به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

بامداد خمار

در نشریات گروه ادبیات و زبان ها
تکرار جستجوی کلیدواژه بامداد خمار در نشریات گروه علوم انسانی
تکرار جستجوی کلیدواژه بامداد خمار در مقالات مجلات علمی
  • میثم خلیلی نژاد*، نگار داوری اردکانی
    در این پژوهش تلاش شده است که مطالعات زبانشناختی در تحلیل رمان با استفاده از تحلیل گفتمان انتقادی بکار گرفته شود. تحلیل گران گفتمان انتقادی به بررسی آن مولفه های گفتمانی می‏پردازند که ساز و کارهای پنهان زبان در جهت حفظ سلسله مراتب قدرت می‏باشند و برخلاف بررسی‏های توصیفی- صوری از زبان، معتقدند که زبان نیت‏مند است و در جهت حفظ نابرابری‏ها و سرکوب‏ها و یا مبارزه با آنها به کار گرفته می‏شود. در این پژوهش، رمان «بامداد خمار» نوشته‏ی فتانه حاج سید جوادی براساس شاخص های برگرفته از ون لیوون (2008) شامل فعال نمایی و منفعل نمایی، نام‏دهی و طبقه بندی کردن، هویت بخشی و کارکرددهی، تفکیک کردن و باردهی مضاعف مورد بررسی قرار گرفته است. با این روش آشکار می گردد که چگونه تحلیل رمان براساس شاخص های به کاررفته در این پژوهش می تواند به فهم خواننده از نظرات نویسنده در مورد طبقات اجتماعی و زنان یاری رساند.
    کلید واژگان: بامداد خمار، ون لیوون، جنسیت، تحلیل گفتمان انتقادی، حاج سید جوادی، زبانشناسی اجتماعی
    Meisam Khalilinejad *, Negar Davari Ardakani
    In this research, we try to apply linguistics studies to the analysis of novels through critical discourse analysis. Critical discourse analysts take into consideration those elements of discourse that are hidden medium in order to preserve power hierarchy. Contrary to descriptive-formal survey of language, they contend that language can be used intentionally to support dominance, inequality and struggle against them as well. The novel Bamdad-e Khomaar (The dawn of lassitude) by Fattaneh Haj Seyyed Javadi is analyzed based on Theo Van Leeuwen’s research tools namely activation and passivation, nomination and categorization, identification and functionalization, differentiation, and over determination. The research demonstrates how the analysis of the novel based on linguistic research tools, which were used in this research, can help readers to understand the opinions of the novelist regarding both social classes and women.
    Keywords: Dawn Of Lassitude, Van Leeuwen, Gender, Critical Discourse Analysis, Haj Seyyed Javadi, Sociolinguistics
  • فروزان شهرکی، عبدالباسط عرب یوسف آبادی*، علی اصغر حبیبی

    ارتباطات غیرکلامی به عنوان یکی از شاخه های روان شناسی گستره وسیعی از فعالیت های اندامی بدن را دربرمی گیرد که به آن زبان بدن می گویند. این زبان که شامل پیام هایی است که افراد با نگاه ها، حالات چهره و ژست ها منتقل می کنند، در متون ادبی به درک و فهم خواننده از متن کمک می کند. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است زبان بدن در رمان ایام معه (1960م) از کولیت خوری و بامداد خمار (1395ش) از فتانه حاج سیدجوادی با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد. نتایج حاکی از این است که زبان بدن در هر دو رمان تقریبا کارکردی یکسان دارد (12% ایام معه و 10% بامداد خمار). از آن جا که مفاهیمی چون خوشحالی، خشم، ترس و اضطراب در رفتارهای غیرکلامی شخصیت های زنانه دو اثر نمود زیادی دارد، این مفاهیم در زبان چهره شخصیت ها (67% ایام معه و 55% بامداد خمار) بازتاب گسترده ای یافته است. این میزان کارکرد زبان چهره بدان جهت است که معمولا این بخش از بدن در هنگام ارتباط، بیشتر قابل استفاده و قابل رویت است.

    کلید واژگان: روابط غیرکلامی، زبان بدن، حالات چهره، رفتارهای حرکتی، ایام معه، بامداد خمار
  • رضا نکویی*، کاووس حسنلی، سعید حسام پور

    کانونی سازی ها با امکانات و محدودیت های روایی خود از مهم ترین عناصر در ایجاد تعلیق و غافلگیری به شمار می روند. در این مقاله، با رویکردی مبتنی بر سنت های صوری و محتوایی در تحلیل گفتمان روایی، به دنبال بررسی و یافتن امکانات و محدودیت های روایی انواع کانونی سازی در ایجاد تعلیق و غافلگیری و بیان دلیل زیبایی شناسی استفاده از یک کانونی سازی غالب در رمان بامداد خمار هستیم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کانونی سازی های بیرونی و درونی به صورت متناوب از امکانات و محدودیت های روایی خاص و مشترکی در توزیع اطلاعات روایی استفاده می کنند که تعلیق و غافلگیری را در در این رمان به وجود می آورند. براین اساس، امکانات روایی آغاز از میانه، تعلیق اشیاء، روایت درونه ای و پیرنگ باز، مختص کانونی سازی بیرونی و امکانات و محدودیت های روایی روایت رمان به شیوه ی داستان های موازی، نقض نهی، کشمکش درونی، کانونی سازی درونی چندگانه، تک گویی نمایشی، محدودیت مکانی کانونی ساز و تعلیق پس از غافلگیری، مختص کانونی سازی درونی هستند. همچنین، طرح پرسش های تلویحی در صحنه ی آغازین رمان و بخش های دیگر آن، هم سازه اندیشی، پیشواز زمانی، بازگشت به گذشته، کشمکش بیرونی و کشمکش در مکالمه، امکانات روایی مشترک کانونی سازی های بیرونی و درونی در ایجاد تعلیق هستند. در این رمان، غافلگیری فقط در حوزه ی کانونی سازی درونی صورت می گیرد؛ زیرا فقط این کانونی ساز با تغییر ناگهانی فرآیند توزیع اطلاعات روایی به خواننده یا هریک از کنشگرهای رمان اطلاعات اضافی می دهد. همچنین، کمک به تسریع غلبه ی جهت گیری ایدئولوژیکی کانونی ساز درونی با همکاری شگردهایی مانند فرآیند همدلی، یکی از مهم ترین دلایل زیبایی شناسی استفاده ی بیشتر از کانونی سازی درونی در رمان بامداد خمار است.

    کلید واژگان: روایت شناسی، کانونی سازی بیرونی، کانونی سازی درونی، تعلیق، غافلگیری، بامداد خمار
    Reza Nekoei*, Kavoos Hasanli, Saeed Hesampoor

    The focalizations with their validity facilities and limitations are considered as the most significant elements in creating suspense and surprise. In this article, with an approach based on the face and content traditions in the analysis of validity discourse, we seek to examine and find the validity facilities and limitations of types of focalization in creating suspense and surprise and stating the aesthetical reason of using one dominant focalization in the novel Bamdad-e Khomar.

    Keywords: Narratology, External Focalization, Internal Focalization, Suspense, Surprise, Bamdad-e Khomar
  • حسین قربانپور، رقیه اشکبوس ویشکایی
    زنان تنها در شرایطی می توانستند آثار ادبی خود را منتشر کنند که جایگاه اجتماعی خاص خود را داشته باشند. برای دستیابی به این جایگاه، حرکتی پایه ریزی شد که در نهایت به جنبشی تحت عنوان فمینیسم منجر شد. از زمانی که زنان پا به عرصه اجتماع و فعالیت های ادبی گذاشتند، در بررسی آثار ادبی، پژوهش-هایی مبنی بر ویژگی های نوشتاری آنان شکل گرفت. در این پژوهش دو رمان برجسته معاصر (بامدادخمار از فتانه حاج سیدجوادی) و (چراغ ها را من خاموش می کنم از زویا پیرزاد) با توجه و تاکید بر مولفه ها و ویژگی های نگارش زنانه، به روش تحلیلی– توصیفی بررسی شده است؛ با این هدف که بدانیم آیا این نویسندگان زن، در خلق اثر خود، تحت تاثیر گرایشات فمینیستی قرار گرفته اند یا خیر؟ در خلال بررسی آثار مورد مطالعه، این نتایج حاصل شد: رمان بامداد خمار اغلب ویژگی هایی را که برای فرم داستانی زنانه (زنانه نویسی) و نیز مضامینی که برای داستان های زنان برشمرده اند، در خود جای داده است. این اثر بر وجود نگرش مردسالارانه در جامعه تاکید دارد و ضمنا زنان را ناچار به تن دادن به آن به جهت داشتن آرامشی هرچند ظاهری، می داند. نویسنده رمان چراغ ها را من خاموش می کنم آگاهانه اغلب ویژگی های نوشتار زنانه را برگزیده و به کار گرفته است. همچنین اثر نشان دهنده دیدگاه فمینیستی نویسنده به جامعه و زنان است و علی رغم آن که نسبت به برخی مسائل اجتماعی و سیاسی بی اعتنایی نشان می دهد، معتقد به تغییر در زندگی زنان است. دیدگاه سیاسی نویسنده نسبت به فعالیت زنان آشکار است.
    کلید واژگان: چراغ ها را من خاموش می کنم، بامداد خمار، نوشتار زنانه، نقد فمینیستی
    when women were opening their social status,women,s work was published and this move eventually led to the feminist movement.in this study after the introduction of feminist literary criticism and its objectives the persian modern novel from two authers reviewed on the base of this method.in this review these results were obtained:both of the novel have a feminist style ,BAMDAD-E- KHOMAR while present the patriarchal attitude,confirms that attitude and despite having a feminine style feature,it can not be called a work of feminsst.CHERAGHHA MAN KHAMUSH MIKONAM , IN THIS novel author with the full khnowledge uses a feminine style features also this work present feminine attitude,s author towards society and women.and despite the in different to political and social issuse. it is belived that change in women,s iives..and despite the in different to political and social issuse. it is belived that change in women,s iives.and despite the in different to political and social issuse. it is belived that change in women,s iives.
    Keywords: Criticism, persian modern novel, Cheraghha ra Man Khamush Mikonam, BAMDAD-E- KHOMAR
  • امیرحسین صادقی
    مقاله حاضر به موضوع روابط قدرت و چگونگی حفظ آن در رمان بامداد خمار بر اساس نظریات آلتوسر(Althusser) (1990-1918) اندیشمند فرانسوی می پردازد. به باور آلتوسر فرایند حفظ قدرت به دو شکل صورت می پذیرد. در دوره ما قبل مدرن، حکومت ها با توسل به دستگاه های سرکوب گر (suppressive apparatuses) همچون ارتش، زندان، و... قدرت خود را حفظ می کردند اما، در دوره مدرن شیوه حفظ قدرت، نامحسوس و از طریق دستگاه های ایدئولوژیکی (ideological apparatuses) همچون آموزش، ادبیات و... صورت می پذیرد. رمان بامداد خمار روایت مسیر هشتاد ساله تغییر جامعه ایرانی از یک جامعه سنتی به مدرن است. به همین دلیل به روشنی می توان روند تغییر شیوه حفظ قدرت، از شکل سنتی خشن به شکل نامحسوس و ایدئولوژیک مدرن را در آن دید. مهمترین محمل تجلی قدرت در جامعه ایرانی خانواده و مصداق عینی نمود این قدرت، پدرسالاری است. نوشته حاضر به بررسی چگونگی حفظ این نمود قدرت (پدر سالاری) در رمان بامداد خمار می پردازد. در مقاله حاضر با تکیه بر عناصر داستانی در این رمان استدلال شده است که این رمان پیش از آن که داستانی رمانتیک باشد، روایتی است درباره روابط قدرت در جامعه ایرانی از دوران سنتی تا دوره مدرن.
    کلید واژگان: بامداد خمار، حاج سید جوادی، ایدئولوژی، پدر سالاری، مصادره به مطلوب، آلتوسر
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال