مقالات رزومه دکتر مسلم اکبری نیا
-
واژه «جنگل های کران رودی» (Riparian Forests)، به پوشش گیاهی مناطق کران رودی یا پوشش گیاهی که به طور مستقیم در مجاورت رودخانه ها یا مسیل ها می رویند، اتلاق می شود. جنگل های کران رودی، به صورت جانبی از حاشیه رودخانه فعال شروع می شوند و در ادامه، دشت های سیلابی و تراس ها را نیز در بر می گیرند (شکل 1) (Naiman et al., 1991). این تعریف، جنگل هایی را که مواد آلی (نظیر برگ، شاخه و بقایای چوبی بزرگ) را به طور مستقیم وارد رودخانه فعال یا دشت سیلابی می کنند، نیز در بر می گیرد (Gregory et al., 1991). در محدوده زیست اقلیمی هیرکانی، به دلیل وضعیت توپوگرافیکی و قرارگیری میان دریای کاسپین (خزر) در شمال و رشته کوه های البرز در جنوب، رودخانه های دایمی حیات بخشی نظیر سفیدرود، چالوس، بابل رود، تجن و گرگان رود جریان دارند. به دلیل حاصلخیزی و ارزش در محدوده زیست اقلیمی هیرکانی، به دلیل وضعیت توپوگرافیکی و قرارگیری میان دریای کاسپین (خزر) در شمال و رشته کوه های البرز در جنوب، رودخانه های دایمی حیات بخشی نظیر سفیدرود، چالوس، بابل رود، تجن و گرگان رود جریان دارند. به دلیل حاصلخیزی و ارزش اقتصادی بالای زمین از نظر زراعی، گردشگری و تجاری در استان های شمالی، در عمل، پوشش گیاهی بیشتر مناطق کران رودی این رودخانه ها با تبدیل اراضی از بین رفته اند، اما همچنان به صورت موردی محدوده هایی بیشتر در مناطق حفاظت شده باقی مانده اند که در آنها گونه های درختی رطوبت دوست مانند سفیدپلت (Populus caspica Bornm.)، توسکا قشلاقی (Alnus glutinosa) و ییلاقی (Alnus subcordata) و لرگ (Pterocarya fraxinifolia) غلبه یافته اند.کلید واژگان: سفیدپلت, جنگلهای هیرکانی, منطقه کران رودی, تخریب, حفاظت}
-
مقدمه و هدف
شاخص هوموس یک نمره عددی مبتنی بر ارزیابی بصری افق های ارگانیک و شناسایی اشکال هوموس است که می تواند ویژگی های توده های جنگلی و خاک را منعکس کند. هوموس جنگلی حد واسط بین گیاهان و خاک است که تحت تاثیر عوامل مختلفی مانند توپوگرافی، اقلیم، پوشش گیاهی و خاک قرار می گیرد. با حفر پروفیل هوموس و تعیین شاخص آن می توان در مورد بسیاری از عوامل بوم شناختی اظهار نظر کرد. هدف از پژوهش حاضر بررسی شاخص هوموس و ارتباط آن با مشخصه های توپوگرافی، خاک و پوشش جنگلی در امتداد یک گرادیان ارتفاعی در قالب چهار طبقه ی 0، 500، 1000 و 1500 متر از سطح دریا، در جنگل های واز واقع در استان مازندران است.
مواد و روش هادر هر طبقه ارتفاعی مشخصه های درختی مانند تاج پوشش، تراکم، قطر برابر سینه و ارتفاع و همچنین مشخصه های توپوگرافی و خاک مانند ارتفاع از سطح دریا، درصد شیب، رطوبت و دمای خاک در نه قطعه نمونه 400 متر مربعی در قالب طرح تصادفی برداشت شد و همچنین برای شناسایی نیمرخ اشکال هوموس در هر قطعه نمونه پنج پروفیل 30 × 30 سانتی متر ی حفر و بر اساس طبقه بندی هوموسیکا شناسایی و طبقه بندی شدند. به منظور ارزیابی شاخص هوموس بین طبقات مختلف ارتفاعی از آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) و جهت بررسی ارتباط آن با مشخصه های مذکور از تحلیل رگرسیون چند گانه خطی استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که بیشترین میزان شاخص هوموس و ضخامت لاشبرگ متعلق به طبقه ارتفاعی 1500 متر بوده است و روند آنها در امتداد گرادیان ارتفاعی افزایشی است. همچنین نتایج رگرسیون چند گانه بیانگر وجود ارتباط خطی و معنا دار بین شاخص هوموس و مشخصه های توپوگرافی و خاک با ضریب تعیین بالا (0/76= R2)، بخصوص دمای خاک با (0/000= P-value) است در حالی که مشخصه های پوشش درختی با ضریب تعیین (0/31= R2)، به خوبی نمی توانند پیش گوی مناسبی برای ارزیابی شاخص هوموس باشند. در این بین مشخصه های دمای خاک و تاج پوشش درختی عواملی هستند که بالاترین آماره t را در رابطه با شاخص هوموس نشان داده اند به طوری که کاهش دمای خاک و تاج پوشش جنگلی باعث افزایش شاخص هوموس شده است.
نتیجه گیریبه طور کلی می توان نتیجه گرفت که با افزایش ارتفاع از سطح دریا، کمیت بخش آلی کف جنگل و شاخص هوموس افزایش می یابند و تغییرپذیری آنها بیشتر به واسطه تغییر در مشخصه های توپوگرافی و دمای خاک است.
کلید واژگان: ارتفاع از سطح دریا, انواع هوموس, ترکیب گونه های درختی, رگرسیون خطی چندگانه, دمای خاک, طبقه بندی هوموسیکا}Introduction and objectiveThe humus index is a numerical score based on the visual assessment of organic horizons and humus forms identification. This index reflects different characteristics of forests stand and soil. Forest humus is an intermediate between plants and soil, which is affected by various factors, such as topography, climate, vegetation and soil. Nevertheless, by digging the humus profile and determining its index, it is also possible to determine many ecological factors. The aim of this study was to investigate the humus index and its relationship with topographic, soil and forest cover characteristics along an altitudinal gradient in the four-altitude class, including 0, 500, 1000 and 1500 meters above sea level (m a.s.l.), in Vaz forests located in Mazandaran province.
Materials and methodsIn each altitude class, the characteristics of the trees such as crown canopy, density, diameter and height, as well as topography and soil characteristics such as altitude, slope percentage, soil moisture and temperature were taken in 400 m2 plots, and in each plot, five 30 × 30 cm profiles for identification of humus forms were drilled and then identified and classified based on Humusica classification. In order to evaluate the humus index between different altitude classes was used one-way analysis of variance (ANOVA), as well as to analyze its relationship with the mentioned characteristics, multiple linear regression analysis (MLR) was used.
ResultsThe results showed that the highest amount of humus index and litter thickness belonged to the altitude class 1500 m a.s.l. and their trend is increasing along the altitudinal gradient. Also, the results of MLR indicate the existence of a linear and significant relationship is between humus index and topographic and soil characteristics with high determination coefficient (R2 = 0.76), especially soil temperature with (P-value = 0.000), while the tree cover characteristics with a low determination coefficient (R2 = 0.31), cannot well be a good predictor for evaluating the humus index. Meanwhile, soil temperature and trees crown canopy are two factors that have shown the highest t-statistics in relation to the humus index, so that the decrease in soil temperature and trees crown canopy has increased the humus index.
ConclusionIn general, it can be concluded that with increasing altitude, the organic part of the forest floor and Humus index increase, and their variability is mostly due to changes in topographic and soil temperature characteristics.
Keywords: Altitude, Humus forms, Humusica classification, Multiple linear regression, Soil temperature, Tree species composition} -
فعالیت قارچ ها و آنزیم ها از عوامل مهم و تاثیرگذار بر کیفیت خاک در زیست بوم های جنگلی به شمار می آیند. ارتفاع از سطح دریا با تاثیر بر شاخص های زیستی و غیرزیستی موثر بر فعالیت قارچ ها و آنزیم های خاک در ارزیابی فعالیت های اکولوژیکی اهمیت زیادی دارد. هدف این پژوهش، ارزیابی فعالیت اکولوژیکی قارچ ها و آنزیم های خاک در ارتباط با شاخص کیفیت خاک در امتداد یک شیب ارتفاعی در شش طبقه 0، 500، 1000، 1500، 2000 و 2500 متر از سطح دریا، در جنگل های حوزه آبخیز واز در استان مازندران است. در هر طبقه ارتفاعی نه قطعه نمونه 400 متر مربعی به منظور بررسی ویژگی های پوشش درختی و خاک تعیین شد. شاخص های فیزیکوشیمیایی و آنزیمی خاک با روش های متداول آزمایشگاهی و انکوباسیون سنجش شدند. برای شناسایی ژنتیکی قارچ ها، ناحیه ITS با استفاده از آغازگرهای بارکددار با روش PCR تکثیر و با استفاده از روش های توالی یابی نسل جدید (next-generation sequencing) تعیین توالی شد. بررسی های خاک شناسی نشان داد که بیشترین کیفیت خاک در پایین ترین طبقه ارتفاعی با بیشترین فعالیت آنزیم لوسین آمینوپپتیداز، نیتروژن کل، دمای خاک و ترکیب متناسب قارچ های اکتومایکوریزی و ساپروتروفی دیده می شود. بیشترین درصد فراوانی قارچ های اکتومایکوریزی، مخمرها و بیشترین فعالیت آنزیم های آریل سولفاتاز و اسیدفسفاتاز در خاک های با شاخص کیفیت خاک متوسط در طبقه ارتفاعی1500 متر دیده شد که همبستگی زیاد با مقدار کربن خاک نشان دادند. این درحالی است که فعالیت قارچ های ساپروتروفیکی و آنزیم های بتاگلوکوزیداز و سلوبیوهیدرولاز در طبقات ارتفاعی بالا (2000 متر به بالا) دیده شد و بنابراین با شاخص کیفیت خاک ارتباط معکوس نشان دادند. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که با افزایش ارتفاع از سطح دریا، شاخص کیفیت خاک و به همین ترتیب فعالیت قارچ های اکتومایکوریزی به واسطه نبود گونه های درختی همزیست و کاهش فعالیت آنزیم های وابسته به چرخه کربن و نیتروژن کاهش می یابد.کلید واژگان: اکتومایکوریز, تنفس میکروبی, توالی یابی ITS, خاک جنگل, فعالیت آنزیمی, متاژنومیکس}The activity of fungal and enzymes are important for soil quality in forest ecosystems. Altitudes above sea level (a.s.l.) are important for their impacts on biological and non-biological characteristics of soil by effecting distribution of fungal communities and their enzymatic activities. The aim of this study was to investigate fungi diversity and soil enzyme activities in relation to soil quality index (SQI) along an altitudinal gradient (0, 500, 1000, 1500, 2000 and 2500 m a.s.l.) in Vaz watershed- Mazandaran province. In each elevation level, nine 400 m2 plots were investigated for tree cover and soil characteristics. The soil physical, chemical, and enzymatic properties were measured by conventional laboratory technique. To profile fungal community, ITS region was PCR amplified using barcoded primers and sequenced using next-generation sequencing technologies. Our results showed that the highest SQI and leucine aminopeptidase activities were observed at the lowest elevation level with the highest soil microbial respiration, nitrogen and temperature. The highest percentage of ectomycorrhizal and yeasts fungi, as well as the highest activates of arylsulfatase and acid phosphatase enzymes were associated with middle SQI in 1500 m altitude level with a high correlation with soil carbon concentration. The lowest SQI, along with the activity of saprotrophic fungus and β-glucosidase and cellobiohydrolase enzymes was noted in higher elevations. It can be concluded that with increasing elevation, SQI is decreased due to a reduced ectomycorrhizal fungi population and decreased activities of carbon/nitrogen-dependent enzymes in the absence of coexisting tree species.Keywords: ectomycorrhizal, soil microbial respiration, ITS sequencing, Forest soil, Enzymatic activity, metagenomics}
-
به منظور ارزیابی تفاوت های رویشی و ریخت شناختی سفیدپلت (Populus caspica Bornm.) در 15 توده شاخص در سراسر جنگل های هیرکانی، سه درخت از هر توده انتخاب شد. در اسفند ماه 1395، قلمه های یک ساله تهیه شده از این پایه ها در ایستگاه تحقیقات چمستان کاشته شدند. پس از یک سال، نهال ها کف بر شدند. در زمستان سال بعد، قلمه گیری از جست های یک ساله انجام گرفت. این قلمه ها در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار کاشته شدند. در ابتدای تیرماه، نمونه برداری از پنج برگ از هر نهال متعلق به درختان هر توده انجام گرفت و 17 صفت ریخت شناسی و رویشی برگ ها همراه با قطر و ارتفاع نهال ها ثبت شدند. به منظور آنالیز داده ها از تحلیل خوشه ای، تجزیه واریانس دوطرفه و آزمون مقایسه میانگین دانکن استفاده شد. براساس نتایج تحلیل خوشه ای، ویژگی های ریخت شناسی و رویشی به چهار گروه تفکیک شدند. یافته ها نشان داد که قلمه های استان گلستان، بیشترین تنوع ریخت شناسی را داشتند. بیشینه و کمینه رویش قطری و ارتفاعی به ترتیب متعلق به قلمه های رستم آباد گیلان و جنگل گلستان بود، اما به دلیل حضور توده های مادری آن ها در مرز اقلیم خزری و ایرانی- تورانی، از نظر ویژگی های ریخت شناسی تعداد رگ برگ، عرض در 10 درصد طول برگ، بیشینه عرض برگ و عمق لوب، کمترین مقدار را در بین چهار گروه داشتند، بنابراین این ویژگی ها را می توان مشخصه ریخت شناسی سفیدپلت در مناطق مرزبوم (Ecotone) دانست. به طور کلی، مناطق مذکور به ویژه رستم آباد گیلان به دلیل رویش زیاد و تفاوت با ژنوتیپ های دیگر واقع در گسترشگاه سفیدپلت، ارزش حفاظتی قابل ملاحظه ای دارند و می توانند در برنامه های اصلاحی آینده استفاده شوند.
کلید واژگان: ارتفاع نهال, جنگل هیرکانی, صنوبر, قطر یقه, ویژگی های برگ}In a study of growth and morphological differences among Populus caspica Bornm., trees within Hyrcanian biogeographical region, 15 stands were selected from which one-year cuttings were cut from three plus-trees in each stand. The cuttings were planted in March 2017 at Chamestan Research Station, and the rooted cuttings were cut from the collar base after one year. Cuttings were separated from the one-year sprouts in the next winter and planted based on Randomized Complete Block Design with three replications. We sampled five leaves of each stand-tree seedling on late June and 17 leaf morphological and growth traits as well as collar diameter and height of the rooted cuttings. Data were analysed by hierarchical cluster analysis, two-way ANOVA and Duncan comparison of means test. Four groups were separated according to cluster analysis, among which rooted cuttings from Golestan province showed the highest morphological diversity. The maximum and minimum collar diameters and height growth were observed in seedlings originated from Rostam-Abad (Guilan province) and Golestan National Park (Golestan province) respectively, yet they were similar in some of their morphological traits like their minimum leaf width at 10% of the total length, maximum leaf width, lobe depth and number of veins, which id presumably due to the location of their mother stands at the border of Hyrcanian and Irano-Turanian regions. Thus, they can be considered as morphological traits of P. caspica in the ecotone regions. However, the two regions had a high value for conservation, especially in Rostam-Abad due to high growth rate as well as prominent morphological differences in comparison with the other genotypes. Therefore, they are suggested for being integrated in tree improvement programs in the future.
Keywords: Collar diameter, Hyrcanian Forest, leaf traits, Poplar, seedling height} -
مدیریت جنگل ها از موارد حایز اهمیت در حفاظت و شناسایی اولویت های مناطق جنگلی محسوب میگردد. لذا با توجه به دخیل بودن افراد حقیقی و حوقوقی در اخذ تصمیم هی مدیریتی استفاده از روش های با کمترین آسیب به محیط و تسریع در رویه اجتماع نیازمند بکارگیری روش های متناسب همچون تیوری بازی ها می باشد. قدرت و توانایی تیوری بازی به عنوان یک ابزار ریاضی برای تصمیم گیری به دلیل روش شناسی آن از نظر ساخت و تحلیل مشکلات و مسایلی است که بشر در انتخاب های استراتژیک با آن روبه رو است. بنابراین در آزمایش کاربردی این روش به مطالعه استراتژیهای شرایط ثبت جهانی چندسایت جنگل های هیرکانی پرداخته شد. جهت مطالعه استراتژی بازی ها از سری پرسش نامه های متوالی استفاده گردید؛ مدل درختی برای راه حل سوال 12 مرحله ای با جایگشت 5 سایت و 4 معیار IUCN مورد آزمون قرار گرفت. نتایج آنالیزهای این بخش نشان می دهد تنها یک استراتژی از 1024 راه حل تنها دارای جواب قطعی است. این استراتژی به شرح زیل : اگر سایت گلستان با معیار 8 انتخاب شود احتمال نامزدی سایر سایت ها با معیار 9 وجود داشته باشد بنابراین اثر کلاس های دیگر سایت ها تنها به معیار هشتم بر خواهد گشت و پارامترهای این معیار می تواند سبب معنی داری انتخاب ها شود.
کلید واژگان: تئوری بازی ها, ثبت میراث جهانی, انتخاب های استراتژیک, جنگل های هیرکانی}Forest management is one of the important issues in protecting and identifying the priorities of forest areas. Therefore, due to the involvement of individuals and legal entities in making managerial decisions, the use of methods with the least damage to the environment and accelerating the process of society requires the use of appropriate methods such as game theory. The power and ability of game theory as a mathematical tool for decision making is due to its methodology in terms of constructing and analyzing the problems and issues that human beings face in strategic choices. Therefore, in the applied experiment of this method, the strategies of global registration conditions of several Hyrcanian forests were studied. A series of questionnaires were used to study the strategy of the games; the tree model was tested for a 12-step question solution with a permutation of 5 sites and 4 IUCN criteria. The results of the analyzes in this section show that only one strategy out of
Keywords: Game Theory, World Heritage Register, Strategic Choices, Hyrcanian Forests} -
به منظور پی بردن به نحوه توزیع افراد و تغییرات وفور خزه های پوست نشین (کورتیکولوس)، در رابطه با تغییرات اکوسیستم ها که خود تحت تاثیر تغییرات ارتفاعی است، جنگل های جنوب نوشهر در امتداد یک ترانسکت طولی از ارتفاع 0 تا 2500 متر انتخاب شد. این جنگل ها به سه لایه ارتفاعی یا اکوسیستم که دارای تیپ های جنگلی مشخص و غالبی بودند، تقسیم و در هر تیپ 100 درخت به عنوان سطوح میزبان برای خزه های پوست نشین انتخاب شد. با استفاده از شاخص های پارامتریک تنوع و انواعی از مدل های توزیع وفور، تغییرات وفور گونه ای و تنوع موجود در امتداد شیب تغییرات ارتفاعی بررسی شد. نتایج نشان داد که تیپ راش- ممرز با قرارگیری در لایه های میانی جنگل که از بارش های بیشتری نیز برخوردار است، در همه مدل های استفاده شده از دو تیپ انجیلی- ممرز در ارتفاع پایین و اوری- لور در ارتفاع بالاتر متنوع تر است و دو تیپ مستقر در لایه های پایینی، تغییرات وفور و جمعیت خزه های وابسته به آن با مدل توزیع عصای شکسته تطابق دارند که این موضوع، برخلاف تیپ غالب ارتفاعات است که از مدل لگاریتمی پیروی می کنند.کلید واژگان: پراکنش وفور, رتبه بندی تنوع, شاخص های یکنواختی, جنگل های هیرکانی}In order to understand the distribution models of corticolous mosses (epiphytes growing on trees barks) and variations in the their abundance related to altitudinal gradients, southern forests of nowshahr were selected along a longitudinal transect from 0-2500 m.a.s.l. These forests consisted of three dominant forest types and within each type, 100 trees were selected as mosses substrata. By using parametercdiversity indices and a variety of abundance distribution models, the extent of species abundance variation and diversity of the species have been studied along the altitudinal gradient. Results showed that, in the middle layers of Hyrcanian forests, which has more precipitation, Fagus orientalis-Carpinus betulus forest types were significantly more diverse than other types including Parrotia persica-Carpinus betulus in the lower parts and Quercus macranthera-Carpinus orientalis in upper parts. The distribution model of two lower types were fitted in broken-stick model but Quercus macranthera-Carpinus orientalis which was in the upper parts was fitted in the logarithmic model.Keywords: Abundance distribution, Diversity ordering, Evenness indices, Hyrcanian forests}
-
جنگل های هیرکانی از جمله جنگل های بسیار با ارزش کره زمین هستند که حدود 25 تا 50 میلیون سال قدمت دارند. وجود تنوع اقلیمی، گونه های گیاهی و جانوری منحصر به فرد همراه با تنوع زیستگاه این جنگل ها را به یکی از با اهمیت ترین بوم سازگان کره زمین و شایسته ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو کرده است. لذا هدف اصلی این تحقیق با استفاده از دو روش دلفی و نقطه ایده ال برای شناسایی معیارهای موثر و اولویت بندی رویشگاه های پیشنهادی برای ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو است. به این منظور پنج رویشگاه از شرق تا غرب جنگل های هیرکانی به نام پارک ملی گلستان، سرخدار افراتخته (استان گلستان)، جنگل زربین حسن آباد چالوس، جنگل کجور (استان مازندران) و جنگل لومر (استان گیلان) انتخاب شدند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که دو رویشگاه گلستان و افراتخته با امتیاز 80/ و 5/0 دارای بالاترین توانایی برای ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو هستند. در مقابل وضعیت دسترسی به رویشگاه ها، پراکنش گونه های جانوری و بلایایی مانند سیل و آتش سوزی اثر منفی در ثبت رویشگاه ها دارد. با توجه به نتایج این تحقیق، اولویت بندی رویشگاه ها برای ثبت با معیار ده بسیار سازگار است و درنهایت معیارهایی مانند گونه های اندمیک (بومی) و گونه های در معرض خطر می تواند تاثیر بسزایی در انتخاب یک رویشگاه به عنوان رویشگاه پیشنهادی برای ثبت داشته باشد.
کلید واژگان: پارک جنگلی گلستان, روش دلفی, روش نقطه ایده آل, گونه های در معرض خطر, IUCN}Hyrcanian forests are one of the most valuable forests in the world, dating from about 25 to 50 million years old. Climate variation, unique plant and animal species accompany with habitat diversity have made these forests one of the most unique ecosystems on Earth and worthy of being listed on the UNESCOchr('39')s World Heritage List. Therefore, the main purpose of this study is to use both Delphi and Ideal Point methods to identify effective criteria and prioritize proposed habitats for inscription on the UNESCOchr('39')s World Heritage List. For this purpose, five habitats from east to west of the Hyrcanian forests including Golestan National Park, Afra Takhteh Yew Forest (Golestan Province), Zarbin Hassanabad Chalus Forest, Kojoor Forest (Mazandaran Province) and Lomer Forest (Gilan Province) were selected. The results of this study showed that Golestan and Afratakhte with 0.8 and 0.5 points have the highest potential for listing on the UNESCOchr('39')s World Heritage List. In contrast, habitat access, animal species dispersal and disasters such as floods and fires have a negative impact on inscription of the sites. According to the results of this study, prioritization of habitats for inscription is very consistent with criterion X؛ and finally criteria such as endemic species and IUCN endangered species can have a significant impact on the selection of a habitat as a proposed habitat for inscription.
Keywords: Delphi method, Ideal Point method, IUCN endangered species, Golestan National Park} -
لیلکی (Gleditsia caspica Desf.) از درختان بومی جنگل های شمال ایران و قفقاز است که بذر آن به دلیل پوسته سخت و نفوذناپذیر، جوانه زنی ضعیفی دارد. در این تحقیق تاثیر تیمارهای خراش دهی از جمله آب گرم 70 درجه و آب جوش 100 درجه سانتی گراد (در مدت های 5، 10، 15 و 20 دقیقه)، گرمای خشک با دماهای 60، 80 و 100 درجه سانتی گراد (در مدت های 15، 30 و 60 دقیقه) و اسید سولفوریک در دو غلظت 70 و 98 درصد (در مدت های 5، 20، 40 و 60 دقیقه) روی بذر لیلکی بررسی شد. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار 30 تایی صورت گرفت. نتایج نشان داد که در تیمارهای آب جوش 100 درجه سانتی گراد و گرمای خشک (در همه دماها و مدت زمان ها) و شاهد جوانه زنی مشاهده نشد. در آب گرم 70 درجه سانتی گراد جوانه زنی ضعیف (20 درصد) بود، در حالی که در اسید سولفوریک 70 درصد (در مدت 60 دقیقه) حدود 84 درصد جوانه زنی و در تیمار اسید سولفوریک 98 درصد (در مدت های 20 و 40 دقیقه) 100 درصد جوانه زنی مشاهده شد. در کل، با توجه به یافته های این تحقیق، آب جوش، آب گرم و گرمای خشک، تیمارهای مناسبی برای غلبه بر خواب پوسته بذر لیلکی نیستند. برای تولید بهینه نهال لیلکی، بهتر است بذرها قبل از کاشت در بستر خزانه، با اسید سولفوریک 98 درصد به مدت 20 تا 40 دقیقه آغشته شوند.
کلید واژگان: جنگل های هیرکانی, جوانه زنی, خواب بذر, لیلکی}Persian honey locust(Gleditsia caspica Desf.) is an endemic tree in the northern forests of Iran and southeastern Azerbaijan, which has low seed germination because of water impermeability of seed. In this research, effects of hot water at 70 °C and 100 °C (5, 10, 15 and 20 minutes), dry heat at 60 °C, 80 °C and 100°C (15, 30 and 60 minutes) and sulphuric acid treatment at two concentrations of 70% and 98% (at immersions of 5, 20, 40 and 60 minutes) were studied on the characteristics of seed germination of this species. Experiment was carried out based on completely randomized design in three replicates. No germination was observed in the seeds treated with hot water (100 °C), dry heat and control, while the seeds treated with semi-hot water (70 °C), sulphuric acids of 70% (60 minutes) and 98% (20 and 40 minutes) obtained 20, 84 and 100 percent of germination, respectively. In general, hot water, warm water and dry heat are not good treatments for seed germination of Persian honey locust seed. It suggests that for seed dormancy breaking as well as seedling production of Persian honey locust,sulfuric acid 98% (with immersion of 20 or 40 m.) to be used.
Keywords: Gleditsia caspica Desf, Hyrcanian forests, Seed dormancy, Seed germination} -
سیستم های هوموس بزرگ ترین بخش ذخیره کربن آلی خاک به حساب می آیند و تاثیر بسیار مهمی در فرایندهای اکولوژیکی جنگل دارند. در این زمینه، ارتفاع از سطح دریا با تاثیر بر ویژگی های زیستی و غیرزیستی اکوسیستم جنگل، برای ارزیابی تغییرات پوشش و توزیع سیستم های هوموس عامل مهمی به شمار می آید. در این پژوهش مشخصه های ریختی اشکال هوموس در سه طبقه ارتفاعی 500، 1000 و 1500 متر از سطح دریا در سه ترانسکت ارتفاعی به فاصله 1000 متر از هم در نظر گرفته شد و در هر ترانسکت سه قطعه نمونه 400 متر مربعی و در هر قطعه نمونه پنج پروفیل هوموس (در مجموع 135 پروفیل) در جنگل هیرکانی مرکزی بررسی شد. نمونه برداری از بخش هوموس و خاک برای تجزیه وتحلیل شیمیایی برداشت و به آزمایشگاه منتقل شد. نتایج نشان داد که حضور درختان انجیلی و ون، اشکال هوموس مول و ذخیره نیتروژن خاک با هم ارتباط نزدیکی داشته و با افزایش ارتفاع روند کاهشی دارند. درختان ممرز و افراپلت، نیتروژن لایه های آلی، اشکال هوموس مزومول و لپتوآمفی همبستگی قوی ای با طبقه ارتفاعی 1000 متر دارند. تعداد درختان راش، کربن خاک و لایه های آلی، ضخامت لایه های آلی و اشکال هوموس آمفی رابطه نزدیکی با هم دارند و با افزایش ارتفاع، مقدار آنها افزایشی است. تاثیر ارتفاع بر ترکیب پوشش درختی، تغییرپذیری ریختی و شیمیایی اشکال هوموس را در پی دارد، به طوری که با شناسایی گونه های درختی در هر طبقه ارتفاعی، می توان به خصوصیات کمی و کیفی هوموس و خاک پی برد.کلید واژگان: ارتفاع از سطح دریا, ذخیره نیتروژن خاک, شکل هوموس, طبقه بندی هوموسیکا}Humus systems are the largest part of organic carbon stock and play an important role in forest ecological processes. Elevation by influencing on the biological and non-biological properties of the forest ecosystem is an important factor for assessing the changes in the trees and distribution of humus systems. In this study, the morphological and chemical characteristics of humus forms in three altitudinal levels (500, 1000, and 1500 m.a.s.l.) and three transects which were 1000 meters apart were investigated. In each transect, 3 plots with 400 m2 area were sampled, and in each plot 5 profiles of humus (in total of 135 profiles) were examined in the central Hyrcanian forest. Humus and samples were taken and transferred to the laboratory for chemical analysis. The results showed that the presence of Iron wood (Scientific name??) and ash (Scientific name??) trees mull humus forms and soil nitrogen stock decreased by elevation increasing. Hornbeam (Scientific name??) and maple (Scientific name??) trees, organic layers' nitrogen, mesomull and leptoamphi humus forms demonstrated strong correlation with the 1000 m elevation. The number of beech trees, carbon in soil and organic layers, organic layers' thickness and humus Amphi forms showed a strong relationship with each other as well as with elevation increasing. The effect of elevation on the composition of the trees coverage is accompanied by the variability in morphology and chemical characteristics of humus forms, so that by identifying tree species in every altitude, we can recognize the quantitative and qualitative properties of humus and soil.Keywords: Altitude, Humus forms, Humusica classification, Soil nitrogen stock}
-
مقدمهروند روز افزون تخریب توده های خالص گونه شاه بلوط، به عنوان ذخیرگاه جنگلی در غرب جنگل های هیرکانی، سبب فرسایش ژنتیکی و در معرض خطر قرارگرفتن این گنجینه ارزش مند ژنتیکی گردیده است. با توجه به ضرورت شناخت نیازهای اکولوژیک یک گونه جهت ارائه راهکارهای مدیریتی به منظور حفاظت، احیا و توسعه آن، تحقیق حاضر در نظر دارد به بررسی میزان تاثیرپذیری صفات مورفولوژیک برگ گونه شاه بلوط تحت تاثیر رژیم های مختلف نوری بپردازد.روش کاربدین منظور60 پایه درختی شاه بلوط از توده های طبیعی در حوالی امام زاده ابراهیم در توابع شهرستان شفت ( استان گیلان) انتخاب و از چهار جهت تاج درختان (شمال، جنوب، شرق و غرب) که تحت تاثیر رژیم های مختلف نوری می باشند، تعداد 10 برگ ( از هر درخت 40 برگ) به طور تصادفی جمع آوری شد. پارامترهایی از قبیل طول پهنک برگ، حداکثر عرض پهنک برگ، فاصله قاعده برگ تا محل حداکثر عرض پهنک، طول دم برگ، تعداد رگ برگ، تعداد دندانه، فاصله دندانه ها، طول و عمق دندانه و نسبت شاخص دندانه اندازه گیری و پس از محاسبه مقدار پلاستیسیتی هر صفت در چهار جهت، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.یافته هاضمن عدم وجود تفاوت معنی دار میزان پلاستیسیتی بین چهار جهت تاج، نتایج حاکی از پایین بودن میزان تغییرات بسیار پایین پلاستیسیتی صفات مورد مطالعه در جهات مختلف تاج بوده است، طوری که بیش ترین ضریب تغییرات مشاهده شده مربوط به صفت حداکثر عرض پهنک (% 29/4) بوده است. نتایج آنالیز واریانس نشان داد که به جز فاصله قاعده برگ تا محل حداکثر عرض پهنک، هیچ کدام از پارامترهای مورد مطالعه از برگ درختان شاه بلوط در چهار جهت تاج تفاوت معنی داری از خود نشان نمی دهد.نتیجه گیریضمن تایید میزان انعطاف پذیری پایین در خصوصیات مورفولوژیک برگ گونه شاه بلوط در مقابل شرایط نوری، نتایج کلی حاکی از آن است که برای ارائه راهکارهای مدیریتی صحیح به مدیران جنگل در راستای حفظ و توسعه این توده های با ارزش، مطالعه سایر نیاز های اکولوژیک الزامی است.کلید واژگان: شاه بلوط, پلاستیسیتی, رژیم نوری, صفات مورفولوژیک برگ}Background And ObjectiveIncreasing of degradation process in Chestnut (Castanea Sativa) pure stands as reserved forest in west of Hyrcanian forest led to genetic erosion of the stand. Understanding of ecological demands of plant species is necessary for their management and conservation. So we investigated on leaf morphologic characteristics of chestnut in response to different light regimes.MethodFor this purpose 60 trees of natural stands around of Ebrahim Emamzade (in Shaft city located in Guilan province) were selected. Ten leaves (40 leaves from every tree) randomly were selected from four aspects of trees (north, south, east and west). These leaves were imposed by different light regimes. Some of the parameters such as lamina length, lamina width, distance from leaf base to the leaf maximum width, petiole length, nerves (counted variable), teeth (counted variable), leaf tooth width, leaf tooth length, tooth distance and tooth index were measured and analyzed after calculating the plasticity for each character in four aspects.
Findings: The plasticity values showed that there is no significant differences among four aspects of crown. The results indicated that plasticity of all studied characters is so low while the most value of C.V was belonged to leaf limb width (4.04%).
Discussion andConclusionThe results of ANOVA showed that all studied parameters had no significant differences between surveyed aspects except distance from leaf corner to the most leaf limb width. Our finding confirmed that morphologic characters of Castanea sativa leaf has low flexibility in response to light conditions. We suggest that study of other ecological demands are necessary for presentation of accurate guidelines to forest managers.Keywords: Castanea Sativa, Plasticity, Light Regime, Leaf Morphologic} -
گیاه قره قات (Ribes khorasanicum Saghafi & Assadi) یک گونه گیاهی با ارزش متعلق به تیره انگورک فرنگی (Grossulariaceae) و به فرم درختچه ای است که موارد استفاده مختلفی ازجمله استفاده دارویی دارد. تکثیر آن در طبیعت به طور عمده از طریق رویشی و به کمک جوانه های موجود در ریزوم است. یکی از روش های حفظ و توسعه این گونه با ارزش، تکثیر آن از طریق کشت بافت است. به این منظور جوانه های جانبی و انتهایی شاخه های تهیه شده از رویشگاه های طبیعی آن در کوه های هزارمسجد به عنوان ریزنمونه استفاده شد. روش های مختلف ضدعفونی مورد بررسی قرار گرفت و ریزنمونه های ضدعفونی شده در بستر های MS، DKW و QL با غلظت های مختلف هورمون های BAP و IBA برای بررسی جوانه زنی ریزنمونه ها مورد آزمایش قرار گرفت. به منظور بررسی پرآوری از بستر MS همراه با غلظت های مختلف BAP و IBA استفاده شد. همچنین از بستر MS با غلظت های مختلف IBA و BAP برای بررسی ریشه زایی استفاده شد. نتایج نشان داد که بستر MS مناسب ترین بستر برای جوانه زنی ریزنمونه ها بود و غلظت 1 میلی گرم در لیتر از هورمون BAP برای تکثیر ریزنمونه ها مناسب تر بود. بستر MS همراه با 5/0 یا 2 میلی گرم در لیتر IBA برای القاء ریشه زایی مطلوب تر بود. پس از اینکه ریشه ریزنمونه ها به خوبی توسعه یافت و گیاهچه ها از کیفیت مطلوب برخوردار شدند اقدام به سازگار کردن آنها با محیط خارج از شیشه شد. به طوری که گیاهچه ها به تدریج با موفقیت با محیط بیرون سازگار شدند.
کلید واژگان: قره قات, ریزازدیادی, تنظیم کننده های رشد گیاهی, تکثیر, ریشه زایی}Iranian Journal of Rangelands Forests Plant Breeding and Genetic Research, Volume:23 Issue: 1, 2015, PP 65 -76Ribes khorasanicum is one of the most invaluable shrub plants belonging to the Grossulariaceae family which has wide use such as medicinal applications. Natural reproduction of the species is mainly through vegetative propagation via rhizomes. High palatability، grazing، restricted ecological range، high ecological demands، and its sexual reproduction difficulties exposed the species to the extinction. Tissue culture techniques are the modern approaches to maintain and develop the valuable plant species. Axillary and apical buds of branches obtained from several endemic plants in Hezarmasjed mountains were used as initial explants. Various treatments for surface sterilization were investigated. Aseptic culture was established on MS، DKW and QL media with deferent concentrations of 6-benzylaminopurine (BAP) and indole-3-butyric acid (IBA). MS media with BAP and IBA were used for multiplication phase، whereas، MS medium with different concentration of IBA and BAP were used for rooting phase. Results showed that MS medium was the best medium for establishment of explants and 1mg/L BAP was considered as an optimum concentration for multiplication phase. MS medium with 0. 5 or 2 mg/l IBA، was the best one for rooting phase. Well developed root system and high quality rooted plants were acclimatized properly.Keywords: Ribes khorasanicum, micropropagation, growth regulators, multiplication, rooting} -
تغییرات فیزیولوژیک و بیوشیمیایی در نهال های گلابی وحشی (Pyrus boisseriana) در پاسخ به تغییرات آبیاریبهترین راه مقابله با خشکی همراهی با آن می باشد که در این بین استفاده از ژنوتیپ های وحشی از اهمیت ویژه ایی برخوردار است. هدف تحقیق حاضر، درک عمیق از مکانیسم های ژرم پلاسم وحشی گلابی (Pyrus biosseriana) در پاسخ به تنش قطع آبیاری و ارزیابی قدرت بازیابی آن می باشد. در همین راستا بعد از قطع آبیاری به مدت 18 روز، مصادف با علائم پژمردگی برگ، شاخص های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی در برخی از نهال ها ارزیابی شد و با آبیاری دوباره ی نهال های باقی مانده به مدت یک هفته، قدرت بازیابی گیاه مورد مطالعه قرار گرفت. همزمان با ظهور پژمردگی برگ، محتوی نسبی رطوبت برگ با حدود 58% کاهش در مقایسه با نهال های کنترل، در حد بحران و حیاتی (35%) اندازه گیری شد که البته بعد از آبیاری، گیاه توانست خود را تا حد قابل قبولی بازیابی کند. پتانسیل آبی گیاه در آوند چوبی در انتهای آزمایش تا 22/2- مگاپاسکال کاهش پیدا کرد و دوباره با جذب آب از ریشه، به شرایط کنترل نزدیک شد. به منظور تعدیل اسمزی در سلول گیاهی، مقدار پرولین آزاد و گلوکز حدود 6-5% در مقایسه با نهال های کنترل افزایش یافت. نتایج نشان داد که افزایش محتوی کارتنوئید یکی از مکانیسم آنتی اکسیداتیو در این ژرم پلاسم وحشی می باشد چرا که حضور اکسیژن های آزاد نتوانسته است محتوی کلروفیل را کاهش دهد. از طرفی دیگر، محتوی مالون دی آلدئید و پراکسید هیدروژن به ترتیب بعنوان شاخص های پراکسیداسیون لیپید و تنش اکسیداتیو افزایش بسیار جزئی و غیر معنی داری داشت. در نهایت می توان اذعان کرد که افزایش پرولین بعنوان یکی از اسمولیت های محلول و کارتنوئید بعنوان یکی از مکانیسم آنتی اکسیداتیو، سازوکار این گیاه برای مقابله با کم آبی است. بنظر می رسد که ژرم پلاسم وحشی گلابی در سنین اولیه تا حدود 18 روز می تواند بی آبی را تحمل کند و علائم پژمردگی برگ شاخص مناسبی برای تشخیص میزان مقاومت آن به خشکی می باشد.
کلید واژگان: خشکی, گلابی وحشی, پژمردگی برگ, تنش اکسیداتیو, تعدیل اسمزی}One of the best solutions to overcome drought stress is the use of wild germplasm. We aim to understand how wild pear (Pyrus boisseriana) conserves water and recovers water potential after drought. After 18 days without water، which coincides with leaf rolling، we surveyed physiological and biochemical parameters of pear seedlings and were re-surveyed them again after a week of re-watering. After signs of leaf rolling، the relative water content decreased to a critica level (35%). In contrast to the control، RWC declined by 58% and recovered acceptably. By the end of the experiment، xylem water potential declined -2. 22 Mpa، but increased watering. For osmosis adjustment in the plant cell، free proline and glucose content was increased about 5-6%. The finding showed that increasing carotenoid content is one of the strategies in response to oxidative stress، because active oxygen species could not decrease chlorophyll content. On the other hand، MDA and H2O2 content as lipid peroxidation and oxidative stress indicator respectively narrowly increased. Finally it can be concluded that increasing the carotenoid and proline content are the important mechanism for water limiting stress. It seems that this wild pear germplasm can tolerate lack of water for about 18 days. Moreover، leaf rolling sign is a good indicator of drought resistance potential.Keywords: Drought, wild pear, leaf rolling sign, oxidative stress, osmosis adjustment} -
To date, the effects of nanoparticles on woody plants remain unaddressed. This study reveals some of the physiological and biochemical effects of SiO2 nanoparticles on wild pear seedlings. The seedlings were irrigated with different concentrations of nano silica (0, 10, 100, 500 and 1000 mg/l) for 14 days. Nanoparticle adsorption and absorption, biomass allocation, gas exchange, relative water content, xylem water potential, electrolyte leakage, pigment and proline content, antioxidant enzymes, and nutrient cycles were surveyed. The attachment of nanoparticles on the root surface was observed by scanning electron microscopic and the accumulation of Si in leaves was measured by X-ray fluorescence analysis. Although the performed experiments did not show any acute toxic effects of adding of SiO2 nanoparticles in irrigation to wild pear plant, the finding should be confirmed with other experiments of longer duration and high exposure concentrations before a final conclusion in this issue can be made.Keywords: Nanoparticles, Nanosilica, Toxic effect, Woody plants, Physiological, biochemical parameters}
-
The objective of this research was to study the intraspecific competition for Amygdalus orientalis as influenced by physiographic factors (Slope, Aspect and Elevation) in the Semiroms Tang Khoshk forest reserve. To this aim, a number of 30 circular plots each encompassing 0.2 ha were randomly recorded in the study area. Within each plot, four circular competition plots were designed, and the competition amongst shrubs were measured by means of Schütz competition index. The physiographic attributes including slope, aspect and altitude were recorded within each plot. Non-parametric tests as well as the analysis of variance were used to analyze the dataset. The results showed that the competition index is substantially higher on western slopes. In addition, the competition index decreased on elevations higher than 2201- 2300 m, as well along with increasing the slope. It can be concluded that the competition amongst shrubs for nutrient and resources at high altitudes and on steep slopes is intense due to low depth of soil and limited nutritional resources. Thus, this should be considered in the plantation and forest management in the high elevations and on steep slopes. Moreover, this should be followed by optimization of the distance between seedlings.Keywords: Amygdalus orientalis, forest reserve, Schütz competition index}
-
یکی از مهمترین عوامل تهدیدکننده جنگل های زاگرس، آتش سوزی های عمدی و غیرعمدی است که در چند سال اخیر منجر به تخریب بخش وسیعی از این جنگل ها شده است. مطالعه و ارائه تدابیر مدیریتی می تواند نقش کنترل کننده ای را برای مقابله با این بحران ایفا کند. بدین منظور مطالعه حاضر به منظور شناسایی و ارزیابی مهمترین فاکتورهای تاثیر گذار بر روش های مهار آتش سوزی در جنگل های مریوان با روش تجزیه و تحلیل سوات (SWOT) طراحی شد. با توجه به متفاوت بودن راهبردهای مدیریتی در مهار آتش سوزی، این راهکارها به دو دسته مدیریت بحران و مدیریت خطر تفکیک شدند. شناسایی و تعیین معیارهای موثر با استفاده از روش پرسشنامه باز و شناسایی ذینفعان دخیل در این امر با استفاده از تحلیل دست اندرکاران انجام شد و در نهایت ارزش معیارهای موثر بر این فرایند از طریق فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) کمی گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که معیار اشتغال زایی و درآمد با وزن نهایی 106/0 و دسترسی به هنگام با وزن نهایی 069/0 و کارایی با وزن نهایی 068/0 به عنوان مهمترین عوامل تاثیر گذار بر راهکارهای مدیریت بحران و معیار جلوگیری از گسترش آتش در جنگل با وزن نهایی 123/0، سرعت عمل با وزن نهایی 120/0 و امکان ایجاد اشتغال با وزن نهایی 118/0 به عنوان مهمترین راهکارهای مدیریت خطر در منطقه تشخیص داده شد. در این راستا بازسازی و بهبود روحیه جوامع محلی نسبت به محیط پیرامون خود، فرهنگ سازی در بین روستاییان، زمینه سازی ایجاد عزم ملی در حفاظت از منابع ملی و دوری از مدیریت فقط دولتی در مدیریت و کنترل بهتر و علمی تر آتش سوزی در جنگل در این مناطق پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: تحلیل سوات, تحلیل سلسله مراتبی, مهار آتش, مدیریت خطر, مدیریت بحران, پرسشنامه}Intentional and unintentional fire occurrences are known as main threat factors of Zagros forests which destructed wide areas of these forests in recent years. Investigating and offering management solutions in this respect can play a controller role in tackling this crisis. The aim of the study was to identify and evaluate the most important factors influencing forest firefighting techniques in Marivan forests، using SWOT technique. Due to variation of fire control management solutions، they were classified into two categories، risk and crisis management. Identification and specification of the affecting criteria on fire control was employed، using an open answer-sheet method، based on stockholder analysis. Then the obtained results of SWOT technique were quantified by AHP approach. Results showed that employment generation and income، on-time accessibility and staff efficiency (overall weight of 0. 106، 0. 069 and 0. 068، respectively) were identified as the most important factors affecting crisis management solutions. Furthermore، prevention of fire expanse in forest، action speed and possibility of job generation (overall weight of 0. 123، 0. 120 and 0. 118، respectively) were identified as the most important solutions for risk management. It is recommended to: 1- reconstruct and improve the local societies morale to their surrounding environment، 2- develop the villagers culture، 3- develop national decision for natural resources conservation and finally 4- avoid absolute governmental management and administration for appropriate and scientific control of forest fire.Keywords: Forest fire, SWOT, Analytical Hierarchical Process, risk, crisis management, questionnaire} -
تغییر کاربری اراضی تاثیر بسزایی بر خصوصیات اکوسیستم ها، بخصوص ذخیره کربن خاک داشته و منجر به افزایش غلظت Co2 اتمسفری در سطح جهانی شده است. از این رو مطالعه تاثیر تغییر کاربری اراضی بر ترسیب کربن خاک، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این پژوهش به بررسی تاثیر جنگلکاری پس از 18 سال، با گونه های افرا (پلت) و توسکا ییلاقی بر ترسیب کربن و حاضلخیزی خاک، در منطقه ای که قبلا توده طبیعی تخریب یافته بود، می پردازد. دو توده جنگلکاری پلت و توسکا ییلاقی و یک توده طبیعی تخریب یافته بلوط- آزاد واقع در منطقه چمستان استان مازندران انتخاب شدند، سپس در هر یک، 10 پلات 25 مترمربعی مستقر و نمونه برداری خاک به صورت ترکیبی از چهارگوشه پلات ها و در سه عمق (کمتر از 15، 15 تا 30 و 30 تا 50 سانتیمتری) انجام گرفت. در نمونه های خاک علاوه بر کربن آلی، 10 شاخص فیزیکی و شیمیایی دیگر نیز بر طبق روش های استاندارد اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد جایگزینی گونه های مذکور باعث افزایش چشمگیر حاصلخیزی خاک نسبت به توده طبیعی تخریب یافته اولیه شده است. همچنین جنگلکاری پلت موجب افزایش ترسیب کربن خاک به میزان 61/33 (تن در هکتار) و توسکا ییلاقی نیز سبب کاهش آن به مقدار 55/20 تن در هر هکتار در مقایسه با توده طبیعی تخریب یافته اولیه شده بود، ولی این تغییرات از نظر آماری معنی دار نبودند. نتایج این تحقیق مبین اهمیت کشت گونه های درختی مختلف، خصوصا در جنگل های تخریب شده، از نظر تاثیر بر ترسیب کربن و حاصلخیزی خاک و لزوم انجام مطالعات بیشتر در این زمینه است.
کلید واژگان: تغییر اقلیم, جنگل های هیرکانی, جنگلکاری, حاصلخیزی خاک, ترسیب کربن خاک}Increasing concentration of atmospheric CO2 is one of the most important reasons for climate changes and global warming. one of the most appropriate solutions offered to solve this problem is its reduction by carbon sequestration in soil by plants. Concentration of atmospheric CO2 will increase to the range of 415 to 421 ppm in 21st century. Only with optimistic assumptions and low growth rates, increase of carbon-dioxide-induced temperature will be held below 2°C over the next century. Conservation, flexible energy choices and control options could lessen the potential effects of carbon dioxide otherwise it will cause global warming crisis. Besides the economic and social disadvantages, it will lead natural ecosystems to loss their stability. Thus, effort to reduce greenhouse gas concentrations through suitable management is important and ultimately will lead to sustainable development. Methods such as filtering to reduce the concentration of carbon dioxide in the atmosphere will be high costly. So at the macro levels it will not operational. The world needs to reduce the concentration of Co2 can be satisfied by less expensive methods such as the carbon sequestration by plants.
-
به منظور بررسی تاثیر قارچ های میکوریزی آربسکولار بر ویژگی های مرفولوژیک و فیزیولوژیک نهالهای خنجوک تحت تنش خشکی، ابتدا این قارچ های همزیست در رویشگاه های گونه خنجوک (Pistacia khinjuk) در استان ایلام جداسازی و شناسایی شدند. سپس با استفاده از روش کشت تله ای بر روی ذرت به مدت 5 ماه تکثیر و در یک آزمایش گلخانه ای به منظور بررسی اثر میکوریز بر ویژگی های مرفولوژیک و فیزیولوژیک نهالهای تحت تنش خشکی در سطوح 25، 50، 75 و 100 درصد ظرفیت زراعی از آنها استفاده شد. نتایج نشان داد که زنده مانی نهالها در پایان فصل رشد در بین تیمارهای مختلف یکسان بود، اما سایر مشخصه های فیزیولوژیکی و مرفولوژیکی نهالها تحت تاثیر میکوریزای آربسکولار و تنش خشکی قرار گرفت. به طوری که این قارچ ها همانند آبیاری سبب افزایش قطر یقه، ارتفاع، طول جوانه انتهایی، تعداد برگ، وزن تر اندام هوایی و ریشه، وزن خشک اندام هوایی، حجم ریشه، سطح برگ، فتوسنتز و تعرق نهال خنجوک شدند. قارچ های میکوریزی آربسکولار بعکس آبیاری، بر روی طول ریشه، وزن خشک ریشه، دمای سطح برگ و هدایت روزنه ای اثر معنی داری نداشتند. براساس نتایج این تحقیق، میکوریز اثری مشابه با آبیاری بر روی خصوصیات مرفولوژیکی و فیزیولوژیکی نهال داشته است. بنابراین می توان همزیست شدن نهالها را قبل از نهال کاری در عرصه برای مناطق خشک و نیمه خشک پیشنهاد کرد.
کلید واژگان: قارچ های میکوریزی آربسکولار, مرفولوژیک, فیزیولوژیک, تنش خشکی, Pistacia khinjuk, ایران}The effect of arbuscular mycorrhizae fungi (AMF) on morphological and physiological characteristics of Pistacia khinjuk under drought stress were studied in Ilam, Iran. First, the mycorrhizae fungi associated with Pistacia khinjuk trees were isolated and identified and then their effects on morphological and physiological characteristics of Pistacia khinjuk under greenhouse condition were assayed. It was found that survival of seedling was not affected by mycorrhizae and irrigation, but other physiological and morphological characteristics were affected, separately. Therefore, mycorrhizae as well as irrigation increased root collar diameter, seedling height, terminal growth, leaf number, refresh weight of shoot and root, root volume, leaf area, photosynthesis and transpiration. In contrast to irrigation, AMF didn’t effect on root length, root dry weight, leaf surface temperature, stomatal conductance and photosynthesis. So, we can propose that in dry and sub dry region, for best success in afforestation, seedling is better to be associated with AMF.
-
به منظور بررسی اکولوژیکی درخت ارغوان افغانی (Cercis griffithii L.) در غرب ایران و شناسایی رویشگاه های موجود، محدوده آن در روی نقشه توپوگرافی تعیین و به صورت تصادفی 89 پلات 1200 متر مربعی پیاده شد. پوشش گیاهی (شامل گونه های درختی ودرختچه ای)، خاک و عوامل فیزیوگرافی منطقه یادداشت شد. با استفاده از روش های آماری چند متغیره در مناطق مورد مطالعه چهار رویشگاه شناسایی شد. نتایج نشان داد که منطقه ایلام شامل دو رویشگاه می باشد، رویشگاه اول شامل رویشگاه ارغوان می باشد که با سیلت، pH، منیزیم، پتاسیم، کلسیم و فسفر همبستگی مثبت داشته و یک گروه را تشکیل می دهد، رویشگاه دوم شامل رویشگاه بلوط می باشد که با رس، سیلت، pH و مواد آلی خاک همبستگی مثبت داشته و گونه بارز این گروه بلوط می باشد. منطقه پاوه شامل دو رویشگاه بوده، رویشگاه اول شامل رویشگاه ارغوان که با رس، سیلت، pH، هدایت الکتریکی، آهک، مواد آلی، نیتروژن، منیزیم، پتاسیم وکلسیم همبستگی مثبت داشته و یک گروه را تشکیل می دهد و رویشگاه دوم شامل رویشگاه پسته وحشی می باشد با سیلت، مواد آلی، نیتروژن، منیزیم، پتاسیم، کلسیم و فسفر همبستگی مثبت داشته است. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق می توان نتیجه گیری کرد که گونه ارغوان در مناطقی با خاکهای دارای رس، سیلت، مواد آلی خاک، کلسیم و پتاسیم بالا در جهتهای شمالی و با شیب زیاد استقرار یافته است. بنابراین جهت کاشت در فضای سبز شهری، احیاء و غنی سازی این گونه در رویشگاه طبیعی آن و سایر مناطق خشک و نیمه خشک می بایست به نیازهای این گونه توجه کافی داشت.
کلید واژگان: گروه گونه اکولوژیک, بلوط ایرانی, ارغوان افغانی, ایلام, پاوه}In order to ecologically investigate Cercis griffithii L. species and recognize its existing sites in West of Iran، boundaries of this species were located on the topographic map and 89 plots with areas of 1200 square meters were implemented. The vegetation type (including tree and shrub species)، soil type، and physiographic factors of the region were determined. Using multivariate analysis، four sites were recognized. Results showed that Ilam region has two sites which the first site includes Cercis griffithii L. that has a positive correlation with Silt، pH، Mg، K، Ca، and P that together form a group. Two sites include Quercus brantii L. that has a positive correlation with Clay، Silt and organic matter that together form a group. Similarly، Paveh region has two sites. Here، like Ilam region، the first site includes Cercis griffithii but this Cercis griffithii L. had a positive correlation with Clay، Silt، pH، EC، CaCo3، C-O، N، Mg، K، and Ca that together form a group. Two sites include Pistacia atlantica Desf. subsp. mutica But this Pistacia atlantica Desf. subsp. mutica had a positive correlation with Silt، organic matter; N، K، Ca and P that together form a group. According to the results of this study، it can be concluded that Cercis griffithii species in regions with soil types of high amounts of clay، silt، C-O، Ca، and K، are located in steep lands with north directions. Therefore، in order to plant this species in green area، reclamation and enrichment of this species in its natural site and other dry and semi-dry regions requirements of this species must be considered. -
حضور گونه های ارزشمند و کم یاب از قبیل شاه بلوط اروپایی (Castanea sativa) از خصوصیات منحصر به فرد اکوسیستم خزری است که زمینه های مطالعاتی فراوانی برای متخصصان علوم گیاهی فراهم کرده است. با وجود این، نه تنها تحقیقات زیادی بر روی این گونه صورت نگرفته، بلکه روند تخریب، ادامه حیات آن را نیز با خطر روبه رو کرده است. در پژوهش حاضر، علاوه بر شناخت انواع کرک پوششی برگ و نوع روزنه با استفاده از میکروسکوپ نوری و الکترونی در گونه شاه بلوط با مبدا جنگل های خزری، مقایسه آن با گونه شاه بلوط با مبدا جنگل های اروپا نیز انجام شده است. به منظور شناخت سطح تنوع فنوتیپی در سه جمعیت اصلی این گونه در غرب جنگل های خزری (سیاه مزگی، قلعه رودخان و ویسرود)، صفات کمی روزنه برگ از قبیل: طول بزرگ، طول کوچک، مساحت و تراکم روزنه به انضمام شاخص روزنه اندازه گیری شد. آزمون های آماری نیز در غالب طرح آشیان به منظور تجزیه و تحلیل داده ها به کار گرفته شد. نتایج حاصل حاکی از آن است که تیپ روزنه شاه بلوط در جنگل های خزری آنموسیتیک (anomocytic) بوده، سطح زیرین برگ دارای کرک های ساده (simple unicellular)، کرک ستاره ای (stellate) و کرک چند شاخه ای (fasciculate) است. مقایسه شاه بلوط با دو مبدا جنگل های خزری و اروپا نیز نشان می دهد که از لحاظ صفات کمی روزنه و انواع کرک های پوششی اختلافات چشمگیری بین آنها وجود دارد. در مورد تنوع بین جمعیت ها، تجزیه و تحلیل آماری تنها اختلاف معنی دار را در مورد قطر روزنه نشان می دهد و قادر به تفکیک سه جمعیت سیاه مزگی، قلعه رودخان و ویسرود نیست. در تایید مطالعات پیشین به نظر می رسد شواهدی مبنی بر تمایز فنوتیپی جمعیت قلعه رودخان از دو جمعیت دیگر وجود دارد که نتایج مطالعات مولکولی در آینده برای اثبات این فرضیه قطعا ارزشمند خواهد بود.
کلید واژگان: جنگل های هیرکانی, شاه بلوط اروپایی, روزنه, کرک پوششی, تنوع فنوتیپی}There are many rare and important species such as sweet chestnut (Castanea sativa Mill.) in Caspian ecosystem which could be regarded as unique characteristics by plant biologists. Habitat destruction had strong adverse effects on sweet chestnut in the Hyrcanian forest. Unfortunately, had been adequate research on the species. In our current research, trichome and stomata morphology of C. sativa in the Hyrcanian forest were surveyed by light microscopy and scanning electron microscopy and the results were compared with that of the European C. sativa. Furthermore, phenotypic variation of the three natural populations of the species (Siahmazgi, Ghalerodkhan and Visrod) was evaluated by stomata morphometrics. Large and small diameters of stomata, area and frequency of stomata and stomata area index were studied. Finally, nested ANOVA was performed. The results showed that stomata type was anomocytic with simple Unicellular, Stellate and fasciculate trichomes on the abaxial surface. There were clear differences between Caspian and European populations of sweet chestnut. As for population variability, statistical analysis of stomata diameters showed significant differences. The three Hyrcanian populations, however, could not be separated. In line with past research, the Ghalerodkhan population showed clear variation but verifying, the hypothesis molecular markers are necessary. -
به منظور مطالعه اوت اکولوژی گونه سماق درکوه های بینالود اقدام به نمونه برداری از دو رویشگاه تیپیک این گونه در منطقه شد. رویشگاه های اول و دوم به ترتیب با مساحتهای 5 و 6 هکتار در مناطق درود و بوژان قرار داشتند. اقلیم منطقه نیمه خشک تعیین شد. نمونه برداری از پوشش درختی و عوامل محیطی در33 قطعه نمونه به روش تصادفی سیستماتیک با استفاده از شبکه آماری با ابعاد 50 50 متری صورت گرفت. فاکتور های کمی و کیفی گونه سماق نظیر تعداد پایه های درخت، ارتفاع درخت، ارتفاع تاج، درصد تاج پوشش و تعداد زاد آوری برداشت شد. نتایج آزمون تجزیه واریانس نشان داد در جهتهای مختلف از نظر درصد تاج پوشش، تعداد نهال و ارتفاع تاج اختلاف معنی داری وجود دارد، شیبهای مختلف از نظر درصد تاج پوشش و تعداد پایه درخت با یکدیگر تفاوت معنی داری داشتند، با افزایش درصد سنگلاخی بودن رویشگاه نیز درصد تاج پوشش، تعداد پایه درخت و ارتفاع تاج کاهش یافت و با افزایش درصد سنگریزه در خاک، ارتفاع درختان، درصد تاج پوشش و تعداد پایه های درخت کاهش یافت.
درکل با توجه به نیاز آبی و غذایی محدود این گونه و با توجه به حضور این گونه در خاکهای با عناصر غذایی متوسط و حتی خاکهای ضعیف و با توجه به حضور این گونه به صورت بومی در اکثر نقاط کشور توسعه این گونه به عنوان یک گونه مناسب فضای سبز توصیه می شود.کلید واژگان: سماق, Rhus coriaria, اوت اکولوژی, خراسان رضوی}The aim of this study was finding the Autecology of sumac species (Rhus coriaria) in Khorasan province (Binalood Mountains). Sampling of soil and plant vegetation carried out in two sites (Darroud and Bojan with 5 and 6 hectare surface area respectively). Climate of these sites was semi arid. Samples gained from 33 plots with systematic random method by using of 50 * 50 meter net. The factors of tree measurements including tree height، crown height، crown percentage، tree density and seedling density measured in all plots. ANOVA test showed: 1- Among aspects the factors of seedling density، crown percentage and crown height had significant differences،2- the effect of slope was significant on tree density and crown percentage،3- The increase of stone percent decreased crown percentages، tree density and crown height. 4- Increase of gravel percent deduced tree height، crown percentage and tree density. In general، due to little requirements of this species to water and nutrient and due to distribution of this species in soils with medium nutrient levels and even week soils and to widespread distribution of sumac species in Iran، utilization of sumac for development of green space in arid and semi-arid areas can be ordered.
-
در این پژوهش آندوکارپ میوه در گونه داغداغان (.L C. australis) با دو اکوتیپ از جنگل های هیرکانی شمال ایران و کوهستان های خشک شمال آفریقا از لحاظ خصوصیات ماکرو و میکرو مورفولوژیکی توسط دستگاه لوپ و میکروسکوپ الکترونی 1(SEM) مورد مطالعه قرار گرفت تا تنوع آندوکارپ میوه در شرایط اکولوژیکی متفاوت مورد ارزیابی قرار گیرد. نتایج نشان می دهد داغداغان متعلق به ایران، بزرگ تر، دارای برجستگی کم تر و در لایه خارجی آندوکارپ دارای منافذی به قطر متوسط 10 میکرون می باشد در حالی که داغداغان متعلق به شمال آفریقا به منظور واکنش آکلیماسیون نسبت به شرایط خشک و کوهستانی دارای آندوکارپ کوچک تر، زبرتر، برجسته تر، دارای دو حلقه دربرگیرنده و فاقد منفذ در لایه خارجی می باشد. نتایج کلی نشان می دهد که صفت آندوکارپ در این گونه تابع شرایط اکولوژیکی بوده و در ارتباط با آن پیوسته در حال تغییر است.
کلید واژگان: داغداغان, ایران, آفریقا, آندوکارپ, آکلیماسیون}The endocarp of Celtis australis L. with hyrcanian forests of Northern Iran and arid mountains of Northern Africa ecotypes were studied considering macro and micro morphologic characteristics, using binocular and Scanning Electron Microscope. The aim of this research was to evaluate the endocarp diversity in different ecological conditions. The results showed that Celtis australis L. is bigger, softer, with holes with 10 micron diameter in Iran; but, the African Celtis australis L. endocarp is smaller and rougher having two enclosure circles and without hole in outer layer. The total results show endocarp characteristics is dependent to the ecological conditions, and is coutinuesly changing with its changes. -
نشریه تحقیقات ژنتیک و اصلاح گیاهان مرتعی و جنگلی ایران، سال هفدهم شماره 1 (پیاپی 33، بهار 1388)، ص 88با توجه به تخریب وسیع رویشگاه های داغداغان در شمال ایران، مطالعه تنوع ژنتیکی و شناخت نیازهای اکولوژیک آن جهت حفاظت و مدیریت اصولی تر، ضروری به نظر می رسد. در این راستا تحقیق حاضر در نظر دارد تا براساس صفات مورفولوژیکی برگ و میوه و با استفاده از روش های آماری چند متغیره، تنوع جغرافیایی این گونه را در بین جمعیت های مختلف مورد مطالعه قرار دهد. برای انجام این تحقیق از سه رویشگاه طبیعی گونه داغداغان، تعداد 10 پایه از هر رویشگاه و با فاصله حداقل 100 متر از یکدیگر انتخاب و برخی از صفات مورفولوژیک برگ و میوه اندازه گیری گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بجز طول دمبرگ، عرض منقارک، تعداد دندانه، وزن میوه و طول دمگل جمعیت های مورد مطالعه از نظر سایر صفات مطالعه شده دارای تفاوت معنی داری با یکدیگر بودند. به منظور تعیین مهمترین صفات مورفولوژیک در ایجاد تمایز بین جمعیت از تجزیه به مولفه های اصلی (PCA) استفاده گردید. پنج مولفه اول 9/81 درصد واریانس ها را به خود اختصاص دادند. در تشکیل مولفه اول، عرض برگ، عرض برگ در 1/0 طول آن، طول برگ و در رابطه با مولفه دوم ابعاد میوه (طول، عرض، ضخامت و وزن میوه) اهمیت بیشتری را در مقایسه با سایر صفات از خود نشان دادند. در تبیین مولفه سوم، طول منقارک، عرض روزنه و عرض برگ در 9/0 طول آن، نقش مهمتری را ایفا می نمایند. بررسی میزان پلاستیسیتی صفات نشان از تاثیرپذیری زیاد صفات وزن برگ، طول منقارک برگ، عرض برگ به ویژه در 9/0 طول آن دارد، این در حالی است که ابعاد میوه شامل طول، عرض و ضخامت آن به همراه تعداد دندانه برگ و طول روزنه، پلاستیسیتی کمتری در مقایسه با سایر صفات نشان دادند. به طور کلی از نتایج این تحقیق می توان وجود تنوع به ویژه تنوع درون جمعیتی در صفات مورفولوژیک برگ گونه داغداغان را استنتاج نمود. همچنین می توان از صفات طول دمبرگ، عرض منقارک و تعداد دندانه ها به دلیل تاثیر پذیری کمتر از شرایط محیطی به عنوان صفاتی متمایز کننده در تفکیک گونه های داغداغان از یکدیگر استفاده نمود.
کلید واژگان: تنوع جغرافیایی, پلاستیسیتی, روش های آماری چند متغیره, تجزیه خوشه ای}Iranian Journal of Rangelands Forests Plant Breeding and Genetic Research, Volume:17 Issue: 1, 2009, P 88As Celtis sites in North of Iran are degrading, it is necessary to determine genetic variation and recognize ecological requirements for better conservation and management. For investigating geographical variation of Celtis australis based on leaf and fruit morphology, three plant populations of the species were sampled. Ten trees with at least 100 meters interval distance were selected from each population, and leaf samples were collected from middle crown early October. Leaves were mixed together and 5 leaves were selected randomly for detail studies. Results indicated that petiole length, tip width, number of serration, fruit weight and peduncle length were significantly different among the populations. Leaf width, leaf width at 0.1 of its length, leaf length in first component and fruit dimensions (length, diameter, weight and fruits thickness) in second component, tip length, stomata width and stomata width at 0.9 in third component showed the major role in the observed variance based on principal components analysis. First five components justified 81.9% of total observed variance. Leaf weight, leaf tip length and leaf width showed the highest plasticity value while fruit dimensions, number of serration and length of stomata showed the lowest plasticity value. Geographical variation especially in leaf morphological traits of Celtis australis is concluded based on these results. Also since petiole length, leaf tip width and number of serration are less affected by environmental factors, they may be used as distinctive traits in identifying Celtis species.Keywords: Genetic variation, Plasticity, Multivariate statistical methods, Cluster analysis} -
به منظور بررسی اکولوژیکی دره ارغوان در شمال شهرستان ایلام و شناسایی رویشگاه های موجود، محدوده آن در روی نقشه توپوگرافی تعیین و به صورت تصادفی 57 قطعه نمونه 400 متر مربعی پیاده شد. پوشش گیاهی (شامل گونه های درختی، درختچه ای، بوته ای و علفی)، خاک و عوامل فیزیوگرافی منطقه برداشت شد. با استفاده از روش های آماری چند متغیره در منطقه مورد مطالعه چهار رویشگاه شناسایی شدند. بر اساس این نتایج رویشگاه بادام (Amygdalus scoparia) با ارتفاع از سطح دریا همبستگی مثبت داشت و تنوع کمتری از گونه های گیاهی را دارا بود، در حالی که رویشگاه آلبالو (Cerasus microcarpa) با مواد آلی خاک همبستگی مثبت و با ارتفاع از سطح دریا همبستگی منفی داشته و تنوع و غنای گونه ای بالایی را داشت. رویشگاه انجیر (Ficus carica) در مناطق صخره ای تشکیل شده، در حالی که رویشگاه بلوط ایرانی (Quercus brantii) در نقطه مقابل این رویشگاه و روی خاکهایی با وزن مخصوص و رس بیشتر تشکیل می شود. نتایج این تحقیق نشان داد که مهمترین عوامل محیطی تاثیرگذار بر پوشش منطقه ارتفاع از سطح دریا، درصد پوشش سنگ، بافت و مواد آلی خاک می باشند.
کلید واژگان: گروه اکولوژیک, بادام, انجیر, آلبالو, بلوط ایرانی, دره ارغوان, ایلام}The aim of this study was ecological survey and site classification of Arghavan valley, north of Ilam, Iran. For this study, vegetation (tree, bush, shrub and herbaceous species), soil and physiographic factors were investigated in 57 plots. Multivariate analysis recognized four sites. Amygdalus scoparia group had positive correlation with elevation and had low species diversity. Cerasus microcarpa group had positive correlation with organic matter and negative correlation with elevation. This group had high diversity and richness. Ficus carica group was in rocky site, while Quercus brantii was in compacted soil with high clay ratio. Results showed that elevation from sea level, stone proportion of soil, soil texture and organic matter were the most important factors influencing vegetation.
-
به منظور بررسی اثر سن پایه های مادری و تاثیر یک سال نگهداری بذر در انبار در رویاندن بذر بارانک در نهالستان، بذرهای 40 پایه بارانک در جنگل های سنگده ساری (ارتفاع از سطح دریا 1700 الی 2300 متر) در سال 1379 جمع آوری شده و در دو سال متوالی (1379 و1380) در گلدان های پلاستیکی کاشته و گلدان ها در فضای نهالستان اوریملک چوب فریم واقع در ارتفاع 1550 متری از سطح دریا قرار داده شدند. جوانه زنی بذر و زنده مانی نونهال ها طی دو سال بعد از هر یک از زمان کاشت های 1379 و 1380 بررسی شد. نتایج آزمون مقایسه میانگین ها نشان داد که اختلاف بین جوانه زنی سال اول بعد از هر یک از مراحل کاشت سالهای 1379و 1380 با هم در سطح (P<0.01) معنی دار است. تفاوت مجموع جوانه زنی دو ساله بعد از کاشت و زنده مانی نونهال های حاصل از دو زمان کاشت 1379 و 1380 با هم در سطح (P<0.01) معنی دار شد. مجموع تعداد بذرهای سبز شده از کاشت سال 1379، 9/22 درصد بیشتر از مجموع تعداد بذرهای جوانه زده از کاشت سال 1380 بود. مقدار کاهش جوانه زنی بین دو مرحله کاشت با افزایش قطر درختان و یا سن آنها رابطه مستقیم داشت به نحوی که کاهش جوانه زنی بذر درختان مسن بیشتر از درختان جوان بود. در هر یک از مراحل کاشت، بیشترین جوانه زنی در سال اول به بذرهای درختان میانسال واقع در طبقه قطری 30 مربوط می شد. بنابراین چنانچه از درختانی با قطرهای 26 الی35 بذر تهیه شود، بیشترین مقدار جوانه زنی در سال اول رخ خواهد داد. به علاوه، در این طبقه قطری، یک سال نگهداری بذر در انبار، کمترین مقدار کاهش قوه نامیه را به همراه خواهد داد.
کلید واژگان: بارانک, نهالستان, قطر برابر سینه, رویاندن بذر, جوانه زنی, سال کاشت}In 2000, fourty seed trees which were located at Sanghdeh Forest of Caspian Region with altitude ranged between 1700 to 2300 m-above sea level, were selected. 200 seeds were collected from each tree, subsequently. The seeds were sown in 2000 and in 2001 repeatedly, in plastic bage containg forest soil and kept in a forest nursery located at the same forest at 1550 m. above sea level altitude. Seed germination and seedling survival was measured in 2000 and 2001. According to T-Test data analysis, there were significant differences between seed germinatin and seedling survival of the treatments in both years. Total seed germination (TSG) in 2000 was 9.22% more than TSG in 2001. Seed germination was correlated significantly and negatively with the seed trees age and diameter. Seed trees with moderate age and at diameter class of 30 cm, performed the highest percentage of seed germination in 2000 (without seed storage). There was minimum reduction in seed germination for seeds collected from trees at moderate diameter class and stored for one year.
Keywords: Sorbus torminalis, seed tree, Age, germination, Storage}
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.