به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

نسرین سهرابی

  • قدرت قاسمی پور*، منوچهر جوکار، نسرین سهرابی
    اغلب داستان های کوتاه ابوتراب خسروی دارای سبک و فضای سوررئالیستی هستند و در آن ها، رویدادها و دیگر عناصر داستانی از مرزهای رئالیسم متعارف فراتر می رود. پژوهش حاضر درصدد است که در پرتو نظریه روایت غیرطبیعی پنج داستان کوتاه از مجموعه داستان های دیوان سومنات، هاویه و کتاب ویران را بررسی و تحلیل کند. نظریه روایت غیرطبیعی به عنوان یکی از شاخه های روایت شناسی پساکلاسیک، انواع روایت های غیر و ضدمحاکاتی را بررسی می کند و دو روش خوانش غیرطبیعی و خوانش طبیعی را برای تحلیل این گونه روایت ها ارائه می دهد. داستان های مورد بحث در این مقاله از طریق رویدادها و عناصر غیرطبیعی مانند شخصیت های مرده، فراشخصیت ها، فضاهای غیر ثابت، عینیت یافتن حالات درونی، و... جهان های داستانی غیرطبیعی را به تصویر می کشند. مسئله ای که مطرح می شود این است که این جهان های غیرطبیعی چگونه شکل می گیرند، با چه تمهیداتی سبب باورپذیری خوانندگان می شوند و درنهایت درمورد ما و جهان ما چه می گویند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با روش روایت شناسی امر غیرطبیعی انجام می شود. نتایج بیانگر آن است که داستان ها از طریق آشنایی زدایی در عناصر داستان، عرف های رئالیستی را نقض می کنند و فراتر از دانش دنیای واقعی ما قرار دارند و با تمهیداتی مانند توصیف های عینی، استناد به باورهای دینی، کانونی سازی درونی و...، سبب باورپذیری و مستغرق شدگی خوانندگان می شوند و درنهایت خوانش طبیعی آن ها نشان می دهد که این روایت ها دغدغه های اساسی زندگی انسان معاصر مانند اهمیت کلام و درک آن، ایده مرگ در روابط انسان ها در عصر پسامدرن و جبرگرایی فرهنگی و تاریخی را در قالب امور غیرطبیعی به تصویر می کشند.
    کلید واژگان: داستان کوتاه سوررئالیستی، روایت شناسی امر غیرطبیعی، روایت شناسی پساکلاسیک، هاویه، دیوان سومنات، کتاب ویران، ابوتراب خسروی
    Ghodrat Ghasemipour *, Manoochehr Joukar, Nasrin Sohrabi
    Most of Abu Tarab Khosravi's short stories have a surrealistic style, and in them, events and other story elements exceed the boundaries of conventional realism. This research aims to examine five short stories from Divan Somnath, Hawieh and Kitab Wiran in the light of the theory of unnatural narrative. The theory of unnatural narrative, as one of the branches of post-classical narratology, examines the types of non- and antimimetic narratives. The stories discussed in this article depict unnatural storyworlds through the unnatural elements of Dead", "Half-human and Half-animal" and " "Metafictional Characters and Geographical impossibility", "Unfixed" and The External Materialization of Internal States. The issue that arises is how these worlds are formed, with what arrangements they make the readers believable, and finally what they say about us and our world. In other words, the aim of this study is to discuss the ways of unnatural world-building and the ways of making believable in five surrealist stories by Abu Torab Khosravi; Then, Jan Alber's natural reading strategies are used to naturalize the unnatural. The results show that these stories with measures such as citing religious beliefs, internal focalization and the dialectic of the natural and the unnatural make the readers believable, and finally their natural reading shows that these narratives are the basic concerns of contemporary human life such as the importance of speech and understanding. It depicts the idea of death in human relationships in the postmodern era and cultural and historical determinism in the form of unnatural things.
    Keywords: Surrealistic Short Story, Unnatural Narratology, Postclassical Narratology, Abu Torab Khosravi
  • منوچهر جوکار*، نسرین سهرابی

    در این پژوهش، نظام زیبایی شناختی گفتمان در شعر «ناقوس» نیمایوشیج بررسی و تحلیل شده است. براساس دیدگاه نشانه معناشناختی، نظام زیبایی شناختی گفتمانی تابع فرایندی حسی  ادراکی و رخدادی است که در اثر حضور شوشی گفته پرداز در گفتمان شکل می گیرد. شعر «ناقوس» جزو اشعار نمادگرای نیماست که دو نشانه مرکزی «طنین ناقوس» و «صبح و روشنی» در تعامل با هم و همچنین در تقابل با نماد «شب» فرایند معناسازی را تحت تاثیر قرار داده اند و سبب شکل گیری نظامی زیبایی شناختی در آن شده اند. پرسشی که مطرح می شود این است که این نظام گفتمانی چگونه در ساختار این شعر شکل می گیرد و دارای چه سازوکارهایی است. درواقع، هدف از پژوهش حاضر بررسی و تبیین عناصر دخیل در شکل گیری فرایند زیبایی شناختی در گفتمان این شعر است. در این پژوهش ابتدا کنش گفتمانی و  مقوله سازی در گفتمان این شعر مشخص شده است. سپس مولفه های اصلی شکل گیری فرایند زیبایی شناختی، ازجمله شرایط حسی  ادراکی و شوشی، نمایه های زبانی، انقطاع و زمان بررسی شده اند. نتایج حاصل نشان می دهد که گفتمان این شعر دارای ویژگی های شوشی و رخدادی است و گفته پرداز توانسته است به شیوه نمادگرایانه و با مقوله سازی های گزینشی (ناقوس) و سریالی (روشنی و صبح) و با ایجاد گسست در نظام پیوستاری زبان از طریق صناعات بلاغی و افعال موثر و به کارگیری زمان روایت کننده در وجه کلانی و غایتی و عبور از نشانه های منجمد و تثبیت شده به نشانه هایی سیال، گفتمانی با ویژگی های زیبایی شناختی به وجود آورد.

    کلید واژگان: شعر ناقوس، نیما یوشیج، نشانه معناشناسی، زیبایی شناسی گفتمان، نمادگرایی
    Manouchehr Joukar*, Nasrin Sohrabi

    In this study, the aesthetic system of discourse in Nima Yoshij's poem "Naquos" has been studied. According to the semiotics view, the aesthetic system of discourse is a subordinated intuitive-perceptual and occurring process that is formed due to the presence of the enunciator state in the discourse. The poem "Naquos" is one of the symbolic poems of Nima that the two central signs of "Naquos resonance" and "daybreak and light" in interaction with each other and also in opposition to the symbol of "night" have influenced the semantic action and have led to the formation of an aesthetic order in it. The question here is how is this discourse system formed in the structure of this poem and what are its mechanisms. In this study, first, the discourse action and the categorization in the discourse of this poem have been specified. Then, the main constituents of the formation of the aesthetic process, including semiotics-semantics conditions and state, linguistic indexes, discontinuity and time are studied. The results show that the discourse of this poem has state and occurring features and the narrator has been able to create a discourse with aesthetic features with symbolic methods by selective (Naquos) and serial (light and daybreak) categorizations and by breaking the continuum of language through rhetorical devices and effective verbs, and the use of narrative time in a massive and ultimate form, and passing through solid and fixed signs to flowing signs.

    Keywords: Naqous Poetry, Nima Yoshij, Semantics, Aesthetics Of Discourse, Symbolism
  • نسرین سهرابی، حمیدرضا شعیری*

    مقاله حاضر بر پایه مطالعات نقدبنیاد ادبیات تطبیقی و با رویکرد نشانه - معناشناختی گفتمانی به بررسی تطبیقی روایت ادبی و موسیقی در داستان کوتاه »مارش ال غروب« اثر یوسف ادریس می پردازد. در این داستان عالوه بر عنوان پردازی موسیقایی؛ نوعی موسیقی فولک مربوطه به حرفه، در ساختار کلی پیرنگ آن جریان روایت را پیش می برد. در این گفتمان سه نوع حضور کنشی، تنشی و زیبایی شناختی شکل می گیرد و هسته اصلی جریان معناسازی حضور زیبایی شناختی است . سوژه در این مرحله از تمام اهداف و برنامه های خود عبور می کند و بی اختیار آهنگ سنج ها را تغییر می دهد و موسیقی به جوهر موسیقی تبدیل می شود. بنابراین مساله ای که مطرح می شود این است که حضور زیبایی شناختی مبتنی بر چیست. چگونه گفتگوی بین ادبیات و موسیقی دگردیسی جهان را تضمین می کند و سبب غییر در رابطه بین سوژه و هستی می شود . این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی سه نوع حضور را در این داستان بررسی می کند و در ضمن آن ها به نقش عنوان ، مکان و زمان اشاره می شود . نتیجه بررسی نشان می دهد که سوژه با عبور از دو رابطه کنشی و تنشی بر اثر نگاه پدیدارشناختی به یک آن حضور و لحظه زیبایی شناختی می رسد و تجلی آن در بداهه پردازی و رابطه خلسه ای و استعالیی او با هستی نمایان می شود . در این مرحله در پی اختالل در رابط ه کنشی و تنشی ، روایت ادبی دچار گسست در مسیر پیشرفت خود می شود، از اینجاست که ادبیات و موسیقی وارد گفتگو می شوند و برای رفع گسست ، روایت ادبی جهان موسیقی را گسترش می دهد و بازتاب صدای روایت به موسیقی سپرده می شود .

    کلید واژگان: روایت شناسی تطبیقی، نشانه- معناشناسی گفتمانی، پدیدارشناسی ادراک، «مارش الغروب»، یوسف ادریس
    Nasrin Sohrabi, Hamid Reza Shairi*

    The present article deals with the comparative study of literary Fiction and music in the short story "Marsh al-Ghroub" by Youssef Idris, based on comparative literature criticism studies and with a Semiotics of discourse approach. In this story, in addition to the musical title; A kind of folk music related to the profession. A kind of folk music related to the profession, in the overall structure of its plot, advances the narrative sequence. In this discourse three types of active, tensif and aesthetic presence are formed and the main core of the process of meaning is aesthetic presence. At this stage, the music becomes the essence of music. Therefore, the issue that arises is what the aesthetic presence is based on. How the dialogue between literature and music guarantees the transformation of the world. This research examines three types of presence in this story with a descriptive-analytical method, and at the same time, they refer to the role of title, place and time. This study shows that the subject, passing through two relations of action and tension due to the phenomenological view, reaches one of presence and aesthetic moment, and its manifestation is shown in his improvisation and his ecstatic and transcendental relationship with existence. At this stage, due to the disturbance in the action and tension relationship, the literary narrative suffers a deficiency in its progress, from here, literature and music enter a dialogue, and the reflection of the voice of the narrative is entrusted to music.

    Keywords: comparative narratology, discourse semiotics, phenomenology of perception, Marsh al-Ghroub, Yusuf Idris
  • منوچهر تشکری*، نسرین سهرابی

    مکان به عنوان یک عنصر مهم تولید معنا در هر روایت محسوب می شود و تجلی آن در گفتمان ها، یا عینی و فیزیکی است یا انتزاعی؛ لذا آن گاه که وجه عینی مکان ضعیف شود، ویژگی تخیلی و استعلایی می یابد و وجه نمادین آن در اولویت قرار می گیرد. داستان دقوقی روایت واقعه و مکاشفه عرفانی است. مکاشفه فراتر از محدوده شناخت های عادی است؛ به همین دلیل برای بیان آن از زبان رمز استفاده می شود. به دلیل ماهیت مکاشفه و زبان رمز در داستان دقوقی، حضور مکان ها در زبان کارکردی استعاری و نمادین دارد. این مکان ها به دو دسته کلی «مکان های واقعه» و «مکان های سیال» تقسیم می شوند. هدف از پژوهش حاضر این است که با برجسته کردن عنصر مکان و استعاره مکان و با عطف توجه به جنبه مکاشفه عرفانی و نمادهای عرفانی و وجه بینامتنیت مکان ها در این داستان، کارکرد نشانه معناشناسی مکان نمادین، چگونگی حضور مکان ها در کنش زبانی، فرایندهای تبدیل مکان به فرامکان و استعلای آن و کارکرد گفتانی آن را بررسی کند. این پژوهش نشان داد که زبان این روایت برای توصیف مکاشفه و القای آن، از اصطلاحات و تصاویر مکانی بسیاری مانند دریا، ساحل، بیابان و درخت به عنوان استعاره هستی و وجود، بهره برده و توانسته است قابلیت کینونیت بخشی و شفاف سازی گفتمان را که مشتمل بر بسیاری از حقایق و امور عرفانی است، ارتقا دهد. همچنین مکان ها به واسطه حضور سوژه از کارکردهای پدیداری، استعلایی و اسطوره ای برخوردارند.

    کلید واژگان: روایت، نشانه معناشناختی، مکان نمادین، مکاشفه عرفانی، مثنوی، داستان دقوقی
فهرست مطالب این نویسنده: 4 عنوان
  • نسرین سهرابی
    نسرین سهرابی
    پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایران
نویسندگان همکار
  • دکتر منوچهر جوکار
    دکتر منوچهر جوکار
    دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایران
  • دکتر حمیدرضا شعیری
    دکتر حمیدرضا شعیری
    استاد نشانه-معناشناسی، زبان فرانسه، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
  • دکتر قدرت قاسمی پور
    دکتر قدرت قاسمی پور
    دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال