فهرست مطالب rozhan hesamghazi
-
هدف
بررسی جایگاه زن در سینمای کیمیایی باتوجه به اهمیت جایگاه مسعود کیمیایی در سینمای ایران و نظر به اهمیت نقش مردانگی و رفاقت در آن، به بررسی و ریشه یابی دلایل رویکرد زن ستیزانه در سینمای مردسالار کیمیایی و تبدیل زنان به شخصیت های درجه دو در سینمای موردنظر، هدف این تحقیق می باشد.
روشدر این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی و روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است و با توجه به رویکرد کیمیایی به زنان با استفاده از تحلیل و دسته بندی ویژگی های کاراکتر زن فیلم در 20 فیلم کیمیایی و بررسی 29 کاراکتر زن به بررسی تاثیر منفی زنان آثار مذکور بر زندگی قهرمان مرد پرداخته شده است. سوال اصلی این است که چرا زنان در سینمای کیمیایی دارای نقش حاشیه ای اند و به عنوان نماد شر تصویر می شوند؟ فرضیه اصلی این پژوهش این است که کیمیایی با ارایه سه تصویر از زنان یعنی هوس باز و فتنه انگیز، معشوقه بی وفا و ناموس تجاوز پذیر، ایشان را عامل اصلی تباهی و مرگ همچون شری گریزناپذیر برای قهرمانان مرد فیلم هایش تصویر کرده است.
یافته هاطی بررسی سینمای کیمیایی می بینیم در آن سوژه زنانه همگی به مانند زنان اسطوره ای هستند که مردان را به سوی شر و نیستی و مرگ هدایت می کنند؛ همچنین قهرمانان فیلم های کیمیایی، مردانی نیستند که زندگی پرارزش خود را فدای عشق به یک زن کنند؛ بلکه در راه آرمان ها و ارزش هایی که قهرمانان فیلم بالاتر می دانند که همانا مردانگی است جان فشانی می کنند؛ چراکه حضور زنان در زندگی آنان بدون اصالت بوده و حتی تجربه رهاشدن از یک عشق زنانه، گاهی آنان را پخته تر و ستایش برانگیز تر کرده است؛ بنابراین در این تحقیق تلاش داریم به واکاوی هرچه بیشتر نقش زنان در فیلم های مهمی همچون قیصر ، سرب ، اعتراض. و .. بپردازیم.
کلید واژگان: سوژه زنانه, سینمای کیمیایی, سیمون دوبووار, اسطوره, شر و نیستی}Rejecting myths does not mean destroying all dramatic relations between the sexes, it does not mean denying the meanings that are truly revealed to men during female reality, it does not mean eliminating poetry, love, adventure, happiness and dreams, it just means that It is requested that the basis of behaviors, feelings and desires be based on the truth. Maybe new myths will emerge. (1) Therefore, in this research, we are trying to answer the question, what is the position of women as female subjects in the cinema of Masoud Kimiaei? Let's examine the position of anti-feminist myths in history by emphasizing Simone de Beauvoir's approach in Masoud Kimiaei's cinema to the subject of women as a symbol of nothingness and death and desire taken from historical myths with a feminist approach; Therefore, in Kimiai's works from Caesar to the contemporary period, we will briefly examine the position of women as evil in Masoud Kimiai's cinema. For example, in the film Crime (2009), the filmmaker shows that dependence on women, even if it does not lead to their betrayal or infidelity, can ruin men's lives or lead them to seditious and troublesome behaviors.
Keywords: Female subject, chemical cinema, Simone de Beauvoir, myth, evil, nothingness} -
داریوش شایگان، از روشنفکران برجسته ایرانی و آشنا با میراث سنتی و فرهنگ جامعه ایرانی است و شناخت کمابیش کاملی نیز از مدرنیته و مبانی فلسفی آن دارد؛ ولی آنچه اندیشه های وی را ارزشمند کرده، دگرگونی هایی است که در نگرش او نسبت به مدرنیته روی داده است. شایگان در دوره نخست ارایه اندیشه های خود به شدت مدرنیته ستیز بود و آن را پدیده ای اروپامحور تلقی می کرد که در مرحله نیست انگاری و پوچی قرار گرفته است. وی نگران سیطره مدرنیته بر فرهنگ و معنویت شرقی بود، ولی پس از گذشت چند سال آن را به عنوان فراروایتی برتر به رسمیت شناخت و بر این باور بود که چیرگی مدرنیته بر سایر فرهنگ ها و تمدن ها اجتناب ناپذیر است. در این پژوهش تلاش می شود تا به پرسش مهمی در اندیشه داریوش شایگان درباره تاثیر تغییر رویکرد نیچه ای- هایدگری شایگان به رویکرد کانتی در رویارویی با مدرنیته پاسخ داده شود. در فرضیه اصلی بیان می شود که تغییر بنیادین رویکرد شایگان به مدرنیته ریشه در تحولات در مبانی فکری وی دارد که در آن مدرنیته به صورت یک فراروایت جهانی پذیرفته می شود. با رویکردی تحلیلی-توصیفی، از روش تحلیل مفهومی مهم ترین نوشته های شایگان برای بررسی تاثیر تحولات سیاسی و اجتماعی بر دگرگونی نگرش این اندیشمند به مدرنیته استفاده شد. دلیل انتخاب موضوع اهمیت و تاثیر آثار شایگان در دوره های مختلف فکری وی در میان روشنفکران ایرانی است. شایگان به این باور رسید که نوشکوفایی میراث سنتی شرق در عصر مدرن، نه تنها آن را جایگزین مدرنیته نمی کند، بلکه به چیرگی دوچندان مدرنیته بر سنت های شرقی منجر خواهد شد.کلید واژگان: جهانی شدن, داریوش شایگان, رویکرد کانتی, رویکرد هایدگری, مدرنیته}Political Quartely, Volume:52 Issue: 3, 2022, PP 665 -690Dariush Shaygan is an outstanding intellectual figure who is familiar with the traditional heritage and culture of Iranian society, and has a relatively complete knowledge of modernity and its philosophical foundations. However, what have made his thoughts remarkable are the gradual changes that have taken place in his attitude towards modernity during his intellectual life. In the first period of his intellectual life, Shaygan was strongly anti-modernist and considered it a European-centered phenomenon which was in the stage of nihilism and absurdity; and he was concerned with its dominance over Eastern culture and spirituality. Years later, he changed his views in an obvious way and recognized modernity as a superior meta-narrative, and believed that its dominance over other cultures and civilizations were inevitable. The main objective of this research is to find the underlying reasons for the transformation of Shaygan's attitude towards modernity, and his confrontation with political and social developments of his time. The perceptible transformation of his views on modernity can be seen in his books published during two time periods: a) Those written before the Islamic Revolution of Iran (e.g., “Mental Idols and Eternal Memory;” and “Asia vs. the West”; and b) books published one and two decades after the Revolution (namely, “New Enchantment,” and “Forty-piece Identity and Mobile Thinking,” In the first post-revolution decade, Shaygan was strongly influenced by the developments caused by this particularly momentous event in Iranian contemporary history; and consequently, he tried to analyze the ontological foundations of the occurrence of this astonishing revolution. During the last years of his life, the focus of his work was on the literary and cultural heritage of the East and the West, as seen in his two books entitled “In Search of Lost Spaces,” and “Five Climates of Presence: A Discussion on Iranian Poetry.” In this research, we evaluate these books by using the method of qualitative conceptual analysis.It is argued that Shaygan’s attention to Kant's approach to the critique of pure reason led him to distance himself from his previous Heideggerian interpretation of modernity. By criticizing metaphysics, Kant created a new possibility for a pluralistic design of modern thought. A possibility that could be an opportunity to break out of the impasse of modern nihilism and move to a kind of radical cognitive freedom in the context of modernity. Shaygan's attention to postmodern ideas —instead of the traditional Eastern heritage — as a new philosophical basis for overcoming Heidegger's previous Nietzschean approach, has been made possible by this re-reading of Kant's critical rationality, and perhaps by his attention to Watimo's views. The authors try to answer the following main research question: What are the reasons for the change in Shaygan's attitude towards the relationship between modernity and cultural heritage of Eastern societies, from the perspective of Heidegger-Nietzsche's view of Kant? In the hypothesis, it is postulated that the prevalence of anti-Western political radicalism in Iran showed Shaygan that Nietzsche-Heidegger's reading of Eastern heritage and the denial of modernity had no effect other than its ideological reproduction. Shaygan reconsidered the foundations of modernity in the context of a Kantian and post-Kantian pluralism. Realizing the danger of the negation of modernity, Shaygan concluded that the interaction between the Eastern traditions and modernity is inevitable. This interaction was not seen possible with the earlier approach based on the negation and reduction of modernity to nihilism. Reconsideration of Shaygan’s approach was inspired by Watimo's Kantian reading of Nietzsche; and thus, he sought to adopt a Kantian and post-Kantian approach to Eastern modernity and tradition. While modernity is universally interpreted, Eastern traditions are not considered as alternatives to modernity, but as spiritual complement to give meaning to human life in the modern age.Keywords: Dariush Shaygan, Globalization, Heidegger's Approach, Kantian Approach, Modernity}
-
باتوجه به اهمیت نقش بسیج سیاسی بازار در انقلاب 57 مبنی بر حمایت بی شایبه ای که در زمینه هایی چون احداث مساجد و تکایا و درمانگاه هایی که به رایگان مردم را درمان می کردند و تامین مالی روحانیت، جامعه توانست قشر بازار را در میان توده های جامعه موردتوجه قرار داده و از ارکان مهم جامعه به شمار آید. در این مقاله تلاش شده است که کنش بازار و بازاریان را به عنوان یک نیروی اجتماعی تاثیرگذار در جریان انقلاب اسلامی با رویکرد بسیج مورد بررسی قرار گیرد و به این سوال پاسخ دهد که بسیج سیاسی بازار سنتی چه نقشی در روند کنش جمعی در انقلاب اسلامی سال 57 ایران ایفاء کرده است؟ در پاسخ به این سوال، باتکیه بر نظریه کنش جمعی چارلز تیلی به بررسی نقش بسیج سیاسی تدارکی و تدافعی و تهاجمی بازار بر انقلاب سال 57 پرداخته می شود و نظر به بررسی نقش بازار در بسیج تدارکاتی در زمینه هایی چون احداث مساجد و تکایا و درمانگاه هایی که به رایگان مردم را درمان می کردند و تامین مالی روحانیت پرداخته می شود و همچنین در بسیج تهاجمی با حضور در تشکل های سیاسی همچون هییت موتلفه اسلامی و در بسیج تدافعی در پیوستن بازاریان به اعتصابات سراسری جهت حمایت از انقلاب سال 57 اذعان داشت به بررسی نقش بازار نقشی در انقلاب 57 پرداخته می شود.
کلید واژگان: بسیج تدارکی, بسیج تدافعی, بسیج تهاجمی, بازار سنتی, چارلز تیلی, انقلاب اسلامی ایران}Considering the importance of the political mobilization of the bazaar in the 1957 revolution based on the unquestionable support that it provided in areas such as the construction of mosques and takayas and financing of the clergy, the purpose of the upcoming research is to investigate the action of the bazaar and the bazaar people as an influential social force during the Islamic revolution with a descriptive-explanatory method. and tries to answer the question that what role did the political mobilization of the traditional market play in the process of collective action in the 1957 Iranian Islamic Revolution? In response to this question, based on Charles Tilly's theory of collective action, the role of the market's logistical, defensive and offensive political mobilization on the revolution of 1957 is discussed, and according to the findings of the research, considering the role of the market in logistical mobilization in areas such as the construction of mosques and takaya and The financing of the clergy was discussed, and also in the offensive mobilization of the bazaar by examining the presence of the bazaar in political organizations such as the Islamic Federation and in the defensive mobilization in the joining of the bazaars to the nationwide strikes to support the 1957 revolution, the role of the bazaar in this revolution is discussed.
Keywords: Procurement Mobilization, Defensive Mobilization, Offensive Mobilization, Traditional Market, Charles Tilley, Islamic revolution of Iran} -
هدف از پژوهش حاضر بررسی و نقد نظریه مدرنیته ایرانی علی میرسپاسی به عنوان یکی از تحلیل های مهمی است که درخصوص مواجهه ایرانیان با مدرنیته انجام شده و در آن سعی شده تا الگوهای چندگانه از مدرنیته به عنوان یک نظریه جدید ارایه شود. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی - انتقادی می خواهد ضمن تحلیل شاخصه های اصلی نظریه مدرنیته ایرانی به ارزیابی و نقد سویه های انتقادی و ایجابی آن در بررسی تحولات ایران معاصر بپردازد. توجه به کاستی های تحلیل وی شامل توجه صرفش به جنبه های فکری و فرهنگی مدرنیته ایرانی و عدم توجه به جنبه های ساختاری و نهادی موثر در تکوین این پدیده و همچنین تاکید شدید به نقش روشنفکران درترویج اسلام سیاسی و عدم توجه به نقش نیروها و نهادهای سنتی در انقلاب اسلامی و نقد سویه های ایجابی الگوی پیشنهادی وی که مبتنی بر تنوع در تجربه های فرهنگی و تاریخی از مدرنیته و تلاش برای ترسیم سیمای غیراروپامحور از آن است از مهم ترین یافته های این پژوهش است. نتیجه کلی این پژوهش نشان گر آن است که نظریه مدرنیته ایرانی ضمن ارایه رویکرد و چشم اندازی جدید به مطالعه تاریخ معاصر ایران برخی از ابعاد مهم آن را نادیده و همین امر هم ضرورت ارایه پژوهش های جدیدتر نمایان می سازد.کلید واژگان: رویکرد انتقادی, میرسپاسی, روشنفکران, انقلاب اسلامی}The purpose of this study was to review and criticize the theory of Iranian modernity, Ali Mirsepasi, as one of the most important analyses that has been done on the Iranian in face of modernity which has tried to present multiple models of modernity as a new theory. The current study has used the analytical-critical method, while analyzing the main features of the theory of Iranian modernity, evaluating and criticizing its critical and positive aspects in the study of contemporary Iranian developments. Shortcomings of his analysis include paying great attention to the intellectual and cultural aspects of Iranian modernity while not paying attention to the structural and institutional aspects of it which effects the development of modernity. Moreover role of intellectuals in promoting political Islam and traditional forces and institutions in the Islamic Revolution have not been addressed. One of the most important findings of the current research is shedding light on positive aspects of his proposed model, which is based on the diversity of cultural and historical experiences of modernity and the attempt to draw a non-European-oriented image of it. The general result of this research indicates that the theory of Iranian modernity, while presenting a new approach and perspective to the study of contemporary Iranian history, postpones some of its crucial aspects emphasizing the need for new research.Keywords: modernity, Critical Approach, Mirsepasi, intellectuals, Islamic revolution}
-
سیطره بی چون چرای اثبات گرایی بر فلسفه علم در سال های نخستین قرن بیستم با توجه به موج نقد آن توسط برخی از فیلسوفان علم در نیمه دوم این قرن دچار بحران و فروپاشی شد. دیدگاه های فیلسوفان علمی نظیر پوپر، کوهن و لاکاتوش زمینه را برای پیدایش نقدهای رادیکال تر به جریان کلاسیک فلسفه علم فراهم کرد. فایرابند در همین مسیر تلاش کرد در کتاب «برضد روش طرح نظریه آنارشیستی معرفت» نوعی آنارشیسم روش شناختی را جایگزین رویکردهای قبلی کند. به زعم او هیچ روش معقولی برای اخذ و طرد نظریه ها وجود ندارد. وی در این کتاب نشان می دهد که تلاش برای یافتن قواعدی برای بازسازی منطقی فرایند پیشرفت علم و اثبات و ابطال نظریه ها کار بیهوده ای است.در این پژوهش سعی شده ضمن نقد و بررسی کتاب مذکور از بعد شکلی و محتوایی برخی از دیدگاه های اصلی نویسنده آن مورد ارزیابی قرار گیرد. هدف از این کار نشان دادن میزان اعتبار ادعاهای رادیکال نویسنده در فلسفه علم و سنجش نقاط قوت و ضعف آن می باشد. روش به کار گرفته شده در نقد و بررسی این اثر توصیفی - تحلیلی می باشد و بررسی آن نشان می دهد که دیدگاه های فایرابند با آنکه در عرصه فلسفه علم به عنوان یک رویکرد انتقادی جدید از اهمیت و جایگاه ممتازی دارد اما دچار تعارضات حل نشده ای است که نویسند به آن بی توجه بوده است و به نظر می رسد کسانی که از دیدگا ه های وی در فلسفه علم تبعیت می کنند باید برای حل آن تلاش های نظری بیشتری انجام دهند.
