جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « دستور نقش و ارجاع » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »
تکرار جستجوی کلیدواژه «دستور نقش و ارجاع» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
فعل «خواستن» در زبان فارسی دارای ماهیتی دوگانه است، به گونه ای که می تواند هم زمان به عنوان فعل کمکی و فعل واژگانی به کار رود. «خواستن» در مقام فعل واژگانی مبین معانی مختلفی است که در قالب ساختارهای متفاوتی نیز بیان می شود. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بحث و بررسی ابعاد نحوی و معنایی این فعل در ساخت های مختلف است. نگارندگان معتقدند که دستور نقش و ارجاع با رویکردی که به مطالعه ساخت های مرکب دارد، به خوبی از عهده توصیف همه جانبه ساخت های مورد نظر برمی آید. در این دستور ساخت های مرکب بر اساس «سلسله مراتب میان بندی» تبیین می شوند. سلسله مراتب مذکور خود متشکل از دو پیوستار نحوی و معنایی است. در بعد نحوی روابط الحاق-پیوند مد نظر هستند و در پیوستار معنایی نوع روابط معنایی بر اساس محمول اصلی مطرح است. در همین راستا تلاش شد که انواع کاربردهای فعل «خواستن» بر اساس سلسله مراتب توصیف شوند و از این رهیافت نیز مفروضات دستور نقش و ارجاع بر مبنای یافته های پژوهش آزموده شوند. برخی یافته ها حاکی از آن است که فعل «خواستن» به جهت معنایی در زمره محمول های روان-کنش، سببی امری و نگرش گزاره ای جای می گیرد و در بعد نحوی نیز در قالب هم وابستگی مرکزی و ناهم پایگی مرکزی بروز می یابد. گفتنی است داده های پژوهش حاضر برگرفته از پیکره همشهری 2 می باشند.
کلید واژگان: دستور نقش و ارجاع, سلسله مراتب روابط میا بندی, سلسله مراتب معنایی, روابط الحاق-پیوند}The verb "xɑstan" in Persian has a dual nature, so that it can be used both as an auxiliary verb and a lexical verb. " xɑstan " as a lexical verb indicates different meanings that are also expressed in the form of different structures. Accordingly, the purpose of this study is to discuss the syntactic and semantic dimensions of this verb in different constructions. The authors believe that Role and Reference Grammar (RRG), with its approach to the study of complex constructions, is well capable of giving a comprehensive description of the constructions in question. In this command, complex constructions are explained based on the "Interclausal Relations Hierarchy ". The mentioned hierarchy consists of two syntactic and semantic continuities. In the syntactic dimension, juncture-nexus relations are considered and in the semantic continuum, the type of semantic relations based on the main predicate is discussed. In this regard, an attempt was made to describe the various uses of the verb " xɑstan " based on hierarchy, and from this approach, the assumptions of the RRG were tested based on research findings. Some findings suggest that the verb " xɑstan " semantically falls into the category of psych-action, jussive and propositional attitude predicates, and in the syntactic dimension it also appears in the form of core cosubordination and core subordination. It is worth mentioning that the data of the present study are taken from the corpus of Hamshahri 2.
Keywords: Role, Reference Grammar, Interclausal Relations Hierarchy, Semantics Hierarchy, Juncture-Nexus Relations} -
در این پژوهش ساخت گروه اسمی ترکی آذری در قالب دستور نقش و ارجاع و بر پایه الگوی نظری ون ولین (2005) بررسی می شود. در این پژوهش تحلیلی توصیفی، داده های مورد استناد، از منایع نوشتاری و با گوش دادن به مکالمه های ساکنان آذری زبان استان آذربایجان شرقی انتخاب شده اند که به روش نمونه گیری هدفمند تنها جملات حاوی گروه های اسمی پیچیده و مرکب انتخاب شده اند. تحلیل داده ها نشان داد که گروه اسمی پیچده شامل بندهای تحدیدی، بندهای غیرتحدیدی و متمم های اسمی است. ارتباط در گروه موصولی تحدیدی از نوع پیروسازی و پیوند از نوع هسته است. بندهای موصولی غیر تحدیدی چون برای تشخیص اسم به شنونده اطلاعات ضروری منتقل نمی کنند و از لحاظ معنایی رابطه نزدیک با هسته اسمی ندارند، ارتباط در این نوع گروه اسمی پیروسازی و پیوند از نوع مرکز اسمی می باشد. ساخت های حاوی متمم اسمی بندی به عنوان موضوع مرکز هسته اسم دارند. نوع ارتباط در این نوع گروه اسمی از نوع پیروسازی و پیوند از نوع مرکز هسته اسم می باشد. گروه اسمی مرکب شامل گروه های اسمی عطفی، درون مرکز، برون مرکز و بدل می باشد. همچنین، با بررسی ساخت گروه اسمی از منظر نقش و ارجاع می توان به نکاتی اشاره کرد که مختص این دستور بوده و در دیگر دستورهای...کلید واژگان: زبان ترکی آذری, گروه اسمی, گروه اسمی پیچیده, گروه اسمی مرکب, دستور نقش و ارجاع}Zabanshenakht, Volume:14 Issue: 1, 2024, PP 87 -122In the present study Azeri Turkish noun phrase construction is investigated in the framework of Role and Reference Grammar and Van Valin's (2005) theoretical pattern. In this descriptive analytical study, the data was selected from written resources and by listening to the conversations of the Azeri-speaking inhabitants of eastern Azerbaijan and only sentences containing complex and compound nominal phrases were selected by purposive sampling.Data analyses revealed that complex nominal phrase consists of restrictive clauses, nonrestrictive clauses and nominal complements.Relationship in restrictive relative group is of subordinative type and the link is of nucleus type.Due to this point that nonrestrictive relative clauses don`t transfer essential information for recognizing noun to listener and haven`t semantically close relationship with nominal nucleus, relationship in this type of noun phrase is subordinative and the link is of nominal core type.Constructions that have nominal complement have a clause as an argument of nominal nucleus core.The type of relationship in this noun phrase is of subordinative type and the link is of nominal nucleus core type.Compound nominal phrase consists of conjunctive nominal phrases,endocentric,exocentric and appositive.And also, Studying of noun phrase construction based on Role and Reference Grammar,we can refer to points that are specific to this ....Keywords: Azeri Turkish Language, noun phrase, Complex Nominal Phrase, Compound Nominal Phrase, Role, Reference Grammar}
-
در این پژوهش ساخت گروه اسمی ترکی آذری در قالب دستور نقش و ارجاع و بر پایه الگوی نظری ون ولین (2005) بررسی می شود. در این تحقیق ، داده های مورد استناد، از منابع نوشتاری و با گوش دادن به مکالمه های ساکنان آذری زبان استان آذربایجان شرقی انتخاب شده اند که به روش نمونه گیری هدفمند تنها جملات حاوی گروه های اسمی ساده انتخاب شده اند. تحلیل داده ها نشان می دهدکه گروه اسمی ساده می تواند یک یا چند وابسته نیز داشته باشد. وابسته ها در زبان ترکی آذری پیشین و یا پسین هستند که قبل و یا بعد از هسته اسمی می آیند و محدودیت هایی برای باهم آیی آن ها وجود دارد. گروه اسمی ساده شامل لایه های: هسته، مرکز وگروه اسمی، حاشیه های پیشین و پسین که دارای عملگر هستند و افزوده های پیشین می باشد. انواع صفت: بیانی، مفعولی،، مضاف الیه، شاخص، صفت دوگان سازی، اسم به عنوان صفت، صفت ملکی، ضمایر انعکاسی، ممیز و بدل از، حاشیه های هسته ی اسمی هستند. نشانه متمم اسمی، گروه های حروف اضافه ای، صفت تفضیلی و عالی، صفت مبهم، صفت عددی، نشانه نفی، نشانه جمع و هر آنچه که به کمیت اسم اشاره دارد از عملگرهای مرکز اسم می باشند. صفت اشاره، نشانه نکره و معرفه از عملگرهای گروه اسمی می باشند. بررسی داده ها نشان می دهد ویژگی هایی وجود دارد که که مختص این دستور بوده و در دیگر دستورهای صورت گرا و سنتی مشاهده نمی شود و رابطه عناصر مختلف با توجه به لایه های مختلف گروه اسمی و نوع رابطه آن با هسته، مرکز و گروه اسمی قابل است.
کلید واژگان: زبان ترکی آذری, گروه اسمی, مرکز, هسته, دستور نقش و ارجاع}In this study the construction of Azeri Turkish noun phrase is investigated in the frame work of Role and Reference Grammar and Van Valin's (2005) theoretical pattern. In this research, the data have been selected from written sources and by listening to the Azeri speakers' conversations in eastern Azerbaijan province. Only sentences containing simple noun phrases have been chosen using a purposive sampling method. Data analyses indicated that the simple noun phrase in Azeri Turkish consists of one or several dependents. In Azeri Turkish, the dependents either fall before or after the noun phrase nucleus, and there are constraints for their collocating together. A simple noun phrase includes layers, namely nucleus, core and a noun phrase, preceding and following peripheries with operators, and preceding additions. Various adjectives, including descriptive, objective, object of preposition(genitive), honor titles, reduplicative adjective, possessive adjective, reflexive pronouns, noun as adjective, quantifiers and appositives are at the peripheries of the noun nucleus. Noun complement mark, prepositional phrases, comparative and superlative adjectives, ambiguous(indefinite) adjectives, negation mark, numeral adjective, plural marks and all the words referring to the quantity of a noun are noun core operators. Demonstrative adjectives, definite and indefinite articles are noun phrase operators. Data analyses have shown that there are some characteristics that are specific to this grammar and are not seen in other formal and traditional grammars, and the relationship of various elements according to different layers of the noun phrase and its relationship with the core, nucleus and noun phrase can be explained.
Keywords: Azeri Turkish language, Noun phrase, Core, Nucleus, Role, Reference Grammar} -
هدف پژوهش حاضر تبیین دستوری، معناشناختی و کاربردشناختی ساخت حذف مفعول در چارچوب نظریه دستوری نقش و ارجاع است. حذف مفعول پدیده ای ظرفیت کاه است که در آن فعلی که ماهیتا متعدی است و برای تکمیل معنا به دو موضوع فاعل و مفعول نیاز دارد، با حذف مفعول خود، به فعل لازم تبدیل می شود. با این حال درک مخاطب از معنای جمله کامل بوده و مفهوم مفعول حذف شده برای او امکان پذیر است. از آن جا که تبیین ساخت های دستوری در دستور نقش و ارجاع بر اساس صورت واقعی هر جمله و بدون در نظر گرفتن سطوح انتزاعی صورت می پذیرد، ساخت بند بر اساس آنچه آشکارا در جمله حضور دارد ترسیم می شود. از این رو، دستور نقش و ارجاع در تحلیل جملاتی با فعل متعدی و مفعول محذوف با هیچ محدودیتی مواجه نبوده و بدون توجه به مفاهیمی نظیر حرکت و رد، رفتاری که در چنین ساخت هایی با فعل جمله دارد، مشابه افعال لازم خواهد بود. از مهم ترین یافته های پژوهش حاضر می توان به کاهش یک موضوع در مرکز محمول دو ظرفیتی در ترسیم ساخت لایه ای بند، شرکت بالای افعال کنشی از میان طبقات فعلی در ساخت حذف مفعول و ترسیم ساخت منطقی افعال متعدی که دارای دو موضوع (x,y) می باشند با تنها یک موضوع (x) اشاره نمود. در تحلیل پدیده مذکور با توجه به مفهوم ساخت اطلاع نشان خواهیم داد از آن جا که مبتدا و کانون عناصری مورد تاکید بوده و حذف آن ها از جمله امکان پذیر نیست، مفعول محذوف را نمی توان عنصری مبتدایی و کانونی در نظر گرفت. در ارتباط با موضوع فعال سازی مرجع ها در گفتمان نیز می بینیم که می توان مرجع مفعول محذوف را تشخیص پذیر، و از میان طبقات سه گانه این مرجع ها، آن را از طریق استنباط در دسترس تلقی نمود. علاوه بر موارد مذکور، نحوه ایجاد پیوند از معنا به نحو و از نحو به معنا نیز در ساخت حذف مفعول ارایه خواهد شدکلید واژگان: حذف مفعول, دستور نقش و ارجاع, کاهش ظرفیت, تغییر تعدی, ساخت اطلاع}The aim of this research is to investigate object omission based on Role and Reference Grammar. Object omission is a valency-reduction process in which a verb which is transitive in nature, appears without its object. This study, will indicate semantic, syntactic and pragmatic representation of the aforementioned construction with respect to the presented concepts in Role and Reference Grammar including the layered structure of the clause, logical structure, semantic macroroles, information structure, activation status of the referents and linking algorithm. Explaining object omission in the framework of RRG, indicates one of the advantages of this grammar. Although RRG attends to the interaction between form and function, it declines the abstract layers or elements in the syntactic analysis. Accordingly, in this grammar the syntactic structure of the clause is represented based on what is explicitly applicable. Therefore, RRG is not faced with any restriction in explaining object omission and regarding what is explicitly presented in the sentence, it behaves with transitive verbs which omit their objects as intransitive ones. The most specific attainments of investigating object omission in the framework of RRG are as follows: In the layered structure of a clause with omitted object, one of the arguments of the core will be reduced and the syntactic representation will be like an intransitive verb with just one argument (subject) in the core. The logical structure of such verbs, likewise, will be represent with just one argument (x), unlike transitive verbs which has two arguments (x, y) in logical structure. Regarding the aktionsart type of the verbs, the findings indicate that activities are the most frequent verbs in object omission construction. the reason is that the second argument of activity verbs is not a macrorole and therefore can be omitted. Describing object omission with regard to information structure and activation status of the referents in RRG shows that as in the aforementioned construction the object is omitted, it cannot be a focal or topical element and its referent can be considered as an accessible one. Since it is the hearer’s knowledge of the world that makes it possible to understand the notion of the omitted object. Moreover, in this study, regarding object omission construction, linking algorithm from semantic to syntax and from syntax to semantics has been provided. The bidirectional diagrams show that the linking principles of selecting and linking undergoer in both directions will not exist in the objectless sentences.Keywords: object omission, valency-reduction, transitivity alternation, Information Structure, linking}
-
افعال در دستور نقش و ارجاع براساس مشخصه های ایستایی، کرانمندی و لحظه ای بودن، در شش طبقه افعال ایستا، کنشی، لحظه ای، پایا، لمحه ای و کنشی-پایا قرار می گیرند. این طبقات می توانند با توجه به ساخت موضوعی و تعداد مشارکت کنندگان در رویداد، حاوی محمول های یک ظرفیتی، دوظرفیتی، و سه ظرفیتی باشند. محمول های سه ظرفیتی، با دربرداشتن مفهوم انتقال مالکیت یا حرکت، به سه موضوع در ساخت بند نیاز دارند. موضوع فعل در تناوب موضوعی محمول های سه ظرفیتی در بیش از یک قالب نحوی ظاهر می شود؛ در ساخت متعارف، مفعول مستقیم با نشانه «را» و مفعول غیرمستقیم با حرف اضافه ظاهر می شود. در گونه تناوبی، با حذف حرف اضافه، موضوع غیرفرانقش، نقش مفعول مستقیم می گیرد و ساختار مفعول اولیه-ثانویه ایجاد می شود. زبان فارسی، مانند اکثر زبان های دیگر، در مقایسه با محمول های یک ظرفیتی و دوظرفیتی، تعداد محمول های سه ظرفیتی کمتری دارد؛ ولی شناخت رفتار این فعل ها در کاربرد درست آن ها حایز اهمیت است. هدف این پژوهش، بررسی تناوب مفعول در محمول های سه ظرفیتی و ارتباط آن با نوع عمل در چارچوب دستور نقش و ارجاع است. داده های پژوهش برگرفته از وب گاه های خبری و عمومی، روزنامه، کتاب، و گفتگوهای روزمره است. از آنجا که اکثر افعال ایستا و زیرگروه های آن، با مشخصه مشترک عدم پویایی، یک ظرفیتی و دوظرفیتی هستند، تعداد اندک محمول های سه ظرفیتی به دلیل ایستایی و ناگذرایی، گونه تناوبی ندارند. مشخصه مشترک افعال کنشی-پایای سه موضوعی، انتقال موضوع هدف از کنشگر به گیرنده است و عمده تناوب در زیرگروه افعال کنشی-پایای حرکتی صورت می گیرد. تناوب در برخی محمول های سه ظرفیتی افعال لحظه ای قابل اعمال است؛ ولی در افعال پایا، عمدتا به ساختی نادستوری منجر می شود. درمجموع، تناوب در محمول های سه ظرفیتی، نتیجه انتخاب نشاندار موضوع هدف و در طبقه افعال کنشی-پایا و زیرطبقه افعال حرکتی بیش از سایر طبقات مشهود است؛ دلیل این امر، پویایی و گذرایی نسبتا بالای افعال این طبقه، در مقایسه با سایر طبقات فعلی است.
کلید واژگان: تناوب, محمول های سه ظرفیتی, نوع عمل, دستور نقش و ارجاع, زبان}In Role and Reference Grammar (RRG), based on stativity, telicity, and punctuality, verbs are classified into six classes named state, activity, achievement, accomplishment, semelfactive, and active-accomplishment. The predicates in these classes can take one, two, or three argument(s) according to the number of participants involved in an event as well as the argument structure of the verb. Three-place predicates need three distinct arguments and they exhibit some abstract or concrete transition or movement in their conceptual structure. The argument in three-place predicates, undergoing alternation, can appear in more than one syntactic format; that is to say, in unmarked structures, direct object is ‘râ’-marked and the indirect object is accompanied by a preposition. This is while in marked or alternate form, the preposition is deleted and the non-macrorole argument receives the role of direct object. In Persian, like many other languages, the frequency of three-place predicates, in comparison with one and two-place predicates, is low, but knowing their behavior is significant for better applying them in related contexts. Employing framework of RRG, this paper, aims to investigate alternation in three-place predicates of Aktionsart in Persian. The data are collected from various web sites, newspapers, books, and also daily conversations. Data analysis shows that state verbs do not undergo alternation; This is mainly because common characteristics of state verbs are their non-action nature and being low transitive or intransitive. Most verbs in this class need one or two argument(s) and low number of three-place predicates in this class, shows no alternation due to stativity and low transitivity. Motion active-accomplishment verbs, however, are more prone to alternation; concrete transition from an actor to a recipient is common among these verbs. Some three-place predicates in achievement class, have alternation; while alternation in accomplishment class, leads mostly to ungrammatical structure. Generally speaking, alternation in three-place predicates is the result of marked selection of the recipient, and is mostly observed in motion active-accomplishment verbs; the reason is non-stativity and high transitivity of this subclass in comparison to other verb classes.
Keywords: Alternation, Three-place predicates, Aktionsart, Role, Reference Grammar, Persian} -
در زبان فارسی همانند دیگر زبان ها ساخت هایی وجود دارد که در آن ها دو یا چند محمول فعلی با هم تشکیل یک «رویداد واحد» می دهند. این ساخت ها محمل بسیاری از پژوهش های زبانی بوده اند و از آن ها عمدتا تعبیر به افعال پیاپی، افعال قیدگون، افعال دوگانه و غیره می شود. در پژوهش حاضر همه ساخت های مذکور تحت عنوان کلی «ساخت های مرکب» معرفی و تلاش شده است تا ابعاد نحوی و معنایی این ساخت ها مورد بحث و بررسی قرار گیرند. در جهت نیل به این مقصود از برخی بنیان های دستور نقش و ارجاع (ون ولین، 2005) مانند «ساختار لایه ای بند»، «روابط الحاق- پیوند» و «سلسله مراتب روابط میان بندی» بهره گرفته شد. داده های پژوهش حاضر برگرفته از داستان هایی هستند که نثری نزدیک به گونه گفتاری دارند. یافته ها نشان می دهد که ساخت های مرکب در زبان فارسی بر اساس معناشناسی محمول اصلی در دو دسته ساخت های مرحله ای و ساخت های شیوه نما جای می گیرند و به جهت نحوی در قالب الحاق هسته ای و الحاق مرکزی ظاهر می شوند و دارای پیوند هم وابستگی هستند. به علاوه بر مبنای «نظریه وکر- مرکز» ثابت شد که ساخت های مرکب در زبان فارسی دارای وکر (ویژگی کلان رویداد) بوده و در نتیجه یک گروه کلان رویداد محسوب می شوند.کلید واژگان: دستور نقش و ارجاع, ساخت های مرکب, ساخت های مرحله ای, ساخت های شیوه نما, نظریه وکر-مرکز}In Persian, like other languages, there are constructions in which two or more verbal predicates form a "single event". These constructions have been the subject of many linguistic researches and they are mainly interpreted as serial verbs, converbs, double verbs, etc. In the current research, all the mentioned constructions have been introduced under the general title of "complex constructions" and an attempt has been made to discuss the syntactic and semantic dimensions of these constructions. In order to achieve this goal, some basics of Role and Reference Grammar (RRG) such as "layered structure of the clause", "juncture-nexus relations" and "interclausal relations hierarchy" were used. The findings show that based on the semantics of the main predicate, complex constructions in Persian are placed in two categories: manner constructions and phase constructions, and syntactically, they appear in the form of nuclear and core juncture, and they have a linkage of cosubordination. In addition, based on the "Core-MEP theory", it was proved that complex constructions in Persian language have a MEP (macro-event property) and as a result, they are considered a macro-event phrase.Keywords: complex constructions, Core-MEP theory, manner constructions, phase constructions, RRG}
-
پژوهش حاضر به مطالعه ساخت های کنترلی در زبان فارسی بر اساس دستور نقش و ارجاع می پردازد. در دستور مذکور ساخت های کنترلی بر اساس «نظریه کنترل اجباری» مورد بحث و بررسی قرار می گیرند. این نظریه دارای بنیان های معناشناختی است و به طور خاص پدیده کنترل را بر اساس روابط معنایی موضوع ها و نیز نوع محمول کنترلی مورد ارزیابی قرار می دهد. هدف اصلی جستار حاضر بررسی نحوی و معنایی ساخت های کنترلی و نیز تعامل نحو-معنا در این ساخت ها است. هم سو با هدف مذکور، در بعد معنایی نخست به دسته بندی انواع محمول های کنترلی بر اساس «روابط معنایی میان بندی» پرداخته و آن ها را در سه دسته محمول های روان-کنش، سببی و امری/ اجازه ای قرار دادیم. در بعد نحوی نیز انواع روابط الحاق و پیوند را در ساخت های کنترلی مورد بررسی قرار دادیم. یافته ها حاکی از آن است که ساخت های کنترلی در زبان فارسی در بعد نحوی در الحاق قرار دارند، به گونه ای که محمول کنترلی به عنوان مرکز اصلی و محمول مصدری/ التزامی به عنوان مرکز وابسته عمل می کنند. هر دو مرکز نیز دارای عملگر مشترک وجهیت هستند و در نتیجه پیوند آن ها از نوع هم وابستگی است. همچنین یافته ها موید آن هستند که داده های زبان فارسی منطبق بر پیش بینی های مطرح شده در نظریه کنترل اجباری می باشند و در نتیجه می توان بر کفایت تبیینی نظریه مذکور صحه گذاشت. گفتنی است داده های پژوهش حاضر برگرفته از پیکره همشهری 2 می باشند.کلید واژگان: دستور نقش و ارجاع, روابط الحاق-پیوند, روابط معنایی میان بندیف کنترل, نظریه کنترل اجباری}The present study studies control constructions in Persian language based on Role and Reference Grammar (RRG). In RRG, control constructions are discussed based on " theory of obligatory control ". This theory has semantic foundations and specifically evaluates the phenomenon of control based on the thematic relations of the arguments as well as the type of control predicates. In the present paper, we first categorized the types of control predicates based on " Interclausal semantic relations " in the RRG and in this command, we analyzed the types of control constructions based on psych-action, causative and jussive predicates. The findings confirm that the Persian language data are consistent with the theory of obligatory control and as a result, the explanatory adequacy of the theory can be confirmed. It is worth mentioning that the data of the present study are taken from the corpus of Hamshahri 2.Keywords: Role, Reference Grammar, juncture-nexus relations, interclausal relations, control, theory of obligatory control}
-
محمول های مرحله ای مبین هریک از مراحل آغاز، ادامه یا پایان انجام یک رویداد هستند و در قالب فعل هایی مانند شروع کردن، ادامه دادن، پایان یافتن و نظایر آن ها مطرح می شوند. در این راستا، ساخت هایی را که در آن ها محمول مرحله ای وجود دارد، «ساخت مرحله ای» نام می نهیم و به بحث و یررسی آن ها می پردازیم. بر این باوریم دستور نقش و ارجاع با رویکردی که به تحلیل ساخت های مرکب دارد می تواند به عنوان چارچوب نظری پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گیرد. بر این اساس نخست به تحلیل نحوی و معنایی، سپس به تبیین تعامل دو سطح نحو و معنا می پردازیم. در نهایت نیز طرحواره ساختی ساخت های مرحله ای در زبان فارسی را ارایه خواهیم داد. در بعد نحوی انواع روابط «الحاق-پیوند» مد نظر هستند و در بعد معنایی انواع ویژگی های محمول ها محور بحث خواهند بود. تعامل نحو-معناشناسی در ساخت های مرحله ای نیز در قالب الگوریتم های پیوندی توجیه خواهند شد. گفتنی است داده های پژوهش حاضر برگرفته از پیکره همشهری 2 می باشند.
کلید واژگان: دستور نقش و ارجاع, ساخت مرحله ای, روابط الحاق پیوند, الگوریتم پیوندی}Phase predicates describe each of the beginning, continuation, or end phases of an event and are expressed in the form of verbs such as start, continue, end, and so on. In this regard, we call the structures in which there is a phasal predicates "phase construction" and discuss them. We believe that Role and Reference Grammar (RRG) with its approach to the analysis of complex constructions can be used as a theoretical framework for the present study. Based on this, we first analyze the syntactic and semantics aspects of phase constructions, then explain the interaction of the two levels of syntax and semantics. Finally, we will present the “constructional scheme” of phase constructions in Persian language. In the syntactic dimension, various types of "juncture-nexus" relations are considered, and in the semantics dimension, various properties of predicates will be the focus of discussion. Syntactic-semantic interaction in phase constructions will also be justified in the form of linking algorithms. It is worth mentioning that the data of the present study are taken from the corpus of Hamshahri 2.
Keywords: Role, Reference Grammar, phase construction, juncture-nexus relations, linking algorithms} -
دستور نقش و ارجاع در راستای تحلیل ساخت های مرکب چارچوبی ارایه می دهد که «سلسله مراتب روابط میان بندی» نام دارد و به عنوان قاعده ای کلی برای بررسی های بینازبانی به کار می رود. این سلسله مراتب خود متشکل از دو « پیوستار معنایی» و «پیوستار نحوی» است و بر اساس تصویرگونگی بنا نهاده شده است، به این معنی که ساخت هایی که دارای همبستگی زیاد معنایی هستند در قالب ساخت های نحوی مستحکم تری بیان می شوند و برعکس. در این سلسله مراتب، ساخت های سببی نیز جای دارند و محور مطالعه پژوهش حاضر قرار گرفتند. ساخت های سببی در مطالعه حاضر به سه نوع سببی نوع یک، سببی امری و سببی نوع دو تقسیم شدند. بر این اساس نخست به بررسی ابعاد نحوی، معنایی و تعامل این دو بعد در ساخت های سببی پرداختیم. در بعد نحوی نوع رابطه الحاق-پیوند و در بعد معنایی، سلسله مراتب معنایی مورد بحث بودند. یافته ها حاکی از آن است که سببی های نوع یک در رابطه هم وابستگی هسته ای و سببی های نوع دو و امری در رابطه هم وابستگی مرکزی به سر می برند. تعامل دو سطح نحو و معنا در ساخت های سببی نیز در قالب الگوریتم های پیوندی تبیین شدند. در نهایت چنین محرز شد که یافته های زبان فارسی در جهت تایید «سلسله مراتب میان بندی» عمل می کنند و از این رهگذر می توان بر کفایت تبیینی آن صحه گذارد.
کلید واژگان: دستور نقش و ارجاع, روابط الحاق-پیوند, ساخت های سببی, سلسله مراتب معنایی, سلسله مراتب میان بندی}Role and Reference Grammar (RRG) provides a workable mechanism, namely “interclausal relations hierarchy”, for the analysis of complex constructions. It is used as a general rule for interlinguistic studies. This hierarchy consists of "semantic continuum" and "syntactic continuum" and is based on iconicity, which means that constructions with high semantic correlations are expressed in the form of stronger syntactic relations and vice versa. In this hierarchy, causative constructions are also included, which were the focus of the present study. In this research, causative constructions were divided into 3 types: causative [type 1] or direct causatives, causative [type 2] or indirect causatives, and jussives. We first examined their syntactic semantic forms and interactions in causative constructions. The juncture-nexus relations and semantic hierarchy were discussed in the syntactic and semantic dimensions, respectively. The findings indicated that the direct causatives were in nuclear co-subordination relations, while the indirect causatives and jussives were in core co-subordination relations. We also proposed a constructional scheme for direct causation in Persian. The interaction of the two levels of syntax and semantics in causative constructions was also explained in the form of linking algorithms. Finally, it was found that Persian language acts in a way that it confirms the "interclausal relation hierarchy" and thus, its explanatory adequacy could be corroborated.
Keywords: Role, Reference Grammar (RRG), juncture-nexus relations, Causation, Interclausal Relations Hierarchy, Interclausal Semantic Hierarchy} -
نحو فارسی نحوی بس منعطف است به گونه ای که برخی فارسی را زبانی با آرایش سازه ای آزاد می پندارند. در این مقاله با بررسی دو فرایند چپ نشانی و پیشایندسازی در قالب دستور نقش و ارجاع نشان می دهیم که چینش سازه ها در حاشیه چپ بند فارسی آزادانه نیست و ماحصل تعامل میان مولفه های گفتمان نقشی از یک طرف و جایگاه منحصربه فرد آنها در ساخت لایه ای بند از طرف دیگر می باشد. گفتنی است که استقرار سازه های مقلوب در حاشیه چپ مرکز بند نیازمند احراز شرایط گفتمانی مشخصی می باشد. نیز نشان می دهیم که آرایش های سازه ای نشاندار در حاشیه چپ بند فارسی تنها معرف یک جابه جایی نحوی متاثر از عوامل کابردشناختی نیستند، بلکه هر یک به پیروی از مفهوم ساخت در انگاره دستور نقش و ارجاع، نمایشگر یک ساخت دستوری ترتیب سازه ای می باشد.
کلید واژگان: چپ نشانی, پیشایندسازی, حاشیه چپ, ساخت اطلاع, دستور نقش و ارجاع}Persian owns a flexible syntax and is thought to be a free word order language. In this paper, employing a Role and Reference Grammar framework, we argue that constituent reordering in preposing and left-dislocation constructions of the Persian left-periphery is the result of the interface between information-discourse structure, on the one hand, and a certain syntactic position in the layered structure of the clause, on the other: topical, focused, and contrastive constituents are hosted respectively by the left-detached position, pre-core slot, and kontrast position. Bear in mind that each position requires a certain discourse condition to be met. We also show that non-canonical constituent orders at the Persian left-periphery are not merely a rearrangement of syntactic units for pragmatic reasons, they are in effect ‘constituent ordering constructions’ in line with the notion of construction as proposed and defined in the RRG theory.
Keywords: left-dislocation, preposing, left-periphery, Information structure, Role, Reference Grammar} -
نمود، دو نوع واژگانی و دستوری را دربرمی گیرد. نمود واژگانی از معنای فعل ناشی و پنج طبقه ایستا، کنشی، لحظه ای، پایا و کنشی-پایا را شامل می شود؛ درحالی که نمود دستوری به واسطه عناصر تصریفی و فعل های کمکی تظاهرمی یابد و انواع تام، ناقص، کامل و آینده نگر را دربرمی گیرد. پژوهش حاضر در چارچوب دستور نقش و ارجاع، رفتار نوع عمل در نمود استمراری و خوانش های مختلف آن را بررسی-می کند. به طورکلی، افعال ایستا نمی توانند با نمود استمراری به کارروند، ولی با قرارگرفتن در موقعیت فراز و فرود، اشاره به کنشگری فاعل و دلالت بر امری موقت، قابلیت استمرار پیدامی کنند. افعال کنشی، علاوه بر استمرار عمل، کارکرد فرافکنی اشاری نیز دارند. افعال لحظه ای معمولا فاقد استمرار تلقی می-شوند، ولی می توانند در نمود استمراری، خوانش روند مقدماتی، حرکت آهسته، تکراری، فرافکنی اشاری و گزارشی داشته باشند و به قریب الوقوع بودن و در شرف وقوع بودن رویداد اشاره کنند. افعال پایا و کنشی-پایا به دلیل تداوم در تحقق عمل می توانند در نمود استمراری به کارروند.
کلید واژگان: نوع عمل, نمود دستوری, نمود استمراری, دستور نقش و ارجاع, زبان فارسی}Aspect is divided to lexical and grammatical types. Lexical aspect is derived from verb meaning and its subtypes are states, activities, achievements and accomplishments; Grammatical aspect is represented by inflection or some auxiliary verbs and includes perfective, imperfective, perfect and prospective ones. The present paper, in the framework of Role and Reference Grammar, studies the interaction of Aktionsart and progressive aspect in Persian verbs. It is usually accepted that states, don’t appear with progressive aspect, while “waxing or waning situations, agentivity and temporary situations”, pave the way for them to be used with progressive aspect. Activities are mostly compatible with progressive as their dynamicity is in accord with progression. Achievements are usually regarded unacceptable, but they can have different readings in progressive aspect including preliminary process, slow motion, iterative, futurate progressive and commentary reading. Accomplishments due to being durative and having stages, are acceptable in progressive aspect.
Keywords: Aktionsart, grammatical aspect, progressive aspect, Role, Reference Grammar. Persian Language} -
نشریه زبان پژوهی، پیاپی 40 (پاییز 1400)، صص 199 -225
افعال لحظه ای، جزء افعال تغییر حالت و رویدادهایی هستند که تداوم آن ها چنان کوتاه است که تقریبا نادیده گرفته می شود. این افعال، نمود پایانی دارند و معمولا با قیدهایی مانند «با جدیت» و «با انرژی» به کار نمی روند. هدف این پژوهش، بررسی تعامل افعال لحظه ای با انواع نمود دستوری در زبان فارسی است که در چارچوب دستور نقش و ارجاع و به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام می گیرد. افعال لحظه ای در این پژوهش در دو زیرگروه افعال لحظه ای نقطه اوجی و افعال لحظه ای رویدادی بررسی می شوند. افعال لحظه ای نقطه اوجی برای تحقق معمولا به مقدمه ای نیاز دارند که در طول زمانی کوتاه یا بلند انجام می گیرد، ولی افعال رویدادی معمولا به چنین مقدمه ای نیاز ندارند. داده های پژوهش از وب گاه های اینترنت و گفتگوهای روزانه انتخاب شده اند. بررسی افعال لحظه ای در تعامل با نمودهای دستوری نمایانگر آن است که هر دو زیرگروه افعال لحظه ای، قابلیت کاربرد با نمود تام را دارا هستند. هر چند، با توجه به مشخصه غیر پویا بودن افعال لحظه ای، در اغلب موارد این افعال، فاقد صورت استمراری به شمار می آیند. بررسی داده ها نشان می دهد که افعال لحظه ای نقطه اوجی و رویدادی با رفتارهای متفاوت، می توانند با خوانش هایی ازجمله قریب الوقوع بودن، حرکت آهسته، تکرار عمل، فرافکنی اشاری و خوانش گزارشی در ساخت نمود ناقص نمایان شوند. در نمود کامل نیز می توانند کارکردهای تجربی، خبر داغ، کارکرد جهانی و گواه نمایی داشته باشند. این افعال در نمودهای تام، ناقص و کامل می توانند به مفهوم آینده نگر به کار روند که در این صورت، بافت کاربردی و وجود گروه قیدی دال بر آینده، نقش تعیین کننده ای خواهد داشت.
کلید واژگان: افعال لحظه ای, نمود واژگانی, نمود دستوری, دستور نقش و ارجاع, زبان فارسی}Language research, Volume:13 Issue: 40, 2021, PP 199 -225INTRODUCTIONAspect refers to “different ways of viewing the internal temporal constituency of a situation” (Comrie, 1976, p.3) and consists of lexical and grammatical types. Grammatical aspect is represented by inflection or some auxiliary verbs while lexical aspect is denoted by the inherent meaning of the verbs (Rezai, 2012). The aspectual classification of Vedler (1957), has been one of the most influential theories in lexical aspect studies (Tenny, 1987, p.29; Peck et al., 2013, p. 664; Kanijo, 2019, p.73). Vendler (1957) has classified verbs into four classes named states, activities, achievements, and accomplishments based on their stativity, duration, and telicity. Achievements describe the change of state that occurs instantaneously and creates a new situation (Pavey, 2010, p.97), they have inherent endpoint and are usually regarded as not being used progressively. Two sub-classes of achievements are “culminations” and “happenings”. Culminations need some time to occur, for example, to “reach a summit”, we have to walk a distance. Happenings lack this preparatory phase and occur instantly, for example, “explode” occurs in a very short time. In previous studies, Persian verbs have been classified to two classes, “achievement” verbs that occur in a short time and have endpoint and “durative” verbs that entails some time to occur (Jahan Panah Tehrani, 1984). Vahidiyan Kamyar (1992) added the third class, named “achievement-durative” verbs that occur in a short time but don’t end and extend through time. Abolhassani (2011) has also classified achievements to three sub-classes. Other studies have mostly investigated lexical or grammatical aspect in Persian or in a specific dialect (Daneshpazhouh et al., 2013; Abasi, 2015, Dastlan, 2018). The main objective of this study is to describe different readings of Persian achievements along with grammatical aspects in the framework of Role and Reference Grammar (RRG). For this purpose, achievement verbs, in two subdivisions named “culminations” and “happenings”, were selected in different contexts and their readings were analyzed in different grammatical aspects. Data have been collected from different Persian sites on the Internet and daily conversations.
MATERIALS AND METHODSThis paper studies the interaction of achievement predicates with grammatical aspects based on Role and Reference Grammar. RRG has proven to be a very practical framework for the description of aspectual classes. It proposes a linear and layered conception of syntactic organization without placing any underlying forms or movement rules and posits only one level of syntactic representation that is mapped directly into the semantic representation (Van Valin & Lapolla, 1997, p.21).The semantic structure in RRG provides a clear system of lexical decomposition that is an Aktionsart-based method of representing the semantics of predicates and their arguments (Van Valin & Lapolla, 1997, p.91). A predicate is identified as a member of a particular classification depending on some grammatical tests that have been established for English and other languages. The semantic representation is linked to the syntactic structure by means of an algorithm and the semantic roles of arguments are correlated with macroroles. In RRG a sentence is composed of at least one clause and clause of at least one core. Within the clause core are the nuclear predicating element and its arguments. Adverbs modifying the nucleus are not core elements but are placed in positions preceding or following the nucleus called peripheries. In Role and Reference Grammar (Van Valin & Lapolla, 1997, p.91-92), verbs are divided to four basic classes, including states, activities, achievements and accomplishments as proposed by Vendler (1957). Based on some specific-language tests, each of these classes are distinguished from each other. States are homogenous and involve no action and no final point. Activities, despite states, represent actions and have continuous feature. Achievements occur in a moment and don’t have continuous feature. Accomplishments are change of state verbs but occur in a longer time in comparison with achievements. Among these classes, achievements are change of state verbs; the beginning and end of these verbs are so short that can be neglected. They have final point and since they are considered durationless, they can't be used with adverbs such as "vigorously" and "seriously". Regarding the grammatical aspect, four main types can be distinguished; perfective, imperfective, perfect and prospective aspect. Perfective indicates a situation as a single whole, whereas the imperfective looks at the situation from inside and the focus is on the internal structure of the event (Smith, 1997, p.3). The perfect is retrospective which establishes a relation between an event at one time and a situation at an earlier time. In prospective aspect, the event is related to some subsequent situation, for example when some event is about to be done (Comrie, 1976, p.64). Based on this framework, different readings of Persian achievements are investigated in different grammatical aspects.Data have been selected from written and spoken resources, including web sites and daily conversations. As aspect is better specified in the context, each predicate has been considered in its actual use and the interaction of lexical and grammatical aspect has been identified.
RESULTS AND DISCUSSIONThe data show that the culmination and happening predicates in Persian can occur with perfective aspect; since these verbs involve the final point, the occurrence of them with perfective aspect shows that the verb has reached its end and has finished. As achievement predicates describe instantaneous changes from one state to another, the adage that achievements "lack progression" is well-known, but the presented data show that achievements in progressive forms can have five readings based on pragmatic context, including preliminary process reading, slow-motion (camera) reading, iterative reading, future progressive reading, and commentary reading (Gyarmathy, 2015). Culmination-achievements can occur on preliminary process reading that focus on the process before reaching the final phase of the verb. On slow-motion reading, an event described by the achievement predicate, which is regarded durationless, acts as a durative eventuality, that is, we "zoom in" to view it as an extended event. This reading is available to predicates which describe events that are not instantaneous, but take some small amount of time. The iterative reading is most natural with semelfactives. The future reading has prospective interpretation. The last reading or commentary reading, is available when the speaker is conveying the happenings to someone else; this reading is used when the exact timing of the utterance is not important. Achievement verbs in perfect aspect can represent some functions such as experiential, universal, hot news, and evidentiality. Achievement predicates in perfective, imperfective, and perfect aspect can represent some prospective interpretation depending on pragmatic context and existence of some temporal adverb denoting future time in the sentence.
CONCLUSIONAchievement verbs in perfective aspect denote change of states that occur instantaneously and reach its endpoint. In culmination verbs, reaching this endpoint entails some preparatory phase but in happening sub-class, this phase is not applied. Although achievements are regarded as lacking progressive, they can have five readings in imperfective aspect, depending on the context; they include preliminary process reading, slow-motion (camera) reading, iterative reading, future progressive reading, and commentary reading. Achievement verbs in perfect aspect can represent experiential, universal, evidentiality, and hot news functions. In prospective aspect, positive form of the sentence and some temporal adverbs are required to denote occurrence of the action in some future time.
Keywords: Achievement verbs, lexical aspect, grammatical aspect, Role, Reference Grammar, Persian} -
در گفتار عادی و روزمره ما و به طور کلی در بافت های غیررسمی و محاوره ای با کاربرد ساخت هایی مواجه می شویم که در آن ها دو فعل در کنار هم ظاهر می شوند؛ مانند «کشید بردش»، «گرفت خوابید»، «دارم می روم». هر سه ساخت دارای ویژگی مشترک هم جواری فعل ها هستند که در آن ها یک فعل نقش اصلی و دیگری نقش فرعی دارد. به همین جهت در پژوهش حاضر ذیل عنوان «فعل های مجاور» مورد بررسی قرار خواهند گرفت. نگارندگان معتقدند دستور نقش و ارجاع با قابلیت هایی که دارد به خوبی می تواند از عهده توصیف و تبیین ساخت فعل های مجاور برآید. در این دستور تمام ساخت های زبانی در سه بعد نحوی، معنایی و کاربردی (ساخت کانونی) بررسی می شوند. بر این اساس، در جستار حاضر نخست به دسته بندی انواع فعل های مجاور، سپس به بحث پیرامون ویژگی های آن ها می پردازیم. در ادامه بازنمایی نحوی، معنایی، ساخت کانونی و در نهایت، طرح واره ساختی فعل های مجاور در زبان فارسی را ارایه خواهیم داد. بازنمایی نحوی شامل ساخت لایه ای بند، سطح الحاق و نوع پیوند است. بازنمایی معنایی نیز در بردارنده بازنمایی منطقی بندها است. ساخت کانونی نیز اشاره به چگونگی توزیع اطلاع در واحدهای تشکیل دهنده ساخت افعال مجاور دارد. تمامی اطلاعات سه بازنمایی مذکور نیز در قالب طرح واره ساختی ارایه خواهد شد.
کلید واژگان: الحاق هسته ای, دستور نقش و ارجاع, طرح واره ساختی, فعل های مجاور, فعل های قیدگون, فعل های نمودی}In our ordinary and everyday speech and in the informal and colloquial contexts in general, we encounter the use of constructions, in which two verbs appear in a “verb-verb” situation, thus making a complex predicate construction, such as "kešid bordeš", "gereft xabid", and "daram miravam". All these three constructions have a common feature of adjacency of verbs, in which one verb has a matrix function and the other has a dependent function. Thus, in the present study, they were studied under the title of "adjacent verbs". The authors believed that the “Role and Reference Grammar (RRG)” would provide a useful theoretical framework for better understanding of the “construction of adjacent verbs”. In RRG, all linguistic constructions are explained in three dimensions: syntactic, semantic, and pragmatic (focus structure). Accordingly, in the present paper, we first classified the different types of adjacent verbs and then discussed their features. It starts by identifying the syntactic, semantic, and focus structure representations will be discussed and then, the constructional scheme of adjacent verbs in Persian will be represented.
Keywords: adjacent verbs, Adverb-Like Verbs, Aspectual Verbs, constructional scheme, nuclear juncture, Role, Reference Grammar (RRG)} -
دستوری شدگی فرایندی است که منجر به شکل گیری واحدهای دستوری از منابع واژگانی می شود یا به موجب آن واحدهای دستوری در یک زبان، دستوری تر می شوند. یافتن مصادیق دستوری شده در زبان فارسی پیشتر موضوع پژوهش های زبان شناختی متعددی بوده است، اما آنچه که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان از قابلیت های دستور نقش و ارجاع به عنوان یک چارچوب دستوری نقش گرا برای نمایش درجات متفاوت دستوری شدگی استفاده کرد؟ پژوهش حاضر، نظری است و نگارنده برای پاسخ به پرسش مذکور، چهار فعل معین در زبان فارسی شامل «باید»، «خواستن»، «داشتن» و «توانستن» را برمی گزیند تا با بررسی رفتارهای واژی- نحویشان که بازتاب درجات متفاوتی از معین شدگی آنها برای نمایش نمود، وجهیت و زمان می باشد، قابلیت های نحوی دستور نقش و ارجاع را در بازنمایی صوری دستوری شدگی به تصویر کشد. طبیعتا چارچوب نظری اتخاذ شده در این پژوهش دستور نقش و ارجاع است و هدف، آزمودن سازوکارهای نحوی در این انگاره دستوری از جمله ساخت لایه ای بند مشتمل بر فرافکنی سازه ای و فرافکنی عملگر، و روابط پیوند- شبکه برای نمایش صوری دستوری شدگی می باشد.
کلید واژگان: دستوری شدگی, دستور نقش و ارجاع, فعل معین, فارسی}This paper is concerned with a formal representation of auxiliation in four auxiliary constructions in Persian. These include the modal ‘bayæd’ construction, the futurate ‘xastæn’ construction, the aspectual ‘daštæn’ construction, and the modal ‘tævanestæn’ construction. Coached within a Role and Reference Grammar framework, the study explores the degree of grammaticalization in each construction utilizing three parameters of person/number inflection, tense-sensitivity, and contiguity. Each construction reacts differently with respect to these parameters to the extent that the auxiliary verb in the relevant construction receives a distinctive syntactic treatment in the layered structure of the clause. ‘bayæd’ is taken to be a fully developed operator exclusively projected in the operator projection. ‘xastæn’, together with the lexical of head, forms a complex nucleus demonstrating tense-inflection as well in the operator projection. ‘daštæn’, constituting a non-predicating nucleus, stands in an ad-nuclear subordinate relation to the lexical head in the progressive construction. ‘tævanestæn’ is the only modal verb within this quadripartite division that fails to constitute an auxiliary construction, due to the fact that it predicates a separate argument structure of its own in the spirit of the least amount of semantic bleaching. These all attest to the fact that the syntactic projection of each auxiliary verb in the layered structure of the clause is a reflection of the degree of grammaticalization in the relevant auxiliary construction.
Keywords: grammaticalization, auxiliation, progressive construction} -
قطبیت، تقابل میان مثبت و منفی و وجهیت، قضاوت گوینده در مورد درستی گزاره یا میزان احتمال اجرایی شدن خواسته یا پیشنهاد است. اگر میان احتمال درستی گزاره یا امکان اجرایی شدن پیشنهاد، درجاتی وجود داشته باشد، قطبیت را می توان به نوعی دو سر پیوستار وجهیت در نظر گرفت. در پژوهش حاضر از میان امکانات وجهی، چهار امکان وجهیت «برداشتی»، «گواه نمایی»، «درخواستی» و «پویا» از نگاه پالمر و در بحث قطبیت، «نفی هسته ای»، «نفی بخش اصلی» و «نفی بند یا جمله» بر اساس دستور نقش و ارجاع ون ویلین معرفی شده و سپس رابطه میان آن ها در زبان فارسی بررسی شده است. برای بررسی نفی هسته ای، به وجود یا عدم وجود پیشوند نفی و برای تعیین قطبیت بخش اصلی، به رابطه موضوع ها با فعل اصلی توجه شده است. برای تشخیص قطبیت جمله از دو آزمون «پرسش ضمیمه» و «آزمون دروغ» استفاده شده است. بررسی داده ها نشان می دهد که با تغییر وجهیت جمله، قطبیت آن نیز دست خوش تغییر می شود. به نظر می رسد تلفیق امکانات وجهیت و قطبیت دستاویزی برای کاربران زبان است تا بتوانند مفاهیم گزاره ای یکسان را در بافت های مختلف، متفاوت صورت بندی کنند و درنتیجه مقاصد کلامی متفاوتی را نیز دنبال کنند.
کلید واژگان: قطبیت, وجهیت, نفی, فعل وجهی, دستور نقش و ارجاع, زبان فارسی}Polarity is the opposition between positive and negative and Modality is the speaker’s judgment about the proposition and proposal. In fact, modality is the space between ‘yes’ and ‘no’. In this study, four main types of modality including “epistemic”, “evidential”, “deontic” and “dynamic” from Palmer's point of view, and three types of negation including “nuclear negation”, “core negation” and “clause/ sentence negation” based on Role and Reference Grammar of VanValin were introduced and then the relationship between them was investigated in the Persian. In order to determine the polarity of the nucleus, the presence or absence of a negative prefix, and to determine the polarity of the core, the relationship of the verb and its arguments has been considered. To detect the polarity of the sentence, two tests of “tag question” and “lie test” were used. Examination of the data showed that when the modality of the sentence is changed, the polarity of the sentence is changed as well. It seems that the combination of modality and polarity is a strategy for language users to be able to formulate the same propositional meanings in different ways according to different contexts, and thus follow different discourse purposes.
Keywords: polarity, Modality, Negation, modal verb, Role, Reference Grammar, Persian} -
در این مقاله به بررسی ساخت موسوم به فاعل غیرکانونی می پردازیم که در آن مطابقه میان تجربه گر و فعل از طریق واژه بستی صورت می گیرد که میزبان آن سازه پیشافعلیست. عدم وجود مطابقه کانونی برخی از پژوهشگران را بر آن داشته که تجربه گر را مبتدای چپ نشان یا برون بندی در ساخت مذکور به شمار آورند. در این مقاله با به کارگیری دستور نقش و ارجاع نشان می دهیم که تجربه گر در حقیقت یک موضوع درونی برای محمول خود می باشد و به دلیل قرار گرفتن در حوزه کانون بالقوه یعنی بند، می تواند متناسب با شرایط کاربردشناختی جمله، نقش مبتدا یا کانون را ایفاء کند. نیز بر این باوریم که فرض وجود یک رابطه ملکی میان واژه بست و ساز ه پیشافعلی ناصحیح می باشد چرا که شواهد تاریخی نشان می دهند که واژه بست در ساخت فاعل غیرکانونی در فارسی امروز، موضوعی با حالت فاعلی در دوره فارسی کلاسیک بوده است که در گذر زمان به صورت نشانه مطابقه باز تحلیل شده است.کلید واژگان: فاعل غیرکانونی, تجربه گر, مبتدا, دستور نقش و ارجاع, رابطه نحوی}This paper investigates the so-called non-canonical subject construction where an experiencer non-canonically agrees with the verb via a clitic hosted by the pre-verbal element. A recurring theme in the literature is that the overt experiencer is a detached topic resulting from the left-dislocation of the state NP possessor. However, coached within an RRG framework, this paper explains that the overt experiencer is not a detached topic, but an internal argument for the psychological predicate. The overt experiencer, being an argument, is free to serve as the topic or focus depending on the context. It is further argued that the overt experiencer is not a subject in line with the characterization of syntactic relations in RRG because undergoer is the only macrorole the overt experiencer takes on. Historical evidence substantiates the claim that no underlyingly genitive association is traceable between the state NP and the clitic surfacing as experiencer.Keywords: non-canonical subject, experiencer, topic, RRG, syntactic relation}
-
افعال ایستا در بسیاری از موارد، از مهم ترین طبقات فعل و گاهی نیز معیاری برای طبقه بندی افعال دیگر بوده اند؛ مهم ترین مشخصه افعال ایستا، عدم تغییر است. این افعال دربردارنده کنشی نیستند و معمولا به احساسات درونی، مالکیت و موقعیت مکانی اشاره می کنند. علاوه بر این، برای تحقق به مدت زمانی کوتاه یا طولانی نیاز دارند. افعال ایستا فاقد ساختار درونی هستند و این بدان معناست که برای آن ها نمی توان زیررویدادهایی درنظرگرفت که نشان دهنده مرحله آغاز، تداوم و پایان باشد. این افعال محدودیت زمانی و نقطه پایان ذاتی ندارند و گستره زمانی شمول آن ها مشخص نیست. پژوهش حاضر با رویکرد نقش گرایانه به بررسی تعامل افعال ایستا و نمودهای دستوری پرداخته است. داده ها از وبگاه های اینترنت، روزنامه، کتاب و مکالمات روزانه گردآوری شده اند. در این پژوهش، به منظور بررسی جامع تر، افعال ایستا به پنج زیرگروه افعال وجودی، شناختی، عاطفی، ملکی و ادراکی تقسیم و رفتار هرکدام از نظر باهم آیی با نمودهای دستوری مختلف بررسی شده است. بررسی داده ها حاکی از این است که رفتار زیرگروه های افعال ایستا با نمودهای دستوری در تمامی موارد یکسان نیست. این افعال می توانند بدون محدودیت با نمود تام استفاده شوند، در این صورت، تحقق رویداد مدنظر است. هرچند تعامل افعال ایستا با نمود استمراری غالبا غیرممکن انگاشته می شود، در مواردی ازجمله قرارگرفتن در «موقعیت فراز و فرود، اشاره به کنشگری فاعل و موقعیت های موقت»، برخی افعال ایستا می توانند در نمود استمراری به کار روند. این افعال در نمود کامل می توانند کارکردهایی از جمله کارکرد نتیجه ای، تجربی، خبر داغ و گواه نمایی داشته باشند. علاوه بر این، وجود قید زمان دال بر آینده و مثبت بودن جمله، شرایط را برای دلالت برخی افعال ایستا به نمود آینده نگر هموار می سازد.
کلید واژگان: افعال ایستا, نمود, نمود دستوری, دستور نقش و ارجاع, زبان فارسی}State verbs, with the characteristic of non-dynamicity, denote no action and usually describe internal feelings, possession and place. They lack internal structure, stages and end point. The present study, within the framework of Role and Reference Grammar (RRG), investigates the interaction of state verbs and different grammatical aspects in Persian to see whether the interaction of subdivisions of state verbs with the grammatical aspects is the same. The subdivisions of state verbs in the current paper include Existence, Cognition, Emotion, Possession and Perception verbs. Data are gathered from the Internet, books, newspapers and daily conversations. Considering data indicates that the behavior of these subdivisions with different grammatical aspects is not the same. In perfect aspect all these verbs can be used without limitation. Although in most cases the progressive form of state verbs is regarded impossible, in cases such as “waxing or waning situation, agentivity and temporary state”, some of them can be used in progressive form. State verbs in perfective aspect, show functions such as experiential, universal, evidentiality and hot news. Positive form of the sentence and temporal adverbs denoting to some future time, pave the way for some state verbs to be used in prospective aspect.
Keywords: State Verbs, Aspect, Grammatical Aspect, Role, Reference Grammar, Persian} -
اصطلاح predicate در پیشینه پژوهش های زبانی برای دو مفهوم استفاده شده است. یکی در دستور سنتی (تقسیم بندی جمله به دو بخش نهاد و گزاره) و دیگری در بحث روابط محمول - موضوع. زبان شناسان اخیر برای پرهیز از خلط این دو مبحث، دو اصطلاح predicate و predicator را به ترتیب برای کاربرد اول و دوم درنظر گرفته اند. در زبان فارسی دو اصطلاح گزاره و محمول، میان این دو کاربرد تمایز شفافی ایجاد کرده است. پژوهش حاضر انواع محمول را در زبان فارسی برمبنای رویکرد نقش و ارجاع بررسی کرده است تا تفاوت ها و شباهت های میان محمول های زبان فارسی را بررسی کند. بررسی ساختار لایه ای بندها و گروه ها نشان داد که محمول اسمی بیشترین نزدیکی و محمول حرف اضافه ای، کمترین شباهت را با محمول فعلی دارد؛ همچنین داده های بررسی شده نوشتار پیش رو نشان داد که محمول صفتی می تواند توصیف گرهای متنوعی داشته باشد که به لحاظ نوعی ازهم متفاوت هستند؛ بنابراین برخلاف رویکرد دستور نقش و ارجاع که به گروه صفتی قایل نیست، گریزی نخواهد بود جز آنکه گروهی باعنوان گروه صفتی معرفی شود و توصیف گرهای صفتی در ساختار لایه ای، در جایگاه های متفاوت جایابی شوند.
کلید واژگان: محمول, موضوع, افزوده, گزاره, صفت, دستور نقش و ارجاع, زبان فارسی}The term predicate refers to two concepts in the literature; in the traditional grammar (in dividing the sentence into two parts: the subject and the predicate) and the other in the discussion of predicate-argument relations. Recent linguists have used two terms, predicate and predicator, to avoid confusing these two terms, respectively, for the first and second definition. In Persian, the two terms “Gozɑɹe” and “mahmul” have made a clear distinction between the two concepts. The present study investigates the different types of predicators in Persian based on the role and reference grammar to consider the differences and similarities between the predicators in Persian. The consideration of the layered structure of clauses and phrases showed that the nominal predicator has the most similarity and the prepositional predicator has the least to the verbal predicator. Furthermore, the findings showed that we have to accept the adjective phrase contrary to the role and reference grammar because there are different types of adjectival modifiers which are necessary to consider according to the layered structure.
Keywords: predicator, argument, adjunct, predicate, adjective, Role, Reference Grammar, Persian} -
به بازنمایی های متفاوت مفعول به عنوان یک موضوع فعلی «تناوب مفعولی» گفته می شود. تناوب مفعولی مطالعه شده در این مقاله رابطه بین دو ساخت نحوی از یک فعل است که در آن مشارک دوم در یک ساخت در نقش مفعول مستقیم و ساخت دیگر در نقش موضوع حرف اضافه ای ظهور می یابد. افعال زیادی در زبان فارسی دارای این نوع تناوب هستند که از بارزترین آنها فعل های مصرفی، ادراکی، اشتیاقی و تماسی است. در این جستار به توصیف تناوب مفعولی در ساخت این فعل ها از دیدگاه دستور نقش و ارجاع می پردازیم و عوامل معنایی موثر بر این تناوب را تبیین می کنیم. داده های مرتبط از پیکره وابستگی نحوی زبان فارسی، مکالمات گونه گفتاری فارسی معیار و متن سخنرانی ها یا برنامه های تلویزیونی استخراج شده و در چارچوب این نظریه بررسی می شود. این مطالعه نشان می دهد که ساخت تناوب مفعولی در زبان فارسی انتخاب بین یک موضوع فرانقش و یک موضوع غیرفرانقش است و به نمود فعل و (نا)مشخص بودن مشارک دوم بستگی دارد.کلید واژگان: تناوب مفعول- موضوع حرف اضافه ای, دستور نقش و ارجاع, فرانقش, غیرفرانقش}
-
مفعول مستقیم در زبان فارسی از طریق راهکارهای دستوری مشخصی در جمله نشانه گذاری می شود. در این مقاله، نخست به معرفی این راهکارهای دستوری می پردازیم. از آن جا که برخی از این راهکارها تنها در گونه محاوره ای رواج دارند، داده هایی را از فارسی گفتاری (و گهگاه فارسی نوشتاری) انتخاب می کنیم. سپس با به کارگیری مفاهیم ساخت لایه ای بند و ساخت کانون به عنوان دو حوزه مرتبط در دستور نقش و ارجاع به بازنمایی صوری این راهکارهای دستوری از طریق قالب های نحوی که دربرگیرنده مشخصه های ساخت اطلاعی نیز هستند، می پردازیم. از رهگذر این پژوهش دریافت می شود که تلقی محض مفعول مستقیم در مقام مبتدای ثانویه صرفا به واسطه همراهی پس اضافه «را» (دبیرمقدم، 1384) ناصحیح بوده است و مفعول مستقیم از منظر ساخت اطلاعی، نه تنها قابلیت حضور در ساخت پیش انگاره و طبیعتا قرار گرفتن در مقام مبتدای جمله را داراست؛ بلکه از این حیث که حضور «را» تنها نشانه تشخیص پذیری مصداق مفعول در عالم مفروضات گوینده و شنونده است، امکان حضور مفعول مستقیم در ساخت کانونی جمله نیز مهیا می شود.
کلید واژگان: مفعول مستقیم, را, ساخت اطلاع, قالب نحوی, دستور نقش و ارجاع}Direct objects are encoded via specific grammatical tools in Persian. Using random data mostly from colloquial Persian (and written Persian in case of need), the author first intend to introduce these tools. Employing the Layered Structure of the Clause and Focus Structure as defined in Role and Reference Grammar, the author proceeds to formally represent the tools via syntactic templates that contain information-structural properties of the direct object. We learn that the hypothesis regarding the direct object being a secondary topic marker in the spirit of ra-marking (Dabir-Moghaddam, 2006) needs to be discarded. Information-structurally, not only is the direct object qualified to be part of the pragmatic presupposition, hence serving as the topic of the sentence, it is also licensed to constitute a narrow focus by itself or to participate in predicate and sentence focus structures. This originates from the fact that -ra in Persian signals the identifiability of the object’s referent in the interlocutors’ discourse universe. It is also proposed that the bi-fold classification of a narrow focus into in-situ information focus and ex-situ contrastive focus does not only apply to the narrow focus in the spirit of Persian data. A predicate focus can be contrastive when a ra-marked object residing at the Pre-Core Slot is disjoined from the transitive predicate by an intervening subject. In actuality, this discontinuous predicate focus structure is ‘construed’ as a contrastive narrow focus.
Keywords: Direct object, -ra, information structure, syntactic template, Role, Reference Grammar}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.