نازیلا اساسی
-
زمینه و هدفبیماران مبتلا به آنژین صدری ناپایدار، بیش از نیمی از موارد بستری در بخش مراقبتهای ویژه قلبی را تشکیل می دهند. بستری شدن مجدد بسیاری از این بیماران، ناشی از نداشتن اطلاعات کافی و عدم پیروی از توصیه های پزشکی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در میزان آگاهی و نگرش بیماران بستری مبتلا به آنژین صدری ناپایدار انجام شد.
روش تحقیق: در این مطالعه مداخله ای، 180 بیمار بستری مبتلا به آنژین صدری در دو گروه مداخله و شاهد (هر گروه 90 نفر) مورد مطالعه قرار گرفتند. پرستاران و پزشکان تعلیم یافته بخش قلب و عروق یکی از بیمارستانهای دانشگاهی شهر مشهد، به مدت 2 ماه به آموزش بیماران گروه مداخله پرداختند. داده ها با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری و سپس با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS (11.5) و STATA (8.0) و آزمونهای Chi-Square و آنالیز کوواریانس، در سطح معنی داری a=0.05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هاپس از تعدیل برای اثر نمره اولیه میزان آگاهی افراد مورد مطالعه، میانگین این نمره در گروه مداخله به طور معنی داری بیش از گروه شاهد بود (P<0.0001)؛ همچنین انجام مداخله باعث مطلوبتر شدن وضعیت نگرش در گروه مداخله شد (P<0.0001). هیچ تغییر بارزی در این متغیرها در گروه شاهد مشاهده نشد.نتیجه گیریامکان بهره بردن از قابلیتهای آموزشی پرستاران در ارتقای آگاهی و تغییر جهت مطلوب نگرشهای بیماران به میزان قابل توجه و ثمربخشی وجود دارد؛ بنابراین شایسته است به منظور ارتقای کیفیت زندگی بیماران قلبی، ارایه خدمات آموزشی توسط پرستاران با برنامه ریزی مدون انجام پذیرد.
کلید واژگان: آگاهی، نگرش، مداخله آموزشی، مدل اعتقاد بهداشتی، آنژین صدری ناپایدارBackground And AimUnstable angina (UA) patients are the majority of hospitalized patients in CCU exposed to high probability of recurrence. Most often re-hospitalization of these patients is due to lack of enough information and not obeying medical advice. The main objective of this study was to determine the impact of an educational intervention based on Health Belief Model on knowledge and attitudes of unstable angina patients in Mashhad university hospitals.Materials And MethodsAn interventional study was conducted on 180 patients with unstable angina, consisting of 90 cases and 90 controls, who were hospitalized in the Heart Wards of two university hospitals in Mashhad. Randomly, the patients of one of these hospitals were selected as the case (intervention) and those in the second as control group (90 patients each). Professional physicians and nurses instructed the patients in the intervention group before and after discharge for two months. Data were obtained through a questionnaire before and after intervention in both groups. Then, the data were analyzed by SPSS (11.5) & STATA (8.0) software’s, using chi-square and ANCOVA tests. In all statistical analyses α=0.05 was taken as the significant level.ResultsThe analysis of covariance (ANCOVA) showed that, compared with the subjects’ pre-intervention knowledge status score, there was a significant increase in the score of the intervention group (P<0.0001). The intervention resulted in improving the attitude status in the group (P<0.0001). But there was no significant increase in these variables in the control group.ConclusionIt is possible to use nurse's capacities in improving heart patient's knowledge and attitudes. Thus, it is necessary that instructional service by nurses be offered under a well-planned program in order to improve the quality of life of heart patients. -
زمینه و اهدافنوکاردیوز بیماری عفونی خطرناکی است که معمولا بواسطه ورود بعضی از گونه های نوکاردیا به دستگاه تنفسی و یا پوست آسیب دیده بوجود می آید. نوع ریوی بیماری شیوع بیشتری داشته و اغلب در اثر استنشاق آئروسل های حاوی نوکاردیا استروئیدس در میزبان مستعد بوجود می آید، حال آن که نوکاردیا برازیلینسس نیاز به شرایط خاص میزبانی ندارد. جستجوی آنتی بادی در سرم کلیه افراد تحت مطالعه با استفاده از آزمون ایمونوفلوئورسانس غیرمستقیم(IFA)، ضمن اینکه بررسی رابطه سن، جنس، شغل، ابتلا به بیماری های ریوی مزمن و مصرف داروهای کورتیکوستروئید با سطح آنتی بادی بدست آمده علیه نوکاردیا از اهداف دیگر این مطالعه بود.روش بررسیاین مطالعه بر روی یک جمعیت 300 نفری در مجتمع بیمارستانی امام خمینی(ره) تهران و به روش مقطعی انجام گرفت. افراد تحت مطالعه شامل 79 بیمار بستری در بخش عفونتهای ریوی، 121 نفر از کارکنان دارای مواجهه شغلی با عامل بیماری و نیز 100 نفر از افراد سالم (اهدا کنندگان خون) بودند.یافته هاباوجود نادر بودن بیماری نوکاردیوز، 4 نمونه (IFA) مثبت از بین افرادی که دارای بیماری زمینه ای بودند بدست آمد. این افراد بترتیب مبتلا به سل ریوی، ضایعه جلدی مایستوما، آبسه های متعدد و منتشره در ریه و کبد، و بیماری مزمن انسدادی ریه COPD)) بودند.نتیجه گیرییافته های این مطالعه نشان می دهد که احتمال ایجاد عفونت ریوی ثانویه در افراد در معرض خطر (ضعف سیستم ایمنی و دفاع آسیب دیده ریه ها، ضعف دفاع ایمنی سلولی، بیماری های زمینه ای و پیوند عضو) وجود دارد. از طرفی تماس افرادی که هیچ گونه بیماری زمینه ای یا ضعف سیستم ایمنی نداشتند (پرستاران، بهیاران، کارگران و رفتگران مورد مطالعه که گروه سالم در معرض خطر محسوب میشوند) با مکانهای آلوده به نوکاردیا، باعت ابتلای آنها به نوکاردیوزیس نمی شود. از نتایج دیگر بدست آمده این بود که هیچ مورد مثبتی در گروه 34 نفره از افراد مورد مطالعه با سابقه مصرف داروهای ایمونوساپرسیو دیده نشد. در نهایت بدلیل کم بودن موارد IFA مثبت، بین سن، جنس، شغل، ابتلا به بیماری های ریوی و نیز ابتلای به سل ریوی، و حضور آنتی بادی علیه نوکاردیا ارتباط معنی داری بدست نیآمد.
کلید واژگان: نوکاردیا استروئیدس، ضعف سیستم ایمنی، آزمون ایمنوفلوئرسانس غیر مستقیم (IFA)، بیماری مزمن انسدادی ریه ((COPDBackground And ObjectivesGroup B Streptococcus (GBS) (Streptococcus agalactiae) is the leading cause of morbidity and mortality of newborn infants and accounted as a leading factor causing septicemia after birth in mothers. Infections in infants are usually acquired by contact with the genital tract of the mothers during labor and delivery. In two last decades, significant progress toward detection, prevention and treatment of pregnant women carrying GBS has been achieved. A rapid screening test for GBS that could accurately identify pregnant women carrying the bacteria at the time of delivery would obviate the need for prenatal screening. The standard method for the diagnosis of GBS colonization consists of culturing vaginal and anal secretions in a selective broth medium which inhibits the growth of other microorganisms. Today, it is accepted that PCR has a high sensitivity and specifically in diagnosis. The goal of this study was to screen pregnant woman carrying GBS by PCR.Material And MethodsSamples were taken from anal and vaginal mucus of 125 pregnant women who were at 28-38 weeks of ingestion by swab. Samples were tested by standard culture using Todd Hewitt Broth and Blood Agar and also by PCR using primers specific for cfbgene.ResultsCulture identified 10 (8%) women as carriage of GBSout of 125 women tested. On the other hand, the PCR assay could identify 12 (9/6%) women positive for GBS. In comparison to culture results, sensitivity, NPV, specificity, and PPV of PCR were 100%, 100%, 98%, and 83%, respectively. The time required for PCR assay and culture were 2h and 36h,respectively.ConclusionWe found that GBS can be detected rapidly and reliably by a PCR assay using combined vaginal and anal secretions from pregnant women at the time of delivery. Also this study shows that the rate of incidence of GBS is high in Iranian pregnant women. We, therefore, recommend screening of pregnant women for detecting of GBS emphaticallyKeywords: Group B Streptococcus_Pregnant Women_PCR Assay -
این پژوهش کیفی با هدف شناخت وضعیت فعلی آموزش تغذیه، منابع و موضوعات آموزش تغذیه و نحوه آموزش مطلوب از دیدگاه کودکان و مادران آنها انجام شده است. اطلاعات اولیه به روش بحث گروهی متمرکز از128 دختر و پسر6 تا11 ساله و32 مادر، در دو منطقه (1و6) تهران جمع آوری شد. اهداف پژوهش بر اساس2 راهنمای سوالات گروهای هدف (مادران و کودکان) طراحی شد. کل تحقیق شامل20 بحث گروهی (16 بحث برای کودکان و 4 بحث برای مادران) بود. همه کودکان آگاهی های تغذیه ای را از خانواده و تلویزیون کسب کرده بودند و اکثر کودکان دوست داشتند مطالب آموزشی را از پدر و مادر و سایر افراد خانواده یاد بگیرند. همچنین بهترین مکان های آموزش تغذیه از نظر کودکان، مدرسه، خانه و مطب پزشک بود و اکثر آنها موثرترین روش آموزش را به صورت نمایش، قصه و مطالعه مستقیم می دانستند. از دیدگاه مادران افرادی که برای آموزش کودکان مناسب هستند به ترتیب معلم، مربی بهداشت، پدر و مادر و همسالان بوده و مدرسه به عنوان موثرترین مکان برای آموزش محسوب می شود. یافته های این پژوهش نشان داد که کودکان نیاز بیشتری برای آموختن مطالب تغذیه ای دارند. آنها نیاز دارند تا بیش از آنچه تا کنون آموخته اند، بیاموزند. به همین جهت تهیه و تدوین برنامه های آموزش تغذیه هدفمند و طولانی مدت از طریق تلویزیون و سایر رسانه های تاثیر گذار با مشورت کارشناسان مربوطه اعم از کارشناسان تغذیه و آموزش بهداشت ضروریست.
کلید واژگان: آموزش تغذیه، مادران و کودکانPayesh Journal, Volume:5 Issue: 3, 2007, PP 221 -228Objective (s)To examine nutrition education as perceived by school children and their mothers.
MethodsThis was a qualitative study using focus group discussion (FGD). The research team consisted of a coordinator, one or two observers and two note takers Each FGD was held with 6 to 8 person and each session tasted about 60 minutes. The fieldwork ecuvtues of the study included 20 FGD sessions, 16 for children grades I" to 4•h and 4 for mothers. The study was held in 2 districts of Tehran. At the end of each group discussion all notes were completed, coded, analyzed and classified by team members.
ResultsThe findings showed that children were eager to learn on effects of healthy foods. Children indicated that TV was the most important and effective teaching medium, In addition to TV, food advertisements, school staff especially teachers were among the most common named on children's nutritional behaviors. Most of children preferred to learn nutritional subjects from father, mother and other family members. The mothers preferred teachers, health instructors' parents and classmates as the source of knowledge and schools as the most effective place for teaching/or educating nutritional subjects.
ConclusionThe study results suggest that children need to learn more about nutrition and foods. Designing longitudinal nutrition education projects aiming at children through TV or other effective media arc essential
Keywords: Nutrition education, Mothers, children, Study -
مقدمههرساله هزاران کودک با بتا تالاسمی ماژور به دنیا می آیند و بار این بیماری بویژه در کشورهای در حال توسعه، بسیار بالا می باشد، این مطالعه به بررسی وضعیت سلامت روانی- اجتماعی نوجوانان تالاسمی از دیدگاه خود آنها می پردازد.مواد و روش هادر این مطالعه از پرسشنامه 12 GHQ-استفاده به عمل آمده است. با نمونه گیری در سهولت، تمام نوجوانان تالاسمی که طی دو ماه به چهار مرکز سرویس دهی به این بیماران مراجعه کرده مورد بررسی قرار گرفتند و به پرسشنامه عمومی و 12 GHQ-پاسخ گفتند.یافته هامیانگین امتیازات بیماران در آزمون سلامت عمومی 6.12 بود. حدودا 78 درصد از بیمارانی که سلامت روانی نامطلوبی ترک تحصیل داشتند با کسانیکه نداشتند، اختلاف معنی داری نشان داد (P=0.017). نتیجه گیری و توصیه ها: نوجوانان مورد مطالعه توانسته اند بطور نسبتا قابل قبولی بر استرس و شرایط بیماری خود فائق آیند البته باید احتمال انکار بیماری را نیز باتوجه به حساس بودن دوره سنی لحاظ کرد.
-
بطور متوسط سالیانه حدود 800.000 مورد آسیب ناشی از فرو رفتن سوزن یا اشیاء نوک تیز در کارکنان درمانی رخ می دهد، که بالقوه می تواند موجب عفونتهای کشنده ای مثل هپاتیت B، هپاتیت C و ایدز شود. در این مطالعه که بصورت مقطعی (Cross Sectional) صورت گرفت، 15 متغیر مختلف مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج و یافته های این مطالعه نشان داد که از مجموع 1000 واحد نمونه مورد بررسی، 240 مورد در طول یک ماه گذشته دچار مواجهه شغلی شده بودند، متغیرسن در این مطالعه رابطه معنی داری با مواجهه شغلی کارکنان نداشت. فراوانی نسبی مواجهه شغلی در خانمها %28.3 بود که اختلاف معنی داری نسبت به آقایان داشت. افرادی که در اتاق زایمان و اتاق عمل کار می کردند به دلیل سر و کار داشتن با اقدامات تهاجمی، به ترتیب با داشتن %50 و %44.4 مواجهه شغلی، بیشترین موارد را به خود اختصاص داده بودند. متغیر سابقه کار در این مطالعه رابطه معنی داری با مواجهه شغلی کارکنان نداشت.
بیش از نیمی از موارد (%54.6) یک یا حداکثر دو بار مواجهه در طول یک ماه گذشته را ذکر نموده بودند. از مجموع 240 فرد مواجهه یافته، بیشترین شیوع مواجهه (%52.1) مربوط به بخشهای بستری بود. بیشترین مورد مواجهه در شیفت صبح داده بود. %49.6 از کارکنان از هیچگونه وسیله محافظ استفاده نمی کردند. فرو رفتن سوزن یا اجسام تیز با تعداد 123 مورد (%51.3) به تنهایی بیش از نیمی از انواع موارد مواجهه شغلی را شامل می شد. مواجهه در حین انجام تزریق وریدی (%33.3) و نظافت (%20.4) شایعترین اقدامات درمانی منجر به تماس بودند. از بین مواجهه یافته صرفا %25، مواجهه خود را به مسئول مربوطه گزارش کرده بودند. از مجموع 240 فرد مواجهه یافته تنها 13 نفر (%5.4) اقدام به پیگیری و انجام آزمایشات تشخیصی جهت حصول اطمینان از سلامت خود نموده بودند و مابقی (%94.6) افراد مواجهه یافته نسبت به این موضوع بی تفاوت بوده اند.
کلید واژگان: مواجهه شغلی، همدان، کارکنان درمانی -
باتوجه به اینکه انتخاب و حفظ رفتارهای تغذیه ای سالم، یکی از عوامل مهم در پیشگیری از بیماری های قلبی و عروقی می باشد، این پژوهش به منظور بررسی عوامل خطر تغذیه ای و ارتباط آنها با بیماری ایسکمی قلبی انجام شد. مطالعات بصورت مورد-شاهدی، در پاییز 1382 و در مرکز قلب تهران و بیمارستان قلب شهید رجایی تهران انجام گردید. تعداد 100 نفر بیمار ایسکمی قلبی و 100 نفر از افراد سالم، به تایید متخصص قلب بعنوان شاهد وارد مطالعه شدند. اطلاعات تغذیه ای از طریق پرسشنامه تکرر مواد غذایی گردآوری شد و برخی عوامل خطرساز مهم مثل فشار خون، هایپرلیپیدمی (چربی خون بالا)، دیابت، شاخص توده بدنی و فعالیت فیزیکی نیز بررسی شدند. بیماری ایسکمی قلب با مصرف چربی، روغن های جامد و هیدروژنه رابطه مستقیم و با مصرف میوه و سبزی رابطه معکوس داشت (P<0.001) عوامل خطر تغذیه ای در گروه بیماران مصرف کم ماهی و استفاده زیاد از غذاهای سرخ شده بود، که بترتیب خطر بیماری را 13.96 و 54.65 بار افزایش می دادند. داشتن رژیم غذایی پرچرب و کم فیبر در گروه بیماران، خطر بیماری قلبی را در حدود 20 برابر افزایش داد. عوامل خطر تغذیه ای عمده در این مطالعه عبارت بودند از: مصرف کم میوه، سبزی و ماهی و مصرف کمتر روغن های مایع، درحالیکه روغن های هیدروژنه که حاوی اسیدهای چرب نامطلوبند، منبع اصلی چربی در رژیم غذایی بیماران بودند. بنابراین اجرای برنامه های آموزشی جامعه محور برای ارتقای تغذیه سالم و بهداشتی ضروری بنظر می رسد.
کلید واژگان: بیماری های قلبی، عروقی، رژیم غذایی، بیماری های ایسکمیک قلبیAs adoptin and maintenance of healthy eating behaviours is an important factor for Ischemic Heart Disease (IHD) prevention, this research was conducted to determin dietetic risk factors in relation to IHD. This is a case – control study conducted in fall 2003 in Tehran Heart Center and Tehran Shahid Rajaii hospital. 100 subjects with IHD, as cases and 100 controls with no cardiovascular disease in their medical history, participated in the study.Nutritional data was collected by Food Frequencey Quastionnaire. Some important risk factors including hypertention, hyperlipidemia,diabetes, Body Mass Index (BMI) and physical activity were evaluated. There was a positive association between IHD and consumption of fats and a negative association between IHD and consumption of fruits and vegetables.The most important factors were low intake of fish and high intake of fried foods that increased the risk of disease 13.96 and 54.65 times, respectively. Also 73% of patients had high risk diet while only 17% of controls had high risk diet. High risk diet increased the risk of cardiovascular diseases approximately 20 times. The main dietetic risk factors in this study were: low intake of fish, fruits and vegetables and lower consumption of oiles; while hydrogenated fats with undesirable trans-fatty acid content, were the main source of dietary fat, in case group. Therefore; community-based educational programmes are nesseary to promote healty nutrition. -
استان ایلام از جمله مناطقی است که در چند سال گذشته شاهد افزایش چشمگیرپدیده خودکشی بوده و در حال حاضر از این نظر دارای بیشترین میزان بروز در کشور میباشد.
این تحقیق با هدف تعیین بار ناشی از رفتارهای خودکشی در استان ایلام در سال 1381 انجام شده است. کل سال های از دست رفته به علت مرگ و ناتوانی های ناشی از خودکشی در استان ایلام 4891 سال است که معادل 9.7 به ازای هر هزار نفر جمعیت استان میباشد. زنان 64 درصد و مردان 36 درصد این بار را به خود اختصاص داده اند. گروه های سنی 29-20 سال و 19-10 سال به ترتیب با 41 و 33 درصد دارای بالاتریین سهم از دالی(Disability Adjusted Life Years-DALY) هستند.
دالی ناشی از خودکشی در شهرستان های مختلف استان دارای مقادیر متفاوتی است.به گونه ای که از 3.8 در هزار نفر جمعیت در شهرستان دهلران تا 17.6 در هزار نفر در شهرستان شیروانچرداول متغیر است. 46 درصد مقدار دالی ناشی از رفتارهای خودکشی مربوط به جمعیت شهری و 54 درصد به جامعه روستایی استان اختصاص دارد. نسبت دالی زنان به مردان در مناطق شهری و روستایی به ترتیب 2.09 و 1.52 است.
به طور کلی 73 درصد از کل دالی محاسبه شده به روش خودسوزی مربوط می شود که 80 درصد از این سهم به زنان اختصاص دارد. مسمومیب با دارو با 2.6 درصد، کمترین سهم از دالی را دارد که عمدتا به مردان تعلق دارد. در مسمومیت با سموم آفت کش که 24.5 درصد دالی به آن مربوط است، سهم مردان تقریبا چهار برابر زنان است. در مقایسه با سایر علل مانند سرطان ها، بیماری های حول تولد و بیماری های دستگاه تنفسی، خودکشی بار خیلی بیشتری را بر مردم استان ایلام تحمیل می کند.
کلید واژگان: خودکشی، دالی، بار بیماری، ایلامPayesh Journal, Volume:3 Issue: 4, 2004, PP 257 -264Objective(s)To assess the burden of suicidal behaviors in Ilam, Iran.MethodsThis was a cross-sectional study. 606 cases of attempted completed suicide were reviewed. Burden calculation was done using the disability adjusted life years (DALY) index.ResultsThere was a total loss of 4891 DALY’s lost in the Ilam population, equivalent to the crude rate of 9.7 per 1000. Women bore 64% of the total burden. The 20-29 y and 10-19 y age groups accounted for most of the total disease load (41 and 33% respectively). Unfortunately, suicidal burns represent 73% of total burden of suicidal behaviors.ConclusionWe found a higher disease load in women while in the other studies such as WHO’s global burden of disease study (2000) it is the men who bear the greatest burden of suicidal behavior. -
انتظار می رود بیماری ایسکمی قلبی عامل حدود 40% مرگها و در راس 15 علت بار جهانی بیماری ها در سال 2020 باشد. آنژین صدری ناپایدار یکی از خطرناکترین حالات ایسکمی قلبی است. باتوجه به رابطه میان سبک زندگی و این بیماری، تعدیل سبک زندگی عامل مهمی در بهبود پیش آگهی آن است. آموزش بهداشت باید ضمن ارائه آگاهی لازم درباره عوامل خطر قابل تغییر، نگرش بیماران را به نحوی تغییر دهد که رفتارهای ارتقا دهنده سلامتی را در پیش گیرند. آگاهی از میزان اطلاعات و وضعیت نگرش و سبک زندگی بیماران برای برنامه ریزی آموزش بهداشتی در این زمینه ضروری است. این مطالعه به روش توصیفی برای بررسی میزان آگاهی، وضعیت نگرش و سبک زندگی این بیماران در دو بیمارستان اصلی دانشگاهی شهر مشهد بر روی 180 بیمار با استفاده از Sequential sampling انجام شده است. شرکت کنندگان به 82 سوال پرسشنامه پاسخ دادند. یافته ها بر پایین بودن سطح کلی آگاهی درباره نقش قلب، علل بیماری، درمان ها، اجزاء تبعیت از پزشک و رفتارهای زیان بار و مشدد درد قلبی دلالت دارند. در این میان 80% افراد از استرس بعنوان عامل خطر بیماری قلبی نام می برند. نگرش افراد در زمینه درک شدت بیماری و حساسیت فردی برای ابتلا مجدد و میزان کنترل شخصی بر سلامتی نسبتا پایین است. موانع مهم انجام رفتار بهداشتی، فقدان کلاس های آموزشی، غیرقابل تحمل بودن هزینه خدمات درمانی و موانع خانوادگی می باشد. این پژوهش، لزوم آموزش به بیمار توسط کارکنان مراقبت های بهداشتی، توجه پزشکان به باورهای بیماران خود و ارائه توصیه های دقیق و برنامه ریزی شده به ایشان را مورد تاکید قرار می دهد.
کلید واژگان: آموزش بیمارTo determine the level of knowledge and to assess attitudes and lifestyles in patients with unstable angina. A descriptive study was conducted among CCU patients in Mashad hospitals. 180 subjects were chosen by sequential admission. They filled an 82-item questionnaire covering demographic variables (4 items) - knowledge (5 items) –attitude (56 items) – lifestyle (17 items). Findings indicate that the global level of knowledge is sufficient on issues such as cardiac risk factors, current treatments, and treatment compliance. The same patients showed very low knowledge of pain-inducing behaviors. Meanwhile, attitude scores turned out to be relatively low in some areas including perceived threat of disease (severity and susceptibility) and internal health Locus of Control. Health care professionals (physicians, nurses,..) tended to ignore the need for proper education of cardiac patients. There is a strong need to promote patient education in order to enhance knowledge and bring about a change in attitudes. -
کشور ایران در مرحله گذر اپیدمیولوژیک (Epidemiological transition) بیماری ها قرار دارد. تغییر در شیوه زندگی منجر به افزایش بیماری های مزمن بخصوص بیماری های قلبی و عروقی، دیابت و پوکی استخوان شده است. بیماری های فوق عمدتا در زمینه بی تحرکی و تغذیه نامناسب رخ می دهند. در گزارش USDHHS 2000 Healthy people 2010 افزایش فعالیت فیزیکی در جوانان در صدر اولویت های بهداشتی قرار گرفته است زیرا یک نوجوان تمایل دارد سطح فعالیت فیزیکی خود را تا بزرگسالی حفظ کند و شیوه زندگی اساسا در این دوران شکل می گیرد. در ایران مطالعه ای در زمینه اندازه گیری میزان فعالیت فیزیکی دختران و فرآیند تصمیم گیری (مراحلی که بیان کننده وضعیت تصمیم گیری و اقدام بعمل در مسیر تغییر شیوه زندگی است) انجام نشده است. در این مطالعه که به روش مقطعی انجام شده 457 دانش آموزان دختر دبیرستانی منطقه 2 آموزش و پرورش شهر تهران از 4 گروه دبیرستان دولتی، دبیرستان غیر انتفاعی، هنرستان و کارودانش دولتی و هنرستان و کارودانش غیر انتفاعی به روش (Proportional to size) و بصورت خوشه ای(Cluster sampling) انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. بررسی با تکمیل یک پرسشنامه توسط دانش آموزان صورت گرفت و متغیرهای مورد نظر: سن، تحصیلات پدر و مادر، رده تحصیلی، نوع مدرسه (براساس مدارس چهارگانه)، فعالیت فیزیکی در محیط کار (مدرسه)، فعالیت های ورزشی، فعالیت فیزیکی در اوقات فراغت، فرآیند تصمیم گیری، میزان ساعات اختصاص یافته در هفته به فعالیت های نشسته (دیدن تلویزیون، کار با کامپیوتر، انجام تکالیف مدرسه)، موانع و محرک های انجام فعالیت، آگاهی، نگرش و فعالیت های شایع در اوقات فراغت بودند. نتایج نشان داد میزان امتیاز فعالیت بدنی در محیط کار (مدرسه) بطور متوسط 2.21 بود که از حداقل امتیاز قابل قبول برای فعالیت که 2.75 است بطور معنی داری کمتر است (P<0.001). میزان متوسط امتیاز فعالیت های ورزشی 2.73 بود (که از حداقل امتیاز قابل قبول 2.33 بطور معنی داری بیشتر است (P<0.001) و میزان متوسط امتیاز فعالیت بدنی در اوقات فراغت 2.5 بود (که از حداقل امتیاز قابل قبول که 2.5 است تفاوت معنی داری ندارد). حداکثر تمام امتیازات 5 است. از جهت فرآیند تصمیم گیری 58.6% دانش آموزان در مرحله قبل از قصد (Pre-contemplation) و مرحله قصد (Contemplation) و 24.7% در مرحله عمل (Action) و نگهداری (Maintenance) بودند. عوامل موثر بر فعالیت موارد زیر بودند: الف) موانع: 1) نداشتن وقت کافی 2) نبودن یک دوست بعنوان همراه 3) نبودن مکان مناسب در نزدیکی محل سکونت 4) بی حوصلگی. ب) محرک ها: 1) علاقه شخصی 2) تمایل به کاهش وزن 3) همراهی با دوستان 4) حمایت والدین.
کلید واژگان: فعالیت فیزیکی، فرآیند تصمیم گیریWe performed a cross sectional study with the aim of assessing levels of habitual physical activity and associated factors (barriers and motivators), finding the stage of change among high school girls, and exploring relationships between physical activity and the following set of factors: age, parent education, type of school attended, knowledge, and attitude. 457 girls in the 1SI to 3rd grade of high school with a mean age of 15.6 (%95.3 cases were 14th to below 17Ih years old) in Tehran's second region of educational office district were selected via proportional-to-size and cluster sampling methods. These girls attended 4 different types of facilities (public and private high schools / public and private vocational schools). The data were gathered through self-administered questionnaires. Our results indicated that %58.6 of students were in pre-contemplation and contemplation stages, while 24.7% were in action and maintenance stages of change.The mean level of physical activity at work (in school) was 2.22, which was significantly lower than 2.75- the minimum acceptable level of physical activity at work (p<0.00). The mean level of sport activity was 2.73, significantly (p<0.001) higher than 2.33 (minimum acceptable level of sport activity). The mean level of physical activity at leisure time was 2.50, which had no significant difference with the minimum acceptable level of 2.50. (Note: all max. acceptable level is 5).The most important barriers identified were: time constraints, lack of companions, lack of suitably located facilities and a general state of lassitude.The most important motivators were individual interest, desire to lose weight, company of friends, and support of parents. The level of exercise did not show a significant relationship with age, probably because of the limited range of age categories enrolled in this study. Levels of physical activity at work and sport activity (p=0.004 for ph.act.work and p=0.012 for sport) showed a significant positive relationship with the mother's level of education. No significant relationships were found between any type of physical activity and the father's education. The level of sport activity in private high schools was significantly (p=0.005) higher than in public high schools. On the other hand no significant differences were observed between levels of physical activity in private or public high schools compared to private or public vocational schools. Only sport activity had a significant positive relationship with higher knowledge (p=0.005) and attitude (pO.OOl).The majority of our population (%58.6) was in pre-cont. and cont. level of stage of change. Therefore more emphasis should be placed on improving health education. We must also teach our teenagers to organize their leisure time so they can do some simple and inexpensive physical activities like brisk walking between home and school or while shopping. -
آنژین صدری ناپایدار یکی از خطرناک ترین حالات ایسکمی به شمار می رود و تعدیل سبک زندگی به وسیله آموزش بهداشت در زمینه آگاهی از عوامل خطر و تغییر نگرش بیماران عامل مهمی در بهبود پیش آگهی آن است. این مطالعه به روش توصیفی برای بررسی میزان آگاهی، وضعیت نگرش و سبک زندگی این بیماران به منظور برنامه ریزی آموزشی در دو بیمارستان اصلی دانشگاهی شهر مشهد بر روی 180 بیمار و با استفاده از روش Sequential-sampling انجام شده است.
شرکت کنندگان به 82 سوال پرسشنامه در زمینه آگاهی، نگرش و سبک زندگی پاسخ دادند و یافته ها بر پایین بودن سطح کلی آگاهی درباره عوامل خطر قلبی، درمان، تبعیت (Compliance) از پزشک دلالت داشتند، همچنین یافته های مطالعه حاکی از آن بود که آگاهی بیماران از رفتارهای مولد درد بسیار ناکافی است. نگرش افراد در زمینه درک شدت بیماری، حساسیت فردی برای ابتلای مجدد و میزان کنترل شخصی بر سلامتی نسبتا پایین بود و خلاصه آن که موانع مهم انجام رفتار صحیح بهداشتی عبارت بودند از؛ عدم وجود کلاس های آموزشی، غیر قابل تحمل بودن هزینه خدمات درمانی و موانع خانوادگی.
این پژوهش، لزوم آموزش به بیمار توسط کارکنان مراقبت های بهداشتی، توجه پزشکان به باور های بیماران خود و ارایه توصیه های دقیق و برنامه ریزی شده به ایشان را مورد تاکید قرار می دهد.کلید واژگان: آگاهی، نگرش، سبک زندگی، آنژین صدری، آموزش بیمارPayesh Journal, Volume:2 Issue: 1, 2003, PP 59 -71Objective(s)To assess knowledge, attitudes and lifestyle in unstable angina patients. Material &
MethodsA descriptive study was conducted among patients hospitalized in C.C.U in Mashhad. In all 180 subjects were entered into the study. They answered to an 82-items questionnaire consisting of questions on demographic factors (4 items), knowledge (5 items), attitude (56 items) and lifestyle (17 items).
ResultsThe findings indicated that the global level of knowledge about cardiac risk factors, available treatments, compliance to treatment, was insufficient but it was very low about pain inducer behaviors. Patients' attitudes toward perceived threat (severity and susceptibility) of the disease and internal Health Locus of Control was relatively low.
ConclusionThere is a strong need to promote angina patient education and this should be deliverd by health professionals.
Keywords: knowledge, Attitude, Lifestyle, Angina, Patient education
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.