به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب alireza rafiei

  • سرور اشعری، پریسا اسلامی پرکوهی، ناهید رمضانقربانی، فرهاد غلامی، پدرام ابراهیم نژاد، مریم خزائی پول، علیرضا رفیعی*

    ترجمان دانش، اشتراک گذاری دانش حاصل از پژوهش با کاربران دانش شامل افراد جامعه، سازمان ها و سیاستگذاران با هدف استفاده برای ارتقای سیستم ها و بهبود ارائه خدمات و محصولات می باشد. اجرای فرایند ترجمان دانش در حوزه سلامت کشور با چالش مواجه است که بخشی از آن به دلیل آگاهی ناکافی نسبت به مفهوم ترجمان دانش و چگونگی اجرای فرآیند ترجمان دانش می باشد. در مطالعه حاضر ابتدا به تعریف ترجمان دانش، چگونگی فرایند و ابزارهای انتشار ترجمان دانش پرداخته شد و سپس ضمن مرور وضعیت ترجمان دانش در دانشگاه های علوم پزشکی ایران، راهکارهایی جهت اجرای ترجمان دانش ارائه شد. از جمله ابزارهای انتشار ترجمان دانش که در این مطالعه بیان شده است می توان به ارائه نتایج حاصل از تحقیقات به صورت پادکست، پاناسه (ارائه پایان نامه در سه دقیقه)، برگزاری وبینار، اینفوگرافیک، تهیه اخبار پژوهشی از نتایج تحقیقات، برگزاری نشست خبری و ژورنال کلاب با مجریان طرح ها، تدوین خلاصه سیاستی و راهنمای بالینی اشاره نمود. تحقیقات انجام شده در زمینه ترجمان دانش در دانشگاه های علوم پزشکی کشور وضعیت ترجمان دانش را نامناسب و ناکامل گزارش نموده اند. در این مطالعات، ارزیابی به وسیله ابزار ارزیابی ترجمان دانش که چهار حیطه نیازسنجی مخاطبین، تولید دانش، انتقال دانش و کاربست شواهد را در برمی گرفت، انجام شد که در این بین تولید دانش در وضعیت مطلوب تری نسبت به سایر حیطه ها قرار داشت. با توجه به وضعیت موجود ترجمان دانش، راهکارهای اجرایی شدن ترجمان دانش در هر حیطه به صورت مجزا ارائه شده است. شبکه سازی مناسب بین تولیدکنندگان دانش و استفاده کنندگان از دانش و هم چنین برگزاری نشست های منظم با نمایندگان سازمان های اجرایی و صاحبان صنایع جهت تعیین اولویت های پژوهشی از جمله راهکارهای ارائه شده در بخش نیاز سنجی مخاطبین می باشد. ایجاد زیرساخت جهت انجام طرح های تحقیقاتی بر اساس نیاز مخاطبین، تخصیص منابع لازم جهت اجرای طرح های تحقیقاتی، مشارکت فعال نمایندگان سازمان های اجرایی در روند انجام پژوهش، ایجاد شبکه داخلی بین محققین دانشگاهی جهت پیشبرد هر چه هدفمندتر اولویت های پژوهشی و هم چنین توجه به کیفیت دانش تولید شده جهت جلب اعتماد مخاطبین از جمله راهکارهای ارائه شده در بخش تولید دانش می باشد. آشنا نمودن محققین با حیطه   انتقال دانش و اهمیت آن، تخصیص منابع جهت اجرای فرآیند انتقال دانش، استفاده از ابزارهای مناسب و به روز جهت انتقال دانش توسط محققین، ایجاد قوانین جهت حمایت از محققینی که قبل از انتشار یافته های تحقیق خود در مجلات معتبر، نسبت به انتشار آن از طریق سایر ابزارهای انتقال دانش اقدام می نمایند، نهادینه سازی مکانیسم های بهره داری از دستاوردهای پژوهش در برنامه عمومی آموزش و همچنین درنظرگرفتن طرح های تشویقی جهت انتقال دانش تولید شده از جمله راهکارهای ارائه شده در بخش انتقال دانش می باشد. تولید شواهد معتبر و قابل اطمینان، قرار دادن شواهد تولیدی در اختیار سیاستگذاران، اعتمادسازی در مخاطبین به وسیله محققین، سیاستگذاران و مسئولین ذیربط جهت استفاده از شواهد تولیدی، آگاهی بخشی به مخاطبین در رابطه با لزوم استفاده از شواهد تولیدی، ایجاد ارتباط مناسب میان تولیدکنندگان دانش و استفاده کنندگان دانش از طریق به کارگیری کارگزاران دانش، وجود منابع و حمایت های مالی جهت کاربست شواهد توسط سیاستگذاران و همچنین مخاطبین هدف از جمله راهکارهای ارائه شده در بخش کاربست شواهد می باشد

    کلید واژگان: علم پیاده سازی, ترجمان دانش, پزشکی, خلاصه سیاستی, پادکست, راهنمای بالینی}
    Sorour Ashari, Parisa Islami-Parkoohi, Nahid Ramezanghorbani, Farhad Gholami, Pedram Ebrahimnejad, Maryam Khazaee-Pool, Alireza Rafiei*

    Knowledge translation is the sharing of knowledge obtained from research with knowledge users, including community members, organizations, and policymakers, to use it to improve systems and improve the provision of services and products. The implementation of the knowledge translation process in the health field is facing challenges in our country, which is partly because of insufficient knowledge about the concept of knowledge translation and how to implement the knowledge translation process. In the present study, the definition of knowledge translation, and how the process and tools of knowledge translation were discussed, and then, while reviewing the status of knowledge translation in Iranian universities of medical sciences, solutions for the implementation of knowledge translation were presented. Some of the mentioned knowledge translation tools in this study are podcasts, three-minute thesis presentations, webinars, infographics, research news from research results, press releases, journal clubs, policy briefs, and clinical guidelines. The situation of knowledge translation has been reported as inappropriate and incomplete in medical sciences universities of Iran. In these studies, the evaluation was done using the evaluation tool of knowledge translation, which included the four areas of audience needs assessment, knowledge production, knowledge transfer, and evidence application. According to the current situation of knowledge translation, the implementation solutions of knowledge translation in each field have been presented separately. Appropriate networking between knowledge producers and knowledge users, as well as holding regular meetings with representatives of executive organizations and industry owners to determine research priorities, are among the solutions presented in the audience needs assessment section. Creating the infrastructure to carry out research projects based on the needs of the audience, allocating the necessary resources for the implementation of research projects, active participation of representatives of executive organizations in the process of conducting research, creating an internal network between academic researchers to advance research priorities as much as possible, and also pay attention to the quality of knowledge production to gain the trust of the audience are the solutions provided in the knowledge production sector. Acquainting researchers with the field of knowledge transfer and its importance, allocating resources to implement the knowledge transfer process, using appropriate and up-to-date tools for knowledge transfer by researchers, and creating rules to support researchers who, before publishing their research findings in reputable journals, publish them through other means of knowledge transfer, institutionalizing the mechanisms of benefiting from the research achievements in the general education program, and also considering the incentive plans for the transfer of the produced knowledge are among the solutions presented in the knowledge transfer section. Producing valid and reliable evidence, placing produced evidence at the disposal of policymakers, building trust in the audience by researchers, policymakers, and relevant officials to use produced evidence, informing the audience about the need to use production evidence, creating appropriate communication between knowledge producers and knowledge users through the use of knowledge brokers, the existence of resources and financial support for the use of evidence by policymakers as well as target audiences are some of the solutions provided in the use of evidence section

    Keywords: Implementation Science, Knowledge Translation, Medicine, Policy Brief, Podcast, Clinical Guideline}
  • مریم خزائی پول، طاهره پاشائی، فرهاد غلامی، علیرضا رفیعی، کوئن پونت، حسین رستگار*
    سابقه و هدف

    گردشگری سلامت، به عنوان یکی از ابعاد گردشگری به توسعه پایدار و پویایی اقتصادی مازندران کمک زیادی می تواند کند. اجماع بر روی عوامل اثرگذار بر جذب گردشگر سلامت مورد سوال قرار گرفته است. این مطالعه با هدف طراحی و روانسنجی ابزار سنجش عوامل موثر بر جذب گردشگر سلامت، انجام پذیرفت.

    مواد و روش ها

    پژوهش اخیر با رویکرد ترکیبی و در سه مرحله انجام پذیرفت. نسخه اولیه پرسشنامه با مروری جامع بر منابع مرتبط با موضوع پژوهش در کنار نظرخواهی از گروه خبرگان و گردشگران سلامت استان مازندران تدوین شد. در ادامه روایی محتوایی، روایی صوری، روایی سازه و پایایی آن به صورت کیفی و کمی بررسی شد. در بخش کیفی بعد از انجام 17 مصاحبه و اعمال بررسی های کارشناسانه، پرسشنامه با 76 گویه نهایی شد. در بخش کمی، در مرحله نخست روایی محتوایی پرسشنامه توسط 10 نفر از اعضای پانل خبرگان بررسی و تایید شد. سپس روایی صوری، پرسشنامه توسط 10 نفر از مشارکت کنندگان تکمیل شد. در نهایت روایی سازه ابزار طراحی شده با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی با به کارگیری نرم افزار 24 SPSS و تحلیل عاملی تاییدی با استفاده از نرم افزار AMOS24 با پرسشگری از 300  نفر از افراد آشنا با حوزه گردشگری سلامت در استان مازندران محاسبه گردید. پایایی درونی توسط ضریب آلفای کرونباخ و پایایی برونی با انجام آزمون- بازآزمون بر روی 25 نفر مشابه گروه هدف اندازه گیری شد.

