به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

دهخدا

در نشریات گروه ادبیات و زبان ها
تکرار جستجوی کلیدواژه دهخدا در نشریات گروه علوم انسانی
  • محمدحسن زارع گیلدهی، امیرحسین مدنی*، فاطمه سادات طاهری
    هدف و زمینه

     ضرب المثلها عصاره فرهنگ و اخلاق و جهان بینی یک ملت هستند که تحلیل و نقد آنها منجر به تبیین اندیشه ها و عقاید جاری در میان مردم یک جامعه میشود. ضرب المثلهای منفی نگر در کنار ضرب المثلهایی که حاکی از مثبت نگری هستند، بسامد قابل توجهی در منابع ادبی و در میان مردم دارند و این نوع از ضرب المثلها در امثال و حکم دهخدا نیز منعکس شده است. در این پژوهش به نقد ضرب المثلهای منفی نگر در امثال و حکم دهخدا پرداخته شده و مختصات فکری این نوع ضرب المثلها تحلیل شده است.

    روش پژوهش: 

    این مقاله به شیوه تحلیلی-توصیفی نوشته شده و نوع آن کتابخانه ای است.

    یافته ها

     رواج ضرب المثلهای منفی نگر بصورت نامحسوس و ناخواسته منجر به شیوع منفی نگری در جامعه میشود. از منظر زبان، ضرب المثلهای منفی نگر در امثال و حکم دهخدا زبانی تلخ و گزنده دارند و از منظر سبک و سیاق فکری، مملو از منفی بافی و و گاه شامل هنجارشکنیهای اخلاقی هستند و فرد را به اتخاذ رویکردی منفی گرایانه در زندگی سوق میدهند.

    نتیجه گیری

     نتایج پژوهش نشان میدهد که ضرب المثلهای منفی نگر در امثال و حکم دهخدا بسامد بالایی دارد. ضرب المثلهای منفی نگر در امثال و حکم دهخدا عمدتا مشتمل بر مضامینی همچون ناسازگاری، نادانی، اضطراب، تهدید و حذر، گذشته بد، ستیز، ترس، بیهودگی، نابودی، اتفاقات ناگوار، ناامیدی، خشونت، ظلم و ستم، زورگویی، توهین، مرگ اندیشی، آزمندی، سخن چینی، دروغگویی، استهزا، فتنه انگیزی، فریب کاری، دیگرآزاری، خرافه پرستی، سرزنشگری، تحقیر و تهدید، عیب جویی و خودستایی هستند. که از میان موارد فوق، نادانی با 1456 مورد (3/12 درصد) بیشترین و خودستایی با 50 مورد (42/0 درصد) کمترین بسامد را دارند.

    کلید واژگان: امثال و حکم، دهخدا، تحلیل و نقد، منفی نگری، ضرب المثل
    Mohammadhassan Zare, Amirhossein Madani *, Fatemeh Sadat Taheri
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Proverbs are the extract of culture, ethics and worldview of a nation, whose analysis and criticism leads to the explanation of current thoughts and opinions among the people of a society. Negative proverbs, along with proverbs that indicate positivity, have a significant frequency in literary sources and among people, and this type of proverbs is also reflected in Dehkhoda"s proverbs and sayings. In this research, criticism of negative proverbs in Dehkhoda"s proverbs and decrees has been discussed and the intellectual coordinates of these proverbs have been analyzed.

    METHODOLOGY

    This article is written in an analytical-descriptive way and its type is library.

    FINDINGS

    The prevalence of negative proverbs imperceptibly and unintentionally leads to the spread of negativity in the society. From the point of view of language, the negative proverbs in Dehkhoda"s proverbs and sayings have a bitter and stinging language, and from the point of view of style and intellectual context, they are full of negativity and sometimes include violations of moral norms and lead a person to adopt a negative approach in life.

    CONCLUSION

    The research results show that negative proverbs have a high frequency in Dehkhoda"s proverbs and sayings. The negative proverbs in Dehkhoda"s proverbs and sayings mainly include themes such as incompatibility, ignorance, anxiety, threats and caution, bad past, conflict, fear, futility, destruction, unfortunate events, despair, violence, oppression, bullying, insults, death thoughts, They are teasing, talking, lying, sarcasm, sedition, deception, bullying, superstition, reproach, humiliation and threats, fault-finding and self-praise. Among the above cases, ignorance has the highest frequency with 1456 cases (12.3 percent) and self-praise has the lowest frequency with 50 cases (0.42 percent).

    Keywords: Amsal-O-Hekam (Proverbs, Narrations), Analysis, Criticism, Negativity, Proverb
  • فهیمه شهریاری*، سید محمود سیدصادقی، علی عاشوری

    اصطلاح کارناوال را منتقد و فیلسوف بزرگ روس میخائیل باختین در قرن بیستم میلادی برای نقد و تحلیل آثار ادبی به کار برد. این واژه در نزد وی به عنوان یک فرهنگ مطرح شد؛ فرهنگی که گستاخ و بی پرده، آزاد و رها و بی هیچ قید و بندی در برابر سلطه هر چیز قدرتمند و مقدس و باورهای تحمیل شده به شوخی و بازی می پرداخت. مولفه های کارناوال با توجه به نظریه باختین در آثار دهخدا، میرزاده عشقی و نسیم شمال عبارت اند از رئالیسم گروتسک، خنده مرگ، غیرمذهبی بودن، نسبیت و درکنار هم قرارگرفتن مفاهیم متضاد و ترویج فضای چندصدایی. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، این تحقیق در قلمرو پژوهش های توصیفی، کتابخانه ای- اسنادی است که ماهیت کاربردی دارد و در نمونه آن دو اثر از دهخدا، یک اثر از میرزاده عشقی و یک اثر از نسیم شمال بررسی می شود. روش نمونه گیری، انتخابی و شیوه گردآوری داده ها اسنادی است. با کاربرد روشی توصیفی- تحلیلی پس از معرفی کارناوال و مولفه های آن در ادبیات فارسی، به تجزیه و تحلیل فرآیند کارناوال در آثار مدنظر با ذکر مصادیق پرداخته می شود.

    کلید واژگان: دهخدا، کارناوال، گروتسک، چندصدایی، میرزاده عشقی، نسیم شمال
    Fahimeh Shahriari*, Seyed Mahmood Seyed Sadeghi, Ali Ashoori

    The term carnival was used by the great Russian critic and philosopher Mikhail Bakhtin in the 20th century to criticize and analyze literary works. This word was presented to him as a culture; A culture that was brash and open, free and unrestrained, played jokes and games against the domination of everything powerful and holy and imposed beliefs. According to Bakhtin's theory, the components of carnival in the works of Dehkhoda, Mirzadeh Eshghi, and Nasim Shamal are Grotesque realism, laughter of death, non-religiousness, relativity and the juxtaposition of opposite concepts and the promotion of polyphonic space. According to the nature of the topic and research objectives, this research is in the field of descriptive, library-documentary research, which has an applied nature, and in its example, two works by Dehkhoda, one by Mirzadeh Eshghi, and one by Nasim Shamal are examined. The sampling method is selective and the data collection method is documentary. By using a descriptive-analytical method, after introducing the carnival and its components in Persian literature, the analysis of the carnival process in the considered works is done by citing examples.

    Keywords: Carnival, Mirzadeh Eshghi, Grotesque, Nasim Shomal, Dehkhoda
  • اصغر خلیلی، آرش مشفقی*، عزیز حجاجی کهجوق
    تحلیل آثار ادبی بر اساس چارچوب های زبان شناختی یکی از راه های مطالعه نظام مند این آثار است. در این پژوهش، سعی بر آن است که اشعار دهخدا را بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ که شامل هشت نوع هنجارگریزی (آوایی، زمانی، سبکی، گویشی، معنایی، نحوی، نوشتاری و واژگانی) می باشد، مورد بررسی قرار دهیم. شیوه های مختلف هنجارگریزی و ساختارشکنی شعر ابتهاج برای خلق تصاویر شاعرانه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که دهخدا از انواع هشت گانه هنجارگریزی لیچ استفاده کرده است و از این طریق توانسته زبان خود را برجسته سازد. در این میان، وی از هنجارگریزی زمانی بیش از سایر انواع هنجارگریزی بهره گرفته است. میزان کاربرد سایر انواع هنجارگریزی و پیامد آن ها نیز در مقاله بررسی شده است. به واسطه این هنجارگریزی ها ، دهخدا با واژه های معمولی، منظور خود را به گونه ای نوآورانه و متفاوت و به زیباترین شیوه بیان می کند. همچنین تقدم فعل بر سایر ارکان جمله از پربسامدترین نمونه های هنجارگریزی نحوی در شعر دهخدا است. با بکارگیری این شیوه، وی نوعی فعل گرایی و تاکید بر عمل به جای عامل را تداعی کرده است.
    کلید واژگان: ساختارشکنی، تصویرسازی، هنجارگریزی، برجسته سازی، دهخدا
    Asghar Khalili, Arash Moshfeghi *, Aziz Hjajykhjwqz
    Analyzing literary works based on linguistic frameworks is one of the ways of systematic study of these works. In this research, an attempt is made to examine Dehkhoda's poems based on Leach's norm deviation model, which includes eight types of norm deviation (phonetic, temporal, stylistic, dialectal, semantic, syntactic, written, and lexical). Different methods of norm avoidance and deconstruction of Ibtahaj's poetry have been analyzed and investigated to create poetic images. The results showed that Dehkhoda used the eight types of Leach's non-normative deviation and was able to make his language stand out in this way. In the meantime, he has used time avoidance more than other types of avoidance. The amount of use of other types of deviance and their consequences are also examined in the article. Due to these deviations, Dehkhoda expresses his meaning in an innovative and different way with ordinary words and in the most beautiful way.Also, putting the verb before other elements of the sentence is one of the most frequent examples of syntactic deviation in Dehkhoda's poetry. By using this method, he has evoked a kind of verbism and emphasis on the action instead of the agent.
    Keywords: deconstruction, illustration, norm avoidance, highlighting, Dehkhoda
  • سعیده بیرجندی، رضا شجری*، علیرضا فولادی، امیرحسین رسول نیا
    گفتار قالبی یا گفتار کلیشه ای، جزیی جدانشدنی از هر زبان است. این نوع گفتار با دو ویژگی ایجاز و عمق معنا، مطلب مورد نظر گوینده را به شکلی واضح تر به مخاطب منتقل می کند. همچنین بیشتر در زبان محاوره متجلی می شود و ریشه در جامعه و فرهنگ دارد. یکی از گونه های گفتار قالبی، کنایه است. کنایات به عنوان شناخته شده ترین کلیشه های زبانی، کارکردهای خاص خود را دارند. کنایه در «چرند و پرند» نیز با بسامد بسیار بالا به کار رفته است. بررسی کنایات و کارکرد آن ها در این اثر دهخدا، افزون بر شناخت سبک نویسنده، از لحاظ فرهنگی و اجتماعی نیز مفید خواهد بود و می تواند زوایای پنهان متن و مفاهیم مخفی مندرج در آن را بهتر نمایان کند. پژوهش حاضر با روش کیفی (تحلیلی-توصیفی) به بررسی کنایه و کاربرد آن در «چرند و پرند» دهخدا می پردازد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که دهخدا در این اثر، از کنایات زبانی و تصویری، بیشتر استفاده کرده است. بسیاری از کنایات او، نقیضه ای یا با ریشه غیرفارسی هستند و زمینه های فرهنگی، اجتماعی و مذهبی دارند. همچنین این گونه گفتار قالبی، کارکردهای زیادی در اثر مورد بررسی دارد و استهزاء، اعتراض، انتقاد، افشاگری، ایجاز، ترسیم اوضاع جامعه، عینیت بخشیدن به شخصیت ها و نزدیک کردن نثر به زبان مردم از جمله این کارکردهاست.
    کلید واژگان: گفتار قالبی، کنایه، دهخدا، چرند و پرند
    Saeedeh Birjandi, Reza Shajari *, Alireza Fouladi, Amirhosein Rasoulnia
    Formulaic speech is an integral part of any language. This speech, with its two permissive qualities and depth of meaning, transmits the narrator's content more clearly to the audience. This kind of speach is more expressed in the spoken language and is rooted in the community and culture of each language community. It has several kind, one of them is Metonymy. It has its own function both linguistically and semantically. Metonymy in "Charand o' Parand" has a very high frequency. Examining this kind of formulaic speech, in addition to recognizing the author's style, will be culturally and socially useful and effective. And it can better reveal the hidden angles of the text and the hidden meanings it contains. The present study is a qualitative (descriptive-analytical) study of metaphor and its application in Dehkhoda's "nonsense" articles. The results of this study show that Dehkhoda has used language linguistics more frequently in his articles. Many of his quotes are invented or non-Persian in origin and have cultural, social and religious backgrounds. He has also used this form of discourse to ridicule, protest, criticize, expose, authorize, depict society, objectify the characters of his articles, and bring prose to the language of the people.
    Keywords: Charand o' Parand, dehkhoda, Formulaic speech, metonymy, the function of Metonymy
  • سعیده بیرجندی*، رضا شجری

    «چرند و پرند» مجموعه مقالات داستان گونه دهخدا است که در ستونی به همین نام در روزنامه صوراسرافیل منتشر می شد. این مقالات که به زبان عامیانه نوشته شده، فنی بین داستان نویسی و روزنامه نگاری است. دهخدا با استفاده از این فن توانسته مفاهیم موردنظر خود را به مخاطب (توده مردم) منتقل کند. هرچند مقالات او به نام داستان کوتاه شناخته نمی شود و باور بر این است که جمال زاده مبدع داستان کوتاه فارسی است؛ اما می توان مقالات دهخدا را مقدمه ای برای ظهور داستان کوتاه فارسی دانست که نویسندگان داستان کوتاه، مانند جمال زاده از آن تاثیر پذیرفتند. در مقاله حاضر با روش استقرایی شیوه داستان پردازی دهخدا در «چرند و پرند»  را با «یکی بود یکی نبود» جمال زاده مقایسه و بررسی شده است. برای این منظور عناصر داستان در دو اثر نام برده شده با یکدیگر مقایسه شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که عناصر داستان در اغلب مقالات دهخدا وجود دارد، هرچند که این عناصر در پاره ای از موارد، انسجام کمتری دارد. همچنین جمال زاده نیز که به عنوان نخستین نویسنده داستان کوتاه فارسی به شمار می آید، در مجموعه «یکی بود یکی نبود» خود در سبک، درون مایه، موضوع، کانون تمرکز و شخصیت های داستانی متاثر از مقالات دهخداست.

    کلید واژگان: چرند و پرند، دهخدا، داستان کوتاه، یکی بود یکی نبود، جمال زاده
    Saeedeh Birjandi *, Reza Shajari

    "Charand-o-Parand" is a collection of Dehkhoda's fictional articles that were published in a column of the same name in the newspaper Surasrafil Written in slang, these articles are a technique between storytelling and journalism. Using this technique, Dehkhoda was able to convey his desired concepts to the audience (mass of people).Although his articles are not known as short stories and it is believed that Jamalzadeh is the creator of Persian short stories, but Dehkhoda's articles can be considered as a prelude to the emergence of Persian short stories that short story writers like Jamalzadeh were influenced by. The present article inductively examines the storytelling style of Dehkhoda in "Charand-o-Parand" and compares it with Jamalzadeh's “Yeki Bood Yeki Nabood”. So, the elements of the story in the two works are compared with each otherThe results of this study show that the elements of the story are present in most of Dehkhoda's articles, although these elements are less coherent in some cases. Also, Jamalzadeh, who is considered as the first author of Persian short stories, in his collection “Yeki Bood Yeki Nabood” in his style, theme, subject, focus and fictional characters are influenced by Dehkhoda's articles.

    Keywords: “Charand-O-Parand”, Dehkhoda, Short Story, “Yeki Bood Yeki Nabood”, Jamalzadeh
  • سیمین خیری، خاور قربانی*، نسرین چیره

    این مقاله بر اساس مبانی نظری هیجان خشم در روان شناسی، به بررسی محتوا و زبان ضرب المثل های مربوط به آن، در امثال وحکم دهخدا پرداخته است. برای دستیابی به این هدف، از روش «تحلیل محتوای استنباطی» استفاده نموده و نمونه تحقیق، کتاب چهارجلدی امثال وحکم دهخداست. داده های تحقیق نخست در سه بحث نمود خشم، علل و راه های کنترل آن در اثر فوق توصیف شده و با روانشناسی تطبیق داده شده-اند سپس به بررسی وجه ادبی آن ها، جهت تعیین رابطه زبان با محتو و به عبارتی روانشناسی زبان آن ها پرداخته شده است. این بررسی حاکی از این است که در مثل های فارسی و بالتبع نگرش گذشتگان، مانند روان شناسی جدید هردو وجه این هیجان یعنی خشم مثبت و منفی مشاهده می گردد و حتی شواهدی وجود دارند که علل وجوه دوگانه آن را تبیین و توجیه می نماید. علاوه براین ها، به بررسی علایم، عوامل و مدیریت آن هم پرداخته شده است. بررسی روانشناسی زبان مثل های مربوط به خشم نشان می دهد که بعد از تشبیه بارزترین وجه ادبی مثل، تضاد است. این موضوع با محتوای خشم و عوامل آن یعنی تضادهای دوگانه ارتباط دارد و زبان در خدمت فکر درآمده و سبب وفور و کثرت تضاد در زبان شده است؛ بنابراین، پردازش محتوایی و زبانی این بحث، در مثل ها جامع است و این ویژگی، در کنار اختصار زبانی و مقبولیت همگانی آن ها در میان مردم، باعث موثر واقع شدنشان در شناساندن هیجان ها، توجیه و رفتاردرمانی آن ها باشد.

    کلید واژگان: ضرب المثل ها، دهخدا، روان شناسی، هیجان، خشم
    Simin Khiri, Khavar Ghorbani *, Nasrin Chir

    This study, Based on the theoretical foundations of the emotion of anger in psychology examines it in the proverbs of Dehkhoda. To achieve this goal, he used the method of "inferential content analysis" and, sample of research is a four-volume book such as Dehkhoda’s Amsalohkam The first, research data are described in the three discussions of manifestation of anger, reasons, and ways to control it in the above work. Then, Examining the content of parables shows the comprehensiveness of the discussion of anger in comparison with its topics in psychology, and the study of literary language shows that language serves the content and at the same time seeks to explain the subject of anger and its management strategies.Keywords: proverbs, Dehkhoda, Psychology, Excitement, Anger.This study, Based on the theoretical foundations of the emotion of anger in psychology examines it in the proverbs of Dehkhoda. To achieve this goal, he used the method of "inferential content analysis" and, sample of research is a four-volume book such as Dehkhoda’s Amsalohkam The first, research data are described in the three discussions of manifestation of anger, reasons, and ways to control it in the above work. Then, Examining the content of parables shows the comprehensiveness of the discussion of anger in comparison with its topics in psychology, and the study of literary language shows that language serves the content and at the same time seeks to explain the subject of anger and its management strategies.

    Keywords: proverbs, dehkhoda, psychology, excitement, anger
  • سعیده بیرجندی*، رضا شجری، علیرضا فولادی، امیرحسین رسول نیا

    گفتار قالبی شده بخشی از یک زبان است که می تواند حامل معانی و مصادیق متعددی باشد. گفتارهای قالبی شده معمولا به صورت ضرب المثل، کنایه، اصطلاحات و زبان زدها و بیشتر در زبان محاوره به کار می روند و نقش موثری در ارتباط های اجتماعی و گسترش زبان از لحاظ ساختاری و مفهومی دارند و بخشی از هویت، فرهنگ و تاریخ هر جامعه هستند که شناخت آن ها موجب شناخت بهتر فرهنگ، زیرساخت ها و تحولات زبانی هر جامعه زبانی می شود و تحلیل آن ها در یک متن نیز موجب شناخت بهتر زوایای پنهان و سبک آن متن می شود. در مقالات دهخدا، گونه های مختلفی از گفتارهای قالبی وجود دارد که در بطن هر یک از آن ها، مفاهیم عمیق اجتماعی، فرهنگی و زبانی نهفته است که شناخت آن ها به شناخت سبک و زبان مقالات دهخدا و جامعه روزگار او کمک می کند. هدف از پژوهش حاضر که با روش کیفی (تحلیلی توصیفی) انجام می شود، تحلیل و بازشناسی گونه های قالبی شده در چرندوپرند دهخدا در سه دسته ضرب المثل، کنایه، اصطلاحات و زبان زدهاست. این پژوهش به منظور بررسی کاربرد این ساخت ها در چرندوپرند و تاثیر آن ها بر زبان و سبک این مقالات انجام می شود. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که دهخدا با استفاده از این ساخت های قالبی، اوضاع و شرایط جامعه خود را ترسیم کرده و مطالبش را با سرعت و در عین حال به صورت  فشرده و عمیق به مخاطب منتقل کرده است. استفاده از این ساخت ها موجب شده تا نثر چرندوپرند به زبان محاوره ای نزدیک شود. همچنین بررسی ها نشان می دهد که اصطلاحات و زبان زدها (220 مورد)، کنایه (81 مورد) و ضرب المثل (51 مورد)، به ترتیب پرکاربردترین گونه های ساخت های قالبی در مقالات دهخدا هستند.

    کلید واژگان: چرندوپرند، دهخدا، گفتار قالبی، عصر مشروطه
    Saeedeh Birjandi*, Reza Shajari, Alireza Fouladi, AmirHussain Rasulnia

    A formulaic speech is a part of language which can carry many meanings, themes and instances. Formulaic speech are commonly used in proverbs, metaphors, idioms and languages and more in conversational language and play an effective role in social communication and language development both structurally and conceptually. They are part of a communitychr('39')s identity, culture and history whose understanding will lead to a better understanding of culture and society and the linguistic infrastructure and developments of a language community. Also, analyzing and recognizing them in a text gives a better understanding of the hidden angles and style of that text. In Dehkhodachr('39')s articles, there are various types of formulaic speech that in each of them lies deep social, cultural and linguistic concepts and understanding them helps to understand the style and language of Dehkhodachr('39')s articles and the society of his day. The present study uses qualitative (analytical-descriptive) method to analyze and recognize patterns of species in Dehkhodachr('39')s "Charand-o-parand" in three categories: proverb, irony, idioms and languages. The results of the research show that using these molded structures, Dehkhoda has depicted the conditions of his community and it has conveyed its content quickly and deeply to the audience. The use of these constructions has also led to the closest proverbial proverb to colloquial language. Idioms (220 Items), Irony (81 Items) and Proverbs (51 Items) are the most commonly used forms of molding in Dehkhodachr('39')s articles.

    Keywords: Charand-o-parand, Dehkhoda, formulaic speech, Iranian Constitutional Revolution
  • حبیب کشاورز

    عصر مشروطه را می توان یکی از مهم ترین دوره های تحول ادبیات فارسی به شمار آورد؛ یکی از دلایل مهم این تحول انتشار روزنامه ها است. طنز اجتماعی نیز برای اولین بار به شکل جدی در دوره مشروطه متولد می شود و این نوع طنز را نیز می تواند نتیجه انتشار روزنامه در این عصر دانست. یکی از مهم ترین روزنامه هایی که در پیدایش این نوع طنز تاثیر داشت، روزنامه صوراسرافیل به ویژه ستون مشهور آن، چرند و پرند که توسط علی اکبر دهخدا نوشته می شده است. در این مقاله ضمن بررسی طنز اجتماعی در دوره مشروطه تاثیر این ستون بر شکل گیری طنز اجتماعی را مورد بررسی قرار خواهیم داد. با بررسی این موضوع به این نکته پی خواهیم برد که استفاده از زبان ساده و نزدیک به زبان عامیانه یکی از ویژگی های بارز طنز اجتماعی این دوره است؛ همچنین روزنامه ملانصرالدین نیز تاثیر زیادی بر شکل گیری طنز اجتماعی در دوره مشروطه دارد. طنز دهخدا واقع گرایانه است و او مهارت زیادی در بررسی مشکلات و مسایل اجتماعی دارد. هدف دهخدا از طنز، بیدارگری مردم است؛ همچنین گرایش به طنز اجتماعی در این دوره نشان دهنده خفقان موجود در جامعه است که باعث می شود مردم از اظهار نظر مستقیم و انتقاد صریح از وضع موجود واهمه داشته باشند.

    کلید واژگان: طنز اجتماعی، صوراسرافیل، چرند و پرند، دهخدا
  • سیمین خیری، خاور قربانی*، نسرین چیره

    بررسی نوع بیان مفاهیم در ادبیات یکی از موضوعاتی است که می تواند در تاثیرگذاری و شناخت بیشتر کارکردهای انواع ادبیات موثر باشد؛  بنابراین  این پژوهش، ابتدا بر اساس مبانی نظری خشم در روان شناسی، به جمع آوری ضرب المثل های مربوط به آن، در مثل های فارسی کتاب امثال وحکم دهخدا پرداخته  و بعد از جمع آوری و طبقه بندی داده ها، ساختار زبانی و نوع بیان آن ها را از دو دیدگاه تمثیلی و تحت اللفظی بررسی کرده است؛ درنهایت این دو نوع بیان را باهم مقایسه نموده و در پاسخ  به این سوال که آیا در مثل ها خشم، بیشتر به صورت تمثیلی بیان شده است یا تحت اللفظی؟  به این نتیجه رسیده است که از بیان تمثیلی بیشتر برای بیان مفهوم خشم، انواع و علایم آن بهره گرفته شده است اما در بحث راهکارهای مدیریتی بیان مستقیم و تحت اللفظی بسامد بیشتری دارد. دلیل این دوگانگی انتزاعی بودن مفهوم خشم است که جهت تبیین آسان آن با توجه به مخاطبان عامه مثل، تمثیل به کاربرده شده است اما وقتی سخن از راهکارهای آن است برای فهم راحت آن ها از انواع جملات خبری و مستقیم استفاده می شود. روش تحقیق تحلیل محتوای تحلیلی  استنباطی است و نمونه موردی پژوهش، کتاب چهارجلدی امثال و حکم دهخداست. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز از فیش برداری استفاده شده است و روش تجزیه وتحلیل داده ها استقرایی است.

    کلید واژگان: ضرب المثل ها، دهخدا، خشم، بیان تمثیلی، بیان تحت اللفظی
    Simin Khyri, Khavar Ghorbani *, Nasrin Chireh

    Investigating the type of expression of concepts in literature is one of the topics that can be effective in influencing and understanding the functions of different gnere of literature; therefore, this research based on the theoretical foundations of anger in psychology, first has collects related proverbs in all Persian proverbs in the book Proverbs of Dehkhoda. After, collecting and classifying the data, the structure He has studied their language and type of expression from both figurative and literal perspectives, and finally compared these two types of expression and And in answer to the question of whether in proverbs anger is expressed more figurative or literally? It has concluded that more than figurative expressionhave been used to express the concept of anger and types and its signs, but in the discussion of management solutions, has a higher frequency from direct and literal expression. The reason for this dichotomy is the abstract nature of the concept of anger, which has been used as an figurative for its easy explanation according to popular audiences, but when it comes to its solutions, a variety of news and direct sentences are used to easy understanding of them. The research method is inferential content analysis and the case study is a four-volume book of proverbs and rulings by Dehkhoda. Phishing has been used to collect the required data and information and the data analysis method is inductive.

    Keywords: proverbs, dehkhoda, anger, figurative expression, literal expression
  • حسین بیات*، نسترن شهبازی

    علی اکبر دهخدا از تاثیرگذارترین نویسندگان دوران مشروطه است. هم زمان با تشکیل مجلس دوره نخست، او گزارش ها، دیدگاه ها و انتقادهای خود را در سلسله مقاله های روایی با عنوان چرندوپرند در روزنامه صوراسرافیل منتشر می کرده است. این نوشته ها بسیار محبوب و پرمخاطب بوده اند. به نظر می رسد، جدا از حقیقت مانندی محتوای روایت ها، ساختار بدیع مقاله های چرندوپرند با بهره گیری از زبان طنز و پرداخت راوی قابل اعتماد (دخو)، که در این نوشته ها نقشی کلیدی ایفا می کند، جذابیت و درعین حال باورپذیری روایت ها را تقویت کرده است. شیوه هایی که دهخدا در ساختار منحصربه فرد مقاله ها و شخصیت پردازی دخو از آنها بهره برده است، اشتراکات درخور توجهی با تکنیک های طرح شده در رویکرد انسان گرایانه کارل راجرز دارد، رویکردی که ماهیتی روان شناختی دارد و مسئله شخصیت نقطه ثقل آن است. گزینش و طبقه بندی نمونه های مستخرج از چرندوپرند و انطباق آنها با مولفه های نظریه فردمحور راجرز نشان می دهد که دهخدا ویژگی هایی در عرصه متن قرار داده است که مهم ترین پیش فرض راجرز یعنی جهان تجربی را اثبات می کند و به تبع آن شکل و محتوای مقاله ها با روایت گری دخو می تواند با ویژگی های موردنظر راجرز در ترسیم چهره آرمانی درمان گر همسان باشد.

    کلید واژگان: دهخدا، چرندوپرند، شخصیت پردازی، راجرز، رویکرد فرد محور
    Hossain Bayat*, Nastaran Shahbazi

    Ali Akbar Dehkhoda is one of the most influential writers of the constitutional era. Simultaneously with the formation of the first parliament, he published his reports, views and critiques in a series of narrative articles entitled “Charand-o-Parand” in the weekly journal “Sur-e-Esrafil”. These writings were very popular and attracted a wide audience. Apart from the fact that the contents of the narratives were realistic, it seems that the original structure of “Charand-o-Parand” articles, which used the language of humor and the creation of a reliable narrator (Dakhou), who plays a key role in the writings, has strengthened the attractiveness and credibility of the narratives. The methods that Dehkhoda has used in the unique structure of the articles and the characterization of Dakhou share striking similarities with the techniques outlined in Carl Rogers’ humanistic approach. An approach that is fundamentally psychological in nature and the issue of personality is its focal point. The selection and classification of the examples derived from “Charand-o-Parand” and matching them with the components of Rogers’ Person-Centered Theory show that Dehkhoda placed features in the field of the text that prove Rogers’ most important assumption, the experimental world. Based on this, the form and contents of the articles narrated by Dakhou can be similar to the features assumed by Rogers describing an ideal face of the therapist.

    Keywords: Dehkhoda, Charand-o-Parand, Characterization, Rogers, Person-Centered Approach
  • Massud dahgan

    Comparative literature is an academic field dealing with the literature of two or more different linguistic, cultural or nation groups. While most frequently practiced with works of different languages, comparative literature may also be performed on works of the same language if the works originate from different nations or cultures among which that language is spoken. Also included in the range of inquiry are comparisons of different types of art; for example, a relationship of poetry to other poems. In This article, comparative literature is performed on Dehkhoda’s «Remember the Dead Candle!» and Alfred de Musset’s «Remember me!». Some of the characteristics of Dehkhoda’s «Remember the Dead Candle!» subscribe with Alfred de Musset’s «Remember me!» and This article reviews the common characteristics of These two poems.

    Keywords: Dehkhoda, Alfred de Musset, comparative literature
  • محمد کشاورز، فرهاد درودگریان*، هناز علیپور گسکری، علی پدرام میرزایی

    یکی از پیشگامان طنز پردازی در ایران معاصر،علی اکبر دهخدا،نویسنده صاحب سبک است که همواره شاهد الگو برداری طنز نویسان بسیاری از سبک و شیوه طنز آفرینی وی بوده ایم. یکی از طنز پردازان موفق و کمتر شناخته شده ایرانی که سبک طنز پردازیش به شدت متاثر از سبک طنز نویسی دهخد است، رضا گنجه ای،بنیانگذار نشریه باباشمل است.موضوع این مقاله،بررسی مقایسه ای سبک طنز پردازی دهخدا و گنجه ای از طریق مقایسه دو ستون طنز «چرند و پرند» و «درد دل باباشمل» در چهار محور خصوصیات زبانی،خصوصیات ساختاری،شگردهای طنز پردازی و درونمایه است تا به این پرسش،پاسخ داده شود که گنجه ای تا چه حد در نوشتن مقالات طنزآمیز خود،متاثر از سبک دهخدا بوده است؟ با مقایسه میان تعدادی از مقالات این دو نویسنده،این نتیجه حاصل شد که سبک گنجه ای و دهخدا از جنبه خصوصیات زبانی(به ویژه به کارگیری زبانی ساده و مشحون از ضرب المثلهای عامیانه) خصوصیات ساختاری،شگردهای طنزآفرینی (خصوصا وارونه گویی، مقدمه پردازیهای ابتکاری و...) و در زمینه محتوای آثار،شباهت قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارند؛ البته تفاوتهایی نیز در هر یک از حوزه های یاد شده به ویژه از نظر ساختار روایت و برخی از شگردهای طنزپردازی، در نوشته های این دو نویسنده به چشم میخورد.

    کلید واژگان: چرند و پرند، باباشمل، دهخدا، گنجه ای، طنز مطبوعاتی
  • مختار عیساییان

    این مقاله به بررسی اصالت ساختار «یاد آر، ز شمع مرده یاد آر!» ، شعر معروف دهخدا خواهد پرداخت، در این بررسی بر اساس تحلیل ساختاری این شعر و شعری هم عنوان از آلفرد دوموسه فرانسوی، به عنوان دو شعر موزون یکی بر اساس عروض فارسی و دیگری با تکیه بر وزن شعر فرانسوی، در پی شناخت معیارهای لازم برای سنجش و مقایسه ی ارزش های ادبی شعر دهخداو ویژگی هایی که باعث نزدیکی آن به شعر فرانسه می شود، خواهیم بود. هدف نهایی این نوشتار، مطالعه ی تاثیرات احتمالی دریافت ادبی شعر دوموسه توسط شاعر ایرانی و تحلیل این دریافت ها در آفرینش «یاد آر، ز شمع مرده یاد آر!» ، می باشد، که به اعتقاد نگارنده ی این سطور در خود نشان از دو هنر شاعرانه دارد: یکی فارسی و دیگری فرانسوی، شعری که در آن شاعر بدون برهم زدن قاعده های ادبی، مرزهای رمزآلود سنت های ادبی را درمی نوردد.

    کلید واژگان: دهخدا، آلفرد دو موسه، ترجمه، عروض، متریک، قافیه، استروف

    The present paper proposes to study the origin and the structure of Dehkhoda's famous poem, "Remember the dead candle! Remember..." In order to analyse this poem, which according to the poet himself can be compared with the best Western poems, we seek the quality that makes the comparison of it with the best poems of European languages worthy. Thus, we have analyzed the criteria of comparison the poems from different languages, so, we have specified the Aruz (metrical elements and rhythms) from Persian and Metric from French language were selected to survey. At last, we compare the Dehkhoda's poem with an eponymous poem by Alfred de Musset "Remember". We examine the effect of the literary reception, which we think has been influenced by Iranian belief, and the appeared poem has both Persian and French poetic arts. That results in a poetic creation that transcends the hermeneutic boundaries of literary traditions without interrupting literary conventions.

    Keywords: Dehkhoda, Musset, Translation, Aruz, Metric, Rhyme, Strophe
  • مسعود دهقانی، محمد پاشایی

    پشتوانه فرهنگی شاعران در شعر دوره مشروطه از طریق ترجمه ها گسترش می یابد و علاوه بر فرهنگ سنتی ایران، شامل آثار اروپایی و به طور کلی، فرهنگ اروپایی نیز می شود. در سیر این انتقال فرهنگی، آثار اروپایی چه به طور مستقیم و چه غیرمستقیم و از طریق ترجمه، تاثیرهای بسیاری در حوزه های متعددی از جمله مضامین، تصاویر و زبان (واژگان، ترکیبات و...) در شعر جدید فارسی داشتند. شعر «یاد آر ز شمع مرده» دهخدا از نظر تاریخی و ادبی جایگاه ویژه ای در تاریخ ادبیات و شعر عصر جدید فارسی دارد و اولین شعر مهم و تاثیرگذار فارسی است که به صورت مستقیم از شعر فرنگی تاثیر پذیرفته است. در پژوهش حاضر، شعر «یاد آر ز شمع مرده» دهخدا در چارچوبی علمی با شعر «به یاد آر» آلفرد دو موسه و نیز شعر «یاد آیت بنی» رجایی زاده به صورت تطبیقی مقایسه خواهد شد و میزان و نوع تاثر دهخدا در سرودن شعر «یاد آر ز شمع مرده» از الگوهای فرانسوی و ترکی بررسی می شود. البته تکیه اصلی این مقاله، چنان که دهخدا خود صراحتا بیان کرده است و با توجه به قراین علمی و ادبی، بر الگوی فرانسوی این شعر خواهد بود.

    کلید واژگان: دهخدا، آلفرد دو موسه، رجائی زاده، ادبیات تطبیقی
  • مهسا ساکنیان، مرتضی رشیدی آشجردی*، محبوبه خراسانی
    دوره مشروطه، یکی از مهم ترین و قابل توجه ترین دوره های تحول ادبیات فارسی به شمار می رود. در این دوره یکی از شاخه های ادبیات که بیشتر از همه دستخوش تحول گردید، ادبیات طنز و به خصوص شعر طنز است. در دوره مشروطه، شعرای برجسته ای ظهور کردند که دهخدای قزوینی یکی از آنهاست. وی کوشش بسیاری در راه اعتلای ادبیات فارسی از جمله طنز کرده است. در این مقاله اشعار طنز دهخدا بر اساس کتاب «سبک شناسی نظریه ها، رویکردها و روش ها» از محمود فتوحی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. از نتایجی که به دست آمد، مشاهده گردید در مشخصه های ماهیت طنز، شاخص «کنایه» با بیشترین درصد به میزان 39/51 % به دست آمد. شاخص های «افشاگری» با 44/29 %، «طعنه» با 85/15 %، با بزرگ نمایی و کوچک نمایی« به میزان 63/14%، »اظهار معنای خلاف ظاهر لفظ«با 19/12% و »عیوب افراد« با 32/11%، در مراتب بعدی قرار داشتند. همچنین مشاهده گردید که دهخدا در اشعار طنز خود، به شاخص های »مراعات ادب« و »آمیختن دو زبان مختلف« نیز توجه داشته است. حضور ضرب المثل های شیرین فارسی به شعر طنز وی غنای خاصی بخشیده است. نتایج به دست آمده نشان داد، »سبک کنایی« و »آگاهی بخشی« از مشخصه های اصلی طنز دهخدا به شمار می رود.
    کلید واژگان: دهخدا، طنز، کنایه
  • غلامرضا انصاری فرد*، شمس الحاجیه اردلانی، سید احمد حسینی کازرونی

    آیرونی شیوه ای از بیان است که با آن زبان طنز برجسته می شود و یا بخشی از یک کلام نسبت به بخش های دیگر آن برجسته تر می گردد و موجب آشنایی زدایی و غافلگیری مخاطب می شود. در آیرونی نوعی دوگانگی در معنا نهفته است، وارونه کردن واقعیت و ارایه   تصویری دیگر با بار معنایی توام با کنایه و طنز از ویژگی های آیرونی است. این شیوه بیان در آثار ادبی فارسی سابقه دارد که نمونه های آن در "چرند  و پرند" دهخدا  قابل مشاهده است این مقاله کوششی است با روش کیفی و رویکرد توصیفی-تحلیلی در جهت تبیین انواع آیرونی، در مقالات چرند و پرند دهخدا،  برای برجسته کردن کلام خود از این شیوه بیانی بهره های بسیاری برده است و از تمام گونه های آیرونی به خوبی ، برای بیان مقاصد سیاسی خود سود جسته است.

    کلید واژگان: آیرونی، چرند و پرند، دهخدا، آیرونی تقدیر
    GholamReza Ansarifard *, Shamsol Hajiye Ardalani, Seyyed Ahmad Hosseini Kazerouni
  • علی صباغی
    مسمط «یادآر ز شمع مرده یادآر» اثر طبع دهخدا، یکی از اشعار مدرن فارسی است که مورد توجه پژوهش گران حوزه ی ادبیات معاصر واقع شده است. این مقاله بر آن است تا با بهره گیری از رویکرد ترامتنی که از جمله رویکردهای جدید نقد ادبی به شمار میرود، به نقد و خوانش نوینی از مسمط دهخدا بپردازد. پرسشهای پژوهش حاضر آن است که چرا این مسمط از اشعار مدرن به شمار آمده است؟ پیوندهای شعر دهخدا با شعر گذشته و حال فارسی، چگونه نمود یافته است؟ یادداشتهای دهخدا درباره ی این شعر چه تاثیری در نقد و خوانش آن داشته است؟ آیا تنها منبع الهام دهخدا در سرودن مسمط مورد بحث، شعر اکرم رجایی زاده است یا وی در سرودن این مسمط، تحت تاثیر منابع دیگری نیز بوده است؟ به منظور دستیابی به پاسخ، مسمط دهخدا بر اساس رویکرد ترامتنی و به شیوه ی توصیفی تحلیلی در پنج محور، مورد بررسی قرار گرفت. حاصل پژوهش، بیانگر آن است که شعر دهخدا بینامتنی است که از شعر گویندگان پیشین مایه گرفته، در اشعار گویندگان معاصر و پس از خویش، تاثیر گذاشته است و جست وجوی منبع الهام واحد برای شعر دهخدا، راه به جایی نمیبرد. منابع الهام مسمط دهخدا، بیشتر شعر و ادبیات کلاسیک فارسی است؛ او اندیشه ی نو و تجددخواه خویش را در قالب مسمط و در زیر مجموعه ی نوع ادبی مرثیه عرضه کرده است.
    کلید واژگان: ترامتنی، دهخدا، ژرار ژنت، مسمط دهخدا، مناسبات بینامتنی
    A. Sabaghi
    Multiple - Poem «yad ar ze sham'' e morde yad ar»، composed by Dehkhoda، is one of Persian modern poems which has caught attention of critics of contemporary literature. This article seeks to use Transtextuality (one of new approaches in literature critics) to criticize and interpret the poem. The questions raised in this article include: What makes the pearl-stringed poem a modern work? How are the connections between Dehkhoda''s poem and old and contemporary poetic traditions are reflected? How have Dehkhoda''s notes born upon criticism and reading of the poem? Was Akram Rajai Zadeh’s poetry the only inspiration for Dehkhoda''s or was he under the impression of others? In order to find the answers، Dehkhoda’s pearl-stringed poem was studied in five distinct perspectives based on descriptive-analytical methods and Transtextuality. Result of research shows that Dehkhoda''s poem is intertextual drawing from older poets and had effects on contemporary poets and those who succeeded him and thus، the search for a single inspiration is irrelevant. The chief inspiration for Dehkhoda''s pearl-stringed poem is Persian classics. He represented his modern and progressive mind in form of a pearl-stringed poem، categorized as elegy.
    Keywords: Transtextuality, Dehkhoda, Genette, Dehkhoda's Pearl, Stringed Poetry, Intertextual relations
  • سعید خیرخواه، شهریار فیضی، داریوش قلعه قبادی
    علم بیان در ادب فارسی در چهار عنصر تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه خلاصه گردیده است و کنایه به عنوان آرایه ای که بیشتر از زبان محاوره گرفته می شود و نیز یکی از ارکان صور خیال شاعر در بازگو کردن اندیشه وی، نقش هنری خاصی در ارائه نگرش گوینده دارد. از آن جا که کنایه یکی از ابزارهای ارائه مطلب غیرمستقیم است و اغلب برای بیان و آشکارتر کردن مفاهیم کاربرد دارد، اثرگذاری موضوع را به میزان قابل توجهی بالا می برد. کنایه های فارسی را اغلب به واسطه دوری و نزدیکی وسایط و یا اعتبار مکنی عنه به صورت کنایه قریب، ایماء، رمز، تعریض و نیز صفت، موصوف و فعل (مصدر) تقسیم کرده اند. علامه دهخدا به عنوان یکی از شاعران برجسته عصر مشروطه با ارائه مطلب غیرمستقیم (کنایه)، دیوان اشعارش را با همه سادگی شکوهمند و دلنشین کرده است که این موضوع باعث اعتلای نظم در دیوان اشعارش گردیده است. این مقاله می کوشد تا این موضوع بیانی را در دیوان این شاعر از جهت تنوع ساختاری و نکته های ادبی آن مورد بررسی قرار دهد.
    کلید واژگان: دهخدا، شعر مشروطه، علم بیان، کنایه
    Dr. Saeed Kheirkha, Shahriar Feizi, Daryush Galegobadi
    The séance of figures of speech in Persian literature is summarized in four items: simile, metaphor, metonymy and allusion. Allusion having its root in colloguial form of language is one basic element of the poet’s imageries to express his thought and attitudes. This literary tool wichis used for imply capture and clanfication of the concepts enhances the influencing power of a subject. Persian metonymies on the basis of the types of connection are classified into:close metonymy, allusion, Secret, adjective and noun, and verb (infinitve).Allame Dehkhoda as aprominent poet of constitutional era through metonymy has given an interesting taste to his poetical collection. This feature has enhanced his collection. This article tries to study this point here of from the perspective of its varied literary subjects and structure.
    Keywords: Dehkoda, Constitutional Poem, rhetorics, metonymy
  • ایرج مهرکی، سمیه بیدقی

    در دوره معاصر طنز سیاسی جایگاه ویژهای در ادبیات فارسی پیدا کرد و نویسندگانی پا به عرصه نهادند که با مطالب طنز آمیز خود نقاب از چهره نابکاران برداشته و نام خود را در قلمرو طنز جاودانه کردهاند. علی اکبر دهخدا، یکی از سرآمدان طنز نویسی در عصر ما به شمار میرود او سبکهای قدیم ادبی را برای بیان احساسات نوین نارسا مییافت.پس بدین نتیجه رسیدکه به زبان عامه مردم سخن گوید و انگیزه وهدف خود را که انتقاد از اوضاع اجتماعی و بیدار کردن ذهن مردم خفته و ناآگاه بود در ضمن عبارات ساده شوخی آمیز به گوش مردم برساند. هدف این پژوهش بررسی ویژگیهای طنز موجود در آثار علی اکبر دهخدا است که درآن به تحلیل و بررسی مضامین و محتوای طنز در آثاردهخداپرداخته شده و پس از آن شیوه ها و تکنیک های طنزپردازی در آثار او را طبقه بندی کرده و در نهایت به بررسی دیدگاه او برای ساختن جامعه آرمانی پرداخته شده است.

    کلید واژگان: دهخدا، طنز، انتقاد، سیاست، اجتماع
  • منصوره زرکوب
    یکی از معتبرترین منابع ادبیات مردمی فارسی، کتاب امثال و حکم دهخدا با بیش از سی هزار مثل، حکمت، اصطلاحات، کنایات، اخبار و احادیث است که حاصل مطالعات و پژوهش های بی وقفه ی اوست و از پشتکار، قدرت حافظه، استعداد و حضور ذهن وی حکایت دارد. مراجعه به این کتاب هر خواننده ای را شگفت زده می کند. بویزه که در زمانی گردآوری شد که امکانات رایانه ای و راه های مجازی تحقیق و موتورهای جست وجو، وجود نداشت. اما برای خدمت به صاحب این کتاب گران سنگ، جا دارد به رفع نقایص آن، همت گمارد. از جمله این نقص ها، خلط مدخل های امثال از نظر موضوعی، آوردن امثال عربی بدون مرجع و مصدر و عدم تطبیق امثال فارسی و معادل عربی آنهاست. در این مقاله، برآنیم گوشه ای از این مهم را انجام داده، برخی امثال فارسی و معادل های عربی آن ها را مورد مداقه و نقد قرار دهیم. در ضمن، امثال عربی وارد شده در مقاله مستند سازی شده است. علت اصلی که موجب شده دهخدا در انتخاب معادل به خطا رود این است که دهخدا در بسیاری موارد، فقط موضوع امثال را در نظر گرفته و از کاربرد آن ها غفلت نموده است. علل دیگری نیز وجود دارد؛ از جمله:- فقط گوشه ای از داستان مثل را مد نظر قرار داده است؛- در تشخیص موضوع امثال دچار اشتباه شده است؛- فقط بخشی یا کلمه ای از مثل را مد نظر داشته است.
    کلید واژگان: امثال و حکم، دهخدا، فارسی، عربی، معادل یابی
    M. Zarkoub
    One of the most accredited sources of Persian popular literature is the book titled “Amsal and Hikam”(proverbs and wisdom)written by Dehkhoda.His book consists of more than thirty thousand proverbs, wisdom, idioms, metaphors, news, and sayings. This is the result of his continuous study and research and demonstrates his perseverance, acuity, talent and presence of mind. The book makes the reader full of surprised admiration, particularlyknowing thatthe contents of the book were collected when there was no access to such facilities as the computer and the Internet search engines. However, since it is not devoid of problems, it is urgent to take steps to amend and modify the erroneous parts of this noteworthy book. The errors include mixing proverb entries according to the subjects, using Arabic proverbs without their references, and the mismatch between Persian proverbs and Arabic equivalences. The present study is an attempt to accomplish only a fraction of this huge undertaking by scrutinizing and analyzing some Persian proverbs and their Arabic equivalences. Incidentally, the Arabic proverbs sampled here have been documented. The main reason why Dehkhodahas made mistakes in choosing appropriate equivalences for proverbs is that he has mostly taken account of the subjects of proverbs and neglected the contexts in which these proverbs are used. Some other reasons can be listed as follows: taking into account only a part of the stories behind the proverbs, putting the proverbs into the wrong category with respect to their subjects, and considering only some sections or vocabularies of a given proverb.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال