نرگس مسلمی زاده
-
تصویر ذهنی از دستگاه تناسلی از اجزای مهم سلامت جنسی می باشد که به معنای نگرش، احساسات و باور زنان در مورد اندام تناسلی شان است که با رضایت جنسی و تمامی ابعاد عملکرد جنسی زنان همراه است. لذا با توجه به اهمیت نقش تصویر ذهنی از دستگاه تناسلی در سلامت جنسی زنان، این مطالعه با هدف مروری بر مداخلات موثر بر خودانگاره تناسلی زنان انجام شد.
برای انجام این مطالعه مروری مفهومی در پایگاه های؛ Scopus ،SID ، PubMed،Magiran ، Library of Cochrane,Web of science و از موتور جستجو Google scholar و با کلیدواژه های زنان، مداخلات، خودانگاره تناسلی، ظاهر دستگاه تناسلی، مداخلات، زنان و زایمان جستجو انجام شد. داده ها از مطالعاتی استخراج شد که با اهداف مطالعه مطابق بود. کیفیت مقالات براساس ابزار ارزیابی خطر سوءگیری کاکراین ارزیابی شدند.
از مجموع 418 مطالعه جستجو شده، 11 مطالعه با معیارهای مطالعه مطابقت داشتند. براساس نتایج، مداخلات موثر بر خودانگاره تناسلی زنان به سه طبقه تقسیم می شود. طبقه اول شامل؛ مداخلات آموزشی(آموزش روانی-جنسی، آموزش ابراز وجود جنسی، آموزش از طریق فیلم آموزشی، آموزش جنسی، آموزش مهارت های خود تشویقی و نشان دادن تصویر طبیعی اندام تناسلی)، طبقه دوم مداخلات ورزشی(پیلاتس و چی کونگ) و طبقه سوم شامل مداخلات مشاوره ای(درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) می باشد.
با استفاده از رویکردهای مناسب به شیوه های متفاوت از قبیل؛ مداخلات آموزشی، ورزشی، مشاوره ای، می توان خودانگاره تناسلی و مهارت های جنسی زنان را ارتقا داد و باورها و نگرش های جنسی آنها را اصلاح نمود. پیشنهاد می شود جهت بهبود سلامت جنسی، ارتقای خودانگاره تناسلی زنان مورد توجه ویژه قرار گیرد. با این وجود، برای اتخاذ بهترین مداخلات و ایجاد تغییر در سیاست گذاری، همچنان به تحقیقات بیشتر مبتنی بر فرهنگ نیاز است.کلید واژگان: زنان، خودانگاره تناسلی، ظاهر دستگاه تناسلی، مداخلات، زنان و زایمانThe Genital self-image is one of the important components of sexual health, which means women's attitude, feelings and beliefs about their genital organs, which is associated with sexual satisfaction and all aspects of women's sexual performance. Therefore, considering the importance of genital self-image in women's sexual health, this study was conducted with the aim of reviewing effective interventions on women's genital self-image.
To conduct this scoping review, search was done in the databases Scopus, SID, PubMed, Magiran, Library of Cochrane, Web of Science and Google scholar search engine with keywords Genital Body image, genital self-image, Genital appearance, genital self-perception, Women, Female, Intervention and Method. Data were extracted from studies that were consistent with the objectives of the study. The quality of the articles was evaluated based on the Cochrane Risk of bias assessment tool.
Out of a total of 418 searched studies, 11 studies matched the study criteria. Based on the results, the effective interventions on genital self-image of women are divided into three categories. The first class includes educational interventions (Psychosexual Education, Sexual Assertiveness Training, Brief Educational Video, Sex Education, sexual skills training, Self-Encouragement Skills Training, effects of exposure to pictures of natural vulvas), the second class includes exercise interventions (Qigong exercise, water Pilates), and the third class includes counseling interventions (Acceptance and Commitment Therapy).
By using appropriate approaches in different ways, such as educational, exercise and counseling interventions, it is possible to improve women's genital self-image and sexual skills and correct their sexual beliefs and attitudes. It is suggested that in order to improve sexual health, special attention should be given to improving the genital self-image of women. However, more culture-based research is still needed to adopt the best interventions and drive policy change.Keywords: Genital Body Image, Genital Self-Image, Genital Appearance, Genital Self Perception, Women, Female, Intervention, Obstetrics, Gynecology -
سابقه و هدفپس از واکسیناسیون همگانی کودکان و کاهش قابل ملاحظه بیماری سیاه سرفه در جهان، از دو دهه گذشته، مجددا موارد بروز بیماری به خصوص در شیرخواران جوان افزایش یافت. منبع عمده ذخیره و انتقال عفونت به شیرخوار، مادر و اطرافیان نزدیک کودک در محیط خانواده می باشند. هدف مطالعه حاضر بررسی شیوع ایمنی سیاه سرفه و سنجش توان ایمنی زایی دوز یادآور واکسن سیاه سرفه نوع بالغین در خانم های سنین باروری که احتمال حامله شدن آنان در آینده نزدیک بوده، و همچنین تعیین میزان پایداری ایمنی حاصله یک سال پس از واکسیناسیون آنان می باشد.مواد و روش هابه تعداد 114 نفر از زنان 35-18 ساله سالم، بدون ممنوعیت دریافت واکسن سه گانه دیفتری-کزاز- سیاه سرفه و احتمال باردار شدن در آینده نزدیک، یک دوز واکسن حاوی سیاه سرفه نوع بالغین تزریق گردید. نمونه خون قبل از واکسیناسیون، 4 هفته بعد و یک سال بعد برای سنجش وضعیت ایمنی و تعیین میانگین تیتر آنتی بادی آنان تهیه گردید. غلظت آنتی بادی IgG ضد سیاه سرفه در نمونه های سرمی با روش الیزای کمی اندازه گیری شدند. تیتر آنتی بادی بیش از 150 واحد در میلی لیتر در نمونه های قبل از واکسیناسیون به عنوان عفونت اخیر سیاه سرفه قلمداد گردید. یافته های قبل و بعد از واکسیناسیون با روش Paired t-test مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند (5%p<) معنی دار تلقی گردید.یافته هامیران شیوع سرمی و میانگین تیتر آنتی بادی ضد سیاه سرفه در قبل از واکسیناسیون به ترتیب 3/69 درصد و (انحراف معیار 46/38) 19/68 واحد در میلی لیتر بوده است. 4 هفته پس از واکسیناسیون نسبت افراد ایمن و میانگین تیتر آنتی بادی آنان به طور معنی داری افزایش یافته و به 8/93 درصد و انحراف معیار 3/70، 82/152 واحد در میلی لیتر رسید. یک سال پس از واکسیناسیون همچنان نسبت افراد و میانگین تیتر آنتی بادی نسبت به قبل از واکسیناسیون به طور معنی داری بالاتر و بیشتر باقی مانده است {4/82 درصد انحراف معیار 75/46، 00/107 حدود 5/3 درصد زنان عفونت اخیر سرولوژیکی داشتند.استنتاجواکسیناسیون یادآور واکسن سیاه سرفه نوع بالغین در زنان سنین باروری بی خطر و بسیار ایمنی زا بوده است. آنتی بادی تولیدی با غلظت مناسب برای بیش از یک سال حفظ گردید. با توجه به یافته ها و مرور مطالعات دیگر واکسیناسیون هدفمند زنان در قبل از بارداری می تواند به عنوان یک روش حفاظت شیرخواران جوان مطرح باشد. پیگیری طولانی تر با نمونه بیش تر توصیه می شود.
کلید واژگان: سیاه سرفه، دوز یادآور بالغین، ایمنی سیاه سرفه، واکسن قبل از بارداریBackground andPurposeAfter marked reduction of pertussis during recent two decades the incidence of disease is increasing, particularly in early infancy. The main sources of infection in this age group are mother and other household close contacts. Our purpose was to examine whether administrating prepregnancy pertussis booster dose can induce long-term protection enough to provide higher maternal antibodies levels to their offsprings compared with prebooster titers.Materials And MethodsTotally 114 healthy 18-35 year-old childbearing age women planning to become pregnant were boosted with one dose of adult type pertussis vaccine. Blood samples were obtained before, four weeks, and one year after boosting. Sera were tested for IgG antipertussis-antibodies using ELISA method. Descriptive statistical method and paired t-test were used to compare the data before and after vaccination.ResultsSeroprevalence rate and mean concentration of antibodies at before vaccination were 69.3% and 68.19 (SD 38.46) Eu/mL, respectively which significantly increased to 93.8% and 152.82 (SD 70.31) EU/mL, respectively. One year after vaccination these rates were significantly higher than before vaccination (82.4%, and 107.0 (SD44.75) EU/mL, respectively). Serologically recent pertussis infection was detected in 3.5% of the women.ConclusionPertussis booster immunization was safe, well tolerated and highly immunogenic and resulted in immunity which was preserved for more than one year. Further investigations with larger sample size and longer duration are recommended. According to these findings and review of literature, targeted prepregnancy pertussis vaccine boosting may be an alternative strategy to protect young infants.Keywords: Pertussis, pregnancy, pertussis booster, dTap, young infant -
زمینه و هدفزایمان پیش از موعد به شروع انقباضات رحمی با قدرت و توالی کافی برای ایجاد دیلاتاسیون و افاسمان پیشرونده گردن رحم در هفته های 20 تا 37 بارداری گفته می شود. هدف این مطالعه، تعیین کارآیی سلکسیب در توقف زایمان زودرس در مقایسه با ایندومتاسین و سولفات منیزیم است.مواد و روش کاراین مطالعه، یک کارآزمایی بالینی دوسوکور است که بر روی 400 باردار تک قلو بین 24 تا 34 هفته که با تشخیص دردهای زایمانی زودرس در زایشگاه بیمارستان آموزشی- درمانی امام خمینی (ره) ساری در طول سالهای 89-1388بستری شده اند، انجام شده است. بیماران به سه گروه دریافت کننده سولفات منیزیم، سلکسیب و ایندومتاسین تقسیم شدند که بطور کامل تصادفی بوده است و 24، 48 و 72 ساعت پس از شروع درمان جهت تعیین شاخص مایع آمنیوتیک (AFI) سونوگرافی شدند و در صورتیکه 72 ساعت پس از شروع درمان یا 24 ساعت پس از قطع درمان هنوز کاهش AFI یا بعبارت دیگر کمتر از 7 سانتی متر وجود می داشت، سونوگرافی تا زمان نرمال شدن حجم مایع آمنیوتیک روزانه ادامه می یافت.یافته هاافراد از نظر سن مادر، سن بارداری، پاریتی، سابقه زایمان زودرس و میزان دیلاتاسیون سرویکس همسان سازی شدند. در مجموع، 4/76% از نمونه ها در بین گروه های دریافت کننده سلکسیب و ایندومتاسین به توکولیتیک تراپی پاسخ دادند. تفاوت آماری معنی داری به نفع سلکسیب بین دو گروه وجود داشت (039/0=P). 3/77% نمونه هایی که از ایندومتاسین و منیزیم سولفات به عنوان توکولیز استفاده شده بود به درمان پاسخ دادند، تفاوت آماری معنی داری به نفع سولفات مشاهده شد (002/0=P). 9/87% نمونه هایی که از سلکسیب و سولفات منیزیم به عنوان توکولیتیک استفاده شده بود به توکولیز پاسخ دادند و تفاوت آماری معنی داری در استفاده از این داروها مشاهده نگردید (24/0=P).نتیجه گیریبنظر می رسد سلکسیب می تواند به مانند سولفات منیزیوم در درمان زایمان زوردرس استفاده شود.
کلید واژگان: زایمان زودرس، زنان، سلکسیب، ایندومتاسین، منیزیم سولفاتBackground and ObjectivesIn human preterm birth refers to the birth of a baby with less than 37 weeks gestational age. Preterm labor is defined as the initiation of uterine contractions of sufficient frequency and intensity leading to progressive effacement and dilation of the cervix every time between 20 and 37 wk gestational age. The purpose of this study was to determine the celecoxib effectiveness on stopping preterm labor compared to indomethacin and magnesium sulfate.Materials and MethodsThis study is a double-blind clinical trial on 400 patients between 24 to 34 weeks with a diagnosis of preterm labor in the Imam Khomeini hospital in Sari during 2009-10. This was a randomized study of patients who had twin pregnancy and intact amniotic membrane, do not responding to treatment with hydration and analgesics and cervical dilatation and effacement was on the rise. patients were divided into three groups receiving magnesium sulfate, indomethacin and celecoxib. In order to measure the Amniotic Fluid Index (AFI), Ultrasonography was carried out at 24, 48, and 72 hours after beginning of the treatment.Results400 patients mean age 26.1±4.6 years completed the trial. A significant statistical difference in favor of celecoxib was observed between these groups. Totally, 87.9% of patients used celecoxib and magnesium sulfate were respond to tocolysis.ConclusionCelecoxib is as effective as magnesium sulfate for primary tocolysis.Keywords: Preterm Labor, Women, Celecoxib, Indomethacin, Magnesium Sulfate -
سابقه و هدفرمی فنتانیل یک داروی مخدرکوتاه اثر است که علی رغم عبور سریع از جفت، در بدن جنین نیز به سرعت متابولیزه می گردد و اثرات سوء کمتری بر جنین اعمال می کند. هدف از انجام این مطالعه بررسی مقایسه ای دو دوز مختلف انفوزیون رمی فنتانیل بر روی آپگار اسکور نوزادان و بیداری مادران به هنگام بیهوشی عمومی در سزارین الکتیو می باشد.مواد و روش هااین کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی 90 مادر 18 تا 35 ساله کاندید سزارین انتخابی انجام شد. مادران با روش تخصیص تصادفی به 3 گروه مساوی شامل انفوزیون رمی فنتانیل با دوز μg/kg/min 2/0 (گروه مورد)، انفوزیون نرمال سالین با همان حجم و سرعت (گروه شاهد) و انفوزیون رمی فنتانیل با دوز μg/kg/min 1/0 (گروه مورد) تقسیم شدند. نمره آپگار نوزادان در دقایق 1 و 5 پس از تولد ثبت شد. فشارخون و ضربان قلب مادران، قبل از شروع القاء بیهوشی و بلافاصله قبل و بعد از لوله گذاری تراشه و 5 دقیقه بعد از آن اندازه گیری و ثبت شد. داده ها توسط آزمون های T-test، Ânova و Repeated measures مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته هامیانگین فشار سیستولیک و دیاستولیک و ضربان قلب مادر قبل از القا، یک دقیقه پس از لوله گذاری، 5 دقیقه پس از لوله گذاری و نیز پس از خروج جنین در گروه های مورد کمتر از گروه شاهد بوده است و از لحاظ آماری تفاوت معنی داری داشت(05/0p<). میانگین آپگار نوزادان در دقایق اول و پنجم در سه گروه از لحاظ آماری تفاوتی معنی داری نداشت(05/0p<).استنتاجبه نظر می رسد که داروی رمی فنتانیل دارای اثرات کنترل کننده و محافظتی بر تغییرات نوسانی فشار خون و ضربان قلب مادر بوده و اثرات سوء آشکاری بر مادر و جنین اعمال نمی کند. این یافته ها می تواند تاییدی بر استفاده گسترده تر از این داروی مخدر سیستمیک در کمک به بیهوشی در عمل سزارین باشد.
کلید واژگان: جراحی سزارین، رمی فنتانیل، ضربان قلب، نمره آپگار، فشارخونBackground andPurposeRemifentanil is a short-acting opiod that is metabolized rapidly in the fetus despite its rapid passage through the placenta. Therefore، it induces less adverse effects on the fetus. The aim of this study was to compare the effect of two different doses of remifentanil infusion on Âpgar score of neonates and mothers'' awareness during general anesthesia in elective Çesarean section.Materials And MethodsThis double-blind clinical trial was performed on 90 participants aged 18-35 years who were candidates for elective Çesarean section. They were randomly allocated into three equal groups as follows: the first case group received a remifentanil infusion of 0. 2 µg/kg/min، the control group was infused with the same volume and rate of normal saline، finally، the second case group received a remifentanil infusion of 0. 1 µg/kg/min. Âpgar scores of neonates were recorded in the 1st and 5th minutes after birth. Systolic and diastolic blood pressure and heart rates of mothers were recorded before induction، just before and after tracheal intubation and 5 min after that. Data were analyzed using SPSS17 through t-test، ÂNÔVÂ test and Repeated measures.ResultsÏn the case groups، systolic and diastolic blood pressure and heart rates of mothers before induction، one minute and five minutes after intubation and after fetus delivery were less than that of the control group and the differences among the groups were statistically significant (P<0. 05). However، there were no significant differences between the mean of Âpgar scores of the neonates one minute and five minutes after birth (P>0. 05). Çonclusion: Ït seems that remifentanil has supportive and controlling effects on oscillatory changes in blood pressure and heart rate of mothers and also it does not have any significant adverse effects on the mother and the fetus. These findings support the widespread use of this systemic opioid in general anesthesia during Çesarean section. -
زمینه و هدفامروزه لتروزول با توجه به عوارض ناخواسته کمتری که نسبت به کلومیفن دارد بعنوان داروی کمکی و یا جایگزین جهت تحریک تخمک گذاری در زنان نابارور مطرح می باشد. هدف از این مطالعه تعیین اثرات درمانی لتروزول بر تحریک تخمک گذاری در مقایسه با کلومیفن است.مواد و روش کاردر این پژوهش از مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور استفاده شد. بیماران نازا با تشخیص اختلالات تخمک گذاری مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی ساری، به دو گروه دریافت کننده لتروزول 5/2 میلی گرم و کلومیفن 100 میلی گرم در روز، با رژیم دارویی که از روز سوم سیکل قاعدگی با دوره درمانی 5 روزه ادامه می یافت، تقسیم شدند. مشخصات فولیکولی و هورمونی و عوارض بالینی احتمالی تا انتهای سیکل قاعدگی در دو گروه بطور منظم پیگیری شدند.یافته ها48 بیمار با میانگین سنی 9/7±33/28 سال در این مطالعه شرکت نمودند. میانگین زمان بالغ شدن فولیکول ها بر حسب روز در گروه کلومیفن سیترات 9/0±29/14 روز و در گروه لتروزول 3/1±54/13 روز بود که اختلاف معنی داری بین دو گروه فوق با 05/0 > P مشاهده گردید. اندازه و تعداد فولیکول های بالغ و همچنین ضخامت آندومتر و عوارض دارویی در دو گروه مورد مطالعه تفاوت معنی داری نداشتند.نتیجه گیریبر اساس نتایج ارائه شده بنظر شایدبتوان گفت که تحریک تخمک گذاری داروی لتروزول تا حدی مشابه داروی کلومیفن سیترات است و می تواند بعنوان داروی کمکی در درمان زنان نابارور که مبتلا به اختلالات تخمک گذاری هستند، مانند داروی کلومیفن سیترات مورد استفاده قرار بگیرد.
کلید واژگان: القای تخمک گذاری، زنان نابارور، لتروزول، کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور، کلومیفنBackground and ObjectivesLetrozole has fewer side effects than clomiphene citrate; this drug may be a replacement for clomiphene citrate in induction of ovulation. The aim of this study was to investigate the efficacy of letrozole in ovarian stimulation in infertile women with ovulatory disorders infertility.Materials And MethodsInfertile women with ovulatory disorders hospitalized in Imam Khomeini Hospital in Sary were randomly and double-blind assigned in a 1:1---------------7db11f3a101c6 Content-Disposition: form-data; name="f_lastNameL[3]" -
مقدمه
شیوع ناباروری و نیز توزیع علل مختلف آن در میان جمعیت زوج های نابارور در نواحی مختلف دنیا متفاوت می باشد. در خصوص بررسی علل مختلف ناباروری مطالعات انجام شده در ایران محدود هستند.
هدفاین مطالعه به منظور مشخص کردن علل اصلی ناباروری در بیماران نابارور منطقه مازندران و تعیین نسبت هر یک از علت ها انجام شده است.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی، پرونده پزشکی 3734 زوج نابارور مراجعه کننده به دو کلینیک اصلی ناباروری استان مازندران، طی سال های 1380 تا 1385 مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه افراد نابارور کسانی در نظر گرفته شدند که پس از یک سال زناشویی بدون پیشگیری بچه دار نشده بودند.
یافته هااز کل جمعیت نابارور مورد مطالعه، 78/7 درصد نازایی اولیه و 21/3 درصد نازایی ثانویه داشتند. میانگین دوره ناباروری پیش از اولین مراجعه به یک کلینیک ناباروری 4 ±5/7 سال بوده است. تعیین علل ناباروری در بیماران نشان داد که 38/9 درصد نازایی ها، بدلیل علل مردانه، 7/34 درصد به علل زنانه و در 14/6 درصد، هر دو زوج درگیر بودند. در 11/8 درصد موارد هم علت ناباروری شناخته نشد.
نتیجه گیریدر این مطالعه، تاخیر زمانی قابل توجه ای در مراجعه زوج های نابارور به یک کلینیک ناباروری دیده می شود. بدین ترتیب بنظر می رسد برنامه آموزش بهداشت باروری و آگاهی دادن در خصوص فاکتورهای خطر از جمله تاخیر در درمان نازایی و راه های پیشگیری از وقوع احتمالی مشکلات باروری، باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند.
کلید واژگان: ناباروری اولیه، ناباروری ثانویه، فاکتورهای مردانه، نارسایی تخمدان، واریکوسلObjectiveThis study was conducted to determine the clinical patterns and major causes of infertility in mazandaran province in north of Iran.
Materials And MethodsThe medical records of 3734 consecutive couples attending two infertility clinics in Mazandaran province north of Iran from 2003 to 2008 were recorded. The couples had not had a viable birth after at least 1 year of unprotected intercourse and were investigated fully.
ResultsOf the entire sample 78.7% had primary infertility and 21.3% had secondary infertility. The mean duration of infertility of couples was 5.7 ± 4 years. The etiology of infertility in couples revealed a male factor in 38.9% a female factor in 34.7% combined factors in 14.6% and an undetermined cause in 11.8%.
ConclusionsIn this study delayed attendance of infertile couples to the infertility clinic was found. Therefore there is a need to revise public health program on infertility to focus on the education and prevention of infertility and its risk factors.
-
مقدمهکلومیفن از داروهای اصلی در درمان سندرم تخمدان پلی کیستیک است. 20% بیماران به کلومیفن مقاوم هستند. درمبتلایان به تخمدان پلی کیستیک به علت افزایش حساسیت فولیکولها به گنادوتروپین ها رشد و تکامل چند فولیکول رخ می دهد که سبب سندرم OHSS و چند قلویی می شود. هدف ما از این مطالعه ی تصادفی وکلینیکی مقایسه دو روشStep-up Low-dose و Step-down در مبتلایان به تخمدان پلی کیستیک مقاوم به کلومیفن می باشد.روش بررسیاین مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی در سال 86-1385 انجام شد. تعداد افراد مطالعه 60 نفر بیمار خانم مبتلا به تخمدان پلی کیستیک مقاوم به درمان بود که 30 خانم در گروه Step-up Low-dose و 30 خانم درگروه Step-down قرارگرفتند. در روز سوم سیکل قاعدگی درمان با آمپول HMG(merional) با دوز 75 واحد در روزدرگروهlow-dose step-up و دوز 225 واحد در روز در گروه Step-down شروع شد. مانیتورینگ سونوگرافی در روز 8 سیکل انجام و در صورت حضور فولیکول بزرگترازmm 14 دوز دارو در گروه Low-dose Step-upادامه و در گروه Step-downکاهش می یافت. زمانی که سایز فولیکول به mm 18 رسید آمپول HCG 10000 u عضلانی تزریق شده و IUI 36 ساعت بعد انجام می شد.
نتایجتعداد آمپولهای مصرفی، تعداد فولیکول mm14< در روزتزریق HCG و سطح استرادیول با اختلاف معنی دار در روش Step-up Low-dose بالاتر از روش Step-down بود(0001/0p<). میزان تخمک گذاری و بارداری درگروهStep-up Low-dose با تفاوت معنی دار بیشتر ازگروه Step-down بود(0001/0P<).
نتیجه گیریمطالعه ما نشان دادکه رژیم درمانیStep-up Low-dose با استفاده از HMG رژیم درمانی مؤثر جهت تحریک تخمک گذاری و بارداری کلینیکی است ولی از نظر رشد منوفولیکولی روش Step-down مؤثرتر و امن تراست. رشد مولتی فولیکولر در روش Low-dose Step-up بالاتر است و می توان در افراد بسیار حساس pco امکان وقوع سندرم تحریک بیش از حد تخمدان(OHSS) را پیش بینی کرد.
کلید واژگان: تخمدان پلی کیستک، پروتکل Low، dose step up، پروتکل Step downIntroductionPolycystic ovary syndrome(PCOS) is one of the most common cause of infertility in women. clomiphene is the first line of treatment. however 20% of patients are resistant to clomiphene. because of follicular hypersensitivity to gonadotropins in pcod, multiple follicular growth and development occurs which is cause of OHSS and multiple pregnancy. Our aim of this random and clinical study was comparation between step-down and low dose step-up methods for induction ovulation in clomiphene resistant.Methods60 cases were included 30 women in low-dose step-up group and 30 women in step-down group. In low-dose step-up HMG 75u/d and in step-down HMG 225u/d was started on 3th days of cycle, monitoring with vaginal sonography was done on 8th days of cycle. When follicle with>14 mm in diameter was seen HMG dose was continued in low-dose step-up and was decreased in step-down group. When follicle reached to 18mm in diameter, amp HCG 10000 unit was injected and IUI was performed 36 hours later.ResultsNumber of HMG ampules, number of follicles> 14mm on the day of HCG injection and level of serum estradiol was greater in low dose step up protocol than step down protocol(p<0/0001). Ovulation rate and pregnancy rate was greater in lowdose step up group than step down group with significant difference (p<0/0001).ConclusionOur study showed that low-dose step-up regimen with HMG is effective for stimulating ovulation and clinical pregnancy but in view of monofollicular growth, the step down method was more effective and safe. In our study multifolliular growth in step-up method was higher than step-down method. We can predict possibility of Ovarian Hyperstimulation Syndrome syndrome in highly sensitive PCOS patients. -
زمینه و هدف
کاهش میزان باروری مردان یکی از مسائل مهم علم ناباروری و اختلال در تولید اسپرم از علل اصلی ناباروری مردان است. علت نقص تولید اسپرم در اکثر موارد ناشناخته است. درمان های دارویی متعددی از جمله تجویز ال کارنیتین برای افزایش تعداد و تحرک اسپرم معرفی شده اند. کارنیتین در مواد غذایی وجود دارد و از اسید آمینه لیزین و متی یونین مشتق می شود و ال کارنیتین که در اپیدیدیم متمرکز شده سبب انتقال اسیدهای چرب به درون میتوکندری و در اکسیداسیون اسیدهای چرب به عنوان منبع اصلی انرژی اسپرمها دخالت دارد. کارنیتین سبب حفاظت غشای سلول در برابر صدمات ناشی از رادیکال های آزاد اکسیژن نیز می شود. با توجه به تاثیر کارنیتین در متابولسیم سلولی، این مطالعه برای بررسی اثر ال کارنیتین در بهبود پارامترهای غیرطبیعی اسپرموگرام انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه به روش کارآزمایی بالینی، دوسوکور و تصادفی و به صورت متقاطع در 30 مرد نابارور مراجعه کننده به کلینیک ناباروری بیمارستان امام خمینی شهر ساری در سال 86-1385 انجام شد. بیماران دارای اسپرموگرام غیرطبیعی براساس معیارهای WHO حداقل در دو نمونه به فاصله 4 هفته که سطح گنادوتروپینها و تستوسترون و پرولاکتین آنها نرمال بود وارد مطالعه و به طور تصادفی به دو گروه A و B تقسیم شدند. معیارهای خروج از مطالعه عبارت بود از: 1 وجود عامل زمینه ای مثل واریکوسل درجه 3 و4، آتروفی بیضه، اختلال انزال، 2 مصرف هرگونه دارو در 2 ماه گذشته، 3 بیماران مبتلا به آزواسپرمی، اختلالات اندوکرین و آناتومیک یا عفونت، 4 بیماران کاندید ICSI به علت اختلال شدید اسپرموگرام یا سایر علل ناباروری. دو گروه به ترتیب تحت درمان با قرص کارنیتین g2 در روز و دارونما به مدت دو ماه قرار گرفتند. سپس به مدت دو ماه مصرف دارو و دارونما قطع شد. پس از آن به مدت دو ماه افرادی که قبلا دارو دریافت کرده بودند دارونما و افرادی که دارونما دریافت کرده بودند دارو مصرف نمودند. بررسی اسپرموگرام در 4 مرحله قبل از ورود به طرح، بعد از مداخله اول، بعد از قطع دارو و دارونما و بعد از مداخله دوم انجام شد. تجزیه و تحلیل آماری توسط آمار توصیفی (M+-SD) زوج و مستقل t-test با 05/0p< صورت گرفت.
نتایجدر بیماران مورد مطالعه بعد از 2 ماه مصرف داروی کارنیتین، افزایش معنی داری در غلظت اسپرم، حرکت کلی و حرکت رو به جلو دیده شد ولی تغییری در حجم و اشکال طبیعی اسپرم دیده نشد (0005/0p=) این تغییرات 2 ماه بعد از قطع مصرف دارو به حالت اولیه برگشت. در همه این بیماران حین مصرف دارونما تغییری در هیچ کدام از پارامترهای اسپرموگرام مشاهده نشد.
نتیجه گیریدر مطالعه حاضر کارنیتین دارویی موثر در افزایش تعداد اسپرم و افزایش قدرت تحرک و حرکت رو به جلوی اسپرم بود. انجام مطالعات وسیع تر بالینی جهت شفاف شدن بیشتر نقش کارنیتین در درمان ناباروری مردان توصیه می شود.
کلید واژگان: ال، کارنیتین، اسپرموگرام، اولیگواستنواسپرمی، تحرک اسپرم، ناباروری مردانIntroductionMale infertility is one of the most challenging problems in andrology. The common cause of male infertility is related to disorders in sperm production and its improvement is synonymous with better treatment outcomes. Although, the etiology of infertility is not clear in most cases but different treatment options have been suggested to increase sperm count and motility. L-carnitine, which is found in different food items and it is derived from lysine and methionine, is a substance essential for the oxidation of long-chain fatty acids in the mitochondria and protection of cell membranes from damages caused by free oxygen radicals. This study was done to evaluate the efficacy of L-carnitine in improving sperm quality in infertile men
Materials And MethodsThis double blind randomized cross-over, clinical trial was conducted on 30 infertile men attending Sari Imam Khomeini Hospital’s Infertility Clinic during 2005- 2006. Subjects that had at least two abnormal spermograms, based on WHO criteria, with a two-week interval during four weeks and their gonadotropins, testosterone an prolactin concentrations were within normal range were recruited for the study. The exclusion criteria were composed of individuals with medical conditions other than infertility such as grade 3 or 4 varicocele, testicular atrophy, ejaculatory disorders, use of any medications in the past two months prior to the study, azoospermia, endocrinological disorders, ICSI candidacy for severe spermogram abnormalities or other causes of infertility.The patients were randomly allocated to two groups of A and B. Group A and B received L-carnitine and placebo 2g/day for 8 weeks respectively. After a washout period of 8 weeks, the two groups, changed place and received placebo and L-carnitine (2g/day×8w). Sperm analyses were done in four stages: Before and after the first intervention, at the end of washout period and after the second intervention.
ResultsThere were significant improvements in mean sperm concentration and progressive sperm motility upon two months of L-carnitine intake (p<0.05) but no significant changes were found in sperm volume or morphology. The aforementioned changes retracted to the primary status after two months. No changes were seen following the intake of placebos in the cases.
ConclusionL-carnitine intake effectively improved the mean sperm count and progressive sperm motility. However, confirmation of these results warrants more thorough clinical trials.
-
مقدمهبا توجه به نقش کلیدی کارکنان بهداشت در آموزش برنامه های غربالگری سرطان پستان بنظر می رسد اجرای طرح هایی در جهت افزایش سطوح آگاهی، نگرش، باورها و به تبع آن عملکرد این قشر در خصوص برنامه های پیشگیری از سرطان پستان لازم باشد. هدف از این مطالعه، تعیین میزان آگاهی، نگرش و عملکرد کارکنان بهداشت نسبت به خودآزمایی پستان و معاینه بالینی پستان در استان مازندران است.
روش بررسیاین پژوهش یک مطالعه توصیفی- مقطعی بوده که جامعه مورد بررسی آن کارکنان بهداشت بالای 20 سال در استان مازندران طی سال 1385 بوده است. روش نمونه گیری در این مطالعه تصادفی چند مرحله ای بود. یک پرسشنامه با ساختار کوتاه، خود ساخته و استاندارد شده، برای جمع آوری داده ها طراحی شد. کارکنان بهداشت شرکت کننده در این مطالعه بصورت تصادفی از مراکز بهداشتی و درمانی شهری و روستایی موجود در استان انتخاب شدند.
یافته هااز میان 900 پرسشنامه جمع آوری شده، تعداد (44/79%) 715 نفر از افراد شرکت کننده پرسشنامه تحقیقاتی مطالعه را بطور کامل تکمیل نمودند. پاسخ دهندگان دارای میانگین سنی 54/7 ± 46/34 سال بوده و محدوده سنی 19 تا 59 سال داشته اند. از میان شرکت کنندگان 4/83% متاهل، 9/32% بهورز، 8/63% رابط بهداشتی و 4/3% کارمند مرکز بهداشت بوده اند. سطح آگاهی های مرتبط با سرطان پستان و برنامه های پیشگیری و غربالگری آن در 3/41% موارد خوب، 52% متوسط و 7/6% بد بوده است. تقریبا کلیه پاسخ دهندگان دارای نگرش بسیار موافق و یا موافق با اجرای برنامه های پیشگیری از سرطان بوده اند. اما در عمل فقط 2/26% نفر از شرکت کنندگان هر ماه بطور منظم آن را انجام می دادند. 7/94% نفر از کارکنان بهداشت شرکت کننده در این مطالعه، راغب به شرکت در کلاس های آموزشی اجرای برنامه های پیشگیری و غربالگری سرطان ها بالاخص سرطان پستان بوده اند.
نتیجه گیریبا توجه به اینکه کارکنان بهداشت شاغل در مراکز درمانی می توانند موجب سالم سازی رفتارهای جامعه گردند، لذا اجرای برنامه های منظم و مدون آموزشی در رابطه با پیشگیری از سرطان پستان بالاخص انجام خودآزمایی پستان، معاینه بالینی پستان و ماموگرافی برای این گروه لازم بنظر می رسد.
کلید واژگان: آگاهی، نگرش، عملکرد، سرطان پستان، کارکنان بهداشتIntroductionSince Health Workers have a professional responsibility to teach others about breast cancer screening programs, it is important to plan interventions that can increase female health care professionals’ awareness of breast cancer beliefs and behaviors. This study was conducted to examine the state of knowledge, attitudes and practices towards breast cancer prevention programs among Iranian Health Workers in Southern Coastwise of the Caspian Sea in Mazandaran Province, Iran in 2006.Material And MethodsThis was a descriptive, cross-sectional study. The samples were the Iranian Health workers, with 20 years of age and older, living in southern coastwise of the Caspian Sea in 2006. The sampling method was Multistage Random Sampling. A short structured self-administered questionnaire was used to collect data. Health workers randomly selected from urban or rural health-medical centers.Results715 (79.44%) of the 900 eligible participants completed the questionnaire. The mean age of the respondents was 34.46 years (SD = 7.54) with a range of 19–59 years. 83.4% were married. 32.9% were Behvarzes, 63.8% were Health volunteer, and 3.4% were Health care. Knowledge about breast cancer prevention was acceptable in 41.3%, middle in 52%, and low in 6.7%. Almost, all participants have very positive or positive attitude related to breast cancer prevention programs. But 26.2% of the women performed breast self-examination monthly. 94.7% were interested in receiving some form of continuing education regarding cancer prevention programs especially breast cancer.ConclusionsConsidering the role that health care workers may play in communicating health behaviors to the general public, planning education interventions for this group of females is essential. -
سابقه و هدفپره اکلامپسی یک اختلال حاملگی است که با افزایش عوارض و مرگ و میر مادری و پره ناتال همراه می باشد. میزان بروز آن 5 درصد و تحت تاثیر پاریتی، زمینه ژنتیکی و عوامل محیطی می باشد. در حال حاضر تنها راه درمان ختم حاملگی است. استفاده از آنتی اکسیدان ها در پیشگیری از پره اکلامپسی مفید گزارش شده است. این مطالعه برای ارزیابی سطح سرمی سرولوپلاسمین مادری در پره اکلامپسی جهت تعیین تغییرات سطح سرمی سرولوپلاسمین در زنان پره اکلامپتیک نسبت به زنان غیر پره اکلامپتیک انجام می شود.مواد و روش هااین تحقیق به روش مورد-شاهد انجام شده است. تعداد نمونه ها 100 نفر بوده است که از میان زنان باردار بستری در بخش زنان و زایشگاه بیمارستان امام خمینی(ره) ساری انتخاب شدند. پس از بررسی وجود معیارهای خروج و اخذ رضایت کتبی از بیماران اطلاعات در پرسشنامه تکمیل شد. نمونه خون وریدی جهت سنجش میزان سرولوپلاسمین به آزمایشگاه ارسال شد. آنالیز داده ها با استفاده از آزمون t مستقل انجام گرفت.یافته هامتوسط سن حاملگی در گروه مورد و شاهد به ترتیب 90/2 ± 10/36 و 82/2 ± 86/37 هفته و متوسط فشار سیستولی به ترتیب 22/12 ± 40/ 153 و90/8 ± 55/112 میلی متر جیوه و همچنین میزان متوسط سرولوپلاسمین سرم در گروه مورد نسبت به شاهد به طور چشمگیری بیشتر بود. 3/63درصد از زنان گروه مورد در فاز پره اکلامپسی زودرس و 7/36درصد در فاز دیررس بسر می بردند، ضمن این که 22درصد از زنان این گروه سابقه پره اکلامپسی در حاملگی قبلی و 16درصد سابقه هایپرتانسیون قبل از بارداری داشتند. در گروه مورد 92درصد زنان دارای میزان سرولوپلاسمین بالاتر از نرمال بودند، در حالی که این رقم در گروه شاهد 42درصد محاسبه شده است.استنتاجمتغیرهای توده جرمی بدن، فشار سیستولی، فشار دیاستولی و سرولوپلاسمین دارای تفاوت معنی داری بین دو گروه بودند. افزایش سرولوپلاسمین سرم از حد نرمال می تواند علامتی زودرس از بروز پره اکلامپسی باشد، ضمن این که با شدت پره اکلامپسی نیز رابطه مستقیم دارد.
کلید واژگان: سرولوپلاسمین، پره اکلامپسی، بارداریBackground andPurposePre-eclampsia is a pregnancy disorder which increases maternal and pre-natal morbidity and mortality. The incidence is about 5% and is influenced by pariety, genetic background, and environmental factors. At present, the sole treatment is termination. It is suitable to use antioxidants for pre-eclampsia prevention. The aim of this study is to measure the maternal serum ceruloplasmin and evaluation of changes presented in pre-eclamptic women VS. Non pre-eclamptic ones.Materials And MethodsThis study is executed in a case-control method. 100 cases were selected through pregnant women bedridden from obstetrics-gynecologic and maternity ward of Imam Khomeini Hospital in Sari. After examination of exclusion criteria in each case and receiving consent, information was entered in the questionnaire. Venous blood samples were sent to laboratory to measure ceruloplasmin. Data was analyzed by independent t-test.ResultsThe gestational age means in case and control groups were serially 36.01 ± 2.90 and 37.86 ± 2.82 weeks. The mean for systolic blood pressure for these two groups were serially 153.40 ± 12.22 and 112.5 ± 8.90 mm Hg. The average amount of serum ceruloplasmin in case group was significantly more than control group. 63.3% of women in the case group were in early pre-eclamptic phase and 36.7% of them were in late phase. 22% of women in this group had a history of pre-eclampsia in previous pregnancies and 16% additionally had a history of hypertension before pregnancy. 92% of women in the case group had an extra normal serum ceruloplasmin, while in the control group the number was 42%.ConclusionThe variables of Body mass Index, Systolic and Diastolic blood pressure and ceruloplasmin showed a significant difference between case and control groups. The history of pre- eclampsia and hypertension were effective on the appearance of pre-eclampsia and increased in serum ceruloplasmin, can be considered as an early sign, while having a correlation with pre-eclampsia severity.Keywords: Ceruloplasmin, Pre, eclampsia, Pregnancy -
مزوتلیومای کیستیک خوش خیم یک ضایعه ناشایع صفاقی است که عمدتا در زنان در سن باروری مشاهده می شود. بیمار معرفی شده دختر مجرد 21 ساله می باشد که به علت درد دوره ای شکم و اتساع مختصر شکم که از 4 سال قبل شروع شده بود مراجعه کرد. معاینات کلینیکی بیمار نرمال بود مختصر اتساع شکم وجود داشت. در سونوگرافی و CT اسکن آسیت و مایع آزاد در لگن و ناودان های پاراکولیک دو طرفه مشاهده شد. در بررسی عللی آسیت، نکته مثبت یافت نشد. در لاپاراسکوپی کیست های متعدد و شفاف در لگن و کلدوساک مشاهده شد که از طریق لاپاراسکوپی خارج شدند. یافته پاتولوژی منطبق بر مزوتلیومای کیستیک خوش خیم بود. بررسی مطالعات نشان داد که این دومین مورد از موارد گزارش شده کیست مزوتلیال حفره صفاقی می باشد که بیمار به علت آسیت تحت بررسی قرار گرفته است.
کلید واژگان: مزوتلیومای کیستیک خوش خیم، کیست صفاقCystic mesotheloma is an uncommon lesion of the peritoneum occurring predominantly in women of reproductive age. The case was a 21 years girl presented with 4 years history of mild abdominal distension and periodic pain. The results of the clinical examinations were normal. Sonography and CT scan confirmed gross ascites. The results of paraclinical tests were normal without any positive findings for etiology of ascites. During laparoscopy multiple transparent cysts were found in pelvic and culdesac. All cysts were removed by laparoscopy. Histology confirmed benign cystic mesotheloma. Reviewing the records revealved that this case is the second case of mesothelial cysts that presented with ascites.Keywords: Benign cystic mesotheloma, peritoneal cyst -
این مقاله، گزارش یک مورد نادر از سروز سیست آدنومای پارااوارین در یک دختر خانم 19 ساله می باشد که به دلیل بزرگی شکم مراجعه کرده بود. در معاینه بیمار توده ای با قوام کیستیک تمام شکم را پر کرده بود. سونوگرافی و سی تی اسکن وجود یک کیست بسیار بزرگ را گزارش کرد. تشخیص اولیه با توجه به بزرگی آن، موسینوس سیست آدنومای تخمدان و جراحی نشان دهنده منشا اکسترااوارین آن بود. این تومورها می توانند مزوتلیالی باشند و یا از مجاری مزونفریک و یا پارامزونفریک منشا بگیرند. پارگی، تورشن، درد، بزرگی شکم و بدخیمی ازعوارض این کیست ها می باشد.
کلید واژگان: کیست های پارااوارین، سیست آدنوما، نئوپلاسمWe report a rare case of paraovarian serous cystadenoma in a 19 years old girl that presentated with abdominal distention. In clinical examination the patient showed a mass with cystic consistency ccupying the entire abdominal space. Considering its larg mass, the primary diagnosis was mucinous cystadenoma of ovary. At surgery extra ovarian origin of the mass was demonstrated. Source of these tumors can be from mesothelial cells, or mesonephric and or para mesonephric duct. Complicatlons of cyst are perforation, torsion, pain, abdominal distention or malignancy.Keywords: Paraovarian, cystadenoma, neoplasm -
مقدمهتشخیص دیابت بارداری (GDM) نه تنها از نظر پیشگیری از بیماری ها و اختلالات پری ناتال مهم است، بلکه بر پیامدهای طولانی مدت سلامت مادر و کودک نیز تاثیر بسزایی دارد. آزمون های غربالگری دیابت بارداری که هم اکنون مورد استفاده قرار می گیرند، وقت گیر و پرهزینه اند. لذا یافتن آزمون های ساده تر و ارزانتر با حساسیت و ویژگی قابل قبول، ضروری به نظر می رسند. هدف از انجام این مطالعه، یافتن یک نقطه مناسب از قند پلاسمای ناشتا به عنوان تست غربالگری دیابت دوران بارداری می باشد.روش هادر این کارآزمایی بالینی، 200 زن باردار مراجعه کننده به درمانگاه پری ناتال بیمارستان امام خمینی ساری که حداقل یک عامل خطر ابتلا به GDM، شامل سن بیشتر یا مساوی 25 سال، سابقه حاملگی پر خطر (سقط تکراری، پره اکلامپسی، GDM، ماکروزومی، آنومالی جنینی و مرده زایی)، نمایه توده بدنی (BMI) قبل از بارداری بیشتر یا مساوی 25 kg/m2 و سابقه دیابت ملیتوس در فامیل درجه یک داشتند، وارد مطالعه شدند. مبتلایان به دیابت پیش از بارداری، از مطالعه خارج شدند. جهت همه افراد مذکور در هفته 24 تا 28 بارداری، آزمون گلوکز 50 گرمی درخواست شد و در صورتی که گلوکز پلاسمای یک ساعت بعد، بیشتر از 130 mg/dl بود، آزمون تحمل گلوکز خوراکی 100 گرمی بر اساس پروتکل ADA، 2006 و معیارهای تشخیصی کارپنتر و کوستان انجام شد و افراد مبتلا به دیابت بارداری مشخص شدند. سپس با استفاده از منحنی Receiver Operating Characteristic (ROC)، سطحی از قند پلاسمای ناشتا (FPG) که در تشخیص دیابت بارداری بالاترین حساسیت و ویژگی را دارا بود، تعیین گردید.یافته هاآزمون 50 گرمی گلوکز در 65 نفر (32.5%) مثبت شد و از این مقدار 58 نفر (میزان بازگشت 89%) جهت آزمون 100 گرمی مراجعه کردند که 20 نفر (10%) مبتلا به GDM تشخیص داده شدند. با استفاده از منحنی ROC با سطح زیر منحنی 0.853، سطح قند خون ناشتای mg/dl 91.5، بهترین حساسیت و ویژگی (به ترتیب80% و 92%) را در تشخیص دیابت بارداری، دارا بود.نتیجه گیریسطح قند خون ناشتای 91.5 mg/dl? حساسیت و ویژگی مناسبی برای تشخیص دیابت بارداری دارد لذا با توجه به ساده تر و ارزانتر بودن آن نسبت به آزمون 50 گرمی، به عنوان روش غربالگری دیابت بارداری توصیه می گردد.
کلید واژگان: قند خون ناشتا، دیابت بارداری، آزمون 50 گرمی تحمل گلوکزBackgroundDetecting mothers with gestational diabetes mellitus (GDM) is not only important in prevention of prenatal morbidities but also has significant effect on neonatal and maternal long term outcomes. Today, there are screening tests for GDM but they are time-consuming and expensive, therefore it seems necessary to perform testes that are uses expensive but with higher sensitivity and specificity. The aim of this study was to determine a cut - off point of fasting plasma glucose (FPG) for screening of GDM.Methods200 pregnant women referring to the perinatal clinic of Imam Khomeini hospital, (Sari – Iran) were studied. All cases with age ≥25 years old, history of recurrent abortion, GDM, preeclampsia, macrosomia, still birth, diabetes mellitus(DM) in first degree family or pre gestational body mass index ≥25kg/m2 were selected. Those with pre gestational diabetes mellitus were excluded. All of participants underwent a 50 g glucose challenge test (GCT) between the 24th and 28th gestational week. If 1- hour plasma glucose was more than 130 mg/dl, a 3- hour 100g oral glucose tolerance test (OGTT) was performed. The diagnosis of GDM was made by ADA 2006 recommendation (Carpenter and Coustan diagnostic criteria). Referring to the Receiver Operative Characteristic Curve, level of FPG having highest sensitivity and specificity in diagnosis of GDM was determined.ResultsFrom 200 participants, 65 women had positive GCT, of them 58 (response rate 89%) referred for 100g OGTT and 20(10%) were diagnosed GDM. Using ROC curve and under curve area of 0.853; the FBG level of 91.5 mg/dl, showed the highest sensitivity and specificity, 80% and 92% respectively in diagnosis of GDM.ConclusionFBG ≥ 91.5 mg/dl has good sensitivity and specificity in screening of GDM. Since this is simpler and cheaper than 50g GCT, is recommended as a screening method in diagnosis of GDM.Keywords: Fasting Blood glucose, Gestational diabetes mellitus, 50 gr glucose challenge test -
آسیب دستگاه ادراری- تناسلی از عوارض زایمان طبیعی می باشد. این مقاله شامل گزارش یک مورد نادر از آسیب دستگاه ادراری- تناسلی در جریان انجام یک زایمان طبیعی است. خانمی27 ساله 4 روز پس از زایمان طبیعی به علت اتساع شکم و علایم تحریک صفاق و نارسایی کلیوی مراجعه می کند. سابقه جراحی قبلی در ایشان وجود نداشت. عکس ساده شکم تجمع مقدار زیادی مایع در صفاق (Ascites) را نشان داد. در زمان برش دیواره شکم (Laparatomy)، 5.3 لیتر ادرار در حفره صفاق وجود داشت و یک پارگی حدود 3 سانتی متری در گنبد مثانه دیده شد. عمل ترمیم مثانه انجام گرفت. بررسی مطالعات نشان داد که این مورد، چهارمین مورد پارگی مثانه به دنبال زایمان طبیعی در خانمی است که سابقه سزارین قبلی ندارد. در هر بیماری که پس از زایمان به علت تجمع مایع در حفره صفاق و نارسایی کلیوی مراجعه می کند تشخیص پارگی داخل صفاق مثانه را نباید از نظر دور داشت.
کلید واژگان: پارگی مثانه، صدمات سیستم ادراری تناسلی، زایمان واژینال طبیعیInjuries to the genitourinary organs are complications of vaginal delivery. We report a patient with no history of surgery presented 4 days postpartum with distended tender abdomen and peritoneal sign and renal failure. Abdominal X-Ray showed a large amount of ascites. In laparotomy 3.5 liter of urine was in cavity and laceration of 3 cm in the dome of bladder was seen. Repair was done. By reviewing the record, this is the fourth case of bladder rupture after normal vaginal delivery without previous history of cesarean section. In the postpartum patient presenting with ascites and azotemia, intraperitoneal bladder rupture should be suspected.Keywords: Bladder rupture, urogenital injury, normal vaginal delivery -
سابقه و هدفاختلال تخمک گذاری یکی از علل شایع نازایی زنان می باشد و اکثر آنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک می باشند. اولین قدم در درمان نازایی این افراد، تحریک تخمک گذاری با کلومیفن سیتراتاست. 22.1- 20 درصد موارد بیماران به تحریک تخمک گذاری با کلومیفن مقاوم می باشند. هدف از این مطالعه بررسی میزان تخمک گذاری و بارداری ناشی از مصرف تاموکسیفن در مبتلایان به تخمدان پلی کیستیک مقاوم به کلومیفن می باشد.مواد و روش هااین مطالعه یک بررسی توصیفی است که در 100 زن مبتلا به تخمدان پلی کیستیک مقاوم به کلومیفن و مراجعه کننده به کلینیک نازایی بیمارستان امام خمینی (1383) انجام شده است. بیماران از روز 7-3 سیکل قاعدگی تحت درمان با قرص تاموکسیفن به میزان mg/d 40 قرار گرفتند. مانیتورینگ با سونوگرافی واژینال انجام شد و در حضور 3-1 فولیکول، بزرگتر از mm 18، آمپول HCG 000/10واحد عضلانی تزریق گردید. میزان تخمک گذاری (بر اساس میزان پروژسترون سرم 7 روز پس از تزریق آمپول HCG) و میزان بارداری کلینیکی تعیین شد.یافته هادر 27 بیمار از 100 بیمار تخمک گذاری رخ داد و در 18 مورد ساک بارداری در سونوگرافی مشاهده گردید. آنالیز آماری نشان داد که ضخامت اندومتر در خانم هایی که باردار شدند 72.10 میلی متر و در خانم هایی که باردار نشدند 16.8 میلی متر بود که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود. هم چنین تعداد فولیکول غالب بزرگتر از 16 میلی متر در خانم های باردار 3.4 و در خانم های غیر باردار 2.7 بوده که این تفاوت نیز معنی دار بود.استنتاجنتایج مطالعه نشان داد که تاموکسیفن در مبتلایان به تخمدان پلی کیستیک مقاوم به کلومیفن احتمالا از طریق افزایش ضخامت اندومتر و تعداد فولیکول های بالغ ناشی از اثرات آگونیستی استروژن در القا تخمک گذاری و بارداری موثر است و می تواند قبل از تحریک تخمک گذاری با HMG و یا لاپاروسکوپی مد نظر قرار گیرد.
کلید واژگان: تخمک گذاری، تاموکسیفن، تخمدان پلی کیستیک، کلومیفنBackground andPurposeÇhronic annovulation is a common cause of infertility in women and polycystic ovarian syndrome (PÇÔS) is the most common cause of anovulation. Ôvulation induction with clomiphene is the first line of therapy in pcos. 20-22% of the patients may be resistant to clomiphene. The objective of this study was to assess the ovulation and pregnancy rates with tamoxifen in clomiphene resistant PÇÔS patients.Materials And MethodsThis is a descriptive study on 100 patients with PÇÔS and resistance to clomiphene reffered to infertility clinic of Ïmam Hospital in Sari, Ïran. patients were given tamoxifen 40 mg/d from the third to seventh day of the cycle. Treatment was monitored by serial vaginal sonography. hÇG was administered 10/000 unit ÏM when 1-3 follicles were >18mm. Ôvulation rate based on (midluteal progesteron level>3ng/ml) and clinical pregnancy rate were assessd.ResultsThe ovulation rate was 27%. gestational sac was seen in 18 patients (18%). The study showed that endometrial thickness was 10.72 mm in pregnant versus 8/16 mm in nonpregnant subjeots with significant differences (p<0/05). The number of dominant follicles >16mm were 3/4 in pregnant versus 2.7 in nonpregnant (p<0/05) with significant differences. Çonclusion: This study showed that tamoxifen is usefull in inducting ovulation and pregnancy in clomiphene-resistant PÇÔS patients by increasing the endometrial thickness and dominant follicle due to estrogen agonist effect.Keywords: Ovulation induction, tamoxifen, clomiphene resistant polycystic ovary -
سابقه و هدفناباروری یکی از مشکلات مهم بهداشتی – درمانی جوامع مختلف محسوب می شود. شیوع بالای این بیماری (12-8 درصد) اهمیت آن را دو چندان می کند. نسبت قابل توجهی از ناباروری وابسته به شرایط محیطی و عوامل خطرساز اکتسابی بوده و قابل پیشگیری می باشد. تفاوت شرایط محیطی، لزوم مطالعه فراوانی علل مختلف ناباروری در هر منطقه را مورد تاکید قرار می دهد. این مطالعه به منظور بررسی علل مختلف ناباروری در بیماران مراجعه کننده به درمانگاه ناباروری بیمارستان امام ساری انجام شده است.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی 657 زوج نابارور که طی سالهای 1380 الی 1383 به درمانگاه نازایی بیمارستان امام خمینی ساری مراجعه کرده اند، مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات مربوط به بیماران از پرونده های آنان استخراج و ثبت شده است. این اطلاعات شامل مشخصات دموگرافیک، تاریخچه بلوغ جنسی و بیماری های تاثیر گذار بر قدرت باروری و نتایج معاینات دقیق هر زوج به منظور تعیین علت ناباروری بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی مانند درصد فراوانی و میانگین استفاده شد.یافته هادر جامعه آماری مورد مطالعه، فراوانی ناباروری اولیه و ثانویه به ترتیب 76.5 و 23.5 درصد بوده است. میانگین دوره ناباروری در هنگام اولین مراجعه به درمانگاه نازایی 5.7 سال و میانگین سنی مردان و زنان به ترتیب 33 و 29 سال بوده است. از لحاظ سبب شناسی 37.6 و 31.1 درصد بیماران به ترتیب به علت فاکتور زنانه و فاکتور مردانه دچار ناباروری بودند. در 17.2 درصد از موارد نیز هر دو جنس در بروز ناباروری دخیل بوده اند. در 14.2 درصد از بیماران، علت شناخته شده ای برای ناباروری پیدا نشد. مهم ترین علت ناباروری در مردان، مایع منی (Semen) غیرطبیعی و در زنان اختلالات تخمدانی بوده است.استنتاجالگوی سبب شناسی ناباروری با بسیاری از مناطق دیگر که توسط سازمان جهانی بهداشت (WHO) گزارش شده است، نزدیک می باشد. با وجود این، میزان اختلالات تخمدانی، از بسیاری از مطالعات دیگر بالاتر می باشد که نیاز به بررسی بیش تری دارد. همچنین دوره ناباروری طولانی، نشان دهنده ضعف اطلاعات باروری مردم و ضعف سیستم ارجاع می باشد.
کلید واژگان: ناباروری، علل ناباروری، نازایی اولیه، نازایی ثانویهBackground andPurposeInfertility is a common problem in all connunities. Between 8 to 12 percent of couples around the world have difficulties conceiving a child. Cultural, Socioeconomic and environmental factors play major roles in the etiology of infertility. The objective of this study was to estimate and analyse the causes of infertility in patients attending the infertility clinic.Materials And MethodsThe medical records of 657 infertile couples attending Imam infertility clinic, Sari, Iran from October 2002 to October 2004 were reviewed. The evaluation protocol include menstrual obstetric and sexual history, sex hormone profile, tubal patency and semen analysis.ResultsThe mean duration of infertility of couples was 5.7 years. The mean age of male and female partners were 33 and 29 years respectively. About 23.5% of the couples had secondary infertility. The etiology of infertility revealed a female factor in 37.6%, a male factor in 31.1%, combined factors in 17.2% and undetermined causes in 14.2% of the cases. Anovulation and semen factor were the most common identifiable etiologic factors in female and male partners repectively.ConclusionThe etiology of infertility revealed a simi lar spectrum of causes as found in other studies. However, ovulatory failure was higher comparing to some other studies.Keywords: Infertility, Primary infertility, Secondary infertility, infertility causes -
زمینه و هدفواریکوسل شایع ترین علت قابل درمان به روش جراحی در نازایی مردان می باشد. هدف از این مطالعه تعیین اثر جراحی واریکوسلکتومی بر پارامترهای هفت گانه آنالیز سیمن در افراد ناباروری است که داری آنالیز سیمن غیرطبیعی هستند.روش بررسیاین مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی و روی افراد ناباروری که مطابق معیارهای سازمان بهداشت جهانی دارای آنالیز سیمن غیر طبیعی بوده و براساس نظر ارولوژیست واریکوسل درجه 2 و 3 داشته اند و به درمانگاه نازایی مرکز آموزشی درمانی امام خمینی ساری در فاصله زمانی سال های 83-1382 مراجعه نموده اند، انجام گرفته است. روی کلیه این افراد عمل جراحی واریکوسلکتومی اینگوینال توسط یک ارولوژیست انجام گرفته و از نظر وجود واریکوسل، عوارض بعد از عمل و آنالیز سیمن بعد از 3 ماه پیگیری شدند.یافته ها67 بیمار با میانگین سنی 33.6 ± 7.3 سال و محدوده سنی 50 تا 20 سال در این مطالعه شرکت نمودند. محدوده نازایی این افراد 2 تا 20 سال و میانگین 6.5 ± 4.02 سال بوده است. 58 درصد این افراد واریکوسل درجه 2 و 42درصد واریکوسل درجه 3 داشتند. در این مطالعه تغییرات معنی داری فقط در تعداد اسپرم، درصد تحرک اسپرم و میزان مورفولوژی طبیعی اسپرم در بیماران قبل و بعد از عمل جراحی واریکوسلکتومی مشاهده گردید (0.05 P<). هیچ رابطه معنی داری نیز میان پارامترهای 7 گانه آنالیز سیمن و درجه واریکوسل مشاهده نگردید.نتیجه گیریانجام عمل جراحی واریکوسلکتومی می تواند در بهبود پارامترهای آنالیز سیمن و به تبع آن در درمان احتمالی نازایی مردان نقش مفیدی داشته باشد.
کلید واژگان: ناباروری، واریکوسل، آنالیز سیمن، واریکوسلکتومیBackground and ObjectiveVaricocele represents the most common corrigible surgery in infertile men. The aim of present study was to evaluation the effect of varicocelectomy on heptads semen parameters in patients with abnormal semen parameters.Materials and MethodsThis study was conducted on infertile patients who have abnormal semen analysis according to WHO parameters and to an urologist diagnosis, they have varicocele size with grade II, III, they came to infertility clinic of Imam Khomeini Hospital, Sari, Iran, 2004. The Inguinal varicocelectomy was performed over these patients by an urologist. They follow up on the basis of varicocele, post surgery complication, and semen analysis for three months.Results67 patients participated in this study with the mean age of 33/6±7/3 and a range of 20-50 years. The patients’s infertility range was 2-20 years, and with the mean 6/5±4/02. %58 has varicocele with grade two and %42 with grade three. In this study, the significant change in total sperm count, sperm motility, sperm morphology (P<0.05), was observed in patients before and after varicocelectomy. It hasn’t also observed any significant association between heptads semen analysis parameters and varicocele grade.ConclusionPerforming varicocelectomy could be useful improvement of semen analysis parameters and in the possible treatment of infertility in men as well.Keywords: Infertility, Varicocele, Semen analysis, Varicocelectomy -
سابقه و هدفبررسی حاضر به منظور مقایسه قدرت تشخیص نمونه برداری از محتویات رحم با نیروی مکش و سونوگرافی رحم از راه واژن، با کورتاژ آندومتر در ارزیابی اولیه خونریزی های غیرطبیعی رحم انجام گرفت.مواد و روش هااین مطالعه به صورت آینده نگر، کنترل شده و بالینی از اول بهمن ماه 1378 تا پایان اسفندماه 1379 انجام شد. از 50 بیماری که در ابتدا حاضر به شرکت در مطالعه شدند، 3 نفر اعلام انصراف نمودند و مطالعه بر روی 47 بیمار انجام شد. در ابتدا به طور معمول، سونوگرافی از راه واژن برای اندازه گیری ابعاد رحم، تخمدان ها و تعیین ضخامت آندومتر انجام شد. سپس به منظور ارزیابی میزان تقارن و ضخامت آندومتر و نیز احتمال وجود توده های داخل حفره رحمی، سونوگرافی رحم از راه واژن انجام گرفت. روز بعد، نمونه برداری از محتویات رحم با نیروی مکش و به کمک کورت pipelle انجام شد. نمونه بافت مرضی نهایی، با انجام کورتاژ تشخیصی به دست آمد. نتایج حاصل از بررسی بافت مرضی کورتاژ تشخیصی، با یافته های سونوگرافی رحم و نمونه برداری از محتویات آن مقایسه شد.یافته هاترکیب و تلقیق سونوگرافی رحم از راه واژن و نمونه برداری از محتویات آن با نیروی مکش، با حساسیتی به میزان 87 درصد و اختصاصیتی به میزان 6/88 درصد قادر به تشخیص ضایعات آندومتر بود. در این بررسی هیچ موردی از اختلالات حفره آندومتر، بدون تشخیص نماند.استنتاجسونوگرافی رحم همراه با نمونه برداری محتویات آن، روش قابل قبولی بالینی در ارزیابی خونریزی های غیرطبیعی رحم است. در این موارد می توان در صورت منفی بودن یافته، با اطمینان، بیمار را تحت درمان طبی قرار داد و ضمن کاهش هزینه، بیماران را از عوارض انجام کورتاژ بر حذر داشت و افرادی را که توده های داخل حفره رحمی یا بی نظمی در آندومتر دارند، جهت درمان های جراحی ارجاع نمود.
کلید واژگان: بیوپسی آسپیراسیون، رحم، پرتونگاری، سونوگرافی، کورتاژ -
مقایسه روش خارج نمودن سوند ادراری 24 ساعت بعد از عمل کولپورافی قدامی با روش خارج نمودن سوند 72 ساعت پس از عملسابقه و هدفکولپورافی قدامی روش متداولی برای درمان جراحی بی اختیاری استرسی ادرار می باشد تا مدتی پس از عمل جهت جلوگیری از احتباس ادراری و عوارض حاصل از آن سوند از طریق پیشابراه گذاشته می شود این زمان در مراجع مختلف, متفاوت ذکر شده است و در بسیاری از مراکز 72 ساعت می باشد.
کلید واژگان: کولپورافی، قدامی، سوند ادراری -
سابقه و هدفکسب عفونت اولیه توکسوپلاسمائی در دوران بارداری، توانایی ایجاد عفونت در جنین با سرانجام های مختلفی را دارد؛ که از مرگ و سقط جنین تا عفونت شدید دوران نوزادی و عفونت بدون علایم بالینی خاص ولی پیشرونده متغیر می باشد. شناخت خانم های حساس سن باروری برای پیشگیری از عفونت در دوران بارداری، سبب جلوگیری ازعفونت جنین و نوزاد خواهد شد. با توجه به شیوع متفاوت عفونت توکسو پلاسمایی در نقاط مختلف دنیا و ایران، تعیین نسبت خانم های حساس به عفونت در سنین باروری در منطقه برای برنامه ریزی صحیح پیشگیری از عفونت دوران بارداری لازم است.موادوروش هااز خانم های باردار مراجعه کننده به درمانگاه وبیمارستان های دانشگاهی شهر ساری (از آذر 76 لغایت اردیبهشت 77) 612 نفرانتخاب و از هرکدام 2 خون تهیه شد وبلافاصله سرم آن جداگردید و در دمای20- درجه سانتی گراد تا جمع آوری کل نمونه ها نگهداری شد.نمونه ها با روشELISA مورد سنجشAntiToxolg G قرار گرفتند. نتایج به صورت موارد مثبت (وجود آنتی بادی) –منفی (عدم وجود آنتی بادی) گزارش شدند.نتایجاز کل تعداد نمونه ها (612 نمونه)، تعداد 435 نمونه آن با فاصله اطمینان4 (4 ±71%) مثبت بوده است طیف سنی افراد مورد مطالعه بین 36-16 سال و بیشترین نسبت جمعیتی در محدوده 30-20 سال بوده است.استنتاجنتایج نشان می دهد که شیوع توکسوپلاسما در منطقه ساری دارای حدود اطمینان بالا می باشد و با توجه به جمعیت کم مستعد در سنین باروری و گرانی روش های غربالگری سرولوژیک، جهت پیشگیری از عفونت در دوران بارداری آموزش بهداشتی روش های پیشگیری از آلودگی توصیه می شود.Background andPurposePrimary infection of toxoplasmosis in pregnancy can cause death and abortion, severe infection of neonate and asymptomatic but progressive infection. Identification of Susceptible women on gestation would help to prevent fetal and neonatal infection. Prevalence rate of toxoplasmosis in different regions of the world and IRAN are different. So, for proper planning of prevention, it is necessary to know the ratio of susceptible women to toxoplasmosis.Materials And Methods612 pregnant women referred to clinic of obstetric and gynecology in University Hospitals in Sari were selected. 2cc blood sample from each patient was collected and serums were prepared and stored at - 20 ºc. Antitoxoplasma IgG was measured by ELISA method. The result was reported as posilive and negative.Results435 (71%) samples were positive with confidence interval of 4 (61-75%) and age range of women was 16-36 years, most of them were in the age group of 20-30 years.ConclusionThe result showed that prevalance of toxoplasmosis in Sari is high. Considering the low number of Susceptible women and high expenses of serological screening tests. Health education is recommended for the prevention of toxoplasmosis in pregnant woman.Keywords: Pregnancy, toxoplasmosis, IgG
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.