مقالات رزومه:
دکتر سید فرخ مصطفوی
-
بیشتر تحقیقات نشان می دهند که رابطه ای معکوس بین مشارکت زنان در نیروی کار و فرزندآوری وجود دارد. با این حال با وجود کاهش چشمگیر باروری در ایران طی دو دهه گذشته، مشارکت زنان رشد قابل ملاحظه ای نداشته است. برای بررسی این موضوع، این مطالعه دو هدف را دنبال می کند: نخست، تبیین نظری رابطه ی مشارکت اقتصادی زنان و فرزندآوری آن ها؛ دوم، بررسی تجربی موضوع با استفاده از داده های «آمایش هزینه و درآمد خانوار» مرکز آمار ایران برای سال های 1370 تا 1391. طبق مدل نظری، دو رابطه متقابل بین مشارکت اقتصادی زنان و فرزندآوری آن ها قابل تصور است. از یک طرف، اثر درآمدی که از طریق آن مشارکت بیشتر زنان می تواند موجب افزایش درآمد خانوار و در نتیجه باروری بالاتر شود؛ از طرف دیگر، اثر جانشینی که طبق آن تمایل به فرزندآوری خانوار، مشارکت اقتصادی زنان را تضعیف می کند. نتایج یک سیستم معادلات همزمان در داده های تابلویی استانی، وجود هردوی این روابط را تایید می کند. برای مواجهه با این مشکل درونزایی، در خردسنجی از هم جنس بودن دو فرزند اول بعنوان متغیر ابزاری تصمیم برای باروری مجدد استفاده می کنیم. بر اساس نتایج، رابطه مورد بررسی در ایران بیشتر طبق الگوی اثر درآمدی است. بر این اساس، رفتار جانشینی فرزندآوری و مشارکت، که بیشتر تابع متغیرهای فرهنگی است، در دوره مورد بررسی متحول شده است. بنابراین تسهیل مشارکت و حمایت از زنان شاغل در ایران تهدیدی برای بدتر شدن وضعیت باروری نیست و حتی ممکن است از طریق افزایش درآمد، یک سیاست تشویق فرزندآوری نیز محسوب شود.کلید واژگان: مشارکت زنان, باروری, اثر درآمدی, اثر جانشینی, درونزاییFemale labor force participation (FLP) has been shown to be inversely correlated with fertility based on most literature. However, despite a considerable decline in fertility rate in Iran over the past two decades, women's participation in labor force has not been increased significantly. To investigate the issue, this study is following two objectives First, to explain the relationship between the FLP and childbearing, theoretically. Second, to study empirically the matter using the data of Household Income and Expenditure Survey (HIES) conducted by the Statistical Center of Iran (SCI) in years 1991 to 2012. Based on the theoretical model, two mutual relationships can be explained for FLP and childbearing. In one hand, female labor force participation can lead to increase of family income and fertility. On the other hand, there is the substitution effect by which a woman who has desire to bear a child, would undermine her economic participation. Existence of both effects system was confirmed, using simultaneous equations in provincial panel data. To encounter this endogeneity problem, we employed an instrument variable as “same gender of the first two children” for decision of having another child. Based on the results, the relationship between FLP and fertility in Iran is based on the income effect. Accordingly, the substitution effect of childbearing and labor force participation which is under influence of cultural factors, has been evolved. Hence, it does not seem that facilitating FLP and support of employed women would be a threat to fertility behaviors in Iran. Even, it might be considered as an encouraging policy for childbearing by enhancing family incomeKeywords: Female Labor force Participation, Fertility, Income effect, Substitution Effect, Endogeneity
-
در چند دهه گذشته تحلیل علی برمبنای رهیافت خلاف واقعیت در علوم اجتماعی گسترش قابل ملاحظه ای یافته است. این دانش امکان برآورد تاثیر علی و نیز ارزیابی سیاستها و پروژه های اجتماعی را فراهم میسازد. مقاله به ارایه یکی از روش های برآورد تاثیر علی، روش همتا سازی، میپردازد. ابتدا چارچوب نظری تحلیل علی برمبنای رهیافت خلاف واقعیت ارایه میشود. سپس، با استفاده از روش همتا سازی فاصله ای با نمرات گرایش، تاثیر سواد مادر بر مرگ و میر کودکان در ایران برآورد میشود. داده های بکار رفته از بررسی جمعیتی و بهداشتی ایران است. نتایج نشان میدهد که برای موارد همتا شده، سواد مادران باعث کاهش مرگ و میر کودکان به اندازه 18 مرگ در هزار تولد زنده میشود. مقاله همچنین محدودیتهای کاربرد روش را در مطالعات مشاهده ای ارایه میکند.کلید واژگان: برآورد تاثیر علی, همتا سازی فاصله ای, نمرات گرایش, مرگ و میر کودکان, سواد مادر, خلاف واقعیت, میانگین تاثیر علیThe counterfactual approach to causal analysis has received considerable attention in the social sciences. The method makes it possible to estimate causal effects and evaluate social policies and projects. This paper presents the theoretical framework for causal analysis based on counterfactual framework. Then, using interval matching with propensity scores, the effect of mothers literacy on infant mortality is estimated. Data used is from Iran Demographic and Health Survey. The results indicate that for matched cases mothers literacy reduces infant mortality by about 18 deaths per thousand live births. The paper also presents the limitations of the method in observational studiesKeywords: interval matching, propensity scores, infant mortality, mother's literacy, counterfactual, average treatment effect
-
ازدواج پدیده ای اجتماعی، جمعیتی و اقتصادی است که سن ازدواج، نشانگر خوبی برای بررسی این پدیده به شمار می رود. الگوی ازدواج در کشور ما نیز مانند بسیاری از کشورهای دیگر دچار تغییرات محسوسی شده و افزایش میانگین سن ازدواج زنان در ایران از 9/19 در سال 1365 به 4/22 در سال 1375 و رسیدن به میانگین 3/23 در سال 1385 بر اساس نتایج سرشماری مرکز آمار ایران گویای این تغییر است.
این مقاله به بررسی عوامل موثر بر سن ازدواج زنان می پردازد و هدف از آن در درجه اول، یافتن عوامل موثر بر سن ازدواج زنان در چارچوبی اقتصادی است و در درجه بعدی، یافتن تاثیرات این عوامل بر اساس داده های موجود در ایران می باشد.
برای درک تاثیرگذاری این عوامل، از روش ارزیابی زمان وقوع رخداد و روش رگرسیونی کاکس (Cox Regression) استفاده گردیده است که به دلیل اینکه افراد ازدواج نکرده را نیز بر اساس نرخ وقوع در نظر می گیرد، کاستی های مربوط به روش های رگرسیون معمولی را در بررسی عوامل موثر بر سن ازدواج، در بر ندارد.
در این مقاله عوامل: شهری – روستایی بودن، قومیت، سطح تحصیلات، سرانه هزینه های خانوار، دسته (سال) تولد که منبع آن، داده های اقتصادی- اجتماعی خانوار سال 1380 و متغیرهای محیطی نسبت جنسی استانی، نرخ بیکاری استانی زنان و نرخ بیکاری استانی مردان که از داده های سرشماری سال 1375 استخراج گردیده است، مورد بررسی می باشد. برای مطالعه تاثیر عوامل فوق بر سن ازدواج زنان، از دو مدل: یکی شامل همه زنان بالای 10 سال و دیگری شامل زنان 10 تا 30 سال موجود در نمونه سال 1380، استفاده گردیده است.
نتایج پژوهش تاثیر مثبت سطح تحصیلات را بر سن ازدواج زنان ثابت می کند. همچنین متغیر شهری بودن در مقایسه با روستایی بودن در مجموع تاثیر منفی بر سن ازدواج زنان نشان می دهد. در میان قومیت های مختلف نیز تفاوت سن ازدواج دیده می شود؛ به طوری که در مدل اول، سن ازدواج زنان گیلانی نسبت به زنان مازندرانی بالاتر بوده و سن ازدواج زنان بلوچ و زنان لر نسبت به مازندرانی ها پایین تر می باشد و در مدل دوم، سن ازدواج ترکمن ها، کردها و گیلک ها نسبت به مازندرانی ها بالاتر بوده است.
همچنین نتایج نهایی نشان می دهد که سن ازدواج در میان خانوارهای طبقات اقتصادی بالاتر، پایین تر می باشد و نهایتا سن ازدواج در میان دسته های سنی اخیر نسبت به گذشته، با روندی افزایشی روبه روست.
کلید واژگان: سن ازدواج زنان, رویکرد اقتصادی, رگرسیون کاکس, ایرانMarriage is a demographic, social and economic phenomenon and age of marriage is a good instrument for its analysis. Age pattern of marriage among women in Iran has recently changed. Mean age at first marriage increased from 19.9 years in 1986 to 22.4 years in 1996 and to 23.3 years in 2006. In this article various factors affecting age of marriage are identified. An economic approach to define and identify parameters and variables of the model and the mechanisms that affect marriage and its timing are also used. Under this approach an econometric model to identify socioeconomic factors affecting women’s marriage pattern in Iran is developed. Data is from the 2001 Socioeconomic Survey of Iranian Households and the 1996 census of Iran. Proportional Hazard Cox Regression model is used to analyze data. The application of Proportional Hazard Cox Regression technique indicates that education has a statistically significant and strong positive effect on woman’s age at the first marriage. Other significant factors include rural–urban residence, ethnic group, age group, and socioeconomic status of the household. -
هدف عمده این پژوهش بررسی رابطه بین موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانوار و مرگ و میر کودکان زیر یکسال در ایران به تفکیک کودکان پسر و دختر است. در این پژوهش، از متغیر ثروت، جهت نشان دادن موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانوار و از روش تحلیل مولفه های اصلی برای ساختن شاخص ثروت استفاده شده است. داده های بکار رفته مربوط به بررسی جمعیتی و بهداشتی ایران است که در سال 1379 جمع آوری شده است. برای تحلیل چند متغیره از رگرسیون لاجستیک استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهند که موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانوار (شاخص ثروت) با میزان مرگ و میر کودکان پسر و دختر رابطه معکوس دارد. تحصیلات مادران کارایی ثروت را در کاهش مرگ و میر کودکان پسرافزایش می دهد، اما چنین رابطه ای برای کودکان دختر دیده نمی شود. هم چنین میزان مرگ و میر کودکان زیریکسال درگروه های فقیر جامعه بیش از دو برابر گروه های ثروتمند است.
کلید واژگان: مرگ و میر کودکان, موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانوار, شاخص ثروت, روش تحلیل مولفه های اصلی, بررسی جمعیتی و بهداشتی ایرانThe main objective of this paper is studying the relationship between socioeconomic status of household and male and female infant mortality in Iran. In this paper, wealth represents the socioeconomic status of households. The method of Principal Component Analysis is used in order to construct a wealth index. Data is obtained from the Demographic and Health Survey of Iran that was collected in 2000. Logistic regression is used for multivariate analysis. The results of analysis indicate that socioeconomic status of household (wealth index) has an inverse relationship with both male and female infant mortality. Mother's education increases the effect of wealth index on male infant mortality. The same relation was not obtained for female children. Infant mortality rates among poor social groups are more than twice in comparison with wealthy groups. -
این مطالعه به بررسی رابطه میان تحصیلات مادر و مرگ و میر کودکان زیر یک سال در ایران می پردازد. از آنجایی که همبستگی مشاهده شده میان تحصیلات مادر و مرگ و میر کودکان ممکن است به واسطه ارتباط این دو متغیر با موقعیت اقتصادی- اجتماعی و خصوصیات محل زندگی خانوار باشد، لذا سعی شده است دو متغیر اخیر کنترل شوند. داده های به کار رفته مربوط به بررسی جمعیتی و بهداشتی ایران است. برای تحلیل داده ها از رگرسیون لاجستیک استفاده شده...
کلید واژگان: مرگ و میر کودکان زیر یک سال, سلامت کودکان, تحصیلات مادر, موقعیت اقتصادی, اجتماعی خانوار, محل سکونت خانوار -
عوامل اجتماعی - فرهنگی موثر بر مشارکت مردان در تنظیم خانواده در ایرانمجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، سال بیست و چهارم شماره 2 (پیاپی 47، تابستان 1385)، صص 9 -16این مقاله تاثیر نگرش ها و باورهای مردان بر روی کاربرد روش های تنظیم خانواده توسط آنان در ایران بررسی می کند. دو فرضیه ارایه شده و مورد آزمون قرار می گیرند. بر طبق فرضیه مسوولیت تنظیم خانواده، این باور در مردان که زنان مسوول تنظیم خانواده هستند باعث کاهش احتمال مشارکت آنان در فعالیت های تنظیم خانواده می شود. بر طبق فرضیه هنجار اجتماع، این باور مردان که اجتماع موافق مشارکت آنان در فعالیت های تنظیم خانواده است باعث افزایش مشارکت آنان در فعالیت های تنظیم خانواده می شود. داده ها در سال 1376 در یک استان در جنوب ایران جمع آوری شده اند. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیات از روش های آماری چند متغیره استفاده شده است. نتایج تحلیل هر دو فرضیه را تایید می کند و نیز نشان می دهد که گفتگو مابین زن و شوهر باعث افزایش احتمال کاربرد روش های تنظیم خانواده توسط مردان می شود.
کلید واژگان: تنظیم خانواده, نگرش ها و باورهای مردان, گفتگو مابین زن و شوهر, تحلیل چند متغیره
بدانید!
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.