    یافته ها

    نتایج بررسی متون و مصاحبه با خبرگان در مرحله اول و دوم مطالعه منجر به طراحی 76 گویه شد. در مرحله بعد، بررسی تغییرات حاصل از مرحله شاخص روایی محتوا (content validity index) و نسبت روایی محتوا (Content validity ratio) در بخش کمی روایی محتوا، سبب شد که 15 گویه امتیاز مورد نظر را کسب نکردند. پس از محاسبه کیفی روایی صوری اعمال و در مرحله کمی روایی صوری 8 گویه شاخص تاثیر آیتم کم تر از 1/5 را کسب کردند و از پرسشنامه حذف شدند. سپس پرسشنامه با 53 گویه وارد روایی سازه شد. در تحلیل عاملی اکتشافی مقدار KMOبرابر 778/0 شد. هم چنین مقدار آزمون بارتلت، کم تر از 5 درصد شد. هم چنین براساس ماتریس چرخش یافته مولفه ها، عامل هشت با ارزش مثبت به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد 7 گویه دارای بار عاملی کم تر از0/4بودند که از پرسشنامه حذف شدند و 46 گویه باقی ماند. در مرحله تحلیل عاملی تاییدی بار عاملی تمامی ابعاد در وضعیت مناسبی قرار داشت و مقدار P در دامنه قابل قبول بود. برای تعیین پایایی مقدار آلفای کرونباخ 831/0 محاسبه شد. پایایی برونی،کم تر از0/05 بود (P<0/001   ،  ICC= 0/90  ).

    استنتاج

    پرسشنامه طراحی شده با توجه به دارا بودن تعداد کم سوالات، سادگی جملات و هم چنین روایی و پایایی قابل قبول، می تواند جهت شناسایی و بررسی عوامل موثر بر جذب گردشگر سلامت به کار گرفته شود. بومی سازی پرسشنامه در سایر فرهنگ ها از پیشنهادات پژوهش حاضر است. امید است نتایج تحقیق حاضر در برنامه ریزی مداخلات افزایش جذب گردشگر سلامت مورد استفاده محققین، مدیران نظام سلامت و گردشگری و سایر کاربران قرار گیرد و نتایج حاصل از آن مقدمه ای برای تحقیقات بعدی باشد.

    کلید واژگان: روش ترکیبی, معادلات ساختاری, روانسنجی, پرسشنامه, گردشگر سلامت}
    Maryam Khazaee-Pool, Tahereh Pashaei, Farhad Gholami, Alireza Rafiei, Koen Ponnet, Hossein Rastegar*
    Background and purpose

    Health tourism is one of the dimensions of sustainable development to help Mazandarn’s economic dynamic. A strong agreement is doubted in identifying factors influencing the attraction of health tourists. This study was implemented to design a questionnaire to measure the factors influencing the attraction of healthy tourists and investigate its psychometric properties.

    Materials and methods

    This study was done with a combinatorial approach in three steps, including relevant literature and the opinions of experts as long as health tourists' opinions of Mazandaran province were applied to the development of the item pool. Then, content validity, face validity, construct validity, and reliability of the questionnaire were assessed for the psychometric properties of the questionnaire. The final questionnaire was approved after performing 17 interviews and applying professional expertise in the qualitative part. In the first stage of the quantitative part content validity was studied by 10 people from an expert panel, and its face validity, the questionnaire was completed by 10 participants. Finally, the construct validity of the designed instrument was calculated using exploratory factor analysis using SPSS 24 software and confirmatory factor analysis using AMOS 24 software by asking 300 people familiar with health tourism in Mazandaran province. The internal and external validity were determined using Cronbach's alpha and test-retest in 25 people.

    Results

    The results of the literature review and interviews with experts in the first and second stages of the study led to the design of 76 items. In the next step, the changes in the qualitative stage 15 questions did not receive favorite points in Content validity ratio (CVR) and content validity index (CVI) calculation in the quantitative part of content validity. Then face validity was applied and the item effect index for 8 items was lower than 1.5 in the quantitative stage of face validity. Then the questionnaire with 53 items was entered into construct validity. In the exploratory factor analysis, the value of KMO was equal to 0.778. Furthermore, the value of Bartlett's test of significance was less than 5%. Based on the rotated matrix of components, eight factors with positive values were obtained. The results of exploratory factor analysis showed that 7 items had a factor loading of less than 0.4, which were removed from the questionnaire, and finally, 46 items remained. In the confirmatory factor analysis stage, the factor load of all dimensions was in good condition and the P-value was in the acceptable range. Cronbach alpha rate was calculated as 0.831. The external reliability was lower than 0.05 (ICC= 0.90, P<0.001).

    Conclusion

    The designed questionnaire, due to the low number of questions, the simplicity of the sentences, as well as the acceptable validity and reliability, can be used to identify and investigate the factors affecting the attraction of health tourists. Normalization of the questionnaire in other cultures is suggested. It is hoped that the findings of this study will be utilized by researchers, healthcare and tourism system managers, and other stakeholders to inform the planning of interventions aimed at increasing medical tourism. Additionally, it is hoped that the results of this study will serve as a springboard for future research in this area.

    Keywords: Mixed Method, Structural Equations, Psychometric Properties, Questionnaire, Health Tourists}
  • فرهاد غلامی، محمد آزادبخت، پدرام ابراهیم نژاد، سید خسرو قاسمپوری، لطف الله داودی، احمدعلی عنایتی، محمدتقی هدایتی، پوریا گیل، کاوه حدادی، عمران حبیبی، علیرضا رفیعی، قاسم عابدی، رویا ملک زاده، فتانه عمویی، سیاوش مرادی*

    دانشگاه علوم پزشکی مازندران با توجه کامل به اولویت های ملی و آگاهی از مزیت های رقابتی خود، یازده حوزه دانشی (دیسیپلین) را به منظور تمایز دانشگاهی و دستیابی به مرجعیت علمی موضوعی ضمن تشکیل قطب های علمی انتخاب کرده است. این دانشگاه در راستای تحقق رسالت دانشگاهی خود، اقدام به تدوین برنامه راهبردی و نیز پیش نویس برنامه عملیاتی با ده ها استراتژی مشخص کرده است. به کارگیری این استراتژی ها می تواند در کوتاه مدت به توسعه هدفمند، در میان مدت به کسب جایگاه رهبری جامعه علمی کشور و در بلندمدت، به فرادستی و سیادت جامعه علمی بین المللی در حوزه های دانشی منتخب منجر شود.

    کلید واژگان: آموزش پزشکی, برنامه ریزی راهبردی, پژوهش عملیاتی, پیش بینی آینده}
    Farhad Gholami, Mohammad Azadbakht, Pedram Ebrahimnejad, Seyed Khosro Ghasempouri, Lotfollah Davoodi, Ahmadali Enayati, Mohammad Taghi Hedayati, Pooria Gill, Kaveh Haddadi, Emran Habibi, Alireza Rafiei, Ghasem Abedi, Roya Malekzadeh, Fattane Amuei, Siavash Moradi*

    Mazandaran University of Medical Sciences, paying full attention to the national priorities and being aware of its competitive advantages, has chosen eleven academic fields (disciplines) in order to achieve academic distinction and achieve thematic scientific supremacy while forming scientific excellence centers. In order to fulfill its academic mission, this university has developed a strategic plan and a draft operational plan with dozens of specific strategies. The use of these strategies can lead to targeted development in the short term, in the medium term to the leadership position of the country's scientific community, and in the long term, to the authority and supremacy of the international scientific community in selected fields of knowledge.

    Keywords: Forecasting, Medical Education, Operations Research, Strategic planning}
  • Zahra Yazdani, Alireza Rafiei*
    Background

    Bioinformatic approaches for designing vaccines have become a promising alternative to conventional methods. We herein designed a multi-epitope-based vaccine against colorectal cancer (CRC).

    Methods

    Used peptides in the CRC vaccines were retrieved from databases of PubMed, Web of Science, Google Scholar, and Clinical trials. The adjuvants of Mycobacterial heparin-binding hemagglutinin and pan DR epitope were inserted in the N and C terminus of the vaccine sequence. Physicochemical properties, immunological characterizations, and prediction of the secondary and tertiary structure of the vaccine were evaluated. Linear and conformational B cells were predicted by IEDB. Docking and molecular dynamics simulations were performed between the vaccine and toll-like receptor of 4 (TLR4). In silico cloning and mRNA stability were predicted to evaluate the expression of the vaccine in Escherichia coli (E.Coli).

    Results

    The vaccine contains 368 amino acids constructed from peptides of OGT, FTO, CASP5, CASP8, U2SURP, MED25, FMO5, CEA, and TGFβIIR CRC antigens. The vaccine has a high-quality structure and suitable physicochemical and immunological properties. It has large and accessible B-celll epitopes. Docking and molecular dynamics simulation of the vaccine with TLR4 showed an appropriate and stable interaction between the vaccine and immune receptors. In silico cloning showed the vaccine can transcript and translate in E.Coli as a host.

