به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب کیوان باقری

  • کیوان باقری، نجمه نیسانی سامانی*، محمدرضا جلوخانی نیارکی، آرا تومانیان، لیلا حاجی بابایی
    اختصاص بیشترین سهم هزینه های مدیریت پسماند به بخش جمع آوری ازیک سو و ضرورت بهره وری عملیاتی این سیستم باکاهش زمان های صرف شده از سوی دیگر بهینه سازی سیستم جمع آوری و حمل را به صورت یک اصل در طراحی و مدیریت پسماند مطرح می سازد. اهمیت این موضوع ازآن جهت است که بهبود اندکی در عملیات جمع آوری می تواند تاثیر قابل ملاحظه ای در صرفه جویی هزینه های کل داشته باشد. لذا مقاله حاضر باهدف توسعه یک سامانه مدیریتی برای ناوگان جمع آوری و حمل ونقل مدلی مناسب برای مسیریابی وسایل نقلیه (کامیون) ارایه می دهد بگونه ای که هم مسیر مناسب برای هر کامیون جمع آوری پسماند و هم برنامه زمانی، مبدا، مقصد و مسیر حرکت کامیون ها مشخص شود. نوآوری اصلی این مقاله، به کارگیری سامانه اطلاعات مکانی تحت وب و توسعه مسیریابی بهینه وسایل جمع آوری پسماند با تاکید بر پارامترها و ویژگی های مکانی می باشد. برای به دست آوردن جواب مناسب از مساله مسیریابی وسایل نقلیه با ظرفیت محدود جمع آوری پسماند استفاده شد بگونه ای که هم بتواند زمان سفر را کمینه کند و هم پارامترهای 1- حداکثر کل زمان سفر مجاز و2- حداکثر مسافت طی شده مجاز وسایل نقلیه به عنوان محدودیت های مساله نیز رعایت شود. به منظور حل این مساله ابتدا داده های میزان حجم پسماند هر سطل زباله، مقدار زمان لازم برای تخلیه کردن هر سطل زباله، جهت حرکت شبکه معابر، ساعات شروع بکار وسایل نقلیه، محدودیت سفر در سرعت مجاز، امپدانس زمان و امپدانس فاصله هر یال، بر روی شبکه معابر در فرمت یک مجموعه داده به عنوان ورودی مدل پیشنهادی ساخته می شود. در ادامه مدل اجرا شده که برای هر کامیون یک مسیر پیشنهاد و در بستر وب این نتایج منتشر  شده است. بررسی نتایج حاصل نشان می دهد که رویکرد پیشنهادی  14% زمان، 24% مسافت طی شده و 35% مصرف سوخت را در مقایسه با وضعیت موجود ناوگان کاهش می دهد. همچنین میزان رضایت مندی کاربران از سامانه Web GIS موردبررسی قرار گرفت که نتایج حاکی از رضایت 89 درصدی کاربران می باشد.
    کلید واژگان: Web-based GIS, WCCVRP, پسماند جامد شهری, ظرفیت محدود, زمان سفر}
    Keyvan Baghei, Najmeh Neysani Samany *, Mohamad Reza Jelokhani Niaraki, Ara Toomanian, Leila Hajibabai
    Allocating the largest share of waste management costs to the collection sector on the one hand, and the necessity for operational efficiency of this system by reducing the spent time on the other hand, highlights the importance of optimization of waste collection and transport system as a principle in waste design and management. The importance of this issue is that even little improvement in the collection system could have a considerable impact on reducing total costs. Therefore, in order to develop a management system for (fleet collection and transportation), this paper presents an appropriate model for vehicles (truck) routing that determines the appropriate truck route, timetable, starting point, destination, and routes of each truck. The main innovation of this paper is the application of WebGIS and the development of optimal routing for waste collection vehicles with an emphasis on spatial parameters and features. To obtain an appropriate answer, routing vehicles with limited waste collection capacity were used in order to minimize the travel time and consider limiting parameters including, 1- maximum total allowable travel time and 2 – maximum allowable covered distance of vehicles. With the aim of optimal management of waste collection, features such as the amount of waste in each trash bin, the amount of time required to discharge each trash bin, the direction of network traffic, vehicle operating hours, road speed limits, time impedance and distance impedance of each edge were considered. The results show that in comparison to the current fleet, the proposed approach reduces travel time, distance, and fuel consumption by 14%, 24%, and 35%, respectively. User satisfaction with the WebGIS was also assessed indicating that 89% of the users are satisfied with this system.
  • کیوان باقری، نجمه نیسانی سامانی*، محمدرضا جلوخانی نیارکی، آرا تومانیان، لیلا حاجی بابایی

    رشد جمعیت و افزایش نیاز بشر به بهداشت و درمان، سبب افزایش تولید پسماندهای پزشکی شده است. در این میان جمع آوری و انتقال به مراکز دفن این پسماندها در کمترین زمان ممکن لازم است. یکی از ضروری ترین فاکتورهای مسیریابی وسایل نقلیه جمع آوری پسماند زمان سفر است. محاسبه زمان سفر به پارامترهای فراوانی بستگی دارد. رویکردی که همه پارامترهای تاثیرگذار در این امر را لحاظ و همچنین میزان تاثیر آن ها را تعیین می کند، می تواند به محاسبه دقیق زمان سفر و به تبع آن یافتن مسیر مناسب منجر شود. هدف اصلی این مقاله، تخمین دقیق زمان سفر با به کارگیری همه پارامترهای تاثیرگذار در پیمودن یک معبر برای وسایل نقلیه جمع آوری پسماند پزشکی است که با توجه به نیاز به یادگیری مکانی زمانی از الگوریتم های شبکه عصبی مصنوعی استفاده شده است که به نوعی نوآوری پژوهش نیز است. درواقع علاوه بر پارامترهای ایستا، به منظور به دست آوردن داده های پویا که یکی از محدودیت های اصلی این رویکرد است، از داده های لحظه ای دوربین های سازمان کنترل ترافیک و گوگل استفاده شده است. از داده های واقعی زمان سفر که وسایل نقلیه به منظور جمع آوری پسماند درمانی صرف کرده اند، به عنوان خروجی شبکه عصبی استفاده شده است. مدل پیشنهادی استفاده شده شبکه عصبی مکانی-زمانی (ST-ANN) نام دارد؛ زیرا لحظه حرکت وسیله نقلیه دو پارامتر زمان و مکان مشخص است. از پارامتر مکان ویژگی های ایستا و از پارامتر زمان ویژگی های پویای مربوط به آن گذر مشخص می شود. در این پژوهش، از بازه های زمانی 30 دقیقه ای استفاده شد. سپس این نتایج بر پایه زمان روز ترکیب تا زمان سفر پیش بینی شدند. در اجرای ST-ANN به منظور تعیین معماری مناسب 24 ترکیب متفاوت از اجزای آن اجرا شد و از تعداد 937 یال، 70، 15 و 15 درصد آن به ترتیب برای نمونه آموزشی، اعتبار سنجی و کالیبره کردن مدل استفاده و درنهایت با ضریب هم بستگی 91 درصد زمان سفر هر یال برآورد شد. از طرفی نتایج پژوهش با مدل های دیگر و با دو معیار ضریب هم بستگی (R2) و خطای میانگین مربعات (MSE) بررسی و مشاهده شد R2 به مقادیر 11/0، 08/0 و 02/0 و MSE به مقادیر 278، 190 و 26 بهبود یافته اند.

    کلید واژگان: پسماند پزشکی, زمان سفر, شبکه عصبی مصنوعی مکانی زمانی, مسیریابی}
    Keyvan Bagheri, Najmeh Neisani Samani *, Mohammadreza Jelokhani, Ara Toomanian, Leila Hajibabai

    Travel time data is important for most of the vehicle routing problems (VRP) aimed at modeling time constraints like customer time window as well as time objectives, such as minimizing travel time and waiting time. One of the most important advantages of precise travel times in VRPs is the reduction of total travel time and increasing route reliability, which with more accurate travel time data better removes time constraints. The obvious reasons for not using variable travel time in VRP are related to three factors. First, conventional VRP algorithms cannot consider variable travel time without major structural changes. Second, all parameters affecting travel time are often not used. Third, collecting the required data is very difficult. Therefore, designing appropriate models with enough accuracy in predicting travel time based on the effective variables is a necessity in the transportation planning process.In this paper, the appropriate variables for measuring the impact of spatial-temporal and traffic factors on the travel time of medical waste collection vehicles in a single route were defined and by examining and implementing the proposed model, the impact of these variables on the travel time was measured. To estimate the travel time, we used the proposed model called spatial-temporal neural network (ST-NN) which can examine the effect of variables at any moment of the travel time. The study area is Tehran metropolis with its entire urban passages network. The required data were first pre-processed and then entered into the neural network algorithm as model inputs. The model was

    Keywords: travel time, Medical waste, spatial-temporal artificial neural networks, Routing}
  • میلاد باقری، رحیمه رستمی، میثم ارگانی*، کیوان باقری

    بیمارستان از اجزای حیاتی و حساس شهر است که از نظر شرایط مربوط به پدافند غیرعامل به منظور مدیریت مخاطرات باید توجه ویژه ای به آن شود. شهر تبریز یکی از شهرهای پرجمعیت کشور است که خدمات درمانی مورد نیاز کل استان آذربایجان شرقی و تا حدودی استان های همجوار را تامین می کند. از این رو باید برای مقابله با مخاطرات طبیعی و انسانی رویکردهای لازم صورت گیرد تا بیمارستان های شهر در مواجهه با خطرهای احتمالی حداکثر ایمنی را داشته باشند. به دلیل اهمیت مطالعه حاضر از 13 معیار اثرگذار فاصله از مراکز حساس نظامی و صنعتی، فاصله از ایستگاه های آتش نشانی، فاصله از پارک ها و فضای سبز، فاصله از مراکز بهداشتی- درمانی، فاصله از مراکز تجاری، پراکندگی و شعاع دسترسی بیمارستان ها، فاصله از معابر و راه های اصلی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از کاربری های آموزشی، فاصله از مراکز سوخت و تراکم جمعیت استفاده شد و با روش شبکه عصبی موقعیت بیمارستان های شهر تبریز بررسی شد. نو آوری این پژوهش، استفاده از روش شبکه عصبی در تعیین آسیب پذیری مناطق مختلف در برابر مخاطرات و تهدیدهاست. برای این منظور از روش شبکه عصبی پرسپترون چندلایه (MLP) با الگوریتم آموزش لونبرگ-مارکوات استفاده شد. برای رسیدن به اهداف پژوهش 104 نقطه آموزشی معرفی و 13 نورون به عنوان نورون های لایه میانی تعیین شد و برای رسیدن به این تعداد از روش آزمون و خطا استفاده شد. با تعیین نحوه اثرگذاری معیارها مناطق مناسب مشخص شد. نتایج تحقیق نشان دهنده این است که در بین بیمارستان های کنونی بیمارستان "شهید عالی نسب" بهترین موقعیت را از نظر پدافند غیرعامل با هدف مدیریت مخاطرات در بین بیمارستان های شهر تبریز دارد و بیمارستان های "امام رضا"، "شهید مدنی" و "طالقانی" وضعیت نامساعدتری نسبت به بقیه دارند. نتایج همچنین نشان دهنده آن است که از نظر پدافند غیرعامل در مدیریت مخاطرات، قسمت های جنوب شرقی شهر نامناسب ترین و قسمت های شمال غربی بهترین مناطق برای احداث بیمارستان جدید هستند.

    کلید واژگان: بیمارستان, پدافند غیرعامل, شبکه عصبی مصنوعی, شهر تبریز, مدیریت مخاطرات, مکان استقرار}
    Milad Bagheri, Rahmimeh Rostami, Meysam Argany *, Keyvan Bagheri

    The hospital should be considered as one of the vital and sensitive components of the city in terms of passive defense conditions in order to manage risks. Tabriz is one of the most populous cities in the country, which provides the medical services needed by the whole of East Azerbaijan province and to some extent neighboring provinces. Therefore, in order to deal with natural and human hazards, it is necessary to take the necessary approaches so that the hospitals of this city have maximum safety in the face of possible dangers. Due to its importance, the study included 13 effective criteria for distance from sensitive military and industrial centers, distance from fire stations, distance from parks and green spaces, distance from health centers, distance from commercial centers, dispersal and radius of access to hospitals, distance. The main thoroughfares and roads, the distance from the fault, the distance from the river, the distance from the educational uses, the distance from the fuel centers and the population density have been used and the location of hospitals in Tabriz has been examined by neural network method. The innovation of this research is the use of neural network method in determining the vulnerability of different regions against risks and threats. For this purpose, multi-layered perceptron neural network (MLP) method with Lonberg-Marcoat training algorithm was used. To achieve the research goals, 104 training points were introduced and 13 neurons were identified as hidden layer neurons, and to achieve them, the trial and error method was used. To determine the effectiveness of the criteria, the appropriate areas were identified and the results show that among the current hospitals, Shahid Aali Nasab Hospital has the best position in terms of passive defense with the aim of managing risks among Tabriz hospitals and Imam Reza hospitals. "," Shahid Madani "and" Taleghani "are in a more unfavorable situation than others. The results also show that in terms of passive defense in risk management, the southeastern parts of Tabriz are the most unsuitable and the northwestern parts are the best areas for the construction of a new hospital.

    Keywords: Hospital, location, Passive Defense, Disaster management, Artificial Neural Network, Tabriz City}
  • کیوان باقری، نجمه نیسانی سامانی، محمدرضا جلوخانی نیارکی، آرا تومانیان
  • کیوان باقری*، میلاد باقری، علی اصغر حسین زاده، منصور پروین

    رطوبت خاک یکی از پارامترهای مهم محیطی است. روش های سنتی اندازه گیری میدانی رطوبت خاک نمی توانند تغییرات مکانی رطوبت را به نحو مطلوب نشان دهند. سنجش از دور نقش کاربرد وسیعی در این امر پیدا کرده است. هدف پژوهش، دسترسی به یک  مدل برآورد رطوبت خاک در جنوب تهران است. داده های ماهواره ای لندست 8 و ماهواره راداری Sentinel-1 از استان تهران تهیه شد. 128 نمونه خاک هم زمان با گذر ماهواره از منطقه برداشت و در مرحله اعتبارسنجی استفاده شدند. با پیش پردازش های لازم بر روی تصاویر ماهواره ای و با بهره گیری از چهار گروه از شاخص های مختلف: 1)  SAVI، NDVI، MI،NDWI 2)باندهای لندست8 3) فیلترهای رادار 4) LST اقدام به مدل سازی رطوبت خاک گردید. بررسی دقت توابع و معرفی دقیق ترین مدل ها، با محاسبه ی انواع روابط رگرسیونی بین معیارهای مذکور و نقاط زمینی انجام شد که نتایج حاصل از مقایسه ی روابط در گام نهایی، به معرفی دو مدل رگرسیون چند متغیره برای برآورد رطوبت منطقه مورد نظر ختم گردید. نتایج نشان دادند که مدل های معرفی شده از ضریب همبستگی مناسب R2=72 و R2=81 برخوردارند. همچنین در میان شاخص های موجود در چهار گروه، شاخص SAVI، باند1، باند11، فیلتر لی و LST ، بیشترین همبستگی برای برآورد رطوبت خاک را دارا می باشند.

    کلید واژگان: : سنجش از دور, رطوبت خاک, لندست 8, Sentinel-1}
    K. Bagheri, M. Bagheri, A. Hoseinzadeh, M. Parvin

    Soil moisture is one of the important environmental parameters. Traditional methods of field measurement of soil moisture cannot adequately reflect spatial variability of soil moisture. Remote sensing has a widespread role in this. Landsat 8 satellite data and Sentinel-1 radar satellite from Tehran were provided. 72 soil samples were taken at the same time by satellite passing from the area and used in the validation phase with the necessary processing on satellite images and utilizes four different groups of indicators: 1) SAVI, NDVI, MI, NDWI 2) bands of Landsat 8 3) filters Radar 4) LST to modeling soil moisture. The investigation of the accuracy of functions and the introduction of the most accurate models was done by calculating the regression relations between these criteria and the ground points. The results of comparison of relations in the final step introduced two multivariate regression models to estimate the moisture content of the proposed area. The results showed that the proposed models have a good correlation coefficient of R2 = 62 and R2 = 73. Also, among the indicators in the four groups, SAVI, Band 1, Band 11, Li and Least filters have the highest correlation for estimating soil moisture content.

    Keywords: Remote Sensing, Soil Moisture, Landsat 8, Sentinel-1}
  • کیوان باقری*، نجمه نیسانی سامانی، محمدرضا جلوخانی نیارکی

    موضوع جمع آوری پسماند یک چالش بزرگ برای جوامع مدرن می باشد حدود 80% از کل هزینه مدیریت پسماند را شامل می شود. بنابراین برنامه ریزی صحیح جمع آوری پسماند جهت به کارگیری اصولی منابع، می تواند از ایجاد هزینه های اضافی جلوگیری نماید و موجب بالا رفتن اثربخشی و درنهایت بهره وری مدیریت پسماند گردد. هدف از این تحقیق، یافتن مسیری های مناسب جمع آوری پسماند شهری با استفاده از داده های مکان مبنا طوری که زمان مجموع سفرهای وسایل نقلیه کمینه کردن شود. از طرفی محدودیت های حداکثر زمان مسافرت، حداکثر کل فاصله ی طی شده، حداکثر تعداد سطل زباله بررسی شده رعایت شود. در این تحقیق از تلفیق مسئله مسیریابی وسیله نقلیه (VRP) با سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده می شود. سناریوهای تحقیق بر پایه یک ناوگان ثابت غیریکنواخت با تعداد ثابتی از هر نوع ماشین با هزینه و ظرفیت های محدود و متفاوت می باشد. مسئله سازگار شده تحقیق با توجه به ویژگی های جمع آوری پسماند، مسئله مسیریابی وسایل نقلیه با ظرفیت دار نا متقارن و پنجره زمانی نرم [1] (ACVRPTWS) می باشد. در ادامه به منظور اجرای یک نمونه کاربردی از مسئله مورد نظر برروی مسئله جمع آوری پسماند در یک پایلوت از شهر تهران موردبررسی قرار گرفت. در ادامه نتایج حاصل از ACVRPTWS  با واقعیت مقایسه شده و نشان از کاهش 14 و 24 درصدی زمان مسافرت و زمان کل مسافرت می دهد. در واقع با استفاده از این روش می توان شبکه ای طراحی کرد که به کمک آن کاهش قابل توجهی در هزینه های جمع آوری پسماند داشته باشد به عبارت دیگر الگوریتم پیشنهادی توانسته است یک تناسب منطقی بین تعداد سطل های زباله مورد بررسی، حجم پسماند جمع آوری شده، مسافت پیموده شده و مدت زمان سرویس دهی هر وسلیه نقلیه برقرار کند . لازم به ذکر است که الگوریتم پیشنهادی در 5 دقیقه اجرا شده است.

    کلید واژگان: مسیریابی, پسماند های شهری, داده های مکان مبنا, ACVRPTWS}
    K. Bagheri*, N. Neysani Samani, M. R. Jolokhani Niyaraki

    Municipal solid waste collection is expensive and, in some cities, 46–85% of their whole waste management expenses are used for waste collection and transportation. Rapid urbanization and every day human actions generate a large amount of waste from residential, commercial, or industrial extents all over the world. Waste collection optimization can decrease the waste collection budget and environmental emissions by reducing the collection route distance. Therefore, suitable planning of waste collection process can prevent additional costs and increase the efficiency of waste management. This paper aims to find appropriate routes for municipal waste collection using geospatial data to minimize total travel time of vehicles. On the other hand, the constraint set for the maximum travel time, the maximum total distance traveled, and the maximum number of checked waste bins have to be taken into account. In this research, the integration of the Vehicle Routing Problem (VRP) with the Geographic Information System (GIS) is used. Research scenarios are considered based on a fixed non-uniform fleet with a constant number of each types of vehicles in the Asymmetric Capacitated Vehicle Routing Problem with Backhauls and with Time Windows (ACVRPTW). The reason for choosing the ACVRPTW for this research is that in urban traffic network, vehicles have limited capacity, also urban passages are oriented asymmetrically, on the other hand, the time of service to buckets garbage is important and they should be viewed in a time window.In order to implement the proposed method, first, location data of waste bins and the average amount of waste generated per day are prepared. Also, the standards and policies of the waste management organization including the number and types of vehicles with their characteristics such as capacity and fuel consumption should be provided. The amount of waste generated by each trash should be calculated further. These data provide a pattern for the amount of waste accumulated in each garbage bin. The next step is solving the routing problem; in fact, the same VRP is executed in a specific way with the restrictions, parameters, and target function of the ACVRPTW. Then, the evaluation of the results will be accomplished.ACVRPTW was surveyed in a case study of Tehran, Iran. The results of the ACVRPTW are compared with real applications, indicating a decrease of 14% and 24% in each trip and whole travel time. In addition, the results also indicate that this research clearly contains a scientific approach to urban waste collection systems, and the proposed algorithm is able to take into account the constraints that the waste management organization has put forward. Furthermore, it determined the optimal time routes for each vehicle according to its characteristics.  In fact, with this method, a network can be designed in order to reduce waste collection costs significantly. In other words, the proposed algorithm has been able to find an appropriate balance between the numbers of examined waste bins, the amount of collected waste, the mileage, and the duration time that each vehicle is serviced. It should be noted that the proposed algorithm runs in 5 minutes on average.

    Keywords: Routing, Urban Waste, Spatial-base Algorithms, Time Window}
  • کیوان باقری، آرش پوررضا، فرخ یدالهی
    مقدمه
    مطالعه ی حاضر، با هدف تعیین تاثیر تزریق وریدی آمیودارون بر فشار ورید مرکزی در بیماران تحت عمل جراحی بای پس عروق کرونر انجام گرفت.
    روش ها
    در یک مطالعه ی کارآزمایی بالینی، 76 بیمار تحت عمل بای پس عروق کرونر در دو گروه 38 نفره توزیع شدند. در بیماران گروه مورد، بعد از خارج شدن از پمپ قلبی- ریوی، 150 میلی گرم آمیودارون در 100 سی سی سرم دکستروز 5 درصد حل شد و در عرض 10 دقیقه به بیمار تزریق گردید. در گروه شاهد، با حجم مشابه، سرم دکستروز 5 درصد در مدت زمان مشابه به بیمار تزریق گردید. بیماران بلافاصله بعد از اینداکشن بیهوشی و 15 دقیقه بعد از جداسازی از پمپ و در زمان ورود به بخش مراقبت های ویژه، از نظر فشار خون سیستول، دیاستول، فشار متوسط شریانی و فشار ورید مرکزی کنترل شدند و نتایج دو گروه مقایسه گردید.
    یافته ها
    فشار خون سیستول، دیاستول، متوسط شریانی و ورید مرکزی، تفاوت معنی داری را بین دو گروه شاهد و مورد نشان نداد (05/0 < P). در طی مدت مطالعه، 8 بیمار دارای تغییرات الکتروکاردیوگرافی شدند که 7 نفر (9/18 درصد) آن ها از گروه شاهد و 1 نفر (2/2 درصد) از گروه مورد بودند و اختلاف دو گروه معنی دار بود (02/0 = P).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد تجویز آمیودارون بعد از خارج شدن از پمپ قلبی- ریوی، تاثیر قابل توجهی بر فشار ورید مرکزی و بروز اختلال همودینامیک ندارد، اما تجویز این دارو باعث کاهش معنی دار بروز آریتمی در بیماران تحت عمل جراحی بای پس عروق کرونر می گردد.
    کلید واژگان: بای پس کرونر, آمیودارون, فشار ورید مرکزی}
    Keyvan Bagheri, Arash Pour, Reza, Farrokh Yadollahi
    Background
    The aim of this study was to determine the effect of intravenous amiodarone on the central venous pressure in patients undergoing coronary artery bypass graft surgery.
    Methods
    In a clinical trial study, 76 patients underwent coronary bypass surgery were randomly divided in two groups of 38; in the first group, after exiting from cardiopulmonary bypass, 150 mg amiodarone was dissolved in 100 cc dextrose 5% serum and infused in 10 minutes. In the second group, with the same volume, dextrose 5% serum was injected to the patient over the same period. Patients in the two groups underwent anesthesia induction. Systolic, diastolic, mean arterial, and central venous pressures were measured in both groups at the time of induction, 15 minutes after separation from pump, and at the time of admission to the intensive care unit (ICU); the results of the two groups were compared. Findings: Systolic, diastolic, mean arterial and central venous pressures did not show any significant difference between the two groups (P > 0.05). During the study, 8 patients had electrocardiographic changes, of which 7 were from the control group and 1 from the amiodarone group (18.9% vs. 2.2%), and the difference between the two groups was significant (P = 0.02).
    Conclusion
    It seems that administering amiodarone in the operative phase does not have a significant effect on central venous pressure and hemodynamic parameters; but administration of this drug significantly reduces the incidence of arrhythmia in patients undergoing coronary artery bypass graft.
    Keywords: Coronary artery bypass, Amiodarone, Central venous pressure}
  • کیوان باقری*، سودابه پاپی

    مسکن به عنوان یکی از عناصر اصلی تعادل و پابرجایی اجتماع انسانی می باشد که سیستم زندگی اجتماعی در آن شکل می گیرد و وضعیت مطلوب آن در نواحی شهری و روستایی یکی از شاخص های توسعه اقتصادی اجتماعی در کشورهای جهان محسوب می شود. تدوین یک برنامه جامع در بخش مسکن به منظور دستیابی به وضعیت مطلوب مستلزم شناسایی و تجزیه و تحلیل ابعاد گسترده این بخش است. از راه های مهم آگاهی از وضعیت مسکن در فرایند  برنامه ریزی های منطقه ای، استفاده از شاخص های مسکن است، این شاخص ها که نشان دهنده وضعیت کمی و کیفی مساکن در هر مقطع زمانی است راهنمایی موثر برای بهبود برنامه ریزی مسکن آینده است. هدف این مقاله بررسی میزان برخورداری استان های کشور به لحاظ شاخص های مسکن در نقاط شهری می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی - تحلیلی و از نوع کاربردی می باشد. داده های مورد نیاز از سرشماری سال1390 گردآوری شده است. شاخص های مسکن در سه گروه تراکمی و رفاهی، زیربنایی و تسهیلات و استحکام سازه ای جمع آوری گردید، سپس وزن دهی به این شاخص ها با استفاده از روش AHP انجام شد و استان ها با استفاده از تکنیک TOPSIS رتبه بندی گردیدند. سطح بندی استان ها در گروه های همگن با استفاده از تکنیک تحلیل خوشه ای انجام شد و از ضریب همبستگی پیرسون جهت برسی رابطه میزان شهرنشینی با درجه برخورداری استان ها استفاده شد. یافته های تحقیق نشان می دهد بر اساس ترکیب شاخص های تراکمی و رفاهی،  زیربنایی و تسهیلات و استحکام سازه ای 90/12 درصد استان ها بسیار برخوردار، 13/16 درصد استان ها برخوردار، 58/22 درصد استان ها نیمه برخوردار، 16/45 درصد استان ها محروم و 23/3 درصد استان ها بسیار محروم هستند. استان تهران در بهترین وضعیت و استان سیستان و بلوچستان در بدترین وضعیت مسکن در نقاط شهری قرار دارند. همچنین نتایج تحقیق بیانگر عدم تعادل در برخورداری از شاخص های مسکن در بین استان های کشور و تابعبت الگوی توسعه در این زمینه از الگوی مرکز - پیرامون می باشد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نیز حاکی از همبستگی بین میزان شهرنشینی استان ها با درجه برخورداری آنها می باشد.

    کلید واژگان: شاخص های مسکن, TOPSIS, AHP, تحلیل خوشه ای, نقاط شهری, استان های کشور}
  • میلاد باقری، محمدرضا جلوخانی نیارکی *، عبدالخالق چارکانه، کیوان باقری
    رشد سریع شهرنشینی و توسعه شهری به ویژه در کشورهای درحال توسعه، به درک الگو و فرایندهای پیچیده رشد شهری با روش علمی و کارآمد نیاز دارد. لازمه ایجاد رشد شهری پایدار و برنامه ریزی توسعه شهری، درک الگوهای صحیح رشد شهری است. کرمانشاه نهمین شهر پرجمعیت کشور و یکی از چهار شهر نخست ایران از نظر حادبودن معضل حاشیه نشینی است. هدف این پژوهش، بررسی پتانسیل توسعه شهری در این شهر است. بدین منظور، شبکه عصبی پرسپترون چندلایه (MLP) با الگوریتم آموزش لونبرگ- مارکوات به کار رفت و داده های موثر در توسعه شهری به عنوان لایه های ورودی به شبکه تعیین شد. این لایه ها که در سه گروه اجتماعی-اقتصادی، کاربری زمین و بیوفیزیک قرار می گیرند، شامل 16 لایه هستند. در ادامه، پانصد نقطه به عنوان نقاط آموزشی شبکه تهیه و 12 لایه میانی نیز تعیین شدند. مطابق نتایج، با دورشدن از امکانات و مناطق شهری، پتانسیل ها به شدت کاهش پیدا می کنند و بیشتر مناطق دارای پتانسیل توسعه شهری در نزدیک ترین فاصله این امکانات و مناطق شهری قرار دارند. بیشترین مناطق پتانسیل دار توسعه شهری، در جنوب غرب شهر کرمانشاه و در اطراف جاده های اصلی کرمانشاه-اسلام آباد و کرمانشاه-کنگاور واقع است. مناطق شمالی شهر به دلیل ارتفاع و شیب زیاد، پتانسیل اندکی برای توسعه دارند. همچنین ضریب رگرسیون کلی 95 درصدی شبکه که حاصل شرکت تمامی داده ها در شبکه است، کارایی زیاد شبکه عصبی پرسپترون چندلایه را در این مطالعه نشان می دهد.
    کلید واژگان: پتانسیل یابی, توسعه شهری, شبکه عصبی, طبقه بندی, MLP}
    Milad Bagheri, Mohammadreza Jelokhani, Niaraki*, Abdolkalegh Charkaneh, Keyvan Bagheri
    The rapid growth of urbanization and urban development, especially in developing countries, needs to be understood scientifically and efficiently by the complex patterns and processes of urban growth. In this study, the Multilayer Perceptron Neural Network (MLP) with the Levenberg-Marquardt Learning Algorithm for Kermanshah Urban Development Potential was used. Effective data in urban development were identified as inputs to the network. These layers are subdivided into three groups: socio-economic, land use and biophysical, including 16 layers: distance from urban areas, distance from city streets, distance from hospital, distance from the clinic, distance from the park and the green area, distance from main roads, distance between the commercial centers, distance from educational centers, distance from the fire, distance from the fault, distance from the gas station, agricultural use, the use of the mountain, the use of the plain, slope and elevation. The 500 points were provided as network teaching points and the number of layers was 12 layers. Finally, according to the results, with the removal of facilities and urban areas, the potential has declined sharply, and most of the regions have urban development potential at the closest distance between these facilities and urban areas. The most potential areas of urban development are located in the southwest of Kermanshah and around the main roads of Kermanshah-Islamabad and Kermanshah-Kengavar. The northern areas of the city have a low development potential due to their height and slope.
    Keywords: Urban development potential, neural network, classification, MLP}
  • کیوان باقری*، سودابه پاپی

    در دهه های گذشته اهمیت فناوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه در سطوح بین المللی، ملی و محلی به طور فزاینده ای افزایش یافته است و از کلیدی ترین مفاهیم در رشد و توسعه کشورهای جهان بشمار می آید. علاوه بر اهمیت فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان ابزار توسعه، توزیع عادلانه این ابزار جهت رفع شکاف دیجیتال و توسعه متوازن و متعادل مناطق مختلف حایز اهمیت می باشد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی و رتبه بندی شهرستان های استان فارس از لحاظ دسترسی به شاخص های فناوری اطلاعات و ارتباطات می-باشد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است.جامعه آماری پژوهش 29 شهرستان های استان فارس در سال 1390 و شاخص های مورد استفاده 23 شاخص بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات است. از روش آنتروپی شانون به منظور وزن دهی شاخص ها و روش های VIKOR، TOPSIS، SAW، MORRIS به منظور رتبه بندی شهرستانهای استان فارس به لحاظ برخورداری از شاخصهای فناوری اطلاعات و ارتباطات استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای EXCEL، SPSS و GIS انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاخص های فناوری اطلاعات و ارتباطات در استان فارس به صورت متوازن توزیع نشده وتفاوتآ شکاریبین شهرستان ها انظردسترسی های شاخص ها ملاحظه می شود. نتیجه حاصل از رتبه بندی نهایی با استفاده از روش میانگین رتبه ها نشان می دهد که از لحاظ دسترسی به شاخص های فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرستان ارسنجان در رتبه اول و شهرستان خرامه در رتبه بیست و نهم قرار گرفته اند. همچنین یافته های پژوهش نشان می دهد که شاخص های فناوری اطلاعات و ارتباطات متناسب با جمعیت در سطح استان توزیع نشده است. نهایتا جهت توزیع متعادل شاخص های فناوری اطلاعات و ارتباطات یک اولویت بندی میان شهرستان های استان جهت برنامه ریزی و تخصیص بودجه ارایه شده است.

    کلید واژگان: فناوری اطلاعات و ارتباطات, شکاف دیجیتال, تکنیک های تصمیم گیری چند شاخصه, فارس}
  • میلاد باقری، محمدرضا جلوخانی نیارکی *، کیوان باقری
    با افزایش روزافزون جمعیت و نیاز به مواد غذایی، گندم به عنوان محصولی با بیشترین سطح زیر کشت و تولید سالانه در مقیاس جهانی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است لذا شناسایی و معرفی مناطق مساعد کشت آن در هر منطقه ضروری است. استان کرمانشاه به عنوان محدوده مورد مطالعه یکی از مناطق حاصلخیزی است که بیشترین کشت گندم را در بین محصولات زراعی دارد. بدین منظور در این مطالعه از شبکه عصبی پرسپترون چندلایه (MLP) با الگوریتم آموزش لونبرگ- مارکوات جهت شناسایی و معرفی مناطق مساعد کشت گندیم دیم استفاده شد. لایه های ورودی شبکه شامل 12 لایه؛ کاربری اراضی، میانگین بارندگی سالانه، میانگین بارندگی فصل پاییز، میانگین بارندگی فصل بهار، میانگین دمای سالانه، میانگین دمای فصل بهار، میانگین دمای فصل پاییز، شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، رطوبت نسبی، درجه- روز است. لایه های مربوط به بارندگی و دما به ترتیب با استفاده از داده های ایستگاه های باران سنجی و سینوپتیک و عمل درون یابی در محیط ArcGIS تهیه شدند. لایه های وابسته به ارتفاع نیز با استفاده از DEM با قدرت تفکیک 30×30 متر IRS استخراج شدند. ابتدا به منظور تعیین فضای جست وجو الگوریتم شبکه عصبی، مناطق غیر قابل کشت تعیین و از کل لایه های ورودی حذف گردید. 210 مکان مناسب کشت به عنوان نقاط آموزشی شبکه تهیه شد. در نهایت کلاس مناطق غیر قابل کشت که 15% و نتایج حاصل از مدل شامل پنج کلاس بسیار مساعد، مساعد، نسبتا مساعد، نامساعد و بسیار نامساعد که به ترتیب 5/4، 14/8، 24، 22/5 و 18/3 درصد از کل مساحت استان را به خود اختصاص داده اند، تعیین شد. همچنین ضریب رگرسیون کلی 91 درصدی شبکه که حاصل شرکت کلیه داده در شبکه است، بیانگر کارای بالای شبکه عصبی پرسپترون چندلایه در این پهنه بندی است.
    کلید واژگان: گندم, شبکه عصبی, پهنه بندی, پرسپترون چندلایه}
    Milad Bagheri, Mohammadreza Jelokhani Noaryki *, Kayvan Bagheri
    With increasing population growth and the need for food, wheat as the crop with the largest cultivated area and annual production on a global scale has been especially important. Therefore, identifying and recommending suitable areas for cultivation in each area is essential. Kermanshah province as the study area is one of the areas that most wheat crops are from among. Therefore, in this study Multilayer Perceptron Neural Network (MLP) with Levenberg-Marquardt algorithm was used to identify the potential of rainfed wheat cultivation. The input layer network consists of 12 layers: land use, average annual rainfall, average rainfall in the autumn, the average spring rainfall, the average annual temperature, average temperatures in spring, average temperatures in autumn, slope, aspect, elevation, humidity the relative and degree of days. The rainfall and temperature layers were prepared using the data from the stations of adventurous and synoptic and the interpolation operation in the ArcGIS environment, respectively. The altitude-related layer was extracted using with a DEM 30×30 meter IRS. To determine the search space of the neural network algorithm, the uncultivated areas are determined and removed from the entire input layers. 210 points of The right place to cultivate were prepared as network training points. Finally, the class of uncultivated areas which 15% and The results of the model consists of five classes: very suitable, suitable, somewhat suitable, poor or very poor, respectively, 5.4, 14.8, 24, 22.5 and 18.3 percent of the total area of the province is allocated. Regression analysis of all data on the network is 91% of the network of the company, effective for the MLP neural network is in these zoning.
    Keywords: Wheat, Neural networks, Zoning, Multilayer Perceptron (MLP)}
  • علی اکبر شمسی پور *، سوسن حیدری، کیوان باقری
    برنامه ریزی های مختلف و توسعه پایدار شهری، مستلزم ارزیابی و پیش بینی صحیح مقادیر تغییرات کاربری اراضی نواحی شهری است. همچنین پایش تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و پیش بینی این تغییرات با مدل سازی و اتخاذ سیاست های مدیریتی موثر، در راستای برنامه ریزی مطلوب شهری قرار دارد. هدف این پژوهش، پایش، شبیه سازی و پیش بینی گسترش شهر کرمانشاه با ترکیب مدل سلول خودکار، زنجیره ای مارکوف و رگرسیون لجستیک است. با این هدف نخست نقشه های کلاس های پوشش زمین کرمانشاه با استفاده از تصاویر چندزمانه ماهواره ای لندست سال های 1985، 2000 و 2013 تهیه، سپس صحت سنجی نقشه ها و آشکارسازی تغییرات انجام شده است. آشکارسازی تغییرات دوره اول (2000- 1985) و دوره دوم (2013- 2000) نشان می دهد که در سه دهه اخیر نواحی شهری به مقدار 6541 هکتار افزایش داشته است. براساس این تغییرات و انتخاب 7 معیار موثر در رشد و توسعه شهر، مدل سازی پتانسیل تبدیل کاربری برای سال 2013، با استفاده از روش رگرسیون لجستیک انجام شد. درادامه، برای کالیبره کردن مدل CA مارکوف، نقشه کاربری سال 2013 استفاده شد سپس با روش زنجیره مارکوف برآورد احتمال میزان تغییرات و توزیع مکانی آن ها برای سال 2026، و نقشه کلاس های پوشش زمین برای چشم انداز 2026 با مدل زنجیره CA مارکوف پیش بینی شد. نتایج آن هم نشان می دهد که به ترتیب مقدار زیادی از مساحت کلاس های مناطق کوهستانی، پوشش گیاهی، صخره ای و سطوح آبی به کاربری شهری تبدیل خواهند شد.
    کلید واژگان: تغییر کلاس های پوشش زمین, کرمانشاه, مدل CA مارکوف}
    Ali Shamsipoor *, Sosan Hidari, Keyvan Bagheri
    Different plans for sustainable urban development requires evaluation and accurate prediction of the scales of land use changes in urban areas. By reviewing these changes through satellite images, predicting them by modeling, and choosing effective managerial policies, we can step ahead in better town planning. The end of this investigation is to review, simulate, predict Kermanshah city expanding through combination of automatic cellular model, Markov chain and logistic regression. To achieve these purposes, firstly the land use maps of Kermanshah were provided by multi-time images of Landsat satellite of 1985, 2000, and 2013. As the second step, validation of these maps and manifestation of the changes was done. Manifestation of changes of the first period (1985-2000) and the second period (2000-2013) showed that urban areas has been expanded by 6541 hectares. According to these changes and selection of seven independent variables influencing the development of the city, modeling of the potential of land use change for the 2013 was done by regression logistic method. For the calibration of Markov chain CA model, land use map of 2013 was predicted and the error between the modeled map and the original land use map of 2013, show a kappa coefficient of 0.73. Then, using the Markov chain method, the estimate of possibility of changes and spatial distribution for 2026 was predicted. Finally, land use maps of 2026 was predicted through Markov chain CA model. Also, its results shows that a large amount of the lands of mountain areas, plant and rock cover
    Keywords: land use change-vegetation, Markov CA model, Kermanshah city}
  • کیوان باقری، عظیم هنرمند، سید جمال الدین حسینی موسی
    مقدمه
    با وجود بهبود نتایج بعد از عمل های قلبی، دلیریوم یک عارضه ی نورولوژیک شایع بعد از جراحی قلبی می باشد. از این رو، مطالعه ی حاضر، با هدف بررسی ارتباط بین دلیریوم بعد از عمل با میانگین فشار شریانی طی پمپ قلبی- ریوی در بیماران کاندیدای بای پس عروق کرونر انجام شد.
    روش ها
    در مجموع، 100 بیمار بستری کاندیدای بای پس عروق قلبی قبل و بعد از جراحی مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور بررسی ارتباط بین میانگین فشار شریانی و بروز دلیریوم، داده ها در بازه های قبل، حین و بعد از عمل جمع آوری شدند. بیماران با استفاده از آزمون کوتاه وضعیت ذهنی ارزیابی شدند.
    یافته ها
    دلیریوم قبل از عمل در 34 بیمار (34 درصد) یافت شد. همچنین، از 100 بیماری که تحت عمل بای پس عروق قلبی گرفتند، 74 بیمار (74 درصد) بیمار به دلیریوم بعد از عمل مبتلا شدند. ارتباط مثبت معنی داری بین امتیاز کل آزمون کوتاه وضعیت ذهنی و میانگین فشار شریانی طی پمپ قلبی- ریوی وجود داشت (020/0 = P و 220/0+ = r). همچنین، ارتباط معنی داری بین امتیاز کل آزمون کوتاه وضعیت ذهنی و درصد اشباع اکسیژن وجود داشت (030/0 = P و 290/0+ = r).
    نتیجه گیری
    مطالعه ی حاضر، ارتباط هایی بین بروز دلیریوم بعد از عمل و میانگین فشار شریانی و اشباع اکسیژن خون طی پمپ قلبی- ریوی را پیشنهاد می کند. حفظ میانگین فشار شریانی و اشباع اکسیژن خون در سطوح فیزیولوژیک طی پمپ قلبی- ریوی، ممکن است با میزان کمتر دلیریوم زودرس بعد از عمل و اختلال شناختی در ارتباط باشد.
    کلید واژگان: میانگین فشار شریانی, پیوند عروق کرونر, دلیریوم}
    Keyvan Bagheri, Azim Honarmand, Seyed Jamaleddin Hosseini-Moosa
    Background
    Despite improved outcomes after cardiac operations, delirium is a common neurologic complication after cardiac surgery. In this study, we aimed to investigate the association of postoperative delirium and mean arterial pressure (MAP) during cardiopulmonary pump in patients after coronary artery bypass graft (CABG).
    Methods
    100 inpatients submitted to coronary artery bypass graft were evaluated prior to and after surgery. In order to investigate the association between mean arterial pressure and incidence of delirium, data were collected at pre intra, and postoperative periods. The patients were examined for delirium using Mini-Mental State Examination (MMSE).
    Findings: Preoperative delirium was detected in 34 patients (34%) and 74 patients (74%) had postoperative delirium. There was a significant positive correlation between total score of MMSE and mean arterial pressure during cardiopulmonary pump (r = .22, P = 0.02). Furthermore, there was a significant correlation between total score of MMSE and O2 saturation (r = .22, P = 0.03).
    Conclusion
    Present study suggests associations between incidence of postoperative delirium and mean arterial pressure and O2 saturation during cardiopulmonary pump. Maintaining mean arterial pressure and O2 saturation of blood at physiologic levels during cardiopulmonary pump may be associated with less early postoperative delirium and cognitive dysfunction.
    Keywords: Coronary artery bypass grafting, Delirium, Mean arterial pressure}
  • سعید نگهبان، کیوان باقری، سوسن حیدری، لیلا گروسی
    پایش ویژگی های مختلف نواحی ساحلی یکی از عوامل اساسی در جهت استفاده ی بهینه از این منابع طبیعی و مدیریت پایدار آنها می باشد. هدف تحقیق پایش تغییرات ، شناخت و تعیین مناطق حساس به تغییرات خط ساحلی و تحلیل این تغییرات برپایه ژئومورفولوژی می باشد. برای این منظور ابتدا به کمک نقشه ها و مدارک موجود منطقه مورد مطالعه شناسایی شده و سپس از طریق تصاویر ماهواره ای با سنجنده های TM ، ETMو OLI در بازه زمانی سال های 1986 تا 2014، تغییرات خط ساحلی با استفاده از روش های مبتنی بر طبقه بندی حداکثر احتمال، بررسی شده اند. لازم به ذکر است میزان دقت کاپا و دقت کلی طبقه بندی حداقل %94 و 97% به ترتیب می باشد. در ادامه با استفاده از تکنیک مقایسه پس از طبقه بندی به پایش تغییرات پرداخته شد. نتایج حاکی از این است که محدوده مورد مطالعه در طی 28 سال گذشته، دارای تغییرات چشمگیری به صورت پسروی و پیشروی خط ساحل بوده است. طوری که در طول دوره اول (1986-1994) 9 کیلومترمربع کلاس خشکی به کلاس آب و 68 کیلومترمربع کلاس آب به خشکی تبدیل، در طول دوره دوم (1994-2001) 19 کیلومترمربع خشکی به آب و 17 کیلومترمربع آب به خشکی تبدیل و در دوره سوم (2001-2008) 43 کیلومترمربع کلاس خشکی به کلاس آب و 3 کیلومترمربع کلاس آب به خشکی تبدیل و در دوره آخر (2008-2014) 65 کیلومترمربع کلاس خشکی به کلاس آب و 30 کیلومترمربع کلاس آب به کلاس خشکی تبدیل شده است. در نهایت مناطق حساس به تغییرات در خط ساحلی تعیین، و با تهیه نقشه ژئومورفولوژی آن منطقه تحلیل شد.
    کلید واژگان: سنجش از دور, پایش تغییرات, خط ساحل, ماهواره لندست}
  • حامد قادر زاده، کیوان باقری، داود امین پور
    پژوهش حاضر با هدف تعیین سطوح توسعه‏یافتگی کشاورزی شهرستان های استان کردستان با استفاده از 31 شاخص عمده بخش کشاورزی انجام شد. برای تحلیل داده ها از تکنیک TOPSIS و تحلیل خوشه ایو برای نمایش فضایی میزان توسعه یافتگی از نرم افزار GIS استفاده شد. نتایج نشان داد شهرستان های مریوان و کامیاران به ترتیب با امتیازهای 491/0 و 475/0 در بالاترین درجه توسعه یافتگی و سروآباد و بانه با امتیازهای 340/0 و 343/0 در پایین ترین درجه توسعه یافتگی کشاورزی قرار دارند. به طور کلی، نتایج این پژوهش مبین توسعه نامتعادل و نامتوازن شهرستان های استان کردستان در بخش کشاورزی و شاخص های آن بود. بنابراین، توجه به توزیع متعادل توسعه در بخش کشاورزی استان با تاکید بر شاخص های مورد بررسی در این پژوهش پیشنهاد شد.
    کلید واژگان: توسعه کشاورزی, تکنیکTOPSIS, تحلیل خوشه ای, رتبه بندی, استان کردستان}
    H. H. Ghaderzadeh, K. Bagheri, D. Aminpoor
    This study aims to determine the level of agricultural development in counties of Kurdistan province using 31 key indicators relate to agriculture sector. For data analysis, TOPSIS technique and cluster analysis are used. Also, GIS software is used for spatial showing of development level. The results indicate that Marivan and kamyaran with scores 0.491 and 0.475 respectively have highest degree of development and Sarouabad and Beneh with scores 0.340 and 0.343 respectively are at the lowest level of agricultural development. In general, the results of this study show an unbalanced development in counties of Kurdistan province in agricultural sector. Therefore paying attention to the balanced distribution of development in the agricultural sector with emphasis on the investigated indicators in this research is proposed.
    Keywords: Agriculture Development, TOPSIS, Cluster Analysis, Ranking, Kurdistan Province}
  • کیوان باقری *، مسعود تقوایی
    زمینه و هدف
    امروزه علیرغم پیشرفت های تکنولوژیکی، سوانح طبیعی و بخصوص زلزله از دغدغه های اصلی جوامع است که تاکنون، روشی برای جلوگیری از وقوع و یا پیش بینی آن ابداع نشده است و تنها راه ممکن برای مقابله با این سانحه طبیعی، برنامه ریزی پیش از وقوع زلزله، برای کاهش اثرات ناشی از آن از طریق مدیریت بحران می باشد. بافت های فرسوده قدیمی شهرها به دلایل نارسایی ها و کمبودهایی که در زمینه های کالبدی، اجتماعی و فرهنگی در این محدوده از شهرها بروز کرده است و هم چنین آثار میراثی و تاریخی موجود در این بافت ها، نیازمند توجه ویژه در زمینه مدیریت بحران زلزله می باشند. هدف اصلی از نگارش این مقاله، تدوین راهکارهای مناسب در جهت مدیریت بحران زلزله در بافت فرسوده قدیمی شهر سنندج می باشد.
    روش
    این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی است و روش جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی می باشد. در این پژوهش با استفاده از تکنیک SWOT به بررسی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید محدوده بافت فرسوده قدیمی شهر سنندج در ارتباط با مدیریت بحران زلزله پرداخته شده و راهکارهای مناسب در این زمینه ارائه شده است.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان می دهد که فرصت های محدوده بیشتر از تهدیدها و ضعف های محدوده بیشتر از قوت ها می باشد و راهبرد قابل قبول جهت مدیریت بهینه بحران زلزله در محدوده راهبرد بازنگری و بعد از آن راهبرد تدافعی می باشد. راهبردها و راهکارهای این پژوهش می تواند در جهت مدیریت بحران زلزله در بافت فرسوده قدیمی شهر سنندج مفید و موثر واقع شود.
    نتیجه گیری
    یافته های پژوهش بیانگر آن است که با توجه به فراوانی آثار و ابنیه تاریخی، مذهبی و باستانی موجود در محدوده مساله مدیریت بحران باید همواره به عنوان یکی از بزرگترین مسائل آن مطرح باشد. به طوری که کم توجهی و بی توجهی به آن می تواند ضمن ایجاد خسارات به آثار و ابنیه تاریخی صدمات و آسیب های جسمی و جانی فراوانی را در هنگام وقوع زلزله به ساکنین وارد سازد.
    کلید واژگان: مدیریت بحران, زلزله, بافت فرسوده, SWOT, سنندج}
    Keivan Bagheri *, Masoud Taghvaei
    Background and
    Purpose
    Today, in spite of the technological advances, natural disasters, especially earthquakes are among the main concerns of the communities that no method has not been yet devised to prevent or predict it, and the only way to deal with this natural disaster, is to plan before the earthquakes, to reduce its effects through risk management. Old distressed areas of cities need to pay special attention regarding earthquake crisis management because of shortcomings and deficiencies arisen in physical, social and cultural contexts of these areas of cities as well as heritage and historical monuments in this context. The main purpose of writing this article is to develop proper solutions for earthquake disaster management in the old distressed area of Sanandaj city.
    Methods
    The present study is of cross-sectional type and library and field methods have been used to collect data. In this study, the strengths, weaknesses, opportunities and threats of old distressed areas of Sanandaj city have been investigated in connection with the earthquake crisis management using SWOT techniques and appropriate strategies have been presented in this field.
    Results
    The results show that the opportunities are greater than threats and also, weaknesses are greater than strengths in this area and revision strategy followed by defensive strategy are acceptable strategies for optimal management of earthquake disaster within the area. Strategies and recommendations of the study can be useful and effective for earthquake disaster management in the old distressed area of context of Sanandaj city.
    Conclusion
    The findings suggest that according to the abundance of historic, religious and ancient monuments and buildings in this area, crisis management must be always considered as one of the biggest issues in this regards. So that inattention and neglect can cause damage to historic buildings and monuments, and a lot of injuries and physical damage to residents during an earthquake.
    Keywords: crisis management, earthquake, Strategic Planning, distressed area, SWOT, Sanandaj}
  • برآورد میزان محصول گندم با استفاده از شاخص NDVI و تصاویر سنجنده OLI (منطقه مورد مطالعه بخشی از شهر گیلان غرب)
    کیوان باقری، زهرا جهانتاب، علی درویشی، علی اصغر آل شیخ
    کسب آگاهی و دانش در رابطه با برآورد میزان محصولات می تواند نقش مهمی را در مدیریت اراضی کشاورزی و برآورد میزان تولید خالص ایفا کند. امروزه تکنیک های سنجش از دور به عنوان یک ابزار مدیریتی برای بسیاری از عناوین و موضوعات مورد توجه می باشد. ترکیب نتایج حاصل از مشاهدات و اندازه گیری های زمینی با این تکنیک ها می تواند با فراهم آوردن داده های به هنگام و قابلیت بالای آنالیز تصاویر، کاربرد گسترده ای در تمامی بخش ها از جمله کشاورزی داشته است و مسیر رسیدن به کشاورزی دقیق را آسان تر کند. در پژوهش حاضر سعی برآن بوده که با استفاده از داده های زمینی موجود از 37 قطعه زمین زراعی و داده های ماهواره ای سنجش از دور و روش های آماری، مدل سازی و برآوردی دقیق از میزان محصول گندم در منطقه گیلان غرب ارائه گردد. لذا جهت بررسی ویژگی ها و فرآیندهای رشد در طول دوره ی کاشت تا برداشت محصول، از داده های سنجنده OLI، و برای نمایش تغییرات زیست توده از شاخص NDVI استفاده شده است. با ترسیم منحنی رشد گندم، ارتباط بین پارامترهای هندسی محاسبه شده از نمودار دوره رشد محصول (مساحت زیر نمودار، ماکزیمم، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی) و میزان محصول مشخص شده است، که این قسمت به نوعی جز نوآوری های تحقیق است. در نهایت با اعمال روش تحلیل عاملی با روش PCA روی پارامترها، با ایجاد رابطه رگرسیون خطی، میزان خطا برای هر یک از پارامترها بطور مجزا حساب شده است. با مقایسه نتایج یک رابطه رگرسیونی با بدست آمد. با استفاده از روش تحلیل عاملی میزان به میزان 04/0 افزایش داده شد و به مقدار 69/0 رسید.
    کلید واژگان: برآورد میزان محصول, گندم, تحلیل عاملی, سنجش ازدور}
  • برآورد میزان محصول گندم با استفاده از شاخص NDVI و تصاویر سنجنده OLI (منطقه مورد مطالعه بخشی از شهر گیلان غرب)
    کیوان باقری، زهرا جهان تاب، علی درویشی بلورانی، علی اصغر آل شیخ
  • جمال محمدی، کیوان باقری*، نصرت مرادی هوسین
    توسعه متعادل و متوازن فضاهای جغرافیایی، نیازمند بررسی دقیق و همه جانبه مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و شناخت بهتر نیازهای جامعه و بهبود آنهاست. بنابراین امروزه، مدیریت از ارکان اصلی رشد و تعالی به شمار می رود و هرگونه ضعف و نقصان در این رکن پیامدهای زیانباری برای آن مجموعه به همراه خواهد داشت و می تواند عاملی برای افزایش شکاف بین بخش های مختلف توسعه مناطق باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت توسعه یافتگی بخش بهداشت و درمان و سطح بندی شهرستان های همدان است. رویکرد حاکم بر این پژوهش توصیفی - تحلیلی است. در این تحقیق پس از شناسایی معیارهای موثر بر توسعه خدمات بهداشت و درمان جهت اختصاص وزن به هریک از آنها با توزیع پرسشنامه ای بر اساس نظر 30 نفر از کارشناسان بخش بهداشت و درمان اقدام به وزن دهی به هر کدام از شاخص ها بر اساس فرایند تحلیل سلسله مراتبی گردید. سپس با استفاده از روش TOPSIS توسعه یافتگی شهرستان-ها در بخش بهداشت و درمان مشخص گردید. برای تحلیل داده ها و ترسیم نقشه از نرم افزارهایSPSS، EXPERT CHOICE و GIS استفاده شده است. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که شاخص های بهداشت و درمان در استان همدان به صورت متوازن توزیع نشده است و اختلاف زیادی بین شهرستانهای استان از نظر توسعه خدمات بهداشتی ملاحظه می شود به طوری که همدان و فامنین به ترتیب در رتبه اول و دوم و شهرستان های کبودرآهنگ و بهار از لحاظ برخورداری از شاخص های بهداشت و درمان در رتبه-های آخر قرار دارند و با توجه به اینکه موضوع سلامت از مهمترین اصول زندگی در عصر پر چالش قرن بیست و یکم می باشد، این مهم نیازمند توجه جدی مدیران و برنامه ریزان شهری و منطقه ای می باشد.
    کلید واژگان: توسعه متعادل, شاخص های بهداشت و درمان, تحلیل فضایی, شهرستان های استان همدان}
    Dr. Jamal Mohammdi*, Keivan Bagheri, Nosrat Moradi Hosin
    Balanced and harmonious development of geographic spaces requires the close and comprehensive investigation of economic, social and cultural issues and better knowledge of society's needs and its improvement. Therefore, nowadays management is considered as one of the main factors of growth and development and any weakness and deficiency in this element will have harmful events for that set and can be considered as a factor for increasing the gap between different sections of improving regions. The objective of the present study is to investigate the situation of healthcare and gradation of townships of Hamedan. The dominant approach of this study is descriptive-analytical method. In the research, after identifying factors affective on improving healthcare services to adopt weight to each of them by distributing questionnaires based onthe ideas of 30 experts of healthcare section, the weight adopting of each of these indices based on hierarchical analysis was conducted. Then using TOPSIS, improvement of the townships in healthcare section was identified. To analyze the data and designing the maps, Expert Choice, Gis software programs were used. The results obtained indicate that indices of healthcare in Hamedan has not been distributed equally and many discrepancies has been observed among the townships in terms of healthcare services in such a way that Hamedan and famnin located in the first and the second rank and Kabudarahang and Bahar, in terms of enjoying healthcare indices located in the last ranks respectively. Concerning that the issue of health is one of the most important principles of life in the challenging 21st century, this important issue requires manger's and official's particular attentions.
    Keywords: Balanced Development, Healthcare Indecators, Spatial Analysis, Townships of Hamedan Province}
  • حمیدرضا وارثی، کیوان باقری، کیهان زندی، نعمت الله نادی پور
    توسعه متعادل و متوازن فضاهای جغرافیایی، مستلزم بررسی دقیق و همه جانبه مسایل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شناخت بهتر نیازهای جامعه و بهبود آنهاست. بخش بهداشت و درمان به عنوان یکی از بخش های مهم اجتماعی کشور، نقش تعیین کننده ای در سلامت و تندرستی افراد جامعه دارد و دسترسی عادلانه همه افراد به خدمات بهداشتی و درمانی پیش زمینه ایجاد عدالت در جامعه و موجب ارتقای سطح سلامت و ایجاد فرصت های برابر در جامعه خواهد شد. در همین راستا در پژوهش حاضر به بررسی و سنجش میزان برخورداری شهرستان های استان فارس از شاخص های بهداشتی و درمانی متناسب با جمعیت هر یک از شهرستان ها پرداخته شده است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی – تحلیلی است. پس از استخراج شاخص های بهداشتی و درمانی از سالنامه آماری 1390 استان فارس وزن دهی به شاخص ها با استفاده از روش آنتروپی صورت گرفته و سپس با استفاده از مدل های MORRIS و TOPSISشهرستان های استان رتبه بندی شده و رتبه نهایی هر شهرستان از روش ادغامی میانگین رتبه ها به دست آمده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که اختلاف زیادی بین شهرستان های استان در برخورداری از شاخص های بهداشتی و درمانی مشاهده می شود به طوری که شهرستان های جهرم، فسا، پاسارگاد و شیراز با اختلاف زیاد نسبت به سایر شهرستان ها در رتبه های نخست و شهرستان های خرامه، کوار، کازرون و رستم در رتبه آخر قرار گرفته اند. میزان ضریب پراکندگی محاسبه شده حاکی از عدم توزیع متعادل شاخص های بهداشتی و درمانی در سطح استان است. هم چنین نتیجه روش اسپیرمن 196/0 بدست آمده است نشان دهنده همبستگی ضعیف بین رتبه جمعیتی و رتبه برخورداری شهرستان ها استان فارس از شاخص های بهداشتی و درمانی است.
    کلید واژگان: تحلیل فضایی, شاخص های بهداشت و درمان, مدل TOPSIS, مدل MORRIS, استان فارس}
    Hamidreza Varesi, Kayvan Bagheri, Kaihan Zandi, Nematollah Nadipoor
    Equal and equitable development of geographical spaces requires an accurate and comprehensive study of economic, social, cultural issues and better knowledge of the needs of a society and improving them. The healthcare section as one of the important social sections of Iran, has a determining role in the health and wellbeing of individuals and the society. Fair access of all individuals to healthcare services is a foreground for creating justice in the society which results in the promotion of health level as well as creating equal opportunities in the society. In this line, the present study is to investigate and evaluate the degree of enjoyment of townships of Fars Province from healthcare indices proportionate to the population of each township. The present study is an applied one which uses a descriptive-analytical method. After extracting healthcare indices from the annual statistic book of 2011 of Fars Province, weighting indices was conducted using entropy method and then, using models of topsisand morris, the townships of the province were ranked and the final rank of each township was obtained using an integration method mean ratings. The results of the present study indicate that there are significant differences among the townships of the province in terms of enjoying healthcare indices in such a way that Jahrom, Fasa, Pasargad and Shiraz, with great differences are in the first ranks and Kherameh, kavar, Kazeroon and Rostam are in the last ranks. The value of the calculated dispersion coefficient indicate the lack of equitable distribution of healthcare indices in Fars province. Further, the result of Spearman was obtained as 0.196 which indicates that there is a weak correlation between population rank and the rank of the enjoyment of townships from healthcare indices.
    Keywords: Spatial analysis, Health Indicators, TOPSIS Model, morris Model, Fars Province}
  • جمال محمدی *، کیوان باقری، سامان حیدری

    از نیمه دوم قرن بیستم مفهوم مشارکت با نگرشی نو، به موضوع کلیدی در برنامه‌های توسعه، به خصوص برنامه‌های توسعه شهری بدل شده است. برای تقویت و گسترش امر مشارکت مردم در برنامه‌ریزی، شناخت عوامل موثر بر این امر ضروری است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی میزان مشارکت شهروندان در امور شهری و عوامل موثر بر آن در بین شهروندان شهر سنندج است. روش تحقیق پیمایشی- توصیفی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه ساکنان شهر سنندج تشکیل داده و حجم نمونه 383 نفر است که به شیوه نمونه‌گیری متناسب با حجم در مناطق سه‌گانه شهر سنندج انتخاب شده‌اند. روایی و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از روش اعتبار صوری و ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور تحلیل داده‌ها نیز از آزمون‌های t، توکی (Tukey)، پیرسون، تحلیل رگرسیونی و تحلیل مسیر جهت شناسایی اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرها استفاده گردید. یافته‌های این تحقیق نشان می دهد که میزان مشارکت مردم در امور شهری با میانگین 67/2 پایین‌تر از حد متوسط (در بازه0- 5) قرار دارد. هم‌چنین نتایج آمار استنباطی و آزمون فرضیات، نشان داد که بین متغیرهای میزان رضایت از عملکرد شهرداری، پایگاه اقتصادی- اجتماعی، تعلق به محله زندگی، استفاده از رسانه‌های جمعی، آگاهی از نحوه تهیه و اجرای طرح‌های توسعه شهری، اعتماد به مدیران شهری، عضویت در انجمن‌های محله‌ای، سن و جنس رابطه معناداری وجود دارد. استفاده از مدل تحلیل مسیر نشان می دهد که مقدار ضریب تعیین 62 درصد از مجموعه تغییرات متغیر وابسته توسط مدل تحلیلی پژوهش را تعیین می‌کند که در آن مولفه رضایت از عملکرد شهرداری با ضریب 401/0 تاثیرگذارترین و  مولفه‌های استفاده از رسانه‌های جمعی، آگاهی از نحوه تهیه و اجرای طرح‌های توسعه شهری، عضویت در انجمن‌های محله‌ای،  تعلق به محله زندگی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی افراد، اعتماد به مدیران شهری، جنس و سن در رتبه‌های بعدی اثرگذاری قرار دارند.

    کلید واژگان: مشارکت, مدیریت شهری, شهروندی, شهر سنندج}
  • کیوان باقری، سید محمدرضا صفوی، فهیمه محب محمدی
    مقدمه
    با توجه به اهمیت تغییرات همودینامیک حین و پس از عمل جراحی بای پس عروق کرونر و اثرات مهم این تغییرات بر روی عوارض پس از جراحی و با توجه به این که مطالعه ای جهت مقایسه ی اثرات دو داروی پروپوفول و ایزوفلوران بر روی تغییرات همودینامیک مربوط به عمل بای پس عروق کرونر انجام نشده بود، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی و مقایسه ی اثرات این دو دارو انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه، یک مطالعه ی کارآزمایی بالینی بود که در سال 1393 در بیمارستان شهید دکتر چمران اصفهان، بر روی 89 نفر از بیماران با محدوده ی سنی 70-40 سال که تحت عمل جراحی بای پس عروق کرونر قلب قرار گرفته بودند، انجام شد. افراد مورد مطالعه، در دو گروه دریافت کننده ی ایزوفلوران و پروپوفول تقسیم شدند و تغییرات همودینامیک حین عمل بای پس عروق کرونر قلب، هر 30 دقیقه تا پایان عمل و بعد از عمل بای پس عروق کرونر قلب در بخش مراقبت های ویژه هر دو ساعت تا شش ساعت بررسی و مقایسه گردید.
    یافته ها
    بر اساس آزمون Repeated measures ANOVA (Repeated measures analysis of variance)، تفاوت دو گروه از نظر فشار خون سیستول (475/0 = P)، فشار خون دیاستول (885/0 = P)، ضربان قلب (130/0 = P)، فشار نبض (572/0 = P) و درصد اشباع اکسیژن شریانی (425/0 = P) در 10 نوبت اندازه گیری (به ترتیب قبل از پمپ، شروع پمپ، 30، 60، 90 و 120 دقیقه بعد از شروع پمپ، بلافاصله بعد از اتمام پمپ و 2، 6 و 8 ساعت بعد از ورود به بخش مراقبت های ویژه) معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    در مطالعه ی حاضر، دو داروی ایزوفلوران و پروپوفول موجب اختلاف معنی داری در متغیرهای همودینامیک قبل، حین و بعد از عمل بای پس عروق کرونر قلب نشدند.
    کلید واژگان: پروپوفول, ایزوفلوران, پیوند عروق کرونر, همودینامیک}
    Keyvan Bagheri, Mohammad Reza Safavi, Fahimeh Moheb-Mohammadi
    Background
    Hemodynamic changes during and after coronary artery bypass graft surgery and the effects of these changes on postoperative complications are important. As there was not any study to compare the effects of propofol and isoflurane on hemodynamic changes during and after coronary artery bypass grafting، we decided to do this.
    Methods
    This clinical trial study was done on 80 patients undergoing coronary artery bypass surgery at the ages of 40 to 70 years in 2014 in Chamran Hospital، Isfahan، Iran. The subjects received isoflurane or propofol in two groups. Hemodynamic changes during coronary artery bypass graft surgery and then every 30 minutes until the end of the surgery and in intensive care unit every two hours to eight hours were compared.
    Findings
    Based on the repeated measure ANOVA test، the differences between the two groups in systolic blood pressure (P = 0. 475)، diastolic blood pressure (P = 0. 885)، heart rate (P = 0. 130)، pulse pressure (P = 0. 572) and arterial oxygen saturation (P = 0. 425) in 10 times of measuring (before the pumping starts، at pumping، 30، 60، 90 and 120 minutes later، immediately after the pumping and 2، 6 and 8 hours after admission to the intensive care unit) were not significant.
    Conclusion
    In our study، isoflurane and propofol did not cause significant differences in the hemodynamic variables before، during and after coronary artery bypass graft surgery.
    Keywords: Propofol, Isoflurane, Coronary artery bypass graft surgery, Hemodynamic}
  • کیوان باقری، فرشاد امیراصلانی، آرا تومانیان، سعید حمزه
    یکی از مهم ترین موضوع ها برای پیش بینی آب مورد نیاز یک منطقه در آینده، انتخاب مهم ترین شاخص ها و تعیین وزن آنهاست. در فرایند تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM) در انتخاب مدل برای تصمیم گیری، نمی توان به همه شاخص هایی که احتمال دارد موثر باشند توجه کرد؛ زیرا این کار ممکن است از لحاظ زمان اجرا یا دقت برای موضوع تحقیق بهینه نباشد. از طرفی موضوع بررسی میزان آب مورد نیاز یک منطقه پیچیده و مهم است؛ لذا برای رسیدن به این مهم باید از بهترین مدل و شاخص ها استفاده کرد. هدف این پژوهش انتخاب مهم ترین شاخص ها با استفاده از شبیه سازی مونت کارلو و روش الکتری و سپس نحوه پراکندگی میزان آب مورد نیاز مناطق شهر کرمانشاه در سال 1400 با استفاده از سیستم استنباط فازی است. از روش الکتری برای انتخاب مهم ترین شاخص ها و از روش مونت کارلو برای تعیین وزن شاخص های انتخابی استفاده شده است. در این تحقیق 10 شاخص طبیعی و زیرساخت انسانی برای توسعه شهر کرمانشاه انتخاب شده و با استفاده از نظرسنجی 40 کارشناس خبره ارزش دهی شده اند. روش الکتری این شاخص ها را فیلتر کرده است و با استفاده از شبیه سازی مونت کارلو میزان عدم اطمینان نظرسنجی کاهش داده شده و وزن شاخص ها نسبت به هم رتبه بندی شده است. نتایج حاکی از آن است که پاسخ دو مدل سیستم استنباط فازی و مدل تلفیقی مونت کارلو- استنباط فازی با هم اختلاف زیادی دارند و استفاده از نتایج مدل مونت کارلو- استنباط فازی برای مدیریت منابع آبی ریسک کمتری دارد.
    کلید واژگان: آب شرب, الکتری, کرمانشاه, مونت کارلو}
    Keyvan Bagheri, Farshad Amiraslani, Ara Toomanian, Saeid Hamze
    Introduction
    Shortage of high quality freshwater is one of the great challenges that human civilization is facing in the 21st century (Shiklomanov, 2000). This issue threatens the social welfare, public health and ecosystem health. On one hand, limited freshwater resources and increasing demand for this vital resource signifies water issue. On the other hand, non-uniformity of spatial and temporal distribution has complicated the management of these problems (Makhdoom, 1999). Climate change is also one of the main reason for worsening the quality and quantity of water while lowering groundwater level (Lambrakis, 2006). Therefore, good management of water resources to predict water demand for the future in different districts is needed. Accordingly, Multi Criteria Decision Making Method (MCDM) is used (Mousseau & Slowinski, 1998). The aim of this study is to compare the results of estimation of the Fuzzy Inference System and Fuzzy Inference System- Monte Carlo models for predicting drinking water demand in different districts of Kermanshah for the year 1400. Factors such as population growth, per capita water usage and urban development have been considered in order to the manage water resources and accurate planning of the Kermanshah city. This is the novelty of this research. In other words, at first the relation between distribution amount of water consumption and population distribution and after that, the relation between population distribution and the physical development of the city of Kermanshah are studied. That is according to physical development of the city, distribution amount of water consumption is determined. Data and
    Methods
    At first the parameters related to the research were determined by using expert opinions and previous research. The Electre method was used to reduce indicator numbers. After that Monte Carlo simulation was used for obtaining weighted indexes. Finally, for estimation of distribution of population and water demand, FIS method was employed. Ten indices affecting the population and amount of water were chosen according to previous researches. These identified parameters included slope, distance from the river, elevation, distance from pipelines water, distance from roads (roads- Avenue), a distance of the center of town, population density, land use, distance from the river. Due to existence of numerous gathered parameters, some of them were filtered as inputs for FIS model. For doing this, Electre model was considered to select more efficient indices based on the 40 experts’ opinions. Each index was weighed according to Likert scale. The most effective layer was labeled with "very importance" and the least effective layer with "little importance". For determining the index weight, Monte Carlo simulation method was used. FIS model was also employed to determine density population of districts of the city. FIS model was employed in two states: First, state as combination model in which the consequences of employed Monte Carlo method for weighting of different layers were assessed. In the second state, only FIS method was employed, because of equality in regarding index weights. Conclusion and
    Discussion
    Elimination of slope aspect, distance from the river and elevation comes from Electre method. It was mentioned that the Monte Carlo method is based on Saati Judgment, assigning to the accuracy of calculation (A=0/01). The value of T and N were calculated: T=%5 and N=10000. The result from FIS model and FIS-Monte Carlo model were considered to determine the amount of water that is needed for districts 1 to 3. Both models determined district 3 as the district that needs the maximum amount of water while district 1 with the minimum amount of water.
    Conclusion
    The evaluation of distribution of water demand for city is a very complicated issue that is influenced by a variety of parameters. These include the effect of population distribution such as natural factors, human infrastructure, policies in urban planning and urban development etc. Multi Criteria Decision Making (MCDM) method is commonly used to solve this problem. Because of high flexibility and power of their theory, fusion model are more efficient in counting complexity of problem (Shu, and Ouarda, 2008; Shahraki and Abbasian, 2014; Leyva and Fernandez, 2003; Asgharpour, 2012; Ghazanfari Rad, 2011; Rahmati et al., 2014; Sultan Panah and Farooq, 2000). So, these models are more efficient with respect to non-inclusive models. In this research two FIS and FIS-Monte Carlo methods were employed to estimate of population distribution and the amount of water demand with different results. According to the above explanation, the result of fusion model FIS-Monte Carlo is more reasonable. This reasonable result can be reported to the organizations that depend on water resources for future scheduling, management of water resources crisis.
    Keywords: drinking water, Electre, FIS, Kermanshah, Monte Carlo}
  • شیرین محمدخان*، عبدالکریم ویسی، کیوان باقری

    هدف اصلی از این مطالعه تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش در کوهستان شیرپناه ، با استفاده از مدل آنتروپی و ارزیابی این مدل در پهنه بندی وقوع زمین لغزش های کوهستان شیرپناه و شناخت میزان تاثیر هریک از عوامل پنج گانه در وقوع زمین لغزش می باشد.  در این پژوهش از عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای، نقشه توپوگرافی 50000، نقشه زمین شناسی 100000/1 و همچنین تحقیقات میدانی به منظور شناخت منطقه و عکسبرداری از لغزش های رخ داده استفاده گردید. به منظور تهیه نقشه خطر زمین لغزش در منطقه از مدل آنتروپی در محیط GIS استفاده گردید.نتایج نشان می دهد که عوامل فاصله از گسل، شیب، ارتفاع، لیتولوژی و جهت شیب، به ترتیب بیشترین تاثیر را در وقوع زمین لغزش در منطقه دارند. از مجموع مساحت منطقه، 249 کیلومترمربع (32 درصد) در محدوده خطر زیاد و 380کیلومتر مربع (84/48درصد) در پهنه خطر متوسط قرار دارد. این امر حاکی از آن است که پتانسیل خطر وقع زمین لغزش در منطقه بالا است. همچنین نتایج نشان می دهد 60 درصد لغزش های رخ داده در این منطقه، در پهنه حساس که توسط مدل آنتروپی مشخص شده بود، قرار گرفته اند، بنابراین صحت مدل پیشنهادی مورد تایید قرار گرفته و نقشه حساسیت تهیه شده می تواند به عنوان مرجعی در برنامه ریزی ها مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: پهنه بندی خطر, زمین لغزش, مدل آنتروپی, کوهستان شیرپناه}
    Shirin Mohammadkhan *, Abdolkarim Veisi, Keyvan Bagheri

    The main objective of this study is landslide Susceptibility mapping in the Shirpanah, byusing of Entropy model and evaluation of this model in the zoning of landslides occurrenceof Shirpanah Mountain and the extent of the influence of each of these five factors on theoccurrence of the landslide. In the survey aerial photographs, satellite imagery, topographicmaps, geological maps and field research to identify the area and were photography from theoccurred landslide. In order to landslide susceptibility Mapping in the area of entropy modelwas used in GIS environment. The results show that the distance of the fault, slope,elevation, lithology and slope, have respectively, the greatest impact of landslides in thisarea. The total area of 20 km² (32%) is consist of in high-risk areas and 380 km² (84/48%) inaverage-risk zones. This suggests that the potential risk of landslides in the area is high. Alsothe results suggest that a 60 percent area landslides in the area in the sensitive areasidentified by the entropy model was located. Therefore, the validity of the proposed model isverified and Susceptibility maps produced can be used as a reference in the planning.

    Keywords: Risk zonation, Landslide, Entropy model, Shirpanah mountain}
  • ژیلا سجادی، سامان حیدری*، کیوان باقری
    بافت های شهری یکی از عوامل تاثیرگذار در ایجاد امنیت شهروندان می باشند. پژوهش حاضر مطالعه ای تطبیقی است که با هدف بررسی میزان امنیت اجتماعی شهروندان در دو بافت فرسوده و نوساز و برنامه ریزی شده شهر جوانرود به انجام رسیده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری تمامی شهروندان ساکن دو بافت مورد بررسی هستند که براساس فرمول کوکران تعداد 380نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شده اند. نمونه گیری بهصورت غیراحتمالی آسان صورت گرفته است. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه و مطالعات میدانی استفاده شده است. روایی و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از روش اعتبار صوری و ضریب آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفته است. به منظور تحلیل داده ها از نرمافزارهای SPSS و Excel استفاده شد. از آزمون های T دونمونه ای مستقل و آزمون فریدمن برای تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان میدهد که امنیت اجتماعی شهروندان بافت فرسوده با میانگین2.52 کمتر از شهروندان بافت نوساز و برنامه ریزی شده با میانگین3.34 است. همچنین، امینت اجتماعی زنان با میانگین2.60 کمتر از امنیت اجتماعی مردان با میانگین3.19 است. میانگین میزان رضایت از عملکرد مدیریت شهری برای ایجاد محیطی ایمن و قابل زندگی در بافت فرسوده برابر با 2.09 و در بافت نوساز و برنامه ریزی شده برابر با 2.89 میباشد. درنهایت، میانگین میزان رضایت از عملکرد نیروی انتظامی برای برقراری امنیت در بافت فرسوده برابر با 4.02 و در بافت نوساز و برنامه ریزی شده برابر با 3.60 است. باتوجه به نتایج این پژوهش می توان بیان داشت که امنیت اجتماعی شهروندان ساکن در بافت فرسوده مطلوب نیست و نوسازی و برنامه-ریزی مجدد این بافت ها برای ایجاد محیطی ایمن و قابل زندگی برای شهروندان ساکن در آن امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
    کلید واژگان: امنیت اجتماعی, بافت نوساز و برنامه ریزی شده, بافت فرسوده, شهر جوانرود}
    Evaluate the social security of citizens / Case Study: Texture of old and new and planned Javanrood city
    Zhila Sajjadi, Saman Haidari*, Keyvan Bageri
    Send peace and welfare of the collective life of mankind, if Social Security is a fundamental issue in many aspects and different ways of life be ruled. The city is also one of the factors that affect various tissues of the security of citizens. The study aimed to investigate the social security of citizens in the context of old and new town planning Javanrood is written. Survey methods - descriptive. The population of all citizens residing in the examined tissue are sampled according to Cochran, 380 samples were as a society. Sampling was non-random. A questionnaire was used to collect data. Reliability and validity of the questionnaire using Cronbach's alpha coefficient of validity was examined. To analyze the data, SPSS and Excel software were used. To test this hypothesis, and Friedman was independent of T. Findings show that social security of citizen’s distressed areas with mean (2.52), less than citizens of new tissue and programmed to average (3.34), respectively. Social Security as well as women with a mean (2.60), less social security men with a mean (3.19), respectively. The average level of satisfaction with the performance of the police to provide security in old tissue with new tissue and programmed at 4.02 and was equal to 3.60. To analyze the data, SPSS and Excel software were used. To test this hypothesis, two-sample T-test and Friedman were used. Findings show that social security of citizen’s distressed areas with mean (2.52), less than citizens of new tissue and programmed to average (3.34), respectively. Social Security as well as women with a mean (2.60), less social security men with a mean (3.19), respectively. Based on this study it can be concluded that social security is not desirable citizens living in distressed areas and modernize and restructure the tissues, the social security of citizens is imperative and inevitable.
    Keywords: social security, planned new texture, distressed areas, Javanrood city}
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • کیوان باقری
    باقری، کیوان
    دانشجوی کارشناسی ارشد گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه اصفهان
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال