saeed naji
-
نشریه پژوهش های فلسفی، پیاپی 50 (بهار 1404)، صص 506 -528ضرورت ورود بازی ها به محتواهای آموزشی در مدارس، اخیرا روشن شده است. قابلیت هایی در بازی ها شناخته شده که می تواند موجب تسهیل آموزش و ترغیب دانش آموزان به مشارکت در فعالیت های آموزشی شود. برنامه فلسفه برای کودکان یکی از برنامه های پیشرو در این زمینه است که تلاش می کند محتواهای آموزشی را در راستای آموزش وپرورش مهارت های مختلف لازم برای زندگی حاضر و نیز رشد دانش آموزان به لحاظ نگرش و هویت و معنای زندگی به کار برد. بازی های مدنظر این برنامه تفاوتی اساسی با سایر بازی های سرگرم کننده یا ورزشی دارد. در این مقاله تلاش شد ویژگی این بازی ها و نیز کارکرد مهارتی آنها شناسایی شود و برای شناسایی این ویژگی ها دو گام برداشته شده است. در گام اول استخراج ویژگی ها با روش بررسی استقرایی بازی های ارائه شده توسط بنیان گذاران فبک صورت گرفته است. در گام دوم که تحت عنوان «بازی های مدنظر فبک» ارائه می شود، با روش تحلیل مفهومی و محتوایی به استخراج بایدها و نبایدهای فبک (نقش و هدف از بازی های فلسفی در فبک) برای بازی های فلسفی پرداخته شده است. نهایتا با مقایسه و تلفیق ویژگی هایی حاصل از دو طریق پنج ویژگی استخراج شد که بازی های فکری - فلسفی را از بازی های معمولی جدا می کند. این بازی ها علاوه بر اینکه باید تناسب روان شناختی و ویژگی بازیایی داشته باشند، باید مهارت های سه گانه شامل مهارت های منطقی، هیجانی و اجتماعی و سه نوع تفکر خلاق، مراقبتی و انتقادی را تقویت کرده و شرایط کندوکاو فلسفی را مهیا کنند.کلید واژگان: بازی، فلسفه برای کودکان و نوجوانان، بازی های فکری-فلسفی، غنای فلسفی، غنای بازیایی، تناسب روان شناختیThe necessity of introducing games in educational content of schools has been clarified recently. There are known features in games that can facilitate education and encourage students to participate in educational activities. The philosophy for children program is one of the leading programs in this field, which tries to provide educational content to teach and develop various skills necessary for the current life, and also for the development of students in terms of attitude, identity and meaning of life. The games considered in this program are fundamentally different from other fun or sports games. In this article, an attempt was made to identify the characteristics of these games and their function in improving intellectual and social skills. Two methods were considered to identify these features. The first method is to extract the features by inductively examining the games provided by the founders. The second method, which study of "p4c's considered games", is the conceptual and content analysis of the role and purpose of philosophical games in p4c. Finally, by comparing and combining the features obtained from these two ways, five features were found that separate intellectual-philosophical games from ordinary games. These games, in addition to having psychological fitness and play characteristics, should strengthen three skills, including logical, emotional, and social skills, and three types of creative, caring, and critical thinking, and provide the conditions for philosophical exploration.Keywords: Game, Philosophy For Children, Intellectual-Philosophical Games, Philosophical Adequacy, Playful Adequacy, Psychological Fitness
-
فلسفه برای کودکان (p4c) به همت لیپمن بنیان نهاده شد. وی تلاش نمود با طرح فرایندی از فعالیت ها به کمک داستان، تفکر را توسعه دهد. داستان، پایه اصلی تفکر و ارتباط و یکی از ابزارهای پرورش تفکر در فبک هست؛ اما آیا فبک در مورد سایر هنرها ازجمله نقاشی به عنوان ابزار و واسطه ای در فلسفه برای کودکان کارا هست؟ هدف این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی است، بهره گیری از ظرفیت های نهفته در نقاشی از منظر لیپمن به عنوان واسطه ای در تقویت و رشد تفکر کودکان در برنامه فلسفه برای کودکان هست. این ویژگی های نهفته در هنر، لیپمن را بر آن داشت تا در کتاب «رویداد هنری» به ویژگی های هنرها ازجمله نقاشی بپردازد. در این مقاله تلاش شده با استناد به نظرات لیپمن این سوال پاسخ داده شود که نقش نقاشی در پرورش مشرب های فکری با همه اهداف فبک چیست؟ لیپمن، هنر را نوعی رویداد می داند که ماهیت آن معمای ثابت و چالش برانگیزی است. او هنر را یک فرایند هوشمندانه خرد با زندگی می داند و هنر را یک دستگاه واحد می داند که تجزیه وتحلیل آن مفید است. همچنین نقاشی را سبب بروز خلاقیت های فردی و وضوح بخشی به موضوع و چندجانبه گری و پرورش فکر می داند. نتایج تحقیق حاکی است: کودکان از طریق نقاشی کردن، به کار عملی و هنری می پردازند و با گفت وگو حول نقاشی ها و آثار هنرمندان تفکرات و ذهنیات شان بهبود می یابد. نقاشی به عنوان روشی کارآمد می تواند این مسئولیت را به درستی انجام دهد. لذا نقاشی بر بهبود تفکر فلسفی کودکان از نظر لیپمن موثر است.اهداف پژوهش:بررسی نقش هنر نقاشی در تربیت زیباشناختی در کودکان از منظر فبک.بررسی نقش هنر نقاشی در پرورش تفکر خلاق در کودکان از منظر فبک.سوالات پژوهش:هنر نقاشی چه نقشی در تربیت زیباشناختی در کودکان از منظر فبک دارد؟هنر نقاشی چه نقشی در پرورش تفکر خلاق در کودکان از منظر فبک دارد؟ **این نوشتار برگرفته از رساله دکتری حلیمه احمدیوسفی با عنوان «جایگاه هنر نقاشی در آموزش تفکر فلسفی به کودکان بر اساس آرای لیپمن» است که به راهنمایی آقای دکتر سعید ناجی و مشاوره خانم دکتر شهلا اسلامی در گروه گروه فلسفه واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی در حال انجام است.کلید واژگان: نقاشی، فلسفه برای کودکان، متیو لیپمن، تفکر خلاق، گفت وگو
-
حدود دو دهه است که برنامه فبک وارد نظام آموزشی ما شده است؛ و تلاش هایی در جهت اجرا و بومی سازی این برنامه صورت گرفته است. در همین راستا، جمعی از نویسندگان و پژوهشگران به بازنویسی متون کلاسیک فارسی، به شیوه داستان های فبک، پرداخته اند. در این میان، آن چه بیش از پیش اهمیت می یابد، نقد آثار منتشرشده و آسیب شناسی این جریان نوپا است. پژوهش حاضر، کوششی است در راستای پاسخ بدین پرسش که آیا در این داستان ها معیارهای فبک رعایت می شود؟ هدف از انجام این پژوهش، بررسی پایبندی نویسندگان، به معیارهای داستانی فبک است. بدین منظور، مجموعه مثنوی مولوی و فلسفه برای کودکان، بر اساس مولفه های داستان های فبک، شامل: مقبولیت ادبی، مقبولیت فلسفی و مقبولیت روان شناختی با روش توصیفی- تحلیلی، نقد و بررسی شده است. طبق یافته های پژوهش، اشکال عمده این بازنویسی ها، فقدان مولفه های تفکر فلسفی همچون: ماهیت مسئله ساز و پرسش برانگیز متن، کندوکاوپذیری و الگوی گفت وگوی استدلالی است. در بعد ادبی، ضعف تالیف، عدم درج توصیفات داستانی و همچنین ضعف منطقی در پیرنگ، سبب کاهش مقبولیت ادبی داستان ها شده است. به علاوه، به علت ناتوانی داستان ها در ایجاد همذات پنداری و سکوی پرش بودن و نیز عدم تناسب محتوای برخی داستان ها با روحیات و نیازهای مخاطب، در این مجموعه مقبولیت روان شناختی دیده نمی شود.
کلید واژگان: داستان فلسفی، فبک، ادبیات کلاسیک فارسی، بازنویسی، مثنوی معنوینشریه تفکر و کودک, Volume:15 Issue: 1, 2024, PP 327 -350as we know In order to apply P4C program in our country , some writers & researchers recently started to rewrite the classical Persian texts according to P4C criteria. In this case, what means more than ever, is the new movement review . In this research which is reported on descriptive & analytical method , data includes some story collections based on the classical Persian literature named Masnavi Molavi & P4C , philosophy class & Thumbelina books , analyzed according to child literature & P4C standards. As a result of research , the most fault in these stories is lack of philosophical thinking such as interrogative nature of text , inquiry capacity & argumentative dialogue pattern. In literary aspect , poor characterization and plot and also lack of story descriptions cause to reduce literary adequacy. And Some stories have no psychological adequacy because of contradiction between content and reader's needs .
Keywords: : Classic Persian Literature, Rewriting, Philosophy For Children (P4C), Philosophical Story, Masnavi Ma', Navi -
برنامه «فلسفه برای کودکان» یکی از کارآمدترین برنامه های آموزشی با سبک تاملی در علوم تربیتی محسوب می شود. داستان های فکری در این برنامه از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند،مقاله حاضر در پی خلا تالیف داستان های فکری متناسب با فرهنگ اسلامیدر بومی سازی برنامه «فبک»، به دنبال امکان سنجی استفاده از مضامین نهج البلاغه به عنوان یکی از مشهورترین متون دینی است و این مهم را با پیمودن پنج گام امکان سنجی نموده اند.بر اساس یافته های این مقاله: مضامین نهج البلاغه با اهداف داستان فکری همسو و هماهنگ است زیرا امام علی (ع) مخاطبان خود را با استفاده از روش های مختلف از جمله: «استفاده از داستان»، «تصویرآفرینی»، «طرح پرسش»، «بیان پیامد در گزاره های اخلاقی»، «فراهم آوردن زمینه تحلیل شرایط»، به فکرورزی تحریک کرده است.بهترین روش برای بهره مندی از متون روایی برای خلق داستان های فکری، «بازآفرینی» استیعنی استخراج درونمایه از متون روایی و خلق داستان بر اساس آن. با روش «تحلیل محتوای مضمونی» می توان درونمایه های متناسب با معیارهای فبک برای داستان های فکری را از متون روایی استخراج نموده و بر مبنای روش داده بنیاد ساماندهی کرد تا در نهایت توسط نویسندگان داستان کودک تبدیل به داستان های فکری متعدد بر مبنای آموزه های فلسفی درمتون دینی شود.کلید واژگان: نهج البلاغه، داستان فکری، فلسفه برای کودکان ونوجوانان، فکرورزی، بازآفرینی، مضامین فلسفیThe "Philosophy for Children" program is considered one of the most efficient educational programs with a reflective style in educational sciences. Intellectual stories are of special importance in this program.Due to the gap in the writing of intellectual stories suitable to Islamic culture in the localization of the "p4c" program, this research is looking for the feasibility of using the themes of Nahj al-Balagheh as one of the most famous religious texts.And this problem has been verified in 5 stepsBased on the findings of this article: The themes of Nahj al-Balagheh are aligned and coordinated with the goals of the intellectual story because Imam Ali (AS) addressed his audience by using different methods such as: "use of story", "image creation", "asking questions", "expressing consequences in propositions Ethical", "providing the context of situation analysis", has stimulated thinking. The best way to benefit from narrative texts to create intellectual stories is "recreation", which means extracting themes from narrative texts and creating stories based on them. With the " content analysis" method, it is possible to extract the themes from the narrative texts that fit the criteria of "p4c" for intellectual stories and organize them based on the Grounded Theory method, so that finally the children's story authors turn them into numerous intellectual stories Based on of philosophical teachings in religious texts.
-
ذات فلسفه، فلسفه ورزی و اندیشیدن است. تفکر جزء ذاتی رشد انسان است. یکی از روش های کارآمد در زمینه بهبود آموزش تفکر فلسفی به کودکان که در آرای لیپمن مورد توجه قرار گرفته است، هنر نقاشی است. هرچند لیپمن اشاره مستقیمی به هنر نقاشی نکرده است و به صورت کلی، اهمیت هنر در تفکر فلسفه برای کودکان را مورد توجه قرار داده است، می توان چنین استنباط کرد که هنر نقاشی از مهم ترین روش های بهبود آموزش تفکر فلسفی به کودکان تلقی می گردد. هدف اصلی این پژوهش بررسی جایگاه نقاشی در آموزش تفکر فلسفی به کودکان براساس آرای لیپمن است. این پژوهش ماهیتا کیفی و با روش توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانه ای تیوری مقاله تدوین گردید و در مرحله بعد از انتخاب موضوعات در نقاشی های شاخص از کودکان 9 تا 11 سال برای ورود به بحث و بررسی آن نقاشی پرداخته شد و ابعاد آموزش تفکر آن ها بررسی گردید. نتایج نشان داد که هنر نقاشی یکی از روش های موثر در بهبود تفکرات کودکان تلقی می گردد و می تواند ذهنیات کودکان را تقویت کند. همچنین به واسطه نقاشی کودکان خوب دیدن و خوب اندیشیدن را یاد گرفته و تفکرات انتقادی خود را بهبود می بخشند. در نهایت، براساس تحلیل نقاشی ها دریافت گردید که کودکان مورد پژوهش به خوبی مفهوم را از دل نقاشی ها متوجه شده و ادراک مطلوبی را از نقاشی ها بیان کردند. آرای لیپمن نسبت به هنرها ازجمله هنر نقاشی، آرای مثبتی است و اذعان داشته که هنر بر بهبود تفکرات و خلاقیت کودکان موثر واقع می شود.اهداف پژوهش:شناخت جایگاه هنر نقاشی در آموزش تفکر فلسفی به کودکان براساس آرای لیپمن.بررسی جایگاه سه عنصر نقد، خلاقیت و مراقبه در آموزش تفکر فلسفی به کودکان.سوالات پژوهش:در آرای لیپمن میان نقاشی و آموزش تفکر برای تغییر ذهن چه ارتباطی وجود دارد؟نقاشی بر بهبود تفکر فلسفی کودکان در آرای لیپمن چه تاثیری دارد؟کلید واژگان: هنر نقاشی، آموزش تفکر، تفکر فلسفی در کودکان، آرای لیپمن
-
هدف این پژوهش پرداختن به مسیله آموزش تفکر فلسفی و یافتن مولفه های آن در «کتاب العلم» و «کتاب التفکر» از احیاء علوم الدین غزالی است. یافته های حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، حاکی از این است که غزالی بر خلاف تصور رایج، تفکر فلسفی را که برخاسته از روحیه کاوشگری و جستجو است و با مهارت هایی چون استدلال، تجزیه، ترکیب و استنتاج آمیخته است قبول دارد و در «کتاب العلم» و «کتاب التفکر»، شرایطی را برای تعلیم و تعلم برشمرده که می تواند به تقویت این نوع تفکر بینجامد و برای کسب معارفی که به طور مستقیم و مشارکتی حاصل می شود بسیار کارآمد باشد. از طبقه بندی مجموعه شرایط ذکر شده، سه دسته مهارت های فکری و درون فردی، مهارت های بین فردی یا تعاملی و مهارت های کاوشگرانه، و چند مولفه اصلی «گفت وگو»، «تعامل»، «کندوکاو»، «روابط بین فردی»، «ارتباط موثر»، «همدلی»، «حمایتگری» و «خود اصلاحی»، برای آموزش تفکر فلسفی شناسایی شده اند. بازشناسی این مولفه ها و قراردادن آن ها در کنار برنامه های نو طراحی شده آموزشی، ابعاد ناگفته و نادیده آرای اندیشمندان مسلمان در خصوص تعلیم وتربیت را برای طراحان برنامه های درسی نمودار می کند و سبب می شود ایشان بتوانند آن ها را در ساختار برنامه های درسی نوین جای دهند.کلید واژگان: آموزش، تفکر فلسفی، غزالی، احیاء علوم الدین، کتاب العلم، کتاب التفکرThe current research is intended to study the issue of teaching philosophical thought and identify its components in “Kitab al-Elm” and “Kitab al-Tafakur” from Ghazali’s Ahya ul-Olum al-Din. The data are collected through note-taking from related resources and analyzed through the descriptive-analytical method. It was found that, contrary to the popular assumption, Ghazali accepts the philosophical thought that is rooted in examination and research and is blended with skills such as reasoning, analysis, synthesis, and deduction. Therefore, in “Kitab al-Elm” and “Kitab al-Tafakur” this scholar has offered some conditions for teaching and learning which endorse the aforesaid stance and is proved efficient in acquiring those types of knowledge that are explicitly or cooperatively obtained. Classifying these conditions revealed that three categories of mental and intrapersonal skills, interpersonal or interactive skills and inquiry-based skills as well as some major components involving “dialogue”, “interaction”, “inquiry”, “interpersonal relationship”, “effective relationship”, “sympathy”, “scaffolding” and “self-correction” are involved in teaching philosophical thought. Identifying these components and blending them with newly developed curriculums, paves the way for employing them in new education and syllabus and uncovers the hidden capacities inherent in the views of Muslim scholars about education.Keywords: teaching, Philosophical Thought, Ghazali, Ahya ul-Olum al-Din, Kitab al-Elm, Kitab al-Tafakur
-
هدف:
هدف از تحقیق حاضر بررسی و استنتاج مزیت های داستان های فلسفی و کاربرد های آن به عنوان متون درسی است.
روش پژوهش:
روش تحقیق توصیفی- استنتاجی (تحلیل پیش رونده) است. منابع مورد بررسی شامل داستان هایی می باشد که توسط پیشگامان فبک ارایه شده است. برای تبیین ضرورت داستان های فلسفی به عنوان متون درسی، مفهوم فلسفه از دیدگاه بنیانگذاران برنامه فبک بررسی شده و دلایل شان مبنی بر اینکه پرسش های کودکان و نوجوانان گاهی می تواند فقط در کندوکاو فلسفی یافت شود ارایه می گردد. سپس به اهمیت توضیح نمادین و قابلیت های فلسفی داستان از منظر بنیانگذاران برنامه فبک پرداخته می شود.
یافته هابراساس نتایج از نظر بنیانگذاران برنامه فبک این داستان ها نه تنها مفیدند بلکه برای رسیدن به اهداف تعلیم و تربیت ضروری اند. می توان نتیجه گرفت که داستان های فلسفی ظرفیت های خوبی برای استفاده در برنامه های درسی را دارند و از دیدگاه بینیانگذاران برنامه فبک دارای مزیت های جذابیت، محرک فکر بود، زنده تر بودن نسبت به متون دیگر و مرتبط ساختن مباحث کلاس با متن زندگی دانش آموزان هستند.
نتیجه گیریبراساس نتایج به نظر می رسد که داستان ها در تمام زمینه های معرفتی می توانند با کمک کندوکاو کلاسی به ساخت معرفتی دانش آموزان بیانجامند.
کلید واژگان: داستان فلسفی، فلسفه برای کودکان و نوجوانان، محتوای آموزشی، حلقه کندوکاو، متون درسینشریه تفکر و کودک, Volume:13 Issue: 2, 2023, PP 241 -266ObjectiveThe purpose of this study is to investigate and infer the advantages of philosophical stories and its applications as textbooks.
Research MethodThe research method is descriptive-inferential (progressive analysis). Sources reviewed include stories presented by P4C pioneers. To explain the necessity of philosophical stories as textbooks, the concept of philosophy is examined from the perspective of the founders of the P4C program and their reasons are given that the questions of children and adolescents can sometimes be found only in philosophical exploration. Then, the importance of symbolic explanation and philosophical capabilities of the story from the perspective of the founders of the P4C program is discussed.
FindingsAccording to the results, according to the founders of the P4C program, these stories are not only useful but also necessary to achieve the goals of education. It can be concluded that philosophical stories have good potential for use in curricula, and from the point of view of the viewers of the P4C program, they have the advantages of being attractive, thought-provoking, more vivid than other texts, and linking class topics to the text of students' lives.
ConclusionBased on the results, it seems that stories in all fields of knowledge can lead to students' cognitive construction with the help of classroom exploration.
Keywords: philosophical story, philosophy for children, adolescents, Educational Content, exploratory circle, Textbooks -
گفته شده است که سه ملاک برای مناسب بودن داستانهای برنامه فبک وجود دارد لذا این داستانها باید از سه جهت کفایت داشته باشند تا مناسب کلاسهای برنامه فبک شوند. کفایت روانشناختی، کفایت ادبی و کفایت فلسفی. در این مقاله هدف این بود که نشان داده شود که از نظر بنیانگذاران این برنامه کفایت فلسفی دارای چه ویژگی هایی می باشد.لذا سوال اصلی پژوهش نیز این بود که کفایت فلسفی چیست؟ و حائز بودن چه ویژگی هایی میتواند این کفایت را تضمین کند؟ در این مقاله کفایت فلسفی از دو جهت مورد توجه قرار گرفت، از لحاظ محتوا و از لحاظ فرم(شکل). در بخش اول مقاله مواد اولیه و مضامینی که به عنوان محتوا میتوانند کفایت فلسفی داستان ها را برآورده کنند بررسی شد و در بخش دوم به ویژگی هایی پرداخته شده است که در واقع قواعدی هستند که اعمال آنها میتواند شکل داستانها را فلسفی به معنای برنامه فبک سازند.روش تحقیق نیز توصیفی– تحلیلی بود. نتایج بررسی نشان داد که با در نظر گرفتن این ویژگی ها از منظر کفایت فلسفی می توان داستان هایی را برای برنامه فبک طراحی کرد که دارای ویژگی هایی از جمله درون مایه فلسفی و انعکاس مباحث بحث برانگیز فلسفی و همچنین مباحث فلسفی مربوط به زندگی کودکان در بعد محتوا و لزوم وارد کردن فلسفه به صورت نظام مند و وارد کردن داستان های فلسفی به بافت زندگی کودکان و همچنین الگو سازی در داستان ها در بعد فرم(شکل)باشد.کلید واژگان: داستان، فلسفه برای کودکان و نوجوانان، غنای فلسفی، فرم، محتوانشریه تفکر و کودک, Volume:6 Issue: 1, 2015, PP 95 -120Three main criteria were presented for the adequacy of the p4c stories: philosophical adequacy, psychological adequacy and literary adequacy. In this paper, the aim was to show that what philosophical adequacy is and by what characters can it be realized from the p4c program founder's point of view? The philosophical adequacy was studied from two aspects in this paper: in form and in content. Raw fictional materials and themes as story content was investigated in the first part of paper and the second part was dealt with the rules that formally make the stories philosophical in the p4c meaning of philosophy. The research methodology is descriptive - analytical. The results of this study indicated that considering some characteristics related these two kinds of adequacy we can make the stories philosophical in p4c meaning. These characteristics include: questionable and controversial philosophical themes and topics related to children's lives and to the philosophical problems in one hand, and reconstruction of Philosophical Inquiry process, simulation modeling some processes such as cognitive processes and modeling logical-philosophical process including inquiry and discovery presses as well as cognitive processes.Keywords: stories, philosophy for children, philosophical adequacy, Form, content
-
هدف این مقاله بررسی جایگاه تفکر در مدارس و تاثیر تکنولوژی مدرن در ارتقای تفکر در مدارس است. لذا ابتدا برخی از نظریات معروف درباره تکنولوژی مدرن و تاثیر آنها بر زندگی و دیدگاه های مردم به اجمال طرح می شود، سپس با نگاهی اجمالی به مولفه های تکنولوژی آموزشی، دیدگاه های مطرح شده در خصوص تکنولوژی مدرن به تکنولوژی آموزشی تعمیم داده شده و تاثیر تکنولوژی آموزشی بر ابعاد و زوایای مختلف زندگی دانش آموزان و به ویژه بر فکرآموزی آنان در مدارس بررسی شده و جایگاه و اهمیت تفکر و پرورش آن مورد مطالعه قرار می گیرد. در نهایت نشان داده می شود که این تکنولوژی دانش آموزان را در مسیرهایی پیش می برد که آموزش تفکر در آن جای چندانی نداشته و تفکر دانش آموزان را در امور مهم زندگی شان مورد تاکید و توجه قرار نمی دهد. به این ترتیب لزوم جایگزینی یا تجدید نظر در تکنولوژی آموزشی رایج روشن شده و اهمیت برنامه هایی شبیه برنامه فلسفه برای کودکان و نوجوانان مشخص می گردد.
کلید واژگان: تکنولوژی مدرن، تکنولوژی آموزشی، آموزش تفکر، تعلیم وتربیت، مدرسهنشریه تفکر و کودک, Volume:4 Issue: 1, 2013, PP 93 -120The present paper seeks to study the place of thinking as well as the impact of modern technology on promotion of thinking at schools. It first briefly reviews a number of well-known theories about modern technology and its effects on people’s lives and attitudes. Then the components of educational technology are briefly discussed and the mentioned theories of modern technology are applied to educational technology to see how educational technology affects different aspects of students’ lives، particularly their process of learning thinking at school. The place and importance of thinking and its promotion at the schools are also discussed. The paper concludes that educational technology does not contribute to the development of thinking abilities and does not pay attention to the students’ thinking when dealing with important issues of their lives. Therefore، it is necessary to rethink current educational technology and this adds to the significance of programs like ‘philosophy for children’.Keywords: Modern technology, educational technology, teaching thinking, education, school -
در این مقاله میزان و نحوه تاثیرگذاری فلسفه پراگماتیسم در برنامه آموزش فلسفه به کودکان (فبک) ارزیابی می شود. این مطالعه با شیوه تحلیلی استنتاجی و عمدتا در چهارچوب بررسی آرای کلینتون گلدینگ صورت می گیرد، که از اصلی ترین طرف داران وجود رابطه تنگاتنگ میان فبک و پراگماتیسم است. این رابطه در نظر گلدینگ به گونه ای است که پراگماتیسم را بهترین حامی نظری، معرفت شناختی، و فلسفی برنامه فبک می کند؛ بر این اساس فبک ماهیت پراگماتیستی پیدا می کند. این مقاله درصدد بررسی این ادعاست. پرسش های اصلی از این قرارند: آیا واقعا تاثیرپذیری برنامه فبک از پراگماتیسم به گونه ای است که می توان گفت این برنامه ماهیت پراگماتیستی دارد؟ آیا پراگماتیسم در قیاس با دیگر فلسفه ها بیش ترین تاثیر را در برنامه فبک داشته است؟ آیا می توان پراگماتیسم را بهترین حامی نظری فبک دانست؟ آیا به رغم تاثیر پذیری احتمالی، می توان نشان داد که در پاره ای موارد مهم هم سویی چندانی میان فلسفه پراگماتیسم و فبک وجود ندارد؟ پاسخ گویی به این پرسش ها و برخی سوالات دیگر درک دقیق تری از برنامه فبک را در اختیار می نهد و راه را برای اجرای درست تر آن آماده تر می کند. در این پژوهش نشان داده شده است که در بسیاری موارد پراگماتیسم می تواند حامی نظری و معرفت شناختی خوبی برای فبک باشد، ولی نمی توان مطمئن بود که بهترین حامی است، یا در همه موارد می توان آموزه های فبک را هم سو با آموزه های پراگماتیسم دیویی دانست.
کلید واژگان: برنامه فلسفه برای کودکان و نوجوانان، پراگماتیسم، معرفت شناسی، نسبی گرایی -
تحقق صلح در جوامع حاضر، بدون ترویج و نهادینه کردن آن، ناممکن است. نهادینه کردن صلح آموزش مداوم و بی وقفه می طلبد. برنامه آموزشی فلسفه برای کودکان (فبک) مدعی است که با روش خاص خود، یعنی حلقه کندوکاو فلسفی، می تواند در این راستا گامی موثر بردارد. در واقع، حلقه کندوکاو مدل کوچکی از جامعه است که معلم و دانش آموزان در آن اصول حاکم بر جامعه صلح آمیز را درعمل تمرین می کنند.
در این پژوهش سعی کردیم، با تحلیل مولفه های برنامه فلسفه برای کودکان و نوجوانان و تشریح مولفه های پدیده صلح و همچنین بررسی نتایج اجرای برنامه فبک در سطح جهان و ایران، نشان دهیم که چگونه این برنامه، با تقویت مهارت های فکری و رفتاری کودکان و نوجوانان، می تواند گفت وگو را به جای تنازع، و صلح را به جای جنگ بنشاند و آن ها را نهادینه کند.کلید واژگان: فلسفه برای کودکان و نوجوانان، حلقه کندوکاو فلسفی، صلح، فرهنگ صلح، گفت وگونشریه تفکر و کودک, Volume:1 Issue: 2, 2011, PP 121 -141Today، achieving peace in societies will not come about unless it is primarily institutionalized and promoted through continuous education. Philosophy for children (p4c) is a new program which can crucially contribute to this end via its inseparable technique، that is، community of inquiry. In fact، community of inquiry is the miniature of a larger community in which the teacher and students actually practice the dominant rules of a peaceful society. The aim of the present study was to provide an analysis of different components of P4C and world peace as well as to investigate the outcome of implementing P4C in Iran and in the world. The ultimate purpose was to show how strengthening thinking and behavioral skills in children and youngsters could capitulate to the improvement of dialogs and deterioration of disputes among them and thus، replace war with peaceKeywords: Community of Philosophical Inquiry, Culture for Peace, dialogue, Peace, Philosophy for Children, society -
هدف این مقاله، نقد و بررسی روش شناسی برنامه های پژوهش علمی ایمره لاکاتوش است. لاکاتوش با ارائه روش شناسیی مبتنی بر ابطال گرایی، برآن بود که بر تکثر گرایی (نسبی گرایی و شکاکیت) غلبه کند و برنامه پژوهشی بهتری را از میان برنامه های دیگر تشخیص و تمیز دهد. سوال این است که آیا تعدیل های ثانویه ای که لاکاتوش بتدریج در برخورد با برخی واقعیت های تاریخی و برخی ایرادهای مخالفان در فرم و محتوای نظریه اولیه اش ایجاد کرد، خدشه ای به آن و غایاتش وارد نمی کند؟ این مقاله نشان می دهد که این اتفاق می افتد.
یکی از تعدیلهای لاکاتوش در روش شناسی اش، پناه بردن به ایده معقولیت غیرآنی است که بر اساس آن، دیگر نمی توان همین الان و در فرصت معین و کوتاهی درباره معقول بودن ترجیح یک برنامه پژوهشی (یا نظریه) به برنامه (یا نظریه)ای دیگر نظر داد. در این مقاله، با ارائه تحلیلی منطقی نشان داده می شود که این تعدیل، روش شناسی او را نسبت به تمیز بین برنامه های پژوهشی بهتر و برنامه های پژوهشی ضعیف، ناتوان می کند. همچنین، او تعریف جدیدی از روش شناسی ارائه می دهد که این تعریف نیز به نوبه خود کارکرد اصلی روش شناسی او را از بین برده، آن را به نوعی بی خاصیت می کند.
نهایتا این مقاله قصد دارد با نشان دادن ضربات جبران ناپذیری که تعدیلهای ثانویه لاکاتوش به نظریه او وارد می سازد، بیان کند که این روش شناسی با تعدیلهای ثانویه وی، نه تنها نجات نمی یابد، بلکه به اهداف اولیه اش برای ارائه آن نیز نایل نمی شود.
کلید واژگان: روش شناسی برنامه پژوهش علمی، ایمره لاکاتوش، معقولیت آنی، نقد، موازین عینی، ملاک تمیزMetaphysic, Volume:1 Issue: 1, 2009, PP 63 -86The purpose of the paper is to evaluate of Imre Lakato's MSRP (Methodology of Scientific Research Programs). Presenting the methodology which is based on Popperian Refutationism, Lakatos intended to overcome Pluralism (, Relativism and Skepticism) and distinguishes the best theory (/program) in science. The question is that did the lakato's secondary change in the form and content of MSRP -against some historical facts and criticisms- make some serious deficiencies in his methodology? The answer to this question is positive. One of Lakato's changes in MSRP is to resort to a new concept of "rationality". Presenting a logical analysis, the paper shows that this change causes MSRP to be unable to distinguish the best program among others. Furthermore he gives a new definition of the term 'methodology'. This definition, in its turn, makes MSRP main task to be inactive.Showing the irreparable harms Lakato's changes produce in MSRP, the paper shows that these changes not only cannot get rid of the deficiencies therein, but it is also unable to meet lakato's original purpose for MSRP.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.