به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

keyvan azizi

  • نصور احمدی*، علیرضا فارسی، کیوان عزیزی
    مقدمه و هدف

    هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تصویرسازی شناختی و انگیزشی بر یادگیری مهارت های شوت و پاس فوتبال بود.

    روش شناسی:

     آزمودنی های این پژوهش را 48 دانشجوی پسر دانشگاه شهید بهشتی تهران با دامنه ی سنی 30-19 تشکیل دادند که به صورت سازمان یافته در تمرینات فوتبال شرکت نداشتند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در شش گروه (تصویرسازی شناختی، تصویرسازی انگیزشی و گروه کنترل در دو مهارت شناختی پاس بغل پا و حرکتی شوت روی پا) تقسیم بندی شدند. پروتکل تحقیق شامل پیش آزمون، 15 جلسه تمرین (سه روز در هفته)، آزمون اکتساب بعد از آخرین جلسه تمرین و آزمون های یادداری و انتقال، 72 ساعت بعد از آزمون اکتساب بود. برای آنالیز داده ها، با توجه به اثرگذاری پیش آزمون در نمرات پس آزمون از آزمون آنالیز کوواریانس یک سویه برای اکتساب، یادداری و انتقال و در صورت معنی داری از آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که در مهارت شوت روی پا، بین گروه تصویرسازی انگیزشی و شناختی تفاوت معنی داری مشاهده نشد، اما در مهارت پاس بغل پا، گروه تصویرسازی انگیزشی عملکرد بهتری نسبت به گروه های دیگر داشت.

    نتیجه گیری

    با توجه به این نتایج به مربیان و ورزشکاران توصیه می شود در مهارت های با مولفه ی حرکتی از تصویرسازی شناختی و انگیزشی و در مهارت های با مولفه ی شناختی از تصویرسازی انگیزشی استفاده کنند.

    کلید واژگان: تصویرسازی ذهنی، فوتبال، مهارت، شوت، پاس
    Nassour Ahmadi *, Alireza Farsi, Keyvan Azizi
    Background & Purpose

    The aim of this study was to investigate the effect of Cognitive and Motivational Imagery on the learning of soccer shooting and pass skills.

    Methodology

    Subjects of this study consist of 48 masculine students of Shahid Beheshti University with age ranged 19-30 years who did not participate in organized soccer trainings. Participants were randomly assigned in 6 groups (cognitive imagery, motivational imagery and control in shoot as motor skill and pass as cognitive skill). Research protocol included pre-test; 15 acquisition sessions (3 days a week); acquisition test immediately after the last acquisition session; and retention and transfer tests, 72 hours after the acquisition test. For data analyzing, with regard to the effect of pretest scores on posttest scores, it was used one-way analysis of covariance Bonferroni post hoc test in acquisition, retention and transfer.

    Results

    Results indicated that in instep shooting skill, there was no significant difference between cognitive and motivational imagery, but in pass skill motivational imagery group was significantly better performance than other groups.

    Conclusion

    Regarding these results, coaches and athletes are advised to use motivational or cognitive imagery in motor skills and motivational imagery in cognitive skills.

    Keywords: Mental Imagery, Soccer, Skill, Shoot, Pass
  • کیوان عزیزی *

    این مرور سیستماتیک به بررسی کاربرد نظریه های پساساختارگرایی در تدوین برنامه های درسی متنوع، با تمرکز بر تاثیرات، مزایا و چالش های آن ها می پردازد. پساساختارگرایی با تاکید بر ناپایداری معنا، نقد ساختارهای قدرت و تعامل پویا بین دانش و جامعه، به طور فزاینده ای در نظریه های آموزشی و طراحی برنامه های درسی تاثیرگذار شده است. این مرور با بررسی مفاهیم بنیادین نظریه های پساساختارگرایی آغاز می شود و به معرفی نظریه پردازان کلیدی مانند میشل فوکو و ژاک دریدا می پردازد. سپس، مطالعه مواردی که اصول پساساختارگرایی با موفقیت در برنامه های درسی ادغام شده اند، به ویژه در آموزش عالی و مدارس ابتدایی، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. یافته ها نشان می دهد که برنامه های درسی مبتنی بر پساساختارگرایی تفکر انتقادی، خلاقیت و مشارکت فعال دانش آموزان را تقویت کرده و آن ها را به نیازهای معاصر جامعه سازگارتر می کند. با این حال، اجرای چنین برنامه هایی با چالش های قابل توجهی، از جمله مقاومت از سوی ساختارهای آموزشی سنتی و پیچیدگی ایده های پساساختارگرایی، مواجه است. این مرور با ارائه پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده و استراتژی های عملی برای تدوین گران برنامه های درسی به منظور ادغام موثر نظریه های پساساختارگرایی در چارچوب های آموزشی به پایان می رسد.

    کلید واژگان: پساساختارگرایی، تدوین برنامه درسی، نظریه آموزشی، تفکر انتقادی، میشل فوکو، ژاک دریدا، نوآوری آموزشی
    Keyvan Azizi *

    This systematic review examines the application of poststructuralist theories in the development of diverse curricula, focusing on their impact, benefits, and challenges. Poststructuralism, with its emphasis on the fluidity of meaning, critique of power structures, and the dynamic interplay between knowledge and society, has become increasingly influential in educational theory and curriculum design. The review begins by exploring the foundational concepts of poststructuralist theories, highlighting the contributions of key theorists like Michel Foucault and Jacques Derrida. It then analyzes various case studies where poststructuralist principles have been successfully integrated into curricula, particularly in higher education and elementary schools. The findings indicate that curricula informed by poststructuralism foster critical thinking, creativity, and active student participation, making them more adaptable to contemporary societal needs. However, the implementation of such curricula also faces significant challenges, including resistance from traditional educational structures and the complexity of poststructuralist ideas. The review concludes with recommendations for future research and practical strategies for curriculum developers to effectively integrate poststructuralist theories into educational frameworks.

    Keywords: Poststructuralism, Curriculum Development, Educational Theory, Critical Thinking, Michel Foucault, Jacques Derrida, Pedagogical Innovation
  • کیوان عزیزی *

    این مقاله مروری روایتی به بررسی نقش مدل های یادگیری هیبریدی در بهبود کیفیت تدریس در دانشگاه ها می پردازد. یادگیری هیبریدی که ترکیبی از آموزش حضوری و آنلاین است، به عنوان روشی با پتانسیل بالا برای بهبود نتایج آموزشی مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله با مرور مطالعات مختلف، تاثیر یادگیری هیبریدی بر کیفیت تدریس را بررسی می کند و بر جنبه هایی همچون روش های تدریس، تعاملات استاد و دانشجو، و اثربخشی کلی آموزشی تمرکز دارد. نتایج نشان می دهد که مدل های یادگیری هیبریدی می توانند به بهبود عملکرد تحصیلی، افزایش تعاملات دانشجویان و انعطاف پذیری بیشتر در یادگیری منجر شوند. با این حال، چالش هایی همچون دسترسی به فناوری و نیاز به آموزش اساتید از جمله عواملی هستند که می توانند بر موفقیت پیاده سازی این مدل ها تاثیرگذار باشند. در پایان، این مقاله با بحث در مورد پتانسیل یادگیری هیبریدی برای تحول آموزش عالی، پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده به منظور رفع خلاءهای موجود ارائه می دهد، به ویژه در زمینه دسترسی به فناوری و آمادگی اساتید.

    کلید واژگان: یادگیری هیبریدی، کیفیت تدریس، آموزش عالی، تعاملات دانشجویی، فناوری در آموزش
    Keyvan Azizi *

    This narrative review examines the role of hybrid learning models in enhancing teaching quality in universities. Hybrid learning, which combines traditional face-to-face instruction with online components, has gained significant attention as a method that potentially improves teaching outcomes. This review synthesizes findings from various studies to explore the impact of hybrid learning on teaching quality, focusing on aspects such as instructional methods, student-teacher interactions, and overall educational effectiveness. The results indicate that hybrid learning models can lead to improved academic performance, greater student engagement, and enhanced flexibility in learning. However, challenges such as access to technology and the need for faculty training are critical factors that can influence the successful implementation of hybrid learning. The review concludes by discussing the potential of hybrid learning to transform higher education and provides recommendations for future research to address the existing gaps, particularly in the context of technology access and instructor preparedness.

    Keywords: Hybrid Learning, Teaching Quality, Higher Education, Student Engagement, Technology In Education
  • سیدمحمود طباطبایی، رضا رامی، کیوان عزیزی، زهرا پرویزنیا *، مسعود عظمی
    پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثرات الگوی تدریس بدیعه پردازی بر پرورش خلاقیت دانش آموزان در درس زبان انگلیسی و مقایسه آن با الگوی تدریس سنتی انجام گرفته است. این مطالعه به روش نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفته است. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان دختر سال سوم دوره متوسطه اول شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی 1395 بود. به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایچند مرحله ای، تعداد64 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از آزمون سنجش خلاقیت تورنس (فرم ب) و راهنمای استفاده از الگوی تدریس بدیعه پردازی می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های میانگین و انحراف معیار و آزمون تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات خلاقیت دانش آموزان گروه آزمایش که از تدریس بدیعه پردازی برای آموزش آنها استفاده شده بود به شکل معنی دار آماری از گروه کنترل که به شکل متداول آموزش دیده بودند در پس آزمون، بیشتر بود (p=0. 001). همچنین بین میانگین نمرات گروه های آزمایش و کنترل در تمام خرده مقیاس های تفکرخلاق (سیالی، ابتکار،بسط و انعطاف پذیری) ، تفاوت معنی دار آماری یافت شد (p<0/05).
    کلید واژگان: الگوی تدریس، روش بدیعه پردازی، خلاقیت، درس انگلیسی، دانش آموزان
    Seyed Mahmoud Tabatabaei, Reza Rami, Keyvan Azizi, Zahra Parviznia *, Masoud Ozami
    The present research was conducted to determine the effect of innovative model of improving students’ creativity in English classes. The study is designed in a semi-experimental manner, using pretest and post-test with a control group. The population was all girls in the third grade of secondary school in 2017 academic year of Sarpol Zahab, Iran. 64 subjects were selected by multi stage cluster sampling as the statistic sample. The instruments were a Torrance Creativity Test (Form B) and innovative Teaching Model Checklist. The mean, standard deviation and analysis of covariance were conducted to analyze the data. The results showed that in the after test, the average scores of students’ creativity in the test group taught through innovative teaching type was significantly more than the control group that had been taught in the common way (p=0/001). Also there were significant differences in the average of scores between the test group and control group in all the sub-measures of Creativity (fluidity, originality, flexibility, elaboration) (p<0/05).
    Keywords: Teaching Model, Innovative Teaching Method, Creativity, English Lessons, Students
  • یحیی صفری، کیوان عزیزی، اسلام محمدی گلینی، نسرین یوسف پور
    هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان ارتقاء سطح انگیزش پیشرفت دروس زبان انگلیسی و عربی با استفاده از روش آموزش چند رسانه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر سال سوم دوره متوسطه اول شهرستان سرپل ذهاب بودند. به شیوه نمونه گیری در دسترس، تعداد 20 نفر انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش به شیوه تصادفی ساده جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها آزمون انگیزش پیشرفت ولرند (1991) بود. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معنی دار یافت شد (P=0/001) همچنین بین گروه ها از لحاظ انگیزش درونی در خرده مقیاس های انجام کار (008/0 (p= و فهمیدن (006/0 p=) ، تنظیم همانندی سازی (p=0/010) و بی انگیزگی (p=0/001) از خرده مقیاس انگیزش پیشرفت، تفاوت معنی دار یافت شد ولی این تفاوت ها در خرده مقیاس انگیزش درونی برای تجربه تحریک و انگیزش بیرونی برای تنظیم درونی شده و بیرونی شده معنی دار نشد. با توجه به ارتباط مثبت معنی دار بین متغیرهای مورد بررسی روش آموزش چند رسانه ای به منظور ارتقای انگیزش پیشرفت پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: آموزش چند رسانه ای، انگیزش پیشرفت، انگیزه درونی، انگیزه بیرونی
    Yahya Safari, Keyvan Azizi, Eslam Mohammadi Galini, Nasrin Yousefpour
    The present study was an attempt to improve academic achievement motivation in English and Arabic courses through multimedia instruction. The population of the study was all male third grade high school students in Sarepolezahab. Through convenient sampling, 20 students were selected and were randomly assigned to two experimental and control groups. The instrument which was used to gather the data was Welrend et. al.'s (1991) academic motivation questionnaire. The data was analyzed conducting independent samples T-Test and MANOVA. The results showed that there was a significant difference between the experimental and control groups post tests. (p=0.001). Also, the results revealed that there was a significant difference between intrinsic motivation and the subscales of intrinsic motivation to accomplish things (p=0/008), to Know understanding (p=0/006), identical regulation (p=0/010), and amotivation (0=0/001). But, related to intrinsic motivate experience stimulation and external motivation for introjection and external regulation subscales, the difference was not significant. Because of the significant relationship between the studied variables, multimedia method is suggested to promote academic motivation.
    Keywords: multimedia instruction, progress motivation, intrinsic motivation, external motivation
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال