به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب نسیم جهانگیری

  • فرشته شیرازی، نسیم جهانگیری، لیلا جعفری*، زهرا اکبری
    مقدمه

    ذهن آگاهی ممکن است به عنوان یک حالت ارتقا دهنده تفکر خودآگاهی برای بهبود هم جوشی شناختی، بی نظمی هیجانی و افکار خودکشی در نظر گرفته شود. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در هم جوشی شناختی، بی نظمی هیجانی و افکار خودکشی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی انجام شد.

    روش کار:

     این پژوهش از نوع نیمه تجربی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل کلیه ی افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بودند که به کلینیک ژوان تهران در سال 1400 مراجعه نمودند. 30 نفر از بیماران مبتلا به افسردگی اساسی به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، 2 روز در هفته تحت شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت اما در گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله به پرسشنامه های هم جوشی شناختی گیلفورد و همکاران (2010)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (2004) و مقیاس افکار خودکشی بک (1979) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با استفاده از نرم افزار SPSS  نسخه ی 23 استفاده شد.

    یافته ها: 

    بین میانگین نمره های پس آزمون گروه مداخله و شاهد تفاوت معنی داری وجود داشت، بدین ترتیب که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معناداری منجر به کاهش میانگین نمره پس آزمون متغیرهای هم جوشی شناختی، بی نظمی هیجانی و افکار خودکشی نسبت به نمره های پیش آزمون در گروه مداخله شد (01/0>P).

    نتیجه گیری: 

    با توجه به نتایج به دست آمده، استفاده از درمان های گروهی همچون شناخت درمانی مبتنی ذهن آگاهی اثرات مثبتی بر کاهش هم جوشی شناختی، بی نظمی هیجانی و افکار خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی بر جای می گذارد. لذا در مراحل مختلف درمان یا پس از آن می توان با ارایه این دسته از آموزش ها به کاهش متغیرهای شناختی و هیجانی در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی کمک کرد.

    کلید واژگان: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی, هم جوشی شناختی, بی نظمی هیجانی, افکار خودکشی, افسردگی اساسی}
    Fereshteh Shirazi, Nasim Jahangiri, Leila Jafari*, Zahra Akbari
    Introduction

    Mindfulness may be considered as a state of promoting self-awareness to improve cognitive fusion, emotional dysregulation, and suicidal thoughts. Therefore this study was done aimed to evaluate the effect of mindfulness based cognitive therapy (MBCT) in cognitive fusion, emotional dysregulation, and suicidal ideation in patients with major depressive disorder.

    Methods

    The research was a quasi-experimental study with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population included all people with major depressive disorder who referred to the zhuan Clinic in Tehran in 2021. 30 patients with major depression were selected by convenience sampling method and randomly in two experimental groups (15 subjects) and control subjects (15 subjects) were included. During eight 90-minute sessions, the experimental group was subjected to mindfulness-based therapy group 2 days a week, but no intervention was performed on the control group. Both before and after the intervention, answered standard Guilford et al.'s cognitive fusion questionnaires (2010), Gratz and Romer (2004) emotion difficulty scale, and Beck's (1979) suicidal ideation scale.To analyze the data, multivariate analysis of covariance was used using SPSS software version 23.

    Results

    There was a significant difference between the average post-test scores of the intervention group and the control group. In this way, the cognitive therapy training based on mindfulness significantly led to a decrease in the mean post-test score of cognitive fusion variables, emotional dysregulation and suicidal thoughts compared to the pre-test scores in the intervention group (P<0.01).

    Conclusions

    According to the obtained results, the use of group therapies such as mindfulness has positive effects on reducing on cognitive fusion, emotional dysregulation, and suicidal ideation in patients with major depressive disorder. Therefore, in different stages of treatment or after, it is possible to help reduce Cognitive and emotional variables by providing this type of training.

    Keywords: Mindfulness-Based Cognitive Therapy, Cognitive Fusion, Emotional Dysregulation, Suicidal Thoughts, Major Depression}
  • نسیم جهانگیری، نیلوفر هاشمی*، لیلا جعفری، فرنوش عبداللهی سیاهکلده
    مقدمه

    در طول شیوع بیماری کووید- 19 افراد ممکن است به استراتژی های ناسازگاری متوسل شوند که می تواند به پریشانی های روان شناختی منجر شود و کارکرد های اجتماعی و شغلی آنها را مختل نماید؛ از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی پریشانی روان شناختی و عملکرد شغلی پرستاران براساس خیال بافی ناسازگارانه و تنهایی اجتماعی در طول اپیدمی بیماری کووید 19 انجام شد.

    روش کار

    روش این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه پرستاران مشغول به کار در بیمارستان های شهر کرمانشاه در سال سه ماهه اول 1401بودندکه از میان آنان 230 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس خیال بافی ناسازگار نسخه 16 آیتمی، مقیاس تنهایی اجتماعی، پرسشنامه عملکرد شغلی، پرسشنامه پریشانی روان شناختی کسلر استفاده شد. داده‏های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره در نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که بین خیال بافی ناسازگارانه و تنهایی اجتماعی با پریشانی روان شناختی پرستاران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0>p). بین خیال بافی ناسازگارانه و تنهایی اجتماعی با عملکرد شغلی پرستاران رابطه منفی و معناداری وجود دارد (01/0>p). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 45 درصد واریانس پریشانی روان شناختی و 8/65 درصد از واریانس عملکرد شغلی به وسیله خیال بافی ناسازگارانه و تنهایی اجتماعی ‏تبیین می‏شود.

    نتیجه گیری

    یافته ها نشان داد که در طول شیوع کووید- 19، احتمالا تمایل MD در افراد و به ویژه در پرستاران برای حبس نمودن خود در دنیای فانتزی تشدید می شود که این به نوبه خود به بیگانگی در روابط اجتماعی و انزوای اجتماعی نیز متقابلا به تشدید خیال بافی کمک می کند و درنتیجه پریشانی روان شناختی و اختلال در عملکرد روزمره و شغلی را به همراه دارد؛ لذا جهت پیشگیری و طراحی مداخلات مناسب در این زمینه، توجه به MD و انزوای اجتماعی اهمیت دارد.

    کلید واژگان: پریشانی روان شناختی, عملکرد شغلی, خیال بافی ناسازگارانه, تنهایی اجتماعی, کووید- 19}
    Nasim Jahangiri, Niloufar Hashemi*, Leila Jafari, Farnoosh Abdollahi Siyahkaldeh
    Introduction

    During the outbreak of the Covid-19 disease, people may resort to maladaptive strategies that can lead to psychological distress and disrupt their social and occupational functions; therefore, the present study was conducted with the aim of investigating the prediction of psychological distress and nurses' job performance based on maladaptive daydreaming and social loneliness during the covid-19 epidemic.

    Methods

    The method of this study was descriptive-correlation. The statistical population of the research was all the nurses working in the hospitals of Kermanshah city in the first quarter of 2022, and 230 of them were selected through available sampling. In order to collect data, maladaptive daydreaming scale (MDS–16), social loneliness scale, Job Performance Questionnaire, and Kessler's psychological distress questionnaire were used. The collected data were analyzed using Pearson's correlation coefficient and multivariate regression analysis in SPSS-24 software.

    Results

    The results showed that there is a positive and significant relationship between maladaptive daydreaming and social loneliness with nurses' psychological distress (p<0.01). There is a negative and significant relationship between maladaptive daydreaming and social loneliness with nurses' job performance (p<0.01). The results of multiple regression analysis also revealed that 45% of the variance of psychological distress and 65.8% of the variance of job performance is explained by maladaptive daydreaming and social loneliness.

    Conclusions

    The findings showed that during the outbreak of covid-19, the tendency of MD in people and especially in nurses to lock themselves in the world of fantasy is intensified, which in turn contributes to alienation in social relationships and social isolation, which in turn contributes to the intensification of daydreaming. And as a result, it brings psychological distress and disruption in daily and job performance; therefore, in order to prevent and design suitable interventions in this field, it is important to pay attention to MD and social isolation.

    Keywords: Psychological distress, job performance, maladaptive daydreaming, social loneliness, covid-19}
  • نسیم جهانگیری، حسین زرین*، مریم شریف دوست

    هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر نوجویی، اجتناب از آسیب، پاداش خواهی و پشتکار زنان شهر اصفهان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زنان شهر اصفهان در سال 1398 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 42 نفر از آنان در دو گروه آزمایش (21 نفر) و کنترل (21 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای رفتاردرمانی دیالکتیکی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای از رفتاردرمانی دیالکتیکی دریافت نکرد. از سیاهه سرشت و منش (TCI-125) کلونینجر و همکاران (1994) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیکی به کاررفته در این پژوهش می تواند نوجویی، اجتناب از آسیب، پاداش خواهی و پشتکار زنان را بهبود بخشد؛ بنابراین با توجه به اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در محیط های مشاوره و روان درمانی خانواده برای بهبود مشکلات شخصیتی زنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

    کلید واژگان: رفتاردرمانی دیالکتیکی, نوجویی, اجتناب از آسیب, پاداش خواهی, پشتکار}
  • نسیم جهانگیری*، حسین زرین، مریم شریف دوست

    هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر خودفرمانی، تعاون و خودفراروی زنان شهر اصفهان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زنان شهر اصفهان در سال 1398 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 42 نفر از آنان در دو گروه آزمایش (21 نفر) و کنترل (21 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای رفتاردرمانی دیالکتیکی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای از رفتاردرمانی دیالکتیکی دریافت نکرد. از سیاهه سرشت و منش (TCI-125) کلونینجر و همکاران (1994) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیکی به کاررفته در این پژوهش می تواند خودفرمانی، تعاون و خودفراروی زنان را بهبود بخشد؛ بنابراین با توجه به اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در محیط های مشاوره و روان درمانی خانواده برای بهبود مشکلات شخصیتی زنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

    کلید واژگان: رفتاردرمانی دیالکتیکی, خودفرمانی, تعاون و خودفراروی}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال