به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

dr. massoud varshowsaz

  • محمد امین توکلی، مسعود ورشوساز، رقیه بردال، هدا رحیمی، علیرضا اکبرزاده باغبان
    سابقه و هدف
    استفاده از تکنیک تصویربرداری دقیق در انجام ایمپلنت نقشی اساسی دارد. وجود سینوس نیز در ناحیه خلفی ماگزیلا یکی از محدودیت های استفاده از ایمپلنت مطلوب در ناحیه خلفی فک بالاست، بنابراین تعیین ارتباط ریج استخوان آلوئول با سینوس جزء نیازهای موجود می باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه in vitro دقت توموگرافی Cranex Tome اسپیرال و توموگرافیProMax خطی جهت ارزیابی کمیت استخوان قسمت خلف ماگزیلا برای استفاده طرح درمان ایمپلنت صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    در مطالعه تشخیصی حاضر، توموگرام هائی از 2 اسکال خشک انسانی توسط هر دو دستگاه ProMax وCranex تهیه گردید. 3 محل در هر سمت ماگزیلا با سیم ارتودنسی علامت گذاری و در کل 24 توموگرام (12 توموگرام از هر یونیت) تهیه گردید. ارتفاع و پهنای استخوان روی توموگرام ها پس از برش محل های تعیین شده روی اسکال ها اندازه گیری شد. مقادیر بدست آمده از اندازه گیری های روی توموگرام ها بر اساس عامل بزرگنمایی 5/1 (طبق دستور سازنده یونیت ها) تقسیم و با اندازه های واقعی روی توموگرا مها مقایسه شد. برای مقایسه مقادیر حاصل از دو بار اندازه گیری به کمک هر یک از دستگاه ها، همچنین مقایسه این مقادیر با Gold، از ضریب پایایی ICC (Intraclass correlation coefficient of reliability) استفاده گردید.
    یافته ها
    حداقل مقدار ضریب ICC در دو بار اندازه گیری پهنا توسط دستگاه ProMax برابر 569/0 و حداکثر این ضریب در دو بار اندازه گیری ارتفاع با دستگاه Spiral، 950/0 بدست آمد. اختلاف میانگین اندازه گیری های ارتفاع روی هر دو یونیت از اندازه های واقعی کمتر از 3/0 میلی متر و در مورد پهنا کمتر از 5/0 میلی متر بود. نتایج این تحقیق نشان داد که اندازه گیری ارتفاع توسط هر دو دستگاه دقیق تر از اندازه گیری پهنا می باشد و تمام اندازه گیری های دستگاه اسپیرال دارای پایایی بیشتری در مقایسه با ProMax است.
    نتیجه گیری
    به طور کلی دقت اندازه گیری کمیت استخوان توسط یونیت اسپیرال بیشتر بود. هر دو دستگاه برای اندازه گیری مقدار استخوان قسمت خلف ماگزیلا مناسب می باشند. تنظیم پلن تصویربرداری جداگانه برای هر محل دقت دستگاه را افزایش می دهد. یونیت Cranex Tome در خلفی ترین نواحی ممکن است علاوه بر دستور سازنده، به تنظیم جداگانه نیز نیاز داشته باشد.
    کلید واژگان: توموگرافی، ماگزیلا، کمیت، ایمپلنت دندانی
    Dr. Mohammad Amin Tavakkoli, Dr. Massoud Varshowsaz, Dr. Roghiye Bardal, Dr. Hoda Rahimi, Dr. Alireza Akbarzadeh Bagheban
    Background And Aim
    An accurate imaging technique has an important role in implantology. Presence of sinus in the posterior maxilla is a limiting factor for implant insertion in this area. Therefore it is necessary to evaluate the relationship between alveolar ridge and sinus. The aim of the present in vitro study was to compare the accuracy of Cranex Tome Spiral and ProMax linear tomography to assess bone quality for the preoperative planning of implants in the posterior maxilla.
    Materials and Methods
    Tomographs were taken from 3 dry human skulls using both units. Three sites were selected in each side of posterior maxilla and marked with orthodontic wires meaning a total of 24 sites (12 sites for each unit). Bone height and width were measured first on the tomography and then on the skulls after sectioning. In order to compare the measurement values between both units and to compare them with the values obtained from gold the Intraclass Correlation Coefficient of reliability (ICC) was used.
    Results
    The minimum Intraclass correlation coefficient of reliability was 0.569 in two times measurements of width for ProMax, and the maximum of this coefficient was 0.950 in two times measurements of height for Spiral. The mean difference between the real measurements and the height measurements of both units were less than 0.3 mm and for the width measurements were less than 0.5 mm of the real measurements. This study showed in both units, the height measurements were more accurate than the width measurements and all the measurements by Spiral were more valid then those of ProMax.
    Conclusion
    Generally quantitative accuracy of Spiral unit was found to be higher than ProMax unit. Both units proved to be sufficient for quantity measurements. Adjustment an individual imaging plane for each site of tomography increases the accuracy. The most distal sites of Spiral unit may need separate adjustment other than manufacturer demands.
  • محمذامین توکلی، مسعود ورشوساز، مهشید مبینی، نیلوفر امین توکلی
    سابقه و هدف
    ضایعه ناحیه پری اپیکال دندان یک مساله بالینی است که اغلب در کشف و تشخیص آن مشکلاتی وجود دارد. با توجه به اینکه تشخیص ضایعه پری اپیکال براساس مشاهده ناحیه رادیولوسنسی در ناحیه پری اپیکال دندان می باشد، بنابراین در تشخیص ضایعه پری اپیکال، بررسی رادیوگرافی از اهمیت بسیاری برخوردار است. هدف از این مطالعه، تعیین ارزش تشخیصی رادیوگرافی معمولی و رادیوگرافی دیجیتال سابترکشن در تشخیص ضایعات پری اپیکال دندان در شرایط invitro بود.
    موارد و
    روش ها
    در این مطالعه تشخیصی، 15 عدد دندان فاقد ضایعه پری اپیکال از 7 نیمه مندیبل انسانی تهیه شدند. پس از برداشتن کورتکس باکال، ضایعه پری اپیکال، در اطراف آپکس هر دندان، ایجاد شد. از هر نمونه در 4 مرحله، قبل از ایجاد ضایعه و بعد از ایجاد ضایعه در استخوان اسفنجی با استفاده از فرزهای شماره 2 و 6 و 10 رادیوگرافی معمولی و دیجیتال تهیه شد. سپس هریک از تصاویر دیجیتال تهیه شده در مرحله دوم و سوم و چهارم از رادیوگرافی اولیه، سابترکت شدند. میزان توافق بین دو روش توسط شاخص کاپا سنجیده شد.
    یافته ها
    متوسط حساسیت مشاهده گرها در رادیوگرافی معمولی در ضایعات ایجاد شده با فرز شماره 2، 6، 10 به ترتیب 5/34%، 7/54%، و 9/92% بود که با رادیوگرافی دیجیتال سابترکشن به 4/71%، 2/95% و 100% افزایش پیدا کرد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد تکنیک دیجیتال سابترکشن به طور محسوسی حساسیت تشخیصی را در ضایعات پری اپیکال کم عمق و متوسط افزایش می دهد و علاوه بر این با افزایش پایایی مشاهده گر نیز همراه است
    کلید واژگان: ضایعه پری اپیکال، رادیوگرافی معمولی، رادیوگرافی دیجیتال سابترکشن
    Dr. Mohammad Amin Tavakoli, Dr. Massoud Varshowsaz, Corresponding Author: Dr. Mahshid Mobini *, Dr. Niloofar Amin Tavakoli
    Background And Aim
    The detection of the teeth periapical lesions is associated with some problems clinically. As this diagnosis is based on the observation of radiolucent regions in the periapical area, the radiographic assessments of the lesions are important. The aim of the present study was to evaluate the diagnostic values of conventional and digital subtraction radiography to improve the diagnostic ability of periapical lesions.
    Materials and Methods
    Artificial bone lesions in the periapical region of 15 teeth were created. Conventional and digital radiography were taken of all specimens in four stages: preoperative and after lesion creation in cancellous bone by using No.2, No.6 and No.10 slow speed steel burs. Digital radiography images were exposed where as the distance between x-ray source and CCD was 24 cm and position of tube, teeth and receptor was fixed. The data was analyzed by kappa statistics.
    Results
    Diagnostic sensitivity in detection of lesion by conventional radiography and digital subtraction radiography by using bur No. 2 were 34.5%, 71.4%, No. 6 were 54.7%, 95.2% and bur No.10 slow speed steel bur were 92.9%, 100% respectively.
    Conclusions
    The digital subtraction radiography in comparison with conventional radiography had a higher diagnostic value in detection of periapical bone lesions.
  • مسعود ورشوساز، محمد امین توکلی، سپیده گورنگ، سیدکمال الدین ستاره دان، سامان نوراییان
    سابقه و هدف
    انجام آنالیزهای سفالومتری مختلف برای تشخیص رابطه های دندانی و اسکلتی برای تمام بیماران مراجعه کننده جهت درمانهای ارتودنسی و ارتوسرجری انجام میگیرد. از آنجا که کار تعیین لندمارکها کاری وقتگیر بوده، تعیین دقیق آنها به آموزش و تجربه و خطاهای فردی وابسته است، این مطالعه با هدف تهیه و ارزیابی نرم افزار تعیین اتوماتیک لندمارکهای سفالومتری صورت پذیرفت.
    مواد و روش ها
    در مطالعه تشخیصی حاضر، پس از آمادهسازی و ساخت نرم افزار از روی 140 رادیوگرافی سفالومتری توسط گروه مهندسان پزشکی، جهت ارزیابی آن تعداد 10 عدد رادیوگرافی سفالومتری دیگر از بین رادیوگرافی های بیماران مراجعه کننده به بخش ارتودنسی دانشکده دندانپزشکی انتخاب و توسط دوربین دیجیتال وارد رایانه شده و برای تعیین 10 لندمارک مورد نظر در اختیار سه متخصص ارتودنسی قرار گرفتند. سپس لندمارکها بر روی رادیوگرافی ها توسط نرم افزار، بصورت اتوماتیک تعیین محل شدند و در نهایت نتایج بدست آمده از دو روش دستی و رایانهای توسط آزمون جفتی T با یکدیگر مقایسه شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان دادند که 51% از نقاط تعیین شده بوسیله نرم افزار با اختلاف mm1، 63% با اختلاف mm2 و 92% لندمارکها با اختلاف mm4 تعیین شدند. در 7 نقطه از 10 نقطه مورد نظر، میانگین فاصله نقطه تعیین شده توسط کامپیوتر تا نقطه مرجع (میانگین سه مشاهده کننده) کمتر از اختلاف حداکثر فاصله نقطه تعیین شده توسط سه مشاهده گر بود. در نقطه B روش رایانهای در مقایسه با روش دستی از دقت بالاتر (0/0P=) و در نقطه Sella روش دستی دارای دقت بالاتری نسبت به روش رایانهای بود(036/0=P).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که در تعیین اکثریت لندمارکها رایانه خطایی در حد خطای فردی مشاهده گرها داشته، میتواند جایگزین مناسبی برای فرد در tracing سفالومتری باشد.
    کلید واژگان: لندمارکهای سفالومتری، طراحی، ارزیابی، اتوماتیک کردن
    Dr. Massoud Varshowsaz, Dr. Mohammad Amin Tavakkoli, Dr. Sepideh Gourang, Dr. Seyyed Kamaloddin Setarehdan, Saman Noranian
    Background and Aim
    The cephalometric analysis should be done for patients seeking orthognathic surgical treatments to diagnose dentoalveolar relationships properly. Finding a landmark for the analysis must be time consuming and depends on individual experience or errors and further needs more training. The aim of this study was to develop and evaluate a software for automatically locating of the cephalometric landmarks. Methods & Materials: A software was designed and developed by programmers group using 140 cephalometric radiographs as databases. Further to cephalograms were grabbed by a digital camera (Sony cybershot 1000X1200) in JPEG format and displayed on LCD monitor (Toshiba, 1600X1200 UXGA) for three expert orthodontists and asked them to locate 10 landmarks. The statistic analysis was based on Paired t test.
    Results
    The results showed 51% of the assigned points by software locating were within 1mm accuracy, 63% within 2 mm and 92% within 4mm accuracy. The mean distance from reference (the mean distance of three observers’ points) of seven out of ten points was less than maximum difference between observers. For B point the mean distance difference in computer locating (0.4mm) was less than mean distance observers’ points (3.1mm). For S point the mean distance difference from reference point was 3.4mm in computer locating which was greater than the mean distance difference between observers (0.6mm).
    Conclusion
    The study showed that landmark locating errors by computer were not greater than errors of individuals so, perhaps, computer could be a proper substitute for individuals for locating and analysis of cephalometric landmarks.
  • محمد امین توکلی، سیما نیک نشان، مسعود ورشوساز
    هدف
    در جهان امروز با استفاده از فیلم های رادیوگرافی معمول 170 مورد مرگ و میر سالیانه در اثر تهیه رادیوگرافی کامل داخل دهانی اتفاق افتاده و ریسک مرگ و میر 2.5 مورد در یک میلیون رادیوگرافی است. هدف از طراحی این مطالعه تعیین میزان رعایت اصول بهداشتی و حفاظت در برابر اشعه در مطبهای دندانپزشکی است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی بود که در مطبهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی صورت پذیرفت. با استفاده از روش تصادفی ساده تعداد 200 مطب از هفت منطقه تحت نظارت انتخاب شده و طی شش ماهه اول سال 1381 از لحاظ چگونگی روش های حفاظتی بیماران و دندانپزشکان در برابر اشعه مورد ارزیابی قرار گرفتند. شاخصهای مورد بررسی عبارت بودند از استفاده از اتاقک سربی، پاراوان سربی محل دستگاه در اتاق، اتاقهای اطراف محل دستگاه، تعداد رادیوگرافی در روز و هفته، رعایت فاصله و چگونگی آن، استفاده از فیلم بج نوع فیلم حفاظ لوکالیزاتور و ظهور و ثبوت که از کتاب مرجع رادیولوژی و مقالات استخراج شدند. پس از حضور در مطبها مواردی که در زمان حضور قابل رویت بود مشاهده و ثبت و در موارد دیگر از طریق مصاحبه فرم اطلاعاتی تکمیل شد. با استفاده از نرم افزار SPSS فراوانی مطلق و نسبی هر یک از شاخصها مورد محاسبه قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که از میان مطبهای مورد مطالعه 94% بدون دیوارهای سربی بودند و 75.5% پارتیشن های سربی و در تمامی موارد فاصله بین عمل کننده و دستگاه یونیت اشعه ایکس قابل قبول بوده، در یک درصد موارد کالیماتور چهارگوش استفاده شده بود.
    نتیجه گیری
    رعایت اصول حفاظت از اشعه در مورد دندانپزشکان و بیماران به خوبی صورت نگرفته و با استانداردهای جهانی فاصله دارد.
    کلید واژگان: حفاظت، اشعه ایکس، مطب دندانپزشکی
    Dr. Mohammad Amin Tavakkoli, Dr. Sima Nikneshan, Dr. Massoud Varshowsaz
    Aim
    The aim of this research is assessment off radiation protection in Shahid Beheshti dental offices. Method & Material: This descriptive study was performed in 200 dental offices in 7 parts of Tehran under supervision of Shahid Beheshti University which were selected randomly in 2002.
    Results
    From these offices, 94% didn’t use Lead shielded wall, 75.5% didn’t use Lead partition, and in all of them distance between practitioner and x-ray unit was acceptable, in 1% rectangular collimator was used.
    Conclusion
    The knowledge of dentists about radiation protection rules and methods were very poor and it is essential to emphasize on the radiation effects and x - ray risk and radiation protection guidelines in continuing education lectures.
  • مسعود ورشوساز، روشنک غفاری
    سابقه و هدف
    اکثریت پوسیدگی های دندانی، ضایعاتی با حدود نامشخص اند که برای مشاهده آنها بر روی رادیوگراف های conventional باید حدود 40 درصد فرآیند دمینرالیزاسیون صورت بگیرد. تصاویر رادیوگرافی معمول، عمق نفوذ یک ضایعه پوسیدگی را کمتر از مقدار واقعی آن نشان می دهند در حالیکه با استفاده از روش Digital subtraction radiography تشخیص تقلیل مواد معدنی به میزان 5-1 درصد در واحد حجم امکان پذیر است. هدف از این مطالعه تعیین دقت روش Digital subtraction radiography در تشخیص ضایعات دمینرالیزه دندانی می باشد.
    مواد و روش ها
    این بررسی یک مطالعه تشخیصی است که به صورت مشاهده ای انجام گرفت. بر روی سطوح پروگزیمال 30 دندان پره مولر کشیده شده سالم انسان که در دو گروه پانزده تایی A و B قرار گرفتند یک ضایعه دمینرالیزه مینایی توسط اسید (PH=4.8) ایجاد شد. از نمونه های دندانی قبل از ایجاد دمینرالیزاسیون رادیوگرافی های دیجیتال مستقیم تحت شرایط استاندارد بعمل آمد. بعد از گذشت 7 روز، دندانهای گروه B و بعد از 42 روز دندانهای گروه A از اسید خارج، رادیوگرافی های مجدد تهیه و با تصویر مرجع (قبل از دمینرالیزاسیون) Subtract شدند. سپس برش هیستولوژیک به منظور بررسی دمینرالیزاسیون صورت گرفت. سه مشاهده گر تصاویر subtraction و Direct digital را در مورد گروه A (در روز 42) و در مورد گروه B (در روز 7) به منظور تعیین وجود یا فقدان ضایعه بررسی کردند و سپس ارزش تشخیصی دو روش برآورد شد.
    یافته ها
    میزان حساسیت، ویژگی، دقت، ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی در روش Direct digital radiography در روز هفتم در مورد ضایعات دمینرالیزه اولیه (Incipient) به ترتیب صفر درصد، 80 درصد، 40 درصد، صفر درصد و 44درصد و در روش ساب ترکشن به ترتیب 66.7 درصد، 86.7 درصد، 76.7 درصد، 83.4 درصد و 72.3 درصد بدست آمد اما با پیشرفت ضایعه، در روز چهل و دوم در مورد گروه A، ارزش تشخیصی دو روش به 100 درصد رسید.
    نتیجه گیری
    روش Digital subtraction radiography در مقایسه با روش Direct digital radiography در تشخیص ضایعات پروگزیمالی اولیه از میزان دقت بالاتری برخوردار است در حالیکه در مورد پوسیدگی های پروگزیمالی متوسط این روش دقتی مشابه با رادیوگرافی دیجیتال مستقیم دارد.
    کلید واژگان: دمینرالیزاسیون، رادیوگرافی ساب ترکشن
    Dr. Massoud Varshowsaz, Dr. Roshanak Ghaffari
    Background and Aim
    The majority of carious lesions are not well-defined radiolucencies. Approximately 40% demineralization is required for radiographic detection of a lesion. The actual depth of penetration of carious lesion is deeper than may be detected radiographically. However, digital subtraction images permit to detect 1-5 % decrease of mineral mass per unit volume. The goal of the present study was to evaluate the accuracy of digital subtraction radiography in the detection of dental demineralization in vitro. Methods & Materials: This study was based on observational-diagnostic method which was done on 30 extracted human teeth, categorized in two groups A and B, each having 15 members. In each of teeth, one approximal enamel demineralization lesion was induced using an acidified system (PH=4.8). Direct digital radiography were obtained under standardized condition of teeth before demineralization. After 7 days, the teeth of group B and after 42 days, group A removed from acid and new radiographs were taken. The images of the 7th and 42nd days were subtracted from the baseline radiograph (before creation of the lesion). Then teeth were histologically evaluated. Direct digital and subtraction images were interpreted by three observers to detect presence or absence of the lesion, then the diagnostic accuracy of both methods was determined.
    Results
    After 7 days, the sensitivity, specificity, accuracy, positive predictive value and negative predictive value for incipient lesions in direct digital radiography were 0%, 80%, 40%, 0% and 44% respectively and in digital subtraction radiography were 66.7%, 86.7%, 76.7%, 83.4% and 72.3% respectively. However after 42 days the sensitivity, specificity and accuracy of both methods were 100%.
    Conclusion
    Digital subtraction radiography has a fairly acceptable accuracy in detection of the incipient proximal lesions in comparison with DDR. For moderate proximal lesions DSR has the same accuracy as DDR.
  • بررسی وجود نسبت طلایی در دندانهای قدامی بالا در افراد دارای لبخند زیبا
    مینو مهشید، علیرضا خوشوقتی، مسعود ورشوساز، مهندس ناصر ولایی
    سابقه و هدف
    نسبت طلایی به عنوان روشی جهت ایجاد تناسب خوشایند توسط فیثاغورس در قرن پنجم معرف و کاربرد آن توسط Levin به عنوان روشی جهت ایجاد تناسب خوشایند میان عرض دندانهای قدامی بالا و سپس به عنوان معیار مشترک زیبایی معرفی شد. با توجه به تناقضهای گزارش شده در زمینه وجود نسبت طلایی در تناسبهای عرضی دندانهای قدامی بالا، این تحقیق با هدف بررسی وجود این نسبت در افراد دارای لبخند زیبا صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش توصیفی و نمونه گیری به صورت مراجعه مستمر بود. در این تحقیق 157 نمونه دارای لبخند زیبا (75 دختر و 82 پسر) در فاصله سنی 18 تا 30 سال انتخاب شدند. افرادی که براساس تشخیص تحقیق و از نظر خودشان، فاقد تنش بینایی (Visual tension) بودند، به عنوان افراد دارای لبخند زیبا انتخاب شدند. از این افراد تحت شرایط یکسان عکسهایی تهیه و در کامپیوتر اسکن گردید. سپس توسط نرم افزار کامپیوتری (Dimaxis 23.1، Planmeca، Finland) بیشترین عرض مزیودیستال و قابل دید دندانهای قدامی بالا مورد ارزیابی قرار گرفت. کلیه اندازه گیری ها توسط یک نفر انجام شد. برای سنجش Validity وReliability، 10 عکس توسط دو محقق دیگر مجددا اندازه گیری شدند و آزمون Test Re Test نشان داد که میزان همبستگی سه نفر در اندازه گیری ها (Validity) به میزان 95/0 و میزان همبستگی دوبار اندازه گیری (Reliability) با فاصله دو هفته 97/0 بود که نشان داد اندازه گیری ها از پایایی و روایی بسیار خوبی برخوردار بوده است. در این تحقیق نسبت طلایی یکبار عدد 6/0 در نظر گرفته شد و در فاصله 64-55/0 اندازه گیری شد و بار دیگر عدد 62/0 (گرد شده 618/0) و در فاصله Preston (0.63-0.61) سنجیده شد. همچنین نسبت طلایی در افرادی که دندانهایشان کاملا ردیف بودند و به تفکیک جنس نیز بررسی شد. یافته ها برحسب آماده? 2 مورد قضاوت آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    نسبت طلایی در هیچیک از حالات فوق در افراد مورد بررسی وجود نداشته است. همچنین وضعیت نسبت طلایی در سمت چپ و راست و نیز به تفکیک جنس و در افراد با دندانهای کاملا ردیف مشابه بود. به طوری که این نسبت در هیچیک از حالات فوق در دندانهای قدامی بالا صادق نبود.
    نتیجه گیری
    نسبت طلایی نمی تواند به عنوان یک نسبت ثابت و قابل تعمیم، در تمامی موارد بازسازی نسبتهای عرضی دندانهای قدامی بالا مورد استفاده قرار گیرد. نسبت طلایی به عنوان عامل فاکتور مشترک در لبخندهای زیبا وجود ندارد.
    کلید واژگان: نسبت طلایی، لبخند زیبا، عرض دندانهای قدامی بالا
    Evaluation of Golden Proportion in Individuals Having Esthetic Smiles
    Dr. Minoo Mahshid, Dr. Alireza Khoshvaghti, Dr. Massoud Varshowsaz, Naser Valaee
    Background and Aim
    One of the most important tasks in esthetic dentistry is creating harmonious proportions between the width of maxillary anterior teeth when restoring or replacing these teeth. The concept of golden proportion is a main guideline, introduced in this field. Since smile is the best judgement for assessment of dentofacial esthetics in practice, this study aimed to investigate the existence of the golden proportion in individuals having esthetic smiles. Method & Materials: This descriptive study with sequential sampling has been conducted with 157 dental students (75 women and 82 men) with ages ranging from 18 to 30. The students whose smiles in normal situation didn’t develop visual tension with regard of study’s criteria and their own criteria were selected as individuals having esthetic smile. An image measurements program (Dimaxis 2.3.1, Planmeca, Finland) was used to measure the apparent mesiodistal width of 6 maxillary anterior teeth on the scanned photographs of these subjects. The existence of the golden proportion was investigated in the width ratios of maxillary anterior teeth. Then the existence of the golden proportion was investigated within the Preston’s range in the individual who had completely aligned maxillary anterior teeth. Finally, the existence of the golden proportion in maxillary anterior teeth was determined according to gender statistically with χ2 scores.
    Results
    The golden proportion of 0.6 within the 0.55-0.64 range, and 0.62 within the Preston’s range (0.61-0.63) was not found to exist between perceived maxillary anterior teeth width of individuals having esthetic smiles. Alignment of the maxillary anterior teeth or gender did not affect the existence of the golden proportion.
    Conclusion
    Golden proportion don’t exist as a common factor in esthetic smile and can not be used as a constant proportion to create harmonious proportion between the widths of maxillary anterior teeth.
  • بررسی رادیوگرافیک عمق فضاهای هوایی فوقانی در انواع ناهنجاری های اسکلتال قدامی، خلفی و عمودی
    مسعود ورشوساز، لادن اسلامیان، نازنین بصیری، محمد امین توکلی
    سابقه و هدف
    به دلیل اینکه ساختمانهای حلقی در ایجاد ناهنجاری ها و در تشخیص و طرح درمان درمانهای ارتودنتیک نقش دارند، اندازه فضاهای هوایی فوقانی می تواند در گروه های متفاوت ناهنجاری ها تفاوت داشته باشد. به همین جهت این مطالعه با هدف استفاده از رادیوگرافی سفالوگرام لترال، عمق راه هوایی فوقانی در سه بعد نازوفارنژیال، اروفارنژیال و نازوفارنژیال در سه نوع متفاوت رشد عمودی و سه نوع ناهنجاری قدامی خلفی Angle انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی 90بیمار بین 15 تا 27 سال دارای انواع مال اکلوژن (C1 I، II، III) و انواع بایت (Normal bite، Open bite، Deep bite) در سه بعد نازوفارنژیال، اورفارنژیال و نازوفارنژیال مورد مطالعه سفالومتریک قرار گرفتند. رادیوگرافی های سفالومتری لترال با یک دستگاه رادیوگرافی و توسط یک تکنسین بدست آمد. افراد مورد بررسی فاقد تنفس دهانی، خرناس های شبانه شکستگی های سر و صورت، بیماری های TMJ و سابقه درمانهای ارتودنسی یا ارتوپدیک و انواع بیماری های دستگاه تنفس فوقانی، جراحی های فک و صورت، وجود لوزه ها و آدنویید و سابقه جراحی آنها و انواع سندرم ها بودند. پس از بدست آوردن لترال سفالوگرام ها و انجام آنالیزهای سفالومتریک و تعیین نوع مال اکلوژن و نوع بابت هر بیمار، هر یک از متغیرهای مورد مطالعه اندازه گیری شده، عامل بزرگنمایی (به میزان 1/1) در آنها تاثیر داده شد و مورد بررسی های آماری قرار گرفت. در بین گروه ها آنالیز واریانس و Chi- square و بین گروه های فرعی آزمون T-test انجام شد.
    یافته ها
    میزان عمق میانگین و انحراف معیار عمق هایپوفارنژیال در سه نوع بابت و در ناهنجاری های C1 I، II، III عبارت بود از: 4±17 میلی متر، میزان عمق میانگین و انحراف معیار عمق اروفازنژیال در سه نوع بایت و در ناهنجاری های Cl I، II، III عبارت بود از: 8/2±5/10 میلی متر، میزان عمق میانگین و انحراف معیار عمق نازوفازنژیال در سه نوع بایت و در ناهنجاری های22.5±3.7 Cl I، II، IIIمیلی متر بدست آمد.
    نتیجه گیری
    تنها عمق نازوفارنژیال بین مال اکلوژنهای Cl III، Cl II و بین مال اکلوژنهای Cl I، Cl III تفاوت دارد. سایر عمق ها تفاوتی از جهت ناهنجاری های قدامی خلفی و عمودی با هم تفاوتی نشان نمی دهند. در Cl. III اسکلتال این عمق کوچکتر از Cl. I و Cl II بود که در درمانهای ارتودنسی ارتوپدی و جراحی جهت اصلاح ناهنجاری های قدامی خلفی شایان توجه است.
    کلید واژگان: فضاهای هوایی حلق، رادیوگرافی، سفالومتری لترال، مال اکلوژن
    Radiographic evaluation of upper airway spaces in patients with skeletal anteroposterior and vertical malocclusions.
    Dr. Massoud Varshowsaz, Dr. Ladan Eslamian, Dr. Nazanin Basiri, Dr. Mohammad Amin Tavakkoli
    Aims
    This investigation was designed to evaluate upper airway spaces in patients with skeletal anteroposterior and vertical malocclusions. Methods and Materials: Ninty lateral cephalograms of patients were traced with Cl I, Cl II and Cl III malocclusions having normal bite, openbite and deepbite were traced. Hypopharyngeal, nasopharyngeal and oropharyngeal depths were measured considering a magnification of 1.1. Chisquare and ANOVA tests were used to analyse the data.
    Results
    Hypopharyngeal depth was found to be at 17.3±3.7mm in Cl I, 16.0±3 in Cl II and 16.7±4 in Cl III 17.4±0.1 in normal bite, 16.4±3.2 in openbite and 17.1±3.5 in deepbite. The mean oropharyngeal depth was 10.4±2.4 in ClI, 9.8±2.4 in ClII, 11.3±3.3mm in ClIII 10.9±3.1 in normal bite, 9.7±2 in openbite and 11±3.1mm in deepbite cases. Nasopharyngeal depth was found to be at 23.8±3.3 in ClI, 22:7±3.3 in Cl II: 21±4 mm in Cl III: 23±4.7 in normal bite, 22.1±3.5 in openbite and 22.4±3.1 in deepbite cases.
    Conclusions
    No significant difference was found between hypopharyngeal and oropharyngeal depths of three vertical and sagittal malocclusions. However, nasopharyngeal depth showed a significant difference between Cl II and Cl III malocclusions and also between Cl I and Cl III malocclusions (P<0.05). No significant difference was found between different groups in vertical malocclusions too.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال