فهرست مطالب ندا شادلو
-
هدف و زمینه
احساس امنیت، پدیده ای ادراکی و ذهنی است و فهم کنشگران از حجاب با معانی متعدد، تفسیر می شود و زنان را به سمت پوشش رفتاری هدایت می کند. هدف پژوهش کنونی، فهم حجاب با احساس امنیت در بین زنانی بوده است که می تواند با تکیه بر امنیت وجودی گیدنز تفسیر شود.
روشدر این پژوهش، از رویکرد کیفی و راهبرد روش تحلیل مضمون مبتنی بر ابزار مصاحبه های نیمه ساختاریافته در بین زنان شهر مشهد با تکیه بر نمونه گیری هدفمند از نوع حداکثر تنوع، استفاده شد. یافته ها تا جایی که به اقناع و اشباع علمی برسد، اداه یافت. بر همین مبنا، داده ها جمع آوری و فرایند شناسه گذاری و تحلیل کیفی انجام شد.
یافته هانتایج پژوهش شامل شش مقوله محوری: در امان بودن از نگاه های معنادار، در امان بودن از تعرض های کلامی، در امان بودن از تعرض های جسمی، در امان بودن از سرقت و کیف قاپی، در امان بودن از زورگیری و خفت شدن و برچسب نخوردن و سه مقوله گزینشی امنیت جنسی- جنسیتی، امنیت اجتماعی و امنیت روانی، به دست آمده است.
نتایجحجاب به عنوان یک پدیده ایجابی و سلبی، نوعی مصونیت در ابعاد مختلف می تواند باشد که احساس امنیت زنان را ارتقاء می بخشد. دراین بین زنانی که از منظر عاملیت، به حجاب توجه می کنند، این موضوع را یکی از مهمترین چارچوبهای احکام الهی برای تضمین سعادت فردی و امنیت بشریت تلقی می کنند و نیز کنشگران زنی که حجاب را به عنوان موضوعی اجتماعی تلقی کرده اند، هویت جمعی خود را از طریق پوشش تقویت می کنند.
کلید واژگان: احساس امنیت, حجاب, فهم, زنان}Background and PurposeThe sense of security is a perceptual and subjective phenomenon and interprets the actors' understanding of the veil with multiple meanings; and it leads women to cover diverse behavior. The perpose of the present research was to understand the Hijab with a sense of security among girls and women who can be interpreted by relying on Giddens existential security.
MethodIn this research, from the qualitative approach and the strategy of the thematic analysis method based on semi-structured interviews among young women and girls of Mashhad city, relying on targeted sampling of the type of maximum diversity, with selected findings as far as persuasion and saturation. Scientifically, the data was collected, and the coding and analysis process was done based on qualitative software.
FindingThe results of the research include six key categories of being safe from meaningful looks, being safe from verbal assaults, being safe from physical assaults, being safe from theft and pickpocketing, being safe from coercion and bullying, labels Not eating" three selective categories" sexual-gender security, social security and psychological security have been achieved.
ConclusionHijab can be a positive and negative phenomenon, a type of immunity in different dimensions, which enhances women's sense of security. Meanwhile, women who pay attention to hijab from the point of view of agency, consider this issue as one of the most important frameworks of divine decrees to guarantee individual happiness and security of humanity, as well as women activists who consider hijab as a social issue. They strengthen their collective identity through covering, enjoy relative immunity and feel very safe in their social interactions.
