytical Hierarchy Process)، تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی (FMEA) و تجزیه و تحلیلحالات شکست بررسی و آثارآن مورد ارزیابی و اولویت بندی قرار گرفت.یافته هادر این مطالعه 17 ریسک شناسایی شد که 12 ریسک آن مربوط به زیست محیطی و 5 ریسک مربوط به ایمنی و بهداشتی بود. بر اساس نتایج به دست آمده، بالاترین میزان ریسک زیست محیطی و ایمنی- بهداشتی در مخازن به ترتیب، آتش سوزی بر اثر عوامل تروریستی و عمدی با عدد RPN (Priority Nnmber Risk)، 824/1 و استنشاق بخارات حین تعمیرات با عدد RPN، 384/3 بود.نتیجه گیریبالاترین ریسک زیست محیطی مربوط به آتش سوزی بر اثر عوامل تروریستی بود که به دلیل موقعیت حساس کشور ما در منطقه، می باشد. در بخش ایمنی و بهداشتی نیز بالاترین ریسک مربوط به استنشاق بخارات حین تعمیرات به دلیل عدم رعایت نکات ایمنی و عدم استفاده از وسایل استحفاظی فردی می باشد.کلید واژگان: ارزیابی ریسک، مخازن، میعانات گازی، FMEA، AHPBackground And ObjectivesThe precise identification of the hazards of the oil and gas industry as a part of a safety analysis is emphasized by formal oversight organizations. In industrial activities, risk assessment and risk management techniques are implemented through the use of a preventive approach aimed at improving safety to reduce the incidents. The purpose of this study was to assess the environmental, health and safety risks in the gas condensate storage tanks of Parsian Gas Refinery.Materials And MethodsThis descriptive study was carried out in 2016. The identification of environmental and health hazards from the facilities and human activities in the gas condensate storage tanks was done using Delphi technique and then, the declared risks were studied using the AHP (Analytical Hierarchy Process) and FMEA (Failur Mode and Effects Analysis) methods and its effects were evaluated and prioritized.ResultsIn this study, 17 risks were identified, 12 of which were related to the environmental risks and 5 risks related to health and safty. According to the results, the highest number of environmental and health-safety risks in the reservoirs were respectively fire from intentional and terrorist factors with RPN (Risk Priority Number) of 1.824 and inhalation of vapors during repairs with RPN of 3.384.ConclusionThe highest environmental risk was related to fire from terrorists due to the sensitive position of our country in the region. In the safety-health risks section, the highest risk was related to inhalation of vapors during repairs due to non-compliance with safety precautions and the inability to use personal protective equipments such as mask.Keywords: Risk assessment, Storage tanks, Gas Condensates, FMEA, AHP
-
مالاشیت سبز به عنوان یک ترکیب قارچ کش، باکتری کش و انگل کش در صنعت آبزی پروری استفاده می شود که علاوه بر مضر بودن برای آبزیان، با وارد شدن به محیط زیست نیز به عنوان یک آلاینده محسوب می شود. در این تحقیق، از نانوفتوکاتالیست های TiO2و TiO2@SBA-15 برای تخریب کار آمد مالاشیت سبز استفاده شد. این جاذب ها نسبت به محیط زیست سازگار، و عملکرد بالایی در بین نانوجاذب ها دارند. نانوفتوکاتالیست های استفاده شده با تخریب مالاشیت سبز به عنوان یک آلاینده آلی تحت تابش نور فرابنفش مورد بررسی قرار گرفتند. اثر پارامترهای مختلف از جمله دوز جاذب(40، 100، 200، 400)، زمان تماس(240 دقیقه)، pH اولیه ی محلول(4، 7، 10) و غلظت اولیه ی محلول (10، 20، 30) تحت سیستم جذب ناپیوسته مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد شرایط بهینه شامل درصد حذفTiO2@SBA-15 (98 درصد) بر طبق غلظت اولیه 10 میلی گرم بر لیتر، دوز جاذب 200 میلی گرم بر لیتر و محلول pH=10 بود. نانو ذرات TiO2@SBA-15 با میزان حذف 98 درصد در 90 دقیقه عملکرد بهتری نسبت به نانو ذرات TiO2 با میزان حذف 60 درصد در 240دقیقه داشتند.کلید واژگان: آلاینده های رنگی، حذف، نور فرابنشMalachite green is used as a fungicide, bactericide and parasitic ide in the aquaculture industry, which is influenced on the environment as a pollutant .In this study, the using nano-photocatalysts TiO2@SBA-15 and TiO2 they were developed for efficient photodegradation of malachite green. This Absorbents is Eco-friendly And the have high performance in between of the nano-adsorbents. The used nano-photocatalysts was evaluated by the decomposition of malachite green as a model organic pollutant under UV light irradiation. Effects of various process parameters including adsorbent dosage (40, 100, 200, 400), contact time (240 min), initial pH (4, 7, 10) of the solution and initial Malachite green concentration (10, 20, 30) were investigated under batch adsorption system. The results showed that the optimal conditions of removal percentage of TiO2@SBA-15 (98%) accrued at initial concentration of 10 mg/l, adsorbent dosage of 200 mg/l and solution pH of 10. the TiO2@SBA-15 nanoparticles removal rate of 98% in 90 minutes performed better than the TiO2 nanoparticles removal rate of 60% in 240 minutes.Keywords: removal, dye pollutions, ultra violet
-
مالاشیت سبز به عنوان یک ترکیب قارچ کش، باکتری کش و انگل کش در صنعت آبزی پروری استفاده می شود که نفوذ آن به محیط زیست به عنوان یک آلاینده محسوب می شود. بنابراین حذف این ترکیبات قبل از تخلیه در منابع آب دارای اهمیت زیادی است. در این تحقیق جذب مالاشیت سبز به عنوان یکی از رنگ های کاتیونی بر روی SBA-15 انجام شد. سنتز SBA-15 با استفاده از روش ژائو و شناسایی نانو مواد نیز با روش تفرق اشعه ایکس و میکروسکوب الکترونی روبشی انجام شد. اثر پارامترهای مختلف از جمله دوز جاذب، زمان تماس، pH اولیه ی جذب شونده و غلظت اولیه ی جذب شونده تحت سیستم جذب ناپیوسته مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد بیشترین ظرفیت جذب SBA-15(069/0 میلی گرم) در غلظت اولیه ی 10 میلی گرم بر لیتر، دوز جاذب 200 میلی گرم بر لیتر و pH=10 بود. به علاوه درصد حذف شدن رنگ مالاشیت سبز تحت این شرایط 98 درصد بود.کلید واژگان: جاذب، نانوماده، جذب شوندهMalachite green is used as a fungicide, bactericide and parasitic ide in the aquaculture industry, which is influenced on the environment as a pollutant. So, removal of this compounds before discharging to the water resources is very important. In this study, adsorption of Malachite green as a cationic dye onto SBA-15 was studied. SBA- was synthesized using Zhao method and then characterized by X-ray Diffraction (XRD) and Scanning Electron Microscope (SEM). Effects of various process parameters including adsorbent dosage, contact time, initial pH of the adsorb and initial Malachite green adsorb were investigated under batch adsorption system. Results showed that maximum adsorption Capacity of SBA-15 (90.06 mg/g) accrued at initial concentration of 10 mg/l, adsorbent dosage of 200 mg/l, and solution pH of 10. In addition Malachite green removal percentage under this condition was 98%.Keywords: adsorbent, Nano materials, adsorb
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.