جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « فتحعلی شاه » در نشریات گروه « تاریخ »
تکرار جستجوی کلیدواژه «فتحعلی شاه» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
مفاد عهدنامه گلستان نه روس ها را راضی کرده بود و نه حکومت ایران را؛ به خصوص به سبب ابهاماتی که در خطوط سرحدی وجود داشت. در این رابطه، گهگاه تجاوزهایی از سوی روس ها به ایران صورت می گرفت، تا اینکه در سال 1241ق. قوای روس، گوگچه را تصرف کردند. این واقعه مزید بر اخبار وحشتناکی که از زجر و شکنجه اهالی قفقاز به دست روس ها می رسید، شروع جنگ دوم بین ایران و روس را اجتناب ناپذیر کرد. بنابراین، با موافقت سیاسیون، حکم جهاد از طرف علما صادر شد و قشون ایران به فرماندهی عباس میرزا جنگ را شروع کرد. دوره دوم جنگ های ایران و روسیه در 22 ذی حجه 1241 آغاز شد و نبردها قریب دو سال طول کشید تا اینکه با شرایط نامطلوب حاکم بر اوضاع، پیشنهاد صلح روس ها مورد استقبال عباس میرزا قرار گرفت. محل مذاکرات از طرف پاسکویچ دهخوارقان (آذرشهر) تعیین گردید و سران دو کشور در آنجا حضور یافتند. در مجلس مذاکرات دهخوارقان، پاسکویچ قرار صلح را به واگذاری ایالات ایروان، نخجوان، ماکو، طالش و مغان و نیز پرداخت بیست کرور اشرفی از طرف ایران مشروط کرد، اما مذاکرات دهخوارقان در پی عدم موافقت ایران با شکست مواجه شد. با وساطت مکدونالد سفیر انگلیس مقرر گردید که مذاکرات صلح مجددا و این بار در قریه ترکمانچای آغاز شود. در پایان مذاکرات طولانی، مبلغ غرامت 10 کرور معادل 5 میلیون تومان تعیین گردید که قبل از امضای معاهده باید به روس ها می رسید. بدین ترتیب و پس از طی مراحل مختلف، بخشی از وجه مصالحه رسید و طرفین عهدنامه صلح بین دو کشور را پنجم شعبان 1243/ بیست و یکم فوریه 1828 در دهکده ترکمانچای امضاء کردند. همچنین جهت تفسیر برخی مواد عهدنامه ترکمانچای چندین عهدنامه دیگر نیز به آن الحاق شد.کلید واژگان: ایران, روسیه, قاجاریه, عهدنامه ترکمانچای, مذاکرات, غرامات جنگ, فتحعلی شاه, عباس میرزا نایب السلطنه, محمد شاه, ناصرالدین شاه}The provisions of the Golestan Treaty did not satisfy the Russians nor the Iranian government; Especially because of the ambiguities that existed in the border lines. In this regard, Russians invaded Iran ocassionally, until in 1241 AD. Russian forces captured Gogche. This event, in addition to the terrible news that reached the Russians about the suffering and torture of the Caucasus people, made the start of the second war between Iran and Russia inevitable. Therefore, with the consent of the politicians, the verdict of Jihad was issued by the scholars and the Iranian army under the command of Abbas Mirza started the war. The second period of wars between Iran and Russia started on 22 Dhu Hijjah 1241 and the battles lasted for almost two years until Abbas Mirza welcomed the Russian peace proposal due to the current unfavorable conditions. The place of negotiations was decided by Paskovich Dekhwarqan (Azershahr) and the leaders of the two countries attended there. In the Dehkhwaraghan negotiation assembly, Paskovich made the peace agreement conditional on handing over the states of Yerevan, Nakhchivan, Mako, Talesh and Mughan, as well as the payment of 20 crores Ashrafis from Iran, but the Dehkhwaraghan negotiations failed due to Iran's non-agreement. With the mediation of the British ambassador Macdonald, it was decided to start the peace talks again, this time in Turkmanchai village. At the end of the long negotiations, a compensation amount of 10 crores equivalent to 5 million Tomans was determined, which should be given to the Russians before signing the treaty. Hence, after going through various stages, a part of the reconciliation money arrived and the parties signed the peace treaty between the two countries on the 5th of Sha'ban 1243/21st February 1828 in Turkmanchai village. Moreover, in order to interpret some articles of the Turkmencha Treaty, several other treaties were also added to it.Keywords: Iran, Russia, Qajar, Treaty of Turkmanchai, Negotiations, War reparations, Fath ali Shah, Abbas Mirza Naib al-Saltaneh, Mohammad Shah, Nasereddin Shah}
-
نقش و جایگاه پاشالیک بغداد و امارت بابان در روابط ایران و عثمانی، مورد غفلت قرار گرفته است. دولت عثمانی مدتی بعد از پیمان زهاب (1049ق.)، پاشالیک بغداد را تاسیس کرد. در مناطق کردنشین شمال عراق نیز امارت بابان دارای استقلال نسبی بود. دولت ایران از پیمان زهاب تا عهدنامه دوم ارضروم (1263ق.)، به مدت 214 سال، با سه کانون قدرت باب عالی، بغداد و بابان مواجه شد. در این دو سده، قلمرو غرب ایران، در معرض انواع تهدیدها قرار گرفت. در پژوهش حاضر، بر پایه منابع ایران و عثمانی، به روش داده کاوی و رویکرد تحلیلی- انتقادی، نقش و جایگاه پاشالیک بغداد و امارت بابان در روابط ایران و عثمانی تبیین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، با به قدرت رسیدن سلطان محمود دوم، رشته اصلاحاتی در دولت عثمانی آغاز شد که به تدریج منجر به احیا و افزایش نفوذ و قدرت دولت مرکزی عثمانی در ایالات شرقی گردید. با تغییر ساختار قدرت در بغداد، زمینه برای برچیدن امارت بابان فراهم شد. با غلبه بغداد بر بابان که در حقیقت چیرگی عثمانی بر عراق بود، روابط ایران و عثمانی وارد مرحله جدیدی شد.
کلید واژگان: ایران, عثمانی, پاشالیک بغداد, امارت بابان, فتحعلی شاه, محمود دوم}The role and status of the Pashalik of Baghdad and the Baban Emirate in Iran-Ottoman relations has been mostly neglected. The Ottoman government established the Pashalik of Baghdad sometime after the Treaty of Zuhab (1049 AH/1639 AD). Baban Emirate had relative independence in the Kurdish regions of northern Iraq. For 214 years, from the Treaty of Zuhab to the Second Treaty of Erzurum (1263 AH/1847 AD), Iranian government faced three centers of power: İstanbul, Baghdad and Baban. During these two centuries, the western territory of Iran was exposed to various threats. In the present research, based on Iranian and Ottoman sources, and using the data-mining method and analytical-critical approach, the role and status of the Pashalik of Baghdad and the Baban Emirate in Iran-Ottoman relations has been elaborated. The findings of the research show that when Sultan Mahmud II came to power, a series of reforms began in the Ottoman government, which gradually led to the revival and increase of the influence and power of the Ottoman central government over its eastern provinces. By changing the power structure in Baghdad, the ground was paved for dismantling of Baban's Emirate. With Baghdad's victory over Baban, Iranian-Ottoman relations entered a new phase.
