به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « محمدشاه قاجار » در نشریات گروه « تاریخ »

تکرار جستجوی کلیدواژه «محمدشاه قاجار» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • جعفر آقازاده*، سجاد حسینی، مژگان حاجی پور

    فتحعلی شاه با اعمال سیاست انتصاب فرزندانش به حکومت ایالات و ولایات، قدرت خاندان خود را در سرتاسر ممالک محروسه ایران بسط داد. این روش حکمرانی سبب رقابت تنگاتنگ شاهزادگان حکمران به ویژه فرزندان ارشد بر سر ولیعهدی شد. در این میان حسینعلی میرزا با لقب فرمانفرما به حکومت فارس و مناطق جنوبی ایران منصوب شد. مساله این است که حسینعلی میرزا چه جایگاهی در منازعات تاج خواهی فرزندان فتحعلی شاه داشت؟. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با رویکردی تحلیلی، جایگاه و عملکرد حسینعلی میرزا در منازعات جانشینی دوره فتحعلی شاه و اوایل محمدشاه مورد بررسی قرار گیرد. یافته ها نشان می دهد حسینعلی میرزا با بهره گیری از موقعیت، ثروت و میراث باستانی ایالت فارس خود را به یکی از قدرتمندترین شاهزادگان کشور و مدعی ولیعهدی تبدیل کرد. پس از معاهده ترکمانچای که اقتدار فتحعلی شاه و عباس میرزا ولیعهد کاهش یافت، سیاست های گریز از مرکز او بیشتر شد. با مرگ عباس میرزا، حسینعلی میرزا به رقابت با محمدمیرزا بر سر مقام ولیعهدی برخاست و با مرگ فتحعلی شاه این رقابت را شدت بخشیده و در شیراز با عنوان حسینعلی شاه خود را پادشاه ایران معرفی کرد.

    کلید واژگان: حسینعلی میرزا, ایالت فارس, فتحعلی شاه, عباس میرزا, رقابت جانشینی, محمدشاه قاجار}
    Jafar Aghazadeh *, Sajad Hoseini, Mojgan Hajipour

    By applying the policy of appointing his children to states and provincial governments, while expanding his dynasty power throughout Iranian lands, Fath-Ali Shah Qajar created an intense competitive atmosphere among the Qajar ruling princes. The competitions among the three powerful and power-seeking princes of Fath Ali Shah (born in 1203 AH / 1789 AD), i.e. Mohammad Ali Mirza, Abbas Mirza, and Hossein Ali Mirza - were more pronounced. Hossein Ali Mirza was appointed as the governor of Fars and southern regions of Iran under the name of Farmanfarma, ruling in the area until the kingdom of Mohammad Shah. His establishment in Fars led him to be influenced by the ancient kings and Muslim rulers of Fars. During this affectedness of Shiraz court, he took the royal glamorousness and grandeur, and the princes ruling Fars thought of ruling the whole Iranian lands. Until the second period of the Russo-Persian War, Hossein Ali Mirza had always obeyed the central government and demonstrated this citizenship by constantly sending taxes to Tehran. But since then, when the authority of the Shah and Abbas Mirza, the Crown Prince, collapsed, his centrifugal policies increased. He disobeyed the central government by expulsion of Nouri family which was affiliated to the Tehran court, and not paying taxes regularly. After the death of Abbasmirza, Hossein Ali Mirza rose to the position of crown prince against Mohammad Mirza and intensified the competition after the death of Fath Ali Shah, declaring himself the official king of Iran in Shiraz. In spite of the support of the Russian and British governments over the reign of Mohammad Shah and the internal disputes of Fars, Hossein Ali Mirza was defeated by his crowned nephew, Mohammad Shah and surrendered. Via a descriptive-analytical approach, the present study aims to present Hussein Ali Mirza's political-military achievements in Fars to examine his position and role in the early Qajar succession competitions.

    Keywords: Hossein Ali Mirza, Fath-Ali Shah Qajar, clan, tribal goverment}
  • محمد مهدی مرادی خلج، هادی پیروزان
    پس از دوران رنج و محنت صوفیان نعمت اللهی در دوران فتحعلی شاه قاجار، به تخت نشستن محمد شاه قاجار نویدبخش پایان سختی ها و مشکلات این طریقت در ایران بود. دو شعبه کوثرعلیشاهی و مست علیشاهی سعی کردند از بستر ایجاد شده در این دوره هرکدام به گونه ای متفاوت برای دستیابی به موقعیت و جایگاهی بهتر بهره ببرند.از این رو مسئله اصلی تحقیق حاضر نیز چگونگی عملکرد نظری و عملی این دو شعبه طریقت نعمت اللهیه به منظور دستیابی به جایگاه سیاسی اجتماعی مناسب و تقابل با موانع نظری و عملی موجود در این دوره است. نتایج تحقیق که بر اساس منابع تاریخی و طریقتی بهدست آمده است، بیانگر آن است که شعبه کوثرعلیشاهی علی رغم شرایط موجود تلاشی در جهت تغییر ساختارهای دینی و سیاسی انجام نداد. اما شعبه مست علیشاهی در برآورده کردن این مهم دست به اقدامات نظری و عملی زد؛ هرچند که به نتیجه ای نرسید.
    کلید واژگان: تصوف نعمت اللهی, تشیع, قرن نوزدهم, محمدشاه قاجار, قاجاریه}
    Mohammad Madhi Moradi Khalaj, Hadi Piroozan
    The enthronement of Mohammad Shah Qajar promised Nematollahi Sufis the end of difficulties they experienced during the reign of Fathali Shah and their problems in Iran. Kowsaralishahis and Mastalishahis, as two branches of this doctrine, each tried to benefit a better position in those situations. The quality of theoretical and practical operation of these two branches of Nematollahi doctrine to reach a suitable socio-political position and the way they selected to remove the theoretical and practical barriers is the main issue of present research. The results, obtaind on the basis of historical and doctrinal sources, show that Kowsaralishahis didnt try to change the religious and political structures despite the existing conditions. But Mastalishahis had accomplished some inconclusive theoretical and practical actions to reach this important aim.
    Keywords: Nematollahi Sufism, Shiism, Nineteenth Century, Mohammad Shah Qajar, Qajar Dynasty}
  • محمد نبی سلیم
    عصر قاجار یکی از دوره های کامیابی دولت های بزرگ استعمارگر در ایران بوده است. جداسازی بخش هایی از ایران از طریق تجاوز نظامی یا کمک به تجزیه طلبان در دستور کار دولت هایی چون روسیه و انگلستان قرار داشت. از اواخر دهه 1820 میلادی، برای زمامداران انگلیسی هند، ایجاد حریم امنیتی در مرزهای شرقی ایران ضروری شد و آنها برای ایجاد اختلاف میان اتباع شرقی دولت ایران و حکومت مرکزی بسیار کوشیدند. هدف این نوشتار بررسی مناسبات نابرابر ایران و انگلستان در دوران زمامداری سومین پادشاه قاجار است. دورانی که اگرچه مسئله هرات بارزترین وجه آن به نظر می آید، پیامدهای ناشی از برخورد خشونت بار بریتانیا با ایران؛ یعنی ایجاد آشوب و تزلزل سیاسی نیز کم نبود و از هر جهت می توان آنها را بررسی کرد.
    کلید واژگان: روابط خارجی, محمدشاه قاجار, انگلستان, هرات, شورش ها}
  • خدیجه رضویان
    سیاستهای توسعه طلبانه بریتانیا در خلیج فارس از سده هجدهم میلادی تا جنگ جهانی اول مراحل گوناگونی را دربرمی گیرد که در بررسی آن، توجه به سیاست بریتانیا در برابر هند و اروپا ضرورت دارد. انگلیس از سده نوزدهم میلادی به بعد سیاست تجاری خود را با نفوذ سیاسی در قدرتهای حاشیه خلیج فارس از جمله ایران دوره قاجاریه آغاز کرد. اندیشه تجارت آزاد و صدور کالا به بازارهای سرزمینهای شرقی، جذب سرمایه و ثروت، دفاع از منافع تجاری خود در هند و...، سبب اهمیت منطقه خلیج فارس برای بریتانیا شد، چنانچه در جریان کوششهای نظامی محمدشاه قاجار و ناصرالدین شاه قاجار برای تجدید حاکمیت ایران بر هرات طی دو لشکرکشی در سالهای 1254ق/1838م و 1273ق/1856م بریتانیا به ایران حمله کرد و با انعقاد معاهده صلح پاریس و تحمیل شرایط خصمانه به ایران جنگ خاتمه یافت و از نفوذ ایران در افغانستان «یعنی مدخل ورودی به هند» جلوگیری شد.
    کلید واژگان: خلیج فارس, هرات, بریتانیا, محمدشاه قاجار, ناصرالدین شاه قاجار}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال