جلال الدین محمد مولوی
در نشریات گروه ادبیات و زبان ها-
نشریه پژوهش های میان رشته ای زبان و ادبیات فارسی، سال سوم شماره 1 (پیاپی 5، بهار و تابستان 1403)، صص 203 -236
تصمیم گیری نقشی محوری در حیات فردی دارد و این مسئله از سوی اندیشمندان مورد توجه ویژه است. نظریات در حیطه تصمیم گیری بر پیش فرض هایی بنا شده اند، پیش فرض هایی که ریشه در تفاوت مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی دارد. به همین جهت بررسی موضوع با اهمیتی چون تصمیم گیری با مراجعه به متون ایرانی-اسلامی حائز اهمیت است. واکاوی مولفه های زمینه ای تصمیم گیری بر اساس اندیشه جلال الدین محمد مولوی، هدف اصلی این پژوهش است. در این پژوهش مضامین، مفاهیم و مقوله های مرتبط با مولفه های زمینه ای تصمیم گیری بر اساس اندیشه جلال الدین محمد مولوی از طریق بررسی و تحلیل در مثنوی معنوی مولانا شناسایی می گردد. این پژوهش از منظر ماهیت روش، اکتشافی توصیفی و از منظر شیوه تحلیل، تحلیل مضمون است. در مرحله کدگذاری توصیفی پس از مقایسه مستمر داده ها 312 کد توصیفی ارائه گردید. در مرحله دوم (کدگذاری تفسیری) فهرست 43 کد تفسیری ایجاد شده بیان گردید. در مرحله سوم با نزدیک کردن مقوله ها برای توضیح مفاهیم، 11 مضمون فراگیر بیان گردید. واکاوی مولفه های زمینه ای موثر بر تصمیم گیری بر اساس اندیشه جلال الدین محمد مولوی می تواند سبب غنی تر شدن چارچوب های مطرح شده در زمینه تصمیم گیری گردد.
کلید واژگان: تصمیم گیری، جلال الدین محمد مولوی، هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسیDecision-making plays a pivotal role in individual life, and this issue has garnered special attention from scholars. Theories in the field of decision-making are based on assumptions that stem from differences in ontological and epistemological foundations. Therefore, it is important to examine such a significant issue as decision-making by referring to Iranian-Islamic texts. The main goal of this study is to explore the contextual components of decision-making based on the thought of Jalal al-Din Muhammad Rumi. In this research, themes, concepts and categories related to the contextual components of decision-making, based on the thought of Jalal al-Din Muhammad Rumi, are identified through the study and analysis of Rumi's Masnavi Manavi. This study is exploratory and descriptive in nature and utilizes thematic analysis as its primary analytical method. In the descriptive coding stage, after continuous comparison of the data, 312 descriptive codes were presented. In the second stage (interpretive coding), a list of 43 interpretive codes was created. In the third stage, by bringing the categories closer together to explain the concepts, 11 overarching themes were expressed. The examination of contextual components affecting decision-making based on the thought of Jalal al-Din Muhammad Rumi can enrich the frameworks proposed in the field of decision-making.
Keywords: Decision Making, Jalaleddin Mohammad Mowlavi, Ontology, Epistemology, Anthropology -
رویکرد استعاری به عنوان ابزار تحلیلی متن، رویکردی جدید و زبان شناسانه است که لیکاف و جانسون آن را با اصطلاح استعاره مفهومی مطرح کردند. نظریه ی آنان این است که استعاره ابزاری برای اندیشیدن و تفکر است که در زندگی انسان جریان دارد و افراد به کمک آن مفاهیم انتزاعی و حسی را محسوس و ملموس می کنند. عشق از مهم ترین مفاهیم انتزاعی زندگی و جهان بینی بشر است که در متون ادبی و عرفانی با تعابیر گوناگون استعاری به کار رفته است. جلال الدین محمد بلخی معروف به مولانا و عبدالقادر بیدل دهلوی ازجمله عارف شاعرانی هستند که اشعارشان حول محور عشق می گردد و از استعاره های مفهومی عمیق و زیبایی در قلمرو عشق بهره بردند. این رساله به بررسی استعاره ی مفهومی عشق و تحلیل آن در مثنوی معنوی مولوی و غزلیات بیدل دهلوی می پردازد. مبنای نظری این رساله، نظریه لیکاف و جانسون درباره ی استعاره است. همه ی استعاره های مفهومی که حول نگاشت عشق در دو اثر موردنظر به کار رفته بود به روش توصیفی تحلیلی بررسی شد و این نتیجه به دست آمد که هردو شاعر در مفهوم سازی عشق از حوزه های ملموس مکان ها (دریا و محیط)، مفاهیم عینی (آتش، صیاد، شعله، شمع و...) و برخی مفاهیم دیگر بهره برده اند. هردو عشق را بر زهد ترجیح می دهند. هردو عشق را ازلی ابدی می دانند و عشق را منشا پیدایش عالم و انسان می خوانند. عقل را در شناخت عشق ناکام می شناسند و هرکسی را محرم عشق نمی دانند و می گویند هرکس که در عشق فانی شود به بقای ابدی رسیده است.کلید واژگان: عشق، استعاره مفهومی، جلال الدین محمد مولویThe metaphorical approach as a textual analysis tool is a new and linguistic approach that Likoff and Johnson coined as a conceptual metaphor. Their theory is that metaphor is a tool for thinking and thinking that flows in human life and with the help of which individuals make abstract and sensory concepts tangible and tangible. Love is one of the most important abstract concepts of human life and worldview that has been used in literary and mystical texts with various metaphorical interpretations. Jalaluddin Mohammad Balkhi, known as Maulana and Abdul Qadir Bidel Dehlavi, are among the mystics-poets whose poems revolve around love and use deep and beautiful conceptual metaphors in the realm of love. This treatise examines the conceptual metaphor of love and its analysis in Rumi's spiritual Masnavi and Biddle Dehlavi's lyric poems. The theoretical basis of this treatise is Lycoff and Johnson's theory of metaphor. All the conceptual metaphors used around the mapping of love in the two works were studied descriptively-analytically and it was concluded that both poets in conceptualizing love from the tangible domains of places (sea and environment), objective concepts (fire, hunt, Flame, candle, etc.) and some other concepts have benefited. Both prefer love to asceticism. Both consider love to be eternal and call love the origin of the universe and man. The intellect is considered to have failed in recognizing love, and not everyone is considered a confidant of love, and it is said that whoever dies in love has attained eternal survival.Keywords: love, conceptual metaphor, Jalaluddin Mohammad Mawlawi
-
در این مقاله ابتدا درباره روایت، رمان، چندبعدی و چندآوایی آن، زاویه دید، روایت گیر، راوی، نویسنده ضمنی، شخصیت پردازی، و… از نظریه پردازان رمان و ساختار روایی آن مانند باختین، رابرت اسکولز، کریستف بالایی، رامان سلدن، پیتر ویدوسون و پیرو زیما یاد کرده ایم. در نقد متن و تحلیل گفتمان شخصیت ها در شکل-گیری روایت، تغییر وضعیت، گفتمان، صحنه پردازی و دیگر مولفه های داستان و روایت از نظریات تزوتان تودوروف، مایکل تولان نیز بهره برده ایم. سپس داستان «پیر چنگی» جلال الدین مولوی براساس ساختار روایی، بازخوانی، نقد و تفسیر شده است. مولوی در طرح و پیرنگ داستان از داستان، داستان ضمنی و روایت (براساس اسناد اسلامی) بهره گرفته و سعی در بازسازی نمادین اندیشه و آرای خود کرده، وضعیتی را که اندیشه و عرفان او در جهان داشت، ترسیم کرده است. «پیر رامشگر چنگی» هسته اصلی داستان را تشکیل می دهد. در این منظومه روایی و رمان، مهم ترین تنش و ناپایداری که در متن روایت وجود دارد، حول وضعیت پیرمرد رامشگر می گردد و هسته مرکزی تئوری و ایده شاعر را تشکیل می دهد.
هدف عمده پژوهش، بازخوانی، نقد و تفسر متن «پیر چنگی» براساس روایت شناسی و ساختار رمان است. چون «پیر چنگی» رمان محسوب می شود و ساختار آن روایی است.کلید واژگان: جلال الدین محمد مولوی، پیر چنگی، ساختار روایی، تحلیل روایی، نقد متن و بازخوانیIn this paper about the story, novel, multidimensional, and its polyphonic, point of view, narratee, the narrator, the author implied, characterization, and narrative structure of the novel and its theorists such as Bakhtin, Robert Scholes, Christophe balayi, Raman Selden Peter Vydvsvn've and Pirro Zima learned. In a review of text and discourse analysis in the formation of narrative character, status changes, dialogue, setting, and other components of story and narrative ideas, Tezotan Todorov, Michael Tulane also have benefited. The story of "pire Changi" Jalaluddin Rumi on the basis of narrative structure, reviewing, criticism and interpreted. Rumi plan and plot of the story, the story implied narrative (based on Islamic documents) used and try to rebuild their symbolic thoughts and ideas, thought and mysticism situation that he was in the world, has outlined. "The old bard fighting" form the core of the story. System reliability in this novel, the narrative tension and instability in the text there is on the old bard and poet forms the core of the theory and idea.
The main purpose of research, review, cash and text interpretation "pire Changi" is based on narratology and structure of the novel. Like "Pire Changi" is a novel and narrative structure.Keywords: Jalal ad-Din Muhammad Rumi, the pire Changi, narrative structure, narrative analysis, criticism, review -
مدح یا ستایش، یکی از شیوه های ده گانه شعرکلاسیک فارسی است که معمولا هجو یا نکوهش در برابر آن قرار می گیرد. مدح را در اشعار بیشتر شاعران پارسی گوی می توان یافت وهرچند موضوع مدح تازگی نداردو درباره ابعاد و ویژگی های آن مطالب زیادی تاکنون گفته شده است، اما در این تحقیق بعد از پرداختن به دیدگاه های موجود، به ویژه از دیدگاه مولانا جلال الدین محمد مولوی تعریفی دیگر و نگاهی نو به موضوع ستایش و نکوهش عرضه می گردد.
مولانا جلال الدین محمد مولوی ازجمله شاعران عارف است که هرگز شعر را درخدمت مدح قرار نداده و اگر مدح در مثنوی معنوی او دیده می شود، منحصرا مدح و ستایش حق تعالی، شمس الدین تبریزی وحسام الدین چلبی است که این دو نیز مظهر و تجلی آن حقیقت اصلی اند. البته مولانا تاثیر مدح را در مقایسه با مذمت بیان کرده است. مولانا معتقد است ستایش اگر با اوصاف ممدوح منطبق نباشد آفت محسوب می شود. بنابراین، از مدح تعریف جدیدی به دست می دهد. او مدح را مترادف وصف و تعریف می داند که صرفا به منظور شناسایی و برداشتن حجاب هاست و نه اغراق و غلو در مورد کسی یا چیزی.
مولانا معتقد است اگر مدح با اوصاف و احوال ممدوح تطابق نداشته باشد، قطعا هر اندازه که او مورد مدح وستایش قرار بگیرد برکبر و غرورش می افزاید و ذره ای از نظر روحی و کمال انسانی رشد نمی کند.
کلید واژگان: جلال الدین محمد مولوی، مثنوی معنوی، مدح، هجو -
کتاب «مقالات شمس تبریزی» تنها اثر به جا مانده از شمس تبریزی، عارف نامدار قرن هفتم هجری است. این کتاب، مجموعه ای است از سخنانی که شمس، در جمع مریدان مولوی ایراد می کرده و توسط ایشان یادداشت می شده است. اگر چه سخنان زیادی در باب تاثیر شمس تبریزی بر وجود مولوی بیان شده، ولی متاسفانه تا کنون، چنان که شایسته است مستقیما به این تاثیر و تاثر به صورت علمی و تحقیقی توجه نشده است. تنها، با بررسی مقالات شمس و میزان بازتاب آن، در آراء و آثار مولوی است که می توانیم به میزان واقعی تاثیر شمس در اندیشه مولوی پی ببریم.
یکی از موضوعات مطرح شده در مقالات شمس تبریزی، بحث پیرامون امکان رویت خداوند است. این مطالب اگرچه به صورت مختصر و گاه به صورت اشاره وار مطرح شده اند، اما دارای ارزشی ویژه هستند؛ زیرا با بررسی آنها، تفکرات کلامی شمس، بخوبی برای ما آشکار می-شود و آن گاه، می توانیم به بررسی تطبیقی آرای شمس و مولوی بپردازیم.
در این مقاله، علاوه بر بیان ساختارمند نظریات شمس و مولوی در باب رویت، به بررسی بازتاب این دسته از عقاید شمس، در مثنوی مولوی پرداخته و نشان داده ایم که تفکرات شمس در این حوزه، تاثیر بسزایی در شکل گیری اندیشه مولوی، پیرامون این موضوع داشته است.
کلید واژگان: شمس الدین محمد تبریزی، جلال الدین محمد مولوی، مقالات شمس، مثنوی معنوی، رویتThere is no doubt that Shamsodin Mohamdade Tabrizi, as one of the greatest theosophists in the Islamic theosophy's arena, is a well-known mystic of the seventh century. After migration, he based a new way of the theosophy's culture between Moslems considering the great fundamental mutation he made with Mowlavi's thoughts. Shams has left to us many interesting ideas in diverse chapters of theosophy in his only collection of essays called the Maghalat, each of which seems to be unique by itself. One of these ideas is his discussion on "Sighting the God".In this article, first we introduce "Sighting the God theory" briefly, next we describe Shams's theory in a categorized way and then we find out the way that his concepts and thoughts have affected Mowlana's opinion and his poems in Masnavi and the way he has reflected this issue in his book.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.