کلید واژگان: روش شناسی, آنارشیسم, نسبی گرایی, تاریخ علم, فلسفه علم, فایرابند, برضد روش}The dominance of positivism over the philosophy of science in the first years of the twentieth century, due to its wave of criticism by some philosophers of science in the second half of this century, was in crisis and collapse. The views of scientific philosophers such as Popper, Cohen, and Lakatos provided the basis for the emergence of more radical critiques of the classical stream of philosophy of science. In the same vein, Feyerabend tried to replace the previous approaches with a kind of methodological anarchism in his book, Against Method The Anarchist Theory of Knowledge. According to her, there is no reasonable way to obtain and reject theories. In this book, she shows that trying to find rules for the logical reconstruction of the process of advancing science and proving and refuting theories is futile. In this research, while reviewing the mentioned book, an attempt has been made to evaluate some of the main views of the author in terms of form and content. The purpose of this work is to show the validity of the author's radical claims in the philosophy of science and to assess its strengths and weaknesses. The method used in the critique of this descriptive-analytical work shows that Firand's views, while in the field of philosophy of science as a new critical.
Keywords: methodology, Anarchism, Relativism, History of science, philosophy of science} -
سیدحسین نصر یکی از تاثیرگذارترین متفکران سنت گرای معاصر است که اندیشه های انتقادی تامل برانگیزی درخصوص تجدد و دستاوردهای آن ارائه کرده است. یکی از مهم ترین دستاوردهای تجدد که در اندیشه نصر موردنقد قرار گرفته است علم جدید است. رویکرد نصر به علم فقط در سطح انتقاد متوقف نمی شود، بلکه او تلاش می کند تا جای گزینی مناسب برای علم جدید معرفی کند و آن را علم سنتی نام گذاری می کند که به اعتقاد او، پیوند گسست ناپذیری با امر قدسی و باورهای دینی دارد. نصر برای تبیین مفهوم علم سنتی تلاش می کند تا ازطریق تمایزگذاری میان علم سنتی با علم جدید آن را صورت بندی کند. این مقاله ضمن بررسی رویکرد نصر دراین خصوص کتاب نیاز به علم مقدس را نقد و بررسی می کند و نشان می دهد که مفهوم علم سنتی فاقد هرگونه اصالت تاریخی است و فقط واکنشی است نوستالژیک به توسعه پی آمدهای علم جدید و افسون زدایی آن از مناسبات جاری و روابط حاکم بر جوامع سنتی که در مواجهه با آن دچار بحران شده اند. بررسی انجام شده نشان می دهد که مبانی فلسفی حاکم بر علم سنتی ارائه شده نصر با ماهیت تاریخی این علوم هم خوانی ندارد، بلکه ناشی از رویکردی سلبی است که دربرابر مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی، و روش شناختی حاکم بر علم جدید ارائه شده است.کلید واژگان: سنت, علم مقدس, معرفت شهودی, ذات قدسی, عالم معنا}
-
شرایط جغرافیای سیاسی سوریه به گونه ای است که منافع کشورهای قدرتمند جهانی و منطقه ای همچون ترکیه و غرب و اسراییل ازیک سو و حامیان سوریه همچون چین،روسیه و ایران از سوی دیگردرآن گره خورده است و این موضوع بحران سوریه را بویژه در دوران پساداعش با پیچیدگی هایی روبرو کرده است. بنابراین سوال اصلی پژوهش این است که رویکرد امنیتی و سیاسی و اقتصادی دولت ترکیه در ورود به بحران سوریه و دستاوردهای آن برای منافع ملی دولت ترکیه چه بوده است؟ فرضیه مقاله این استکه ترکیه با تقویت جبهه داعش در مناقشه سوریه در ابتدای امر به دنبال افزایش نفوذ سیاسی -اقتصادی-امنیتی خود در سوریه بوده است.این مسیله توازن معادلات قدرت درمنطقه را دچار دگرگونی های اساسی کرده است.دراین فرایندقدرت، ترکیه به دلیل ویژگیهای ساخت قدرت خود و جایگاهی که در نظام بین الملل دارد، خواهان حضور و ایفای نقش فعال تری در مسایل منطقه خاورمیانه و کشور های اسلامی است.
کلید واژگان: بحران, سوریه, ترکیه, گروه های معارض, ایران, داعش}AbstractThe geopolitical position of the countries during the time is affected by different factors like wars, revolutions, Changes of international system that are always changing. Iran has been one of the important countries in the area that has experienced huge changes and variations in the previous decades, the reasons of creation those changes can be domestic and foreign geopolitical factors. Disruption of the bipolar system was the reason of changing the geopolitical nature of Iran and getting a new role in the area and in the world. Because foreign policy and performance of governments are retrieved from geopolitical environment and creation of interactional situations in a collection of spatial and temporal behaviors. Islamic Republic of Iran, in spite of having Strategic position, because of lack of effective coordination between Physical and software aspects of power doesn’t have suitable position in Global system queues that itself has imposed a lot of costs on foreign policy of the country. The present study is looking for the answer to this main question that what has been the reasons of geopolitical changes of Iran position in the area and in the global system? To answer this question, the descriptive-analytical method has been used and the collection of resources has also been libraries and Internet.
Keywords: Geopolitical position, Geopolitical change, Islamic Iran, Regional Power, Global system} -
طبقه متوسط جدید بعنوان طبقه ای مترقی که در پی تلاش جهت حرکت به سوی توسعه یافتگی است، نقش مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی و امر توسعه سیاسی بخصوص در مشارکت های سیاسی دارد؛ بنابراین زمانی ما می توانیم این نقش فعال در توسعه را از سوی این طبقه داشته باشیم که این طبقه به خودآگاهی رسیده و مطالبات و خواسته هایش را بتواند در انجمن ها و گروه ها و احزاب پیگیری کند و به آن هویت ببخشد و زمانی که این آگاهی وجود نداشته باشد ما شاهد انفعال در مشارکت سیاسی و یا مشارکت به شکلی سلبی آن خواهیم بود. بنابراین در این مقاله تلاش شده تا به بررسی نقش سه متغیر جدایی فرهنگ عینی و فرهنگ ذهنی - عدم استقلال طبقه متوسط جدید از دولت - نبود مدرنیته، بر افزایش یا کاهش ازخودبیگانگی طبقه متوسط جدید در ایران بعد از انقلاب بپردازد. چراکهشناسایی عوامل زمینه ساز ازخودبیگانگی خود می توان گامی به سوی هویت بخشی به این طبقه در راستای رسیدن به مطالباتشان باشد که البته همسو با توسعه یافتگی مدرنیسم در جامعه ایرانی خواهد بود.
کلید واژگان: مدرنیسم توسعه نیافتگی, مدرنیته, طبقه متوسط جدید, فرهنگ عینی, فرهنگ ذهنی, ازخودبیگانگی}New middle classasa classinan effort tomove towards progressive development، the Important rolein thepolitical and social upheavals and political development، especially inpoliticalparticipation; Sowe canplay an active roleinthedevelopmentofthisclasshavetheThis classconsciousnessanddemandshertocome totheforums andgroups andpartiesto pursueAndtogiveitan identityAndwhenwe seethatthere is noconsciousnessinpolitical participationorthe participation ofanynegativereactionitwill be. Therefore،this paperattempts toexamine therole of threevariables; Separationofobjective andsubjectiveculture-lack of independenceofthenew middle class-notmodernity، Increase or decrease thealienation ofthemiddle classinnext-revolutionary Iranpay. Identifytheunderlyingcauses oftheiralienationcan bea step towardidentifyingtheclassIn order to meet the demands of modern development in line with the community. -
In the last three decades after Islamic revolution، the middle class has shown effort to assume more and role to play in the various sectors of socio-politics. However، this class due to its historical dependency on government and its identification with the autocratic rule of Pahlavi the second in the course of modernization spearheaded by Pahlavi''s regime، has not been able so far to clean itself from stigma of having associated with the overthrown Pahlavi regime. This lingering stigma has hampered any effort by this class to play its role as the engine of mobility of political development. As the result of its sociopolitical ineffectiveness this class has become alienated and too marginalized to be able to play role in sociopolitical arena. For the building of middle class identity the first step must be the smaller government and thereafter the effort should be directed toward the building of civil society in support the causes of this class.Keywords: Middle Class, Political Development, Political Parties, Autocratic Government}
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.