به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب کمال درانی

  • هدی جاجرمی، علی اصغر پورعزت*، کمال درانی

    هدف از تحقیق حاضر بیان لزوم توسعه آموزش معنادار به عنوان بخشی از اصلاحات سیستم آموزشی در دوره متوسطه و طراحی الگوی آموزش مدیریت به دانش آموزان است، چراکه آماده‌سازی رهبران آینده مسیولیت امروز ماست. این پژوهش با رویکرد کیفی از نوع اکتشافی انجام شد. بدین منظور پس از بررسی تحقیقات پیشین، 15 نفر از مدیران ارشد فعال در وزارت آموزش و پرورش و همچنین خبرگان و نخبگان فعال در حوزه آموزش مدیریت که دارای تجربه عملی در مدارس بودند، به طور هدفمند مبتنی بر روش گلوله برفی دعوت به مشارکت شدند. مصاحبه ها تا رسیدن به درجه اشباع ادامه یافت. از مصاحبه های نیمه ساختار یافته برای گردآوری داده‌ها استفاده شد. محتوای مصاحبه‌ها با استفاده از روش تجزیه و تحلیل مضمون، تحلیل شدند. پس از تحلیل مصاحبه‌ها، 47 مضمون پایه شناسایی شد و در نهایت تعداد 18 مضمون سازمان دهنده در قالب 5 مضمون فراگیر به عنوان اجزای الگوی تحول آموزش در دوره متوسطه با تمرکز بر تربیت مدیر آینده دسته بندی شدند. پنج مضمون فراگیر تحت عناوین مدیریت خود، عوامل اجتماعی، مدیریت دیگران، برنامه ریزی و سیاست نظام آموزش و پرورش و مهارت-های آموزشی نام‌گذاری شدند. در نهایت با کشف ارتباط بین مضامین، طراحی الگو انجام شد. بنابراین براساس یافته‌های پژوهش، آموزش مدیریت به نوجوانان در قالب الگوی تحول سیستم آموزشی در دوره متوسطه، منجر به ایجاد تغییر در خط مشی گذاری آموزشی و ایجاد مهارت‌های مدیریتی از قبیل مهارت‌های ارتباطی، تفکر انتقادی، رهبری و کار تیمی در جوانان می‌شود که کمک می‌کند با مهارت بیشتر به آینده وارد شوند.

    کلید واژگان: تحول سیستم آموزشی, مهارت های مدیریتی, تربیت مدیر آینده, دوره متوسطه, آموزش مدیریت}
    Hoda Jajarmi, Ali Asghar Pourezzat*, Kamal Dorrani

    This research focuses on the need to develop meaningful training programs as a part of the reform of the secondary education system. Given that preparing the future managers is a responsibility we all share today, this study aims at designing a model for training future managers. This study adopted a qualitative exploratory approach. Accordingly, subsequent to reviewing the related literature, the semi-structured interviews with 15 selected senior managers in the Ministry of Education as well as experts and elites of the field were done. Participants were selected based on the snowball method. The interviews continued until the saturation level was achieved. Then, interviews were analyzed using the thematic analysis method. After analyzing the data and extracting the codes, they were classified into three major categories: 47 basic concepts, 18 organizers, and 5 inclusive themes, as the components of the model. The five inclusive themes were named as self-management, social factors, management of others, planning and the education system policy, and educational skills. Then, the model was designed based on the relationships among the themes. Finally, the research findings suggested that teaching management skills to adolescents, based on the recommended model of secondary school education system transformation, would lead to changes in the educational policy and development of such management skills as communication skills, critical thinking, leadership, and teamwork. At the end, recommendations are made based on the sub-themes obtained in each area and the key points raised by the experts of the field.

    Keywords: Education system transformation, Managerial skills, Training future managers, Secondary education}
  • مرضیه عبدالوهابی*، کمال درانی، سعید صفایی موحد، کوروش فتحی واجارگاه، کیوان صالحی
    کسب و تقویت مهارت های حل مسئله برای نیروی انسانی به منظور رویارویی با مسایل پیچیده جامعه ضرورتی انکارناپذیر است. در دهه های اخیر تمایل به روش های فعال مانند یادگیری مبتنی بر بازی برای پاسخگویی به نیازهای تربیتی کارکنان سازمان ها در این زمینه بیشتر شده است. در این مقاله که با استفاده از روش " پژوهش نظریه ای" انجام شد، تلاش گردید بر مبنای رویکرد حل مسیله، الگویی برای تبیین فرایند یادگیری مبتنی بر بازی در دوره های آموزش سازمانی ارایه شود. گردآوری داده ها بر پایه فنون سندکاوی و مشاهده و تحلیل آن بر اساس روش تاملی انجام شد. برای اعتباربخشی الگو از نظرات خبرگان عرصه آموزش و بازی و خودبازبینی محقق استفاده شد. همچنین مولفه های استخراج شده الگوی یادگیری مبتنی بر بازی با رویکرد حل مسئله در اختیار ده نفر از استادانی که با روش نمونه گیری ملاک محور انتخاب شدند، قرار داده شد و نظرات آن ها در ارایه الگو اعمال شد. در ادامه بر اساس الگوی ارایه شده، وضعیت دو دوره از آموزش های سازمانی که مبتنی بر بازی برگزار شده بودند مورد نقد قرار گرفته و برای اعتباریابی آن از بازنگری اعضا استفاده شد. مولفه های اصلی این الگو عبارت است: از تحلیل، هدف گذاری، تدوین نظام انگیزشی، تدوین فرصت های یادگیری، پایش و ارزشیابی که تحت پوشش محیط یادگیری اثربخش، تعامل، تامل و تطابق معنا پیدا می کنند. این مولفه ها تحت چتری به نام «مساله مداری» اجرا می گردد.
    کلید واژگان: یادگیری مبتنی بر بازی, رویکرد حل مسئله, علوم رفتاری, آموزش سازمانی}
    Marzieh Abdolvahabi *, Kamal Dorrani, Saeid Safaei Movahhed, Kourosh Fathivajargah, Keyvan Salehi
    The purpose of the study was to provide a model for explaining the game-based learning process in the courses of "organizational training" based on the problem-solving approach. Data collection was performed through document analysis techniques and observation and analyzed based on the reflection method. The opinions of educational and game experts and the researcher's self-review were used to validate the model. Also, the extracted components of the learning model based on the game with the problem-solving approach were given to ten experts who were selected by the criterion-based sampling method And their comments were applied to the presentation of the model. In the following, based on the presented model the situation of the two courses of organizational training that were held based on the game was criticized and members' review was used to validate it. The main components of this model are analysis, goal setting, motivational system development, development of learning opportunities, monitoring and evaluation, which are covered by effective learning environment, interaction, reflection and meaning adaptation. These components are implemented under an umbrella called the orbital problem.
    Keywords: Game-Based Learning, Problem-Solving Approach, Behavioral Sciences, Organizational Training}
  • عطیه جمشیدی، مرضیه دهقانی*، کمال درانی

    ادراک دانشجویان در خصوص فرآیند یاددهی-یادگیری و چگونگی کنش میان استاد و دانشجو، مسایل مختلفی از پیدا و پنهان فرهنگ دانشگاهی را روشن می کند. در این پژوهش به عوامل موثر بر چگونگی این کنش به ویژه در انتخاب استادراهنما از منظر دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه تهران با رویکردی کیفی پرداخته شد. میدان تحقیق دانشگاه تهران بود و نمونه ها که به صورت هدفمند طبقه ای از دو دانشکده ی الف)مهندسی برق و کامپیوتر، ب)حقوق و علوم سیاسی انتخاب شدند، با 39دانشجوی کارشناسی ارشد به اشباع رسید؛ از این تعداد، 19نفر از اطلاع رسان ها، از دانشکده الف و 20نفر از آنان، از دانشکده ب بودند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختار یافته بود. برای روایی از بازبینی توسط همکاران و بررسی توسط مصاحبه شوندگان استفاده شد و داده های حاصل از مصاحبه ها با توجه به نظریه انتخاب گلاسر و با کدگذاری موضوعی تحلیل شد. نتایج نشان داد عوامل موثر بر انتخاب استاد راهنما، در هفت مقوله اصلی جای می گیرند: 1.تصوری که نسبت به پایان نامه و شرایط آموزشی دارند. 2.ادارکی که از طریق کانال های شناختی کسب می کنند. 3.تصوری که از توانایی ها و ویژگی های استاد راهنما دارند. 4.تصوری که نسبت به رشته تحصیلی خود دارند. 5.تصوری که نسبت به شرایط اقتصادی، فرهنگی، سیاسی کشور دارند. 6.ادراکی که تحت تاثیر رفتارهای اجتماعی دارند. 7.تصوری که نسبت به خودو آینده خود دارند. تحلیل پژوهشگران از این مقولات، وجود تفکر سیستمی، میان دانشجویان در انتخاب استاد راهنما است. برای ادراک دانشجویان از چگونگی کنش میان استاد و دانشجو ساختار ادراکی طراحی شد که مراحل مختلف این ساختار عبارتند از: 1.تعیین خواسته 2.تعیین مسیر 3.خود ارزیابی 4.انتخاب.

    کلید واژگان: فرآیند یاددهی-یادگیری, کنش میان استاد و دانشجو, برنامه درسی پنهان, کارشناسی ارشد, پایان نامه}
    Atiye Jamshidi, Marzieh Dehghani *, Kamal Dorani

    Since the process of teaching-learning and how to act between a teacher and a student is one of the most fundamental issues in educational systems. Students' perceptions in this regard clarify the various issues of finding and concealing academic culture. The purpose of this study is to elucidate the factors influencing the selection of a supervisor from the point of view of postgraduate students. 39 qualitative interviews with graduate student, were discussed. 19 of the notification, the students of law and political science and 20 of the notification, the students of the School of Electrical and Computer Engineering and sampling were done purposefully. The data were analyzed according to choice theory Glacier and subjective coding. The results showed factors influencing the selection of a supervisor from the point of view of postgraduate students at the two schools, according to multiple sub-categories, fall into seven main categories: 1.the imagery of those conditions towards the end of training. 2. Cognitive perceptual channel business through them. 3. The idea that the capabilities and characteristics of their supervisor. 4. Imagine that compared to their field of study. 5. The idea of the economic, cultural, political country. 6. Perception that affect social behavior. 7. Idea about themselves and their future. Researchers analysis of these categories, there are systems thinking, is among the students in selecting a supervisor. For the perception of students in the academic advisors conceptual structure was designed, the different steps are: 1. Determine the required self-assessment 2. Route 3. Evaluation 4. Select.

    Keywords: teaching-learning process, interact with the teacher, student, Hidden Curriculum, a master's thesis, Thesis}
  • محمدرضا جباری*، کمال درانی، عباس رحیمی نژاد
    زمینه و هدف

    جایگاه و نقش مدیران به علت تاثیری که بر افراد زیردست و همچنین بر عملکرد یک سیستم و به طور خاص یک سازمان می گذارند، از اهمیت به سزایی برخوردار است. در این میان، ساختار های بنیادین شخصیتی، رفتار ها و سبک های ارتباطی افراد از جمله مدیران را تحت تاثیر قرار می دهند. یکی از این ساختارهای بنیادین، طرح واره های شناختی هستند. لذا هدف از مطالعه حاضر، بررسی رابطه بین طرح واره های شناختی مدیران با سبک رهبری و مهارت های ارتباطی آنها است.

    روش

    پژوهش حاضر از نوع توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری شامل مدیران ارشد شرکت ها و سازمان های خصوصی شهر تهران بودند که در دوره های اجباری سازمان برای ارتقای مهارت های مدیریتی که توسط دانشکده مدیریت دانشگاه تهران برگزار می شد شرکت نموده بودند (از جمله مدیران هلدینگ فناوا، شاتل، بیمه پارسیان، فرمند، داروسازی سبحان و گروه هتل های هما) که از میان آن ها 185 نفر در پژوهش شرکت داشته و به پرسش نامه های سبک رهبری فیدلر، مهارت های ارتباطی بارتون و فرم کوتاه طرح واره یانگ پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد.

    یافته ها

    طرح واره های نقص و شرم، اطاعت، بی اعتمادی و محرومیت هیجانی، سبک رهبری مدیران و همچنین طرح واره های استحقاق، ایثار، نقص و شرم و معیارهای سرسختانه، مهارت های ارتباطی آنان را پیش بینی می کنند.

    نتیجه گیری

    برای پیش بینی سبک رهبری و مهارت های ارتباطی مدیران می توان از بررسی ساختار های شخصیتی بنیادین و به طور خاص طرح واره های شناختی بهره برد.

    کلید واژگان: سبک رهبری, مهارتهای ارتباطی, طرحواره های ناسازگار شناختی, مدیران}
    Mohammadreza Jabbari *, Kamal Dorrani, Abbas Rahiminezhad
    Aims and objectives

    Managers are of a great importance to the population because of their position and the influence they usually have on subordinates and in general on organizational performance. Fundamental personality structures, behaviours, communication skills have a significant effect on individuals. One of these fundamental structures is cognitive schemas. Moreover, Hence, the purpose of this study is to investigate the relationship between managers’ cognitive schemas and leadership style with their communication style.

    Method

    the current study is a descriptive-survey study. The statistical population includes all the senior managers in non-governmental organizations. 185 senior managers were selected through convenience sampling method and completed Fideller Leadership Style Questionnaire, Barton Communication Skills and Yang Schema questionnaires. Data were analyzed utilizing stepwise multiple regression methods.

    Results

    Results showed that schemas such as defectiveness/shame, obedience, mistrust and emotional deprivation can predict managers’ leadership style. Additionally, some of the schemas including entitlement, sacrifice, defectiveness/shame and unrelenting standards anticipate their communication skills.

    Conclusion

    In order to assessing managers cognitive and fundamental personality structure can help to predict his/her leadership style and communication skills

    Keywords: leadership style, Communication skills, Cognitive Schemas, managers}
  • محمد ناصرپور، کمال درانی، کیوان صالحی*

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر در شکل گیری اختلالات املا نویسی دانش آموزان ابتدایی انجام گردید. بدین منظور از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 23 نفر (9 کارشناس و 14 معلم) که به روش ملاکی انتخاب شده بودند، جمع آوری شد. برای اعتبار یابی یافته ها از راهبرد های ممیزی بیرونی، بازبینی نتایج توسط اطلاع رسانان، چند سویه سازی و درگیری طولانی مدت استفاده گردید. تحلیل داده ها به شناسایی و طبقه بندی 101 کد، 19 زیرمضمون و 7 مضمون اصلی شامل، عوامل روانشناختی، محیطی، زبان شناختی، برنامه ای، ادراکی، فردی و فیزیولوژیکی، منجر گردید. نتایج آشکار نمود که دانش آموزان دوره ابتدایی با اختلال های متعدد و متنوع املا نویسی مواجه هستند و این امر ضرورت توجه جدی مدیران و برنامه ریزان آموزش ابتدایی را به منظور ارتقای کیفیت آموزش املا نویسی، فرایند ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و جلوگیری از تشدید مخاطرات ناشی از آن را آشکار می نماید. در انتها، راهکارهای مناسب برای ارتقای وضعیت موجود و زمینه سازی برای کاهش اختلال های برشمرده شده ارائه گردید.

    کلید واژگان: اختلالات دیکته نویسی, پدیدار شناسی, عوامل موثر, آموزش ابتدایی}
    Mohammad Naserpour, Kamal Dorrani, Keyvan Salehi *

    The aim of this present study is identifying the potential factors involved in dictation disruption in primary school students. For this purpose, a descriptive phenomenological method was used. 23 semi-structured interviews were completed by 14 primary teachers and 9 experts. The data analysis was conducted through Colaizzi's seven-step method, to identify and classify first 101 codes, 19 sub themes and 7 main themes. Member checking, triangulation and Prolonged Engagement were employed to validate the findings of External audit. The main extracted themes included: psychological, environmental, linguistic, program, understanding, personal, and physiological factors. The results revealed that elementary school students face numerous and variety of dictation disorders and this necessitates the immediate and serious attention and action of primary education administrators in order to improve the quality of dictation teaching, the process of assessing academic achievement and preventing the aggravation of its consequences. Based on the obtained results, the recommendations are presented for improving the status and providing context for reducing the disruptions.

    Keywords: dictation disorder, Phenomenology, Effective Factors, Primary Education}
  • ندا ابراهیمی مقدم*، حسین خنیفر، کمال درانی، نوروز علی کرمدوست
    هدف پژوهش حاضر، شناسایی انواع رفتار زورگویی معلمان و بررسی شیوع و دامنه آن در شهر تهران بود. طرح پژوهش از نوع پیمایشی و جامعه آماری آن شامل مدارس دولتی ابتدایی و متوسطه اول شهر تهران بود که نمونه گیری طبقه بندی شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه تایید و آلفای کرونباخ آن (91/0) محاسبه شد. تحلیل عاملی اکتشافی داده های 1046 دانش آموز نشان دهنده سه مولفه زورگویی فیزیکی، زورگویی کلامی و زورگویی روانی بود و تحلیل عاملی تاییدی نمایانگر برازش مطلوب آن بود. میزان انواع رفتار زورگویی کم تر از معیار و در مدارس پسرانه به ترتیب زورگویی فیزیکی، روانی و کلامی و در مدارس دخترانه زورگویی روانی، فیزیکی و کلامی مشاهده شد. دانش آموزانی که هرگز در معرض زورگویی فیزیکی، روانی و کلامی قرار نگرفته اند به ترتیب 64/81، 33/73 و 86/76 درصد بودند. زورگویی فیزیکی و کلامی نسبت به پسران شایع تر بود و همچنین زورگویی روانی الگوی مشابهی در هر دو جنس داشت. منطقه یک، کم ترین میزان انواع زورگویی و منطقه 19 بالاترین میزان زورگویی فیزیکی، منطقه 13 بالاترین میزان زورگویی روانی و منطقه 10 بالاترین میزان زورگویی کلامی را نشان داد. زورگویی روانی، در بین پایه های متفاوت الگوی مشابهی داشت؛ اما زورگویی فیزیکی در پایه هشتم بالاترین و در پایه پنجم کم ترین و زورگویی کلامی در پایه چهارم بالاترین و در پایه نهم کم ترین میزان را نشان داد.
    کلید واژگان: زورگویی معلم, زورگویی فیزیکی, زورگویی روانی, زورگویی کلامی}
    Neda Ebrahimi Moghadam *, Hossein Khanifar, Kamal Dorrani, Karamdoust Nouroz Ali
    The purpose of this survey was to identify the types of teacher’s bullying behavior and its prevalence in school in Tehran, this was done by classifying sampling in schools. After confirmation by the experts, the researcher-made questionnaire was tested experimentally and Cronbach's alpha was calculated. EFA of data from 1046 students showed that there were three components of physical, psychological and verbal bullying, and CfA revealed its appropriateness. Another of physical, psychological and verbal bullying were observed in boys 'schools while psychological, physical and verbal bullying were observed in girls' schools. Students who were never experienced physical, psychological and verbal bullying were 81.64, 73.33, and 76.86 percent, respectively. Physical and verbal bullying are more prevalent in boys and a similar pattern of psychological bullying was seen in both gender. The lowest and highest level of all types of bulling was observed in District 1,19,13, 10, respectively. While psychological bullying had a similar pattern in various grades, the maximum amount of the physical bullying was seen in the eighth and the minimum was seen in the fifth grade. The maximum and minimum amount of the verbal bullying was respectively.
    Keywords: Teacher Bullying, Physical Bullying, Psychological Bullying, Verbal Bullying}
  • عرفانه قاسم پور، مرضیه دهقانی*، محمود تلخابی، کمال درانی، کیوان صالحی
    این مقاله به بررسی نظریه شناخت موقعیتی و امکان کاربرد آن در تربیت معلم می پردازد. براساس دیدگاه های جدید در حوزه علوم شناختی، شناخت و مولفه های مرتبط با آن محدود به ذهن و پردازش های ذهنی نیست. از منظر این نظریه، دانش ماهیتی توزیع شده و بدنمند دارد که به صورت فعالانه توسط مشارکت در بستر های موقعیتی متفاوت، فعالیت های واقعی و زیستن در فرهنگ ویژه آن موقعیت حاصل می شود. براساس چشم انداز نظریه شناخت موقعیتی، با استفاده از روش پژوهش هنجاری اصول های تربیتی مبنی بر یادگیری در زمینه، جوامع عمل، یادگیری به عنوان مشارکت فعال، دانش در کنش، میانجیگری مصنوعات،ابزارها و مصنوعات به عنوان سرمایه های فرهنگی، قوانین، هنجارها و باورها، تاریخ، سطوح مقیاس، تعامل گرایی، هویت و ساختار خود تبیین شده است و پژوهش حاضر کاربرد هر یک از این اصول را در تربیت معلم تبیین نموده است. در پایان به دو راهبرد کلیدی به کارگیری کارآموزشی شناختی و تشکیل جوامع عمل را پیشنهاد می کند که به باور نگارندگان آغازی در جهت به کارگیری نظریه شناخت موقعیتی در نظام های آموزش حرفه ای در ایران و در این پژوهش تربیت معلم خواهد بود.
    کلید واژگان: علوم شناختی, شناخت موقعیتی, تربیت معلم, شناخت, یادگیری}
    Erfane Ghasempour Khoshroodi, Dehghan Dehghani *, Mahmood Talkhabi, Kamal Dorani, Keyvan Salehi
    This paper investigates the theory of situated cognition and its possible application in the teacher education. Based on new perspectives in the field of cognitive science, cognition and its related components are not limited to the mind and mental processes. From the perspective of this theory, knowledge is distributed and embodiment that is actively produced by participating in the different situations, the authentic activities and living in its special culture. The current paper based on the perspective of situated cognition theory (SCT) and using the method of normative inquiry explains the educational principles of SCT include learning in context, community of practice, learning as active participation, knowledge in action, mediation of artifacts, tools and artifacts as cultural repositories, rules, norms and beliefs, history, levels of scale, Interactionism, and identity and constructions of the self. Then, the application of each of these principles in teacher education was explained. Finally, the paper proposes two key strategies which are implementing cognitive apprenticeship and formatting the community of practice to apply the SCT in the educational systems in Iran, and in current paper; teacher education.
    Keywords: cognitive science, situated cognition, teacher education, cognition, learning}
  • نرگس قدسیان*، فرزانه کیاراد، کمال درانی، حسین خنیفر
    مقدمه

    انتقال دانش قلب فرآیندهای مدیریت دانش است و امروزه بیش تر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف سنجش و اعتباریابی عوامل موثر بر انتقال و اشتراک دانش بین اساتید در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.

    روش ها

     این مطالعه ی پیمایشی- توصیفی، بخش کمی از یک پژوهش آمیخته است. ابزار این پژوهش پرسشنامه ای است که با استفاده از یافته های بخش کیفی طراحی گردید و در نمونه طبقه ای با حجم 162 نفر از جامعه 1577 نفری اساتید دانشگاه علوم پزشکی تهران اجرا گردید. داده ها به روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار Lisrel انجام گردید.

    نتایج

    پرسش نامه با آلفای کرونباخ 97/0 از پایایی خوبی برخوردار بود و تحلیل عاملی تاییدی نیز با (90/0GFI= و 07/0 RMSEA=) نشان دهنده برازش مطلوب الگوی انتقال دانش بود. از میان 9 مولفه ی این الگو، وضعیت چهار مولفه از جمله دانش و اساتید در دانشگاه علوم پزشکی تهران مطلوب بود در حالی که پنج مولفه ی دیگر از جمله دانشگاه و ارتباط آن با اساتید و محیط برای انتقال دانش در این دانشگاه از وضعیت چندان مطلوبی برخوردار نبود.

    نتیجه گیری

     نتایج این مطالعه نشان داد که موثر ترین عامل در فرآیند انتقال دانش، عامل «دانشگاه» به عنوان سازمان و چگونگی مواجهه آن با اساتید، دانش و محیط نهفته است. بنابراین لازم است اصلاح قوانین ارتقای اساتید، به گونه ای صورت گیرد که مشوق اشتراک دانش بین اساتید گردد. طراحی یک نظام گرنت دهی در ارتباط با صنعت و جامعه به گونه ای باشد که موجبات جهت دهی به کارهای آموزشی و پژوهشی فراهم گردد تا از پراکنده کاری های علمی نیز جلوگیری به عمل آید. همچنین این نکته مهم است که خط سیر علمی دانشکده ها برای رسیدن به اهداف علمی دانشگاه مکمل یکدیگر باشند.

    کلید واژگان: انتقال دانش, اشتراک دانش, مدیریت دانش, دانشگاه علوم پزشکی تهران}
    Narges Ghodsiyan *, Farzaneh Kiarad
    Introduction

    Knowledge transfer is at the heart of knowledge management processes, which has been the focus of research today. The purpose of this study was to evaluate and validate factors affecting knowledge transfer and sharing among professors in Tehran University of Medical Sciences.

    Methods

    This is a descriptive survey of the quantitative part of a mixed study. The tool of this research is a questionnaire designed using qualitative section findings and was implemented in a stratified sample of 162 members of 1577 faculty members of Tehran University of Medical Sciences. Data were analyzed by path analysis using Lisrel.

    Results

    The questionnaire with a reliability of 0.97 and confirmatory factor analysis of GFI = 0. 90 and RMSEA = 0. 07 indicated the optimal fit of knowledge transfer model. Among the nine components of this model, the status of four components including knowledge and professors in Tehran University of Medical Sciences was desirable; although, the other five components, including the university and its relationship with professors and the environment for transferring knowledge to the university, were not been favorable.

    Conclusion

    The results of this study showed that in the process of knowledge transfer, the important points raised by university managers in the factor of university as an organization and its type of interaction with professors, knowledge and environment. Therefore, it is necessary to modify the promotion rules of the faculty in such a way as to encourage knowledge sharing among the professors. The design of a grants system in relation to industry and society should be developed to direct educational and research work in the universities to prevent the difusion of scientific work. It seems also important that colleges' academic trajectories complement each other to achieve the university's academic goals.

    Keywords: knowledge Transfer, knowledge Sharing, knowledge Mmanagement, Tehran University of Medical Sciences}
  • ندا ابراهیمی مقدم، حسین خنیفر، کمال درانی، نوروز علی کرمدوست
    Neda Ebrahimi Moghadam, Hossein Khanifar, Kamal Dorrani, Noroozali Karamdoost

    In the field of bullying in educational settings, many of the studies have been focused on peers; however, bullying behaviors can be seen in adults, and even teachers. This study aimed to develop and validate teacher bullying scale which measures the various forms of bullying behaviors displayed by teachers. The initial stages of the scale design were determined by defining the target structure, creating items and receiving and reviewing the views of the experts (faculty members of the Department of Psychology and Educational Sciences of the University of Tehran). The psychometric characteristics of teacher bullying scale were examined by implementing a questionnaire in 20 primary and secondary schools in Tehran. Exploratory Factor Analysis (EFA) showed that the teacher bullying scale comprised 28 items in 3 components of physical bullying (11 cases), bullying (10 cases) and verbal bullying (7 cases). In the confirmatory factor analysis, the3 components that were obtained were validated. The teacher's bullying scale also had a good internal consistency for the overall score scale and its sub-dimensions.

    Keywords: Teacher bullying, scale development, Physical bullying, Psychologicalbullying, Verbal bullying}
  • ندا ابراهیمی مقدم *، کمال درانی
    کودکان و نوجوانان‏ از طریق کسب مهارت‏های اجتماعی‏ هنجارها، انگیزه‏ها، نگرش‏ها، و رفتارهای لازم برای تطبیق با نیازهای اجتماعی و نیز حفظ روابط بین‏فردی را فرامی‏گیرند. مدارس، به‏منزله مهم‏ترین پایگاه آموزشی، نقش بسزایی در پرورش این مهارت‏ها در دانش‏آموزان دارند. با توجه به اهمیت موضوع و نقش سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در سیاست‏های این نهاد، در تحقیق حاضر، محتوای سند تحول از نظر میزان توجه به مقوله‏های مهارت‏های اجتماعی از دیدگاه هدف‏گزینی تلئولوژیک تحلیل محتوا شد. برای این کار، پس از دسته‏بندی و شمارش گزاره‏های آشکار و پنهان و محاسبه شاخص‏های آمار توصیفی، به منظور برآورد میزان درجه اهمیت شاخص‏ها، از روش آنتروپی شانون استفاده شد. برای محاسبه ضریب قابلیت اعتماد و پایایی پژوهش، پژوهشگران فصل چهارم سند را مجددا کدگذاری کردند و ضریب توافق 75/92درصد به‏دست آمد. یافته‏ها نشان داد که بیشترین میزان توجه و اهمیت مربوط به مولفه مهارت‏های ارتباطی (41درصد) و پس از آن مسئولیت‏پذیری (27درصد) و مهارت‏های مقابله‏ای (20درصد) است و به مولفه‏های همدلی (5/0درصد) و جرئت‏ورزی (68/0درصد) کمترین توجه صورت گرفته است.
    کلید واژگان: تحلیل محتوا, تلئولوژی, سند تحول بنیادین آموزش و پرورش, مهارت‏های اجتماعی}
    Neda Ebrahimi moghadam*, Kamal Dorrani
    Children and teenagers learn norms, motivation, attitudes and behaviors and maintain interpersonal relationships to adapt to social needs through the acquisition of social skills. Schools have an important role in the development of these skills in students. Due to the importance of the issue and the role of Document of Fundamental Transformations in Education on this institution’s policies, this study is quantitative analysis of the contents of Document of Fundamental Transformations in terms of attention to the categories of social skills from the goal setting teleologic perspective. After sorting and counting covert and overt statements, and calculate descriptive statistics, to estimate the degree of importance of Indicators, Shannon entropy method was used. For calculating the reliability and validity of research re-encoding was used by other researchers in Chapter 4 of the document and agreement coefficient obtained 92.75 percent. Results showed that the highest amount of attention and the importance was about Relationship skills (41 percent) and then was responsibility (27 percent) and coping skills (20 percent). Empathy (0.5 percent) and Assertiveness (0/68 percent) had been little attention.
    Keywords: content analysis, Teleology, Document of fundamental transformations in education, Social Skills}
  • حسین مکیلانی، کمال درانی، کیوان صالحی
    پی بردن به خلاهای اعتقادی، اخلاقی، عاطفی و معنوی توسط والدین و دست اندرکاران تربیت می تواند زمینه مساعدی برای شکل دهی، شکل گیری هویت دینی نوجوانان و کاهش آسیب های رو به فزون در این حوزه و تقویت دین باوری در آینده باشد. پژوهش حاضر با هدف واکاوی عمیق در معنی و مفهوم باورهای دینی دانش آموزان پایه هشتم، بازنمایی درک و تجربه زیسته این افراد از دین و عوامل موثر در شکل گیری آن و ارائه راهکارهای راهبردی برای کاهش های آسیب های موجود انجام شده است. بدین منظور و با توجه به ظرفیت شگرف رویکردهای کیفی و به ویژه روش پدیدارشناسی، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد که در شانزدهمین مصاحبه با دانش آموزان پا یه هشتم که با روش نمونه گیری هدفمند انجام شد، به حالت اشباع رسید و داده های حاصل با راهبرد کلایزی تحلیل شد. یافته ها حاکی از آن است که دانش آموزان مورد مطالعه، نسبت به باورهای دینی، نگاهی احساسی و به دور از درک اولویت های دینی داشته و بصیرت افزایی دینی از طریق مباحثه بر اصول بنیادینی نظیر، «وسیله بودن عبادت برای شکل گیری عبودیت» و «معیار قضاوت نبودن اشخاص در شناسایی حق یا باطل» ، بیش از پیش ضرورت دارد.
    کلید واژگان: پدیدارشناسی, باورهای دینی, نوجوانی, دین باوری, هویت دینی, پژوهش کیفی}
    Hossein Mokeilani, Kamal Dorrani, Keyvan Salehi
    Discovering the ideological gaps, moral, emotional and spiritual by parents and upbringing practitioners can make a favorable context for shaping, forming identity religious in adolescents and reduce the increasing damages in this sphere and strengthen the religion belief in future. The aim of present study is deep explore in meaning and the concept of religious belief in eighth grade students has been done. Representation and understanding this people’s lived experience and affecting factors in forming and offering the guideline strategies for reducing the present damages is considered. For this purpose and according to the fanciful capacity of qualitative approaches especially phenomenology of semi-structured interviews with students at the sixteenth interview with eighth grade students was used. The method was purposeful sampling and saturation is appeared and data results were analyzed with the seven stage Collizzi. The findings show that these students have got sensational view to religious belief and they couldn’t understand the religious priority. results also indicate that their religious belief are appeared in four groups , including “ belief” , “ religious feelings”, “ religious activities” , “ thinking and religious knowledge “.what was extracted from interviews indicated that students described three main issues including “ learning environment and teachers” ,” the role of families and parents” , “ media and advertising methods in society” and they believed that these three main issues are the factors of debilitation or amplification of religious belief in their opinion.
    Keywords: Phenomenology, Religious Beliefs, Religious Belief, Religious Identity}
  • سیامک صادقی*، کمال درانی، نوروزعلی کرمدوست
    هدف از اجرای این پژوهش، بررسی کیفیت فعالیت های آموزشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه بو علی سینای همدان بر اساس مدل تحلیل اهمیت – عملکرد ((IPA بود. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشکده ادبیات و علوم انسانی بود که 350 نفر از آنان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که کیفیت فعالیت های آموزشی را در 7 بعد هدف، محتوا، روش تدریس، ویژگی های استادان، ساختار، امکانات و شیوه های ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و در دو سطح وضع موجود و وضع مطلوب اندازه می گرفت. روایی پرسشنامه بر اساس دیدگاه متخصصان، بررسی و تایید شد و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ (96/0) به دست آمد. نتایج نشان داد که بین دیدگاه دانشجویان درباره وضع موجود و مطلوب کیفیت فعالیت های آموزشی درمجموع و به تفکیک همه ابعاد مورد بررسی، شکاف منفی و معنی داری وجود دارد. تفاوت شکاف در مولفه هدف، محتوا، روش تدریس، استادان، ساختار، امکانات و شیوه های ارزشیابی به ترتیب 060/1-، 346/1-، 886/0-، 121/1-، 249/1-، 472/1-، و 886/0- بود. بیشترین شکاف، به ترتیب به ابعاد امکانات، محتوا، ساختار، ویژگی های استادان، هدف، روش تدریس و شیوه های ارزشیابی مربوط بود.
    کلید واژگان: کیفیت فعالیت های آموزشی, مدل تحلیل اهمیت - عملکرد, دانشگاه بوعلی سینا}
    Seyamak Sadeghi *, Kamal Dorrani, Nuroozali Karamdoost
    The aim of this study was to survey the quality of the educational activities of the Faculty of Literature and Humanities of Bu Ali Sina University in Hamadan, based on the importance- performance analysis model. Population of research was a graduate and master students of the Faculty that 350 of which were selected through available sampling method and were examined. The instrument to collect the data was a researcher-made questionnaire which measured seven dimensions of quality of educational activities, including objectives, content, teaching method, teachers’ characteristics, structure, resources and the evaluation methods of academic achievement at two levels of perceptions and expectations. The validity of the questionnaire was examined and approved according to some experts’ view and its reliability was obtained through Cronbach's alpha coefficient (96 percent). The results showed that there was a significant and negative gap between students, The gap between the components, objectives, content, teaching methods, teachers, structure, resources and evaluation methods, was respectively 060/1-, 346/1-,886/0-, 121/1-,249/1-,472/1-,886/0-, perceptions and expectations for learning activities in general and in separate dimensions.
    Keywords: quality of educational activities_Importance – Performance Analysis Model_Bu-Ali Sina University}
  • رضا سجادی، دکترنوروزعلی کرمدوست، کمال درانی، کیوان صالحی، علی مقدم زاده
    شناسایی عوامل موثر در موفقیت افراد سرآمد، و تلاش برای بهره گیری از آن، از مهمترین راهبردهای موفقیت به شمار می رود. فقدان مطالعه ای ژرفانگر در بازنمایی عوامل موفقیت رتبه های برتر آزمون سراسری، باعث شد تا در مطالعه حاضر، عوامل موثر در موفقیت نفرات برتر آزمون سراسری، مورد واکاوی قرار گیرد. بدین منظور با بهره گیری از رویکردی کیفی، و مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با برگزیدگان برتر آزمون سراسری که به روش نمونه گیری موارد کرانه ای انتخاب شدند، داده ها گردآوری گردید. پس از 12 مصاحبه، اشباع نظری حاصل و بر اساس راهبرد هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. تحلیل عمیق تجربه زیسته مشارکت کنندگان، به دسته بندی 7 مضمون اصلی (عوامل اصلی موفقیت) منتج گردید. نتایج به دست آمده به اساتید شرکت کننده ارائه و پس از بررسی های متوالی مورد تایید واقع شد. یافته ها حاکی از آن است که هفت عامل خودانگیختگی، موقعیت طلبی، هدفمندی، سرعت عمل، راهبردهای یادگیری، محیط آموزشی، و ویژگی های خانوادگی در کسب رتبه برتر در آزمون سراسری نقش اصلی را ایفا نموده اند.
    کلید واژگان: عوامل موفقیت, نفرات برتر کنکور, آزمون سراسری, روش تحقیق کیفی}
    Reza Sajadi, Dr. Norowz Karamdoost, Dr. Kamal Dorrani, Dr. Keyvan Salehi, Dr. Ali Moghaddamzadeh
    Abstract: Identifying the effective factors in the success of top people, and trying to take advantage of them, is one of the most important strategies for success. The lack of an in-depth study in representing the success factors of top students at the university entrance exam motivated the researchers to conduct the present study. The data were collected through a qualitative approach and a deep semi-structured interview with the elective students of university entrance exam, which were selected by the extreme case sampling. After 12 interviews, theoretical saturation was analyzed and data analysis was performed based on a seven-stage Collizzi. The deep analysis of the participant's experience of life has resulted in the classification of seven main themes (main success factors). The results were presented to the participating professors and confirmed after successive studies. The findings indicated that the identified seven factors played a major role in achieving top rank in the university entrance exam. These factors include self-motivation, ambition, purposefulness, speed, learning strategies, learning environment and family features.
    Keywords: success factors, premier students, university entrance exam, qualitative research method}
  • مریم بنی عامریان*، محمد جوادی پور، رضوان حکیم زاده، کمال درانی، ابراهیم خدایی، محمدحسن مبارکی
    هدف پژوهش مطالعه تطبیقی برنامه درسی فنی وحرفه ای سه کشور موفق دنیا در آموزش فنی و حرفه ای و کارآفرینی با ایران بود. پژوهش کاربردی توصیفی، با استفاده از روش مطالعه تطبیقی جرج بردی انجام و اهداف، محتوا، روش های تدریس و ارزشیابی با رویکرد ارتقاء قصد کارآفرینانه در فراگیران بررسی شد.
    نتایج
    اهداف و محتوای برنامه درسی سه کشور منتخب و ایران مشابه و در راستای ایجاد قصد و مهارت های کارآفرینانه است. در آلمان و کانادا تربیت نیروی کار جهانی از اهداف برنامه درسی است. محتوای بررسی شده برنامه درسی کشورهای منتخب و ایران شبیه و توجه به فناوری و اطلاعات، علم ارتباطات، یادگیری زبان های بین المللی و محیط زیست، محتوای مکمل در برنامه درسی کشورهای منتخب است. درس هایی مانند مدیریت کسب وکار، دانش کارآفرینی در کشورهای منتخب و ایران مشترک، اما میان فعالیت های یاددهی- یادگیری و ارزشیابی کشورهای منتخب و ایران فاصله زیادی دیده شد. در ایران از روش های سنتی در تدریس استفاده می شود اما رویکرد کشورهای منتخب بر پایه روش های گروهی است. در ارزشیابی، کشورهای منتخب از روش های متنوع (استفاده از هیات ارزیاب، خودارزیابی، ارزیابی پروژه های تحقیقاتی فراگیران) استفاده می کنند و در ایران آزمون های کتبی و شفاهی استفاده می شود.
    کلید واژگان: برنامه درسی, فنی و حرفه ای, آموزش کارآفرینی, قصد کارآفرینانه, مطالعه تطبیقی}
    Maryam Baniameryan *, Mohhamad Javadipur, Rezvan Hakimzadeh, Kamal Dorani, Ebrahim Khodaee, Mohhamad Hasan Mobaraki
    The purpose of this research to compare vocational curriculum in three successful countries in education of vocational skills and entrepreneurship in comparison with Iran. In this study, the practical descriptive research was performed within comparative-study method of George Brody. The purposes, contents, and methods of teaching and assessment were investigated by though the approach of developing the learners’ motivations for entrepreneurship. The results of this study showed that curriculum purposes and contents in Iran and the three chosen countries are similar and they move toward cultivating motivations and skills for entrepreneurship. In Canada and Germany, education of international work force is one of the purposes of the curriculum. The surveyed content of the curriculum of Iran and the three chosen countries are similar and they focus on technology and information, science of communication, acquiring international languages with environment as the complementary contents in three countries’ curriculum. Courses such as management of business and knowledge of entrepreneurship between are common the three countries and Iran, but a big gap was detected between acquisition-education activities and evaluation in the three chosen countries and Iran. In Iran, the traditional methods are used, while in the three chosen countries the main method is based on teamwork. Regarding assessment, various methods is employed the three chosen countries use (such as assessment teams, self-evaluation and evaluation of learners’ research-based projects), whereas, in Iran the written and verbal tests are widely implemented
    Keywords: Curriculum, technical, vocational, entrepreneurship education, entrepreneurial intent, comparative study}
  • کمال درانی، رضوان حکیم زاده، رضاعلی طرخان

    هدف از پژوهش حاضر بررسی رویکرد غالب برنامه درسی در سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای کشور از منظر مربیان مراکز آموزش دولتی بر مبنای دسته‌بندی اسکایرو است. روش انجام این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع تفاوت می باشد. جامعه آماری این پژوهش را نیز کلیه مربیان مراکز آموزش دولتی شهر تهران تشکیل می‌دهند که با بهره‌مندی از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده و فرمول تعیین حجم نمونه مورگان شامل 92 نفر از مربیان (41 زن و 51 مرد) می‌شوند و به عنوان نمونه مورد پژوهش در نظر گرفته شده‌اند. ابزار پژوهش نیز پرسشنامه‌ای محقق‌ساخته است که بر اساس دسته‌بندی رویکردهای برنامه درسی اسکایرو (1992) طراحی شده است. روایی صوری و آلفای کرونباخ به‌دست آمده (78 درصد) بیانگر روایی و پایایی ابزار پژوهش بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های  t تک متغیره و  t دو گروه مستقل و تحلیل واریانس استفاده شده است. یافته‌ها حاکی از آن است که مربیان در ابعادی چون اهداف، روش تدریس و سبک ارزشیابی به‌صورت کلی به دو رویکرد علمی دانشگاهی و کارایی اجتماعی گرایش دارند. همچنین، مربیان مرد معتقدند که در تدوین استانداردها و برنامه‌های درسی مهارت‌آموزی، رویکرد کارایی اجتماعی به نسبت سایر رویکردها از اثربخشی بالاتری برخودار است.

    کلید واژگان: برنامه درسی, رویکرد علمی- دانشگاهی, رویکرد کارایی اجتماعی, آموزش های فنی و حرفه ای}

    The purpose of this article is examine the dominant approach in the curriculum of vocational education based on the classification Schiro. The methodology of the study is applied by purpose and differemce by data collection. The population of this research is all trainers of public Education centers in Tehran that 92 trainers (41 female and 51 male) selected by Using simple random sampling method. Research tool is reasercher-made questionnaire that proposed based on the classification of curriculum approaches Schiro (1992). The face validity and Cronbach's alpha (0.78) indicates the validity and reliability of the questionnaire. To analyze the data used one- sample T test, independent samples T test and ANOVA. The results show that trainers tend to academic approach and Social Performance approach in dimensions such as goals, teaching methods and evaluation methods. Also The male instructors believed that social performance approachis more effective than other approaches in standards and curriculum of training.

    Keywords: curriculum. Academic approach. Social efficiency approach. Technical, Vocational Training}
  • رضوان حکیم زاده، کمال درانی، مهدی ابوالقاسمی، فرهاد نجاتی
    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین احساس تعلق به مدرسه با انگیزه ی پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان مدارس متوسطه شهر اصفهان می باشد. نمونه مورد مطالعه شامل 423 دانش آموز در مقطع متوسطه شهر اصفهان می باشد که به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شد اند. برای اندازه گیری احساس تعلق به مدرسه از پرسشنامه ی احساس تعلق به مدرسه ی بتی و بری (2005) استفاده شده است. روایی این پرسشنامه به وسیله ی متخصصان موضوعی مورد تایید قرارگرفته و پایایی این پرسشنامه توسط آلفای کرانباخ 92/0 به دست آمده است، برای اندازه گیری انگیزش پیشرفت از پرسشنامه هرمنس (1970) فرم 29 سوالی استفاده شده است. روایی این پرسشنامه توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفته و پایایی این پرسشنامه در تحقیق حاضر 82/0 به دست آمده است. و برای اندازه گیری عملکرد تحصیلی دانش آموزان از معدل کل آن ها استفاده شده است. داده های پژوهش حاضر توسط همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان مورد تحلیل قرار گرفته است و نتایج پژوهش بیان کننده ی رابطه ی قوی بین مولفه های احساس تعلق به مدرسه با انگیزش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستان های شهر اصفهان می باشد. نتایج حاصله از تحلیل رگرسیونی مبین این است که مولفه های ارتباط با مدرسه، احساس رعایت عدالت و احترام در مدرسه و مشارکت در مدرسه دارای قدرت پیش بینی کنندگی انگیزش پیشرفت دانش آموزان مورد بررسی می باشند. همچنین مولفه های مشارکت در مدرسه، ارتباط با مدرسه و حمایت معلم پیش بینی کننده ی عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی شهر اصفهان می باشد.
    کلید واژگان: احساس تعلق به مدرسه, انگیزش پیشرفت, عملکرد تحصیلی}
    The aim of this research was to study the relationship between school connectedness with academic achievement and academic motivation among high school students of Isfahan. Research sample was including 423 high school students and selected based on multi-stage cluster sampling method. School connectedness was measured by Bety and Bery's school Connectedness Questionnaire (2005). Validity of this questionnaire was established by professionals. Cronbach's Alpha 92% showed us that this questionnaire is reliable. Hermnes's questionnaire (29 Items form) was used for academic achievement motivation assessment. Validity of this questionnaire was established by professionals too and its reliability was 82% based on Cronbach Alpha. Student's academic achievement was measured by their average s of high school scores. data analyzed by Pearson Correlation Coefficient and multiple Regression. Based on obtained results, we found that correlation between school connectedness and academic motivation of high school students are positive and high. Also regression analyzed results showed that relatedness of self with school, Educational engagement and of fairness and respect at school are powerful factors to predict academic motivation. In Isfahan,s high schools, Educational engagement, Relatedness of self with school and teacher support are main factors to predict the academic achievement.
    Keywords: School connectedness, academic achievement, Academic motivation}
  • هاشم ادیبان، کمال درانی
    هدف
    پژوهش حاضر تعیین رابطه ی فرایندهای مدیریت دانش با عملکرد شغلی کارکنان در دانشگاه تهران می باشد.
    روش
    از نوع کاربردی و به روش پیمایش با رویکرد توصیفی است و نمونه پژوهش شامل 105 نفرازکارکنان دانشگاه تهران( 21مرد و84 زن) از روش نمونه گیری تصادفی ساده به وسیله فرمول کوکران تعیین شد. داده های پژوهش با استفاده ازفهرست وارسی عملکرد وپرسشنامه مدیریت دانش گردآوری شد، تجزیه تحلیل اطلاعات با استفاده از روش های آماری(Tمستقل، تحلیل واریانس، یومن وایتنی ،ضریب همبستگی پیرسون ومیانگین) انجام شد.
    یافته ها
    وضعیت مدیریت دانش در بین کارکنان پایین تر از میانگین فرضی(3) و عملکرد شغلی بالاتراز میانگین می باشند و میزان مدیریت دانش وعملکرد شغلی در بین متغیرهای جمعیت شناختی:(جنس، سن، مدرک تحصیلی و سابقه خدمت)، متغیر سن با مدیریت دانش ؛ وسن وجنسیت با عملکرد شغلی تفاوت معنا داری را نشان داد.
    نتیجه گیری
    بین شاخص های مدیریت دانش با شاخص های عملکرد شغلی، تنها شاخص کسب دانش با شاخص های عملکرد شغلی(عملکرد وظیفه ای وزمینه ای) رابطه معناداری نشان داد وبین دیگر متغیرها رابطه معناداری یافت نشد.
    کلید واژگان: مدیریت دانش, کارکرد شغلی, متغیرهای جمعیتی}
    Kamal Dorrani, Hashem Adiban
    The present study is going to evaluate the relation between knowledge management processes and job performance of employees in university of Tehran. The research’s sample includes 105 employees of Tehran university (21 men and 84 women) using the random sampling and applying the Cochran formula. Besides, research’s data was gathered through performance appraisal checklist and knowledge management questionnaire. The analysis of information was done by using statistical methods (T -test, Anova , U Whitney, mean and Pearson correlation coefficient). The findings of the study showed that the situation of knowledge management among employees is lower than the supposed mean and that the job performance is above average. Evaluation of knowledge management and job performance among demographic variables: gender, age, educational level and history of serving demonstrated that only the age with knowledge management and also age, sex with job performance showed a significant difference. The results of the correlation coefficient between the components of the Knowledge Management and those of job performance indicated that the only significant correlation was found between the component of knowledge acquisition and the components of job performance (task and context performance) and among other variables no significant correlation was discovered
    Keywords: knowledge management, job performance, demographic variables}
  • صابر عبدالملکی*، کمال درانی، نوروزعلی کرمدوست، مسعود صدرالاشرفی
    دستیابی به سواد علمی هدف آموزش برنامه درسی علوم در نظام های آموزشی دنیا است. یکی از مهم ترین و اصلی ترین مولفه هایی که باعث افزایش سواد علمی در دانش آموزان می شود آموزش ماهیت علم است. هدف پژوهش حاضر بررسی نگرش دانشجویان کارشناسی دانشگاه تهران درباره ماهیت علم به عنوان مولفه سواد علمی می باشد. روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده های روانشناسی- علوم تربیتی و علوم پایه دانشگاه تهران است که از این جامعه به شیوه نمونه گیری طبقه ای با رعایت نسبت ها (جنسیت و دانشکده) نمونه ای به حجم 779 نفر انتخاب شدند. جهت جمع آوری نگرش دانشجویان به ماهیت علم، پرسشنامه ای بر اساس مبانی نظری پروژه 2061 طراحی گردید و اعتبار و روایی آن بررسی و تایید قرار گرفت. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان می دهد که وضعیت میانگین درک ماهیت علم و ابعاد آن در دانشجویان، با وضعیت میانگین متوسط نمرات دارای تفاوتی معنادار است؛ همچنین نتایج آزمون مانووا نشان می دهد که بین سطوح عامل دانشکده (دانشکده علوم پایه و دانشکده روانشناسی - علوم تربیتی) در باب متغیر ماهیت علم تفاوت معنادار وجود دارد. یافته ها بیان می کند که دانشجویان داری درک پایینی از ماهیت علم و ابعاد آن می باشند که بر اساس تحلیل نتایج پژوهش های انجام گرفته علت آن را می توان در این عوامل جستجو کرد: عدم توجه به مولفه های ماهیت علم در تدوین و طراحی برنامه درسی آموزش علوم، دانش و درک پایین معلمان از ماهیت علم، عدم توسعه علم و فناوری در جامعه و حمایت ها ساختارهای اقتصادی، سیاستی و فرهنگی از علم و ارزش های آن. همچنین یافته ها نشان می دهد میزان درک ماهیت دانشجویان دانشکده علوم پایه از دانشجویان دانشکده روانشناسی - علوم تربیتی بالاتر است که علت آن را می توان در ماهیت رشته های درسی دانشجویان در دو دانشکده و میزان پرداختن به موضوعات درسی با محوریت علوم و ماهیت علم در برنامه درسی آن ها پیدا کرد.
    کلید واژگان: سواد علمی, ماهیت علم, جهان بینی علمی, پژوهش علمی, اقدام علمی, پروژه 2061}
    S. Abdolmaleki*, K. Dorrani, N. Karamdoust, M. Sadrolashrafi
    Achieving a scientific literacy is the purpose of teaching the science curriculum in educational systems in the world. One of the most important and the most essential components that increases scientific literacy in students, is teaching about the nature of science. Purpose of this study is to investigate the attitude of undergraduate students at University of Tehran toward the nature of science as a component of scientific literacy. The research is descriptive and was conducted in survey study method. The population of this research includes all undergraduate students in faculties of psychology and educational sciences, and basic sciences. From this population, a sample size of 779 persons in stratified sampling method and considering the proportions (gender and faculty) was selected. In order to collect the attitudes of students about the nature of science, a questionnaire was designed based on the theoretical foundations of the project 2061 and its reliability and validity were examined and approved. One-sample t-test results indicate that the average of understanding the nature of science and its dimensions in students have significant differences with the average scores. Also the MANOVA test shows that there are significant differences between factor levels of faculties (faculty of psychology and educational sciences and faculty of basic sciences) about “nature of science” variable. Results showed that students have poor understanding about the nature of science and its dimensions. Based on the analysis of the results of conducted researches, the reasons can be traced in these factors: paying no attention to the components of nature of science in the development and design of science curriculum, low teachers’ knowledge and understanding about nature of science, lack of the development of science and technology in society and lack of the economical, political and cultural support structures for science and its values. The results also showed that students of basic science have more understanding about nature of science than students of psychology and educational sciences. The reason for that can be found in the nature of academic disciplines in two faculties and the amount of addressing the subject matters about science and nature of science in their curriculum.
    Keywords: Scientific literacy, Nature of Science, The Scientific Worldview, Scientific Inquiry, The Scientific Enterprise, Project 2061}
  • نرگس قدسیان، کمال درانی، هادی پورشافعی، محمدرضا اسدی یونسی
    هدف پژوهش حاضر تعیین مولفه های فرهنگ سازمانی آموزش و پرورش بوده است. این تحقیق از نوع زمینه یابی بوده که در آن از رویکرد استقرایی و روش کیفی نظریه پردازی داده بنیاد چندگانه، با استفاده از مصاحبه ی مسئله محور با کاربرد الگوی شاین برای سنجش فرهنگ، استفاده گردیده است. پس از تحلیل داده ها، الگوی فرهنگ سازمانی آموزش و پرورش در سه بعد «انطباق بیرونی» با چهار شاخص یادگیری سازمانی، مشتری مداری، چشم انداز، و پیشرو و فعال؛ «هماهنگی درونی» با چهار شاخص دانش گرایی، مشارکت قانونمند، ارزش های محوری، نگاه سرمایه ای به انسان و «روابط انسانی» با چهار شاخص کرامت ذاتی و اکتسابی، انگیزه، منافع ملی، رشد و تعالی؛ با مرکزیت آموزه های دینی، «حیات طیبه» طراحی گردید. برای تایید این که یافته ها مستخرج از داده هاست، ضمن استفاده مبادی متعدد تولید داده ها، در مراحل کدگذاری، یافته ها به مصاحبه شوندگان بازخورد داده شده و عکس العمل و نظرات آنان لحاظ گردیده است. قابلیت فهم و مفید بودن یافته ها از نظر خبرگان و اساتید دانشگاه تاییدگردیده.لذا الگوی ارائه شده از اتکاپذیری لازم برخوردار است.
    کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, آموزش و پرورش, الگوی فرهنگ سازمانی ادگار شاین}
    Narges Ghodsian, Kamal Dorrani, Hadi Pourshafei, Mohammad Reza Asadi Yoonesi
    The purpose of this study is to design of education organizational culture model. This study is descriptive and practical which has been done by a quantitative method. This study was done with a research question to determine the components of organizational culture of the education department with inductive approach and method of Multi Grounded theory، using a problem-based interview and applying the Schein’s model on culture evaluation. The considering the research question، the findings of the study resulted in predicting components and designing organizational culture pattern. this pattern with 12 cultural index in three dimensions ‘ external adaptation’; ‘ internal integratoin’ and ‘human relationship’ concentrating religious teachings ‘Hayat-e-Tayyebeh’ and was confirmed as the ultimate pattern for education organizational culture.
    Keywords: Organizational Culture, education, organizational culture pattern, Schein's model}
  • ندا زجاجی، کمال درانی
    اهمیت و جایگاه تعلیم و تربیت و نقش سازنده معلمان در تعیین سرنوشت آینده سازان جامعه، تامین و تربیت آنان را به عنوان اساس و مبنای آموزش وپرورش ضروری می کند. لذا کیفیت عمر کاری فرهنگیان که در برگیرنده نتایجی مانند رضایت مندی شغلی، فرصت های رشد و مسائل روان شناختی برای آنان، و دستاوردهایی مانند مدیریت مشارکتی، غنی سازی شغلی و شرایط مطمئن برای سازمان است، اهمیت می یابد. بدین منظور تحلیل محتوای اهداف بیان شده در اساسنامه دانشگاه فرهنگیان با مولفه های کیفیت عمر کاری مد نظر قرار گرفت. با توجه به روش تحلیل محتوا که رویه ای نظام مند، عینی و کمی دارد، مقوله های موجود در اهداف استخراج، و میزان مطابقت آن با هر یک از پنج مولفه کیفیت عمر کاری بررسی شد. از طریق شاخص های آماری فراوانی و درصد فراوانی برحسب تعداد دفعات اشاره هر یک از مقوله های اهداف به هر یک از مولفه های کیفیت عمر کاری مشخص شد در اهداف دانشگاه به مولفه «پرورش مهارت ها و قابلیت انسانی»، «استقلال در انجام دادن وظایف» و «توسعه قابلیت های کاری و تنوع فعالیت ها» توجهی کامل و جامع شده است، ولی مولفه های «حقوق و دستمزد منصفانه» و «انسجام اجتماعی در محیط کار» با اهداف دانشگاه تطابق کمی دارند که توجه خاص سیاست گذاران را می طلبد
    کلید واژگان: تحلیل محتوا, دانشگاه فرهنگیان, کیفیت عمر کاری}
    Neda Zojaji, Kamal Dorani
    The significant role of breeding and the effective responsibility of teachers in the future of society, highlights the need to procure and train them as the basis for education.Therefore, the quality of work life of educators which leads to several outcomes for themselves such as jobs at is faction, growth opportunities, psychological advantages and numerous achievements for the organization like participatory management, job enrichment and the confidence conditions, becomes crucial.The main objective of this paper is analyzing the goals’ content of educators’ university Statute in the scope of the quality of work life. Since, the content analyzing approach is a regular, numeric and intuitive method; we extracted the existed notions in goals and investigated their compliance with each of the five components of quality of work life, through statistical indicators like frequency and percentage frequency of notions of goals mentions to the work life components. In the university goals, comprehensive attention was paid to the components “skills and human capabilities development”, acceptable referring was made to the components “independence in performing duties” and “development of working capabilities and variety of activities”, however, the components “fair salary” and “” had low compliance with university goals, which needs extensive attention by
    Keywords: Content analysis, Educator's university, Work life quality}
  • سارم ظفری، نوروزعلی کرمدوست، کمال درانی، محسن نظرزاده زارع
    هدف از پژوهش حاضر، مشخص کردن میزان استفاده دانشجویان تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکتری) دانشگاه تهران از تلفن همراه جهت مقاصد آموزشی و عمومی می باشد. جهت نیل به این هدف، با استفاده از روش تحقیق توصیفی- پیمایشی به بررسی دیدگاه های دانشجویان پرداخته شد. جامعه آماری این پژوهش، شامل 12933 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه تهران بودند که از این شمار، تعداد 516 دانشجو بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی آن توسط استادان و متخصصان آموزش الکترونیکی مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 84/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کلموگروف- اسمیرنف، تحلیل واریانس یک راهه، و کروسکال الیس در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها نشان داد، میزان استفاده دانشجویان از قابلیت ها و امکانات تلفن همراه جهت مقاصد عمومی و آموزشی، کم تر از مقدار متوسط بوده است و تنها در بعضی از قابلیت ها نظیر؛ فایل صوتی، اس ام اس (پیام متنی) و مکالمه جهت مقاصد عمومی این مقدار بیش از متوسط بوده است. دیگر یافته ها نشان داد، استفاده عمومی از تلفن همراه بر اساس مقاطع و رشته های تحصیلی دانشجویان دارای تفاوت معناداری است، ولی در هیچ کدام از زیرگروه های تحصیلی در استفاده از قابلیت ها و امکانات تلفن همراه برای مقاصد آموزشی تفاوت معناداری مشاهده نشد. بنابراین، لازم است که استادان، جهت تشویق بیشتر جامعه دانشجویی به استفاده از فن آوری های سیار برای مقاصد آموزشی به تغییر در رویکردهای سنتی خود در فرآیند یاددهی- یادگیری مبادرت ورزند.
    کلید واژگان: یادگیری سیار, تلفن همراه, یادگیری الکترونیکی, دانشگاه تهران}
    Sarem Zafari, Norouz Ali Karamdoost, Kamal Dorrani, Mohsen Nazarzadeh Zare
    The aim of this research was to determine the rate of using cell phone for educational and general purposes by postgraduate and PhD students of the University of Tehran. To obtain this goal، using a descriptive survey method، students'' opinions were investigated. The statistical population consisted of 12933 postgraduate and PhD students of Tehran University، among whom a sample of 516 students were selected based on the stratified random sampling method. The data collection tool was a researcher-made questionnaire، the validity of which had been calculated by e-learning experts and supervisors. Its reliability was calculated 0. 84 using Cronbach alpha coefficient. For data analysis، Kolmogorov-Smirnov، ANOVA، and Kruskal-Wallis tests in SPSS software were used. The findings showed that the rate of using mobile capabilities and features for general and educational purposes by the students was less than the average rate، and only in some capabilities، such as audio، SMS and call for general purposes was more than average. Other findings showed that general use of mobile phones was different between students based on educational degree and fields of study. Also، there was not a significant difference among educational subgroups in the usage of mobile phone capabilities and features for educational purposes. Therefore، faculty members are recommended to change their traditional approaches in teaching-learning activities to encourage more the student community to use mobile technologies for educational purposes.
    Keywords: mobile learning, mobile phone, electronic learning, Tehran University}
  • کمال درانی، غلامرضا اسلامی بیدگلی، طاهره گوهری نادر
    هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش عمومی بورس اوراق بهادار تهران در ارتقا دانش مالی و گسترش فرهنگ سهامداری شرکتکنندگان در این دوره های آموزشی میباشد. در این پژوهش برای اندازهگیری میزان ارتقا دانش مالی و گسترش فرهنگ سهامداری از پرسشنامه محققساخته استفاده شده و برای بررسی میزان پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. در این پژوهش از روش سرشماری استفاده شده و تمام شرکت-کنندگان در دوره آموزشی تابستانه سال 1390 مورد بررسی قرار گرفتهاند. جهت آزمون سوالات پژوهش از آزمون T وابسته استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان میدهد، رابطه بین آموزش و ارتقا دانش مالی و فرهنگسازی مثبت بوده و این آموزشها کاملا اثربخش بودهاند. نتایج دیگری که از این پژوهش از طریق آزمونT مستقل و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه بهدست آمده نشان میدهد جنس، سن و تحصیلات تاثیری در اثربخشی آموزش در میان شرکتکنندگان ندارد.
    کلید واژگان: آموزش, دانش مالی, فرهنگ سازی}
  • علی عنایتی نوین فر، کمال درانی، نوروزعلی کرمدوست
    فرایند انتخاب رشته تحصیلی دانشجویان می تواند با توجه به شرایط زمانی و مکانی از عواملی تاثیر پذیرد که در این پژوهش برخی عوامل تاثیرگذار بررسی شده است. هدف این پژوهش بررسی مقایسه ای عوامل موثر بر انتخاب رشته تحصیلی دانشجویان دانشکده های فنی و مهندسی و روانشناسی و علوم -تربیتی دانشگاه تهران بود. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری شامل دانشجویان دانشکده های فنی و مهندسی و روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران(4573 نفر) بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای نمونه ای به حجم 414 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته با 42 گویه طراحی شد. روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان و روایی سازه آن از طریق تحلیل عاملی اکتشافی بررسی شد. پایایی ابزار نیز از طربق آلفای کرونباخ با ضریب 89/0 تایید شد. داده ها با استفاده از آزمونهای آماری من- ویتنی و فریدمن و t تک نمونه ای و نیز نرم افزار spss تحلیل شدند. با تحلیل آزمون t تک نمونه ای در بین دانشجویان فنی و مهندسی عوامل اقتصادی(99/3) و فردی (07/3) بالاتر از حد متوسط و عوامل اجتماعی(18/2)، کنکور سراسری(37/2) و عوامل موسسه ای – آموزشی(74/2) کمتر از حد متوسط در انتخاب رشته تحصیلی آنان تاثیر داشته است. در بین دانشجویان علوم تربیتی نیز عوامل اقتصادی(63/2) کمتر از حد متوسط، عوامل کنکور سراسری (82/3) بیشتر از حد متوسط، عوامل اجتماعی(02/3)، موسسه ای (09/3) و فردی(91/2) در حد متوسط در انتخاب رشته تحصیلی آنان تاثیر داشته است. نتایج نشان داد که عوامل تاثیرگذار بر انتخاب دانشجویان رشته فنی و مهندسی به ترتیب عوامل اقتصادی، عوامل فردی، موسسه ای – آموزشی، کنکور سراسری و عوامل اجتماعی- فرهنگی و عوامل تاثیرگذار بر انتخاب دانشجویان رشته روانشناسی و علوم تربیتی به ترتیب عوامل کنکور سراسری، موسسه ای، اجتماعی- فرهنگی، فردی و اقتصادی بود. افزون بر این، در میان عوامل پنج گانه بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده شد.
    کلید واژگان: انتخاب رشته, دانشکده فنی و مهندسی, دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی, دانشگاه تهران}
    Ali Enayati Novinfar, Dr. Kamal Durrani, Dr. Noruz Ali Karamdoost
    The process of students’ major selection can be influenced due to time and place situations. In this article some influential factors in major selections were investigated. The purpose of his study was to evaluate effective factors in students’ major selection at educational sciences and engineering colleges in University of Tehran. A descriptive survey design method was chosen for this study. Statistical population included all students at educational sciences and engineering colleges in University of Tehran. Using stratified sampling method، 414 individuals were randomly selected. A 44 items researcher made survey instrument was developed to measure students views on major selection factors. Questionnaire’s content validity was evaluated by experts and its reliability was examined through exploratory factor analysis. The reliability of questionnaire via Chronbach''s Alpha found to be. 89 Data were analyzed through Mann–Whitney، Friedman and single-sample t tests. Single-sample t-test results indicated that economic (3. 99) and individual (3. 07) factors had above average impact among engineering students، but social factors (2. 18)، entrance examination (2. 37) and the institutional /education (2. 74) had below average effects. Findings indicated that economic factors had less impact on education sciences’ students (2. 63)، but national entrance examination had above average effects on students’ major selection (3. 82). Social factors (3. 02)، institutional/educational (3. 09) and personal (2. 91) had a moderate effect. The results of factor analysis indentified five factors for engineering students: economical، personal، institutional/educational، entrance exam and social-cultural respectively. Factors identified for educational sciences’ students were: entrance exam، institutional، social-cultural، personal and economical in that order. Furthermore، a significant difference was observed between the two groups in five main factors.
    Keywords: Major Selection, Engineering College, Educational Sciences College, University of Tehran}
  • Mohsen Nazarzadeh Zare¹, Kamal Dorrani², Masoud Gholamali Lavasani³
    This study examined and comparison extension agents’ and farmers’ view towards in the agricultural extension education problems in Dezful. It way a descriptive study applying، survey method. The statistical population consisted of 5060 farmers and 50 extension agents. All extension agents were studied due to their small population and a sample of 466 farmers was selected based on the stratified ratio sampling method. The instrument was a researcher made questionnaire. For the purpose of data analysis، the statistical procedures including t test،، and factor analysis. The findings of factor analysis on the views of extension agents indicated that these courses dealt with problems such as usage of uniform methods of instruction for teaching content of the courses by extension agents، lack of insufficient information about the time of courses to farmers، and lack of incentives for creation motivation in farmers. Also، the findings of factor analysis on the views of farmers indicated that these courses encounter problems such as inadequate instruction and assistant equipments usage by extension agents،incompetent employment of knowledgeable and experienced extension agents corresponding to updated agricultural issues، lack of conformity in courses with time conditions of farmers، and ignoring the opinions of farmers in the arranging courses.
    Keywords: Agricultural extension, agricultural extension training courses, view of extension agents, view of farmers, Dezful}
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال