نوشین افشار مقدم
-
مقدمه
اسکواموس سلکارسینوما، شایعترین نوع سرطان دهان است که تغییرات بافتی خاصی را نشان میدهد. لامینین 5 گاما 2، پروتیینی است که نقش مهمی در جابهجایی سلولهای نیوپلاستیک در طول تهاجم تومور ایفا میکند و بیان آن در سلولها و استرومای مجاور تومورال میتواند تهاجم سلولی را تایید کند. هدف از مطالعهی حاضر، بررسی استروما در وروکوس کارسینوما و اسکواموس کارسینومای دهان با استفاده از دو مارکر α SMA و لامینین 5 گاما 2 بود.
مواد و روشهادر این مطالعهی توصیفی- تحلیلی گذشتهنگر، تعداد 60 نمونه با تشخیص اسکواموسسل کارسینوما و وروکوس کارسینومای دهانی انتخاب شدند. سپس دو نشانگر αSMA و لامینین 5 گاما 2 در بخشهای اپیتلیوم و استرومای مزانشیمال با روش ایمونوهیستوشیمی مورد بررسی قرار گرفتند. از عروق به عنوان کنترل رنگپذیری مثبت جهت آلفا اسموت ماسل اکتین و از مخاط طبیعی جهت کنترل رنگپذیری مثبت لامینین
5 گاما 2 استفاده گردید. یافتهها با استفاده از آزمونهای Chi-square و Spearman تجزیه و تحلیل شدند (0/05 = α).یافتههااز 31 نمونهی (Squamous cell carcinoma) SCC، 80/6 درصد لامینین 5 گاما 2 و 90/3 درصد آلفا اسموت ماسل اکتین و از 9 نمونهی وروکوس کارسینوما، 66/7 درصد لامینین 5 گاما 2 و 77/8 درصد آلفا اسموت ماسل اکتین را نشان دادند. هرچه درصد مثبت بودن لامینین بیشتر میشود، درصد مثبت بودن (Alpha smooth muscle actin) SMAα نیز افزایش مییابد و بر عکس.
نتیجهگیریرابطهی مستقیمی بین بروز αSMA+ و لامینین 5 گاما 2 وجود دارد. با افزایش αSMA میزان لامینین 5 گاما 2 نیز بالا میرود و این افزایش تعداد میوفیبروبلاستها در طی فرایند کارسینوژنزیس صورت میگیرد.
کلید واژگان: اسکواموس سل کارسینوما، وروکوس کارسینوما، پروتئین لامینین 5 گاما 2IntroductionSquamous cell carcinoma is the most common type of oral cancer that shows certain tissue changes. Laminin-5γ2 is a protein that plays a central role in migration of the neoplastic cells during tumor invasion. Expression of this protein in cells and stroma adjacent to tumor can confirm the cellular invasion. The aim of this study was to evaluate stroma in verrucous carcinoma and squamous cell carcinoma of the mouth using two markers α SMA and laminin 5 gamma 2.
Material and methodsIn this retrospective descriptive-analytical study, 60 samples were selected with the diagnosis of squamous cell carcinoma and verrucous oral carcinoma. Then, two markers of α SMA and laminin 5 gamma 2 were examined in epithelium and mesenchymal stroma by immunohistochemistry. The vasculature was used as a positive immunoreactivity control for alpha-smooth muscle and the normal mucosa was used to control the positive immunoreactivity of laminin 5 gamma 2. The results were analyzed using Chi-square and Spearman correlation tests (α = 0.05).
ResultOut of 31 SCC samples, 80.6% showed laminin 5 gamma 2 and 90.3% showed alpha smooth and out of 9 samples of varocus carcinoma, 66.7% showed laminin 5 gamma 2 and 77.8% showed alpha smooth actin. The higher the positive percentage of laminin, the higher the percentage of positive α SMA.
ConclusionExpression of alpha smooth muscle actin and lamminin 5 gamma 2 was significantly higher in oral squamous cell carcinoma and there exists a correlation between expression of alpha smooth muscle actin and the increase in myofibroblasts takes place during the carcinogenesis process.
Keywords: Carcinoma, Squamous cell, Verrucous carcinoma, Laminin-5 gamma 2 protein -
مقدمهسرطان دهان، هشتمین سرطان شایع در مردان و پانزدهمین سرطان شایع در زنان می باشد. تقریبا 94 درصد بدخیمی های دهان را کارسینوم سلول سنگفرشی SCC (Squamous cell carcinoma) تشکیل می دهد. سرطان دهان، در خلال دو مرحله ی بیولوژیک مهم، گسترش و پیشرفت می نماید. در این پژوهش با هدف تعیین نقش میزان بروز پروتئین E-cadherin در درجه های مختلف سلول سنگفرشی سرطانی مخاط دهان به دنبال بررسی نقش این پروتئین در سرطانی شدن سلول سنگفرشی مخاط دهان بودیم.مواد و روش هادر این مطالعه ی گذشته نگر از نوع توصیفی- تحلیلی، تعداد 20 نمونه از بلوک های پارافینی ثابت شده با فرمالین، شامل 10 نمونه ی تشخیص داده شده ی Well differentiated oral squamous cell carcinoma و 10 نمونه ی تشخیص داده شده ی Poorly differentiated oral squamous cell carcinoma بدون توجه به سن و جنس بیماران و 5 نمونه مخاط نرمال دهان به عنوان کنترل تهیه و با روش ایمنوهیستوشیمیایی رنگ آمیزی گردید. سپس نمونه های رنگ آمیزی شده توسط دو پاتولوژیست، مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری کای اسکوئر، فیشر و McNemar استفاده شد. آزمون ها در سطح خطای پنج درصد و با استفاده از نسخه ی 20 نرم افزار SPSS انجام گرفت.یافته هابروز نشانگر E-cadherin در درجه های تمایز گوناگون SCC هم از نظر مکان، رنگ پذیری و هم از نظر بود و نبود یکنواختی رنگ پذیری نشانگر، با کاهش درجه ی تمایز بافت شناختی کارسینومای سلول سنگفرشی، کاهش قابل توجهی نشان داد. همچنین بین سلول های خوب و ضعیف تمایز یافته نیز، رنگ پذیری نشانگر، از نظر آماری تفاوت معنی داری نشان داد.نتیجه گیرییافته های این پژوهش بیانگر این بود که با ضعیف تر شدن درجه ی تمایز بافت شناختی سلول سنگفرشی، بروز پروتئین E-cadherin نیز کاهش می یابد.کلید واژگان: کارسینوم سلول های سنگفرشی، درجه ی آسیب شناختی، پروتئین E-cadherinIntroductionOral cancers are the eighth most common cancers in males and the 15th in females. Squamous cell carcinoma comprises approximately 94% of oral malignancies. Oral cancer develops and progresses during two important biological stages. The aim of the present study was to determine the expression of E-cadherin protein in different stages of oral mucosa SCC after evaluation of the role of this protein in the tumorigenesis of oral mucosa squamous cells.Materials and MethodsIn the present retrospective, descriptive- analytical study, 20 paraffin blocks fixed with formalin, consisting of 10 samples with a diagnosis of well-differentiated oral squamous cell carcinoma (OSCC) and 10 samples with a diagnosis of poorly differentiated OSCC, were selected and stained with immunohistochemistry technique, irrespective of the patient age and gender. In addition, 5 samples of normal oral mucosa were selected as controls. Then the stained samples were evaluated by two pathologists. Data were analyzed with Chi-squared, McNemar and Fisher’s exact tests using SPSS 20 (α = 0.05).ResultsThe expression of E-cadherin marker exhibited a significant decrease with a decrease in histological differentiation of OSCC at different differentiation levels in terms of location, staining and presence and absence of staining homogeneity of the marker. In addition, the staining of the marker exhibited significant differences between poorly and well-differentiated cells.ConclusionThe results of the present study showed that the expression of E-cadherin protein decreased with poor histological differentiation of squamous cells.Keywords: E-cadherin protein, Histopathological differentiation, Squamous cell carcinoma
-
مقدمهتشخیص زود هنگام سرطان، به دلیل مرگ و میر بالای ناشی از آن، امری حیاتی است. ضایعات پیش سرطانی دهان، پتانسیل تبدیل به SCC (Squamous cell carcinomas) یا سرطان سلول سنگفرشی را دارند و باید بررسی شوند. براش سیتولوژی، یک روش ساده است که نمونه ای از اپی تلیوم می دهد. آنالیز کامپیوتری، نقش مهمی در تفسیر نمونه های پاتولوژی دارد.مواد و روش هانرم افزار مورد نظر، توسط گروه مهندسی در شبکه ی عصبی طراحی شد و توسط نمونه های تهیه شده از بیماران، آموزش دید. در مرحله ی بعد، از تعداد 20 بیمار مبتلا به سرطان و 20 فرد سالم، نمونه ی براش سیتولوژی تهیه شد. از هر لام، 50 تصویر دیجیتال توسط دوربین زیر میکروسکوپ گرفته شد و وارد نرم افزار گردید. نتایج به صورت سالم و ناسالم ثبت گردید. داده ها توسط نرم افزار Excel مورد بررسی آماری قرار گرفتند.یافته هانرم افزار مورد مطالعه در کل 2000 تصویر دیجیتال، 91 خطا داشت. مقایسه ی نتایج نرم افزار با نتایج اسکالپل بیوپسی بیماران، توسط آزمون فیشر، تفاوت معنی داری نشان نداد (0/004 = p value).نتیجه گیریبر اساس نتایج این مطالعه، نرم افزار طراحی شده، دارای حساسیت و اختصاصیت بالایی می باشد.کلید واژگان: کارسینومای سلول سنگفرشی، شبکه ی عصبی، براش سیتولوژیIntroductionDue to high mortality rate and prevalence of cancer, early detection is vital and important. Precancerous oral lesions have the potential to lead to SCC and therefore they should be carefully assessed. Brush cytology is a simple method, which obtains a sample from the epithelium. Computer analyses have an important role in interpretation of pathologic samples.Materials & MethodsAn engineering team designed the software with neural networks, and the algorithm was trained with samples obtained from patients. In the second stage, brush cytology samples were collected from 20 patients with cancer and 20 healthy individuals. From each slide 50 digital images was captured with a camera under a microscope. The images were separately entered into the software program. The results were recorded as healthy and unhealthy. Statistical analyses were performed using Excel program.ResultsThe software had 91 errors in a total of 2000 digital images. Comparison of the results provided by the software program and those of the scalpel biopsy of the patients with Fisher's exact test did not reveal any significant differences (p value = 0.004).ConclusionBased on the results of this study, the designed software exhibited high specificity and sensitivity.Keywords: Brush cytology, Neural networks, SCC
-
کارسینوم سلول سنگفرشی حفره دهان (OSCC) از شایعترین سرطانهای حفره دهان در سراسر جهان می باشد. اصلی ترین اجزای تشکیل دهنده تیغه پایه، شامل کلاژن نوع 4 و گلیکوپروتئین چسبنده لامینین می باشند. از دست رفتن موضعی ساختار غشاء پایه، باعث بروز لامینین 5 گاما 2 از طریق پروتئولیز غشاء پایه و یا سنتز در سیتوپلاسم سلولهای نئوپلاستیک می شود. لامینین 5 گاما 2 پروتئینی است که نقش مهمی در جابجایی سلولهای نئوپلاستیک در طول تهاجم تومور ایفا می کند و بیان آن در سلولها و استرومای مجاور تومورال می تواند تهاجم سلولی را تایید کند. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تظاهر لامینین 5 گاما 2 در کارسینوم سلول سنگفرشی دهان (OSCC) و وروکوس کارسینوما و مخاط دیسپلاستیک در مقایسه با بافت سالم بود.
تعداد 57 بلوک پارافینه سلول سنگفرشی، 31 نمونه OSCC، 9 مورد وروکوس کارسینوما، 9 مورد دیسپلازی و 8 مورد مخاط نرمال مجاور بافت تومورال (به عنوان گروه کنترل) ، جهت نشانگر لامینین 5 گاما 2، اسکوربندی شد. آزمونهای آماری کای اسکوئیر و من-ویتنی مورد استفاده قرار گرفت و توسط نرم افزار SPSSنسخه 20 تجزیه وتحلیل شد.
میزان تظاهر نشانگر لامینین در اپی تلیوم نمونه های SCC در 3/61 % ، در نمونه های وروکوس کارسینوما در 3/33 % و در دیسپلازی در 2/22 % مثبت و در مخاط نرمال100 % منفی بود. توزیع فراوانی منفی و مثبت بودن لامینین برحسب نوع ضایعه بررسی شد. سطح معناداری برابر با 006/0 محاسبه شد که کمتر از 05/0 بود. در ضایعه های مختلف تعداد مثبتهای لامینین تفاوت معنادار داشتند و بیشترین تعداد مثبت مربوط به ضایعه SCC بود.کلید واژگان: کارسینومای سلول سنگفرشی، وروکوس کارسینوما، دیسپلازی، لامینین 5 گاما 2IntroductionOral Squamous Cell Carcinoma (OSCC) is one of the most prevalent cancers of oral cavity worldwide. The main components consisting basal lamina are collagen type IV and adhesive glycoprotein lamina. Local loss of basement membrane leads to formation of laminin-5, gamma-2 (laminin5γ2) through proteolysis of basement membrane or synthesis in cytoplasm of neoplastic cells. Laminin5γ2 is a protein that plays a central role in migration of the neoplastic cells during tumor invasion. Expression of this protein in cells and stroma adjacent to tumor can confirm the cellular invasion. The aim of this study was to evaluate expression of laminin5γ2 in OSCC, verrucous carcinoma (VC), and dysplastic mucosa (DM), compared to normal mucosa (NM).Materials And Methods57, 31, 9,9, and 8 paraffin blocks of squamous cell, OSCC, VC, DM, and NM (as control group) were scored as laminin-5γ2 markers, respectively. The 10 and 40-fold magnifications were used to determine the percentage of colored cells. [Zamen1] All the data were statistically analyzed by Chi-square and Mann-Whitney tests using SPSS version 20.Resultsthe findings demonstrated that expression of laminin marker was positive in the epithelium of 61.3, 33.3, and 22.2% of the SCC, VC, and DM samples, respectively. On the other hand, it was negative in 100% of the NM samples. The distribution frequency of negative and positive laminin samples was assessed based on the type of lesions. The significance level was considered as 0.006, which is less than 0.05. There was a significant difference concerning the number of laminin positive lesions between the types of oral malignancies and normal mucosa. The SCC lesions revealed the highest positive results.ConclusionAccording to the results of this study, laminin5γ2 expression in the basement membrane, extracellular matrix, and epithelium of malignant tumor tissue might indicate the invasive and metastatic behavior of the OSCCKeywords: Dysplasia, Laminin?5?2, Squamous cell carcinoma, Verrucous carcinoma -
مقدمهاز روش های مختلفی برای تامین بافت های از دست رفته در بیماران دچار تروما و سوختگی استفاده می شود که از جمله این روش ها می توان به اتساع بافت اشاره نمود که مطالعات کمی در این زمینه صورت گرفته است. مطالعه ی حاضر با هدف مقایسه ی دانسیته ی عروقی در بافت های اتساع یافته در روش اتساع دهنده ی بافتی در مقایسه با بافت طبیعی در بیماران دچار بافت از دست رفته انجام شد.روش هااین پژوهش کارآزمایی بالینی در سال 1395 بر روی 25 بیمار کاندید جبران پوست از دست رفته به روش اتساع بافت انجام گردید. نمونه ها تحت تعبیه ی بافت اتساع یافته در زیر جلد قرار گرفتند و پس از اتمام مراحل درمانی، هنگام خروج اتساع دهنده از بدن، از 5 محل کپسول، بافت زیر جلد اتساع یافته، بافت زیر جلد اتساع نیافته، پوست اتساع یافته و پوست اتساع نیافته، نمونه تهیه شد. سپس دانسیته ی عروقی نمونه ها توسط متخصص پاتولوژی تعیین گردید و با بافت سالم ناحیه ی مجاور مورد مقایسه قرار گرفت.یافته هامیانگین دانسیته ی عروقی داخل کپسول اتساع یافته، نسج زیر جلد ناحیه ی اتساع یافته و نسج زیر جلد ناحیه ی اتساع نیافته به ترتیب 73/4 ± 96/8، 29/3 ± 36/7 و 40/2 ± 08/5 بر میلی متر مربع به دست آمد. اختلاف معنی داری بین دانسیته ی عروقی نسج زیر جلد ناحیه ی اتساع یافته و اتساع نیافته وجود داشت (001/0 > P).نتیجه گیریمیانگین دانسیته ی عروقی نسج زیر جلد ناحیه ی اتساع یافته و نسج زیر جلد ناحیه ی اتساع نیافته اختلاف معنی داری نشان داد.کلید واژگان: اتساع دهنده ی بافتی، پوست، پیوند بافتBackgroundFor replacement of the lost tissue due to trauma and burns, several methods were used; tissue expander in one of them, but few studies has been done about it. This study aimed to compare vascular density in the expanded tissue versus normal tissue in patients with missing tissue.MethodsIn a clinical trial study in 2015-2016, 25 candidates for tissue expander were enrolled. Subcutaneous tissue expander was placed and after completion of treatment, at the time getting expanders out of the body, 5 samples were given from expanded capsule, subcutaneous of expanded tissue, subcutaneous of not-expanded tissue, expanded skin, and not-expanded skin. Vascular density of the samples were determined by a pathologist and were compared with healthy tissue of adjacent area.
Findings: The mean vascular density in expanded capsule, subcutaneous of expanded tissue, and subcutaneous of not-expanded tissue were 8.96 ± 4.73, 7.36 ± 3.29, and 5.08 ± 2.40 per mm2, respectively; vascular density of subcutaneous of expanded and not-expanded tissue was statistically different (PConclusionUsing expanded tissue for destroyed tissue replacement is an efficient method in patients who need it; developing tissue with this method leads to development of vascularity in expanded tissue.Keywords: Tissue expanders, Skin, Tissue transplantation -
مقدمهاین مطالعه، با هدف تعیین ارزش تشخیصی حین عمل جراحی روش Frozen section در مقایسه با نتایج پاتولوژی نهایی نمونه های تثبیت شده در فرمالین در تعیین ماهیت توده های سر و گردن به انجام رسید.روش هادر یک مطالعه ی توصیفی- تحلیلی، کل 88 نمونه ی مربوط به توده های سر و گردن که از سال های 94-1389 در بیمارستان الزهرای (س) اصفهان موجود بود، مورد مطالعه قرار گرفت و نتایج روش Frozen section و پاتولوژی توده ی آن ها از پرونده ی بیماران استخراج گردید. سپس، حساسیت، ویژگی، مثبت و منفی کاذب و ارزش اخباری این روش در مقایسه با پاتولوژی محاسبه گردید.یافته هاروش Frozen section در مقایسه با نتایج پاتولوژی نهایی نمونه های تثبیت شده در فرمالین، دارای حساسیت 8/89 و ویژگی 4/94 درصد بود. درصد مثبت و منفی کاذب این روش، به ترتیب 6/5 و 2/10 درصد به دست آمد. ارزش اخباری مثبت و منفی آن نیز به ترتیب 7/95 و 2/87 درصد بود. میزان صحت این روش 8/91 درصد به دست آمد.نتیجه گیریروش Frozen section حین عمل جراحی جهت تعیین ماهیت توده های سر و گردن، روشی به نسبت دقیق و با ارزش است، اما لازمه ی آن، تجربه ی کافی آسیب شناسان شاغل در واحدهای پاتولوژی است که در صورت انجام صحیح آن و همچنین، دقت در نمونه گیری توسط جراح و همکاری این دو، می تواند افزایش میزان صحت Frozen section و در نهایت، کاهش اعمال جراحی مجدد، کاهش عود و پیش آگهی مطلوب تر بیماری را به دنبال داشته باشد.کلید واژگان: Frozen section، پاتولوژی نهایی، حساسیت، ویژگی، سر، گردن، تودهBackgroundThis study aimed to determine the diagnostic values of frozen section compared with permanent pathology results for detection of characteristic of head and neck tumors.MethodsIn a cross-sectional study, 88 patients suffered from head and neck tumors and operated during 2010-2015 in Alzahra hospital, Isfahan, Iran, were enrolled. The results of frozen section and permanent pathology were extracted from hospital records and sensitivity, specificity, false negative, false positive, and negative and positive predictive values were calculated for frozen section.
Findings: Sensitivity, specificity, false negative, false positive, positive predictive value, and negative predictive value were as 89.8%, 94.4%, 5.6%, 10.2%, 95.7%, and 87.2%, respectively; and the accuracy of frozen section was 91.8%.ConclusionFrozen section test during surgeries is a good and valuable method for detection of characteristic of head and neck tumors. But, enough pathologist experience and precision of sampling by surgeon can lead to increase the accuracy rate of frozen section which finally leads to decrease of reoperation and relapse of disease, and better prognosis.Keywords: Frozen sections, Permanent pathology, Sensitivity, Specificity, Head, Neck, Tumors -
مقدمهضایعات غددبزاقی طیف وسیعی از ضایعات مشتمل بر ضایعات عفونی، انسدادی و تومورهای غدد بزاقی را شامل می شوند. جهت تشخیص ماهیت این گونه ضایعات در ابتدا از روش نمونه گیری سوزنی ظریف (Fine needle aspiration)FNA استفاده می گردد که با استفاده از این روش خصوصیات سیتولوژیک بیشتر ضایعات التهابی و نئوپلاسم های غدد بزاقی قابل تشخیص می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین دقت تشخیصی سیتولوژی به روش آسپیراسیون سوزنی ظریف در تشخیص ضایعات غدد بزاقی پاروتید انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی مقطعی، 170 نمونه اخذ شده از غده بزاقی پاروتید که در ابتدا به روش FNA نمونه برداری شده و بعد از عمل جراحی ضایعه، تحت ارزیابی هیستوپاتولوژی قرار گرفته بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج مکتوب مربوط به هر دو روش نمونه برداری (سیتولوژی و هیستوپاتولوژی) مورد مقایسه قرار گرفت و نتایج با کمک نرم افزار آماری spss نسخه 22 و آزمون های آماری کای اسکویر، T-test و آزمون های حساسیت و ویژگی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت (0/05=α).یافته هانتایج حاصل از آزمون کای اسکویر و T-test درصد توافق بین FNA و بیوپسی 78/64 % نشان داد، حساسیت و ویژگی FNA به ترتیب 97% و 81/37 % به دست آمد. موارد مثبت کاذب و منفی کاذب FNA نیز به ترتیب 18/62 % و2/94 % بود.نتیجه گیریاز FNA می توان به عنوان یکی از گام های کمکی اولیه برای بررسی تومورها و ضایعات غدد بزاقی بیماران استفاده نمود و گام بعدی بایستی بسته به شرایط بیمار و نظر پزشک معالج تصمیم گیری شود.کلید واژگان: نمونه گیری سوزنی ظریف، ضایعات غدد بزاقی، حساسیت، ویژگیIntroductionSalivary gland lesions comprise a wide group of lesions, including infectious and obstructive lesions and salivary gland tumors. Fine needle aspiration (FNA) is used primarily to identify these lesions; application of this method results in identification of cytologic features of the majority of salivary gland neoplasms and infectious lesions. The present study was undertaken to determine the accuracy of fine needle aspiration cytology in the diagnosis of parotid salivary gland lesions.Materials and MethodsIn the present descriptive/cross-sectional study, 170 parotid salivary gland specimen were included, which had been examined by FNA initially and then treated by surgical techniques and histopathologically evaluated. The results of both sampling techniques were compared and analyzed with SPSS 22. Chi-squared test, t-test, and sensitivity and specificity statistical tests were used for statistical analyses (α = 0.05).ResultsBased on the results of chi-squared test and t-test,agreement rate between FNA and biopsy results was 87.64%, with sensitivity and specificity of FNA being 97% and 81.37%, respectively. False positive and false negative rates of FNA were 18.62% and 2.94%, respectively.ConclusionFNA can be applied primarily as an adjunctive technique for patient evaluation; subsequent steps should be taken based on the patients condition and the physicians judgment.Keywords: Fine needle aspiration, Salivary glands lesions, sensitivity, specificity
-
مقدمهتشخیص حین عمل جراحی به روش Frozen section و تعیین نوع ضایعه، اهمیت به سزایی در تصمیم گیری نوع و وسعت عمل جراحی و کاهش تعداد اعمال جراحی در برخی از توده های پستان و تخمدان دارد. مطالعه ی حاضر با هدف تعیین میزان مطابقت بین تشخیص Frozen section و برش های دایمی در توده های پستان و تخمدان انجام شد.روش هاطی یک مطالعه ی مقطعی، 153 نمونه ی Frozen section حین عمل جراحی توده های پستان و تخمدان در بخش پاتولوژی بیمارستان الزهرای (س) اصفهان در سال های 93-1389 تحت بررسی قرار گرفتند و نتایج حاصل از Frozen section با نتایج برش دایمی مقایسه گردید.یافته هااز 153 نمونه ی بررسی شده، 46 نمونه مربوط به پستان و 107 نمونه مربوط به تخمدان بود. حساسیت، ویژگی، مثبت کاذب، منفی کاذب، ارزش اخباری مثبت، ارزش اخباری منفی و صحت روش Frozen section به ترتیب 6/96، 8/96، 4/3، 2/3، 0/95، 8/97 و 7/96 درصد بود.نتیجه گیریروش تشخیصی Frozen section، در تعیین ماهیت توده های پستان و تخمدان، صحت بالا و قابل قبولی دارد. این روش، به تصمیم گیری صحیح جراح در تعیین نوع و وسعت جراحی در توده های پستان و تخمدان، کمک شایانی می کندکلید واژگان: Frozen section، برش دایمی، پستان، تخمدانBackgroundIntraoperative consultation by frozen section method has an important role in decision making about the type and extent of surgery in almost all types of tissues and organs. This study was done to determine the diagnostic value of frozen section compared to permanent pathology in breast and ovarian masses.MethodsIn a cross sectional investigation, 153 breast and ovarian specimens were studied. The specimens had been submitted for frozen section to pathology lab of Alzahra Hospital, Isfahan, Iran during 2009-2014. Frozen section reports were compared with permanent pathology results as the gold standard method for accurate diagnosis.
Findings: There was an agreement of 96.7% between frozen section and permanent pathology. Sensitivity, specificity, false positive, false negative, positive predictive value, negative predictive value and accuracy of frozen section were 96.6%, 96.8%, 3.4%, 3.2%, 95.0%, 97.8% and 96.7%, respectively.ConclusionThe results show high accuracy of frozen section for intraoperative diagnosis of breast and ovarian masses. Intraoperative consultation by frozen section can be used as a standard and valuable method to determine the type and extent of surgery in breast and ovarian masses.Keywords: Frozen section, Permanent pathology, Breast, Ovary -
مقدمهگزارش های وجود ASC-US (Atypical squamous cells of undetermined significance)، ASC-H (Atypical squamous cells- cannot exclude high-grade squamous intraepithelial lesion)، LSIL (Low-grade squamous intraepithelial lesion) و HSIL (High-grade squamous intraepithelial lesion) در پاپ اسمیر از جمله گزارش هایی هستند که نیاز به پی گیری دارند. این مطالعه، با هدف تعیین فراوانی ASC-US، ASC-H، LSIL و HSIL در گزارش های پاپ اسمیر در بزرگ ترین مرکز آموزشی- درمانی شهر اصفهان انجام شد.روش هااین مطالعه ی توصیفی- تحلیلی، در سال 1393 در بیمارستان الزهرای (س) اصفهان انجام شد. کلیه ی گزارش های ASC-US، ASC-H، LSIL و HSIL در پاپ اسمیر، از ابتدای سال 1387 تا پایان 3 ماهه ی اول 1393 به همراه مشخصات دموگرافیک بیماران از جمله سن، از طریق نرم افزار بخش پاتولوژی استخراج و موارد نقص اطلاعات در تماس با بیماران برطرف شد. گزارش های دارای نقص اطلاعات در صورت عدم امکان دسترسی به بیمار، از مطالعه حذف شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.یافته هااز مجموع 10754 گزارش پاپ اسمیر در این بازه ی زمانی، 46 نمونه (42 /0 درصد) دارای یکی از گزارش های ASC-US، ASC-H، LSIL یا HSIL بودند. از این 46 مورد، 36 مورد (3/ 78 درصد) از نوع ASC-US، 6 مورد (0/ 13 درصد) از نوع ASC-H، 3 مورد (5/ 6 درصد) از نوع LSIL و 1 مورد (2/2 درصد) از نوع HISL بود. بیشترین فراوانی این گزارش ها مربوط به سال های 1387 و 1388 با فراوانی 13 مورد در هر سال بود.نتیجه گیرییافته های این مطالعه نشان دهنده ی شیوع پایین موارد ASC-US، ASC-H، LSIL و HSIL در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان الزهرای (س) اصفهان است. با این وجود، از آن جا که آزمایش پاپ اسمیر در مراکز مختلف دولتی و خصوصی انجام می شود و مانند هر بررسی آزمایشگاهی دیگر، دارای موارد مثبت کاذب و منفی کاذب است، لازم است برای تعیین فراوانی این یافته های غیر طبیعی در سلول های اپی تلیال سنگ فرشی در سطح استان اصفهان، مطالعه ای مشابه در سطح وسیع تر و در تمام مناطق استان انجام شود.
کلید واژگان: پاپ اسمیر، (Atypical squamous cells of undetermined significance (ASC، US)، Atypical squamous cells، cannot exclude high، grade squamous intraepithelial lesion (ASC، H)، Low، grade squamous intraepithelial lesion (LSIL)BackgroundAtypical squamous cells of undetermined significance (ASC-US), atypical squamous cells-cannot exclude high-grade squamous intraepithelial lesion (ASC-H), low-grade and high-grade squamous intraepithelial lesion (LSIL and HSIL) are among epithelial cell abnormalities reported on Pap smear test. This study aimed to determine the frequency of ASC-US, ASC-H, LSIL and HSIL on Pap smear reports in the main educational hospital of Isfahan city, Iran.MethodsIn this cross-sectional study, reports of ASC-US, ASC-H, LSIL, and HSIL on Pap smear test during 2008 to 2014 were extracted from the pathology archive of Alzahra Hospital. Demographic data of the patients were also extracted from the same archive. Data were analyzed using SPSS software. Descriptive statistics was used to determine the frequency of abnormalities.FindingsWe found 46 reports of ASC-US, ASC-H, LSIL, and HSIL among 10754 Pap smear reports in the study time period. Of these, 36 (78.3%), 6 (13%), 3 (6.5%), and 1 (2.2%) were ASC-US, ASC-H, LSIL, and HSIL, respectively. The highest frequency of these epithelial cell abnormalities was reported in 2008 and 2009.ConclusionFindings of this study show a low frequency of ASC-US, ASC-H, LSIL, and HSIL reports on Pap smear tests in the main educational hospital of Isfahan city. However, these statistics cannot be an exact representative of the frequency of these conditions throughout Isfahan Province. To determine the frequency of these epithelial cell abnormalities on Pap smear tests in Isfahan province, further studies on larger populations are necessary.Keywords: Pap smear, Atypical squamous cells of undetermined significance (ASC, US), Atypical squamous cells, cannot exclude high, grade squamous intraepithelial lesion (ASC, H), Low, grade squamous intraepithelial lesion (LSIL), High, grade squamous intraepithelial lesion (HSIL) -
مقدمهنگهداری مایعات سروزی و بررسی آن ها اهمیت خاصی در تشخیص و پیش آگهی بیماران دارد. این مطالعه جهت بررسی و مقایسه ی کیفیت اسمیرهای تهیه شده از افیوژن های سروزی نگهداری شده در یخچال به تفکیک مواد نگهدارنده ی افزودنی در روزهای مختلف انجام شد.روش هااین مطالعه ی مداخله ای آینده نگر بر روی افیوژن های سروزی نگهداری شده در یخچال در بخش سیتوپاتولوژی بیمارستان الزهرا (س) در سال های 1386 تا 1388 انجام گرفت. تعداد 20 نمونه ی واجد شرایط شامل 15 نمونه ی بدخیم و 5 نمونه ی خوش خیم انتخاب شدند. این نمونه ها به دو قسمت مساوی تقسیم شدند. یک گروه بدون ماده ی افزودنی و گروه دیگر همراه با آلبومین گاوی به عنوان ماده ی محافظتی در یخچال نگهداری شدند. نمونه ها در روزهای 1، 3، 6، 9، 12 و 15 از نظر درصد سلول های قابل قضاوت کیفیت نمونه ها ارزیابی شدند.یافته هامیانگین سنی بیماران مورد بررسی 9/11 ± 3/60 سال بود. درصد سلول های قابل قضاوت در روزهای 1 تا 6 در مایعات حاوی آلبومین در هر دو مورد خوش خیم و بدخیم بیشتر از موارد بدون ماده ی حفاظتی بود (001/0 > P). با گذشت زمان تعداد سلول های قابل قضاوت در هر دو گروه خاوی و فاقد مواد حفاظتی کاهش یافت. تا روز سوم تمام نمونه ها سلول های تشخیصی داشتند ولی در روز 15 همه ی نمونه ها فاقد سلول تشخیصی بودند.نتیجه گیریدر این مطالعه به این نتیجه رسیدیم که تا روز ششم می توان به مایعات استناد کرد و نمی توان بیشتر از یک مایعات را نگهداری کرد، ولی می توان در صورت افزودن آلبومین به عنوان ماده ی نگهدارنده این زمان را افزایش داد.
کلید واژگان: مایعات سروزی، افوزیون خوش خیم، افوزیون بدخیم، مواد نگهدارندهBackgroundEvaluation and storage of serous fluid have a major role in clinical diagnosis and prognosis. We tried to evaluate and compare the quality of smears that have been prepared from refrigerated serous effusions according to preservative material in different days.MethodsThis prospective, interventional, analytical study was performed on refrigerated serous effusions in the cytopathology deportment of Alzahra Hospital (Isfahan, Iran) during 2007-08. Totally, 20 samples, including 15 for malignant and 5 for benign cases, were selected. The samples were divided into two groups, i.e. a group without any protective material and another with albumin as a protective. Their morphological changes for diagnostic cells were evaluated on days1, 3, 6, 9, 12, and 15.FindingsThe mean age of the participants was 60.3 ± 11.9 years. The percent of diagnostic cells between first to 6 days in both benign and malignant cases in albumin contained fluid were more than non-protected ones (P < 0.001). As time passed, the number of diagnostic cells decreased in both preserved and non-preserved groups. In fact, until the 3rd day, all specimens had diagnostic cells but on the 15th day, none of them had any diagnostic cells.ConclusionThe morphology of cytological preparation was preserved and interpretable after 6 days. Although we cannot preserve effusions for more than one week in our institution, adding albumin as a protective factor would provide the chance for longer preservation.Keywords: Serous fluids, Benign effusion, Malignant effusion, Preservatives -
مقدمهاثرات تحریکی و یا مهاری آنژیوتانسین II بر آنژیوژنز اغلب به گیرنده ی نوع I نسبت داده می شود. با این حال تنها تعداد اندکی از مطالعات به بررسی نقش گیرنده ی نوع I آنژیوتانسین II بر تغییرات عروقی در قلب در دیابت پرداخته اند. در این مطالعه، اثر لوزارتان (بلوکر گیرنده ی نوع I آنژیوتانسین II) بر دانسیته ی مویرگی عضله قلبی در رت های دیابتی مورد بررسی قرار گرفت.روش هادر این مطالعه 18 رت سفید نر در سه گروه شاهد، دیابتی و دیابتی دریافت کننده ی لوزارتان قرار گرفتند. گروه 2 و 3 توسط استرپتوزوتوسین (55 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم به صورت دوز واحد و داخل صفاقی) دیابتی شدند. رت ها در گروه 3 روزانه به میزان 15 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم لوزارتان به صورت داخل صفاقی (Interaperitoneal یا IP) و به مدت 21 روز دریافت کردند. رت ها در گروه 2 حلال دارو (سالین) با حجم مساوی دریافت کردند. در ابتدا و انتهای آزمایش از رت ها خون گیری شد و قلب آن ها جهت بررسی دانسیته ی مویرگی از بدن خارج شد.یافته هادانسیته ی مویرگی عضله ی قلبی در حیوانات دیابتی به طور معنی داری نسبت به گروه شاهد کمتر بود (05/0 > P). مصرف لوزارتان تغییر معنی داری در دانسیته ی مویرگی عضله ی قلب رت های دیابتی ایجاد نکرد (05/0 < P).نتیجه گیریبه نظر می رسد مصرف لوزارتان نمی تواند اثر مفیدی بر افزایش دانسیته ی مویرگی در قلب رت های دیابتی داشته باشد.
کلید واژگان: لوزارتان، آنزیوتانسین II، دانسیته ی مویرگی، دیابتBackgroundStimulatory and/or inhibitory effects of angiotensin II is attributed to angiotensin receptor I. A few studies investigated the role of angiotensin receptor I on cardiovascular system in diabetic subjects. In this study, we evaluated the effects of losartan, an angiotensin II receptor I blocker, on myocardial capillary density in diabetic rats.MethodsA total number of 18 male rats were divided into 3 groups of control, diabetic, and diabetic receiving losartan. Diabetes was induced by intraperitoneal injection of streptozotocin (55 mg/kg). A daily dose of 15 mg/kg intraperitoneal losartan was injected to the treatment group. After 21 days, blood samples were taken and myocardial tissue was evaluated by immunohistochemistry.FindingsMyocardial capillary density in diabetic animals was lower than the control group (P 0.05). Losartan could not significantly change capillary density in myocardial tissue of the diabetic rats (P 0.05).ConclusionIt seems that losartan administration does not have beneficial effects on myocardial capillary density in diabetic animals. -
مقدمهدر اغلب موارد تشخیص ماهیت افوزیون های سروزی با مورفولوژی معمول سلولی صورت می گیرد. اما در برخی موارد همپوشانی بین سلول های مزوتلیال واکنشی و آدنوکارسینوم وجود دارد. این مطالعه جهت افتراق سلول های مزوتلیال واکنشی از آدنوکارسینوم با استفاده از آنتی بادی مونوکلونال آنتی ژن غشای اپی تلیالی (Epithelial membrane antigen یا EMA) تدوین گردید.روش هابلوک های پارافینی و اسلایدهای رنگ شده با روش هماتوکسیلین- ائوزین مربوط به بلوک سلولی مایعات پلور و پریتوان مربوط به سال های 89-1385 از محل بایگانی بخش سیتولوژی بیمارستان الزهرای (س) دانشگاه علوم پزشکی اصفهان استخراج گردید. از 1025 اسلاید بررسی شده جهت تایید یافته های تشخیصی، 90 بلوک که 30 مورد آن ها آدنوکارسینوم و 60 مورد مزوتلیال واکنشی بودند، جهت رنگ آمیزی ایمنوسیتوشیمی انتخاب شدند. واکنش پذیری سلولی، شدت و طرح رنگ واکنش برای EMA با آنتی هیومن اپی تلیال ممران آنتی ژن کلون E29 ارزیابی گردید. داده ها با نرم افزار SPSS آنالیز شد.یافته هامیانگین سنی افراد مورد بررسی برای گروه مزوتلیال واکنشی و آدنوکارسینوم متاستاتیک به ترتیب 28/50 و 16/55 سال بود. در گروه بدخیم 22 زن (33/73 درصد) و 8 مرد (66/26 درصد) و در گروه واکنشی 16 زن (66/26 درصد) و 44 مرد (33/73 درصد) مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین درصد سلول های رنگ پذیر برای مارکر EMA در آدنوکارسینوم متاستاتیک (62/7 ± 5/97 و برای گروه مزوتلیال واکنشی (43/30 ± 6/21 برآورد گردید (001/0 > P). واکنش پذیری شدید برای EMA در گروه آدنوکارسینوم متاستاتیک30 مورد (100 درصد) و گروه مزوتلیال واکنشی 8 مورد (33/13 درصد) بود (001/0 > P).نتیجه گیریرنگ آمیزی ایمونوسیتوشیمی برای EMA یک ابزار تشخیصی مفید برای افتراق سلول های مزوتلیال واکنشی و آدنوکارسینوم متاستاتیک می باشد. پیشنهاد می شود که علاوه بر واکنش مثبت، طرح و شدت رنگ پذیری، با دقت و جزییات بیشتری بررسی شود.
کلید واژگان: آنتی ژن غشای اپی تلیال، آدنوکارسینوم، مزوتلیال، افوزیونBackgroundThe cytological diagnoses of serous effusions are usually made by routine cytomorphology with certainty. However, overlapping cases sometimes exist between reactive mesothelial and adenocarcinoma cells. We tried to evaluate the diagnostic utility of epithelial membrane antigen (EMA) monoclonal antibody in distinguishing between reactive mesothelial cells and adenocarcinoma in serous effusions.MethodsParaffin blocks and hematoxylin and eosin stained slides of peritoneal and pleural fluid cell blocks were retrieved from cytology archive of Alzahra Hospital, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran, during 2006-2010. From among 1025 slides which were screened to ascertain their appropriate diagnoses, 90 paraffin embedded cell blocks, 30 cases for adenocarcinoma and 60 cases for reactive mesothelial groups were selected for immunocytochemistry staining. Cellular reactivity, intensity, and pattern of staining for EMA were evaluated by anti-human EMA "clone E29". Statistical analyses and tests of significance were performed using SPSS.FindingsMean age of the patients in the reactive mesothelial and adenocarcinoma groups were 50.28 and 55.16 years, respectively. The malignant group included 22 (73.33%) female and 8 (26.66%) male cases. In the reactive group however, 16 (26.66%) females and 44 (73.33%) males were studied. The mean numbers of immunoreactive cells for EMA in adenocarcinomatous and reactive mesothelial cells were 97.5 ± 7.62 and 21.6 ± 30.43, respectively (P = 0.001). In addition, 30 (100%) and 8 (13.33%) severe immunoreactive cases were observed in the metastatic adenocarcinoma and reactive mesothelial groups, respectively (P = 0.001).ConclusionImmunocytochemical staining for EMA is a useful diagnostic tool for distinguishing effusions containing malignant cells from those with benign cells. We particularly suggest the precise evaluation of pattern and intensity of immunoreactive cells for EMA. -
مقدمهگرانولوم آسپرژیلوس سینوس های پارانازال یک عفونت مزمن و نادر سینوس ها می باشد که به شکل سینوزیت نمایان می شود. تشخیص این بیماری به طور تیپیک امکان پذیر نمی باشد مگر این که تصویر برداری و بیوپسی از سینوس صورت گیرد. در این گزارش یک مورد مایستومای ناشی از آسپرژیلوس که تنها با سردرد و ترشحات پشت حلق تظاهر کرده بود، معرفی می شود که در ابتدا به صورت یک سینوزیت باکتریال حاد درمان می شده است. معمول بودن علایم این بیمار باعث 6 ماه تاخیر در تشخیص و درمان بیماری گردید.
معرفی بیمار: بیمار آقای 53 ساله ای مبتلا به دیابت وابسته به انسولین غیر کنترل بود که با سردردهای 6 ماهه به متخصص گوش و حلق و بینی مراجعه کرده است. برای وی رینوسکوپی انجام شد و پس از انجام سی تی اسکن از سینوس ماگزیلاری در طی آندوسکوپی چندین بیوپسی از ضایعات گرفته و عمل دبریدمان انجام شد و نمونه ها برای پاتولوژیست ارسال گردید. گزارش پاتولوژی نمونه ها، گونه ی آسپرژیلوس را تایید نمود و بر اساس آن بیمار تحت درمان با ایتراکونازول قرار گرفت. بعد از یک هفته، سردردهای بیمار بهبود نسبی پیدا کرد و مرخص شد و پس از 6 ماه پی گیری بهبودی کامل حاصل گردید.نتیجه گیریبا توجه به شباهت علایم سینوزیت قارچی به سینوزیت مزمن، این تشخیص نیز مد نظر قرار گیرد.
کلید واژگان: آسپرژیلوما، مایستومای سینوس، سینوزیت قارچیBackgroundParanasal sinus aspergilloma is a rare disease of sinus which is sometimes considered as mycetoma. In this condition, there is gathering of fungal mycelium in sinus cavity without bone or vessels invasion. It presented as a chronic sinusitis with headache, nasal discharge and obstruction. Diagnosis of aspergillosis infection has often dependent on clinical judgment combined with radiologic evaluation and demonstration of the fungus in tissue specimens obtained from the presumed site of infection. Case Report: A 53-year-old man with uncontrolled insulin dependent diabetes mellitus presented with six month history of headache. He had used various drug prescribed by different physicians in the past six months without any effect. Because of progressive headache, he was admitted in the department of otolaringology and surgical debridement was done. Histopathological examination was suggestive of maxillary sinusitis with fungal ball of aspergilluma. The patient treated with itraconazole and after 6 months, he felt better with no clinical and paraclinical signs.ConclusionSince fungal sinusitis presentation is similar to chronic sinusitis and in the other hand, the incidence of aspergillosis is increasing, the early diagnosis and treatment is important especially when the clinical and paraclinical signs are suggestive. -
مقدمهدر این پژوهش، ارزش تشخیصی HBME-1 در افتراق سلول های مزوتلیال واکنشی و آدنوکارسینوم متاستاتیک در مایعات سروزی بدن بررسی شد.روش هادر این مطالعه، 52 نمونه ی سل بلاک تهیه شده از افوزیون سروزی، از بایگانی بخش پاتولوژی بیمارستان الزهرا (س) اصفهان انتخاب شد و به دو گروه طبقه بندی شدند؛ گروه اول شامل 26 افوزیون حاوی سلول های مزوتلیال راکتیو بدون شواهد مشکوک به بدخیمی از لحاظ مورفولوژی و یافته های بالینی و تصویر نگاری و گروه دوم شامل 26 افوزیون حاوی سلول های کارسینومی که دارای تایید تشخیصی با بیوپسی داشتند، بود. رنگ آمیزی ایمونوسیتوشیمی بر روی نمونه ها با روش انویژن برای آنتی ژن HBME-1 و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.یافته هااختلاف آماری معنی داری از لحاظ واکنش پذیری برای مارکر HBME-1 در دو گروه آدنوکارسینوم متاستاتیک و مزوتلیال واکنشی دیده شد. طرح غالب رنگ پذیری برای سلول های مزوتلیال واکنشی، طرح غشایی و برای آدنوکارسینوم، طرح سیتوپلاسمی بود (001/0 = P). از نظر فراوانی نسبی شدت رنگ پذیری برای سلول های آدنوکارسینومی، رنگ پذیری منفی 7 مورد (9/26 درصد)، + برابر 4 مورد (38/15 درصد)، ++ به میزان 11 مورد (30/42 درصد) و +++ به تعداد 4 مورد (38/15 درصد) مشاهده شد. برای سلول های مزوتلیال واکنشی، واکنش منفی و + مشاهده نشد، واکنش ++ به تعداد 3 مورد (5/11 درصد) و +++ به میزان 23 مورد (5/88 درصد) وجود داشت (001/0 = P).نتیجه گیریطرح و شدت رنگ پذیری برای HBME-1 پانل جهت افتراق سلول های آدنوکارسینوم از مزوتلیال واکنشی مفید می باشد. با توجه به قرابت ایمونوراکتیویتی مارکر HBME–1 در آدنوکارسینوم های متاستاتیک تخمدان با سلول های مزوتلیال واکنشی، کاربرد این مارکر به تنهایی در مایعات پریتوان حاوی سلول های کارسینوم متاستاتیک تخمدان دارای محدودیت می باشد.
کلید واژگان: افوزیون سروز، آدنوکارسینوم، مزوتلیال واکنشی، ایمونوسیتوشیمی، آنتی ژنBackgroundWe tried to evaluate the diagnostic utility of HBME-1 in distinguishing between reactive meso-thelial cells and adenocarcinoma in body serous effusions.MethodsWe examined 52 cytologic specimens of serous effusions processed by cell block technique retrieved from the pathology archive of Al-zahra hospital (Isfahan). They were categorized in two groups: Group I. 26 effusions containing reactive mesothelial cells from patients with no evidences of malignancy based on cyto-morphology, clinical data and imaging; and Group II. 26 effusions containing adenocarcinomatous cells from patients with diagnosis established by routine histology. Immunostaining with HBME-1 was performed using an Envision technique. Statistical analysis was performed with SPSS software.FindingsStatistical significance was found with HBME-1 when comparing both adenocarcinoma versus meso-thelial cells (P = 0.001). Also, we found HBME-1 outlined cell membranes in reactive mesothelial cells versus cytoplasmic pattern in adenocarcinoma cells (P = 0.001). The staining intensity for adenocarcimoma cells in-cluded: Negative in 7 cases (26.9%); score + in 4 cases (15.38%), score ++ in 11 cases (42.30%) and score +++ in 4 cases (15.38%). In mesothelial cells, Negative and score + was not seen, score ++ was in 3 cases (11.5%), and score +++ in 23 cases (88.5%) (P = 0.001).ConclusionThe staining pattern and intensity for HBME-1 is a usufull panel for differentiation of adenocarci-noma and mesothelial cells. The only limitation of this marker is ovarian carcinoma that shows the same pattern as reactive mesothelial cells. -
زمینه و هدفسیلیمارین از مواد موثره گیاه خار مریم (Silybum Marianum L) می باشد که در فیبروز کبدی از طریق مکانیسم های مختلفی نقش آنتی فیبروتیک را ایفا می کند. با توجه به شباهت در پاتوژنز بیماری های فیبروپرولیفراتیو، در این مطالعه اثر سیلیمارین بر فیبروز ریوی ناشی از بلئومایسین مورد بررسی قرار گرفت.روش بررسیدر این مطالعه تجربی فیبروز ریه در موش با تزریق منفرد داخل تراشه ای بلئومایسین (5/3 واحد به ازای کیلوگرم) ایجاد گردید. سیلیمارین با دوز 50 میلی گرم بر کیلوگرم (داخل صفاقی)، 2 روز قبل از تجویز بلئومایسین تزریق شد و به صورت روزانه تا 2 هفته ادامه یافت. در پایان دوره آزمایش ریه ها از نظر بافت شناسی و میزان هیدروکسی پرولین ارزیابی شدند. نتایج با استفاده از آزمون ANOVA یک طرفه و آزمون تکمیلی دانت مورد ارزیابی قرار گرفتند و مقادیر 05/0P معنی دار تلقی گردید.یافته هاتزریق داخل تراشه ای بلئومایسین موجب افزایش میزان هیدروکسی پرولین ریه) 003/0 (P=و نیز وزن ریه (001/0>P) شد. سیلیمارین توانست به طور معنی داری از افزایش سطح هیدروکسی پرولین ریه جلوگیری نماید) 05/0>(P. وزن ریه نیز در گروه سیلیمارین مشابه با ریه های سالم بود. در بررسی های بافت شناسی، سیلیمارین توانست تا حدودی از تغییرات پاتولوژیک ناشی از بلئومایسین جلوگیری کند.نتیجه گیریاحتمالا سیلیمارین از طریق جلوگیری از تجمع کلاژن و نیز پیشگیری از التهاب در جلوگیری از تغییرات پاتولوژیک بافتی در مدل فیبروز ریوی ناشی از بلئومایسین در موش موثر می باشد.
کلید واژگان: سیلیمارین، بلومایسین، فیبروز ریه، هیدروکسی پرولینAbstractBackground And ObjectivesSilymarin the active principle of Silybum marianum has antifibrotic effects in hepatic fibrosis by several mechanisms. Since the pathogenesis of fibroproliferative diseases is similar the effect of silymarin in bleomycin-induced pulmonary fibrosis was evaluated in this study.MethodsSilymarin (50 mg/kg i.p.) was administered two days before the bleomycin instillation (3 U/kg) and throughout the test interval in mice. After two weeks lung tissues of mice were evaluated for fibrosis by biochemical measurement of collagen deposition and histological analysis of pathological lung changes. Data were evaluated by one-way ANOVA and Dunnett analysis. P -
شیوع نسبی ویروس پاپیلوم انسانی در ترانزیشنال سل کارسینوم مثانهمقدمهویروس پاپیلوم انسانی با ضایعات خوش خیم و بدخیم گوناگونی همراه است. در این مطالعه نقش عفونت با این ویروس در ترانزیشنال سل کارسینوم مثانه مورد بررسی قرار گرفت.روش هااین مطالعه توصیفی بر روی 96 مورد ترانزیشنال سل کارسینوم مثانه صورت گرفت (28 مورد گرید یک، 51 مورد گرید دو، 17 مورد گرید سه). تمام نمونه ها با روش ایمونوهیستوکمیستری رنگ آمیزی شدند.نتایج17 مورد از 96 مورد ترانزیشنال سل کارسینوم (%17.8) از لحاظ ویروس پاپیلوم انسانی مثبت، و بیشتر آنها جزو موارد گرید دو بودند (%51.3). به رغم شیوع پایین ویروس پاپیلوم انسانی در نمونه های ما، ممکن است این ویروس در ایجاد ترانزیشنال سل کارسینوم مثانه اثر گذار باشد و بنابراین باید مطالعات بیشتری در این خصوص صورت گیرد.نتیجه گیریاحتمالا عفونت با ویروس پاپلیوم انسانی احتمالا شیوعی پایین، اما پراهمیت دارد. توصیه ما انجام مطالعات وسیع تر در این خصوص با استفاده از سایر روش های تحلیلی است.
کلید واژگان: ویروس پاپیلوم انسانی، ترانزیشنال سل کارسینوم، مثانه -
زمینه و هدفهدف از این مطالعه ارزیابی علل مرگ و میر پری ناتال در کالبد شکافی جنین های مرده و نوزادان مرده متولد شده بوده است.روش هااین مطالعه در دوره زمانی 4 ساله در سال های 1378-1382 بر روی کالبدشکافی 74 جنین مرده و نوزاد مرده متولد شده در بخش آسیب شناسی بیمارستان الزهرا (س) اصفهان بر مبنای پروتکل استاندارد شامل بررسی سیستمیک نواحی جمجمه، قفسه صدری و شکم و بررسی های میکروسکوپیک انجام گرفت.یافته هاعلل احتمالی مرگ در 82.4% (61 مورد) از موارد بررسی شده تعیین گردید. ناهنجاری های ساختمانی در 64.8% از موارد (48 مورد) شناسایی شدند. در 10.8% از موارد بررسی (8 مورد) یافته پاتولوژیکی مشاهده نگردید. ماسراسیون در 6.75% از موارد بررسی شده (5 مورد) وجود داشت. آسفیکسی و عقب ماندگی رشد داخل رحمی به ترتیب در 18% (13 مورد) و 13.5% (10 مورد) از موارد بررسی شده مشاهده گردید.نتیجه گیریکالبد شکافی (اتوپسی) پری ناتال از چند نظر اهمیت دارد؛ از جمله تایید تشخیص های قبل از مرگ، شناسایی بیماری های غیرمنتظره، رد علل دیگر مرگ داخل رحمی (احتمالا موارد ارثی). علاوه بر اینها، کالبد شکافی پری ناتال می تواند بهترین ابزار کنترل کیفی برای مراقبت های پزشکی باشد.
کلید واژگان: کالبد شکافی، مرگ داخل رحمی، پری ناتال -
گزارش یک مورد میکزوم اولیه آدرنالهدف. مورد نادری از میکزوم اولیه آدرنال معرفی می شود. بیمار آقای 25 ساله به علت ضربه به ناحیه شکم، به بیمارستان الزهرا (س) مراجعه می کند. در بررسی رادیولوژی، توده آدرنال به طور اتفاقی و بدون تظاهرات بالینی شناسایی می شود. در MRI شکم توده کیستیک، با حدود مشخص با تشخیص های افتراقی: آدنوم کیستیک، فئوکروموسیتوم کیستیک و ضایعاتی متاستاتیک با تغییرات ثانویه کیستیک در آدرنال راست گزارش می شود. بیمار تحت عمل جراحی آدرنالکتومی سمت راست قرار می گیرد. در بررسی ماکروسکوپی، توده ای توپر به رنگ زرد خاکستری با نمای ژلاتینی، در بررسی میکروسکوپیک، سلول های دوکی شکل پراکنده در زمینه ای از استرومای میکزوئید فراوان مشاهده می شود. در رنگ آمیزی ایمنوهیستوشیمی، سلولهای مذکور برای مارکرویمنتین واکنش پذیری مثبت و برای مارکرهای سیتوکراتین، CEA، S100، دسمین، اکتین و Melan-A واکنش پذیری منفی نشان می دهند، و برای بیمار میکزوم اولیه آدرنال تشخیص داده می شود.
نتیجه گیری. افتراق میکزوم های اولیه از تومورهای بدخیم با تغییرات ثانویه میکزوئید می تواند منجر به مشکلات تشخیصی شود، ولی میکزوم اولیه یافته بسیار نادری هست و بررسی های تکمیلی جهت شناسایی منشا دقیق این تومورها پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: آدرنال، میکزوم، تغییرات میکزوئید، آدنوم -
زمینه و هدفدر میان عوارض دیررس مصدومین گاز خردل، مشکلات ریوی از جمله برونشیت مزمن و فیبروز ریوی، مهمترین علت ناتوانی بلند مدت در بیماران می باشد. سیکلوسپورین دارای اثرات ضد التهابی است و در فیبروز ریوی ناشی از سایر علل کاربرد دارد. بر این اساس و با توجه به نقش تنش اکسیداتیو در پاتوژنز برونشیت مزمن و فیبروز ریوی، در این مطالعه اثر درمانی داروی مذکور در عوارض دیررس گازخردل و نقش تنش اکسیداتیو در روند اثر آن بررسی شد.
روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، یک گروه 6 تایی موش سوری نر، پنج ماه پس از مواجهه با گاز خردل به صورت استنشاقی، سیکلوسپورین دریافت کردند. به دنبال بیهوشی عمیق از موش ها نمونه گیری و سپس آنالیزهای بیوشیمیایی انجام شد؛ مقدار هیدروکسی پرولین ریه، H2O2 و ویتامین C سرم و همچنین شمارش افتراقی درصد سلول های التهابی در بافت ریه و درصد فضای آلوئولی آن، گروه شاهد مثبت با شاهد منفی و گروه مورد با شاهد مثبت به روش t-student و Mann-Whitney مقایسه شد.یافته هانتایج حاصل نشان دهنده کاهش معنی دار درصد فضای آلوئولی ریه، ارتشاح لنفوسیت ها و کاهش مقدار H2O2 و ویتامین C در گروه شاهد مثبت بود. تجویز سیکلوسپورین باعث کاهش مقدار هیدروکسی پرولین ریه، کاهش ارتشاح لنفوسیت ها و طبیعی شدن مقادیر H2O2 و ویتامین C شد.نتیجه گیریبا توجه به کاهش درصد فضای آلوئولی ریه موش ها در گروه شاهد مثبت دو فرضیه مطرح می شود: یکی رسوب کلاژن و بروز فیبروز ریوی و دیگری ارتشاح سلول های التهابی و بروز التهاب مزمن که در واقع مطابق با آسیبهای ناشی از گاز خردل در مصدومان شیمیایی است. کاهش H2O2 – که می تواند به علت کاهش آنزیم سوپراکسیددیسموتاز باشد- و کاهش ویتامین C نشان دهنده کاهش دفاع آنتی اکسیدانی در سرم موش ها است. تجویز سیکلوسپورین با طبیعی کردن دو عامل ذکر شده و به عبارتی کاهش تنش اکسیداتیو، باعث کاهش هیدروکسی پرولین ریه (شاخص فیبروز) و کاهش ارتشاح لنفوسیت ها (شاخص التهاب مزمن بافتی) می شود.
کلید واژگان: گاز خردل، تنش اکسیداتیو، سیکلوسپورین، عوارض دیررس -
زمینه و هدفسرطان پستان شایع ترین نوع سرطان در زنان می باشد. مهم ترین عامل موثر در پیش آگهی این سرطان گرفتاری گره های لنفاوی می باشد. از آنجا که ارتباط بین ارتشاح لنفوسیتی و پیش آگهی سرطان پستان مورد اختلاف نظر است، این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین واکنش لنفوسیتی استرومال و گرفتاری گره های لنفاوی در کارسینوم داکتال مهاجم درجه یک پستان در سال 1383 در اصفهان انجام گرفت.روش بررسیدر این مطالعه مقطعی، 182 بافت سرطان پستان فیکس شده در فرمالین و قالب گیری شده در پارافین ارزیابی شدند. نمونه ها بر مبنای تعداد گره های لنفاوی گرفتار و سن، طبقه بندی و سپس ارتباط بین این عوامل و ارتشاح لنفوسیتی استرومال ارزیابی شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری تی، آنالیز واریانس یک طرفه و کای دو استفاده شد.یافته هابین واکنش استرومال لنفوسیتی و گرفتاری گره های لنفاوی ارتباط آماری معنی داری مشاهده شد (P=0.001). بین وضعیت یائسگی و ارتشاح لنفوسیتی استرومال ارتباط معنی داری وجود نداشت (P=0.09).نتیجه گیرییافته های پژوهش حاکی از آن است که در تومورهایی که ارتشاح استرومال لنفوسیتی شدید دارند، احتمال گرفتاری گره های لنفاوی زیاد می باشد. انجام مطالعات بیشتر پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: واکنش استرومال لنفوسیتی، کارسینوم داکتال پستان، درجه ی یک، گره لنفاوی آگزیلاریBackground and ObjectiveBreast cancer is the most common cancer in women. Lymph node involvement is the most important prognostic factor in this cancer. Since there is no consensus about the relationship between lymphocytic infiltration and breast cancer prognosis, this study was conducted to investigate the correlation between stromal lymphocytic reaction and lymph node involvement in grade 1 ductal carcinoma of breast in Isfahan during 2004.Materials and MethodsIn this cross sectional study 182 formalin - fixed and paraffin-embedded breast cancer tissue specimens were evaluated. Samples were classified according to the number of lymph nodes and age. Finally, the correlation between these parameters and stromal lymphocytic infiltration was examined. T student, one-way analysis of variance and χ 2 were used for statistical analysis.ResultsThere is a significant correlation between stromal lymphocytic infiltration and lymph node involvement (P=0.001), whereas there is no significant correlation between menopause and stromal lymphocytic infiltration (P=0.09).ConclusionThe research results indicated that tumors with severe stromal lymphocytic reaction are associated with high possibility of lymph node involvement. More research is recommended.Keywords: Stromal lymphocytic reaction, Invasive ductal carcinoma, Grade I, Auxiliary lymph node -
بررسی مقایسه ای میزان واکنش پذیری برای آنتی ژن غشای اپی تلیان در مننژیومها و شوانومهای زاویه مخچه ای - پلی مغزهدفتومورهای مغز بدلیل خصوصیات فیزیولوژیک و آناتومیک از موقعیت ویژه ای برخوردارند. دراین میان شوانوم و مننژیوم زاویه مخچه ای- پلی مغز(CPA) بدلیل شباهت کلینیکی و مورفولوژیک قابل اشتباه با همدیگر هستند؛ از طرفی عوارض و امکان عود در تومورهای مذکور با توجه به منشا و نوع عمل تفاوت بنیادی دارد؛ عود مننژیوم از نورینوم بیشتر است همچنین عوارض احتمالی حین عمل و آسیب به نسوج مجاور و تخلیه با عارضه کمتر در مننژیوم بیشتر است لذا استفاده از آنتی بادی مونوکلونال برای آنتی ژن غشای اپی تلیال (EMA) می تواند در افتراق این دو تومور مفید باشد و به جراح در تعیین پیش آگهی و امکان عود تومورکمک کند.روش هااین مطالعه توصیفی - تحلیلی به صورت مقطعی در سالهای 79 - 78 در مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفت.
38 نمونه برای هر گروه از تومورهای مننژیوم و شوانوم ناحیهCPA با استفاده ازروش ایمونوهیستوکمیستری آویدین – بیوتین - کمپلکس برای آنتی ژن غشای سلول اپی تلیال(EMA) رنگ آمیزی شدند.
برای آنالیز نتایج از نرم افزارSPSS و آزمون آماری (X2) chi-square استفاده گردید.نتایجمیزان واکنش پذیری برای EMA برای تومورهای مننژیوم و شوانوم ناحیه CPA به ترتیب 33 مورد (86.6%) و 3 مورد (7.9%) بود (P=0.001)؛ بنابراین اختلاف معنی دار بین دو نوع تومور دیده شد.نتیجه گیرینتایج حاصل از پژوهش موید این است که روش رنگ آمیزی EMA یک روش کمکی مورد قبول جهت تشخیص و افتراق شوانومها و مننژیومهای زاویه مخچه ای - پلی مغز می باشد و می تواند احتمال عود را بعد از عمل با اطمینان بیشتری مشخص کند.
کلید واژگان: شوانوم، مننژیوم، ایمونوهیستو کمیستری، EMA -
ارزیابی تغییرات هیستولوژیک تیروئید ناشی از آسپراسیون سوزنی ظریفمقدمهبه دنبال معرفی آسپیراسیون سوزنی ظریف (FNA) به عنوان روش ارزیابی روتین در ندولهای تیروئید، با مواردی از تغییرات ثانویه به این روش، در نمونه های بعد از عمل جراحی مواجه می شویم. این تغییرات می توانند منجر به مشکلات تشخیصی و تشخیص های نادرست گردند. در این مطالعه تغییرات هیستولوژیک نگران کننده به دنبال FNA تیروئید (WHAFFT) را بررسی خواهیم کرد.روش هااین مطالعه توصیفی بر روی نمونه های جراحی تیروئید در مقطع زمانی سالهای 1381 تا 1383 در مراکز وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان صورت گرفت. 142 مورد برای هر گروه از افراد با سابقه و بدون سابقه FNA در نظر گرفته شد و برش های بافتی بیماران مذکور از لحاظ وجود تغییرات WHAFFT ارزیابی شدند.نتایجدر گروه مورد)با سابقه مثبت (FNA تغییرات WHAFFT در %40.8 دیده شد. تغییرات حاد و مزمن به ترتیب در 22 و 36 مورد مشاهده گردید. شایعترین تغییرات، خونریزی و فیبروز بود. تغییرات آتیپیک شامل آتیپی هسته ای، تغییرات عروقی، تهاجم کاذب کپسول و متاپلازی در 28 مورد (%48.2) رویت گردید. در گروه کنترل)بدون سابقه (FNA تغییرات WHAFFT در %4.2 برآورد گردید.نتیجه گیریبا توجه به استفاده زیاد از FNA و کاهش میزان اعمال جراحی تیروئید، مزایای FNA در مقایسه با مشکلات تشخیصی تغییرات WHAFFT چندین برابر است. با آگاهی از این تغییرات می توان از اشتباهات تشخیصی اجتناب نمود.
کلید واژگان: تیروئید، آسپیراسیون، سوزنی ظریف، تغییرات هیستولوژیک نگران کننده به دنبال FNA تیروئید، (WHAFFT) -
معرفی یک مورد همانژیومای طناب اسپرماتیکهمانژیوم ها تومورهای خوش خیم عروقی بوده که محلهای شایع آنها به ترتیب سر، گردن، تنه و اندامها می باشند. اسکروتوم و بیضه از محل های بسیار ناشایع این تومورها هستند و فقط موارد معدودی از آنها در این محل ها گزارش شده است. در این مقاله مورد نادری از همانژیوم غاری در ناحیه طناب اسپرماتیک در یک مرد 54 ساله گزارش می شود. بیمار با توده بدون درد در بیضه راست به مرکز درمانی بیمارستان الزهرا (س) اصفهان مراجعه کرده و در سونوگرافی، ضایعه ای هیپواکو، بیضی شکل با نمای لانه زنبوری به ابعاد 5/1 × 2 × 2/2 در قسمت خلفی زیر کپسول بیضه راست و با احتمال بدخیمی مشاهده شد...
کلید واژگان: طناب اسپرماتیک، همانژیوم غاری، ارکیکتومی
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.