به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

اهل حدیث

در نشریات گروه تاریخ
تکرار جستجوی کلیدواژه اهل حدیث در نشریات گروه علوم انسانی
  • محمد فرقان گوهر*، نعمت الله صفری فروشانی
    قدریه، جریانی فکری-سیاسی در قرن نخست هجری بود که در واکنش به سیاست های بنی امیه برای تثبیت قدرت شکل گرفت. حکومت اموی با مبارزات همه جانبه علیه این جریان، تلاش کرد نفوذ آن را مهار کند. این پژوهش با روش تحلیل تاریخی و بررسی منابع مکتوب، بسترتاریخی-فکری دو جریان را واکاویده و بازتاب تقابل میان قدریه و حاکمان و هواداران بنی امیه را در میراث روایی اهل سنت تحلیل می کند. مسئله اصلی پژوهش، تحلیل نحوه انعکاس این تقابل در روایات اهل سنت در چهار سده نخست اسلامی است. یافته ها نشان می دهد این نزاع در منابع روایی پیرامون سه محور عمده بازتاب یافته است:1. محور سیاسی-مذهبی روایاتی را شامل می شود که بازتابی منفی از نفوذ قدریان در جامعه دارند و مشوق حذف فیزیکی آنان هستند.2. در محور فرهنگی-اجتماعی قدریه با هویتی منفی، همچون "مجوس امت"، معرفی شده اند که به انزوای اجتماعی آنان انجامیده است.3. محور کلامی-اعتقادی متنوع ترین روایت ها را شامل می شود و قدریه را با صفاتی چون شرک، کفر، دشمنی با خداوند، زندقه، و انکار قدر الهی توصیف کرده است. این مطالعه نشان می دهد که این نزاع، بازتابی از نبرد ایدئولوژیک میان گفتمان عدالت محور قدریه و دستگاه حاکمه جبری بود. به تدریج، این تقابل سیاسی به نزاع عقیدتی تغییر یافت و از میراث حدیثی برای تقویت گفتمان جبری بهره برداری شد.
    کلید واژگان: دریه، امویان، اهل حدیث، میراث روایی اهل سنت، مناسبات تکفیری، مجوسی پنداری
    Muhammad Furqan Gohar *, Nematollah Safariforushani
    The Qadariyya was a significant intellectual-political movement that emerged in the first century AH as a response to the Umayyad dynasty's authoritarian policies aimed at consolidating power. To counteract this movement, the Umayyad regime implemented extensive and systematic measures to suppress its influence. Using a historical-analytical approach and primary written sources, this study explores the socio-intellectual background of these opposing factions. It examines how the conflict between the Qadariyya and the Umayyad rulers, along with their loyal supporters, is reflected within Sunni narrative traditions during the first four centuries of Islam.The study identifies three key axes in the narrative portrayal of this conflict:1. Political-religious axis: Traditions depicting the Qadariyya as a detrimental force in society, often justifying their physical elimination.2. Cultural-social axis: Representations stigmatizing the Qadariyya, labeling them as "the Zoroastrians of the Ummah," which led to their social marginalization 3. Theological-doctrinal axis: The most intricate category, associating the Qadariyya with theological deviance, including accusations of shirk (polytheism), kufr (disbelief), enmity towards God, heresy, and denial of divine predestination. The findings highlight that this conflict was more than a political dispute; it was an ideological confrontation between the Qadariyya’s justice-oriented philosophy and the determinist rhetoric of the Umayyad regime. Over time, this ideological battle transitioned into theological debates, with Sunni hadith traditions being systematically employed to reinforce the determinist worldview.
    Keywords: Qadariyyah, Umayyads, Ahl Al-Hadith, Sunni Hadith Tradition, Takfiri Relations, Magian Allegations
  • نقش تقابلی امام رضا (ع) در برابر انحرافات کلامی اهل حدیث در عصر رضوی
    طیبه ملبوبی*، مصطفی جعفرطیاری، ناصر رفیعی محمدی، سید محمد حسینی

    در دوره امام رضا (ع) حضور فرقه ها ومکاتب اسلامی و غیر اسلامی در پی رواج آزاد اندیشی و شرایط خلافت عباسی وگسترش عقاید واندیشه های انحرافی ، چشمگیر بوده است. دو جریان معتزلی با شیوه خرد ورزی وعقل گرایی افراطی و ظاهر گرایان اهل حدیث با جمود فکری ،انحرافات وکج اندیشی های خودکه می توانست تاثیرات زیانباری در امت اسلامی پدید آورد، از دیدگاه امام مخفی نبودند.انحرافات خاص اهل حدیث سبب توجه ویژه امام به تقابل با این جریان وتبیین دیدگاه های انحرافی آنان شد.برای دستیابی به نحوه تقابل امام با این جریان، ابتدا به بررسی چیستی مفهومی اهل حدیث پرداخته وروشن شدکه این اصطلاح ریشه در معانی لغوی خود داشته وپس از شکل گیری اصطلاح اولی حدیث، در دوره ای متاخر از آن اصطلاح خاص گروهی شد که دارای نگرش ویژه به ظواهر واحادیث بوده و بعنوان اهل حدیث شناخته شدند.در ادامه با کاوش در پیدایش اهل حدیث با تاثیرپذیری از مشبهه وسلفیون و ظهور دیدگاه های کلامی آنان در این گروه،به چگونگی حضور آنان در عصر رضوی پرداخته و سپس با کنکاش در نظریات متفکران آراء ونظریات موجود در منابع تاریخی ،کلامی ودینی مربوط به این دوره را مورد بررسی قرار داده و پس از بررسی نحوه های مقابله، الگوی تقابلی امام استنتاج گردید. درخاتمه، یافته های این استنتاج در دوبخش شیوه ها، شامل: پیشگیری، پالایش از مباحث کلامی و دیدگاه های پیشین و نوظهور اهل حدیث واقناع مخاطبین؛ وروش ها، شامل: تکیه بر نص در برابرتکیه بر ظواهر،توازن بین عقل ونقل و مبارزه با جعل وتحریف با قاعده محوریت قرآن، ارایه گردیده است.

    کلید واژگان: امام رضا، اهل حدیث، عصر رضوی، شیوه های تقابل
    The Confrontational Role of Imam Reza against the Theological Deviations of Ahl al-Hadith in the Razavi Era
    Tayyaba Malboobi *, Mustafa Jafar Tayari, Naser Rafeimohammdi, Seyed Mohammad Hosseini

    During the time of Imam Reza, there was a proliferation of free thinking and the Abbasid Caliphate's unfavorable conditions, which led to the spread of deviant ideologies and thoughts among Islamic and non-Islamic sects. The two Mu'tazili currents with their extreme rationalism and the Ahl al-Hadith literalists with their intellectual rigidity and deviant ideas that could have had detrimental effects on the Islamic community were not hidden from the view of Imam Reza.The particular deviations of Ahl al-Hadith drew the Imam's special attention to confront this current and explain their deviant views. In order to understand the Imam's confrontation with this current, the first step is to examine the conceptual meaning of Ahl al-Hadith, and it becomes clear that this term has its roots in its literal meanings. After the formation of the first term Hadith, in a later period, it became a specific term for a group that had a particular attitude towards appearances and hadiths and became known as Ahl al-Hadith. Then, by exploring the emergence of Ahl al-Hadith with the influence of Moshabbahe and Salafis and the emergence of their theological views in this group, we examine their presence in the Razavi era. Then, by examining the views of thinkers and the available historical, theological, and philosophical sources related to this period, we analyze the Imam's confrontational approach and conclude with the confrontation pattern he employed. The findings of this study can be divided into two categories: methods, including prevention, purification of theological discussions and previous views, and the presentation of new and convincing views of Ahl al-Hadith, and approaches, including reliance on textual evidence rather than appearances, balance between reason and revelation, and the fight against forgery and distortion with the principle of Quranic centrality.

    Keywords: Imam Reza, Ahl Al-Hadith, Razavi Era, Methods Of Confrontation
  • ایوب امرائی*، احمد فلاح زاده، مریم نظربیگی

    متوکل (232-247 ق) دو سال پس احراز مسند خلافت، از اندیشه معتزله رخ برتافت و روی به اهل حدیث نهاد و تمامی امور دینی حکومت را به اهل حدیث واگذار کرد. با این رویداد، ضمن حکومتی شدن اندیشه اهل حدیث و سلطه آنان بر ساختار اندیشه دینی، نوعی از داد و ستد فکری- سیاسی میان خلیفه و اهل حدیث شکل گرفت. در این شرایط، امامیه که با انتقال کانون امامت به سامرا مواجه شده بود، در برابر خود شبکه محدثان نقل گرایی را می دید که ضمن شکل دهی به جامعه ی جدید دینی، اعتقاداتشان، پهلو به معارف شیعه می زد. این مقاله در پی پاسخ به چگونگی این رخداد و بازکاوی آن در مفهوم «جامعه سازی» و به عبارتی ساخت جامعه ای نو، آن هم متناسب با فهم خود از آموزه های دینی است. کوشش تحقیق پیش رو، واکاوی تعامل و نزاع های اهل حدیث و امامیه با روش توصیف و تبیین داده های حدیثی-تاریخی و بر اساس نظریه ی «تعامل سیاسی-فرهنگی دین و قدرت در عصر دوم عباسی» می باشد. یافته های پژوهش حکایت از تکاپوی جریان اهل حدیث برای جامعه سازی، با تعابیر جدید از مفاهیمی مانند «سواد اعظم»، «جامعه اسلامی» و «دین حداکثری» دارد که اندیشه اهل حدیث را پشتیبانی و تایید می کرد. امامیه نیز با بهره گیری از پردازش حدیث، تبیین حدیث و شرح شبکه امامت شیعی، به کارزار این رویداد فرهنگی رفت.

    کلید واژگان: اهل حدیث، امامیه، کارکرد حدیث، جامعه سازی، خلفای عباسی
    Ayyuob Amraei *, Ahmad Fallahzadeh, Maryam Nazarbaygei

    Al-Mutawakkil (232-247 AH), only two years after gaining the seat of the Caliphate, emerged from the thought of the Mu'tazilites and turned to the Hadith. Then, he left all the religious affairs of the caliphate to the Ahl al-Hadith and expelled the Mu'tazilites. With this event, while the thought of the Ahl al-Hadith became state-owned and their domination over religious thought, a kind of intellectual-political exchange was formed between the Caliph and the Ahl al-Hadith. Under these circumstances, the Imams, who had faced the transfer of the Imamate Center to Samarra, saw in front of them a network of narrators who, while forming a new religious community, believed in Shiite teachings. This study sought to answer how this happened and to re-examine it in the terms: "socialization". The findings indicated that by expanding the intellectual activities of the Hadith movement and trying to nourish society, they designed a set of political, social, cultural and even military strategies in the form of hadith. Imamiyya also used the two elements of hadith and reason to campaign for this cultural event. This research explored the interaction of Hadith and Imamiyya.

    Keywords: Ahl-eḤadīth, Imamia, function of hadith, community building, Abbasid caliphs
  • مصطفی گوهری فخرآباد*، مجتبی سلطانی احمدی، سارا خاتمی

    گزارش وقایع زندگانی حضرت فاطمه(س) پس از رحلت پیامبر بسیار اختلافی است. یکی از قدیمی ترین آثار در این باره الطبقات الکبری ابن سعد است که مهم ترین اثر در باب زنان صحابی به شمار می آید. پژوهش پیش رو که به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته در پی یافتن دیدگاه ها و گرایش های عقیدتی ابن سعد است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ابن سعد با پایبندی بر اصولی همچون عدالت صحابه، عدم بیان اختلافات صحابه و ضرورت تفضیل شیخین، در بیان آنچه در تضاد با باورهای کلامی وی بوده به جرح و تعدیل روایات پرداخته است. او از طرح مباحث اختلاف انگیز، به ویژه اخبار مربوط به جانشینی پیامبر(ص) و مسایلی که منجر به بیماری و رحلت فاطمه(س) شد، خودداری کرده است. وی در ماجرای فدک، ابوبکر را محق و پیرو شیوه رسول خدا(ص) نمایانده، با طرح روایات ضعیف اصالت خبر نارضایتی فاطمه(س) از خلفای وقت و دفن مخفیانه او در اعتراض به عملکرد آنان را تضعیف کرده است.

    کلید واژگان: الطبقات الکبری، ابن سعد، فاطمه(س)، ابوبکر، اهل حدیث
    Mostafa Gohari Fakhrabad *, Mojtaba Soltani Ahmadi, Sara Khatami

    The account of the events of the life of Hazrat Fatima (PBUH) after the death of the Prophet is very controversial. One of the oldest works on this subject is Al-Tabqat al-Kubra by Ibn Sa'd, which is considered to be the most important work on the companions of women. Leading research that has been done by descriptive-analytical method seeks to find Ibn Sa'd's views and ideological tendencies. The findings of this study show that Ibn Sa'd, by adhering to principles such as the justice of the Companions, not expressing the differences of the Companions and the necessity of elaborating on the Shaykhs, has expressed and modified the narrations in expressing what contradicts his theological beliefs. He has refrained from raising controversial issues, especially the news about the succession of the Prophet (PBUH) and the issues that led to the illness and death of Fatima (PBUH). In the story of Fadak, he has represented Abu Bakr as a righteous man and a follower of the Messenger of God (PBUH).

    Keywords: Al-Tabqat Al-Kubra, Ibn Nasad, Fatima (PBUH), Abu Bakr, Ahl al-Hadith
  • مسعود بهرامیان*، مهدی صلاح، احمد فلاح زاده
    با کشته شدن خلیفه سوم در سال 35 هجری، بنی امیه در کنار شماری از صحابه با طرح خونخواهی وی، در نخستین واکنش به این ماجرا، با راه اندازی نزاع و جنگ داخلی، زمینه های شکل گیری «جریان عثمانیه» را بوجود آوردند. این جریان، علی (ع) را در خونخواهی خلیفه سوم مقصر می دانست و خلافت پس از پیامبر (ص) را تنها درباره سه خلیفه نخست می پذیرفت. تلاش های امویان برای به حاشیه بردن فضایل علی (ع) از طریق شبکه راویانش، در نهادینه کردن این اندیشه موثر بود و بعدها مبارزات سیاسی عباسیان - برای پررنگ تر کردن نقش عباس عموی پیامبر نسبت به ابوطالب (ع) پدر علی (ع) - با علویان، در ماندگاری این نظریه نقش بسزایی داشت. پس از سقوط امویان و برآمدن عباسیان، تلاش های احمد بن حنبل (164-241 ق) در طرح اندیشه تربیع یعنی پذیرش امام علی (ع) به عنوان خلیفه چهارم، گامی اساسی در ایجاد وحدت اسلامی بود. پژوهش حاضر قصد دارد  پاسخ این پرسش را بیابد که:زمینه های ابعاد مختلف اندیشه تربیع در بینش ابن حنبل چه بود؟ دستاوردهای پژوهشی نشان می دهد که ابن حنبل با در نظر داشتن فضای دوستی اهل بیت (ع) در سده سوم، در پی پاسخگویی به دل بستگی های فکری عصر خود، و برای پایان دادن به تنش های کلامی به بسط نظریه تربیع کمک کرد. این پژوهش بر پایه نگره «تناسب حاکمیت و باور سازی مذهبی» واکاوی تحولات حدیث گرایی در سده سوم، به واکاوی اندیشه تربیع در بینش احمد بن حنبل با روش توصیف و تحلیل داده های تاریخی و حدیثی در این قرن می پردازد.
    کلید واژگان: احمد بن حنبل، تربیع، اهل حدیث، حب اهلبیت، امویان
    Masoud Bahramian *, Mahdi Salah, Ahmad Falahzadeh
    Following the assassination of the third caliph in 35 A.H. and the imposed wars upon Imam Ali the ground was prepared for the rise of Osmaniye thought in a part of Islamic world. The Umayyadsattempts to marginalize Imam Ali's virtues through their narrators network played a widespread role and later The Abbasid's political campaigns in internalizing and perpetuating this thought and theory, perspectively. After the fall of Umayyads and ascending of Abbasids to the throne and with the maturity of Ahl-e-Hadis, Ahmad-Ibn-Hanbal (164-241 A. H.) contributed to the Islamic solidarity through introducing Tarbi'a thought, i.e. accepting Imam Ali as the fourth caliph. The present research attempts to consider this thought through analyzing and describing the history of this thought. It also resolves to answer the question of" what have been the backgrounds of Tarbi'a in Ibn-Hanbal's perspective?". The findings of this research suggest that with the help of Ahl-e-Bayt and influence of Hadis narrators famous for their love of Ahl-e-Bayt, Ibn-e Hanbal set out to answer intellectual questions of his age, mitigate verbal disputes and carry out religious desensitizing in society. This research, based on the" sovereignty symmetry and religious belief-making" approach and through considering Hadis changes in the third century, set out to analyze and describe Tarbi'a in Ahmad-Ibn-Hanbal's perspectives.
  • احمد فلاح زاده *، محمد سپهری

    معتز عباسی (ح 252255ق)، در شرایطی به خلافت رسید که درگیری های دربار، اوضاع را آشفته کرده بود. به پیروی از نگاه کلی عباسیان، امامیه نیز در سامرا و به پیشوایی امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع)، از نظر دربار جریانی مخالف به شمار می رفت. معتز، ضمن بازگرداندن حکومت به خاندان متوکل، به سنت های پدرش در فرمانروایی بازگشت؛ اما روزگار او، زمانه شورش های مخالفان و از جمله امامیه بود. این پژوهش، در پاسخ به این پرسش که «معتز چه رویکرد سیاسی مذهبی در برابر امامیه اتخاذ کرد؟»، بر اساس توصیف و تحلیل داده های تاریخی، به این نتیجه رسیده است که او تحت تاثیر مادر، برادر و استادانش، خلافت را اداره می کرد و از نظر سیاسی، امامیه را حزبی مخالف می دانست و از نظر مذهبی نیز تحت تاثیر جریان اهل حدیث، امامیه را فرقه ای منحرف می شمرد؛ به ویژه انتشار خبر نزدیک شدن تولد مهدی(ع) از سوی پیشگویان دربار، به عنوان پایان بخش خلافت عباسی، به واکنش های دربار سرعت بخشید.

    کلید واژگان: امام هادی(ع)، امام حسن عسکری(ع)، خلافت عباسیان، معتز عباسی، اهل حدیث
    Ahmad Fallahzadeh, Mohammad Sepehri

    Mo’tazz Abbasi rose to power when the disputes in the court had made the conditions chaotic. Following the general view of Abbasids, the shiahs in Samarra led by Imam Hadi and Imam Hassan (PBUT) were also considered an opponent trend in view of the court. Restoring the government to Motevakel dynasty, Mo’tazz referred to his father’s traditions concerning the sovereignty affairs. However, he was in time of the riots of the opponent including the Twelvers. Looking for the answer to the question on what political religious approaches taken by Mo’tazz in dealing with the Twelvers and relying on the descriptive- analytical method of research, this research has concluded that Mo’tazz managed his caliphate under the influence of his mother, brother as well as his instructors. He politically considered the Twelvers as an opponent party and under the influence of the scholars of hadith, he religiously considered them as a strayed sect. Particularly, the issue of the news on Imam Mahdi’s birth by the prophesiers of the court as the terminating of Abbasid caliphate accelerated the court’s reactions

    Keywords: Imam Hadi (PBUH), Imam Hassan Askari (PBUH), Abbasid caliphate, Mo’tazz Abbasi, Scholars of Hadith
  • محمد سپهری، عباسعلی محمدی*

    تشیع از بدو خلافت عباسیان با چالش های فکری گوناگونی از سوی حکومت و برخی جریان های فکری مواجه بوده است. پژوهش حاضر با بهره گیری از منابع کتابخانه ای،گزارش و شواهد تاریخی، در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که موضع شیعه امامیه در مقابل صف آرایی هایی که از سوی جریان ها صورت می گرفت چه بود و اساسا چگونه توانست هویت خود را در مقابل آنان حفظ نماید؟با تسلط ترکان بر خلافت اسلامی و سلطه عقیدتی سلفیه، شیعیان در تنگناهای سیاسی، اجتماعی بیشتری قرار گرفتند. در این دوره،امامان(ع) توانستند متناسب با مقتضیات زمان و مکان، راهکارهای ویژه ای چون مناظره، طرد، تکفیر، مکاتبه و... استراتژی حفاظت از جریان فکری شیعه و رشد تمدنی امامیه را دنبال نمایند. بر اساس یافته های این تحقیق که به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته؛ابناءالرضا(ع) با معرفی معارف توحیدی و آموزه های مکتب تشیع؛ همواره در مبارزات، مکاتبات و مناطرات خود، تنها راه حل ریشه ای برای نجات جامعه و هدایت جریان های فکری را توجه و تمسک به ثقلین مطرح می کنند و سایر جریان های فکری را عاری از انحراف ندانسته اند.

    کلید واژگان: ابناءالرضا(ع)، خلافت عباسی، امامیه، معتزله، اهل حدیث، واقفیه، غلو
  • سجاد جمشیدیان*، حسین مفتخری
    با روی کار آمدن عباسیان و آغاز نهضت علمی، فرقه های کلامی بسیاری در جهان اسلام به وجود آمدند. مهمترین این فرقه در دوره اول عباسی معتزله بود که خلافت عباسی به کمک آنها و با اتکاء به آرا و استدلالات عقلی آنها به مقابله با شبهات و تشکیکات وارده بر دین برآمدند. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای به تبیین زمینه های قدرت یابی و افول این نحله فکری و همچنین مناسبات میان معتزلیان و اهل حدیث پرداخته شده است. سوال اصلی پژوهش این است که با توجه به خدمات معتزله در تبیین فکری جامعه اسلامی چه عواملی موجب شد تا متوکل عباسی معتزلیان را سرکوب کند و بار دیگر به اهل حدیث روی آورد؟ دستاورد تحقیق بر این نکته استوار است که مامون پس از غلبه بر امین برای مقابله با جناح پر قدرت قشری اعراب با تمایلات فکری حشویه، که مامون را نماینده واقعی اعراب اهل سنت نمی دانستند سبب نزدیکی خلیفه به معتزله شد. در حالی که متوکل به سبب علایق عرب گرایانه و تمایل به بازگرداندن خلافت عباسی به روزگار پیش از مامون، تلاش کرد تا با سرکوب معتزلیان بار دیگر به اهل حدیث نزدیک شود.
    کلید واژگان: اهل حدیث، عصر اول عباسی، فرقه های کلامی، مامون، معتزله، متوکل
    Sajad Jamshidian
    Mu'tazilites, as an intellectual theological school flourishing at the early Abbasid era, had a great influence on the establishment of Abbasid caliphate. This paper, using a descriptive and analytical method based on library resources, attempts to explain causes and contexts of the rise and decline of this intellectual school, as well as the relations between the Mu'tazilites and the other outstanding theological school known as Ahl al-Hadith. The main question of the paper is why Mutawakkil (r. 847-861), despite of the marvellous contribution of Mu'tazilites to intellectual development in Islamic society, was opposed to them. The study's conclusion is that caliph Ma'mun (r. 813-833), in confrontation with Amin (r. 809-813) and his supporting sect of al-Hashwiyah which denied the authority of Ma'mun, intended to ratify the opposite thought system of Mu'tazilites who stood against orthodox Arabs. After Ma'mun, Mutawakkil, again by supporting Ahl al-Hadith, combated Mu'tazilites and tried to restore Arab nationalism.
    Keywords: Mu'tazilites, Ahl al-Hadith, Ma'mun, Mutawakkil, theological schools.
  • فرهاد حاجری *
    دولت سوم سعودی بر محور مذهب وهابیت در 1351 ه/1932 م در حجاز تشکیل شد. تشکیل این حکومت واکنش مختلف مسلمان جهان را در پی داشت. گروه های مختلف مسلمان هند نیز متناسب با نگرش و تفکرات خود، به مخالفت یا همراهی و حمایت از پادشاهی آل سعود و باور وهابی برآمدند. بررسی نگرش های متفاوت مسلمان شبه قاره از آن جهت دارای اهمیت است که به نظر می رسد بخش مهمی از رویدادهای سیاسی و اجتماعی بعدی آنجا ریشه از همان نگرش و برداشت ها می گرفت. از میان شخصیت های برجسته مسلمانان هند، اقبال لاهوری، نگرشی متفاوت نسبت به دعوت وهابی و آل سعود داشت. مقاله حاضر ضمن بررسی نظر او، به طرح، بررسی و تحلیل برخی دیگر از مهم ترین نگرش های مسلمانان هند در برابر ظهور دولت جدید سعودی، می پردازد.
    کلید واژگان: هند، آل سعود، وهابیت، اهل حدیث، اقبال لاهوری
    Farhad Hajari *
    The third Saudi state was formed in 1932/1351 AH in Hejaz centered on Wahhabism. The formation of this state was followed by different reactions from the Muslims of the world. Similarly, different groups of Muslims of India started to oppose or go along in support of the House of Saud Kingdom. A study of different attitudes of the Muslims of Subcontinent is important in that it seems the major part of socio-political events there were partly rooted in those attitudes and impressions. From among the eminent figures of the Indian Muslims, Iqbal Lahori had a different attitude towards the da‘wa (call to Islam) of the House of Saud and Wahhabis. While examining his viewpoint, the present paper brings up, studies, and analyzes some of other most important attitudes of Indian Muslims concerning the emergence of Saudi’s new state.
    Keywords: India, Wahhabism, House of Saud, traditionists, Iqbal
  • علی ناظمیان فرد
    حاکمیت عباسیان که محصول جنبشی انقلابی و حرکتی آرمان گرایانه بود، در نخستین مراحل استقرار خود، در برخورد با بازماندگان رژیم اموی شیوه های قهرآمیز و خشونت باری در پیش گرفت. طولی نکشید که با تغییر نگرش خلفای عباسی، شماری از کارگزاران رژیم پیشین، در دوره ی جدید به خدمت گرفته شدند، تا در مناصب اداری، نظامی و قضایی به ایفای نقش بپردازند.
    دگردیسی در رفتار عباسیان نسبت به امویان، عمده ترین مسئله ای است که این مقاله میکوشد به روش توصیفی- تحلیلی به تبیین آن همت گمارد و نشان دهد که عباسیان با گذر از دوره ی «کرسی لرزان سیاست» که به حذف شماری از بازماندگان اموی انجامید، سیاست شمولگرایانهای در پیش گرفتند، تا اقوام و طوایف مختلف، ازجمله کارگزاران بازمانده ی اموی در میان اعراب شمالی و جنوبی را به زیر چتر فراگیر خود درآورند و از این ره گذر، مانع از بازتولید رقابت های کهن میان آن ها شوند و با تبدیل تهدیدها به فرصتها، از تجربه و مهارت کارگزاران اموی در تنظیم و روال مندکردن امور اداری، نظامی و قضایی خویش بهره گیرند.
    کلید واژگان: کارگزاران اموی، خلفای عباسی، اهل حدیث، شمول گرایی، سیاست موازنه
    Ali Nazemianfard
    The Abbasid rulership which was the result of a revolutionary and idealistic movement, adopted a rough method against Umayyad survivors in the first stage of its establishment. It was no longer that the Abbasid Caliphs’ perception was changed and some Umayyad functionaries were summoned for the military, bureaucratic and judicial services. The metamorphosis of the Abbasid behavior, is a main question which the current study tries to explain it-under a descriptive and analytic method- and show that the Abbasid caliphate – after the course of the unstable chair of politics which, some Umayyad survivors were demolished - adopted an extensive policy in order to collect the Umayyad agents from the northern and southern Arab tribes under their extensive umbrella. This policy wanted to prevent the regeneration of ancient competition between them by recalling the Umayyad functionaries for the military, bureaucratic and judicial services.
    Keywords: Umayyad Functionaries, Abbasid Caliphs, Extensive Policy, Ballance policy
  • غلامرضا ظریفیان شفیعی، زهیر صیامیان گرجی

    بررسی متون تاریخ نگاری اسلامی، می تواند به عنوان مسیری برای فهم شیوه ی تفکر مسلمانان درباره ی گذشته در سده-های نخست اسلامی تلقی شود. برای این امر می توان با انتخاب رویکرد نظری تفسیرگرایی و ره یافت معناکاوی، منظری متفاوت به این متون داشت. بر این مبنای نظری، داده های مولفان این متون، «گزارشی از واقعه» بر مبنای تفسیر و درک آن ها از رویدادهای گذشته است که در قالب «گزارش واقعه» - با ادعای برابری با عینیت رویداد - به مخاطب منتقل می شود. بر این اساس، شیوه ی گزارش دادن آن ها از رویدادهای گذشته، نشان دهنده ی نظام ارزشی و باورهای ایشان و آن مقوله ای است که به یک معنا ایدئولوژی مورخ نامیده می شود. بدین ترتیب، این نگاه ایدئولوژیک از گذشته، تصویری خاص و معنایی ویژه از آن را به مخاطب منتقل می کند و تاریخ گذشته در این بازنمایی/بازسازی، معنایی دیگر به خود می گیرد. این عمل – آگاهانه یا غیر آگاهانه – بر اساس درک ضرورت و نیازهایی در زمانه و زمینه ای که مورخ در آن قرار دارد، انجام می شود. بدین سان، با بازشناسی معنا و مضمون بازنمایی مورخ از گذشته، می توان به درک دشواره/مسئله ی وی نزدیک شد،که محرک او برای مراجعه به تاریخ و نگارش آن بر اساس نگرش و روش معینی بوده است. از آن جا که هر مورخ، متعلق به یک بافت فکری و نیروهای اجتماعی باورمند به آن است، بنابراین، منافع و باورهای عقیدتی/سیاسی آن نیروها نیز در بازنمایی گذشته در نظر گرفته می شود. بنابراین، تاریخ از منظر روایتی که نیروهای اجتماعی از گذشته دارند، بازخوانی و بازنمایی می گردد.
    در این مقاله، کتاب تاریخ خلیفه بن خیاط، به عنوان نخستین نمونه ی تاریخ عمومی اسلام، بر اساس این رویکرد بررسی می شود. یافته های مقاله نشان می دهد، ابن خیاط بر مبنای شیوه ی تفکر اهل حدیث به تاریخ گذشته ی خلافت اسلامی نگریسته و به همین دلیل به حاشیه رانی، غیریت سازی و طرد خوارج، ایرانیان و ترکان در تاریخ خلافت پرداخته و هویت عربی/اسلامی و اقتدارگرایی خلافت اسلامی را برجسته ساخته است.

    کلید واژگان: تاریخ نگاری اسلامی، نیروهای اجتماعی، بازنمایی، فرهنگ سیاسی، ابن خیاط، اهل حدیث
    Gholamreza Zarifian Shafiei, Zohair Siamian Gorji

    Researching of Islamic historiography texts will be considered as a path for understanding Muslims thinking way about the past Islamic first centuries. For this issue we can have a different viewpoint to these texts, by selecting an interpretive theoretical and, a semantic approach. By this theoretical method, the data is a report of the past incidents to reader –with an equal claim to event objectivity- based on authors of these texts, understanding and interpreting. On this basis, their reporting way of the past events can indicate their believes, value system and what is named as a historian ideology‚ thus this ideological perceptive from the past, transfers a special meaning and image to reader and the past history gets another meaning in this representation and reconstruction. This action-consciously or unconsciously-is done in background of historian time's requirement and necessities. So, with the recognition of meaning and sense of historian's representation, we can understand the historian motive that propelled to return to history and write it with his attitude. Because a historian belongs to a specific intellectual context and social forces who believe that contexts, he considers their interests and ideological and political beliefs for representing. So, the history will be reviewed and represented from that social force view.In this article, the history book of Khaliphe-ibn-Khayat is investigated as the first sample of Islamic public history. The findings of the paper shows Ibn-e-Khayat has looked to the past history of Islamic caliphate based on ahle hadis view and for this reason he has pushed the Khavarej, Iranians and Turks to margin and has cosideres them aliens, and has given prominence to the Arabic/Islamic identity and Islamic caliphal authority.

    Keywords: Islamic Historiography, Social Forces, Representation, Political Culture, Ibn, E, Khayat, Ahle Hadis
  • پروین ترکمنی آذر
    اندیشمندان در طول تاریخ، نقش موثری در حیات سیاسی جوامع داشته اند. به همین جهت حکومتگران با آگاهی از نقش و جایگاه مهم آنان، برای سهولت سلطه بر جامعه و کسب مقبولیت و مشروعیت، تعامل با اندیشمندان و همراه ساختن حیات فکری جامعه را با حکومت ضروری می دانسته اند؛ اما این تعامل دوجانبه همیشه به سود طبقه حاکم نبوده، بلکه گاهی تفکر گروهی از اندیشمندان در مقابله با حکومتگران، موجب تضعیف یا حتی سقوط آنان گردیده است. مقاله حاضر، تعامل حکومتگران اموی و اندیشمندان جامعه را بررسی می کند و چگونگی شکل گیری، هدف و تاثیر گذاری هر یک از گروه های فکری مانند اهل حدیث، مرجئه، جبریون و قدریه را در دوره امویان تبیین می نماید و مدلل می سازد که اندیشمندان جامعه اسلامی درتعامل با خلفای اموی یکسان عمل نکرده اند. چنان که گروهی از اندیشمندان در خدمت خلفای اموی قرار گرفته و به ابزاری برای توجیه حکومت آنان تبدیل شدند، و در مقابل، گروهی دیگر به نقد خلفا و خلافت اموی پرداختند و منشا تغییر و تحولاتی در جامعه اسلامی گردیدند.
    کلید واژگان: امویان، اهل حدیث، مرجئه، جبریون، قدریان
    P. Torkaman Azar
    Throughout the history, scholars have had an influential role on the political life of societies. Being aware of their important role and position, rulers have deemed it necessary to have interaction with scholars, to get acceptability & legitimacy and to make the intellectual life of the society follow the state, in order to dominate society easily.
    However, this interaction was not all the time beneficial for the state, but, sometimes, scholars’ confrontation with rulers led to their weakness and even their fall. This article investigates the interaction between the Umayyads and scholars, and indicates the establishment, goals and influences of some of these intellectual schools like Traditionists, Procrastinators (Murji’ites), Necessitarians and Freewillers (Qadarites), and demonstrates that these scholars have not acted in the same way: some of them were at Umayyad’s service, to justify their right to rule; while others criticized Caliphate, in general, and Umayyads’ Caliphate, in particular, which led to changes and developments in Islamic society.
    Keywords: Umayyads, Traditionists, Procrastinators (Murjiites), Necessitarians, Free, willers (Qadarites)
  • حمیدرضا عاقلی نژاد، بمانعلی دهقان منگابادی
    خلافت عباسی در دوره المتوکل علی الله تلاش داشت بار دیگر به عنوان رهبر سیاسی مذهبی جامعه اسلامی عرض اندام کند بنابر این به کمک اهل حدیث وترکان و با تایید ایشان به سرکوبی شیعیان و معتزله و تحت فشار قرار دادن ایشان نمود . متوکل ضمن احضار امام هادی به سامراء , فرامین تحقیر آمیزی علیه معتزله , شیعیان و اهل ذمه صادر کرده ؛ به اکرام اهل حدیث و بزرگان ایشان پرداخت , همچنین بی اعتمادی به عنصر ایرانی که منجر به ورود ترکان شده بود زمینه ای فراهم کرد تا ترکان سنی مذهب در کنار اهل حدیث و خلافت عباسی همچون حلقه های یک زنجیر بر شیعیان ع معتزله و گروه های پائین دستی اجتماعی فشار وارد کنند این مبارزه تمام عیار با جریان های عقل گرا در دوره متوکل تاثیرات منفی بسیاری بر رشد و شکوفایی تمدن اسلامی داشت .
    کلید واژگان: شیعه، معتزله، متوکل، اهل حدیث، خرد گرایان اسلامی
  • علی ناظمیان فرد
    مجادلات کلامی در سده های دوم و سوم هجری چنان بالا گرفت که انسجام فکری جامعه اسلامی را تهدید نمود. یکی از عمده ترین موضوعهایی که در این روزگار، مسلمانان را _ در رد و قبول _ دو بخش نمود، مساله خلق قرآن بود. منازعات و مجادلاتی که بر سر این موضوع درگرفت، سرانجام منجر به دخالت دستگاه خلافت و اتخاذ سیاست محنه از سوی مامون گردید. این سیاست بی سابقه و بی نظیر در تاریخ اسلام - که او چهار ماه پیش از مرگش به اجرای آن فرمان داد - از سوی جانشینانش، معتصم و واثق پی گرفته شد و قریب به شانزده سال اساس کار دستگاه خلافت در رویایی با اهل حدیث قرار گرفت.
    این اقدام بی سابقه مامون، توجه بسیاری از پژوهشگران حوزه تمدن و فرهنگ اسلامی را به خود جلب نموده، و موجب پدید آمدن آرا و فرضیه های گوناگون پیرامون این حادثه شده است. این مقاله می کوشد تا در تبیین انگیزه های مامون از اتخاذ سیاست محنه، ابتدا سه فرضیه: 1- متاثر بودن خلیفه از معتزله؛ 2- تاثیرپذیری او از تشیع؛ 3- اقتدارگرایی خلیفه در برابر اهل حدیث، را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد و سپس با تضعیف دو مفروض نخست، به تقویت فرضیه سوم روی آورد تا در پرتو بررسی داده های تاریخی، نتایج منقحی را به دست دهد.
    کلید واژگان: اهل حدیث، تشیع، خلق قرآن، مامون، محنه، معتزله
    Ali Nazemian Fard
    Theological disputes in the 7nd and 8rd centuries increased tension within the Islamic society causing intellectual harmony. The question of creation (khalq) of the Quran became a controversial topic among Muslims. Eventually, the intensity of theological disputes reached such a degree that Ma‘mun, the Abbasied caliph, interfered and declared a policy of mihna. This unique policy declared four months before Ma‘mun’s death was continued by his successors Mu‘tasim and Wathiq (ahl-i hadith) for 16 years. The policy of mihna has fascinated historians leading to a number of hypothesis and views. This article examines three explanations on Ma‘mun's motivation in introducing this policy: 1. Being affected the caliphate by Mutazili;2. Being affected the caliphate by Shia.3. Showing caliphate’s power against hadith group.
  • بررسی تطبیقی شخصیت و آثار ابن قتیبه و ابوحنیفه دینوری
    محمدقاسم احمدی
    در این مقاله، شخصیت و آثار ابن قتیبه و ابوحنیفه دینوری به صورت تطبیقی بررسی شده است. ابتدا زندگی نامه، مذهب، جایگاه علمی، استادان، شاگردان و آثار این دو شخصیت و میزان تاثیر آن دو در تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی مورد بررسی قرار گرفته، سپس به ارتباط علمی این دو شخصیت و مقایسه آن ها پرداخته شده است. مقاله شامل دو بخش است: بخش نخست، مطالب مقدماتی و بررسی شخصیت و آثار ابن قتیبه دینوری است که دراین شماره، تقدیم می شود، و بررسی شخصیت و آثار ابوحنیفه دینوری و مقایسه این دو شخصیت با همدیگر وبررسی میزان تاثیرشان در تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی و جمع بندی و نتیجه گیری، که در شماره آینده تقدیم خواهد شد.
    کلید واژگان: ابن قتیبه، ابوحنیفه، دینوری، دینور، بغداد، اهل حدیث، معتزله و اهل سنت
  • محمد رضایی
    بررسی تاریخ جریان های فکری نقش مهمی در شناخت تحولات سیاسی و اجتماعی تاریخ اسلام ایفاء می کند. معتزله یکی از مهمترین گرایش های فکری قرون اولیه اسلامی هستند که ویژگی برجسته ایشان عقل گرایی آنها بود. ایشان که نقش به سزایی در باروری اندیشه اسلامی بازی کردند در بخشی از عصر عباسیان یعنی دوران خلافت مامون، معتصم و واثق به عنوان ایدئولوژی حاکم بر مخالفان خود که عمدتآ فقها و محدثان اهل سنت بودند سخت گیری آغاز کرده و با ابزار قدرت، سعی در اشاعه تفکر خود نمودند که واکنش هایی در پی داشت. دوره مورد بحث که به «محنه» معروف گشت موضوع بررسی مقاله حاضر است.
    کلید واژگان: عباسیان، مامون، معتصم، واثق، معتزله، محنه، اهل حدیث، فقها
    Mohammad Rezaee
    The study of the history of various schools of thought plays an important role in coming into grasps with social and polictical developments in Islamic history. The Mutazilah school, with its prominent feature of rationalism, was one of the most important trends of thought in early Islamic centuries. The mutazilites who played a major role in advancing Islamic thought became the dominant ideological force in part of the Abbasid period during Mamun and Mutasim's rules. At their peak of power, they adopted a strict policy against their opponents, mainly the Sunni jurists and hadith relators who reacted negatively to the pressures, and tried to spread their line of thought through means of power at their disposal. This period, known as "Mihnah", or "Hardship", is the subject of study of this investigative article.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال