جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « تمرکزگرایی » در نشریات گروه « تاریخ »
تکرار جستجوی کلیدواژه «تمرکزگرایی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
سیاست تمرکزگرایی و اجرای برنامه های نوسازی در دوره رضاشاه، در قالب برنامه های گوناگون و به صور مختلف در دستور کار قرار گرفت. در این دوره، اجرای برنامه ها و قوانینی چون نظام وظیفه اجباری، سجل احوال، کشف حجاب، تخته قاپو کردن عشایر، نظام قضایی جدید، ثبت اسناد و املاک، امور مالیاتی و... نیازمند سازماندهی تقسیمات کشوری در چارچوب مدرن بود. از این رو، رضا شاه برای اجرای اهداف خود، به ایجاد تحول در ساختار تقسیمات کشوری اقدام نمود. این پژوهش درصدد است به این سوال اصلی پاسخ دهد که روند تغییرات تقسیمات کشوری در دوره رضا شاه چگونه بوده و چه نسبتی با اهداف جریان نوسازی و تمرکزگرایی در این دوره داشت؟ روش تحقیق در این پژوهش، روش تاریخی با رویکرد توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر اسناد آرشیوی، نشریات ادواری و منابع مکتوب است. یافته های این پژوهش نشان داد که تغییرات در حوزه تقسیمات کشوری در این دوره، تمرکز سیاسی و نفوذ حکومت از استان ها تا روستاها را بسیار افزایش داد. به دنبال آن سیاست های نوگرایانه حکومت در حوزه های مختلف اقتصادی، اداری ، آموزشی و به خصوص تقویت و توسعه ارتش نوین شتاب بیشتری گرفت.
کلید واژگان: تقسیمات کشوری, نوسازی, تمرکزگرایی, رضاشاه}Jostarha-ye Tarixi, Volume:14 Issue: 1, 2024, PP 215 -242The policy of centralization and the implementation of modernization programs were put on the agenda in the form of various programs and different forms during the Reza Shah period. During this period, the implementation of programs and laws such as the mandatory duty system, civil registry, the discovery of hijab, the Settlement of nomads, the new judicial system, the registration of documents and properties, tax affairs, and so on. It was necessary to organize the divisions of the country in a modern framework. Therefore, Reza Shah changed the structure of the country's divisions to implement his goals. This research is trying to answer the main question, what was the process of changes in the country's divisions during Reza Shah's period, and what was its relationship with the goals of modernization and centralization in this period? The research method in this study is the historical method with a descriptive-analytical approach and relies on archival documents, periodicals, and written sources. The findings of this research showed that the changes in the field of country divisions in this period greatly increased the political concentration and influence of the government from the provinces to the villages. After that, the modernist policies of the government gained more momentum in various economic, administrative, and educational fields especially the strengthening and development of the new army.
Keywords: country divisions, modernization, centralization, Reza Shah} -
"سیورغال" نوعی از واگذاری زمین در عصر تیموریان بود که از سوی سلطان و یا حاکم به صورت موروثی در ازای خدمات نظامی به نزدیکان، وابستگان و امرای وفادار لشکری و سپس به کارگزاران کشوری ، روحانیان و...اختصاص می یافت. سیورغامیشی ها (دارندگان و صاحبان سیورغال) به دلیل برخورداری از پاره ای امتیازات در آغاز عصر تیموری به سرعت به یک قدرت سیاسی برتر نسبت به رقبای خود تبدیل شدند، به گونه ای که شاهرخ دومین سلطان تیموری، به تغییراتی درزمینه نحوه واگذاری و امتیازات سیورغال ها اقدام نمود. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که: چرا سیورغال از دوران شاهرخ به اقشار گوناگون اما در ابعاد کوچک تر اعطاء می شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که پیوند قبایلی حاکم بر ساختار سیاسی حکومت تیموریان در آغاز موجب شد تا وی در دوران جهانگشایی خود، به نخبگان گروه های مختلف امتیاز سیورغال اعطاء نماید، اما دوران جهانداری شاهرخ، دوران گذار از ساختار قبیله ای به ساختار شهری بود، لذا برای عبور از این گذار تغییراتی در ساختار سیاسی و اقتصادی ضروری بود. درنتیجه تا پایان دوران تیموریان از یک سو از میزان اراضی سیورغال امرا و فرماندهان نظامی کاسته شد و از سوی دیگر طیف وسیعی از اقشار مذهبی و دیوانی و...با اعطای قلمروی سرزمینی کمتر در جرگه سیورغامیشی قرار گرفتند. روش تحقیق در این مقاله به صورت توصیفی- تحلیلی و با استفاده از آمار توصیفی می باشد.کلید واژگان: ایران, تیموریان, سیورغال, سیاست های ارضی, تمرکزگرایی, شهر گرایی}“Siorghal” was a type of land assignment in the Timurid era, which was given in hereditary by the sultan or the ruler in exchange for military services to relatives, dependents and loyal army commanders, and then to state officials, clerics, etc. Due to having some privileges at the beginning of the Timurid era, the Siorghamishis (owners of Siorghals) quickly became a superior political power compared to their rivals, in such a way that Shahrukh, the second Timurid sultan, made changes in the way of handing over and the privileges of Siorghals. The main question of the current article is: why Siorghal was given to different classes but in smaller sizes since Shahrukh's era? The results of this research show that the tribal ties dominating the political structure of the Timurid government at the beginning caused Timur to give Siorghal mainly to the military-tribal elite during his world expansion. However, Shahrukh's reign was a period of transition from a tribal structure to an urban structure, so it was necessary to make changes in the political and economic structure. As a result, until the end of Timurid era, on the one hand, the amount of Siorghal lands of military commanders was reduced, and on the other hand, a wide range of religious, administrative, and artist classes were placed in the ranks Siorghamishis by granting lands, albeit with a smaller area. In this article, the descriptive-analytical research method has been used by arranging the research data in the form of statistical tables.Keywords: Iran, Timurids, Sioarghal, land policies, Centralism, urbanism}
-
در این مقاله سعی شده است با استفاده از نظریه «ساخت یابی» گیدنز، زمینه های اجرای سیاست سرکوب ایلات و عشایر (با تاکید بر ایلات و عشایر لرستان) در قالب نظریه جامعه شناسانه گیدنز مورد بررسی و تبیین قرار گیرد. بر اساس نظریه «ساخت یابی» گیدنز به نقش کارگزار (به عنوان نمونه موردی، رضاشاه) در بستر (نمونه موردی، جامعه ایلات و عشایر) و ارتباط دوسویه (متعامل یا متقابل) ساختار- کارگزار توجه می کند. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی بر مبنای روش شناختی جامعه شناسی- تاریخی به طرح این پرسش پرداخته که براساس نظریه ساخت یابی گیدنز، خط مشی پهلوی اول در قبال ایلات و عشایر لرستان چگونه قابل ارزیابی و تحلیل است؟ رهیافت پژوهشی مقاله آن است که درباره عملکرد رضاشاه در قبال ایلات و عشایر لرستان، هیچ یک از نظریات مطرح شده- که در متن مقاله به آن پرداخته می شود- به تنهایی نمی توانند بیانگر تمام واقعیت باشند و در تحلیل عملکرد وی، باید به رابطه میان ساختار- کارگزار و تعامل دوسویه آنها توجه کرد.
کلید واژگان: رضاشاه, ایلات و عشایر, گیدنز, نظریه ساخت یابی, تمرکزگرایی, لرستان}In this article using Gidden's "construction" theory, the grounds the policy of suppressing Ilots and Nomads (Batakid on Ilots and Nomads of Lorestan) investigated in the form of Gidden's sociological theory. Based on the "construction" theory, Giddens pays attention to the role of the agent (as a case example, Reza Shah) in the context (as a case example, the community of Ilat and Nomads) and the two-way relationship (interactive or reciprocal) between structure and agent. In a descriptive-analytical way, sociological-historical methodology, this research raised the question based on Giddens' theory of construction, how can the first Pahlavi's policy towards the tribes and nomads of Lorestan be evaluated?? The research approach of the article is that regarding Reza Shah's performance towards the Lorestan tribes and nomads, none of the proposed theories - which are discussed in the text - alone can express the whole reality his performance, we must consider the relationship. He paid attention to the structure-agent and their two-way interaction.
Keywords: Rezashah, Eilat, Eshair, Giddens, construction theory, Centralism, Lorestan} -
نقش موسسه انتشارات فرانکلین در تمرکزگرایی چاپ کتب درسی ابتدایی در ایران دوره پهلوی از 1357 تا 1336ش.انحصار چاپ کتاب های درسی را می بایست اقدامی در جهت تمرکزگرایی در حوزه آموزش دانست که دولت های مطلقه به شدت به انجام آن علاقه مند بودند. در ایران هنگامی که دولت در وضعیت تمرکزگرایی قرار می گرفت، انحصار در حوزه آموزش افزایش می یافت و برعکس، زمانی که قدرت مرکزی با چالش روبرو بود، تنوع فضای آموزشی را پر می کرد. با اشغال ایران در شهریور 1320 و سقوط حکومت استبدادی رضاشاه، دوره ای از حاکمیت غیرمتمرکز آغاز شد و در زمینه کتب درسی، سلایق و تنوع فراوانی به وجود آمد. حکومت پهلوی که با کودتای 28 مرداد 1332 قدم در تمرکزگرایی گذاشته بود و تحقق این امر را با قرار گرفتن در بلوک غرب می دید، با استمداد از موسسه انتشارات فرانکلین که یک شرکت آمریکایی بود، چاپ کتب درسی ابتدایی را در انحصار گرفت. اگرچه دولت از سال 1342ش. با تاسیس سازمان کتب درسی به ظاهر در جهت تمرکز این حوزه تحت نظارت خود برآمد، اما این امر از نفوذ موسسه فرانکلین نکاست. در این مقاله تلاش شده است تا با روشی توصیفی- تحلیلی و با اتکا بر اسناد تاریخی، چگونگی شکل گیری نظم آموزشی از طریق سامان یافتن کتب درسی بررسی شود. اگرچه اقدام به تمرکزگرایی در چاپ کتب درسی تا حدی با توفیق همراه بود، اما از آنجا که دولت امکان نظارت بر این مسیله را نداشت، شاهد شکل گیری یک رانت همراه با واگذاری بخشی از امتیاز دولت به یک موسسه غیرایرانی هستیم که با اعتراض ها و مخالفت های زیادی روبرو شد و تلاشی در جهت از بین بردن بومی گرایی و آزادی های حوزه آموزشی قلمداد شد.کلید واژگان: موسسه انتشارات فرانکلین, کتب درسی, سازمان کتب درسی, تمرکزگرایی, پهلوی دوم}The monopoly on textbook printing should be seen as a move towards centralization in education, which absolute governments were keen to do. In Iran, monopolies in education increased when the government was in a state of centralism, and conversely, when the central power was challenged, it filled the diversity of the educational space. With the occupation of Iran in September 1941 and the fall of Reza Shah's authoritarian government, a period of decentralized rule began and a great deal of taste and diversity arose in the field of textbooks. The Pahlavi government, which had taken a step towards centralism with the coup d'état of August 19, 1953, and saw this happen by being in the Western bloc, monopolized the printing of elementary textbooks with the help of the Franklin Publishing Company, an American company. Although the government since 1963. With the founding of the Textbook Organization, he's seemingly focused on the area under his supervision, but that did not diminish the influence of the Franklin Institute. In this article, an attempt has been made to study the formation of educational order through the organization of textbooks in a descriptive-analytical manner and relying on historical documents. Although the attempt to centralize the printing of textbooks was somewhat successful, since the government could not oversee the issue, we are witnessing the formation of a rent with the transfer of part of the government's privilege to a non-Iranian institution, which has met with many protests and oppositions.
-
از دوران پیش از اسلام تا پایان سده چهارم هجری، جامعه سیاسی شرق فلات ایران به ویژه خراسان و ماوراءالنهر، متشکل از حکومت هایی محلی بوده است. این حکومت های محلی در اداره امور داخلی خود استقلال عمل داشتند. در سده چهارم هجری جامعه سامانی به دلیل تغییر الگوهای ارزشی و زیاد فرقه گرایی، دچار بحران های امنیتی داخلی (تنش ها و کشکمش میان گروه های اجتماعی) و خارجی (حملات نیروهای ترکمن و به ویژه قراخانیان) شد. در این وضعیت با تضعیف جنبه های داوطلبانه نظم اجتماعی، به ناچار بعد سیاسی نظم (زور) به کمک نهادهای نظامی ایجاد شده و منجر به دگرگونی ساختار قدرت و گذر از سامانیان به حکومت نظامی غزنوی شد. در این راستا نهادهای انتظامی و نظامی غزنوی بر اساس خصلت سازمانی خویش کوشیدند با حذف حکومت های محلی و اعمال سرکوب و برقراری فضای امنیتی، کنترل مستقیم و همه جانبه ای را بر خراسان و سرزمین های هم جوار اعمال کنند. به عبارتی هدف از تمرکزگرایی غزنوی استفاده از همه توانمندی های موجود در جامعه برای مقابله با بحران های امنیتی در حال افزایش بود. این مقاله با بررسی وضعیت امنیت در جامعه سامانی- غزنوی نشان می دهد که چرا بحران امنیتی ایجاد شده منجر به حذف حکومت های محلی در منطقه گردید؟ و این امر چه پیامدهایی را برای جامعه به همراه داشت. روش این تحقیق کیفی، با رویکرد مطالعه زمینه ای و توصیف غنی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.
کلید واژگان: امنیت, غزنویان, غلامان, نظامیان, انتظامی, تمرکزگرایی}From pre-Islamic times to the end of the fourth century AH, the political community of the eastern plateau of Iran, especially Khorasan and Transoxiana, consisted of local governments. These local governments were independent in managing their internal affairs. In the fourth century AH, the Samanid society suffered from internal security crises (tensions and conflicts between social groups) and external crises (attacks by Turkmen forces, especially the Karakhanids) due to the changing value patterns and high sectarianism. In this situation, by weakening the voluntary aspects of social order, the political dimension of order (force) was inevitably created with the help of military institutions and led to the transformation of the power structure and the transition from the Samanids to the Ghaznavid military government. In this regard, Ghaznavid law enforcement and military institutions, based on their organizational nature, tried to exercise direct and comprehensive control over Khorasan and neighboring lands by eliminating local governments and applying repression and establishing a security environment. In other words, the goal of Ghaznavid centralism was to use all available capabilities in society to deal with increasing security crises. This article examines the security situation in the Samani-Ghaznavid community and shows why the security crisis led to the removal of local governments in the region and what were the consequences for society. The method of this qualitative research is library study with the approach of contextual analysis.
Keywords: Security, Ghaznavids, Slaves, Military, Law, Enforcement, Centralism} -
نوسازی در دولت رضاشاه، داشتن سیاست زبانی مشخص در حوزه های اداری و آموزش وپرورش را ضروری کرد. سیاست زبانی انتخابی در این دوره استفاده از زبان فارسی و به حاشیه راندن زبان های دیگر ایران بوده است. مقاله حاضر به این سوال می پردازد که استراتژی گفتمانی جهت تثبیت سیاست زبان واحد در دوره پهلوی اول چه بوده است. برای تحلیل این مسیله، دیدگاه های نظری با ساختار مفهومی زیر بیان شد: دولت رضاشاه با «بحران در نظم اخلاقی جامعه»، «بسیج منابع» و «زنجیره های تعامل روشنفکران» درصدد بود گفتمان مدنظر را تثبیت کند. این تحقیق با روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، مصوبات شورای عالی معارف را تحلیل کرده است. یافته های حاصل از تحلیل متن مصوبات نشان می دهد که نظم گفتمانی در موضوع سیاست زبانی، متمرکز و یکسان ساز بوده است و با توجه به بافت و شرایط اجتماعی در این دوره، ناسیونالیسم فرهنگی مبتنی بر زبان فارسی مسلط شده است. نتایج پژوهش بیانگر این واقعیت است که دولت اقتدارگرای رضاشاه با اجرای پروژه مدرنیزاسیون، شبکه تعامل روشنفکران را تقویت، منابع و امکانات موجود را بسیج و زمینه بی ثباتی در نظم اخلاقی و فرهنگی پیشین را ایجاد کرد و گفتمان سیاست زبانی یکسان ساز را تحکیم بخشید.
کلید واژگان: تحلیل گفتمان فرکلاف, گفتمان سیاست زبانی یکسان ساز, تمرکزگرایی, شورای عالی معارف}Modernization in Reza Shah's government necessitated the adoption of a clear lingual policy in the fields of administration and education. The lingual policy adopted during this period was to use Persian and to marginalize other Iranian languages. The present article addresses the question: what was the discourse strategy to establish a unified language policy during the first Pahlavi period? To analyze this issue, theoretical views with the following conceptual structure were expressed: Reza Shah's government with "crisis in the moral order of society", "mobilization of resources" and "chains of intellectual interaction" sought to establish an attained discourse. This research has analyzed the approvals of the Higher Education Council using Fairclough’s Critical Discourse analysis method. Findings from the analysis of the text of the resolutions show that the discourse order of this council, on the subject of language policy, has been centralized and uniformed, according to the context and social conditions of this period, in which cultural nationalism based on the Persian language had become dominant. The results show that the authoritarian government of Reza Shah, by implementing the modernization project, strengthened the network of intellectual interaction, mobilized existing resources and facilities, created instability in the previous moral and cultural order, strengthening the unifying the Language Policy Discourse.
Keywords: Fairclough Discourse Analysis, Unifying Language Policy Discourse, Centralism, Higher Education Council} -
مرکزیت آتش و آتشکده در دین ایرانی، و به تبع آن در آیین زردشت، همواره یکی از شناخته شده ترین و آشکارترین جنبه های این دین بوده است و نیایش آتش و مناسک مرتبط با آن چنان در فرهنگ و دین ایران باستان ریشه دوانیده و از چنان اهمیت و محوریتی برخوردار بوده که مشاهده گران ظاهربین را چاره ای باقی نمی ماند جز اینکه ایرانیان باستان را آتش پرست نام نهند. پژوهش حاضر، پژوهشی است توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر روش تحقیق کتابخانه ای که با تکیه بر اسناد و متون تاریخی و نیز بهره گیری از داده های مردم شناسانه، به بررسی دلایل و زمینه هایی می پردازد که چنین جایگاه برجسته ای را برای آتش و آتشکده ها در فرهنگ ایران باستان فراهم ساخته اند. بدین منظور، ابتدا به سراغ کارکرد دینی آتش و آتشکده ها می رود و نقش آتش به مثابه واسطه میان انسان های زمینی و ایزدان آسمانی را به بحث می گذارد و سپس، از کارکرد اجتماعی آتشکده ها- و به ویژه آتش های بهرام- از حیث نقش آن ها در شکل دادن به هویت اجتماعی و به دنبال آن، تقویت یگانگی و همبستگی اجتماعی سخن می گوید و بر این اساس، برخی از وقایع تاریخی در ایران باستان و روزگار اسلامی را تبیین می کند.
کلید واژگان: آتش بهرام, آتشکده, دین زردشتی, تمرکزگرایی, هویت}The significance of fire and fire temple in Iranian religion and subsequently in Zoroastrianism has always been considered as one of the prominent and well-known aspect of this religion. This being the case, fire worshipping and its related rituals haven been firmly established as pillars of ancient Iranian culture and religion to the extent that external observers had no other choice than calling Iranians fire-worshipers. In this regard, this research is a descriptive-analytical study based on library research method that is relying on historical documents and texts as well as using anthropological data to explain the reason and contexts that have provided such a prominent position for fire and fire temples in the culture of ancient Iran. As such, firstly, the study is dealing with the religious function of fire and fire temples and also discusses the role of fire as a mediator between earthly humans and the heavenly gods. Furthermore, the study discusses the social function of fire temples, especially Bahrām’s fires (Ātaš Bahrāms), in terms of their role in shaping social identity and strengthening the social unity and solidarity to better explicate some of the historical events in ancient Iran and Islamic times.
Keywords: Ātaš Bahrām, Fire temple, Zoroastrianism, Centralism, identity} -
پیش از انجام اصلاحات ارضی سال 1341ش/1962م، در مدیریت روستایی، کدخدا پس از مالک نقش محوری داشت. هر چند نهاد کدخدایی یک ساختار کهن در جامعه روستایی داشت، اما از دوره پهلوی و تشکیل دولت مدرن در ایران، همزمان با تلاش روزافزون دولت با هدف نفوذ در جامعه روستایی، تغییراتی در وظایف، ساختار و کارکرد منصب کدخدا ایجاد شد. هدف این مقاله، تبیین کارکرد منصب کدخدا با رویکرد مدیریت بحران های طبیعی در روستاهای استان اصفهان دوره پهلوی است. سوال اصلی تحقیق، این است که کنش کدخدا در رویارویی با بحران های طبیعی در روستاهای استان اصفهان دوره پهلوی چگونه بود؟ مطالعه به روش توصیفی و تحلیلی و مبتنی بر گردآوری اطلاعات منابع کتابخانه ای و اسنادی است. یافته های تحقیق، نشان می دهد، کدخداها در سراسر دوره پهلوی، عملکرد فعال، موثر و مثبتی در جهت مدیریت بحران های طبیعی نداشتند. ضمن اینکه عواملی چون، نداشتن آگاهی علمی، تخصص، تسلیم پذیری در برابر بحران های طبیعی، نداشتن قدرت تصمیم گیری و ابتکار عمل به دلیل نظام اداری متمرکز، چالش های موثر بر عملکرد کدخداها بود.
کلید واژگان: کدخدا, روستا, بحران های طبیعی, تمرکزگرایی, دوره پهلوی}Prior to land reform in 1962, Kadkhoda played a pivotal role in rural management after the owner. Although Kadkhodai is a structure in rural society, since the Pahlavi period and the formation of the modern government in Iran, changes in the duties, structure and function of Kadkhoda's position have been made as the government seeks to influence rural society. The purpose of this article is to explain the function of Kadkhoda position with the approach of natural crisis management in the villages of Isfahan province in the Pahlavi period.The main question of the research is Kadkhoda's action in dealing with natural crises in the villages of Isfahan province. What was the Pahlavi period like? The study is descriptive and analytical and is based on collecting information from library and documentary sources. The findings show that throughout the Pahlavi period, the Kadkhodas did not have an active, effective and positive function in managing natural crises. In addition, factors such as lack of scientific knowledge, expertise, succumbing to natural disasters, lack of decision-making power and initiative due to the.
Keywords: Kadkhoda, Village, natural crises, Centralism, Pahlavi period} -
در دوران رضاشاه، سیاست های تمرکز، تجدد آمرانه و وحدت ملی منجر به اصلاحاتی در زمینه آموزش شد. این دوران به دلیل تلاش برای هدایت جامعه به سوی آموزش نوین در سایه ملی گرایی و تمرکزگرایی از بعد آموزش وپرورش، دوران مهمی در تاریخ ایران محسوب می شود. مقاله حاضر درصدد است با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر اسناد به این پرسش پاسخ دهد که سیاست ملی گرایی و تمرکزگرایی دوران رضاشاه چه تاثیری بر وضعیت مدارس اقلیت های دینی (ارمنیان، زرتشتیان و یهودیان) گذاشت. در این برهه، مدارس اقلیت های دینی تحت تاثیر این دو سیاست قرار گرفتند. در برخی برنامه های آموزشی فعالیت های مدارس همسو با سیاست آموزشی جدید نبود و در مقابل آن مقاومت هایی از طرف جامعه اقلیت ها صورت گرفت که مدارس آنان را با چالش هایی روبرو ساخت. یافته های این پژوهش نشان می دهد که آموزش در میان اقلیت های دینی از جهت تدریس زبان فارسی، مواد درسی، نام آموزشگاه ها، تعطیلات و فوق برنامه تحت تاثیر تغییرات جدید قرار گرفت. تعطیلی برای بعضی مدارس، دایمی و دانش آموزان آنان در مدارس دولتی ادغام شد و برای برخی مدارس، موقت (یک یا چند ماه) و تا زمان الزام آنان به اجرای برنامه های وزارتی بود. دلیل مقاومت آنان در برابر سیاست جدید آموزشی گرایش به استقلال آموزشی و نگرانی به خاطر از دست دادن هویتشان بود و پیامد آن نظارت نسبی دولت و نارضایتی اقلیت ها از حاکمیت وقت بود.کلید واژگان: ملی گرایی, تمرکزگرایی, رضاشاه, زرتشتیان, ارمنیان, یهودیان}During Reza Shah's reign, the policies of centralization, authoritarian modernity, and national unity led to reforms in the field of education. This period is considered as an important period in the history of Iran due to the efforts leading the society towards modern education in the shadow of nationalism and centralism. The present article seeks to answer this question, "What effects did the nationalist and centralist policies of Reza Shah era have on the situation of schools of religious minorities (Armenians, Zoroastrians and Jews)?" This work implemented a descriptive-analytical method and relied on the available documents. At that time, religious minority schools were affected by these two policies. In some educational programs, schools activities were not in line with the new educational policy, and there was resistance from the minority community, which challenged the schools. The findings of this study show that education among religious minorities was affected by the new changes in terms of Persian language teaching, curriculum, school names, holidays and extracurricular activities. The closure for some schools was permanent and their students merged into public schools, and for some schools, it was temporary (one or more months) until they were required to implement the ministry programs. The reason for their resistance to the new educational policy was the tendency towards educational independence and the fear of losing their identity, and the consequence was the relative control of the government and the dissatisfaction of the minorities with the rule of the time.Keywords: Nationalism, Centralism, Reza Shah, Zoroastrians, Armenians, Jews}
-
ایران در دوران جنگ تحمیلی بحران های متعددی را سپری کرد که ازآن جمله می توان به بحران صدور نفت و تلاش های رژیم بعث عراق و متحدانش در جلوگیری از صادرات نفت ایران و تکاپو برای تنزل منابع تمرکزگرایی تاسیسات صادرات نفت ایران در جزیره خارک به منزله نقطه ، مالی اشاره کرد. در این راستا آسیبپذیر ایران در این جنگ به شمار میرفت و عراق نیز با عنایت به همین موضوع در پی به صفر رسانیدن منبع درآمد ارزی کشور بود. کاهش منابع ارزی و به پای میز مذاکره کشاندن ایران در هنگام های که ایران از جمله اهداف عراق در حملات مکرر به تاسیسات جزیره ، هیچگونه قدرت چانه زنی دیپلماتیک نداشت خارک بود .بدین ترتیب سوال اصلی تحقیق این است: به چه نحوی ایران توانست بحران صدور نفت خود را در جنگ ایران و عراق سپری و مهار کند؟ نویسندگان درصدد هستند با بهره گیری از روش توصیفی مدیریت بحران صدور نفتی ایران در دوران دفاع مقدس را مورد تحلیل قرار دهند .یافته های پژوهش ،تحلیلی نشان از این دارد که مقامات بلند پایه کشور به پشتوانه مردم و ابتکارات متخصصان و نیز فداکاری قوای . با تدبیر نیز این بحران را از طریق تمرکززدایی و انبوهزدایی از مراکز صدور نفت ایران مهار کردند ،مسلح در واقع آنان مجموعه عواملی را برای مقابله با پیامدهای صدمه های ایجاده شده بحران صادرات نفت ایران ظرفیت های رشد ، و تخفیف عواقب منفی آن طراحی کرده بودند تا همزمان با کاهش آسیب پذیری فزاینده یابنده فزونی یابد و امکانات و تمهیدات رژیم بعث عراق برای وادار کردن ایران به قبول شرایط و وضع مورد فشارهای طرف مقابل را برای اعمال قدرت خنثی و زمینه ، نظر بیاثر شوند .بدین ترتیب مدیریت بحران گذار از وضعیت اضطراری و بحرانی را به عادی فراهم کرد.
کلید واژگان: بحران, تأسیسات نفتی, تمرکززدایی, تمرکزگرایی, مدیریت بحران}Iran passed several crises during the imposed war, including the crisis management of oil exports and Efforts of the Ba’athist regime in Iraq and its allies in preventing the exports of Iran’s oil and efforts to reduce financial resources. In this regard, the centralization of Iran’s oil exports facilities in Kharg Island were considered to be a vulnerable point in Iran in this war.and Iraq considering to this point was in effort to reduce the source of foreign exchange earnings of country to zero. The reduction of foreign exchange resource and bringing of iran to the negotiation table while iran had not any diplomatic bargaining power was one of the most important Iraq’s goals in reapeated attacks on the facilities of kharg island. Thus, the main question of this research is ((How Iran could prevent and overcome the crisis of oil in Iran-Iraq war)). The author intends to analyze the method of crisis management of Iran’s oil exports during the holy defense period by using a descriptive analytic process. The findings show that the high-rise officials of the country were in support of the people and initiatives of experts as well as the dedication of armed forces, controlled this crisis through decentralization and mass detoxification of Iranian oil centers. In fact, they designed a set of factors to cope with the consequences of the Iran’s oil exports crisis and the discount of negative consequences. To coincide with the reduction of progressive vulnerability, growing capacities increase and the facilities and arrangements of the Iraq’s regime to induce Iran to accepting the conditions and circumstances be ineffective. Thus, the crisis management provided the pressures of the opponent to impose neutral power and the transition field from the emergency and crisis situation to the ordinary.
Keywords: crisis, crisis management, centralisation, decentralisation, oil facilities} -
وقوع کودتای 1299ه. ش و پس از آن به حکومت رسیدن رضاخان مرحله نوینی را در تکاپوی تاریخی جامعه ایران رقم زد. دولت وی برای رسیدن به ثبات سیاسی، اصل تمرکز را در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی، سرلوحه برنامه های خود قرار داد. به لحاظ فرهنگی دولت رضاشاه در صدد بود با اعمال سیاست یکپارچه سازی فرهنگی، تمرکزگرایی قدرت را محقق سازد؛ چرا که دیگر سیاست های دولت رضاشاه همچون ایجاد ارتشی واحد، اسکان عشایر، عرفی کردن قوانین و مواردی از این قبیل نمی تواست موجب دوام و بقای تمرکز قدرت وی شوند. تنوع قومی و فرهنگی جامعه ایران به همراه تنوع اقلیمی، خود مانع عمده ای بر سر این راه بود؛ بنابراین، دولت رضاشاه تلاش داشت با از بین بردن اختلافات فرهنگی جامعه ایران و تبدیل آن به جامعه ای با زبان و فرهنگ و آداب و رسوم مشترک به زعم خویش ملتی با زبان و فرهنگ و آداب و رسوم و معتقدات و آرمان های مشترک به وجود آورد و سیاست تمرکزگرایی را نهادینه سازد. در همین راستا دولت از طریق گسترش و ایجاد مدارس آموزشی نوین و سازمان هایی نظیر سازمان پرورش افکار در صدد برآمد این آرمان را در راستای تحقق اصل تمرکزگرایی پیگیری نماید. این که دولت رضاشاه تا چه اندازه موفق شد این هدف را تحقق بخشد خود موضوعی است جداگانه، اما این که اعمال سیاست یکپارچه سازی فرهنگی رضاشاه با در نظر گرفتن تنوع اقلیمی و فرهنگی و زبانی جامعه ایران چه جایگاهی در تمرکزگرایی دولت رضاشاه داشت؟ مسئله ای است که این مقاله در صدد تبیین و تحلیل آن است.
کلید واژگان: رضاشاه, تمرکزگرایی, سیاست فرهنگی, یکپارچه سازی}Study on the position of the policy of cultural integration in Reza Shah government's centralizationThe coup of 1299 e. Afterwards, Reza Khan arrived at a new stage in the history of Iranian society. In order to achieve political stability, his government put the focus of its agenda on all political, economic, social and military dimensions. Culturally, the government of Reza Shah intended to implement the policy of cultural integration through the centralization of power, since other policies of the Reza Shah government, such as the creation of a single army, the settlement of nomads, the secularization of laws and the like, can not lead to the survival of the concentration of power To become him The ethnic and cultural diversity of the Iranian society, along with the climatic diversity, was a major obstacle to this path; therefore, the Reza Shah government sought to eliminate the cultural differences of the Iranian society and transform it into a community with language and culture and common customs. I believe that the nation has created language and culture, customs, and shared beliefs and ideals and institutionalized policy of centralization. In the same vein, the government is pursuing this ideal through the development of new educational schools and organizations such as the organization of thought development in pursuit of the principle of centralization. How Reza Shah's government succeeded in achieving this goal is a separate issue, but what was the role of Reza Shah cultural integration policy in terms of the cultural, linguistic and cultural diversity of Iran in the Reza Shah government? This is an issue that this article seeks to explain and analyze.
Keywords: Reza Shah, Focusing, Cultural Policy, Integration} -
بررسی و تحلیل عوامل موثر بر تمرکزگرایی در تاریخ معاصر ایران در دو مقطع انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامیعلی رغم وقوع انقلاب مشروطه و تغییر ساختار حکومت از سلطنت استبدادی به حکومت مشروطه و همچنین تلاش اکثریت نمایندگان مجلس در دوره های اولیه آن برای ایفای نقش در صحنه تحولات سیاسی و تمایل به تمرکز زدایی، به تدریج سهم ایالات و مناطق در روند تصمیم گیری های کلان رو به نقصان نهاد. و با روی کارآمدن حکومت خودکامه پهلوی، تمرکزگرایی به یکی از ارکان اصلی حکومت پهلوی مبدل شد. در تاریخ معاصر ایران، تمرکزگرایی و تمرکززدایی، همپای توسعه نیافتگی و توسعه یافتگی سیاسی، با فراز و نشیب های کوتاه و بلندی همراه بوده است. در همین دوره، گاه به توسعه یافتگی سیاسی نزدیک و گاه از آن دور شده ایم. در دوره معاصر تاریخ ایران، تمرکزگرایی را بیشتر و تمرکززدایی را کمتر تجربه کرده ایم، ولی به رابطه میان تمرکزگرایی و توسعه نیافتگی سیاسی و تمرکززدایی و توسعه یافتگی سیاسی، توجه جدی تری شده است. پرواضح است که سخن گفتن در مورد تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران و بررسی کم و کیف این تحولات به دلیل تنوع موضوعات و گستردگی مباحث، کاری بس دشوار است. بنابراین در این پژوهش می کوشیم تا علت یکی از منازعات تاریخ معاصر ایران که همانا بحثی پردامنه به نام تمرکزگرایی و یا تمرکززدایی است را با توجه به فقدان پژوهشی متقن و مستند در این باره را دریابیم. پرسش اصلی این پژوهش این است که چه رابطه ای میان توسعه سیاسی و تمرکزگرایی در تاریخ معاصر ایران وجود دارد و وقوع دو انقلاب بزرگ مشروطه و انقلاب اسلامی چه تاثیری بر رابطه ای متقابل این دو متغیر نهاده است؟
کلید واژگان: تمرکزگرایی, توسعه یافتگی سیاسی, تاریخ معاصر ایران, انقلاب مشروطه, انقلاب اسلامی}Despite the culmination of Constitutional Movement and the shift in government structure from despotic monarchy to constitutional government, as well as the efforts and endeavors of the majority of Parliament members in its early periods to play a role in political developments and their tendency toward decentralization, the role of provinces and regions in macro decision making level was gradually diminished. With the rise to the power of Pahlavi despotic regime, centralization turned to be one of the major pillars of Pahlavi government. In contemporary Iranian history, centralization and decentralization have been always associated with development and underdevelopment with short and long ups and downs. In this period, the country has experienced both getting closer to political development and getting far from it, but the relationship between centralization and political underdevelopment on one hand, and decentralization and political development on the other hand have been paid serious attention. It is clear that talking about political developments in contemporary Iranian history and studying the quality of these developments is rather difficult due to diversity of subjects and a wide spectrum of the discussable fields. Therefore, in this paper, we will try to understand the reasons for one of the major disputes in contemporary Iranian history, i.e. the highly discussed issue of centralization and decentralization, since there is no well-documented and firm study on this issue. The principal question of this paper is: What is the relationship between political development and centralization in contemporary Iranian history, and, what was the influence of Constitutional Movement and Islamic Revolution on reciprocal relationship between the two?Keywords: Centralization, political development, contemporary Iranian history, Constitutional Movement, Islamic Revolution}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.