Keywords: Iran, Ottoman, Pashalik of Baghdad, Baban Emirate, Fath Ali-Shah, Mahmoud II} -
دوران نسبتا طولانی حکومت فتحعلیشاه قاجار (1212-1250 ه.ق) شاهد تنش های سیاسی از یک سو و رشد مجدد دین از سوی دیگر بوده است. در سالهای آغازین سلطنت ثباتی نسبی برقرار شد که مانند سده های پیشین سبب تداوم نقش سنتی دین در تحولات اجتماعی شده بود. با شروع جنگ با روسیه که بیش از یک دهه طول کشید که تنشهای مرزی با عثمانی را نیز در پی داشت، کارکرد دین تغییر یافت و نقش سیاسی نوینی را تجربه کرد. از این رو علما آموزه ها و اصول دینی را با توجه به شرایط فوق مورد بازنگری قرار دادند و بر اساس آن مناسبات خود با حکومت را ترتیب دادند. پایان جنگ و شروع مجدد ثبات سیاسی، مناسبات دین و سیاست را بار دیگر تغییر داد. با توجه به این مساله باید دید مناسبات رهبران دینی با حکومت با در نظر داشتن شرایط ثبات (پیش و پس از جنگ) و دوره جنگ چگونه بوده است؟با توجه به چنین تحولاتی می توان گفت که در آغاز حکومت فتحعلیشاه و در مرحله اول ثبات، تعامل دین و سیاست مسیری آرام را پیمود و علما بیشتر نقش رهبران مذهبی را ایفا کردند اما پس از آغاز جنگ و با به خطر افتادن قلمرو مذهبی، سیاستی هم گرایانه در پیش گرفتند. با پایان جنگها و بازگشت ثبات، در مناسبات دین و سیاست روندی واگرایانه رخ داده است و رویکرد علما در تعامل با حکومت با واکنش های انتقادی، اعتراضی و یا حتی بی تفاوتی صورت می پذیرد. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی بر اساس منابع و مآخذ این دوره در پی پاسخ پرسش فوق است.علما در دوره اول ثبات و پیش از جنگها واکنش مداراگونه داشتند و در دوره جنگ به عنوان حامی حکومت ظاهر شدند و پس از جنگهای ایران و روس و تحت تاثیر شکست سیاسی، راه خود را از حکومت جدا کردند که مهم ترین نتیجه آن تقویت رویکرد استقرار قدرت در دست فقیه جامع الشرایط و پی ریزی پایه های حکومت دینی در دو سده پس از آن بود.
کلید واژگان: فتحعلی شاه, جنگ و ثبات, دین, علما, هم گرایی, واگرایی}The relationship between religion and politics was affected by relatively unstable political conditions during reign of Fath-Ali Shah Qajar (1212-1250 A.H.). In early years of his rule, there was relative stability, and similar to previous centuries, religion played a traditional role in social developments. Beginning of prolonged wars with Russia and border tensions with Ottomans prompted ulama to revise religious teachings and principles according to the mentioned circumstances and accordingly arranged their relations with the government. The resumption of political stability after the war changed the link between religion and politics once again. The question is how was the relationship between religious leaders and the government considering stable conditions before and after and during it? At the beginning of Fath-Ali Shah’s reign and the first stage of stability, interaction between religion and politics followed a peaceful course and the ulama mostly acted as religious leaders, whereas after the threat posed to realm of religion after war, they adopted a converging policy with the government. After the return of stability, a divergent process followed, and reactions toward government were of critical, protest or indifferent type. Taking a descriptive-analytical method based on resources of this period, our research seeks to answer the above question. In addition to convergences and divergences, the most important outcome of relationship between religion and government during the reign of Fath-Ali Shah was that ulama laid t foundations of theocracy two centuries later by reinforcing the institution of power in the hands of a competent (jame ol-sharayet) faqih.
Keywords: Fath -Ali Shah, War, Stability, Religion, Ulema (Clergy), convergence, Divergence} -
در دوره قاجار، قدرت در مرکز توجه نقاشی های پیکرنگاری درباری قرارگرفته است. یکی از موضوعات رسمی نقاشی درباری برای نشان دادن قدرت شاه قاجار، نقاشی های نظامی است که به عنوان سندی تاریخی دارای اطلاعات ارزنده ای می باشد. این نوع نقاشی در دوره فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه قاجار توسط دربار به نقاشان سفارش داده شده است. در نقاشی های نظامی در دوره فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه، شاه و ولیعهد در بازدید نظامی از صحنه های جنگ دیده می شوند. این نوع نقاشی های نظامی از موضوعات رسمی دربار بوده و در دوره اول قاجار به علت جنگ های ایران و روس از واقعیت تاریخی برخوردار است. با توجه به اهمیت نقاشی نظامی در دوران قاجار به عنوان سندی نظامی و تصویری از این دوران، هدف از این مطالعه بررسی نقاشی های نظامی و ویژگی های آن و شباهت و تفاوت آن می باشد. روش پژوهش حاضر کیفی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی- کتابخانه ای است و به تحلیل مفروض پژوهش می پردازد. نتایج یافته های پژوهش حاکی از آن است این نوع نقاشی نوعی از نقاشی رسمی و پیکرنگاری درباری بوده که به عنوان سند تاریخی برای ثبت وقایع در دوران اول و برای نمایش قدرت در دوران دوم به کار می رفته است. حضور ولیعهد در تصاویر نظامی هر دو دوره بر مشروعیت فرد دوم سلطنت تاکید دارد.
کلید واژگان: قاجار, نقاشی نظامی, جنگ, فتحعلی شاه, ناصرالدین شاه}During the Qajar period, power was the focus of court iconographic paintings. One of the official subjects of court paintings to show the power of Shah Qajar is military paintings which have valuable information as a historical document. This type of painting was commissioned by the court during the reigns of Fath Ali Shah and Nasser al-Din Shah Qajar. In military paintings during the reigns of Fath Ali Shah and Nasser al-Din Shah, the king and crown prince are seen on military visits to war scenes. This type of military paintings is one of the official subjects of the court and has a historical reality in the first Qajar period due to the Iran-Russia wars. Considering the importance of military paintings in the Qajar period as a military and visual document of this period, the purpose of this study is to study military paintings and their characteristics and their similarities and differences. The method of the present research is qualitative and the method of collecting information is documentary-library and deals with the hypothetical analysis of the research. The results of the research indicate that this type of painting is a kind of formal painting and court iconography that has been used as a historical document to record events in the first period and to show power in the second period. The presence of the Crown Prince in the military images of both periods emphasizes the legitimacy of the second person of the monarchy.
Keywords: Qajar, military painting, war, Fath Ali Shah, Nasser al-Din Shah} -
فتحعلی شاه با اعمال سیاست انتصاب فرزندانش به حکومت ایالات و ولایات، قدرت خاندان خود را در سرتاسر ممالک محروسه ایران بسط داد. این روش حکمرانی سبب رقابت تنگاتنگ شاهزادگان حکمران به ویژه فرزندان ارشد بر سر ولیعهدی شد. در این میان حسینعلی میرزا با لقب فرمانفرما به حکومت فارس و مناطق جنوبی ایران منصوب شد. مساله این است که حسینعلی میرزا چه جایگاهی در منازعات تاج خواهی فرزندان فتحعلی شاه داشت؟. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با رویکردی تحلیلی، جایگاه و عملکرد حسینعلی میرزا در منازعات جانشینی دوره فتحعلی شاه و اوایل محمدشاه مورد بررسی قرار گیرد. یافته ها نشان می دهد حسینعلی میرزا با بهره گیری از موقعیت، ثروت و میراث باستانی ایالت فارس خود را به یکی از قدرتمندترین شاهزادگان کشور و مدعی ولیعهدی تبدیل کرد. پس از معاهده ترکمانچای که اقتدار فتحعلی شاه و عباس میرزا ولیعهد کاهش یافت، سیاست های گریز از مرکز او بیشتر شد. با مرگ عباس میرزا، حسینعلی میرزا به رقابت با محمدمیرزا بر سر مقام ولیعهدی برخاست و با مرگ فتحعلی شاه این رقابت را شدت بخشیده و در شیراز با عنوان حسینعلی شاه خود را پادشاه ایران معرفی کرد.
کلید واژگان: حسینعلی میرزا, ایالت فارس, فتحعلی شاه, عباس میرزا, رقابت جانشینی, محمدشاه قاجار}By applying the policy of appointing his children to states and provincial governments, while expanding his dynasty power throughout Iranian lands, Fath-Ali Shah Qajar created an intense competitive atmosphere among the Qajar ruling princes. The competitions among the three powerful and power-seeking princes of Fath Ali Shah (born in 1203 AH / 1789 AD), i.e. Mohammad Ali Mirza, Abbas Mirza, and Hossein Ali Mirza - were more pronounced. Hossein Ali Mirza was appointed as the governor of Fars and southern regions of Iran under the name of Farmanfarma, ruling in the area until the kingdom of Mohammad Shah. His establishment in Fars led him to be influenced by the ancient kings and Muslim rulers of Fars. During this affectedness of Shiraz court, he took the royal glamorousness and grandeur, and the princes ruling Fars thought of ruling the whole Iranian lands. Until the second period of the Russo-Persian War, Hossein Ali Mirza had always obeyed the central government and demonstrated this citizenship by constantly sending taxes to Tehran. But since then, when the authority of the Shah and Abbas Mirza, the Crown Prince, collapsed, his centrifugal policies increased. He disobeyed the central government by expulsion of Nouri family which was affiliated to the Tehran court, and not paying taxes regularly. After the death of Abbasmirza, Hossein Ali Mirza rose to the position of crown prince against Mohammad Mirza and intensified the competition after the death of Fath Ali Shah, declaring himself the official king of Iran in Shiraz. In spite of the support of the Russian and British governments over the reign of Mohammad Shah and the internal disputes of Fars, Hossein Ali Mirza was defeated by his crowned nephew, Mohammad Shah and surrendered. Via a descriptive-analytical approach, the present study aims to present Hussein Ali Mirza's political-military achievements in Fars to examine his position and role in the early Qajar succession competitions.
Keywords: Hossein Ali Mirza, Fath-Ali Shah Qajar, clan, tribal goverment} -
دشت سلطانیه در سده ی 13 ه.ق./ 19 م.، به دلیل توان بالقوه ی طبیعی و موقعیت جغرافیایی ویژه ای چون نزدیکی به تهران، تبریز و مرزهای شمال غربی، به محلی پرتردد و بااهمیت بدل شد، گواه آن نیز حجم انبوه میراث مکتوبی است که جنبه های مختلف حیات فرهنگی دشت را در سده ی مذکور به تصویر می کشند. فتحعلی شاه شانزده تابستان را در چمن سلطانیه ساکن و در آنجا مجموعه عمارتی بنا نهاد که امروزه ویران شده و از آن تپه ی دو بخشی به نام «تپه قلعه» باقی مانده است. در پژوهش حاضر برآن ست تا با بررسی مدارک مکتوب، اسناد تصویری، عکس های هوایی و بررسی باستان شناسی به پرسش های ذیل پاسخ دهد بستر تاریخی-فرهنگی عمارت سلطانیه چگونه بوده است؟ عمارت از چه بخش هایی تشکیل شده و کارکرد آن چه بوده است؟ فرضیه ی مورد نظر چنین است که عمارت سلطانیه، تنها خاص زنان نبوده و کارکردهای مختلف داشته است. نتایج اولیه ی این پژوهش نشان می دهد که موقعیت جغرافیایی دشت سلطانیه، شرایط اقلیمی و مسئله ی جنگ با روسیه، سبب شد که فتحعلی شاه تابستان ها در سلطانیه ساکن و از آنجا به فرماندهی جنگ و سان ارتش بپردازد؛ به همین دلیل، او در سال 1227 ه.ق./1812 م. مجموعه عمارت موسوم به «سپهر برین» را در سلطانیه بنا نهاد. این عمارت متشکل از چندین بخش ساختمان زنان، برج، کلاه فرنگی، دیوان خانه و خلوت خانه بود که در ارتباط با عناصر هم پیوندی چون باغ، حیاط های مطبق، حمام ها، قنات ها، مسجد و تعدادی عمارات کوچک در اطرافش شکل گرفت؛ هم چنین ساخت این مجموعه با ایجاد روستای جدید سلطان آباد برای نگه داری از آن و تغییر در نظام اداری منطقه همراه بود. مطالعه ی تطبیقی بخش های مختلف عمارت با بناهای هم عصرش، نشان می دهد که این مجموعه تنها برای حرم ساخته نشد و حرم سرا بخشی از آن بوده؛ بخش های دیگر مجموعه عمارت، چون خلوت خانه و دیوان خانه، کارکردهایی متناسب با دلیل حضور شاه در سلطانیه، یعنی انجام سان ارتش و ارتباط با درباریان و افراد مختلف داشته است. به بیانی دیگر، این عمارت اقامتگاه خصوصی شاه بوده و در عین حال برخی وظایف حکومتی و مراسم های خاص در آن انجام شده است.
کلید واژگان: دشت سلطانیه, عمارت سلطانیه, فتحعلی شاه, ناصرالدینشاه, سان ارتش}In the XIXth century, Sultāniyya plain became an important region; this importance is due to favorable climate, rich pasturage, strategical location, including proximity to Tehran and Tabriz and the borders of Ottoman Empire and Russia. Thus during this period, a large number of evidences were written that show the various aspects of Sultāniyah plain’s cultural landscape. Political condition was required that Fatḥ Alī-Shāh spent several summers in Sultāniyya, he set up an encampment and a palace near the grass or Čaman Sultāniyya. Now, this monument is destroyed completely and remained two mounds with 25 height that are called “Tepeh qaleʿh”. The analysis of historical and cultural context in which the palace was constructed and the study of its architectural structure, can help us to understand the cultural landscape of Sultāniyah in the XIXth century, and also it can be a great step to preserve the actual site or Tepeh qaleʿh. The aims of this paper are why the Qajar chosen and stayed in Sultāniyah and built such palace here, and also the analysis of architectural aspects of this building. This paper shows that the choice of Sultāniyya as a summer residence was initially linked to the military operations against Russia. Hence Fatḥ Alī Shāh built a palace or a summer residence to train the army in the grass or Čaman and called it “Sepehr Barin”. This building contained several spaces that were related to the interconnected elements such as Garden, Qanat, Hamams, yards, mosque and other small constructions around it. Studying this palace beside the other contemporary buildings show that this building was not specified to the women (Haram), rather than it was constructed for political purpose. The Women’s apartment was only a part of this complex and other parts like Divan khāneh and Khalvat khāne was the places for kings and elites.
Keywords: Sultāniyya plain, Sultāniyya palace, Tepeh qaleʿh, FatḥʿAlīShāh, Nāṣer-al-dīn Šāh} -
شاهان شیعی مذهب قاجار تلاش می کردند تا به تشیع وفادار بمانند. به همین سبب عالمان شیعی به تحولات سیاسی اجتماعی دوره قاجار واکنش نشان می دادند. طبیعتا عملکرد عالمان شیعی در برابر وقایع عصر قاجار برآمده از اندیشه فقهی آنان بوده است. بر این اساس در این پژوهش اندیشه فقهی و عملکرد سیاسی کاشف الغطاءدر برابر فتحعلی شاه قاجار مورد بررسی قرار خواهد گرفت تا مشخص شود حاکمیت شاهان شیعه قاجار تا چه حد دارای مشروعیت بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد کاشف الغطاءمشروعیت عرضی شاه قاجار را بنابر ملاحظات سیاسی و ضرورت زمان پذیرفته است؛ بنابراین اندیشه وی همچون علمای دوره های قبل در قالب مشروعیت بخشی به اقدامات سلطان عادل جای می گیرد و کاشف الغطاء با هدف تشکیل حکومت اسلامی در مسایل سیاسی دخالت می کرده است. برآیند این اندیشه موجب تعدیل ملاحظات فقهی و تمایلات شخصی کاشف الغطاء و پذیرش ضمنی مشروعیت حاکمیت شاهان قاجار و شخص فتحعلی شاه شده است.
کلید واژگان: تاریخ تشیع, فتحعلی شاه, فقه سیاسی, قاجاریه, کاشف الغطا}Qajar kings were of Shi'ite religion and tried to stay loyal to the Shi'ite. Therefore, Shi'ite ulemas were reacting to Qajar kings’ socio-political changes. In fact, Shi'ite ulemas function regarding Qajar period events was due to their jurisprudence thoughts. Consequently, in this study Kashif al – Ghatta’s jurisprudence thought and political function regarding Fath Ali Shah Qajar was taken into consideration to clarify that to what extent Shi'ite Qajar kings sovereignty was legitimate? Findings of the research indicate that Kashif al – Ghatta has accepted Qajar king legitimacy due to political considerations and time necessity. Therefore, his thought, like that of the previous ulemas, is viewed as to legitimize the fair king actions, and Kashif al – Ghatta was interfering in political affairs intending to establish an Islamic government. The result of this thought caused adjustment of Kashif al – Ghatta’s jurisprudence consideration and personal tendencies and acceptance of the legitimacy of Qajar kings and Fath Ali Shah.
Keywords: Shi'ite history, Fath Ali Shah, political jurisprudence, Qajar dynasty, Kashif al-Ghatta} -
نشریه تاریخ اندیش، پیاپی 3 (زمستان 1397)، صص 101 -128پس از درگذشت حضرت معصومه(ع) در قم این شهر تبدیل به یکی از مهمترین زیارتگاه ها و مراکز شیعی در ایران شد. با رسمی شدن مذهب تشیع در ایران توسط شاه اسماعیل اول، ر آن بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت؛ به گونه ای که پس از شاه این شهر و حرم مطه عباس اول کلیه ی پادشاهان صفوی، حرم مطهر حضرت را به عنوان مدفن خود برگزیدند. این انتخاب باعث شد تا جدای از توجهات سیاسی به این شهر، بناها و آثار ارزشمند معماری نیز بر سایر مفاخر موجود در حرم افزوده شود. این روند در دوره ی قاجار نیز ادامه یافت و با توجه ر، مدفن دو تن از پادشاهان قاجاریه یعنی فتحعلی به نزدیکی پایتخت به این شهر، حرم مطه نزدیکیشاه و محمدشاه و بسیاری از شاهزادگان و رجال دربار قاجار شد. جدای از عامل پایتخت به این شهر، اختلافات ایران با روسیه و عثمانی در زمان این دو شاه قاجاری باعث شد شاهان مذکور در مرکز ایران در حرم حضرت معصومه، دفن شوند. همچنین می توان وجود مقابر سلاطین صفوی را یکی از عوامل توجه شاهان مذکور قاجاری به این مکان برشمرد. از آنجا که بررسی و شناسایی مقابر شخصیت های مهم تاریخی یکی از مباحث مهم تاریخی به شمار می رود، مقاله ی پیش رو بر آن است تا با تکیه و استفاده از منابع ارزشمند تاریخی و تطبیق آنها با مشاهدات میدانی، به شناسایی و بررسی مقابر سلاطین قاجاریه در قم بپردازد. روش تحقیق در این مقاله به صورت میدانی و کتابخانه ای و تطبیق و تحلیل منابع موجود، به خصوص منابع اصلی بوده است. در این تحقیق تاریخی پس از جمع آوری اطلاعات لازم، به سازماندهی اطلاعات و تجزیه و تحلیل و سرانجام استنتاج آنها پرداخته شده است.کلید واژگان: مقابر, فتحعلی شاه, محمدشاه, قاجاریه, قم, حرم حضرت معصومه}After Fatimah al-Ma’sûmah’s death in Qum, the city transformed into an important pilgrimage destination and a Shia center in Iran. After Shiism was established as state religion in Iran by Shah Ismail I, this city and its shrine came under the spotlight more than ever to the extent that after Shah Abbas I, all Safavid Shahs chose this shrine as their burial place. This choice, apart from the political attention the city received, caused many valuable monuments and architectural works to be added to the existing treasures of the shrine. This process also continued in the Qajar period and because of the proximity of Tehran, as the capital of Iran, to this city, two Qajar shahs, Fath-Ali Shah and Muhammad Shah, and many princes and courtiers chose the shrine as their burial place. Also existing the tombs of Safavid kings in Ma’sumah’s shrine can be one of the factors that the two Qajar shahs chose there for their burial place. Because studying and identifying the tombs of influential historical figures are among important historical debates, the present paper attempts to identify and investigate the mausoleums of Qajar Shahs in Qum relying on and using invaluable historical sources and comparing them with field observations. The study has employed field and library research, comparison and analysis of existing sources, especially first hand sources. In this historical study, after collecting the necessary data, they are organized, analyzed and finally conclusions are drawn.Keywords: Tombs, Fath-Ali Shah, Muhammad Shah, Qajars, Qum, Fatimah al-Ma’sûmah’s shrine}
-
با روی کارآمدن فتحعلی شاه قاجار (1212-1250ه.ق/1798-1834م ) تغییری در رویکرد سیاست ایران نسبت به گرجستان روی نداد. فتحعلی شاه به تاسی از سیاست آقا محمدخان (1210- 1211ه.ق/1795-1797م) سعی نمود تا حاکمیت ایران را بر سرزمین گرجستان حفظ نماید. او ابتدا از طریق مکاتبه با شاه گرجستان گرگین خان از او خواست تا به تابعیت ایران درآمده و از اطاعت روسها خارج شود وکماکان در تخت گرجستان برقرار باشد، و در غیر این صورت می بایست منتظر حمله ای دیگر از سوی ایران به سرزمین خود باشد. در واقع همزمان با تلاشهای روسیه در تسلط بر قفقاز و به ویژه گرجستان از طریق ارسال قوای نظامی به منطقه و ایجاد رعب و هراس در آنجا، فتحعلی شاه نیز با انجام مکاتباتی با حاکمان منطقه از جمله گرجی ها، شکی ها و شیروانی ها سعی نمود تا از طریق برقراری مناسبات دیپلماتیک با آنها از دستیابی روسها به قفقازیه جلوگیری نماید. اما با همه آن تلاشها وی نتوانست مانع جدایی گرجستان از ایران شود و روسها از تمایلات تجزیه طلبانه گرجی ها استفاده کرده و درآن نفوذ نمودند و از آن طریق توانستند در پایان جنگهای اول ایران و روس با انعقاد قراردادگلستان، گرجستان را از ایران جدا و تحت حاکمیت خود درآورند.
این نوشتار بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و اسنادی و با بهره گیری از اسناد فارسی و روسی، روابط فتحعلی شاه قاجار با شاهزادگان و امرای گرجستان را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد تا از آن طریق تلاشهای فتحعلی شاه و همچنین دولتمردان او از جمله عباس میرزا برای حفظ حاکمیت ایران در قفقاز از طریق برقراری مناسبات دیپلماتیک با حاکمان آن مناطق را نشان دهد.کلید واژگان: فتحعلی شاه, عباس میرزا, ایران, امرای گرجستان, جنگ های ایران و روس}There was no change in Iran's policy toward Georgia, when Fath Ali Shah (1212-1250 A.H/1798-1834 A.D) assumed the throne. Fath Ali Shah tried to follow Aqa Mohammad Khan's policy in keeping Georgia under Iranian domination. At First, he wrote to the Georgian king, Gorgin Khan (Georgi XII), asking him to renounce his pact [Georgievsk Treaty of 1783] with Russia, accept Iranian citizenship and remain on the throne [as a vassal of Iran]. Otherwise, he had to expect another invasion of his land [similar to that of Aqa Mohammad Khan in 1795]. Meanwhile, since Russia continued its efforts to take over the Caucasus and especially Georgia by sending troops to the region and spreading fear among the various khanates, Fath Ali Shah, in order to prevent the Russian encroachments, sent a number of letters to the khans and local governors of Georgia, Sheki, and Shirvan encouraging them to keep their historic ties with Iran to prevent Russia from taking over the Caucasus. Fath Ali Shah was not successful in preventing the separation of Georgia from Iran, despite all his efforts. Russia took advantage of Georgia's demands for autonomy from Iran at the end of the First Russo-Iranian War and managed to detach Georgia by the Treaty of Gulistan and made it part of the Russian Empire. This paper seeks to analyze the relations of Fath Ali Shah Qajar with the princes and emirs of Georgia through implementing a descriptive-analytical and documentary methods and using Persian and Russian documents. It tries to show Fath Ali Shah's and his governor's efforts, including Abbas Mirza, to have diplomatic relations with the rulers of the region in order to preserve the sovereignty of Iran in the Caucasus.Keywords: Fath Ali Shah, Abbas Mirza, Iran, Georgian Emirs, Russo-Iranian Wars} -
ایران در آستانه سده نوزدهم میلادی در شرایطی در مدار سیاست و مداخله کشورهای اروپائی قرار گرفت که سیاستمداران ایرانی به خاطر عقب ماندگی کشور و ناآگاهی خود آمادگی لازم را برای این مواجهه نداشتند. دوره اول جنگ های ایران و روسیه یکی از مهم ترین عرصه های دخالت اروپائیان در ایران بود که با تحمیل قرارداد گلستان به ایران با وساطت سرگوراوزلی سفیر انگلستان در ایران به پایان رسید. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی در پی واکاوی نقش سرگور اوزلی در حوادث منجر به پایان دوره اول جنگ های ایران و روسیه به ویژه قرارداد گلستان است. یافته ها نشان می دهد، اوزلی از سال 1227ق/1812م در نقش یک میانجی در مذاکرات بین ایران و روسیه ظاهر شد؛ اما او با تمایل به روسیه و خارج نمودن افسران انگلیسی از قشون ایران نقش مهمی در شکست قوای عباس میرزا در اصلاندوز داشت. همچنین در سال 1228ق/1813م که انگلیسی ها به حضور قدرتمند روس ها در مبارزه با ناپلئون نیاز داشتند، اوزلی با وعده استرداد سرزمین های ایرانی توسط امپراتور روسیه و با پیشنهادها و تهدیدهای دیگر، فتحعلی شاه را وادار به پذیرش شرایط نابرابر صلح با روسیه نمود.
کلید واژگان: جنگ های ایران و روسیه, سرگور اوزلی, فتحعلی شاه, عهدنامه گلستان}Iran was put exposed on the politics and intervention of the European countries on the eve of the nineteenth century, when Iranian politicians were not enough primed to face such a situation because of the undeveloped state of the country along with their own ignorance. The first round of Russo-Persian Wars was one of the most important instances of the involvement of Europeans in Iran, which ended with the imposition of the Treaty of Gulistan with the mediation of the UK ambassador to Iran, Sir Gore Ouseley. This study tried to analyze the role of Sir Gore Ouseley in the events leading to the end of the first period of the Russo-Persian Wars especially the aforementioned treaty. The results indicate that Sir Gore Ouseley acted as a mediator in the negotiations between Iran and Russia since 1227 AH /1812. However, he had an important role in defeating Abbas Mirza's forces in Aslanduz, with his tendency toward Russia and his removal of British officers from the Iranian troops. Promising the reclaim of the Iranian lands by the Russian emperor, and using other promises and threats, he also forced other people to accept the unequal conditions of peace with Russia.
Keywords: Russo-Persian Wars, Sir Gore Ouseley, Fath Ali Shah, the Treaty of Gulistan} -
ایران عصر قاجاری در ابتدای قرن 19 م./ 13 ق. در حالی مورد تجاوز روس ها واقع شد که بی خبر و عقب مانده از تحولات دنیا، با مشکلات عدیده ای در داخل کشور مواجه بود. ساختار و سازمان نیروهای نظامی ایران در این زمان کاملا سنتی و بازمانده ی ارتش دوران نادری بود. شکست ایران در جنگ با روسیه نخستین عاملی بود که عباس میرزا و وزیرش قائم مقام را به واقعیت انحطاط ایران، واقف ساخت و سبب شد تا عباس میرزا برای نجات و خارج شدن ایران از انحطاط و هدایت آن به سوی ترقی و توسعه به سبک کشورهای اروپایی دست به اصلاحات زند. محور این اصلاحات، نوسازی قشون و ایده ی ایجاد سپاه منظم به سبک غربی بود که با مشاوره و آموزش مستشاران اروپایی صورت پذیرفت. این نوشتار با تکیه بر منابع کتابخانه ای بر آن است که در وهله اول ضمن بررسی سازمان و ساختار نظامی ایران در دوره فتحعلی شاه، به این سوال اساسی پاسخ دهد که اصلاحات نظامی عباس میرزا در چه شرایطی و بر چه بستری انجام شد و در ادامه پیامدها و نتیجه این اصلاحات نظامی را مورد پرسش و واکاوی قرار دهد. یافته های پژوهش بر آن است، ساختار نظامی، شرایط داخلی و خارجی ایران عصر قاجار و لزوم تشکیل ارتش مدرن برای مقابله با تجاوزات دول بیگانه، دلیل رویکرد نوگرایانه عباس میرزا به تحول ساختار نظامی ایران بوده است. مقاله با تحلیل دلایل ناکامی عباس میرزا، موانع اساسی شکست اصلاحات را توضیح می دهد.کلید واژگان: فتحعلی شاه, عباس میرزا, جنگ های ایران و روسیه, اصلاحات نظامی, مستشاران نظامی}Iran in Qajar period at the beginning of 19th century was an underdeveloped wretched country, inflicted with many problems such as Russo-Persian Wars. The structure of Iranian military forces was totally old that had been remained of Nader Shah era. Iranian defeat in Russo-Persian wars was the first and foremost factor that directed Abbas Mirza and Mirza Abolghasem Ghaem Magham Farahani to the decadence and wretchedness of Iran and led them to undertake western-style reforms in order to modernize the army. The base of these reforms was the modernization of troops and founding a unified, well-ordered army by the help of European military advisors. The paper aims to, first, answers what led Abbas Mirza to reform in armed forces and, then, study the consequences and results of that reform. Findings show military structure, domestic and international situation and the necessity of founding a modern army in order to fight against the foreign invasions were of Abbas Mirza motivations in pursuing a modernistic approach. Analyzing his failures, it also presents the main hindrances Abbas Mirza faced to.Keywords: Fathali Shah, Abbas Mirza, Russo-Persian Wars, Military Reform, Military Advisors}
-
در زمان فتحعلی شاه قاجار شهری در منطقه عراق عجم توسط یوسف خان گرجی تاسیس شد که «سلطان آباد» نامیده شد. این شهر در این دوره بنا بر اهمیت استراتژیکی، نظامی و اقتصادی رو به پیشرفت نهاده و به یکی از شهرهای مهم تبدیل شد. سلطان آباد، در کشاکش رقابت سیاسی- نظامی میان سلسله های سلطنتی و خاندان های مدعی حکومت (زند و قاجار) با انگیزه تامین امنیت پایتخت و تعمیم سلطه قدرت مرکزی در مناطق تحت نفوذ ایلات و عشایر منطقه عراق ایجاد شد. اما عاملی که موجب گسترش و رونق شهر شد، توجه حکومت مرکزی و کمپانی های خارجی به این شهر و تبدیل آن به یکی از قطب های اقتصادی منطقه بود. در این پژوهش در پی آنیم تا با نگاهی به منابع اصلی و به ویژه سفرنامه های نگاشته شده در این دوره به تبیین نقش سیاست های حاکمان قاجار در رشد و گسترش زندگی شهر نشینی در منطقه ی اراک و نیز علل و نتایج توجه کمپانی های خارجی به این شهر بپردازیم.کلید واژگان: اراک, فتحعلی شاه, سلطان آباد, شهرنشینی, یوسف خان گرجی}Jostarha-ye Tarixi, Volume:7 Issue: 2, 2017, PP 113 -140During Fath-Ali Shah Qajardynasty, a city called Sultan Abad was established by Yusef Khan Gorgi in Ajam of Iraq. Given its strategic, military, and economic significance, the city began to flourish and turned into one of the significant cities. Sultan Abad was established in the course of time when there was political and military rivalry between the royal dynasties and families claiming the throne (Zand and Qajar); with the aim of maintaining security of the capital and extending central power and domination to regions under the influence of tribes and nomads of Iraq. Nonetheless, the factor which led to the expansion and prosperity of the city was the attention of the central government and foreign companies to this city which turned it to one of the economic centers of the region. The present study through reviewing main sources and referencesparticularly travel-writing manuscriptsseeks to clarify the role of Qajar Kings policies in the growth and improvement of urbanism in Arak, the reasons why foreign companies paid attention to it, and the subsequent outcomes.Keywords: Keywords: Arak, Fath-Ali Shah Qajar, Sultan Abad, Urbanism, Yusef Khan Gorgi}
-
دوره ی قاجار یکی از مهم ترین مقاطع هنری ایران محسوب می گردد، چراکه تاثیر پذیری از هنر غرب به ویژه در نقاشی به صورت محسوسی بروز یافت. با وجود اینکه هنر نقاشی در دوره ی قاجار تا حد زیادی بر اساس بنیادهای هنری عصر صفوی استوار شده بود، در برابر وجوه متنوع هنر غرب که تا حد بسیار زیادی به صورت ظاهری دریافت می گردید، تحت تاثیر قرار گرفت. در این بین تلاش هم زمان و درعین حال متناقض برای تقلید از سنت های درباری و متعاقبا دستاوردهای غربی آغاز شد که نتیجه آن نه تنها بازگشت صحیح و مستقل به روش های سنتی نبود، بلکه هنرمندان و حامیان آنان نیز در فراگیری صحیح و کامل دستاوردهای غربی نیز چندان موفقیتی به دست نیاوردند و صرفا نمود بصری آن به صورت التقاطی سطحی در آثار هنری و ثمره ی آن کاهش تدریجی اسلوب ایرانی و گرته برداری از آثار نقاشان رنسانس از سوی هنرمندان ایرانی و ایجاد سبک هایی تلفیقی به ویژه در عصر ناصری بود. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر تحقیقات جدید به بررسی روند نفوذ سبک های غربی در نقاشی ایران از ابتدای دوره قاجار (1210ق/ 1795م.) تا پایان عصر حکومت ناصرالدین شاه (1313ق/ 1895م.) و متعاقبا رویکرد پادشاهان قاجار و نقاشان درباری پرداخته و آن را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
کلید واژگان: دوره قاجار, فتحعلی شاه, محمد شاه, عصرناصری, نقاشی, هنر غرب}The Qajar period is one of the most important sections of art in Iran. The explicit effects of West art culminated in the age which the painting were also affected. In the Qajar period painting consciously inspired by the art of the Safavid period. In this period, traditional art retracted versus the various effects of western art that was received superficially, and affected the same and contradictory effort for returning to court traditions and following the Western achievements. The result of these efforts, no serious, true and independent return to the traditional format and no complete receipt of western academic achievements, but its expression came superficially eclectic at artwork and Its result is nothing but the gradual loss of Iranian method and copying the works of the masters of the Renaissance at the Iranian painters, and creating fusion styles especially in the era of Naseri. The present study aims to investigate the process of influence of Western styles in the Iranian painting from the beginning of Qajar period (1210 A.H / 1795 A.D.) to the end of Naser al-Din Shah rule (1313 A.H / 1895 A.D.) and consequently the approach of Qajar kings and court painters by the descriptive-analytical method and based on recent research and scrutinize and analyze it.
Keywords: Qajar period, Fath Ali Shah, Mohammad Shah, Naseri era, painting, West art} -
آنچه در اینجا قصد معرفی آن را داریم، مجموعه ای از نامه های فتحعلی شاه قاجار به همسرش طاووس ملقب به تاج الدوله است. این اسناد منحصربه فرد در تاریخ حوزه زنان، حرمسرا و اندرونی شاهان و همچنین در بحث خانواده در عصر قاجار حایز اهمیت است. روایت های زیادی از تعدد زنان فتحعلی شاه در منابع نقل شده است، به گونه ای که شمار آنها در منابع، به شکل متفاوتی ثبت شده است، ولی معمولا بین 800 تا 1000 زن برای وی گزارش شده است. به هر روی هرچه بود اطلاع دقیقی از همه آنها نیست؛ چنانکه صاحب تاریخ ذوالقرنین می نویسد: «بدانکه از بدایت ایام تکلیف تا هنگام وصول او به مینوی شریف، مخفی نماناد که عدد زوجات آن برگزیده کاینات را در مدت سنوات پنجاه و پنج سال ایام تکلیف، خداوند جهان داناست و استعلام این حقیقت خارج از حوصله دانایان توانا». همین امر و شکست وی در جنگ های ایران و روس از او چهره یک پادشاه نالایق و خوشگذران را برای ما بر جای گذاشته است. اما در چنین شرایطی با این تعدد زنان در حرمسرای وی چه می گذشت. مسلما فضایی که در این حرمسرا بین زنان حاکم بود، فضای رقابت و امتیازگیری برای کسب قدرت و نفوذ بیشتر بود. این قدرت یا از نسب قاجاری، یا مادر ولیعهد بودن و یا از توجه و علاقه شاه به آنها برمی آمد. ما نام این زنان را با عنوان سوگلی حرم می شناسیم. آنچه در اینجا ارایه می شود به روشن شدن گوشه ای از فضای حاکم بر حرمسرای شاهی کمک می کند؛ اسنادی منحصربه فرد از برخورد شاه با یکی از این زنان قدرتمند و پرنفوذ حرمش یعنی طاووس خانم ملقب به تاج الدوله که تخت طاووس به نام وی نامگذاری شد.
کلید واژگان: قاجار, اسناد, فتحعلی شاه, زنان, طاووس خانم تاج الدوله} -
حضور و فعالیت طریقت نعمت اللهیه در ایران عصر قاجار، سبب ایجاد کنش و واکنش هایی بین این طریقت با دو جریان قدرتمند شریعت و سلطنت گردید. بررسی فراز و فرود های روابط این سه جریان با یکدیگر، یکی از مباحث قابل اعتنا در تاریخ اجتماعی ایران عصر قاجار است. در پژوهش حاضر، تعاملات سه جریان یاد شده با یکدیگر، با عنایت به این که چه عواملی باعث شد طریقت نعمت اللهیه در دوره مورد بحث، دچار رکود و حاشیه نشینی شود و با وجود چنین شرایطی، چگونه توانست به حیات خود ادامه دهد، بررسی شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که سه عامل بیشترین سهم را در این رکود داشته اند؛ سهل انگاری مشایخ طریقت در امر شریعت، حضور عالمان شیعه مخالف طریقت در راس امور دینی کشور و همراهی همه جانبه فتحعلی شاه با علما در مخالفت با نعمت اللهیه. از سوی دیگر، قرار گرفتن عالمان شیعه در راس هرم طریقت هم دلیلی بر ادامه حیات ایشان بوده است.
کلید واژگان: فتحعلی شاه, نعمت اللهیه, حسینعلی شاه}Nematallaheyyeh doctrine in Qajar period created some actions and reactions between the two powerful streams of jurdical and monarchy. Study of the ups and downs of the triple process is one of the significant issues in the social history of the Qajar era. In the present study، three streams mentioned interactions with each other، with regard to the doctrine Nematallahyeh what caused of stagnate and despite this condition، how could survive? The investigator tries to survey it. The findings indicate that three factor have had the largest role in the downturn. Negligence of the Sufi elder relation with judiciary doctrine، Presence of sect of Shiite scholars opposed to Sufism at the apex of the religious affairs and the shah accompanied by opposed clerics versus Nematallahyyeh Sufism، On the other hand، the leadership of Shiite clerics at the top of the mentioned sect was the reason for their continued existence.Keywords: Fath Ali Shah, Nematallahyyeh, HussynAli shah} -
کابل و قندهار از شهرهای هرات در زمان فتحعلی شاه، بر اثر هم سایگی شان با هندوستان و هم زمان نزد شاه قاجار و دولت های انگلستان، فرانسه و روسیه مهم می نمود؛ چنان که قاجارها برای حاکم شدن دوباره ایران بر این مناطق تلاش می کردند. مسئله شورش «خوانین» خراسان و سوء استفاده حاکمان درانی از آشفتگی اوضاع آن جا، عامل موثر در سرکشی آنان در برابر حکومت مرکزی ایران و دست اندازی به دیگر نواحی خراسان بود و فتحعلی شاه و حکم رانان خراسان را به لشکرکشی های پی در پی به هرات واداشت. هراس انگلستان و کمپانی هند شرقی از حملات زمان شاه و جانشینان وی به هند نیز موجب شد که انگلیسی ها برای برقراری روابط دیپلماتیک با دولت قاجار و برانگیختن فتحعلی شاه به در پیش گرفتن سیاستی خصمانه با حاکمان درانی، سفیرانی به ایران بفرستند. این پژوهش با روی کردی توصیفی تحلیلی بر محور این پرسش سامان یافته است که چرا فتحعلی شاه موفق نشد همچون صفویان و نادریان در این مناطق مستقیم نفوذ کند و حاکمان این مناطق نیز از او فرمان نمی پذیرفتند؟ بر پایه یافته های تحقیق، عوامل داخلی و خارجی مهمی همچون اوضاع همواره بی ثبات خراسان و سیاست گریز از مرکز خوانین آن جا، بهره نبردن حکم رانان خراسان از برخی از زمینه های فراهم شده در مواجه با درانیان، هم زمانی سلطنت فتحعلی شاه با مهم شدن هندوستان نزد انگلستان و کمپانی هندشرقی و سیاست دوگانه انگلیسی ها در تحریک دولت قاجار و حکام درانی بر ضد یک دیگر، موانع مهم کام یابی شاه ایران در این باره بوده است.کلید واژگان: فتحعلی شاه, درانیان, هرات, کابل, قندهار, انگلستان, کمپانی هند شرقی}During the reign of Fath Ali Shah, the cities of Herat, Kandahar and Kabul due to their adjacency with India were simultaneously considered as important cities by Shah of Qaiar and British, French and Russian governments. There were also attempts made by the Qajar kings to regain dominance over the regions. The problem of Khorasan Khans riot and misuse of the rulers of Dorrani from the present disturbed conditions were the main causes of their rebellion against the central government of Iran and their aggression to other areas of Khorasan. Such problems compelled Fath Ali Shah and the rulers of Khorasan to make constant military expeditions to Heart. At the same time, England and East India Companys fear of the attacks of Zamanshah and his successors to India made England send ambassadors to Iran for establishing diplomatic relations with Qajar estate and also for provoking Fath Ali Shah to follow an aggressive policy towards Dorrani rulers.
The present research, through using a descriptive-analytical approach, attempts to investigate the reasons for which Fath Ali Shah, contrary to the Safavid and Naderi Shahs, did not succeed at imposing power over these regions and the rulers of these areas were not submitted to him either. The findings of this research reveal that important internal and external factors like unstable, disturbed conditions of Khorasan, independent policies of those rulers, not taking advantage of Khorasan rulers from available conditions in confronting Dorranians, Indias vital importance for England and East India Company contemporary with kingdom of Fath Ali Shah and finally, Englands dual policy in provoking Qajar estate and rulers of Dorrani against each other were among important obstacles in realization of this affair.Keywords: Fath Ali Shah, Dorrani, Herat, Kabul, Kandahar, the British, East India Company} -
پس از روابط پر فراز و نشیب ایران با عثمانی در عصر حکومت های صفوی و افشار، این ارتباط در دوره قاجاریه هم تداوم داشت و در این میان، عوامل تاثیرگذار در روابط دو کشور، از ابتدای تشکیل دولت صفوی تا انقراض قاجار، کم و بیش شبیه به یکدیگر بودند:1) اهمیت عتبات عالیات2)زوار و 3) کردها که در پاره ای از متون با عنوان عشایر سرحدی از آنان نام برده شده است، از مهم ترین این عوامل هستند. در منطقه کردنشین عراق امروزی، امارت بابان قرار داشت و در ابتدای دوره قاجاریه، عبدالرحمان پاشا امیر آن بود. وی در طول نزدیک به سه دهه، به عنوان امیری عثمانی اما با رویکرد ایرانی خواهی و ایران گرایی، بر یکی از مهم ترین نقاط بین دو کشور، حکم می راند. در طول حکمرانی بارها به ایران پناهنده شد و از طرف ایران و با حمایت فتحعلی شاه دوباره به امارت نشست. مکاتبات صورت گرفته بین رجال طراز اول ایرانی و عثمانی به حمایت از او، لشکرکشی ها و جنگ های درگرفته به نفع یا بر ضدش و نیز احترام شایسته ای که در ایران از وی به عمل می آمده است، همگی موید اهمیت جایگاه و اعتبار او در ایران بوده است. علاقه مندی عبدالرحمان پاشا به ایران از یک سو و حمایت این کشور از وی از سوی دیگر از آن جهت حائز اهمیت است که وی بر بخشی از قلمروی عثمانی حکم می راند و بابان به عنوان منطقه ای سرحدی، فقط در مدتی کوتاه به ایران مالیات می پرداخت بنابراین ایرانی-خواهی او از نظرعثمانی ها عملی ناصواب و غیرقابل بخشش بود. به همین جهت در روابط بین دو کشور، اطاعت یا عدم اطاعت پاشای بابان، مساله ای مهم تلقی می شد.
کلید واژگان: فتحعلی شاه, عثمانی, عبدالرحمان پاشا, بابان, روابط ایران و عثمانی}After the vicissitudinous relations between Iran and Ottoman during the Safavid and Afshar dynasties, such relations continued even during the Qajar dynasty. Meanwhile, the factors affecting the relations between the two countries, from the beginning of the formation of the Safavid government to the extinction of Qajar, were more or less the same: 1. the importance of holy shrines. 2. Pilgrims and 3. Kurds who have been referred to, in some texts, as frontier nomads are the three most important factors. In the areas of modern Iraq where Kurds inhabit, Babanemirate was located and at the beginning of the Qajar dynasty, Abd al-Rahman Pasha governed there. For about three decades, he ruled over one of the most significant regions between the two countries, as an Ottoman emir, but with an Iran-oriented approach. During his kingdom, he came as a refugee to Iran several times and was supported by Fath Ali Shah to get back to power again. Correspondences between authoritative Iranian and Ottoman statesmen in order to support him, campaigns and fights for and against him, and the actions done in Iran in respect of him all emphasize his important status and reputation in Iran. Abd al-Rahman Pasha`s interest in, from one side, and Iran`s supportive activities towards him, from the other side, are of critical importance because of several reasons: he ruled over some parts of Ottoman territory and Baban as a frontier region, he used to pay tax to Iran for a short period of time and his interest in Iran was considered ungracious and unforgivable to Ottomans. For all these reasons, the relations between the two countries (obedience and disobedience of the Pasha of Baban) are valuable issues.Keywords: Fath Ali Shah, Ottoman, Abd al Rahman Pasha, Baban, Relations} -
فصلنامه تاریخ، پیاپی 26 (پاییز 1391)، صص 60 -77روند تغییرات سریع ناشی از توسعه در کشورهای اروپایی موجب شکافی عظیم میان این دولت ها با کشور ایران گردید. نا آگاهی و دور بودن حکومت ایران از این تغییرات بیشتر بر تعمیق شکاف می افزود. تکوین دولت های مطلقه که در روند تامین توسعه ی اقتصادی و صنعتی و نظامی هدف های استعماری را نیز تعقیب می کردند همراه با ضعف شدید حکومت قاجاری در زمان فتحعلی شاه، ایران را در وضعیتی کاملا طمع گونه برای این دولت ها قرار داد. تاریخ معاصر ایران از این زمان به این سوی تماما حکایت تعدی و چپاولی است که دوسویه ی زیاده خواهی بیرونی و مقهور بودگی درونی دارد. در این میان امپراطوری روسیه که در رقابت با امپراطوری بریتانیا از گذشته ی دور هدف های توسعه ارضی در ایران را دنبال می کرده است ضعف و بی خبری حاکمیت و نابسامانی و عقب ماندگی کشور را مناسب قصدمندی تعدی طلبانه خویش دانست و به غفلت دربار ایران این کشور را دچار جنگی ساخت که از ابتدا عقلا و اهل خرد سرانجامش می دانسته و می شناختند. سران حکومت نیز در اوان و اواسط جنگ دریافتند که در مهلکه ای پر فاصله که به تدریج شناخته بودند افتاده اند. ساختار ماهیتا متمایز نظامی و مدرن حرفه ای روسیه با ساختی کاملا ایلیاتی سنتی ایران درگیر دو جنگ طولانی شد. عواملی همچون درگیری روسیه در دو جبهه دیگر، منازعات جنگ اول را طولانی ساخت؛ با این حال این کشور به عمده خواسته های تصرف گرایانه و اشغال گرایانه اش دست یافت. در جنگ دوم روسیه آن منازعات با فرانسه و عثمانی را نداشت، تجربه ی شکست در جنگ پیشین نیز به مصداق درماندگی آموخته شده سلب جرات از ایرانیان کرده بود و اطلاع نسبی بر فاجعه و خطر پیش رو که اینک دیگر برای فتحعلی شاه و عباس میرزا نیز درونی شده بود، بدون تجهیزات مقابله ای جنگی، تنها بر ترس و اضطراب و ناامنی و تزلزل می افزود. از این رو در این جنگ سرعت پیروزی روسیه برق آسا بود و عهدنامه ترکمان چای محصول این مقابله ی کاملا نابرابر بود که به مراتب نسبت به جنگ اول قابل اجتناب می نمود. در این مطالعه ضمن مقایسه دو سیستم نظامی کاملا متفاوت ایران و روسیه، به شرایط دو کشور و نقش دیگر نیروهای مداخله گر که در تناسب با هدف های استعماری خود به موضوع جنگ ها می نگریستند، و قدرت راهبری جنگ در دو کشور، و تحلیل ثمرات این دو رخداد شوم مبادرت شده است.کلید واژگان: جنگ های ایران و روس, فتحعلی شاه, عباس میرزا, اصلاحات نظامی}
-
دارالشفا، یکی از ابنیه مجاور حرم حضرت معصومه(س) است که در شمال مدرسه فیضیه قرار دارد. قدمت مکانی که دارالشفا در آن ساخته شده است، به دوره صفویه و سلطنت شاه عباس دوم می رسد. با روی کار آمدن قاجاریه و در دوران سلطنت فتحعلی شاه، اقدامات عمرانی در قم سرعت بیشتری گرفت و فتحعلی شاه در پی این اقدامات، دارالشفا را گسترش داد و آن را به صورت بیمارستانی برای زوار حرم حضرت معصومه(س) و مردم قم در آورد. در طی دوران بعد از مرگ فتحعلی شاه، چند سالی به همت کامران میرزا نایب السلطنه دارالشفا همچنان کارکردی بیمارستانی داشت؛ ولی بعد از مرگ این شاهزاده قاجاری، دارالشفا به صورت مدرسه علوم دینی درآمد. در دوره پهلوی و با تلاش های حاج شیخ عبدالکریم حائری، موسس حوزه علمیه قم، به حجرات دارالشفا افزوده شد و کاملا در اختیار طلاب علوم دینی قرار گرفت.
کلید واژگان: دارالشفا, فتحعلی شاه, عمران, مریض خانه, مدرسه}Daralshafa, which is located in the north of Feizie school, is one of the buildings adjacent to the holy shrine of Hazrat-e Masume(PBUH).The place in which Daralshafa is located belongs to the Safavid period and the second Shah Abbas's reign. When Qajar came on power and during the reign of Fath Ali shah civil development became rapid in Qom and Fath Ali shah expanded daralshafa and made it a hospital for pilgrims and people of Qom. With the efforts of Kamran Mirza, the regent of daralshafa,, the place was used as hospital for some years During the period after the death of Fath Ali shah. But after the death of this Qajar prince the place changed to a seminary. In Pahlavi period and with the efforts of Sheikh Abdul-Karim Haeri, founder of the Qom seminary, chambers were added to daralshafa and it became dedicated to seminarians.Keywords: Daralshafa. Fath Ali Shah. Civil. Hospital. Seminary} -
مطامع روس ها در قفقاز و دست اندازی به آن و تقابل این امر با سیاست قاجارها و نخبگان ایرانی برای احیای مرزهای تاریخی ایران در این منطقه، سبب ساز آغاز دوره ی اول جنگ های ایران و روس گردید. این نبردها با بی خبری حکم رانان ایرانی از سیاست بین المللی، ضعف نظامی و دخالت انگلیسی ها، به قرارداد گلستان و جدایی بخش وسیعی از مناطق ایرانی - شیعی از قلمرو سرزمینی ایران منجر گردید. اما حکومت قاجار، به ویژه رجال دارالسلطنه ی تبریز و عباس میرزا، که خود را بازنده و فریب خورده در قرارداد گلستان می دانستند، تلاش های دیپلماتیک خود را برای بازپس گیری سرزمین-های از دست رفته آغاز نمودند. شکست دیپلماتیک در این مسیر، سبب روی آوری قاجارها به تلاش نظامی با پشتوانه ی اندیشه ی جهادی روحانیان برای بازپس گیری مناطق از دست رفته گردید.
در این مقاله، با بهره گیری از روش تحلیلی- تاریخی به تبیین علل و عوامل آغاز دوره ی دوم جنگ های ایران و روسیه در سال 1241ق پرداخته می شود. آغاز این نبردها به دلیل تلاش قاجارها، به ویژه عباس میرزا، برای بازپس گیری مناطق از دست رفته بر اساس معاهده ی گلستان بود. لذا، فتحعلی شاه و عباس میرزا، با دعوت روحانیان به ایران و گرفتن فتوای جهاد از آن ها و دخالت مستقیم ایشان در نبردها، خواستند حمایت و پشتیبانی مالی و نظامی نخبگان و مردم عادی جامعه ی ایران را در این جنگ ها به دست آورند و با فرمان دهی خود، به نبردشان علیه روس ها مشروعیت بخشند.کلید واژگان: جنگ های ایران و روسیه, قفقاز, عباس میرزا, فتحعلی شاه, میرمحمد مجاهد}Rusians’ greeds in Caucasus and encroaching upon it and its confrontation with Qajar Iranian elites’ policy to revive Iran’s historical frontiers in the area‚ caused starting Iran - Rusia’s wars first period.Iranian rulers being ill – informed of international policy‚ military infirmity and the English interference‚ led to Goledtan Agreement and separation a larg part of Iranian - Shiite’s areas from Iran territory. But Qajar Govermment‚ specially dignitaries and Abbasmirza in Tabriz Court considered themselves the loser and beign deceived in Golestan Agreement‚ started their diplomatic efforts to take missed lands back. Diplomatic defeat in the way‚ caused Qajars turn to military endeavours by backing of the clerics’ crusading (jihadi) idea‚ to take the lost areas back.In this article‚ we‚ in an analytical – historical method, try to explanate the causes and reasons of starting Iran - Rusia’s second period wars in 1241 A.H. The wars started‚ because the Qajars‚ specially Abbasmirza‚ tried to take missed‚ areas on the basis of Golestan Agreement‚ back. Therefore‚ fath – ali Shah and Abbasmirza tried to ontain the Iranian elites’ and common people’s fiscal – military supporting‚ by inviting the clergy to Iran and receiving them a crusade religious edict (fatwa) and their direct interfering in the wars and by their commanding give legitimacy to the wars against Rusians.
Keywords: Iran, Rusia's Wars‚ Caucasus‚ Abbasmirza‚ Fath – ali Shah‚ Mir Mohammad Mojahed}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.