    Conclusion

    The CRC vaccine is immunogen, non-allergen, and structurally stable. In the next step, the in silico results of this study will verify using in vitro and in vivo studies.

    Keywords: Colorectal cancer, Tumor biomarker, Bioinformatics analysis, Multi-epitope-based vaccine}
  • زهرا یزدانی، علیرضا رفیعی*
    زمینه و هدف

    فرایندهای التهاب عصبی در اختلالات طیف اوتیسم با سیستم ایمنی مرتبط است. سلول های T تنظیمی، عناصر ضروری این ارتباط هستند. کاهش تعداد این سلول ها ممکن است در شدت این بیماری نقش داشته باشد. 

    مواد و روش

    این گزارش، مروری بر فیزیولوژی سلول های T تنظیمی و سازوکار مولکولی آن در تنظیم سیستم ایمنی ارایه می دهد. در مرحله بعد، نقش این زیرگروه از سلول های ایمنی در اختلالات عصبی بحث شد. درنهایت، اختلال در تعداد و عملکرد سلول های T تنظیمی در اختلال طیف اوتیسم، ارتباط فرایندهای التهاب عصبی با آن ها و شواهد بالینی بررسی شد. جست وجوی جامع مقالات با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی الکترونیکی مانند وب آوساینس، پابمد، گوگل اسکالر و اسکوپوس تا 10 تیر سال 1402 انجام شد.

    یافته ها

    بیان سیتوکین های القاکننده سلول T تنظیمی در بیماران اختلال طیف اوتیسم کاهش می یابد که باعث عدم تعادل سلول های Th/Treg و کمبود در سلول های T تنظیمی می شود. این مشاهدات می توانند جزء شواهد بالینی اختلال طیف اوتیسم باشند. بااین حال، تحقیقات اندکی درباره سازوکار مولکولی سلول های T تنظیمی که باعث رفتارهای سالم در بیماران اختلال طیف اوتیسم می شود، وجود دارد. لازم است در آینده مطالعاتی درباره تاثیر عدم تعادل سلول های Th/Treg بر کاهش نقایص رفتاری و یافتن درمان هایی برای اختلال طیف اوتیسم براساس فعال سازی سلول های T تنظیمی و تنظیم سیستم ایمنی انجام شود.

    نتیجه گیری

    استفاده از رویکردهایی که عملکرد سیستم ایمنی بدن را متعادل می کنند، به ویژه از طریق فعال سازی سلول های T تنظیمی  ممکن است به بهبود سلامت بیمار کمک کند.

    کلید واژگان: اوتیسم, سلول های T تنظیمی, سیستم ایمنی}
    Zahra Yazdani, Alireza Rafiei*
    Background and Objective

    Neuroinflammatory processes in autism spectrum disorder (ASD) is related to the immune system. Regulatory T cells (Tregs) are essential elements of this association. Deficiency in these cells may have a role in worsening of ASD. 

    Materials & Methods

    This study reviews the physiology of Tregs and their molecular mechanisms in regulating the immune system, their role in neurological disorders, abnormality in Treg number and function in patients with ASD, and the association of neuroinflammatory processes with Tregs. The comprehensive literature search was performed by electronic databases such as Google Scholar, PubMed, Web of Science, and Scopus to July 2023.

    Results

    Expression of cytokines in Treg induction decrease in ASD patients which causes Th/Treg cells imbalance and deficiency in Treg cells. This may be clinical evidence of ASD. However, there are scant research on molecular mechanism of Tregs causing healthy behaviors in ASD patients. Future studies on the effect of Th/Treg cells imbalance on attenuating behavior deficits and finding treatments for ASD based on the activation of Tregs and regulation of the immune system are recommended

    Conclusion

    The use of approaches that balance the function of the immune system, especially through the activation of Tregs, may help improve the health of the patients.

    Keywords: Autism, T Regulatory cells, Immune system}
  • Fatemeh Ezzatifar, Alireza Rafiei, Reza Valadan, Hossein Asgarian-Omran, Mahmood Jeddi-Tehrani

    Expression and location of nucleolin are often abnormal in malignancies, which may result in the production of autoantibodies. Despite this, the identification of such autoantibodies may be essential for the early diagnosis and prognosis of cancers. In this investigation, the recombinant nucleolin protein was generated using an Escherichia coli expression system and was used an indirect enzyme-linked immunosorbent assay to detect anti-nucleolin autoantibodies in cancer patients' sera. Lung cancer patients' autoantibodies displayed the highest seroreactivity with the recombinant protein, with area under the curve of 0.948 and sensitivity and specificity of 85% and 96.67%, respectively (accuracy=92%). Anti-nucleolin autoantibodies were linked with lung tumor size (r=0.793), tumor, node, metastasis staging (r=0.643), and proliferation (r=0.744). These autoantibodies distinguished patients with early-stage lung cancer from healthy controls. Since anti-nucleolin autoantibodies are strongly linked to tumor size, clinical staging, and growth, they can be used to measure how well a treatment is working.

    Keywords: Autoantibodies, Biomarkers, Enzyme-linked immunosorbent assay, Neoplasms, Nucleolin}
  • علی جعفرپور، الهه شریفی، مجتبی نجفی، علیرضا رفیعی، زهرا حسینی خواه*
    سابقه و هدف

    در این مطالعه، میکروکپسولاسیون اسیدهای چرب امگا-3 به همراه باکتری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم در کوآسروای حاصل از برهمکنش الکترواستاتیک در سه فرمولاسیون بیوپلیمری مورد ارزیابی قرار گرفت.

    مواد و روش ها: 

    به منظور بررسی تاثیر جنس دیواره از سه فرمولاسیون ژلاتین- صمغ عربی، ژلاتین- کیتوزان و صمغ عربی- کیتوزان استفاده شد، هم چنین تاثیر نسبت مواد دیواره به هسته در سه سطح 2:1، 3:1 و 4:1 و دور هموژنایزر در دو سطح 3500 و rpm 7000 بررسی شد.

    یافته ها:

     نتایج نشان داد که تیمار 12، بالاترین مقدار بازدهی (19‏/0 ± 26‏/96) را دارد که در آن مخلوط بیوپلیمر که حاوی ژلاتین-کیتوزان بود، درصد بالایی از امگا-3 را احاطه کرده در حالی که مقدار امگا-3 که در سطح کپسول حضور دارد، بسیار کم است. تیمار 6 که حاوی مواد دیواره ژلاتین و صمغ عربی بود، قابلیت بالایی برای احاطه باکتری دارد و در مقایسه با باکتری‏های آزاد هنگامی که در شرایط شبیه سازی شده معده قرار گرفت نرخ مرگ و میر باکتری در آن کم تر بود. به‏علاوه بعد از قرار گرفتن در شرایط شبیه سازی شده روده تعداد باکتری‏ها بعد از گذشت 120 دقیقه افزایش یافت که این امر نشان می‏دهد کپسول در شرایط قلیایی روده به خوبی ترکیبات خود را آزاد کرده است.

    استنتاج

    در نتیجه، استفاده از تکنیک کوآسرواسیون مرکب با استفاده از بیوپلیمرهای ژلاتین ماهی، کیتوزان و صمغ عربی به عنوان مواد دیواره، می تواند کپسول‏های حاوی امگا-3 و باکتری لاکتوباسیلوس پلانتاروم در اندازه های میکرومتری تولید کند و می‏تواند نقش محافظتی برای جلوگیری از اکسیداسیون این ترکیبات داشته باشد.

    کلید واژگان: میکروکپسولاسیون, اسیدهای چرب امگا 3, لاکتوباسیلوس پلانتاروم, روش کواسرواسیون}
    Ali Jafarpour, Elahe Sharifi, Mojtaba Najafi, ‪Alireza Rafiei, Zahra Hosseinikhah*
    Background and purpose

    In the present study, Micro-capsulated fish oil omega-3 fatty acids and Lactobacillus Plantarum produced by electrostatic interaction coacervation was investigated in three biopolymer formulations.

    Materials and methods

    Three biopolymer formulations of fish gelatin-gum Arabic, fish gelatin–chitosan, and gum Arabic-gelatin were used to study the effect of wall materials. Also, we investigated the effect of wall-to-core materials ratio at 2: 1, 3: 1, and 4: 1 and homogenizer speeds of 3500 and 7000 rpm.

    Results

    The results of the microencapsulation efficiency of omega-3 fatty acids showed that treatment 12 had the highest yield (96.26 ± 0.19). It contained a biopolymer mixture containing gelatin-chitosan which surrounded a high percentage of omega-3, while the amount of omega-3 on the surface of the capsule was very low. Also, treatment 6 containing gelatin wall materials and gum Arabic had a high ability to surround bacteria and compared to free bacteria, the bacterial mortality rate was lower when exposed to simulated gastric conditions. In addition, after being in the simulated intestinal condition, the number of bacteria increased after 120 minutes that shows the capsule has released its compounds in alkaline conditions of the intestine.

    Conclusion

    This study showed that using the combined coacervation technique using fish gelatin biopolymers, chitosan, and gum Arabic as wall materials, can produce omega-3 capsules and Lactobacillus Plantarum in micrometer sizes. They can play a protective role in preventing the oxidation of probiotic and omega-3 bacteria.

    Keywords: microencapsulation, omega-3 fatty acids, Lactobacillus plantarum, coacervation}
  • Avideh Maboudi, Arezoo Ahmadi, Mohadese Heidari, Alireza Rafiei, Zahra Rahmani, Mahmood Moosazadeh, Reza Valadan, Mostafa Kardan, Atena Shiva

    Context:

     There are some discrepancies regarding the association between periodontal disease and preterm in the literature. Considering all periodontal pathogens, Porphyromonas gingivalis (Pg) is the most invasive bacterium in connective tissues, and the impact of its presence in the diverse microbial community of periodontal pathogens with a lower frequency is much greater than expected.

    Aim

    This study investigated the association of Pg in infra-gingival plaque of preterm and low birth weight (PTLBW) mothers.

    Setting and Design: 

    This descriptive correlational study was conducted on 89 women, who were referred to Imam Khomeini Hospital in Sari, Iran, in 2017.

    Materials and Methods

    The samples were assigned by purposive method with 30 mothers had PTLBW newborns and 59 mothers had normal term and normal birth weight (NTNBW) neonates. The probing depth, bleeding on probing clinical attachment levels, plaque index, and gingival index were measured. A sample from the periodontal pocket was collected to distinguish the Pg in subgingival plaque by polymerase chain reaction. Statistical Analysis Used: The data were analyzed using descriptive statistics and the Mann–Whitney U and Chi-square test.

    Results

    According to the periodontal indexes, 37.3% and 26.7% of the mothers in the NTNBW and PTLBW were diagnosed with periodontitis, respectively. Furthermore, Pg was detected in 30% and 20.3% of the cases in the PTLBW of NTLBW mothers. The amount of Pg in infra-gingival plaque was significantly higher in the PTLBW mothers than in the NTNBW (P = 0.016).

    Conclusion

    The results indicated that the quantity of Pg could be considered a risk factor for PTLBW delivery.

    Keywords: Low birth weight, Periodontitis, Porphyromonas gingivalis, Preterm birth}
  • Nasim Hafezi, Seyedeh Maryam Hosseini-Khah, Zahra Hosseini-Khah *, Alireza Rafiei
    Detection of a new molecular marker for diagnosis and treatment of cancer is a growing field of recent research. The main challenge for molecular investigation is nucleic acid extraction from formalin-fixed, paraffin-embedded tissue (FFPE) of fine-needle aspiration (FNA) samples. In this research, we have compared four different commercially available RNA isolation kits by evaluating the quality and quantity of total RNA. RNA extraction of 10 FNA-FFPE of hepatocellular carcinoma and 10 normal tissue samples were compared and optimized using four commercially available kits: Isol-RNA lysis Reagent (5-PRIME), Cinna Pure RNA kit (SinaClon BioScience), Denazist RNA extraction kit (DENAzist Asia Biotechnology), and RNeasy FFPE Kit (Qiagen) to use in downstream applications. Evaluation of RNA extracting was done by spectrophotometer and electrophoresis. Also, quantitative reverse-transcription PCR was used for assessing the expression of SOX2. RNeasy FFPE Kit had the highest concentration of RNA between the four commercial kits (106.2 ± 17.15) and also, the highest RNA integrity with some modification. The most preferred kit for RNA extraction based on gene amplification was the RNeasy FFPE Kit, which has the lowest CT due to the high quality and integrity of RNA compared to the other three kits with the same modification. Our results suggested that RNeasy FFPE Kit with some modifications in temperature and incubation time was the best kit for RNA extraction from FNA-FFPE issues to a considerable extent with high purity and maintaining the integrity of RNA.
    Keywords: Comparison, optimization, FFPE, RNA isolation, HCC}
  • Roya Sherkat, Alireza Rafiei, Vida Homayouni, Elmira Kalantari, Roya Sepahvandi, Sahar Memarmontazarin, Ali Mosayebian*

    Autoinflammatory diseases (AIDs) are disorders with an inborn error of innate immunity, characterized by recurrent episodes of fever and inflammatory attacks. The spectrum of AIDs is expanding, but there are no standardized clinical criteria for the diagnosis of the patients. This study aims at establishing the first autoinflammatory registry of an Iranian population focusing on the clinical and laboratory features that may help clinicians for a better understanding and diagnosis of these disorders. Clinical and laboratory characteristics of patients who were clinically and or genetically diagnosed with AIDs were collected during 15 years. The updated version of classification criteria from the Eurofever Registry was used for the clinical diagnosis. Twenty-eight patients (16 males and 12 females) with the mean±SD age of 28.03±14.49 years (from 2 to 68 years) were entered this study. About 29% were genetically diagnosed. Familial Mediterranean fever (FMF) was the most common diagnosis of the patients. Fever duration episodes were between 1-10 days. Some of the clinical manifestations from the most to the least common were as follows: arthralgia and arthritis (80%), myalgia (76%), coughs and shortness of breath (68%), fatigue (60%), abdominal pain (56%), increased erythrocyte sedimentation rate(ESR) (48%), and splenomegaly (24%). Here, we presented the most common clinical manifestations of Iranian AIDs who have registered in our AID registry which would be a useful guide for managing the same patients and also designing the future studies.

    Keywords: Cryopyrin-associated periodic syndromes, Familial Mediterraneanfever, Hereditary autoinflammatory diseases}
  • Ahmad Alikhani, Kimia Mahmoodi, Leila Delavaryan, Ebrahim Salehifar, AliReza Rafiei, Mahmoud Sadeghi Zavare*
    Background

    The northern coastal regions of Iran are endemic for leptospirosis which may range from a subclinical illness to a progressively fatal disease. There has been growing evidence that inflammatory markers play a significant role in the severity and prognosis of leptospirosis. This study aimed to investigate inflammatory cytokines in patients with leptospirosis.

    Methods

    This descriptive-analytical prospective study was performed in 75 patients over 18 years old who had a positive microscopic agglutination test (MAT) titer from January to June 2019. SPSS software Version 20 was used for statistical analysis and the significance level was considered as p<0.05.

    Results

    The patients’ age enrolled in this study are from 21 to 75 years with a mean and standard deviation of 48.6 ± 14.0. The male to female ratio in our participants was 54/21. Fever was the most common symptoms in 66 (88.0%) patients, followed by myalgia in 62 (82.7%) cases. The level of interleukin 10 was significantly higher in severe illness (P=0.003) and fatal cases (p<0.028) compared with recovered patients. The level of TNF-α level was also higher in the severe illness and Weil's syndrome compared with the mild kind (P=0.022).

    Conclusion

    Our results showed that the levels of TNF-α and IL-10 significantly increased in severe leptospirosis. Also, IL-10 was significantly higher in fatal cases. The inhibition of IL-10 production might play an important role in decreasing the risk of fatal outcomes in leptospirosis.

    Keywords: Leptospirosis, Inflammatory cytokine, treatment, outcome, IL10}
  • پریسا ظفری، زهرا یزدانی، هاله اخوان نیاکی، علیرضا رفیعی*
    سابقه و هدف

    سرطان کولورکتال دومین سرطان شایع در مردان و سومین سرطان شایع در زنان در سراسر دنیا محسوب می شود. درمان های روتین کنونی اثرات جانبی زیادی داشته و کارایی پایینی دارند. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی اثر پلاسمای اتمسفری سرد بر تغییرات اپی ژنتیک ژن هایی است که در بیماری زایی سرطان کولون نقش دارند.

    مواد و روش ها

    میزان تکثیر سلول ها با استفاده از روش MTT به دست آمد.  برای هر دو رده، تیمار به مدت 40 ثانیه انجام شد و ارزیابی بیان ژن های Beclin-1، Runx3 و AIM2 با کمک روش Real-time PCR محاسبه شد. همچنین میزان متیلاسیون ژن های نامبرده با تکنیک Quantitative methylation specific PCR(Q-MSP) به دست آمد.

    یافته ها

    بقای سلول های C26 پس از تیمار با CAP (Cold atmospheric Plasma) به صورت معناداری نسبت به سلول های L929 کاهش یافت. بقای سلول های C26 به 75درصد، 52/2 درصد و 34 درصد طی 12، 24 و 48 ساعت با تیمار 40 ثانیه ای CAP کاهش یافت. میزان بیان ژن AIM2 کاهش (0/12 برابر) و بیان ژن Runx3 نسبت به گروه تیمار نشده افزایش (2/66 برابر) نشان داد. هم چنین تیمار با CAP، میزان متیلاسیون ژن Runx3 را نسبت به سلول های تیمار نشده کاهش داد (33/45 درصد در مقابل 63/24 درصد).

    استنتاج

    این مطالعه اثر انتخابی تیمار با CAP بر سلول های سرطانی که هدف نهایی در درمان سرطان می باشد را تایید می کند. همچنین نشان داده شد که تیمار با CAP بر میزان بیان ژن و متیلاسیون ژن های دخیل در بیماری زایی سرطان کولورکتال اثرگزار است.

    کلید واژگان: پلاسمای اتمسفری سرد, سرطان کولورکتال, متیلاسیون, اپی ژنتیک}
    Parisa Zafari, Zahra Yadani, Haleh Akhavan Niaki, Alireza Rafiei*
    Background and purpose

    Colorectal cancer (CRC) is ranked as the second most common cancer in men and the third most common cancer in women worldwide. Routine treatments have many side effects and little efficiency. The aim of this study was to investigate the effects of Cold Atmospheric Plasma (CAP) on epigenetic changes of some genes involved in CRC progression.

    Materials and methods

    Proliferation rate of cells after 40 s treatment was analyzed using MTT assay. Gene expressions of Beclin-1, Runx3, and AIM2 were measured using Real time PCR and methylation alternations of mentioned genes were evaluated with quantitative Methylation-Specific PCR (Q-MSP).

    Results

    The viability of CAP-treated C26 cells significantly decreased compared to that of the L929 cells. The viability of C26 cell line decreased to75%, 52.2%, and 34% following 12, 24, and 48 hours of CAP therapy for 40 seconds. CAP therapy decreased the AIM2 expression (fold change=0.12) and increased the Runx3 gene expression (fold change=2.66) in C26 cell line. Also, treatment with CAP decreased the methylation level of Runx3 gene in CAP-treated cells compared with untreated cells (33.45% vs 63.24%).

    Conclusion

    This study confirmed the selective effect of CAP on cancer cells which is an ultimate goal of cancer therapy approach. Also, CAP treatment was found to affect gene expression and methylation level of critical players of CRC.

    Keywords: cold atmospheric plasma, colorectal cancer, methylation, epigenetics}
  • Ali Mosayebian, Roya Sherkat, Saeid Abediankenari, Monireh Golpour, Alireza Rafiei *
    Objective(s)
    Familial Mediterranean Fever (FMF) is a hereditary auto-inflammatory disorder that is caused by mutations in the Mediterranean fever (MEFV) gene and is associated with an increase in pro-inflammatory cytokines, such as interleukin-1β (IL-1β) and interleukin-18 (IL-18), leading to excess inflammation. Colchicine is a common drug widely used for treatment of FMF attacks, but about 5–15% of the patients show resistance to the regular colchicine treatment. In this study, we used dimethylamino-parthenolide (DMAPT), as a small molecule inhibitor of Nuclear factor-κB (NF-κB), NLR family Pyrin domain containing 3 (NLRP3), and cysteine-aspartic acid protease 1(Caspase-1) on FMF-derived peripheral blood mononuclear cells (PBMCs).
    Materials and Methods
    The effects of DMAPT and colchicine on metabolic activity and apoptosis of FMF-derived PBMCs were evaluated by MTT and Annexin V/PI assays, respectively. Also, the expression levels of NF-κB, NLRP3, MEFV, CASP1, and IL-1β mRNA were investigated using a TaqMan real-time PCR, and the protein levels of IL-1β, IL-18, and IL-37 were assessed via an enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA) in LPS/ ATP-stimulated PBMCs.
    Results
    DMAPT decreased the expression levels of NFκB (0.38±0.096, P<0.0001), NLRP3 (0.39±0.12, P<0.001), MEFV (0.384±0.145, P<0.001), CASP1 (0.48±0.13, P=0.0023), and IL-1β (0.09±0.09, P<0.0001) and reduced the secretion levels of IL-1β (8.92±5.3 vs. 149.85±20.92, P<0.0001), IL-18 (135±32.1 vs. 192±22.18, P=0.01), and IL-37 (27.5±6.3 vs. 78.19±14.3, P<0.0001) as compared to untreated cells.
    Conclusion
    Given the obtained results in comparison with previous research, the future clinical development of DMAPT could result in the expansion of new anti-inflammatory therapeutics for FMF disorder.
    Keywords: CASP1, Dimethylamino-arthenolide, Familial Mediterranean fever, IL-1β, IL-18, MEFV, NFκB, NLRP3}
  • طهورا موسوی، رضا ولدان، علیرضا رفیعی، محمدرضا حق شناس*
    سابقه و هدف

    پاپیلوما ویروس انسانی (HPV) از جمله عوامل عفونی است که در انسان منجر به زگیل و بدخیمی های پوستی ژنیتال و غیرژنیتالی می شود. پروتئین E7این ویروس، انکوپروتئین کوچکی است که هدف اصلی در واکسن های درمانی محسوب می شود. پروتئین E7 به همراه HIV-1 پپتید  Tat(49-59)نقش حفاظتی ایفا نموده که منجر به پاسخ ایمنی Th1 و CTLs ها می شود. هدف از این مطالعه طراحی پروتئین نوترکیب HIV-1 Tat 49-59/HPV16, 18, 6, 11 E7 در محیط آزمایشگاهی بود تا بتوان عملکرد این آنتی ژن را در بیان MHC1 مورد بررسی قرار داد.

    مواد و روش ها: 

    در این مطالعه جهت بررسی بیان MHC1 و همچنین عملکرد پپتید Tat در عرضه پروتئین نوترکیب به سطح MHC1 از رده سلولی ماکروفاژ J774 استفاده شد. رده سلولی ماکروفاژ موشی J744 با غلظت های 10، 50 و 100 میکروگرم از هر یک از پروتئین های دارای پپتیدTat  و فاقد پپتیدTat  تیمار شدند. پس از 24 ساعت سلول ها جمع آوری و سپس توسط دستگاه فلوسایتومتری خوانش شد.

    یافته ها:

     در این بررسی سلول های J774 با پروتئین های E7-Tat و E7 در غلظت های مختلف تریت و مورد ارزیابی قرار گرفتند. این مطالعه نشان می دهد که غلظت 10 میکروگرم از پروتئین E7-Tat  منجر به افزایش بیان MHC1 شده است، در حالی که در غلظت های بالاتر از این پروتئین، بیان مولکول MHC1 نسبت به گروه فاقد Tat کاهش چشمگیری داشته است.

    استنتاج

    بررسی این مطالعه نشان می دهد که پروتئین E7-Tat در غلظت های پایین تر می تواند به عنوان محرکی در جهت افزایش بیان MHC1 عمل کند و به نظر می رسد که می تواند در واکسن های تراپیوتیک مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: بیان MHC1, سلول های J774, پپتید HIV-1 Tat 49-59, پروتئین نوترکیب HPV16, 18, 6, 11 E7, واکسن درمانی}
    Tahoora Mousavi, Reza Valadan, Alireza Rafiei, Mohammadreza Haghshenas*
    Background and purpose

    Human papillomavirus (HPV) is one of the infectious agents that causes genital and non-genital warts and skin cancers in humans. The E7 protein of this virus is one of the small oncoproteins that may be the main target in therapeutic vaccines. E7 protein with HIV-1 Tat peptide (49-59), plays a protective role that cause immune Th1 and CTLs response. The aim of this study was to design a recombinant HIV-1 Tat 49-59 / HPV16, 18, 6, 11 E7 protein in vitro and the function of this antigen for MHC-1 expression.

    Materials and methods

    In this study, macrophage cell line J774 was used to evaluate the expression of MHC-1 and the function of Tat peptide in delivery of recombinant protein to the surface of MHC-1. J744 mouse macrophage cell line was treated by10, 50, and 100 μg of each of the proteins with and without Tat peptide. After 24 hours, the cells were collected and then analyzed by flow cytometry.

    Results

    In this study, J774 cells were treated and analyzed by E7-Tat and E7 proteins at different concentrations. The study showed that 10 μg of E7-Tat protein increased the expression of MHC-1, while at higher concentrations of this protein, the expression of MHC-1 molecule decreased considerably compared to the group without Tat peptide.

    Conclusion

    E7-Tat protein at lower concentrations can act as a stimulant for increasing the MHC-1 expression and could be used in therapeutic vaccines.

    Keywords: MHC1 expression, J774 cells, HIV-1 Tat 49-59 peptide, HPV16, 18, 6, 11 E7 recombinant protein, therapeutic vaccine}
  • Zahra Hashemi, Sobhan Mortazavi Derazkola, Pouria Biparva, HamidReza Goli, Fereshteh Sadeghian, Mostafa Kardan, Alireza Rafiei, MohammadAli Ebrahimzadeh *

    Biogenic synthesis of silver nanoparticles (SNPs) have great attention of scientists, as it provide clean, biocompatible, non-toxic and inexpensive fabrication. In this study, Feijoa sellowiana leaf extract was used for synthesizing SNPs which reduces silver nitrate into silver zero-valent. SNPs were characterized by UV, FTIR, XRD, SEM-EDS and TEM analysis. They were also examined for their biological activities. The presence of biosynthesized SNPs was characterized by UV–visible spectroscopy and also crystal nature of SNPs identified with XRD analysis. FT-IR spectrum was used to confirm the presence of different functional groups in the biomolecules which act as a capping agent for the nanoparticles. The morphology of SNPs was explored using SEM and the presence of silver was confirmed by elemental analysis. The size of the nanoparticles was in the range of 20–50 nm determined by TEM. The green synthesized SNPs showed a good antibacterial activities against both gram-negative and gram-positive bacteria and also in resistant clinical isolated pathogens. Furthermore, the green synthesized SNPs showed reliable anticancer activity on the gastric adenocarcinoma (AGS) and breast (MCF-7) cancer cell lines with little effect on normal (HFF) cells. The in vitro antioxidant activity of SNPs showed a significant effect on scavenging of free radicals and iron chelating activity.

    Keywords: Green synthesis, Anticancer, Antibacterial, Antioxidant, Feijoa sellowiana, Silver nanoparticles}
  • علی قنبری، محمدرضا عظیمی*، علیرضا رفیعی، پوریا بی پروا، محمدعلی ابراهیم زاده

    گیاه علف مار (Capparis spinosa) یکی از گیاهان دارویی ارزشمندی است که در موقعیت های اکولوژیکی وسیعی قابلیت رشد دارد. به منظور بررسی تاثیر اقلیم روی ترکیبات فیزیولوژیکی این گیاه، نمونه های گیاهی در اواخر تابستان با سه تکرار از مناطق کوهستانی شهرستان آمل (نمارستاق، دلارستاق و بهرستاق) در چهار ارتفاع جمع آوری شدند که دارای اختلاف 150 متری از یکدیگر بودند (کمترین ارتفاع 850 متر). برخی صفات فیزیولوژیکی برگ و میوه اندازه گیری و به صورت تجزیه مرکب در قالب طرح کاملا تصادفی بررسی گردید. نتایج نشان داد تمامی صفات اندازه گیری شده تحت تاثیر اقلیم قرار داشت و از نظر آماری معنی دار بودند، به نحوی که بیشترین میزان کلروفیلa ، کلروفیلb ، کاروتنویید، ویتامین C، فنول، آنتوسیانین، آنتی اکسیدان در ارتفاع 1650 متری منطقه بهرستاق به ترتیب با 75/6، 56/10، 59/3، 60/15، 66/24 میلی گرم بر گرم وزن تر،  05/2 میکرومول بر گرم وزن تر و 78/81 درصد مهارکنندگی رادیکال آزاد بدست آمد و کمترین میزان آن ها در ارتفاع 850 متری منطقه نمارستاق مشاهده شد. شیب رگرسیون نیز رابطه معنی دار صفات با منطقه و ارتفاع را ثابت کرد و ظرفیت آنتی اکسیدانی که مهمترین ویژگی دارویی این گیاه می باشد به همراه کلروفیل a بالاترین رابطه معنی داری را با منطقه و ارتفاع به خود اختصاص دادند (r² = 0.93). همچنین تجزیه ضرایب همبستگی ساده پیرسون اثر مثبت و معنی داری را بین صفات نشان داد. در مجموع مقدار ترکیبات فیزیولوژیکی اندازه گیری شده که اثرات دارویی دارند با افزایش ارتفاع از سطح دریا افزایش یافت بنابراین می توان در مناطق مرتفع کشت برخی گیاهان دارویی نزدیک به این خانواده را توسعه داد.

    کلید واژگان: ارتفاع از سطح دریا, اکولوژی, متابولیت, منطقه, مواد موثره}
    Ali Ghanbari, Mohammadreza Azimi*, Alireza Rafiei, Pouria Biparva, Mohammad Ali Ebrahimzadeh

    Capers (Capparis spinosa) are one of the valuable medicinal plants that can grow in a wide range of ecological situations. In order to investigate the effect of climate on the physiological compounds of this plant, plant samples were collected in late summer with three replications from the mountainous areas of Amol city (Nemarestaq, Delarestaq and Behrestaq) at four altitudes with a difference of 150 meters (minimum altitude 850 meters). Some physiological traits of leaves and fruits were measured and analyzed by compound analysis in a completely randomized design. Data analysis showed that all the measured traits were affected by climate and were statistically significant, so that the highest amount of chlorophyll a, chlorophyll b, carotenoids, vitamin C, phenol, flavonoids, anthocyanins, antioxidants at an altitude of 1650 meters in Behrestagh region with 6.75, 10.56, 3.59, 15.60, 24.66 mg/g fresh weight, 4.51, 2.55 μmol/g fresh weight and 81.78% inhibition, respectively, and the lowest was observed at an altitude of 850 meters in Nemarstagh area. Regression slope also proved the significant relationship between traits and region and altitude, and antioxidant capacity which is the most important medicinal property of this plant, along with chlorophyll a, had the highest relationship (r² = 0.93). Also, the analysis of Pearson simple correlation coefficients showed a positive and significant effect between the traits. In general, with increasing altitude, an increase in the amount of measured physiological compounds that have medicinal effects was observed, so it is possible to develop the cultivation of some medicinal plants close to this family in the highlands.

    Keywords: Active ingredients, altitude, ecology, metabolite, zone}
  • علی قنبری، محمدرضا عظیمی*، علیرضا رفیعی، پوریا بی پروا، محمدعلی ابراهیم زاده

    فلاونوییدهای گیاهی، پاسخ های مثبتی به تغییرات جغرافیایی به خصوص ارتفاع از سطح دریا نشان می دهند و با توجه به اینکه گیاه دارویی علف مار (Capparis spinosa) در رویشگاه های مختلف از لحاظ اکولوژیکی پراکنش دارد، لذا در این پژوهش تاثیر ارتفاع بر روی محتوای فلاونوییدهای ضد سرطانی روتین و کویرستین در گیاه دارویی علف مار مورد مطالعه قرار گرفت بدین صورت که از سه منطقه کوهستانی شهرستان آمل (نمارستاق، دلارستاق و بهرستاق) در چهار ارتفاع با اختلاف ارتفاع های 150 متری از هم (حداقل 850 و حداکثر 1650 متر) و با سه تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی در تابستان نمونه برداری انجام شد و از طریق روش اسپکتوفتومتری و HPLC، فلاونویید کل، روتین و کویرستین اندازه گیری و بررسی گردید. نتایج از نظر صفات مورد اندازه گیری، اختلاف معنی داری را در مناطق مختلف نشان داد (01/0p≤ و 05/0p≤)، به نحوی که بیشترین میزان فلاونویید، روتین و کویرستین در ارتفاع 1650 متر منطقه سوم (بهرستاق) به ترتیب با 17/0±51/4 میکرومول، 28/0±62/24 و 18/0±91/4 میلی گرم بر گرم وزن تر به دست آمد. لذا منطقه و ارتفاع کاملا بر میزان متابولیت های دارویی علف مار تاثیر مثبت داشت. همچنین معادله خطوط رگرسیون و ضرایب تبیین (91/0r²=، 74/0r²= و 78/0r²=) نشان داد میزان فلاونویید، روتین و کویرستین در ارتفاع های مختلف مناطق نمارستاق، دلارستاق و بهرستاق با افزایش ارتفاع از سطح دریا روندی افزایشی داشته و شیب خط رگرسیون برای هر سه صفت مثبت بود. بنابراین طبیعت بهترین الگو برای به دست آوردن فلاونوییدهای ضدسرطانی غلیظ تر و با ماهیت مطلوب تر در گیاهان است.

    کلید واژگان: ارتفاع, اکولوژیکی, متابولیت, گیاه دارویی, HPLC}
    Ali Ghanbari, Mohammadreza Azimi *, Alireza Rafiei, Puria Biparva, MohammadAli Ebrahimzadeh

    Plant flavonoids show positive responses to geographical changes, especially altitude, and considering that the medicinal plant of capper (Capparis spinosa) is ecologically distributed in different habitats, so in this research the effect of altitude on the content of anti-cancer flavonoids such as rutin and quercetin were studied in capper which sampled in summer from three mountainous areas of Amol (Nemarestaq, Delarestaq and Behrestaq) at four altitudes with difference heights of 150 meters from each other (minimum 850 and maximum 1650 meters) and with three replications in a completely randomized design. Total flavonoids, rutin and quercetin were measured and analyzed by spectrophotometry and HPLC. The results showed a significant difference between measured traits in different regions (p≤0.01 and p≤0.05), so that the highest amount of flavonoids, rutin and quercetin were obtained at an altitude of 1650 m in the third region (Behrestaq) with 4.51±17 μmol, 24.62±0.28 and 4.91±0.18 mg/g fresh weight, respectively. Therefore, zone and altitude had a positive effect on the amount of medicinal metabolites of capper. Also, the equation of regression lines and explanatory coefficients (r² = 0.91, r² = 0.74 and r² = 0.78) showed that the amount of flavonoids, rutin and quercetin at different altitudes in Nemarestaq, Delarestaq and Behrestaq increased with increasing altitude and the slope of the regression line for all traits was positive. Therefore, nature is the best model for obtaining more concentrated and desirable anti-cancer flavonoids in plants.

    Keywords: Altitude, Ecological, HPLC, Metabolite, Medicinal Plant}
  • Fatemeh Moradian*, Amir Khalafi, Alireza Rafiei
    Background

    Lactoferrin is a glycoprotein with antimicrobial, antioxidant, immune-modulating, antiviral, and most importantly anticancer properties. In the present study, the effect of lactoferrin on breast cancer cell growth and the expression of Bax and Bak genes are evaluated.

    Materials and Methods

    MCF7 cells were cultured in a 96-well plate with 1×105 cells in each well. Different lactoferrin concentrations of 0, 50, 300, 600, and 800 μg/mL were added to each well in three replicates and the well was incubated for 24 hours. After treatment, cell survival was measured using the MTT assay. To determine the level of expression of Bax and Bak genes, the cells were treated with lactoferrin concentrations of 0, 50, and 800 μg/mL in 2 replicates for 24 hours. Then RNA extraction was performed and cDNA was synthesized immediately and the expression of the genes in the presence of beta-actin reference gene and cyber-green fluorescence color was investigated with real-time reactions.

    Results

    The cells viability in lactoferrin concentrations of 0, 50, 300, 500 and 800 μg/μL were 100%, 94%, 83%, 62%, and 32%, respectively. The expression level of the Bax gene at a concentration of 50 μg increased by 2.71 times and in 800 μg concentration decreased by 0.88 times. Also, the expression level of the Bak gene at concentrations of 50 and 800 μg increased by 1.23 and 1.0 fold, respectively. Statistical analysis of the data indicated that the expression levels of two genes at a concentration of 50 μg/mL of lactoferrin significantly increased (P<0.01), compared to the control. The significance level in this study was set at < 0.05.

    Conclusion

    In this study, lactoferrin showed a growth inhibitory effect on breast cancer cells and increased the expression of Bax and Bak genes involved in apoptosis at a concentration of 50 µg/mL.

    Keywords: Anticancer, Breast cancer, Bak gene, Bax gene, Lactoferrin}
  • زهرا یزدانی، پویان مهربان جوبنی، پوریا بیپروا، علیرضا رفیعی*
    سابقه و هدف

    سرطان یکی از چالش های مهم سلامت در جهان می باشد. درمان های رایج این بیماری عمدتا موفقیت آمیز نبوده و با عوارض جانبی متعددی همراه است. پلاسمای اتمسفری سرد (CAP) موضوع تحقیق جدیدی در درمان سرطان می باشد. این مطالعه باهدف ارزیابی تاثیر سمیت CAP بر مدل های سلولی سرطان های شایع در مقایسه با سلول های طبیعی انجام شد.

    مواد و روش ها

     در این مطالعه، از دستگاه CAP گاز آرگون برای تیمار رده های سلولی سرطان های ملانومای موشی (B16-F10)، رده سرطانی انسانی پستان (MCF-7) و ریه انسانی (A549) در مقایسه با سلول های نرمال فیبروبلاست موشی (L929) و اپیتلیال تنفسی نامیرا شده انسانی (Beas) استفاده شد. برای هر رده سلولی نرمال و یا سرطانی، تیمارها به این صورت انجام شد: گروه بدون درمان، تحت درمان با CAP به مدت 20 ثانیه، 30 ثانیه و گروه آخر به مدت 40 ثانیه تحت تابش قرار گرفتند و مورفولوژی و قابلیت تکثیر سلول ها در فاصله زمانی 24 و 48 ساعت بعد از مواجهه با CAP ارزیابی شد.

    یافته ها

    درصد زنده ماندن سلول های سرطانی تیمارشده با  CAPبه طور معنی داری نسبت به سلول های تیمار نشده کاهش یافت. پس از 24 ساعت تیمار 30 ثانیه ای با CAP زنده مانی رده های سلولی A549 و MCF-7 به ترتیب به 9/33 و 5/49 درصد کاهش یافت. همچنین 40 ثانیه تیمار، باعث کاهش زنده مانی سلول های B16-F10 به 9/37 درصد شد، اما CAP سمیت ناچیزی بر سلول های L929 داشت. به علاوه تاثیر CAP تا حدود زیادی وابسته به زمان تاثیر است و سمیت آن از 24 به 48 ساعت افزایش می یابد.

    استنتاج

    مطالعه حاضر نشان داد تاثیر CAP بر سلول های سرطانی یک تاثیر انتخابی می باشد و وابسته به دوز تابش و مدت مواجهه سلول ها با ترکیبات تولیدشده توسط CAP است. می توان از CAP به علت سمیت فوق العاده بر سلول های سرطانی و انتخاب پذیری بالا برای درمان سرطان استفاده کرد.

    کلید واژگان: پلاسمای اتمسفری سرد, سرطان, سمیت سلولی}
    Zahra Yazdani, Pooyan Mehrabanjoubani, Pourya Biparva, Alireza Rafiei*
    Background and purpose

    Cancer is one of the major health challenges in the world. The efficacy of current treatments is low but their side effects are high. Cold atmospheric plasma (CAP) is a new modality for cancer treatment. This study aimed to compare the cytotoxicity effect of CAP on the cell line models of common cancers and normal cells.

    Materials and methods

    In this experimental study, argon based CAP was used to treat mouse melanoma (B16-F10), human breast cancer (MCF-7), human lung cancer (A549) cell lines, and compared with normal mouse fibroblast cells (L929), and human immortalized normal respiratory epithelial cell (Beas). We cultivated 4 groups in each cancer and normal cell lines: untreated cells; CAP exposed cells  for 20 seconds, 30 seconds, and 40 seconds.The morphological alterations and proliferation rate of the cells were evaluated after 24 and 48 hours.

    Results

    The viability of CAP-treated cancer cells significantly decreased compared to that of the untreated cells. The viability of A549 and MCF-7 cell lines decreased to 33.9% and 49.5%, 24 hours after CAP therapy for 30 seconds. In addition, 40 seconds exposure to CAP reduced viability of B16-F10 melanoma cells to 37.9%. Whereas the CAP had no detrimental cytotoxic effect on normal L929 cells. The maintenance effect of CAP had a time dependent pattern and its cytotoxicity effect increased from 24 to 48 hour incubation.

    Conclusion

    This study showed that the effect of CAP on cancer cells is a selective effect that is largely dependent on the radiation dose and duration of exposure of cells to compounds produced by CAP. We can use CAP in treatment of cancer because of its cytotoxicity and selectivity on cancer cells.

    Keywords: cold atmospheric plasma, cancer, cell cytotoxicity}
  • Alireza Rafiei, Fatemeh Abedi Arzefuni, Hamid ohammadjafari*, Jamshid Yazdani Charati
    Introduction

     We assessed the urinary level of L-FABP in patients with APN and compared between patients with scar versus normal kidneys.

    Methods

    We enrolled children aged 2 months to 12 years old with APN. The urine concentration of L-FABP and L-FABP/Cr were measured. Patients divided into three groups; patients with scarring APN as group 1, patients with non-scarring APN as group 2, and controls.

    Results

    79 children (aged 57.4 ± 40.5 months, (87.5%) female) enrolled in the study. Group 1 was composed of 19 (16 female) cases, group two 35 (32 female) cases, and group three 26 (2 female) healthy controls. There was no significant difference in absolute urinary level of L-FABP between APN groups and controls. Group 1 patients had a significantly higher concentration than group 2 (P < .05). The UL-FABP /Cr was significantly higher in group 1, than groups 2 and 3 [(0.28 ± 0.39 pg/mg, 0.08 ± 0.08 pg/mg, and 0.10 ± 0.09 pg/mg; respectively), (P < .05, P < .05)]. The difference between group 2 and 3 was not significant (P > .05). The sensitivity and specificity of UL-FABP /Cr ratio in prediction of scar was 50% to 72% and 44% to 56%, respectively.

    Conclusion

    The urinary ratio of L-FABP to creatinine is not a useful tool for diagnosis of APN or VUR but could be helpful in prediction of long-term potency to renal parenchymal scar formation.

    Keywords: fatty acid binding protein, L-FABP, pyelonephritis, scar formation, urinary tract infection}
  • Saeedeh Maghsoodloo, MohammadAli Ebrahimzadeh, Shirin Tavakoli, Hamidreza Mohammadi, Pourya Biparva, Alireza Rafiei, Mostafa Kardan, Mahsa Mohammadyan, Shahram Eslami *
    Objective(s)

    Active species used in bio-chemical for synthesizing nanoparticles is poly phenolic compounds. The ability of flavonoids (e.g. quercetin) to dissolve in water is low and the production of metallic nanoparticles from them in the aqueous medium is hard. Previous studies recommend that quercetin was not capable of reducing Ag+ to Ag0. The current research aimed at synthesizing quercetin-mediated silver nanoparticles (Q-AgNPs) and evaluate the antioxidant and anticancer activities of Q-AgNPs in vitro.

    Methods

    The green synthesis of Q-AgNPs in an aqueous medium has been demonstrated. The resultant nanoparticles were characterized by several analytical techniques of imaging and spectroscopic. The improved antioxidant activity of Q-AgNPs (DPPH and nitric oxide scavenging and iron chelating assay) was determined by the colorimetric method. Possible biomedical applications such as antioxidant and anticancer activities of Q-AgNPs have been assessed.

    Results

    The DPPH and nitric oxide radical scavenging activity of Q-AgNPs was found to be (IC50=46.47±1.79 and 30.64±3.18μg/mL, respectively). Q-AgNPs exhibited better iron chelating activity than standard EDTA (IC50=3.12 ±0.44μg/mL). Significant anticancer activity of Q-AgNPs (IC50=57.42μg/mL) was found against HepG2 cell lines after 24-hour exposure. Furthermore, the antifungal activity (MIC = 4, 8 and > 64 μg/mL) was found against Candida krusei, Candida parapsilosis and Aspergillus fumigatus, respectively.

    Conclusions

    The present method is a competitive option to produce multifunctional nanoscale hybrid materials with higher efficiency and using natural sources for diverse biomedical applications such as antioxidant and anticancer activities.

    Keywords: Quercetin, Green synthesis, Silver Nanoparticle, Antioxidant, Anticancer, Antifungal}
  • Shirin Tavakoli, Fatemeh Sameni, MohammadAli Ebrahimzadeh, Pourya Biparva, Hamidreza Mohammadi, Afshin Zahedi, Alireza Rafiei, Mostafa Kardan, Shahram Eslami *
    Objective(s)

    Nowadays, examining the toxicity of nanoparticles including the synthesized and functionalized iron nanoparticles using methods like green synthesis is highly considered, due to their increasing usage in various fields of medicine, biology, industrial, and pollution removal. Hence, in this study, the toxicity of the zero valent iron nanoparticles synthesized by plant-Myrtus communis (MC-ZVINP) was investigated.

    Methods

    Human normal Foreskin Fibroblast (HFF) cells were used for cytotoxicity examination using MTT method. Also, biochemical factors such as liver enzymes level, and factors such as the number of white and red globules, lymphocytes, platelets, amount of blood hemoglobin, and histopathological test of liver tissue in laboratory small rats were examined after intraperitoneal injections of the MC-ZVINP with different concentrations daily and a duration of 3-month, with the groups receiving trivalent iron, the extract of plant-case, and normal saline.

    Results

    Cytotoxicity concentration of iron-case nanoparticles was obtained for 50% of HFF cells (CC50=149.23±4.45μg/mL). The results obtained from the blood factors examination showed a decreased the serum level of liver enzymes as well as an increase in the number of red and white globules and hemoglobin rate in mice receiving iron nanoparticles compared to the trivalent iron receiving group. Receiving the concentrations of 100 and 200 mg/kg/bw of iron nanoparticles have caused the incidence of mild and moderate inflammation in the liver of mice.

    Conclusions

    Generally, it can be concluded that, the MC-ZVINP have shown no significant toxicity on the levels of blood cells, enzymes, and liver tissue.

    Keywords: Iron nanoparticles, Myrtus communis, Green synthesis, Cytotoxicity}
  • Mina Eslami, Araz Mohammad Mirabi, Mohammad Baghbanian, Alireza Rafiei*
    Background

    Multiple Sclerosis (MS) is the most common chronic inflammatory disease of the white matter of the Central Nervous System (CNS). Proinflammatory cytokine network such as interleukin-6 (IL-6) has a role in the initiation of a destructive immune response in CNS and the progression of the disease. This study aimed to evaluate the comparative levels of IL-6 and IL-8 in MS patients and healthy controls and also to assess any fluctuation in IL-6 and IL-8 levels in MS progression.

    Materials and Methods

    This case-control study recruited a total of 183 subjects, including 103 MS patients and 80 sex- and age-matched healthy controls. MS patients included 51 Relapsing Remitting MS (RRMS), 25 secondary progressive MS (SPMS), 27 Primary Progressive MS (PPMS), and Progressive Relapsing MS (PRMS). Clinical findings were collected, and serum levels of IL-6, IL-8, and 25-hydroxyl vitamin D3 (25(OH)D3) were determined with ELISA.

    Results

    The mean serum level of IL-6 was significantly higher in MS patients than healthy controls (23.8±2.1 vs. 15.6±2.7 pg/mL, P=0.043). MS patients with SPMS had more prominent IL-6 levels than RRMS or PPMS (P=0.008). However, IL-8 levels did not show a significant change either in the patients compared with the controls or in the different forms of MS. MS was more prone to progressive form in male patients. Mean 25(OH)D3 level was significantly lower in MS patients than the controls. Meanwhile, the mean 25(OH)D3 level was surprisingly higher in MS patients with SPMS.

    Conclusion

    The increased serum level of IL-6 in more advanced MS status, SPMS, suggests that IL-6 but not IL-8 might be a prognostic marker for the disease deterioration. Besides, the tendency for MS to progress to worse stages in affected men is an important finding that needs further clarification.

    Keywords: Multiple Sclerosis, Interleukin-6 (IL-6), Interleukin-8 (IL-8), 25-Hydroxyl vitamin D3, Clinical symptoms, Secondary progressive MS (SPMS), Relapsingremitting MS (RRMS)}
  • سلما امیدی*، مهدی لمعی، فرشاد باقری، علیرضا رفیعی، جمشید یزدانی چراتی
    سابقه و هدف

    گوتاپرکا به عنوان ماده اصلی پرکننده کانال، مورد قبول عموم است. مخروط های استاندارد گوتاپرکا در درجه تقارب های 10-2درصد موجود می باشند. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه ریزنشت اپیکالی کانال های پر شده با مخروط های گوتاپرکا با درجه ی تقارب های مختلف با استفاده از روش نفوذ پروتئین است.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، 96 دندان قدامی تک کانال ماگزیلا انتخاب شد. سپس تاج این دندان ها جدا گردید و نمونه ها، با استفاده از فایل روتاری پروتیپر آماده سازی شدند. دندان ها به شش گروه آزمایشی 15 تایی و دو گروه کنترل 3 تایی تقسیم شدند. در هریک ازگروه ها پرکردن کانال ها با استفاده از مستر کن با تقارب های متفاوت (4-2و6) درصد و کن فرعی با تقارب های متفاوت (2 و4) درصد با روش تراکم جانبی انجام شد سپس میزان ریزنشت پروتئین در هر نمونه با استفاده از آزمون های کروسکال والیس و من ویتنی بررسی شد.

    یافته ها

     در مقایسه هر 6 گروه با هم، تفاوت معنی دار بود (001/0< P). کم ترین ریزنشت در گروه مسترکن 2 درصد و کن فرعی 2 درصد و بیش ترین ریزنشت در گروه مسترکن 4 درصد و کن فرعی 2 درصد، مشاهده شد.

    استنتاج

    در چارچوب مطالعه حاضر، استفاده از مسترکن 2 درصد به همراه کن فرعی 2 درصد، کم ترین بروز ریزنشت را در پی دارد. هرچندکه کن اصلی 6 درصد به همراه کن فرعی 4 درصد نتایج خوبی به همراه داشت.

    کلید واژگان: میکرولیکیج اپیکال, نفوذ پروتئین, پرکردن کانال, گوتاپرکا تقاربدار}
    Salma Omidi*, Mahdi Lomee, Farshad Bagheri, Alireza Rafiei, Jamshid Yazdani Charati
    Background and purpose

    Gutta-percha is generally accepted as the main canal filler. Standard gutta-percha cones are available in 2-10% tapers. The purpose of this study was to compare apical microleakage of canals obturated with different tapers of gutta-percha, using the protein penetration technique.

    Materials and methods

    In this study, 96 maxillary anterior teeth were selected and were prepared by protaper rotary files. The teeth were divided into six experimental groups (n=15) and two control groups (n=3). All groups were obturated with different tapered master cone (2-4-6%) and accessory cone (2-4%) by lateral condensation technique. Protein microleakage was measured in each sample. Data was analyzed applying Kruskal-Wallis test and Mann Whitney test.

    Results

    Statistical analysis showed significant differences between all experimental groups (P<0.001). The least levels of microleakage were seen in the group treated with 2% master cone and 2% accessory cone, while the highest levels were found in teeth obturated with 4% master cone and 2% accessory cone.

    Conclusion

    In this study, 2% master cone and 2% accessory cone caused least microleakage, but the 6% master cone and 4% accessory cone also showed good results.

    Keywords: apical microleakage, protein penetration, root canal obturation, tapered Gutta-Percha}
  • Motahareh Kheradmand, Mahmood Moosazadeh*, Majid Saeedi, Hossein Poustchi, Sareh Eghtesad, Ravanbakhsh Esmaeili, Reza Alizadeh Navaei, Akbar Hedayatizadeh Omran, Roja Nikaeein, Alireza Rafiei, Ghasem Janbabaee, Zahra Kashi, Mehrnoush Sohrab, Mahboobeh Shirzad AhooDashti, Mahdi Afshari, Bahareh Golpour, Mohsen Aarabi, Iradj Maleki, Hafez Tirgar Fakheri, Ali Ghaemian, Mehran Zarghami, Alireza Ghaemi
    Background
    The Tabari cohort study (TCS), part of the Prospective Epidemiological Research Studies in IrAN (PERSIAN), is a large longitudinal prospective cohort designed to better understand the risk factors associated with major non-communicable diseases (NCDs) across two urban and mountainous regions in north of Iran.
    Methods
    The enrollment phase of TCS started in June 2015 and ended in November 2017. During this phase, individuals aged 35–70 years from urban and mountainous regions of Sari township (Mazandaran province) were invited to the cohort center by health volunteers (urban regions) and Behvarz (mountainous areas) using census information. Data was collected based on the PERSIAN cohort study protocols. Hypertension was defind as systolic blood pressure ≥140 mm Hg or a diastolic blood pressure ≥90 mm Hg or history of diagnosis with hypertension or taking antihypertensive medications among participants free from cardiovascular diseases. Diabetes was defined as fasting blood sugar ≥126 mg/dL or a history of diagnosis or taking glucoselowering medications among all participants.
    Results
    A total of 10,255 participants were enrolled in TCS, 59.5% of whom were female. Among the total population, 7,012 participants were urban residents (68.4%). The prevalence of daily smoking in the total population was 9.1%. Body mass index in 75.9% of participants was ≥25 kg/m2. The prevalence of hypertension, diabetes, and thyroid disorders were 22.2%, 17.2%, and 10.5%, respectively.
    Conclusion
    The Tabari cohort is different from other cohorts in terms of levels of risk factors associated with NCDs. This study has certain important strengths including its population-based design and large sample size that provides a valid platform for conducting future investigations and trials. A biobank that has been designed to store blood, nail, hair and urine samples for future research is another strength of this study. Researchers who are interested in using the information can refer to the following web page: http://persiancohort.com.
    Keywords: Cancer, Cardiovascular, Cohort, Mazandaran, PERSIAN, Risk factor, Tabari cohort}
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال