فهرست مطالب یاشار جیرانی
-
در این مقاله کتاب جواد طباطبایی با عنوان تاملی در ترجمه متن های اندیشه سیاسی جدید: مورد شهریار ماکیاولی، مورد بررسی قرار می گیرد. مدعای اصلی طباطبایی در این کتاب این است که دو عامل محوری در ترجمه های نادرست و غیرقابل اعتماد از متون فلسفه سیاسی عبارتند از «لغت بازی» و «ناآگاهی» مترجم از مباحث جاری در حوزه ی فلسفه ی سیاسی. ما در این مقاله با وضوح بخشیدن به این مدعا و سنجش آن از حیث وثاقت، نشان خواهیم داد که مدعای طباطبایی در آسیب شناسی ترجمه های نادرست، تا اندازه ی زیادی قرین صحت است. با این حال به نظر می رسد که برای تکمیل آن مدعا، می بایست عامل دیگری را نیز در نظر گرفت و آن نقد دخل و تصرف های مترجمان متون فلسفه ی سیاسی در آنها، به واسطه ی اطمینان خاطرشان از درستی فهمی است که از متن به دست آورده اند. در همین راستا کوشش کرده ایم تا نشان دهیم که نادیده گرفتن این عامل مهم، حتی اگر ملاحظات دوگانه ی طباطبایی را مد نظر قرار دهیم، باز هم می تواند به ترجمه های نادرست منجر گردد.کلید واژگان: فلسفه سیاسی, جواد طباطبایی, ماکیاولی, نظریه ی ترجمه}This paper is a review of JavadTabatabee's book titled A Consideration on the Translation of Modern Political Thought' Texts: A Case Study of Machiavell's Prince. In this book Tabatabaee argues that two main factors of unreliable translation in the field of political philosophy are translator's artistic playing with words and his lack of knowledge about current and important interpretations of major works of political philosophy. In this paper we argue that Tabatabaee's claims are for the most part plausible. Nevertheless it seems that Tabatabaee ignores another important factor responsible for unreliable translations, i.e.translator's alteration of literal translation of philosopher's text by virtue of his assurance that he has a sufficient understanding of philosopher's meaning. Therefore we try to argue that even if we observe two main conditions of good translation mentioned by Tabatabaee, this will not necessarily lead to a reliable translation. Thus in addition to Tabatabaee's two main conditions, translator also must observe the literal approach in translating philosophical texts.Keywords: political philosophy, Javad Tabatabaee, Machiavelli, theory of translation}
-
در نوشتار حاضر تلاش بر این است که به بررسی امکان طرح مفهوم «سکولاریسم قانونی» در آراء مارسیلیوس اهل پادوا بپردازیم. عموم شارحان مارسیلیوس صورت اولیه یی از سکولاریسم یعنی «سکولاریسم نهادی» را در آثار او و معاصرانش شناسایی کرده اند؛ یعنی سکولاریسمی که مخالف دخالت نهاد کلیسا بمثابه نهاد کلیسا در عرصه سیاسی است. اما همین شارحان از تایید شکل پیشرفته تری از سکولاریسم در آثار او که میتوان آن را سکولاریسم قانونی نامید، امتناع ورزیده اند؛ یعنی سکولاریسمی که مخالف دخالت باورهای الهیاتی بعنوان یک منبع رسمی در قوانین است. عموم شارحان معتقدند که این نوع سکولاریسم متعلق به فلسفه سیاسی دوران مدرن و بخصوص جان لاک است و نسبت دادن آن به مارسیلیوس را نوعی آناکرونیسم تفسیری قلمداد میکنند. برخلاف نظریات رایج، این نوشتار تلاش میکند در تقابل با این تفسیر تاریخگرایانه از اندیشه سیاسی مارسیلیوس و از طریق تحلیل متون مارسیلیوس نشان بدهد که تفسیر وی از ایمان بمثابه امری درونی و سپس خصوصی میتواند ما را بسمت یافتن صورتی اولیه، اما آشکار از سکولاریسم قانونی در آثار او هدایت نماید.
کلید واژگان: مارسیلیوس اهل پادوا, سکولاریسم, قرون میانه, مسیحیت}The present paper deals with the possibility of propounding the concept of “legal secularism” in the ideas of Marsilius of Padua. All commentators of Marsilius have detected a preliminary form of secularism, that is, institutionalized secularism, in his works and those of his contemporary scholars. This kind of secularism is opposed to the interference of the institution of the church as such in the field of politics. However, the same commentators have refused confirming a more advanced form of secularism in his works which is called legal secularism that is, one which is opposed to the interference of theological ideas as an official source with the laws. All commentators believe that this kind of secularism is rooted in the political philosophy of the modern period and, particularly, John Locke’s philosophy and maintain that attributing it to Marsilius is a kind of interpretive anachronism. Unlike the common theories, this paper aims to contradict this historistic interpretation of Marsilius’ political philosophy and, through analyzing his writings, demonstrate that his interpretation of faith as an inner and private affair can lead us toward a preliminary but clear form of legal secularism in his works.Keywords: Marsilius of Padua, secularism, Middle Ages, Christianity} -
-
-
این مقاله به بررسی مفهوم سکولاریسم سیاسی در اندیشه مارسیلیوس اهل پادوا فیلسوف قرن چهاردهم ایتالیایی می پردازد. در همین راستا نشان داده می شود که مارسیلیوس با شناسایی دو سویه بنیادی امر الاهیاتی مسیحی، یعنی سویه فراسیاسی و ذات سیاسی امر الاهیاتی، تفسیری را از متن مقدس ارائه می کند که به «سیاست زدایی از مرجع امر الاهیاتی» یعنی کشی شها منجر شود. این نظریه «سکولاریسم نهادی» نامیده شده است؛ زیرا در نهایت متضمن این امر است که نهاد کلیسا به مثابه نهاد کلیسا فاقد قدرت اجبارآمیز دنیوی (یعنی قدرت سیاسی) است. این مقاله نشان می دهد که مفهوم سکولاریسم در خاستگاه تاریخی اش از خصایص ویژه امر الاهیاتی مسیحی جدایی ناپذیر است و در وهله اول باید آن را «امری مسیحی» دانست.
کلید واژگان: مارسیلیوس اهل پادوا, سکولاریسم نهادی, قرون میانه, مسیحیت}This article examines the concept of secularism in the thought of Marsilius of Padua. Marsilius, employing two dimensions of the Christian theology (i.e. trans-political and political essence of the theology), presents an interpretation of the Holy Scripture that leads to “depoliticization of theological authority”. We call this theory “Institutional Secularism”; because it implies the separation of the church institution as church institution from secular coercive power. This article shows that the concept of secularism, in its historical origin, is inseparable from peculiar properties of Christian theology. In the first place, secularism is a “Christian affair”.
Keywords: Marsilius of Padua, Institutional Secularism, Middle Ages, Christianity} -
این مقاله به بررسی مسئله روح (پسوخه) و بدن در آراء هومر، افلاطون و ارسطو میپردازد. مدعای اصلی نوشتار حاضر از این قرار است که نظریات متضاد افلاطون و ارسطو در باب هستی شناسی روح و بدن، درنهایت در تعبیر دوگانه از هستی شناسی روح در دوران اسطوره یی بخصوص هومر ریشه دارد. به این معنا که تضاد دوران فلسفی میان افلاطون و ارسطو بر سر هستی شناسی روح و بدن، در تعبیر دوگانه و متضاد هومر از مفهوم روح ریشه دارد. بعلاوه، این مقاله سعی دارد با اثبات چنین نظری، قدمی بسیار کوچک در راستای فهم نسبت میراث اسطوره یی یونان باستان با دوران فلسفه انسانی آن بخصوص افلاطون و ارسطو بردارد.
کلید واژگان: هومر, افلاطون, ارسطو, مسئله روح و بدن, پسوخه}The present paper explores the mind-body problem in Homer, Plato, and Aristotle. Here, the writers claim that the opposing ideas of Plato and Aristotle concerning the ontology of body and soul is ultimately rooted in the dualist interpretation of the ontology of the soul in the mythical era, particularly in Homer’s period. In other words, the philosophical opposition between Plato and Aristotle concerning the ontology of the soul and body has its origin in Homerian dual and opposing interpretation of the concept of the soul. In addition, by substantiating this view, the writers have tried to take a small step towards understanding the relationship between the mythical legacy of ancient Greece and its period of humanistic philosophy, particularly that of Plato and Aristotle.Keywords: Homer, psyche, Plato, Aristotle, soul, body problem} -
یکی از بزرگترین مدعاهای اندیشه لیبرال در نیمه دوم قرن بیستم به این نکته بر می گردد که می توان لیبرالیسم را به مثابه یک دستگاه هنجاری، با ارجاع به مفهوم تکثرگرایی ارزشی توجیه کرد. اولین اندیشمندی که این ادعا را در قالب اندیشه ای نظام مند عرضه کرد سر آیزایا برلین فیلسوف سیاسی انگلیسی بود. برلین با تعریف لیبرالیسم به عنوان مکتبی که آزادی منفی را در راس سلسله مراتب ارزشی می نشاند، استدلال می کند که می توان لیبرالیسم را به طور منطقی از مبانی تکثر گرایی ارزشی استنتاج کرد. برلین سعی می کند به سه شیوه، یعنی محوریت انتخاب، ضدیت با آرمان شهر، و وجود ارزش های جهان شمول، استلزام منطقی میان تکثرگرایی ارزشی و ارجحیت آزادی منفی را اثبات کند. همه این شیوه ها از اثبات این استلزام باز خواهند ماند. در پایان نیز سعی شده است به طوری ایجابی و با اتکا به خصیصه عقلانیت ستیزی و الگو های تصمیم گیری در تکثرگرایی ارزشی، امکان استنتاج هرگونه ارجحیت ارزشی از تکثرگرایی مورد بحث قرار بگیرد.
کلید واژگان: لیبرالیسم, تکثرگرایی ارزشی, آزادی, آزادی منفی, آیزایا برلین}One major claim of liberalism in the latter half of the twentieth century was that it can be considered as a normative system due to value-based pluralism, a concept of its. The first scholar to introduce this in terms of a systematic thought was the English political philosopher, Sir Isaiah Berlin. Defining liberalism as a school placing negative freedom on top of value hierarchy, he argues that liberalism is inferable from the principles of value pluralism. He tries to confirm a logical entailment between value pluralism and preference of negative freedom in three ways, including, giving importance to having choice, opposition to utopia, and belief in existence of universal values. We will see how these ways fail to confirm such an entailment. The article discusses the possibility of inferring any value preference from the above mentioned relying on its anti-rationalist feature and decision making patterns.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.