Keywords: Feeling Of Security, Hijab, Woman, Social Identity} -
هدف نوشتار حاضر رابطه بین سرمایه فرهنگی با سبک زندگی سلامت محور است. ازنظر روش شناسی ،رویکرد کمی محور مبتنی بر شیوه پیمایش با تکیه بر ابزار پرسشنامه استاندارددر بین زنان 20 تا 48 ساله شهر دامغان به تعداد 400 نفر در قالب نمونه گیری خوشه ای تصادفی ساده یافته ها جمع آوری شد.میزان آلفای کرونباخ سبک زندگی سلامت محور برابر (933/0) و سرمایه فرهنگی (800/0) و میزان روایی همگرایی متغیر وابسته (409/0) و متغیر مستقل برابر با (474/0) به دست آمده است و از روش های آمار توصیفی و استنباطی با تکیه بر نرم افزار SPSS یافته ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که وضعیت میانگین متغیر ها در حد متوسطبه بالا بوده است.در بین ابعاد سبک زندگی سلامت محور (روابط بین فردی)و در بین ابعاد متغیر سرمایه فرهنگی (سرمایه ضابطه ای) اهمیت بیشتری داشته اند.بر اساس نتایج همبستگی پیرسون (571/0) رابطه بین متغیرهای اصلی متوسط، مثبت و معنادار بوده است و رابطه مفروض بین مولفه های سرمایه های عینیت یافته (452/0) و تجسم یافته (427/0) با متغیر وابسته معنی دار با شدت متوسط و رابطه مفروض مولفه سرمایه ضابطه مند (225/0) بامتغیر یادشده معنی دار با شدت ضعیف بوده است. بر اساس نتایج بتای رگرسیون بیشترین بتاها (سرمایه فرهنگی، سرمایه عینیت یافته، سرمایه تجسم یافته، سرمایه ضابطه مند و...) با مقدار ضریب همبستگی (527/0) توانسته اند در حدود 32 درصد از تغییرات متغیر سبک زندگی سلامت محور را تبیین کنند.
کلید واژگان: زنان, سرمایه فرهنگی, سبک زندگی سلامت محور, دامغان}The purpose of this article is the relationship between cultural capital and a healthy lifestyle. Methodologically, a quantitative approach based on the survey method based on a standard questionnaire was collected among 400 women aged 20 to 48 years in Damghan in the form of simple random cluster sampling of the findings. 0) and cultural capital (0.800) and the degree of convergence validity of the dependent variable (0.409) and the independent variable equal to (0.474) have been obtained and descriptive and inferential statistical methods based on SPSS software. Analyzed. The results indicate that the mean status of the variables was moderately high. Among the dimensions of health-oriented lifestyle (interpersonal relationships) and among the variables of cultural capital (normative capital) were more important. Based on the results of Pearson correlation. (0.571) The relationship between the main variables of average, positive and significant and the hypothetical relationship between the components of objectified capital (0.452) and embodied (0.4277) with a significant dependent variable with moderate intensity and the assumed relationship of the component Regulated capital (0.225) with the mentioned variable was significant with weak intensity. Based on the beta results of regression, most betas (cultural capital, objectified capital, embodied capital, standardized capital, etc.) with a correlation coefficient (0.527) were able to explain about 32% of the changes in the health-oriented lifestyle variable.
Keywords: Women, Cultural Capital, Health-Oriented Lifestyle, Damghan} -
هدف
هدف از نوشتار حاضر رابطه بین سرمایه فرهنگی با سبک زندگی سلامت محور با تاکید بر نظریه بوردیو و کاکرهام است.
روشرویکرد کمی محور مبتنی بر شیوه پیمایش(توصیفی- همبستگی)،با تکیه بر ابزار پرسشنامه استانداردشده در بین زنان 20 تا 48 ساله شهر دامغان به تعداد 400 نفر در قالب نمونه گیری دو مرحله ای، در ابتدا خوشه ای و سپس تصادفی ساده یافته ها جمع آوری شد.میزان آلفای کرونباخ سبک زندگی سلامت محور برابر (0.933) و سرمایه فرهنگی (0.800) و میزان روایی همگرایی متغیر وابسته (0.459) و متغیر مستقل برابر با (0.474) به دست آمده است و از روش های آمار توصیفی و استنباطی با تکیه بر نرم افزار های SPSS و Smart PLS یافته ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
یافته هانتایج توصیفی حاکی از آن است که وضعیت میانگین متغیر ها به همراه مولفه های شان در حد متوسط به بالا بوده است.در بین ابعاد سبک زندگی سلامت محور (روابط بین فردی)و در بین ابعاد متغیر سرمایه فرهنگی (سرمایه ضابطه ای) اهمیت بیشتری داشته اند.بر اساس نتایج همبستگی پیرسون(0.571) رابطه بین متغیرهای اصلی متوسط، مثبت و معنادار بوده است و رابطه مفروض بین مولفه های سرمایه های عینیت یافته (0.452) و تجسم یافته (0.427) با متغیر وابسته معنی دار با شدت متوسط و رابطه مفروض مولفه سرمایه ضابطه مند (0.225) بامتغیر یادشده معنی دار با شدت ضعیف بوده است. بر اساس نتایج بتای رگرسیون بیشترین بتاها (سرمایه فرهنگی، سرمایه عینیت یافته، سرمایه تجسم یافته، سرمایه ضابطه مند و...) با مقدار ضریب همبستگی (0.527) توانسته اند در حدود 32 درصد از تغییرات متغیر سبک زندگی سلامت محور را تبیین کنند.
کلید واژگان: زنان, سرمایه فرهنگی, سبک زندگی سلامت محور, دامغان}IntroductionThe purpose of this article is the relationship between cultural capital and health-oriented lifestyle, emphasizing the theory of Bourdieu and Cockerham.
MethodsA quantitative approach based on the survey method (descriptive-correlation), relying on a standardized questionnaire among 400 women aged 20 to 48 in Damghan city, the findings were collected in the form of simple random cluster sampling. Cronbach's alpha scale of health-oriented lifestyle equal (0.933) and cultural capital (0.800) and the convergence validity of dependent variable (0.409) and independent variable equal to (0.474) was obtained and the findings were analyzed by descriptive and inferential statistics methods relying on SPSS software. Is.
FindingsDescriptive results indicate that the average status of the variables along with their components was medium to high. Among the dimensions of health-oriented lifestyle (interpersonal relationships) and among the dimensions of the cultural capital (normative capital) variable, it was more important. And. Based on the Pearson correlation results (0.571), the relationship between the main variables is moderate, positive and significant, and the assumed relationship between the components of objectified capital (0.452) and embodied capital (0.427) with a significant dependent variable with medium intensity and the assumed relationship the regulatory capital component (0.225) with the mentioned variable was significant with weak intensity. According to the beta regression results, the most betas (cultural capital, objectified capital, embodied capital, regulated capital, etc.) with the value of correlation coefficient (0.527) have been able to explain about 32% of the changes in the health-oriented lifestyle variable.
Keywords: Wemen, Cultural Capital, Health-Oriented Lifestyle, Damghan} -
پژوهش حاضر با هدف ارایه ی یک سنخ شناسی از برساخت هویت مذهبی با تاکید بر پوشش در بین زنان درشبکه مجازی اینستاگرام انجام شده است. منظور از برساخت هویت مذهبی، چگونگی ساخت و نمایش هویت مدهبی در بین کاربران زن دارای پوشش است. این پژوهش کیفی و با استفاده از تکنیک نتنوگرافی صورت گرفته و داده ها با استفاده از تحلیل تماتیک، تحلیل شده اند. در این پژوهش سعی شده تا با تحلیل محتوای پست های پربازدید ده صفحه با تعداد دنبال کننده بالا، به تحلیل پرداخته شود.، در ابتدا فهرستی از هشتگ های مرتبط تهیه و سپس با جستجو در شبکه مجازی اینستاگرام پست های پربازدید انتخاب شده اند، تعداد صفحات منتخب 12تا و بازه انتشار پست ها از ابتدای سال1398 تا اخر آبان 1398 می باشد، با توجه به تحلیل محتوای کیفی پست های انتخاب شده در صفحات مورد بررسی، می توان به سبک های پوشش « قاعده محور رسمی با زیر مقولات پوشش رسمی و رایج داخلی و پوشش کلاسیک و به سبک بین المللی؛ هویت مبتنی بر اسطوره های زیبایی؛ هویت مبتنی بر ذایقه کلاسیک پسند؛ پوشش کژوال و غیررسمی بازیر مقولات پوشش کژوال مطابق با معیارهای ایران ترندی و بر اساس مد و درنهایت فعالیت مدلینگ» اشاره کرد.کلید واژگان: سبک پوشش, برساخت هویت مذهبی, اینستاگرام, نتنوگرافی}The present study aims to provide a typology of the construction of religious identity with an emphasis on coverage among women in the virtual network Instagram. The meaning of constructing a religious identity is how to construct and display a religious identity among female users covered. This research has been done qualitatively using netnography technique and the data have been analyzed using thematic analysis. In this research, an attempt has been made to analyze the content of ten-page high-traffic posts with a high number of followers. The selected pages are 12 and the publication period of the posts is from the beginning of 1398 to the end of November 1398. According to the qualitative content analysis of the selected posts in the pages under review, it is possible to cover the styles Classic and international style; Identity based on beauty myths; Classic taste-based identity; Casual and informal coverage Bazir pointed out the categories of casual coverage in accordance with Iran Trend criteria and based on fashion and finally modeling activity.Keywords: Cover style, Building a religious identity, Instagram, Netnography}
-
پیش زمینه و هدف
عفونت مجاری ادراری یکی از عفونت های شایع دوران کودکی هست که می تواند در قسمت های تحتانی دستگاه ادراری به صورت سیستیت و در قسمت های فوقانی و پارانشیم کلیه به صورت پیلونفریت بروز پیدا کند. هدف این مطالعه تعیین ارتباط سطح ادراری و سرمی LDH با شدت درگیری کورتیکال در DMSA در کودکان مبتلا به پیلونفریت حاد است.
مواد و روش کاردر این مطالعه مقطعی (توصیفی - تحلیلی) تمام بیماران مبتلا به پیلونفریت که برای اولین بار با این تشخیص در بخش نفرولوژی در سال 1398 بستری شده بودند وارد این مطالعه شدند. شدت درگیری کلیه در اسکن DMSA به صورت زیر تعریف شد: گرید یک مبهم (equivocal)، گرید دو درگیری یک منطقه، گرید سه درگیری بیشتر از دو منطقه و گرید چهار درگیری گلوبال. نمونه های ادراری با حفظ درجه حرارت مناسب و حداکثر تا نیم ساعت بعد از نمونه گیری جهت انجام U/A و U/C و اندازه گیری LDH ادراری به آزمایشگاه ارسال شدند. میزان LDH ادراری نرمال 9-4 mU/ml با میانگین 1 ± 8/10 در نظر گرفته شد. LDH سرمی در ابتدای بستری هم زمان با اولین خون گیری طی 24 ساعت اول ارسال گردید.
یافته هامیانگین سنی بیماران در این مطالعه برابر با 79/2 ± 85/3 سال بود. اکثر بیماران را دختران تشکیل می دادند (7/95درصد). میانگین سطح سرمی LDH در بیماران برابر با 05/153 ± 81/465 و سطح ادراری LDH نیز برابر با 45/22 ± 68/28 بود. تفاوت معناداری میان افراد با گرید های مختلف ازنظر سطح سرمی ادراری و سرمی وجود نداشت (05/0<P).
بحث و نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که ارتباط معناداری میان مقادیر LDH سرمی و ادراری با شدت درگیری کورتیکال کلیه در بیماران مبتلا به پیلونفریت حاد وجود ندارد.
کلید واژگان: اسکن DMSA, پیلونفریت, سطح ادراری LDH, درگیری کورتیکال}Background & AimsUrinary tract infection is one of the most common childhood infections that can occur in the lower parts of the urinary tract as cystitis and the upper parts and renal parenchyma as pyelonephritis. The aim of this study was to determine the relationship between urinary and serum LDH levels with the severity of cortical involvement in DMSA in children with acute pyelonephritis.
Materials & MethodsIn this cross-sectional (descriptive-analytical) study, all patients with pyelonephritis who were admitted to the nephrology department for the first time with this diagnosis in 2018 were included in this study. The severity of renal involvement in the DMSA scan was defined as follows: grade I= equivocal, grade II =one area, grade III = more than two, and grade IV = global. Urine samples were maintained in the appropriate temperature and up to half an hour after sampling were sent to the laboratory for U/A, U/C, and measurement of urinary LDH. Normal urinary LDH was 4-9 mU / ml with a mean of 10.8 ± 1. Serum LDH was sent at the beginning of hospitalization at the same time as the first blood draw during the first 24 hours.
ResultsThe mean age of patients in this study was 3.85 ± 2.79 years. The majority of patients were girls (95.7%). The mean serum level of LDH in patients was 465.81 ± 153.05 and the urinary level of LDH was 28.68 ± 22.45. There was no significant difference between subjects with different grades in terms of urinary and serum levels (p <0.05).
ConclusionThe results of this study showed that there is no significant relationship between serum and urinary LDH levels with the severity of renal cortical involvement in patients with acute pyelonephritis.
Keywords: DMSA scan, Pyelonephritis, Urinary LDH, Cortical involvement} -
در جامعه نوین به مدد استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و به ویژه اینستاگرام، سبک جدیدی از مصرف و مانورمصرف شکل گرفته است؛ به تبع آن، افراد نیز با حضور در این فضاها نوع جدیدی از مصرف تمایز طلبانه را به رخ می کشند. پژوهش حاضر با هدف ارایه یک سنخ شناسی از مصرف گرایی در شبکه مجازی اینستاگرام انجام شده است.
این پژوهش با استفاده از روش کیفی و نتنوگرافی صورت گرفته و داده ها با استفاده از تحلیل تماتیک، تجزیه و تحلیل شده اند. در این پژوهش سعی شده به تحلیل محتوای پست های پربازدید ده صفحه با تعداد دنبال کننده بالا، پرداخته شود؛ بنابراین در ابتدا فهرستی از هشتگ های مرتبط تهیه و سپس با جستجو در اینستاگرام، صفحات با تعدادنبال کننده بالا بصورت هدفمند انتخاب شده و در ادامه پست های پربازدید بصورت تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به تحلیل محتوای کیفی پست های انتخاب شده در صفحات مورد بررسی، می توان بازنمایی مصرف را در سه مقوله و سنخ دسته بندی نمود: الف) جلال طلب ها (نمایشگران ابهت و ثروت، خلاقیت و تلفیق خلاقیت و ثروت اند)، ب) جمال طلب ها (نمایشگران جذابیت و دلربایی، پروژه محوری بدن و بازآفرینی آن و تلفیق سیلقه و ثروت اند.)، ج) لذت خواهان (نمایشگران هیجان، سبک زندگی ماجراجویانه و نمایش گران لذت اند.).کلید واژگان: مصرف گرایی, مصرف تمایزطلبانه, مصرف نمایشی, اینستاگرام, نتنوگرافی}In the new society, with the help of the use of virtual social networks, especially Instagram, anew style of consumption and consumption maneuver has been formed. By appearing in thesespaces, people also show a new kind of discriminatory consumption. The present study showsthe typology of consumption of Iranian users on Instagram. The method of qualitative research,its approach is content analysis and its technique is netography. The famous posts of this networkhave been coded open, pivotal and selective with the help of hashtags and content analysis hasbeen done. Popular pages were identified. Ten popular posts with the most likes were randomlyand purposefully selected from each page. After coding, three main and repetitive types wereidentified. A) Glory seekers (displays of grandeur and wealth, creativity and a combination ofcreativity and wealth). B) Aesthetics (displays of charm and charm, the central project of thebody and its re-creation, and the combination of taste and wealth). C) Hedonists (they are actorsof excitement, adventurous lifestyle and actors of pleasure).
Keywords: consumerism, Differential Consumption, Theatrical Consumption, Instagram, Netnography}
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.